نام پژوهشگر: محمدرضا عابدی
علی نویدیان محمدرضا عابدی
هدف. از این پژوهش تعیین میزان اثربخشی مصاحبه انگیزشی گروهی بر رفتار و عملکرد مراجعان مبتلا به اختلال وسواسی- جبری ، پرفشاری خون و اضافه وزن و چاقی در سال 88-1387 در شهر اصفهان بود. روش پژوهش. پژوهش حاضر نیمه تجربی بوده و در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و آزمایش استفاده شده است. جامعه پژوهش. جامعه آماری این پژوهش سه گروه بودند: 1- کلیه افرادی که به خاطر طرح غربالگری سندرم متابولیک به یکی از درمانگاه های شهر اصفهان مراجعه کرده بودند و فشار خونی در حد پیش پرفشاری و یا پرفشاری خون مرحله اول داشتند.2- کلیه کارکنان شرکت پلی آکریل اصفهان که به استناد اطلاعات موجود در پرونده های بهداشتی و با توجه به نمایه توده بدنی در گروه افراد اضافه وزن و چاقی قرار داشتند.3- کلیه مراجعان با تشخیص اختلال وسواسی- جبری که توسط روانپزشکان، روانشناسان بالینی و مشاوران در کلاس های وسواس که به طور متمرکز و تخصصی در مرکز مشاوره پارسه اصفهان برگزار شده ، شرکت نموده بودند. نمونه پژوهش. نمونه آماری این تحقیق شامل 132 نفر( 31 نفر اختلال وسواسی – جبری، 40 نفر با مشکل اضافه وزن و چاقی و 61 نفر مبتلا به پرفشاری خون) بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و از طریق گمارش تصادفی به گروه های گواه و آزمایش اختصاص یافتند. ابزارپژوهش. از ابزارهای فشارسنج ، ترازو ، قد سنج دیواری ، پرسشنامه های عادات غذایی، مقیاس ناتوانی شیهان، پرسشنامه خودکارآمدی سبک زندگی مربوط به وزن و پرسشنامه نیمه ساختار یافته یل بروان در این پژوهش استفاده شده است. تحلیل آماری. به منظور تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق و اثربخشی مصاحبه انگیزشی، باتوجه به فراهم بودن پیش فرض ها( همگنی واریانس ها و نرمال بودن) از آزمون کوواریانس و برای تعیین ماندگاری تفاوت ایجاد شده توسط مصاحبه انگیزشی، از آزمون t گروه های وابسته استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که در گروه های آزمایش نسبت به گروه های گواه، در شاخص های سلامتی (فشار خون سیستولیک و دیاستولیک، وزن، نمایه توده بدنی) و ارتقاء عملکرد رفتاری (پای بندی بیشتر به رژیم های کنترل کننده فشار خون) بهبود ایجاد شد و افزایش خودکارآمدی سبک زندگی مربوط به کنترل رفتار خوردن در موقعیت های وسوسه کننده خوردن، کاهش قابل ملاحظه در ناتوانی عملکردی و کاهش شدت علایم وسواسی – جبری) ایجاد شده است. گرچه تاثیر ایجاد شده در برخی گروه ها با گذشت مدت زمانی پس از مداخله، از ماندگاری خوبی برخوردار نبود. نتیجه گیری. نتایج مطالعه نشان داد که افزودن مصاحبه انگیزشی به درمان های معمول مانند درمان شناختی توام با مواجه سازی، آموزش سبک زندگی سالم برای کنترل و پیشگیری از پرفشاری خون و آموزش تغذیه در برنامه های کاهش وزن ، باعث افزایش قابل توجه اثربخشی این قبیل درمان ها می شود.
امیرصالح امین جعفری ایران باغبان
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه کیفیت زندگی خانواده های دوسرشاغل و تک نان آور کارمندان دانشگاه اصفهان و ارائه الگو در خانواده های دوسرشاغل در سال 1388 بود. روش انجام پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای و جامعه آماری نیز، شامل کلیه کارمندان دانشگاه اصفهان بود. از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شد که پس از توزیع 820 عدد پرسشنامه 500 عدد ازآنها برگشت داده شد که 400 عدد مربوط به خانواده های دوسرشاغل و 100 عدد مربوط به خانواده های تک نان آور می شد. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (whoqol-100 ) بود که در تحقیقات پیشین از پایایی و اعتبار مطلوبی برخوردار بود. نتایج حاصل از تحلیل آزمون مانوا و رگرسیون به روش گام به گام نشان داد: تفاوت نمرات دو گروه خانواده های دوسرشاغل و تک نان آور معنادار می باشد (0/006=p). همچنین تفاوت حیطه های اصلی کیفیت زندگی تنها در حیطه های سطح استقلال (0/01=p)، روابط اجتماعی (0/003=p)، محیط (0/001=p) دو گروه خانواده های دوسرشاغل و تک نان آور معنادار می باشد. تفاوت 25 خرده مقیاس کیفیت زندگی نیز تنها در خرده مقیاسهای سلامت عمومی (023/0p=)، فعالیتهای شناختی(0/012=p)، عزت نفس (0/08=p)، حرکت (0/047=p)، فعالیتهای روزمره ی زندگی (0/048=p)، ظرفیت کار (0/013=p)، حمایت اجتماعی (0/01>p)، فعالیت جنسی (0/049=p)، منابع مالی (0/013=p)، بهداشت و سلامت اجتماعی (0/033=p)، محیط خانه (0/01>p)، محیط فیزیکی (0/007=p)، حمل و نقل (0/001=p) دو گروه خانواده های دوسرشاغل و تک نان آور معنادار می باشد. تفاوت نمرات دو گروه خانواده های دوسرشاغل و تک نان آور با توجه به عامل جنسیت معنادار نمی باشد (0/145=p). اما تفاوت حیطه های اصلی کیفیت زندگی با توجه به عامل جنسیت تنها در حیطه های جسمی(0/004=p) و روانی(0/005=p) دو گروه خانواده های دوسرشاغل و تک نان آور معنادار می باشد. همچنین تفاوت 25 خرده مقیاس کیفیت زندگی تنها در خرده مقیاسهای درد و ناراحتی (046/0=p)، انرژی و خستگی (0/003=p)، خواب و استراحت (0/047=p)، فعالیتهای شناختی (0/013=p)، تصویر بدنی و ظاهر (0/01>p) دو گروه خانواده های دوسرشاغل و تک نان آور با توجه به عامل جنسیت معنادار می باشد. تفاوت نمرات زنان دو گروه خانواده های دوسرشاغل و تک نان آور معنادار می باشد (0/003=p). همچنین تفاوت حیطه های اصلی کیفیت زندگی تنها در حیطه های روانی (0/022=p) و سطح استقلال (0/002=p) و روابط اجتماعی (0/002=p) و محیط (0/015=p) زنان گروه خانواده های دوسرشاغل و تک نان آور معنادار می باشد. تفاوت 25 خرده مقیاس کیفیت زندگی نیز تنها در خرده مقیاسهای سلامت عمومی (0/004=p)، فعالیتهای شناختی (0/02=p)، احساسات منفی (0/037=p)، فعالیتهای روزمره ی زندگی (0/014=p)، وابستگی به دارو و یا درمانها (0/018=p)، ظرفیت کار (0/011=p)، حمایت اجتماعی (0/01>p)، فعالیت جنسی (0/049=p)، بهداشت و سلامت اجتماعی (0/05=p)، محیط خانه (0/003=p)، محیط فیزیکی (0/048=p)، حمل و نقل (0/04=p) زنان دو گروه خانواده های دوسرشاغل و تک نان آور معنادار می باشد. تفاوت نمرات مردان دو گروه خانواده های دوسرشاغل و تک نان آور معنادار نمی باشد (0/363=p). اما تفاوت حیطه های اصلی کیفیت زندگی تنها در حیطه محیط (0/03=p) مردان گروه خانواده های دوسرشاغل و تک نان آور معنادار می باشد. تفاوت 25 خرده مقیاس کیفیت زندگی نیز تنها در خرده مقیاسهای محیط خانه (0/009=p)، حمل و نقل (0/004=p) مردان گروه خانواده های دوسرشاغل و تک نان آور معنادار می باشد. از بین 25 خرده مقیاس کیفیت زندگی به ترتیب تنها 8 خرده مقیاس سلامت عمومی، احساسات مثبت، خواب و استراحت، عزت نفس، فرصت فراغت، احساسات منفی، انرژی و خستگی، درد و ناراحتی نقش معناداری در پیش بینی نمره بهزیستی روانی دارند. همچنین 9 خرده مقیاس احساسات مثبت، محیط خانه، فعالیت جنسی، معنویات، ایمنی و امنیت جسمانی، فرصت فراغت، ظرفیت کار، محیط فیزیکی و حمل و نقل نقش معناداری در پیش بینی نمره رضایت از زندگی؛ 6 خرده مقیاس احساسات مثبت، روابط شخصی، محیط خانه، فعالیت جنسی، معنویات، ایمنی و امنیت جسمانی نقش معناداری در پیش بینی نمره رضایت از زندگی خانوادگی؛ 6 خرده مقیاس روابط شخصی، فعالیت جنسی، ایمنی و امنیت جسمانی، محیط خانه، بهداشت و سلامت اجتماعی، منابع مالی نقش معناداری در پیش بینی نمره رضایت از زندگی زناشویی و 6 خرده مقیاس سلامت عمومی، فرصت کسب اطلاعات و مهارتهای جدید، محیط خانه، ظرفیت کار، حرکت، حمل و نقل نقش معناداری در پیش بینی نمره رضایت از زندگی شغلی دارند.
بهاره هفت شایجانی ایران باغبان
هدف اصلی این پژوهش ،هنجاریابی و تعیین روایی و پایایی پرسشنامه دغدغه های شغلی سوپر میان معلمان شهر اصفهان بود. برای این منظور 273 نفر معلم از مدارس 5 ناحیه شهر اصفهان در سال تحصیلی 88-87 بصورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند . روش تحقیق ، هنجاریابی از نوع آزمون سازی و جامعه آماری کلیه معلمان سه دوره تحصیلی شهر اصفهان بود. ضرایب پایایی مقیاس های سوپر بوسیله آلفای کرونباخ و روش بازآزمایی محاسبه شد . نتایج نشان داد که ضرایب آلفا بین 0/91 تا 0/93 برای مراحل و بین 0/76 تا 0/90برای زیر مراحل بدست آمد. پایایی باز آزمایی برای مقیاس ها بین 0/71 تا 0/86 برای مراحل و بین 0/69 تا 0/86 برای زیر مراحل محاسبه شد . روایی پرسشنامه از طریق همبستگی بین پرسشنامه دغدغه های شغلی و نگرانی انتخاب شغل و درماندگی انتخاب شغل بدست آمد. نتایج نشان داد که همبستگی معنادار و مثبتی بین پرسشنامه دغدغه ها و نگرانی انتخاب شغل ( 0/39=r و 0/01>p) و بین پرسشنامه دغدغه ها با درماندگی انتخاب شغل (0/54=r و 0/01>p) وجود دارد. سرانجام رتبه های درصدی و نمرات t به منظور هنجارهای پرسشنامه بدست آمد.با استناد به این نتایج می توان ادعا کرد که پرسشنامه از روایی و پایایی کافی در این نمونه و پژوهش برخوردار است و می توان آن را در کارهای پژوهشی ، راهنمایی و مشاوره استفاده کرد.
مهدی اکبرزاده محمدرضا عابدی
این پژوهش با هدف هنجاریابی، و بررسی روایی و پایایی فرم رجحان به مشاغل سیاهه کروی فردی (op-pgi) در دانشجویان دانشگاه اصفهان بود. این مطالعه به روش توصیفی ( از نوع آزمون سازی)است. در این مطالعه نمونه ای 640 نفری از دانشجویان دانشگاه اصفهان (321 مرد و 319 زن) به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. 109 نفر (13 مرد و 96 زن) op-pgi را همراه با رغبت سنج تحصیلی و شغلی هالند، و و 531 نفر (308 مرد و 223 زن) دیگر تنها op-pgi را تکمیل نمودند. نتایج بدست آمده از بررسی همسانی درونی (آلفای کرونباخ و دونیمه سازی)، پایایی مناسبی را در تمامی مقیاسهای اصلی(18 مقیاس) ، تلفیقی(17 مقیاس) نشان داد (71/0=min؛ 90/0=max؛ 82/0=m؛ 05/0=sd). نتایج بررسی ضرایب همبستگی مقیاسهای اصلی و تلفیقی op-pgi با مقیاسهای riasec رغبت سنج تحصیلی شغلی هالند، وجود روایی مناسبی را در تمام مقیاسهای اصلی و تلفیقی op-pgi نشان داد. وجود تفاوت های بین گروه های آموزشی در مقیاسهای riasec ، مقیاسهای پردیگر (افراد، اشیاء، داده ها، اندیشه ها)، و مقیاسهای هاگان (مردم آمیزی و همرنگی) نیز از وجود روایی در مقیاسهای اصلی و تلفیقی op-pgi حمایت کرد. نتایج آزمون گمارش تصادفی الگوهای ترتیبی فرض شده روابط نیز شواهد مناسبی از وجود روایی ساختاری در مقیاسهای op-pgi و همچنین برازش معنادار (02/0=p برای مدل هالند؛ 0004/0=p برای مدل دایره ای تریسی؛ و 001/0=p برای مدل کروی) مدل هالند ( 71/0=ci برای مردان؛ 75/0=ci برای زنان؛ 72/0=ci برای مجموع زنان و مردان)، مدل دایره ای هشت تیپی تریسی( 71/0=ci برای مردان؛ 76/0=ci برای زنان؛ 78/0=ci برای مجموع) ، و مدل کروی (55/0=ci برای مردان؛ 56/0=ci برای زنان؛ و 57/0=ci برای مجموع) نشان داد. برای تبدیل نمرات خام به نمرات استاندارد t در هر یک از مقیاسها، فرمولی ارایه شد. نتایج این مطالعه بر حمایتهای بین فرهنگی از اعتبار مدل هالند، مدل دایره ای تریسی، و مدل کروی تیپ شناسی مسیر شغلی ، و همچنین از کفایت op-pgi در سنجش رغبتهای شغلی افزود. برخی پیشنهادات نیز مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
عزیمه رحمانی خواجه لنگی ایران باغبان
هدف اصلی پژوهش حاضر،هنجاریابی، تعیین روایی وپایایی پرسشنامه های رضایت بخشی ورضایتمندی شغلی مینه سوتا برای معلمان مقاطع ابتدایی،راهنمایی ودبیرستان شهر اصفهان بوده است.به همین منظور،600 معلم از مدارس ناحیه چهارآموزش وپرورش به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. روش مورد استفاده در این پژوهش،هنجاریابی از نوع آزمون سازی بود. بنابراین اساس،به منظور دستیابی به اهداف پژوهش، ضریب پایایی مقیاسهای رضایتمندی ورضایت بخشی شغلی مینه سوتا به شیوه آلفای کرونباخ وبازآزمایی محاسبه شده که نتایج، نشان دهنده پایایی به روش آلفا بین0/62تا 0/84 برای مقیاسهای رضایتمندی شغلی مینه سوتا(فرم بلند)،0/68 تا 0/84 برای مقیاسهای رضایتمندی شغلی مینه سوتا(فرم کوتاه) و0/34تا 0/86 برای مقیاسهای رضایت بخشی شغلی مینه سوتا بوده است. پایایی بازآزمایی نیزبین0/61تا0/81برای مقیاسهای رضایتمندی شغلی مینه سوتا(فرم بلند)،0/39تا0/07 برای مقیاسهای رضایتمندی شغلی مینه سوتا(فرم کوتاه) و0/55تا0/07 برای مقیاسهای رضایت بخشی شغلی مینه سوتا محاسبه گردید. روایی این مقیاسها از چهار طریق محاسبه شد.1- از طریق محاسبه ی همبستگی بین مقیاسهای رضایتمندی شغلی مینه سوتا(فرم بلند وکوتاه) ومقیاسهای پرسشنامه رضایت شغلی اسمیت.نتایج نشان داد که بین مقیاسهای این سه پرسشنامه ومقیاسهای پرسشنامه رضایت شغلی اسمیت همبستگی منفی ومعنادار وجود دارد. 2- از طریق محاسبه همبستگی متقابل مقیاسهای پرسشنامه های رضایتمندی شغلی (فرم بلند وکوتاه)و رضایت بخشی شغلی مینه سوتا. نتایج نشان داد که همبستگی بین مقیاسهای رضایتمندی شغلی مینه سوتا(فرم بلند وکوتاه)،مثبت ومعنادار است و همبستگی بین مقیاسهای رضایت بخشی شغلی مینه سوتا نیز مثبت ومعناداربود. 3-از طریق مقایسه میانگین معلمان مقاطع مختلف.نتایج نشان داد که درهر سه پرسشنامه ، بین مقاطع تحصیلی دراغلب مقیاسها تفاوت معنادار وجود ندارد. 4- از طریق مقایسه میانگین معلمان مرد وزن.نتایج نشان داد که در اغلب مقیاسهای هر سه پرسشنامه، بین دوجنس تفاوت معناداری وجود ندارد. ودر نهایت، رتبه های درصدی ونمرات استاندارد tبه عنوان هنجارهای پرسشنامه های رضایتمندی ورضایت بخشی شغلی مینه سوتا محاسبه گردید.در مجموع، با توجه به نتایج این پژوهش، می توان اذعان داشت که پرسشنامه های رضایتمندی ورضایت بخشی شغلی مینه سوتا دارای روایی وپایایی قابل قبول بوده ومی توان از آنها به عنوان پرسشنامه رضایتمندی ورضایت بخشی شغلی در کارهای پژوهشی، راهنمایی ومشاوره استفاده کرد.
