نام پژوهشگر: حسین کارشکی
اعظم تجری حسین کارشکی
هدف از پژوهش حاضر مطالعه ی راهبردهای خودتنظیمی و اهداف پیشرفت دانشجویان دانشگاه فردوسی و دانشگاه آزاد اسلامی مشهد انجام گرفته است. جامعه ی آماری این پژوهش کلیه ی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه فردوسی و دانشگاه آزاد اسلامی مشهد در سال تحصیلی 88-89 می باشد. نمونه ی پژوهش شامل 400 نفر از دانشجویان دانشگاه فردوسی و 400 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد می باشد که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است، که به بررسی یک فرصیه ی اصلی، سه فرصیه ی فرعی و شش سوال می پردازد. نتایج پژوهش برای فرضیات نشان داد که بین اهداف پیشرفت و خودتنظیمی رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد. هر سه نوع اهداف تبحری و رویکردی و اجتنابی با خودتنظیمی رابطه ی مثبت و معناداری دارند. همچنین، نتایج پژوهش برای سوالات نشان داد که بین زیرگروه های علمی از نظر خودتنظیمی تفاوت معناداری وجود دارد. دانشجویان زیرگروه انسانی از دانشجویان زیرگروه فنی و علوم پایه خودتنظیم ترند و دانشجویان زیرگروه علوم پایه از دانشجویان زیرگروه فنی خودتنظیم تر. اما خودتنظیمی در دختران و پسران و در دانشگاه فردوسی و دانشگاه آزاد تفاوتی ندارد. همچنین دانشجویان زیرگروه انسانی از دانشجویان دو زیرگروه دیگر تبحری تر و اجتنابی تر بودند. دختران از پسران هدفمندتر، و دانشجویان دانشگاه آزاد عملکردی تر از دانشجویان دانشگاه فردوسی بودند.
اعظم فتحی محمد رضا آهنچیان
چکیده سازمان های آموزش و پرورش، به منزله سازمان هایی مهم و موثر در جهان امروز و آینده، پیوندی نا گسستنی با رشد و توسعه ی جوامع دارند. مدرسه زیر بنای تغییرات پایدار در جامعه می باشد که قادر است با درک صحیح تغییرات پیرامونی و پرورش مهارت های تفکر خلاق و حل مسئله در دانش آموزان، جامعه را به سمت توسعه و بالندگی رهنمون سازد. بدون شک تغییر و تحولات و فشارهای داخلی و خارجی محیط بر مدیریت این سازمان های آموزشی تاثیر می گذارد. برای موفقیت در چنین شرایطی، برای ایجاد تغییر و تحول در درون سازمان آموزشی، نیاز به عاملی برانگیزاننده و شتاب بخش وجود دارد. انتظار می رود که مدیریت عبور از مانع بتواند در این زمینه نتایج مثبتی در سازمان ایجاد می کند. تعهد کارکنان به سازمان و همگام شدن آنان با اهداف سازمان به افراد در رسیدن به سطوح بالاتر عملکرد کمک می کند. انتظار می رود که این سبک مدیریتی با از سر راه برداشتن مقاومت ها و موانع، کنار گذاشتن وضعیت موجود و ایجاد طرز فکر جدید، درک تازه از توانایی ها و ظرفیت های کارکنان و حمایت از نیروی انسانی باعث اثربخشی سازمانی گردد. این تحقیق به منظور بررسی رابطه مدیریت عبور از مانع با اثربخشی سازمانی مدارس ناحیه چهار مشهد صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق از میان مدیران آموزشی به روش سرشماری مورد مطالعه قرار گرفته اند. مدیرانی که ویژگی های آنان، مطابق با تعریف عملیاتی ، امکان قرار گرفتن در نمونه تحقیق را داشتند برابر با 85 نفر به دست آمد. در تحقیق حاضر که به روش همبستگی انجام گرفت، برای اندازه گیری متغیرهای فوق از دو پرسشنامه مدیریت عبور از مانع و سلامت سازمانی استفاده شده است. در این تحقیق داده های جمع آوری شده از پرسشنامه ها، جهت تعیین نتایج به دست آمده در باره دو سوال اصلی و شش سوال فرعی، با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. مهم ترین یافته های تحقیق نشان داد که : 1) بین میزان انطباق رفتار مدیران بر اساس شاخص های مدیریت عبور از مانع با اثربخشی سازمان رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد؛ 2) اثربخشی سازمانی مدارس بر حسب مدیریت عبور از مانع قابل پیش بینی است و بین میزان اثربخشی سازمانی مدارس بر حسب شاخص های مدیریت عبور از مانع رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد؛ 3) بین مهارت های جدید به عنوان یکی از شاخص های مدیریت عبور از مانع با اثربخشی سازمانی رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد؛ 4) شیوه های توانمند به عنوان یکی از شاخص های مدیریت عبور از مانع نمی تواند در اثربخشی سازمانی سهیم باشد ؛ 5) تنوع و عدم تشابه به عنوان یکی از شاخص های مدیریت عبور از مانع نمی تواند در اثربخشی سازمانی سهیم باشد؛ 6) بین ارزش افزوده به عنوان یکی از شاخص های مدیریت عبور از مانع با اثربخشی سازمانی رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد؛ 7) تفاوت معنی داری در میزان نمره کل اثربخشی بر حسب نوع مدرسه (دولتی / غیر دولتی)، وجود ندارد؛ 8) در میزان نمره کل اثربخشی مدیران با سابقه خدمت بالا و مدیران با سابقه خدمت پایین تفاوت معنی داری وجود ندارد. کلیدواژه ها: مدیریت عبور از مانع، اثربخشی سازمانی، مدارس، مشهد
هادی حسن زاده مقصود امین خندقی
چکیده سبک های ارزیابی عملکرد مدیران می تواند موجب ایجاد انگیزه و ارتقاء سطح مدیریت و بهبود عملکرد زیردستان شود. صاحبنظران علم مدیریت تاکنون در مورد معیارها و شیوه های ارزیابی، مطالب گوناگونی را بیان نموده اند. در این پژوهش دیدگاه مدیران نسبت به سبک های ارزیابی عملکرد در وضعیت موجود و مطلوب در دانشگاه علوم پزشکی مشهد مورد بررسی قرار گرفته و به دنبال یافتن پاسخ به موضوعات زیر است: 1- بررسی وضعیت موجود و مطلوب سبک های ارزیابی عملکرد از منظر مدیران دانشگاه علوم پزشکی مشهد 2-اینکه آیا بین وضعیت موجود و مطلوب در سبک های چهارگانه ارزیابی عملکرد دانشگاه علوم پزشکی مشهد تفاوت معنی داری وجود دارد ؟ و در آخر، 3-از طریق مصاحبه دیدگاه صاحبنظران حوزه مدیریت منابع انسانی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در مورد نتایج به دست آمده در مورد سبک های ارزیابی عملکرد مدیران مورد بررسی قرار گرفت. باتوجه به هدف انجام این پژوهش، که توصیف عینی و شناخت واقعی دیدگاه مدیران نسبت به سبک های ارزیابی عملکرد در وضعیت موجود و مطلوب می باشد. پژوهش به روش توصیفی پیمایشی انجام گرفته است. جامعه ی آماری مورد پژوهش تمامی مدیران، معاونین و روسای موجود در سطوح مختلف اداری،آموزشی، درمانی و پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد می باشد که در مجموع 90 نفر هستند. و به علت حجم محدود جامعه آماری کل افراد جامعه آماری مورد مطالعه قرار گرفت، بنابراین به جای نمونه گیری از روش سرشماری استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که هیچ کدام از سبک های ارزیابی عملکرد در دانشگاه علوم پزشکی مشهد مورد استفاده نمی باشند. ولی در وضعیت مطلوب انتظار می رود که سبک های مذکور مورد استفاده قرار بگیرند. واژه های کلیدی: سبک بازده محدود، سبک پیامد آگاهانه، سبک ضمنی، سبک عملیات آگاهانه، مدیریت
سمانه رضازاده مهرآبادی حسین کارشکی
سازمان های آموزشی موضوع چالش های فراوانی هستند که باید پاسخگوی آنها باشند. رهبران آموزشی به عنوان تصمیم-گیرندگان همواره باید قادر باشند از توانمندی های گوناگون، از جمله توانایی های معنوی خود در حل مسایل و تصمیم گیری-ها استفاده نمایند. معنویت و هوش معنوی مقوله ای رو به رشد در عرصه توسعه ی سازمان می باشد. با توجه به شکاف موجود در عرصه ی پژوهش های مربوط به پیوند معنویت و تصمیم گیری، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی سبک های عمومی تصمیم گیری و هوش معنوی مدیران دانشگاه های فردوسی و علوم پزشکی مشهد انجام شد. روش بررسی توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه مدیران ادارات دانشکده های دانشگاه علوم پزشکی و دانشکده های علوم انسانی (الهیات، ادبیات، تربیت بدنی، علوم اداری و علوم تربیتی) دانشگاه فردوسی مشهد بود. به دلیل پایین بودن جامعه آماری، نمونه گیری به شکل سرشماری انجام گرفت. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بیست و چهار سوالی هوش معنوی کینگ و پرسشنامه بیست و پنج سوالی سبک های عمومی اسکات و بروس بود که هر دو توسط مدیران تکمیل شد. برای تعیین پایایی پرسشنامه ها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. پس از تجزیه و تحلیل به وسیله نرم افزار spss16، ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه هوش معنوی 90/0 و برای پرسشنامه سبک های عمومی تصمیم گیری 84/0 به دست آمد. بنابراین پایایی پرسشنامه ها تأیید گردید. پس از گردآوری داده ها به منظور تجزیه و تحلیل آماری از روش های آماری توصیفی، همبستگی پیرسون و آزمون های آماری مقایسه دو میانگین مستقل، خی دو، تحلیل واریانس یک راهه و چند متغیری استفاده شد. نتیجه ی پژوهش نشان داد، بین هوش معنوی مدیران با سبک تصمیم گیری عقلانی رابطه ی مستقیم و معنی داری وجود دارد. همچنین میزان هوش معنوی مدیران در حد متوسط رو به بالا بوده و سبک غالب تصمیم گیری آنها عقلانی بود. از دیگر نتایج پژوهش این بود که بین هوش معنوی زنان و مردان، هوش معنوی در گروه های مختلف سنی، هوش معنوی در سطوح تحصیلی مختلف و همچنین سنوات خدمت مختلف، رابطه ی معنی داری یافت نشد. بین سبک تصمیم گیری زنان و مردان در سبک اجتنابی رابطه ی معنی داری یافت شد. اما بین سبکهای تصمیم گیری در گروه های مختلف سنی، در سطوح تحصیلی و همچنین سنوات خدمت مختلف، رابطه ی معنی داری یافت نشد.
مژگان رضایی ابوالفضل غفاری
هدف از پژوهش حاضر مقایسه میزان و عوامل موثر بر افت تحصیلی دانشجویان ایرانی و افغانی دانشگاه فردوسی مشهد و دانشگاه هرات از دیدگاه خودشان است. جامعه ی آماری این پژوهش کلیه ی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه فردوسی و دانشگاه هرات در سال تحصیلی 1389 می باشد. نمونه ی پژوهش شامل 373 نفر از دانشجویان ایرانی دانشگاه فردوسی مشهد و 86 نفر از دانشجویان افغانی این دانشگاه و 348 نفر از دانشجویان دانشگاه هرات می باشد که به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است، که به بررسی شش سوال می پردازد. نتایج پژوهش برای سوالات نشان داد که در رابطه با میزان افت تحصیلی در میان سه گروه دانشجویان تفاوت معنا داری وجود دارد و دانشجویان افغانی دانشگاه فردوسی از دو گروه دیگر افت تحصیلی بیشتری دارند و دانشجویان دانشگاه هرات نسبت به دانشجویان فردوسی دارای افت تحصیلی بیشتری هستند. افت تحصیلی در میان دختران و پسران تفاوت معناداری نداشتند ولی در میان شش دانشکده موجود در پژوهش، دانشجویان دانشکده های مهندسی، ادبیات و علوم، افت تحصیلی بیشتری نسبت به دانشکده های کشاورزی، حقوق و اقتصاد داشتند. در رابطه با تأثیر عوامل فردی بر افت تحصیلی از دیدگاه دانشجویان سه گروه، در مولفه های استعداد، برنامه ریزی تحصیلی و مهارت های زندگی، تفاوت معناداری وجود نداشت و تنها تفاوت در تاثیر مولفه انگیزش مشاهده شد. بدین ترتیب که، از دیدگاه دانشجویان ایرانی دانشگاه فردوسی عامل انگیزش نسبت به گروه دانشجویان افغانی این دانشگاه و دانشجویان دانشگاه هرات تاثیر بیشتری بر افت تحصیلی دارد. اما در مورد عوامل خانوادگی و تاثیر مولفه های نگرش خانواده نسبت به تحصیل و جو خانوادگی بر افت تحصیلی از دیدگاه دانشجویان، در میان سه گروه تفاوت معنادار بود. بدین صورت که در تاثیر دو مولفه نگرش و جو خانوادگی بر افت تحصیلی، از دیدگاه دانشجویان دانشگاه فردوسی و دانشگاه هرات و نیز دانشجویان ایرانی و افغانی دانشگاه فردوسی تفاوت معنا دار بود؛ ولی تفاوتی میان دانشجویان افغانی دانشگاه فردوسی و دانشگاه هرات در این مولفه ها وجود نداشت. در نهایت در رابطه با عوامل آموزشی و تاثیر مولفه های استاد و کیفیت تعامل وی با دانشجویان، سیستم آموزشی و فضا و امکانات آموزشی بر افت تحصیلی، از دیدگاه سه گروه تفاوت معنادار بود. و در هر سه مولفه فوق، میان دیدگاه دانشجویان دانشگاه هرات و دانشجویان ایرانی و افغانی دانشگاه فردوسی تفاوت معنادار بود. اما میان دیدگاه دانشجویان ایرانی و افغانی دانشگاه فردوسی در تاثیر این مولفه ها بر افت تحصیلی تفاوتی مشاهده نشد.
