نام پژوهشگر: سحر خلیلی
سحر خلیلی بهروز محمودی بختیاری
اصطلاح زاویه دید که عموماً در مورد آثار داستانی به کار می رود، کمتر در متون نمایشی مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجا که زاویه دید بیشتر به صورت مفهومی روایی که در ارتباط نزدیک با انواع روایتگران قرار دارد، درنظر گرفته می شود؛ در ابتدا می توان با استفاده از ابعاد رواییِ دستورصحنهها یا دیالوگهای نمایشی، بسیاری از رده بندیها و نظریههای مرتبط با زاویه دید در ادبیات داستانی را به حوز? درام هم گسترش داد. با این حال زاویه دید ابعاد دیگری هم دارد که بیشتر با زبان مورد استفاده توسط نویسنده یا شخصیت و همچنین بافتی که دیالوگها در آن ادا می شوند مرتبط است. به همین منظور این پژوهش با رویکردی زبانشناختی و با تکیه بر آرای دن مکاینتایر به تبیین زاویه دید در متون نمایشی پرداخته است و در این راه ضمن استفاده از اندک پژوهش هایی که به طور مستقیم به زاویه دید در درام پرداختهاند، دو حوزه کلان «کاربرد شناسی و « زبانشناسی شناختی» را در مرکز توجه قرار داده است و با معرفی شاخصهای زبانشناختی زاویه دید استفاده از مفاهیمی مثل «انگارگان»، «پیشانگاشت»، «اشاره» و امثالهم را در تحلیل زاویه دید متون نمایشی مورد بررسی قرار داده است و در ادامه با بسط مفهوم « اشاره» و با معرفی نظریههایی چون «انتقال اشاره»،«چارچوب بافتاری» و « جهان های ممکن» ، چگونگی درگیری خوانندگان در جهان متنی و ادراک آنها از مراکز اشاره و زاویه دیدهای ختلف را با کمک نمونههایی از نمایشنامههای فارسی بسط داده است. در پایان نیز کلیه مباحث نظری برای تحلیل نمایشنامه رقصی چنین ... نوشت? محمد رضایی راد به کار گرفتهشده است و بدین وسیله اهمیت مفهوم زاویه دید و رده بندی ها و نظریات مرتبط با آن در تحلیل و تفسیر متون نمایشی بیش از بیش آشکار شده است. لازم به ذکر است گردآوری اطلاعات در این پایان نامه به روش کتابخانه ای و روش تحقیق کیفی است.
سحر خلیلی احد مهروند
شکل گیری سوژه در این پایان نامه در سطح کاراکترها و متن نمایشنامه بررسی شده و جداگانه به ان میپردازد.
سحر خلیلی مصطفی عباس زادگان
کاربری زمین از مباحث مهم و هسته های اولیه برنامه ریزی شهری است و به دلیل ماهیت سیستمی آن، از طریق شبکه های ارتباطی و جریان های ترافیکی آنها در ارتباط مستمر و متقابل است مکانیابی درست کاربری زمین از تصمیمات بحرانی است که نیازمند تحقیق در مکان از دیدگاه های مختلف می باشد و همواره این سوال مطرح بوده است که چگونه می توان یک برنامه ریزی مناسب با حداکثر کارایی ممکن ارائه داد که علاوه بر رعایت استانداردهای مکانیابی کاربری ها چیدمان بهینه ی آنها را در شبکه های شهری تأمین کند. طی سالهای اخیر برخی از ابزارها و شیوه ها در مدلسازی شهری مطرح شده اند که امکان تحلیل و ارزیابی از طریق آنها میسر شده است. یکی از این روش ها چیدمان فضا است که مفهومی است که به فضا به عنوان یک پدیده مستقل می نگرد و به کمک تحلیل های کمی و الگوریتمهای ریاضی توانسته است روابط پیچیده ی فضایی را تحلیل و تفسیر سازد. این تحقیق بدنبال توضیح تحولات فضایی و مکانی و جانمایی کاربری زمین در شهر مهاباد خواهد بود.در این پژوهش نخست با استفاده از چیدمان فضا ، تحولات فضایی و مکانی در طی سه دوره زمانی بررسی و مورد تحلیل قرار خواهد گرفت و سپس با در نظر گرفتن شبکه فضایی و توجه به پراکنش کاربری زمین بر اساس مقیاس عملکرد به بررسی همبستگی میان ارزش هم پیوندی شبکه ی فضایی موجود و پراکنش کاربری های مقیاس عملکرد کلان پرداخته و از این طریق گامی در جهت ارزیابی نقش شبکه فضایی در چیدمان کاربری ها برداشتیم. نتایج حاصل از پژوهش حاضر ارتباط همبستگی کم میان ارزش هم پیوندی محورها و مقیاس عملکرد کاربری ها را نشان داد که می توان اظهار داشت کاربری های شهر مهاباد به صورت کارا و هماهنگ با شبکه ی فضایی چیدمان نشده اند و دلایل آن حاکی از محدودیت های طبیعی و مشکلات مدیریتی است که نظام کاربری زمین در این شهر را دستخوش تغییرات کرده است و می بایست در جهت بهبود آن در طرح های آینده چاره ای اندیشید.