نام پژوهشگر: محمد مهدی خطیب
سمیه محمدخانی علی اصغر مریدی فریمانی
مطابق بررسی های زلزله شناسی و زمین شناسی، در طی یک زمین لرزه گسیختگی در تمام پهنه ی گسلش رخ نداده، و به یک یا چند قطعه از پهنه گسلش محدود می شود. یکی از عناصر اساسی در برآورد بزرگای یک زمین لرزه احتمالی در آینده، برآورد طول قطعه های گسلی لرزه زا است، از این رو اولین گام در به کار گیری گسل های جنبا برای ارزیابی خطر زمین لرزه در یک منطقه، شناسایی قطعه های مختلفی است که هر یک به تنهایی در طی یک رویداد زمین لرزه گسیخته می شود. روش های متعددی برای قطعه بندی پهنه های گسلش به کار می روند که متداول ترین آن ها عبارتند از بررسی ناپیوستگی های هندسی، مطالعه داده های لرزه ای، فعالیت های لرزه ای گذشته، بررسی مقدار گسلش های لرزه زا و خزش گسلی، محاسبه بعد فرکتالی، بررسی-های مورفوتکتونیکی. در این تحقیق قطعه بندی پهنه گسلش نای بندان، مورد بررسی قرار گرفته است. این پهنه ی گسلش در ایران مرکزی، با راستای شمالی-جنوبی قرار گرفته است. ما در این تحقیق از مشاهدات گسل خوردگی، مطالعه عکس های ماهواره ای و هوایی و همچنین مشاهدات صحراییبرای ارزیابی فعالیت گسل در چارچوب نایبندان استفاده کردیم. با استفاده از ویژگی های مورفوتکتونیکی و جهت اثر سطحی گسل چهار قطعه ساختاری را تعریف کردیم. پهنه گسلش نای بند از 4 قطعه گسلی مجزا از شمال به جنوب شامل قطعات اسفندیار، آب سرد، نای بندان و دیگ رستم با طول 9، 27، 46 و 77 و بعد فرکتالی 917/0 ، 1/1 ، 31/1 و 08/1 تفکیک شده است. شناسایی این قطعات از اهمیت زیادی برخوردار است، زیرا به مفهوم ارزیابی خطر زمین لرزه برای منطقه نایبند می باشد.
طاهره قاسمی رزوه محمد مهدی خطیب
تاقدیس درونه در طول جغرافیایی "0 َ10 ْ59- "0 َ20 ْ58 شرقی و عرض جغرافیایی "0 َ15 ْ35 - "0 َ56 ْ34 شمالی، در انتهای شمالی بلوک لوت و در بخش جنوبی گسل درونه واقع شده است. تاقدیس درونه همانند گسل درونه دارای سه بخش شرقی، مرکزی و غربی است، که اثر سطح محوری تاقدیس در هر بخش همروند با قطعات سیستم گسلی درونه در همان بخش است. اثر سطح محوری تاقدیس در بخش شرقی، شمال غربی-جنوب شرقی، در بخش مرکزی، شرقی-غربی و در بخش غربی، شمال شرقی-جنوب غربی است. این تاقدیس بین دو گسل تراستی کاشمر در شمال و کاسب در جنوب قرار دارد و متشکل از رسوبات نئوژن و کواترنری است. براساس مطالعات آزمایشگاهی وصحرایی، طول موج تاقدیس درونه از بخش شرقی تاقدیس به بخش مرکزی کاهش می یابد در حالیکه مقدار آن از بخش مرکزی به بخش غربی افزایش می یابد. دامنه تاقدیس درونه از بخش شرقی تاقدیس به بخش مرکزی افزایش ولی از بخش مرکزی به بخش غربی کاهش می یابد، که این نشان دهنده کاهش فعالیت گسل درونه از بخش شرقی تاقدیس به بخش مرکزی و افزایش فعالیت گسل درونه از بخش مرکزی به بخش غربی گسل درونه است.
یعقوب جلیلی شاه منصوری محمد مهدی خطیب
تحلیل چین خوردگی بر اساس ارزیابی پراکنش محورهای کرنش در منطقه چلونک بوسیله ی: یعقوب جلیلی شاه منصوری منطقه چلونک در شمال غرب شهرستان بیرجند(شرق ایران) واقع شده است.در منطقه چلونک واحدهای رسوبی(توف، کنگلومرا، ماسه سنگ و شیل) دچار چین خوردگی گردیده اند. در این منطقه13 اثر محوری با راستاهای مختلف تشخیص داده شده است. تحلیل های هندسی ـ جنبشی نشان داد که کرنش های متعددی در منطقه مورد مطالعه رخ داده است. همچنین تحلیل های کرنش صورت گرفته بوسیله مقاطع میکروسکوپی چهار پهنه برشی را در منطقه مشخص نمود. موازنه مقاطع عرضی چین خوردگی های منطقه، نشان داد که مقدار کوتاه شدگی در شمال منطقه بسیار بیشتر از جنوب منطقه می باشد. مقادیر الاستیسیته واحدهای سنگی منطقه بوسیله آزمایش های بار نقطه ای بدین صورت بدست آمد: ماسه سنگ چین خوردگی های جنوبی منطقهgpa 22 ؛ ماسه سنگ چین خوردگی های شمال منطقهgpa11.5؛ توف های شمال منطقهgpa 8.17 . مقایسه و تحلیل های مقاطع میکروسکوپی ماسه سنگی های شمال و جنوب منطقه نشان از تفاوت زیاد پترگرافی این دو دارد. تحلیل محیط رسوبی منطقه احتمال داد که واحدهای سنگی جنوب منطقه زودتر از آب خارج شدند. وجود چین خوردگی های منطقه چلونک را می توان این طور توجیه کرد که، در اثر رخداد توالی کرنش ها (پهنه های فشارشی ـ برشی) به دلیل اینکه ویسکوزیته واحدهای شمالی منطقه بیشتر است، این واحدها متحمل چین خوردگی و دگرریختی های بیشتری نسبت به واحدهای سنگی جنوب منطقه گردیده اند. داده های مربوط به شش پارامتر چین خوردگی جهت استفاده در شبکه های عصبی مصنوعی، تهیه شد. پس از مدل کردن منطقه و آزمون داده ها، شبکه های عصبی مصنوعی پنج مرحله کرنش را برای منطقه پیش بینی کردند و تشکیل هر کدام از چین ها را در این مراحل بدین صورت حدس زد: تاقدیس شونگان و ناودیس تاج کوه در مرحله دوم؛ تاقدیس چاهک و ناودیس شونگان بین مراحل دوم و سوم؛ تاقدیس چلونک در مرحله سوم؛ ناودیس چلونک در مرحله چهارم و تکامل این چین خوردگی در منطقه بصورت فعلی در مرحله پنچم رخ داده است. در نهایت نحوه تکامل تکتونیکی منطقه بدین صورت ارائه شد که درتشکیل چین خوردگی های شمالی منطقه، پنج مرحله کرنش و در تشکیل چین خوردگی های جنوبی، سه مرحله کرنش، رخ داده است.
