نام پژوهشگر: علیرضا حسینی کاخک
حمید دلگشا امیرحسین حقیقی
هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر شدت های مختلف ورزش مقاومتی بر آپوپتوزیس لنفوسیت های در گردش خون مردان تمرین کرده بود. جامعه آماری شامل مردانی بود که حداقل سه بار در هفته و برای بیش از سه ماه تمرینات منظم بدنسازی داشتند که بعد از فراخوان در روزنامه و باشگاه های مشهد، تعداد پانزده نفر که سابقه بیماری نداشتند، برای انجام تمرینات مورد نظر برای سه روز انتخاب گردیدند (میانگین سن 5/53±23/80 سال، میانگین شاخص توده بدنی 2/79±24/17 کیلوگرم بر متر مربع، میانگین سابقه بدنسازی 20/11±16/93 ماه). از آزمودنی ها در سه حالت کنترل، ورزش مقاومتی متوسط (با شدت 70 درصد یک تکرار بیشینه) و ورزش مقاومتی سنگین (با شدت 90 درصد یک تکرار بیشینه) در 5 ایستگاه، آزمون انجام ورزش مقاومتی تا درماندگی به عمل آمد. تغذیه افراد در صبح روز تمرین مشابه بود. نمونه های خونی قبل، بلافاصله و یک ساعت پس از اجرای آزمون جمع آوری شد. با بهره گیری از روش آماری تحلیل واریانس (anova) با اندازه گیری مکرر و آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (manova)، فرض های تحقیق آزمون شد و با تحلیل یافته ها، نتایج زیر به دست آمد:پس از اصلاح نتایج نسبت به تغییرات حجم پلاسما، درصد و تعداد لنفوسیت های آپوپتوتیک گردش خون، در اثر ورزش مقاومتی تا درماندگی با شدت متوسط و سنگین تغییر معناداری نداشت. بلافاصله پس از ورزش مقاومتی تا درماندگی، بین دو گروه کنترل و ورزش مقاومتی با شدت متوسط، در تغییرات تعداد مطلق لنفوسیت های در گردش خون تفاوت معنادار وجود داشت (p=0/042) بدین ترتیب که ورزش مقاومتی با شدت متوسط، باعث کاهش کم تر و معنادار تعداد مطلق لنفوسیت ها نسبت به گروه کنترل گردید. یک ساعت پس از ورزش مقاومتی تا درماندگی، بین دو گروه کنترل و ورزش مقاومتی متوسط در تغییرات درصد لنفوسیت های گردش خون تفاوت معنادار وجود داشت (p=0/037) بدین ترتیب که ورزش مقاومتی با شدت متوسط، باعث کاهش بیشتر و معنادار درصد لنفوسیت ها نسبت به گروه کنترل گردید. بنابراین می توان گفت یک جلسه ورزش مقاومتی درمانده ساز با شدت های متوسط و سنگین، سبب تضعیف عملکرد سیستم ایمنی ورزشکاران مرد در اثر آپوپتوزیس لنفوسیت ها، تا یک ساعت پس از ورزش نمی شود.
علیرضا رضایی بجستانی علیرضا حسینی کاخک
چکیده زمینه و هدف: استقامت قلبی تنفسی یکی از مهمترین عوامل آمادگی جسمانی در کودکان و نوجوانان می باشد. هدف از تحقیق حاضر ، مقایسه دو برنامه تمرینی تناوبی و تداومی بر استقامت قلبی تنفسی دانش آموزان پسر 12-9 ساله شهرستان بجستان بود. مواد و روشها: به این منظور 36 دانش آموز انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه تمرین تداومی (12 نفر با میانگین سنی 00/1±87/10 سال، وزن 19/7±57/34 و قد 38/66±25/142 سانتی متر)، تمرین تناوبی (12 نفر با میانگین سنی 96/0±90/10 سال، وزن 01/6±63/35 و قد 68/59±58/142 سانتی متر) و کنترل (12 نفر با میانگین سنی 19/1±75/10، وزن58/4±75/34 و قد76/46±62/142) تقسیم شدند. برنامه ی تمرین گروه تداومی و تناوبی شامل هشت هفته تمرین، سه جلسه در هر هفته، هر جلسه 75-60 دقیقه با شدت80 درصد حداکثر ضربان قلب و با رعایت اصل اضافه بار بود. استقامت قلبی تنفسی آزمودنی ها با استفاده از سه آزمون (20 مترشاتل ران، 1600 متر راه رفتن – دویدن و 2400 متر دویدن) قبل و بعد از برنامه ی تمرین ارزیابی شد. داده ها با استفاده از t همبسته، تحلیل واریانس یک طرفه (anova) و آزمون تعقیبی lsd تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحقیقات حاضر نشان داد که هم تمرینات تداومی و هم تناوبی باعث افزایش معنادار استقامت قلبی تنفسی (در همه آزمون ها ) نسبت به گروه کنترل شد (05/0p ?). و تمرینات تداومی و تناوبی تفاوت معنی داری با یکدیگر ندارند. (05/0p ?). بحث و نتیجه گیری: در کودکان و نوجوانان تمرینات تداومی و تناوبی هر دو به طور یکسان باعث افزایش استقامت قلبی تنفسی می شود هرچند به نظر می رسد اثر تمرینات تداومی احتمالاً بیشتر از تناوبی باشد. واژه های کلیدی: استقامت قلبی تنفسی ، تمرین تداومی، تمرین تناوبی، دانش آموزان 12-9 ساله.
