نام پژوهشگر: محمد مزیدی
محمدعلی رشیدی بابک شمشیری
کتاب مطالعات اجتماعی از لحاظ مولفه های حقوق شهروندی خوب جامعه شناسی 1:متوسط و 2:ضعیف است.
محمد رحیم یزدانی محمد مزیدی
این پژوهش با هدف تعیین نگرش اسلام از مقوله قدرت و نیز پاسخ به شبهایت در این زمینه وجود دارد نوشته شددر لابلای تحقیقات مشخص گردید که به واقع انسان محصول قدرت است اما قدرت نتیجهعمل آگاهانه و خردمندانه می باشد
مهرماه زارع محمد مزیدی
هدف کلی این پژوهش، بررسی و مقایسه ی دلالت های تربیتی گلستان سعدی و قابوس نامه ی عنصرالمعالی می باشد. با توجه به این هدف ابتدا مفاهیم تربیتی و اخلاقی موجود در این دو اثر استخراج گردیده و هم زمان با آن در مقوله های پنج گانه ی تعیین شده ی دلالت های تربیتی که شامل اهداف، روش ها، برنامه درسی (محتوا)، معلم و متعلم بوده است، تقسیم بندی شده اند. تحقیق حاضر از نوع کیفی و در ردیف طرح های غیرپیدایشی است. داده های مورد نیاز با روش اسنادی جمع آوری شده است. اسناد مورد پژوهش در ارتباط با این پژوهش، کتاب گلستان سعدی و قابوس نامه ی عنصرالمعالی، همچنین دیگر آثار و منابعی که در این زمینه کار شده اند می باشد. تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده نیز با رویکرد توصیفی- تفسیری صورت گرفته است. روش تحقیق مورد استفاده، روش تحلیل محتوای عرفی و جهت دار بوده و واحد تحلیل پاراگراف می باشد. نتایج تحقیق نشان داد که بین سعدی و عنصرالمعالی در موارد نگرش جامعه و موقعیت اجتماعی آن ها، میزان معلومات و تجربیات، نوع سخن و نحوه ی بیان مطالب، درجه ی علمی و میزان اندیشه، همچنین میزان روشن بودن دلالت های تربیتی در آن ها تفاوت وجود دارد. اما در ارتباط با دلالت های تربیتی آن دو شباهت های بسیاری وجود دارد و مطالب عنوان شده توسط عنصرالمعالی به نحوی شیخ اجل سعدی نیز عنوان کرده است. البته در مقایسه ی آن ها به تفاوت ها و شباهت های بین آن دو اشاره گردیده است.
اعظم اشرف زاده محمد مزیدی
چکیده « هیچ ثروتی چون عقل ، و هیچ فقری چون نادانی نیست ، هیچ اثری چون ادب و هیچ پشتیبانی چون مشورت نیست » (نهج البلاغه - حکمت 54) در این پژوهش مقایسه ویژگی های تعلیمات قبل از انقلاب و بعد از انقلاب بررسی گردیده است . لذا این تحقیق به دنبال پاسخ چهار سئوال ذیل می باشد: 1- ویژگی های مشترک آموزش و پرورش عشایر قبل وبعد از انقلاب در زمینه اهداف کدامند؟ 2- ویژگی های مشترک تعلیمات عشایر در زمینه روش کدامند ؟ 3- نحوه پذیرش دانش آموز و معلم در تعلیمات عشایری قبل و بعد از انقلاب به چه صورت است؟ 4-اهم مشکلات موجود در زمینه آموزش عشایر قبل و بعد از انقلاب کدامند؟ در این تحقیق به روش اسنادی، که در آن ضمن مراجعه به اسناد مرتبط با تعلیم و تربیت عشایری اطلاعات گردآوری شده است و با انجام مصاحبه عمیق با تعدادی از کارشناسان اطلاعات کسب گردیده است. اطلاعات حاصله با رویکرد توصیفی – تفسیری مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که در رابطه با اهداف کلی تعلیمات عشایری تغییرات عمده ای صورت نگرفته است.
محمد خدمتیان محمد مزیدی
تربیت جنسی شاخه ای از تربیت است که به مباحثی نظیر کنترل و جهت دهی به میل جنسی، روابط سالم دختر و پسر، آمادگی برای ازدواج و آشنایی با حقوق و تکالیف خانوادگی می پردازد. هدف این پژوهش، مقایسه دیدگاه های اندیشمندان اسلامی پیرامون تربیت جنسی است. پارادایم تحقیق، کیفی و طرح، غیرحدوثی است. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، هشت نفر از اندیشمندان مورد مطالعه قرار گرفته اند. رویکرد تجزیه و تحلیل داده ها توصیفی ـ تفسیری است و محقق خود به عنوان ابزار تحقیق می باشد. روش تحقیق اسنادی است که با استفاده از تحلیل محتوای رابطه ای، مقوله های تربیت جنسی، استخراج و با همدیگر مقایسه شده است. مفاهیم مورد نظر اندیشمندان، در سه مقوله ی هدف، روش و محتوای تربیت جنسی ارائه شده است. به طور کلی ابن سینا بر تشکیل و سلامت خانواده؛ غزالی بر مهار نفس؛ ابن مسکویه و خواجه نصیر بر اخلاق خانوادگی؛ مهدی و احمد نراقی بر ارزش شناسی شخصیت و تهذیب اخلاق؛ مرتضی مطهری بر تحکیم بنیان و حقوق خانواده و محمدتقی فلسفی بر تهذیب اخلاق تأکید دارند. مبحث اصلی دانشمندان مسلمان در دوره کودکی پرهیز از تحریک و هیجان میل جنسی است و ضمن پرورش هویت جنسی بر فراگیری حقوق والدین و نوعی آمادگی برای انجام تکالیف دینی، تأکید دارند. آشنایی با تغییرات جسمانی و روانی دوران بلوغ، عوامل موثر در بلوغ زودرس، انحرافات جنسی و راهکار مقابله با آن، سن تکلیف و احکام مربوط به آن، برای دوره نوجوانی مفید است. هر چند اندیشمندان اسلامی ضرورت تربیت جنسی و اهمیت آن برای دوره ی کودکی و نوجوانی مطرح نموده اند؛ اما تأکید اصلی ایشان آماده سازی جوانان برای ازدواج و تشکیل خانواده می باشد.