نام پژوهشگر: شقایق زهرایی
فرنگیس شریفی باستان منور یزدی
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و عاطفه مثبت و منفی با تاب آوری زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد. طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. نمونه پژوهش شامل 120 نفر از زنان مبتلا به سرطان پستان (تحت درمان رادیوتراپی) مراجعه کننده به بخش انکولوژی بیمارستان شهدای تجریش در بازه زمانی سه ماهه تیر تا شهریور 1393 بود که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس های تاب آوری (cd-risc)، تنظیم شناختی هیجان (cerq) و تجارب مثبت و منفی (spane) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری به شیوه گام به گام استفاده شد. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین تاب آوری با عاطفه مثبت و راهبردهای مثبت تنظیم هیجان رابطه مثبت معنادار وجود دارد. از سویی دیگر، بین راهبردهای منفی تنظیم هیجان و عاطفه منفی با تاب آوری رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. هم چنین نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که راهبردهای تنظیم شناختی هیجان شامل ارزیابی مجدد مثبت، سرزنش خود، اتخاذ دیدگاه و توجه مجدد به برنامه ریزی در 4 گام در کل 65 درصد از واریانس تاب آوری را پیش بینی می کند. به طوری که راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان، همچون ارزیابی مجدد مثبت، اتخاذ دیدگاه و توجه مجدد به برنامه ریزی به صورت مستقیم و راهبرد منفی تنظیم شناختی هیجان همچون سرزنش خود به صورت معکوس پیش بینی کنندگان مناسبی برای تاب آوری هستند اما عاطفه مثبت و منفی پیش بین مناسبی برای تاب آوری نیستند. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، راهبردهایی که زنان مبتلا به سرطان پستان برای تنظیم هیجاناتشان به کار می گیرند، می تواند عامل بسیار مهمی در تعیین تاب آوری آنها باشد و تقویت راهبردهای مثبت تنظیم هیجان باید به عنوان هدفی برای پی ریزی مدخلات و برنامه های آموزشی تاب آوری مورد توجه واقع شود.
فاطمه امامی میبدی منور یزدی
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و تاب آوری با کیفیت زندگی افراد مبتلا به ام.اس شهر تهران انجام شد. نمونه ای با 132 شرکت کننده (90 زن و 42 مرد) از اعضای جامعه بیماران ام.اس با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های: راهبردهای شناختی تنظیم هیجان (cerq)، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (cd-risc) و پرسشنامه فرم کوتاه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (whqol - bref) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که راهبردهای سازگار تنظیم شناختی هیجان با کیفیت زندگی رابطه مثبت معنادار(p <0/001,r=0/52) و راهبردهای ناسازگار تنظیم شناختی هیجان با کیفیت زندگی رابطه منفی معنا دار داشتند (p<0/001,r=-0/74). به علاوه تاب آوری نیز با کیفیت زندگی رابطه مثبت معنا دار داشت (p<0/001,r=-0/072). متغیرهای تاب آوری، فاجعه آمیز پنداری، توجه مجدد مثبت و نشخوار ذهنی در مجموع 67% از تغییرات کیفیت زندگی را به طور معناداری پیش بینی کردند (0/001>p). یافته ها نشان داد که راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و تاب آوری از عناصر مهم روان شناختی در پیش بینی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ام.اس هستند. بنابراین نتایج این بررسی می تواند در تحقیقات مداخله ای آینده در جهت بهبود کیفیت زندگی بیماران ام.اس مورد استفاده قرار گیرد.