علی حشمتی کیا امیر حسین حقیقی
چندین مطالعه تأثیر مصرف کافئین را در ورزش بویژه فعالیتهای استقامتی بررسی کرده اند و اثرات ارگوژنیکی آن را بر عملکرد استقامتی بویژه تایم تریل و فعالیتهای شدید تناوبی مثل فوتبال، راگبی وغیره بخوبی نشان داده اند، اما اثرات کافئین بر اجرای شدید بی هوازی و قدرت عضلانی، کمتر مورد توجه قرار گرفته و نتایج آنها نیز متفاوت بوده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر مصرف دوز متوسط و دوز پایین کافئین بر قدرت بیشینه، استقامت و توان عضلانی در مردان اندام پرور بود. به همین منظور تعداد 12 نفر از ورزشکاران رشته بدنسازی و پرورش اندام باشگاه های سبزوار به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. طرح تحقیق به صورت متقاطع در چهار حالت کنترل، دوز متوسط کافئین(5 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن)، دوز پایین کافئین (5/2 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و دارونما (نشاسته) تنظیم گردید. آزمودنی های تحقیق چهار بار به سالن بدنسازی مراجعه کرده و در هر جلسه قدرت با تست یک تکرار بیشینه، استقامت عضلانی با تست تکرار تا واماندگی با 70 درصد یک تکرار بیشینه و توان عضلانی با تست تعداد تکرار با 80 درصد یک تکرار بیشینه در مدت 15 ثانیه در حرکت های پرس سینه و پرس پا اندازه گیری گردید. در جلسات مصرف کافئین یا دارونما، آزمودنی ها 45 دقیقه پس از مصرف مکمل، به منظور به حداکثر رساندن غلظت کافئین در خون، روی صندلی نشسته و سپس به انجام حرکات می پرداختند. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss نسخه 16 و با روش آماری anova با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل گردید و در صورت معنادار بودن از آزمون تعقیبی بونفرونی برای مقایسه جفت گروه ها استفاده گردید. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که دوز پایین کافئین تأثیر معناداری بر هیچ یک از شاخص های تحقیق نداشت ولی دوز متوسط کافئین باعث افزایش معنادار قدرت بیشینه و توان در پرس پا و استقامت عضلانی و حجم تمرین در پرس سینه، نسبت به گروه کنترل و گروه دارونما گردید.
