نام پژوهشگر: فاطمه الحانی
فاطمه سمیعی سیبنی منیره انوشه
بروز سرطان پستان منجر به کاهش کیفیت زندگی زنان و خانواده آنها می شود و از آنجایی که کیفیت زندگی بیمار و خانواده می تواند تاثیر ویژه ای در روند درمان بیماران داشته باشد، لذا تعیین کیفیت زندگی بیماران و خانواده آنها به پرستاران کمک خواهد کرد تا مراقبت را در جهت ارتقاء کیفیت زندگی آنها سوق دهند.علی رغم این موضوع، تاکنون تاکید بر مشکلات بیماران بیش از خانواده ها بوده است و با توجه به اینکه در کشور ما خانواده جایگاه ویژه ای در حمایت از بیماران دارد، پرستاران با بکار گیری استراتژیهای خانواده محور، می توانند موقعیت مناسبی را برای بیمار و خانواده ایجاد کرده تا شرکت آگاهانه در فرایند درمان داشته باشند و از آنجا که مشاوره به عنوان کارامد ترین شیوه آموزش مطرح شده، این مطالعه با هدف بررسی تاثیر مشاوره با خانواده بر کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان و خانواده آنها انجام شد. این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است که با مراجعه به درمانگاههای شیمی درمانی واقع در شهر قزوین و زنجان تعداد 70 زن 30 تا 55 ساله متاهل، دارای حداقل یک فرزند 15 ساله یا بالاتر مبتلا به سرطان پستان تحت شیمی درمانی انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. برای گروه آزمون، 8 جلسه برنامه مشاوره با خانواده با حضور بیمار، همسر و فرزندطراحی گردید. کیفیت زندگی بیماران هر دو گروه در ابتدا و انتهای جلسه و یک ماه بعد با استفاده از دو پرسشنامه استاندارد عمومی بیماران مبتلا به سرطان( (qlq-c30 و اختصاصی زنان مبتلا به سرطان پستان(qlq –br23 ) و کیفیت زندگی خانواده ( همسر و فرزند) با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی عمومی (sf12) اندازه گیری شد. پس از استخراج اطلاعات ، به کمک نرم افزار 15 spss version تجزیه و تحلیل داده ها صورت گرفت.نتایج نشان داد که قبل از مداخله بیماران و خانواده هر دو گروه آزمون و شاهد از نظر مشخصات دموگرافیک و اطلاعات مربوط به بیماری و درمان و نمرات مربوط به کیفیت زندگی همسان بوده و تفاوت معنی داری مشاهده نشد( p>0/05) در حالیکه نتایج آزمون آنوای مکرر نشان داد که در مقایسه بین دو گروه آزمون و شاهد ، قبل و بلافاصله و یک ماه بعد از مداخله ، تفاوت معنی داری در جهت ارتقا کیفیت زندگی بیماران و خانواده گروه آزمون مشاهده شد(p< 0/05). نتایج پژوهش حاضر نشان داد مشاوره با خانواده سبب ارتقا کیفیت زندگی بیماران و خانواده آنها در گروه مورد شده است و از آنجایی که در کشور ما سامانه های حمایتی برای اینگونه بیماران محدود می باشد ، خانواده می تواند جایگاه ویژه ای در حمایت از بیماران و ارتقا کیفیت زندگی آنها داشته باشد ، لذا پیشنهاد می گردد برنامه طراحی شده مشاوره با خانواده به عنوان یک روش موثر در ارتقا کیفیت زندگی این بیماران به کار گرفته شود.
فرشته آیین فاطمه الحانی
بستری شدن، رخدادی استرس زا در زندگی کودکان و خانواده های آنهاست. علیرغم توافق جهانی در خصوص اهمیت مشارکت خانواده در مراقبت، معنای آن دچار ابهام است و تعریف آن متناسب با ویژگیهای فرهنگی و سیستم بهداشتی درمانی هر جامعه ضروری می باشد. پژوهش حاضر با هدف تبیین مراقبت تعاملی پرستار-خانواده در بخش های کودکان و طراحی و ارزشیابی مدل مراقبتی مناسب انجام گرفته است. در مرحله اول، محقق با استفاده از روش نظریه پایه با رویکرد گلیزر، از طریق مصاحبه بدون ساختار با20 مادر، 13 پرستار، 2 پزشک، 3 سوپروایزر، 2 سرپرستار، 2 پدر و 11 کودک و مشاهدات و یادداشتهای در عرصه به تبیین فرآیند مراقبت تعاملی پرداخت. در این مرحله این فرآیند در قالب نظریه پایه " تقلا برای ایجاد و پذیرش مرزهای جدید در مراقبت" تبیین شد که یک فرآیند روانی-اجتماعی اساسی بود که در طول زمان شکل می گرفت. در مدل تجویزی مراقبت تعاملی پرستار-خانواده « واکر و اوانت » مرحله دوم، با استفاده از استراتژی تولید تئوری بر اساس نظریه پایه طراحی گردید. سپس در مرحله سوم با استفاده از پژوهش نیمه تجربی از نوع قبل و بعد، مدل طراحی شده در بالین مورد ارزشیابی قرار گرفت. نمونه های پژوهش را کودکان سن مدرسه مبتلا به بیماری مزمن گوارشی و روماتیسمی بستری در بیمارستان و مادران آنها ( 30 مادر و کودک در گروه شاهد و 25 مادر و کودک در گروه آزمون) تشکیل می دادند. ابتدا در یک دوره 3 ماهه 30 کودک سن مدرسه مبتلا به بیماری مزمن گوارشی و روماتیسمی بستری در بیمارستان و مادران آنان به عنوان گروه شاهد (دریافت کننده مراقبت روتین) وارد مطالعه شدند. پس از اتمام نمونه گیری مرحله شاهد، مدل مراقبت تعاملی پرستار-خانواده در بخش به اجرا گذاشته شد. سطح اضطراب کودکان با استفاده از مقیاس صورتی سنجش اضطراب در « بخش موقعیتی پرسشنامه اضطراب والدین اسپیل برگر » کودکان و سطح اضطراب مادران با استفاده از بدو پذیرش، چهار روز بعد از پذیرش و زمان ترخیص برای هر دو گروه مورد اندازه گیری قرار گرفت. رضایت مادران هر دو گروه نیز با استفاده از پرسشنامه رضایت از مراقبت تدوین شده توسط پژوهشگر در هنگام ترخیص مورد ارزشیابی قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمونهای آماری کولموگروف اسمیرنف، تی مستقل، تی زوجی، ویلکاکسون، من ویتنی، آنالیز واریانس با اندازه گیریهای تکراری، کای دو و آزمونهای همبستگی پیرسون و اسپیرمن استفاده گردید. یافته ها نشان داد که میانگین سطح اضطراب مادران گروه آزمون چهار روز بعد از پذیرش (x=40/75 آزمون، x=54/28 شاهد) و در زمان ترخیص (x=26/86آزمون، x=34/94شاهد) و همچنین میانگین اضطراب کودکان گروه آزمون چهار روز بعد از پذیرش (x=1/6 آزمون، x=3/8شاهد) نسبت به بدو پذیرش به طور معنی داری کمتر از گروه شاهد بود (p=0/000). همچنین میانگین رضایت مادران از مراقبت پرستاری در گروه آزمون (x=80/24) به طور معنی داری از گروه شاهد (x=20/77) بیشتر بوده است(p=0/000). یافته های نهایی این پژوهش حاکی از آن ات که مدل مراقبت تعاملی پرستار-خانواده می تواند به عنوان مدلی مناسب و راهنمای عملی و کاربردی برای مراقبت تعاملی پرستاران و والدین در بیمارستان جهت کاهش اضطراب مادران و کودکان و افزایش رایت مادران از مراقبت مورد استفاده قرار گیرد.
