نام پژوهشگر: داریوش نوروزی
مریم نادری داریوش نوروزی
سبکهای یادگیری، روشهایی هستند که فرد با استفاده از آنها به تجزیه و تحلیل اطلاعات در ذهن خویش می پردازد. در حقیقت سبکهای یادگیری را می توان به عنوان یکی از ویژگی ها و رفتارهای ورودی دانش آموزان و دانشجویان به حساب آورد.از سوی دیگر مسئله تعلیم و تربیت همواره نقش بسیار مهمی در زندگی انسان ایفا کرده و همراه با تغییر زندگی انسان و توسعه تکنولوژی، دچار تغییر و دگرگونی گردیده است. بدین ترتیب می توان ادعا کرد که توسعه نظام آموزشی در عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات، یکی از چالشهای اصلی سیاستگذاران آموزشی است.این پژوهش به منظور بررسی این موضوع که چگونه سبک یادگیری افراد با شکل خاصی از آموزش، یعنی آموزشهای آنلاین و نتایج آن ارتباط پیدا می کند انجام می شود و از نتایج این پژوهش می توان در جهت تنظیم و تطبیق هر چه بیشتر چارچوب یادگیری فراگیران با اشکال جدید آموزش استفاده کرد.هدف از این پژوهش بررسی "رابطه میان سبکهای یادگیری همگرا، واگرا، جذب کننده و انطباق یابنده با موفقیت تحصیلی فراگیران مقطع کارشناسی ارشد دوره های آموزش مجازی دانشگاه تهران" است.نمونه آماری شامل 148 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تهران در سال تحصیلی 87-86، در 4 رشته تحصیلی می باشد با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند.ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه سبکهای یادگیری (lsi) کلب(1985) می باشد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش، از ضریب توافقی دو طرفه و آزمون خی دو استفاده شد. نتایج بدست آمده به قرار زیر است: • یعنی بین سبک یادگیری همگرا و موفقیت تحصیلی، به طور کلی رابطه ای وجود ندارد. • بین سبک یادگیری واگرا و موفقیت تحصیلی به طور کلی، رابطه ای وجود ندارد. • بین سبک یادگیری جذب کننده و موفقیت تحصیلی به طور کلی، رابطه معنی داری دیده شد. • بین سبک یادگیری انطباق یابنده و موفقیت تحصیلی به طور کلی، رابطه معنی داری وجود ندارد.
مهدی اشراقی اسماعیل زارعی زوارکی
قرآن پیام روشن الهی است که همۀانسان هارا به راستی ورستگاری دعوت می کند.ازصدر اسلام تاکنون، آموزش این پیام جاودانۀالهی ،از مهمترین اهداف آموزشی در میان مسلمانان بوده است.در کشور مانیز، به اقتضای جایگاه دین اسلام در فرهنگ مردم ایران وجایگاه خاص قرآن در اعتقادات دینی، شایسته است آموزش قرآن مورد توجه همگان باشدتاشرایطی مساعد برای تحقق اهداف این آموزش فراهم آید.به همین جهت توجه ویژه به آموزش قرآن از طریق چند رسانه ای های آموزشی،ازاهمیت زاید الوصفی برخوردار است.خصوصاًکه این قبیل محصولات در حال حاضربا رغبت زیادی از سوی مخاطبان مواجه شده ،وروزبه روز در حال توسعه وگسترش می باشند.از این رو این پژوهش،با هدف تحلیل وارزشیابی سی دی های چند رسانه ای آموزش قرآن بر اساس استانداردهای طراحی وتولیدچندرسانه ای های آموزشی،انجام شد.سؤالات کلی این پژوهش عبارتنداز: 1- تاچه میزان استانداردهای «آموزشی» در طراحی نرم افزارهای چند رسانه ای آموزش قرآن در نظر گرفته شده است؟2- تاچه میزان استانداردهای «غیرآموزشی» در طراحی نرم افزارهای چند رسانه ای آموزش قرآن در نظر گرفته شده است؟جامعۀآماری پژوهش شامل تمامی چندرسانه ای های آموزش قرآن در سال 88-87 می باشد.که تمامی جامعۀ آماری به عنوان نمونه انتخاب شده است.ابزار جمع آوری اطلاعات شامل یک چک لیست می باشد؛که بر اساس دوسؤال کلی پژوهش طراحی شده است.چک لیست مذکور در بردارندۀیک مقیاس شش درجه ای است.به علاوه این چک لیست دارای یک راهنمای کدگذاری می باشد،که ملاک های کد گذاری وشرایط تعین درجۀمورد نظر را مشخص می کند.ضمناًبرای محاسبۀ پایایی چک لیست،از روش بازآزمایی استفاده شد.همچنین روایی چک لیست توسط اساتید محترم راهنما ومشاورموردتأییدقرارگرفت. قابل ذکراست که در تجزیه وتحلیل داده ها از آمارتوصیفی (جدول فراوانی،نمودار،درصد،میانگین)استفاده شده است.برخی ازیافته های مهم این پژوهش عبارتند از: براساس استانداردهای «آموزشی»:نرم افزارهای چند رسانه ای کوثر،سلیم،صراط،قصص قرآن، گنجینۀنور، مائده، معارج ونهج القرائه ؛دروضعیت نامطلوب قرار دارند.وتنها نرم افزار چند رسانه ای صبا در وضعیت نسبتاًمطلوب قرار دارد.براساس استانداردهای «غیر آموزشی»:نرم افزارهای چند رسانه ای کوثر،صبا، سلیم،صراط،قصص قرآن، گنجینۀنور،مائده ونهج القرائه در وضعیت نسبتاًمطلوب قراردارند.ونرم افزار چند رسانه ای معارج در وضعیت نامطلوب قرار دارد.
رحمت اکبری نیا اسماعیل زارعی زوارکی
تحقیق حاضر تحت عنوان « مقایسه میزان استفاده از شبکه ملی مدارس ایران در فعالیت های یاددهی – یادگیری میان دبیران و دانش آموزان پسر دبیرستانهای شهر تهران درسال تحصیلی 88 – 87 » به دنبال پاسخ به این سوال است که آیا در استفاده از شبکه ملی مدارس ایران بین دبیران و دانش آموزان تفاوت معنی داری وجود دارد . جامعه آماری تحقیق ، مناطقی بودند که از این طرح استفاده می کنند که به صورت نمونه گیری خوشه ای و طبقه ای سه منطقه ( 1 ، 4 ، 11 ) را انتخاب کردیم . نمونه ما در این پژوهش شامل 337 نفر از دانش آموزان و 271 نفر از دبیران می باشند . پس از اینکه پرسشنامه دو گروه دانش آموزان و دبیران آماده شد آن را اجرا کردیم و داده ها را به کمک آمارتوصیــــفی ( نمودارها ، جدول ، فراونی و درصد فراونی ) و آماراستنباطی ( خی دو ) به وسیله نرم افزار spss تجزیه و تحلیل گردید . نتایج آن به شرح زیر است : - دانش آموزان از شبکه ملی مدارس ایران در فعالیت های یادگیری خود «خیلی کم » استفاده کرده اند - دبیران از شبکه ملی مدارس ایران در فعالیتهای یاددهی- یادگیری خود « خیلی کم » استفاده کرده اند - در استفاده از شبکه ملی مدارس ایران بین دانش آموزان و دبیران تفاوت معنی داری وجود دارد - دبیران بیشتر از دانش آموزان از شبکه ملی مدارس ایران استفاده کرده اند . - میان گروههای آموزشی دانش آموزان در استفاده از شبکه ملی مدارس ایران تفاوت معنی داری وجود دارد . - میان گروههای آموزشی دبیران در استفاده از شبکه ملی مدارس ایران تفاوت معنی داری وجود دارد .
کوثر قابچی پور خدیجه علی آبادی
راهبردهای یادگیری اهمیت بسیاری در فرایند یادگیری، یادسپاری و یادداری دارند و به یادگیرنده کمک می نمایند تا به هدفهای آموزشی مورد نظر دست یابند. پژوهش حاضر با توجه به اهمیت راهبردهای یادگیری در رسیدن به هدفهای آموزشی و رشد سریع و روزافزون استفاده از آموزش الکترونیکی در آموزش عالی به بررسی تاثیر بکارگیری راهبردهای یادگیری (شبکه و یادداشت برداری) در طراحی آموزش الکترونیکی درس بهداشت مادر و کودک بر یادگیری و یادداری دانشجویان رشته مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران پرداخته است. فرضیه های پژوهش 1. بین یادگیری دانشجویانی که در طراحی آموزش الکترونیکی به آنها راهبرد شبکه ارائه گردیده در مقایسه با دانشجویانی که راهبرد یادداشت برداری دریافت کرده اند، تفاوت وجود دارد. 2. بین یادداری دانشجویانی که در طراحی آموزش الکترونیکی به آنها راهبرد شبکه ارائه گردیده در مقایسه با دانشجویانی که راهبرد یادداشت برداری دریافت کرده اند، تفاوت وجود دارد. نمونه این پژوهش را تمامی دانشجویان رشته مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران که در نیمسال دوم سال تحصیلی 1388-1387 در درس بهداشت مادر و کودک ثبت نام کرده اند تشکیل دادند. تعداد دانشجویان مورد بررسی به هنگام اجرای طرح، 18 نفر بوده است. ابزارهای پژوهش شامل رسانه ای با دو روش طراحی آموزشی مجزا برای راهبردهای یادگیری، سوالات پیش آزمون، پس آزمون و آزمون یادداری بود. برای تجزیه و تحلیل آماری از روشهای آمار توصیفی( میانگین، انحراف استاندارد و خطای انحراف استاندارد) و برای آزمون فرضیه های پژوهش از روشهای آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس و تحلیل واریانس درون آزمودنیها، طرح اندازه گیری مکرر) استفاده گردید. نتایج این پژوهش 1- یادگیری داانشجویانی که در طراحی آموزش الکترونیکی به آنها راهبرد شبکه ارائه گردیده بیشتر از دانشجویانی بود که راهبرد یادداشت برداری دریافت کرده بودند. 2- بین یادداری دانشجویانی که به آنها در طراحی آموزش الکترونیکی راهبرد شبکه ارائه گردیده با دانشجویانی که راهبرد یادداشت برداری دریات کرده بودند، تفاوت وجود نداشته و یادداری هردو گروه یکسان بوده است.
حمیده جعفری فر خدیجه علی آبادی
چکیده: پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان استفاده دانشجویان، اساتید و آموزشیاران از ابزارهای تعاملی موجود در سیستم مدیریت یادگیری دانشکده مجازی علوم حدیث انجام گرفت. در این پژوهش از روش توصیفی پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان، اساتید و آموزشیاران ترم اول سال تحصیلی 89-88 دانشکده مجازی علوم حدیث، و نمونه این پژوهش 162 نفر از دانشجویان، اساتید و آموزشیاران دانشکده مجازی علوم حدیث بودند. بر اساس اهداف پژوهش، پرسشنامه های دانشجویان، اساتید و آموزشیاران در مقیاس لیکرت تهیه شد. پایایی این پرسشنامه با استفاده از فرمول آلفای کرانباخ برای پرسشنامه دانشجویان 78 درصد، اساتید83 درصد و آموزشیاران 81 درصد محاسبه گردید. پرسشنامه اساتید و آموزشیاران به صورت حضوری و پرسشنامه دانشجویان به صورت آنلاین در اختیار آنها قرار گرفت. بعد از جمع آوری پرسشنامه ها داده ها تحلیل و نتایج زیر به دست آمد: میانگین استفاده دانشجویان از ابزارهای تعاملی موجود در سیستم مدیریت یادگیری برای تعامل با دیگر دانشجویان، تعامل با اساتید و آموزشیاران پایین تر از حد متوسط می باشد. و میزان استفاده آموزشیاران از ابزارهای تعاملی برای تعامل با دانشجویان در حد متوسط می باشد. میزان استفاده اساتید از ابزارهای تعاملی برای تعامل با دانشجویان پایین تر از حد متوسط است. و میزان تعامل دانشجویان با محتوا بالاتر از حد متوسط (میانگین) می باشد. در کل میزان استفاده دانشجویان، اساتید و آموزشیاران از ابزارهای تعاملی موجود در سیستم مدیریت یادگیری دانشکده مجازی علوم حدیث برای تعامل با یکدیگر پایین تر از حد متوسط می باشد. برای افزایش تعاملات بین دانشجویان، اساتید و آموزشیاران و ارتقای کیفیت تعاملات پیشنهاد می شود دوره آموزش الکترونیکی دانشکده مجازی علوم حدیث بر استفاده دانشجویان، اساتید و آموزشیاران از تمام ابزارهای تعاملی (ابزارهای شماره 1 و شماره 2 وب ) برای تعامل با یکدیگر تاکید کند.
آذین محمدی خیجه علی آبادی
پژوهش حاضر به بررسی و مقایسه میزان دستیابی دانشجویان کارشناسی ارشد رشته تکنولوژی آموزشی به اهداف رشته و ارائه راهکارهای مناسب در دانشگاه های ایران می پردازد. سوال کلی این پژوهش عبارت است از اینکه آیا دانشجویان کارشناسی ارشد رشته تکنولوژی آموزشی در دانشگاه هایی که مجری کارشناسی ارشد رشته می باشند به اهداف رشته دست یافته اند یا خیر؟ جامعه آماری این پژوهش را که از نوع توصیفی- پیمایشی بود، دانشجویان ترم 3 و بالاتر و همچنین فارغ التحصیلان کارشناسی ارشد رشته تکنولوژی آموزشی در دانشگاه های علامه طباطبایی، تربیت معلم، اراک، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب و دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه تشکیل می دادند. در رابطه با دانشجویان ترم سه به علت کم بودن تعداد آنان از روش نمونه گیری تمام شماری استفاده گردید؛ اما در ارتباط با سایرین از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. از بین دانشگاه های مجری رشته، دانشگاه های علامه طباطبایی، تربیت معلم، اراک و دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب به عنوان نمونه انتخاب شدند و در ارتباط با آنان از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. به منظور جمع آوری اطلاعات بر اساس اهداف 7 گانه که توسط شورای عالی برنامه ریزی در سال 1374 تدوین شده بود از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. روایی پرسشنامه با استفاده از نظر متخصصین و پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ 95/0 محاسبه گردید. در تجزیه و تحلیل پایانی که از آمار توصیفی و استنباطی کمک گرفته شد، یافته های زیر به دست آمد: دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته از میان 7 هدف تعیین شده رشته تنها به دو هدف طراحی و نظارت بر اجرای نظام های یادگیری و ارزیابی آنها و هدف تدریس در مراکز آموزش عالی و مدیریت مراکز یادگیری و تکنولوژی آموزشی و در نتیجه کمک به استقلال علمی کشور از طریق تامین و تربیت نیروی انسانی مورد نیاز کشور دست یافتند و میانگین به دست آمده از تجزیه و تحلیل سایر اهداف نشان داد که نمره به دست آمده زیر میانگین می باشد. همچنین از نظر دستیابی به اهداف بین دانشجویان دانشگاه های مختلف تفاوت معنی داری مشاهده نگردید.