سیدعلی کاظمی ورزنه محمدرضا عابدی
هدف اصلی پژوهش حاضر،هنجاریابی، تعیین روایی وپایایی پرسشنامه رغبت و مهارت کمپبل برای دانش آموزان دوره متوسطه نظری شهر اصفهان بوده است. به همین منظور 400 دانش آموز به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ایی انتخاب شدند. روش مورد استفاده در این پژوهش هنجاریابی از نوع آزمون سازی است. نتایج نشان دهنده پایایی به روش آلفا بین72/0 تا 76/0 برای مقیاسهای جهتگیری رغبت،72/0 تا 76/0 برای مقیاسهای جهت گیری مهارت، 72/0 تا 82/0 برای 29 مقیاس رغبت اصلی، 73/0 تا 88/0 برای 29 مقیاس مهارت می باشد. پایایی بازآزمایی نیز بین 80/ تا 98/0 برای مقیاسهای جهت گیری رغبت، 85/0تا94/0 برای مقیاسهای جهت گیری مهارت، 80/ 0تا 96/0 برای 29 مقیاس رغبت و82 /0 تا 97/0 برای 29 مقیاس مهارت محاسبه گردید. روایی هریک از مقیاسهای رغبت و مهارت کمپبل به طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفت. روایی مقیاسهای جهت گیری رغبت به چند طریق محاسبه گردید. 1- از طریق محاسبه همبستگی بین مقیاسهای جهت گیری رغبت با مقیاسهای فرم کوتاه رغبت سنج تحصیلی- شغلی. نتایج نشان داد که بین مقیاسهای جهت گیری رغبت با مقیاسهای فرم کوتاه رغبت سنج تحصیلی- شغلی همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد .دامنه ضرایب بین 32/0 تا 61/0 بود 2- ازطریق مقایسه میانگین دانش آموزان دختر وپسر. نتایج نشان داد که در برخی از زمینه ها بین دوجنس تفاوت معنادار وجود دارد.3- ازطریق محاسبه همبستگی بین مقیاسهای جهت گیری رغبت با مقیاسهای جهت گیری مهارت.ضرایب روایی بین دو مجموعه از مقیاسهای رغبت و مهارت دارای دامنه ایی بین54/0 تا 66/0 و در سطح 01/0 معنی دار بود. روایی دومین مجموعه از مقیاسهای رغبت و مهارت کمپبل یعنی مقیاسهای جهت گیری مهارت از دو طریق مورد بررسی قرار گرفت: 1-از طریق محاسبه همبستگی بین مقیاسهای جهت گیری مهارت با پرسشنامه باور به مهارتها. ضرایب روایی بین دو مقیاسهای مهارت و پرسشنامه باور به مهارتها دارای دامنه ایی بین43/0 تا 74/0 ودر سطح 01/0 معنی دار بود.2-از طریق محاسبه همبستگی بین مقیاسهای جهت گیری مهارت و مقیاسهای جهت گیری رغبت. نتایج نشان دادکه بین مقیاس های جهت گیری مهارت و مقیاسهای جهت گیری رغبت همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. روایی سومین مجموعه از مقیاسهای رغبت و مهارت کمپبل یعنی 29 مقیاس رغبت اصلی از طریق محاسبه همبستگی بین این مجموعه از مقیاسها و 29 مقیاس مهارت اصلی بررسی شد نتایج نشان داد که بین 29 مقیاس رغبت و مهارت همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. روایی چهارمین مجموعه از مقیاسهای کمپبل یعنی 29 مقیاس مهارت از طریق محاسبه همبستگی بین این مجموعه از مقیاسها و 29 مقیاس رغبت اصلی بررسی شد نتایج نشان داد که بین 29 مقیاس مهارت و رغبت همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد و در نهایت برای تبدیل نمرات خام به نمرات استانداردt فرمولی ارائه شد. در مجموع با توجه به نتایج این پژوهش می توان اذعان داشت که پرسشنامه رغبت و مهارت کمپبل در جامعه موردپژوهش دارای روایی و پایایی قابل قبولی بوده و می توان از آن به عنوان پرسشنامه رغبت و مهارت درکارهای پژوهشی،راهنمایی ومشاوره استفاده کرد. کلید واژه ها: هنجاریابی، روایی و پایایی، پرسشنامه رغبت و مهارت کمپبل، رغبتهای شغلی و مهارت
سمیرا مرادزاده سید علی سیادت
چکیده هدف اصلی این تحقیق بررسی رابطه چندگانه رفتار شهروندی سازمانی با رضایت از زندگی کارکنان دانشگاه اصفهان بود. جامعه آماری آن را کلیه کارکنان رسمی و پیمانی دانشگاه اصفهان در سال 1389-1388 تشکیل می دهد. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود که از بین جامعه آماری 99 نفر به شیوه تصادفی ساده به عنوان نمونه (46 زن و 53 مرد) انتخاب گردید. ابزار پژوهش شامل دو پرسشنامه¬ی استاندارد رفتار شهروندی سازمانی از پودساکف و مکنزی و پرسشنامه رضایت زندگی از دینر بود که با استفاده از روش وابسته به محتوا روایی آن بررسی و با استفاده از آلفای کرونباخ ضریب پایایی این دو پرسشنامه به ترتیب 85/. و 79/. برآورد گردید. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از آمار توصیفی ( جداول فراوانی ، درصد ، میانگین وانحراف معیار)و آمار استنباطی (آزمون¬های ضریب همبستگی و آزمون t ، تحلیل واریانس و رگرسیون) استفاده شده است. یافته¬های پژوهش نشان داد که بین رفتار شهروندی سازمانی با رضایت از زندگی کارکنان رابطه معنادار وجود دارد. بین مولفه های رفتار شهروندی سازمانی با رضایت از زندگی کارکنان رابطه معنادار است. ولی بین ویژگی های دموگرافیک با رضایت از زندگی و رفتار شهروندی سازمانی تفاوت وجود دارد.
مسعود چینی فروشان حمیدطاهر نشاط دوست
هدف از انجام این پژوهش، اثربخشی مداخله گروهی مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری بر اضطراب امتحان و اختلالات روانشناختی در دانش آموزان پسر داوطلب کنکور سراسری شهر تهران بود. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی و جامعه آماری آن، دانش آموزان مقطع پیش دانشگاهی منطقه 3 آموزشی شهر تهران بود. روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی بود، به این صورت که دو دبیرستان از منطقه3 تهران بطور تصادفی انتخاب شده و سپس بصورت تصادفی، یکی از آنها به عنوان گروه آزمایش و دیگری به عنوان گروه کنترل تعیین شدند. از هر یک از دبیرستان ها 13 نفر انتخاب شده و درگروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه درمان 8 جلسه تحت مداخله گروهی مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری قرار گرفتند. گردآوری داده ها به کمک پرسشنامه اضطراب امتحان و پرسشنامه scl-90-r در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (یک ماهه) انجام شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد میانگین نمرات اضطراب امتحان گروه آزمایش نسبت به گروه گواه در مرحله پس آزمون کاهش معناداری پیدا کرد (001/0=p) و این کاهش در مرحله پیگیری نیز مشاهده شد (011/0=p). همچنین نتایج نشان داد که میانگین نمرات گروه آزمایش نسبت به گروه گواه در مرحله پس آزمون درمقیاس های حساسیت در روابط بین فردی، افسردگی و روانپریشی پرسشنامه scl-90-r بطور معناداری کاهش پیدا کرد (05/0=p)، ولی در مرحله پیگیری میانگین نمرات گروه آزمایش نسبت به گروه گواه تنها در مقیاس های اضطراب و روانپریشی پرسشنامه scl-90-r بطور معناداری کاهش داشت (05/0=p). نتایج این پژوهش نشان داد مداخله گروهی مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید، برای دانش آموزان داوطلب کنکور سراسری به کار رود.
مریم رضایی حسین آبادی محمدرضا عابدی
هدف پژوهش حاضر، مشخص کردن ویژگیهای شخصیتی، ملاکهای انتخاب همسر، انتظارات زناشویی و رغبتهای پیش بینی کننده رضایت زناشویی در زوجین شهر اصفهان بود. طرح این پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود. بدین منظور از بین زوجین ارجاع داده شده به مرکز مداخله در بحران طلاق در شهر اصفهان 120 نفر ( زن و مرد ) بصورت تصادفی انتخاب شدند وبرای نمونه زوجین عادی نیز از بین فرهنگسراهای شهر اصفهان 4 فرهنگسرا در شمال، شرق، غرب و جنوب شهر اصفهان به تصادف انتخاب و از بین شرکت کنندگان در دوره های آموزشی 120نفر (زن و مرد) بصورت تصادفی انتخاب شدند.سپس پرسشنامه پنج عاملی شخصیت (فرم کوتاه)، ملاکهای همسر گزینی،رغبت استرانگ و انتظارات زناشویی در نمونه های مورد نظر اجرا شد. در آزمون t، از بین ابعاد آزمون پنج عاملی در روان رنجوری و وظیفه شناسی و از بین ابعاد آزمون انتظارات زناشویی در انتظار از همسر به عنوان دوست و حامی بین دو گروه تفاوت معنادار وجود داشت و هیچ تفاوت معناداری در ابعاد ملاکهای انتخاب همسر و رغبت در دو گروه وجود نداشت (05/0>p).نتایج تحلیل رگرسیون لوجستیک دو ارزشی نشان داد که متغیرهای انتظارات از همسر به عنوان دوست وحامی، انتظار از زندگی زناشویی، روان رنجوری، وظیفه شناسی و ملاکهای فرآیندی اکنون قوی ترین پیش بینی را برای رضایت زناشویی فراهم کرده اند. به این صورت که افزایش انتظارات از همسر به عنوان دوست وحامی و ملاکهای فرآیندی مربوط به اکنون رضایت زناشویی را افزایش میدهد و افزایش انتظارات از زندگی زناشویی و روانرنجوری و وظیفه شناسی رضایت زناشویی را کاهش می دهد. این یافته ها اهمیت ویژگیهای شخصیتی، انتظارات زناشویی و ملاکهای انتخاب همسر را بر رضایت زناشویی نشان می دهد.
زهرا پاداش محمدرضا عابدی
هدف این پژوهش بررسی تاثیر آموزش کیفیت زندگی درمانی بر رضایت زناشویی زنان و مردان متأهل شهر اصفهان بود. این پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش زنان و مردان مراجعه کننده به مرکز مشاوره الفبای زندگی در بهار و تابستان سال 1389 بودند.نمونه پژوهش شامل 40 زن و مرد متأهل بودند که از بین افراد در دسترس انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. زنان و مردان متأهل گروه آزمایش، به مدت 8 جلسه در هشت هفته تحت آموزش به شیوه کیفیت زندگی درمانی قرار گرفتند و در پایان از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ بود. داده ها توسط نرم افزار spss و روش آماری تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج به دست آمده نشان داد که تفاوت معناداری بین نمرات رضایت زناشویی گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون وجود دارد. به این معنی که کیفیت زندگی درمانی بر رضایت زناشویی زنان و مردان متأهل موثر بوده است (01/0p<). همچنین نتایج نشان داد کیفیت زندگی درمانی نمرات آزمودنیهای گروه آزمایش و گواه را در پس آزمون در ابعاد تحریف آرمانی، رضایت زناشویی، روابط، حل تعارض، اوقات فراغت و جهت گیری مذهبی افزایش داده است (05/0p<). همچنین نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین میانگین نمرات گروه کنترل و آزمایش در مرحله پس آزمون در ابعاد مدیریت مالی، رابطه جنسی، شیوه فرزندپروری، خانواده و دوستان و نقشهای مساوات طلبی وجود ندارد. کلیدواژه ها: کیفیت زندگی درمانی، رضایت زناشویی.
رقیه رضایی آدریانی احمد شعبانی
پژوهش حاضر با هدف بررسی تعیین میزان رابطه شرایط ارگونومیک و فرسودگی شغلی در کتابداران کتابخانه های دانشگاه اصفهان انجام شد. در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بهره جویی شد، و برای نیل به اهداف تحقیق از پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش جهت بررسی میزان فرسودگی کتابداران، و سیاهه بازبینی استانداردها و اصول ارگونومی به منظور ارزیابی شرایط ارگونومیک استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه کتابداران شاغل در کتابخانه های دانشگاه اصفهان که تعداد آنها 61 نفر است، می باشد. پژوهش به صورت سرشماری اجرا شد و پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش به همه کتابداران تحویل داده شد، که تعداد 57 نفر از آنها پاسخنامه ها را بازگرداندند. شرایط ارگونومیک نیز در میان کتابداران مزبور در محیط کتابخانه ها مورد ارزیابی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss-16 در سطح آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار، و در سطح آمار استنباطی از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t، تحلیل واریانس چندگانه و آزمون تعقیبی شفه استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد که: 1. بین شرایط ارگونومیک و شدت و فراوانی خستگی عاطفی کتابداران دانشگاه اصفهان رابطه معنادار وجود نداشت، 2. بین شرایط ارگونومیک و شدت و فراوانی عملکرد شخصی کتابداران دانشگاه اصفهان رابطه معنادار وجود نداشت، 3. بین شرایط ارگونومیک و شدت و فراوانی مسخ شخصیت کتابداران دانشگاه اصفهان رابطه معنادار وجود نداشت. نتایج یافته های جانبی نیز نشان داد از میان ویژگی های جمعیت شناختی بین فرسودگی شغلی با جنسیت (فراوانی خستگی عاطفی)، میزان تحصیلات (شدت مسخ شخصیت) و رشته تحصیلی (شدت و فراوانی خستگی عاطفی) رابطه وجود دارد؛ اما بین فرسودگی شغلی با سن، سابقه خدمت و سمت کتابداران رابطه ای وجود نداشت. همچنین طبق یافته های پژوهش بین شرایط ارگونومیک با جنسیت (عوامل بهداشتی و تسهیلات رفاهی)، سابقه خدمت (عوامل بهداشتی)، و سمت کتابداران (فضای کاری، تجهیزات، عوامل بهداشتی، وسایل حفاظت فردی و تسهیلات رفاهی) رابطه وجود دارد؛ ولی بین شرایط ارگونومیک با میزان تحصیلات، رشته تحصیلی، و سن رابطه ای وجود نداشت.
