نام پژوهشگر: وهاب ولی
اکرم السادات حسینی وهاب ولی
چکیده پایان نام? حاضر تحت عنوان نقش روشنفکران اسلام گرا و غرب گرا در تجدد گرایی و لائیسیسم ترکیه در سه ده? اول قرن بیستم بر آن است تا هر یک از نحله های فکری اسلام گرا و غرب گرا را در بستر تحولات سه دهه قرن بیستم ، مورد بررسی قرار داده و عملکرد هر یک و تقابلات و تعاملات ایشان با گروه های دیگر و تحولات و بحران های ناشی ازآنها را مورد بررسی قرار دهد. نوشتار حاضر از آن جا که با دیدی گفتمانی به این دو دست? روشنفکری می نگرد و با توجه به بستر اجتماعی فعالیت این دو گروه با پیشینه ای که در بخش مقدماتی از این دو به دست می دهد، سعی بر آن دارد گفتمان های اسلام گرا و غرب گرا را با توجه به متون و اسناد موجود از هر یک و شرایط فعالیت ایشان سنجیده و نقش ایشان را در وقایع عثمانی با دیدگاه و منظر تحلیل گفتمانی معین نماید و از این طریق به تحولات ناشی از عملکرد ایشان و میزان سهم ایشان در این تحولات و علل و عوامل آن بپردازد. در نتیج? بررسی عملکرد این دو گروه این نتیجه به دست می آید که هر یک از این دو گفتمان با توجه به تقابلات و تعاملاتشان با گروه دیگر و شرایط اجتماعی و زمانی آن دوره و با برجسته سازی نقاط قوت خویش و نقاط ضعف گروه مقابل و به حاشیه رانی نقاط قوت طرف مقابل و نقاط ضعف خویش در نهایت با ایجاد تناقضات که نتیجه این نوع عملکردشان بود و با توجه به معادلات موجود آن زمان در مورد قدرت و دانش در نهایت باعث ایجاد گفتمانی شوند تحت عنوان لائیسم که نه تنها رنگ و صبغ? هیچ یک از ایشان را نداشت، ذاتاً با هدف اصلی هر دو متضاد بود. در آخر باید ذکر کرد که گفتمان لائیسم هم که زاد? تناقضات روشنفکری اسلام گرا و غرب گراست، خود نیز دچار تناقضات درونی است که با توجه به معادلات اجتماعی و فرهنگی جامع? ترکیه و تقابل با گروه ها و گفتمان های دیگر رو به ضعف نهاده و مادر ترکی? کنونی از آن جا که لائیسم بستر مناسبی از لحاظ فرهنگی و اجتماعی و تاریخی در ترکیه ندارد شاهد شکل گیری گفتمان های متضاد لائیسم یعنی اسلام گرا و دین مدار می باشیم. واژگان کلیدی: روشنفکران اسلام گرا، روشنفکران غرب گرا، تجددگرایی، سنت گرایی سنّت، تجدد، لائیسیسم.
منصوره محققیان اللهیار خلعتبری
چکیده ندارد.
لقمان قادری وهاب ولی
چکیده ندارد.
مرجان یوسفی محمدعلی اکبری
چکیده ندارد.
اعظم هدایتی هاشم آغاجری
سادات کیائی در گیلان از انقلابیون عرب بوده اند که بواسطه فشارهای خلافت عباسی از عراق خارج شده و در ابهرسکنی گزیدند. پس از مدتی ابهر مهاجرت نموده در منطقه کهدم سکنی گزیدند و سپس در روستای ملاط ساکن شدند و در زمان امیرکیا ، قیامی برعلیه حاکمان وقت کرده و مجبور به نقل مکان به رستمدار شدند و بعد از فوت او، پسرانش با حمایت حاکمان مازندران دوره ای از کشمکش و جنگ با حاکمان محلی گیلان را آغاز کرده و موفق به فتح گیلان بیه پیش و استقرار حکومت در این منطقه شدند. در باره نقش کیائیان در روی کار آمدن صفویان ، آنها با حمایت از اسماعیل و پناه دادن به وی نقش مهمی در پرورش روحی و جسمی موسس سلسله صفوی و نیز آمادگی تشکیلاتی نهضت آنها داشتند. خان احمد خان در واقع وارث حکومت کیائی بود و چون زمان مرگ پدر خردسال بود نقش امرا و سپهسالاران گیلان در استمرار حاکمیت او بر گیلان بسیار مهم است. خان احمد در دوره شاه طهماسب به عنوان عضوی از اتحادیه حکومت صفوی محسوب می شد که وفاداری و سرسپردگی از اصول مهم تداوم و بقا شمرده می شد. اما وی با در پیش گرفتن سیاست فرهنگی و مذهبی مبتنی بر تسامح و نمایش بعضی تمایلات استقلال طلبانه مورد غضب و خشم شاه قرار گرفت و سرانجام نیز دستگیر شده و از حکومت برکنار شد. گیلان بعد از خان احمد در اختیار صفویان قرار گرفت اما مردم آن در برابر قزلباشان دست به مقاومت زدند. در فاصله سالهای 985-975 خان احمد در زندان بود و شاه اسماعیل ثانی گرچه قول آزادی او را داد ولی به وعده خود عمل نکرد و خان احمد سرانجام در زمان محمد خدابنده آزاد شده و حکم حکومت گیلان را دریافت و با دختر شاه طهماسب نیز ازدواج کرد. روابط خان احمد با سلطان محمدخدابنده به دلیل کوتاه بودن فاصله زمانی مورد خاصی نداشت ولی در دوره شاه عباس سرشار از ماجراهای بسیار است . شاه عباس با در پیش گرفتن سیاست تمرکزگرایی تحمل حکومتهای محلی را نداشت و خان احمد با درک چنین سیاستی برای حفظ خود دست به تلاش برای برقراری رابطه با عثمانی و روسیه و درخواست حمایت از آنها زد.
مهدی ابوالحسنی ترقی ناصر تکمیل همایون
پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار حکومت جمهوری اسلامی به معنای پایان یافتن وظیفه و مسئولیت آیت الله زنجانی و میهن دوستان واقعی نبود. در این برهه حساس از تاریخ ایران و پس از سالها استبداد و اختناق ، احیای یاد و خاطره مبارزات ملی، در سرلوحه اقدامات ایشان قرار گرفت. دلمشغولی دیگر ایشان ، فراخواندن چهره ها و احزاب ملی برای تکمیل و تحقق کامل اتحاد نیروهای ملی بود و تاآنجایی که زمانه به او فرصت داد ، تلاش کرد. مصلحت اندیشی نکرد و با واقعیتهای تلخ و ناگوار پدیده آمده پس از انقلاب ، به وسیله انتقاد، اعتراض، شکوه و گلایه به مقابله پرداخت و شاید دوست و دشمن را به یک اندازه از خود رنجاند . دور اندیشی و آینده نگری ایشان پس از گذشت سالها بر بسیاری از دوستان و دشمنان هویدا گردید.