فرزانه غریبی اسماعیل زارعی زوارکی
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر چند رسانه ای آموزشی بر یادگیری و یادداری مفاهیم ریاضی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر پایه چهارم ابتدایی شهر اراک در سال تحصیلی 89-1388صورت پذیرفته است. سوال های پژوهش عبارتند از: 1- آیا استفاده از چند رسانه ای آموزش ریاضی باعث افزایش یادگیری دانش آموزان کم توان ذهنی می گردد؟2- آیا استفاده از چند رسانه ای آموزش ریاضی باعث افزایش یادداری دانش آموزان کم توان ذهنی می گردد؟ روش تحقیق از نوع شبه تجربی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر کم توان ذهنی کلاس چهارم ابتدایی شهر اراک بود، که به صورت تمام شمار و تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه تقسیم بندی شدند. گروه آزمایش تحت تأثیر متغیر مستقل قرار گرفت و گروه کنترل به دور از متغیر مستقل نگاه داشته شد. به منظور بررسی تغییرات حاصله، ابتدا یک پیش آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش در معرض متغیر مستقل قرار گرفت و از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد و بعد از گذشت زمان دوهفته ای، پس آزمون دوم با هدف اندازه گیری میزان یادداری اجرا گردید. در تجزیه و تحلیل آماری از آمار توصیفی و استنباطی کمک گرفته شد. به طور کلی نتایج به دست آمده از این پژوهش برتری میزان یادگیری و یادداری دانش آموزانی را نشان داد که مطالب را از طریق چند رسانه ای آموزشی همراه با آموزش سنتی دریافت کردند. واژگان کلیدی: چند رسانه آموزشی، ریاضی، دانش آموز کم توان ذهنی، یادگیری، یادداری.
وحید صالحی داریوش نوروزی
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر استفاده از دو نوع لینک( متنی تکرار شونده و ارجاعی درون متنی) بر یادگیری و یادداری واژگان و درک مطلب زبان انگلیسی صورت پذیرفته است. در این پژوهش 35 نفر دانشجوی مقطع کارشناسی در دو گروه آزمایشی(گروه آزمایشی دارای لینک های متنی تکرار شونده و گروه آزمایشی دارای لینک های ارجاعی درون متنی) قرار گرفته و به خواندن یک متن رایانه ای 18 صفحه ای پرداختند. در این متن که محتوای آن را یک داستان تشکیل می داد، 22 واژه دشوار و نا آشنا که هر کدام دو بار در طول متن تکرار می شدند قرار داده شده بود. در برنامه تولید شده برای گروه دارای لینک های متنی تکرار شونده، هرگاه یادگیرنده بر روی واژه نا آشنا و در هر جای متن کلیک می کرد، پنجر? کوچکی شامل معنای فارسی آن واژه در صفحه ظاهر می شد. در برنامه تولید شده برای گروه دارای لینک های ارجاعی درون متنی هنگامی که یادگیرنده برای دفعه اول با یک واژه نا آشنا مواجه می شد با کلیک کردن بر روی آن به معنای فارسی آن واژه دست می یافت اما هنگامی که برای بار دوم و در جای دیگری از متن با کلمه مذکور مواجه می شد، با کلیک کردن بر روی آن پنجر? کوچکی در صفحه ظاهر می شد که اولین جمله ای از متن که واژه مورد نظر در آن بکار رفته بود را نشان می داد. پس از خواندن متن توسط آزمودنی ها، بلافاصله یک آزمون واژگان شامل 22 سوال و یک آزمون درک مطلب شامل15 سوال از آنان بعمل آمد. همچنین سه هفته پس از اجرای برنامه، پس آزمون دوم واژگان به منظور سنجش میزان یادداری واژگان افراد دو گروه به اجرا در آمد. نتایج بدست آمده از این پژوهش برتری میزان یادگیری و یادداری واژگان در گروه آزمایشی لینک های ارجاعی درون متنی را نسبت به گروه لینک های متنی تکرار شونده نشان داد؛ هر چند تفاوت در میزان درک مطلب دو گروه از لحاظ آماری معنادار نبود.
جمشید حیدری محمد حسن امیر تیموری
چکیده با توجه به اهمیت طراحی آموزش در فرایند آموزش ـ یادگیری و با توجه به وجود نظریه ها و الگوهای مختلف طراحی آموزشی، در این پژوهش به مقایسه ی اثر بخشی دو رویکرد طراحی آموزشی شناخت گرایی و ساختن گرایی پرداخته شد تا مشخص گردد که کدام یک از این دو رویکرد در یادگیری، یادداری مفاهیم و اصول و توانایی حل مسئله در درس علوم تجربی در بین پسران نقش موثرتری را داراست. برای اجرای طرح پژوهشی خود به آموزش و پرورش شهرستان اسدآباد مراجعه نموده و با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، از بین مدارس موجود به انتخاب دو مدرسه و انتخاب یک کلاس از هر مدرسه و انتخاب 15 نفر از هر کلاس به صورت تصادفی برای جایگزین شدن در دو گروه آزمایشی پرداخته شد. روش پژوهش آزمایش واقعی می باشد. برای گردآوری اطلاعات و داده های لازم از دوآزمون محقق ساخته که در برگیرنده ی سوألات مفاهیم، اصول و حل مسئله بود استفاده گردید. این دو آزمون از نظر محتوای ظاهری و سطح آموزش و یادگیری تقریباً در یک سطح بودند. پایایی آزمون ها به روش آلفای کرانباخ محاسبه گردید و پایایی آزمون اوّل( یادگیری) 553/ و آزمون دوم ( یادداری) 671/ گزارش گردید. روش اجرا به این صورت بود که ابتدا از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد و پس از تجزیه و تحلیل پیش آزمون و اقدامات ترمیمی لازم به اجرای متغیّر مستقل به مدت 5 جلسه پرداخته شد و پس از اجرای آموزش طراحی شده طبق دو رویکرد شناخت گرایی و ساختن گرایی، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. در تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردید. برای آزمون فرضیه های پژوهش با توجه به یکسان بودن واریانس های دو گروه از آزمون t با سطح معنی داری 05/0 استفاده گردید. نتایج این پژوهش منطبق با فرضیه های پژوهش(هر فرضیه با شماره مشخص شده و نتیجه بیانگر تأیید و رد فرضیه می باشد)به شرح زیر می باشد: 1. یادگیری مفاهیم در طراحی آموزشی مبتنی بر رویکرد ساختن گرایی از طراحی آموزشی مبتنی بر شناخت گرایی بیشتر است. نتیجه : یادگیری مفاهیم در رویکرد شناخت گرایی بهتر از رویکرد ساختن گرایی است. 2. یادداری مفاهیم در طراحی آموزشی مبتنی بر رویکرد ساختن گرایی از طراحی آموزشی مبتنی بر شناخت گرایی بیشتر است. نتیجه : یادداری مفاهیم در دو رویکرد شناخت گرایی و ساختن گرایی تفاوت معنی داری با هم ندارد. 3. یادگیری اصول در طراحی آموزشی مبتنی بر رویکرد ساختن گرایی از طراحی آموزشی مبتنی بر شناخت گرایی بیشتر است. نتیجه : یادگیری اصول در دو رویکرد شناخت گرایی و ساختن گرایی تفاوت معنی داری با هم ندارد. 4. یادداری اصول در طراحی آموزشی مبتنی بر رویکرد ساختن گرایی از طراحی آموزشی مبتنی بر شناخت گرایی بیشتر است. نتیجه : یادداری اصول در دو رویکرد شناخت گرایی و ساختن گرایی تفاوت معنی داری با هم ندارد. 5. توانایی حل مسئله در طراحی آموزشی مبتنی بر رویکرد ساختن گرایی از طراحی آموزشی مبتنی بر شناخت گرایی بیشتر است. نتیجه : توانایی حل مسئله در گروهی که بارویکرد ساختن گرایی آموزش دیده بودند، بهتر از گروهی بود که با رویکرد شناخت گرایی آموزش دیده بودند.
حدیثه خان بیکی داریوش نوروزی
. در این پژوهش 30 دانشجو به عنوان گروه کنترل و 30 دانشجو به عنوان گروه آزمایش شرکت داشتند بدین صورت که درس روانشناسی عمومی به گروه کنترل به روش سنتی یا سخنرانی و به گروه آزمایش به روش نقشه مفهومی آموزش داده شد. سپس نتایج به دست آمده از پیش آزمون و پس آزمون از طریق به دست آوردن مقدار اختلاف میانگین ها مورد مقایسه قرار گرفت . یافته ها نشان داد که آموزش به روش نقشه مفهومی بر سرعت و دقت یادگیری دانشجویان تأثیر معناداری دارد. در مجموع نتایج پژوهش حاضر موید آن است که در مطالعه آموزش به روش نقشه مفهومی نکته ای حائز اهمیت است.
فرزانه پاشایی داریوش نوروزی
پژوهش حاضر با موضوع "بررسی رابطه بین آگاهی و نوع نگرش معلمان مقطع ابتدایی شهرستان میانه با میزان کاربرد محورهای مختلف تکنولوژی آموزشی در فرایند آموزش" صورت پذیرفت. جامعه آماری این پژوهش: کلیه معلمان مقطع ابتدایی شهرستان میانه در سال تحصیلی 89-88 (463 نفر)، حجم نمونه بر اساس جدول مورگان برای معلمین مقطع ابتدایی مدارس شهری 152 و برای مدارس روستایی 132 نفر به دست آمد و با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای و تصادفی اقدام به نمونه گیری شد. داده های آماری از طریق اجرای دو پرسشنامه که روایی محتوایی آن از طریق پانل خبرگان و پایایی آن از طریق روش آلفای کرونباخ برای پرسشنامه الف برابر با 83% و برای پرسشنامه ب برابر با 87% بدست آمد، جمع آوری شد. از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t مستقل) جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین آگاهی و نوع نگرش معلمان مقطع ابتدایی شهرستان میانه با میزان کاربرد محورهای مختلف تکنولوژی آموزشی در فرایند آموزش (جز در مولفه طراحی آموزشی و فنون تدریس) رابطه وجود دارد، ضریب همبستگی بدست آمده بین آگاهی و میزان کاربرد برابر با 409/0 و بین نوع نگرش و میزان کاربرد برابر با 347/0 شد. همچنین اختلاف معنی داری در سطح آگاهی، نوع نگرش و میزان کاربرد محورهای مختلف تکنولوژی آموزشی بین معلمان مدارس شهری و روستایی بدست آمد.
زینب قدیری داریوش نوروزی
رویکرد سازنده گرایی نقش بسزایی در فرایند یادگیری، یادسپاری و رفع بدفهمی ها دارد و به یادگیرنده کمک می نماید تا به هدفهای آموزشی مورد نظر دست یابد؛ .پژوهش حاضر با توجه به اهمیت رویکردهای طراحی آموزشی در رسیدن به اهداف آموزشی و رشد سریع و روزافزون استفاده از نرم افزارهای آموزشی، به بررسی اثربخشی نرم افزار شبیه سازی کامپیوی مبتنی بر رویکرد سازنده گرایی در رفع بدفهمی های درس فیزیک پرداخته است
فاطمه ملکی محمد حسن امیرتیموری
پژوهش حاضر به منظور مقایسه میزان دسترسی و استفاده از ابعاد گوناگون فناوری اطلاعات و ارتباطات در بین اساتید و دانشجویان فنی مهندسی و علوم انسانی دانشگاه های استان ایلام در سال تحصیلی 89- 88 صورت پذیرفته است . جامعه آماری دانشجویان مشتمل بر 35.190 نفر است که طبق جدول مورگان نمونه آماری آن 380 نفر می باشد . جامعه آماری اساتید نیز220 نفر بوده که طبق جدول مورگان نمونه آماری آن 140 نفر می باشد . روش پژوهش توصیفی – پیمایشی مقطعی ، روش نمونه گیری خوشه ای و طبقه ای نسبی است و ابزار جمع آوری اطلاعات ، پرسشنامه محقق ساخته می باشد . تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی ( توزیع فراوانی ، درصد و نمودار ) و آمار استنباطی ( آزمون خی دو و تی تک دامنه ) و به کمک نرم افزار spss با نسخه 18 انجام شده است .نتایج به دست آمده نشان می دهد که : میزان دسترسی اساتید علوم انسانی در اکثر ابعاد فناوری اطلاعات و ارتباطات پایینتر از متوسط و نامطلوب است ، اساتید فنی مهندسی نسبت به اساتید علوم انسانی از امکانات فناوری بیشتری بهره می بردند ، دانشجویان فنی مهندسی نسبت به دانشجویان انسانی از امکانات فناوری اطلاعات و ارتباطات بیشتر بهره می برند ، بین دختران و پسران دانشجو در میزان دسترسی و استفاده از ابعاد مختلف فناوری اطلاعات و ارتباطات تفاوت خاصی وجود ندارد ، میزان دسترسی به کامپیوتر و رایانه برای دانشجویان در حدود 50 درصد بود و برای اساتید دانشگاه در حدود 70 درصد می باشد. همچنین میزان دسترسی به اینترنت برای دانشجویان در حدود 40 درصد و برای اساتید دانشگاه در حدود 60 درصد می باشد. اکثر دانشجویان در وهله نخست در محل سکونت خود و در درجه دوم از طریق سایت دانشگاه به اینترنت دسترسی داشتند که این میزان دسترسی بسیار کم(در حدود 7-1 ساعت) می باشد. همچنین میزان دسترسی اکثریت اساتید به اینترنت مطلوب (بیش از15ساعت) بود .
یونس پاکپور داریوش نوروزی
هدف از اجرای این پژوهش مقایسه اثربخشی طراحی آموزشی مبتنی بر روش تکثیری و تعمیم ـ نمونه در رشد مهارت های مولّد یادگیری درس علوم اجتماعی بود. جامعه این تحقیق دانش آموزان پسر سال اول دبیرستان منطقه 5 تهران در سال تحصیلی 89_1388 بودند. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای با در نظر گرفتن کلاس به عنوان واحدهای نمونه گیری استفاده شد. بعد از مشخص شدن مدرسه از دو کلاس اول که مجموعاً 65 نفر دانش آموز داشت دو گروه 25 نفری انتخاب شدند. جای دهی افراد در کلاس ها با 2 روش تدریس مختلف، به صورت از قبل شکل گرفته و طبیعی صورت گرفت. محقق توانست کاربندی فعال خود را به صورت تصادفی برای دو کلاس انتخاب کند. در این پژوهش که از جنس پژوهش های کاربردی است، ما روش تحقیق آزمایشی را برگزیدیم و با طرح تحقیق: پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایشی اجرا کردیم. لازم به ذکر است که به دلیل اینکه در این تحقیق امکان جایگزینی تصادفی کامل وجود نداشت، روش تحقیق شبه آزمایشی بکار گرفته شد. در این پژوهش برای جمع آوری داده ها از یک آزمون تشریحی محقق ساخته برای تعیین میزان رشد مهارتهای یادگیری مولّد دانش آموزان استفاده شد که آزمون دارای پایایی و روایی مناسبی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آماری توصیفی مثل میانگین، انحراف معیار و نمودار و همچنین از روش های آمار استنباطی تحلیل واریانس چند متغیره و کوواریانس عاملی استفاده شد. در این پژوهش 4 فرضیه (اصلی و جزئی) ارائه شده بود. تحلیل داده ها هر چهار فرضیه پژوهش را که حاکی از برتری طراحی مبتنی بر روش تعمیم ـ نمونه نسبت به روش تکثیری در رشد مهارتهای مولّد یادگیری بود با اطمینان 99% مورد تأیید قرار داد.
