نام پژوهشگر: غلامرضا حاجی حسین نژاد
فیروز میردریکوند غلامرضا حاجی حسین نژاد
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر روش تدریس فعال بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان در درس علوم شهرستان اندیمشک بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان درس علوم و دانش آموزان پایه سوم راهنمایی شهرستان اندیمشک می باشد، از آنجا کاربست روش نمونه گیری تصادفی به دلایل مختلف ممکن نشد از روش نمونه گیری هدف مدار(با توجه به هدف تحقیق) استفاده شد. طی این روش نمونه گیری تعداد 12 نفر از معلمان به عنوان نمونه انتخاب شدند. از 12 معلم انتخاب شده به عنوان نمونه 6 نفر زن و 6 نفر مرد بودند که 6 نفر(3 زن و 3 مرد) به عنوان گروه آزمایش و 6 نفر (3 زن و 3 مرد) به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. بعد از انتخاب شدن معلمان، به صورت تصادفی 6 کلاس به عنوان گروه آزمایش و 6 کلاس به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. بنابراین تعداد 288 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند که در نهایت تعداد دانش آموزان گروه آزمایش 144 نفر و تعداد گروه گواه نیز 144 نفر بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودسنجی معلمان ویژه روش تدریس فعال/غیرفعال و پرسشنامه محقق ساخته عملکرد تحصیلی دانش آموزان استفاده شد. داده های بدست آمده با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس عاملی و تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی شفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. با توجه به اینکه میانگین عملکرد تحصیلی دانش آموزان گروه فعال (094/11) بیشتر از دانش آموزان گروه سنتی (896/9) بود، بنابراین این نتیجه کلی عاید شد که روش تدریس فعال اثر بیشتری بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان داشته است و این اثر به لحاظ آماری معنادار بوده است. اما با توجه به جنسیت تفاوت معناداری بین دانش آموزان دختر و پسر مشاهده نشد
مهدی بیگی هرچگانی غلامرضا حاجی حسین نژاد
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه عناصر برنامه های درسی زبان انگلیسی دبیرستانها و موسسات خصوصی آموزش زبان شهرستان شهرکرد در سال تحصیلی 90-1389 و نیز بررسی موانع و مشکلات اجرایی برنامه های درسی و ارائه راهکارهای عملی برای رفع مشکلات و موانع موجود انجام شده است. جامعه آماری مورد مطالعه این پژوهش شامل چهار زیر جامعه ی دبیران زبان (42 نفر) و دانش آموزان (9727 نفر) دبیرستان و مدرسان (83 نفر) و زبان آموزان (3458 نفر) موسسات خصوصی آموزش زبان شهرکرد می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی متناسب با حجم نمونه مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش، روش آمیخته (کیفی- کمی) بود و سوالات پژوهشی تحقیق شامل بررسی و مقایسه چهار عنصر برنامه درسی زبان انگلیسی محتوای آموزشی، وسایل آموزشی، روشهای تدریس و شیوه های ارزشیابی و همچنین بررسی و مقایسه معلمین (به عنوان مجریان برنامه درسی) و دانش آموزان (به عنوان پذیرندگان برنامه درسی) دبیرستان ها و موسسات بود. ابزار تحقیق برای گردآوری داده ها، شش نوع پرسشنامه برای (دبیران، دانش آموزان، مدرسین و زبان آموزان) بود. داده های حاصل از پرسشنامه ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون t دو نمونه مستقل تحلیل شد و نتایج ذیل به دست آمد. به طور کلی محتوای آموزشی و وسایل آموزشی دبیرستان ها از دیدگاه