متفکران اسلامی درکودکی بر اختفاء، در نوجوانی بر کنترل و در جوانی بر جهت دهی میل جنسی در مسیر ازدواج تأکید دارند. بعد از ازدواج نیز بر تحکیم روابط و استواری خانواده و حقوق و تکالیف اعضاء آن نسبت به هم توجه نموده اند. بنابراین با توجه به مباحث فوق چنین می توان نتیجه گرفت که تربیت جنسی از منظر اندیشمندان اسلامی برابر با تربیت خانوادگی است. با توجه به این که عموم اندیشمندان مسلمان تحت تأثیر آموزه های دینی قرار گرفته اند؛ تربیتی را پیشنهاد داده اند که بر بنیان عقاید و ایمان استوار است. لذا چنین می توان نتیجه-گیری نمود که از دید ایشان تربیت جنسی پیرو تربیت دینی است و مبحثی کاملاً جدا و مستقل نمی باشد. متفکران بررسی شده بر تربیت جنسی متناسب با نیازهای جسمی و روانی و تحولات زندگی تأکید دارند و از تربیت زود هنگام یا دیروقت انتقاد کرده اند.غالب اندیشمندان اسلامی راهبرد پرهیز از هر گونه رابطه ی زن و مرد نامحرم ـ حتی روابط دیدن و شنیدن سالم ـ در پیش گرفته اند. در حالی که با توجه به وضعیت اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و آموزشی جامعه ی معاصر، چنین راهبردی نمی تواند پاسخ گوی نیازهای تربیتی اقشار جامعه باشد.با وجود اینکه عموم متفکران اسلامی، از مبانی دینی بهره برده اند؛ اما تحلیل و تفسیرهایی که از آموزه های اسلامی نموده اند؛ تحت تأثیر جو فرهنگی عصر خود می باشد. در بررسی حاضر، مفاهیم مورد نظر دانشمندان اسلامی در سه مقوله ی هدف، روش و محتوا ارائه شده است که در برخی جهات می تواند پاسخ گوی نیازهای عصر حاضر شود. با توجه به نیازهای زمان، اندیشمندان معاصر علاوه بر مبانی عقلی، نقلی و کلامی از آموخته های روان-شناسی و پزشکی بهره برده و بر جامعیت نظرات خود افزوده اند. استفاده از سایر علوم مرتبط، مانند جامعه شناسی و انسان شناسی می تواند نتایج سودمندی به بار آورد. با توجه به محتوای مطرح شده برای دوره های مختلف سنی، نتایج نشان می دهد که والدین در دوره کودکی؛ معلمان در دوره نوجوانی و مربیان آموزش خانواده در دوره جوانی و میان-سالی نقش اصلی در تربیت جنسی ایفاء می کنند.
مجتبی بخشنده محمد مزیدی
معرفت بشری در مسیر تکامل خود، منزل گاه های متفاوتی را اختیار کرده است. امروزه بر سر این نکته اختلاف چندانی وجود ندارد که درباره ی خاستگاه معرفت، نمی توان به طور قطع اظهار نظر کرد. در آثار تاریخیِ بر جای-مانده از دوران های قدیم و اندک اطلاعات موجود، می توان نقش حوزه های جغرافیایی مختلفی را همچون چین باستان، بین النهرین و شمال آفریقا، در گسترش زمینه های مختلف معرفت بشری و تقویت بنیان های اساسی آن، پر رنگ دید. سیر حکمت از این حوزه های جغرافیایی به یونان باستان در همراهی با شرایط مختلف جامعه ی آن روزگار یونان ساختمان جدیدی از دانش و معرفت را در زمینه های متنوعی بنا نهاد و نوابغ یونان سهم خود را در حرکت تکاملی دانش بشری به خوبی ایفا کردند. بعد از افول ستاره ی یونان در اندیشه ورزی و تنگ شدن عرصه بر اندیشمندان آن دیار، کاروان دانش در جستجوی منزل گاهی جدید برای نوزایی، جان های تشنه ی معرفتِ مسلمانان را رصد کرد و قلب های آکنده از شوقِ به دانستن آنان را که با آیات و روایات به حرکت درآمده بود مأمن مناسبی برای رشد و شکوفایی یافت. بنابراین سیر حکمت و معرفت در گذر زمان به دنیای اسلام نیز رسید و بر اساس مدارک موجود، نقش دانشمندان مسلمان در پیش برد علم و دانش، انکارناپذیر است. پیشرفت مغرب زمین در حوزه های مختلف در طول دو قرن اخیر و دست یابی به توانائی های متنوع علمی، فنی و مهندسی، صنعتی، مالی، سیاسی، نظامی و ... که یک شکاف عمیق میان آن ها و دیگر مناطق به وجود آورده است، زمینه-ی شکل گیری این تصور را در اذهان مردم مغرب زمین فراهم کرده است که فرهنگ خود را حائز مشخصه هایی بدانند که مبنای این رشد چشم گیر قرار گرفته اند و بالتبع دیگران را فاقد این ویژگی قلمداد می کنند. از نظر آن ها، استقراء و کاربرد منطق، متعلق به خودشان است و مشرقیان از این عناصر بی بهره اند و درعوض اهل مکاشفه و شهودند. از طرفی می توان ادعا کرد که میان روش پژوهش هر شاخه از معرفت بشری با همان شاخه، همبستگی متقابل وجود دارد. البته این همبستگی به گونه ای نیست که نتوان به صراحت بر این نکته پای فشرد که روش پژوهش هر علم بر خود آن علم مقدم است. حال پرسش این است که اگر دانشمندان مسلمان توانستند در طول چند قرن حاکم بلامنازع قلمرو معرفت های بشری باشند و افق های جدیدی در عرصه های مختلف علمی پدیدار سازند به چه روش های علمی استناد جسته اند و آیا اصولاً روش شناسی و روش های پژوهشی که بتوان به کمک آن بر معتبر بودن یافته هایشان مهر تأیید زد، به کار گرفته اند؟ و این که از این رهگذر آیا می توان خط مشیِ علمی و پژوهشی آنان را با دست آوردها و معیارهای امروز بشر در عرصه های پژوهشی سنجید و قالبی مستدل و مستند برای گزینش و اختصاص ایشان به هر کدام از آن ها پایه ریزی نمود؟ بر این اساس فهم و اطلاع از روش شناسی و روش های پژوهشی که دانشمندان مشهور مسلمان ایرانی در دوره ی طلایی نهضت علمی دنیای اسلام مورد استفاده قرار داده اند، هدف اصلی پژوهش قرار گرفت. این هدف به ویژه از آن رو حائز اهمیت است که تقریباً در اکثر منابع مربوط به روش های پژوهش، نام و نشانی از تلاش های دانشمندان مسلمان در این زمینه دیده نمی شود. در این میان با توجه به نقش بارز ابوریحان بیرونی و ابن سینا در گسترش مرزهای دانش، بررسی موضوع پژوهش بر تعدادی از آثار ایشان متمرکز گردید.