زهره موسوی ابوالقاسم نوری
تحلیل شغل زیر بنای مدیریت منابع انسانی است.تحلیل کارکردی شغل (fja)،که در این تحقیق مترادف با تحلیل عملکردی شغل به کار رفته است. معرف تحلیل شغل در نظام o*netبوده وبنابراین مهمترین ابزار تحلیل شغل در دنیا است.متاسفانه این ابزار در ایران تابحال معرفی واجرا نشده بود. از این روپژوهش حاضرباهدف کلی تحلیل کارکردی(عملکردی) شغل در جهت تعیین استانداردهای کارکردی(عملکردی) ، محتوای آموزشی و طبقه بندی مشاغل هدف بارویکردشایستگی درشرکت ملی صنایع پتروشیمی انجام شد. روش پژوهش از نوع کیفی و گسترده بودکه از میان کلیه مشاغل مجتمع های شرکت صنایع ملی پتروشیمی (npc)،و واحد تابع آن، شرکت پژوهش و فناوری پتروشیمی درسالهای 1387و1388، شانزده شغل به عنوان مشاغل هدف به شیوه هدفمندانتخاب و مورد تحلیل کارکردی شغل قرارگرفتند. هدف رویه انتخاب مشاغل پوشش دادن همه مشاغل شرکت به گونه ای سلسله مراتبی بود که نماینده همه مشاغل سازمان باشند. تحلیل کارکردی (fja) با استفاده ازروش مصاحبه های نیمه ساختاری از طریق طوفان مغزی درکارگاه های سه روزه تایک هفته ای برای هرشغل اجرا شد. روایی محتوایی شیوه مذکور از نظر متخصصان و پایایی آن، پایایی بین درجه بندی کنندگان، از طریق محاسبه تاوکندال و پایایی با درجه بندی کننده ملاک، ازطریق محاسبه ضریب همبستگی اسپیرمن، موردتایید قرار گرفت. یافته های تحقیق شامل تعیین اهداف شغلی، نتایج، وظایف وعملکردهای اصلی(تدوین مخزن گزاره وظایف)، استخراج استانداردهای کارکردی، ابعاد فیزیکی، شناختی و بین فردی آن ها وتعیین جهت گیری هریک از استانداردهای کارکردی در رابطه با اشیاء، داده ها و مردم وسپس رتبه بندی سطوح کارکردی برای هریک از مشاغل هدف طبق دستورالعمل و چارچوب نظری شیوه تحلیل کارکردی (fja)بود.همچنین در بررسی وتحلیل یافته های حاصله، دانش، مهارت و توانایی های مورد نیاز(محتوای آموزشی)، طبقه بندی وظایف وعملکرد ها برای هریک از مشاغل هدف طبق دستورالعمل مذکوربدست آمد.در آخرفهرست شایستگی های هر شغل ازاطلاعات موجود در مخزن "گزاره وظایف" هر شغل به طور اکتشافی استخراج شده اند.البته تحلیل کارکردی (fja) به عنوان رویکردی اساسی برای دست یابی به تعاریف شغلی معتبر، موثق و عینی در این پژوهش برای اولین باردرایران وارد نظام منابع انسانی می شود ودرپی دست یابی به اطلاعات کیفی به صورت ابزاری برای ارتباط بین عملکردها (گزاره های وظایف ) و ماهیت کار، کمک کرده است،که بخشی ازاین عناصرتوسط مقیاسهای fja ارائه شدند و نیازهای کارکنان وشایستگی های کارکنان را به هم ارتباط داده اند. همچنین کاربرد یافته های حاصل از تحلیل کارکردی در کارکردهای مدیریت منابع انسانی اعم ازاستعداد یابی و گزینش نیرو، استفاده صحیح ازنیروی انسانی سازمان، تجدید ساخت مشاغل سازمان، مشاوره شغلی، رشد منابع انسانی، ارزیابی عملکرد وتعیین حقوق و پاداش ها در مورد آن ها نیز بحث شده است. کلید واژه ها: تحلیل کارکردی شغل(fja)، استانداردهای کارکردی، محتوا ی آموزشی، طبقه بندی مشاغل، مشاغل هدف، شایستگی
ادهم خالدیان محمدرضا عابدی
چکیده هدف این پژوهش بررسی تاثیر آموزش مبتنی بر دلبستگی بر وابستگی ناسالم در ارتباطات عاطفی با جنس مخالف در دانشجویان مجرد دوره کارشناسی دانشگاه اصفهان بود. روش پژوهش تجربی با گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل 60 نفر (30 نفردختر و 30 نفر پسر) که از میان مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره دانشجویی دانشگاه در سال تحصیلی 89-88 و داوطلبانی که احساس کردند به نوعی درگیر مشکلات عاطفی با جنس مخالف هستند انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون برش رابطه برنشتاین(1959) ، مقیاس سبک دلبستگی هازان و شیور (1987) ، نگرشهای عشقی کنوکس (1969) و مقیاس اعتیاد به عشق پی بادی(2005) بود. فرضیه های پژوهش شامل بررسی تاثیر آموزش مبتنی بر دلبستگی بر وابستگی ناسالم در ارتباطات عاطفی در جنس مخالف در دانشجویان دانشگاه اصفهان و همچنین بررسی تاثیر آموزش مبتنی بر دلبستگی بر سبکهای دلبستگی نا ایمن، نگرشهای عشقی و اعتیاد به عشق بود.نتایج پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس به وسیله نرم افزار spss نشان داد که آموزش مبتنی بر دلبستگی، وابستگی ناسالم در ارتباطات عاطفی با جنس مخالف در دانشجویان را کاهش داده است (05/0p<). همچنین این آموزش، نگرشهای عشقی را منطقی تر کرده است و اعتیاد به عشق در دانشجویان را کاهش داده است (05/0p<)، اما آموزش مبتنی بر دلبستگی بر سبکهای دلبستگی نا ایمن تاثیر معناداری نداشته است (05/0p<). کلید واژه ها: دلبستگی، وابستگی ناسالم، ارتباطات عاطفی، آموزش مبتنی بر دلبستگی
امین زارعی محمدباقر کجباف
از جمله مباحث اساسی و عمده در حوزه ی آسیب شناسی روانی، افسردگی است. افسردگی، تجربه کردن حالت ناشادی است که تحمل آن دشوار است و این حالت معمولاً توأم با اضطراب و پرخاشگری است. در سالهای اخیر پژوهشگران به تجربه افسردگی در دوران کودکی توجه زیادی نموده اند و مطالعات فراوانی در مورد افسردگی کودکی و علائم آن و راههای بهبود و پیشگیری از آن انجام داده اند. مطالعات مختلف حاکی از آن است که کودکان در سالهای آغازین، افسردگی را تجربه می کنند. نبود تجربه های شادی آور، خلق گرفته و غمگین، انزوای اجتماعی و گوشه گیری، کاهش عزت نفس، عدم تمرکز، رفتارهای منفعل یا پرخاشگرانه، نارسایی در کارهای مدرسه، تغییر در فعالیتهای زیستی همچون خوابیدن، خوردن و دفع، احساس خستگی و دردهای جسمی از جمله عوارض افسردگی کودکی است (سلیگمن ، 1995). در زمینه ی علل بروز افسردگی کودکی، اظهار نظرهای مختلفی شده است و رویکردهای مختلف روانشناسی عواملی مختلفی را برشمرده اند. یکی از عوامل عمده ای که پژوهشگران حوزه ی شناختی برای افسردگی برشمرده اند، درماندگی آموخته شده است. درماندگی آموخته شده در مفهوم کلی به معنای شناخت کنترل ناپذیر بودن حوادث است که منجر به کاهش فعالیتهای حرکتی، کاهش عزت نفس و گاهی اوقات حتی به خودکشی و مرگ منجر می شود که همان علائم افسردگی است. در سالهای اخیر تبیین جدیدتری از نظریه ی درمانگی ارائه شده که مفهوم سبک های اسنادی را در بر می گیرد که به فرایند نسبت دادن علت پدیده ها به عوامل گوناگون اشاره دارد. فرایند نسبت دادن سه بعد را شامل می شود، پایدار در برابر ناپایدار، فراگیر در برابر اختصاصی و شخصی در برابر غیر شخصی. بر همین اساس سبک تبیینی (اسنادی) خوش بینانه به سبک شناختی اشاره دارد که در آن، افراد علل رویدادهای خوشایند را به عوامل پایدار، فراگیر و شخصی نسبت می دهند و رویدادهای ناخوشایند را به عوامل ناپایدار، اختصاصی و غیرشخصی نسبت می دهند و سبک تبیینی (اسنادی) بدبینانه به سبک شناختی اشاره دارد که برعکس سبک اسنادی خوشبینانه عمل می کند. یعنی در مواجهه با رویدادهای خوشایند، آن را به عوامل ناپایدار، اختصاصی و غیر شخصی نسبت می دهند و در مواجهه با رویدادهای ناخوشایند زندگی، آن را به عوامل پایدار، فراگیر و شخصی، نسبت می دهند(گاسچک ، 1996). افراد منفی نگر و بدبین به احتمال بیشتری در برابر درماندگی تسلیم می شوند. احتمال بروز افسردگی در همین افراد هم بیش از سایرین است. از آن سو، هر گاه افراد خوش بین و مثبت اندیش با مشکلات حل نشدنی روبرو شوند در مقابل درماندگی مقاوم هستند و تسلیم مشکلات نمی شوند. در سال های آغازین زندگی، بدبینی باعث افسردگی و افت تحصیلی می شود. در صورتی، شیوه هایی که باعث می گردند بزرگسالان، خوش بینی را بیاموزند، در مورد کودکان اعمال شود، می توان کودکان سنین دبستان و نوجوانان را با این شیوه ها در برابر افسردگی ایمن ساخت (سلیگمن، 1995). با توجه به اینکه در سالهای اخیر درمانهای روان شناختی رویکرد خود را به درمان افسردگی تغییر داده اند و بیشتر توجه خود را به برنامه های پیشگیری از افسردگی در همان اوان زندگی متمرکز کرده اند. بر این اساس هدف پژوهش حاضر این است که با به کارگیری یکی از برنامه های شناختی - رفتاری پیشگیری از افسردگی به نام آموزش سبک اسنادی خوش بینانه، اثربخشی این برنامه را در پیشگیری و کاهش علائم افسردگی کودکان دختر مدارس شهرستان شوش دانیال(ع) مورد بررسی قرار دهد تا بر اساس نتایج آن در مورد کارآیی این گونه برنامه ها در مدارس کشور و در ارتباط با کودکان ایرانی مورد ارزیابی قرار گیرد. والدین برای کودکانشان، خواسته هایی فراتر از سلامتی جسمی دارند. آنان خواهان آنند که زندگی کودکشان سرشار از عشق و محبت و آکنده از اعمال و دستاوردهای والا باشد. دوست دارند که آنها به یادگیری علاقمند باشند و تمایل داشته باشند با مشکلات به مقابله بپردازند. مایلند تا کودکانشان میراثشان را پاس بدارند و در عین حال از اعمال و دستاوردهای خودشان احساس غرور کنند. تمایل دارند که آنها با اعتماد به آینده، علاقه به ماجراجویی، درک عدالت و شهامت عمل کردن بر مبنای آن احساس عدالت، بزرگ شوند. خواهان آنند که آنها در برابر پسرفتها و شکست هایی که با بزرگتر شدنشان، همراهشان است، مقاوم باشند. و مایلند که به هنگام خود، والدین خوبی باشند. با وجود این، مانع عمده ای که بر سر راه تحقق آرزوهایشان وجود دارد، تحلیل رفتن خوش بینی طبیعی کودک است. با توجه به آنچه که بیان شد می توان بر اساس یافته های این پژوهش، پیشنهادهایی در مورد شیوه های یادگیری، آموزش و ارائه ی تکالیف در مراکز آموزشی، بکارگیری تشویق و تنبیه، انتقاد و سرزنش کودکان توسط مربیان و والدین آنان ارائه داد.
فریبا چوقادی محمدرضا عابدی
با توجه به اهمیت شادی در زندگی زنان و از آنجا که امروزه شیوع افسردگی در زنان بیش تر از مردان است و از سوی دیگر سهم اصلی تربیت کودکان در همه جوامع بشری به عهده زنان است؛ این پژوهش بر آن شده که از طریق انجام یک فعالیت علمی و دقیق میزان شادمانی زنان را ارزیابی کرده، عوامل همبسته آن را شناسایی نماید. روش به کار گرفته شده در تحقیق حاضر همبستگی بود. جامعه آماری این تحقیق کلیه زنانی را شامل می شود که ساکن شهرضا و در دامنه سنی 20 سال تا 80 سال قرار داشته و بر اساس نتایج سرشماری نفوس و مسکن سال 1385 تعداد آنها برابر با 37342 نفر بود. روش و طرح نمونه برداری، نمونه گیری سهمیه ای بود. تعداد حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 384 نفر تعیین شد. ابزار سنجش شامل پرسشنامه شادکامی آکسفورد، فرم کوتاه هوش هیجانی بار – اون و فرم کوتاه آزمون پنج عاملی شخصیت اولیور و جان بود. ابزار سنجش سایر متغیرها از جمله سرمایه اجتماعی، سرمیه فرهنگی و اوقات فراغت پرسشنامه ای بود که بر اساس نظریات ارائه شده در این زمینه و پژوهش های انجام شده تنظیم گردید. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از آزمون،های واریانس و رگرسیون چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که به جز عوامل عینی، بین همه متغیرها با شادی رابطه معناداری وجود داشت. نتایج رگرسیون همزمان نیز نشان داد که از بین 15 متغیر مورد بررسی تنها برون گرایی، روان رنجوری، وجدان گرایی، هوش هیجانی، سرمایه فرهنگی، دینداری، میزان درآمد و وضعیت تحصیلات قادر به پیش بینی معنی دار شادمانی بودند و همه متغیرهای وارد شده در مدل 39 درصد از شادی زنان را تبیین می کند. نتایج نشان می دهد که عوامل شخصیتی بیش از عوامل عینی موثر بر شادی زنان بوده اند و در بین عوامل شخصیتی، روان رنجوری موثرترین عامل بوده است.
شیوا رضوان محمدرضا عابدی
هدف: هدف از انجام این پژوهش تدوین مداخله ی مبتنی بر دلبستگی و بررسی اثر بخشی این مداخله بر علائم وسواس فکری- عملی و سوگیری های پردازش اطلاعات شناختی درکودکان 10 تا 12 بود. روش: این پژوهش دارای سه مرحله ی اجرایی بوده است . در مرحله اول پژوهش 30 کودک 10 تا 12 ساله ی وسواسی و عادی که به وسیله ی متخصص تشخیص داده شده بودند، در دو گروه قرار گرفتند (در هر گروه 15 کودک) و پرسشنامه های مقیاس وسواسی- جبری یل براون ، سیاهه ی تجدید نظر شده ی دلبستگی نسبت به والدین و گروه همسالان ، تکلیف استروپ ، آزمون حافظه آشکار و ضمنی و تکلیف سوگیری تعبیرو تفسیر بر روی هر دو گروه اجرا شد و متغیرهای موثر بر وسواس فکری- عملی کودکان مشخص گردید . در مرحله دوم پژوهش این متغیرها در سه معادله ساختاری مفروض قرار داده شدند و ارتباط همزمان بین آنها مورد سنجش قرار گرفت . متغیرها در این مرحله شامل میزان دلبستگی ناایمن ، سوگیری منفی توجه، سوگیری منفی تعبیر و تفسیر و علائم وسواس فکری عملی کودکان بودند . پس پرسشنامه های مقیاس وسواسی- جبری یل براون ، سیاهه ی تجدید نظر شده ی دلبستگی نسبت به والدین و گروه همسالان ، تکلیف استروپ ، آزمون و تکلیف سوگیری تعبیرو تفسیر روی 221 کودک 10 تا 12 ساله اجرا شد . در مرحله سوم پژوهش 15 کودک 10 تا 12 ساله با تشخیص وسواس فکری- عملی بر اساس نظر متخصص، در طی 9 هفته تحت درمان مداخله مبتنی بر دلبستگی قرار گرفتند و با کودکان در گروه گواه مقایسه شدند . این مداخله براساس تحقیقات و منابع علمی موجود و همچنین مدل به دست آمده در مرحله دوم پژوهش طراحی شده بود . کودکان هر دو گروه تحت سنجش مقیاس وسواسی- جبری یل براون ، تکلیف استروپ و تکلیف سوگیری تعبیرو تفسیر قبل و بعد از مداخله قرار گرفتند . همچنین آزمون پیگیری یک ماه بعد از درمان انجام شد . یافته ها: نتایج تحلیل های آماری داده ها با استفاده از نرم افزار spss 15 و آزمون مانوا و آنوا در مرحله اول پژوهش نشان داد که دو گروه کودکان وسواس و غیروسواس از نظرنمرات دلبستگی و سوگیری منفی توجه و تعبیروتفسیر با یکدیگر تفاوت معنادار دارند . ولی این تفاوت معنادار در آزمون های حافظه ضمنی و آشکار به دست نیامد . در مرحله دوم پژوهش تحلیل مدل معادلات ساختاری با نرم افزار amos 18 انجام گرفت و نتایج تحلیل نشان داد که سوگیری منفی توجه و تعبیرو تفسیر دارای نقش میانجی در رابطه بین دلبستگی ناایمن و علائم وسواس فکری عملی کودکان است . همچنین ، رابطه مستقیمی نیز بین دلبستگی ناایمن و علائم وسواس فکری عملی کودکان وجود دارد . نتایج در مرحله سوم مطالعه که با استفاده از تحلیلی آماری مانکوا انجام شد نشان داد که مداخله مبتنی بر دلبستگی بر کاهش علائم وسواس فکری عملی و سوگیری منفی توجه و تعبیروتفسیر موثر کودکان موثر بوده است . نتایج: از آنجایی که رفتار والدین به طور مستقیم و غیر مستقیم بر بروز علائم وسواس فکری عملی در کودکان اثر دارد ، به نظر می رسد که آموزش رابطه مبتنی بر دلبستگی به والدینی که فرزندان آنها مراحل اولیه کودکی خود را می گذرانند می تواند مانع از تشدید علائم وسواس در دوران کودکی شود.