فرهاد سلجوقی محمد سعید عبدخدایی
چکیده هدف این پژوهش با هدف بررسی تاثیر ارزشیابی سنتی و توصیفی بر آگاهی فراشناخت و اهداف پیشرفت دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهر مشهد انجام گرفت. طرح ارزشیابی توصیفی با استفاده از ارزشیابی تکوینی، ارزشیابی عملکردی و دادن بازخورد توصیفی از سال تحصیلی 84-1383 تاکنون در دو ناحیه شهر مشهد(نواحی3 و 5) و در هر منطقه دو مدرسه به صورت آزمایشی بر روی دانش آموزان پسرمدارس ابتدایی اجرا شده است.?بنابر این، جامعه آماری پژوهش حاضر محدود به این نواحی بوده است. در این پژوهش به صورت سرشماری کلیه دانش آموزان پسر مشمول طرح توصیفی(108دانش آموز) و هم چنین 118 دانش آموز از مدارس هم سطح آن ها که تحت پوشش طرح ارزشیابی توصیفی نبودند، هدفمند بر حسب پیشنهاد کارشناس مقطع ابتدایی نواحی3 و5 برای شباهت سازی نمونه ها (شباهت های فرهنگی، محیطی، تحصیلی و خانوادگی دانش آموزان) در مدارس دو نوبته (رزاقی و عادل) از کلاس های نوبت دوم به صورت تصادفی و در مدارس یک نوبته (نشاط و صابری) از مدارس پیشنهاد شده، انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از: 1)پرسشنامه آگاهی فراشناختی پانوئورا و فیلیپو(2005) 2)پرسشنامه اهداف پیشرفت میدگلی و همکاران(1998). برای تحلیل داده ها از روش های آماری تی برای گروههای مستقل، تحلیل واریانس چندمتغیری????????? استفاده شد. نتایج نشان داد که سطح آگاهی فراشناختی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی مدارس مشمول طرح ارزشیابی توصیفی به طور معناداری، بیشتر از دانش آموزان پایه پنجم مدارس عادی هم سطح آنهاست. بین گروههای توصیفی و سنتی در متغیر اهداف پیشرفت تفاوت معناداری بدست آمد. نتایج تحلیل های تکمیلی نشان داد که میزان جهت گیری هدف تبحری دانش آموزان گروه توصیفی به طور معناداری، بیشتر از دانش آموزان مدارس عادی هم سطح آن ها و میزان جهت گیری عملکردی-اجتنابی دانش آموزان مشمول به طور معناداری کمتر از دانش آموزان مدارس عادی بود و?بین جهت گیری عملکردی-رویکردی دانش آموزان گروه ارزشیابی توصیفی وگروه ارزشیابی سنتی تفاوت معناداری مشاهده نشد. واژه های کلیدی:ارزشیابی توصیفی،?تکوینی،?فراشناخت،?اهداف پیشرفت
محمد سمیعی مجتبی بذرافشان مقدم
چکیده: هدف این تحقیق کمک به مدیران آموزشی است تا بتوانند با بینش وآگاهی بیشتر «سبک رهبری» مناسب برای موقعیتی که درآن قرار دارند رااتخاذ نمایند . بنابراین این تحقیق درچارچوب نظریه های اقتضائی رهبری است . این تحقیق بارویکردی نسبتا" متفاوت تک تک افراد سازمان رادراتخاذ سبک رهبری مدنظر دارد. بنیان های اساسی آن برخاسته ازنظریه وضعیتی هرسی وبلانچارد است اما سعی شده است با تغییراتی دراین نظریه وآزمون نتایج این تغییرات به هدف فوق دسترسی یابد. عامل اقتضایی مورد نظر نیازهای پیروان درنظرگرفته شده است وسعی شده است تأثیر این نیازها به عنوان متغییر مستقل براثربخشی سبک های چهارگانه رهبری (دستوری ،توجیهی ، مشارکتی .تفویضی ) مورد بررسی قرار گیرد. پس از جمع آوری وتجزیه وتحلیل اطلاعات نشان داده شده است که نیازهای معلمان می تواند به عنوان یک عامل اقتضائی اثرگذار درانتخاب سبک رهبری مدنظر قرارگیرد.این تحقیق مشتمل بردوسوال وچهار فرضیه است که پس از بررسی فرضیه ها مشخص گردید نیازهای معلمان بر اثربخشی سبک های رهبری موثر است و نیازهای معلمان به عنوان یک عامل اقتضایی رابطه بین سبک رهبری و میزان اثربخشی رهبر را تحت تاثیر خود دارد.
فاطمه شریفی حسین کارشکی
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ادراک دانش آموزان از سبک های فرزندپروری والدین با خودتنظیمی و جهت گیری مذهبی آنان انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه ناحیه 2 شهر کرمان در سال تحصیلی 90-89 می باشد. نمونه پژوهش شامل 385 نفر از دانش آموزان دختر و پسر است که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه های ادراک سبک فرزندپروری والدین گرولنیک و جهت گیری مذهبی آذربایجانی و خودتنظیمی ولرند و همکاران جمع آوری شد. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. نتایج پژوهش برای فرضیات که با روش معادلات ساختاری انجام شد، نشان داد که بین ادراک از سبک فرزند پروری والدین و جهت گیری مذهبی وخودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد و همچنین بین جهت گیری مذهبی و خودتنظیمی نیز ارتباط معناداری وجود دارد و جهت گیری مذهبی می تواند خودتنظیمی را به صورت معکوس پیش بینی کند. نتایج پژوهش برای پاسخدهی به سوالات نشان داد که بین خودتنظیمی در دختران و پسران تفاوت معنادار است. همچنین در جهت گیری مذهبی بین دختران و پسران تفاوت معناداری مشاهده شد. دختران از پسران هم خودتنظیم ترند و هم در متغیر اخلاق عملکرد بهتری نسبت به پسران دارند.
هادی تقی زاده محمد سعید عبد خدایی
تحقیق حاضر به بررسی رابطه ی سبک های شناختی، اهداف پیشرفت، خودکارآمدی ریاضی در پیشرفت ریاضی پسران سال اول دبیرستان ناحیه تبادکان مشهد صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان پسر پایه ی اول دبیرستان های دولتی منطقه تبادکان تشکیل می دهد از این جامعه تعداد 263 نفر آزمودنی با روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند سپس پرسشنامه سبک های شناختی، اهداف پیشرفت و خودکارآمدی ریاضی به آنان ارائه و داده ها جمع آورری گردید. داده ها با روش آماری همبستگی، آزمون تی برای دو گروه مستقل و رگرسیون چندگانه، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان داد که میان سبک های شناختی، اهداف پیشرفت و خودکارآمدی ریاضی با پیشرفت ریاضی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و خودکارآمدی ریاضی پیشترین سهم را در پیش بینی پیشرفت ریاضی دارد. بین میزان خود کارآمدی ریاضی دانش آموزان با سبک شناختی وابسته به زمینه و ناوابسته به زمینه تفاوت معناداری وجود دارد بدین صورت که صورت دانش آموزانی که سبک شناختی ناوابسته به زمینه دارند، میزان خود کارآمدی ریاضی بیشتری را گزارش کرده اند. همچنین بین نمره ی اهداف تبحری دانش آموزان با سبک شناختی وابسته به زمینه و ناوابسته به زمینه تفاوت معناداری وجود دارد، بدین صورت که دانش آموزان با سبک شناختی ناوابسته به زمینه نمره ی اهداف تبحری بیشتری دارند. همچنین بین نمره ی اهداف اجتنابی دانش آموزان با سبک شناختی وابسته به زمینه و ناوابسته به زمینه تفاوت معناداری وجود دارد، بدین صورت که دانش آموزان با سبک شناختی وابسته به زمینه نمره ی اهداف اجتنابی بیشتری دارند. اهداف تبحری با خودکارآمدی ریاضی رابطه معنادار دارد. - بین میزان خودکارآمدی و نمره ی هدف رویکردی ارتباط معناداری در جهت مستقیم وجود دارد- بین میزان خودکارآمدی و نمره ی هدف اجتنابی ارتباط معناداری در جهت معکوس وجود دارد.
منیره صالحی حسین کارشکی
هدف این پژوهش، بررسی رابطه بین عوامل موثر بر خودکارآمدی پژوهشی دانشجویان و انگیزش تحقیق آنها از طریق یک الگوی علًی است. روش تحقیق از نوع توصیفی –همبستگی است. بدین منظور نمونه ای به حجم 126 آزمودنی، از بین دانشجویان مقطع دکتری دانشگاه فردوسی و علوم پزشکی مشهد انتخاب شدند. . پرسشنامه های محقق ساخته خودکارآمدی پژوهشی، انگیزش پژوهشی و عوامل موثر بر خودکارآمدی شامل تجارب پیشین، تشویق دیگران، تجارب جانشین، اضطراب و نگرش به روش گروهی توسط آزمودنیها تکمیل شد. اعتبار و روایی پرسشنامه های مذکور احراز شد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی تاییدی و اکتشافی و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج اجرای همبستگی پیرسون نشان داد که اغلب مولفه های خودکارآمدی پژوهشی (خودکارآمدی مفهوم پردازی، خودکارآمدی روش و اجرا، خودکارآمدی مهارت و تبحر، خودکارآمدی گزارش نویسی، خودکارآمدی آماری و تحلیلی، خودکارآمدی در پژوهش کیفی و اخلاق)، انگیزش پژوهشی (انگیزش درونی، انگیزش بیرونی و بی انگیزگی)، عوامل موثر بر خودکارآمدی (تجارب پیشین، با اجرای الگوی .(p<0/ تشویق دیگران، تجارب جانشین، اضطراب و نگرش) دو به دو با هم همبستگی دارند ( 05 معادلات ساختاری برای آزمون رابطه تجارب پیشین، تشویق دیگران، تجارب جانشین، اضطراب و نگرش و انگیزش پژوهشی از طریق متغیر میانجی خودکارآمدی پژوهشی مشخص شد که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار است و انگیزش پژوهشی به خوبی از طریق خودکارآمدی پژوهشی و عوامل موثر بر خودکارآمدی اکثر ضرایب مسیر الگوی پیشنهادی نیز .(rsmea=0 0/067 ,nnfi= 0/ پیش بینی و نبیین شده است ( 90 .(p<0/ معنادار بود ( 01 کلیدواژه ها: خودکارآمدی، پژوهش، انگیزش ، دانشجوی دکتری، عوامل موثر بر خودکارآمدی.
سید موسی مشیریان فراحی ابوالفضل غفاری
در این تحقیق رفتار مدیران با توجه به مولفه های عقلانیت در سند تحول راهبردی نظام تربیت رسمی و عمومی جمهوری اسلامی ایران در افق چشم انداز و مجموعه مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که شامل: تعقل و تفکر، خلاقیت و ابتکار، منطقی بودن، اقتدارگرایی، انتقاد پذیری، گفتگو، و استدلال کردن است، توسط دبیران ارزیابی گردیده است، تا معلوم گردد رفتار آنان با وضعیت مطلوب چقدر فاصله دارد. جامعه آماری این پژوهش، معلمان و مدیران مقطع راهنمایی پسرانه مدارس دولتی شهرستان نیشابور در سال تحصیلی 89-1388 هستند. جامعه آماری شامل تعداد300 نفر از دبیران مرد از مجموع 31 مدرسه راهنمایی پسرانه دولتی شهرستان نیشابور می باشد. از بین جامعه آماری، تعداد 169 نفر به عنوان آزمودنی به صورت خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. چون در این پژوهش به بررسی نظرات معلمان در مورد عملکرد مدیران پرداخته شد، پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی می باشد. در این پژوهش، برای بررسی نظرات معلمان در مورد رفتار عقلانی مدیران، از پرسش نامه ای مبتنی بر مقیاس پنج درجه ای لیکرت محقق ساخته که شامل 69 گویه است، استفاده شد. برای سنجش پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرانباخ استفاده شده است که مقدار این ضریب در مورد هر یک از مولفه های عقلانیت بدین صورت به دست آمده است: تعقل و تفکر 92/0، خلاقیت 96/0، انتقاد پذیری 93/0، استدلال کردن 83/0، منطقی بودن 89/0، تفکر انتقادی 92/0، گفت و گو 92/0 و اقتدار گرایی 75/0، که همه مقادیر موید پایایی پرسشنامه می باشد. تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش در دو بخش توصیفی و استنباطی ارائه شده است. تحلیل توصیفی داده های پژوهش با استفاده از شاخص های آمار توصیفی نظیر جداول فراوانی، میانگین، میانه، نما، انحراف معیار، واریانس، کمترین مشاهده و بیشترین مشاهده انجام می شود و در بخش استنباطی با استفاده از آزمونهای آماری مناسب به بررسی فرضیه های پژوهش پرداخته شده است. تحلیل یافته ها نشان داد که به طور کلی از دیدگاه معلمان، رفتار عقلانی مدیران بالاتر از حد متوسط می باشد. سابقه خدمت و تحصیلات معلمان بر دیدگاه آنان در مورد رفتار عقلانی مدیر تأثیر نمی گذارد. همچنین میانگین نمره مولفه های رفتار عقلانی مدیر از دیدگاه معلمان یکسان نیست و در میان مولفه های رفتار عقلانی مدیر، شاخص خلاقیت و ابتکار با میانگین 64/2 در پایین ترین مرتبه و شاخص منطقی بودن با میانگین 10/3 در بالاترین مرتبه قرار دارد.
