نام پژوهشگر: فرشته شهیدی
مسعود صادقی پور مجید کاشف
تأثیر مصرف دو نوع صبحانه با میزان متفاوت کربوهیدرات بر برخی متغیرهای فیزیولوژیکی و آمادگی جسمانی دانش آموزان پسر غیر ورزشکار 12 تا 14ساله دکتر مجید کاشف دانشیار دانشگاه شهید رجایی دکتر فرشته شهیدی استادیار دانشگاه شهید رجایی مسعود صادقی پور دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه شهید رجایی چکیده این پژوهش با هدف مقایسه تأثیر مصرف دو نوع صبحانه با میزان متفاوت کربوهیدرات بر برخی متغیرهای فیزیولوژیکی و آمادگی جسمانی دانش آموزان پسر غیر ورزشکار 12 تا 14ساله انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه پسران غیر ورزشکار 12تا14 سال و نمونه تحقیق شامل1 گروه12 نفری که به صورت دردسترس از مدرسه امام محمد غزالی در شهرستان سنندج انتخاب شدند. از بین کلاس های مدرسه مذکور 12 نفر با میانگین سنی 75/0±25/13(سال)، شاخص توده بدنی 09/2±63/18(kg/m2)، قد24/10± 58/155(سانتی متر)، وزن 64/8 ± 53/46(کیلوگرم)، که به صورت تصادفی منظم انتخاب شدند. و سه مرتبه مورد آزمایش قرار گرفتند. در مرتبه اول آزمودنی ها بدون صرف صبحانه، آزمون های آمادگی جسمانی درازونشست، بارفیکس، انعطاف پذیری و دوی540 متر را انجام دادند. در مرتبه دوم آزمودنی ها صبحانه ی کم کربوهیدرات (با 44درصد کربوهیدرات) مصرف کردند و 3 ساعت بعد، همان آزمون ها به اجرا در آمد. در مرتبه سوم آزمودنی ها صبحانه ی پرکربوهیدرات (با78درصد کربوهیدرات) مصرف نمودند و 3 ساعت بعد آزمون های آمادگی جسمانی از آن ها به عمل آمد. تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق با استفاده از آزمون کلموگروف اسمیرونوف، آزمون لوین و تحلیل واریانس در اندازه گیری های تکراری و آزمون تعقیبی lsd در نرم افزار spss13 انجام گرفت. نتایج نشان داد که انعطاف پذیری، آمادگی قلبی تنفسی و استقامت عضلانی کمربند شانه و شکم در سه مرحله ی کم کربوهیدرات، پر کربوهیدرات و بدون صبحانه تفاوت معنی داری دارد(001/0 >p). که در همه موارد در مرحله صرف صبحانه ی پرکربوهیدرات نتایج بهتر بوده است. پیشنهاد می شود که دانش آموزان صبحانه ی پرکربوهیدرات مصرف نمایند. واژگان کلیدی: کربوهیدرات، استقامت ، قدرت، انعطاف پذیری،آمادگی قلبی تنفسی
احمد اکبری فرشته شهیدی
هدف از این پژوهش مقایسه تأثیر مصرف آب و ویتامینe در تغییرات هماتوری پس از یک فعالیت شدید منتخب در دانش آموزان پسر ورزشکار16-14سال بود. برای این منظور آزمودنی ها از جامعه دانش آموزان فوتبالیست در چهار گروه 10 نفری مجزا، بطور تصادفی انتخاب شدند(تعداد=40)، (سن=0/33 ± 25/15 سال)، (وزن=73/4 ± 85/53 کیلوگرم)، (قد=29/4 ± 16/ 165 سانتی متر). گروه کنترل: نه آب و نه ویتامین مصرف می کنند. گروه تجربی1 (آب): بدون مصرف ویتامین اما در حین فعالیت آب مصرف می کنند. گروه تجربی 2 (ویتامین): قبل از فعالیت ویتامین مصرف می کنند اما در حین فعالیت آب مصرف نمی کنند. گروه تجربی 3 (ویتامین+آب): قبل از فعالیت ویتامین و در حین فعالیت آب مصرف می کنند(با فواصل 14 دقیقه ای 150 سی سی).گروه های ویتامین و ویتامین+آب از یک هفته قبل از آزمون روزانه 360 میلی گرم ویتامین e مصرف می کردند. فعالیت بدنی شدید تعیین شده برای آزمون، پروتکل بانگسبو می باشد که بعنوان یک شبه فوتبال شناخته شده است. در حین فعالیت بطور تصادفی از 2 آزمودنی بوسیله پالس متر انگشتی ثبت ضربان قلب بعمل آمد. میانگین ضربان قلب در کل زمان فعالیت 1/150 و 5/160 ضربه در دقیقه به ترتیب برای گروه های آب و گروه های بدون آب بود. نمونه ادراری آزمودنی های هر چهار گروه قبل و بعد از فعالیت جمع آوری شد و سپس برای تجزیه و تحلیل به آزمایشگاه فرستاده شد. که 14 نفر از کل چهار گروه دچار هماتوری شدند. آزمون های آماری مورد استفاده تی همبسته و تحلیل واریانس یک طرفه بود. یافته های حاصل از مقایسه آماری بین 4 گروه در مورد هماتوری رخ داده شده نشان داد که فعالیت بدنی شدید منتخب منجر به هماتوری ناشی از فعالیت ورزشی در این پژوهش شده است(03/0 ?p). در ضمن با مصرف آب در حین فعالیت، فعالیت ورزشی شدید منتخب منجر به هماتوری ورزشی در این پژوهش نشده است (16/0 ?p). نتیجه دیگر اینکه با مصرف ویتامین e یک هفته قبل از فعالیت، فعالیت ورزشی منتخب منجر به تغییرات معنی داری در هموگلوبینوریای مرتبط با فعالیت ورزشی در این پژوهش نشده است (16/0 ?p ). پیشنهاد می شود مصرف آب در حین و ویتامین e قبل از فعالیت بعنوان یک ضرورت در کاهش عوارض ناشی از فعالیت شدید ورزشی بخصوص هماتوری مهم تلقی شود. مطالعات آتی در خصوص اثرات آنتی اکسیدانها در تغییرات هماتوری بهتر است با کنترل دقیق تر بر روی تغذیه انجام گیرد.
ناصر رستم زاده فرشته شهیدی
هدف این تحقیق بررسی رابطه بین میزان آمادگی جسمانی ، درصد چربی بدن و چربیهای سرم خون و تفاوت آن در دانش آموزان پسر 15-13 ساله دوره راهنمایی شهری و روستایی بود.به همین منظور 60 دانش آموز پسر از مدارس راهنمایی شهرستان جوانرود با دامنه سنی 13 الی 15 سال از دو گروه شهری (30 نفر) و روستایی (30 نفر) انتخاب شدند. میانگین سنی ، قد و وزن گروه شهری به ترتیب 778/0±97/13 سال ،579/9 ±20/157 سانتی متر و 159/8±70/44 کیلوگرم و میانگین سنی ، قد و وزن گروه روستایی به ترتیب830/0± 14 سال ، 803/7±73/153 سانتی متر و 225/9±17/40 کیلو گرم بود.به منظور انجام این تحقیق از آزمون کلموگروف- اسمیرنوف برای تعیین طبیعی بودن داده ها واز آزمون لوین برای همگنی واریانس ها استفاده شد . از آزمون برتر ایفرد که شامل آزمونهای درازونشست ، بارفیکس اصلاح شده ، انعطاف پذیری و دو 540 متر می باشد ، جهت سنجش میزان آمادگی جسمانی دو گروه استفاده شد و همچنین جهت بدست آوردن درصد چربی بدن از دستگاه کالیپر وبا استفاده از فرمول دو نقطه ای ( سه سر بازو –ساق پا ) لومان و اسلاتر استفاده گردید و میزان چربیهای سرم خون نمونه ها بر اساس نمونه خونی که در آزمایشگاه پزشکی از آنها گرفته شد، بدست آمد.ابزار اندازه گیری شامل آزمون برتر ایفرد ، دستگاه کا لیپر ونمونه خونی آزمودنیها بود. جهت تجزیه و تحلیل آماری ، از آزمون تی مستقل برای مقایسه متغیرهای بین دو گروه و از آزمون همبستگی پیرسون برای ارتباط بین گروهی متغیرها استفاده گردید ونتایج زیر حاصل شد. ( ) . بین میانگین نمرات آمادگی جسمانی در دو گروه شهری و روستایی ، اختلاف معناداری به نفع گروه روستایی مشاهده شد . بین میانگین درصد چربی بدن دو گروه شهری و روستایی اختلاف معناداری به نفع گروه روستایی مشاهده شد (گروه روستایی درصد چربی بدن کمتری داشتند) . بین متغیرهای چربی سرم خون (tc, tg , ldl, hdl ) دو گروه شهری و روستایی ، فقط در دو فاکتور hdl و tc اختلاف معناداری به نفع گروه روستایی مشاهده شد ( گروه روستایی مقادیر بیشتری hdl و tc نسبت به گروه شهری داشتند ). بین سطح آمادگی جسمانی و درصد چربی بدن دو گروه شهری و روستایی ارتباط معناداری در هر دو گروه شهری(069/0-=r) و روستایی(211/0-=r ) مشاهده نشد . بین سطح آمادگی جسمانی و چربی های سرم خون دو گروه شهری و روستایی فقط بین میانگین آمادگی جسمانی با hdl درگروه شهری(410/0=r ) ارتباط مستقیم معناداری مشاهده شد و در گروه روستایی هیچ ارتباط معناداری مشاهده نشد. بین درصد چربی بدن و چربی های سرم خون دو گروه شهری و روستایی ، فقط بین درصد چربی بدن با tg در گروه شهری(367/0=r ) ارتباط مستقیم معناداری مشاهده شد. واژه های کلیدی : آمادگی جسمانی – درصد چربی بدن – دانش آموزان – شهری – روستایی
اسماعیل درتاج فرشته شهیدی
هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر مصرف یک نوع نوشاب? انرژی زا بر عملکرد هوازی و بی هوازی و مقایسه آن در دانشجویان پسر ورزشکار و غیرورزشکار بود. به این منظور از بین دانشجویان پسر دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی که در سال 1389 در خوابگاه زندگی می کردند و تعداد آنها 650 نفر بود،20 نفر(10نفر ورزشکار و10نفر غیرورزشکار) به صورت داوطلبانه و با پرسشنامه سلامت و فعالیت بدنی انتخاب شدند. گروه ورزشکار با میانگین سنی 25/1±30/20 سال، قد 65/3±3/176 سانتیمتر و وزن 29/4±69 کیلوگرم و گروه غیرورزشکار با میانگین سنی94/0±7/22سال ، قد 27/3±6/174 سانتی متر و وزن33/3±4/69کیلو گرم بودند. پژوهش به صورت دوسو کور بود و با طرحی متقاطع انجام شد. آزمودنی ها پس از صرف یک صبحانه استاندارد، 40 دقیقه قبل از اجرای آزمون ها 6 میلی لیتر ردبول یا دارونما به ازای هر کیلوگرم از وزن خود مصرف می نموده و در2جلسه آزمون بروس برای سنجش توان هوازی به فاصله 4 روز از هم و 2جلسه آزمون وینگیت برای سنجش توان بی هوازی به فاصله 2 روز از هم شرکت کردند. آزمون کلموگروف اسمیرنوف نشان داد که داده ها از توزیع طبیعی برخوردارند. در قسمت هوازی آزمون لوین نشان داد که وراریانس داده ها همگن نمی باشد به این دلیل از آزمون غیرپارامتریک کراسکال واریس و برای مشخص شدن تفاوت در گروه ها و از آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. از آزمون تحلیل واریانس دوعاملی و آزمون تعقیبی بونفرونی برای تحلیل نتایج آزمون بی هوازی استفاده شد. در کل نتایج زیر بدست آمد. مصرف نوشابه انرژی زای ردبول نسبت به دارونما به طور معنی داری باعث افزایش توان هوازی در دو گروه شد(000/0 p= ). تفاضل دو گروه پس از مصرف ردبول از نظر آماری معنی دار نبود. همچنین با مصرف ردبول افزایش معنی داری در میانگین توان بی هوازی در هرکدام از گروه ها به وجود نیامد. تفاضل میانگین توان بی هوازی در گروه ورزشکار و غیرورزشکار، پس از مصرف ردبول از نظر آماری معنی دار بود(014/0 p=). باتوجه به نتایج پژوهش میتوان نتیجه گرفت که مصرف نوشابه انرژی زای ردبول، می تواند برتوان هوازی افراد ورزشکار و غیر ورزشکار اثر مثبت داشته باشد اما نمی توان گفت بر توان بی هوازی این گروه ها تاثیر دارد.
حسن امانی فرشته شهیدی
این تحقیق از نوع نیمه تجربی و به صورت پیش آزمون، تمرین و پس آزمون است که به صورت میدانی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را تمام پسر های سالم غیر ورزشکار شهرستان کامیاران با دامنه سنی 14-17 ساله بودند که بصورت نمونه در دسترس انتخاب شدند. نمونه های آماری در هیچ برنامه ورزشی منظم و سازمان یافته در حداقل یک سال قبل از شروع پژوهش شرکت نکرده بودند و فقط فعالیت روزمره را انجام می دادند. از جامعه آماری مذکور، 30 نفر از طریق پرسشنامه و به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند: گروه آزمایشی اول که تمرین ترکیبی مقاومتی – تناوبی انجام دادند(10n=) ، گروه آزمایشی دوم که تمرین ترکیبی مقاومتی – تداومی انجام دادند (10n=) و گروه کنترل که دراین دوره فعالیت ورزشی خاصی نداشتند (10n=). نمونه های خونی در حالت ناشتا و در دو نوبت پیش آزمون (در 24 ساعت قبل از شروع تمرینات) و72ساعت پس از دوره تمرینی (هشت هفته) از آزمودنی ها گرفته شد. برای بررسی نتایج، از نرم افزار آماری spss16 استفاده گردید. برای بدست آوردن اطلاعات خام از روشهای آمار توصیفی برای ترسیم جداول، نمودارها، میانگین و انحراف استاندارد استفاده شد و نیز از آمار استنباطی: آزمون های کلموگروف اسمیرنوف برای نرمال بودن گروهها، آزمون لوین برای همگنی واریانس ها؛ آزمون تی وابسته برای تعیین تفاوت بین دو مرحله آزمون(قبل از دوره تمرین با بعد از آن)؛ آزمون تحلیل واریانس یک راهه برای بررسی تفاوت مقادیر های سه گروه، قبل از دوره تمرین و بعد از آن و در نهایت از آزمون تعقیبی توکی برای تعیین تفاوت بین میانگین گروه ها؛ استفاده گردید. با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت، هشت هفته تمرین تناوبی-مقاومتی تأثیر معنی داری در نوتروفیل و لنفوسیت حالت استراحت پسران داشته است. همچنین با مقایسه دو نوع تمرین همزمان مقاومتی – تناوبی با مقاومتی- تداومی فقط در متغیر لنفوسیت تفاوت معنی دار وجود دارد و نیز همانطور که در نمودار شماره یک و دو مشاهده می شود، در تمرین همزمان تناوبی- مقاومتی درصد لنفوسیت در حالت استراحت کاهش و درصد نوتروفیل نیز کاهش یافته است. گلیسون و همکارانش، معتقدند پاسخ های همراه با یک فعالیت شدید، بسیار شبیه واکنش هایی است که توسط عفونت تحریک می شوند، همچنین آنها عقیده دارند که با نوتروفیلی شدن شدید (افزایش نوتروفیل در خون) که همراه با تلاش تمرینی مداوم است، در دراز مدت سبب تخلی? این سلول های با اهمیت در استخوان ها می شود، که مطمئناً تجمع نوتروفیل در خون منجر به کاهش بلوغ آنها در ورزشکاران نسبت به افراد غیر فعالی شده و فعالیت فاگوسیتوزی نوتروفیل های خون ورزشکارانی که به سختی و با شدت زیاد تمرین می کنند، کمتر می شود (5). از طرف دیگر، مقدار لنفوسیت در گروه تناوبی- مقاومتی کاهش یافته است.کاهش تعداد لنفوسیت های خون در دور? بازگشت به حالت اولیه و پایین قرار گرفتن آن از سطح قبل از تمرین، سبب سرکوب سیستم ایمنی می شود(5 ، 6، 11، 12، 13). تمرینات ورزشی آثار دراز مدتی بر روی زیر گروه های لنفوسیتی ندارد ( 4، 5، 12). از طرفی در تحقیقات بین تانیتا 2005 و مک کارتی و همکاران 2002، بعد از ورزش در حالت استراحت تعداد لنفوسیت ها تغییر کرده است. اما انواع تمرینات را باهم مقایسه نکرده اند ولی روشن است تمرینات تناوبی بر سیستم ایمنی تأثیر داشته اما تمرینات تداومی تأثیر چندانی ندارند چون از شدت پایینی برخوردار هستند ( 14 و 15). در مطالعه حاضر، پس از هشت هفته تمرین تمرین مقاومتی- تداومی تغییری در لنفوسیت ها مشاهده نشد اما پس از تمرین مقاومتی-تناوبی (72 ساعت پس از تمرین) در حالت استراحت درصد لنفوسیت کاهش یافته، با توجه به منابع کاهش تعداد لنفوسیت ها در حالت استراحت پس از تمرین ، سبب سرکوب سیستم ایمنی می شود(7، 9 و 15). در تحقیق حاضر از آنجا که بخشی از تمرین موازی، شامل تمرین تناوبی باشدت بالا بود و به دلیل اینکه بیشترین مقدار لکوسیت های سرم خون نوتروفیل و لنفوسیت می باشد، بندرت دو متغییر دیگر یعنی ائوزینوفیل و مونوسیت در خون وجود دارند، در نتیجه بیشترین تغییر در متغییر های نوتروفیل و لنفوسیت وجود دارد. همچنین، تمرینات مقاومتی با توجه به مطالعات گذشته تأثیری بر سیستم ایمنی نداشت( 16 و 17). عدم همسویی نتایج می تواند به دلیل تفاوت در پروتکل تمرینی، شدت تمرین، سن، جنس، سطح آمادگی افراد، سالم یا بیمار بودن آزمودنی ها و زمان خون گیری باشد. روی هم رفته این یافته ها نشان می دهند که تمرینهای شدید روزانه در دوره های کوتاه تر (کمتر از دو هفته )ممکن است تعداد گلبولهای سفید در گردش را به طور قابل ملاحظه تغییر ندهد و شمارش سلولی تنها پس از دوره های طولانی(هفته ها و ماهها) تمرین شدید و پر حجم که با علائم عدم تطابق همراه است (مثل بیش تمرینی) تغییر می کند. علاوه بر این، نوع تمرین نیز در تعداد گلبولهای در حال استراحت اثر گذار می باشد، بدین صورت که در دونده های استقامتی شمارش سلولی پایین آمده ولی در شناگران، دوچرخه سواران یا ورزشکاران رشته های سه گانه این اتفاق نمی افتد (11، 16، 18، 19). با توجه به عدم تشابه تغییرات سیستم ایمنی به شدت و نوع تمرین، به ورزشکاران، مربیان و معلمان تربیت بدنی توصیه می شود که توجه ویژه ای به شدت تمرین متناسب با وضعیت آمادگی جسمانی و سن مبذول دارند. با توجه به نتایج حاصل از این تحقیق تمرین همزمان مقاومتی- تناوبی احتمالا یک تمرین سرکوبگر سیستم ایمنی در پسران 14-17 ساله غیر ورزشکار است هر چند که این مسئله تحقیقات بیشتر را در این زمینه برای اظهار نظر قطعی حایز اهمیت می نماید.