ناهید حسینی کاظمی نژاد خدیجه علی آبادی
چکیده : تحقیق حاضر تحت عنوان ارزشیابی کیفیت آموزشی گروه شهروند الکترونیک آموزش عالی آزاد فناوران اطلاعات تهران با هدف شناسایی کیفیت آموزشی گروه مذکور و تعیین نقاط ضعف و قوت آن برای کمک به تصمیم گیری مدیرگروه، اساتید و مسئولین مربوطه انجام گردید. این پژوهش ازلحاظ هدف پژوهش جزوتحقیقات کاربردی بوده و از حیث نحوه گردآوری داده ها در دسته تحـقـیـقـات توصیفی و پیمایشی قرار می گیرد. در تحقیق حاضر با استفاده از ابزار پرسش نامه، چک لیست و فرم مصاحبه سعی بر آن بوده تا داده های مربوطه از نمونه های آماری که با روش سرشماری و در دسترس انتخاب شده بودند، گردآوری گردد. برای گردآوری داده هـای مـورد نـیـاز در بـخـش هـای درونـداد، فـرایـند و برونداد گروه شهروند الکترونیک، از 10عامل، 43ملاک و 84 نشانگر استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان دهنده آن است که بخش درونداد با کسب 36/3 امتیاز در سطح نسبتاً مطلوب، بخش فرایند با امتیاز29/3 در سطح نسبتاً مطلوب و برونداد با امتیاز32/2 در وضعیت نامطلوب قرار دارند. در نهایت میانگین امتیازات کسب شده برای بخش های مختلف دروندادی، فرایندی و بروندادی شهروند الکترونیک 99/2 است که نشان دهنده آن است که به طور کلی این دوره در سطح نسبتاًمطلوب قرار دارد. همچنین در پایان تحقیق پیشنهاداتی برای بهبود وضعیت فعلی گروه به تفکیک حوزه ها جهت کمک به امر تصمیم گیری مبادی ذیربط ارائه گردید.
زینب (سمیرا) جعفری لاهیجانی داریوش نوروزی
پژوهش حاضر تحت عنوان" بررسی تأثیر کتابهای الکترونیکی و چاپی بر میزان یادگیری و یاد داری درس زبان انگلیسی" ، در یکی ازمدارس دولتی منطقه 4 شهر تهران، در نیم سال اول تحصیلی 90-89 ، در پایه اول دبیرستان اجراء شده است. فرضیه اصلی تحقیق بر این اندیشه استوار است که میان میزان یادگیری و یادداری از طریق کتابهای الکترونیکی و چاپی تفاوت معنی دار دیده می شود. به منظور بررسی فرضیه فوق وفرضیه های فرعی آن ، تحقیقی به شکل نیمه آزمایشی، با دو گروه آزمایش وکنترل واجرای پیش آزمون وپس آزمون انجام گرفت . نمونه مورد بررسی دراین پژوهش36 نفر بودندکه به این منظوراز روش نمونه گیری غیر احتمالی به شکل نمونه های دردسترس استفاده شد. کارپژوهش با گرفتن یک پیش آزمون یکسان برای دوگروه آزمایشی آغاز شد، سپس تدریس درس مذبور در 3جلسه درسی ادامه یافت . بعداز پایان کارآموزش، ازدو گروه آزمون یکسان دیگری که سوالات آن موازی با پیش آزمون بود ، به عنوان پس آزمون یا آزمون یادگیری گرفته شد . در نهایت بعد از گذشت 21روز از اجرای آزمون دوم ، آزمون دیگری که دقیقاً همان سوالات پیش آزمون بود، اجرا شد که نتیجه آن به عنوان آزمون یادداری ثبت شد. براساس نتایج به دست آمده، فرضیه اصلی پژوهش (میان یادگیری ویادداری از طریق کتابهای الکترونیکی وکتابهای چاپی تفاوت معنادار وجود دارد ) و فرضیه های فرعی آن تأیید شد و تفاوت معنادار بین دو گروه مشاهده گردید.
علی عبدی داریوش نوروزی
هدف مطالعه حاضر مقایسه اثربخشی راهبرد تدریس مبتنی برهوش چندگانه با روش متداول(سخنرانی) بر پیشرفت تحصیلی و نگرش به یادگیری درس علوم دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 89-88 بود. در مجموع 53 دانش آموز دختر در دو کلاس مختلف در پایه پنجم ابتدایی در این پژوهش مشارکت داشتندکه از طریق روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند که از این تعداد 28 نفر در گروه آزمایش و 25 نفر در گروه کنترل بودند. روش مورد استفاده در این تحقیق روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه نا معادل بود. گروه آزمایش از طریق راهبرد تدریس مبتنی بر هوش چندگانه آموزش دیدند در حالی که گروه کنترل از طریق روش تدریس متداول(روش سنتی) آموزش دیدند. مدت این دوره هشت هفته بود. برای مشخص کردن اثربخشی راهبرد تدریس مبتنی بر هوش چندگانه در مقایسه با روش متداول از یک آزمون معلم ساخته پیشرفت تحصیلی شامل 30 سوأل استفاده شد. همچنین مقیاس21 سوألی نگرش به یادگیری درس علوم(اکپینر و همکاران،2009) به منظور سنجش نگرش یه یادگیری علوم مورد استفاده قرار گرفت. جهت تحلیل داده های آماری از تحلیل کوواریانس یک متغیری(ancova) استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین پیشرفت تحصیلی دوگروه آزمایش(راهبرد تدریس مبتنی برهوش چندگانه ) و کنترل(روش متداول) تفاوت معنی دار وجود دارد. به عبارتی دیگر دانش آموزانی که از طریق راهبرد تدریس مبتنی بر هوش چندگانه آموزش دیده اند پیشرفت تحصیلی بالاتری به طور کلی و در کلیه سطوح شناختی(دانش، فهمیدن، کاربرد، تجزیه و تحلیل، ترکیب، ارزشیابی) نسبت به دانش آموزانی که به روش متداول آموزش دیده اند، داشته اند. همچنین نتایج تحقیق نشان دادکه در گروه آزمایش، نگرش دانش آموزان نسبت به یادگیری درس علوم بعد از عمل آزمایش به طور چشم گیری بالا رفته است. به عبارت دیگر در این رابطه بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی دار وجود داشت. واژگان کلیدی: تدریس مبتنی بر هوش چندگانه، نگرش به یادگیری درس علوم، پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ابتدایی
سمیه ملایی محمد زضا نیلی
چکیده پژوهش حاضر به بررسی میزان اثر بخشی ارزشیابی توصیفی در منطقه 12 آموزش و پرورش شهر تهران می پردازد. ارزشیابی توصیفی از سال 1382 به منظور دست یافتن به اهداف مصوب شورای عالی آموزش و پرورش به طور آزمایشی در مدارس ابتدایی شهر تهران به اجرا درآمد. لذا محقق بدنبال بررسی میزان اثربخشی این طرح می باشد. پژوهش از نوع توصیفی در سطح مدارس ابتدایی آموزش و پرورش منطقه 12 شهر تهران توسط پرسشنامه محقق ساخته که از جامعه ی مدیران، معلمان، والدین و دانش آموزان نظر خواهی شده است اجرا گردید. مبنای اثر بخشی طرح ارزشیابی توصیفی، میزان دستیابی به اهداف مصوب شورای عالی آموزش و پرورش است. در این پژوهش داده ها ی بدست آمده از پرسشنامه ها با استفاده از نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفت و در آمار توصیفی از میانگین، انحراف استاندارد، کمترین و بیشترین استفاده شده است. همچنین در آمار استنباطی، برای سنجش میزان دستیابی طرح ارزشیابی به اهداف مصوب شواری عالی آموزش و پرورش از دیدگاه گروهها(مدیران، معلمان، والدین و دانش آموزان) با توجه به میانگین هنجار از آزمون t تک گروهی استفاده شده است. برای سنجش تفاوت نظرات گروه ها، با توجه به اینکه مقیاس اندازه گیری متغیرها فاصله ای است آمار استنباطی استفاده شده در این پژوهش آزمون t مستقل و تحلیل واریانس است. نتایج نشان داد که کلیه ی اعضای جامعه اثربخشی این طرح را تائید کرده اند. اما میان نظرات گروه ها بایکدیگر تفاوت وجود دارد.
مهین دلوچی داریوش نوروزی
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین سواد اطلاعاتی با پیشرفت تحصیلی دانشجویان آموزش الکترونیکی دانشگاه صنعتی خواجه نصیر الدین طوسی، صورت پذیرفته است. فرضیه پژوهش عبارت است از: بین سواد اطلاعاتی منطبق با استانداردهای(a.c.r.l) دانشجویان الکترونیکی دانشگاه صنعتی خواجه نصیر الدین طوسی با پیشرفت تحصیلی رابطه معنی داری وجود دارد. این پژوهش از پژوهش های توصیفی است، برای جمع آوری داده ها از روش پیمایشی و ابزار سنجش آن پرسشنامه که برگرفته از پرسشنامه سنجش سواد اطلاعاتی، بر مبنای استاندارد قابلیت سواد اطلاعاتی برای آموزش عالی" مصوب ای سی آر ال" دکتر علی حسین قاسمی(1385) صورت پذیرفت و بر اساس ضریب آلفای بدست آمده 98% قابلیت اطمینان آن تأیید گردید.روش نمونه گیری در این پژوهش نمونه گیری طبقه ای تصادفی بود که در نهایت از جامعه 210 نفر دانشجویان آموزش الکترونیکی دانشگاه صنعتی خواجه نصیر الدین طوسی،132 نفر بعنوان نمونه انتخاب گردید. در تجزیه و تحلیل آماری، از آمار توصیفی و استنباطی(ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون) در سطح اطمینان 95 درصد و خطای 5 درصد کمک گرفته شد. به طور کلی نتایج به دست آمده از این پژوهش، در تأیید فرضیه، نشان میدهد که بین سواد اطلاعاتی منطبق با استانداردهای (a.c.r.l) دانشجویان آموزش الکترونیکی دانشگاه صنعتی خواجه نصیر الدین طوسی با پیشرفت تحصیلی رابطه معنی دار وجود دارد که سواد اطلاعاتی 44 درصد تغییرات پیشرفت تحصیلی را تبیین می کند.
مژده نیکفرجام داریوش نوروزی
چکیده هدف از انجام این تحقیق مقایسه روش آموزشی عمیق با روش آموزشی گسترده بر میزان یادگیری ویادداری درس زبان انگلیسی دانش آموزان دختر بایه ی اول دبیرستان شهر همدان می باشد. به منظور بررسی فرضیه های فوق از میان مناطق شهر همدان یک منطقه واز آن منطقه یک مدرسه برای اجرای تحقیق انتخاب گردید.حجم نمونه مورد نظر 51 نفر بود.این نمونه شامل دو کلاس اول دبیرستان بود که هر کلاس به صورت تصادفی در معرض یک روش آموزش قرارعمیق و گرفت.آزمون ها محقق ساخته بود .قبل از شروع آموزش آزمن در هر دو گروه (عمیق وگسترده)اجرا گردید.گروه اول مطالب را به صورت عمیق وتحلیلی دریافت کردندوگروه دوم مطالب را به صورت کاربردی وگسترده دریافت کردند.آزمون در هر دو گروه بعد از اتمام جلسات اجرا شد تا میزان یادگیری دانش آموزان ارزیابی شود.در هر دو گروه محتوای درس یکسان بود.عامل دیگری که باید بررسی می شد میزان یادداری دانش آموزان بود .برای سنجش میزان یادداری دانش آموزان در این تحقیق دو هفته بعد از اتمام آموزش به وسیله آزمون یادداری میزان ماندگاری مطالب در حافظه دانش آموزان سنجیده شد.در رابطه با فرضیات ارایه شده در میزان یادگیری ویادداری با دو روش عمیق وگسترده در درس زبان انگلیسی نتایج حاصل بیان کننده این بود که تفاوت معناداری بین این دو روش وجود ندارد وتحقیق هایی که هر کدام جدا گانه در این زمینه انجام شده هم سوبا نتایج تحقیق است . کلید واژه ها:روش آموزش عمیق .روش آموزش گسترده.یادگیری.یادداری.
الهام فردوسیان داریوش نوروزی
. فرضیههای این پژوهش عبارتند از : 1- نرمافزار آموزش خواندن فارسی باعث افزایش میزان یادگیری خواندن کودکان پیشدبستانی میشود. 2- نرمافزار آموزش خواندن فارسی باعث افزایش بیشتر میزان یادگیری خواندن کودکان پیشدبستانی نسبت به نسخه چاپی آن میشود. روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل و جامعه آماری شامل کلیه کودکان پیشدبستانی مدارس شهر تهران در سال تحصیلی90- 1389 و نمونه آماری به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای انتخاب گردید. حجم نمونه شامل 20 کودکِ دختر و پسر بود که در دو کلاس تقسیم شده بودند. و هر کلاس به طور تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل قرار گرفتند. به منظور بررسی تغییرات حاصله، ابتدا پیشآزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد، سپس گروه آزمایش در معرض متغیر مستقل(نرمافزار آموزش خواندن فارسی) و گروه کنترل در معرض متغیر مستقل دیگر (نسخ? چاپی آموزش خواندن فارسی) قرار گرفتند. در انتهای اجرای پژوهش، از هر دو گروه پسآزمون به عمل آمد. در تجزیه و تحلیل آماری، از آمار توصیفی و استنباطی کمک گرفته شد و با نرمافزار spss نسخه 18 محاسبه گردید.
حسن فانیدپور داریوش نوروزی
هدف ازاین پژوهش بررسی تاثیر تدوین محتوای درسی دانشگاهی باراهبرد قالب داستانی درمیزان یادگیری و - یادداری وانگیزش دانشجویان تکنولوژی آموزشی دردرس طراحی آموزشی دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1390 1389 بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را 160 نفر از کلیه دانشجویان کارشناسی تکنولوژی آموزشی دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تبریز تشکیل دادند. در نمونه گیری این پژوهش که حجم آن 36 نفر بود از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شد. روش تحقیق استفاده شده، نیمه آزمایشی بود، ب هدین صورت که دانشجویان به دو کلاس الف(گروه آزمایشی) و ب(گروه گواه) تقسیم شدند. ابزارهای اندازه گیری در این پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته مبتنی برمحتوا و پرسشنامه انگیزش پیشرفت تحصیلی ورلند بود. داده های این پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی (میانگین، فراوانی، انحراف استاندارد، تحلیل کواریانس، ضریب همبستگی دو رشته ای نقطه ای و خی دو)تحلیل شد.در پژوهش حاضر، سه فرضیه ارائه شده بود که نتایج زیر بدست آمد: فرضیه اول، علارغم اینکه اکثر پژوهشهای انجامشده، تدوین محتوای درسی را با راهبرد قالب داستانی بر یادگیری موثر نشان دادهاند، اما پژوهش حاضر تاثیر معنادار یادگیری را بر دانشجویان تکنولوژی آموزشی در درس طراحی آموزشی نشان نداد. در فرضیه دوم و سوم، که تدوین محتوای درسی با راهبرد قالب داستانی بر یادداری و انگیزش، دانشجویان تکنولوژی آموزشی در درس طراحی آموزشی موثر بود که در توافق با پژوهش- های انجام شده در این زمینه میباشد، مورد تأیید قرار گرفته است.