محمد مزیدی محمد حسین عباسپورفرد
کاربرد وسیع تراکتورها به عنوان نیروی محرکه در عملیات های مختلف کشاورزی از قبیل خاکورزی، کاشت و داشت، اتوماسیون این وسیله را مورد توجه محققین قرار داده است. بالا بردن آسایش راننده و راندمان کاری توسط هدایت بدون سرنشین تراکتور در همین راستا قرار می گیرد. در این پروژه اقدام به طراحی، ساخت و ارزیابی یک سامانه هدایت از راه دور تراکتور شده است. جهت مشاهده مسیر و چرخاندن میل فرمان، به ترتیب از یک عدد دوربین تحت شبکه (ip) و یک موتور پله ای استفاده شد. ارتباط مرکز کنترل و تراکتور توسط یک شبکه بی سیم تحت استاندارد n802.11 با محدوده پوشش m 10±240 فراهم شد. به منظور بررسی اثر سرعت پیشروی (2 و km.h-1 6)، سرعت چرخش میل فرمان (7/16 و rpm 50) و موقعیت دوربین (جلوی تراکتور و پشت صندلی راننده) بر روی سطوح آسفالت و خاک به صورت جداگانه در یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار مورد مطالعه قرار گرفت. rmse انحراف عرضی به عنوان صفت مورد بررسی انتخاب شد. براساس نتایج جدول تجزیه واریانس، پایداری سامانه بر روی سطح خاک نسبت به تغییر متغیرهای مستقل بیشتر بود. عملکرد سامانه هدایت از راه دور در سرعت km.h-1 2 بر روی هر دو سطح بهتر از هدایت توسط راننده بود. بهترین عملکرد سامانه هدایت از راه دور بر روی سطوح آسفالت و خاک به ترتیب با rmse برابر 3 و cm 4/1 و بیشینه انحراف عرضی 8 و cm 5 در مقایسه با راننده با rmse برابر 5/3 و cm 2/2 و بیشینه انحراف عرضی 5/12 و cm 5 بدست آمد. با افزایش سرعت پیشروی تغییری در انحراف معیار مسیر طی شده توسط راننده مشاهده نشد در حالی که برای سامانه هدایت از راه دور در بهترین موقعیت نصب دوربین، برای سطوح آسفالت و خاک به ترتیب افزایش 1 و cm 2 به همراه داشت. علاوه بر این بهترین تنظیم جهت دور زدن تراکتور در انتهای مزرعه، بدون دخالت انسان بدست آمد.
سیدمحسن مرتضوی محمد مزیدی
بررسی عناصر و مولفه های ایثار و شهادت در ادبیات داستانی کودک و نوجوان به وسیله ی سیدمحسن مرتضوی تاریخ همواره بستر حوادث و رویدادهای متعدد و زاییده ی عوارض و تبعاتی است که قطعاً گریبان بشر را می-گیرد. یکی از بارزترین مصادیق آن « جنگ » می باشد. ادبیات دفاع مقدس هشت ساله ایران سرشار از آموزه-های فرهنگی و ارزش های زیبنده ای است به گونه ای که بررسی خاطرات، زندگینامه ی شهدا و ایثارگران و چشم انداز عناصر متأثر در سرنوشت و اقتضائات جنگ تحول ادبیاتی جنگ را رقم می زند. سهم ادبیات داستانی کودک در این راهوار بسیار محرز و تعیین کننده می باشد. در این مجال سعی شده است تا ضمن مرتفع شدن این دغدغه، تعمیمی شایسته بر اصول بنیادین ادبیات کودک در جنگ هشت ساله صورت پذیرد. در این مطالعه با استفاده از تحقیق کیفی پنجاه و هفت داستان از کتاب های داستانی کودک و نوجوان مورد تحلیل محتوای قیاسی قرار گرفت، و با رویکرد غیر پیدایشی، به بررسی تعداد سی و شش مولفه ی ایثار و شهادت در این کتاب ها پرداخته شده است.این مولفه ها عبارتند بودند از: ایمان به خدا، توکل به خدا، محاسبه ی نفس، ترجیح منافع نظام بر منافع شخصی، خدمت گزاری، مردم داری، استقامت در راه رسیدن به هدف، ذلت گریزی، نترسیدن از مرگ، ساده زیستی، انصاف، خطرپذیری، انتقادپذیری، عدم دنیاپرستی، قانع بودن، وطن پرستی، رعایت نظم در امور، اعتماد به نفس بالا، انجام وظیفه و مسئولیت، احسان و نیکوکاری، پرکاری و کم حرفی. پژوهش گر برای جمع آوری داده ها، از روش اسنادی و به منظور تحلیل داده ها، از روش تحلیل محتوای قیاسی مایرینگ استفاده کرده است. نمونه از نوع هدفمند بوده که کتاب های داستانی سال های 1380 تا 1390 در دو گروه سنی "ب" و "ج" را شامل می شود. نتایج نشان داد که در هر دو گروه، رویکرد غالب در طرح مقوله ی ایثار و شهادت، مولفه ی "ترجیح منافع نظام بر منافع شخصی (ایثار)" است و پس از آن، بیشتر به"استقامت در راه رسیدن به هدف" پرداخته شده است و کمترین مولفه ی مورد توجه "انصاف" بوده است. همچنین در مجموع میزان فراوانی مولفه های ایثار و شهادت در کتاب های داستانی گروه سنی "ج" بیشتر از کتاب های داستانی گروه سنی "ب" دیده می شود.
ماه منیر ایران پور محمد مزیدی
چکیده آسیب شناسی فعالـیت های پرورشی مدارس و نهاد امـور تربیتی در دبیرستان های شیراز به کوشش ماه منیر ایران پور هدفِ این پژوهش عبارت از آسیب شناسی فعالیت های پرورشی بود. این پژوهش در پارادایم کیفی و با استفاده از مدل غالب - کم غالب انجام گرفت. دراین مدل از ترکیب دو روش کمّی و کیفی استفاده می شود. گردآوری داده ها در بخش کیفی، به روش مصاحبه ی عمیق صورت گرفت که در آن افراد مورد مطالعه به شیوه ی هدفمند و با توجه به اصل نمونه گیری با حداکثر تنوع انتخاب شدند. جمع آوری داده ها در بخش کم غالب یعنی بخش کمّی نیز، با استفاده از دو پرسش نامه ی محقق ساخته، در دو جامعه ی آماری مربیان پرورشی و دانش آموزان دوره ی متوسطه انجام گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از شیوه ی تحلیل استقرایی با رویکرد تئوری داده مبنا، و در بخش کمّی از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی مناسب استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که آسیب های موجود در فعالیت های پرورشی و نهاد امور تربیتی، ناشی از: عدم تبیین مبانی نظری فعالیت های پرورشی، ساختار تفکیکی و متمرکز حاکم بر نظام آموزش و پرورش، شیوه های جذب، تربیت و به کارگیری مربیان پرورشی، روش و محتوای فعالیت های پرورشی، اهداف آرمان گرایانه ی تعلیم و تربیت و اهداف فعالیت های پرورشی، بی توجهی به تمام عوامل موثر در فرایند تربیت، تعارض در اهداف و روش ها بین نهادهای مختلف فرهنگی جامعه، حاکمیت رویکرد محصولی نگر به جای رویکرد فرایند نگر بر فعالیت های پرورشی، ناشناخته بودن اهداف و فلسفه ی این فعالیت ها و انواع آن برای دانش آموزان و اولیاء ، سیطره ی نگاه کمیّت مدار بر فرایند تربیت به جای نگاه کیفیّت مدار، کمبود امکانات و فراهم نبودن زیرساخت ها بوده است. واژه های کلیدی: فعالیت های پرورشی، مبانی نظری و فلسفی فعالیت های پرورشی، هدف، محتوا، روش و ساختار فعالیت های پرورشی.