مجتبی کلانتری محمد مهدی خطیب
گسل سفیدآبه و گسل زاهدان در جنوب شرقی ایران و در ایالت ساختاری سیستان واقع شده اند. سنگ های این منطقه شامل رسوباتی از کرتاسه بالایی تا پلیوسن می باشند. گسل سفیدآبه یک گسل تراستی پنهان به طول 45 کیلومتر و گسل زاهدان یک گسل امتداد لغز با طول 210 کیلومتر می باشد که گسل سفیدآبه از انتهای شمالی این گسل شروع می شود. بخش شرقی این گسل دارای امتداد n5w می باشد که امتدادی شبیه گسل زاهدان داشته و مابقی این گسل تقریبا دارای روند n45w می باشد. محاسبه و بررسی شاخص های ریخت زمین ساختی در طول گسل سفیدآبه نشان دهنده کاهش فعالیت تکتونیکی از شرق به غرب می باشد. به طوریکه شاخص تضاریس جبهه کوهستان (smf ) از شرق به غرب افزایش می یابد ( بخش شرقی: 08/1، بخش میانی: 16/1، بخش غربی:42/1). شاخص گرادیان رودخانه (sl ) از منطقه شرق به غرب در حال کاهش می باشد (بخش شرقی: 399، بخش میانی: 7/324، بخش غربی:2/294). شاخص دره (v) از منطقه شرق به غرب در حال افزایش می باشد (بخش شرقی: 41/0، بخش میانی: 47/0، بخش غربی: 58/0). شاخص هیپسومتری (er ) نیز از منطقه شرق به غرب در حال کاهش می باشد (بخش شرقی: 59/0، بخش میانی: 51/0، بخش غربی:39/0). بررسی شاخص های ریخت زمین ساختی در طول گسل زاهدان نشان دهنده افزایش فعالیت تکتونیکی از جنوب به شمال می باشد، به طوری که شاخص smf از جنوب به شمال کاهش می یابد ( بخش جنوبی: 13/1، بخش شمالی: 07/1) . شاخص sl از منطقه جنوب به شمال در حال افزایش می باشد (بخش جنوبی: 6/278، بخش شمالی: 08/291). شاخص v از منطقه جنوب به شمال در حال کاهش می باشد (بخش جنوبی: 66/0، بخش شمالی: 36/0). بر این اساس، شاخص های ریخت زمین ساختی در طول گسل های زاهدان و سفیدآبه، برخاستگی منطقه را با بیشترین فعالیت تکتونیکی برای منطقه شمالی گسل زاهدان و منطقه شرقی گسل سفیدآبه نشان می دهد. نتایج بررسی فرکتالی آبراهه ها و شکستگی ها که به کمک نرم افزار arc map به دست آمده گویای آن است که در گسل سفیدابه فعالیت تکتونیکی به طرف غرب کاهش می یابد و در گسل زاهدان این فعالیت به طرف شمال افزایش می یابد؛ به عبارتی در مرز این دو گسل بیشترین فعالیت تکتونیکی وجود دارد. رابطه بین ms و mb (بزرگی زلزله، به ترتیب برای امواج سطحی و درونی) با توجه به آمار زمین لرزه های موجود به صورتmb-3.750 ms=1.638 تعیین گردید. همچنین پارامتر لرزه خیزی منطقه (فراوانی(n به-صورت logn = -0.665 ms + 2.121 محاسبه گردید. خطر ریسک پذیری در منطقه سفیدآبه با در نظر گرفتن عمر مفید 10 ساله برای سازه های عمرانی، با احتمال 64/0 و 10/0 به ترتیب ??/? و 9?/6 ریشتر محاسبه شد. همچنین به کمک روابط تجربی دوره بازگشت زلزله 7 ریشتری در منطقه سفیدآبه ??? سال به دست آمد. همچنین مشخص شد که از میان 27 گسل مهم واقع در شعاع 150 کیلومتری منطقه، بیشترین شتاب وارد بر روستای سفیدآبه از سوی گسل سفیدآبه به میزان حدود 0.66 شتاب ثقل زمین می باشد. در حالی که گسل لوت با شتاب 0.03 شتاب گرانش زمین کمترین شتاب را بر روستای سفیدابه وارد می کند با توجه به قرارگیری گسل سفیدآبه در شمال گسل زاهدان می توان گفت گسل زاهدان بیشتر از گسل های دیگر منطقه بر گسل سفیدآبه انرژی وارد می کند. با توجه به شواهد متعدد فوق مشخص می گردد که گسل سفیدآبه تحت تاثیر گسل زاهدان می باشد.
مهرزاد سعیدی محمد حسین زرین کوب
در فاصله 65 کیلومتری جنوب بیرجند، درمحدوده جغرافیایی ?37 ?11?59 تا ?60 ?13?59 طول شرقی و? 20 ?41 ?32 تا ?34 ? 43 ?32 عرض شمالی و در نزدیکی روستای رومنجان یک توده نیمه نفوذی قرار گرفته که تحت همین نام نیز خوانده می شود. این توده درون مجموعه افیولیت ملانژی جنوب بیرجند، در بخش شمالی زون ساختاری سیستان نفوذ کرده است پتروگرافی نمونه های برداشتی از منطقه رومنجان نشان دهنده بافت پورفیری بوده که کانی های غالب در این نمونه ها پلاژیوکلاز، بیوتیت و آمفیبول به صورت فنو کریست در زمینه ای از همین جنس هستند. بررسی های ژئوشیمیایی گنبد رومنجان نشان می دهد این سنگها در محدوده دیوریت پورفیری و تراکی آندزیت قرار می گیرند و تمامی نمونه ها به سری کالکوالکالن تعلق دارند. بر اساس شواهد ژئوشیمیایی از جمله بالا بودن نسبتهای lree/hree و sr/y با میانگین 52، توده رومنجان در رده سنگهای آداکیتی پرسیلیس (hsa) قرار دارد و بر این اساس سنگ منبع آن می تواند اکلوژیتی یا گارنت امفیبولیتی ( حاصل از دگرگونی ورقه اقیانوسی فرورانده شده خاور ایران به عنوان محل خاستگاه ماگما) باشد. نتایج حاصل از بررسی نمودار های جدا کننده محیط تکتونیکی و نمودار های عنکبوتی از جمله غنی بودن از عناصر نادر خاکی سبک و عناصر لیتوفیل بزرگ یون و تهی شدگی از عناصر خاکی نادر سنگین و نیز بی هنجاری منفی عناصر با شدت میدان بالا نظیر ti و nb نشان می دهد که ماگمای تشکیل دهنده سنگهای منطقه در یک محیط فرورانش بوجود امده و در یک حاشیه فعال برخوردی جایگزین شده اند. از نظر ساختاری می توان منطقه مورد مطالعه را به صورت یک پهنه گسلی در نظر گرفت که مجموعه ای از گسلهای اصلی / فرعی با ساز و کارهای مختلف از جمله راندگی در آن قرار گرفته اند. گسل های اصلی منطقه عموماً هم روند با دایک ها می باشند لذا می توانند در شکل گیری و کنترل گدازه ها موثر بوده باشند.
فضیلت یوسفی محمد حسین زرین کوب
چکیده منطقه مورد مطالعه در جنوب باختری شهرستان بیرجند واقع در استان خراسان جنوبی و اطراف روستای گیوشاد و در محدوده ای با مختصات ?21 ?34 °32 تا ?49 ?39 °32 عرض شمالی و °59 تا ?56 ?10 °59 طول شرقی، در زون جوش خورده سیستان قرار دارد. در منطقه گیوشاد سنگ های آتشفشانی و نیمه نفوذی ترشیری در مجاورت یکدیگر وجود دارند. این سنگ ها شامل آندزیت، پیروکسن آندزیت، آندزیت بازالتی و دیوریت پورفیری می باشند. این سنگ ها واحد های قدیمی تر منطقه از جمله فلیش های اواخر کرتاسه و پالئوسن را قطع می نمایند. داده های ژئوشیمیایی این سنگ ها نشانگر ترکیب کالک آلکالن پتاسیم بالا و گرایش آداکیتی آنهاست. طبق شواهد متعدد کانی شناسی و ژئوشیمیایی از جمله تنوع ترکیبی و منطقه بندی در پلاژیوکلازها، حضور آپاتیت تقریباً در اکثر نمونه ها، وفور هورنبلند و بیوتیت و مقدار نسبتاً زیاد al2o3 (بیشتر از 15 درصد) نشان می دهد که سنگ های مورد نظر از نوع کوهزایی حاشیه فعال قاره ای هستند. نسبت lree به hree در این سنگ ها نشان می دهد که منشأ ماگمای بوجود آورنده سنگ های آتشفشانی و نیمه نفوذی مذکور دارای ترکیب گارنت دار بوده است. نمونه های مورد بررسی از لحاظ فراوانی sm, la همگی ترکیبی مشابه با مذاب های مشتق شده از گوشته غنی شده را دارند. سنگ های مورد مطالعه دارای ترکیب حد واسط هستند. شواهد ژئوشیمیایی نشان می دهد تفریق و آلودگی مهمترین پدیده ها در تحول ماگما در منطقه مورد مطالعه می باشند. درصد بالای پتاسیم می تواند دلیل بر آلایش پوسته ای آنها باشد. یکی از مهمترین خصوصیات این سنگ ها، حضور آنکلاو های نوع آمفیبولیتی و متاپلیتی است. وجود آنکلاوهای رسوبی در سنگ های مورد مطالعه را می توان شاهدی دیگر بر آلایش پوسته ای در نظر گرفت. بنابراین ماگمای مولد در این منطقه می تواند یک ماگمای مرتبط با کمان ماگمایی زون فرورانش باشد که از گوشته سرچشمه گرفته و با مواد پوسته ای آلایش یافته است. واژگان کلیدی: بیرجند، گیوشاد، سنگ های آتشفشانی و نیمه نفوذی، کالک آلکالن، آداکیت.