دبیران و دانش آموزان، به طور معناداری بسیار کمتر از حد مطلوب و از دیدگاه مدرسان و زبان آموزان محتوای آموزشی و وسایل آموزشی موسسات در حد بسیار مطلوب ارزیابی شد. در مقایسه روشهای تدریس مشخص شد که دبیران دبیرستان ها اکثراً از روش قدیمی دستور- ترجمه (gtm) و بسیاری از مدرسان آموزشگاه زبان از روش جدید تدریس ارتباطی (clt) استفاده می کنند. در بررسی ارزشیابی ملاحظه شد که معیار قبولی در دبیرستان کسب 50% نمره نهایی و در موسسات 60% تا 75% نمره نهایی است. در مقایسه شاخص گزینش دبیران و مدرسان مشاهده شد که مراحل گزینش همانند بوده و تنها تفاوت در ضروری بودن توانایی برقراری ارتباط (مکالمه) به زبان انگلیسی برای مدرسان موسسات است. برخلاف انتظارات هوش کلامی زبان آموزان موسسات با دانش آموزان دبیرستان تفاوتی ندارد. در نهایت با توجه به یافته های پژوهش، بیشترین مشکلات برنامه درسی زبان دبیرستان در محتوای آموزشی (کتاب درسی) و به تبع آن در وسایل آموزشی، روشهای تدریس و ارزشیابی شناسایی شد و نیز راهکارها و پیشنهاداتی برای بهبود وضعیت موجود ارائه شد. واژگان کلیدی: برنامه درسی، زبان انگلیسی، دبیرستان، موسسات خصوصی آموزش زبان
عارف عبادی عزیزالله تاجیک اسمعیلی
چکیده در تعلیم و تربیت مدارس عواملی وجود دارند که جزء برنامه درسی صریح نیست و از دید و مشاهده ی برنامه ریزان و دست اندرکاران تعلیم و تربیت نیز پنهان است، بر افکار، عواطف، رفتار و شخصیت فراگیران اثر می گذارند و در اغلب موارد موثر از برنامه ی درسی پیش بینی شده عمل می نمایند. مانند: قوانین و مقررات مدرسه، جو اجتماعی مدرسه، تعامل دانش آموز و معلم، جو عاطفی کلاس، قضاوت های معلمان و علایق و نیازهای فراگیران از این عوامل هستند. از تأثیر این ها، تفکر به نگرش ها و گرایش هایی در فراگیر شکل می گیرند که در ادبیات برنامه ریزی درسی، آن تأثیرات را برنامه ی درسی پنهان می نامند. برنامه ی درسی پنهان از یادگیری هایی حکایت می کند که دانش آموزان به دلیل حضور در بطن و متن فرهنگ حاکم بر نظام آموزشی (مدرسه)، تجربه می کنند. تحقیق حاضر آسیب شناسی تربیت دینی را در برنامه درسی پنهان نظام آموزشی متوسطه و با ارائه راهکارهایی برای بهبود آن، مورد بررسی قرار داده است. عوامل تأثیر گذار ناشی از روابط متقابل نیروی انسانی نظام آموزشی متوسطه در حیطه الگوهای رفتاری و همچنین عوامل تأثیر گذار قوانین و مقررات بر نظام آموزشی متوسطه نظری در حیطه رفتار، احساسات و عواطف دینی مورد بررسی قرار گرفته شده است.این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی صورت گرفته و ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختار یافته و مصاحبه عمیق بود. بر اساس نتایج به دست آمده که از مصاحبه با ?? نفر از واحد مدرسه شامل: ? مدیر، ? معاون، ? مشاور، ? معلم و ?? دانش آموز از ? مدرسه که از مناطق ?،?،?،?? و ?? شهر تهران انتخاب شده اند، آسیب شناسی تربیت دینی در برنامه درسی پنهان را می توان در ? مقوله اصلی و چند مقوله فرعی به شرح زیر طبقه بندی کرد. عوامل روابط متقابل انسانی (روابط کارکنان با فراگیران، روابط معلمان با فراگیران، روابط فراگیران با یکدیگر و روابط کارکنان با یکدیگر) و قوانین و مقررات مدرسه (قوانین و مقررات و تربیت دینی، کنترل و محدودیت فعالیت های فردی و گروهی فراگیران و فضای دینی حاکم بر مدارس بیشترین تأثیر را بر آسیب شناسی تربیت دینی داشتند) کلیدواژه ها: تربیت دینی، آسیب شناسی تربیت دینی، برنامه درسی پنهان، نظام آموزشی متوسطه نظری.