زهرا لطف آبادی حبیب الله دعایی
چکیده هدف اصلی این تحقیق ارزیابی بیشتر رابطه ویژگی های شغلی و رضایت شغلی و اثر جو سازمانی بر این رابطه در سازمان دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد است.جامعه مورد پژوهش، تمامی کارمندان و کارشناسان دانشگاه آزاد اسلامی،که تعداد ایشان 206 نفر بود. نمونه مورد پژوهش ازمیان ایشان از طریق نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. حجم این نمونه با توجه به جدول مورگان که تا حدودی در میزان حجم نمونه معتبر است، 85 نفر انتخاب شد. از میان تعداد پرسشنامه های توزیع شده، 80عدد آن باز گردانده شد. پرسشنامه های مذکور از سه قسمت تشکیل شده بود، قسمت اول آن پرسشنامه جو سازمانی لیتوین و استرینگر، قسمت دوم پرسشنامه شناخت شغل جان واگنر و قسمت سوم پرسشنامه رضایت شغلی اسمیت، بود. از آلفای کرونباخ برای پایایی ابزارها وبرای روایی، از روایی محتوایی و برای اطلاعات توصیفی متغیرها از روش همبستگی پیرسون ومیانگین و انحراف معیار و از رگرسیون چندگانه، برای تعیین رابطه ی متغیر ها با هم استفاده شد. پایایی ابزار جو سازمانی 81/0 و پایایی ابزار شناخت شغل 45/0 و ابزار رضایت شغلی 62/0 بدست آمد. تمام متغیر ها با هم از جمله ویژگیهای شغلی و رضایت شغلی با هم رابطه ای به دست نیامد. رابطه جو سازمانی و رضایت شغلی نیز باهم رابطه ای نداشتند. در نهایت اثر جو سازمانی بر رابطه ویژگی های شغلی و رضایت شغلی نیز نتوانست در این رابطه تاثیر بگذارد. این یافته ها نشان دادند که رابطه ویژگیهای شغلی و رضایت شغلی نمی تواند بطور جامع و کامل بدون در نظر گرفتن جو سازمان، ملاحظه شود. غنی سازی شغلی برای بالا بردن ویژگیهای شغلی وقتی که مدیران از جو و محیط کارشان رضایت کافی نداشته باشند، مداخله ای مناسب است. بهبودکیفیت زندگی کاری مدیران و ایجاد برنامه هایی برای تقویت روابط همکاران با هم و با سرپرستانشان و ایجاد تیم کاری از جمله پیشنهادات این مطالعه بوده است.
طیبه سیفی زاده حسینعلی کوهستانی
چکیده هدف از پژوهش حاضر، مطالعه ی فرهنگ سازمانی و سرمایه روان شناختی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی مشهد است. جامعه آماری این پژوهش، تمام کارکنان دانشگاه علوم پزشکی مشهد می باشد، که در سال 1390مشغول به فعالیت هستند. نمونه پژوهش شامل 173 نفراز کارکنان اداری است که با روش نمونه در دسترس انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است که به بررسی پنج فرضیه و سه سوال می پردازد. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه فرهنگ سازمانی دنیسون (2000) و سرمایه روان شناختی لوتانز(2007) جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده گردید. نتایج پژوهش برای فرضیات نشان داد که فرهنگ سازمانی می تواند سرمایه روانشناختی کارکنان را پیش بینی کند. و بین ابعاد فرهنگ سازمانی؛ درگیر شدن درکار، یکپارچگی، سازگاری و مأموریت با سرمایه روان شناختی کارکنان رابطه ی مثبت و معناداری مشاهده شد. همچنین نتایج پژوهش برای سوالات نشان داد که بعد سازگاری در پیش بینی سطح سرمایه روان شناختی کارکنان سهیم است. وضعیت فرهنگ سازمانی دانشگاه علوم پزشکی مشهد براساس برداشت کارکنان در حدّ متوسطی است و سطح سرمایه روان شناختی کارکنان در حد ّ بالایی است.
سیده مهدیه دهقان سرخ آبادی حسین کارشکی
در دنیای پر چالش کنونی، سازمان ها به منظور رقابت در صحنه ی جهانی و سازگاری با ماهیت در حال تغییر شغل، در تلاشند تا کارکنانی را به کار گیرند که فراتر از وظیفه و نقش تعیین شده در شرح شغل شان عمل کنند چرا که این رفتارهای فراتر از نقش در ارزشیابی عملکرد انعکاس می یابد و می تواند عاملی موثر بر درگیری شغلی، تعهد سازمانی و عزت نفس باشد. کار کردن در شرایط پیچیده و رقابتی، ویژگی بنیادی سازمان های آموزشی از جمله دانشگاه هاست. کارکنان دانشگاهی، می توانند نقش مهمی در ارتقا و کیفیت دانشگاه خود ایفا کنند. آنان با رفتارهای نوع دوستانه و جوانمردانه، همراه با ادب و مهربانی وحس وظیفه شناسی (ابعاد رفتار شهروندی سازمانی) به افزایش کیفیت در دانشگاه کمک موثری خواهند کرد. متغیرهای شغلی از عوامل موثر بر کارکردهای منابع انسانی است، بر این اساس انتظار می رود که اگر کار به طور مشخص با توجه به ابعاد ویژگی های شغلی (تنوع مهارت، اهمیت وظیفه، هویت وظیفه، استقلال و بازخورد) طراحی شود، کارکنان احساس مسئولیت وآگاهی از نتایج خواهند کرد. این پاسخ های خوشایند روانی به پیامدهای کاری و نوعی نتایج شخصی خواهد انجامید. انتظار می رود در کارکنان انگیزه بیشتری ایجاد شودو آن ها به حمایت از سازمان خود، کمک به همکاران، افزایش عملکرد شغلی و انجام وظایفی فراتر از شرح وظایف خود، تمایل بیشتری نشان دهند. این تحقیق به منظور بررسی رابطه رفتار شهروندی سازمانی با ویژگی های شغلی کارکنان دانشگاه فردوسی مشهد صورت گرفته است. نمونه آماری شامل 313 تن از کارکنان دانشگاه است که به روش سهمیه ای انتخاب شده اند. در تحقیق حاضر که به روش همبستگی انجام گرفت، برای اندازه گیری هر کدام از متغیرهای فوق از پرسشنامه های رفتار شهروندی سازمانی و ویژگی های شغلی استفاده شده است. در این تحقیق داده های جمع آوری شده از پرسشنامه ها، جهت تعیین نتایج به دست آمده در باره سه سوال اصلی و شش سوال فرعی، با استفاده ازنرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. مهمترین یافته های تحقیق نشان داد که : 1) رفتار شهروندی سازمانی از طریق ویژگی های شغلی قابل پیش بینی است و بین رفتار شهروندی سازمانی و ابعاد ویژگی های شغلی به جز استقلال و اهمیت وظیفه رابطه وجود دارد؛ 2) در همه ابعاد ویژگی های شغلی به جز استقلال، نمره به دست آمده نمونه تحقیق بالاتر از میانگین ممکن بود ؛ 3) وضعیت رفتار شهروندی سازمانی کارکنان دانشگاه فردوسی در وضعیت مطلوبی قرار دارد؛ 4) نمره رفتار شهروندی سازمانی کارکنان زن و مرد دانشگاه فردوسی مشهد با یکدیگر تفاوت معنی داری ندارند؛ 5) رابطه معنی داری بین نمره میزان انطباق رفتار کارکنان با رفتار شهروندی سازمانی و سن آنان وجود ندارد؛ 6) تفاوتی بین کارکنان مدارک تحصیلی مختلف در انطباق رفتار با رفتار شهروندی وجود ندارد؛ 7) انطباق ویژگی های شغلی کارکنان با مدل ویژگی های شغلی بر حسب تحصیلات آنان به جز در بعد استقلال تفاوت معنی داری را نشان نداد ؛ 8) تفاوتی بین کارکنان مرد و زن در انطباق ویژگی های شغلی وجود ندارد.
بی بی مریم سالاری حسین کارشکی
یکی از اهداف مورد تاکید در هر نظام آموزشی، بویژه در آموزش عالی افزایش و بهبود مهارت های تفکر انتقادی در فراگیران است. با این وجود تفکر انتقادی بدون گرایش نسبت به آن کسب نخواهد شد. بنابراین بررسی عواملی که بر گرایش به تفکر انتقادی موثرند، موضوعی ارزشمند است. هدف این پژوهش بررسی روابط میان ادراکات محیطی و انگیزش درونی با گرایش به تفکر انتقادی بر اساس یک الگوی علی است. نوع این پژوهش همبستگی است و جامعه آماری پژوهش کلیه ی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 89-90 می باشد. نمونه مورد مطالعه شامل 359 نفر است که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای غیرنسبی انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده برای جمع آوری داده ها شامل پرسش نامه گرایش به تفکر انتقادی کالیفرنیا (فاسیون و همکاران، 1992)، فرزندپروری ادراک شده (ریان، گرولنیک و دسای، 1997)، ارزشیابی کلاسی ادراک شده (الخروصی، 2009) و انگیزش درونی (آمابیل، 1994) بود. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون به منظور بررسی رابطه بین متغیرها استفاده شد، نتایج نشان داد که رابطه فرزندپروری ادراک شده با انگیزش و گرایش به تفکر انتقادی مثبت و معنادار بود ولی رابطه ارزشیابی ادراک شده و انگیزش درونی معنادار نبود. همچنین رابطه انگیزش و گرایش به تفکر انتقادی از لحاظ آماری معنادار بود. نتایج الگوی معادلات ساختاری نیز نشان داد که الگوی پیشنهادی از برازش برخوردار بوده و گرایش به تفکر انتقادی از طریق فرزندپروری و ارزشیابی کلاسی ادراک شده تبیین شده است (91/0 gfi =و070/0rsmea =).
عباس عرب محمد رضا آهنچیان
هدف این پژوهش بررسی نقش سبک رهبری تحولی مدیران در پیش بینی کارآفرینی اجتماعی کارکنان و همچنین تطبیق و مقایسه دانشگاه-های دولتی با دانشگاه های غیردولتی شهر مشهد از این حیث بود. روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی (رگرسیون) بود. این تحقیق دارای دو جامعه آماری بود که جامعه های آماری آن شامل کلیه کارکنان رسمی و قرارداد مشخص شاغل در واحدهای ستادی دانشگاه-های دولتی و دانشگاه های غیردولتی شهر مشهد بود که در سال تحصیلی 1389-1390 دارای حداقل 3 سال سابقه کاری و 6 ماه سابقه کار با مدیر مافوق خود بودند. نمونه تحقیق شامل دانشگاه فردوسی به عنوان یک سازمان جامع از میان جامعه دانشگاه های دولتی و دو دانشگاه خیام و سجاد از میان جامعه دانشگاه های غیردولتی بود که به روش هدفمند انتخاب شدند. آزمودنی های مورد مطالعه نیز در دانشگاه دولتی فردوسی به روش تصادفی ساده و در دانشگاه های غیردولتی خیام و سجاد به روش سرشماری براساس داده-های دفتر آمار و اطلاعات هر دانشگاه انتخاب شدند. در نهایت تعداد آزمودنی های نمونه دانشگاه های دولتی (فردوسی) برابر با 145 نفر، و تعداد آزمودنی های نمونه دانشگاه های غیردولتی 44 نفر (25 نفر در دانشگاه غیردولتی خیام و 19 نفر در دانشگاه غیردولتی سجاد) بودند. ابزار مورد استفاده پژوهش دو پرسشنامه سنجش رهبری تحولی بس و اولیو (1985) و پرسشنامه محقق ساخته کارآفرینی اجتماعی براساس نظریه دیز (1998) بود. با انجام یک مطالعه مقدماتی ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه رهبری تحولی و کارآفرینی اجتماعی به ترتیب 98/0 و 94/0 به دست آمد و روایی تحلیل عاملی هر دو پرسشنامه به تأیید رسید. داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و آزمون های مقایسه میانگین با ارزش ثابت، رگرسیون ساده، و آزمون مقایسه میانگین برای گروه های مستقل و ضریب همبستگی اسپیرمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. مهمترین نتایج تحقیق نشان دادند که: 1) میزان انطباق رفتاری مدیران با سبک رهبری تحولی و همچنین میزان کارآفرینی اجتماعی کارکنان در دانشگاه فردوسی و دانشگاه های غیردولتی خیام و سجاد بالاتر از حد متوسط بود. 2) بین سبک رهبری تحولی و کارآفرینی اجتماعی رابطه معنی داری وجود داشت و سبک رهبری تحولی مدیران قابلیت پیش بینی کارآفرینی اجتماعی کارکنان را در دانشگاه فردوسی و دانشگاه های غیردولتی خیام و سجاد داشت. 3) بین میزان کارآفرینی اجتماعی دو گروه دانشگاه دولتی (فردوسی) و غیردولتی (خیام و سجاد) تفاوت معنی داری مشاهده نشد. 4) تأثیر متغیرهای جمعیت شناختی جنسیت و سن کارکنان روی میزان انطباق رفتاری مدیران با سبک رهبری تحولی و همچنین تأثیر رشته تحصیلی کارکنان روی میزان کارآفرینی اجتماعی کارکنان در هر دو گروه دانشگاه ها معنی دار نشد. 5) اما دو متغییر جنسیت و سن کارکنان روی میزان کارآفرینی اجتماعی آنان در دانشگاه های غیردولتی خیام و سجاد تأثیرگذار بود. در حالی که تأثیرگذاری این دو متغییر روی کارآفرینی اجتماعی کارکنان دانشگاه فردوسی مشاهده نشد.