مهین عرب خزاعی محمد مهدی خطیب
شناسایی شدند. گسل جنوب بیرجند در مرز کوه باقران و دشت بیرجند در 2 کیلومتری جنوب شهر بیرجند واقع شده است. سیمای گسل جنوب بیرجند به صورت یک گسل ناپیوسته است و از قطعات متعددی تشکیل شده است. برای ارزیابی فعالیت مورفوتکتونیکی گسل جنوب بیرجند، از شاخص های مورفومتریک استفاده شده است. نتایج حاصل از محاسبه این شاخص ها، فعالیت زمین ساختی نسبتا بالایی را برای گسل جنوب بیرجند ارائه میدهد. نقشه کنتوری ترسیم شده برای برخی از شاخص ها فعالترین مناطق زمین ساختی در طول گسل را منطقه کوه ریچ، دهنو، علی آباد، زمان آباد و سورک معرفی می کند. با بررسی ساختار های هندسی و عوارض مورفولوژی، سازوکار گسل جنوب بیرجند امتدادلغز چپگرد با مولفه معکوس معرفی می شود. همچنین با استفاده از هندسه گسل، محاسبه بعد فرکتالی در عرض و طول پهنه گسل جنوب بیرجند و ویژگی های مورفوتکتونیکی شش قطعه ساختاری را معرفی کردیم که از شرق به غرب شامل قطعات بیجار، نوفرست، علی آباد، امیرآباد شیبانی، دهنو و کوه ریچ با طول 9، 8، 18،14، 6، 14 کیلومتر و بعد فرکتالی 385/1، 392/1، 209/1، 245/1، 361/1، 182/1 می باشند. قطعه کوه ریچ با توجه به بعد فرکتالی محاسبه شده و شاخص های مورفوتکتونیکی فعالترین قطعه گسلی، قطعه بیجار با سازوکار امتداد لغز با مولفه معکوس کمترین فعالیت تکتونیکی و قطعه علی آباد با سازوکار امتدادلغز چپ بر با مولفه معکوس طویل ترین قطعه، معرفی می شود. بیشینه شتاب افقی وارد بر شهر بیرجند g 78/0 شتاب ثقل زمین، از گسل جنوب بیرجند با توان لرزه زایی 44/7 ریشتر است. مناطق خطر خیلی بالا تا بالا در گستره بیرجند در دشت بیرجند ( در نتیجه عملکرد گسل های شمال بیرجند و جنوب بیرجند) و دشت ماژان در نتیجه عملکرد گسل گیو شناسایی شدند.
لاله بابایی محمد مهدی خطیب
سنگ های آذرین با سن ترشیری در گستره جنوب باختری بیرجند، در خاور ایران، جزء اصلی ترین واحد های سنگی در این محدوده می باشد. در این میان کنگلومرای باسن پالئوسن-ائوسن در منطقه رکات میزبان دایک های آندزیتی با روندهای مختلف است. مورفولوژی این دایک ها به صورت رگه ای و در منتهی الیه لنزی شکل می باشد. بررسی های ساختاری و تجمع دایک ها در مرکز منطقه مطالعاتی بیانگر بالا بودن نرخ کرنش در این منطقه است. عدم وجود هاله دگرگونی در اطراف دایک ها بیانگر این است که سازوکار جایگیری ماگما به صورت غیر فعال می باشد که در آن الزاما شکستگی های کششی فضای لازم را برای جایگیری ماگما فراهم کرده اند. این مدل جایگیری ماگما ناشی از عملکرد تکتونیک باز شدگی است. شواهد ریزساختاری و مزوسکوپی، روشنگر تاثیر فاز دگرشکلی در واحدهای سنگی است که جنبش همزمان در حین جایگیری دایک ها را تایید می کند. بررسی اثر تکوین تنش دیرین نیز در محدوده رکات بیانگر تاثیر سیستم کشش در منطقه است که جایگیری ماگما را در شکستگی ها و گسل ها در پی دارد.
مهبد اعرابی محمد مهدی خطیب
با توجه به دوری منابع تولید گاز طبیعی از محل مصرف، عموما از خطوط فولادی پرفشار جهت انتقال گاز استفاده می شود. مسیر عبور این خطوط لوله با توجه به جغرافیای طبیعی هر منطقه متفاوت می باشد. با توجه به واقع شدن ایران در کمربند زلزله، عبور خطوط لوله از مناطق گسل خورده، مستعد جابجایی و رانش زمین اجتناب ناپذیر است. تغییر مکانهای دائم زمین (permanent ground displacements, pgd)، باعث ایجاد کرنش های بزرگ محوری و مماسی (عرضی) در خط انتقال و در نتیجه نشت یا شکست آن می شود. بر این اساس بررسی مقاومت فولاد مورد استفاده در خط لوله در برابر نیروهای برشی اهمیت دارد. در پژوهش حاضر، ابتدا بررسی روش طراحی خطوط انتقال گاز در مسیر های مستعد زمین لرزه، خصوصا روش طراحی کرنش مبنا صورت می گیرد. پس از آن ساختار زمین شناسی منطقه بیرجند مورد بررسی قرار گرفته است. سپس رفتار مکانیکی بخشی از خط لوله انتقال گاز بیرجند به قطر 20 و ضخامت 0.25 اینچ ساخته شده از فولاد api x42 (واقع در مسیر گسل شمالی بیرجند) تحت بار لرزه ای و تغییر مکان گسل بررسی شده و نتایج حاصل از تحلیل المان محدود شامل تنش و کرنش بحرانی لوله، میزان جابجایی لوله ارائه می شود. همچنین برای واقعی بودن رفتار مکانیکی در مدل سازی، آزمون کشش بر روی نمونه های فولادی خارج شده از لوله در جهات محوری، محیطی و بر روی خط جوش انجام گرفته و رفتار مواد در این آزمایش بررسی شده است. در پایان تاثیر پارامترهای مختلف از جمله قطر لوله و عمق دفن بر پاسخ لوله (تغییر مکان، تنش، کرنش) بررسی می شود.
احمد رشیدی محمد مهدی خطیب
منطقه مورد مطالعه در شرق ایران و در زون زمین درز سیستان قرار دارد. این منطقه با مساحت80 کیلومتر مربع در محدوده کوه کمر حاجی در شمال غرب بیرجند واقع شده است. ساختارهای اصلی موجود در منطقه شامل: گسله ها با سازوکار مختلف، چین خوردگی ها، دوپشته ها می باشند که ساختارهای مرتبط با آنها نظیر ساخت پهنه سه گوش ، ساخت بالارانده و... نیز مشاهده می شود. دوپشته های محدوده مورد مطالعه روند شرقی ـ غربی دارند که به موازات سیستم گسل شکرآب هستند. گسل شکرآب یک گسل معکوس با مولفه چپگرد است که در جنوب منطقه در حد کوه و دشت واقع شده است و جزء یکی از شاخه های انتهایی گسل نهبندان به حساب می آید. دوپشته های موجود در منطقه از پهلو و از سمت شرق به سمت غرب بر روی همدیگر قرار گرفته اند. در راستای عمود بر ساختارهای دوپشته، ساخت گلواره وجود دارد که باعث برخاستگی هر چه بیشتر واحدهای مرکزی ساخت دوپشته نسبت به واحدهای کناری شده است. در منطقه پلکان ها، روند شمال غرب ـ جنوب شرق دارند. آنها دارای سازوکار امتدادلغز چپگرد همراه با مولفه راندگی هستند. سکو های موجود غیر افقی بوده و دارای روند شرقی ـ غربی می باشند و عمدتا سازوکار راندگی با مولفه چپگرد دارند. با توجه به سازوکار سکوها، جهت انتقال به سمت غرب می باشد و از آنجا که جهت جوان شدن پلکان ها بر روی فرادیواره پلکان های قبلی است (به عبارتی جهت جوان شدن به سمت پس بوم است)، تشکیل دوپشته ها از مدل breack-back پیروی می کند. این مدل در آزمایشگاه تکتونیک تجربی همراه با ساختارهای در ارتباط با آن به نمایش در آمد. بر اساس نتایج حاصل از مطالعه روند های مختلف کوتاه شدگی مانند روند عمود بر محورهای چین خوردگی های (t1-t5)، راستای قرارگیری دوپشته ها و تغییرات تنش دیرین ، دو مرحله دگرشکلی بدست آمد. محور ?3 کرنش، در مرحله اول دگرشکلی براساس تحلیل درزه های مزدوج n42,00، به کمک درزه های کششی n40,07 و به کمک سطح محوری چین ها n38,14 بدست آمد. مقدار کوتاه شدگی بدست آمده از موازنه ی مقاطع رسم شده بر روی چین های دارای روند محوری شمال غرب ـ جنوب شرق، 46/41 درصد است. در این مرحله واحدهای سخت تر ائوسن دچارراندگی شمال شرق ـ جنوب غرب و واحد های شکل پذیرتر آن، دچار چین خوردگی شده اند بطوری که محورهای چین خوردگی های (t1-t5) دارای روند شمال غرب ـ جنوب شرق هستند. محور ?3 کرنش، در مرحله دوم دگرشکلی براساس تحلیل درزه های مزدوج n83,02، به کمک درزه های کششی n84,00 و به کمک راستای قرارگیری دوپشته ها به کمک تصاویر ماهواره ای، n90e بدست آمد. مقدار کوتاه شدگی بدست آمده در این مرحله از دگرشکلی بر اساس بازگرداندن مقطع شرقی ـ غربی رسم شده در راستای دوپشته ها30/20 درصد و مقدار لغزش در امتداد سکوها 2640متر می باشد.
