نام پژوهشگر: سوسن اصیلی
سوسن اصیلی محمدامیر شیخ نوری
دوره حکومت طولانی ناصرالدین شاه قاجار(1264- 1313ق) در تاریخ ایران دوره ای مهم به شمار می آید، تحوّلاتی که در این دوره درجهان و ایران رخ داد، زمینه های حرکت جامعه ایران به سوی مظاهر جدید تمدنی را فراهم آورد. در این دوره تاریخ نگاری نیز مانند دیگر بخش های فعّالیت علمی در ایران تحت تأثیر تحوّلات جهانی قرار گرفت. مسئله اصلی این پژوهش بررسی چگونگی تاریخ نویسی دوره ناصری در شکل سنّتی خود و روند تأثیر پذیری آن از تحوّلات جدید است. در حالی که عدّه ای از مورخان این دوره به شیوه های سنّتی تاریخ نگاری پایبند بودند، برخی مورخان نیز گام هایی به سوی ایجاد تغییر در شیوه تاریخ نویسی برداشتند. این تحقیق بر پایه سوالایی در زمینه چگونگی تاریخ نویسی در این دوره و نوع تغییراتی که در آن رخ داد تدوین شده است. با این فرضیه که تاریخ نگاری دور ه ناصری علاوه بر اینکه از ویژگی های تاریخ نگاری سنّتی برخوردار بود جنبه هایی از روش های جدید را نیز دریافت کرد. در این پژوهش 10 متن از میان 84 متن شناسایی شده تاریخی دوره ناصری انتخاب شده و برخی جنبه های تاریخ نگاری در این متون بررسی می شود. جنبه هایی که از وجوه متعدد تحقیقات تاریخ نگاری در این پژوهش مورد نظر بوده است شامل بررسی تفّکر مورخان این دوره درباره تاریخ و تاریخ نگاری، خاستگاه مورخان، شیوه های تاریخ نویسی آنان از بعد ابزارهای مورد استفاده و شیوه گزینش و ثبت روایات است. پژوهش حاضر در چهار بخش اصلی کلیات، چشم انداز عمومی به تاریخ نگاری عصر ناصری، بینش در تاریخ نگاری عصر ناصری و روش در تاریخ نگاری عصر ناصری تدوین شده است. بخش نخست: کلیّات این بخش به کلیّات مربوط به تحقیق اختصاص دارد و شامل دو فصل است. فصل یکم مربوط به مبانی پژوهش است. فصل دوم به بررسی منابع پژوهش می پردازد. بخش دوم: چشم انداز عمومی به تاریخ نگاری عصر ناصری این بخش شامل دو فصل است. در فصل نخست نوع شناسی تاریخ نویسی عصر ناصری و تقسیم بندی موضوعی این آثار ارائه خواهد شد. متون تاریخی عصر ناصری به چهار گروه تاریخ های عمومی، سلسله ای، محلی و تک نگاری تقسیم می شود و آثار مربوط به هر گروه در جدولی ارائه می شود. سپس به ویژگی های اصلی هر یک از انواع متون اشاره شده و برخی آثار با اهمّیت در هر گروه به اختصار معرفی می گردد. در فصل دوم ابتدا ده اثر منتخب برای بررسی در پژوهش حاضر معرفی می شوند و به معیارهای انتخاب این آثار و ویژگی های شکلی آنها اشاره می شود. از آنجا که در سراسر این پژوهش پی در پی درباره این آثار سخن به میان می آید، معرفی اولیه آنها ضروری به نظر می رسد. بخش سوم: بینش در تاریخ نگاری عصر ناصری این بخش در دو فصل تنظیم شده است. فصل نخست به بررسی روند تحوّل فکری تاریخی در اندیشه مورخان دوره ناصری اختصاص دارد. در این فصل تلقی سنّتی و دریافت جدید مورخان از مفهوم و هدف تاریخ مورد بررسی قرار می گیرد. فصل دوم به موضوع تاریخ نگاران و دولت قاجار پرداخته است. در این فصل به روابط مورخان دوره ناصری با دولت قاجار و تعامل ایشان با یکدیگر اشاره می شود و تأثیر تاریخ نویسی دولتی بر شیوه گزارش وقایع و نیز خاستگاه مورخان این دوره مورد بررسی قرار می گیرد. بخش چهارم: روش در تاریخ نگاری عصر ناصری این بخش شامل دو فصل است. فصل یکم به بررسی منابع مورخان دوره ناصری و نوع منابع مورد استفاده آنان اختصاص یافته است. در این فصل به ایجاد تحوّل در استفاده مورخان از منابع و دلایل آن اشاره می شود. تنوع منابع از موضوعات مهم در روش شناسی تاریخ نویسی دوره ناصری بود. شیوه استفاده از منابع و نقد منابع از دیگر موضوعات مطرح شده در این فصل است. فصل دوم به موضوع مورخان عصر ناصری و تصویر رویدادها پرداخته است. در این فصل شیوه گزارش وقایع و انتخاب روایات و داده ها مورد نظر قرار می گیرد. به دلیل گستردگی این متون و تنوع اطلاعات ارائه شده در آنها، دو نمونه از وقایع روایت شده در این آثار انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفته است. نخست، واقعه ای از رویدادهای پیشین که برای بررسی موضوع تاریخ باستان در نظر گرفته شده و رویکرد مورخان عصر ناصری به تاریخ باستان بررسی گردیده است. دوم، واقعه ای مربوط به قاجاران است. برای این موضوع نسب نامه قاجاران و چگونگی روایت و تحوّلات آن نزد مورخان این دوره مورد نظر بوده است. در این بحث شیوه مورخان این دوره در زمینه تحریف وقایع برای تأمین نظر سفارش دهندگان تألیف آثار مورد بررسی قرار می گیرد. پس از تحقیقات انجام شده این فرضیه به اثبات رسید که علاوه بر اینکه در دوره ناصری طیف وسیعی از مورخان در تداوم سنّت های کهن تاریخ نویسی به نگارش آثاری با شیوه سنّتی ادامه دادند، تحوّلات فکری و دگرگونی های سیاسی و اجتماعی ناشی از آشنایی با مدنیت جدید مغرب زمین باعث پیدایش درک نوتری در روش های تاریخ نگاری برخی مورخان این دوره شد وگام های اوّلیه در زمینه حرکت به سوی تاریخ نگاری جدید برداشته شد و این در حالی است که تاریخ نگاری جدید بر پایه تلاش مورخان دوره ناصری برای ایجاد تغییر در سنّتهای تاریخ نگاری بنا شده است.