اصغر زره پوش کریم عسگری
چکیده این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر افسردگی مزمن در دانشجویان دانشگاه اصفهان انجام شد. طرح پژوهشی حاضر به روش کار آزمایی- بالینی به همراه گروه گواه است. این مطالعه روی 14 بیمار مبتلا به افسردگی مزمن با دامنه ی سنی 21 – 29 سال انجام شد. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی(7 نفر) و گواه(7 نفر) تقسیم شدند و هر نفر به صورت انفرادی طی 8 جلسه تحت طرحواره درمانی قرار گرفت. افراد نمونه با استفاده از مصاحبه ی بالینی بر اساس ملاک های dsm-iv-r و نسخه ی دوم آزمون افسردگی بک تشخیص داده شده اند. نتایج تحلیل واریانس و کواریانس نشان داد که طرحواره درمانی به طور معنادار در کاهش افسردگی مزمن موثر است. میزان بهبودی علائم افسردگی مزمن در پس آزمون 38% بود. همچنین اثربخشی طرحواره درمانی روی نشانه های بعد جسمی – عاطفی و بعد شناختی – عاطفی افسردگی کاهش معناداری را نشان داد. و میزان بهبودی به ترتیب 36% و 59% بود. طرحواره درمانی رویکردی جدید در درمان بیماران مبتلا به مشکلات منش شناختی است. و مفهوم اصلی رویکرد درمانی طرحواره محور، طرحواره های ناسازگار اولیه است. یافته های این مطالعه نشان می دهد که با هدف قرار دادن طرحواره های ناسازگار اولیه، نشانه های افسردگی کاهش پیدا می کنند.
سیدمحمدعلی محمدی محمدباقر کجباف
چکیده عده ای از افراد جامعه به علت ارتکاب جرم و شکستن قوانین مدتی از عمر خود را در زندان سپری می کنند. زندگی در زندان با مشکلات فراوانی برای مسئولین و فرد زندانی همراه است. یکی از مشکلات درون زندان ها، پرخاشگری و درگیری زندانیان با یکدیگر است. به طوری که ریشه اغلب تخلفات درون زندان ها به خصوص اخلال در نظم زندان، پرخاشگری زندانیان نسبت به یکدیگر است. پرخاشگری نوعی رفتار با هدف آسیب رساندن به فرد دیگر یا تخریب اموال است. براساس پژوهش های انجام شده، درمان های شناختی- رفتاری می توانند به طور قابل توجهی موجب کاهش پرخاشگری آزمودنی ها گردند. براین اساس، در این پژوهش به بررسی اثربخشی آموزش گروهی مدیریت خشم به شیوه شناختی- رفتاری و درمان یکپارچه توحیدی بر میزان پرخاشگری زندانیان زندان مرکزی قم و مقایسه این دو شیوه با یکدیگر پرداخته شده است. فرضیه های اصلی پژوهش شامل بررسی تأثیر گروه درمانی یکپارچه توحیدی و شناختی- رفتاری بر میزان پرخاشگری زندانیان زندان مرکزی قم بود. روش این تحقیق نیمه تجربی سه گروهی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه بود. انتخاب نمونه ها به صورت تصادفی چند مرحله ای صورت گرفت؛ به این صورت که از میان 140 نفر زندانی که پرسشنامه پرخاشگری باس و پری را تکمیل نموده بودند، 80 نفر نمره بالاتر از 78 (نقطه برش) در مقیاس پرخاشگری باس و پری را کسب کرده و شرایط ورود به پژوهش را پیدا کردند. که از آن تعداد 45 نفر به صورت تصادفی انتخاب و در سه گروه 15 نفره، شامل دو گروه آزمایش (گروه شناختی- رفتاری و یکپارچه توحیدی) و یک گروه کنترل قرار گرفتند و دو گروه آزمایش تحت هشت جلسه گروه درمانی 90 دقیقه ای به شیوه شناختی- رفتاری و یکپارچه توحیدی به منظور کاهش رفتارهای پرخاشگرانه قرار گرفتند. و گروه کنترل تحت هیچ برنامه ای قرار نگرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش گروهی مدیریت خشم به شیوه شناختی- رفتاری و آموزش درمان یکپارچه توحیدی باعث کاهش معنی دار میزان پرخاشگری آزمودنی ها در مراحل پس آزمون و پیگیری می گردد (p < 0/01) و مقایسه دو رویکرد شناختی- رفتاری و یکپارچه توحیدی بیانگر کاهش معنی دار میزان پرخاشگری آزمودنی های گروه آموزش درمان یکپارچه توحیدی نسبت به گروه شناختی- رفتاری در مرحله پیگیری بود (p < 0/05). که حاکی از پویا بودن آموزش های درمان یکپارچه توحیدی بود؛ زیرا که سیر نزولی میزان پرخاشگری بعد از پیگیری دو ماهه ادامه یافته بود. البته تفاوت معنی داری بین دو گروه در مرحله پس آزمون وجود نداشت. با توجه به نتایج این پژوهش می توان از دو شیوه شناختی- رفتاری و درمان یکپارچه توحیدی در جهت اصلاح رفتارهای پرخاشگرانه زندانیان استفاده کرد. و استفاده از شیوه آموزش درمان یکپارچه توحیدی موجب اثربخشی بهتری می شود.
سجاد شفیعی مطلق احمد احمدی
. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان و شوهران شهر گچساران در سال 1388 می باشد و به منظور جمع آوری داده های پژوهش 240 زن و شوهر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های سبک دلبستگی، ویژگی های شخصیتی، رضایت زناشویی و شادی زناشویی بود. فرضیه های اصلی پژوهش شامل بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی با رضایت و شادی زناشویی بود و همچنین بررسی تفاوت میانگین رضایت و شادی زناشویی با توجه به سبک های دلبستگی بود. نتایج پژوهش با تحلیل واریانس، رگرسیون و آزمون تعقیبی شفه به وسیله نرم افزار spss نشان داد که بین ویژگی های شخصیتی با رضایت زناشویی و شادی زناشویی همبستگی وجود دارد (05/0>?)، همچنین بین میانگین رضایت زناشویی و شادی زناشویی از لحاظ سبک های دلبستگی تفاوت معنادار وجود دارد ( 05/0>?). همچنین بین میانگین رضایت و شادی زناشویی بر اساس متغیر جمعیت شناختی (تعداد فرزندان – درآمد ماهانه ) تفاوت معنادار بود ( 05/0>?).
سعید طرزمی محمدرضا اسدی
این پایان نامه پس از معرفی کوتاه انواع ادبی،نگاهی بع ویژگیهای ادبیات نمایشی داشته و سیر تحولی آن را در ایران مورد بررسی قرار می دهد.تعریف فیلم نامه و انواع آن و نیز کتابشناسی سینما بخش بعدی پژوهش است.قسمت بعدی شامل تاریخ سینمای ایران و سینمای معناگرا و دفاع مقدس است.فصل نهایی پایان نامه معرفی کامل ده چهره شاخص این حوزه است.
اکرم السادات طباطبایی خوشگل محمدرضا عابدی
هدف پژوهش ساخت، هنجاریابی و تعیین روایی و پایایی پرسشنامه تشخیص شخصیت شغلی دانش آموزان دختر و پسر پایه سوم راهنمایی و اول دبیرستان شهر اصفهان بوده است. روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی از نوع آزمون سازی بود به همین منظور 400 نفر (200 دختر و 200 پسر)، به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. بر این اساس به منظور دستیابی به اهداف پژوهش، ضریب پایایی مقیاس های پرسشنامه تشخیص شخصیت شغلی به شیوه آلفای کرونباخ و بازآزمایی محاسبه شده که نتایج به روش آلفا برای برونگرایی- درونگرایی 77/0، حسی-شهودی67/0، عقلانی- احساسی72/0، باساختار- منعطف73/0 و به روش بازآزمایی برای برونگرایی- درونگرایی 79/0 ، حسی- شهودی 70/0 ، عقلانی- احساسی 72/0 و باساختار- منعطف 73/0 محاسبه گردید. روایی هر یک از مقیاس های مایرز بریگز به چند طریق مشخص گردید. 1) روایی محتوایی: پرسشنامه در اختیار پنج تن از اساتید مشاوره و روانشناسی قرار داده شد و مورد تاییدآنها قرار گرفت. 2) روایی همزمان پرسشنامه با تیپ نمای مایرز-بریگز (فرم): نتایج نشان داد که بین نمرات مقیاس های متناظر دو آزمون همبستگی معنادار وجود دارد. دامنه ضرایب بین 49/0 تا 68/0 متغیر بود. همچنین میان مقیاس حسی-شهودی و منعطف باساختار رابطه عکس وجود دارد. تیپ های حسی (s) تمایل به باساختاربودن (j) و تیپ های شهودی (n) تمایل به منعطف بودن (p) دارند. ضریب همبستگی میان دو مقیاس حسی- شهودی و منعطف- باساختار32/0- بود. 3) بررسی روایی مقیاس ها بر اساس سئوالات مندرج در پرسشنامه برای سنجش روایی: بر اساس نتایج بدست آمده برای تمامی مقیاس ها روابط معنادار و مستقیم وجود داشت. بنابراین همه مقیاس ها از روایی برخوردار بود. در نهایت رتبه های درصدی و نمرات استاندارد t به عنوان هنجارهای پرسشنامه تشخیص شخصیت شغلی محاسبه گردید. در مجموع با توجه به نتایج این پژوهش می توان اذعان داشت که پرسشنامه تشخیص شخصیت شغلی در جامعه مورد پژوهش دارای روایی و پایایی قابل قبولی بوده و می توان از آن به عنوان پرسشنامه شخصیت در کارهای پژوهشی، راهنمایی و مشاوره استفاده کرد.
فاطمه سمیعی محمدرضا عابدی
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی سیر تحول، موانع درک شده و عوامل موثر بر آرزوهای شغلی کودکان و نوجوانان شهر اصفهان بود. جامعه ی آماری این پژوهش مشتمل بر کلیه ی کودکان 5 تا 11 سال و نوجوانان 12 تا 18 سال شهر اصفهان اعم از دختر و پسر در چهار مقطع پیش دبستانی، دبستان، راهنمایی و متوسطه در سال تحصیلی 90-1389 بودند. آزمودنی های شرکت کننده در این پژوهش و گروه نمونه 120 نفر (58 دختر و 62 پسر) شامل 10 نفر در مقطع پیش دبستان، 50 نفر در مقطع دبستان (10 نفر در هر پایه ی تحصیلی)، 30 نفر در مقطع راهنمایی (10 نفر در هر پایه ی تحصیلی) و 30 نفر در مقطع متوسطه (10 نفر در هر پایه ی تحصیلی) انتخاب شدند. روش پژوهش کیفی و ابزار مورد استفاده فرم مصاحبه ی نیمه سازمان یافته بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار تحلیل داده های کیفی مکس- کیودا (max-qda) مقوله بندی شد و با استفاده از روش های آماری ناپارامتریک مانند مجذور خی دو و ضریب همبستگی کرامر در نرم افزار spss-16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که در مقطع پیش دبستانی شغل پزشکی اولین آرزوی شغلی کودکان دختر و شغل پلیس اولین آرزوی شغلی کودکان پسر بود. متغیر اصلی تأثیرگذار بر آرزوهای شغلی آنها متغیر اندازه و قدرت و میزان آشنایی کودکان با مشاغل بیشتر در خصوص فعالیت هایی بوده که در مشاغل انجام می شود. در مقطع دبستان نیز شغل پزشکی، اولین آرزوی شغلی کودکان دختر و شغل پلیس اولین آرزوی شغلی کودکان پسر بود. متغیر اصلی تأثیرگذار بر آرزوهای شغلی آنها به ترتیب متغیر منزلت شغل، کلیشه های جنسیتی و اندازه و قدرت و میزان آشنایی کودکان با مشاغل در زمینه ی فعالیت شغلی و مکان شغل بود و موانعی که این کودکان بر سر راه تحقق آرزوهای خود احساس می کردند، بیشتر موانع فردی مانند عدم توانایی و عدم علاقه بود. در مقطع راهنمایی به طور کلی، شغل پزشکی اولین آرزوی شغلی نوجوانان بود و بعد از آن مهندسی قرار داشت. همچنین، شغل پزشکی، اولین آرزوی شغلی نوجوانان دختر و شغل مهندسی اولین آرزوی شغلی نوجوانان پسر بود. متغیر اصلی تأثیرگذار بر آرزوهای شغلی آنها متغیر خود درونی و منحصر بفرد و میزان آشنایی نوجوانان به مشاغل خیلی زیاد بود. یافته های حاصل از این پژوهش در مقطع متوسطه بیانگر این است که مانند مقطع راهنمایی شغل پزشکی، اولین آرزوی شغلی نوجوانان به طور کلی و دختران به طور خاص و در پسران شغل مهندسی، اولین آرزوی شغلی آنها بود. متغیر اصلی تأثیرگذار بر آرزوهای شغلی آنها متغیر خود درونی و منحصر به فرد و میزان آشنایی نوجوانان به مشاغل خیلی زیاد بود. موانع درک شده بر سر راه تحقق آرزوهای شغلی نوجوانان مقطع راهنمایی و متوسطه در درجه ی اول موانع فردی، سپس موانع خانوادگی و در مرحله ی بعد موانع شغلی و اجتماعی بود. به طور کلی، از میان عوامل موثر بر آرزوهای شغلی رابطه ی بین انتظارات والدین با آرزوهای شغلی معنادار (05/0p<) و میزان این رابطه 30 درصد بود. بنابراین، می توان گفت آرزوهای شغلی کودکان و نوجوانان شهر اصفهان بر اساس نظریه ی گاتفردسون متحول می گردد.
شیما پاشا ایران باغبان
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر آموزش مهارت های رشد مسیر شغلی (خودآگاهی، کشف و طرح ریزی) بر خودپنداره تحصیلی و رشد مسیر شغلی دانشجویان دانشگاه اصفهان بود. روش پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 91-1390 بود. در این جامعه یک نمونه 30 نفری به صورت نمونه در دسترس انتخاب شد که به صورت تصادفی 15 نفر از آنها در گروه آزمایش و 15 نفر آنها در گروه کنترل قرار گرفتند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل آزمون خودآگاهی مسیر شغلی (کرمانی، 1390)، مقیاس خودپنداره تحصیلی (رینولدز، رامیرز، ماگرینا و آلن،1980) و پرسشنامه رشد مسیر شغلی فرم کوتاه ویرایش استرالیا (کرید و پاتون، 2004) بود. داده های گردآوری شده از طریق آمار توصیفی شامل میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی با روش تحلیل کوواریانس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های رشد مسیر شغلی بر خودپنداره تحصیلی دانشجویان موثر بوده است. همچنین آموزش مهارت های رشد مسیر شغلی بر بعد خودآگاهی رشد مسیر شغلی و ابعاد مکاشفه و طرح ریزی رشد مسیر شغلی دانشجویان نیز موثر بوده است.
زینب رستمی ایران باغبان
هدف این پژوهش مقایسه ی مسیر شغلی افراد مبتلا به اختلالات شخصیت، اختلال خلقی دوقطبی و افراد عادی شهر اصفهان بود. این تحقیق به روش درونه ای انجام گرفت و نمونه ی پژوهش شامل 15 نفربود که در هر سه گروه به طور مساوی 5 نفر جایگزین شدند. بعد از مشخص سازی گروه ها برای تعیین مسیر شغلی افراد با هر کدام به طور جداگانه مصاحبه شد و پرسشنامه های توانایی های انطباق پذیری مسیر شغلی- فرم بین المللی، موقعیت مسیر شغلی من، افکار مسیر شغلی و پرسشنامه ی بالینی چندمحوری میلون توسط آن ها تکمیل شد. داده ها با روش تحلیل واریانس یک راهه و روش کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج کمی پژوهش نشان داد که بین مسیر شغلی افراد مبتلا به اختلال خلقی دوقطبی و افراد عادی تفاوت معناداری وجود ندارد. هم چنین نتایج تحلیل های کیفی پژوهش نیز نشان داد که بین مسیر شغلی افراد مبتلا به اختلالات تشخصیت و اختلال خلقی دوقطبی با افراد عادی در هر سه مرحله و هفت حیطه ی آن انتخاب (خودآگاهی، کشف، طرح ریزی)، انتقال (اجرا)، انطباق پذیری (نقش، اشتیاق، رهایی) تفاوت وجود دارد.
زهرا عابدی میرجلیل اکرمی
در ادبیات فارسی از شیوه های بیان مقصود به صورت زیبا و موثر آوردن تمثیل است. از گذشته های دور تمثیل در دو حوزه شعر و داستان مورد استفاده قرار گرفته است. قرآن کریم از این شیوه بیان استفاده کرده است و معانی بلند و مسایل عقلی و نامحسوس را با تمثیلات گوناگون برای مخاطبان پذیرفتنی و محسوس ساخته است؛ ضمن آنکه مقصود با شیوایی و بیان ادبی قوی و موثر ادا شده است. تمثیلات قرآنی اقسامی دارد و مثل های قرآن کریم جز در یکی دو مورد خاص، همگی از مقوله تمثیل هستند. سعدی نیز که دست پرورده مکتب اسلام است؛ به شیوه های گوناگون از تمثیلات، مثل ها، تلمیحات و مضامین قرآنی در آثار خویش بهره مند گردیده است.