مجتبی مهرپویان محمد مهدی خطیب
با توجه به شواهد ریخت زمین ساختی و داده های صحرایی، گسل شمال تبریز از سه قطعه اصلی تشکیل شده است. امتداد کلی این سه قطعه n60w بوده ولی میزان شیب و رفتار هر یک از این قطعات متفاوت از یکدیگر می باشد. قطعه شمالی این گسل دارای شیبی بین 60 تا 75 درجه به سمت ne و سازوکار امتدادلغز با مولفه معکوس، قطعه میانی دارای شیب حدود 40 درجه به سمت ne و مولفه معکوس آن مشهود بوده و قطعه جنوبی آن دارای شیبی بین 52 تا 65 درجه به سمت sw بوده و حرکت امتدادلغز راستبر و مولفه معکوس آن آشکار می باشد. شواهد صحرایی حاکی از بالاآمدگی بلوک شمالی این گسل در قطعه شمالی آن و نیز بالاآمدگی بلوک جنوبی این گسل در قطعه جنوبی آن می باشد. با توجه به جابجایی 518 متری مخروط-افکنه ای توسط این گسل و همچنین نامعلوم بودن سن دقیق رسوبات این مخروط افکنه، با در نظر گرفتن حداکثر سن دو میلیون سال (دوره کواترنری) برای رسوبات این مخروط افکنه، و با فرض اینکه این جابجایی توسط رخداد زمین لرزه های متعدد ایجاد شده و توسط حرکت تدریجی در طول این گسل نمی باشد، با در نظر گرفتن حداکثر جابجایی افقی 23 cm در هر رخداد زمین لرزه ای با بزرگای ms=7.4، حداکثر دوره بازگشت زمین لرزه ای با این بزرگا برابر با 888 سال می باشد. با توجه به پیشینه لرزه ای شهر تبریز، فرمول لرزه خیزی این شهر logn(ms)= 2.47 – 0.705 ms می باشد. براساس رابطه گوتنبرگ- ریشتر دوره بازگشت زمین لرزه ای با بزرگای ms = 7.4 در این شهر برابر با 558 سال می باشد. میزان dbe برای سازه-هایی با عمر مفید 20، 50 و 100 سال در شهر تبریز به ترتیب برابر با ms=5.3، ms=5.9 ، ms=6.3 و میزان mce برای سازه هایی با عمر مفید 20، 50 و 100 سال در این شهر به ترتیب ms=6.7، ms=7.3 و ms=7.7 می باشد. با توجه به بررسی های لرزه زمین ساختی ما، بیشترین خطر لرزه ای در شهر تبریز از جانب گسل شمال تبریز می باشد به طوری که این گسل در دوره های 50، 100 و 475 ساله با احتمال تجاوز 64% می تواند زمین لرزه ای با pga افقی میانگین به ترتیب 0.18g ، 0.23g و 0.43g را در شهر تبریز ایجاد کند.
قاسم فیروزمهجن ابادی محمد مهدی خطیب
شهر اسدیه در 100 کیلومتری شرقی شهرستان بیرجند، در موقعیت جغرافیایی 32 درجه و 54 دقیقه شمالی و طول جغرافیایی 60 درجه شرقی، در شمال محل تلاقی روند گسل های نوزاد و پرنگ قرار گرفته است. با بررسی لرزه خیزی گسل های فعال بیشترین شتاب ثقل افقی وارد بر شهر در اثر فعالیت گسل اسدیه با طول 33 کیلومتر و توان لرزه زایی 5/6 ریشتر در فاصله 46/0 کیلومتری از شهر است. با بررسی نقشه هم شدت شکستگی بیشترین شدت شکستگی در گستره مورد مطالعه، در محل تلاقی روندهای گسلی شمال غربی ـ جنوب شرقی با روندهای گسلی شمالی ـ جنوبی در منطقه است. بررسی روند شکستگی های در گستره مورد مطالعه روند غالب شمال غرب ـ جنوب شرق را در شکستگیهای قبل از کواترنری و کواترنری نشان داده و روند غالب شکستیگها در کواترنری، شمال غرب ـ جنوب شرق می باشد که بیانگر فراوانی و رشد شکستگی در جهت شمال غرب ـ جنوب شرق در زمان کواترنری است. با تعیین گشتاور زمین شناسی، لرزه ای و ژئودتیک در گستره مورد مطالعه، بیشترین مقدار نرخ گشتاور مربوط به نرخ گشتاور ژئودتیکی با مقدار 26e + 8628/2 ژول و بیشترین مقدار نرخ گشتاور زمین شناسی در ارتباط با سیستم گسلی آبیز (1017× 0457589/0 نیوتن متر بر سال) در قسمت شرقی منطقه مورد مطالعه است. تحلیل فرکتالی سیستم گسلی و زمین لرزه ها و همچنین بررسی نقشه های هم شدت شکستگی، نشان از خطر لرزه خیزی بالا در گستره نزدیک شهر اسدیه می باشد. بررسی شاخص های ریخت زمین ساختی و نوزمین ساختی در گستره نزدیک شهر اسدیه، فعالیت تکتونیکی نسبتا بالایی را در منطقه نشان می دهد. بررسی شاخص های ریخت زمین ساختی، صحرایی و پردازش داده های مغناطیس هوایی، امتداد گسل اسدیه را درجهت جنوب شرق شهر نشان می دهد و حاکی از گسلش فعال در رسوبات جوان نزدیک شهر اسدیه می باشد، همچنین پردازش داده های مغناطیس هوایی، خطواره ی مغناطیسی با روند n40e، در شرق شهر اسدیه را تایید می کند.
فاطمه افضلی نژاد گروهی محمد مهدی خطیب
شهرستان سرایان در استان خراسان جنوبی، در موقعیت جغرافیایی 33 درجه و 51 دقیقه شمالی و 58 درجه و 31 دقیقه شرقی قرار دارد. گستره این شهرستان در محل تلاقی سه سیستم گسلی، دشت بیاض با روند e-w و سازوکار امتدادلغز چپگرد، سیستم گسل محمدآباد (شامل گسل های دوست آباد، چاهک موسویه و آفریز) با روند n-s و سازوکار راستالغز راستگرد و گسل فردوس با روندnw-se و سازوکار معکوس قرار گرفته است. ساختارهای جوان و فعال در این گستره از سازوکار گسل های فوق تأثیر پذیرفته اند. محاسبه شاخص های ریخت زمین ساختی (پیچ و خم پیشانی کوهستان، سینوسیته رود، نسبت v و نسبت پهنای دره به ارتفاع دیواره ها) در طول گسل فردوس نشان دهنده کمترین مقادیر برای بخش میانی گسل می باشد، این مقادیر بیانگر فعالیت زمین ساختی بالا در بخش میانی گسل فردوس است (محل برخورد این گسل با گسل دشت بیاض و محل شهر سرایان) که با دور شدن از محل برخورد به سمت شمال غرب یا جنوب شرق، از فعالیت گسل کم می شود. تحلیل فرکتالی سیستم گسلی فردوس و همچنین نقشه های هم شدت شکستگی نشان از خطر لرزه خیزی بالا در گستره نزدیک شهر سرایان می باشد. در مطالعات لرزه زمین ساختی در یک گستره 150 کیلومتری از شهر سرایان که بر پایه تحلیل زمین آماری در gis صورت گرفته است، مناطق خطر خیلی بالا تا بالا در این گستره در محل اتصال گسل های دشت بیاض - آبیز و دشت بیاض – فردوس (شهر سرایان) شناسایی شدند. با بررسی لرزه خیزی گسل های فعال منطقه بیشترین شتاب ثقل افقی محتمل بر شهر سرایان، 762/0 شتاب ثقل زمین و ناشی از گسل فردوس با طول حدود 110 کیلومتر و توان لرزه زایی 64/7 ریشتر در فاصله 5 کیلومتری از شهر، محاسبه شده است.