مهدی زمانی داریوش نوروزی
هدف اصلی این تحقیق بررسی رابطه بین هوش های چندگانه گاردنر با مهارت های زندگی می باشد. جامعه این پژوهش دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی تهران بودند. نمونه این پژوهش 205 نفر بودند. از میان این نمونه 145 نفر دختر و 60 نفر پسر انتخاب شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که هوش چندگانه با مهارت های زندگی در سطح01/0 رابطه معنادار62/0 وجود دارد. همچنین میان انواع هوش های چندگانه گاردنر با مهارت های زندگی رابطه معناداری وجود داشت. نتایج این پژوهش نشان داد که در بین میانگین های هوش چندگانه و همچنین مهارت های زندگی در جنس مذکر و مونث تفاوت معناداری وجود ندارد. آزمون آنوا برای تفاوت میانگین دانشجویان رشته های مختلف برای مهارت های زندگی و نیز هوش های چندگانه گرفته شد. نتایج این آزمون نشان داد که در بین دانشجویان رشته های مختلف از لحاظ مهارت های زندگی وهمچنین هوش های چندگانه تفاوت معناداری وجود ندارد.
مصطفی کنعانی محمد حسن امیر تیموری
هدف این تحقیق بررسی تأثیر الگوی طراحی آموزشی انگیزشی کلر بر یادگیری و یادداری درس زبان انگلیسی می باشد. به همین منظور سوال اصلی تحقیق به این گونه مطرح گردید که آیا استفاده از الگوی طراحی آموزشی انگیزشی کلر سبب یادگیری و یادداری درس زبان انگلیسی می شود؟ به دنبال این سوال تعداد هشت فرضیه مطرح گردید که در آن تأثیر به کار گیری طراحی آموزشی انگیزشی کلر بر هشت متغیر شامل: یادگیری مهارت خواندن، یادداری مهارت خواندن، یادگیری مهارت نوشتن، یادداری مهارت نوشتن، یادگیری قواعد دستوری، یادداری قواعد دستوری، یادگیری معنی واژگان، و یادداری معنی واژگان درس زبان انگلیسی بررسی شد. تعداد 50 نفر از دانش آموزان پسر دوم راهنمایی از دانش آموزان ناحیه یک کرج در سال تحصیلی 90 - 1389 به صورت تصادفی در دو گروه(گروه کنترل 27 نفر و گروه آزمایش 23 نفر) قرار گرفتند. در یک گروه الگوی طراحی کلر به کار گرفته شد و در گروه دیگر این الگو به کار گرفته نشد. از هر دو گروه پیش آزمون و پس آزمون به عمل آمد و پس آزمون دوم(یادداری) بعد از 21 روز از آخرین جلسه آموزش انجام شد. داده های به دست آمده از این تحقیقات با استفاده از آزمون تفاضل مانوا مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در نهایت جهت بررسی میزان تأثیر متغیر مستقل بر وابسته ازاندازه اثر استفاده شد. برای محاسبه اندازه اثر از فرمول کوهن و برای تفسیر آن نیز از جدول کوهن استفاده گردید. هشت فرضیه پژوهشی در قالب دو فرضیه اساسی به صورت زیر قرار گرفت. (فرضیه اول) استفاده از الگوی طراحی آموزشی انگیزشی کلر سبب یادگیری مهارت خواندن، نوشتن، قواعد دستوری ، و واژگان درس زبان انگلیسی می شود. پس از حذف اثر پیش آزمون، تأثیر آموزش الگوی طراحی آموزشی انگیزشی کلر بر یادگیری مهارت خواندن، نوشتن، قواعد دستوری و واژگان دانش آموزان در درس زبان انگلیسی با احتمال 99 در صد حمایت لازم را دریافت کرد (01/0>p ). اندازه اثر برای متغیر های یادگیری به صورت زیر به دست آمد. یادگیری خواندن(15/1)، یادگیری نوشتن(09/1)، یادگیری قواعد دستوری(33/1)، و یادگیری واژگان(90/1). (فرضیه دوم)استفاده از الگوی طراحی آموزشی انگیزشی کلر سبب یادداری مهارت خواندن، نوشتن، قواعد دستوری ، و واژگان درس زبان انگلیسی می شود. نتایج نشان می دهد از نظر آماری بین دو گروه کنترل و آزمایش در نمرات یادداری خواندن، نوشتن، قواعد دستوری ، و واژگان درس زبان انگلیسی تفاوت معنادار وجود دارد. اندازه اثر برای متغیر های یادداری به صورت زیر به دست آمد. یادداری خواندن(56/0.)، یادداری نوشتن(32/1)، یادداری قواعد دستوری(24/1)، و یادداری واژگان(63/1).
کبومرث تقی پور داریوش نوروزی
در پایان با انجام پس آزمون ها و تحلیل کواریانس داده های حاصل، مشخص گردید که بین میزان یادگیری گروه آزمایش و کنترل در درس علوم تجربی تفاوت معناداری وجود دارد و گروه آزمایش از یادگیری بهتری برخوردار می باشد و هم چنین نتایج نشان داد که دانش آموزان گروه آزمایش در پس آزمون یادداری نیز نسبت به گروه کنترل بهتر عمل نموده است.
عظیمه منصورپور خدیجه علی آبادی
پژوهش حاضر با هدف " امکان سنجی آمادگی یادگیری الکترونیکی دانشگاه پیام نور مرکز اهواز " با روش پیمایشی انجام شد . سه سوال اصلی تحقیق چنین بود : " 1- دانشگاه پیام نور مرکز اهواز در بعد آمادگی سخت تا چه حد از آمادگی لازم جهت پیاده سازی یادگیری الکترونیکی برخوردار است ؟ ، 2- دانشگاه پیام نور مرکز اهواز در بعد آمادگی نرم تا چه حد از آمادگی لازم جهت پیاده سازی یادگیری الکترونیکی برخوردار است ؟ و 3- دانشگاه پیام نور مرکز اهواز در بعد آمادگی نظارت ، هماهنگی و پشتیبانی تا چه حد از آمادگی لازم جهت پیاده سازی یادگیری الکترونیکی برخوردار است ؟ 332 دانشجو ، 23 استاد ، 1 مسئول مرکز رایانه ، 3 مدیر و 8 نفر کارکنان دانشگاه پیام نور مرکز اهواز از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند . داده های پژوهش از طریق پرسشنامه ی پیش ساخته مبتنی بر مدل انتخاب شده ( مدل بومی دانشگاه های ایران) گردآوری شد و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . بررسی ها نشان داد که میانگین محاسبه شده برای بعد آمادگی سخت (60/26) ، بعد آمادگی نرم (19/32) ، بعد آمادگی نظارت ، هماهنگی و پشتیبانی (22/22) و میانگین محاسبه شده برای آمادگی یادگیری الکترونیکی بطور کل (06/32) می باشد ، با مقایسه میانگین های محاسبه شده با عدد نرم 50 ، میانگین بصورت معنی داری کوچکتر از عدد نرم 50 بود در نتیجه دانشگاه از نظر تمام گروه های مورد بررسی در تمام ابعاد سه گانه آمادگی سخت ، نرم و نظارت ، هماهنگی و پشتیبانی از سطح پایینی از آمادگی الکترونیکی جهت پیاده سازی یادگیری الکترونیکی برخوردار است . همچنین در بررسی میزان اولویت هر یک از این ابعاد در آمادگی الکترونیکی این دانشگاه ، با توجه به رتبه های بدست آمده از نظر تمام گروه ها این نتیجه حاصل شد : از نظر اعضا هیات علمی ، کارکنان ، مرکز رایانه و دانشجویان بعد آمادگی سخت با رتبه (60/2 ) در اولویت اول ، بعد آمادگی نرم با رتبه (29/2) اولویت دوم و بعد آمادگی نظارت ، هماهنگی و پشتیبانی با رتبه (89/1 ) در اولویت سوم آمادگی الکترونیکی جهت پیاده سازی یادگیری الکترونیکی در دانشگاه پیام نور مرکز اهواز قرار دارند .
لیلا قربانخان داریوش نوروزی
پیشرفت تحصیلی یکی از مسائل مهم مطرح در نزد متخصصان تعلیم و تربیت می باشد که محققان را بر آن داشته که در این زمینه به تحقیق و تفکر بپردازند. شناسایی عوامل موثر در حصول به یادگیری، یکی از مقوله های مهم و مورد پژوهش می باشد. از آنجا که عوامل موثر بر یادگیری بسیار گسترده و وسیع هستند، شناسایی این عوامل در رفع مشکلات و نارسایی های سیستم آموزشی مهم است. (شریعتمداری، 1369( محققان بخشی از عوامل موثر در پیشرفت تحصیلی را مورد بررسی قرار داده اند اما تعدادی از این عوامل کمتر مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است ازجمله این مفاهیم سبک های یادگیری و یادگیری خود تنظیمی است. ازجمله مفاهیمی که به عنوان مکمل رفتارهای ورودی به کار می رود و عامل موثری بر یادگیری فرض شده سبک های یادگیری است. سبک های یادگیری بر چگونگی یادگیری یادگیرنده اشاره دارد نه به این که او به چه خوبی از عهده یادگیری بر می آید، به سخن دیگر، سبک های یادگیری ترجیحات فرد هستند نه توانایی های یادگیری، (دی چکو و کرافورد، 1974 ) یکی دیگر از نظریه هایی که توجه پژوهشگران را به خود معطوف ساخته است، نظریه یادگیری خود تنظیمی است. چارچوب اصلی این نظریه براین اصل استوار است که دانش آموزان چگونه از نظر باورهای فراشناختی، انگیزشی و رفتاری یادگیری خود را سازماندهی می کنند. (لنینبرینک و پینتریچ، 2002) خود تنظیمی به توانایی دانش آموزان برای فهمیدن و کنترل یادگیری شان اشاره دارد .اساساً جهت موفقیت در دوره های درسی عامل مهمی به حساب می آید. به طور کلی یادگیری خود تنظیمی یک موضوع مهم برای یادگیری انسان است. با توجه به اهمیت سبک های یادگیری و یادگیری خود تنظیمی که هر دو نوعی آگاهی از خود هستند که اولی بر روش های ترجیحی یادگیری و دومی بر نحوه یادگیری خود دلالت دارد تلاش می شود تا ارتباط بین این 2 عامل و تأثیر آن بر پیشرفت تحصیلی مشخص گردد. و لازم است تا معلمان با آگاهی از این عوامل و استفاده آن در روشهای تدریس خود، زمینه ی افزایش یادگیری و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان خود را فراهم آورند شناخت یادگیرنده در زمینه های مختلف درسی می تواند منجر به نوعی طراحی خاص آموزشی و درسی شود که موجبات تسهیل در یادگیری را فراهم سازد تا از این راه هم، زمان آموزش را کوتاه کند و هم میزان یادگیری را افزایش دهد. (نوروزی، 1383 ) نتایج تحقیقات نشان داده اند که سازگار کردن مواد آموزشی برای برآورده کردن نیازهای گوناگون یادگیری دانش آموزان می تواند برای آنها سودمند باشد این امر مستلزم آن است که سبک های یادگیری آنها را شناسایی کرده و بدانیم که برای هر سبک چه نوع مطلبی مورد نیاز است افراد همان گونه که تفاوتهای فردی زیادی دارند، شیوه های یادگیری متنوعی نیز دارند. قدرت توانمندی و ترجیحات آنها در روشی قرار دارند که آنها اطلاعات را جذب کرده و پردازش می کنند. کلید اصلی درگیر کردن و ادامه شرکت دانش آموزان در فرایندهای یادگیری و فراگیری هر چه بیشتر مطالب توسط آنها، در فهم ترجیحات و سبک یادگیری ومیزان خودتنظیمی هر یک از آنها قرار دارد که می تواند به طور مثبت یا منفی عملکرد آنها را تحت تأثیر قرار دهد. (هارتمن ، 1995) هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه سبکهای یادگیری با یادگیری خود تنظیمی در پیشرفت تحصیلی در هنرجویان هنرستانی انجام گرفته است. جامعه آماری مورد مطالعه هنرجویان هنرستانهای کاردانش شهرستان شهریار است که بر اساس جدول تعیین اندازه جامعه (مورگان،1970) برابر 270 نفر تعیین شده است. نمونه گیری در این پژوهش به روش نمونه گیری تصادفی و رشته تحصیلی انجام گرفته است. اطلاعات و متغییرها از آزمون سبکهای یادگیری فلدر- سیلورمن و خود تنظیمی بوفارد، و پیشرفت تحصیلی آنها از معدل خرداد ماه بدست آمد، فرضیه های پژوهش از طریق آزمون های آماری خی دو،همبستگی و رگرسیونهای چند متغییری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت،و بر آن اساس نتایج زیر بدست آمده بین سبک های یادگیری و پیشرفت تحصیلی هنرجویان رابطه ای وجود ندارد و افراد با هر سبک یادگیری می توانند پیشرفت قابل توجه ای در زمینه تحصیل داشته باشند. و بین سبک های یادگیری و یادگیری خود تنظیمی رابطه معنا داری دیده نشد. اما بین یادگیری خودتنظیمی و پیشرفت تحصیلی هنرجویان در سطح 0.05 رابطه معنا داری وجود دارد
سمیه اسکندریان محمد حسن امیرتیموری
پیشرفت های عصر جدید اهمیت یادگیری را بیش از پیش برجسته ساخته است و هم چنین این اهمیت یادگیری ؛ خود بیش از قبل آموزش راهبردهای یادگیری (شناختی و فراشناختی ) را می طلبد. لورنجر (1994) معتقد است که میزان موفقیت دانش آموزان در تکالیف یادگیری بستگی به کابرد موثر راهبردهای یادگیری دارد. کاربرد راهبردهای یادگیری اعم از راهبردهای شناختی و فرا شناختی در خلال یادگیری می تواند فرآیند یادگیری را تحت تاثیر قرار دهد.از این رو هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر یادگیری و یادداری دانش آموزان پایه دوم دبستان در دروس ریاضی، فارسی و علوم شهرستان بهارستان می باشد. نمونه پژوهش شامل 50 نفر بود که به صورت تصادفی انتخاب و به دوگروه کنترل و آزمایشی تقسیم شده بودند. ابزارهای پژوهش شامل پیش آزمون –پس آزمون یادگیری و پس آزمون یادداری می باشد. بعد از اخذ پیش آزمون از گروها، راهبردهای شناختی و فراشناختی در غالب 15 جلسه به دانش آموزان گروه آزمایش آموزش داده شد. سپس آزمون یادگیری و چندی بعد آزمون یادداری از دانش آموزان به عمل آمد، تا تاثیر این آموزش را بر یادگیری یادداری دروس تدریس شده در بازه زمانی بعد ازدوره آموزشی سنجیده شود. در نهایت پس از تحلیل توصیفی و استنباطی داده ها این نتایج بدست آمد که بین دو گروه کنترل و آزمایش تفاوت معنادار در نمرات یادگیری ریاضی و یادداری ریاضی، نمرات یادگیری علوم و یادداری علوم ، نمرات یادگیری فارسی و یادداری فارسی وجود دارد و گروه آزمایش در پس آزمون ها ی یادگیری و یادداری عملکرد بهتری نسبت به گروه کنترل داشته است. پس از تبین پیشینه پژوهش این نتیجه قابل درک است که آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر یادگیری و یادداری دانش آموزان پایه دوم در دروس ریاضی ، فارسی و علوم تاثیر مثبت می گذارد.لذا باید یر آموزش این راهبردها در دوره ابتدایی توحه ویژه ای واقف گردد.