محمود وقری مرجان کیان
درمیان دوره های تحصیلی، دوره ابتدایی یکی از حساس ترین دوره های آموزشی محسوب می گردد. و سرمایه گذاری بیشتری رامی طلبد و از طرفی دیگر هنر نیز در بین درس های دوره ابتدایی از اهمیت خاصی برخوردار است و می تواند خلاقیت، قدرت تحلیل گری، ارزشیابی اطلاعات، سواد سمعی و بصری و زیبا شناختی دانش آموزان را پرورش دهد. هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت اجرای برنامه درسی هنر در استان آذربایجان غربی است. از آن جا که تلاش، جهت شکوفایی قابلیت های هنری و زیبا شناختی دانش آموزان از جمله کارکردهای آموزشی و پرورشی است. اجرای برنامه درسی هنر می تواند مختصات این کارکرد را محقق سازد در حقیقت قابلیت های تربیت هنری در مدارس وابسته به نحوه اجرای برنامه درسی هنر است چه بسا برنامه های خوبی که طراحی و تدوین شده اند ولی بعلت اجرای نامناسب، ناکارآمد نشان داده اند و به هدف های مورد نظر نرسیده اند برنامه درسی هنر در صورتی با موفقیت اجرا می شود که عوامل مختلفی مانند انسانی وفیزیکی در کنار هم و در اختیار آموزش قرار گیرند. به منظور مطالعه نحوه اجرای برنامه در سی هنر در استان آذربایجان غربی، در پژوهش حاضر چهار پرسش اساسی مطرح شده است. • عناصر برنامه درسی هنر( شامل روش تدریس، مواد و منابع آموزشی، فضای آموزشی) چگونه توسط معلمان اجرا می شوند؟ • عوامل انسانی موثر بر اجرای برنامه درسی هنر از نظر معلمان کدام است؟ • عوامل فیزیکی(مادی) موثر بر اجرای برنامه درسی هنر از نظر معلمان کدام است؟ • راه حل های مناسب برای رفع موانع ومحدودیت های اجرای برنامه درسی هنر دوره ابتدایی چیست؟ داده های مربوط به سئوال اول از دیدگاه مشاهده گر و اطلاعات مربوط به سئوال های دوم، سوم وچهارم از دیدگاه معلمان گردآوری ومورد تجزیه وتحلیل فرار گرفته است روش پژوهش حاضر، روش توصیفی، ترکیبی از (کمی- کیفی) و از نوع پیمایشی بوده و جزو پژوهش های کاربردی محسوب می شود. جامعه آماری پژوهش شامل معلمان مدارس ابتدایی استان آذربایجان غربی میباشد که نمونه گیری آن به صورت خوشه ای انجام گرفته است به نوعی که استان به سه بخش مرکزی، شمالی و جنوبی تقسیم شده و از هر بخش شهرهایی انتخاب واز هر شهر مدارسی به صورت تصادفی انتخاب و دیدگاه های معلمان آن جمع آوری شده است. یافته های این پژوهش نشان میدهدکه درحالت کلی بین نظر مشاهده گر وروش های تدریس معلمان سطح معنی داری مشاهده می شود ومیانگین مربوط به مجموع سوالات چک لیست ( 3,4541 ) پایین تر ازمیانگین فرضی است یعنی روش تدریس معلمان درحد متوسط ارزیابی شده است وهمچنین نشان می دهد که درحالت کلی نظر معلمان ابتدایی درمورد عوامل فیزیکی وعوامل انسانی سطح معنی داری مشاهده می شود ومیانگین مربوط به مجموع سوالات پرسشنامه ( 3,3605 ) پایین تر از میانگین فرضی است یعنی معتقد هستندکه عوامل فیزیکی وعوامل انسانی دراجرای برنامه درسی هنر موثرند وآن را در حد متوسط ارزیابی نموده اند. ولی باید اذعان نمودکه، عدد پیرامون میانگین فرضی عدد ناچیزی است و این نشانگرآن است که معلمان و مشاهده گر اعتقاد ضعیفی به اجرای گویه های مربوط به چک لیست و پرسشنامه دارند. واژگان کلیدی: برنامه درسی هنر، چگونگی اجرا، دوره ابتدایی، راهکارها.
زهرا عدالت غلامرضا حاجی حسین نژاد
یک بعد شگفت انگیز انسان ها قابلیت برقراری ارتباط است وزبان توسعه بافته ترین ابزار فکری است که برای برقراری ارتباط بین انسان ها و جوامع انسانی به کار گرفته می شود.امروزه نقش زبان بین اللملی انگلیسی در زندگی روزمره بر کسی پوشیده نیست. اما متاسفانه شاهد عدم نتیجه مطلوب آموزش این زبان در سیستم آموزشی مان هستیم. مطالعات اخیر نشان داده است که هوش و استعدادهای شناختی در سازمان دهی فرایند یادگیری نقش اساسی دارند . یکی از نظریه هایی که در دهه های اخیر در مورد هوش مطرح شده و مورد توجه و استقبال بسیاری از صاحبنظران قرار گرفته است،نظریه هوش های چندگانه است که توسط گاردنر (????) ارائه شده است. وی برای نخستین بار در سال ????، با انتشار کتابی با عنوان «چهار چوب های ذهن» ، هشت گونه ی مختلف هوش را مقوله بندی کرد.این مقولات عبارتند از: هوش کلامی – زبانی، هوش منطقی- ریاضی، هوش بصری _ مکانی، هوش جنبشی، هوش موسیقیایی، هوش میان فردی، هوش درون فردی و و در ???? هوش طبیعت گرا را به هفت هوشی که قبلاً معرفی کرده بود اضافه نمود .