محمد نادی فتح ابراهیم غلامی
شهر بشرویه در محدوده ما بین گسل های درونه (در شمال)، فردوس در (خاور) و پهنه تراستی اسفندیار و شتری (در باختر) قرار دارد. بر این اساس، این منطقه، دارای پتانسیل لرزه ای بالا می باشد. با تحلیل داده های لرزه ای، فرمول لرزه خیزی به صورت logn =1/99 – 0/645ms محاسبه شد که دوره بازگشت زمینلرزه های با بزرگی 3، 4، 5، 6، 7 به ترتیب 88/0، 89/3، 17/17،85/75، 96/334 سال نشان می دهد. بیشترین شتاب ثقل افقی محتمل بر شهر بشرویه، 41/0 برابر ثقل زمین و ناشی از فعالیت گسل اسفندیار می باشد. بیشترین شدت شکستگی در این منطقه در محدوده بین گسل های اسفندیار و شتری، محل تلاقی روندهای گسلی کلمرد ـ دورونه، کلمرد ـ چشم رستم، فردوس ـ دشت بیاض می باشد. نتایج مطالعات لرزه زمین ساختی منطقه بیانگر دو سرچشمه لرزه ای با روندهای شمال خاور – جنوب باختر (در جنوب بشرویه و مربوط به پهنه گسلی قنبرآباد) و شمال باختر – جنوب خاور ( در باختر بشرویه و مربوط به گسل های راندگی اسفندیار و شتری) می باشد. تحلیل ریخت زمین ساختی گسل اسفندیار، سیر نزولی فعالیت تکتونیکی از بخش جنوبی به شمالی گسل را نشان می دهد که بیانگر تأثیر فعالیت گسل نایبند در بخش جنوبی این گسل است.
خشایار کاویانی صدر محمد مهدی خطیب
منطقه چشمه خوری بین طول های جغرافیایی ??57 ?21 ?58 تا ??06 ?25 ?58 شرقی و عرض-های جغرافیایی ??23 ?11 ?33 تا ??34 ?15 ?33 شمالی، در شرق ایران و حدود 120 کیلومتری شمال غرب بیرجند در استان خراسان جنوبی واقع گردیده است. تفسیر داده های مغناطیس هوایی و استخراج خطواره های مغناطیسی همراه با پردازش داده های ماهواره ای دلالت بر جهت گیری شکستگی ها و عمده ساختارها به ترتیب در دو راستای مهم nw-se و e-w در منطقه دارد. بررسی عناصر ساختاری موجود در منطقه از قبیل گسل ها، درزه ها، رگه ها، دایک ها و چین ها، گویای اعمال یک رژیم دگرشکلی برشی ساده بوده که پهنه های راستگرد موجود در منطقه، تحت تأثیر یک سیستم برشی- فشاری چپگرد فعالیت دارند، به گونه ای که تأثیر همزمان پهنه ترافشارشی چپگرد همراه با چرخش پادساعتگرد و لغزش بلوک های آندزیتی در امتداد گسل های راستالغز راستگرد، سبب ایجاد فضای کششی و در پی آن نفوذ محلول های هیدروترمال کانه دار و آلتراسیون-های گسترده شده است. این فرآیند، ساختار قفسه کتابی را در کل منطقه نشان می دهد که توالی پلکانی گسل های مذکور، پهنه های برشی راستگرد مجزایی هم راستا با گسل ها ایجاد می نمایند. پهنه برشی چپگرد با امتداد شرقی-غربی، به عنوان برش اصلی و اولیه و پهنه های برشی راستگرد با امتداد متوسط n60w، با ادامه عملکرد پهنه برشی چپگرد، در نسل دوم تکامل یافته اند. کانی سازی در منطقه به صورت رگه ای و داخل شکستگی های حاصل از فعالیت پهنه های برشی راست گرد صورت گرفته است. به روش دایره مور، مقدار کرنش حجمی برای منطقه مطالعاتی، 29? محاسبه گردید. برای هندسه کلی و نحوه ایجاد فضای باز به شکل کنونی آن در منطقه، می توان از دو مدل کمک گرفت: 1. مدل ناشی از فعالیت پهنه برشی چپگرد و ایجاد فضای باز ناشی از چرخش پادساعتگرد بلوک ها و توده های سنگی، که موجب آلتراسیون های گسترده و در برخی موارد منجر به نفوذ ماگما و تشکیل دایک شده است. 2. مدل ریدل ناشی از تشکیل و تلاقی شکستگی های ریدل و چرخش ساعتگرد بلوک ها در پهنه های برشی راستگرد و متعاقب آن ایجاد فضای باز و تشکیل رگه های کانه-دار.
مسلم اسدی قجرلو محمد مهدی خطیب
گسل فعال اسماعیل آباد (از سرشاخه های اصلی پهنه گسلی نهبندان، در بخش میانی زون زمین درز سیستان) دارای طول 40کیلومتر، سازوکار امتداد لغز راست بر با مولفه جزئی معکوس است. مطالعه تصاویر ماهواره ای، عدم یکپارچگی گسل و قطعه- قطعه بودن آن را نشان می دهد. در این پژوهش قطعه بندی گسل بر اساس ناپیوستگی هندسی انجام و هفت قطعه گسلی مشخص گردید که کلیه قطعات سازوکار راست بر با مولفه جزئی معکوس دارند. این قطعات از شمال به جنوب عبارتند از: 1- حاجی آباد (طول 6کیلومتر، روندn5?w)، 2- اسماعیل آباد (طول 6/4کیلومتر، روندn5?e)، 3- حبیب (طول 8/3کیلومتر، روندn12?w)، 4- شوراب (طول 3/4کیلومتر، روند n8?w)، 5- سیکویی (طول 3کیلومتر، روند n2?w)، 6- مرد عرب (طول 5/6کیلومتر، روند n5?w)و 7- بیچند (طول 6 کیلومتر، هندسه صفحه گسل(ریک بردار لغزش/ شیب/ امتداد): n-s/70w/40?s). در ناحیه تقاطع این قطعات، ساختار های زمین ساختی قابل مشاهده هستند که از شمال به جنوب عبارتند از: حوضه فشارشی فیروزآباد (به صورت چپ پله ناهمپوشان، با ابعاد:500×2500متر مربع، همراه با 65متر برخاستگی و 37% کوتاه شدگی)؛ خم فشاری امیر (با مقدار برخاستگی60-70متر)؛ حوضه ابراهیم (به صورت چپ پله ناهمپوشان، با ابعاد 3120×440مترمربع، برخاستگی50متر و 17% کوتاه شدگی)؛ حوضه کششی بلوچ (از نوع راست پله نا همپوشان، با ابعاد350×100مترمربع و فروافتادگی5/2متری)؛ حوضه کششی میانکوه (به صورت راست پله همپوشان، ابعاد 3150×2500متر مربع و فروافتادگی50-100متر)؛ حوضه کششی محمد آباد (به صورت راست پله همپوشان، با ابعاد 3550×1750مترمربع و فروافتادگی 100-200متر). سازوکار تشکیل این حوضه های ارتباط قطعات گسلی برای حوضه فشارشی فیروزآباد، یک سازوکار سه مرحله ای (چین خوردگی، گسلش نرمال راستگرد و گسلش چپگرد توام با چرخش بلوک های گسلی)؛ برای حوضه کششی میانکوه، سازوکار تشکیل دو مرحله ای (تشکیل حوضه کششی و برش راستگرد همراه با 1150متر جابجایی) و برای حوضه کششی محمدآباد نیز سازوکار تشکیل دو مرحله ای (شکل گیری حوضه کششی، برش راستگرد و برخاستگی 20-30متری در بخش شرقی) تعیین شد. در ارزیابی میزان فعالیت گسل، با تکیه بر بعد فرکتال آبراهه ها و شاخصه های ریخت زمین ساختی، قطعه گسلی حبیب و اسماعیل آباد (بخش میانی گسل) به عنوان فعالترین قطعات معرفی می شوند. بیشترین مقدار جابجایی نیز 1400متر (در حوضه فیروزآباد) بدست آمد که 146متر از مدل آزمایشگاهی کمتر می باشد. بیشترین فراوانی زلزله های ثبت شده در راستای گسل در عمق 15-20کیلومتر، بزگای 2-1ریشتر و از نظر مکانی، بخش میانی گسل، است. با استفاده از فرمولهای تجربی، میزان جابجایی افقی 4/4 متر و توان ایجاد بیشینه بزرگای لرزه نیز به مقدار 7/5 ریشتر می باشد که از بزرگترین مقدار زمین لرزه ثبت شده توسط دستگاه (7/4ریشتر) بیشتر و نشان دهنده پتانسیل بالای لرزه خیزی این گسل است.