افشین صلاحیان حمیدرضا عریضی
چکیده برخلاف رشد سریع مطالعات اختصاص یافته به سازه فرسودگی شغلی در سازمان ها، تحقیقات نسبتاً کمی به تدوین راهکارهایی برای کاهش فرسودگی شغلی پرداخته اند. هدف اصلی مرحله اول پژوهش حاضر بررسی روابط و ارائه مدلی در مورد متغیرهای مرتبط با فرسودگی شغلی در شرکت فولاد مبارکه اصفهان بود. در مرحله دوم پژوهش نیز، براساس نتایج مرحله قبلی مداخله ای تدوین و اثربخشی آن بررسی شد. جامعه آماری همه کارکنان دارای مدرک دیپلم و دیپلم به بالا در شرکت فولاد مبارکه بود. در مرحله اول پژوهش، 300 نفر بصورت تصادفی براساس روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی از نواحی مختلف انتخاب شدند. در مرحله دوم پژوهش نیز از جامعه آماری 40 نفر بصورت تصادفی براساس روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی انتخاب و در دو گروه کنترل و آزمایشی بصورت تصادفی جایابی شدند. داده ها بوسیله پرسشنامه های گرانباری شغلی، شفافیت نقش، تعارضات کار-خانواده، حس هدفمندی سازمانی، ادراک انصاف، استرس شغلی، رضایت شغلی، تعهد سازمانی، تمایل ترک شغل و فرسودگی شغلی مسلش جمع آوری شد. نتایج مرحله اول پژوهش نشان داد که گرانباری شغلی، تعارضات کار-خانواده و شفافیت نقش با میانجیگری استرس فرسودگی شغلی را پیش بینی، و فرسودگی شغلی نیز تمایل ترک شغل، رضایت شغلی و تعهد سازمانی را پیش بینی می کنند. نتایج مرحله دوم پژوهش نیز نشان داد که اثربخشی مداخله در کاهش استرس، خستگی هیجانی، شخصیت زدایی و عدم انصاف تأیید شد. همچنین، کاربرد یافته های پژوهش حاضر برای مداخله های پیشگیرانه و پژوهش های آینده در راستای مقابله با فرسودگی شغلی مورد بحث قرار گرفت.
شیدا سلطان زاده ایران باغبان
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین مولفه های سرمایه ی روان شناختی(امید، خودکارآمدی، تاب آوری، خوش بینی) و انطباق پذیری مسیر شغلی بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی و آزمودنی های پژوهش 230 نفر از کارکنان شاغل در شرکت صنایع گیتی پسند استان اصفهان بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه ی انطباق پذیری مسیر شغلی، پرسشنامه ی خوش بینی- بدبینی، پرسشنامه ی تاب آوری، مقیاس امید بزرگسالان، پرسشنامه ی خودکارآمدی عمومی، بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل رگرسیون و همبستگی استفاده شد.نتایج بررسی یافته ها نشان داد که بین مولفه های سرمایه ی روان شناختی یعنی امید، خودکارآمدی، تاب آوری و خوش بینی با انطباق پذیری مسیر شغلی رابطه ی مثبت معنادار وجود دارد (01/0p<).
عبدالرحیم کسایی اصفهانی ایران باغبان
مقایسه تأثیر الگوهای آموزشی سنتی، مدرن و فرامدرن مشاوره ی مسیر شغلی بر انطباق پذیری مسیر شغلی دانشجویان دانشگاه اصفهان تاریخ دفاع : 27/8/91 هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی ومقایسه تاثیر الگوهای آموزشی سنتی، مدرن وفرامدرن مشاوره مسیر شغلی بر انطباق پذیری مسیر شغلی دانشجویان دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 90-91 بوده است. بدین منظور ابتدا از میان دانشکده های مختلف دانشگاه اصفهان به صورت تصادفی خوشه ای چهار گروه انتخاب شده ودر سه گروه آزمایش ویک گروه کنترل پانزده نفری به صورت تصادفی منظم قرار گرفتند. افراد گروه های آزمایش هشت جلسه دو ساعته آموزش مشاوره مسیر شغلی بر مبنای رویکرد های سنتی، مدرن و فرا مدرن دریافت کردند. ابزاری که در این پژوهش به عنوان پیش آزمون وپس آزمون استفاده شد پرسشنامه انطباق پذیری محقق ساخته بود که شامل پنج خرده مقیاس دغدغه، تسلط، کنجکاوی، اعتماد و تعهد است. به منظور تحلیل داده ها از شاخص های میانگین و انحراف معیار وجهت آزمون فرضیه ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره (مانکوا) استفاده شد. نتایج نشان دهنده تفاوت معنادار سه گروه آموزش الگوی سنتی، مدرن وفرامدرن مشاوره مسیر شغلی در نمره کل انطباق پذیری با گروه گواه (بدون آموزش) مشاوره مسیر شغلی است (001/0>p) . در مورد ابعاد انطباق پذیری مسیر شغلی نتایج نشان دهنده تفاوت معنادار سه گروه آموزش مشاوره مسیر شغلی بر اساس رویکرد سنتی، مدرن وفرامدرن با گروه گواه در مورد دغدغه (001/0>p) ، کنترل (001/0>p) ، کنجکاوی (001/0>p) وتعهد (005/0>p) است. در مورد بعد اعتماد (129/0>p) نتایج تفاوت معناداری میان گروه ها نشان نمی دهد. درمورد مقایسه تک تک گروه های آموزش با یکدیگر نتایج نشان دهنده تفاوت معنادار گروه سنتی با گروه مدرن وفرامدرن در مورد نمره کل انطباق پذیری است (001/0>p) . در مورد ابعاد نیز گروه سنتی در مورد بعد های اعتماد وتعهد تفاوت معناداری با گروه مدرن و فرامدرن نشان نمی دهد ولی در مورد بعدهای دغدغه، کنترل وکنجکاوی این تفاوت معناداردارد. گروه آموزش مدرن وفرامدرن نیز تفاوت معناداری نشان ندادند (1/0>p) . در مجموع گروه آموزش مشاوره مسیر شغلی بر اساس رویکرد فرامدرن بیشترین تفاوت معنادار با سایر گروه ها را در مورد ابعاد انطباق پذیری مسیر شغلی نشان داد. از یافته های این پژوهش می توان برای افزایش انطباق پذیری مسیر شغلی دانشجویان وسایر اقشار جامعه استفاده کرد. واژه های کلیدی: انطباق پذیری مسیر شغلی، مشاوره مسیر شغلی
محمدرضا عابدی ستار طهماسبی انفرادی
امروزه با کاهش منابع سوخت های فسیلی و لزوم جایگزین کردن سوختی با قیمت مناسب و بالا بردن سطح کیفیت آن ها و رسیدن به عملکرد مشابه سوخت های فسیلی، سوخت های زیست محیطی بخصوص بیودیزل مورد توجه ویژه قرار گرفته اند. چالش اصلی استفاده از سوخت های سبز اکسیداسیون آن ها در زمان نگهداری می باشد. در این تحقیق تیمار های آنتی اکسیدانتی مورد بررسی عبارتند از: آلفا و بتا توکوفرول، آنتی اکسیدانت استخراج شده از روغن هیبرید سماء و اسید سیتریک جهت بهبود پایداری بیودیزل مشتق شده از روغن استخراج شده از جلبک گونه (chlorella vulgaris l) صورت گرفت. برای انجام تجزیه و تحلیل آماری نمونه ها در 3 تکرار و به صورت طرح کاملا تصادفی مورد ارزیابی قرار گرفتند. بیودیزل تولید شده به مدت دو ماه درون آون و در دمای 60 درجه سانتیگراد قرار گرفتند و سپس نمونه برداری هر 15 روز 1 بار انجام گرفت. نتایج آماری نشان دادند که استفاده از آنتی اکسیدانت مورد بررسی تا روز پانزدهم تقریبا با خواص آنتی اکسیدانت های قوی مشابهت دارد، ولی با گذشت زمان و بخصوص طولانی شدن زمان نگهداری خواص آنتی اکسیدانت ها از نظر پایداری در مقابل اکسیداسیون بیشتر متمایز می گردد. با توجه به اینکه این آنتی اکسیدانت از منابع گیاهی بدست آمده است و منشا طبیعی دارد احتمالا فاقد اثرات سوء احتمالی می باشد. آنتی اکسیدانت مورد نظر توانایی رقابت با آنتی اکسیدانت های آلفا و بتا توکوفرول را دارد و می تواند بعنوان آنتی اکسیدانت در صنعت سوخت های زیستی مطرح گردد.
عاطفه حسینی کوپایی حمید طاهز نشاط دوست
چکیده: هدف این مطالعه بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر علائم اختلال فوبی اجتماعی مزمن بود.شرکت کنندگان در این پزوهش دو زن با سنین 26 و 30 که با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار بافته برای اختلالات روانی (scid) تشخیص داده شدند. برای سنجش علائم اختلال فوبی اجتماعی از پرسشنامه سنجش علائم فوبی اجتماعی (1381)، برای سنجش ترس از ارزیابی منفی از مقیاس ترس از ارزیابی منفی (1969)، برای سنجش عزت نفس از پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ (1386)، برای سنجش اضطراب از زیر مقیاس اضطراب پرسشنامه scl-90 (1997) استفاده شد. در این پژوهش از روش پژوهشی مورد منفرد a-bاستفاده شد. در این پژوهش پس از سه جلسه خط پایه، مداخله آغاز و 16 جلسه طرحواره درمانی برای بیماران اجرا شد. یک ماه پس از مداخله، بیماران دو جلسه با فاصله 15 روزه تحت آزمون پیگیری قرار گرفتند. یافته های این پژوهش نشان دادند که طی تحلیل دیداری نمودار داده ها بر اساس شاخص آمار توصیفی و تحلیل دیداری، در مرحله پیگیری نسبت به خط پایه مداخله در کاهش علائم فوبی اجتماعی مزمن، ترس از ارزیابی منفی و اضطراب و در عین حال افزایش عزت نفس موثر بود.
سمیه ولی خانی محمدرضا عابدی
چکیده هدف از این پژوهش مقایسه دو نوع مداخله مسیر شغلی یعنی کارگاه مسیر شغلی و کارگاه بازخورد پرسشنامه رغبت های شغلی استرانگ بر خوداثرمندی تحصیلی و مشکلات تصمیم گیری مسیر شغلی دانش آموزان سال اول دبیرستان شهر اصفهان بوده است. جامعه تحقیق شامل، کلیه دانش آموزان سال اول دبیرستان مدارس دولتی اصفهان می باشد که بر اساس نمونه گیری خوشه ایی چند مرحله ایی 240 دانش آموز انتخاب و در سه گروه آزمایشی به صورت تصادفی قرار گرفتند. (80نفر در هر گروه).نتایج حاصل در متغیرهای وابسته خوداثرمندی تحصیلی و مشکلات تصمیم گیری مسیر شغلی در آزمودنیها، با استفاده از پرسشنامه های خوداثرمندی تحصیلی وود ولوک و مشکلات تصمیم گیری مسیرشغلی گاتی و همکاران به صورت پیش آزمون و پس آزمون اندازه گیری شد. بررسی نتایج با روش تحلیل کواریانس نشان داد که کارگاه مسیر شغلی در کاهش مشکات تصمیم گیری مسیر شغلی همانند کارگاه بازخورد پرسشنامه رغبت های شغلی استرانگ موثر است. به بیان دیگر، هر دو نوع مداخله مسیر شغلی، اثر معنی داری در کاهش مشکلات تصمیم گیری مسیر شغلی داشته است (05/0< p) ولی این دو مداخله مسیر شغلی بر خوداثرمندی تحصیلی موثر نبوده اند(05/0< p) . همچنین فرضیه مربوط به تفاوت میان این دو مداخله مسیر شغلی بر خوداثرمندی تحصیلی و مشکلات تصمیم گیری مسیر شغلی تایید نشد(05/0< p). کلید واژه ها: مداخله مسیر شغلی، خوداثرمندی تحصیلی، مشکلات تصمیم گیری مسیر شغلی
علی راکی ایران باغبان
هدف از پژوهش حاضر تدوین الگوی بومی مشاوره مسیر شغلی برای دانش آموزان مقطع دبیرستان و بررسی اثربخشی آن بر خودآگاهی، اطلاعات شغلی و خودکارآمدی انتخاب رشته این دانش آموزان بود. روش: جامعه آماری در روش کیفی شامل: کتب و متون، متخصصان، مشاوران، معلمان و کلیه ی دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان در جزیره خارک و شهر اصفهان در سال تحصیلی91-1390 و در روش کمی شامل: کلیه ی دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان در جزیره خارک در سال تحصیلی91-1390بود. حجم پنج نمونه در روش کیفی با توجه به نوع نمونه گیری تا حد کفایت پیش رفت و در روش کمی حجم نمونه 30 دانش آموز بوده که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15 نفر آزمایش و 15 نفر گواه) جایگزین شدند. نمونه گیری پنج جامعه روش کیفی نمونه گیری هدفمند و در روش کمی نمونه گیری تصادفی خوشه ای بود. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه خودآگاهی مسیر شغلی، پرسشنامه سنجش اطلاعات مسیر شغلی و پرسشنامه خودکارآمدی تصمیم گیری شغلی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش کیفی و هم چنین از روش کمی تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها: در این پژوهش الگوی بومی مشاوره مسیر شغلی که شامل خود آگاهی (ارزشها، مهارتها، رغبتها، شخصیت و استعداد)، کشف مسیر شغلی و طرح ریزی مسیر شغلی بود، تدوین شد و همچنین نتایج نشان داد که الگوی بومی مشاوره مسیر شغلی بر خودآگاهی، اطلاعات شغلی و خودکارآمدی انتخاب رشته دانش آموزان مقطع دبیرستان موثر بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که تدوین الگوی بومی مشاوره مسیر شغلی توانسته به دانش آموزان کمک کند تا از طریق هدایت و راهنمایی مناسب مشاوران، شناخت صحیح خود و همچنین از طریق آشنایی با رشته ها و مشاغل گوناگون، در انتخاب های مهم زندگی از جمله انتخاب رشته تحصیلی و انتخاب شغل با موفقیت عمل کنند.
راضیه ایزدی حمیدطاهر نشاط دوست
چکیده هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر مسوولیت پذیری افراطی بر علایم و باورهای وسواسی، کیفیت زندگی، انعطاف پذیری روان شناختی، افسردگی و اضطراب در بیماران مبتلا به وسواس فکری و عملی مقاوم به درمان بود. طرح پژوهش، شبه آزمایشی بود. بدین منظور 41 بیمار مبتلا به وسواس فکری و عملی مقاوم به درمان به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جامعه آماری شامل کلیه مراجعان به مراکز مختلف روانپزشکی و مشاوره در سطح شهر اصفهان می شدکه بر اساس ملاک های تشخیصی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی تشخیص وسواس فکری و عملی دریافت می کردند و سابقه مصرف حداقل دو داروی بازدارنده جذب مجدد سروتونین با حداکثر دوز پیشنهادی، به مدت حداقل 12 هفته، بعلاوه حداقل 20 ساعت مواجهه و جلوگیری از پاسخ به صورت یک یا دو جلسه در هفته را داشتند. این بیماران در سه گروه گماشته شدند. دو گروه درمانی، یعنی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر مسوولیت پذیری افراطی، هر کدام 10 جلسه درمان گروهی مبتنی بر رویکردهای مورد نظر و گروه لیست انتظار پس از پایان پژوهش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کردند. آزمودنی ها در هر گروه قبل از مداخله، در پایان مداخله و شش ماه بعد در مرحله پیگیری به وسیله مقیاس وسواس فکری و عملی ییل- براون، پرسشنامه های باورهای وسواسی، پذیرش و عمل، اضطراب و افسردگی بک و رضایت از درمان مورد آزمون قرار گرفتند. داده ها با تحلیل کوواریانس چندگانه تحلیل گردید. نتایج نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون، تفاوت میانگین های تعدیل شده سه گروه در متغیرهای شدت وسواس، انعطاف پذیری روان شناختی و اضطراب هم در مرحله پس آزمون و هم در مرحله پیگیری از لحاظ آماری معنادار بود (05/0 p<). تفاوت میانگین های تعدیل شده سه گروه در متغیر باورهای وسواسی در هیچ یک از مراحل پس آزمون و پیگیری معنادار نبود. همچنین تفاوت میانگین های تعدیل شده سه گروه در متغیر های کیفیت زندگی و افسردگی فقط در مرحله پیگیری معنادار بود(05/0 p<). تفاوت میانگین نمرات دو گروه درمانی در متغیر رضایت از درمان معنادار(05/0 p<) و مقایسه میانگین ها به نفع درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بود. یافته های این پژوهش در مجموع حاکی از اثربخشی دو رویکرد درمانی در درمان بیماران مبتلا به وسواس فکری و عملی مقاوم به درمان بود.