نسرین ضماند علیرضا حسینی کاخک
هدف: هدف تحقیق حاضر بررسی پاسخ برخی از هورمون های آنابولیک و کاتابولیک نسبت به دو نوع برنامه تمرین مقاومتی سبک با انسداد عروق(lro) و تمرین مقاومتی شدید بدون انسداد عروق(hr) بود. روش تحقیق: طرح تحقیق متقاطع بود که با همکاری 14 داوطلب دختر جوان دانشجو، در سه حالت کنترل (c)، lro و hr انجام شد. ورزش مقاومتی با شدت کم با 1rm 30-20% و 3 ست تا خستگی، هم چنین با استراحت 5-3 دقیقه بین حرکات انجام شد و شامل سه حرکت هاگ پا، اکستنشن پا و پرس پا بود. ورزش مقاومتی با شدت زیاد با 1rm80-70% انجام شد که هر آزمودنی هر تمرین را مانند گروه دیگر ولی بدون انسداد عروق اجراکرد ولی گروه کنترل هیچ تمرینی انجام نداد. نمونه های خونی قبل، بلافاصله و نیم ساعت بعد از ورزش برای تعیین غلظت هورمون رشد ، انسولین، گلوکز، لاکتات، کورتیزول، تستوسترون و هماتوکریت گرفته شد. برای تحلیل داده ها در حالت های سه گانه از آنالیز واریانس یک طرفه بر تفاضل نمرات (anova) و آنالیز واریانس با اندازه گیری های مکرر و سطح معنی داری 050/0> p استفاده شد. یافته ها: ورزش مقاومتی hr و lro با توجه به) 050/0> (p باعث افزایش لاکتات به طور معنی داری شد. هم چنین ورزش مقاومتی hr و lro باعث افزایش نزدیک به معنی داری (055/0=p) هورمون رشد بلافاصله بعد از پروتکل شد. ولی در مقادیر تستوسترون، کورتیزول، انسولین و گلوکز پس از اجرای پروتکل در هیچ زمان تغییر معنی داری مشاهده نشد) 050/0> (p. نتیجه گیری: در مجموع این مطالعه نشان داد ورزش مقاومتی lro اثرات مشابه تمرین مقاومتی hrروی هورمون رشد و لاکتات) 050/0> (pداشت. هم چنین هر دو نوع پروتکل روی مقادیر تستوسترون، انسولین، گلوکز و کورتیزول تأثیر نداشت) 050/0.(p > بر اساس نتایج این مطالعه می-توان گفت تمرین قدرتی با انسداد عروق با شدت کم به اندازه تمرین قدرتی با شدت زیاد و بدون انسداد عروق روی تغییر پاسخ های هورمونی و فاکتورهایی مانند لاکتات (که می توانند باعث افزایش قدرت و هایپرتروفی) تأثیر داشته باشد. واژه های کلیدی : تمرین مقاومتی، انسداد عروق، هورمون تستوسترون هورمون رشد، هورمون انسولین و هورمون کورتیزول.
احمدرضا شیبانی علیرضا حسینی کاخک
به منظور ساخت دستگاه اندازه گیری قدرت شناگران و تعیین روایی و پایایی آن پس از مطالعه دستگاههای موجود که قدرت شناگران را اندازهگیری میکرد، با بررسی طرحهای مختلف یک طرح که ویژگیهای خاصی نسبت به نمونه خارجی داشت انتخاب شد. ابتدا وزنه ها، میله های تعادل، میله ی راهنما و ضربه گیرهای دستگاه با توجه به اندازه ای که مدنظر ما بود، ساخته شد. وزنه ها از جنس لاستیکی فشرده و وزنی معادل 5کیلوگرم تهیه شد. میله ی راهنمای وزنه و میله های تعادل پس از تهیه و تراشکاری، آبکاری نیز شدند تا خطر زنگ زدگی آن به حداقل برسد. سپس چارچوب دستگاه به ارتفاع دو متر و تکیه گاهی به طول یک متر ساخته شد و سپس تمام قطعات به هم متصل شدند. این دستگاه با این قابلیت ساخته شد که قطعات آن با پیچ و مهره به هم متصل و قابل جداشدن می باشد. جهت تعیین پایایی دستگاه، قدرت 32 نفر از شناگران دو بار اندازه گیری شد. برای پایایی دستگاه ضریب همبستگی = 88/0 در سطح 001/0 را بدست آوردیم که همبستگی بالایی را نشان میدهد. جهت تعیین روایی دستگاه نیز همبستگی بین قدرت پرس سینه و اسکات شناگران در خشکی و قدرت ثبت شده ی آنها در استخر مورد بررسی قرار گرفت. برای روایی دستگاه ضریب همبستگی = 81/0 در سطح 001/0 را برای پرس سینه و ضریب همبستگی= 76/0 را برای اسکات در سطح 001/0 بدست آمد که همبستگی بالایی را نشان می دهد. کلید واژه ها: قدرت عضلانی، شناگران، طراحی و ساخت
فهیمه طیبی محمد رضا حامدی نیا