روح الله رضایی فرشته شهیدی
این تحقیق با هدف تعیین روایی معادله آلومتریک دربرآوردحداکثراکسیژن مصرفی دانش آموزان پسر ورزشکار و غیرورزشکار انجام شد. این تحقیق از نوع تحقیقات همبستگی است و برای این منظور دو گروه 30 نفری از دانش آموزان پسر ورزشکار و غیر ورزشکار 14-12 ساله ناحیه یک آموزش و پرورش شهر قم با میانگین سنی 1 ± 13سال انتخاب شدند میانگین وزن دانش آموزان ورزشکار 47/6 ± 65/45کیلوگرم و میانگین قد آنها 79/5 ± 56/153 سانتی متر و میانگین وزن دانش آموزان غیر ورزشکار 63/8 ± 31/48 کیلوگرم و میانگین قد آنها 58/7 ± 24/151 سانتی متر می باشد. حداکثر اکسیژن مصرفی هر دو گروه ابتدا با استفاده از آزمون بروس برآورد شد و مجددا از طریق جایگزینی وزن در معادله آلومتریکvo2max=1.94 m0.75 محاسبه گردید. سپس از ضریب همبستگی پیرسون برای تعیین روایی بین نتایج آزمون بروس و معادله آلومتریک در هر دو گروه و برای تعیین تفاوت ها از آزمون t استفاده شد.نتایج محاسبات آماری انجام شده نشان داد: بین نتایج برآورد vo2max از طریق معادله آلومتریک و آزمون بروس در گروه ورزشکار تفاوت معنی داری وجود ندارد. بین نتایج برآورد vo2max از طریق معادله آلومتریک و آزمون بروس در گروه غیرورزشکار تفاوت معنی داری وجود ندارد. بین حداکثر اکسیژن مصرفی مطلق(لیتر/دقیقه)آزمون بروس و معادله آلومتریک در گروه ورزشکار و همچنین در گروه غیر ورزشکار رابطه معنی داری وجود دارد(01/0?p ). بین حداکثر اکسیژن مصرفی نسبی (میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) آزمون بروس و معادله آلومتریک در گروه ورزشکار رابطه معنی داری وجود دارد(01/0?p ). اما بین حداکثر اکسیژن مصرفی نسبی (میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) آزمون بروس و معادله آلومتریک در گروه غیر ورزشکار رابطه معنی داری وجود ندارد. بین نتایج برآورد vo2max مطلق معادله آلومتریک در دانش آموزان ورزشکار و غیر ورزشکار تفاوت معنی داری وجود دارد(01/0?p ). بین نتایج برآورد vo2max آزمون بروس(میلی لیتر/کیلوگرم/ دقیقه) در دانش آموزان ورزشکار و غیر ورزشکار تفاوت معنی داری وجود دارد(006/0?p). بین نتایج برآورد vo2max آزمون بروس(لیتر/ دقیقه) در دانش آموزان ورزشکار و غیر ورزشکار تفاوت معنی داری وجود دارد (002/0?p). بنابراین با توجه به نتایج تحقیق می توان ازمعادله آلومتریک برای برآورد حداکثر اکسیژن مصرفی دانش آموزان پسر ورزشکار و غیر ورزشکاراستفاده کرد. واژه های کلیدی: حداکثر اکسیژن مصرفی،پروتکل بروس، معادله آلومتریک، آمادگی قلبی- تنفسی، روایی.
فرساد کلانتری محمود آبادی امیرحسین براتی
هدف از انجام تحقیق بررسی رابطه زاویه q در مفصل زانو با قدرت انفجاری اندام تحتانی در پسران نوجوان غیر ورزشکار می باشد. تحقیق حاضر از نوع توصیفی همبستگی می باشد و جامعه آماری تحقیق حاضر، کلیه پسران نوجوان غیر ورزشکار است که از بین کلیه پسران نوجوانی که در سال 90-89 در مدارس ناحیه 4 کرج مشغول به تحصیل اند به صورت جامعه آماری در دسترس در نظر گرفته شدند که بر طبق آمار بدست آمده تعداد 11201 نفر می باشند. که از این تعداد 193 نفر به عنوان نمونه در دسترس با میانگین سن 0/98±61/13(سال)، میانگین وزن 9/59 ± 47/52(کیلوگرم)، میانگین قد 9/75 ± 157/11 (سانتیمتر)، و میانگین زاویه q 14/72 ± 3/60(درجه)، مورد مطالعه قرار گرفتند. متغیر های تحقیق شامل زاویه q به عنوان متغیر ملاک و قدرت انفجاری اندام تحتانی به عنوان متغیر پیش بین در نظر گرفته شد. بدین منظور ابتدا زاویه q در مفصل زانو تمامی نمونه ها اندازه گیری شد و سپس برای اندازه گیری قدرت انفجاری اندام تحتانی، آزمون پرش سارجنت از کلیه نمونه ها به عمل آمد. تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون در نرم افزار spss19 انجام گرفت. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که بین زاویه q در مفصل زانو و قدرت انفجاری اندام تحتانی پسران نوجوان غیر ورزشکار رابطه معکوس و معناداری وجود دارد(0/01?p)، بدین صورت که هرچه زاویه q افزایش یافت قدرت انفجاری اندام تحتانی در پسران نوجوان غیر ورزشکار کاهش یافت. بنابراین نتایج این تحقیق را می توان در مراکز استعدادیابی مورد استفاده قرار داد.
فرشته شهیدی عزت عسگرانی
هلیکوباکتر پیلوری عامل اولیه ی گاستریت، زخم معده، زخم دئودنوم و سرطان معده می باشد. روش های مختلفی برای تشخیص عفونت helicobacter pylori وجود دارد که به دو دسته مهاجم و غیر مهاجم تقسیم می شوند. روش های غیر مهاجم شامل جستجوی آنتی بادی های سرمی، آنتی ژن مدفوعی، pcr مدفوعی و تست تنفسی اوره آز می باشند. هر یک از این تست ها دارای مزایا و معایبی هستند؛ اما روش هایی که دارای اختصاصیت بالا هستند به ویژه حائز اهمیت می باشند. هدف از این پژوهش طراحی یک واکنش pcr حساس و اختصاصی برای تشخیص هلیکوباکتر پیلوری در نمونه های گوناگون بیولوژیکی به ویژه مدفوع می باشد. طراحی واکنش شامل انتخاب برنامه ی مناسب و حتی الامکان کوتاه مدت برای pcr، شرایط واکنش به خصوص دمای اتصال پرایمر و طراحی پرایمر می باشد. در طراحی پرایمر اختصاصی بودن آن برای توالی هدف در ژن مربوطه و داشتن همولوژی نزدیک به 100% در اکثر سوش های h. pylori و در عین حال همولوژی بسیار پایین با سایر ژن ها و سایر باکتری ها به دقت مورد توجه قرار گرفته است. در واقع هدف اصلی ما در این پژوهش انتخاب روش و دستورکار ثابت برای انجام pcr بوده است که نه تنها ساده و ارزان باشد، بلکه بتواند به عنوان یک روش تشخیصی با حساسیت و ویژگی بالا برای تشخیص غیر تهاجمی h. pylori به کار رود. مصارف کاربردی چنین روشی شامل جستجوی این ارگانیسم در نمونه های غیر بیوپسی در مواردی است که عمل آندوسکپی یا مجاز نیست و یا مانند مورد کودکان مشکل بوده و دارای محدودیت است. در چنین مواردی می توان به ویژه از نمونه هایی مانند مدفوع برای تشخیص عفونت استفاده نمود. این هدف با مقایسه توالی های ژن هایی که به طور رایج در آزمایشگاه های گوناگون از جمله آزمایشگاه الزهرا استفاده شده و می شود با توالی های جدید تر یک ژن محافظت شده دنبال شد. در انتها طراحی یک یا چند جفت پرایمر pcr با اختصاصیت و حساسیت بالا بررسی خواهد شد؛ به نحوی که بتوان با کمک آن این ارگانیسم را در تمام نمونه های بیولوژیکی رد یابی کرد. در این پژوهش با هدف مقایسه نتایج pcr با چند جفت پرایمر، ژن های 16srna ،vaca وurec یا phosphoglucosamine mutase) glmm) انتخاب شدند. پرایمر های مختلف از این ژن های اختصاصی تهیه شده و در شرایط بهینه بررسی شدند. در مورد glmm سعی شد تا حساس ترین پرایمر انتخاب شود. لذا برای تکثیر این ژن چند جفت پرایمر طراحی و استفاده شد و بهترین آن ها به ویژه از نظر حساسیت انتخاب شد. در این پژوهش از توالی های حتی الامکان همولوگ حفاظت شده ی ژن urec (glmm) - که یک ژن housekeeping و حفاظت شده (conserved) می باشد- سه جفت پرایمر طراحی شد که این سه جفت پرایمر با پرایمر مطالعه ی espinoza و همکاران برای شناسایی 10 سویه ی h. pylori مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. واکنش pcr با تمام پرایمرهای سنتز شده در گرادیان های دمایی مختلف برای بدست آوردن بهترین باند pcr انجام شد. گرادیان غلظت dna نیز برای دو جفت پرایمر دارای نتایج مطلوب بررسی شد. علاوه بر پرایمرهای ژن glmm از یک جفت پرایمر برای هر یک از ژن های vaca(m)، vaca(s) و 16s rrna نیز استفاده شد و نتایج همه ی آنها با هم مقایسه و بررسی شد. دو روش pcr نیز شامل روش معمول و روش multiplex pcr مورد بررسی قرار گرفت. نتایج urec pcr با نتایج pcr ژن های vaca(m)، vaca(s) و 16s rrna مقایسه شدند. نتایج نشان دادند که دو جفت از پرایمر های urec طراحی شده در این پژوهش نسبت به سایرین حساسیت بالاتری داشتند. واکنش multiplex pcr برای این دو جفت پرایمر نتایج مطلوبی را حاصل نمود. هدف از طراحی واکنش multiplex با دو جفت پرایمر افزایش حساسیت و اختصاصیت واکنش با تشکیل دو محصول همزمان pcr بود. بنابراین روش و دستور کار مربوط به واکنش multiplex طراحی شده در این پژوهش می تواند برای تشخیص h. pylori در نمونه های مختلف استفاده شود.