امیر واحدیان عظیمی فاطمه الحانی
امروزه بیماری های غیر واگیر به علت پدیده ی نوسازی جوامع، پیشرفت فن آوری و تراکم جمیعت در مناطق شهری، تغییر سبک و شیوه زندگی و گرایش افراد به عادات نامناسب شیوع گسترده ای پیدا نموده اند. یکی از این بیماری ها، بیماری های قلبی و عروقی بوده که شایع ترین علت مرگ در بیشتر کشورهای جهان و همچنین ایران و مهمترین عامل از کار افتادگی است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر بکارگیری الگوی توانمند سازی خانواده – محور بر سبک زندگی بیماران انفارکتوس قلبی است. این پژوهش یک مطالعه کارآزمایی بالینی بوده که پس از نمونه گیری به روش خوشه-ای تصادفی، نمونه ها (70 بیمار و 70 عضو فعال خانواده بیمار) به دو گروه آزمون و شاهد بر اساس تخصیص تصادفی، تقسیم شدند. روند کار بدین صورت بود که پس از 5/2 ماه انتخاب نمونه ها، نمونه ها به دو گروه آزمون و شاهد تخصیص داده شدند. برای گروه آزمون الگوی توانمند سازی خانواده – محور با چهار بعد تهدید درک شده (شدت و حساسیت)، خودکارآمدی، مشارکت آموزشی و ارزشیابی، و برای گروه شاهد مراقبت رایج اجرا شد. ابزارهای پژوهش بکار رفته شامل اطلاعات دموگرافیک، سبک زندگی و چهار بعد توانمند سازی بوده که برای بیمار و عضو فعال خانواده اش متفاوت می باشند. آزمون های آماری خی دو و فیشر نشان دادند که هر دو گروه آزمون و شاهد ( بیمار و عضو فعال خانوده اش) از نظر اطلاعات دموگرافیک همسان هستند (05/0 p>). در ابعاد سبک زندگی بیمار بر اساس آزمون های آماری تی مستقل، علامت و u من ویتنی قبل از مداخله در تمامی مقادیر دو گروه همسان بوده (05/0 p>)، بعد از مداخله به جزء بعد سلامت جسمی (05/0 p>)، تمامی ابعاد از نظر آماری معنی دار شدند (001/0 p<). در ابعاد سبک زندگی عضو فعال خانواده – بیمار براساس آزمون های آماری تی مستقل، علامت و u من ویتنی قبل از مداخله به جزء بعد استرس (01/0 p<) در تمامی مقادیر دو گروه همسان بوده (05/0 p>)، بعد از مداخله تمامی ابعاد از نظر آماری معنی دار شدند (001/0 p<). با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که اجرای الگوی توانمند سازی خانواده – محور برای بیماران مبتلا به انفارکتوس قلبی تحت پژوهش از نظر عملی امکان پذیر بوده، با بهبود و یا اصلاح سبک زندگی خود و خانواده شان همراه است.
محمود بابایی سیما محمدخان کرمانشاهی
مقدمه: امروزه دومین علت مرگ و میر پس از حوادث و سرطان ها بیماری های قلبی و عروقی است. ابتلا به بیماری های عروق کرونر می تواند بیمار را از فعالیت های روزمره خود بازداشته و او را نگران پیش آگهی بیماری، سلامت خود و ضرر و زیان مادی و معنوی ناشی از آن کند. نتیجه این امر ایجاد اضطراب و نگرانی و ترس غیر قابل اجتناب از آینده و مرگ می باشد. برنامه ترخیص از مفاهیم کلیدی مراقبت های پرستاری است که اجرای صحیح آن در بیمارستان می تواند پیش آگهی خوبی برای بیماران قلبی عروقی ایجاد نماید. لذا این تحقیق با هدف تعیین اثر بخشی اجرای طرح ترخیص بر میزان اضطراب بیماران مبتلا به انفارکتوس قلبی طراحی شده است. مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است که در آن تعداد 60 بیمار مبتلا به سکته قلبی بستری در بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) با توجه به معیار های طرح، انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه آزمون (30 نفر) و شاهد (30 نفر) قرار داده شدند. در گروه آزمون برنامه ترخیص بر اساس الگوی فرآیند پرستاری بمدت 5 جلسه در بیمارستان اجرا و به مدت 4 هفته در منزل پیگیری شد. میزان اضطراب نمونه های هر دو گروه قبل از اجرای مداخله و همچنین یک ماه پس از ترخیص با استفاده از پرسشنامه اسپیل برگر اندازه گیری شد. یافته ها: پس از استخراج اطلاعات، به کمک نرم افزار 10 spss تجزیه و تحلیل داده ها صورت گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که نمونه های هر دو گروه آزمون و شاهد از نظر مشخصات دموگرافیک همسان بودند (05/0p›). لیکن نتایج آزمون تی مستقل نشان دهنده آن بود که بین دو گروه آزمون و شاهد بعد از اجرای طرح ترخیص، تفاوت معنی داری در کاهش میزان اضطراب موقعیتی و اضطراب کل نمونه های گروه آزمون وجود داشت (05/0p‹). بحث و نتیجه گیری: اجرای طرح ترخیص در بیماران مبتلا به انفارکتوس حاد میو کارد سبب کاهش اضطراب آنان شده است. لذا پیشنهاد می شود برنامه ترخیص در قالب یک طرح جامع و به عنوان یک روش موثر غیر داروئی و کم هزینه در کاهش اضطراب این بیماران در سراسر کشور به کار گرفته شود. کلید واژه ها: اضطراب، طرح ترخیص، انفارکتوس قلبی.
