نام پژوهشگر: عطا الله ابراهیمی
ولی الله ریوفی راد عطا الله ابراهیمی
چکیده علیرغم اهمیت تعیین خوشخوراکی در مدیریت مراتع، متاسفانه اطلاعات ناچیزی از خوشخوراکی گیاهان مرتعی در دسترس می باشد. این امر را شاید تا حدودی بتوان ناشی از عدم شناخت دقیق از عوامل تاثیر گذار بر طبقه بندی گیاهان از نظر خوشخوراکی دانست. از این رو هدف اصلی این تحقیق بررسی تاثیر عوامل موثر بر خوشخوراکی و به ویژه مطالعه تاثیر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی گیاهان بر روی خوشخوراکی آنها می باشد. در این بررسی که در مراتع کرسنک استان چهارمحال و بختیاری صورت گرفت، پس از بازبینی منابع متعدد، صفات ظاهری (فیزیکی) و صفات شیمیائی شامل کیفیت علوفه و ترکیبات ثانویه گیاهان مرتعی به عنوان مهمترین شاخص های تعیین کنند? خوشخوراکی گیاهان انتخاب و رابطه آنها با خوشخوراکی مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، در ابتدا منطقه تیپ بندی و در داخل هر تیپ گیاهی ویژگی های گیاهی شامل پوشش تاجی، تولید، ترکیب گیاهی و ترکیب گیاهان در رژیم غذایی دام های گوسفند و بز تعیین شد. ترکیب گیاهی بر مبنای اطلاعات حاصل از آمار برداری از کوادرات هائی به ابعاد 2 1متر که در طول 6 ترانسکت 200 متری و به روش تصادفی انتخاب گردیدند، اندازه گیری شد. زمان چرای گونه ها توسط گوسفند و بز نیز به طور جداگانه با استفاده از روش فیلمبرداری و زمان سنجی تعیین شد. در مرحله بعد، از گونه هایی که رژیم غذائی غالب دام ها را تشکیل می دادند، پایه هائی برداشت کرده و در این گونه ها، صفات ظاهری مانند کرکدار بودن، خاردار بودن، آبدار بودن، خشبی بودن و... ، شاخص های کیفیت علوفه شامل درصد پروتئین خام (crude protein =cp)، درصد دیواره سلولی بدون همی سلولز (acid detergent fiber= adf)، میزان هضم پذیری ماده خشک (dry matter digestibility = dmd) و انرژی متابولیسمی(metabolism energy=me) و ترکیبات شیمیایی حاصل از استخراج اسانس گیاهان (ترکیبات ثانویه) شناسایی و تعیین شدند. با توجه به تعدد صفات ظاهری، ترکیبات ثانویه و تاثیر هر سه عامل بر خوشخوراکی و احتمال وجود همبستگی بین صفات مورد بررسی، این صفات با استفاده از آنالیز مولفه های اصلی(principle component analysis=pca) به محورهایی محدود کاهش یافتند. در مرحله آخر رابطه همبستگی بین شاخص انتخاب گونه های گیاهی (نسبت درصد حضور گیاه در ترکیب گیاهی به درصد حضور گیاه در ترکیب رژیم غذائی دام ها) توسط گوسفند و بز (متغییر وابسته) با محور های حاصل از آنالیز مولفه های اصلی مربوط به صفات ظاهری و ترکیبات ثانویه گیاهان به طور جداگانه و مشترکاً با کیفیت علوفه (متغیرهای مستقل) تعیین و تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصله نشان داد که بین صفات ظاهری (محورهای اول و دوم با مجموعاً بیش از 