ناصر قجری محمد مزیدی
1-1-کلیات نگاه انسان به آزادی و اختیار ،به روزهای اولیه ی انسان نخستین، یعنی حضرت آدم و حوا بر می گردد .جبر و اختیار به عنوان آموزه ای مهم از نخستین مباحث عقایداسلامی، سهم زیادی از بحث های کلامی را از دانش دینی به خود اختصاص داده است . (قدردان قراملکی ،1384) در اهمیت مساله ی جبر و اختیار، باید در نظر گرفت که تمام علوم مربوط به موضوع انسان، علوم روانی با اقسام گوناگونش ،علوم اقتصادی ،حقوقی ،اخلاقی ،سیاسی و ...زمانی می توانند خود را برای بهره برداری کامل، آماده کنند که مساله ی آزاد بودن یا مجبور بودن انسان و محدود? ی عمل او بطور نهایی روشن شده باشد .مساله ی جبر و اختیار از دیر گاه مورد توجه فلاسفه و دانشمندان بوده است .تاریخ ابتدای بحث معلوم نیست. از متفکرین گذشته، مشهورترین شخصیت علمی و فلسفی که این مساله را با اهمیت احساس کرده و بطور مفصل و منظم به آن پرداخته است، ارسطواست . پس آن که آفتاب فرهنگ یونانی غروب می کند، این مسأله نیز مانند سایر مسائل علمی و فلسفی، بایگانی می شود تا آنگاه که درخشندگی فرهنگ اسلامی به جوامع بشری می تابد .(جعفری ،1379) این مسأله از یک سو مسئله ای انسانی و از سوی دیگر الهی و یا طبیعی است. از آن جهت که موضوعش انسان است این سوال مطرح است که انسان، مختار است یا مجبور؟ به این دلیل که طرف دیگر مسئله خدا یا طبیعت است، این سوال مطرح است که آیا اراده و مشیت (قضا و قدر الهی )و یا عوامل جبری (نظام علت و معلولی)طبیعت انسان را آزاد و یا مجبور نموده است؟ به همین اعتبار این مسئله یکی از عمومی ترین مسائل علمی بشری است. آدمیان همواره با این پرسش روبرو بوده اند که آیا در اعمال و رفتار خویش آزاد و مختار ند یا نه؟ در پاسخ به این پرسش ؛گروهی در ورطه جبر، فرو رفته و در پی انکار هر گونه آزادی عمل برای انسان بر آمده اند. در مقابل، جماعت دیگری بدین اعتقاد روی آورده اند که انسان در افعال و رفتار خویش از آزادی مطلق و بی قیدی برخوردار است. در این میان، گروهی تلاش نموده اند تا به دور از افراط و تفریط، تصویری معقول و خرد پسند از آزادی و اختیار آدمی، ارائه کنند. (سعیدی مهر ،1375) شایان ذکر است مسائل یاده شده با توجه به نقش بنیادین اختیار آدمی در رقم زدن سرنوشت و ساماندهی به زندگی انسان ها سبب شده تا مسأله اختیار آدمی در میان ملل مختلف و دانشمندان رشته های گوناگون علمی و پیروان و اندیشه وران ادیان به عنوان یک مسأله ی مهم و سرنوشت ساز همواره مورد توجه قرار گیرد. حاجت به بیان نیست که بحث جبر و اختیار با توجه به ماهیت آن می تواند مسئله ای نو و چالش برانگیز باقی بماند؛ از همین رو، مجموعه یافته ها و تالیفات تولید شده موید این امر است. 1-2- بیان مسئله تاکنون، کتب و مقالات مختلفی به موضوع تعلیم و تربیت اسلامی از جنبه های گوناگون پرداخته اند. تقریباَ در تمامی این کتب به یک سری از مسائل عمده در تعلیم و تربیت اسلامی اشاره شده است؛ مانند نقش عقل و خرد و اهمیت آن در اسلام، مبانی انسانی شناسی اسلامی، شیوه های تعلیم و تربیت، مراحل آن و از این نمونه ها؛ اما در این حوزه، پاره ای از مسائل اساسی همچنان بی پاسخ مانده است. از جمله این مباحث، می توان به موضوع رابطه و یا به عبارتی نسبت آزادی و تربیت در اسلام اشاره داشت. بنابراین، یکی از سوالات اساسی در حوزه ی تعلیم و تربیت اسلامی می تواند همین رابطه ی تربیت و آزادی باشد.(شمشیری ،2:1385 ). منظور از تربیت و عمل تربیتی در نظام چهارچوب آموزشی و پرورشی، فرایندی است که رکن اصلی آن، برنامه ریزی برای نیل به هدف تربیتی است. طبق این تعریف، می توان عمل تربیتی را عملی هدفدار دانست و عناصر آگاهی و اراده را در آن دخیل کرد. اگر عملی بدون برنامه ریزی و قصد قبلی، اثر تربیتی به جا بگذارد، نمی توان آن را عملی تربیتی شمرد. (اعرافی،110:1376). انسان در گستره هستی، تنها موجودی است که باید به مدد عناصری همچون عقل، دانایی و اختیار و آزادی در جولانگاه دنیا به تنظیم و تبویب امور خود بپردازد. میزان ارزش و اصالت اعمال او، بسته به آگاهی و بینش و انتخاب هایی است که در میان چند راهی ها از خود بروز و ظهور می دهد .