یحیی محمدنژادپناه کندی فرشته شهیدی
خون سومین جزء سیستم گردش خون است که همراه با افزایش متابولیسم به هنگام فعالیت های ورزشی، تغییراتی در آن بوجود می آید. هدف این تحقیق، بررسی تاثیر یک جلسه فعالیت هوازی بیشینه صبح و عصر بر تغییرات عوامل منتخب هماتولوژیکی همچون میزان هموگلوبین ، پلاکت ، گلبول قرمز و سفید در مردان جوان ورزشکار بود. به همین منظور از بین دانشجویان داوطلب تربیت بدنی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران 24 ورزشکار به صورت تصادفی انتخاب و به دو گروه صبح (12= n) و عصر (12= n) تقسیم شدند. میانگین سن، وزن و قد آزمودنی ها به ترتیب گروه صبح (سن99/0± 9/20سال، وزن 27/6±35/67 کیلوگرم و قد 28/4±4/180سانتیمتر) و گروه عصر (سن 63/0±21سال، وزن13/9±13/67 کیلوگرم و قد 01/9±9/ 176سانتیمتر) بود. گروه صبح دستورالعمل آزمون استاندارد بروس را در ساعت 8 الی10 و گروه عصر در ساعت 15 الی17 انجام دادند. تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی به صورت پیش آزمون – پس آزمون در دو مرحله است . نمونه خونی از هر دو گروه؛ در سه مرحله قبل، بلافاصله بعد از فعالیت و دو ساعت پس از خاتمه فعالیت تهیه شد. از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های تکراری برای بررسی تغییرات هماتولوژیکی در هر گروه در سطح معناداری (05/0p?) و از آزمون تعقیبی بن فرونی برای یافتن تفاوت معنا دار در هر جفت از مراحل استفاده شد. نتایج بیانگر تفاوت معنی دار در هموگلوبین و گلبول های قرمز دو گروه صبح و عصر در مراحل مختلف نمونه گیری بود. ولی تفاوت معنی داری در میزان هموگلوبین و گلبول قرمز در مرحله قبل با دو ساعت بعد از فعالیت مشاهده نشد. میزان تغییرات گلبول سفید در دو گروه تفاوت معنی داری را در مراحل مختلف نمونه گیری نشان داد. میزان تغییرات پلاکت ها در گروه صبح در سه مرحله اندازه گیری و در گروه عصر در دو مرحله اندازه گیری (قبل با بلافاصله بعد، بلافاصله بعد با دو ساعت بعد) تفاوت معنی داری در سطح (05/0?p) نشان داد. مقایسه نتایج دو گروه صبح و عصر نشان داد بین میزان هموگلوبین؛ پلاکت ، گلبول های قرمز و سفید خون مردان ورزشکار به دنبال یک جلسه فعالیت هوازی بیشینه در صبح و عصر؛ قبل، بلافاصله و دو ساعت بعد از فعالیت تفاوت معناداری وجود ندارد. بر اساس نتایج تحقیق، می توان گفت، یک جلسه فعالیت هوازی بیشینه در صبح و عصر احتمالاً باعث تغییر در میزان هموگلوبین، گلبول های قرمز، پلاکت ها و گلبول های سفید خون می شود و زمان تمرین تأثیری در میزان تغییرات ندارد.
علی رضا قره محمود لو فرشته شهیدی
هدف از تحقیق حاضر تعیین و مقایسه تاثیر دو نوع برنامه تمرین مقاومتی 8 هفته ای بر آمادگی عضلانی و توان بی هوازی دانش آموزان پسر فوتبالیست 16 تا 18 ساله بود. روش تحقیق از نوع نیمه تجربی و جامعه آماری این تحقیق را کلیه دانش آموزان فوتبالیست دوره متوسطه که 18-16 سال سن دارند، تشکیل می دهند. نمونه آماری این تحقیق شامل 30 نفر از بازیکنان فوتبالیست دوره متوسطه می باشند که به اردوی تیم منتخب شهرستان مینودشت دعوت شده بودند. آزمودنی ها به طور تصادفی به سه گروه ، دو گروه تجربی و یک گروه کنترل تقسیم شدند.میانگین سن، وزن و قد آزمودنی ها به ترتیب گروه تجربی الف( سن 73/0 ± 19/17 سال، وزن 82/9 ± 49/59 کیلوگرم و قد 02/6 ± 50/171 سانتیمتر) گروه تجربی ب ( سن 55/0 ± 10/17 سال، وزن 75/6 ± 32/62 کیلو گرم و قد 13/6 ± 10/172 سانتیمتر) گروه کنترل ( سن 42/0 ±40/17 سال، وزن 41/4 ± 64/52 کیلو گرم و قد 93/6 ± 10/170 سانتیمتر ). متغیر مستقل تحقیق شامل دو نوع تمرین مقاومتی منتخب و متغیر وابسته عبارت است از : توان انفجاری پایین تنه ،استقامت عضلانی پایین تنه، سرعت دویدن، قدرت بیشینه پایین تنه، چابکی، استقامت عضلات شکم. در ابتدا از کلیه آزمودنی ها پیش آزمون به عمل آمد، سپس دو گروه تجربی تمرینات منتخب را همراه با تمرینات تخصصی فوتبال و گروه کنترل فقط تمرینات تخصصی فوتبال را به مدت 8 هفته انجام دادند. در انتهای 8 هفته از کلیه آزمودنی ها پس آزمون به عمل آمد. داده های به دست آمده با استفاده از روشهای آماری توصیفی و استنباطی شامل تی همبسته، آزمون کلوموگروف اسمرینوف، تحلیل واریانس یک راهه و آزمون شفه، درنرم افزار spss14 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج آزمون t همبسته، نشان داد، هر دونوع تمرین مقاومتی تکرار بالا، مقاومت پایین و تکرار پایین، مقاومت بالا، به غیر از قابلیت چابکی، باعث بهبودی در قابلیت های، توان انفجاری پایین تنه، استقامت عضلانی پایین تنه، سرعت دویدن، قدرت بیشینه پایین تنه، استقامت عضلات شکم شدند 05/0 ? p . در مقایسه بین دو روش تمرینی، نتایج آزمون تحلیل واریانس یک راهه و شفه، نشان داد، در قابلیت های توان انفجاری پایین تنه، قدرت بیشینه پایین تنه و استقامت عضلات شکم، هر دو روش تکرار بالا، مقاومت پایین وتکرار پایین، مقاومت بالا، و در قابلیت سرعت، تکرار پایین، مقاومت بالا و در قابلیت استقامت عضلانی پایین تنه، روش تکرار بالا، مقاومت پایین، اثر بهتری داشته است و در قابلیت چابکی تمرین مقاومتی به هر دوروش نمی تواند باعث بهبودی شود.
