نام پژوهشگر: محمود نیکو
محمود نیکو فریده حق شناس کاشانی
کار یکی از عوامل اساسی پیشرفت جامعه¬ی انسانی، زندگی اجتماعی و درنتیجه حیات انسانی است. انسان از هنگامی که پا در عرصه¬ی طبیعت می¬گذارد، حق استفاده¬ی کامل از منابع طبیعی را دارا می باشد و در تکاپوی استفاده از این منابع، کار و فعالیت او محرک اصلی تولید بشمار می¬رود. از میان همه¬ی موجودات زنده انسان تنها موجودیست که از قدرت تغییردهندگی محیط اطرافش و بنیان گذاری فرهنگ و تمدن برخوردار است. تنها انسان است که قادر به درک و فراگیری مطالب بیشمار بوده و می¬تواند کیفیت زندگی خود را تغییر دهد. جزئیات زندگی امروزی ما حاصل تلاش نسلهای انسانی¬ست، کار انسان را می¬سازد و جهان را دگرگون می¬کند، کار ارزشهای انسانی را آشکار می¬سازد و به انسان ارزشهای تازه می-بخشد. در گذشته¬های دور کار انسان در ارتباط با زمین و پرورش یعنی کشاورزی و دامداری بود. با گذشت زمان و تغییر و تحول ابزار در زمینه¬های کار جوامع به سوی صنعتی شدن پیش رفتند. در طی این فرآیند نیروی کارگر نیز از بخش کشاورزی به بخش تولیدات صنعتی و بعداً به بخش خدمات تغییر مکان داده است. در جوامع صنعتی امروزی امکانات بالقوه¬ی هر کشور برای رشد و توسعه¬ی اقتصادی تا حدود زیادی تابع منابع مادی، از قبیل زمین، معادن، مواد خام و میزان سرمایه¬گذاری است. ولی اکثر اقتصاددانان معتقدند آنچه در نهایت خصوصیت و روند توسعه¬ی اقتصادی و اجتماعی را تعیین می¬کند، منابع انسانی آن کشور است و نه سرمایه و منابع مادی آن. سرمایه و منابع طبیعی عوامل ثانویه¬ی تولیدند، درحالیکه انسان ها عواملی هستند که سرمایه¬ها را متراکم می¬کنند، تولیدکننده¬اند، سازمانهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را می¬سازند و تنظیم¬کننده¬ی جهت توسعه¬ی ملی¬اند. منابع انسانی نه تنها موضوع و هدف هر نوع توسعه¬ای هستند بلکه اهرم موثری در پیشبرد اهداف توسعه¬ی اقتصادی و اجتماعی نیز می¬باشند. بنابراین جامعه¬ای که قصد دارد در مسیر توسعه گام بردارد، باید بتواند از نیروی انسانی خویش به نحو احسن استفاده نماید زیرا مهمترین عاملی که سرعت و آهنگ رشد و توسعه¬ی اجتماعی را تعیین می¬کند، منابع انسانی آن جامعه است. انسان نیز موجودی ¬است نیازمند و این نیازمندی موجب می¬شود که او همواره در مسیر ارضای نیازهای متنوع خود به فعالیت بپردازد. از سوی دیگر باید اذعان داشت که نیاز افراد در زمینه¬های مختلف با یکدیگر متفاوت است و هیچ کار و شغلی را نمی¬توان پیدا کرد که بتواند همه¬ی نیازهای کلیه¬ی افرادی که به آن می¬پردازند را تأمین کند. درنتیجه هرچه مدیران بتوانند نیازهای افراد را بهتر بشناسند، در انتخاب نحو¬ه¬ی برخورد مناسب با آنها موفق¬تر خواهند بود و اشخاص رضایت بیشتری نسبت به شغل خویش و تعلق خاطر بیشتری به سازمان خواهند داشت و هرچه میزان این تعلق خاطر افزایش یابد، بازده¬ فرد بیشتر شده و این در افزایش بهره ¬وری سازمان اثر مستقیم خواهد گذاشت. بنابراین می¬توان گفت که رضایت شغلی از عوامل بسیاری تأثیر می¬پذیرد و در عین حال پیامدها و نتایج متفاوتی هم برای افراد و هم برای سازمان به دنبال دارد. پس شناخت عوامل موثر بر رضایت شغلی کارکنان و مدیریت بهینه¬ آنها از الویتهای هر سازمانی می باشد و از این رو این پژوهش نیز قصد دارد تا بررسی عوامل موثر بر رضایت شغلی کارکنان شرکت پالایش نفت تهران بتواند گامی در راه افزایش بهره وری سازمان و بهبود کیفیت زندگی کارکنان بردارد.