هوش زبانی کلامی با کاربرد زبان در ارتباط است و در این پژوهش، تأثیر مستقیم این هوش را روی آموزش و یادگیری مهارت خواندن و نوشتن زبان انگلیسی مورد بررسی قرار می دهیم. پژوهش حاضر که آزمایشی و از نوع تحقیقات پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و از نظر ماهیت کاربردی بوده است از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، یک کلاس ?? نفری به صورت تصادفی به عنوان نمونه مورد نظر انتخاب شد و نیز آموزش مبتنی بر نظریه هوش های چندگانه گاردنر به عنوان متغیر مستقل و هوش کلامی _ زبانی به عنوان متغیر تعدیل گر یا متغیر مستقل دوم قلمداد گردیده و پیشرفت تحصیلی در درس زبان انگلیسی دانش آموزان در دو مهارت خواندن و نوشتن به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شد. به منظور سنجش هوش کلامی دانش آموزان و سایر مولفه های هوش چندگانه، پرسشنامه ?0 سوالی سنجش هوش های چندگانه از کتاب سنجش و کاربرد هوش چندگانه در خانه و مدرسه (آذر فر ????) اقتباس گردید و قبل از برگزاری اولین جلسه آموزش، میان دانش آموزان توزیع و سپس تکمیل گردید. روایی این پرسشنامه در پژوهش های مختلف مورد تایید قرار گرفته است. روایی پرسشنامه برای سنجش هوش کلامی دانش آموزان توسط اساتید و متخصصان روانشناسی مورد تأیید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ برای پرسشنامه و کلیه ابعاد آن بالاتر از ??/? به دست آمد که نشان دهنده پایا بودن پرسشنامه و مولفه های آن است. با استفاده از پرسش نامه هوش های چندگانه، ضمن ترسیم نیم رخ هوشی هر یک از دانش آموزان، دو گروه بالا و پایین دانش آموزان، بر اساس نمره هوش، هوش زبانی شان شناسایی شد و سپس آموزش هر یک از مهارت ها، با توجه به مقوله های هشتگانه هوش انجام گرفت. برای بررسی فرضیه های پژوهش از آزمون t گروه های مستقل استفاده شد. از پیش آزمون و پس آزمون زبان انگلیسی نیز در آغاز و پایان دوره استفاده شد که روایی آن ها از طریق سه نفر از معلمان با تجربه درس زبان انگلیسی مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن ها از طریق آلفای کرونباخ محاسبه و به ترتیب ??/0 و ??/? به دست آمد. همبستگی بین ? آزمون نیز ??/0 محاسبه شد. نتایج پژوهش نشان داد که تأثیر مداخله یعنی آموزش مبتنی بر هوش کلامی بر یادگیری مهارت خواندن زبان انگلیسی معنی دار است و آموزش مبتنی بر هوش کلامی گاردنر بر یادگیری مهارت خواندن زبان انگلیسی تأثیر دارد و موجب افزایش یادگیری مهارت خواندن زبان انگلیسی می شود. در ارتباط با مهارت نوشتن نیز نشان داد که آموزش مبتنی بر هوش کلامی بر یادگیری مهارت نوشتن زبان انگلیسی تأثیر دارد.
علی محبی نعمت الله موسی پور
به آنچه در فرایند یاددهی- یادگیری از سوی یادگیرنده دریافت می شود برنامه تجربه شده گفته شده است. برنامه درسی تجربه شده دارای 5 سطح است که عبارتند از: برنامه درسی نهفته، برنامه درسی مورد انتظار، برنامه درسی تعاملی، برنامه درسی دریافت شده و برنامه درسی نهادینه شده تحقیق حاضر عوامل موثر بر سطوح مختلف برنامه درسی تجربه شده ار در مورد درس اندیشه اسلامی دروه کارشاسی مورد بررسی قرار داده است. به این منظور یکی از دانشگاههای مستقر در تهران برای مطالعه موردی انتخاب و با استفاده از روش کمی و با ابزار پرسشنامه هر کدام از سطوح ذکر شده مورد سنجش قرار گرفته است. برای انتخاب نمونه سطوح اول و دوم برنامه درسی تجربه شده 210 نفر از دانشجویان وردی سال 89-1388 به صورت تصادفی انتخاب شدند و در سطوح سوم، چهارم و پنجم هم همه دانشجویانی که در نیمسال اول سال تحصیلی 89-88 در اندیشه اسلامی را انتخاب کرده یا این درس را پاس کرده بودند به صورت تمام شمار انتخاب شدند و پرسشنامه بین آنان توزیع شد. داده های جمع آوری شده به وسیله آزمونهای آماری پیرسون رگرسیون، تحلیل واریانس و آزمون شفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. براساس نتایج بدست آمده عوامل آموزشی( مدرس، فضای فرهنگی، تربیتی، ارزشیابی، محتوا ) و اجتماعی (خانواده، دوستان و همکلاسی ها ، رسانه ها) بیشترین تاثیر را بر سطح مختلف برنامه درسی تجربه شده نشان دادند و عوامل جغرافیایی و انفرادی به ترتیب کمترین تاثیر را بر این برنامه داشته اند. براساس نمره کسب شده از متغیر ملاک به ترتیب برنامه درسی تعاملی، برنامه درسی مورد انتظار، برنامه درسی نهفته ، برنامه درسی دریافت شده و برنامه درسی نهادینه شده قرار گرفتند.