اکرم زمانی فرشته شهیدی
چکیده: تحقیق حاضر با هدف تعیین روایی آزمون دوی 540 متر در سنجش آمادگی قلبی –تنفسی دختران دانش آموز 15-17 ساله غیر ورزشکارزنجانی ،انجام شد .برای این کار، تعداد90 نفر از دانش آموزان غیر ورزشکار15-17 ساله منطقه سلطانیه (به صورت 30 نفر 15 ساله، 30 نفر16 ساله و30 نفر 17 ساله)، با میانگین سنی 1 ± 16سال و میانگین وزن 41/9 ± 05/52 کیلو گرم و میانگین قد 065/0 ± 60/1 متر و میانگین شاخص توده بدن(bmi ) 235/3 ± 256/20 کیلوگرم برمتر مربع ،همچنین میانگین نسبت دور کمر به دور باسن( whr) 053/0 ± 728/0سانتی متر و میانگین درصد چربی 205/6 ± 634/21 درصدو میانگین وزن بدون چربی بدن(lbm) 019/5 ± 354/40کیلو گرم، به صورت تصادفی ساده ،انتخاب شدند . سپس قابلیت قلبی –تنفسی آنها با دو آزمون پله کوئین و آزمون دوی 540 متر ،اندازه گیری شد. در این بررسی رکورد و ضربان نهایی آزمون 540 متر و همچنین حداکثر اکسیژن مصرفی و ضربان نهایی آزمون پله کوئین ، اندازه گیری و ثبت گردید. سپس برای تعیین روایی، از روش آماری همبستگی پیرسون ،استفاده شد.تجزیه و تحلیل ها نشان داد که بین رکود آزمون 540 متر و vo2max آزمون پله کوئین ،همبستگی معنی داری در هیچ یک از گروه های سنی ، وجود ندارد. بین ضربان قلب نهایی ازمون540 متر و vo2max آزمون پله کوئین نیز، تنهادر گروه سنی 17 سال ، ضریب همبستگی منفی معنی دار 672/0-=r (05/0>p) وجود داشت .نتایج نشان داد که بین ضربان قلب نهایی آزمون 540 متر و آزمون پله کوئین در دو گروه سنی 15 و 17 سال به ترتیب ضریب همبستگی معنی دار442/0 =r و672/0 =r (05/0>p) بدست آمد.بنابراین با توجه به نتیجه حاضر ،می توان گفت که آزمون دوی 540 متر برای سنجش آمادگی قلبی –تنفسی ، در دختران 17-15 ساله ،روایی لازم را ندارد.پس باید آزمون دیگری که دارای روایی بالا در اندازه گیری این فاکتور است،در مدارس مورد استفاده قرار گیرد.
افناز خلیل نژاد ایری علیا علیرضا رمضانی
استقامت قلبی-تنفسی یکی از عوامل آمادگی جسمانی است که با تمرینات منظم و هوازی توسعه می یابد. تمرینات هیپوکسی اینتروال از جمله تمریناتی است که بدین منظور طراحی شده است. هدف از اجرای تحقیق حاضر، بررسی تاثیریک دوره تمرین دویدن با هیپوکسی اینتروال بر توان هوازی، اریتروپویتین، هموگلوبین وسلول های قرمز خون دختران دانشجو بود. روش این تحقیق نیمه تجربی و نمونه تحقیق به صورت نمونه در دسترس، شامل 22 نفر از دانشجویان دختر غیر فعال با میانگین سن (82/0 ± 55/20 سال)، قد (7/3 ± 91/160 سانتی متر) و وزن (35/6 ± 27/55 کیلوگرم) بود که به روش کومه ای در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی ساده در دو گروه هیپوکسی اینتروال و اینتروال قرار گرفتند. گروه اول به مدت 2 ماه و 1 جلسه در هفته تحت تمرین دویدن اینتروال در شرایط هیپوکسی و گروه دوم نیز به مدت 2ماه و 1 جلسه در هفته تحت تمرین دویدن اینتروال در شرایط عادی قرار گرفت. برای تعیین سطح هموگلوبین، سلول های قرمز خون و هورمون اریتروپویتین قبل و بعد از شروع پروتکل تمرینی خون گیری به عمل آمد. از آزمون بروس برای تعیین توان هوازی قبل و بعد از تمرینات استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونt همبسته و برای مقایسه پیش و پس آزمون توان هوازی، هورمون اریتروپویتین، هموگلوبین و سلول های قرمز خون در گروه اینتروال و هیپوکسی اینتروال و نیز از آزمون t مستقل برای مقایسه دو گروه استفاده گردید. نتایج به دست آمده نشان داد بین دویدن اینتروال و هیپوکسی اینتروال در تغییر سطوح هموگلوبین، سلول-های قرمز خون،توان هوازی و میزان ترشح هورمون اریتروپویتین تفاوت معناداری وجود ندارد، ولی توان هوازی(001/0p?) و میزان ترشح هورمون اریتروپویتین (001/0p?) در هر دو گروه افزایش معنی داری نشان داد. نتایج مربوط به اندازه گیری شاخصهای خونی در هر دو گروه، کاهش در مقادیر این شاخص ها را نشان داد که البته از نظر آماری معنی دار نبود. بنابراین 8 هفته دویدن هیپوکسی اینتروال توان هوازی و میزان ترشح هورمون اریتروپویتین را افزایش داد، ولی برای بالا بردن سطوح شاخص های هماتولوژیکی ناکافی بود.
سوده ابراهیمی شاه آبادی فرشته شهیدی
چکیده : هدف از اجرای تحقیق حاضر، تعیین تاثیر یک جلسه فعالیت زیربیشینه بر تغییرات لپتین سرم در دوره های مختلف قاعدگی و مقایسه آن در زنان چاق و لاغر بود. جامعه آماری این تحقیق شامل تمام دانشجویان دختر غیرورزشکار با شاخص توده بدنی کمتر از 18 و بیشتر از 30 بود.20 زن جوان سالم در دو گروه ده نفره چاق (5 ± 25= سن، cm 50/3 ± 40/160 = قد، kg48/4 ± 90/87 = وزن، kg/m² 38/3 ± 52/33 =bmi ) و گروه لاغر (5 ± 25= سن، cm 96/5 ± 60/162 =قد، kg 11/4 ± 50/47 =وزن، kg/m² 00/1 ± 99/16 =bmi) قرار گرفتند. هر آزمودنی یک بار در دوره فولیکولار و یک بار در دوره لوتئال قاعدگی، دستورالعمل بروس را اجرا کردند. نمونه های خون قبل و بلافاصله پس از فعالیت جمع آوری شد. نتایج نشان داد در گروه زنان لاغر میزان لپتین در نتیجه یک جلسه فعالیت ورزشی زیربیشینه در دوره فولیکولار و لوتئال قاعدگی تفاوت معنی داری نداشت. همچنین، مشخص شد در گروه زنان چاق، تفاوت معنی داری در میزان لپتین پس از یک جلسه فعالیت در دوره لوتئال وجود دارد (030/0?p) که این تفاوت در دوره فولیکولار وجود نداشت. از سوی دیگر، بین مراحل مختلف قاعدگی در گروه زنان چاق و لاغر تفاوت معنی داری مشاهده نشد. می توان عنوان کرد یک جلسه فعالیت بر پاسخ لپتین در دوره فولیکولار و لوتئال قاعدگی در زنان لاغر همچنین در دوره فولیکولار زنان چاق تاثیر معنی داری ندارد، اما یک جلسه فعالیت در دوره لوتئال در زنان چاق تاثیر معنی داری دارد(030/0?p). واژه های کلیدی: لپتین، سیکل قاعدگی، فعالیت زیربیشینه، زنان چاق و لاغر
فهیمه حیدری فرشته شهیدی
هدف از پژوهش حاضر، تعیین روایی مقیاس درک فشار 20-6 بورگ در ارزیابی خستگی دختران نوجوان بود. 88 دختر غیرورزشکار در سه گروه سنی 15، 16 و 17 سال با مشخصات بدنی، قد به متر (به ترتیب: 064/0 ± 62/1 ، 045/0 ± 61/1 و 059/0 ± 60/1)، وزن به کیلوگرم (به ترتیب: 46/9 ± 31/53، 25/9 ± 01/55 و 28/12 ± 66/53) و شاخص توده بدنی به کیلوگرم بر متر مربع (به ترتیب: 69/3 ± 30 /20، 48/3 ± 10/21 و 05/ 4 ± 68/20) به صورت تصادفی از بین دختران دبیرستانی شهرستان زنجان انتخاب و در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنیها، آزمون بروس بر روی نوارگردان را تا اعلام واماندگی انجام داده، بلافاصله پس از آزمون، درک آزمودنیها از فشار( با استفاده از مقیاس درک فشار 20- 6 بورگ) پرسیده و ثبت گردید و پس از گذشت 1 دقیقه از اتمام آزمون، غلظت لاکتات خون( خونگیری از انگشت میانی دست غیر برتر و بوسیله دستگاه سنجش لاکتات) اندازه گیری شد. در تحقیق حاضر، معیار خستگی، غلظت لاکتات بالاتر از 4 میلی مول بر لیتر در نظر گرفته شد و از این رو، روایی از طریق ضریب همبستگی پیرسون بین مقیاس درک فشار بورگ و غلظت لاکتات خون محاسبه گردید. تحلیل داده ها نشان داد در دختران 15 سال رابطه معنی داری بین مقیاس درک فشار بورگ و میزان لاکتات خون، وجود ندارد ( 802/0= p ، 05/0= r) اما در دختران 16 و 17 سال این رابطه معنی دار است ( به ترتیب، 014/0= p ، 474/0 = rو 4 /0= p ، 513/0 = r)، همچنین رابطه مذکور در مجموع گروه ها، معنی دار بدست آمد(002/0= p ، 336/0= r). بر اساس نتایج بدست آمده، با احتیاط می توان گفت، مقیاس درک فشار بورگ در ارزیابی خستگی دختران 16 و 17 سال، روایی داشته و می توان از این مقیاس برای هدایت فعالیتهای ورزشی کلینیکی و توانبخشی، تجویز شدت فعالیت ورزشی متناسب با تفاوتهای فردی در جامعه مذکور بهره برد.