غلام رضا محمودی شن فاطمه الحانی
مقدمه: پرستاران جمعیت عمده ای را در حرف بهداشتی تشکیل می دهند و سلامتی آنها متاثر از سبک زندگی آنها می باشد. بنابر این ارزیابی سبک زندگی پرستاران مهم می باشد. برای سنجش سبک زندگی پرستاران نیاز به ابزاری معتبر می باشد که از پایایی قابل قبولی برخوردار و مفاهیم آن به طور واضحی تعریف شده باشد و از نظر فرهنگی متناسب و معتبر باشد. ابزارهای موجود سبک زندگی بدلیل شرایط فرهنگی و حرفه ای مخصوص پرستاران ایران از روایی و مناسبت لازم برخوردار نیستند لذا مطالعه حاضر با هدف ساخت و انجام فرایند روان سنجی ابزار سنجش سبک زندگی پرستاران انجام شد. روش کار: این مطالعه یک پژوهش تلفیقی است که در دو مرحله انجام شد. مرحله اول، مطالعه کیفی با هدف تعریف و تبیین مفهوم سبک زندگی پرستاران بر اساس تجربه آنان انجام گردید. داده ها با روش مصاحبه بدون ساختار جمع آوری و با روش تحلیل محتوای قراردادی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. مرحله دوم مطالعه با هدف ساخت و روان سنجی گویه های ابزار بر پایه مضامین و طبقات استخراج شده از تجارب پرستاران بود. در این مرحله پرسشنامه از نظر روایی محتوی به صورت روایی صوری، محتوی، و سازه مورد بررسی قرار گرفت. روایی محتوی به صورت کمی و کیفی و روایی سازه به صورت تحلیل عاملی برای تعیین زیرمقیاس ها انجام شد. پایایی پرسشنامه به صورت تعیین همبستگی درونی با آلفای کرونباخ و همبستگی ثبات به صورت آزمون مجدد انجام شد. یافته ها: تجزیه وتحلیل داده های حاصل از مصاحبه های باز منجر به هفت درونمایه و تعریف سبک زندگی پرستاران گردید. براساس دیدگاه پرستاران، سبک زندگی شامل رفتارها، عادات و مهارت ها می با شد که مبتنی بر دانش، نگرش، اعتقادت، موقعیت های حرفه ای و ویژگی های فردی است که به صورت ابعاد سبک زندگی نمایش پیدا می کنند. یافته های این بخش شامل ابعاد مسئولیت پذیری، معنویت، صلاحیت، سازگاری، تعاملات، مدیریت زندگی فردی، و مدیریت نقش و نظام کاری بود که مبنای ساخت گویه های پرسشنامه قرار گرفت. فرایند مرحله دوم مطالعه با اندازه گیری روایی ابزار شروع شد. مرحله روایی صوری و محتوی به صورت محاسبه نمره تاثیر، نسبت روایی محتوی و شاخص روایی محتوی( cvr & cvi ) مورد بررسی قرار گرفت. به این ترتیب، پرسشنامه مراحل متعددی را طی و گویه های آن اصلاح و از نظر تعداد تقلیل پیدا کرد. تحلیل عاملی اکتشافی با300 نمونه از پرستاران انجام و شاخص نمونه گیری 81/0 (p< 0.0001) و شش زیر مقیاس مشخص شد. فرایند پایایی پرسشنامه با تعیین همبستگی درونی، آلفای کرونباخ (87/0 ?=) بدست آمد. و برای تعیین ثبات پرسشنامه آزمون –آزمون مجدد (897/0= r) بدست آمد که تقریبا مقدار مطلوبی می باشد. نتیجه گیری: مفهوم سبک زندگی پرستاران تحت تاثیر شرایط و مهارت های علمی حرفه ای آنان می باشد. سبک زندگی آنان در برخی ابعاد تا حدودی متمایز از مردم عادی بود. بنابر این پرسشنامه ی سبک زندگی حاصل از این مطالعه، با روایی و پایایی مطلوب، قابلیت اندازه گیری سبک زندگی پرستاران را داشته و می تواند، در اصلاح و برنامه ریزی تغییر سبک زندگی آنها به منظور ارتقاء سطح سلامت کارآیی بالایی داشته باشد.
فریبا برهانی فاطمه الحانی
مقدمه: عموماً از پرستاران انتظار می رود که مراقبت اخلاقی انجام دهند. اما هنوز در خصوص مراقبت اخلاقی سوالات مهمی بدون پاسخ مانده است. به نظر می رسد دانش اخلاقی پرستاران نتوانسته است نیاز آنها را در پاسخ به این سوالات برطرف کند. با اینکه اخیراً به موضوع اخلاق در مراقبت های پرستاری توجه زیادی شده، اما هنوز در زمینه آموزش اخلاق که موجب تقویت صلاحیت پرستاران بشود، اطلاعات زیادی در دسترس نبوده و مدل آموزش بومی در این زمینه تدوین نشده است لذا این مطالعه با هدف طراحی مدل ارتقاء صلاحیت اخلاق حرفه ای دانشجویان پرستاری در مراقبت انجام شده است. روش : این مطالعه به روش کیفی از نوع گراندد تئوری( گلیزر) انجام، بخش اول منجر به ارائه نظریه حفظ و ارتقاء حساسیت اخلاقی و بخش دوم با استفاده از روش سه مرحله ای واکر و اوانت مدل ارتقاء صلاحیت اخلاق حرفه ای دانشجوِیان پرستاری در مراقبت طراحی گردید.مشارکت کنندگان شامل 25 دانشجوی پرستاری و 15 مدرس پرستاری از دانشکده های پرستاری وابسته به دانشگاههای علوم پزشکی شهر تهران بودند . اطلاعات از طریق مصاحبه عمیق، مشاهده و یادداشت در عرصه جمع آوری گردید. یافته ها: یافته های این مطالعه در سه بخش ارائه گردید. در بخش اول پنج مفهوم 1) توانایی توسعه ویژگیهای فردی و اعتقادی2) توانایی برقراری ارتباط مناسب انسانی 3) توانایی استفاده از دانش نظری و مهارت فنی 4) قدرت استدلال و تصمیم گیری 5) خلاقیت به عنوان معنی صلاحیت اخلاق حرفه ای معرفی شدند که خلاقیت نقش محوری و اصلی را در تبیین معنی داشت. در بخش دوم، تئوری شامل سه مرحله 1) احساس اخلاقی بودن 2) کسب تجربه اخلاقی و 3) احساس خوشایند اخلاقی بودن و بالندگی درکسب صلاحیت اخلاق حرفه ای دانشجویان پرستاری بود وحفظ و ارتقاء حساسیت اخلاقی به عنوان مفهوم مرکزی مشخص گردید. در بخش سوم بر اساس مفاهیم به دست آمده از نظریه تحقیق،مدل ارتقاء صلاحیت اخلاق حرفه ای دانشجویان پرستاری در مراقبت طراحی گردید. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که عوامل زمینه ای و محیطی هر دو در فرآیند کسب صلاحیت اخلاق حرفه ای دانشجویان پرستاری موثرند. همچنین به دلیل برآمدن تئوری از زمینه مورد مطالعه ، مدل کاربردی حاصله می تواند در برنامه ریزی برای توسعه اخلاق حرفه ای دانشجویان در آموزش نظری و بالینی مفید بوده و به کار گرفته شود و زمینه ای را برای مطالعات بیشتر در این زمینه فراهم کند.