علی شجاعی بیدواز غلامرضا حاجی حسین نژاد
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل آموزشی موثر بر افت تحصیلی دانش آموزان پایه اول مقطع متوسطه پسرانه در شهرستان اسفراین در سال تحصیلی 89-1388 و سوالات آن بر اساس خودگزارشی معلم و مشاهده فعالیت های آموزشی معلم و همچنین سبک های ویژه رهبری در 4 مولفه، شامل سبک تحول گرا، بده| بستانی ، رها شده و پیامدهای صورت بندی شده است. برای پاسخ دهی عمیق و دقیق به سوالات فوق ار روش پژوهش پیمایشی- توصیفی استفاده شده است. در این پژوهش ابتدا با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، 18 دبیر، 3 مدیر، 220 دانش آموز در مدارس صورت پذیرفت. در بخش خودگزارشی معلم و مشاهده فععالیتهای آموزشی معلم، 15 سوال و در پرسشنامه ویژگی های رهبری 45 سوال بر اساس سبک های ویژه رهبری تدوین گشت. نتیجه تحقیق نشان داد که از سه نمونه پژوهشی حاضر همه نمونه ها از سبک بده بستانی استفاده نموده اند. همچنین تفاوت معنی داری در دروس ادبیات، عربی و فیزیک مشاهده نشده است. این در حالی است که تفاوت معنی داری بین خودگزارشی معلم و مشاهده فعالیت های آموزشی معلم با استفاده از آزمون anova وجود دارد.
مهری سبزواری غلامرضا حاجی حسین نژاد
چکیده در دنیای معاصر،بیش از هر زمان دیگر،بقا و دوام سازمان ها در گرو تعادل بین روش های اجرای کار در سازمان با تغییر و تحولات و نوآوری های فراسازمانی است.موضوعی که اکثر صاحبنظران مدیریت و برنامه ریزی آموزشی در خصوص آن توافق دارند ،نهفته بودن کلید اصلی این تعادل در استفاده از سازوکار موثر آموزش ضمن خدمت کارکنان است.پژوهش حاضر با هدف کلی ارزیابی دوره های آموزشی ضمن خدمت شرکت سایپا مبتی بر الگوی پاتریک و ارائه راهکار ،صورت گرفته است.بر این اساس دوره های آموزشی بر اساس مدل کرک پاتریک در دو سطح اول این مدل یعنی ارزیابی واکنش فراگیران و میزان یادگیری آنان از دوره های آموزشی مورد ارزیابی قرار گرفتند.روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی می باشد. در این پژوهش با توجه به اندک بودن تعداد ، افراد تشکیل دهنده جامعه آماری ، نمونه ی آماری این پژوهش بودند .کلیه تجزیه و تحلیل ها در سطح آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار spss انجام پذیرفته است. پیش آزمون – پس آزمون و پرسشنامه بر روی همه ی افراد نمونه اجرا شده است. بیشتر افراد به پرسشنامه ی بررسی میزان رضایت کارکنان از دوره های آموزش ضمن خدمت به گزینه های زیاد و خیلی زیاد پاسخ داده اند که با توجه به مثبت بودن سوالات پرسشنامه نشان از رضایت کارکنان از برگزاری این دوره ها دارد.می توان گفت که دوره های آموزشی ضمن خدمت تاثیری زیادی در میزان یادگیری کارکنان نیز داشته است، که آزمون t همبسته نیز گویای معنی دار بودن این تاثیر می باشد. کلید واژها: ارزیابی، دوره ی ضمن خدمت، کارکنان،.شرکت سایپا،مدل کرک پاتریک
امیر نادری غلامرضا حاجی حسین نژاد