در همه ی مکاتب و نحله های عقیدتی و فکری، خصوصاَ مکتب وحیانی اسلام، آن عملی مأجور و مثاب است که با مهندسی عقلانی و توأم با خواست واراده فرد باشد؛ بنابراین، عملی که از سر اتفاق و اکراه صورت پذیرد، فاقد هرگونه ارزش و توجهی است. در این میان، بدیهی است، تربیت که جوهره ی آن طلب و خواست فرد است، دارای اهمیت مضاعف است. درآموزه های شرع مقدس اسلام، شرط بهره مندی از حیات پاکیزه و پاداش کثیر و رسیدن به مقام رضا و قرب الهی ایمان (نیت، انگیزه) و عمل صالح یاد شده است . درحال حاضر، میان جامعه ی علمی کشور، اندیشمندان زیادی به بحث پیرامون اختیار و ارتباط آن با تربیت پرداخته اند؛ اما با بررسی و تحقیقی که از سوی نگارنده این پایان نامه به عمل آمده تاکنون پژوهشی پیرامون بررسی جایگاه و نقش اختیار در تربیت انسان از دیدگاه علامه طباطبائی صورت نگرفته است؛ از همین رو، موضوع از یک سو با عنایت به اهمیت و حساسیت امر تربیت و نقش آن در سعادت انسان با بهره گیری از عنصر آگاهی و اراده، و از سوی دیگر، شخصیت کم نظیر علامه در جهان اسلام، محقق را برآن داشته است تا این موضوع رادر نظرگاه و اندیشه های علامه محمدحسین طباطبائی (ره)بررسی و جلوه های افکار او رادراین زمینه، برای جامعه ی تعلیم و تربیت روشن نماید. 1-3- اهداف تحقیق هدف از انجام این تحقیق، بررسی و شناخت موضع و نظرگاه علامه طباطبائی (ره) در رابطه با نقش ، جایگاه و سهم اختیار و قدرت انتخاب در امر تربیت انسان است. محقّق بر آن است تا با بررسی آراء و نظرات علامه در حوز? ی جبر و اختیار، زمینه را برای درک بهتر اندیشه های وی در این خصوص، فراهم نموده و در نهایت به ارائه ی چارچوبی مفهومی از تربیت انسان، در استناد به نقش و جایگاه مفاهیم جبر و اختیار بپردازد. هدف اصلی ارائه چارچوبی مفهومی از تربیت از منظر علامه با ملاحظه ی نقش اختیار و قدرت انتخابگری انسان در زندگی. اهداف فرعی 1. بررسی مبانی انسان شناختی و تلویحات آن از دیدگاه علامه. 2. بررسی جایگاه، نقش و محدود? ی جبر و اختیار از دیدگاه علامه. 3. بررسی مفهوم تربیت و امکان تحقق آن در قلمرو مفاهیم جبر و اختیار انسان در جامعه از منظر علامه. 1-4- اهمّیت و ضرورت تحقیق مسئله ی آزاد کردن عقل از حکومت تلقینات محیط و عرف و عادت، امری بدیهی است. قرآن اساسش بر مذمت کسانی است که اسیر تقلید و پیروی از ابا و گذشتگان هستند و تعقل و تفکر نمی کنند. تا خودشان را از این اسارت آزاد کنند. هدف قران تربیت است .(مطهری،157:1382). بشر، مختار و آزاد آفریده شده است؛ یعنی به او عقل و فکر و اراده داده شده است. بشر در کارهای ارادی خود مانند یک سنگ نیست که او را از بالا به پایین پرت کرده باشند و تحت تاثیر عامل جاذبه ی زمین، خواه و ناخواه به سمت زمین سقوط کند و مانند گیاه نیست که تنها یک راه محدود در جلوی او هست و همین که در شرایط معین رشد و نمو قرار گرفت، خواه وناخواه مواد غذایی را جذب و راه رشد ونمو را طی می کند. همچنین مانند حیوان نیست که به حکم غریزه، کارهایی را انجام دهد. بشر، همیشه خود را در سر چهارراهی های می بیند وهیچ گونه اجباری ندارد که فقط یکی از آن ها را انتخاب کند. سایر راه ها بر او بسته نیست وانتخاب یکی از آن ها به نظر و فکر و اراده و مشیت او مربوط است. (یزدی حسین ،1388) مطابق با فرهنگ اسلامی، آزادی بستر یک حرکت است که نقطه ی آغازین آن، رها شدگی از انواع جبر های بیرونی و درونی است و نقطه پایانی آن، پیوستن به خدا (قرب الهی) و عبودیت و بندگی است. از نگاه اسلام، رهایی و نجات از قیود درونی که همانا آزادی معنوی است از اهمیت بالاتری برخوردار است .(بابک شمشیری،18:1385). با عنایت به این معنا که انسان موجودی است دو بعدی که ساحتی از آن زمینی و ساحت دیگر آن، آسمانی است. در نشئه ی زمینی وجه آن با سایر موجودات یکسان است؛ اما وجه غالب و تمییز انسان که او را اشرف و سلطان موجوات نموده است وجه روحانی این مخلوق است. از همین رو قدر و قیمت انسان، مکانت او و آن چه باعث تفاخر او شده است، ویژگی های است که در انحصار او قرار گرفته است. از جمله ی این خصوصیات، می توان به قدرت تفکر و اختیار او اشاره داشت. استفاده یا عدم استفاده از این موهبت های الهی است که می تواند سعادت و یا خسارت آدمی را در پی داشته باشد. تربیت و ساخت زمینه هایی که بتوان شرایط را برای این مهم تامین و تسهیل کند از ضروریات اولیه است. در میان علما و اندیشمندان حاضر و غایب، جایگاه علامه طباطبائی بر هیچ اهل فضلی پوشیده نیست. حداقل در یک صد سال گذشته کمتر عالمی را همچون علامه می توان یافت که دیدگاهی نو و بدیع در حوزه ی دین و فلسفه داشته باشد. آثار علمی به جای مانده از ایشان به ویژه تفسیر المیزان، گواه این مطلب است. اهمیت این موضوع از یک سو و عدم مطالعه و تحقیق از سوی پژوهندگان در خصوص مطلب یاد شده از سوی دیگر محقق را بر آن داشت تا در این حوزه، مبادرت به پژوهش و تحقیق نماید .