علی رجایی سید امیر امین یزدی
چکیده این پژوهش یک پژوهش همه گیرشناسی در مورد مشکلات بهداشت روانی(مشکلات هیجانی، رفتاری و اجتماعی) کودکان دبستانی شهر مشهد است که هدف عمده ی آن تعیین میزان شیوع این در کودکان دبستانی و ارائه نیمرخی از این مشکلات است. جامعه آماری در این پژوهش، تمامی دانش آموزان دبستانی شهر مشهد هستند که در سال تحصیلی 90-89 در مدارس دولتی مشغول به تحصیل بودند. با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای غیر نسبی تعداد 500 دانش آموز دختر و پسر از چهار ناحیه شهر مشهد انتخاب شدند و بوسیله فرم گزارش معلم (trf) از مجموعه ی نظام سنجش آخنباخ مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای بررسی و تحلیل نتایج پژوهش از شیوه های آمار توصیفی استفاده شد. بر اساس داده های بدست آمده 15 درصد از دانش آموزان دارای مشکلات بالینی، 5 درصد دارای مشکلات مرزی و 80 درصد بهنجار بودند. همچنین با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس تک عاملی anova مشخص شد که میزان مشکلات مربوط به بهداشت روانی در پایه های مختلف دارای تفاوت معناداری می باشد. برای تعیین اینکه تفاوت بین کدام گروه ها معنادار است، از آزمون تعقیبی lsd استفاده گردید که نشان داد پایه های مختلف دبستان از نظر میزان شیوع مشکلات بهداشت روانی دارای تفاوت معناداری با یکدیگر هستند. نیمرخ ترسیم شده در این پژوهش یک سیر صعودی در مجموع مشکلات بهداشت روانی را از پایه اول ابتدایی به پایه دوم بتصویر می کشد، سپس در پایه سوم نزول چشمگیری پیدا می کند و دوباره سیر صعودی خود را طی کرده و در پایه پنجم به بیشترین میزان خود می رسد. دلایل احتمالی میزان شیوع این مشکلات، در دانش آموزان دبستانی را می توان با عواملی که در درون خانواده، مدرسه، محیط اجتماعی، و فرهنگی اتفاق می افتد، تبیین کرد. این یافته ها توجه بیشتر به جوّ روانی مدارس و ایجاد محیطی سالم و ایمن را توسط اولیاء مدرسه می طلبد. همچنین هشداری برای مسولین و برنامه ریزان می باشد تا در تعیین اهداف کلان نظام آموزش و پرورش به رشد هیجانی کودکان نیز در کنار رشد شناختی آنها توجه نمایند و زمینه ی رشد همه جانبه ی آنها را که رسالت تعلیم و تربیت ایده آل است، فراهم نمایند.
سمیه رحیمی احمدابادی حمیدرضا اقامحمدیان شعرباف
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری (cbt) بر کاهش خشم و پرخاشگری در افراد مبتلا به ترومای ضربه سر بود. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. نمونه این پژوهش شامل 16 نفر از مبتلایان به ترومای ضربه سر مراجعه کننده به پزشکی قانونی شهرستان مشهد را تشکیل دادند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندگان به شیوه تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول درمان شناختی-رفتاری را دریافت کرد و گروه دوم هیچ گونه روان درمانی دریافت نکرد. هر دو گروه در سه مرحله زمانی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه مورد سنجش قرار گرفتند. ابزارهای سنجش در این پژوهش عبارت بودند از مقیاس پرسشنامه خشم اشپیبرگر (2-staxi) و پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (bpaq). داده ها با استفاده از نرم افزار spss و با روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که الف) گروه آزمایش که درمان شناختی-رفتاری را دریافت کرد در مقایسه با گروه کنترل که هیچ گونه رواندرمانی دریافت نکرد از نظر میزان کاهش خشم تفاوت معنی داری نداشتند. ب) گروه آزمایش که درمان شناختی-رفتاری را دریافت کرد در مقایسه با گروه کنترل که هیچگونه رواندرمانی دریافت نکرد از نظر میزان کاهش پرخاشگری تفاوت معنی داری داشتند. همچنین نتایج فرضیه های فرعی نیز نشان داد که تفاوت معنی داری در گروه آزمایش در مولفه های خشم از جمله خشم حالت، خشم صفت، کنترل برون ریزی خشم و کنترل درون ریزی خشم نسبت به گروه کنترل وجود دارد و در برخی مولفه های دیگر مانند میزان برون ریزی خشم و میزان درون ریزی خشم تفاوت معنی داری یافت نشد. این یافته ها از لحاظ نظری و اهمیت آنها در مداخلات بالینی به بحث گذاشته شده اند. در نهایت می توان از نتایج پژوهش حاضر در جهت ارزیابی و تشخیص معتبر و دقیق تر اثرات ترومای ضربه سر در مراکز پزشکی قانونی استفاده کرد و خدمات (cbt) را به این گروه از جمعیت بالینی به عنوان یک درمان غیر دارویی (nmt) موثر، کارآمد و مقرون به صرفه ارائه داد. کلید واژه ها: گروه درمانی شناختی-رفتاری، خشم، پرخاشگری، ترومای ضربه سر.
محبوبه هاشمی جوزدانی زهرا طبیبی
تصادفات به هنگام پیاده روی، یک خطر جدی برای سلامت جسمی و روانی کودکان در سرتاسر دنیا می باشد. کودکان به ویژه، در سن 7 تا 11 سالگی، در معرض خطر بالایی از مرگ و آسیب ناشی از حوادث عابران پیاده قرار دارند. یکی از دلایل مطرح، توانایی های شناختی کمتر تحول یافته شان می باشد. در ادبیات پژوهشی، برخی به تحول توانایی های شناختی خاص پیاده روی مانند درک خطرات ترافیکی متمرکز شدند و برخی دیگر توانایی های شناختی عمومی لازم برای پیاده روی را مورد بررسی قرار دادند. با این وجود، تحقیقات در زمینه عوامل شناختی درگیر در تحول درک خطرات ترافیکی ناکافی است. از اینرو، هدف این پژوهش بررسی نقش جنبه هایی از کنش های اجرایی شامل توانایی حل مسئله، جستجوی دیداری و حافظه دیداری در تحول توانایی درک خطرات ترافیکی بود. 140 کودک در سه گروه سنی 8، 9 و 11 سال در این پژوهش شرکت کردند. توانایی درک خطر آزمودنی ها بوسیله 15 تصویر از موقعیت های ترافیکی ارزیابی شد. ده مورد از این تصاویر توانائی شناسائی مکان های ایمن و خطر عبور از خیابان و 5 مورد دیگر توانائی جستجوی دیداری در موقعیت ترافیک را می سنجید. آزمون های برج لندن، قطار کردن رنگ و شماره و فراخنای دیداری ارقام به ترتیب، برای ارزیابی توانایی حل مسئله، جستجوی دیداری و حافظه دیداری بکار گرفته شد. نتایج تفاوت های تحولی معناداری را بین گروه های سنی در تکالیف درک خطر و آزمون های کنش های اجرایی نشان داد. کودکان 11 ساله نسبت به کودکان 8 و 9 ساله در تکالیف درک خطر و آزمون های کنش های اجرایی نمره های بالاتر بدست آوردند. پس از کنترل سن، ظرفیت حافظه دیداری پیش بینی کننده توانایی شناسایی مکان ایمن عبور از خیابان بود. زمان آزمایش در آزمون برج لندن، تعداد کل موارد یادآوری شده در تکلیف جستجوی دیداری موقعیت ترافیکی را پیش بینی می کرد. نتایج پژوهش حاضر از نقش تحول عوامل شناختی در توانایی درک خطرات ترافیکی حمایت می کند. همچنین، نتایج تدوین و ارائه برنامه های آموزشی مبتنی بر سطح تحول شناختی کودکان را پیشنهاد می کند که می توانند در کاهش بار آسیب های پیاده روی کودکان نقش مهمی داشته باشند.
جواد حسن زاده حمید رضا آقامحمدیان شعرباف
چکیده: این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی روان درمانی روان پویشی بر کاهش میزان استرس افراد مبتلا به دیابت انجام پذیرفت. روش پژوهش کاربردی و از نوع شبه تجربی می باشد. با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه از میان مراجعه کنندگان به کلینیک دیابت بیمارستان آیت الله روحانی بابل، تعداد 30 نفر انتخاب شدند، در محدوده سنی 20 تا 40 سال و دارای مدرک دیپلم و افراد یاد شده در قالب دسته های 10 نفری در سه گروه آزمایشی، کنترل و شبه کنترل به طور تصادفی گمارده شدند. این افراد در ابتدا با آزمون-21 dass جهت اندازه گیری میزان استرس، مورد آزمون قرار گرفته بودند و از میان افرادی که نمره استرس آنها 15 به بالا بود برای شرکت در این آزمون انتخاب شدند. سپس در گروه آزمایش مداخله روان درمانی مبتنی بر رویکرد روان پویشی به مدت 9 جلسه (هر جلسه 45 دقیقه) برای هر یک از اعضای گروه آزمایش اجرا شد. بعد از اتمام این دوره درمان به منظور سنجش میزان تغییر متغییر وابسته (میزان استرس)، مجدد آزمون dass-2 به عنوان پس آزمون در هر دو گروه اجرا شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که گروه آزمایش استرس کمتری دارد p?0.001 f(39/6) , (. بدین ترتیب روان درمانی با رویکرد روان پویشی در گروه آزمایش به طور معنی داری موجب کاهش استرس در مقابله با کسانی که درمان رایج را دریافت نکرده اند) گروه کنترل و شبه کنترل شد. کلید واژه ها: تحلیل کواریانس، شبه کنترل، dass-21
فاطمه محمدی محمدسعید عبدخدایی
این پژوهش با هدف بررسی رابطه سبک هویت و هویت علمی با پیشرفت تحصیلی در دانشجویان دانشگاه فردوسی، انجام شد. نمونه مورد پژوهش شامل 371 نفر دانشجو دختر و پسر در مقطع کارشناسی دانشگاه فردوسی مشهد بود. به منظور جمع آوری داده ها از پرسش نامه سبک های هویت بنیون و آدامز و پرسش نامه سبک هویت علمی حسین لطف آبادی استفاده شد که در میان شرکت کنندگان توزیع شد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون به منظور بررسی رابطه بین متغیرها استفاده شد. نتایج نشان داد بین پیشرفت تحصیلی (معدل) و سبک هویت زودشکل گرفته و پیشرفت تحصیلی(معدل) و هویت علمی، رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج این پژوهش بیانگروجود رابطه ی مثبت معنی دار بین سبک هویت و هویت علمی بود. ضریب رگرسیون برای بررسی این موضوع که کدام یک از سبک های هویت پیش بینی کننده بهتری برای پیشرفت تحصیلی و هویت علمی هستند نیز بیانگر آن بود که هویت زود هنگام به صورت مثبت و هویت آشفته به صورت منفی و معکوس از قدرت پیش بینی معناداری برای این منظور دارا بوده است.
محمود خدیوی حسینعلی کوهستانی
در این پژوهش سعی شده تا امکان اجرای مدیریت عملکرد در دانشگاه فردوسی مشهد مورد سنجش قرار گیرد که در این ارزیابی دانشگاه فردوسی مشهد 55درصد نموره را از کل نموره بالدریج بدست آورد.
منصوره بختیاری فایندری مجتبی بذرافشان مقدم
چکیده مطالعات فراوانی به بررسی رهبری تحولی پرداخته اند. یکی از ابعاد رهبری تحولی، نفوذ آرمانی می باشد که رهبر، مورد اعتماد و احترام پیروان قرار می گیرد و موجب القای غرور و افتخار در آنان می گردد. هدف این پژوهش، ساخت و اعتباریابی مقیاس نفوذ آرمانی مدیران و ارزیابی وضعیت آن در مجتمع های آموزشی صالح آباد در سال تحصیلی 91-1390 می باشد. روش پژوهش از نوع توصیفی _ پیمایشی بود. جامعه ی آماری شامل 541 نفر از معلمان دو مقطع ابتدایی و راهنمایی بود. از این تعداد 226 نفر به عنوان نمونه، با استفاده از شیوه ی نمونه گیری سهمیه ای انتخاب شدند و پس از توزیع پرسشنامه ها، 206 پرسشنامه جمع آوری و مورد تحلیل قرار گرفت. جهت سنجش روایی مقیاس نفوذ آرمانی، از روایی محتوایی، روایی همگرا و تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی استفاده گردید. تحلیل عاملی اکتشافی، نفوذ آرمانی را در چهار مولفه ی الگودهی نقش، بصیرت و چشم انداز، احترام و ارزش های اخلاقی دسته بندی نمود. همچنین در نتایج تحلیل عاملی تاییدی، میزان شاخص های برازش از جمله: : gfi68/0، nnfi: 98/0، :cfi98/0، agfi: 64/0، :nfi 97/0 و rmsea: 09/0 به دست آمد. برای محاسبه ی پایایی مقیاس نفوذ آرمانی از روش آلفای کرونباخ استفاده گردید که 97/0 به دست آمد. بر این اساس، مقیاس محقق ساخته ی نفوذ آرمانی از پایایی بالایی برخوردار می باشد. همچنین نتایج نشان داد که میانگین نمره-ی نفوذ آرمانی مدیران مجتمع های آموزشی صالح آباد از متوسط ممکن بالاتر و در سطح مطلوبی قرار دارد. مقدار t به دست آمده نیز نشان می دهد که بین میانگین نمونه با متوسط ممکن تفاوت معناداری در سطح 001/0 وجود دارد. واژه های کلیدی: رهبری تحولی، نفوذ آرمانی، مدیران مجتمع های آموزشی
حمیده پاک مهر حسین جعفری ثانی
چکیده مقدمه: تفکر انتقادی به عنوان یکی از اهداف عمده نظام دانشگاهی در نظر گرفته شده و از سوی دیگر، آموزش عالی وارد عرصه جدیدی شده که مولفه کیفیت از مشخصه های اصلی آن محسوب می شود. بنابراین، شناسایی عوامل کیفی موثر بر توسعه تفکر انتقادی دانشجویان ضرورتی انکار ناپذیر دارد. هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش کیفیت تدریس اساتید و مولفه های آن به عنوان یکی از عوامل مهم تأثیرگذار بر تفکر انتقادی دانشجویان صورت گرفت. روش: در بررسی پیمایشی و همبستگی حاضر، جامعه آماری عبارت بود از تمامی دانشجویان رشته های علوم تربیتی مشغول به تحصیل در دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 89-90 که از بین آنان کلیه دانشجویان ترم شش مقطع کارشناسی و ترم دوم مقطع کارشناسی ارشد، به صورت هدفمند انتخاب شدند و پرسشنامه های تفکر انتقادی واتسون-گلیزر فرم الف (1980) و کیفیت تدریس سراج (2002) را تکمیل نمودند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن بود که بین مولفه های چهارگانه کیفیت تدریس اساتید و تفکر انتقادی دانشجویان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. به علاوه به ترتیب بالاترین و پایین ترین همبستگی مشاهده شده بین تفکر انتقادی و مولفه روابط بین فردی و تفکر انتقادی با طرح درس بود. همچنین، کیفیت تدریس اساتید به طور کلی، قادر به پیش بینی تفکر انتقادی دانشجویان بود که البته مولفه روابط بین فردی، بیشترین سهم را در پیش بینی تفکر انتقادی داشت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج بررسی، توجه به بهبود کیفیت تدریس در آموزش عالی در جهت توسعه مهارت های تفکر انتقادی دانشجویان اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. کلید واژه ها: تفکر انتقادی، کیفیت تدریس، آموزش عالی، دانشجو.