سعید فرضی زاده فرشته شهیدی
هدف از این تحقیق، تعیین تأثیرمصرف کوتاه مدت مکمل های کراتین، اسیدهای آمینه وترکیبی بر برخی شاخص های آمادگی حرکتی در ورزشکاران مرد بود.به همین منظور، 40 نفر از ووشوکاران باشگاه ورزشی اقتدار شهرستان اردبیل به صورت داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی که بر اساس وزن، حداکثر اکسیژن مصرفی و توان بی هوازی تقسیم شدند،که شامل گروه کراتین(n=10) آمینواسید(n=10)،(ترکیبیn=10 ) و دارونما(n=10) بودند. میانگین سن، قد و وزن آزمودنی ها به ترتیب گروه کراتین (سن24.7±2.36 سال، قد172?(9±5/97)، وزن64?(85±5/97)کیلوگرم، گروه آمینواسید سنسال 23?(9±2/74)، قد170?(57±7/69)سانتیمترووزن66?(55±7/56)کیلوگرم،گروه ترکیبی سن ( 23)?(3±2/74) سال، قد168?(96±9/68) ووزن 66?(90±8/69)کیلوگرم) وگروه دارونما (سن23?(11±3/20)سال ، قد 172?(02±8/85)سانتیمتر و وزن 65?(81±7/56) کیلوگرم بود. ابتدا از آزمودنی های هر چهار گروه آزمونهای دوی 20سرعت، چابکی(ایلینویز)، سرعت عکس العمل(نلسون)، وآزمون دوی سرعت بی هوازی برای مشخص کردن مقادیر پایه شاخص ها به عمل آمد.سپس گروه های مکمل روزانه 20 گرم از هر مکمل به همراه یک لیوان آب و در چهار وعده( 4×5) به مدت 5 روز مصرف کردند.گروه دارونما نیز 20 گرم آرد ذرت را به همین شکل استفاده کردند. سپس شاخص های آمادگی حرکتی ذکر شده مجددا اجرا شدند تا تأثیر مصرف مکمل ها بر شاخص های منتخب مشخص گردد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس یکراهه و آزمون تعقیبی lsd در سطح معناداری p?0?05 تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان داد مصرف مکمل کراتین سبب افزایش توان بی هوازی ووشوکاران می شود(p=0.025). همچنین مصرف مکمل ترکیبی کراتین و اسید های آمینه نیز سبب افزایش توان بی هوازی در این ورزشکاران شد(p=0.000)). مقایسه تفاوت بین گروهی نشان داد که توان هوازی درگروه ترکیبی در مقایسه با گروه دارونما و گروه آمینو اسید از تفاوت معنی داری برخوردار بود. بنابرین می توان نتیجه گرفت که مصرف مکمل کراتین به همراه اسیدهای آمینه به افزایش توان بی هوازی نسبت به مصرف مجزای هر یک از این موارد می انجامد.
حسن آذرحزین فرشته شهیدی
در ساختار و عملکرد قلب در اثر تمرینات ورزشی تغییراتی ایجاد می شود. هدف تحقیق حاضر مقایسه ساختاری و عملکردی قلب ورزشکاران مرد زبده رشته های کاراته و ووشو در اثر تمرینات تخصصی این دو رشته بود . آزمودنی های تحقیق را دو گروه 10 نفره از مردان ورزشکار زبده ووشو با میانگین ( سنی 2/4±5/23 سال ،قد 8/9± 5/174 سانتی متر و وزن 3/14 ±10/68کیلوگرم)، گروه کاراته با میانگین (سنی 1/3±5/24 ، قد 9/8±5/173 سانتیمتر ، وزن 44/14±88/68 کیلوگرم) و یک گروه 10 نفره از مردان سالم غیرورزشکار با میانگین (سنی 1/3±6/23سال،قد2/10 ±3/170 سانتیمتر و وزن 42/14±98/68کیلوگرم) تشکیل می دادند که غیر ورزشکاران به صورت تصادفی وگروه ورزشکار داوطلبانه انتخاب شده بودند. به منظور اندازه گیری ضخامت دیواره سپتوم،ضخامت دیواره خلفی بطن چپ، توده مطلق بطن چپ ، حجم پایان سیستولی، حجم پایان دیاستولی ، حجم ضربه ای ، کسر تزریقی وضربان قلب که به عنوان متغیرهای ساختاری و عملکردی در نظر گرفته شده بودند از اکوکادیوگرافی به روش یک بعدی و دو بعدی در وضعیت استراحت استفاده شد. برای توصیف داده ها از روش آمار توصیفی و برای آزمون فرضیه ها از تحلیل واریانس یک سویه و آزمون تعقیبی شفه در سطح معنی داری 05/0 ? p استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که گروه ورزشکاران ووشو به طور معنی داری از ضخامت دیواره بطن چپ، ضخامت سپتوم و توده مطلق بطن چپ بیشتری نسبت به گروه کنترل برخوردار بودند. همچنین توده بطن چپ ورزشکاران کاراته به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل بود (05/0? p) ضخامت سپتـوم و دیــواره خلفی بطن چپ ورزشکاران ووشو به طور معنی داری بیشتر از گروه کاراته بود (05/0? p) بین اندازه های کسر تزریقی،حجم پایان سیستولی ، پایان دیاستولی ، حجم ضربه ای و تعداد ضربان قلب زمان استراحت در گروه های مورد مطالعه تفاوت معنی داری وجود نداشت. نتیجه این که ورزش های رزمی(ووشو و کاراته) موجب بروز تغییرات ساختاری و عملکردی در قلب ورزشکاران این رشته ها می شود که این امر باعث بهبود عملکرد قلب می شود. واژه های کلیدی : ووشو – کاراته – ساختار و عملکرد قلب- اکوکاردیوگرافی.
یوسفعلی صالحی فیروزکلایی فرشته شهیدی
هدف از انجام این پژوهش، تاثیر مصرف کوتاه مدت ال-کارنیتین و کافئین بر توان هوازی و بی هوازی بازیکنان پسر فوتبال بود. جامعه آماری شامل کلیه فوتبالیست های پسر 15 تا 17 سال شهر نوشهر که در سال1390 در باشگاهای سطح شهر تمرین می کردند که تعداد آنها 158 نفر و نمونه آماری شامل60 نفر، با میانگین قد 3/6±45/171سانتیمتر، وزن 4/0± 01/67 کیلوگرم و سن 37/0±31/16 سال به صورت داوطلبانه با رضایت والدین انتخاب شدند که به 4 گروه 15 نفره به صورت تصادفی تقسیم شدند.گروه آزمایشی اول مصرف یک وعده مکمل ال-کارنیتین به میزان50 میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن، گروه دوم مصرف یک وعده کافئین به میزان4 میلی گرم به ازای هر کیلو گرم از وزن بدن،گروه سوم مصرف ترکیب ال-کارنیتین50 میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن وکافئین4 میلی گرم به ازای هر کیلو گرم از وزن بدن و گروه چهارم دارونما فقط 200 میلی لیتر محلول آبلیمو که همه گروه ها 40 دقیقه قبل از اجرای آزمون هامکمل مصرف نمودند.متغیرهای فیزیولوژیک در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون اندازه گیری شد. آزمون بروس برای سنجش توان هوازی در2جلسه به فاصله 4 روز از هم و آزمون رست برای سنجش توان بی هوازی در2جلسه به فاصله 2 روز از هم آزمون به عمل آمد. از آزمون کلموگروف اسمیرنوف برای توزیع طبیعی و آزمون لوین برای همگنی واریانس ها استفاده شده است برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار استنباطی شامل آزمون t همبسته برای مقایسه پیش آزمون و پس آزمون هر گروه ، تحلیل واریانس (anova ) برای مقایسه سه گروه باهم و آزمون تعقیبی توکی برای مقایسه میانگین ها استفاده شد..برای تفسیر داده ها نیز از نرم افزار کامپیوتری 18-spss، استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد مصرف مکمل ال-کارنیتین موجب افزایش معنی دار بر توان هوازی شد در حالیکه تاثیر معنی دار بر توان بی هوازی نداشت. مصرف مکمل کافئین موجب افزایش معنی دار بر توان هوازی شد در حالیکه تاثیر معنی دار بر توان بی هوازی نداشت. مصرف ترکیب مکمل ال-کانیتین و کافئین موجب افزایش معنی دار بر توان هوازی و بی هوازی شد. در مقایسه توان هوازی چهار گروه با هم، بین گروه ال کارنیتین و کنترل، بین گروه کافئین وترکیبی، و بین گروه ترکیبی و کنترل، تفاوت معنی داری وجود دارد. در مقایسه توان بی هوازی چهار گروه با هم، پس از مصرف مکمل تفاوت معنی داری دیده نشد.