حسین دهقان زاده داریوش نوروزی
چکیده هدف این پژوش مقایسه ی میزان اثر بخشی الگوهای طراحی آموزشی رایگلوث و گانیه با همدیگر و با روش مرسوم دریادگیری و یادداری درس حرفه وفن سوم راهنمائی بود . برای رسیدن به این هدف از روش آزمایشی و از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد . جامعه این پژوهش تمامی دانش آموزان سوم راهنمائی پسر شهرستان قدس و نمونه آن 59 نفر از این جامعه بود که از طریق نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و در سه گروه گواه ،آزمایشی یک و آزمایشی دو که به ترتیب با روشهای مرسوم ، الگوی طراحی آموزشی گانیه و الگوی طراحی آموزشی رایگلوث ، آموزش برای آنها ارائه شد قرار گرفتند . برای هر سه گروه پیش آزمون، پس آزمون و آزمون یادداری اجرا شد . برای تحلیل داده ها در بخش آمار توصیفی، شاخص هایی نظیر میانگین و انحراف استاندارد نمرات، مورد استفاده قرار گرفته است و در بخش آمار استتنباطی و برای بررسی فرضیه پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس بهره گرفته شده است . نتایج بدست آمده نشان دادند که تفاوت بین گروه های آموزش مرسومو الگوهای طراحی آموزشی رایگلوث و گانیه در سطح معناداری 95درصد اطمینان معنادارمی باشد ولی بین الگوهای طراحی آموزشی گانیه و رایگلوث تفاوت معناداری مشاهده نشد . کلمات کلیدی : یادگیری ، آموزش ، طراحی آموزشی ،الگوهای طراحی آموزشی ، رایگلوث ، گانیه
یاسر حسنی داریوش نوروزی
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین سبک های تفکر(قضایی، اجرایی و قانون گذارانه) و خودکارآمدی رایانه می باشد. جامعه آماری این تحقیق کلیه دانشجویان دانشکده ادبیات وعلوم انسانی داشگاه اراک می باشد، در این تحقیق با استفاده از جدول مورگان تعداد 150 نفر از بین دانشجویان بطور تصادفی مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری در این تحقیق آزمون سبک های تفکر و آزمون خودکارآمدی مورفی بود. داده های این تحقیق با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی( میانگین، فراوانی، واریانس، رگرسیون و همبستگی) و همچنین با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که نتایج آن به شرح زیر می باشد: برای سئوال اول سبک های تفکر توان پیش بینی خودکارآمدی رایانه در افراد را دارد بنابر این سئوال اول تحقیق مورد تایید قرار می گیرد. سئوال دوم: بین سبک قضایی با خود کارآمدی رایانه با اطمینان 0/99 رابطه وجود دارد. سئوال سوم: بین سبک قانون گذارانه و خودکارآمدی رایانه با اطمینان 0/99 رابطه وجود دارد. سئوال چهارم: بین سبک اجرایی و خودکارآمدی رایانه با اطمینان 0/99 رابطه وجود دارد. بنابر این کلیه سئوال های مطرح شده در این تحقیق مورد تایید قرار گرفتند.
کیوان اسحقی ایل بیکی خدیجه علی آبادی
هدف پژوهش حاضر، مقایسه تاثیر کتاب های درسی الکترونیکی فرامتن و ساده بر میزان یادگیری و یادداری دانشجویان رشته تکنولوژی آموزشی در مقطع کارشناسی دانشگاه علامه طباطبایی است. از این جامعه، 30 نفر به شیوه ی نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. در این پژوهش ما از دو گروه کنترل و آزمایش(هرکدام 15 نفر) استفاده کردیم که برای گروه کنترل از کتاب درسی الکترونیکی ساده و برای گروه آزمایش از کتاب درسی الکترونیکی فرامتن استفاده شد. آنها طی جلسات معین به مطالعه محتوای مورد نظرشان از طریق کتاب های الکترونیکی مربوط به گروه خودشان پرداختند و سپس از آنها آزمون های یادگیری و یادداری بعمل آمد. پس از اینکه داده ها جمع آوری شد با استفاده از آمار توصیفی( جداول توزیع فراوانی درصدی، میانگین، انحراف معیار، نمودار) و آمار استنباطی( آزمون تحلیل کوواریانس) برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که اگرچه کتاب های درسی الکترونیکی فرامتن نسبت به نوع ساده ی آنها تاثیر بیشتری بر میزان یادگیری دانشجویان دارند اما در زمینه ی یادداری، این تاثیر به چشم نمی خورد.
حمیرا پوراصغری داریوش نوروزی
تربیت شهروند خوب از دل مشغولی های اکثر نظام های دنیا به شمار می آید، آموزش شهروندی سرمایه گذاری برای آینده مورد نظر کشور در تمامی ابعاد است. نظام آموزشی هر کشوری متأثر از نظام ارزش های حاکم بر جامعه ی آن است و بالتبع تربیت شهروندی در راستای فرهنگ و هویت دینی و ملی جامعه، انجام می گیرد، کشور ما نیز برای این که از چالش ها و آسیب های اجتماعی موجود در امان بماند و انسجام سیاسی، فرهنگی و ملی خویش را حفظ نماید، باید به مقوله آموزش مفاهیم شهروندی بیش از پیش توجه کندو زمانی می توان از حقوق شهروندی صحبت کرد که مفهوم آن را با تمام وجوه و مشخصات آن شناساند و بارور گردد.در این میان نظام آموزشی و برنامه درسی نقش کلیدی را در تربیت شهروندان بر عهده می گیرند و کتب درسی باید بر اساس اهداف آموزش و پرورش و متناسب با شیوه های نوین که در بردارنده ی اهداف شهروندی در جامعه ، تدوین گردد و مناسب ترین و فراگیر ترین روش آموزش کتب درسی می باشند. همچنین مناسب ترین زمان برای آموزش این مفاهیم از پایین ترین سننین آموزش رسمی یعنی دبستان می باشد. آموزش شهروندی دانش آموزان را به مهارت هایی همچون رشد اعتماد به نفس، رشد مهارت های تشخیص دید- گاهها، رشد مهار ت های تفکر انتقادی در مباحث، رشد مهارت های همکاری و حل تعارض، اعتماد به نیروی خلاقیت، رشد مهارت های مشارکت دموکراتیک و به دست آوردن تجربه از عمل برای تغییر مجهز می کند. در این پژوهش تحلیل سیر تحول مفاهیم شهروندی در محتوای کتب تعلیمات اجتماعی مقطع ابتدایی بر اساس دیدگاه آکسفام مورد بررسی قرار گرفته شده است. بنابر این پژوهش حاضر در صدد است، به تحلیل میزان آموزش های مفاهیم شهروندی در کتب تعلیمات اجتماعی مقطع ابتدایی بپردازد و مشخص کند که آیا میزان این گونه آموزه ها کافی بوده است و آیا با بالا رفتن سن دانش آموزان و اجتماعی تر شدن آنان به همان نسبت میزان این آموزه ها در محتوای کتب تعلیمات اجتماعی تغییری کرده است و بیشتر شده است و آیا این محتواها توانسته اند تا حد معقولی به دانش آموزان شهروند خوب بودن در جامعه را آموزش دهند؟ در این تحقیق محقق سعی دارد از معیاری برای تحقیق خود انتخاب کند که بین المللی و قابل قبول همگان باشد تا مقایسه و سنجش به درستی و با ملاک های جهانی صورت گیرد لذا بر این اساس از مولفه های آکسفام استفاده کرده است. روش تحلیل محتوا و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی(فراوانی، درصد فراوانی، فراوانی تجمعی، جدول و نمودارها) استفاده شده است. با توجه به نتایج به دست آمده سیر پیشرفت مفاهیم شهروندی با توجه به بالا رفتن سن دانش آموزان و اجتماعی تر شدن آنان، بسیار کم و محدود پیشرفت کرده است اما در بعضی موارد هم سیر یکسان و بیشتر هم داشته است با توجه به نتایج نمی توان با اطمینان بیان کرد که سال به سال با توجه به افزایش محتوا و حجم کتاب، مفاهیم شهروندی در این سه کتاب به ترتیب بیشتر شده و روند صعودی داشته است.
رباب نوریان خدیجه علی آبادی
هدف از این پژوهش مقایسه تاثیر چندرسانه ای تولید شده بر اساس اصول مایر در درس جغرافیا با چندرسانه ای تائید شده وزارت آموزش و پرورش بر یادگیری و یادداری دانش آموزان پایه سوم راهنمایی شهر قزوین بوده است. این پژوهش به لحاظ ماهیت، موضوع، اهداف و فرضیه های آن از نوع کاربردی است و در زمره طرح های شبه آزمایشی قرار دارد. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر پایه سوم راهنمایی شهر قزوین تشکیل می دادند. جهت انتخاب نمونه های مورد نظر از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. به این ترتیب که با مراجعه به آموزش و پرورش ناحیه 2 شهر قزوین، مدرسه راهنمایی قدس به عنوان نمونه هدفمند برای اجرای پژوهش انتخاب گردید. از میان کلاس های سوم این مدرسه 1 کلاس به شکل تصادفی با حجم نمونه 30 نفر انتخاب شده و دانش آموزان کلاس به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره جایگزین شدند. سپس یک گروه در معرض سطح اول متغیر مستقل (گروهی که آموزش از طریق چندرسانه ای منطبق بر اصول مایر دریافت کردند) و گروه دیگر در معرض سطح دیگری از متغیر مستقل ( گروهی که آموزش از طریق چندرسانه ای تائید شده وزارت آموزش و پرورش دریافت کردند) قرار گرفت. متغیرهای وابسته این پژوهش یادگیری و یادداری بودند که به وسیله آزمون های مربوط به هر متغیر مورد اندازه گیری قرار گرفتند. ابزارهای این پژوهش عبارت بودند از 1- آزمون یادگیری محقق ساخته در درس جغرافی سوم راهنمایی، 2- آزمون یادداری محقق ساخته که در راستای سوالات آزمون یادگیری بود. داده های حاصل از اجرای این آزمون ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و t مستقل به کمک نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد، یادگیری و یادداری دانش آموزانی که تحت تاثیر آموزش از طریق چندرسانه ای تولید شده بر اساس اصول مایر بودند به طور معنادار بیشتر از دانش آموزان آموزش دیده از طریق چندرسانه ای تائید شده وزارت آموزش و پرورش است.
نسرین محمدحسنی داریوش نوروزی
عصر جدید به همراه تحولات بسیار خود، چهره ارتباط در جهان را دستخوش دگرگونی های بسیاری کرده است. دنیای آموزش نیز، تحت تاثیر این تحولات برای همگام شدن با پیشرفت های نوین به پیکاری رو به جلو قدم گذاشته است. یکی از این قدم ها، تلاش متصدیان تعلیم و تربیت برای استفاده از رسانه های جدید در انتقال مفاهیم آموزشی است. اینکه رسانه ی فیلم تا چه اندازه می تواند به عنوان حامل پیام های مهم آموزشی، موثر باشد، تلاش تحقیق حاضر بوده تا با بررسی عملکرد فیلم سازان جشنواره رشد مشخص کند به چه میزان این فیلم ها در انتقال مفهوم تفکر موفق عمل کرده اند. جامعه آماری این تحقیق را تمامی فیلم های چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم رشد( چلچله) تشکیل داده که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد بیست فیلم انتخاب و بعد از تعیین خرده مهارت های تفکر انتقادی از طریق چک لیست محقق ساخته میزان وجود این مولفه ها در سکانس های فیلم مورد بررسی قرار گرفته است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی (شامل کمترین، بیشترین، میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی( t مستقل تک گروهی) استفاده شد. نتایج نشان داد که عملکرد فیلم ها در انتقال مفهوم تفکر انتقادی نسبتا مطلوب بوده است. از میان خرده مهارت های تفکر انتقادی، بیشترین امتیاز متعلق به مهارت " فراشناخت" و کمترین امتیاز متعلق به مهارت " استدلال کردن" بود است. در خرده مهارت های سوال کردن، ارتباط دادن و فراشناخت تفاوت معنادار می باشد و در خرده مهارت های تحلیل کردن، ارزشیابی، استدلال، کاربرد واژگان انتقادی و استفاده از تکنیک نتیجه باز تفاوت معنادار نمی باشد.
اصغر مقدم زاده داریوش نوروزی
تئوری های طراحی آموزشی ، رویکرد های مختلفی را تجربه کرده اند از مهم ترین این رویکرد ها در طراحی آموزشی می توان به رویکرد سیستمی و غیر سیستمی (ساختن گرایی ) اشاره کرد که مدل های مختلفی از این رویکرد ها به وجود آمده است . که پژوهش حاضر برآن است تا تاثیر هر یک از این رویکرد ها را با روش مرسوم بر یادگیری و یادداری مقایسه کند به همین خاطر از رویکرد سیستمی الگوی کمپ و از رویکرد ساختن گرایی مدل محیط های یادگیری جاناسن به طور نمونه انتخاب شد جامعه آماری پژوهش ، تمام دانش آموزان پایه دوم راهنمایی شهرستان بناب در سال تحصیلی 91-90 بود و نمونه آماری 59 نفر از دانش آموزان به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد و در سه گروه گواه ، آزمایشی یک و آزمایشی دو که به ترتیب با روش های مرسوم الگوی طراحی کمپ و الگوی طراحی جاناسن ، آموزش برای انها ارائه شد برای هر سه گروه پیش آزمون ، پس آزمون و آزمون یادداری اجرا شد و پس از اجرا جمع آوری و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کواریانس انجام شد و نتایج زیر به دست آمد 1. تاثیر طراحی آموزشی مبتنی بر ساختن گرایی بر یادگیری دانش آموزان بیشتر از روش مرسوم است 2. تاثیر طراحی آموزشی مبتنی بر ساختن گرایی بر یادداری دانش آموزان بیشتر از روش مرسوم است 3. تاثیر طراحی آموزشی مبتنی بر کمپ بر یادگیری دانش آموزان بیشتر از روش مرسوم است 4. تاثیر طراحی آموزشی مبتنی بر کمپ بر یادداری دانش آموزان بیشتر از روش مرسوم است 5. تاثیر طراحی آموزشی مبتنی بر ساختن گرایی بر یادداری دانش آموزان بیشتر از الگوی کمپ است 6. تفاوت معنا داری در یادگیری بین الگوی کمپ و مدل جاناسن در بین دانش آموزان وجود ندارد
علی حسن مرادی محمدحسن امیرتیموری
دانش اقسام گوناگون دارد و راه های تفکر در مورد اقسام دانش نیز متفاوت است، پس بنابراین نه یک راه ثابت برای یادگیری امور مختلف وجود دارد و نه نتیجه آموزش برای هر یک از یادگیرندگان یکسان می باشد. برای آموزش موثر و مفید بایستی طراحی کرد و به آموزش به صورت سیستماتیک برخورد نمود. لذا شیوه های طراحی موقعیت های یاددهی _ یادگیری متفاوت در موضوعات گوناگون می تواند پاسخگوی پرورش تفکر در زمینه های گوناگون باشد. از این رو بهره گیری از رویکردهای مختلف طراحی آموزشی از جمله راه کارهایی است که می تواند هدف نهایی آموزش که همان یادگیری است را تحقق بخشد. با توجه به ضرورت امر طراحی در فرایند تدریس و یادگیری، پژوهش حاضر نیز با هدف مقایسه تاثیر آموزش مبتنی بر الگوهای طراحی آموزشی گانیه و بای بی بر یادگیری و یادداری مفاهیم و اصول در درس علوم تجربی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه ی دانش آموزان پسر سال سوم راهنمایی ناحیه 1شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 91-90 به شمار می رود. در این تحقیق نمونه اصلی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده، و از روش شبه آزمایشی از طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروهای آزمایشی استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش به این صورت می باشد: 1. یادگیری اصول در الگوی طراحی آموزشی پنج مرحله ای بای بی بهتر از الگوی طراحی آموزشی گانیه بوده است. 2. یادگیری مفاهیم در الگوی طراحی آموزشی پنج مرحله ای بای بی بهتر از الگوی طراحی آموزشی گانیه بوده است. 3. یادداری اصول در الگوی طراحی آموزشی پنج مرحله ای بای بی بهتر از الگوی طراحی آموزشی گانیه بوده است. 4. بین یادداری مفاهیم در الگوی طراحی آموزشی پنج مرحله ای بای بی و الگوی طراحی آموزشی گانیه تفاوت معناداری وجود ندارد.