50 درصد واریانس صفات ظاهری) با شاخص انتخاب هر یک از گونه های گیاهی توسط گوسفند و بین صفات ظاهری (محور دوم با 77/22 درصد واریانس صفات ظاهری) با شاخص انتخاب هر یک از گونه های گیاهی توسط بز رابطه معنی داری (05/0p?) وجود دارد. از بین شاخص های کیفیت علوفه، فیبر جدا شده در اسید ((adf، هضم پذیری ماده خشک (dmd) و انرژی متابولیسمی با شاخص انتخاب هر یک از گونه های گیاهی توسط گوسفند (بر حسب هم درصد تاج پوشش و هم تولید) رابطه معنی داری (05/0p?) نشان دادند. اما بین شاخص های کیفیت علوفه گیاهان با شاخص انتخاب هر یک از گونه های گیاهی توسط بز (برحسب درصد تاج پوشش و تولید) رابطه ای معنی داری (0.05 p?) یافت نشد. بین ترکیبات ثانویه ( محور سوم با 34/13 درصد واریانس ترکیبات ثانویه) با شاخص انتخاب هر یک از گونه های گیاهی توسط گوسفند و بز (بر حسب هم درصد تاج پوشش و هم تولید) رابطه معنی داری(05/0p?) یافت شد. بین صفات مورد بررسی حاصل از هر سه شاخصِ صفات ظاهری، کیفیت علوفه و ترکیبات ثانویه (با محور های اول و سوم با به ترتیب 51/25 و 43/15 درصد واریانس) با شاخص انتخاب هر یک از گونه های گیاهی توسط گوسفند (برحسب هم درصد تاج پوشش و هم تولید) رابطه معنی داری (05/0p?) مشاهده گردید. بنابراین، سه شاخص صفات ظاهری، کیفیت علوفه و ترکیبات ثانویه گیاهان به صورت مشترک و یا تا حدودی به طور جداگانه می توانند به عنوان شاخص هایی جهت تعیین خوشخوراکی گونه های مرتعی معرفی شوند. با توجه به یافته های فوق توصیه می شود که در صورت امکان از هر سه شاخص صفات ظاهری، کیفیت علوفه و ترکیبات ثانویه و در غیر این صورت با توجه به هزینه بر بودن و زمان بر بودن تعیین ترکیبات ثانویه از طرفی و از طرف دیگر درصد پائین واریانس محور سوم (34/13 درصد) که رابطه معنی داری را با شاخص انتخاب گونه های گیاهی توسط گوسفند و بز نشان داد، حداقل از دو شاخص صفات ظاهری و کیفیت علوفه در تعیین و رتبه بندی خوشخوراکی گونه های گیاهان مرتعی استفاده شود. کلمات کلیدی: مرتع؛ خوشخوراکی گیاهان؛ صفات ظاهری، کیفیت علوفه؛ ترکیبات ثانویه؛ گوسفند؛ بز.
مهدیه محمودی عطا الله ابراهیمی
اساس تصمیم گیری در مدیریت مراتع، اندازه گیری تولید و میزان بهره برداری از گونه های مرتعی است که معمولا با اندازه گیری گیاهان کلیدی انجام می شود. بررسی میزان بهره برداری مناسب از گونه ها و داشتن روشی دقیق برای اندازه گیری میزان بهره برداری انجام شده از گیاهان، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. بدین منظور در مراتع جواهرده رامسر، برای تعیین میزان بهره برداری دو گیاه گندمی چند ساله به عنوان دو گونه کلیدی در طی دو دوره رویشی از روش تعیین ارتباط بین ابعاد گیاه با وزن آن استفاده شد. در طول 32 ترانسکت 100 متری 320 گیاه بالغ از هر یک از گونه های bromus tomentosus و