محمد علی وجدانی فاطمه الحانی
زمینه وهدف: بهبود کیفیت زندگی به عنوان یک جزء ضروری و اساسی در درمان نوجوانان مبتلا به صرع شناخته شده است. آموزش به بیمار به عنوان یکی از اجزای اصلی حرفه پرستاری بوده و هدف از آن کمک به فرد جهت بهبود کیفیت زندگی، رسیدن به حداکثر رشد جسمی، روانی، و اجتماعی می باشد. محققین در پی یافتن راه هایی برای ارائه موثرتر برنامه های آموزشی به بیمار هستند.. مزایای زیادی برای ارائه مطالب بهداشتی به کمک رایانه وجود دارد. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر بسته آموزشی مبتنی بر رایانه بر کیفیت زندگی نوجوانان مبتلا به صرع می باشد. روش مطالعه: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است که با مشارکت 80 نوجوان مبتلا به صرع عضو انجمن صرع ایران، در دو گروه مداخله و کنترل انجام شد. بسته آموزشی طراحی شده مبتنی بر رایانه در اختیار گروه مورد قرار گرفت، و پس از یک ماه کیفیت زندگی ایشان مجدداً اندازه گیری گردید. داده ها با آزمون های آماری کااسکوئر، t زوجی، و t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:کیفیت زندگی نوجوانان مبتلا به صرع شرکت کننده در پژوهش در گروه مداخله و کنترل قبل از مداخله تفاوت معناداری وجود نداشته (866/0 p=)، ولی میان نمره کیفیت زندگی این دو گروه بعد از مداخله تفاوت معنی داری مشاهده گردید(000/0 p=). بعلاوه میان کیفیت زندگی گروه کنترل پس گذشت یک ماه تغییر معنی داری ایجاد نگردید (992/0 p=)، این در حالی است که این آماره در گروه مداخله تفاوت معناداری را پس از گذشت یک ماه از مداخله نشان داد(000/0p=). نیجه گیری: همه این ها گویای این مهم است که بسته آموزشی طراحی شده مبتنی بر رایانه توانسته در کیفیت زندگی نوجوانان مبتلا به صرع تغییر مثبت ایجاد کند. بنا بر این به دلیل محدودیت هایی که برای آموزش های سنتی مطرح است، از قبیل: محدود بودن آن ها به زمان و مکان خاص، هزینه بالای تشکیل کلاس های حضوری، عدم امکان توجه به تفاوت های فردی، و کمبود پرسنل متخصص و کاردان با توجه به حجم بالای بیماران، استفاده از شیوه های نوین آموزشی از جمله بسته های آموزشی مبتنی بر رایانه می تواند به ویژه برای ایفای موثرتر نقش های پرستاری کارگشا باشد. کار برد در پرستاری: با توجه به این که یکی از مهمترین مسئولیت های پرستاران در بالین آموزش به بیمار است، پرستاران می توانند با در اختیار داشتن چنین بسته های آموزشی نقش خود را در این حوزه کامل تر و موثر تر ایفا نمایند. با توجه به این که آموزش در حوزه پرستاری نیز رو به پیشرفت است، می توان با تلاش های گسترده تر این روش های آموزشی را در زمینه آموزش و بازآموزی پرستاران نیز به کار گرفت. با توجه به این که یکی از ویژگی های آموزش های الکترونیکی به ویژه بسته های آموزشی مبتنی بر رایانه به صرفه بودن هم از نظر هزینه و هم از نظر زمانی می باشد، مدیران پرستاری می توانند با به کار گیری این شیوه ها آموزشی بر بسیاری از مشکلات خود مانند کمبود نیروی انسانی و امکانات، فائق آیند. وجود بسته های آموزشی مبتنی بر رایانه در سطح جامعه، با توجه به قابلیت هایی که دارند، بدون شک گامی بزرگ در جهت ارتقاء سطح سلامت جامعه خواهد بود. پیشنهادات: با توجه به نتایج حاصل از پژوهش حاضر و مرور مطالعات انجام شده و تجربیات بدست آمده در حین انجام این پژوهش به منظور ارتقاء هر چه بیشتر کیفیت مراقبت های بهداشتی پیشنهاد می شود:مرکزی به منظور تولید بسته های آموزشی مبتنی بر رایانه تأسیس گرد،نحوه طراحی و به کارگیری بسته های آموزشی مبتنی بر رایانه در قالب دروس پرستاری گنجانده شود، برای بیماران مبتلا به صرع در سایر گروه های سنی و در سطح وسیعتر به کار گرفته شود. همچنین با توجه به مشکلات موجود برای آموزش های سنتی، استفاده از بسته های آموزشی به عنوان جایگزین قابل قبولی برای آموزش های سنتی است، لذا به منظور توجه بیشتر به این مقوله پیشنهاد می شود مطالعات بیشتری در زمینه استفاده از این بسته ها برای موضوعات مختلف صورت گیرد.
حسین توانگر فاطمه الحانی
مقدمه : تعارض کار/ خانواده، نوعی تعارض بین نقش ها می باشد که از فشار های ناسازگارانه نقش های خانوادگی و شغلی بوجود می آید و با طیف وسیعی از پیامد های منفی فردی، خانوادگی و سازمانی همراه می باشد. تعارض چالشی عمده برای پرستاران محسوب می شود. مدیریت صحیح تعارض به منظور دستیابی به مراقبت ایمن و ارتقاء رضایت خانوادگی و شغلی، نیازمند زیر ساخت های قوی تئوریکی و مدل های کاربردی مناسب دارد. لذا این پژوهش با هدف درک فرآیند و طراحی الگوی مدیریت تعارض کار/ خانواده در پرستاران انجام گرفته است. روش : این مطالعه کیفی و به روش گراندد تئوری صورت گرفته است. مشارکت کنندگان 16 نفر از پرستاران شاغل در عرصه بالین بودند. روش گردآوری داده ها، مصاحبه های بدون ساختار بود. نمونه گیری ابتدا هدفمند و سپس نظری انجام شد و تجزیه و تحلیل به روش اشتراوس و کوربین انجام شد. پس از شناسایی مفاهیم اصلی فرآیند مدیریت تعارض کار/ خانواده در پرستاری، مدل کاربردی با استفاده از راهبرد ساخت نظریه واکر و اوانت طراحی و ارائه گردید. یافته ها : بر اساس بیانات مشارکت کنندگان و تجزیه و تحلیل مستمر و مقایسه ای داده ها مشخص گردید، پذیرش اجباری معضلات کاری و نارضایتی در پاسخگویی به انتظارات خانواده در بستر و زمینه ی محیط غیر حامی کاری و خانوادگی به وقوع تعارض کار/ خانواده می انجامد. مشارکت کنندگان در مواجهه با تعارض، تلاش برای متعادل سازی روند زندگی را در پیش می گیرند که به دلیل ناکارآمد بودن برخی از تدابیر و نیز تاثیر متغیر میانجی فشار و دیسترس، در مجموع توانایی آنها برای کنترل امور کاری و خانوادگی کاهش می یابد که پیامد کلی آن نقصان خودکارآمدی می باشد. لذا مدل متعادل سازی ایفای نقش کار/ خانواده با تمرکز بر ارتقای مهارت های مدیریت زمان و راهبردهای مقابله ای و بسط و توسعه شبکه حمایت اجتماعی خانوادگی و سازمانی طراحی گردید. نتیجه گیری : مدیریت تعارض کار/ خانواده مفهومی پیچیده، تعاملی و متاثر از عوامل فردی، خانوادگی و سازمانی می باشد که لازم است پرستاران با ارتقای مهارت های فردی و با اتکاء به حمایت های خانوادگی و سازمانی، نسبت به مدیریت اثر بخش تعارض اقدام نمایند. کلید واژه ها : تعارض کار/ خانواده، پرستاران، مدیریت، تعادل کار/ خانواده، نظریه زمینه ای، طراحی مدل