هدف: هدف تحقیق حاضر مقایسه اثر یک جلسه تمرین شنا در دماهای مختلف آب(23، 33 و 38 درجه سانتی گراد) بر اشتها، کالری دریافتی، کالری مصرفی، علاقه مندی به غذا و میزان لاکتات خون در دختران دانشجو بود. مواد و روش ها: طرح تحقیق به صورت نیمه تجربی بود و 12 داوطلب دختر(میانگین سنی3/1 ± 83/20 سال، شاخص توده بدنی 68/2 ± 46/20 کیلوگرم بر متر مربع، وزن 46/5 ±6/53 کیلوگرم) از دانشجویان دانشگاه، پروتکل شنای کرال سینه را در سه دمای 23، 33 و 38 درجه سانتی گراد(آب سرد، آب طبیعی، آب گرم) به مدت 45 دقیقه با شدت 80 تا 85 درصد ضربان قلب بیشینه اجرا نمودند. میزان اشتها و علاقه مندی به غذا از طریق پرسشنامه مربوطه توسط خود آزمودنی ها ثبت گردید. همچنین کالری دریافتی و انرژی مصرفی در روزهای اجرای پروتکل، قبل و بعد از اجرای پروتکل توسط خود آزمودنی ها ثبت شد. غلظت لاکتات خون قبل، بلافاصله، سه و نه ساعت بعد از اجرای پروتکل تحقیق با استفاده از دستگاه لاکتومتر اندازه گیری شد. یافته ها: بین شنا در سه دمای آب بر میزان اشتها، علاقه مندی به غذا، کالری دریافتی و کالری مصرفی تفاوت معنی داری در هیچ زمانی مشاهده نشد. فقط میل به غذای پر چرب و غیرشیرین بلافاصله و سه ساعت بعد از شنا در آب گرم به طور معنی داری بیشتر از دو دمای دیگر بود. غلظت لاکتات پلاسما بلافاصله و سه ساعت پس از اجرای پروتکل تحقیق در آب سرد نسبت به دو دمای دیگر به طور معنی داری بیشتر بود. بحث و نتیجه گیری: عدم تفاوت اشتها، کالری دریافتی و انرژی مصرفی در بین آزمودنی ها احتمالا به علت اختلاف دمایی کم بین سه جلسه تمرین شنا، شدت پایین تمرین، دوره کوتاه تمرین و ثبت کالری مصرفی روزانه توسط خود ازمودنی ها پس از ورزش می باشد. همچنین عدم تفاوت در میزان علاقه مندی به غذا احتمالا به دلیل دوره کوتاه تمرین و استفاده از تصویر غذا به جای خود غذا می باشد. افزایش غلظت لاکتات پلاسما در آب سرد نیز به دلیل افزایش متابولیسم و لرز عضلانی در پاسخ به شنا در آب سرد می باشد. کلمات کلیدی: اشتها، کالری دریافتی، علاقه مندی به غذا، لاکتات، شنا در دماهای مختلف آب
هما خالق زاده علیرضا حسینی کاخک
مقدمه و هدف: بیماری کبد چرب غیرالکلی یکی از بیماری های شایع می باشد. اثر فعالیت ورزشی روی این بیماری به خوبی مورد مطالعه قرار نگرفته است. لذا هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر تمرین ترکیبی هوازی- مقاومتی روی نیمرخ لیپیدی و آنزیم های کبدی در بیماران کبد چرب غیرالکلی تحت رژیم غذایی بود. روش ها: در یک مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون تعداد 19 مرد (با میانگین سنی 15/8± 1/38 سال، قد 64/4± 94/173 سانتی متر ، وزن 05/13± 21/85 کیلوگرم و bmi 87/3± 13/28 کیلوگرم بر متر مربع) مبتلا به کبد چرب غیرالکلی به طور تصادفی به دو گروه کنترل (8 نفر) و تجربی (11 نفر) تقسیم شدند. در گروه کنترل فقط رژیم غذایی در حالیکه در گروه تجربی رژیم غذایی به همراه تمرین ورزشی اعمال گردید. برنامه تمرینی، ترکیبی از تمرین هوازی و مقاومتی به مدت هشت هفته، هر هفته سه جلسه 90 دقیقه ای بود. از تمام آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله خونگیری به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل بر تفاوت نمرات استفاده شد. سطح معنی داری 05/0? ? در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج تحقیق حاکی از آن بود که در متغیر های درصد چربی بدن (1/4= t، 002/0= p)، درصد توده بدون چربی (8/3- = t، 003/0= p)، کلسترول تام (62/5= t، 0001/0= p)، حداکثر اکسیژن مصرفی(47/7- =t، 0001/0=p)، تری گلیسرید (79/2= t، 01/0= p)، ldl (74/3= t، 004/0= p) و نسبت کلسترول تام به hdl (8/7= t، 0001/0= p)؛ در گروه رژیم و ورزش بهبود معناداری مشاهده شد. نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد، هشت هفته تمرین ترکیبی هوازی- مقاومتی به همراه رژیم غذایی تاثیر معناداری متغیر های بیوشیمیایی (fbs, tc, tg, hdl, ldl, ast,alt) بیماران کبد چرب غیرالکلی نداشت. کافی نبودن دوره مداخله (رژیم و ورزش)، تواتر و شدت تمرینات می تواند از جمله علل احتمالی عدم تاثیر تمرین و رژیم بین این دو گروه، بر متغیر های مذکور باشد.