مهرنوش فرودستان کریم عسکری
عوامل زیستی ـ روانی ـ اجتماعی و رفتاری در استمرار و تداوم دردهای مزمن عضلانی ـ اسکلتی نقش اساسی دارند. هدف این پژوهش بررسی و مقایسه اثربخشی درمان شناختی ـ رفتاری، کیفیت زندگی درمانی و ماساژ درمانی بر شدت درد، کیفیت درد، افسردگی، اضطراب و استرس زنان مبتلا به درد مزمن عضلانی ـ اسکلتی بود. پژوهش یک مطالعه شبه تجربی از نوع پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به درد مزمن عضلانی ـ اسکلتی مراجعه کننده به مراکز پزشکی، توانبخشی و چند مطب خصوصی شهر اصفهان در سال 91-1390 بودند. تعداد 40 زن با تشخیص درد مزمن عضلانی ـ اسکلتی از مراکز درمان شهر اصفهان بصورت در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی به سه گروه آزمایش و یک گروه کنترل گماشته شدند. چهار گروه شرکت کننده، پرسشنامه درد مک گیل و پرسشنامه مقیاس افسردگی اضطراب استرس 42 (dass 42) را به همراه پرسشنامه جمعیت شناختی در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. در این پژوهش مداخله بصورت فردی طی نه هفته، هفته ای یک جلسه60 دقیقه ای انجام شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده گردید. نتایج نشان داد درمان شناختی ـ رفتاری و کیفیت زندگی درمانی در مراحل پس آزمون و پیگیری، بر شدت درد، کیفیت درد، افسردگی، اضطراب و استرس اثربخش بود (05/0p<). همچنین نتایج نشان داد ماساژ درمانی بر شدت درد، کیفیت درد و افسردگی تنها در مرحله پس آزمون اثربخش بود (05/0p<). اما، تفاوت بین دو گروه درمان شناختی ـ رفتاری و کیفیت زندگی درمانی در شدت و کیفیت درد، افسردگی، اضطراب و استرس در مراحل پس آزمون و پیگیری معنی دار نبود. براساس نتایج این پژوهش، درمان شناختی ـ رفتاری و کیفیت زندگی درمانی روش های موثری برای کاهش شدت، کیفیت درد، افسردگی، اضطراب و استرس بیماران مبتلا به درد مزمن عضلانی ـ اسکلتی می باشند. همچنین ماساژ درمانی که در مرحله پس آزمون بر شدت، کیفیت درد و افسردگی اثربخش بود اما در مرحله پیگیری اثربخشی ماساژدرمانی بر این متغیرها، معنی دار نبود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که ماساژ درمانی یک درمان با اثر بخشی موقت و ناپایدار می باشد. پیشنهاد می شود متخصصان درد با مشارکت روانشناسان به بیماران کمک کنند با اتخاذ راهبردهای شناختی و رفتاری و راهبردهای افزایش رضایت از زندگی و شادکامی، درد خود را مدیریت کنند و از این رهگذر با کاهش میزان مصرف داروها، عوارض جانبی داروهای ضد درد را به حداقل برسانند. کلمات کلیدی: درمان شناختی ـ رفتاری، کیفیت زندگی درمانی، ماساژ درمانی، شدت درد، کیفیت درد، درد مزمن عضلانی ـ اسکلتی
زهرا مکملی کریم عسگری
این پژوهش با هدف تدوین درمان جامع روانشناختی با جهت گیری بومی و مقایسه ی اثر بخشی آن با درمان شناحتی رفتاری استاندارد بر کاهش علایم اختلال وسواس اجبار و شاخص های بهبودی در بیماران سرپایی مراجعه کننده به مراکز خدمات روانشناختی شهر اصفهان اجرا شد. برای این منظور پژوهش در دو مرحله و پنج گام طراحی و اجرا شد. همچنین برای ارزیابی دو متغیر انگیزه ی درمان و مقاومت به درمان به عنوان دو شاخص از شاخص های بهبودی مورد نظر این پژوهش، دو پرسشنامه با همین عنوان قبل از شروع کار پژوهش ساخته و اعتباریابی شد. مرحله ی اول سه گام داشت. گام اول مصاحبه با بیماران مبتلا به وسواس و مصاحبه با متخصصان درمان وسواس. ابزار مورد استفاده در این گام مصاحبه ی نیمه ساختاریافته و ضبط صوت بود. گام دوم بررسی منابع نوشتاری مرتبط با موضوع پژوهش بود. گام سوم تلفیق و یکپارچه سازی داده های به دست آمده از گام های قبلی بود. مرحله ی دوم پژوهش شامل دو گام بود که با طرح نیمه تجربی با گروه آزمایشی و کنترل انجام شد و هدف آن مقایسه اثر بخشی درمان جامع تدوین شده با درمان شناختی رفتاری بود. گام اول پایلوت طرح درمان تدوین شده بر روی 12 بیمار مبتلا به وسواس اجرا شد. در گام دوم 36 بیمار مبتلا به وسواس در سه گروه 12 نفری تحت درمان شناختی رفتاری، درمان جامع روانشناختی با جهت گیری بومی و گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش در این مرحله، مصاحبه ی بالینی، مقیاس وسواس اجبارییل براون(ybocs)پرسشنامه ی باورهای وسواسی(obq-44)افسردگی بک (bdi-ii) ، کیفیت زندگی(26 whoqol-)، انگیزه ی درمان (mt) و مقاومت به درمان (rt) بود. داده های حاصل از گام اول با روش کولایزی و تحلیل محتوای کیفی تحلیل انجام شد و به کمک رمزگذاری محوری و گزینشی در نظریه ی زمینه ای یکپارچه سازی شد. براساس یافته های حاصل از این مرحله ی درمان جامع روانشناختی با جهت گیری بومی باید دارای راهبردهایی برای تسهیل اتحاد درمانی، جداسازی بیماری از فرد، تاکید بر قابلیت های و توانایی های درمانجو به منظور افزایش امید و انگیزه و تقویت احساس کفایت و عاملیت در درمانجو باشد و برای تسهیل درون سازی محتوای جلسات درمان از راهبردهای اقناعی مناسب مانند تمثیل و استعاره بهره مند باشد. همچنین پروتکل درمانی از نظر محتوایی باید شامل آموزش روانی در ارتباط با بیماری، مواجهه و جلوگیری از پاسخ تعدیل شده و چالش با باورهای ناکارآمد مذهبی علاوه بر تحریفات شناختی خاص وسواس باشد. تباین مذهب با وسواس را مورد تاکید قرار داده و به تصریح ارزش ها و اهداف مورد نظر بیمار بپردازد. از کمک درمانگر استفاده کند و اهمیت پی گیری را مورد تاکید قرار دهد. داده های مرحله ی دوم با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته های مرحله پایلوت حاکی از تفاوت معنادار نمرات آزمودنی ها گروه آزمایشی در میزان علایم وسواس اجبار، باورهای وسواسی، افسردگی نسبت به گروه کنترل بود. در دو متغیر انگیزه ی درمان و مقاومت به درمان تفاوت معناداری بین دو گروه وجود نداشت. یافته های گام دوم (مرحله ی آزمایشی اصلی) حاکی از این بود که درمان جامع روانشناختی با جهت گیری بومی و درمان شناختی رفتاری هر دو باعث کاهش قابل ملاحظه ی علایم وسواس اجبار آزمودنی ها شده اند (000/0=p) . همچنین درمان جامع باعث کاهش معنادار علایم وسواس اجبار آزمودنی ها در مقایسه با درمان شناختی رفتاری شده بود(05/0 =p). درمان جامع باعث کاهش معنادار افکار وسواسی در مقایسه با گروه شناختی رفتاری شده بود(05/0 p<) ولی درمان شناختی رفتاری در این زمینه در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری نداشت(07/0 p<). تفاوت هر دو گروه از نظر کاهش اجبارها در مقایسه با گروه کنترل معنادار بود ولی دو مداخله از این نظر با یکدیگر تفاوت معناداری نداشتند. درمان جامع روانشناختی با جهت گیری بومی باعث کاهش معنادار باورهای وسواسی در مقایسه با گروه کنترل شده بود در حالی که تفاوت گروه شناختی رفتاری با گروه کنترل و با گروه درمان جامع معنادار نبود(01/0p<). درمان جامع روانشناختی و درمان شناختی رفتاری هر دو باعث کاهش قابل ملاحظه ی علایم افسردگی آزمودنی های دو گروه در مقایسه با گروه کنترل شده بودند(005/0 p<) ولی تفاوت بین دو گروه آزمایشی با یکدیگر معنادار نبود(134/0p<). درمان جامع روانشناختی با جهت گیری بومی باعث بهبودی قابل ملاحظه ی کیفیت زندگی آزمودنی ها در مقایسه باگروه کنترل شده بود. ولی تفاوت گروه شناختی رفتاری با گروه کنترل و با گروه درمان جامع از نظر متغیر کیفیت زندگی معنادار نبود(001/0p< ، 054/0p< ، 062/0p<). تفاوت بین سه گروه از نظر متغیر انگیزه ی درمان معنادار نبود(08/0p<) و نهایتاً درمان جامع روانشناختی باعث کاهش قابل ملاحظه ی مقاومت به درمان در آزمودنی های گروه مربوطه در مقایسه با گروه کنترل شده بود اما تفاوت درمان شناختی رفتاری با گروه کنترل و گروه درمان جامع از نظر متغیر مقاومت به درمان معنادار نبود(007/0p< ، 127/0p< ، 146/0p<).
زهره قلیلی رنانی احمد احمدی
هدف از این پژوهش شناسایی معیارهای آمادگی برای ازدواج ازدیدگاه جوانان، والدین وکارشناسان، ارایه ی معیارهای بومی آمادگی و بررسی میزان آما دگی جوانان درشهراصفهان بود. در مرحله ی اول این تحقیق، پژوهشگر با انجام مصاحبه ی نیمه ساختاریافته، با سه گروه جوانان در آستانه ی ازدواج، والدین دارای فرزند در آستانه ی ازدواج و کارشناسان و مشاوران ازدواج، به شناسایی و مقایسه ی مقوله های آمادگی برای ازدواج از دیدگاه آن ها پرداخت. همچنین، در این مرحله متون مربوط به آمادگی ازدواج تحلیل محتوا شد و معیارهای آمادگی ازدواج از این متون نیز استخراج شد. در مرحله ی دوم با استفاده از نتایج بخش کیفی تحقیق، پرسشنامه ی بومی آمادگی ازدواج تدوین شد و روایی و پایایی آن تأیید گردید.مرحله ی سوم تحقیق با اجرای این پرسشنامه بر روی 245 نفر ازجوانان در آستانه ی ازدواج شهر اصفهان که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند اجرا گردید تا میزان آمادگی برای ازدواج در آن هابررسی شود. از طریق تحلیل اکتشافی عوامل پرسشنامه، 11 عامل برای آمادگی ازدواج استخراج شد.در تحلیل تأییدی عوامل آمادگی برای ازدواج، سه عامل آمادگی فردی، آمادگی بین فردی و آمادگی زمینه ای مورد تأیید قرار گرفت. ابزار های این تحقیق شامل مصاحبه نیمه ساختار یافته، متون مربوط به آمادگی، پرسشنامه ی آمادگی برای ازدواج و پرسشنامه ی جمعیت شناختی بود. تحلیل داده ها ی کیفی با استفاده از کدگذاری مفاهیم و مقوله بندی آن ها، و تحلیل داده های کمی با استفاده از تحلیل عوامل اکتشافی و تأییدی و تحلیل واریانس انجام گرفت. ازنتایج بخش کیفی تحقیق 11 مفهوم کفایت عقلی، آمادگی اخلاقی، مدیریت هیجان، آمادگی شخصیتی، سلامت روان شناختی، نقش های مربوط به خانواده، مهارت ارتباط، آمادگی جسمی، آمادگی مالی، آمادگی خانوادگی و آمادگی اجتماعی برای معیارهای آمادگی ازدواج به دست آمد. این مفاهیم در نهایت در مقوله های آمادگی فردی، آمادگی بین فردی، و آمادگی زمینه ا ی قرار گرفت. یافته های بخش کمی تحقیق نیز نشان داد که آمادگی کلی ازدواج در جوانان اصفهان و آمادگی آن هادر حیطه های مهارت بین فردی و آمادگی زمینه ای به طور معناداری از متوسط پایین تر است، اما میانگین آمادگی فردی به طور معناداری از میانگین بالاتر بود. بین دختران و پسران در خصوص آمادگی کلی برای ازدواج تفاوت معناداری یافت نشد. هیچ کدام از متغیرهای جنسیت، سن، تحصیلات و اشتغال در آمادگی ازدواج تأثیر نداشت. به جز خرده مقیاس کفایت عقلی، تفاوت معناداری از نظر سایر خرده مقیاس ها بین پسران و دختران مشاهده نشد.
حمیده عبدالحسینی ایران باغبان
هدف از پژوهش حاضر رابطه ساده و چندگانه بین طرحواره های ناسازگار اولیه با رشد مسیر شغلی دانشجویان دانشگاه اصفهان بود. این پزوهش از نوع همبستگی است. تعداد 362 دانشجویان دانشگاه اصفهان به شیوه تصادفی طبقه ای متناسب با حجم جامعه انتخاب شدند. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که 11طرحواره های ناسازگار اولیه (محرومیت هیجانی، انزوای اجتماعی، نقص، شکست، وابستگی، آسیب پذیری نسبت به ضرر، خودتحول نیافته، اطاعت، بازداری هیجانی، استحقاق، خویشتن داری) با رشد مسیر شغلی، رابطه معکوس و معناداری دارند. بدین معنا که بالا بودن نمره 11طرحواره های ناسازگار اولیه با کاهش رشد مسیر شغلی همراه است(01/0p<). نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که از بین متغیرهای مورد بررسی، طرحواره شکست 4 درصد از رشد مسیر شغلی را تبیین می کنند (01/0p<).
مریم عاقلی ایران باغبان
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک های دلبستگی و سبک های تصمیم گیری مسیر شغلی در دانشجویان دانشگاه اصفهان بوده است. سبک های تصمیم گیری مسیر شغلی فرایند انتخاب صحیح شغل توسط فرد می باشد . سبک دلبستگی، الگویی تفهیم یافته از پاسخ به روابط صمیمانه فرد است که تصور می شود تجربیات قبلی روابط صمیمانه منعکس می کند و در طول زمان ثبات نسبی دارد. نمونه آماری این پژوهش تعداد 362 نفر از دانشجویان دانشگاه اصفهان بودند که به روش تصادفی طبقه ای متناسب با حجم جامعه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سبک های تصمیم گیری شغلی هارن (1978) و پرسشنامه سبک های دلبستگی هازن و شیور(1987) می باشد. روش تحقیق ،پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه انجام شد. نتایج نشان داد که بین سبک تصمیم گیری شغلی منطقی و سبک دلبستگی اجتنابی رابطه معکوس معنادار وجود دارد. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که بین سبک تصمیم گیری شغلی شهودی با سبک دلبستگی دوسوگرا رابطه مثبت معنادار وجود دارد و بین سبک تصمیم گیری شغلی وابسته و سبک دلبستگی دوسوگرا رابطه مثبت معنادار وجود دارد.
سپیده دادخواه دستجردی عاصفه عاصمی
این پژوهش با هدف شناسایی و سنجش میزان تأثیر انگیزاننده های موثر بر تسریع روند پیاده سازی مدیریت دانش در شرکت پالایش نفت اصفهان از دیدگاه کارکنان این شرکت انجام شد. روش تحقیق حاضر توصیفی- پیمایشی و جامعه پژوهش تمام مدیران و کارکنان شرکت پالایش نفت اصفهان با تحصیلات دیپلم و بالاتر در سال 1391-1392 (2454 نفر) بود. به منظور تعیین حجم نمونه از فرمول نمونه گیری عمومی کوهن استفاده و تعداد 368 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. روش نمونه گیری، نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته، با مقیاس پنج درجه ای لیکرت بود. روایی محتوایی پرسشنامه توسط ده نفر از اساتید گروه های روانشناسی، مشاوره، مدیریت، و علم اطلاعات و دانش شناسی تأیید و به منظور پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار آن 94/0 بدست آمد. کار تحلیل بر روی پاسخنامه های دریافتی انجام گرفت. در سطح آمار توصیفی از فراوانی، درصد، میانگین، و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از آزمون های t تک نمونه ای، t دو نمونه ای، t زوجی، آزمون تحلیل واریانس یک راهه (آزمون anova) و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که انگیزاننده های درونی "اعتماد به نفس، احساس وظیفه شناسی، علاقه مندی به شغل، میل به کار گروهی، میل به کسب پیشرفت و برتری، هدفمند بودن، اعتماد و صداقت بین کارکنان، و نیاز به امنیت" و انگیزاننده های بیرونی "تفویض اختیار، روابط با مدیران، مشوق های سازمانی، رعایت عدالت در سازمان، خط مشی و سیاست های سازمان، نحوه ارزشیابی کارکنان، تجهیزات و فناوری اطلاعات، و روابط با همکاران"؛ با همین ترتیب ذکر شده، جزء انگیزاننده های درونی و بیرونی تأثیرگذار بر روند پیاده سازی مدیریت دانش هستند. همچنین بین عوامل جمعیت شناختی و انگیزاننده های درونی و بیرونی رابطه معناداری وجود نداشت (p < 0.5) و این نشان دهنده آن بود که کارکنان شرکت پالایش نفت اصفهان با عوامل جمعیت شناختی متفاوت انگیزاننده های تقریباً یکسانی دارند.