نسرین الهی فاطمه الحانی
مقدمه : هدف اصلی آموزش پرستاری کمک به دانشجویان پرستاری است تا قادر به کسب مهارت بالینی و توانایی بکارگیری دانش همراه با نگرش ، در عملکرد پرستاری باشند .با توجه به پیچیدگی های فزاینده محیط های مراقبتی ، مدرسان پرستاری مسئول هستند، ازآمادگی فارغ التحصیلان برای ورود به عرصه وایفای نقش مناسب اطمینان یابند . زیرا هر گونه کاستی و نقصان در آموزش پرستاری تأثیر مستقیم بر دانش و مهارت بالینی و در نهایت سلامت افراد جامعه خواهد داشت. امروزه یکی از بزرگترین چالش های دانشکده های پرستاری تلاش برای مقابله با فاصله آموزش نظری و بالین در فرایند آموزش در سطح عالی است . هرچند که مشاوره حرفه ای و مهارت های مشارکتی به عنوان یک ضرورت برای پرستار بالینی متخصص شناسایی و توصیه شده است ، ولی چگونگی آموزش این مهارت ها یک چالش می تواند باشد . لذا این مطالعه با هدف طراحی الگوی آموزش اثربخش در پرستاری طراحی شده است. روش: ابتدا با روش تحقیق کیفی نظریه زمینه ای ،فرایند آموزش اثربخش بر اساس تجارب و تعامل افراد درگیر در آموزش در دانشکده پرستاری[اهواز، تهران، اصفهان] و بیمارستان آموزشی مورد بررسی قرار گرفت.مصاحبه ها بدون ساختار،روش اصلی جمع آوری داده ها بود.نمونه گیری به صورت هدفمند با انتخاب مدرسان دانشکده شروع وبتدریج به صورت نمونه گیری نظری بر اساس کدها و طبقات بدست آمده تا اشباع نظریه ادامه یافت .در این مطالعه با 28 مشارکت کننده به صورت فردی و با 17 نفر در سه گروه[ دانشجوی ارشد، دانشجوی دکتری و مدرس] به صورت بحث گروهی متمرکز مصاحبه شد.تحلیل داده ها به روش تحلیل استراس و کوربین انجام شد. پس از شناسایی مفاهیم اساسی فرایند آموزش اثربخش در پرستاری ،الگوی مشارکت حرفه ای مراقبت محور به استفاده از راهبرد ساخت نظریه واکر و اوانت طراحی گردید. یافته ها :تحلیل داده ها نشان داد مهم ترین دغدغه مشارکت کنندگان ، اجرای غیر اثربخش فرایند آموزش بود که شامل ترکیبی از نقش کمرنگ مراقبت در تدریس و ایستایی فرایند ارزشیابی می باشد. تلاش برای مشارکت حرفه ای مراقبت محور راهبرد اصلی بود که مشارکت کنندگان برای حل دغدغه خود در پیش می گرفتند که به عنوان متغیر مرکزی مطالعه ظاهر شد. این مفهوم مرکزی در ارتباط با شش مفهوم دیگر مطالعه قرار دارد که شامل "واگرایی مدیریت برنامه ریزی " به عنوان زمینه، " اجرای غیر اثربخش فرایند آموزش " شرایط علی ، " انگیزش " به عنوان شرایط مداخله گر ، "کسب صلاحیت حرفه ای "و "مشارکت موقعیتی ناکارآمد" به عنوان راهکار و " کارآمدی نسبی آموزش " به عنوان پیامد می باشد. بعد از ظهورنظریه مشارکت حرفه ای مراقبت محور ، با استفاده از نظریات مرتبط ، مدل آموزش اثربخش در پرستاری با عنوان "مشارکت حرفه ای مراقبت محور "طراحی شد. نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد عوامل تعاملی مختلفی وجود دارد که بر چگونگی و نحوه مواجهه مدرسان و دانشجویان با دستیابی به آموزش اثربخش تاثیر می گذارد که محوریت آن با مفهوم مرکزی مشارکت حرفه ای مراقبت محور می باشد.کاربرد مدل پیشنهاد شده در این مطالعه ممکن است به افراد درگیر در آموزش پرستاری جهت رسیدن به آموزش موفق و کارآمد در سطوح مختلف تحصیل در رشته پرستاری و سایر رشته های علوم سلامت کمک نماید .
اکرم السادات سادات حسینی عبدالحسین خسروپناه
همواره درپرستاری لزوم تدوین نظریه ها بر اساس فلسفه ها و فرهنگ های جوامع مخاطب حس شده است. لذا این مطالعه با هدف تبیین چارچوب مفهومی پرستاری در اسلام به عنوان اولین گام در نظریه پردازی پرستاری بر مبنای اسلام انجام شد. در این مطالعه چهار مفهوم اصلی در پرستاری شامل انسان، سلامت، محیط و پرستاری تعریف شدند. مفاهیم انسان و محیط با شیوه ی چهار مرحله ای اقتباس مفهوم واکر و اوانت، مفهوم سلامت با ترکیب دوشیوه اقتباس مفهوم و تحقیق موضوعی آیات و روایات و جهت تعریف پرستاری از شیوه ی آنالیز مفهوم هشت مرحله ای واکر و اوانت استفاده شد. در نهایت ارتباطات بین مفاهیم تبیین شده و چارچوب مفهومی پرستاری در اسلام تدوین شد. بر اساس نتایج این مطالعه انسان دارای دو ساحت جسمی و روحی است که وابسته به یکدیگرند و بر همدیگر اثر دارند. ساحت جسم انسان دارای دو بعد نباتی و انسانی و ساحت روح انسان دارای سه مرتبه نباتی، حیوانی و انسانی است. سلامت این انسان بر مبنای سلامت حکیمانه است که بکارگیری ابعاد جسمی، حسی، روانی، اجتماعی، خیالی، مذهبی، عقلی و روحی انسان برای دستیابی به قلب سلیم است. این ابعاد، با هماهنگی و تعادل در حالیکه فرد بطور حکیمانه ای بر امور محیط و زندگی خود مسلط است و توانایی سازگاری با تغییرات ایجاد شده و حرکت بر مبنای فطرت را دارد، انسان را به سمت زندگی الهی سوق خواهند دادپرستار بر اساس اینکه خداوند محیط طبیعی را در اختیار و تسخیر انسان آفریده است از آن به عنوان کمک دهنده در امر پرستاری استفاده می نماید. در همین راستا محیط اجتماعی نیز به عنوان کاتالیزوری در ارائه پرستاری بر مبنای فطرت به وی کمک می نماید. انسان فطرتاً به واسطه ی حب ذات وظیفه ی مراقبت، حفظ، نگهداری و ارتقا سلامت تمامی ابعاد و ساحات وجودی خویش را دارد که در راه مراقبت از فطرت خویش دچار مشکلات و موانعی خواهد شد. وظیفه ی پرستار در اینجا چاره جویی برای انسان در مواجه با مشکلات ایجاد شده برای حفظ و مراقبت و ارتقا ذات وجودی اش است. نوع چاره جویی پرستار از نوع پروراننده و از جنس مادری است یعنی همراه با احسان و نیکو کاری است که در نهایت در این فرآیند چاره جویی پرورشی پرستار نیز ارتقا می یابد. بنابراین بر اساس این مطالعات نظریه پرستاری حکیمانه مبتنی بر فطرت برای رسیدن به قلب سلیم ارائه می گردد.