حسین گرمابی محمد رضا حامدی نیا
هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی اثرات تداخلی تمرینات ترکیبی بر قدرت و عملکرد هوازی (vo2max) در مردان غیرورزشکار بود. در این مطالعه 40 نفر از افراد غیرورزشکار و داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند و به صورت تصادفی در یکی از چهار گروه قدرتی (10=n)، هوازی (10=n)، ترکیبی (10=n) و کنترل (10=n) قرار گرفتند. گروه هوازی برنامه تمرینات هوازی (3 روز در هفته، 3800-2000 متر در هر جلسه،70-50 درصد hrr) را به مدت 10 هفته انجام دادند. گروه قدرتی، برنامه تمرینات قدرتی (3 روز در هفته، 3 ست، 8 حرکت، جلسه اول 8 تکرار بیشینه، جلسه دوم 6 تکرار بیشینه و جلسه سوم 4 تکرار بیشینه) و گروه ترکیبی نیز تمرینات قدرتی و هوازی را اجرا کردند و گروه کنترل در هیچ برنامه تمرینی شرکت نکردند. کلیه ی آزمودنی ها قبل و بعد از برنامه تمرینی آزمون های ارزیابی قدرت (حرکت پرس سینه و باز کردن زانو) و vo2max (تست کوپر) را انجام دادند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی) تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد، اجرای تمرینات ترکیبی به افزایش معنی دار قدرت و p<0/0001 vo2max p<0/0001آزمودنی ها منجر شد. به علاوه، با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه بین توسعه vo2max در دو گروه هوازی (%23) و ترکیبی (%20) (0/85=p) و بین مقدار افزایش قدرت بالاتنه در گروه قدرتی (%27) و ترکیبی (%23) اختلاف معنی داری مشاهده نشد (0/15=p) و بین مقدار افزایش قدرت پایین تنه در گروه قدرتی (%35) و ترکیبی (%29) به لحاظ آماری اختلاف معنی داری مشاهده شد (0/04=p). نتیجه گیری: نتیجه اینکه اجرای تمرینات ترکیبی هیچ اثر تداخلی در افزایش قدرت بالاتنه و عملکرد هوازی نسبت به گروه های قدرتی و هوازی نداشت. اما باعث تداخل در افزایش قدرت پایین تنه نسبت به گروه صرفاً قدرتی گردید.