محمدرضا عابدی احمد رضا صیادی
اندازه گیری اندازه گیری و ارتقای بهره وری در جوامع امروزی به مقوله ای حیاتی برای همه کشورها اعم از توسعه نیافته، در حال توسعه و توسعه یافته تبدیل گردیده است. در همین راستا اندازه گیری، شناخت و بهبود بهره وری در همه سطوح امری ضروری به نظر می رسد. یکی از صنایع مهمی که در آن کمتر به این مقوله پرداخته شده است صنعت معدن است. سنگ آهن، یکی از کالاهای استراتژیک و ماده اولیه اصلی مورد استفاده در تولید فولاد است که دارای تقاضای ممتد و جاری در جهان است. در این تحقیق مدلی جهت اندازه گیری کارایی و بهره وری معادن آهن با استفاده از روش ناپارامتریک تحلیل پوششی داده ها ارائه شده است. امروزه این روش به علت مبتنی بودن بر بهینه سازی ریاضی و توان استفاده از نهاده ها و ستانده های گوناگون با واحدهای غیر یکسان، به سرعت در حال رشد و گسترش است. این مدل دارای دو گام اساسی است: گام اول به اندازه گیری کارایی و رتبه بندی واحدها با استفاده از روش اندرسون-پیترسون می پردازد و با استفاده از این رتبه بندی می توان معادن کارا و ناکارا را از یکدیگر تشخیص داده و وضعیت کارایی معادن را در مقایسه با یکدیگر سنجید. گام دوم ابتدا به اندازه گیری تغییرات بهره وری معادن با استفاده از شاخص مالم کوئیست و با تفکیک تغییرات بهره وری به دو جز تغییرات کارایی فنی و تغییرات تکنولوژیک می پردازد. سپس با بهره گیری از تکنیک تحلیل پنجره ای به بررسی پویای روند تغییرات بهره وری و کارایی می پردازد تا با استفاده از آن بتوان به طور دقیق تری علت تغییرات در بهره وری را مورد تحلیل و بررسی قرار داد. به منظور ارزیابی چگونگی عملکرد مدل، تعداد پنج معدن بزرگ از معادن سنگ آهن کشور، که در مجموع بیش از هشتاد درصد سهم تولید کشور را به خود اختصاص می دهند به عنوان مطالعه موردی انتخاب شدند. با استفاده از نتایج به دست آمده مشخص گردید که معدن سنگ آهن میشدوان در سه سال متوالی 88 تا 90 دارای بهترین رتبه بندی بود و بالاترین مقدار کارایی را با روش اندرسون-پیترسون به دست آورد. که در ادامه با استفاده از شاخص مالم کوئیست و تکنیک تحلیل پنجره ای نشان داده شد که روند تغییرات بهره وری آن نیز افزایشی بوده است.
مطهره موسوی دستجردی محمدرضا عابدی
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر مشاوره مسیر شغلی سازه گرا بر قابلیت استخدام دانشجویان دختر دانشگاه اصفهان بود که در سال 91-92 مشغول به تحصیل بودند. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشویان دختر دانشگاه اصفهان بود. تعداد 20 نفر با استفاده از شیوه نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و بصورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته قابلیت استخدام استفاده شد و داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوریانس مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. داده ها نشان داد که مشاوره مسیر شغلی سازه گرا بر قابلیت استخدام و ابعاد فرعی هویت مسیر شغلی، انطباق پذیری شخصی(خودکارامدی، خوش بینی، منبع کنترل درونی و تمایل به یادگیری) موثر بوده است. اما بر ابعاد فرعی هوش هیجانی و سرمایه اجتماعی و همچنین خرده بعد گشودگی به تغییرات تاثیری نداشته است.
سمانه سلیمی ایران باغبان
هدف این پژوهش بررسی و مقایسهی تأثیر دو شیوه ی مشاورهی مسیر شغلی مدرن و مشاورهی مسیر شغلی فرامدرن بر کار هیجانی و تنظیم هیجان معلمان مشغول به خدمت در شهر اصفهان در سال تحصیلی 92-91 بود. روش پژوهش از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه بود. 30 معلم به شیوهی نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه مشاورهی مسیر شغلی مدرن، مشاورهی مسیر شغلی فرامدرن و گروه گواه قرار گرفتند (هر گروه 10 نفر). داده با استفاده از پرسشنامه ی کارهیجانی معلمان براون (2011) و پرسشنامه ی تنظیم هیجان گراس و جان(2003) گرداوری شد و با استفاده از نرم افزارspss و تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی lsd تحلیل شد. معلمان یکی از گروه های آزمایش به صورت هفتگی در هفت جلسه مشاوره مسیر شغلی مدرن شرکت کردند و معلمان گروه دیگر به صورت هفتگی در نه جلسه مشاوره مسیر شغلی فرامدرن شرکت کردند. نتایج پژوهش نشان داد که هم مشاورهی مسیر شغلی فرامدرن و هم مشاورهی مسیر شغلی مدرن بر اقدام صادقانه (001/0 p <) ، اقدام سطحی(001/0p <)، ارزیابی مجدد (001/0 p <) و فرونشانی (001/0 p <) تاثیر معناداری داشتند. نتایج آزمون تعقیبی نشان داد مشاورهی مسیر شغلی فرامدرن اقدام صادقانه را به طور معناداری بیشتر افزایش میدهد (004/0 p <)، اما بین دو شیوه در تاثیر گذاری بر اقدام سطحی، ارزیابی مجدد و فرونشانی تفاوت معنادار وجود نداشت (05/0 p <). هم چنین نتایج حاکی از این بود که هیچ یک از دو شیوهی مشاوره بر اقدام عمقی (05/0 p <)، بر ادراک از قوانین نمایش هیجانهای منفی (05/0 p <)، همچنین بر ادراک از قوانین نمایش هیجانهای مثبت تاثیر معناداری نداشتند (05/0 p <). نتیجه گیری: مشاوره مسیر شغلی مدرن و فرامدرن می توانند اقدام صادقانه ، ارزیابی مجدد را افزایش دهند و هم چنین می توانند اقدام سطحی و فرونشانی را کاهش دهند.
نجمه محموددهنوی ایران باغبان
هدف این پژوهش، بررسی رابطه ی دین و معنویت با رشد مسیر شغلی دانشجویان دانشگاه اصفهان بود. این پژوهش از نوع همبستگی بود. بدین منظور، 362 نفر (226 نفر زن و 136 نفر مرد) از دانشجویان دانشگاه اصفهان به شیوه طبقه ای متناسب با حجم جامعه انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه معنویت، آزمون جهت گیری مذهبی، پرسشنامه رشد مسیر شغلی و پرسشنامه خودآگاهی مسیر شغلی بود. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که معنویت و دین با رشد مسیر شغلی رابطه مستقیم و معنادار دارند. بدین معنا که بالا بودن نمره معنویت و دین با افزایش رشد مسیر شغلی همراه است. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد، معنویت(9/7درصد) و دین( 8/2درصد) توان پیش بینی رشد مسیر شغلی را دارد. همچنین بین ابعاد معنویت(قدرت برتر، خود، دیگران و جهان هستی) و ابعاد دین(عقاید- مناسک و اخلاق) با رشد مسیر شغلی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد؛ بعد "خود" (2/ 10 درصد) و دو بعد عقاید- مناسک و اخلاق،(6/11 درصد) توان پیش بینی رشد مسیر شغلی را دارند.
شهناز فرازنده نادره سهرابی
هدف از پژوهش حاضر تبیین تفاوت اشتیاق تحصیلی و میزان سازگاری در بین مدارس راهنمایی با مشاور و فاقد مشاور شهراصفهان بود. روش پژوهش یک پژوهش توصیفی از نوع علی-مقایسه ای می باشد به این منظور380 دانش آموز(190دختر و 190پسر ) با روش نمونه گیری خوشه ای از میان دانش آموزان مقطع راهنمایی دختر و پسر دارای مشاور وفاقد مشاور انتخاب شدند. جامعه آماری این پژوهش تمام دانش آموزان دختر و پسر مقطع سوم راهنمایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 90- 91 که مشغول به تحصیل بودند.جهت اندازه گیری این متغیر از پرسشنامه اشتیاق تحصیلی ساخته شوفلی و سالانوا(2001) و پرسشنامه سازگاری (اجتماعی، فردی، تحصیلی، خانوادگی) ساخته سهرابی وسامانی استفاده شده است تحلیل داده ها با spss16 وبا استفاده از آزمون آماری t مستقل تحلیل شده است .در اشتیاق تحصیلی دانش آموزان مدارس با مشاور و فاقد مشاوردر سطح 01/0?< تفاوت معناداری وجود دارد و مدارس دارای مشاور به طور معناداری از اشتیاق تحصیلی بالاتری برخوردار بودند ودر همه ابعاد اشتیاق تحصیلی دانش آموزان مدارس با مشاور و فاقد مشاوردر سطح 01/0< ? تفاوت معناداری وجود دارد . درتحلیل آماری نشان داده شد میزان سازگاری دانش آموزان مدارس با مشاور و فاقد مشاور در سطح 01/0?< تفاوت معناداری وجود دارد و مدارس دارای مشاور به طور معناداری از سازگاری بالاتری برخوردار بودند ودر همه ابعاد سازگاری دانش آموزان مدارس با مشاور و فاقد مشاور در سطح 01/0?< تفاوت معناداری وجود دارد . همچنین در نتایج تحلیل آماری نشان داد که بین اشتیاق تحصیلی و ابعاد اشتیاق تحصیلی دانش آموزان مدارس با مشاور و فاقد مشاور تفاوت معناداری وجود دارد وبین میزان سازگاری و همه ابعاد سازگاری دانش آموزان مدارس با مشاور و فاقد مشاور تفاوت معنادار است.
احمد پدرام محمدرضا عابدی
هدف پژوهش حاضر مقایسه¬ی چهار مداخله¬ی روان شناختی مبتنی بر بهزیستی (آموزش بهزیستی درمانی، روش شادی درمانی فوردایس، روش شعر درمانی مبتنی بر شادی و روش کیفیّت زندگی درمانی فریش) بر بهبود شاخص¬های روان¬شناختی سلامت روان، بهزیستی روان¬شناختی، کیفیّت زندگی و شادی دانشجویان دختر شهر اصفهان بود. این مطالعه به صورت نیمه آزمایشی انجام شد. جامعه ی آماری پژوهش کلّیّه ی دانشجویان دختر دانشگاه¬های شهر اصفهان در سال تحصیلی 92-91 بودند. حجم نمونه در پژوهش حاضر در مرحله¬ی اوّلیّه شامل 75 نفر بود که پس از انتخاب نمونه¬ی داوطلبانه، افراد به طور تصادفی به دو دسته ی گواه و آزمایش تقسیم شده و افراد گروه آزمایش با جایگزینی تصادفی در گروه¬های چهارگانه ی مداخـلاتی قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه¬ی سلامت عمومی (ghq-28)، مقیاس بهزیستی روان¬شناختی، پرسشنامه¬ی کیفیّت زندگی (qlq) و پرسشنامه¬ی شادکامی آکسفورد بود. به منظور تحلیل داده¬ها از تحلیل کوواریانس و آزمون اندازه¬های تکراری استفاده شد. یافته¬ها نشان داد که بین چهار مداخله¬ی روان شناختی مبتنی بر بهزیستی بر بهبود شاخص روان شناختی سلامت عمومی، کیفیت زندگی و شادکامی دانشجویان دختر دانشگاه¬های شهر اصفهان تفاوت معناداری وجود دارد (p=0/001). امّا بین آموزش چهار مداخله¬ی روان شناختی بر بهبود شاخص روان¬شناختی بهزیستی روانی تفاوت معناداری وجود ندارد. در مقایسه¬های دو گروهی جهت مقایسه¬ی اثربخشی در بهبود سلامت عمومی و شادکامی، همه ی گروه ها تنها با گروه کنترل اختلاف معنادار داشتند و با یکدیگر اختلاف معناداری نداشتند. در مقایسه های دو گروهی جهت مقایسه ی اثربخشی در بهبود کیفیت زندگی تنها کیفیت زندگی درمانی با گروه کنترل اختلاف معنادار داشت.
مرضیه سادات رضوی عذرا اعتمادی
هدف از این پژوهش بررسی تاًثیر عوامل خطرزای محیطی، تعارض زناشویی و عملکرد خانواده و نیز بررسی تاًثیر غیر مستقیم این عوامل از طریق عوامل مرتبط با کودک (ادراک از تعارض والدین، ادراک از عملکرد خانواده، ایمنی هیجانی در سیستم خانواده، دلبستگی والد –کودک و خلق وخوی کودک) بر اختلالات درونی سازی و برونی سازی کودک بود. این پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانش آموزان پایه ی چهارم و پنجم مقطع ابتدایی مناطق نوزده گانه آموزش و پرورش شهر تهران در سال تحصیلی 91-90 و خانواده آن ها بود. نمونه ی آماری 702 مورد بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند.برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های عوامل خطرزای محیطی، تعارض زناشویی(mcq-r)، عملکرد خانواده (fad)، ادراک از تعارض والدین(cpic)، ادراک از عملکرد خانواده(fps)، دلبستگی والد – کودک (ippa)، ایمنی در سیستم خانواده (sifs)، خلق وخوی کودک(eatq-r) و چک لیست رفتاری کودکان – فرم والدین (cbcl) استفاده شد. روش های آماری مورد استفاده شامل آمار توصیفی و تحلیل استنباطی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. یافته ها نشان داد که عوامل خطرزای محیطی، عملکرد خانواده و تعارض زناشویی به طور مستقیم بر اختلالات درونی سازی و برونی سازی در کودکان تاًثیر دارد. تعارض زناشویی با میانجی¬گری ادراک کودک از تعارض، ناایمنی هیجانی در سیستم خانواده و خلق وخوی منفی کودک بر اختلالات درونی سازی و برونی سازی کودکان تاًثیر داشت و بیشترین اثر مستقیم مربوط به تاًثیر دلبستگی والد ـ کودک بر اختلالات درونی سازی و تاًثیر عوامل خطرزای محیطی بر اختلالات برونی سازی کودک بود. بیشترین اثر غیر مستقیم مربوط به تاًثیر عوامل خطرزای محیطی و عملکرد خانواده بر اختلالات درونی سازی و برونی سازی کودک بود.بررسی الگوی اختلالات درونی سازی و برونی سازی کودکان با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که الگوی مفهومی اولیه با حذف شدن مسیر ادراک کودک از عملکرد خانواده به اختلالات کودکان، با داده های حاصل از پژوهش حاضر برازش مناسب را داشت.
غلامرضا نیک راهان مهرداد کلانتری
مقدمه و هدف: افسردگی سه برابر بیشتر از جمعیت عمومی در بیماران کرونری شایع است و میزان مرگ و میر را در این بیماران به شکل معنی داری افزایش می دهد. یافته ها حاکی از آن است که به احتمال زیاد این افزایش مرگ و میر به دلیل التهاب و اختلالات ناشی از کژکاری محور هیپوتالاموس- هیپوفیز- آدرنال ایجاد می شود. در مقابل پژوهش های اخیر نشان دهنده آن است که حالات مثبت روانی با نتایج مثبت قلبی عروقی، کاهش التهاب و بهبود عملکرد محور هیپوتالاموس- هیپوفیز- آدرنال همراه است. با وجود تمام مزایای بالقوه حالات مثبت روانی، مداخلات روانشناسی مثبت در این جامعه توسعه نیافته است. مطالعه حاضر به بررسی و مقایسه اثربخشی سه نوع مداخله شادمانی بر روی پاسخ صبحگاهی کورتیزول، نشانگر های التهابی و متغیرهای سلامت روان در بیماران کرونری می پردازد. ابزار و روش ها : در مطالعه حاضر 68 بیمار کرونری به طور تصادفی به چهار گروه 17 نفری شامل سه گروه شادمانی سلیگمن ، لیوبومیرسکی و فوردایس و گروه گواه اختصاص یافتند. گروه های مداخله شش هفته آموزش شادمانی دریافت نمودند و اندازه گیری ها در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری به انجام رسید. ارزیابی ها شامل پاسخ صبحگاهی کورتیزول، سطوح پلاسمایی پروتئین واکنش دهنده c، il- 1 ، il-6، tnf-? و افسردگی ، شادی، رضایت از زندگی و امید بود. یافته ها: نتایج نشان داد که هر سه نوع مداخله اثرات مفیدی بر روی نشانگرهای زیستی خطر داشته اند و به طرز معنی داری موجب بهبود سلامت روان در این بیماران شده اند. هر سه برنامه شادمانی سلیگمن ، لیوبومیرسکی و فوردایس در مقایسه با گروه گواه موجب افزایش معنی دار شادمانی شدند ( 01/0 >p). در مقایسه با گروه گواه تفاوت میانگین گروه فوردایس در مورد متغیر افسردگی و نشانه های شناختی افسردگی ( 05/0 >p) و در مورد گروه سلیگمن در متغیر امید ( 05/0 >p) ، و کارگزار امید ( 05/0 >p) معنی دار بود. همچنین نتایج نشان هنده گرایش قوی شادمانی اصیل سلیگمن برای کاهشhs-crp (07/0 = p) و بهبود انعطاف پذیری پاسخ صبحگاهی کورتیزول است ( 054/0 = p). نتیجه گیری: این یافته ها نشان می دهد که توجه به روان درمانی مثبت و بهبود حالات مثبت روانی در مقایسه با تاکید صرف بر درمان افسردگی ممکن است به نتایج امیدوار کننده تری منجر شود. همچنین نتایج نشان می دهد که شادمانی اصیل ممکن است اثرات مثبتی در کاهش نشانگرهای خطر در بیماران کرونری داشته باشد.