ناصر رضائی فرشته شهیدی
سنجش عملکرد کلیه و دفع کراتینین سرم از طریق گلومرول ها در ورزشکاران از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف از این پژوهش مقایسه ی بازیافت فعال و غیرفعال بر میزان فیلتراسیون گلومرولی کراتینین سرم پس از یک جلسه فعالیت بیشینه در مردان ورزشکار است. 20 دانشجوی ورزشکار بصورت تصادفی به گروه بازیافت فعال(10= n) با میانگین های (سن 1/49±22/70 سال، قد 5±176/90سانتی متر، وزن7/70±68/60 کیلوگرم، شاخص توده ی بدن 2/19±21/93کیلوگرم بر متر مربع، درصد چربی 3/24±13/44درصد،، حداکثر اکسیژن مصرفی6/72±58/71 میلی لیتر بر کیلوگرم دردقیقه، سطح رویه ی بدن0/11±1/87متر مربع) و گروه بازیافت غیرفعال(10= n) (سن 1/5±21/70سال، قد 7/43±177/20سانتی متر، وزن4/22±67/40کیلوگرم، شاخص توده ی بدن 1/48±21/66کیلوگرم بر متر مربع، درصدچربی3/38±12/18درصد، حداکثر اکسیژن مصرفی 8/571±60/67 میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه، سطح رویه ی بدن 0/8±1/82متر مربع) تقسیم شدند. هر دو گروه، آزمون بروس را اجرا نمودند. وبلافاصله بعد از تمرین گروه بازیافت 15 دقیقه بازیافت فعال را با 45% حداکثر اکسیژن مصرفی در یک سطح صاف اجرا و گروه دوم این مدت را بر روی صندلی استراحت کردند. پس از بازیافت ها هر دو گروه سه ساعت استراحت نمودند. نمونه ی خون جهت تعیین میزان کراتینین سرم، قبل، بلافاصله بعد از تمرین، پس از 15دقیقه بازیافت و سه ساعت پس از بازیافت جمع آوری شد. وبرای برآورد میزان فیلتراسیون گلومرولی از معادله ی ckd-epiاستفاده شد. داده ها با آزمون کلوموگروف– اسمیرنوف، آزمون لوین، آزمون تحلیل واریانس طرح های تکراری، آزمون تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد، میزان فیلتراسیون گلومرولی وکراتینین سرم بلافاصله بعد از آزمون به ترتیب کاهش وافزایش معنی داری داشت (p≤0/001). د15قیقه بازیافت فعال در مقایسه با بلافاصله بعد از تمرین در میزان فیلتراسیون افزایش ومیزان کراتینین سرم کاهش معنی داری را نشان داد (p≤0/004). سه ساعت پس از بازیافت ها، میزان فیلتراسیون گلومرولی افزایش ومیزان کراتینین سرم کاهش معنی داری داشت( p≤0/01) همچنین، تفاوتی معنی داری بین بازیافت فعال وغیر فعال پس از 15 دقیقه بازیافت وسه ساعت پس از بازیافت مشاهده نشد. یافته ها نشان داد که میزان فیلتراسیون گلومرولی بعد از تمرین کاهش یافت وبتدریج به وضعیت پایه برگشت. هر چند که بازیافت غیرفعال در افزایش میزان فیلتراسیون گلومرولی پس از سه از بازیافت ها موثرتر از بازیافت فعال بود. بنابراین با احتیاط توصیه می-شود ورزشکاران پس از تمرینات بیشینه استراحت کامل داشته باشند.
سجاد پیرهادی فرشته شهیدی
پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر یک دوره تمرین هوازی و مقاومتی زیر بیشینه بر لپتین سرم و ترکیب بدن پسران چاق 10 تا 12 سال شهرستان بروجرد انجام شد. در این پژوهش تعداد 30 نفر دانش¬آموز دارای اضافه وزن(25>شاخص توده بدن30>) از دبستان¬های¬ نور ودانش و آوای علم با میانگین سنی11/5±0/443سال، وزن64/10±9/8 کیلوگرم و قد152/4 ±6/70سانتیمتربه صورت داوطلبانه انتخاب شدند. در ابتدا نمونه¬گیری خون و اندازه¬گیری¬های لازم جهت تعیین سطوح اولیه لپتین سرم و میزان ترکیب بدن به عمل آمد. سپس آزمودنی¬ها به صورت تصادفی به 3 گروه 10 نفری تقسیم شدند و به مدت 12 جلسه به تمرینات هوازی و مقاومتی در گروه های جداگانه پرداختند. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین نمونه خون و اندازه¬گیری برای بار دوم جهت تعیین سطوح لپتین و میزان ترکیب بدن انجام گرفت. نتایج با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمونt استودنت، تحلیل واریانس، آزمون توکی و ولش برای آزمون فرضیه¬ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.با توجه به یافته¬ها در گروه تمرین هوازی و گروه تمرین مقاومتی سطوح لپتین سرم و ترکیب بدن(whr,bmi و درصد چربی) تحت تاثیر تمرین کاهش معنادار داشت (p<0/05). از طرفی یافته¬ها نشان دهنده تاثیر تمرینات مقاومتی بر سطوح لپتین و whr به شکل معناداری بیش از تمرینات هوازی بود((p<0/05. با توجه به نتایج به نظر می¬رسد 12 جلسه تمرین هوازی و مقاومتی منجر به کاهش لپتین سرم و بهبود ترکیب بدن می¬گردد.از طرفی در این پژوهش نتایج نشان دهنده تاثیر بیشتر تمرین مقاومتی بر لپتین خون و فاکتورwhr می¬باشد.
فاطمه نظری یکنمی فرشته شهیدی
هدف از این تحقیق تعیین تاثیر یک دوره تمرین هوازی زیر بیشینه و مصرف زنجبیل بر دیسمنوره اولیه دختران دانشجو است. از این رو تعداد 40 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه شهید رجایی با میانگین قد، وزن، سن و شاخص توده بدنی به ترتیب 4/66±164.47سانتی¬متر،6/81±56/95 کیلوگرم، 1/42±21/40 سال و2/41±21/07 کیلوگرم/مترمربع و میانگین سن شروع قاعدگی و طول خونریزی به ترتیب 1.59±13/07 سال و 1/40±5/60 روز انتخاب شدند. این تحقیق از نوع نیمه تجربی و به صورت پیش آزمون-پس آزمون بود. نمونه¬ها به صورت تصادفی به 4 گروه تمرین، زنجبیل، تمرین+زنجبیل و شاهد تقسیم شدند.گروه تمرین به مدت هشت هفته زیر نظر مربی ورزشی، تمرینات هوازی زیر بیشینه را اجرا کرد. برای افراد گروه زنجبیل، کپسول¬های محتوی 250میلی گرم زنجبیل ، 4 بار در روز به مدت 3روز از شروع خونریزی تجویز گردید و برای افراد گروه ترکیبی هردو متغیر اعمال شد.گروه شاهد تنها در ابتدا و انتهای کار پرسشنامه را تکمیل نمودند. تاثیر فعالیت ورزشی و مصرف زنجبیل بر شدت و مدت درد دیسمنوره پس از پایان کار به وسیله مقیاس درد خطی-بصری در پرسشنامه تعیین گردید. نتایج با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی(آزمون تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی توکی) بررسی شد. تجزیه و تحلیل داده¬ها نشان داد: پس از هشت هفته اجرای تمرینات، شدت درد در گروه ترکیبی و مدت درد در گروه¬¬های ترکیبی و تمرین به طور معناداری کاهش پیدا کرد)0.05?p ). بنابر¬این می¬توان این¬طور نتیجه گرفت که کپسول زنجبیل به همراه تمرین هوازی زیر¬بیشینه در کاهش شدت درد دیسمنوره اولیه و تمرین هوازی زیر بیشینه در کاهش مدت درد دیسمنوره اولیه موثر است.
محسن محمدزاده فرشته شهیدی
هدف کلی این پژوهش تعیین تاثیر انقباضهای برونگرای عضلات خم کننده آرنج و بازکننده های زانو برck ،ldh و crp سرم مردان فعال و غیرفعال بود. به این منظور بیست نفر آزمودنی داوطلب، بر اساس فعال و غیرفعال بودن انتخاب و به دو گروه تقسیم شدند. آزمودنی ها، به انجام سه مرحله15تایی انقباضهای بیشینه برونگرا در عضلات خم کننده آرنج و بازکننده زانو پرداختند. ck، ldh و crp سرم آزمودنی ها قبل، بلافاصله بعد، 24 و 48 ساعت پس از انجام فعالیت اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس در اندازه گیری های تکراری با عامل بین گروهی استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد بین میزان کوفتگی تاخیری عضلات خم کننده آرنج و بازکننده زانو در هیچ کدام از دو گروه تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین در مقایسه گروه فعال و غیرفعال، میزان تغییرات ldh و ck به طور معنی داری در گروه غیرفعال از فعال بیشتر بود(05/0 ?p ). میزان تغییراتcrp دو گروه تفاوت معناداری نداشت ولی در همه مراحل تحقیق بین دست وپای دو گروه(001/0 ?p ) تفاوت معنا دار مشاهده شد. به نظر می رسد طول عضله هنگام انجام انقباض و زاویه مفصل نقش زیادی در میزان کوفتگی تاخیری عضلانی دارد.