مرضیه بهرامی سید امیر امین یزدی
هدف از پژوهش حاضر مقایسه ی اضطراب امتحان، اضطراب اجتماعی و تفکر غیر منطقی در اوایل و اواخر نوجوانی در شهر اصفهان بوده است. جامعه ی آماری این پژوهش کلیه ی دانش آموزان اول راهنمایی و چهارم دبیرستان اصفهان در سال تحصیلی 91-90 می باشد. نمونه ی پژوهش شامل 300 نفر از دانش آموزان اول راهنمایی (150 نفر دختر و 150 نفر پسر) و 300 نفر از دانش آموزان چهارم دبیرستان (150 دختر و 150 پسر) می باشد که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به روش طبقه ای غیر نسبتی انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است. نتایج پژوهش نشان دادند که بین سه متغیر (اضطراب امتحان، اضطراب اجتماعی و تفکر غیر منطقی رابطه ی مثبت معناداری وجود دارد. نتایج همچنین نشان داد که سن عامل تعدیل کننده بین اضطراب امتحان و اضطراب اجتماعی از یکسو و اضطراب امتحان و تفکر غیر منطقی از سوی دیگر نیست. در متغیر اضطراب امتحان، دو پایه تحصیلی با مهم تفاوت معناداری نداشتند ولی در متغیرهای اضطراب اجتماعی و تفکر غیر منطقی بین آن ها تفاوت معناداری وجود داشت، به گونه ای که اضطراب اجتماعی در بین دانش آموزان چهارم دبیرستان نسبت به اول راهنمایی بیشتر و برعکس تفکر غیر منطقی در بین دانش آموزان اول راهنمایی بیشتر از چهارم دبیرستان بود. از بین چهار متغیر (اضطراب اجتماعی، تفکر غیر منطقی، دوره رشدی و جنسیت)، اضطراب اجتماعی به عنوان بهترین پیش بین برای اضطراب امتحان است. از بین یازده مقیاس تفکر غیر منطقی، چهار مقیاس (اجتناب، شخصی سازی، دگم و کمال گرایی)، اضطراب امتحان را پیش بینی می کنند و دو جنس در سه متغیر اضطراب امتحان، اضطراب اجتماعی و تفکر غیر منطقی با هم تفاوت معناداری نداشتند. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که با توجه به تغییر شرایط آزمون ها، نگرش دانش آموزان به امتحان تغییر کرده و همین امر سبب دیده نشدن تفاوت در دو مقطع در زمینه اضطراب امتحان شده است. با توجه به عامل رشد شناختی، تفکر غیر منطقی در اوایل نوجوانی بیشتر و با توجه به انتظارات اطرافیان، اضطراب اجتماعی در اواخر نوجوانی بیشتر بوده است.
زینب مرتضایی محمد سعید عبدخدایی
هدف این پژوهش، بررسی وضعیت اهمالکاری تحصیلی در دانشجویان دانشگاه فردوسی و رابطه آن با آشنایی با راهبردهای یادگیری و مهارت های حل مسأله می باشد. بدین منظور نمونه ای به حجم 600 نفر از دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد با روش نمونه گیری سهمیه ای غیر احتمالاتی انتخاب شدند. پرسشنامه های اهمالکاری سولومون و راثبلوم (1984)، حل مسأله هپنر (1982) و پرسشنامه مهارت های یادگیری کرمی (1384) توسط آزمودنی ها تکمیل شد. تحلیل نتایج حاصل از اجرای همبستگی پیرسون نشان داد که اهمالکاری تحصیلی با کمبود آشنایی با مهارت های حل مسأله همبستگی مثبت و معنی دار دارد. همچنین مولفه های میزان آشنایی با راهبردهای یادگیری و معدل تحصیلی با اهمالکاری همبستگی منفی معنی دار دارند. از طریق رگرسیون چندگانه مشخص شد که کمبود آشنایی با مهارت های حل مسأله و راهبردهای یادگیری پیش بینی کننده های مناسبی برای اهمالکاری تحصیلی می توانند باشند. همچنین میانگین نمرات اهمالکاری تحصیلی در دو گروه جنسیتی و در چهار مجموعه دانشگاهی تفاوت معنی داری را نشان داد. درنمونه مورد بررسی مردان درمقیاس اهمالکاری نمرات بالاتری کسب کردند. همچنین نتایج پس از اجرای آزمون توکی نشان می دهد که در میزان میانگین اهمالکاری تحصیلی بین مجموعه های آموزشی علوم انسانی، فنی و مهندسی و کشاورزی تفاوت معنی دار وجود داشت. بدین معنا که گروه انسانی نسبت به گروه فنی و کشاورزی میزان اهمالکاری تحصیلی کمتری را نشان دادند و گروه کشاورزی هم نسبت به گروه فنی، میانگین اهمالکاری کمتری را گزارش دادند. میانگین اهمالکاری تحصیلی در مجموعه آموزشی علوم پایه با مجموعه های آموزشی دیگر تفاوت معناداری نشان نداد. به منظور بررسی میزان شیوع اهمالکاری تحصیلی، بنا برنمرات گزارش شده در مقیاس اهمالکاری تحصیلی سولومون و راثبلوم (1984)، افراد در سه گروه به قرار زیر دسته بندی شدند: افرادی با اهمالکاری بسیار خفیف با کسب پائین ترین سطح نمرات در مقیاس مورد نظر، یعنی از 21 تا 49، افرادی با میزان اهمالکاری متوسط بانمراتی از 49تا77 و افرادی با نمرات 77 تا105 در گروه افرادی دارای اهمالکاری شدید قرار داده شدند. مجموع درصد فراوانی نمرات متوسط تا شدید ـ یعنی افرادی که رفتارهای اهمالکاری راگزارش کرده اند ـ برابر با 72/5درصد می باشد.
علی کاظمی محمد رضا آهنچیان
چکیده این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین فاصله قدرت و رهبری معنوی مدیران دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. روش تحقیق از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان دانشگاه فردوسی در سال تحصیلی 1390-1389 بود. تعداد این افراد با توجه به آمار استعلام شده از سازمان مرکزی دانشگاه 638 نفر بودند که با توجه به جدول مورگان تعداد 268 نفر از آنها به روش طبقه ای و انتخاب تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل دو پرسشنامه فاصله قدرت (محقق ساخته) و رهبری معنوی (ضیائی و همکاران، 1387) بود. با انجام یک مطالعه مقدماتی ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه فاصله قدرت و رهبری معنوی به ترتیب 86/0 و 87/0 به دست آمد. داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و آزمون های رگرسیون ساده، آزمون t تک نمونه ای و آزمون مانووا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. مهمترین نتایج تحقیق به این شرح می باشند: 1) مدیران دانشگاه فردوسی از نمره فاصله قدرت کمی برخوردار بودند؛ 2) مدیران در شاخص های رهبری معنوی نمره بالاتر از متوسط ممکن را کسب نمودند؛ 3) انطباق رفتار مدیران دانشگاه با شاخص های رهبری معنوی از طریق نمره فاصله قدرت قابل پیش بینی است؛ 4) بررسی تفاوت میزان رهبری معنوی و میزان فاصله قدرت مدیران بر حسب نوع استخدام کارکنان(رسمی و غیر رسمی) و گروه های آموزشی علوم انسانی و غیر علوم انسانی بیانگر تفاوت متغیر نوع دوستی بین کارکنان رسمی و غیر رسمی می باشد؛ 5) همچنین مدیران گروه های آموزشی غیر علوم انسانی در مولفه های تصمیم گیری، سلسله مراتب و مدیریت میانگین بالاتری را نسبت به گروه آموزشی علوم انسانی کسب کردند که بیانگر بالا بودن میزان فاصله قدرت مدیران نسبت به متوسط ممکن، بین کارکنان غیر علوم انسانی می باشد. کلید واژه ها: فاصله قدرت، سبک رهبری معنوی، گروه های آموزشی، دانشگاه فردوسی مشهد
علی برایی بهروز مهرام
چکیده در یادگیری های مسأله محور دانش آموز نقش فعالی در تعیین نتایج یادگیری به ویژه در موقعیت های عملی دارد. هدف از انجام این پژوهش ارائه رهنمودهایی برای بهبود برنامه درسی علوم دوره ابتدایی از طریق بررسی میزان توجه به فرایند حل مسأله در کتابهای علوم این دوره می باشد. در این پژوهش، محتوای کتاب های علوم دوره ابتدایی با استفاده از روش تحلیل محتوا و از حیث توجه به حل مسأله مورد تحلیل قرار گرفته است. موارد مورد نظر در این تحلیل محتوا، میزان توجه تمرین های مختلف کتاب های علوم دوره ابتدایی به مراحل حل مسأله است. یافتههای حاصل از تحلیل محتوا نشان می دهد که در کتاب های علوم اول تا پنجم دوره ابتدایی به مرحله ارائه راه حل (مرحله چهارم از فرایند حل مسأله) بیشترین توجه شده و به مراحل، "برخورد با مسأله"، "تغییر موقعیت" و "ساختن مسأله" کمترین توجه صورت گرفته است. علاوه بر این نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که در کتاب علوم پایه سوم بیشترین توجه به مراحل حل مسأله صورت گرفته است در حالیکه در کتاب علوم پایه اول کمترین توجه به مراحل حل مساله صورت گرفته است. با توجه به نتایج این تحقیق میتوان گفت که یک نوع رویکرد پاسخ محوری در تألیف کتابهای علوم دوره ابتدایی وجود دارد و بین کتابهای علوم اول تا پنجم دبستان از نظر میزان توجه به مراحل حل مسأله ارتباط عمودی مشاهده نمیشود.
فریبا مفرد سید امیر امین یزدی
کودکی به عنوان دورانی که سنگ بنای شخصیت فرد درآن بنا نهاده میشود، تحت تاثیر عوامل متعددی است که رابطه ی مادر-کودک جزء مهم ترینِ این عوامل تلقی می شود. رشد هیجانیِ کارکردی، به عنوان فرآیندی که یکپارچگی سیستم حسی- حرکتی، شناختی و هیجانی را در بردارد، و رشد کاربردیِ زبان که معرفِ بعد ارتباطیِ زبان است جزء مقوله های برجسته ی رشد در دوران کودکی قلمداد می شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین رابطه ی مادر-کودک بر رشد هیجانی کارکردی و رشد کاربردیِ زبان، انجام شد. در این پژوهش تعداد 140 کودک پیش دبستانی (4-6 ساله) به همراه مادرانشان شرکت کردند. دوتست رابطه ی مادر-کودک و رشد هیجانی کارکردی کودک توسط مادر تکمیل شد. برای ارزیابی رشد کاربردیِ زبان کودکان نیز از آزمون درک خطای گفتگو استفاده شد. این ابزار بوسیله ی نمایش فیلمی که توسط محقق ضبط گشته و درک کودک را در تخطی از اصول مکالمه می سنجد اجرا شد. برای تحلیل داده ها از الگوی تحلیل مسیر (معادلات ساختاری)، ضریب همبستگی رگرسیون ساده و چندگانه استفاده شد . نتایج بیانگر آن بود که رابطه مادر-کودک بوسیله ی متغیر میانجی رشد هیجانیِ کارکردی قادر به پیش بینی رشد کاربردیِ زبان در کودکان پیش دبستانی است، اما بین رابطه مادر-کودک و رشدکاربردیِ زبان ارتباط مستقیم معناداری بدست نیامد. علاوه براین رابطه مادر-کودک قادر به پیش بینی رشد هیجانی کارکردی کودک است، و رشدهیجانی(وضعیت کنونی)، قادر به پیش بینی رشدکاربردیِ زبان در کودکان است. بین رشد هیجانی(وضعیت قبلی) و رشد کاربردی زبان ارتباط معناداری مشاهده نشد. رشد هیجانی کودکان متاثر از روابط مادروکودک، رشد کاربردیِ زبان آن ها را تحت تاثیر قرار می دهد. درتبیین عدم رابطه مستقیم معنادار بین رابطه مادروکودک و رشد کاربردی زبان باید گفت در سن 4-6 سالگی و با ورود کودکان به محیط های آموزشی، رشد کاربردی زبان در آن ها از متغیرهای دیگری چون روابط باهمسالان، مربیان و ... تاثیر می پذیرد. تفاوت عمده بین موقعیت های آزمایشگاهی و طبیعی روزمره نیز عملکردکودکان را در آزمون تحت تاثیر قرار می دهد.عدم ارتباط بین رشد هیجانی کارکردی( وضعیت قبلی) و رشد کاربردیِ زبان را می توان به فاصله ی زمانی این دو متغیر و وجود رابطه ی معنادار بین رشد هیجانی کنونی و رشد کاربردی زبان، به عدم تاخر و تقدم زمانی نسبت داد که تاثیر متغیرهای دیگر را به حداقل رسانده، ارتباط معنی داری را به دست می دهند.