بهاره دهقانی ناژوانی حمید طاهر نشاط دوست
پریشانی در بیماران مبتلا به سرطان پستان شایع می باشد. افراد مبتلا به سرطان که با موقعیت خود به صورت پذیرش شناختی و هیجانی مقابله کنند، کمتر از افسردگی، اضطراب و پریشانی روانشناختی رنج ببرند. هیز و ویلسون(1994) پذیرش بیماری را صرف نظر کردن از کشمکش بیهوده برای توقف افکار خودآیند و آزارنده در مورد بیماری توصیف کرده اند. پذیرش با استفاده بیشتر از شیوه های مسئله مدار و فعال و توانایی مقابله بیشتر ارتباط دارد و عاملی مهم برای کمک به بیماران بستری می باشد که با موقعیت خود بهتر کنار آیند و بنابراین احساس بهتری داشته باشند. اگرچه پذیرش برای بیماران مبتلا به سرطان مهم است، بااین حال مداخلات روانشناختی هدفمند برای مبتلایان به سرطان با هدف کاهش اجتناب و افزایش پذیرش، اندک بوده است. مرور تحقیقات نشان می دهد که اکثر مداخلات بر تن آرامی/ تکنیک های کاهش اضطراب، حل مسئله، آموزش روانشناختی، شناخت درمانی و مداخلات رفتاری مانند حواسپرتی، حساسیت زدایی منظم، هیپنوتیزم و... تمرکز دارند. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (act) بیشتر بر پذیرش تمرکز دارد. آمادگی برای تجربه احساسات ناخوشایند و اجتناب نکردن از آنها فرایندی کلیدی در act است. actاز طریق شش فرایند مرکزی پذیرش، گسلش، خود به عنوان زمینه، ارتباط با زمان حال، ارزشها و عمل متعهدانه، منجر به انعطاف پذیری روانشناختی می شوند. روش انجام این پژوهش نیمه آزمایشی و جامعه آماری زنان مبتلا به سرطان پستان شهر اصفهان بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد و از بین بیمارانی که برای شرکت در پژوهش ثبت نام کرده بودند، 20 نفر به طور تصادفی انتخاب شده و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های پذیرش و عمل، اضطراب بک و افسردگی بک و پرسشنامه جمعیت شناختی بود. گروه مداخله هشت جلسه دو ساعته درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را به صورت گروهی دریافت کردند. مرحله پیگیری یک ماه پس از آخرین جلسه درمان انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها ی خام حاصل از این پژوهش توسط نرم افزارspss-16 در دو بخش توصیفی و استنباطی با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر صورت گرفت. در انتهای درمان نمرات اجتناب تجربه ای، اضطراب و افسردگی گروه مداخله نسبت به گروه گواه به طور معناداری کاهش یافت (01/0p<). نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش اجتناب تجربه ای، اضطراب و افسردگی زنان مبتلا به سرطان پستان موثر می باشد. گرچه در act مستقیما به نشانه ها پرداخته نمی شود، اما وقتی بیمار برای کاهش افکار و احساسات تلاش نکند و جنگ با افکار و احساساتش را رها کند و به جای آن به اهداف تعیین شده در جهت های ارزشمند زندگی حرکت کند، کاهش نشانه خود به خود رخ می دهد. act با تاکید بر فرایندهای پذیرش و ذهن آگاهی از یک سو، و فرایندهای تعهد و تغییر رفتار از سوی دیگر باعث افزایش انعطاف پذیری روانشناختی بیماران می شود. این درمان با داشتن مولفه پذیرش و تغییر درمان مناسبی برای بیماران مبتلا به سرطان پستان می باشد.
رضوان صالحی نجف آبادی ایران باغبان
هدف از پژوهش حاضر تدوین مدل مشاوره تحصیلی برای دانش¬آموزان سال اول دبیرستان و تاثیر مشاوره مبتنی بر این مدل بر موفقیت تحصیلی آنان بوده که در سه مرحله انجام شده است. در مرحله اول عوامل موثر بر موفقیت تحصیلی شناسائی و مدل مفهومی موفقیت تحصیلی مفروض شد. بدین منظور 40 نفر از والدین دانش¬آموزانِ موفق، 15 نفر از معلمان و 15 نفر از متخصصان رشته¬های روان-شناسی و مشاوره در یک مصاحبه نیمه ساختار یافته شرکت کردند. علاوه بر این، متون مرتبط نیز مطالعه شد. داده¬های حاصل از مصاحبه با روش نظریه زمینه¬ای و متون به روش تحلیلِ محتوای کیفی، تحلیل شدند و مقوله¬های اصلی موفقیت تحصیلی استخراج شد. بدین ترتیب عوامل موفقیت تحصیلی در چهار مقوله اصلی کدگذاری شده که هر کدام دارای مقوله¬های فرعی دیگری می¬شد. مقوله¬های اصلی بدست آمده عبارتند از: 1- عوامل فردی پایدار شامل مقوله¬های فرعی هوش، شخصیت و رغبت؛ 2- عوامل فردی ناپایدار شامل خودپنداره تحصیلی، خودکارآمدی تحصیلی، اشتیاق تحصیلی، اهمالکاری تحصیلی، مهارتهای تحصیلی، انگیزه پیشرفت، انطباق¬پذیری مسیر شغلی و هوش هیجانی؛ 3- عوامل خانوادگی شامل شیوه فرزندپروری، مشارکت والدین، دلبستگی و وضعیت اجتماعی اقتصادی؛ 4- عوامل مربوط به جو تحصیلی شامل ادراک از جو مدرسه و جامعه. در مرحله دوم به منظور بررسی روابط ساختاری بین متغیرهای بدست آمده، 437 نفر(234 دختر و 203 پسر) از دانش¬آموزان سال اول دبیرستان شهرکرد به شیوه تصادفی خوشه¬ای انتخاب شده و به پرسشنامه¬های پژوهش پاسخ دادند. نتایج تحلیل داده¬ها با روش رگرسیون گام به گام نشان داد که از بین عوامل ذکر شده، متغیرهای مهارتهای تحصیلی، خودپنداره تحصیلی، هوش، رغبتِ جستجوگری، انگیزه پیشرفت و اهمالکاری تحصیلی 55 درصد از واریانس بعد عینی موفقیت تحصیلی و متغیرهای خودپنداره تحصیلی، مهارتهای تحصیلی، اشتیاق تحصیلی، شیوه فرزندپروری(مادر)، شخصیت و اهمالکاری تحصیلی 46 درصد از واریانس بعد ذهنی موفقیت تحصیلی را تبیین می¬کنند. سپس با بهره¬گیری از نرم¬افزار amos20 و روش تحلیلِ مسیر، روابط ساختاری بین این متغیرها آزمون شده و مدلهای جداگانه¬ای برای دانش-آموزان دختر و پسر بر اساس دو بعد عینی و ذهنی موفقیت تحصیلی تدوین شد. در مرحله سوم بر اساس مدلها فرمتِ جلسات مشاوره تحصیلی تهیه شد و با تائید آن توسط متخصصان برای پاسخ به فرضیه های پژوهش مبنی بر تاثیر مشاوره تحصیلی مبتنی بر مدلهای تدوین شده، از بین کلاسهای اول دبیرستان شهرکرد، یک کلاس دخترانه و یک کلاس پسرانه انتخاب و هرکدام در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش دختران در 12 جلسه مشاوره تحصیلی و گروه آزمایش پسران در 10 جلسه مشاوره شرکت کردند. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که مشاوره تحصیلی تنها بر عملکرد تحصیلی موثر بوده و بر نمره کل بعد عینی و ذهنی موفقیت تحصیلی در هر دو جنس موثر نبوده است. با توجه به نتایج بدست آمده می¬توان از مدلهای مفهومی و ساختاری بدست آمده در برنامه¬ریزی جهت افزایش عملکرد تحصیلی دانش¬آموزان استفاده کرد.
غزال زینلیان محمدرضا عابدی
اختلالات اضطرابی، میزان شیوع بالایی در بین کودکان و نوجوانان دارد و منجر به اختلال درعملکرد تحصیلی، اجتماعی و زندگی خانوادگی میگردد.هدف این پژوهش تعیین تأثیر درمان با نقاشی و سفال بر علائم اختلال اضطراب جدایی در کودکان پیش¬دبستانی و همچنین مقایسه¬ی این دو نوع درمان بود. روش این طرح پژوهشی، بر پایه¬ی طرح مورد منفرد اجرا و بررسی شدت علائم اضطرابی کودک به کمک پرسشنامه csi-4 انجام گرفت. پژوهش حاضر با روش روانشناسی شناختی-رفتاری و هنردرمانی گروهی موضوع محور، صورت گرفته است.آزمودنی¬های پژوهش شش کودک دارای اختلال اضطراب جدایی بودند که به تصادف از میان مراجعین کلینیک گلستان زندگی و کلینیک صف در اصفهان بوسیله¬ی مصاحبه¬ی تشخیصی و مقیاس اضطراب جدایی کودکان، انتخاب شدند. این شش کودک به سه گروه دو نفره تقسیم شدند، یک گروه نقاشی¬درمانی، یک گروه سفال¬درمانی، و بالاخره گروه آخر کنترل (گواه) که درمانی دریافت نکرد.پس از سه جلسه خط پایه، مراحل مداخله آغاز و در هشت جلسه اجرا شد. یافته¬های این پژوهش نشان دادند که طی تحلیل دیداری نمودار داده¬ها بر اساس شاخص¬های آمار توصیفی و تحلیل دیداری نقاشی¬درمانی و سفال¬درمانی در مرحله مداخله نسبت به خط پایه در کاهش علائم اختلال اضطراب جدایی مؤثر بوده است (5/0p<) و تفاوت معناداری بین این دو روش درمانی وجود ندارد (0/5p<) ولی تفاوت میان گروه¬های آزمایشی و گروه کنترل دیده شد. نتایج این پژوهش مؤثر بودن نقاشی¬درمانی و سفال¬درمانی برای کاهش اختلال اضطراب جدایی را نشان می¬دهد.
زهرا هلاکویی محمدرضا عابدی
هدف پزوهش حاضر تحلیل محتوای کتاب های درسی دوره ابتدایی وراهنمایی بر اساس ارزش های کاری سوپر بود. برای نیل به این هدف ، از روش تحلیل محتوا استفاده شد. به منظور تحلیل و مقایسه ی کتاب ها، محقق 15 مقوله را مورد استفاده قرار داد. برای روایی ابزار فوق از نظرات متخصصان استفاده شد.یافته ها نشان داد در میان مولفه ها، ارزش تحریک عقلانی بیشترین و ارزش سبک زندگی کمترین میزان توجه را به خود اختصاص داده است. به ارزش های تنوع و امنیت توجه نشده است. از میان کتاب ها، کتاب علوم بیشترین و کتاب قران کمترین توجه را به مفهوم ارزش های کاری سوپر داشته اند. در میان پایه های تحصیلی دوره ی ابتدایی پایه ی چهارم بیشترین و پایه ی اول کمترین توجه را به ارزش های کاری سوپر داشته است. فراوانی ارزش های کاری سوپر در بین پایه های تحصیلی دوره راهنمایی روند کاهشی دارد و با افزایش پایه فراوانی ارزش های کاری کاهش می یابد. روش امار غیر پارامتریک نشان داد بین ماده های درسی، پایه های تحصیلی دوره ابتدایی و پایه های دوره راهنمایی همچنین بین دوره ابتدایی و دوره راهنمایی به لحاظ توجه به مفهوم ارزش های کاری تفاوت معنا دار وجود دارد.
محبوبه حکیمیان جزی ایران باغبان
در این پژوهش رابطه ی بین راهبردهای کاریابی و تیپ های شخصیت اینوگرام بررسی شده است.
عقیله آراسته محمدرضا عابدی
ابلیس که در قرآن با همین نام خوانده می شود? پیش از نزول آدم(ع) به این جهان? عزازیل(عزیز خدا) که واژه ای عبرانی است? خوانده می شد و در چهره ی موجود گمراه کننده و پلید و وسوسه گر نام شیطان بر او نهاده شده است. در ادبیات فارسی بخصوص ادبیات عرفانی به تبع اندیشه دینی? هرچند با تفاوت در شدت و ضعف? ابلیس همواره مورد لعن و طرد بوده است؛ چنانکه مولانا به عنوان یکی از بزرگترین شاعران عارف در باب تلبیس ابلیس و مکر و خدعه ی او حکایات و اشعار ارزنده ای ارائه داده و احیانا زبان به لعن او گشوده است . در مقابل? در اندیشه ی صوفیانی چون حلاج و شیخ احمد غزالی چهره ی ملعون و سنتی ابلیس دگرگون گردیده و این غبار لعنت از نام ابلیس زدوده شده است و بالاتر از آن موضوع دفاع از ابلیس به میان می آید و عین القضات همدانی این نظریه را بسط داده و تفسیر کرده و نمای تازه ای از ابلیس را ارائه نموده است .
مهسا خدادوست ابراهیم اقبالی
در گستره ی وسیع شعر معاصر، شاعران زیادی با تفکّر و اندیشه و زبان کلمات و وزن موسیقی خاص خود حضور یافتند یکی از این شاعران مهدی اخوان ثالث است. بن مایه عنصری تکراری در یک اثر ادبی است که به شکل های گوناگون در ادبیات و هنر به کار می رود و از جهان بینی و تجربیات خاص نویسنده مایه می گیرد. بن مایه ها نشأت گرفته از موضوع ، تصویر ، طرح یا الگوی اصلی است که با ظهور پی در پی در یک اثر ادبی از خود رد پا می گذارند و جاذبه ی زیباشناسی اثر را بالا می برند. تغزلات عاشقانه و اشعار حزبی و مبارزه جویانه درون مایه اصلی اشعار اخوان را در دوره ی اول شاعری وی قبل از کودتا تشکیل می داد و سپس با تأثیر از کودتای سال 1332 که به شکست نهضت ملّی منجر شد او یک شاعر شکست خورده و منزجر از سیاست تبدیل شد. بیشتر بن مایه های شعری اخوان وطن پرستی ، غم و اندوه ، شکست و تنهایی ، عشق ، مسایل اجتماعی ، سیاسی و تاریخی ، اسطوره های ایرانی ، مرگ و زندگی و ... است که البته این بن مایه ها دارای شاخه های فرعی نیز هستند که در متن پایان نامه برحسب گستره ی موضوعات به آن ها پرداخته شده است.
طاهره نوری محمدرضا عابدی
چکیده ندارد.
آرزو محمودیان دهکردی محمدرضا عابدی
چکیده ندارد.
نسرین پورکبیریان فاطمه بهرامی
چکیده ندارد.
قصه جلالی ایران باغبان
چکیده ندارد.
زینب الله توکلی ایران باغبان
چکیده ندارد.
محمدرضا عابدی حسین خشکبار
چکیده ندارد.
مرضیه قنادیان ابراهیم میرشاه جعفری
چکیده ندارد.
لعیا دین دوست محمدرضا عابدی
چکیده ندارد.
محمد گنجی رسول ربانی
چکیده ندارد.
جواد کریمی محمدرضا عابدی
چکیده ندارد.
فرحناز نظری محمدرضا عابدی
چکیده ندارد.
علی پورعباس محمدرضا عابدی
چکیده ندارد.
مریم شجاعی ایران باغبان
چکیده ندارد.
رضوان سعادت محمدرضا عابدی
چکیده ندارد.
محمدرضا عابدی
چکیده ندارد.