محسن کریمی دهکردی ابراهیم غلامی
پهنه گسلی سربیشه با طول تقریبی 60 کیلومتر درزیر پهنه سیستان در راستای یکی از سر شاخه های گسل نه خاوری قرار دارد که با تداوم به جنوب به بخش اصلی گسل نهبندان متصل می شود. بر اساس بررسی انجام شده این پهنه گسلی به سه قطعه با طول های مختلف تقسیم می شود که مبنای این تقسیم بندی ناپیوستگی هندسی در راستای پهنه گسلی سربیشه بوده است. این قطعات از شمال باختر به جنوب خاور عبارتند از: قطعه گسلی شمالی با راستای عمومی (n145)، قطعه گسلی مرکزی با راستای n149)) وقطعه گسلی جنوبی با راستای (n140). با توجه به داده های صحرایی این قطعات حرکات راستالغز راستبر با مولفه معکوس را نشان می دهند. نحوه انشعاب گسل های فرعی مرتبط با گسل اصلی، انحراف آبراهه ها، تغییر روند اثر سطح محوری چین ها ودیگر پدیده ها حرکت ترا فشارشی راستبر را در امتداد این پهنه گسلی تایید می کند. فعا لیت مهم این پهنه گسلی را به علت قطع کردن نفوذی های آتشفشانی پلیوسن و جوانتر، می توان پس از زمان پلیوسن در نظر گرفت بریدگی و جابجایی نهشته های جوان کواتر نر و وجود گسله های بسیار جوان به موازات قطعات مختلف این گسل خصوصا در قطعه جنوبی، نشانگر فعالیت جوان این پهنه گسلی می باشد. روند میانگین حداکثر تنش با توجه به صفحات گسلی وخش لغز هاو همچنین سطح محوری چین ها،(n65) می باشد که با روند ساختار های منطقه همخوانی دارد. بررسی شاخص های ریخت زمین ساخت و نو زمین ساختی ،فعالیت تکتونیکی نسبتا بالایی را در منطقه نشان می دهد و حاکی ازعملکرد گسلش فعال در رسوبات جوان منطقه است. با بررسی لرزه خیزی گسل های فعال بیشترین شتاب ثقل افقی وارد بر شهر سربیشه در اثر فعالیت گسل زولسک با طول 2/35 کیلومتر وتوان لرزه زایی 83/6 ریشتر در فاصله 8 کیلومتری از شهر سربیشه است
امیر صفری محمد مهدی خطیب
محدوده مورد مطالعه واقع در استان خراسان رضوی قرار دارد. این منطقه از شمال به کپه داغ و از جنوب به رشته کوه های بینالود محدود می شود. در واقع این محدوده قسمت عمده حاشیه شمالی بینالود را در بر میگیرد. سامانه گسلی جنوب مشهد با روند شمال غرب جنوب شرق و طول حدودا 110 کیلومتری تحت تاثیر میدان استرس ناحیه ای با راستای °e15°±30n قرار دارد. اما بررسی های صحرایی نشان داد که دو جهت استرس شمالی- جنوبی و شمال غرب- جنوب شرق نیز در این زون فعال بوده اند، به طوری که جهت استرس با روند شرقی- غربی قدیمی ترین میدان استرس در این ناحیه است. با تغییر شرایط تکتونیکی وآغاز کوهزایی آلپاین، جابجایی امتدادی گسل ها در زون گسلی فعال تر شد و میدان استرس کم کم به سمت شمال و سپس شمال غرب- جنوب شرق تغییر کرد که در عهد حاضر نیز با همین راستا در سامانه گسلی جنوب مشهد فعال است. همین امر موجب تشکیل انواع شکستگی ها با الگوهای مختلف در این زون شده است. در این مطالعه با کمک داده های میکروترمور تعیین گردید زمانی که برایند دو مولفه به موازات ارتفاعات یا به موازات گسل قرار می گیرد، بیشترین مقدار دامنه و زمانی که عمود بر ارتفاعات یا عمود بر گسل قرار می گیرد، کمترین مقدار آن به دست می آید. در این مطالعه با کمک شواهد زمین شناسی و داده های سنجش از دور بخش تراستی این گسل در قسمت شمال غربی که در نقشه های 1:100000 چناران و مشهد موجود نبوده است مشخص گردید که دارای شیبی به سمت شمال شرقی می باشد.
آذر عرفانی جاودانی یزد محمد مهدی خطیب
منطقه مورد مطالعه در شرق ایران و زیر پهنه سیستان و لوت و ازتوابع استان خراسان جنوبی بوده و در شهری به نام خوسف قرار دارد .از انجا که کانون تعدادی از زمین لرزه هایتاریخی و دستگاهی در شهر خوسف قرار می گیرد ،خطر زمین لرزه – گسلش درگستره شهر خوسف می تواند به عنوان یک مسئله که پتانسیل ایجاد خطرات مالی و جانی را در بر دارد مطرح باشد .وجود حرکات کواترنری ناحیه بدیهی بوده و شاخص های کمی ریخت زمین ساختی بیانگر فعالیت های جوان تکتونیکی در منطقه هستند اکثر گسل ها از نوع امتدادلغز با سیما ی مستقیم و قطعه قطعه هستند که به دلیل شیب زیاد گسل ها ،حریم گسلی محدود است و جابه جایی در گسل های منطقه با وجود پشته های فشاری ،رودخانه های جابه جا شده،قنات ها و پرتگاههای گسلی در مجاورت آبرفت ها تایید می شود .همچنین وجود جابه جایی در قنات ها نشان دهند فعالیت زون گسلی در طی زمان های تاریخی است .ارزیابی خطر رخداد زمین لرزه را با استفاده از محاسبه توان لرزه زایی گسل ها ،بیشینه شتاب گرانش،گشتاور لرزه ای ،تخمین بیشینه زمین لرزه و چشمه های لرزه زا انجام می شود .
الهه اکبریان اسماعیل زاده محمد مهدی خطیب
چکیده: پهنه ی برشی راستگرد خوشینه در شمال شرقی بیرجند موجب قطع و دگر شکلی شکننده در بخش بالایی پوسته شده است. این پهنه ی برشی در اثر عملکرد گسل های امتداد لغز کوچ و رقیه آباد ایجاد شده است، در طی فعالیت این پهنه ی برشی شکستگی های ریدل و آنتی ریدل بوجود آمده اند. گرانیتوئید با اشکال هندسی رومبوئدر و دایک در این شکستگی ها نفوذ کرده است. با بررسی حاشیه ی رومبوئدر های گرانیتوئیدی شکستگی هایی که ماگما درآن جایگیری کرده است، شناسایی شد، شکستگی ها در رومبوئدر شمالی شامل: n260,62nw و 107,75nw، که تلاقی شکستگی های r در نسل های دوم و سوم است و در رومبوئدر جنوبی برابر n107,75ne و n34,78-80nw است، که مربوط به تلاقی شکستگی های pو r’نسل های سوم و چهارم هستند. امتداد دایک نیز n135,50ne که تقاطع شکستگی های p در نسل های چهارم و پنجم، فضایی مناسب برای جایگیری ماگما ایجاد کرده اند. در اثر فعالیت پهنه برشی رومبوئدر ها 8 درجه و دایک 5 درجه در جهت ساعتگرد چرخش داشته اند. دگر شکلی در ساختار های منطقه ی مطالعاتی نشان دهنده ی پهنه ی برشی ترافشارشی است. محور کوتاه شدگی در منطقه در امتدادn60-40 است. مقدار کوتاه شدگی برحسب نسبت کشیدگی در منطقه ی مطالعاتی 27 درصد است. توده ی گرانیتوئیدی به سه نوع ریز ساختار تقسیم شده است, که شامل: ریز ساختار حالت جامد- دمای بالا، ریز ساختار حالت جامد- دمای پایین و ریز ساختار تأثیر محلول هیدروترمال در حالت جامد هستند. بیضوی کرنش در منطقه مطالعاتی دوکی شکل است. بنابرآزمایش تکتونیک تجربی با توسعه ی برش،شکستگی های ریدل گسترش می یابند و با تلاقی شکستگی ها و فعالیت آن ها فضای کششی در امتداد شکستگی ها ایجاد می شود.