اکرم خوارزمی حسین کارشکی
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش نیازهای اساسی خودتعیین گری، کیفیت اطلاعات و قابلیت کاربرد در علاقمندی به تداوم یادگیری الکترونیکی بر اساس یک الگوی علّی است. روش پژوهش از نوع تحلیل مسیر است که به آزمون الگوی روابط علّی از طریق ضرایب همبستگی می پردازد. جامعه آماری این پژوهش کلیه ی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکده مجازی علوم حدیث شهر مشهد در سال تحصیلی 90-89 می باشد. نمونه ی پژوهش شامل 218 نفر از دانشجویان رشته های علوم حدیث، علوم و معارف قرآنی و آداب و اخلاق پزشکی می باشد که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و الگوی تحلیل مسیر به منظور بررسی رابطه بین متغیرها استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که تمام متغیر های مشاهده شده الگو شامل خودمختاری ادراک شده، شایستگی ادراک شده، ارتباط ادراک شده، تداوم استفاده از یادگیری الکترونیکی، انگیزه درونی و کیفیت اطلاعات ادراک شده و قابلیت کاربرد ادراک شده، دو به دو با هم همبستگی دارند (01/0.(p< با اجرای الگوی تحلیل مسیر برای آزمون مدل رابطه نیاز های خود تعیین گری (خودمختاری ادراک شده، شایستگی ادراک شده، ارتباط ادراک شده) و تداوم استفاده از یادگیری الکترونیکی از طریق انگیزه درونی و همچنین رابطه بین باور های شناختی (کیفیت اطلاعات ادراک شده، قابلیت کاربرد ادراک شده) و تداوم استفاده از یادگیری الکترونیکی از طریق رضایت از دوره های یادگیری الکترونیکی، مشخص شد که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار است (97/0=gfi، 085/0= (rsmea.
افسانه جلوه گر حسین کارشکی
هدف: این مطالعه با هدف بررسی تأثیر آموزش راهبرهای خود تنظیمی بر حل مسأله شناختی و اجتماعی در کودکان پیش دبستانی انجام شد. روش: آزمودنی ها شامل 40 کودک (20 دختر و 20 پسر) پیش دبستانی شهرستان میبد با میانگین سنی 5 سال و 6 ماه بودند که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای گرفتند. یک برنامه آموزش خود تنظیمی به مدت 20 ساعت روزانه به روش های بازی و قصه درمانی برای کودکان گروه آزمایش ارائه شد. ابزار: جهت سنجش حل مسأله شناختی از 3 خرده مقیاس هوش عملی وکسلر پیش-دبستانی(wppsi) که عبارتند از مازها، مکعب ها و حساب و حل مسأله اجتماعی از آزمون بازی اکتشافی حل مسأله اجتماعی کودکان والی که دارای دو فرم جداگانه برای پسرها و دخترها است، استفاده شد. یافته ها: داده های به دست آمده با روش تحلیل کوواریانس نشان-دهنده تفاوت معنادار بین میانگین نمرات حل مسأله شناختی و اجتماعی در گروه آزمایش و گواه بوده (p?0/01) اما تفاوت آموزش بر افزایش مهارت حل مسأله بر حسب جنسیت معنادار نبوده است (p?0/01). به عبارتی دیگر، میزان تأثیر آموزش خودتنظیمی، روی پسرها و دخترها یکسان بوده است. همچنین آموزش تأثیر یکسانی بر رشد مهارت های حل مسأله شناختی و حل مسأله اجتماعی داشته است. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق پیشنهاد می کند که آموزش خود تنظیمی در طول دوره کودکی مهارت شناختی حل مسأله را برای هر دو گروه پسر و دختر رشد می دهد. بنابراین استفاده از این برنامه آموزشی جهت ارتقای مهارت های شناختی و اجتماعی در محیط های پیش دبستانی مثمرثمر خواهد بود.
فاطمه ارفع بلوچی حسین کارشکی
چکیده تناسب پژوهش ها با نیازهای معلمان و انتخاب پژوهش هایی که معطوف به حل مسائل نظام آموزشی و معلمان باشد، همواره دغدغه دست اندکاران و سیاست گذاران پژوهشی بوده است. این امر منجر به استفاده بهینه از منابع مالی و انسانی پژوهشگران و موسسات تحقیقات تربیتی می گردد. هدف این پژوهش شناسایی و اولویت یابی نیازهای پژوهشی معلمان مقطع متوسطه شهر مشهد، و ارزیابی از پیشنهادات کاربردی طرح های پژوهشی خاتمه یافته و اولویت های پژوهشی مصوب در واحد پژوهش آموزش و پرورش خراسان رضوی است. روش پژوهش توصیفی پیمایشی است و جامعه آماری آن شامل کلیه معلمان زن و مرد مقطع متوسطه شهر مشهد، کارشناسان پژوهش واحد پژوهش خراسان رضوی، مجریان طرح های پژوهشی شهر مشهد و کلیه معلمان مقطع کارشناسی ارشد دانشکده علوم تربیتی است که از هر یک از آن ها به ترتیب به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای (235 نفر)، سرشماری (5 نفر)، دردسترس (5 نفر) و هدفمند (5 نفر) نمونه گیری صورت گرفت. در این پژوهش از سه پرسشنامه محقق ساخته – پرسشنامه نیاز پژوهشی، پرسشنامه ارزیابی از پیشنهادات کاربردی طرح های پژوهشی خاتمه یافته، پرسشنامه ارزیابی از اولویت های پژوهشی مصوب- که روایی و پایایی آن ها توسط پژوهشگر احراز شده است، استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که 45 عنوان پژوهشیِ پرسشنامه نیاز پژوهشی از سوی معلمان به عنوان نیاز ارزیابی شده اند (001/0 > p ؛ 48/9 < ob 2 ?). در بررسی ترتیب اولویت بندی نیازهای پژوهشی سه گانه از منظر معلمان نیز آزمون فریدمن نشان داد که نیاز پژوهشی خومختارانه با میانگین رتبه 19/2 در اولویت اول و نیاز پژوهشی ارتباط با میانگین رتبه 85/1 در اولویت سوم قرار دارد (01/0 > p، 2 = df، 07/14 = (235) 2 ? ). علاوه بر این یافته ها نشان داد که نمره ارزیابی معلمان بیانگر ارزیابی بالای آنان، و ارزیابی متوسط مجریان و کارشناسان پژوهش از پیشنهادات کاربردی بوده است. یافته های حاصل از ارزیابی از اولویت های پژوهشی مصوب نیز بیانگر ارزیابی بالای معلمان، و ارزیابی متوسط مجریان طرح های پژوهشی و کارشناسان پژوهش بوده است. در نتیجه گیری از یافته های پژوهش می توان گفت که دست اندرکاران واحد های آموزشی و پژوهشی به عوامل و موانع بازدارنده تحقق نیازهای پژوهشی توجه بسزایی داشته باشند. همچنین نظارت دقیق و انسجام یافته تری بر فرایند نیازسنجی پژوهشی صورت گیرد. کلید واژه: نیازسنجی، اولویت یابی، پژوهش، نیاز، کاربرد
زینب هاشم زاده امیر امین یزدی
پژوهش حاضر با هدف بررسی نظریه ذهن و رشد هیجانی کارکردی در کودکان دبستانی نابینای شهر مشهد و مقایسه با همتایان بینایشان انجام شد. برای تعیین حجم نمونه از نرم افزار جی پاور استفاده شد. تعداد 126 دانش آموز از هر دو گروه، همراه با مادران خود در این پژوهش شرکت کردند. نمونه گیری در هر دو گروه به شیوه تصادفی انجام شد. به منظور بررسی نظریه ذهن در کودکان نابینا و همتایان بینایشان فرم کلامی آزمون باور کاذب اجرا شد و سپس برای بررسی رشد هیجانی کارکردی مقیاس رشد هیجانی کارکردی گرینسپن در اختیار مادران آن ها قرار گرفت. تعداد 90 پرسشنامه توسط والدین کامل شد. برای تحلیل داده ها در بخش نظریه ذهن از آزمون مکنمار استفاده شد و نتایج نشان داد که عملکرد نابینایان از همتایان بینا بهتر بود. داده های مربوط به رشد هیجانی کارکردی به وسیله آزمون تحلیل واریانس چند متغیره مورد بررسی قرار گرفت. تحلیل یافته ها نشان داد که کودکان نابینا در مرحله اول (توجه و تنظیم اشتراکی) از همتایان خود عقب تر هستند اما در سایر مراحل تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود نداشت. نابینایی از مهم ترین عوامل موثر بر توانمندی های شناختی، اجتماعی و به طور کلی رشد همه جانبه فرد است. رشد هیجانی کارکردی، به عنوان فرایندی که یکپارچگی سیستم حسی-حرکتی، شناختی و هیجانی را در بر دارد، و نظریه ذهن به عنوان یک مهارت سطح بالای اجتماعی جز مقوله های برجسته رشد محسوب می شوند.
مرتضی باقرپور حسین علی کوهستانی
این پژوهش با هدف بررسی رابطه ی بین کیفیت زندگی کاری و کارایی کارکنان سازمان آموزش و پرورش شهرستان های کاشمر، خلیل آباد، بردسکن و کوهسرخ انجام شد. روش تحقیق از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه کارکنان آموزش و پرورش این چهار شهر بود. تعداد این افراد با توجه به آمار استعلام شده160 بودند که تمامی این افراد به روش سرشماری جزو نمونه تحقیق قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل دو پرسشنامه کیفیت زندگی کاری(بلهاری و همکاران1389) و کارایی(حسینی،1388) بود. با انجام یک مطالعه مقدماتی ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه کیفیت زندگی کاری 85/ . و برای پرسشنامه کارایی96/ . به دست آمد. داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی ، آزمون رگرسیون ساده و آزمون همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. مهمترین نتایج تحقیق نشان داد که:1) بین کیفیت زندگی کاری و کارایی رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد. 2) بین فرصت رشد و امنیت مداوم و کارایی رابطه ی مثبت معناداری وجود دارد. 3) بین حقوق ومزایای منصفانه و کارایی رابطه ی معناداری وجود ندارد.4) بین محیط سالم ، ایمنی کار و کارایی رابطه ی مثبت معناداری وجود دارد. 5) بین قانون گرایی در کار و کارایی رابطه ی مثبت معناداری وجود دارد. 6) بین وابستگی اجتماعی زندگی کاری وکارایی رابطه ی مثبت معناداری وجود دارد. 7) بین فضای کلی زندگی و کارایی رابطه ی مثبت معناداری وجود دارد. 8)بین یکپارچگی و انسجام اجتماعی و کارایی رابطه ی مثبت معناداری وجود دارد. 9) بین توسعه قابلیت های انسانی و کارایی رابطه ی مثبت معناداری وجود دارد. کلید واژه ها: کیفیت زندگی کاری ، کارایی ، مولفه های کیفیت زندگی کاری
رمضان عبدالهی علی آباد حسینعلی کوهستانی
چکیده: تحقیق حاضر با هدف بررسی نقش انتقال دانش ضمنی مدیران در توانمندسازی کارکنان سازمان آموزش و پرورش خراسان جنوبی انجام شده است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- همبستگی رگرسیونی است که جامعه آماری شامل کلیه مدیران و کارکنان زن و مرد ادارات آموزش و پرورش استان خراسان جنوبی در سال تحصیلی91-1390 که تعداد مدیران 199 و تعداد کارکنان 454 نفر می باشند،صورت گرفته است. روش نمونه گیری از نوع تصادفی ساده بوده و حجم نمونه طبق جدول مورگان برای جامعه مدیران 127 نفر و برای جامعه کارکنان210نفر برآورد شده است. برای سنجش انتقال دانش ضمنی از پرسشنامه محقق ساخته 13سوالی،5گزینه ای طیف لیکرت با اقتباس از پرسشنامه استاندارد (مقیمی و رمضان،1390) و همچنین برای سنجش توانمندسازی کارکنان از پرسشنامه استاندارد(توماس و ولتهوس،1995) 18 سوالی 5 گزینه ای طیف لیکرت استفاده شده است. روایی این تحقیق از نوع روایی محتوایی و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه انتقال دانش ضمنی(79/0) و برای پرسشنامه توانمندسازی(85/0) و برای پرسشنامه انتقال دانش ضمنی مدیران از دیدگاه کارکنان(73%) برآورد شده است. برای تحلیل آماری داده ها در سطح توصیفی از رسم جداول فراوانی، درصد، درصد تجمعی، میانگین، انحراف معیار، و در سطح آمار استنباطی از آزمون ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t مستقل، t تک گروهی، و آزمون تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بین انتقال دانش ضمنی و توانمندسازی کارکنان و بین انتقال دانش ضمنی و ابعاد احساس شایستگی، احساس موثر بودن، احساس اعتماد، احساس معنی دار بودن رابطه مثبت و معناداری وجود دارد اما بین انتقال دانش ضمنی و بعد احساس استقلال کاری رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین یافته ها نشان داد که بین انتقال دانش ضمنی مدیران برحسب جنسیت و تحصیلات تفاوت معناداری وجود دارد اما برحسب سابقه خدمت تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین یافته ها بیانگر اینست که بین توانمندسازی کارکنان برحسب جنسیت، سابقه خدمت و میزان تحصیلات تفاوت معناداری وجود ندارد. کلمات کلیدی: انتقال دانش ضمنی،توانمند سازی،مولفه های توانمند سازی.