dactylis glomerata به صورت تصادفی انتخاب شد و سپس ارتفاع، قطر تاج، قطر یقه و قطر میانه گیاه برای هر گونه اندازه گیری، گیاه را قطع و سپس در خشک کن با دمای 65 درجه سانتی گراد به مدت دو روز خشک کرده و گونه ها پنج سانتی متر به پنج سانتی متر قطع و توزین شد. ضمن بررسی ارتباط بین ابعاد کلی گیاه با وزن آن، در هر گونه ارتباط بین قطعات پنج سانتیمتری گیاه و وزن آن از طریق رگرسیون ساده نیز مورد بررسی قرار گرفت. سپس بر اساس آن خط کشی تهیه شد که درصد بهره برداری علوفه از طریق ارتفاع را تعیین می کند. در گونه dactylis glomerata در مرحله قبل از حداکثرگلدهی در منطقه قرق، مدل دو بعدی مدلی که دو شاخص ارتفاع و تاج پوشش((r2=0.505 را با هم دارد برای تعیین تولید مناسب است، در مرحله حداکثرگلدهی، رگرسیون چند گانه همراه با دو شاخص قطر تاج و محیط یقه( (r2=0.317برآورد خوبی را از تولید می دهد. در مرحله قبل از حداکثرگلدهی در منطقه چرا، مدل تک بعدی با شاخص محیط یقه با معادله درجه سه( (r2=0.317بهترین مدل است، در مرحله حداکثرگلدهی، مدل تک بعدی با شاخص محیط یقه با معادله درجه سه( (r2=0.348بهترین مدل است، درگونه bromus tomentosus در مرحله قبل از حداکثرگلدهی در منطقه قرق، مدل تک بعدی با شاخص محیط یقه با معادله ترکیبی( (r2=0.256معرفی می شود، در مرحله حداکثرگلدهی ، مدل تک بعدی با شاخص محیط یقه و مدل درجه سه( (r2=0,488بهترین مدل بود. در مرحله قبل از حداکثرگلدهی و قبل از حداکثرگلدهی، مدل تک بعدی با شاخص محیط یقه به ترتیب مدل درجه سه( (r2=0.317و مدل سیگمویید( (r2=0.645بهترین مدل بود. رابطه بین وزن تجمعی و ارتفاع گیاهان در هر دو مرحله رویشی و هر دو منطقه برقرار گردید و طبق ضریب تبیین و معیارهای اعتبار سنجی بهترین مدل برای تعیین خط کش بهره برداری برای گونه dactylis glomerata در مرحله قبل از گلدهی در منطقه قرق، مدل سیگمویید(r2=0.994) است که از آن طریق با این رابطه می توان میزان بهره برداری را مشخص نمود. بهترین مدل برای تعیین خط کش بهره برداری برای گونه dactylis glomerata در مرحله گلدهی در منطقه قرق مدل درجه دو(r2=0.955) است، برای گونه dactylis glomerata در مرحله قبل از حداکثرگلدهی در منطقه چرا مدل سیگمویید(r2=0.996)، در مرحله حداکثرگلدهی مدل توانی (r2=0.979)، برای گونه bromus tomentosus در مرحله قبل از حداکثرگلدهی در منطقه قرق مدل سیگمویید(r2=0.997)، در مرحله حداکثرگلدهی مدل سیگمویید(r2=0.997)، در مرحله حداکثرگلدهی در منطقه چرا مدل معکوس(r2=0.996)، در مرحله حداکثرگلدهی مدل دو(r2=0.999) است. با استفاده از این مدل ها به راحتی می توان تشخیص قریب به یقینی از میزان بهره برداری مراتع منطقه به دست آورد و به عنوان ابزار مناسبی برای ارزیابی بهره برداری از گونه ها و مدیریت بهینه مراتع مورد استفاده قرار گیرد.