فرهاد اکبری آواز علی اصغر مریدی فریمانی
دق طبس مسینا با مساحتی حدود 115 کیلومتر مربع در استان خراسان جنوبی و در شرق شهرستان بیرجند ، بین طول جغرافیایی َ10 :°60 تا َ15 : °60 و عرض جغرافیایی َ40 : °32 تا َ60 : °32 واقع شده است. این منطقه از شمال به وسیله کوه گزیک و از شرق به وسیله رشته کوه رضا و از جنوب به وسیله رشته کوه کافری و از غرب به وسیله حوضه آبریز دشت درمیان محدود می شود. در این مطالعه با توجه به ساختارهای برداشت شده از منطقه و شناسایی خطواره های مهم منطقه روند غالب شکستگی های منطقه، شمال غرب – جنوب شرق بدست آمد. از طرفی با توجه به اینکه بیشتر چین های برداشت شده در منطقه روند شمالی جنوبی تا شمال غرب – جنوب شرق دارند . نشان دهنده وارد شدن نیروی وارده از سمت جنوب غرب – شمال شرق بر محدوده مطالعاتی است. با استفاده از شاخص های ریخت سنجی کمی از قبیل شاخص سینوسیتی پیشانی کوهستان ،نسبت پهنا کف دره به ارتفاع آن، شاخص سینوسیتی رودخانه و شاخص طول به گرادیان رود انجام گرفت. با توجه به مطالعات انجام گرفته حوضه شرق دق طبس مسینا از لحاظ تکتونیکی فعال می باشد و حوضه غرب و شمال غرب نیمه فعال می باشند. این مطالعات افزایش چشمگیر فعالیت های زمین ساختی در محدوده گسل دستگرد را نشان می دهد. در این پژوهش با استفاده از داده های ژئوالکتریک (ژئوفیزیک) ساز وکار گسل های منطقه و لایه بندی در رسوبات حوضه دق مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان دهنده حالت تشتک بودن لایه بندی رسوبات حوضه دق می باشد و مطالعه گسل دستگرد به حرکت معکوس گسل و جهت شیب به سمت شرق مشخص شد ، همچنین مطالعه گسل طبس مسینا حاکی از معکوس بودن ساز و کار گسل و شیب به سمت غرب آن بود. در اثر فعالیت این گسل ها در زمان قبل از کواترنری ، یک حوضه فرو افتاده ایجاد شده که ورود رودخانه های فصلی به این حوضه باعث ایجاد دریاچه پلایا شده است. با خشک شدن دریاچه، دق ایجاد شده است.
نغمه کریمی منش محمودرضا هیهات
مطالعه درزه¬ها و گسل¬ها در بسیاری از مطالعات مهندسی ضرورت دارد. درزه¬ها عوارض بسیار مهمی در کنترل پروسه¬های هیدروژئولیکی جریان آب¬های زیر زمینی هستند. قبل از احداث سد¬ها نیز مطالعه درزه¬ها وگسل¬های منطقه ضروری است. درزه¬ها به شکل¬های مختلفی بر جریان آب زیرزمینی تاثیر می-گذارند و در یک محیط با پراکندگی درزه¬هایی با امتداد و شیب¬های مختلف، مقادیر متفاوتی از ضریب نفوذپذیری در جهت¬های مختلف دیده می¬شود. بنابراین، چگونگی پراکنش درزه¬ها در ساختگاه سدها، از پارامترهای مهم در بررسی خصوصیات تکتونیکی ساختگاه آنها بوده که تاثیر زیادی در نفوذپذیری و فرار آب از تکیه¬گاه¬ها و پی سد دارد. از این رو مطالعات درزه نگاری بخش مهمی از مطالعات در ساختگاه سدها را شامل می¬شود که می¬تواند نقش بسزایی در کاهش هزینه¬ها و اتلاف زمان و طراحی صحیح پرده آب¬بند داشته باشد. در این پژوهش به بررسی الگوی شکستگی¬های مخزن سد سیاهو و تاثیر آنها در روند نشت و فرار آب پرداخته¬ایم.محاسبه اندیس¬های مورفومتریکی همچنین الگوی فرکتالی آبراهه¬ها و بعد فرکتالی توزیع شکستگی¬ها نشانگر این موضوع است که تکیه¬گاه چپ سد از لحاظ تکتونیکی فعال¬تر از تکیه¬گاه راست می¬باشد. مطالعه آماری شکستگی¬های مخزن سد بیانگر وجود سه دسته درزه در تکیه¬گاه راست و چپ می¬باشد. امتداد غالب درزه¬های تکیه¬گاه راست n75e/80nw بوده و شیب غالب آنها از 40 تا 90 درجه متغیر می¬باشد. میانگین فاصله¬داری 62 سانتیمتر و میانگین بازشدگی درزه¬ها نیز 13 میلیمتر است. در تکیه¬گاه چپ امتداد غالب درزه¬ها s85e/80ne بوده و شیب غالب آنها نیز از 60 تا 90 درجه متغیر است. میانگین فاصله¬داری درزه¬ها 46 سانتیمتر و میانگین بازشدگی آنها نیز 9.5 میلیمتر می¬باشد. درزه¬های تکیه¬گاه چپ عموما عمود بر روند تکیه¬گاه (n-s) بوده و شیب بیشتری نسبت به درزه¬های تکیه¬گاه راست دارند. با مطالعه الگوی نشت و فرار¬آب با استفاده از روش hc-system، دبی نشت آب برای هر دو تکیه¬گاه در سه تراز آبگیری حداقل، میانگین و حداکثر محاسبه شد. نتایج حاصله نشان¬دهنده این است که مقدار نشت آب در تکیه¬گاه چپ در هر سه تراز آبگیری مخزن، از تکیه¬گاه راست بیشتر است. با افزایش تراز آبگیری، مقدار دبی نشت نیز افزایش می-یابد که احتمالا به دلیل افزایش سطح تماس آب با سطوح هوازده و خرد شده و همچنین افزایش فشار ستون آب می¬باشد. مقاطع رسم شده برای تغییرات عدد لوژن نشانگر نفوذپذیری بیشتر در تکیه¬گاه چپ می¬باشد. با بررسی تغییرات عدد لوژن با عمق و معادلات بدست آمده، عمق پرده آب¬بند برای تکیه¬گاه راست 25 تا 35 متر و برای تکیه¬گاه چپ 70 تا 80 متر پیشنهاد می¬گردد.
محمد امیر علیمی محمد مهدی خطیب
از آنجا که رخدادهای زمین لرزه ای بدون دگرریختی سطحی در مطالعات لرزه زمین ساختی و همچنین تحلیل سرچشمه-های لرزه زا از اهمیت زیادی برخوردارند در این رساله تلاش شده تا نتایج مشترک حاصل از یافته های لرزه ای، زمین-مغناطیس هوایی، ریخت زمین ساختی و زمین پیمایشی به منظور شناسایی و ارزیابی لرزه زمین ساختی گسل های لرزه زای پنهان در پهنه های برشی بررسی شود. ساختارهای لرزه ای پنهان در سامانه های برشی راستالغز خاور ایران به صورت پهنه های دگرریختی پنهان (زهان)، راندگی های پنهان پایانه ای (مختاران)، فراگام های گرفتاری پنهان (شوسف) و رفتار چین های لرزه ای مرتبط با راندگی های پنهان (بیرجند) در دوره بین لرزه ای مورد ارزیابی قرار گرفته است. به نظر می رسد پایانه های گسلی در سامانه های گسلی راستالغز، به صورت راندگی های پنهان و چین خوردگی، مهمترین مناطق شکل-گیری سرچشمه های لرزه ای پنهان هستند.
حسام یزدان ژناه محمد مهدی خطیب
در این رساله گسل های فعال پهنه لوت و نقش آن ها در تکتونیک منطقه مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. از اینرو، فعالیت لرزه ای این گسل ها و نرخ جابه جایی بلند مدت زمین شناسی آن ها ارائه شده است. سپس، فعالیت امروزی آن ها را که از نتایج شبکه دائمی ایستگاه های gps محاسبه می شود، جهت تعیین وضعیت جنبشی پهنه لوت استفاده شده است. در نهایت با انجام آزمایش مدلسازی تجربی، الگوی جنبشی حاکم بر پهنه لوت مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج بیانگر ارتباط مستقیم توزیع دگرریختی ها با تغییرات نرخ لغزش در طرفین پهنه لوت است.