محمّد ابوبکری اسماعیل زارعی زوارکی
پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین میزان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات با کارآفرینی و انگیزه پیشرفت دانشجویان دانشگاه تهران می پردازد. این پژوهش از نوع توصیفی و به شیوه همبستگی انجام شده است. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه تهران، که در سال تحصیلی 91-90 در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد به تحصیل مشغول بودند، می باشد که تعداد نمونه برابر با 267 نفر دانشجو با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شده اند. ابزارهای مورد استفاده این پژوهش پرسشنامه فناوری اطلاعات و ارتباطات (محقق ساخته)، کارآفرینی روبینسون و همکاران (1991) و انگیزه پیشرفت دکتر وی پی باهار گاوا (1994)می باشد برای تحلیل داده ها از دو سطح توصیفی(میانگین، میانه، انحراف استاندارد و...) و استنباطی(آزمون کالموگروف و ضریب همبستگی اسپیرمن) استفاده شد.یافته ها نشان داد بینict و کارآفرینی در کل نمونه(گروه های آموزشی علوم انسانی ، علوم پایه و فنی مهندسی) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.بین ict و انگیزه پیشرفت در کل نمونه(گروه های آموزشی علوم انسانی ، علوم پایه و فنی مهندسی) رابطه معنی داری وجود ندارد. با توجه به نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها، با افزایش میزان استفاده افراد از ict نمره کارآفرینی آن ها افزایش می یابد.
مجید بهرامی داریوش نوروزی
به منظور شناخت و بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر بازخورد تصویری بر رعایت انضباط دانش آموزان مقطع متوسطه استان قم در سال تحصیلی91 - 1390، و همچنین تأثیر بازخورد تصویری بر سه سوال پژوهشی مورد مطالعه،آیا بازخورد ویدئویی بر مسولیت پذیری تأثیر دارد؟آیا بازخورد ویدئویی بر رعایت حُسن ادب و رفتار تأثیر دارد؟ و آیا بازخورد ویدئویی بررعایت آیین نام? انضباطی تأثیر دارد؟ یکی از دبیرستانهای پسرانه قم که مجهّز به دوربین مداربسته بود را انتخاب کرده و تعداد ده نفر از دانش آموزان این مرکز آموزشی به عنوان نمون? تحقیق با روش تصادفی ساده انتخاب گردید. ابتدا با یک فهرست وارسی محقق ساخته به بررسی رفتار انضباطی آنان پرداخته و از طریق دوربین ها رفتار آنان را مورد مشاهده قرار دادیم، سپس با اجرای یک فیلم محقق ساخته بر اساس رفتار انضباطی دانش آموزان وآیین نامه انضباطی وزارت آموزش وپرورش، مجدد پس از گذشت یک هفته از اجرای فیلم آموزشی، با استفاده از فهرست وارسی و دوربین مداربسته رفتار آنان مورد کنترل و مشاهده قرار گرفت، پس از جمع آوری داده ها و تجزیه وتحلیل آنها با استفاده از برنامه spss و روش آماری توصیفی به شکل نمودار، مقایس? آنها با یکدیگر، نتیجه نشان داد، استفاده از بازخورد ویدئویی در افزایش مسولیت پذیری، حُسن ادب و رفتار و رعایت آیین نام? انضباطی دانش آموزان موثر است.
محبوبه خسروی کوروش فتحی واجارگاه
این پژوهش به دنبال طراحی الگوی مفهومی پذیرش نوآوری در برنامه درسی در نظام آموزش عالی ایران می باشد. در این راه با استفاده از نظرات خبرگان موضوع و به روش گراندد تئوری الگویی را پیشنهاد و آزمون می نماید.
زین العابدین صفدری داریوش نوروزی
با توجه به خلا تحقیقات داخلی در زمینه تولید بازی های رایانه ای آموزشی و نیز احساس نیازی که دیده می شود، تصمیم به طراحی و تولید بازی رایانه ای آموزشی گرفته شد. برای این که بازی بتواند هم جنبه سرگرمی و هم جنبه آموزشی داشته باشد و نیز تعامل مناسبی میان طراحان آموزشی و طراحان بازی های رایانه ای در فرآیند تولید اتفاق بیفتد، از مدل طراحی آموزشی doddel کمک گرفته شد. علیرغم شواهدی که دال بر اثربخش بودن استفاده از این مدل هستند، تا کنون هیچ مطالعه تجربی ای برای یافتن نقاط قوت، نقاط ضعف و بهبودهای احتمالی این مدل انجام نشده است. لذا هدف مطالعه در پیش رو علاوه بر طراحی، تولید، اجرا، ارزشیابی و بالانس کردن نمونه اولیه تولید شده، ارزشیابی مدل doddel نیز می باشد. برای نیل به این اهداف محقق به دنبال یافتن پاسخ به سوالات زیر است: 1) در نمونه اولیه بازی تولید شده بر اساس این مدل تا چه میزان اصول طراحی بازی و اصول رویکرد یادگیری مبتنی بر بازی های رایانه ای رعایت شده است؟ 2) برای بالانس کردن نمونه اولیه چه اصلاحاتی باید بر روی آن صورت پذیرد؟ 3) نقاط ضعف و قوت مدل این چه هستند؟ 4) چه اصلاحاتی می توان بر روی آن اعمال کرد؟ در پژوهش حاضر نمونه اولیه بازی رایانه ای آموزشی قیفاووس برای آموزش مفاهیم نورشناسی (اپتیک) در درس علوم مقطع راهنمایی بر اساس این مدل طراحی و تولید شد. برای بررسی این نمونه، روش شناسی پژوهش تکوینی به کار گرفته شد و در آن از مشاهده، مصاحبه تفکر با صدای بلند، مصاحبه نیم-ساختار یافته، و بررسی مستندات برای جمع آوری داده های تکوینی استفاده گردید. نتایج نشان داد که برای بالانس کردن نمونه اولیه تولید شده و نیز رعایت کردن نکاتی برای داشتن محصول نهایی بهتر مهم ترین پیشنهاداتی که می توان مطرح نمود عبارتند از: 1) اضافه شدن بخشی برای مستندات علمی و پس زمینه های علمی معماها؛ 2) طراحی یک نوع سیستم ارزشیابی در پایان هر بخش از بازی؛ 3) ساده تر شدن واسط برای ساده تر شدن استفاده از بازی برای مخاطبان با سنین پایین؛ و 4) تعبیه سیستم پاداش و امتیازدهی. همچنین، doddel می تواند به مدل طراحی آموزشی بهتری تبدیل شود اگر در این ابعاد بهبود یابد: 1) در نظر گرفتن فرآیندی غیرخطی برای مدل؛ 2) در نظر گرفتن مولفه های نیازسنجی و بازاریابی محصول نهایی در مرحله آنالیز موقعیت؛ 3) اشاره به مولفه های تصمیم گیری در مورد چگونگی و زمان ارزشیابی مفاهیم آموزشی در بازی، و سیستم راهنمایی بازی در مرحله مستند طراحی؛ و 4) لحاظ کردن مولفه مشخصات فنی بازی در مرحله مستندات تولید.
مینا آذرنوش داریوش نوروزی
این پژوهش به منظور بررسی تأثیر استفاده از روش آموزشیاری در قالب روش های تدریس آموزش انفرادی هدایت شده و آموزش انفرادی تجویز شده بر میزان یادگیری دانشجویان دختر و پسر با سبک های یادگیری وابسته به زمینه و نابسته به زمینه انجام گرفت. روش انجام پژوهش شبه تجربی بوده است. از جامعه ی آماری دانشجویان، 6و کلاس درس زبان تخصصی دوره ی کارشناسی رشته ی تکنولوژی آموزشی شامل50 نفر انتخاب شدند که هر یک به وسیله ی سه آموزشیار با دو روش مختلف آموزش دیدند. سبک های یادگیری دانشجویان( وابسنه به زمینه و نابسته به زمینه) با آزمون geft تعیین گردید. پیش از شروع تدریس توسط آموزشیاران، پیش آزمونی برای کل دانشجویان اجرا شد. ابزار گردآوری داده ها، آزمون معلم ساخته بود که روایی محتوایی و پایایی آن مورد تأیید قرار گرفت. داده های بدست آمده با استفاده از آزمون mancova مورد تحلیل قرار گرفت و نتایج حاصل از این تحلیل آماری تأثیر متقابل سبک یادگیری و روش آموزش را مورد تأیید قرار داد و در مورد جنسیت نتایج معناداری حاصل نشد. در کل، این مطالعه نشان داد که کمک گرفتن از آموزشیاران در امر تدریس، در نظر گرفتن سبک های یادگیری دانشجویان و انتخاب روش تدریسی متناسب با سبک یادگیری دانشجویان در افزایش یادگیری دانشجویان در درس زبان تخصصی تأثیر مثبت دارد.
محمدحسن افشار محمد رضا نیلی
این پژوهش با هدف تحلیل و ارزشیابی چند رسانه ای های آموزشی درس عربی پایه اول دبیرستان بر اساس استانداردهای تعاملی در سال تحصیلی 92-91 انجام شد. سوال اصلی این پژوهش عبارت بود از: آیا محتوای علمی چند رسانه ای های آموزشی درس عربی پایه اول دبیرستان بر اساس استانداردهای تعاملی تهیه و تولید می شوند؟در این پژوهش از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. واحد تحلیل در این تحقیق متن، تصویر و صدا می باشد که برای هر نرم افزار بصورت درس به درس بررسی شده است. جامعه آماری این پژوهش را چند رسانه ای های آموزشی درس عربی سال اول دبیرستان موجود در بازار شامل شرکت های نافع، لوح وقلم، لوح دانش و فراست تشکیل دادند که به دلیل محدود بودن جامعه تمام جامعه آماری به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. ابزار جمع آوری داده هایک چک لیست شامل نه سوال فرعی پژوهش بصورت محقق ساخته و در برگیرنده یک مقیاس پنج درجه ای بود.همچنین برای تجزیه تحلیل داده ها از آمار توصیفی و پارامترهایی مانند فراوانی، میانگین، رسم نمودارفراوانی و نمودار میانگین استفاده شد.در پایان نتایج این پژوهش نشان دادکه چند رسانه های آموزشی درس عربی اول دبیرستان شرکت نافع(ثمین تراشه) در سطح مطلوب قرار دارد. چند رسانه های آموزشی درس عربی اول دبیرستان شرکت لوح وقلم از به لحاظ رعایت استانداردهای تعاملی و واسط کاربر در سطح نسبتاً مطلوب قرار دارد. اما چند رسانه های آموزشی درس عربی اول دبیرستان شرکت لوح دانش و فراست در سطح نامطلوب قرار دارند.
غلامحسین رحیمی دوست داریوش نوروزی
حل مشکلات پیچیده امروزی مستلزم افرادی با مهارت های حل مشکل پیشرفته است. یکی از هدف های اصلی رویکرد سازنده گرایی به آموزش آماده سازی افراد برای حل چنین مشکلاتی است. الگوی طراحی محیط های یادگیری حل مشکل از جمله الگوهای طراحی آموزشی سازنده گراست که هم از بلوغ نسبتاً بیشتری نسبت به دیگر الگوهای طراحی آموزش سازنده گرا برخوردار است و هم برای تلفیق در فنآوری های جدید قابلیت مطلوبی دارد. یکی از مهمترین مولفه های الگوی طراحی محیط های یادگیری حل مشکل تکیه گاه سازی است. هدف اصلی این تحقیق بررسی ابعاد تکیه گاه سازی آموزشی و تدوین الگوی مطلوب برای محیط یادگیری سازنده گرای مشکل گشایی مبتنی بر کامپیوتر بود. روش تحقیق مورد استفاده روش آمیخته و شامل تحلیل محتوای کیفی و پیمایش بود. روش تحلیل محتوای کیفی مورد استفاده روش قیاسی بود بدین صورت که بر اساس مبانی نظری و مطالعات پژوهشی تعاریفی برای مفاهیم تعیین شد و بر اساس این تعاریف مصادیقی در یافته های پژوهشی جستجو گردید. ابزار تحقیق پیمایش یک پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی آن به تأیید 5 نفر متخصص حوزه علوم تربیتی رسید. برای تعیین پایایی، پرسشنامه دو مرتبه و با فاصله زمانی یک هفته برای 20 متخصص حوزه تکنولوژی آموزشی ارسال شد و همبستگی پاسخ هایی آنها تحلیل شد. ضریب همبستگی بدست آمده (499/0) در سطح 05/0 معنادار بود. روش نمونه گیری تحلیل محتوای قیاسی روش انتخاب هدفمند بود. همچنین روش نمونه گیری تحقیق پیمایش، تصادفی ساده بود. یافته های تحقیق نشان داد که تکیه گاه سازی آموزشی مطلوب بر اساس مهارت های فراشناختی یادگیرنده مستلزم استفاده از تکیه گاه سازی فراشناختی است و در ادامه نیز راهبردهای تکیه گاه سازی فراشناختی نیز برای پشتیبانی از مهارت های فراشناخت یادگیرنده تعیین شدند. همچنین یافته ها نشان داد که تکیه گاه سازی آموزشی مطلوب بر اساس سطح انگیزش پیشرفت تحصیلی یادگیرنده مستلزم استفاده از تکیه گاه سازی انگیزشی است و در ادامه نیز راهبردهای تکیه گاه سازی انگیزشی برای پشتیبانی از انگیزش یادگیرنده تعیین شدند. همین طور یافته ها نشان داد که تکیه گاه سازی آموزشی مطلوب بر اساس دانش پیشین یادگیرنده مستلزم استفاده از تکیه گاه سازی شناختی است و در ادامه راهبردهای تکیه گاه سازی شناختی مشخص شدند. همچنین راهبردهای تکیه گاه سازی آموزشی مطلوب بر اساس سطح عملکرد انتقال یادگیری و محیط های یادگیری حل مشکل ساختارمند و بدون ساختار شناسایی شدند. بدین ترتیب چهارچوب تکیه گاه سازی آموزشی شناسایی و الگوی تکیه گاه سازی آموزشی مطلوب تدوین شد. در نهایت الگوی پیشنهادی از نظر 20 متخصص حوزه تکنولوژی آموزشی اعتباربخشی شد.