فاطمه السادات سید نعمت اله روشن حسن ناوی پور
فقرآهن شایعترین کمبود تغذیه ای در دنیا و کم خونی ناشی ازآن شایعترین بیماری خونی در کودکان و نوجوانان می باشد ومانند سایر بیماری های مزمن، جنبه های مختلف زندگی فرد مبتلا و کیفیت زندگی وی را تحت تأثیر قرار می دهد. مطالعه حاضر در همین راستا و با هدف تعیین اثر الگوی توانمندسازی خانواده محور بر کیفیت زندگی دختران نوجوان انجام شد. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی از نوع کاربردی است که با انتخاب 60 دختر نوجوان مبتلا به کم خونی فقرآهن شاغل به تحصیل درمقطع دبیرستان ازطریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای (30نفرگروه آزمون)و(30 نفرگروه کنترل) انجام شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های اطلاعات دموگرافیک وکیفیت زندگی اختصاصی نوجوانان(kid screen qol-52) می باشد. بعد از گردآوری اطلاعات حاصل از مرحل? قبل از مداخله، الگوی توانمندسازی خانواده محور براساس گام های چهارگانه آن(تهدید درک شده، خودکارامدی، مشارکت آموزشی، ارزشیابی) برای نوجوانان نمونه پژوهش درگروه آزمون اجرا و آزمون ثانویه 5/1 ماه بعد از مداخله انجام شد. اطلاعات حاصله با استفاده از نرم افزار آماری کامپیوتری spss16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. میانگین امتیاز کیفیت زندگی نوجوان قبل از مداخله با آزمون t مستقل(473/0 (p=بین دوگروه آزمون و شاهد تفاوت معنی داری وجود نداشت درحالیکه بعد از مداخله بین دو گروه با آزمون t مستقل اختلاف معنی داری ازنظرتفاضل میانگین نمرات کیفیت زندگی(000/0(p= مشاهده گردید. همچنین با انجام آزمون t زوجی قبل و بعد از مداخله درگروه آزمون از نظرنمرات کیفیت زندگی تفاوت معنی داری (000/0(p= مشاهده شد درحالیکه درگروه کنترل این اختلاف معنی دار نبود(085/0.( p= به طورکلی نتایج پژوهش نشان دادکه الگوی توانمندسازی خانواده محور در افزایش کیفیت زندگی دختران نوجوان مبتلا به کم خونی فقر آهن موثر بوده است.
احمد علی اسدی نوقابی فاطمه الحانی
چکیده مقدمه: ابزارهای موجود بررسی سلامت سالمندان متناسب باجنبه های فرهنگی و شرایط خاص سالمندان جامعه ما نیستند و شواهد نشان می دهد که سالمندان ایرانی از شیوع بالای بیماری های مزمن و جسمی و روانی برخوردارند. مشکلات اجتماعی و اقتصادی نیز در این گروه مشهود و تهیه ابزاری معتبر بررسی وضعیت سلامت آنان ضروری است تا پیوسته مورد ارزیابی و بررسی قرار گیرند و مشکلات هر چه سریع تر تشخیص و اقدامات لازم در جهت ارتقاء سلامت آنان صورت گیرد. هدف از انجام این مطالعه تبیین مفهوم سلامت سالمندان بر اساس تجربیات خودشان، دانش موجود و طراحی و روانسنجی ابزار بررسی سلامت سالمندان می باشد. روش: پژوهش حاضر یک پژوهش تلفیقی ( (mix methodدر دو بخش کیفی با دو رویکرد تحلیل مفهومی هیبرید، به منظور تبیین مفهوم سلامت سالمندان و رویکرد تحلیل محتوای جهت دار برای تدوین گویه های وضعیت سلامت سالمندان و بخش کمی برای سنجش روایی وپایایی ابزار انجام شد. یافته ها: حاصل بخش اول (مطالعه هیبرید) نشان می دهد که سلامت در سالمندان مفهومی است که تحت تأثیرعوامل ژنتیکی، محیط، سرویس های مراقبت سلامت و سبک زندگی قرار گرفته و عبارت است از رفاه نسبی جسمی، ذهنی، اجتماعی،خانوادگی، معنوی و توانایی انجام فعالیت های روزمره زندگی که با دو رویکرد پزشکی و عملکردی قابل اندازه گیری است و حاصل بخش دوم (تحلیل محتوای جهت دار) 8 طبقه اصلی و 25 زیر طبقه شد. شامل سلامت عملکردی، سلامت ذهنی، سلامت بیولوژیکی، سندرم های سالمندی، سلامت معنوی، سلامت اجتماعی، سلامت خانواده و سلامت اقتصادی و به دنبال آن گویه های اولیه پرسشنامه استخراج و انتزاع شدند. در مرحله دوم بازنگری گویه ها توسط تیم تحقیق منجر به تقلیل آنها از 173 به 127 گویه و سپس با این تعداد وارد مرحله کمی و کیفی روان سنجی گردید و طی این فرایند به 64،77،99،119،127،44 گویه تقلیل و نهایتا با تحلیل عاملی به 44 گویه و چهار بعد شامل مشکلات مرتبط با سالمندی، سلامت اجتماعی، سلامت معنوی و سلامت عملکردی منتهی گردید. مقیاس اندازه گیری در این پرسشنامه لیکرت 5 قسمتی است. نتیجه گیری: سنجش سلامت سالمندان با ابزارهای عمومی، این نقیصه را داشته و دارد که بخش های عمده ای از زوایای آن نادیده گرفته می شود. از طرفی موضوع سلامت به اذعان بسیاری از محققین یک مفهوم فرهنگی است و برگردان مفاهیم فرهنگی بی تردید اشکالات روایی فرهنگی را پدید می آورد. لیکن پرسشنامه حاضر با اتکا بر تعریف بر خواسته از دیدگاه و تجربه خود سالمندان و به دور از اغراق در عینی گرایی یا ذهنی گرایی شدید بلکه با تکیه بر واقعیت زندگی با فرهنگ بومی سالمندان ساخته شد. کلمات کلیدی: طراحی ابزار، روانسنجی، سلامت سالمندان، تحلیل مفهومی هیبرید، تحلیل محتوای جهت دار.
جمال صیدی فاطمه الحانی
مقدمه: مراقبت حرفه ای نیازمند قضاوت بالینی و ارتقاء آن منجر به تشخیص های پرستاری و تصمیم گیری های بالینی صحیح می شود. پرستاران برای ارتقاء، نیازمند الگوهای کاربردی در زمینه موجود هستند؛ لذا این مطالعه با هدف تبیین فرایند و طراحی الگوی ارتقاء قضاوت بالینی پرستاران انجام گردید. روش: در مرحله اول این مطالعه کیفی به روش نظریه زمینه ای، بر اساس نمونه گیری هدفمند با اولین پرستار بالینی با تجربه مصاحبه بدون ساختار و سپس بر اساس نمونه گیری نظری، با 11پرستار دیگر، 2پزشک، 1بیمار، 1 عضوخانواده،2 دانشجوی سال آخر مصاحبه های نیمه ساختار فردی و با 6 پرستار بالینی مصاحبه گروهی انجام شد. بر اساس رویکرد تحلیلی کوربین و اشتراوس (2008)، تحلیل مقایسه ای و مداوم همزمان با جمع آوری داده ها تا رسیدن به اشباع طبقات و ظهور نظریه زمینه ای به عمل آمد. برای عملیاتی نمودن راهکار های حاصل از نظریه توصیفی، بر اساس راهبرد ساخت نظریه واکر و اوانت، با استفاده از داده های حاصل از نظریه زمینه ای و متون، مفاهیم کلیدی و گزاره ها و راهکار های عملیاتی دریک ساختار منظم و مرتبط سازماندهی و الگوی تجویزی ارتقاء قضاوت بالینی پرستاران طراحی گردید. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که مشارکت کنندگان در واکنش به نگرانی مشترک" حرفه ای نبودن در قضاوت بالینی" از راهکار اساسی" تلاش برای حرفه ای شدن در قضاوت بالینی" استفاده نمودند. این فرایند روانی و اجتماعی غالب در میان داده ها نشان دهنده چگونگی ارتقاء قضاوت بالینی پرستاران بود. این راهکار یک فرایند چند بعدی شامل؛ تلاش برای " به کار گیری مداخلات آموزشی موثر"؛ " تلفیق مهارت های قضاوت بالینی"؛ " مشارکت فراگیر" و" ارتقاء استقلال حرفه ای" در قضاوت بالینی بود. "حمایت حرفه ای" تسهیل کننده و " حرفه ای نبودن در قضاوت بالینی" بازدارنده این راهکارها بودند. در نهایت پیامد این فرایند " حرفه ای شدن نسبی در قضاوت بالینی" بود. پس از شناسایی مفاهیم، با محوریت مفهوم مرکزی" حرفه ای شدن در قضاوت بالینی" حاصل از نظریه زمینه ای و مرور متون؛ الگوی ارتقاء قضاوت بالینی پرستاران طراحی گردید. نتیجه گیری: بر اساس راهکار حرفه ای شدن پرستاران در قضاوت بالینی، الگوی ارتقاء قضاوت بالینی طراحی شد تا با گام های عملی هفت گانه، این راهکار عملیاتی شود. به کار گیری این الگو، اجرای قضاوت بالینی حرفه ای پرستاران را در بالین، آموزش و مدیریت تسهیل خواهد نمود .