مسعود حیدری آقاگل محمد مهدی خطیب
شهر حاجی آباد ازنظر جغرافیایی در استان خراسان جنوبی (خاور ایران) و ازنظر ساختاری در بخش شمالی زمین درز سیستان قرار دارد. بروز زمین لرزه های سال های 1376 (ms:7.3)، 1359 (ms:6.3) و 2012 (ms:4.3) نشان از لرزه-خیز بودن منطقه است. بر اساس بررسی های داده های لرزه ای و گسل های فعال منطقه، فرمول لرزه خیزی منطقه logn=1.62-0.48ms محاسبه شد. بر این اساس گسل اردکول با شتاب ثقلی 0.6 و توان لرزه زایی 7.2 به عنوان خطرناک ترین گسل مشخص شد. گسل اردکول با سازوکار امتدادلغز راست گرد از کنار شهر حاجی آباد عبور می کند. این گسل از شش قطعه (به ترتیب از شمال به جنوب کریزان(?? کیلومتر)، بهن آباد (?.?)، آبیز (??)، گازکون (??)، معین آباد (??.?)، قال مارال (??)) تشکیل شده است. داده های صحرایی روند تنش n38.7e و حل سازوکار کانونی زمین لرزه ها روند n33e را نشان می دهد که باهم همخوانی دارند. بررسی نرخ گشتاور لرزه ای قطعات گسل اردکول (کریزان= 4.64e+17، آبیز= 6.9e+17، بهن آباد= 1.5e+17، گازکون= 1.17e+17، معین آباد= 6.02e+17 و قال-مارال= 2.15e+17)، گشتاور زمین شناسی (کریزان= 318، آبیز= 240، بهن آباد= 241، گازکون= 50، معین آباد= 90 و قال مارال= 110)و گشتاور ژئودتیک (کریزان= 2.78+17، آبیز= 5.79e+17، بهن آباد= 1.15e+17، گازکون= 1.52e+17، معین آباد= 5.74e+17 و قال مارال= 8.6e+16) همراه با نقشه کل گشتاور لرزه ای و انرژی گسل، نشان می دهد میزان آزاد شدن انرژی از بخش شمال به جنوبی کاهش می یابد که نشان از تجمع آن در بخش جنوبی و افزایش احتمال بروز زمین لرزه در این بخش دارد. بررسی داده های نوزمین ساختی (شاخص lat در ارتباط با اندیس های مورفومتری (به ترتیب کریزان= 1.5، بهن آباد= 1 و آبیز= 1)، مخروط افکنه (1.37، 1.25 و 1) و حوضه های آبریز (1.5، 1.16 و 1.16)) نشان می دهد نرخ تغییرات فعالیت گسل اردکول از شمال به جنوب افزایش می یابد. تغییرات بعد فرکتال شکستگی گسل اردکول از بخش شمالی (قطعه کریزان= 1.482) به بخش جنوبی (قطعه آبیز= 1.221) کاهش می یابد این امر نشان دهنده ی انطباق زمین لرزه سال 1376 بر روی زمین لرزه سال 1359 است که سبب افزایش میزان شکستگی در بخش شمالی شده است اما میزان تغییرات بعد فرکتال آبراهه از سمت شمال به جنوب (کریزان=1.982، بهن آباد= 1.946 و آبیز= 1.902) افزایش می یابد که نشان دهنده ی افزایش میزان فعالیت تکتونیکی و بالاآمدگی به سمت جنوب است. بررسی داده های نوزمین ساختی اگرچه دارای مقادیر مختلفی بود اما به طور کل نشان داد قطعات گسل اردکول به صورت مجزا فعالیت کرده و میزان این فعالیت در هر قطعه از بخش میانی به حاشیه کاهش می یابد و به طور کل میزان فعالیت تکتونیکی گسل اردکول از بخش شمالی به جنوبی در حال افزایش است.
رضوانه حمیدی محمود رضا هیهات
منطقه ی موردمطالعه در خاور ایران و زون زمین درز سیستان قرار دارد. این منطقه با مساحت تقریبی 20کیلومتر مربع در 18 کیلومتری جنوب شهرستان قاین، واقع شده است. از دیدگاه سنگ شناسی محدوده ی مطالعاتی مشتمل بر واحد های آهکی به سن کرتاسه و واحدهای جوانتر است که شامل: واحد های اولترابازیک (ub) مجموعه ی افیولیتی شامل فیلیش های دگرگون شده، سنگ های ولکانیکی بازیک، لیستوینیت، شیل و ماسه سنگ فیلیش واره و واحد خونیک شامل کنگلومرا، شیل، ماسه سنگ، آهک توده ای اربیتولین دار، کنگلومرای درون سازندی، کنگلومرا با اجزای افیولیتی می باشد. واحد خونیک از دیدگاه سنگ شناسی، دربردارنده ی کنگلومرا، شیل و ماسه سنگ است. دراین محدوده ساختارهای زمین شناسی نظیر : دوپشته(duplex)، چین(fold)، ساخت فرا جسته (pop up) و گسل(fault) با سازوکار مختلف وجود دارد. دوپشته ها(duplexes) و چین ها(folds)از فراوانترین ساختارها ی منطقه است. سنگ شناسی واحدهای تشکیل دهند ه ی دوپشته ها، آهک توده ای اربیتولین دار به سن کرتاسه پایینی بوده که فعالیت گسل خونیک باعث رانده شدن این واحد های آهکی بر روی واحد هایی به سن کرتاسه ی فوقانی شده است. گسل خونیک در بخش مرکزی محدوده ی مطالعاتی با راستای شمال باختری - جنوب خاوری قرار دارد. این گسل از سرشاخه های اصلی گسل نهبندان می باشد. بر اساس برداشت های حاصل از صفحات گسل و ریک حاصل از بردار لغزش در ایستگاه های مختلف، جهت گیری کل تنش بیشینه (1?) آن n51/13 است و همچنین سازو کار اکثر گسل های موجود در منطقه امتداد لغز با مولفه ی راندگی می باشد. برداشت های حاصل از چین های منطقه و تحلیل داده های مربوط به آن نشان داد که جهت گیری کل تنش بیشینه (1?) آن n36/16 است. بر اساس نتایج حاصل از مطالعه ی ساختارها درمنطقه، شیب سطح محوری چین ها در برداشت های صحرایی به سمت جنوب تا جنوب باختر می باشد، بنابر این جهت رانش مواد شمال تا شمال خاور است. امتداد صفحات راندگی بر روی دوپشته های برداشت شده شمال باختر - جنوب خاور بوده و شیب صفحات راندگی به سمت شمال خاور می باشد. بنا براین چین ها ازنظر امتداد سطح محوری با صفحات راندگی برروی دوپشته های منطقه هم جهت هستند. همچنین سوی رانش مواد در دوپشته ها از جنوب باختر به سمت شمال خاور می باشد. نرخ کوتاه شدگی بر روی دوپشته ها با توجه به فراسنج های مرتبطی(پارامترها) چون طول های اولیه و ثانویه و ضخامت، شیب صفحات راندگی، شیب توپوگرافی محاسبه گردید و مقدار طول ثانویه قطعات دوپشته بطور کل 145.63متر و طول اولیه بطور کل 342.13 متر، بوده است، بدین ترتیب نسبت کوتاه شدگی57درصد است که معادل 196.5متر می باشد. از انجاییکه سوی رانش ساختارها همیشه از دگرشکلی بالا به سمت دگر شکلی پایین است و بر اساس برداشت های صحرایی و بررسی میزان دگرشکلی در اطراف دوپشته، بخش hinter land (پس بوم، منطقه ای با دگر شکلی بالا) منطقه تعیین شد. همچنین با برداشت ریک بردار لغزشی بر روی دوپشته ها مشخص گردید که قطعه ای که به پس بوم یا hinter land نزدیک است بر روی قطعات دیگر رانده شده و دارای خش لغز های جوان تری است. بنابر این دوپشته های منطقه از مدل breack back تبعیت می کنند.
افسانه اصغری محمد مهدی خطیب
پهنه ی گسلی نوزاد یکی از اریب های سیستم گسلی نهبندان با روند شمال غربی- جنوب شرقی دارای سازوکار معکوس راستگرد است. این گسل در شرق ایران و بخش شمالی زمین درز سیستان واقع شده است. طی بررسی های انجام شده در طول این پژوهش که شامل پیمایش های موازی و عمود بر گسل می باشد، مشخص شده که روند ساختاری عمده در منطقه از روند کلی گسل نوزاد پیروی می کند. این ساختارها شامل گسل، چین، برگوارگی و رگه می باشد. بر اساس نتایج بدست آمده از چین های با روند شمال غربی- جنوب شرقی مشخص شده است که چین های نزدیک به پیشانی کوهستان دارای زاویه ی بین یالی کم است که هر چه به سمت داخل کوهستان پیشروی می کنیم این زاویه افزایش پیدا می کند به طوری که در فاصله ی حدود 2 کیلومتری از خط گسل شاهد چین های ملایم تا باز هستیم. علاوه بر آن هرچه از مرکز گسل به سمت جنوب شرق و شمال غرب حرکت می کنیم چین ها، دارای زاویه ی بازتری نسبت به مرکز آن می شود و از مقدار دگرریختی منطقه نیز کاسته می شود.