محمدرضا محمدی عطا الله ابراهیمی
مقدمه: طبق آمار سازمان خوار و بار جهانی (fao) وسعت مراتع دنیا به بیش از 133/2 میلیارد هکتار می رسد. وسعت مراتع ایران نیز بر اساس مطالعات انجام شده توسط دفتر فنی مهندسی سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور در سال 1383 در حدود 1/86 میلیون هکتار برآورد شده است بدین ترتیب مراتع به عنوان گسترده ترین محیط زیست کره زمین محسوب شده و به علت نقشی که در حفظ آب و خاک، تولید اکسیژن، کاهش آلاینده ها، تولید محصولات صنعتی و دارویی و تعادل زیست بوم ها دارند از عوامل پایه در فرایند توسعه پایدار به شمار می روند، اما متاسفانه در دهه های اخیر شاهد روند تخریب مراتع در سطح کشور بوده ایم که یکی از علل آن را می توان تغییرات مدیریتی و نحوه مدیریت مراتع در ایران دانست. تحقیق حاضر درصدد پاسخگویی به سوالات زیر خواهد بود: 1- آیا مجریان طرح های مرتعداری نسبت به این طرح ها آگاهی لازم را دارا می باشند؟ 2- چه رابطه ای بین میزان آگاهی مجریان و سطح سواد آنها وجود دارد؟ 3- چه رابطه ای بین میزان آگاهی مجریان و آموزش آنها وجود دارد؟ 4- چه رابطه ای بین میزان آگاهی مجریان و میزان موفقیت طرح وجود دارد؟ 5- چه رابطه ای بین میزان آگاهی مجریان و مشارکت آنها در طرح وجود دارد؟ 6- چه رابطه ای بین میزان آگاهی مجریان و نوع مالکیت مرتع وجود دارد؟ در سال های گذشته در خصوص طرح های مرتعداری مطالعاتی به انجام رسیده است که هرکدام از زاویه ای به این مقوله پرداخته اند. در مطالعات انجام شده دیدگاه های متفاوتی در خصوص طرح های مرتعداری عنوان شده است برخی از محققین بر این باورند که طرح های مرتعداری نتوانسته اند تغییرات مثبت و قابل توجهی در شاخص های ارزیابی مرتع ایجاد کنند از جمله این تحقیقات می توان به موارد زیر اشاره کرد. (سرداری، 1378)، (خلیلیان و شمس الدینی، 1380)، آذرنیوند و موسوی نژاد (1380)، خلیلیان و طاهری (1380) همچنین محققین یکی از راه های رفع این مشکلات را مشارکت بهره برداران در طرح دانسته اند و از سویی بنا بر تحقیقات انجام شده افزایش سطح مشارکت با توجه به نیازهای بهره برداران و آموزش و افزایش سطح آگاهی آنان امکان پذیر است. همانطور که مشاهده شد اکثر محققین یکی از راه های رفع مشکلات اجتماعی که عمده ترین مشکلات طرح های مرتعداری هستند را در آموزش و افزایش سطح آگاهی بهره برداران یافته اند، بنابراین باید به این مقوله توجه بیشتری شود. تحقیق حاضر در استان چهارمحال و بختیاری شکل گرفته است و برای جمع آوری اطلاعات و آمار مورد نیاز از بهره برداران مراتع با به کارگیری پرسشنامه در قالب انجام عملیات میدانی صورت گرفته است. به منظور انتخاب مراتع نمونه برای مطالعات صحرایی و بدست آوردن داده ها و اطلاعات لازم جهت تجزیه و تحلیل آماری و دست یابی به اهداف این بررسی فهرست کل طرح های مرتعداری واگذار شده استان به علاوه اسامی مجریان آن طرح ها درخواست گردید و از آنجا که معرف بودن نمونه با قابلیت تعمیم نتایج حاصل از تعداد نمونه ها یکی از مقوله های اساسی و پیچیده کار مطالعات اجتماعی است. برای تعیین حجم نمونه با کمک قواعد روش تعیین اندازه نمونه و با استفاده از فرمول شارپ و کوکران و بر اساس اندازه جمعیت کل (165 = n) حجم نمونه به تعداد 43 نمونه تعین گردید پس از جمع آوری اطلاعات و کد بندی سوالات داده های حاصل از پرسشنامه با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند نتایج نشان می دهد که میزان آگاهی از کل طرح پایین بوده است بطوریکه که از مجموع 1161 پاسخ ارائه شده به سوالات تنها 244 پاسخ، کاملاً درست و قابل قبول می باشند و 730 پاسخ که از سوی مجریان ارائه شده پاسخهای اشتباه و نمی دانم بوده