مریم رحیمی چیتگر محسن دماوندی
هدف از تحقیق حاضر ارزیابی اثر تمرین راه رفتن به عقب بر نیرو و زمانبندی انقباض عضلات اندام تحتانی هنگام راه رفتن به جلو بود. تعداد 26 نفر از دانشجویان پسران دانشگاه حکیم سبزواری با میانگین سنی (8/0)3/21 سال، قد (9/6)5/172 سانتی متر و وزن (7/7)3/68 کیلو گرم)، به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند که به دو گروه کنترل (10 نفر) و تجربی (14 نفر) تقسیم شدند. طرح تحقیق از نوع کاربردی و نیمه تجربی بود که در آن آزمودنی های گروه تجربی در برنامه ی 4 هفته ای تمرین راه رفتن به عقب، به صورت 3 جلسه در هفته و هر جلسه 30 دقیقه شرکت کردند. کینماتیک حرکت مفاصل اندام تحتانی برتر به همراه فعالیت الکتریکی عضلات آن هنگام راه رفتن به جلو در یک مسیر 6 متری در پیش آزمون و پس آزمون ضبط گردید. داده ها با استفاده از آزمون t مستقل و وابسته و در سطح معنی داری?= 0.05 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که تمرینات راه رفتن به عقب موجب کاهش تنش برخی عضلات عمل کننده بر زانو هنگام راه رفتن به جلو می شود، در حالی که اجرای این تمرینات بر نسبت نیروهای عضلات آگونیست به آنتاگونیست در هیچ یک از عضلات مفصل زانو و مچ پا اثر معناداری نداشت. در رابطه با زمانبندی انقباض عضلات زانو و مچ پا، افزایش مدت زمان فلکشن مفصل زانو در ابتدای مرحله stance و همینطور کاهش معنی دار مدت زمان دورسی فلکشن مچ پا در همین مرحله مشاهده گردید. این تغییر می تواند موجب افزایش تعادل پویا در اندام های تحتانی هنگام راه رفتن به جلو شود. بنابراین، این نوع تمرین می تواند برای توانبخشی افرادی که دارای اختلال یا عدم هماهنگی در راه رفتن عادی می باشند، مورد استفاده قرار گیرد.
داود حسن زاده علیرضا حسینی کاخک
چکیده: هدف از این پژوهش اثر تمرین مقاومتی با و بدون انسداد عروق بر عملکرد عضلانی نوجوانان پسر بود. 33 دانش آموز پسر مدارس شهرستان سبزوار (میانگین سن: 76/0 ± 68/15 سال و شاخص توده بدنی: 46/2 ± 65/19 کیلوگرم بر متر مربع) به صورت تصادفی انتخاب و به سه گروه تمرین مقاومتی با شدت پائین همراه با انسداد عروق، تمرین مقاومتی با شدت بالا بدن انسداد عروق و گروه کنترل به صورت تصادفی تقسیم شدند. طرح تحقیق به صورت نیمه تجربی بود. در ابتدا تمام آزمودنی ها فرم پزشکی و رضایت نامه را تکمیل و امضاء کردند. در ادامه آزمودنی ها پیش آزمون قدرت بیشینه (آزمون 1rmباز کردن و خم کردن زانو( برای ارزیابی قدرت عضلانی، آزمون 30% یک تکرار بیشینه تا حد خستگی برای ارزیابی استقامت عضلانی در هریک از حرکات و برای ارزیابی توان از ایشان تست سارجنت و پرش طول گرفته شد. برنامه تمرین مقاومتی دو تمرین برای اندام تحتانی شامل حرکت باز کردن زانو و خم کردن زانو در سه ست انجام شد. قسمت پروگزیمال ران گروه تمرین همراه با انسداد عروق به وسیله کاف فشار هوا بسته می شد و تمرین با 1rm30%- 20 در سه ست تا حد خستگی انجام شد. در گروه تمرین بدون انسداد عروق با شدت بالا، همین حرکات با 1rm 75%- 65 تا حد خستگی انجام شد. در پایان هفته هشتم و اتمام جلسات تمرین از هر سه گروه پس آزمون مشابه با شرایط پیش آزمون گرفته شد و تمام رکوردها ثبت گردید. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss نسخه 18 و با روش آماری آنالیز واریانس چندگانه (manova) تجزیه و تحلیل گردید. سطح معناداری 05/0? p در نظر گرفته شد. هردو گروه تمرینی در قدرت و استقامت عضلانی باز کردن و خم کردن زانو در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی داری نشان دادند. درحالی¬که در آزمون پرش جفت (51/0> p) وآزمون سارجنت (76/0 > p) هیچ تفاوت معنی¬داری بین سه گروه مشاهده نشد. با توجه به نتایج تحقیق این احتمال وجود دارد که تمرینات مقاومتی با شدت کم همراه با انسداد عروق اثرات مشابه با تمرینات مقاومتی با شدت بالا بدون انسداد عروق بر قدرت و استقامت عضلانی اندام تحتانی دارد ولی بر توان انفجاری پسران نوجوان تاثیری ندارد. امضای استاد راهنما