جابر پروین محمد مزیدی
جامعه مطلوب در قرآن، جامعه ای است که سعادت فرد با سعادت جامعه را پیوند می دهد و میان مسوولیت های اجتماعی و ایمان اسلامی ارتباطی قوی و غیر قابل انفکاک برقرار می کند که این تضمین کننده رستگاری و کمال فرد و اجتماع می-گردد. هدف این تحقیق، مقایسه دیدگاه های دو مفسر قرآن پیرامون جامعه مطلوب است که مد نظر قرآن کریم می باشد. مفاهیم مورد نظر این دو مفسر، در پنج مقوله ی اهداف، ارکان، ویژگی ها، اصالت فرد و جامعه و تعلیم و تربیت ارائه شده است. با توجه به موضوع و محور پژوهش، پارادایم تحقیق، کیفی و طرح، غیرحدوثی است. رویکرد تجزیه و تحلیل داده ها توصیفی ـ تفسیری است و محقق خود به عنوان ابزار تحقیق می باشد. اسناد مورد تحلیل با روش تحلیل محتوای رابطه ای بررسی و با روش تقابلی، مقوله ها مقایسه شده اند. گام ها و نتایج پژوهش نیز با بیان مسیر ممیزی و ملاحضات گروه پژوهشی اعضای کمیته پایان نامه، اعتمادسازی شده است. به طور کلی علامه طباطبایی جامعه مطلوب را طوری طراحی می کند که هر فردی از افراد جامعه به کمال لایق خود برسد، و کسی و چیزی مانع پیشرفتش نگردد، و برای چنین حکومت چیزی که لازم است داشتن دو سرمایه است: یک، علم به تمامی مصالح حیات جامعه و مفاسد آن، و دیگری، داشتن تفکری بر اجرای آنچه که صلاح فرد در جامعه است. جوادی آملی استواری جامعه ی مطلوب را بر دو پایه گرایش به نیکیها و پرهیز از زشتیها قرار می دهد. نتایج حاکی از آن است که آنچه که از مفهوم آیات قرآن کریم در این باره استنباط می گردد آن است که خدای عزَوجل اصول و زیر بنای چنین جامعه ای را، هم در حوزه نظر و هم در مرتبه عمل برای عالمیان مطرح نموده است.
مرضیه غلامی محمد مزیدی
مقایسه دیدگاه های تربیتی سید حسین نصر با دیدگاه های تربیتی مارتین کارنوی و ایرا پاپوجورجیو در عصر جهانی شدن جهانی شدن روندی است که در حال اتفاق افتادن است و راهکارهایی که می تواند موجب دوام ما در چرخش گردونه ی جهانی شدن باشد، بازتولید معنایی در حوزه های مختلف زندگی بشر است؛ از اقتصاد و سیاست و فرهنگ گرفته تا تعریف دوباره از انسان و ماهیّت او در جامعه ی انسانی اگرچه جهانی شدن در وهله ی اول یک بحث تعلیم و تربیتی نبود و بیشتر جنبه اقتصادی آن مطرح بوده است، ولی در نهایت، دامن گیر همه ی حوزه ها از جمله تعلیم و تربیت گردیده است. بررسی پژوهش های صورت گرفته در زمینه ی جهانی شدن نشان از آن دارد که به آن در ابعاد گوناگونی از جمله اقتصاد، فرهنگ و سیاست پرداخته شده است، امّا به نظر می رسد که به مسئله ی تعلیم و تربیت در جریان جهانی شدن کمتر توجّه شده است. لذا هدف کلی این پژوهش بررسی دیدگاه های تربیتی سید حسین نصر، صاحب نظر سنت گرای مسلمان مارتین کارنوی، صاحب نظر مکتب انتقادی و ایرا پاپوجورجیو نظریه پرداز تعلیم و تربیت در عصر جهانی شدن می باشد. با توجه به این هدف ابتدا مولفه های تربیتی از دیدگاه هر یک از صاحب نظران استخراج و سپس به بررسی شباهت ها و تفاوت دیدگاه های تربیتی این صاحب نظران پرداخته شده است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کیفی است که با رویکرد غیر پیدایشی انجام گرفته است. داده های مورد نیاز نیز به روش اسنادی گرد آوری و تجزیه و تحلیل آنها با رویکرد توصیفی - تفسیری و در قالب روش تحلیل محتوای استقرایی صورت گرفته است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که صرف نظر از تمایز موجود بین نوع نگاه صاحب نظران مذکور به جهانی شدن و اثرات آن، هر سه صاحب نظر به دنبال تبدیل چالش های عصر جهانی شدن به فرصت هایی مغتنم و کارآمد در عرصه تعلیم و تربیت هستند و بر همین اساس می توان قائل به وجود دغدغه خاطر مشترکی برای هر سه صاحب نظر در حوزه تعلیم و تربیت جهانی بود. به طور کلی می توان از راهکارهایی که این افراد برای رفع چالش های ناشی از جهانی شدن ارائه می دهند به گونه ای تلفیقی بهره گرفت و از تلفیق حاصل آراء آنان، جهت تدوین برنامه های آموزشی موثر و مفید برای عصر جهانی شدن استفاده نمود.
طالب افراه محمد مزیدی
هدف اصلی این پژوهش، بررسی میزان برخوردار ی کتاب های فارسی اول، دوم، ششم ابتدای و کتاب های منتخب داستانی ادبیات کودک و نوجوان از مولفه های اجتماعی شدن است. پس از تعیین مولفه های مورد نظر و تعیین پاراگراف، پرسش و تصویر به عنوان واحدهای تحلیل با استفاده از روش تحلیل محتوای مفهومی برای تجزیه و تحلیل متون کتاب از روش ویلیام رومی (1986) برای تعیین ضرایب درگیری دانش آموزان با پاراگراف ، سوال ها و تصاویر کتاب های مذکور اقدام شد. یافته ها نشان داد، که میزان توجه به اجتماعی شدن کودکان در بخش های مختلف متن، تصویر و پرسش کتاب های فارسی اول، دوم و ششم ابتدایی بسیار ضعیف و در حد پایین تر از متوسط (ضریب درگیری پایین تر از 1 ) است. همچنین یافته ها نشان داد، که میزان توجه به اجتماعی شدن کودکان در کتاب های داستان نسبت به کتاب های فارسی بیشتر بوده است. به این صورت که از 8 کتاب داستان مورد تحلیل، 6 کتاب داستان در بخش متن دارای ضریب درگیری بالاتر از (1) یک بوده اند و همچنین در قسمت تصاویر، از 8 کتاب داستان، 6 کتاب داستان از ضریب درگیری پایین تری نسبت به کتاب های فارسی وضعیت مطلوب تری داشته اند. این موضوع نشان از توجه محتوا و تصویرهای کتاب های داستان به اجتماعی شدن کودکان است. فصل مشترک کتاب های فارسی و کتاب های داستان ادبیات کودک و نوجوان، توجه بیش از اندازه این کتاب ها به مهارت همدلی و عدم توجه کافی به سایر مهارت های اجتماعی است.