زهرا ظفررمضانیان فاطمه الحانی
مقدمه: عفونت ادراری از بیماری های شایع و مزمن دوره کودکی، به ویژه در دختران زیر 6 سال است. این بیماری مزمن و پیچیده، سبب کاهش کیفیت زندگی مادر می شود. این پژوهش با هدف تعیین تاثیر الگوی توانمند سازی خانواده محور بر کیفیت زندگی مادران دارای دختر زیر6 سال مبتلا به عفونت ادراری انجام شده است. مواد و روشها: مطالعه نیمه تجربی حاضر در سال92-1391، در بیمارستان شهید مطهری ارومیه، با انتخاب 60 مادر دارای ویژگی ورود به پژوهش انجام شده است. ابزار های پژوهش شامل پرسشنامه های اطلاعات جمعیت شناختی، توانمندی( تهدید درک شده"perceived threat"،خودکارآمدی "self-efficacy"، کارآمدی مادر از نظر پژوهشگر "mother efficacy"، خودکنترلی "self-control"، محور کنترلlocus of control" "، عزت نفس کوپر اسمیت "cooper smith self-esteem" )و پرسشنامه کیفیت زندگیsf-36 " sf- 36 quality of life questionnaire" است، که روایی آنها با روش شاخص روایی محتوایی(content validity index) و نسبت روایی محتوایی (content validity ratio) و پایایی با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ انجام شد. پس از گردآوری داده ها ، تجزیه و تحلیل و اعمال تغییرات لازم، الگوی توانمند سازی خانواده محور در مرحله مداخله، برای مادران گروه مداخله اجرا و کیفیت زندگی مادران، در مراحل قبل، یک و سه ماه بعد از توانمند سازی با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی، بررسی و تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار spss نسخه 18 انجام شد. یافته ها: در مرحله قبل از مداخله، تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات توانمندی و کیفیت زندگی مادران در گروه مداخله و کنترل دیده نشدp>0/05)). پس از اجرای الگوی توانمندسازی خانواده محور، تفاوت معنی داری بین نمرات توانمندی و کیفیت زندگی گروه مداخله و کنترل، مشاهده شدp<0/05)). نتیجهگیری و پیشنهاد: بااجرای الگوی توانمندسازی خانواده محور کیفیت زندگی مادران را افزایش یافت، لذا پیشنهاد میگردد که این الگو در بالین و در سطحی وسیع، برای خانواده های دارای کودک مبتلا به سایر بیماری های مزمن اجرا شود.
حمید صدری منیره انوشه
زمینه و هدف: از آنجایی که بهبود کیفیت زندگی مادر باردار می تواند تاثیر ویژه ای در سلامت مادر باردارو روند رشد مطلوب جنین داشته باشد و از آنجایی که پدر به عنوان اولین منبع مراقبتی و حمایتی برای مادر باردار محسوب می شود، نقش و عملکرد پدر نسبت به مراقبت های دوران بارداری تاثیر ویژه ای در امر مراقبت و پیامد های آن دارد، لذا یکی از سیاست های مهم مراقبتی این است که پدر به عنوان عضوی مهم و تاثیر¬گذار نیاز به دانش و درک بیشتری نسبت به مراقبت های دوران بارداری دارند، ازاین رو مطالعه حاضر برای تعیین تاثیر برنامه آموزش مراقبت های دوران بارداری به پدران بر عملکرد آنان و کیفیت زندگی مادران باردارانجام شده است. روش کار: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است که با مراجعه به درمانگاههای شبکه بهداشت واقع در شهرستان ابهر با تعداد نمونه پژوهش شامل90 نفر از شوهران زنان باردار (سه¬ماهه سو¬م حاملگی) به صورت غیر احتمالی و از نمونه¬های در دسترس انتخاب شدند. برای گروه آزمون، 4 جلسه برنامه آموزشی طراحی گردید. عملکرد پدران با استفاده از چک لیست طراحی شده و کیفیت زندگی مادران با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی (sf-36) اندازه گیری شد. پس از استخراج اطلاعات، به کمک نرم افزار 17spss version تجزیه و تحلیل داده ها صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که قبل از آموزش پدران و مادران هر دو گروه آزمون و کنترل از نظر مشخصات دموگرافیک و اطلاعات مربوط به عوامل تاثیر گذار برعملکرد پدران و کیفیت زندگی مادران همسان بوده و تفاوت معنی داری مشاهده نشد(05/0p>). نتایج آزمون من- ویتنی مکرر نشان داد که در مقایسه بین دو گروه آزمون وکنترل، قبل و یک ماه بعد از آموزش تفاوت معنی داری در عملکرد پدران مشاهده شد(05/0p<). ولی تفاوت معنی داری در جهت ارتقا کیفیت زندگی مادران باردار گروه آزمون مشاهده نشد(05/0p>). نتیجه گیری و پیشنهادها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد آموزش به پدران باعث بهبود عملکرد آنها در دوران بارداری مادران می شود ولی کیفیت زندگی مادران باردار ارتقا نمی یابد. ، لذا پیشنهاد می گردد برنامه طراحی شده برای ارتقای کیفیت زندگی مادران باردار به انجام مطالعات بیشتر در ابعاد وسیع¬تر نیاز مند می باشد.
هنگامه شیروانی فیل ابادی فاطمه الحانی
سرطان پستان شایعترین سرطان زنان موثر برکیفیت زندگی بیمار و اعضای خانواده می باشد. توانمندسازی شیوه ای موثر برای مقابله با عوارض و تسلط بر بیماری ها است. هدف این مطالعه بررسی تاثیر اجرای الگوی توانمند سازی خانواده – محور بر کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان تحت شیمی درمانی و عضو فعال خانواده انها می باشد. این مطالعه نیمه تجربی، با انتخاب70 زن مبتلا به سرطان پستان تحت شیمی درمانی و عضو فعال خانواده انها در دو گروه آزمون و کنترل از طریق نمونه گیری مبتنی بر هدف در بیمارستان هاجر شهرکرد انجام شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های اطلاعات جمعیت شناختی، اطلاعات مربوط به بیماری و درمان، کیفیت زندگی عمومی بیماران مبتلا به سرطان و کیفیت زندگی اختصاصی زنان مبتلا به سرطان پستان، کیفیت زندگی عمومی برای سنجش کیفیت زندگی عضو فعال خانواده می باشد. در مرحل? قبل از مداخله، بعد از گردآوری اطلاعات ، گام های چهارگانه الگو (درک تهدید، خودکارامدی، خودباوری، ارزشیابی) در گروه آزمون اجرا و آزمون ثانویه یک ماه بعد انجام شد. یافته ها نشان داد قبل از مداخله بیماران و خانواده هر دو گروه از نظر مشخصات جمعیت شناختی، میزان توانمندی، روند بیماری و درمان و نمرات کیفیت زندگی همسان بوده و تفاوت معنی داری ندارند . درحالیکه بعد از مداخله بین دو گروه آزمون و کنترل، قبل و بعد از مداخله، تفاوت معنی داری در جهت ارتقا کیفیت زندگی بیماران و خانواده گروه آزمون وجود دارد نتایج نشان داد الگوی توانمندسازی خانواده محور در افزایش کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان تحت شیمی درمانی و عضو فعال خانواده انها موثر بوده است.