مریم جانثاروطن سیدامیر امین یزدی
هدف از این پژوهش بررسی رابطه تئوری ذهن و رشد هیجانی کارکردی با پرخاشگری کودکان پیش دبستانی بر است. روش در این پژوهش به این صورت بود که 146 (dir) اساس مدل تحولی- تفاوت های فردی مبتنی بر ارتباط 90 به روش خوشه ای - کودک پیش دبستانی در رده سنی 4 تا 6 سال( شامل 64 دختر و 82 پسر) در سال تحصیلی 91 چند مرحله ای از مهدکودک های منطقه 9 شهر مشهد انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه پرخاشگری واحدی و همکاران، پرسشنامه رشد هیجانی کارکردی گرینسپن و دو آزمون تکلیف باور کاذب برای سنجش برای گروههای t تئوری ذهن کودک بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون مستقل و تحلیل رگرسیون انجام شد. تحلیل داده ها نشان داد بین تئوری ذهن و پرخاشگری رابطه ای وجود ندارد. 0). تئوری ذهن با رشد هیجانی کارکردی / رشد هیجانی کارکردی گذشته مدار با پرخاشگری رابطه منفی دارد ( سطح 05 0). از میان این متغیرها رشد هیجانی کارکردی گذشته مدار پیش بینی / 0 و 5 / رابطه مثبت و معنادار دارد (سطح 01 کننده بهتری برای پرخاشگری بود. نتایج این پژوهش نشان داد که ضعف تئوری ذهن لزوماً منجر به پرخاشگری نمی شود، ولی کودکان پرخاشگر در مراحل رشد هیجانی کارکردی دارای تأخیر می باشند.
عبدالواسط اسدخانی محمدرضا آهنچیان
چکیده: هدف این پژوهش، بررسی رابطه بین سبک های تفکر و گرایش های پژوهشی با رشد حرفه ای در اعضای هیئت علمی دانشگاه های فردوسی و علوم پزشکی مشهد بود. روش تحقیق از نوع توصیفی –همبستگی بود. بدین منظور نمونه ای به حجم 148 آزمودنی، از بین اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی و علوم پزشکی مشهد انتخاب شدند. پرسشنامه سبک های تفکر و پرسشنامه های محقق ساخته گرایش های پژوهشی و رشد حرفه ای توسط آزمودنی ها تکمیل شد. اعتبار و روایی پرسشنامه های مذکور احراز شد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس چند متغیره، رگرسیون چندگانه، تحلیل عاملی تاییدی و اکتشافی استفاده شد. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که سبک تفکر قضایی با گرایش پژوهشی کاربردی رابطه مستقیم مثبت و معنادار دارد و سبک تفکر اجرایی با گرایش پژوهشی کاربردی رابطه معکوس منفی ولی معنادار دارد و گرایش پژوهشی بنیادی و کاربردی با رشد حرفه ای آموزشی و پژوهشی رابطه معناداری ندارند. نتایج به-دست آمده از آزمون مانوا نشان داد که بین دو دانشگاه، در دو متغیر سبک تفکر قانونی و قضایی تفاوت معناداری وجود دارد (001/0> p)؛ اما در متغیر سبک تفکر اجرایی تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0< p). همچنین بین دو دانشگاه فردوسی و علوم پزشکی مشهد در متغیر گرایش پژوهشی کاربردی (01/0p<) تفاوت معناداری وجود دارد ولی بین دو دانشگاه در متغیر گرایش پژوهشی بنیادی (05/0p>) تفاوت معناداری وجود ندارد.
هوشنگ گراوند حسین کارشکی
چکیده دانشگاه ها علیرغم برخورداری از محیط آموزشی- پژوهشی و عوامل اجتماعی مطلوب، ممکن است عملکرد آموزشی- پژوهشی مطلوبی نداشته باشند، شاید دلیل این امر را بتوان در پایین بودن عوامل خودکارآمدی و خودکارآمدی پژوهشی در دانشجویان جستجو کرد، چرا که صرفا در اختیار داشتن امکانات برای رسیدن به عملکرد بهتر کافی نمی باشد. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی نقش عوامل اجتماعی و محیط آموزشی- پژوهشی با خودکارآمدی و عملکرد پژوهشی- آموزشی می باشد. جامعه آماری شامل دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشکده های علوم تربیتی و روانشناسی، ادبیات و علوم اداری دانشگاه فردوسی و دانشجویان دانشکده های دندانپزشکی، پزشکی، داروسازی و پرستاری و مامایی علوم پزشکی مشهد بودند. با استفاده از روش نمونه گیری سهمیه ای، نمونه ای به حجم 285 نفر انتخاب شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه های خودکارآمدی پژوهش، محیط آموزشی- پژوهشی، عوامل اجتماعی و عملکرد آموزشی – پژوهشی بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی تاییدی و اکتشافی، معادلات ساختاری، همبستگی پیرسون، رگرسیون، تحلیل واریانس و تی مستقل استفاده شد. با اجرای الگوی معادلات ساختاری برای آزمون رابطه عوامل اجتماعی و محیط آموزشی- پژوهشی با خودکارآمدی و عملکرد دانشجویان مشخص شد که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار است (067/0=rmsea ، 92/0= nnfi). هر چند مدل کلی پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار بود اما ضرایب مسیر ? در تمام مسیرها معنادار نبود و ضریب ? خودکارآمدی پژوهشی به عملکرد تحصیلی معنادار بود. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که خودکارآمدی، عملکرد پژوهشی و آموزشی از طریق مقیاس عوامل اجتماعی قابل پیش بینی هستند. همچنین خودکارآمدی پژوهشی از طریق محیط آموزشی-پژوهشی قابل پیش بینی بود اما عملکرد آموزشی و پژوهشی از طریق محیط آموزشی - پژوهشی قابل پیش بینی نبودند. نتایج نشان داد که بین عملکرد آموزشی، خودکارآمدی پژوهشی و مولفه های آن، عوامل اجتماعی و خرده مولفه حمایت اساتید، همچنین خرده مولفه زیر ساخت ها و امکانات از پرسشنامه محیط آموزشی پژوهشی بین دانشگاه فردوسی مشهد و دانشگاه علوم پزشکی مشهد تفاوت معناداری وجود دارد.
مهدی حاجی شمسایی حسین کارشکی
تا کنون پژوهش های متعددی در مورد ناسازگاری ها و مسائل انضباطی در کلاس درس انجام گرفته، اما در تحقیقات گذشته در ایران، به ارتباط بین جو روانی اجتماعی کلاس (به عنوان بافت یادگیری) و خودتنظیمی (به عنوان توانایی فراگیران) و رابطه این دو عامل مهم با ناسازگاری کلاسی و مشکلات انضباطی، کمتر پرداخته شده است. این پژوهش با هدف بررسی رابطه ی جو روانی اجتماعی کلاس و خودتنظیمی با ناسازگاری دانش آموزان انجام گرفته است. آزمودنی ها شامل 414 دانش آموز پایه ی سوم راهنمایی شهر سبزوار (شامل202 پسر و 212 دختر) بودند که به روش خوشه ای چند مرحله ای از بین دانش آموزان راهنمایی انتخاب شدند. از سه پرسشنامه ی جو روانی اجتماعی کلاس (فریزر، گیدینگز و مک روبی، 1995)، پرسشنامه ی خودتنظیمی تحصیلی (کانل و ریان، 1989) و پرسشنامه ی سازگاری دانش آموزان (سینها و سینگ1993) استفاده شد. روش پژوهش از نوع توصیفی که از روش تحلیل مسیر و همبستگی جهت شناخت رابطه بین متغیرها استفاده شد. فرضیه اصلی پژوهش با این عنوان که بین جو روانی اجتماعی کلاس و ناسازگاری کلاسی به صورت مستقیم و به طور غیر مستقیم از طریق واسطه گری خودتنظیمی رابطه وجود دارد، مورد تأیید قرار گرفت. برخی شاخص های کلی آزمون نیکویی برازش از طریق الگوی تحلیل مسیر به این شرح بود (0/052=rsmea ، 9= df، 19/07=2?، 0/99= gfi، 0/95=agfi و 2/11= df/2? (. نتایج همچنین نشان داد که بین خودتنظیمی و ناسازگاری رابطه منفی و معناداری وجود دارد (r=-0 /30, p=/001). نتایج رگرسیون نیز نشان داد که خودتنظیمی درونی و سبک تنظیمی همانندسازی قدرت پیش بینی کنندگی منفی ناسازگاری را دارند و خودتنظیمی بیرونی پیش بینی کننده مثبت ناسازگاری است. همچنین بین جو روانی کلاس و ناسازگاری رابطه منفی معناداری وجود دارد ( r= -0/40, p= 0/001). نتایج حاصل از رگرسیون نشان داد که جو انضباط و جو همبستگی قدرت پیش بینی کنندگی منفی ناسازگاری را دارند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نیز نشان داد که میانگین نمرات دختران در خودتنظیمی و پسران در ناسازگاری بطور معنی داری بالاتر بود(p< 0/05) . بنابراین با توجه به اثرات مثبت کاربرد راهبردهای خودتنظیمی در کاهش ناسازگاری دانش آموزان، فراهم کردن جو روانی اجتماعی مطلوب کلاسی که به خودتنظیمی دانش آموزان بیانجامد، نقش مهمی در کاهش ناسازگاری آنان ایفا خواهد کرد. واژگان کلیدی: جو روانی اجتماعی کلاس، خودتنظیمی، ناسازگاری کلاسی
محمود فیروزیان اصل مجتبی بذرافشان مقدم
هدف این پژوهش بررسی میزان و رابطه ی جوّ سازمانی و سازمان یادگیرنده از دیدگاه مدیران و اعضای هیئت علمی دانشگاه مازندران می?باشد. جامعه آماری این پژوهش عبارت است از مدیران و اعضای هیئت علمی دانشگاه مازندران که در سال 91-1390 مشغول خدمت بودند. بدین منظور 152 تن به صورت تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شده اند. همچنین، دو پرسشنامه?ی ابعاد جو سازمانی هالپین وکرافت و مولفه های سازمان یادگیرند? واتکینز و مارسیک جهت سنجش این دو متغیر تهیه شد. جهت توصیف آماری تک تک سوالات پرسشنامه های جوّ سازمانی و سازمان یادگیرنده از شاخص های آمار توصیفی نظیر: میانگین، واریانس و انحراف معیار استفاده شده است. جهت پاسخ به معناداری سوالات پژوهش از آزمون t تک نمونه ای استفاده شد. از آنجا که سوال سوّم پژوهش به بررسی ارتباط بین دو متغیر می پردازد، از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. همچنین، جهت پیش بینی تغییرات جوّ سازمانی از روی مولفه های سازمان یادگیرنده، از مدل رگرسیون چندگانه (روش گام به گام) استفاده شد. یافته?های پژوهش نشان داد که میانگین نمر? جو سازمانی دانشگاه مازندران 21/3 می?باشد که حاکی از نمر? بالاتر از متوسط این دانشگاه است. همچنین، میانگین نمر? سازمان یادگیرند? دانشگاه مازندران 02/3 می?باشد که حاکی از نمر? متوسط است، و نشانگر نیاز به حرکت این دانشگاه به سمت ایجاد فضای سازمانی مطلوب جهت یادگیرنده شدن هر چه بیشتر و روزافزون می?باشد. به اضافه، یافته?های این پژوهش نشان داد که بین جو سازمانی و سازمان یادگیرنده در دانشگاه مازندران (01/0 p<و 93/0=r) رابط? مثبت معنا?داری وجود دارد و باتوجه به نتایج آزمون تحلیل رگرسیون ارائه شده مشخص شد که جو سازمانی توانایی پیش?بینی سازمان یادگیرنده را دارد. بنابراین، می?توان گفت که برای استقرار سازمان یادگیرنده، ایجاد جو و فضای سازمانی مطلوب در دانشگاه مازندران امری ضروری است.