مریم دریانورد محمد حسن کریمی
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه دو رویکرد در حکمت عملی در تاریخ فرهنگ تمدّن اسلامی، رویکرد نظامیه ای امام محمّدغزّالی در کیمیای سعادت و رویکرد یونانی گری خواجه نصیرالدین طوسی در اخلاق ناصری انجام شده است. روش به کار گرفته شده در این پژوهش، کیفی است و همچنین روشی که برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش مورد استفاده قرار گرفت رویکردی توصیفی _ تفسیری می باشد. که روش داده یابی آن مبتنی بر مطالعه ی اسناد و مدارک است. برای این منظور در وهله ی نخست به اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی و کیمیای سعادت امام محمّدغزّالی و سپس به کتاب ها و مقالاتی مراجعه شد که مرتبط با حکمت عملی از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی و امام محمّدغزّالی بود. که حکمت عملی خواجه نصیرالدین طوسی بر شناخت نفس و اعتدال قوا مبتنی است و حکمت عملی امام محمّدغزّالی علاوه بر شناخت نفس بر شناخت خداوند، دنیا و آخرت توجّه داشته و اعتدال را برای رسیدن به فضیلت لازم می داند. بر این اساس، مهم ترین نتایج و دستاوردهای این پژوهش عبارتند از این که غزّالی با افزودن مولّفه هایی مانند لزوم تمسّک به توفیق و امداد الهی و رعایت اعتدال و حدوسط، تأکید بر فضایل دینی مانند توکّل، صبر، عشق به خدا و ...، تعریف سعادت حقیقی به سعادت اخروی و در نظر گرفتن شرع و عقل به عنوان معیار اعتدال آن را غنا بخشیده و کامل تر نماید و با اخلاق شریعت مدار سازگار نماید. و غایت و هدف در حکمت عملی خواجه نصیرالدین طوسی، رساندن فرد به سعادت است که در نتیجه ی تهذیب قوای نفسانی (ناطقه، غضبی و شهوی) و ایجاد اعتدال در میان حاصل می شود که باعث ایجاد فضایل چهارگانه ی حکمت، شجاعت، خویشتنداری و عدالت می شود.
نجمه کارور محمد مزیدی
هدف پژوهش حاضر عبارت از بررسی و فهم آموزش اخلاق در پایه ی اول ابتدایی از دیدگاه معلمان بود. این پژوهش در پارادایم کیفی و با استفاده از مدل غالب-کم غالب انجام گرفت. در این مدل از ترکیب دو روش کمی و کیفی استفاده شد. گردآوری داده ها در بخش کیفی، به روش مصاحبه عمیق صورت گرفت که در آن افراد مورد مطالعه به شیوه ی هدفمند و با توجه به اصل نمونه گیری با حداکثر تنوع انتخاب شدند. جمع آوری داده ها در بخش کم غالب یعنی بخش کمی نیز با استفاده از یک پرسشنامه ترجمه شده در جامعه آماری معلمان کلاس اول ابتدایی انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از شیوه ی تحلیل محتوای استقرایی و در بخش کمی از فراوانی، درصد، آزمون خی دو و کروسکال والیس استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که عوامل تاثیرگذار بر روی آموزش اخلاق از دیدگاه معلمان اول ابتدایی عبارت اند از: ویژگی های دانش آموز که سن را دربر می گیرد. مدرسه (معلم به عنوان الگو و انواع روش های آموزشی همچون آموزش عملی، آموزش کلامی، آموزش رسمی، آموزش غیر رسمی و آموزش تلفیقی، را شامل می شود)، خانواده، همکاری و هماهنگی بین عناصر آموزشی. موانع موجود در راه آموزش اخلاق از دیدگاه معلمان اول ابتدایی عبارت اند از: اولیا، تناقض و دوگانگی بین عناصر تربیتی، دنیای مجازی و ارتباطات جمعی، آموزش و پرورش، معلم، گروه همسالان و برنامه ی درسی. همچنین باید بیان کرد که گویه های پرسشنامه آموزش اخلاق به مباحثی همچون تعریف اخلاق، چگونگی آموزش اخلاق و چه کسی باید اخلاق را آموزش دهد اختصاص یافته است، به عبارت دیگر معلمان، اخلاق را احترام به تفاوت ها و رسوم و سنت ها، برابری، تقوا، صداقت، .... می دانند و معتقد به آموزش تلفیقی اخلاق هستند و در این راستا خود را به اخلاق مجهز کرده تا به عنوان الگویی مناسب در جهت آموزش اخلاق اقدام کنند، همچنین سایر عناصر آموزشی همچون اولیا و اجتماع باید معلم را در راه آموزش اخلاق حمایت کنند تا اخلاقیات نمایان شود.
کورش مهرابی محمد مزیدی
هدف پژوهش حاضر بررسی و فهم فرسودگی شغلی معلمان در مقطع ابتدایی است. طرح پژوهش حاضر بر اساس دیدگاه کرسول از مدل کم غالب – غالب استفاده شده است. بر این اساس بخش بزرگ آن، پارادایم کیفی با خصوصیت غیر پیدایشی و تحلیل محتوای آن استقرایی با رویکرد تفسیری تجریدی است. برای جمع آوری داده ها از روش مصاحبه عمیق به شیوه هدفمند بهره گرفته شده است. پس از تحلیل مصاحبه ها و استخراج مقوله ها ، با مقایسه مستمر بین داده ها مقوله های مشابه یکی شده و ذیل یک عنوان کلی تر در 9جدول جمع بندی و ارایه شده اند. یافته ها نشان می دهد که علل فردی به عوامل(هیجانی، نگرشی و جسمانی) و علل اجتماعی به عوامل(سازمانی، بین فردی و خانوادگی) تقسیم شده است. در بخش کوچکتر پژوهش از پارادایم کمی و از روش توصیفی- همبستگی استفاده شده است. جامعه ی آماری در این پژوهش کلیه معلمان ابتدایی شهرستان باشت در سال 92-91 بوده است. تعداد نمونه ها 100نفر از معلمان می باشد که به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند برای گردآوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه دورکین استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که اختلاف بین ابعاد فرسودگی شغلی معلمان معنا دار می باشد. بین فرسودگی شغلی معلمان مرد و زن تفاوت معنا داری وجود ندارد. در بین متغیرهای جمعیت شناختی سن، سابقه ی کاری، پایه تحصیلی و میزان تحصیلات، تنها پایه تحصیلی پیش بینی کننده قوی تری برای فرسودگی شغلی می باشد. کلیدواژه: فرسودگی شغلی، معلم، مقطع ابتدایی
غلامرضا شیوخی بابک شمسیری
شناسایی فرصتها و تهدیدهای تکنولوژی نوین در زندگی انسان امروزی و نقش تعلیم و تربیت در کاهش تهدیدها و افزایش فرصت ها
محبوبه البرزی محمد خیر
چکیده ندارد.