نرجس کلانتری علیرضا رمضانی
ستقامت قلبی – تنفسی یکی از عوامل آمادگی جسمانی است که با تمرینات منظم و هوازی توسعه می یابد.تمرینات هیپوکسی اینتروال از جمله تمریناتی است که بدین منظور طراحی شده است.ثابت شده است که مصرف کیوتن می تواند موجب افزایش عملکرد ورزشی و حداکثراکسیژن مصرفی ورزشکاران شود. هدف تحقیق حاضر تعیین تاثیر مصرف کوتاه مدت مکمل کیوتن و تمرین هیپوکسی بر توان هوازی و برخی شاخص های هماتولوژیکی دختران ورزشکار بود . روش این تحقیق نیمه تجربی است که با سه گروه آزمودنی وبا پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. نمونه تحقیق به صورت نمونه در دسترس ، شامل 30 نفر از دختران ورزشکار با میانگین سن 803 / 0 ± 9 / 15 سال ،قد 56 / 1 ±10 / 159 سانتی متر، وزن51 / 1 ± 7 / 55 کیلوگرم، bmi 52 / 0 ± 9 / 21 بود که در 3 گروه مکمل10نفر، تمرین10نفر، ترکیبی10نفر قرار گرفتند. گروه اول به مدت دو هفته 300 میلی گرم مکمل کیوتن را روزانه دریافت کردند. گروه دوم به مدت دوهفته روزی 2 جلسه تمرینات هیپوکسی را انجام دادند. گروه سوم دوهفته 300 میلی گرم مکمل کیوتن را روزانه مصرف کرده و طی دو هفته دو بار در روزتمرینات هیپوکسی را انجام دادند. برای تعیین سطح هموگلوبین و غلظت هماتوکریت قبل و بعد از شروع پروتکل خون گیری به عمل آمد .از آزمون 12 دقیقه دوی کوپر برای تعیین توان هوازی استفاده شد .به منظور تحلیل آماری از آزمون کلموگروف - اسمیرنوف برای اطمینان از طبیعی بودن توزیع داده ها و از آزمون لوین برای بررسی همگنی واریانس ها استفاده شد. برای توصیف آماری داده ها از میانگین و انحراف معیار و برای آزمون فرضیه های تحقیق از آزمون تحلیل واریانس در اندازه های تکراری استفاده گردید. هم چنین از آزمون تعقیبی توکی برای تعیین معنی داری بین گروه ها استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد ، توان هوازی 05/0p? ،هموگلوبین05/0 p? وهماتوکریت 001/0p? پس از دوهفته افزایش معناداری داشت .هم چنین بین گروه ها در افزایش توان هوازی ، هماتوکریت و هموگلوبین تفاوت معناداری وجود داشت . بنابراین دو هفته دویدن هیپوکسی و مصرف مکمل توان هوازی ، غلظت هموگلوبین و میزان هماتوکریت را افزایش داد.
مهدی لطفی پور امیر حسین براتی
در این تحقیق 20 نفر دانش آموز پسر 18 - 15 ساله (قد4/6± 05/172 سانتی متر و وزن 51/0± 85/64کیلوگرم) هنرستان تربیت بدنی امام علی به صورت تصادفی به دو گروه مکمل ( 10 نفر ) و دارو نما (10 نفر) تقسیم شدند سپس تمرین هوازی به مدت 4 هفته اجرا گردید که در این مدت گروه مکمل، روزانه 3 عدد کپسول آلوئه ورا که هر کپسول حاوی 2 گرم آلوئه ورای خشک شده و گروه دارو نما 3 عدد کپسول حاوی دکسترین مصرف نمودند. جهت تعیین شاخص های آسیب سلولی از مارکرهای ck، ldh و crp استفاده شد و نمونه خونی 24 ساعت قبل و بعد از هر تست کوپر گرفته شد. برای توصیف آماری داده ها از میانگین و انحراف معیار و برای تحلیل استنباطی داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و برای مقایسه بین گروهی از آزمون تی مستقل استفاده شد. در صورت مشاهده نتایج معنادار از آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد . سطح معنا داری 05/0? p بود .مصرف آلوئه ورا حین تمرینات هوازی باعث کاهش معنا دار ldh (درگروه مکمل کاهش 15 % نسبت به دارو نما داشت) و crp (در گروه مکمل کاهش 11% نسبت به دارو نما داشت) شد. ولی کاهش معنا داری در ck مشاهده نشد. (05/0? p). درمجموع یافته¬های تحقیق حاضر نشان داد ¬ آلوئه ورا باعث کاهش شاخص آسیب سلولی و التهاب سلولی شد. این نتیجه ممکن است بیانگر نقش ضد التهابی و آنتی اکسیدانی آلوئه ورا باشد.
محسن شوشتری فرشته شهیدی
هدف این تحقیق مقایسه تاثیر تمرینات منتخب بر تعادل ایستا در دانش آموزان پسر پایه های اول تا سوم ابتدایی بود . به همین منظور 60 پسر از دبستان شاهد کوثر واقع در منطقه 19 تهران با دامنه ی سنی 7 الی 10 سال انتخاب و در چهار گروه : کنترل، دویدن رو به جلو، دویدن رو به عقب و دویدن به پهلو قرار گرفتند. لازم به ذکر است میانگین سنی، قد و وزن آزمودنیها به ترتیب 8/48 سال، 127/64 سانتی متر و 28/14 کیلوگرم بود. به منظور انجام این تحقیق ابتدا یک پیش آزمون جهت اندازه گیری تعادل ایستا از آزمودنیها به عمل آمد. سپس آزمودنیها در سه گروه تمرینی به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه ( یک روز در میان ) و در هر جلسه مسافت 800 متر را در چهار مرحله 200 متری با زمانهای استراحتی 2 دقیقه ای طبق برنامه تدوینی گروه مربوطه دویدند و در نهایت مجدداً در یک پس آزمون مورد ارزیابی قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری شامل آزمون ایستادن روی یک پا بوده است. جهت تجزیه و تحلیل آماری، از آزمون تی استیودنت در گروههای وابسته به منظور مقایسه میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون افراد هر گروه و آزمون کلموگروف اسمیرنوف برای توزیع طبیعی و آزمون لوین برای همگنی واریانس ها و تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی جهت مقایسه میانگین نمرات چهار گروه استفاده شد و نتایج زیر حاصل گردید (5 %= ∝) : بین گروه تمرین دویدن رو به جلو و گروه کنترل، گروه تمرین دویدن رو به عقب و گروه کنترل، گروه تمرین دویدن به پهلو و گروه کنترل از لحاظ تاثیر بر تعادل ایستا تفاوت معنی داری وجود ندارد و همچنین بین سه گروه تمرینی نیز از لحاظ تاثیر بر تعادل ایستا تفاوت معنی داری وجود ندارد. با توجه به نتایج کسب شده می توان عنوان کرد که تمرینات منتخب یا از لحاظ مدت زمان و نحوه اجرا و یا اساساً از لحاظ نوع تمرین، به گونه ای نبوده اند که بتوانند تعادل ایستای دانش آموزان 7 الی 10 ساله را تحت تاثیر قرار دهند.
صمد دانش فرشته شهیدی
هدف اصلی این تحقیق بررسی ارتباط بین آزمون های دوی یک مایل ، پله کویین و مدل بدون فعالیت در برآورد vo2max دانش آموزان ورزشکار و غیر ورزشکار پسر 11 تا 16 ساله شهرستان مبارکه است. جامعه آماری این تحقیق شامل تمامی دانش آموزان پسر 11 تا 16 ساله شهرستان مبارکه است. بدین منظور 200 نفر از دانش آموزان پسر 11 تا 16 ساله شهرستان مبارکه به به صورت تصادفی به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند(گروه a =100 نفر ورزشکار و گروه b = 100 نفر غیر ورزشکار). ابتدا مشخصات بدنی آزمودنی ها مانند : قد به متر( ورزشکاران= 116/0± 69/1 و غیر ورزشکاران116/0 ±69/1 ) ، وزن به کیلوگرم (ورزشکاران= 59/7 ± 07/48 و غیر ورزشکاران= 19/8 ±33/49) ، شاخص توده بدنی به متر بر کیلوگرم(ورزشکاران= 6/3 ± 05/19 و غیر ورزشکاران= 38/2 ± 9/21) محاسبه شدند . آزمودنی ها پرسش نامه مربوط به میزان فعالیت بدنی و توانایی عملی ادراک شده را برای برآورد vo2max بدون فعالیت را قبل از انجام دو تست دیگر تکمیل کردند. در مرحله بعدی در دو هفته متوالی ، از هر یک از آزمودنی ها آزمون پله کویین و دوی یک مایل گرفته شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادها نشان می دهد که : 1) بین حداکثر اکسیژن مصرفی حاصل از آزمون دوی یک مایل و مدل بدون فعالیت دانش آموزان ورزشکار و غیر ورزشکار ارتباط مستقیم و معنی داری وجود دارد. 2) بین حداکثر اکسیژن مصرفی حاصل از آزمون دوی یک مایل و پله کویین دانش آموزان ورزشکار و غیر ورزشکار ارتباط مستقیم و معنی دارد. 3) بین حداکثر اکسیژن مصرفی حاصل از آزمون پله کویین و مدل بدون فعالیت دانش آموزان ورزشکار و غیر ورزشکار ارتباط مستقیم و معنی داری وجود دارد. 4) بین نتایج حداکثر اکسیژن مصرفی برآورد شده از طریق آزمون پله کویین گروه ورزشکار و غیر ورزشکار اختلاف معنا داری وجود دارد. 5) بین نتایج حداکثر اکسیژن مصرفی برآورد شده از طریق آزمون دوی یک مایل و مدل بدون فعالیت در گروه ورزشکار و غیر ورزشکار اختلاف معنا داری وجود ندارد.