مریم پورجمشیدی هاشم فردانش
این تحقیق با هدف شناسایی عوامل موثر بر تعامل یادگیرنده در آموزش مبتنی بر وب و ارائه مدلی برای افزایش و بهبود تعاملات یادگیرنده در آموزش مبتنی بر وب صورت گرفت. در راستای شناسایی این عوامل و در نهایت ارائه الگویی مناسب برای تعاملات یادگیرنده، از روش ترکیبی اکتشافی متوالی استفاده شد. در بخش کیفی پژوهش از روش تحلیل محتوای استقرایی و در روش کمی از طرح شبه آزمایشی با گروه کنترل و آزمایش استفاده گردید. جامعه آماری در بخش کیفی پژوهش جهت شناسایی عوامل موثر بر تعامل یادگیرنده (با محتوا؛ استاد؛ همکلاسی ها و رابط کاربر)، اسناد و اساتید و دانشجویان در زمینه آموزش الکترونیکی بودند که نمونه آماری تحقیق از بین آنها به شیوه هدفمند انتخاب شد. تجزیه و تحلیل داده های حاصل از تحلیل محتوای اسناد و مصاحبه ها در نهایت منجر به شکل گیری مقوله های اصلی برای چهار نوع تعامل مورد بررسی شامل: 9 مقوله اصلی در رابطه با تعامل یادگیرنده با استاد (مهارتهای ارتباطی؛ بازخورد؛ مهارتهای فنی و ابزاری ؛ تعهد و نظم؛ تعداد دانشجویان؛ ابزارهای ارتباطی؛ نگرش مشارکت کنندگان؛ انگیزه مشارکت کنندگان؛ و تسلط علمی) ؛ 8 مقوله اصلی برای تعامل یادگیرنده با یادگیرنده (سنخیت؛ تجربه و مهارت آموزش الکترونیکی؛ مشغله کاری؛ تفاوتهای فردی؛ فعالیتهای گروهی؛ مشارکت استاد؛ حضور اجتماعی و بازخورد )؛ 10 مقوله اصلی برای تعامل یادگیرنده با محتوا (شیوه و شکل ارائه محتوا؛ پشتیبانی محتوا؛ حجم محتوا؛ خودارزیابی؛ لینک های درون متنی؛ کنترل محتوا؛ انسجام محتوا؛ بازخورد؛ تمرین و مثال)؛ و 9 مقوله اصلی برای تعامل یادگیرنده با رابط کاربر (سادگی؛ تجربه و آشنایی؛ سازگاری رابط ها؛ محیط یا بافت؛ پیمایش؛ کنترل یادگیرنده؛ بازخورد؛ بارشناختی و راهبری) گردید که منجر به صورتبندی الگوی مفهومی تعامل یادگیرنده شد. براساس عناصر و مولفه های الگوی مفهومی، یک الگوی تجویزی که دربرگیرنده مراحلی از قبیل ملاحظات عوامل فنی، یاددهی-یادگیری، اجتماعی، محرک، و بازدارنده گردید. در بخش کمی پژوهش، برای بررسی اعتبار درونی و بیرونی الگو از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. روایی آن از طریق نظر متخصصان و پایایی آنها با استفاده از آلفای کرونباخ به ترتیب برای تعامل یادگیرنده با یادگیرنده 75%؛ یادگیرنده با محتوا 77%؛ یادگیرنده با استاد 73%؛ و یادگیرنده با رابط کاربر 78% به دست آمد. جهت بررسی میزان تعاملات در سیستم مدیریت یادگیری مودل نیز از رابریک کل نگرانه محقق ساخته استفاده شد که پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ 79% به دست آمد. نمونه پژوهش در بخش اعتباریابی درونی 15 نفر از متخصصان تکنولوژی آموزشی و یادگیری الکترونیکی و در بخش اعتباریابی بیرونی 72 نفر (35 نفر گروه آزمایش و 37 نفر گروه کنترل) از دانشجویان کارشناسی در سال تحصیلی 92-1391 اخذ بودند که الگوی پیشنهادی به مدت یک ترم بر روی دانشجویان گروه آزمایش اجرا گردید. برای تعدیل اثر پیش آزمون بعد از بررسی پیش فرض های آزمون تحلیل کوواریانس، از آزمون آنکوا برای فرضیه اصلی «به کارگیری الگوی به دست آمده باعث افزایش تعامل یادگیرنده در آموزش الکترونیکی مبتنی بر وب می شود» استفاده گردید. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس(f=248/85, p<0/05) نشان داد که گروه آزمایش تعامل بیشتری را نسبت به گروه کنترل کسب کرده بودند. همچنین نتایج تحلیل فرضیه های فرعی تحقیق با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیره نشان داد الگوی پیشنهادی تعامل باعث افزایش تعامل یادگیرنده با رابط کاربر (f= 144/64, p=0/001)؛ با یادگیرنده f= 495/80, p=0/001)؛ با محتوا ((f= 495/80, p=0/001) و با استاد ((f= 495/80, p=0/001) می شود. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس (f=/752, p>0.05) در خصوص تأثیر الگوی پیشنهادی تعامل بر جنسیت نیز حاکی از عدم تفاوت بین دختران و پسران بود.
زهر جامه بزرگ فاطمه رخشانی
برای تحقق سلامت فرد و جامعه، آموزش سلامت فرصت های آگاهانه برای یادگیری دانش و مهارت های سالم بودن، از طریق انواعی از ارتباطات، به منظور بهبود سواد بهداشتی فراهم می کند، تا افراد بتوانند برای مراقبت از خود توانمند باشند. در این تحقیق هدف، طراحی الگوی کاربردرسانه ها و روش های آموزشی در آموزش سلامت بود. تا سیستم متولی امر آموزش سلامت با به کار گیری آن در ارائه خدمات آموزشی آگاهانه، هدفمند و تخصصی تر عمل نماید. این تحقیق از نوع آمیخته به روش اکتشافی انجام شد. در این روش تحیقی در دو مرحله انجام می شود. مرحله اول برای طراحی الگو ها به روش کیفی از نوع گرندد تئوری استفاده شد و مرحله دوم برای اعتبار سنجی هر دو الگو به روش پیمایشی انجام شد. در مرحله اول 48 نفر از متخصصان و مرحله دوم 41 نفر از کارشناسان و خبرگان آموزش سلامت مشارکت داشتند. برای جمع آوری اطلاعات درمرحله اول از مصاحبه باز پاسخ چند مرحله ای، منابع علمی و اسناد، در مرحله دوم از پرسش نامه که روایی و پایایی آن سنجیده شده استفاده گردید. برای تحلیل داده ها در مرحله اول از کدگذاری باز، محوری و گزینشی و در مرحله دوم از آمار توصیفی( فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی( آزمون دوجمله ای ) استفاده شد. یافته های تحقیق در مرحله اول به طراحی دو الگو برای رسانه ها و روش های آموزشی در آموزش سلامت منتهی شد. این الگوها از چهار مرحله با 6 مولفه اصلی تشکیل شده اند الگوی رسانه ها از 42 زیر مقوله وروش های آموزشی از 41 زیر مقوله تشکیل شده اند. طبق نظر خبرگان الگوهای مذکور با سطح معنا داری کمتر از 005/ داری اهمیت هستند و از اعتبار برخودار ند. بنا براین، الگوهای مذکور می توانند در کاربرد رسانه ها و روش های آموزشی در آموزش سلامت کاربرد داشته باشند و پاسخ گوی نیاز خبرگان و کارشناسان در سیستم آموزش سلامت باشند.
علی وفا داریوش نوروزی
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی آموزش استفاده از بازی های رایانه ای بر تفکر انتقادی و احساس تنهایی در دانش آموزان است. به این منظور 40 نفر از دانش آموزان دبیرستان های شهر تکاب به صورت تصادفی به عنوان گروه نمونه انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل (20 نفر آزمایش و 20 نفر کنترل) تقسیم شدند. برای سنجش مهارت های تفکر انتقادی از آزمون مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا(فاکون و فاکون، 1992؛ 1998)، و برای بررسی احساس تنهایی از آزمون احساس تنهاییucla (راسل، پپلو و کاترونا، 1980) استفاده شد. آموزش بازی های رایانه ای در 15 جلسه (2 ساعته) برگزار شد. نتایج آزمون تحلیل کواریانس یک راهه حاکی از اثر بخشی استفاده از بازی های رایانه ای بر تفکر انتقادی (001p<؛ 31/55 f=) و احساس تنهایی (001p<؛ 59/33 f=) در دانش آموزان بود. با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که استفاده از بازی های رایانه ای باعث افزایش نمره کلی مهارت های تفکر انتقادی و ابعاد آن شامل: تحلیل، استدلال استقرایی و استدلال قیاسی می شود ولی آموزش بازی های رایانه ای در ابعاد استنباط و ارزشیابی تفکر انتقادی تاثیر معناداری نداشت. علاوه بر این، نتایج آزمون کواریانس نشان داد که آموزش بازی های رایانه ای باعث افزایش نمره احساس تنهایی شد و بر آن تاثیر معناداری داشت.
حسین عزیزی اسماعیل زارعی زوارکی
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش تدریس بایبی در میزان یادگیری و انکیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است.پژوهش حاضر از جمله پزوهش های کاربردی می باشد. جامعه این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهرستان کبودرآهنگ می باشد که در سال تحصلی 92-93 مشغول به تحصیل بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای جند مرحله انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند و پس از اعمال متغیر آزمایشی نتایج پژوهش نشان داد که روش تدریس بایبی می تواند میزان یادکیری و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را بهبود بخشد
افشین بابامرادی داریوش نوروزی
هدف از اجرای این پژوهش مقایسه تاثیر روش یادگیری مشارکتی و روش بحث گروهی بر ابراز وجود و شادکامی بود. جامعه آماری این پژوهش، تمامی دانش آموزان پسر سال اول متوسطه در شهرستان قدس در سال تحصیلی 92-91 بودند. به منظور انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای دو مرحله ای استفاده شد. تعداد حجم نمونه 90 نفر بود که به صورت تصادفی در سه گروه 30 نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند. طرح این پژوهش، پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. ابزاراندازه گیری در این پژوهش عبارت بود از پرسشنامه شادکامی آکسفورد و پرسشنامه ابراز وجود گمبریل و ریچی. روایی هر دو آزمون به روش روایی محتوایی توسط متخصصان درس مورد نظر سنجیده شده و پایایی آن به روش آلفای کرنباخ برای آزمون شادکامی برابر 83/0 و برای آزمون ابراز وجود برابر با 79/0 به دست آمد. داده های جمع آوری شده با استفاده از میانگین وانحراف معیار برای داده های توصیفی و کواریانس چند متغیری، کواریانس تک متغیری و آزمون بن فرونی برای تحلیل داده های استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های این پژوهش نشان داد که: دانش آموزانی که با روش یادگیری مشارکتی و بحث گروهی آموزش دیدند، نسبت به کسانی که با روش سخنرانی آموزش دیدند، شادکامی و ابراز وجود بیشتری را از خود بروز دادند. همچنین، مقایسه روش یادگیری مشارکتی و بحث گروهی نشان داد که روش یادگیری مشارکتی بر شادکامی اثربخشی بیشتری دارد و تفاوت آنها بر ابراز وجود معنادار نبود. در واقع تفاوت معناداری بین این دو روش بر ابراز وجود یافت نشد.
مرضیه محمدی داریوش نوروزی
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر رویکرد یادگیری مبتنی بر وظیفه بر افزایش درک مطلب یادگیرندگان زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی است. بر این اساس نمره های آزمون درک مطلب خواندن در گروهی از دانشجویان که روش مبتنی بر وظیفه را تجربه کرده اند با نمره های گروه دیگر که با روش رایجِ خواندن و ترجمه آموزش دیده اند، مقایسه شده است. شرکت کنندگان شامل 26 نفر از دانشجویان مقطع فوق لیسانس در رشت? تکنولوژی آموزشی می شود که در دانشکد? علوم تربیتیِ دانشگاه علامه طباطبایی در سال تحصیلی 92-1391 مشغول به تحصیل بوده اند. به دلیل تشکیل کلاس-ها به تفکیک جنسیت که بر اساس برنام? آموزشی دانشکده بوده است، پژوهشگر از بین دانشجویان دختر فوق لیسانس در رشت? تکنولوژی آموزشی، دو گروه را به طور تصادفی به عنوان گروه آزمایشی(13 نفر) و گروه کنترل(13 نفر) در نظر گرفته است. گروه آزمایش متن آموزشی را براساس طرح درس مبتنی بر وظیفه گذراندند و گروه کنترل محتوا را به روش رایج آموزش دیدند. ابزار اندازه-گیری پیش آزمون و پس آزمون محقق ساخته در زمین? درک مطلب زبان انگلیسی در سطح آموزش عالی بوده است. پایایی هر یک ار آزمون ها به ترتیب 63/0 و 72/0 است که بزرگتر از ملاک 60/0 است. روش تحلیل داده های پژوهش کمی است که شامل میانگین، انحراف استاندارد، کمترین مقدار و بیشترین مقدار گروه آزمایش و کنترل می شود. آزمون معنی داری تفاوت بین میانگین های دو گروه با استفاده از t اختلافی نشان داده شده است. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که نمره های زبان در گروه آزمایش که با روش مبتنی بر وظیفه آموزش دیده اند در مقایسه با نمره های زبان در گروه کنترل که به روش رایجِ خواندن و ترجمه آموزش دیده اند، بیشتر است. بنابراین روش مبتنی بر وظیفه در آموزش زبان انگلیسی، منجر به افزایش درک مطلب یادگیرندگان این زبان می شود.
سمیرا محمدامینی محمدرضا نیلی
پژوهش حاضر، با هدف بررسی تاثیر وبلاگ آموزشی بر درک مفهوم و تقویت مهارت حل مساله ی دانشجویان علوم تربیتی انجام شد . جامعه ی آماری پژوهش را دانشجویان علوم تربیتی و دانشجویان رشته ی تکنولوژی آموزشی دانشگاه علامه طباطبایی مقطع کارشناسی به عنوان نمونه انتخاب شدند . داده های لازم برای این پژوهش نیمه تجربی از طریق آزمون محقق ساخته به صورت پس آزمون با گروه گواه جمع آوری و سپس با روش های آمار توصیفی و استنباطی توسط نرم افزار spss21 تجزیه و تحلیل شد . در بخش آمار توصیفی ، میانگین و انحراف معیار نمرات در دو گروه آزمایش و گواه بررسی شد . تحلیل آماری فرضیه های پژوهشی با کمک تحلیل واریانس چند متغیری مانوا صورت گرفت که نتیجه بیانگر معناداری اثر گروه آزمایش در هر دو متغیر درک مفهوم و حل مساله است (p<0.01) .