است. همچنین میان آموزش و میزان آگاهی مجریان ، میزان موفقیت طرح و میزان آگاهی مجریان، سطوح مشارکت در طرح و میزان آگاهی مجریان، انواع مالکیت و میزان آگاهی مجریان رابطه معنی داری وجود دارد. نتایج حاصله حاکی از آن است که بیشترین فراوانی پاسخگویان در گروه سنی 46 تا 60 سال می باشد و میانگین سنی پاسخگویان به سوالات (مجریان طرح های مرتعداری) 5/59 سال می باشد که می توان گفت جهت انجام امور مربوط به اداره مرتع سن نسبتاً بالایی است و می توان این موضوع را با این نکته که نسل جوان انگیزه کار در عرصه های مرتعی را ندارند و اکثر بهره برداران ما دارای سن بالایی می باشند در انطباق دانست. میزان آگاهی مجریان طرح های مرتعداری از کل طرح در این تحقیق با توجه به نتایج به دست آمده مشخص گردید از مجموع 1161 پاسخ ارائه شده به سوالات توسط مجریان طرح ها، تعداد 155 پاسخ کاملاً درست و تعداد 89 پاسخ قابل قبول بوده اند و از سویی تعداد 372 مورد پاسخ اشتباه و 358 مورد پاسخ نمی دانم به سوالات ارائه شده است همچنین در 187 مورد مجریان تنها اشاره مختصری به پاسخ درست داشته اند که با توجه به پاسخ های فراوان نمی دانم و اشتباه ارائه شده که بیش از 62 درصد پاسخ ها را شامل می شود می توان اینگونه نتیجه گیری کرد که مجریان نسبت به مسایل مربوط به طرح های مرتعداری آگاهی کافی و لازم را دارا نیستند. این استدلال با نتایج جوری (1380) که بیان می دارد دامداران به لحاظ آگاهی و دانش فنی مرتعداری در سطح بسیار پایینی به سر می برند، هم خوانی دارد. همچنین نتایج حاکی از آن است که میان پاسخ های ارائه شده به سوالات رابطه معنی داری بر قرار است و با توجه به اینکه فراوانی پاسخ های اشتباه و نمی دانم بسیار فراتر از فراوانی مورد انتظار می باشند و فراوانی پاسخ های درست و قابل قبول نیز بسیار پایین تر از فراوانی مورد انتظار هستند می توان گفت که سطح آگاهی مجریان پایین تر از سطح مورد انتظار می باشد. که این موضوع با تحقیقات خلیقی و قاسمی (1380) که بیان داشته اند آگاهی دامداران نسبت به مسایل مرتعداری09/2 از 5 می باشد که بیانگر اطلاعات کم در بین دامداران است، هم خوانی دارد. نتیجه گیری با توجه به تمام مسائلی که ذکر گردید یک سوال اساسی در اجرای طرح های مرتعداری این است که مجریان طرح های مرتعداری به چه میزان از این طرح ها آگاهی دارند جهت پاسخ به این سوال میزان آگاهی مجریان از طرحهای مرتعداری و رابطه آگاهی مجریان با مواردی همچون آموزش، مشارکت و مالکیت مورد بررسی قرار گرفت. در خصوص میزان آگاهی مجریان از طرح های مرتعداری باید اذعان کرد که آگاهی مجریان در سطح بسیار پایینی است. خصوصاً در بخش هایی چون قرارداد و مسایل اقتصادی طرح این عدم آگاهی مشهودتر است. تنها در کلیات طرح است که مجریان آگاهی نسبی داشته و با این بخش آشنایی دارند. به نظر می رسد می بایست جهت افزایش سطح آگاهی مجریان از طرح های مرتعداری چاره اندیشی شود، یکی از راههای افزایش سطح آگاهی می تواند بوجود آوردن احساس نیاز به یادگیری در بین مجریان و بهره برداران طرح باشد که این امر می تواند با افزایش نظارت بر اجرای طرح ها و همچنین ایجاد طرح های مرتعداری نمونه در سطح منطقه تحقق یابد.یکی از راههای افزایش آگاهی مجریان نسبت به طرح های مرتعداری برگزاری دوره ها و کلاس های آموزشی _ ترویجی می باشد نتایج این تحقیق نیز بیانگر این مطلب است که مجریانی که در دوره های آموزشی شرکت داشته اند سطح آگاهی بهتری نسبت به سایر مجریان داشته اند بنابراین می طلبد تمامی مجریان و حتی بهره برداران طرح های مرتعداری در این کلاس ها شرکت نمایند اما از این نکته نیز نباید غافل شد که دوره های آموزشی فعلی مشکلات و نواقصی دارد که می بایست مرتفع گردد.