یکی از مهم ترین دغدغه های مهم زندگی اجتماعی، تامین امنیت برای احاد افراد جامعه است. در این میان تامین امنیت وصیانت نوجوانان به دلیل شرایط خاص مبنی و تأثیر پذیری از عوامل مختلف و با توجه به نقش آینده سازی آن ها از اهمیت بالاتری برخوردار است. مسئله مهم پژوهش حاضر این است علیرغم نگرانی و اقدامات خانواده ها، مدارس، جامعه و پلیس، بزهکاری نوجوانان و جرایم علیه ایشان قابل توجه است. این امر بیانگر وجود نوعی خلأ در نظام آموزش و پرورش بوده و برای آنکه گامی در مسیر حل آن برداشته شود، طراحی و اعتبار بخشی الگوی برنامه درسی فعالیت های فوق برنامه برای دانش آموزان دبیرستانی با تأکید بر آموزش های همگانی نیروی انتظامی به عنوان هدف کلی تحقیق قرار گرفت. در مسیر انجام پژوهش، از روش تحقیق اکتشافی آمیخته بهره گیری شد. در بخش کیفی، از مصاحبه نیمه هدایت شده و در بخش کمی، از پرسشنامه استفاده شد و الگوی بدست آمده مورد اعتبار بخشی قرار گرفت. جامعه آماری در بخش کیفی، دبیرستان های پسرانه و دخترانه شهر تهران،برای مسئولان آموزش و پرورش و در بخش کیفی، متخصصان برنامه درسی و مسئولان و کارشناسان آموزش همگانی ناجا بوده اند. حجم نمونه در بخش کیفی 73 نفر در 8 دبیرستان پسرانه و دخترانه (دولتی و غیر انتفاعی) شامل 7 مدیر، 8 معاون، 5 مسئول فوق برنامه ، 9 معلم، 34 دانش آموز و 5 نفر از مدیران آموزش و پرورش و در بخش کمی شامل 51 نفر مرکب از 35 نفر متخصص برنامه درسی و 6 نفر از مسئولان و کارشناسان آموزش همگانی ناجا بودند. روش نمونه گیری در بخش کیفی، روش هدفمند و روش گلوله برفی و در بخش کمی روش هدفمند و در دسترس بوده است.در موردروایی و پایایی ابزارهای پژوهش از روایی محتوایی و برای پایابی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ بهره گیری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش های کیفی تحلیل داده ها، شرح تحلیلی و ادراکی بر داده های کیفی و تحلیل محتوا و در بخش کمی اطز روش های آماری توصیفی و استنباطی شاملآزمون استنباطی، ناپارامتریک خی دو و فریدمن استفاده شد. بر اساس نتایج تحقیق، الگوی برنامه درسی فعالیت های فوق برنامه برای دانش آموزان دبیرستانی با تاکید بر آموزش های همگانی ناجا طراحی شد به نحوی که ویژگی های هر یک از عناصر 9 گانه الگو متناسب با شرایط دانش آموزان دبیرستانی، آسیب های اجتماعی مبتلا به و به نظرات خبرگان و کارشناسان شناسایی شد و این ویژگی ها به ترتیب اهمیت قرار گرفت. با استفاده از این الگو، آموزش و پرورش و نیروی انتظامی می تواند متناسب با نتایج تحقیق و استفاده از ظرفیت فوق برنامه، آموزش های همگانی را برای دانش آموزان برنامه ریزی و به مرحله اجرا در آورند.
سولماز نورآبادی نعمت الله موسی پور
به سبب گستردگی و پیچیدگیِ علوم، از یکسو؛ و ضرورت پاسخگویی به نیازهای متنوع یادگیرندگان و جامعه از سوی دیگر؛ نیاز به بهره مندی از میان رشته ای ها در اولویت برنامه ریزی های نظام آموزش عالی کشور قرار می گیرد. لازمه تولید و اجرای موفق برنامه های درسی میان رشته ای، ارزشیابی و به تبع آن بازنگری مداوم، است. حال این سوال مطرح می شود که آیا برنامه های درسی میان رشته ای در حال اجرا در ایران، مورد ارزشیابی قرار گرفته اند. با توجه به اهمیت علوم انسانی، هدف اصلی تحقیق حاضر، ارزشیابی برنامه های درسی میان رشته ای علوم انسانی در آموزش عالی ایران است تا به این پرسش پاسخ داده شود که وضعیت موجود این برنامه ها در آموزش عالی ایران تا چه میزان با وضعیت مطلوب انطباق دارد؟ برای پاسخ به این سوال از روش پژوهش ارزشیابی بر بنیاد رویکرد آمیخته، استفاده شده است. در این پژوهش، الگویی برای تقسیم بندی برنامه های درسی میان رشته ای ها ارائه شده است. به این صورت که این برنامه ها از منظر «منشاء» مورد نظر بوده و بر اساس واقعیت های آموزش عالی ایران، در سه گروه برنامه درسی میان رشته ای مسأله محور، دانش محور و دانش- دین محور تقسیم-بندی شده است. جامعه آماری در این پژوهش شامل برنامه های درسی میان رشته ای علوم انسانی ایران است. بدین منظور، سه میان رشته برای بررسی به عنوان نمونه انتخاب شد. اطلاعات لازم برای این بررسی، از چهار منبع اطلاع رسان شامل متخصصان تولید و اجرای برنامه های درسی میان رشته ای، استادان و دانشجویان این برنامه ها و اسناد مربوط، کسب شد. نمونه و نمونه گیری در چهار گروه اطلاع رسان متفاوت بود. متناسب با متغیرها و گروه های اطلاع رسان، روش های جمع آوری داده ها تعیین شد. پس از گردآوری داده ها، اطلاعات بدست آمده از مصاحبه با استفاده از روش کدگذاری و مقوله بندی اطلاعات تجزیه و تحلیل شد و در داده های بدست آمده از پرسشنامه ها، از آزمون ناپارامتریک خی 2 یک سویه و دوسویه استفاده و در نهایت یافته های هر دو گروه، ادغام و تحلیل شد. بر اساس اطلاعات بدست آمده از گروه های اطلاع رسان، شاخص های ارزشیابی برنامه های درسی میان رشته ای، دارای وضعیت نامطلوب هستند و مولفه های برنامه درسی (شامل اهداف، محتوا و سرفصل ها، روش های تدریس و ارزشیابی، طراحی و سازماندهی برنامه های درسی میان رشته ای، و نیز دوره های بازآموزی اجرا شده برای استادان میان رشته ای ها)، نیاز به بازنگری و تحول دارد. اگر برنامه های درسی میان رشته ای به درستی بازنگری، تدوین و اجرا شوند؛ نقش میان رشته ای ها در ارتقای کمّی و کیفی علوم انسانی، افزایش خواهد یافت. همچنین بر اساس یافته-ها و تحلیل های انجام شده، دلایل عدم موفقیت هر یک از مولفه ها شناسایی و برای اجرای موفق این برنامه ها، راهکارهایی پیشنهاد شد.
حسن سواری غلامرضا حاجی حسین نژاد
هدف این پژوهش، شناسایی آسیبها و مشکلات برنامه درسی ویژه دانش آموزان نابینای مقطع ابتدایی شهر تهران می باشد. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های توصیفی _ کاربردی است و در آن، روش کیفی مورد استفاده قرار گرفته است. جامعه پژوهش شامل معلمان مدارس نابینایان شهر تهران و کتاب های درسی دوره ابتدایی ویژه نابینایان در سال تحصیلی 94-93 می باشد. نمونه نیز، معلمان دوره ابتدایی مدارس نابینایان شهر تهران و همچنین کتاب های درسی مورد استفاده آنان هستند،کسانی که اطلاعات کافی در مورد موضوع پژوهش در اختیار محقق قرار داده اند. روش نمونه گیری نیز از نوع هدفمند است و ابزار مورد استفاده در این پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از دو مرحله کد گذاری باز و کد گذاری محوری استراوس و کوربین استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که آسیب های مربوط به محتوا شامل عدم مناسب سازی اشکال و تصاویر و عدم برگرداندن مناسب به خط بریل و آسیب های مربوط به تدریس معلمان شامل تربیت معلم و آماده سازی نیروی انسانی، عدم ارائه آموزش های ضمن خدمت مناسب، فرسودگی شغلی و دارا نبودن معلمان از دانش و تخصص لازم می باشد. همچنین نتایج نشان دادکه بیشترین تاکید معلمان بر عدم مناسب سازی اشکال و تصاویر بود و از جمله راهکارهایی که ارائه شد شامل توجه هر چه بیشتر به ویژگی های نابینایان در طراحی و تدوین کتب درسی ، بهبود برنامه های درسی مراکز تربیت معلم و استفاده از دیدگاهها و پیشنهادهای معلمان با تجربه در تدوین کتابها می باشد.