محمدحسن کریمی محمد مزیدی
چکیده ندارد.
سهیل شمس محمد مزیدی
چکیده ندارد.
مهران آقاپور زنگنه محمد مزیدی
چکیده ندارد.
محمد افشار محمد مزیدی
چکیده ندارد.
شهربانو حقیقت محمد مزیدی
چکیده ندارد.
رویا جعفرنژاد محمد مزیدی
چکیده ندارد.
نعمت الله بدخشان محمد مزیدی
چکیده ندارد.
کبری اسدپور محمد مزیدی
چکیده ندارد.
رویا جعفرنژاد مرتضی خسرونژاد
هدف کلی این پژوهش، تببین و مقایسه ی نظریه ی انسان شناسی ابن مسکویه و فروید و دلالت های تربیتی این دو نظریه می باشد. با توجه به این هدف ابتدا به تبیین نظریه ی سه وجهی ابن مسکویه و فروید پرداخته، سپس شباهت ها و تفاوت های بین این دو نظریه بیان شده و در پایان، از هر نظریه دلالت های تربیتی (اصول، اهداف، محتوا و روش های تربیتی) استنتاج گردیده است. تحقیق حاضر از نوع کیفی و در ردیف طرح های غیر پیدایشی است. داده های مورد نیاز با روش اسنادی جمع آوری گردیده است. اسناد مورد پژوهش در رابطه با انسان شناسی ابن مسکویه، کتاب تهذیب الاخلاق وی و کتاب هایی که دیگران، در آن ها به بیان نظریه ی انسان شناسی و نفس ابن مسکویه پرداخته اند، می باشد. در رابطه با انسان شناسی فروید، اسناد مورد استفاده، کتاب های ترجمه شده ی فروید که در ایران موجود است و در آن ها فروید به مطالبی راجع به نظریه ی سه وجهی خود پرداخته است و هم چنین کتاب های روان شناسی شخصیت و کتاب هایی که دیدگاه شخصیت فروید را مطرح کرده اند، می باشد. رویکرد مورد استفاده جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصله، رویکرد توصیفی ـ تفسیری است. تحلیل محتوای یافته ها به روش تحلیل محتوای عرفی و جهت دار بوده و واحد تحلیل پاراگراف می باشد. نتایج تحقیق نشان داد که ابن مسکویه برای نفس انسان قائل به سه قوه است، قوه ی شهویه، قوه ی غضبیه و قوه ی ناطقه. در میان این سه قوه، قوه ی ناطقه از اهمیت بالایی نسبت به دو قوه ی دیگر برخوردار است. فروید نیز شخصیت انسان را دارای ساختاری سه گانه شامل نهاد، من و فرامن می داند که من در میان این سه اهمیت بیشتری دارد. شباهت ها و تفاوت هایی میان این دو نظریه مشاهده گردید، به عنوان مثال غرایز زندگی نهاد با قوه ی شهویه و غرایز مرگ آن تا حدودی با قوه ی غضبیه شباهت دارند. قوه ی ناطقه و من نیز دارای شباهت هایی هستند در عین اینکه تفاوت های اساسی ای نیز دارند. دلالت های تربیتی در زمینه ی اصول، اهداف، محتوا و شیوه های تربیتی نیز از دو نظریه استنتاج گردیده است.
محمدصادق آموزگارنیا محمد مزیدی
اسلام به عنوان کاملترین مکتب الهی به بهترین وجهی انسان و ماهیت او را توصیف نموده است . بطوریکه هیچ جنبه ای از او را اعم از مادی و معنوی وانگذاشته است . با توجه به همین شناخت می توان رو را به کمالی که در پی آن است راهنمایی نمود. در نظام آموزشی ایران راهنمایی و مشاوره تحصیلی همراه با فراز و نشیب هایی بوده است و در حال حاضر نیز همراه با نقاط ضعف و قوتی می باشد. در تحقیق حاضر با نگاهی به انسانشناسی اسلامی ، سیر تاریخی راهنمایی و مشاوره تحصیلی مورد بررسی قرار می گیرد و نقاط ضعف احتمالی مورد شناسایی و سپس راهکارهایی به جهت رفع آنها ارائه می گردد.
سعید جمشیدی محمد مزیدی
این پژوهش از یک سو با توجه به رابطه فلسفه با تعلیم و تربیت به بررسی ارتباط معرفت شناسی و روشهای آموزشی در تعلیم و تربیت می پردازد، از سوی دیگر با در نظرداشتن نظام فلسفی حاکم بر تعلیم و تربیت کشور، روشهای آموزشی دو نظام تربیتی اسلام و پراگماتیسم را مورد بررسی و تحلیل مقایسه ای قرار می دهد.در فصل اول به عنوان کلیات، موارد طرح تحقیق ، تعریف و تبیین مفاهیم تحقیق ، تبیین معرفت شناسی و مولفه های آن ، ارتباط معرفت شناسی با روشهای آموزشی ، مورد بررسی قرار گرفته است.در بخش ادبیات تحقیق، معرفت شناسی دو نظام فلسفی-تربیتی اسلام و پراگماتیسم با توجه به ابزار شناخت، شناخت حقیقی و منطق شناخت توضیح داده شده است. در فصل سوم جهت تعیین روشهای آموزشی مبتنی بر معرفت شناسی هر یک از دو نظام تربیتی، ابتدا مولفه های معرفت شناسی هر نظام همچون حقیقت، ماهیت دانش و منطق، مورد تبیین قرار گرفته و سپس با توجه به این مولفه ها، الگوها و روشهای اساسی شناخت هر مکتب مشخص گردیده است. سرانجام براساس الگوها و روشهای اساسی شناخت و همچنین ویژگیهای هر مکتب در امر آموزش ، روشهای آموزش تعیین و بررسی گردیده است. فصل چهارم به تحلیل و مقایسه روشهای آموزشی مکاتب اسلام و پراگماتیسم با بررسی نکات مثبت و محدودیتهای هر کدام از روشهای آموزشی، تحلیل فرآیند یاددهی-یادگیری و عناصر اصلی آن(هدف، محتوا، فرآیند) و همچنین تشریح روشهای آموزشی مشترک پرداخته است. در پایان نیز نتیجه گیری کلی و پیشنهادات تحقیق ذکر شده است.
احمد سهرابی زاده محمد مزیدی
هدف اساسی تحقیق حاضر این است که به این سوال پاسخ دهد که آیا بین سبک مدیریت اعمال شده در سازمان و بهداشت روانی کارکنان رابطه وجود دارد؟