هاجر بهادری اصطهباناتی علیرضا حسینی کاخک
هدف از این پژوهش، مقایسه اثر سه نوع برنامه تمرینی مقاومتی (پلایومتریک با و بدون انسداد عروق و قدرتی- توانی) بر عوامل آمادگی جسمانی دختران ورزشکار بود. به این منظور 30 دانشجوی دختر ورزشکار انتخاب شدند و به طور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند؛ تمرین پلایومتریک با انسداد عروق (10n=)، تمرین پلایومتریک بدون انسداد عروق(10n=) و تمرین قدرتی- توانی(10n=). نتایج حاکی از افزایش معنادار قدرت عضلانی در دو حرکت اسکوات و باز کردن زانو در گروه قدرتی- توانی به طور میانگین (25/26%) نسبت به دو گروه پلایومتریک با انسداد (5/14%) و بدون انسداد (5/15%) بود. استقامت عضلانی، انعطاف پذیری و درصد چربی در هر سه گروه افزایش معناداری داشت اما در بین هیچ یک از گروه ها تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0p>). توان حداکثر در گروه پلایومتریک با انسداد (88/33%) در مقایسه با دو گروه بدون انسداد (43/7) و قدرتی- توانی (78/18%) افزایش معناداری داشت، در صورتی که تفاوت معناداری در توان حداقل و شاخص خستگی بین گروه ها مشاهده نشد (05/0(p>. توان هوازی و دو سرعت 30 متر و ارتفاع پرش در گروه پلایومتریک با انسداد (به ترتیب در سه متغیر: 85/7%، 4/5% و 68/17%) در مقایسه با دو گروه بدون انسداد (به ترتیب در سه متغیر: 67/4%، 07/4% و 05/10%) و قدرتی- توانی (به ترتیب در سه متغیر: 7/3%، 59/3% و 56/9%) افزایش معناداری داشت.
زهره حسین پور مطلق بختیار ترتیبیان
چکیده ندارد.
طیبه امیری پارسا علیرضا حسینی کاخک
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر یکدوره تمرین مقاومتی بر سطوح crp، نیم رخ لیپیدی و سیستاتین c در دختران چاق بود. مواد و روشهای اندازه گیری: بدین منظور تعداد 24 نفر با میانگین سنی 2/30 ± 21/61 سال ، قد 6/89 ± 159 سانتی متر، وزن 10/23± 80/68 کیلوگرم ،32/26bmi ±3/34 کیلوگرم بر متر مربع، بصورت داوطلبانه انتخاب شدند و به صورت کاملا تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. از همه آزمودنی ها قبل از شروع تمرینات در حالت ناشتایی خونگیری به عمل آمد. سپس آزمودنی های گروه تجربی، تمرین مقاومتی به مدت هشت هفته، هر هفته چهار جلسه با شدت70- 1rm %60 انجام دادند. در انتهای برنامه تمرین (24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین) نیز مجدداً از همه آزمودنی ها در حالت ناشتایی خونگیری به عمل آمد. برای بررسی اثر تمرین بر متغیرهای بیوشیمیایی از آزمون t مستقل بر تفاوت نمرات استفاده شد. برای ارزیابی اثر تمرین بر میزان کالری دریافتی و سنجش تغییر قدرت عضلات آزمودنی ها با تمرین مقاومتی نیز از آزمون اندازه های تکراری استفاده شد. تجزیه و تحلیل آماری در رابطه با متغیرهای وزن (0/06=p و03/2=t)، توده بدون چربی (0/88=p و0/152=t)، توده چربی بدن (0/10= pو1/72=t)، درصد چربی بدن (0/46=p و0/75=t)، سیستاتینc (p=0/96= و0/04t=)،crp (p=0/10= و1/73t=)، تری گلیسیرید (0/09p= و1/76t=)، کلسترول تام (0/80=p و0/25-t=)، hdl (p=0/62= و 0/49t)، hdl2 (p=0/56= و0/59t)، hdl3 (p=0/64= وt=0/46)، ldl (p=0/60 = و0/52-=t)، و vo2max (p=0/42= و0/82- =t) نشان می دهد که بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود نداشت. این پژوهش نشان داد هشت هفته تمرین مقاومتی تاثیری بر متغیرهای crp، نیم رخ لیپیدی و cystatin c نداشت اما سبب افزایش قدرت عضلات تمرین کرده شد. کافی نبودن دوره تمرین و شدت تمرینات می تواند از جمله علل احتمالی عدم تاثیر تمرین بر متغیرهای مذکور باشد.