مرضیه علیخانی غلامرضا حاجی حسین نژاد
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش چندرسانه ای بر میزان یادگیری علوم دانش آموزان دختر پایه پنجم ابتدایی صورت پذیرفته است. روش مورد نظر در این پژوهش روش تحقیق ترکیبی از نوع طرح تو در تو است که این طرح دربر دارنده ی هر دو نوع داده های کمی و کیفی است. . محقق برای بعد کیفی این تحقیق از روش پژوهش مشارکتی و برای بعد کمی نیز از طرح درون گروهیaba (یک روش تجزیه و تحلیل سه مرحله ای است که مرحله a دوره قبل از عمل آزمایشی، مرحله b دوره عمل آزمایشی و a دوم، مرحله بازگشت است) استفاده کرده است. و از آنجایی که هدف در طرح های درون گروهی، تعمیم نیست، لذا این پژوهش، یک پژوهش موردی است و نمونه شامل 25 دانش آموز دختر در پایه پنجم ابتدایی می باشد که به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. در ابتدای امر برای سنجش میزان دانش علوم دانش آموزان، یک آزمون در شرایط کاملا عادی از دانش آموزان به عمل آمد. و سپس طی یک دوره فشرده دوازده جلسه ای، فصل اندام های حسی را با استفاده از روش چندرسانه ای به دانش آموزان آموزش داد. در طی این جلسات، محقق با حضور و آموزش خود در کلاس، به مشاهده رفتارهای آزمودنی ها نیز پرداخت و بدین ترتیب، داده های کمی پژوهش خود را از این طریق جمع آوری می کرد. پس از پایان دوره آموزشی، آزمون دومی که سولاتی مشابه سوالات آزمون مرحله a ، و در عین حال ، ظاهری متفاوت داشت را به اجرا گذاشت و بدین طریق داده های کمی تحقیق نیز تکمیل شد. برای بخش کیفی پژوهش حاضر نیز از روش مشاهده مشارکتی استفاده کرده است. یعنی محقق با حضور خود در کلاس درس به مشاهده رفتار دانش آموزان پیش از آموزش و همچنین عکس العمل و رفتار آنان هنگام استفاده از چندرسانه ای ها، پرداخت که یافته ها نشان داد که میزان یادگیری دانش آموزان هنگامی که با روش چندرسانه ای آموزش می بینند، بسیار بیشتر از زمانی است که با روش سنتی آموزش دیده بودند. بنابراین پیشنهاد می شود که در تدریس و یادگیری درس علوم از روش چندرسانه ای استفاده کرد.
رسول رفیعی محمد عطاران
چکیده ندارد.
جلال اسدی غلامرضا حاجی حسین نژاد
چکیده ندارد.
سلام یعقوبی عفت عباسی
چکیده ندارد.
مرداس شیخی عزیزالله تاجیک اسمعیلی
چکیده ندارد.
سلام یعقوبی عفت عباسی
چکیده ندارد.
مهدی حسین پناه عزیزالله تاجیک اسماعیلی
چکیده ندارد.
جعفر حیدری عفت عباسی
چکیده ندارد.
اعظم اسفیجانی غلامرضا حاجی حسین نژاد
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش به کمک شبکه بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان می باشد.مبنای نظری تحقیق حاضر را نظریه خودمختاری دسی و ریان تشکیل می دهد و از آنجا که براساس نظریه اخیر، انگیزش تحصیلی در سه دسته کلی انگیزش درونی ، بیرونی و بی انگیزگی مطرح میگردد ، شش فرضیه فرعی تحقیق به بررسی تاثیر آموزش به کمک شبکه بر انگیزش تحصیلی در سه حیطه ذکر شده می پردازد، بطوریکه دو فرضیه مربوط به دو نوع انگیزش درونی ، سه فرضیه نیز در رابطه با انواع انگیزش بیرونی و در نهایت یک فرضیه در مورد بی انگیزگی مطرح شده است .
سوسن بالغی زاده غلامرضا حاجی حسین نژاد
نظریه هوشهای چندگانه در سال 1983 در کتاب چهارچوبهای ذهن توسط هاوارد گاردنر منتشر شد. گاردنر در نظریه خود هیچگونه برنامه درسی یا مدل آموزشی برای کاربرد در مدارس ارائه نداد، اما آموزشگران ازاین نظریه بسیار استقبال کردند و آن را به روشهای گوناگون در آموزش فراگیران بکار گرفتند، بطوریکه امروزه مدارس بسیاری در کشورهای مختلف دنیا تاسیس شده است که دانش آموزان را براساس نظریه هوشهای چندگانه آموزش می دهند. در اغلب این مدارس سعی می شود در هر درس هوشهای چندگانه فراگیران از جمله هوش ریاضی آنها فعال شود.
اعظم ذاکری غلامرضا حاجی حسین نژاد
هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه تاثیر آموزش به کمک نرم افزارآموزشی و شیوه سنتی بر پیشرفت تحصیلی درس ریاضی دانش آموزان پسر پایه اول راهنمائی می باشد . مقایسه میانگین نمرات پس آزمون درسطوح شناختی دانستن ، بکارگیری مفاهیم ، حل مسائل متداول و استدلال دو گروه آزمایش و کنترل با آزمون t گروههای مستقل نشان داد که بین عملکرد دو گروه آزمایش و کنترل از نظر آماری تفاوت معنی داری وجود دارد . باتوجه به نتایج بدست آمده می توان نتیجه گرفت عملکرد دانش آموزانی که بوسیله نرم افزار آموزشی ، آموزش دیده اند در مقایسه با دانش آموزانی که به شیوه سنتی آموزش دیده اند در آزمون پیشرفت تحصیلی ریاضی به طور قابل ملاحظه ای بهتر بوده است .