حمیدرضا مقامی اسماعیل زارعی زوارکی
در دهه های اخیر رویکرد سنتی تدریس و یادگیری با ظهور فناوری های نوین دچار تغییر و تحول اساسی شده است. امروزه بسیاری از دانشگاه ها و آموزشکدهها در حال سرمایه گذاری های کلان در طراحی نظامهای آموزش الکترونیکی میباشند. فهم اینکه کدام عاملها یا مؤلفه ها در اثربخشی این نظامها از دیدگاه کاربران و یادگیرندگان میتواند مهم تلقی شود، به این گونه مؤسسات کمک خواهد کرد تا خط مشی مناسبی را برای سرمایهگذاری روی عاملهای اثربخش و طراحی مجدد عوامل غیر اثربخش به کارگیرند. هدف از این پژوهش مقایسه تأثیر سه روش آموزش حضوری، الکترونیکی و تلفیقی بر میزان یادگیری، یاد داری، انگیزه پیشرفت تحصیلی و مهارت های اجتماعی دانشجویان رشته تکنولوژی آموزشی دانشگاه علامه طباطبائی است. در پژوهش حاضر از رویکرد روش های آمیخته که در مقایسه با رویکرد های کمّی و کیفی رویکردی نسبتاً جدیدتر است، استفاده شد. مطالعه به روش های آمیخته، مستلزم گردآوری و تحلیل داده های کمّی و کیفی در یک مطالعه است که در آن داده ها به صورت همزمان یا متوالی گردآوری می شوند، روش پژوهش حاضر در بخش کمی از نوع آزمایشی واقعی بوده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویانی بودند که در نیمسال اول سال تحصیلی 92- 91 واحد درسی تکنولوژی آموزشی را در دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی اخذ و ثبت نام نمودهاند. در انتخاب نمونۀ مناسب برای پژوهش از روش نمونه¬گیری داوطلبانه استفاده شد. پس از ثبت نام از دانشجویانی که مایل به شرکت در برنامه آموزشی بودند 45 تن واجد شرایط به شیوه تصادفی انتخاب شدند و در سه گروه آزمایشی به شیوه تصادفی جایگزین شدند. یافته ها نشان می دهد که در پیش آزمون بین میزان یادگیری، انگیزش پیشرفت تحصیلی و مهارت های اجتماعی سه گروه حضوری، الکترونیکی و تلفیقی تفاوت معناداری مشاهده نمی¬شود، ولی در پس آزمون بین میزان یادگیری، انگیزش پیشرفت تحصیلی گروه تلفیقی با میزان یادگیری، انگیزش پیشرفت تحصیلی گروه الکترونیکی و حضوری تفاوت معناداری مشاهده می¬شود. به همین ترتیب بین میزان یاد داری گروه تلفیقی با میزان یاد داری گروه الکترونیکی و حضوری تفاوت معناداری مشاهده می¬شود. بر اساس یافتهها می توان نتیجه گرفت گه یادگیری تلفیقی به شرط اجرای درست می تواند بر میزان یادگیری، یادداری، انگیزش پیشرفت تحصیلی و مهارت اجتماعی تأثیر مثبتی بگذارد.
مهشید ترکمان اسدی داریوش نوروزی
پژوهش حاضر به هدف بررسی فرض برقراری مدل نظری اصول برنامهریزی درسی که منجر به ایجاد حالت فلو (لذت و شادی) در یادگیری میشود، طراحی شد. مدلی که ساختار اصلی آن را نظریه میهالی سیکزنت میهالی درباره "تجربه فلو" تشکیل میدهد.
فاطمه جعفرخانی اسماعیل زارعی زوارکی
رویکرد تلفیقی از جمله رویکردها در آموزش است که سعی دارد برای غنی سازی موقعیت تدریس – یادگیری در داخل کلاس با تکیه بر فناوری شبکه به حمایت از یادگیرنده در خارج از کلاس نیز اهتمام ورزد. پژوهش حاضر در راستای الگوسازی این رویکرد برای آموزش زبان انگلیسی در دوره اول ابتدایی برای تقویت یادگیری و ارائه تمرین های متنوع انجام گرفته است. برای انجام آن از روش توصیفی- پیمایشی و نیز روش آزمایشی بهره گرفته شد. یافته های حاصل از پژوهش شامل بر عناصر برنامه آموزشی بود که با توجه به تجارب جهانی تهیه و به تایید متخصصان آموزش زبان به کودکان رسید. با توجه به مبانی نظری مطرح در رویکرد تلفیقی و نیز عناصر برنامه آموزشی الگوی پیشنهادی طراحی شد و با نظر سنجی از متخصصان و اشباع نظرات آنان اعتبار درونی الگو تایید شد. در نهایت بررسی اثربخشی الگو با تایید فرضیه تحقیق به روش تحلیل کو واریانس بود. نتایج اجرا حاکی از این بود که الگوی آموزشی مبتنی بر رویکرد تلفیقی موجب بهبود بازده های یادگیری در آموزش زبان به دانش آموزان در دوره اول ابتدایی می شود.
افسانه جمال پور محمد حسن امیر تیموری
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر بازخورد اصلاحی و انگیزه ای در قالب چند رسانه ای آموزشی بر میزان انگیزه ی یادگیری، خودتنظیمی و بارشناختی بیرونی دانش آموزان دختر بوده است. در این پژوهش، از طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش استفاده شد. جامعه ی آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه ی دانش آموزان دختر پایه ی دوم دوره ی اول متوسطه شهرستان شوشتر بودند که در سال تحصیلی 94-1393مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش هم شامل دوکلاس بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. تعداد دانش آموزان هر کلاس 15 نفر وکل تعداد نمونه 30 نفر می شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه ی انگیزه ی یادگیری، راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، بارشناختی بیرونی بود. همچنین دو چندرسانه ای محقق ساخته یکی حاوی بازخورد اصلاحی و دیگری حاوی بازخورد انگیزشی که در طول 6جلسه بر روی نمونه ها اجرا شدند. نتایج تحلیل کواریانس و tمستقل با استفاده از نرم افزارspss نشان داد که بین تأثیر بازخورد اصلاحی و انگیزه ای در چند رسانه ای آموزشی برمیزان انگیزه ی یادگیری، خودتنظیمی و بار شناختی بیرونی دانش آموزان دختر تفاوت معنادار وجود دارد. به این معناکه تأثیر بازخورداصلاحی درچند رسانه ای آموزشی بیش از تأثیر بازخورد انگیزه ای بر انگیزه ی یادگیری و یادگیری خودتنظیمی دانش آموزان دختر بوده است. دیگر یافته این تحقیق حاکی از این است که تأثیر بازخورد اصلاحی درچندرسانه ای آموزشی بر بارشناختی بیرونی بیش از تأثیر بازخورد انگیزه ای بوده است.
خدیجه نورانی محمدحسن امیرتیموری
چکیده ندارد.
زهرا نادری فرجاد محمد خطیب
چکیده ندارد.
ایام قویدل اسماعیل زارعی زوارکی
چکیده ندارد.
بهروز خندان دل خدیجه علی آبادی
چکیده ندارد.
بختیار محمودپور داریوش نوروزی
چکیده ندارد.
آراز نوبری اسماعیل زارعی زوارکی
چکیده ندارد.
علیرضا افتخاری داریوش نوروزی
چکیده ندارد.
قدرت اله خلیفه داریوش نوروزی
هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین سبک های شناختی با خودکارآمدی رایانه ای در دانشجویان کارشناسی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی در سال تحصیلی 1388ـ 1387 می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان کارشناسی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی تشکیل دادند. برای نمونه گیری در این پژوهش از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد. تعداد حجم نمونه در این پژوهش ابتدا 500 نفر بود که بعد از اجرای پژوهش و جمع آوری اطلاعات به دلیل حذف پرسشنامه های ناقص، تعداد حجم نمونه به 467 نفر کاهش یافت. ابزار اندازه گیری در این پژوهش شامل پرسشنامه سبک های یادگیری کلب و پرسشنامه خودکارآمدی رایانه ای کامپیو و هیگنز بود. داده های این پژوهش با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی (میانگین، انحراف معیار و انحراف استاندارد، تحلیل واریانس یکطرفه، آزمون t تست مستقل، ضریب همبستگی دو رشته ای نقطه ای و خی دو) تحلیل شد و نتایج زیر بدست آمد: 1ـ بین نمرات خودکارآمدی رایانه ای افراد با سبک های شناختی مختلف تفاوت معنی داری در سطح (0001/0) وجود دارد.،1- دانشجویان دارای سبک شناختی همگرا دارای میزان خودکارآمدی رایانه ای بیشتری نسبت به دانشجویان دارای سبک شناختی واگرا در سطح (0001/0) دارند. 2،1ـ دانشجویان دارای سبک شناختی جذب کننده دارای میزان خودکارآمدی رایانه ای بیشتری نسبت به دانشجویان دارای سبک شناختی انطباق یابنده در سطح (001/0) دارند. 2ـ بین سبک های شناختی دختران و پسران تفاوت معناداری در سطح (01/0) وجود دارد. 3ـ بین جنسیت و خودکارآمدی رایانه ای رابطه مثبت و معناداری در سطح (0001/0) وجود دارد.
اسماعیل عبدالهی داریوش نوروزی
هدف از اجرای این پژوهش مقایسه اثربخشی دو روش تدریس(سخنرانی و ایفای نقش) و سبک شناختی(متکی به زمینه و مستقل از زمینه) بر کفایت اجتماعی دانش آموزان سال دوم راهنمایی شهرستان خمین در سال تحصیلی 88_1387 بود. جامعه این تحقیق دانش آموزان پسر سال دوم راهنمایی شهرستان خمین بودند. این پژوهش در درس علوم اجتماعی انجام شد. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای با در نظر گرفتن کلاس به عنوان واحد های نمونه گیری استفاده شد. بعد از مشخص شدن مدرسه از دو کلاس دوم که مجموعاً 75 نفر دانش آموز داشت چهار گروه 15 نفری با سبک ها و روش های گوناگون انتخاب شدند. جای دهی افراد در کلاس های با روش تدریس مختلف، به صورت از قبل شکل گرفته و طبیعی صورت گرفت. محقق توانست کاربندی فعال خود را به صورت تصادفی برای دو کلاس انتخاب کند. در این پژوهش که از جنس پژوهش های کاربردی است، ما روش تحقیق پیش آزمایشی از نوع مقایسه گروه های ایستا به همراه پیش آزمون را برگزیدیم. طرح این پژوهش به صورت طرح عاملی 2*2 بود. در این پژوهش برای جمع آوری داده ها از دو آزمون گروهی اشکال نهفته برای تعیین سبک شناختی و آزمون کفایت اجتماعی برای تعیین میزان کفایت اجتماعی دانش آموزان استفاده شد. هر دو آزمون دارای پایایی و روایی مناسبی بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی مثل میانگین، انحراف معیار و نمودار و همچنین از روش های آمار استنباطی تحلیل کوواریانس عاملی استفاده شد. در این پژوهش 6 فرضیه(اصلی و تعاملی) ارائه شده بود. تحلیل داده ها دو فرضیه اصلی پژوهش را که حاکی از برتری روش تدریس ایفای نقش نسبت به روش تدریس سخنرانی در میزان کفایت اجتماعی و برتری سبک شناختی متکی به زمینه نسبت به سبک شناختی مستقل از زمینه در میزان کفایت اجتماعی با اطمینان 99% را مورد تأیید قرار داد. تحلیل داده ها همچنین نشان داد که با اطمینان 95% هیچ رابطه تعاملی بین روش تدریس و سبک شناختی وجود ندارد.
سارا اطاعت داریوش نوروزی
این تحقیق شامل سه فرضیه می باشد که در نهایت در سطح الفای 5% و با اطمینان 95% مورد تایید قرار گرفته است : 1.میزان یادگیری دانش اموزانی که زبان انگلیسی را بعنوان " زبان دوم " انتخاب کرده اند نسبت به دانش اموزانی که این زبان را بعنوان " زبان خارجه " بکار می گیرند ، بیشتر است.2.میزان یادگیری دانش اموزانی که زبان انگلیسی را بعنوان " زبان دوم " انتخاب کرده اند نسبت به دانش اموزانی که این زبان را بعنوان " زبان خارجه " بکار می گیرند ، بیشتر است.3.میان میزان یادگیری و یادداری دانش اموزانی که زبان انگلیسی را بعنوان " زبان دوم " انتخاب کرده اند نسبت به دانش اموزانی که این زبان را بعنوان " زبان خارجه " بکار می گیرند ، تفاوت معنادار وجود دارد.
حسن قراباغی محمدحسن امیرتیموری
پژوهش حاضر با توجه به اهمیت خلاقیت و تاثیر زیاد خود کارآمدی در موفقیت افراد و فراگیر شدن استفاده از رایانه ها و با هدف بررسی رابطه بین خلاقیت و خودکارآمدی رایانه ای در بین دانشجویان کارشناسی رشته تکنولوژی آموزشی دانشگاه علامه طباطبایی (ره) شکل گرفته است. جامعه آماری پژوهش دانشجویان روزانه و شبانه کارشناسی رشته تکنولوژی آموزشی دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی بود.نمونه آماری پژوهش تعداد 159 نفر از جامعه ذکر شده بود که به شیوه نمونه گیری خوشه ای در دسترس انتخاب شدند. این پژوهش با استفاده ازآزمون خلاقیت عابدی پرسشنامه مقیاس خودکارآ مدی رایانه ای مورفی ، کوور و اوون و به شیوه همبستگی اجرا شد. به منظور بررسی رابطه بین خلاقیت و خودکارآمدی آزمون خلاقیت و پرسشنامه خودکارآمدی رایانه ای به طور همزمان بین دانشجویان توزیع شد و نتایج زیر به دست آمد: 1.بین خلاقیت و خودکارآمدی رایانه ای رابطه معنی داری وجود دارد . 2.بین سیالی و خودکارآمدی رایانه ای رابطه معنی داری وجود دارد. 3.بین ابتکار و خودکارآمدی رایانه ای رابطه معنی داری وجود دارد. 4.بین انعطاف پذیری و خودکارآمدی رایانه ای رابطه معنی داری وجود دارد 5.بین بسط و خودکارآمدی رایانه ای رابطه معنی داری وجود دارد 6.بین دختران و پسران در مورد میزان رابطه بین خلاقیت و خودکارآمدی رایانه ای تفاوت معنی داری وجود ندارد 7.میزان این رابطه در دانشجویان ترم های بالاتر تحصیلی بیشتر از دانشجویان ترم های پایین تر است
فرود نادری بلداجی داریوش نوروزی
اهداف پژوهش : 1 - تعیین میزان تاثیر عوامل اجتماعی - فرهنگی بر ترک تحصیل دانش آموزان عشایر. 2 - تعیین میزان تاثیر عوامل آموزشی بر ترک تحصیل دانش آموزان عشایر. 3 - تعیین میزان تفاوت در تاثیر عوامل اجتماعی - فرهنگی در ترک تحصیل بین دختران و پسران مدارس راهنمایی عشایری. 4 - تعیین میزان تفاوت در تاثیر عوامل آموزشی در ترک تحصیل بین دختران و پسران مدارس راهنمایی عشایری. 5 - تعیین میزان تفاوت در تاثیر عوامل فرهنگی - اجتماعی با عوامل آموزشی در ترک تحصیل دانش آموزان عشایر. 6 - ارائه پیشنهادات کاربردی جهت پیشگیری از ترک تحصیل دانش آموزان عشایری توسط دست اندرکاران تعلیمات عشایری. 7 - فراهم نمودن زمینه ای مناسب برای تحقیقات آتی به منظور شناخت بیشتر نارسائیهای موجود در تعلیمات عشایری.