لیلا داددوست فاطمه الحانی
چکیده ندارد.
محبوبه اقدمی فاطمه الحانی
چکیده ندارد.
فاطمه تیموری فاطمه الحانی
چکیده ندارد.
سمیه حامدتوسلی فاطمه الحانی
چکیده ندارد.
پوران وروانی فراهانی فاطمه الحانی
چکیده ندارد.
هایده ممی یانلو فاطمه الحانی
نتایج زیر از این تحقیق بدست آمد: 1 - آزمون آماری مجذور کای ارتباط معنی داری بین دو گروه از نظر اطلاعات دموگرافیک نشان نداد. 2 - آزمون آماری تی مستقل قبل از مداخله اختلاف معنی داری در میانگین تغییرات اضطراب حالتی بین دو گروه نشان نداد. ولی بعد از مداخله این آزمون اختلاف معنی داری بین دو گروه از نظر اضطراب حالتی و تصویری نشان داد. یعنی بازی در گروه آزمون توانسته میزان اضطراب را نسبت به گروه شاهد کاهش دهد. 3 - آزمون آماری تی مستقل قبل از مداخله اختلاف معنی داری در میانگین شاخص های فیزیولوژیک اضطراب بین دو گروه نشان نداد. ولی پس از مداخله اختلاف معنی داری از نظر این میانگین ها بین دو گروه مشاهده شد. 4 - آزمون آماری تی مزدوج، اختلاف معنی داری در میانگین اضطراب (حالتی و تصویری)، قبل و بعد از بازی در گروه آزمون نشان داد . یعنی بازی توانسته در گروه آزمون میزان اضطراب را کاهش دهد. 5 - آزمون آماری تی مزدوج اختلاف معنی داری در میانگین تغییرات میزان اضطراب حالتی قبل و بعد از پژوهش در گروه شاهد نشان نداد. ولی این آزمون اختلاف معنی داری در میانگین تغییرات اضطراب تصویری قبل و بعد از پژوهش در جهت افزایش اضطراب نشان داد. 6 - آزمون آماری تی مزدوج اختلاف معنی داری در میانگین شاخص های فیزیولوژیک اضطراب قبل و بعد از مداخله در گروه آزمون نشان داد. بنابراین اجرای برنامه بازی در کاهش شاخص های فیزیولوژیک اضطراب موثر بوده است . با توجه به نتایج فوق پیشنهاد می گردد که از برنامه بازی به عنوان یک روش کاهش اضطراب کودکان استفاده شود.
پروانه خراسانی فاطمه الحانی
پژوهش حاضر تحقیقی نیمه تجربی است که به منظور "تعیین میزان تاثیر برنامه مشاوره با دختران بر عملکرد مادرانشان در پیشگیری از فقر آهن دختران نوجوان" در سال 1377 بر روی 69 دانش آموز دختر از دبیرستانهای مناطق شمال شهر اصفهان و مادرانشان، از طریق نمونه گیری خوشه ای، تصادفی چند مرحله ای انجام شده است . ابزار گردآوری اطلاعات شامل "پرسشنامه اطلاعات پایه و دموگرافیک "، "فرم راهنمای مصاحبه سنجش عملکرد مادران" و "بسامد خوراک یک ماهه دختران"، "فرم ثبت وقایع خاص " و "آزمایشات تشخیصی فقر آهن" بود. ابتدا با انجام آزمایشات خونی بیوشیمی و هماتولوژی بر روی 100 دانش آموز واجد شرایط اولیه، نمونه های مبتلا به درجاتی از فقر آهن انتخاب شدند. سپس نمونه های هر دبیرستان به طور تصادفی در دو گروه مشاوره و کتابچه آموزشی قرار گرفتند. پس از سنجش عملکرد مادران و بسامد خوراک دختران، برای گروه اول طبق برنامه مشاوره، 10-12 جلسه مشاوره گروهی (در گروههای 5-8 نفره) انجام شد و به نمونه های گروه دوم کتابچه آموزشی ارائه شد. پس از اتمام جلسات ، جهت اصلاح عملکردهای نادرست و جایگزینی رفتارهای صحیح بهداشتی - تغذیه ای، به نمونه های هر دو گروه 3 ماه فرصت داده شد و فرم ثبت وقایع خاص (عادت ماهیانه، خونریزی، عفونت ، مصرف مکمل آهن و ...) جهت تفسیر نهایی نتایج و تغییرات ، در اختیار هر دو گروه قرار گرفت . پس از گذشت 3 ماه، پس آزمون انجام شد. از تجزیه، تحلیل داده ها، نتایج زیر بدست آمد: * عملکرد مادران در هر دو گروه نسبت به قبل افزایش داشت (p<0/000). این افزایش در مورد میانگین امتیازات عملکرد تغذیه ای با p0/004 و کلی با p0/006 در گروه مشاوره بیشتر از کتابچه بود. به این ترتیب که میانگین امتیازات گروه مشاوره در برابر کتابچه به ترتیب در مورد عملکرد تغذیه ای 65 در برابر 59 و در مورد عملکرد کلی 81 در برابر 74 بود. * میزان آهن دریافتی از نظر کمی فقط در گروه مشاوره افزایش یافته بود (p 0/006) که میانگین متوسط آهن دریافتی نوع هم: از 0/9 به 1/3، غیر هم: از 18 به 20/7 و کل آهن دریافتی از 19 به 22 میلی گرم روزانه افزایش داشت ولی در گروه کتابچه همچنان در سطح 20, 0/9 و 21 میلی گرم روزانه باقی ماند. همچنین گروه مشاوره رژیم غذایی متعادل تری از نظر فراهمی زیستی آهن در پیش گرفتند که با سطح معنی داری 0/12 نسبت به قبل از مداخله تفاوت محسوسی داشت ولی در گروه کتابچه این تفاوت مشاهده نشد. * مقایسه درجه بندی فقر آهن دو گروه نشان داد که در گروه مشاوره، بهبودی از فقر آهن شدید و متوسط (پیشگیری سطح دوم) 65 درصد و در گروه کتابچه 35 درصد بود همچنین بهبودی کامل (پیشگیری سطح اول) در گروه مشاوره 25 درصد و در گروه کتابچه 19 درصد بود که تفاوت دو گروه از نظر مراحل فقر آهن پس از مداخله با p0/09 معنی دار بود. بنابراین می توان با برگزاری جلسات مشاوره، از دختران به عنوان رابطین بهداشتی جهت اصلاح عملکرد مادران و ارتقاء سلامت خود و دیگران، در حال و آینده استفاده نمود.