بابک جودی قاسمکندی مرتضی کرمی
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر ویژگی های کارآموز، طراحی آموزشی و محیط کاری بر انتقال یادگیری در شرکت ایران خودرو خراسان، انجام شد. روش پژوهش توصیفی، از نوع علی غیرآزمایشی بود. جامعه آماری شامل کارکنانی بود که در سال 1390 در دوره های آموزشی که در سطح تغییر رفتار مورد ارزیابی قرار گرفته، شرکت داشتند. بدین منظور با استفاده از جدول مورگان نمونه ای به حجم 170 نفر از کارکنانی که در این دوره شرکت کرده بودند به طور تصادفی طبقهای انتخاب شدند؛ و از این بین داده های مربوط به 127 نفر جمع آوری شد. برای ابزار پژوهش ویژگی های کارآموز، طراحی آموزشی و محیط کاری از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که روایی محتوایی این پرسشنامه توسط اساتید علوم تربیتی و اساتید مدیریت تأیید شد و پایایی آن 94/0 به دست آمد. برای ابزار پژوهش انتقال یادگیری از فرم ارزیابی اثربخشی دوره های آموزشی ایران خودرو خراسان استفاده شد که روایی محتوایی این فرم توسط متخصصان این سازمان مورد تأیید قرار گرفته و با تأیید اساتید علوم تربیتی نهایی گردید و برای پایایی از تأیید مصححان استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از آزمون t تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون ساده و چندگانه انجام شد. نتایج به دست آمده نشان داد که بر اساس سوال اصلی پژوهش، تغییر رفتار در این سازمان نامطلوب است و فاصله معناداری با میانگین مطلوب دارد. یافته های مربوط به فرضیه اصلی پژوهش حاکی از آن است که ویژگی های کارآموز، طراحی آموزشی و محیط کاری رابطه مثبت و معناداری با انتقال یادگیری دارند و می توانند انتقال یادگیری را پیش بینی کنند. بر اساس فرضیه های فرعی پژوهش ویژگی های کارآموز با مولفه های شرایط فردی، انگیزه، خودکارآمدی و ادراک بهره وری آموزش، رابطه معناداری با انتقال یادگیری نداشت و نتوانست انتقال یادگیری را پیش بینی کند. محیط کاری نیز با مولفه های پشتیبانی های محیط کاری و مشوق های محیطی، رابطه مثبت و معناداری برقرار کرد و توانست پیش بین خوبی برای انتقال یادگیری باشد.
صدیقه صمصامی سید امیر امین یزدی
این مطالعه با هدف بررسی میزان شیوع نشانه های اختلال adhd و اختلال در زمینه ی توانایی های پردازش حسی و مهارت-های حرکتی در دانش آموزان پایه اول دبستان شهر نی ریز و همین طور مقایسه ی توانایی های پردازش حسی و مهارت های حرکتی کودکان adhd و عادی انجام شد. آزمودنی ها شامل 231 نفر (122 پسر و 109 دختر) بودند که به وسیله ی نمونه گیری خوشه ای تصادفی با رعایت نسبت جنسیتی از جامعه 768 نفری دانش آموزان پایه اول دبستان شهر نی ریز انتخاب شده بودند. به منظور بررسی شیوع نشانه های اختلال adhd و اختلال در زمینه ی توانایی های پردازش حسی و مهارت های حرکتی به ترتیب پرسشنامه های کانرز و پردازش حسی (spm) بر روی نمونه مورد نظر اجرا و سپس توانایی های پردازش حسی و مهارت های حرکتی، هجده کودک که به عنوان adhd شناسایی شده بودند با کودکان بدون اختلال (213 نفر) در توانایی های پردازش حسی و مهارت های مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج حاصل حاکی از شیوع 36/7 درصدی نشانه های اختلال adhd بود، شیوع نقص شدید و متوسط توانایی های پردازش حسی و مهارت های حرکتی نیز به ترتیب 8/4 و 7/11 درصد گزارش گردید. علاوه بر این تحلیل های انجام شده به وسیله ی آزمون تی گروه های مستقل و آزمون تحلیل واریانس چند متغیری نشان دهنده ی تفاوت کودکان adhd و عادی در زمینه ی توانایی های پردازش حسی و مهارت های حرکتی بود. نتایج این تحقیق نشان دهنده ی شیوع قابل توجه نشانه های اختلال adhd و نقص در توانایی های پردازش حسی و مهارت های حرکتی در کودکان است. نقص در توانایی های پردازش حسی و مهارت های حرکتی نیز در این پژوهش به عنوان علت اختلال adhd شناخته شده است. بنابراین توجه به توانایی های کودکان در زمینه ی پردازش های حسی و مهارت های حرکتی در رابطه با پیشگیری و درمان اختلال adhd حائز اهمیت است.
فاطمه کردافشاری حسین جعفری ثانی
هدف این تحقیق بررسی رابطه ی بین سبک های ترجیحی تدریس با درگیری تحصیلی دانش آموزان پایه ی سوم متوسطه بود. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری در این پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان سال سوم دبیرستان شهر گنبد که در سال تحصیلی 91-90 در رشته های علوم تجربی و علوم انسانی و ریاضی مشغول به تحصیل بوده اند، که تعداد آنان برابر 2510 بوده که از این تعداد 1320 نفر دختر و 1190 نفر پسر بوده اند. حجم نمونه در این تحقیق 336 نفر بود که با استفاده از فرمول کوکران و مطابق با جدول مورگان برآورد گردید و نمونه ها با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای از جامعه ی آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه ی سبک تدریس موسی پور (1377)، و پرسشنامه ی درگیری تحصیلی کریستیانا (2006) بود. در این پژوهش ازدو پرسشنامه به شرح زیر استفاده شده است:الف- پرسشنامه ترجیح سبک تدریس: این پرسشنامه شامل 39 سوال است که براساس پرسشنامه سبک تدریس موسی پور (1377) ساخته شده است. این پرسشنامه در دوره های تربیت دبیر به منظور ارزشیابی درس روش ها و فنون تدریس به کار برده شده است.گویه های هرردیف مربوط به دو نوع تدریس متفاوت بودند: الف- تدریس معلم محور یامستقیم (معلم به عنوان رهبر)، و تدریس شاگردمحور یا غیرمستقیم (معلم به عنوان مشاور). هرگویه دارای شش گزینه در طیف لیکرت بودکه از "اصلاً" تا "خیلی زیاد" تنظیم شده بودند. نمره گذاری از کم به زیاد انجام شد. برای گزینه "اصلاً" نمره صفر و برای گزینه "خیلی زیاد" نمره پنج منظورشد. پرسش ها در چهارگروه طبقه بندی شده اند: ایجاد ارتباط، استمرار ارتباط، اثربخش ساختن ارتباط و ارزشیابی ارتباط. عبارات این پرسشنامه در راستای ترجیح سبک تدریس دانش آموزان دوباره باز نگری و باز نویسی شده است. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات و داده های پرسشنامه از نرم افزار exel و spss استفاده شده است. یافته ها نشان داد بین سبک ترجیحی تدریس با درگیری تحصیلی دانش آموزان پایه ی سوم متوسطه رابطه مثبت وجود دارد، دانش آموزان سبک تدریس فعال (دانش آموز محور) را ترجیح می دهند، میزان درگیری تحصیلی دانش آموزان از متوسط به بالا است، نمرات اکتسابی دانش آموزان دختر در سبک ترجیحی تدریس معلم محور و دانش آموز محور بالاتر از پسران بود و میزان درگیری تحصیلی دانش آموزان دختر بیشتر بود.
نعیمه جلایر محمد سعید عبدخدایی
هدف این پژوهش بررسی روابط میان سبک های فرزند پروری ادراک شده و سبک های تفکر با راهبردهای مقابله ای است. نوع این پژوهش همبستگی و جامعه آماری آن کلیه دانش آموزان پایه اول دوره دبیرستان شهرستان کلاله در سال تحصیلی 91-92 بود. نمونه مورد مطالعه شامل 250 نفر است که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه سبک های فرزند پروری بوری (paq) (1991) و سبک های تفکر استرنبرگ و واگنر (1992) و راهبرد های مقابله ای بیلینگز و موس (1981) بود. برای تحلیل داده ها از روش رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که رابطه سبک های فرزند پروری ادراک شده و سبک های تفکر با راهبردهای مقابله ای مسئله مدار و هیجان مدار معنادار است. همچنین نتایج تحلیل مسیر نشان داد الگوی پیشنهادی که رابطه سبک های فرزند پروری ادراک شده و راهبردهای مقابله ای با واسطه گری سبک های تفکر را مورد بررسی قرار می دهد از برازش خوبی برخوردار نیست (243/0=rmsea ،63/0gfi=).
حسین سبزپری حسین کارشکی
پدیده فرسودگی شغلی در دبیران یکی از شایع ترین علل اختلالات روانی، ترک یا تغییر شغل دبیران و در نهایت افت کیفیت تحصیلی دانش آموزان محسوب می شود. هدف از این پژوهش بررسی رابطه فراشناخت و کمال گرایی با فرسودگی شغلی از طریق متغیر میانجی استرس ادراک شده می باشد. روش در این پژوهش به این صورت بود که 210 دبیر مقطع راهنمایی (شامل 118 خانم و 92 آقا) در سال تحصیلی 91-90 به روش طبقه ای تصادفی نسبی از مدارس راهنمایی شهرستان شیروان انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه فراشناخت ولز و کارترایت-هاتن، پرسشنامه کمال گرایی مثبت و منفی تری-شورت و همکاران، پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن و همکاران و پرسشنامه فرسودگی شغلی ماسلچ و جکسون بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل مسیر، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چند گانه، تحلیل واریانس چند متغیری (manova) و آزمون t تک نمونه ای انجام شد. تحلیل داده ها نشان داد بین کمال گرایی منفی دبیران و فرسودگی شغلی رابطه ای وجود ندارد. بین فراشناخت و فرسودگی شغلی در دبیران نیز در سطح 05/0 رابطه معناداری وجود ندارد. اما بین کمال گرایی مثبت و منفی با فراشناخت در دبیران مقطع راهنمایی همبستگی مثبت وجود دارد (سطح 001/0). الگوی کلی پیشنهادی در باره نقش فراشناخت و کمال گرایی در فرسودگی شغلی تایید شد. بر اساس این الگو استرس ادراک شده نقش میانجی خود را بین فراشناخت و فرسودگی شغلی به خوبی ایفا می کند و فراشناخت نسبت به کمال گرایی پیش بینی کننده بهتری برای فرسودگی شغلی می باشد. نتایج این پژوهش نشان داد که کمال گرایی لزوماً منجر به استرس و فرسودگی شغلی نمی شود، ولی بر اساس تحلیل مسیر صورت گرفته فراشناخت، استرس و فرسودگی شغلی را موجب می شود.
بتول بهرامی علی مشهدی
در حال حاضر سرطان یکی از مسایل مهم بهداشتی درمانی جهان و نیز کشور ما محسوب می شود. معمولاً متخصصان، در بررسی بیماری های طبی مزمن نظیر سرطان، علل و عوامل زیستی را عامل سبب ساز مطرح می کنند، اما اخیراٌ ثابت شده است که عوامل فوق به تنهایی نقش تعیین کننده ای در بروز سرطان نداشته بلکه برخی از متغیرهای شخصیتی، رفتاری و روان شناختی به صورت مستقیم و غیر مستقیم زمینه مساعدی برای ابتلای افراد به این بیماری و کاهش کیفیت زندگی مبتلایان به آن را ایجاد می کنند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گرانه راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و تنظیم هدف در رابطه ویژگی های شخصیتی با کیفیت زندگی بیماران سرطانی صورت گرفت. جامعه آماری این پژوهش را کلیه بیماران سرطانی مراجعه کننده به کلینیک رضا ، ایثار ، بیمارستان امام رضا (علیه السلام)و مطب دکتر کوشیار در شهر مشهد مراجعه کردند. از مجموع آنها 156 زن و مرد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، فرم کوتاه نسخه فارسی پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان، مقیاس تنظیم هدف، فرم کوتاه پنج عاملی شخصیت (ffi-neo ) و مقیاس کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی را تکمیل نمودند. به منظور تحلیل داده های پژوهش از روش تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج این تحلیل نشان داد الگوی پیشنهادی اولیه از برازش خوبی برخوردار نیست؛ بنابراین در الگوی اولیه اصلاحاتی صورت گرفت. پس از آن، نتایج حاکی از برازش الگوی پیشنهادی اصلاح شده بود( 71/129 = ? 2 ، 98 = df ، 082/0 = rsmea، 87/0gfi = ، 82/0agfi = ). بر اساس این الگو، متغیرهای برون گرایی و روان رنجوری به ترتیب اثر مستقیم مثبت و منفی بر کیفیت زندگی بیماران سرطانی داشت. همچنین، برون گرایی به واسطه راهبردهای سازگارانه نظم جویی شناختی هیجان و تنظیم هدف اثر غیر مستقیم مثبت و متغیر نوروزگرایی به واسطه راهبردهای ناسازگارانه نظم جویی شناختی هیجان و تنظیم هدف اثر غیر مستقیم منفی بر کیفیت زندگی این بیماران داشت. لازم به ذکر است که تمامی این روابط از لحاظ آماری معنادار بود (05/0p>). نتیجه گیری: از یافته های این پژوهش استنباط می شود یکی از عوامل میانجی مهم تاثیر گذار بر کیفیت زندگی بیماران سرطانی در این رابطه، راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان است، که بعد از تجربه رویداد تهدیدآمیزی مانند سرطان، برای نظم دهی هیجان های خود بکار می گیرند. بنابراین در برنامه های درمانی باید توجه خاصی به آموزش راهبردهای شناختی به ویژه راهبردهای سازگارانه همچتین تنظیم هدف صورت گیرد.
راضیه جمالی نژاد سید محسن اصغری نکاح
این مطالعه با هدف بررسی تأثیر آموزش برنامه ی خلاقیت مادر-کودک بر خلاقیت کودک و خودکارآمدی مادر در کودکان پیش دبستانی انجام شد. آزمودنی ها شامل 30 کودک دختر پیش دبستانی شهرستان مشهد با میانگین سنی 5 سال و 2 ماه بودند که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای گرفتند. یک برنامه آموزش خلاقیت مادر-کودک به مدت 10 جلسه ی 90 دقیقه ای مبتنی بر شناساندن سازه ی خلاقیت و موانع آن در خانواده و آموزش تکنیک های خلاقیت به مادر و اعمال آن ها بر کودک با روش های بازی و قصه برای گروه آزمایش ارائه شد. جهت سنجش خلاقیت کودکان از آزمون تفکر خلاق در عمل و حرکت tcam تورنس و برای سنجش خودکارآمدی مادر از مقیاس خودکارآمدی والدگری psam که توسط دومکا، استورزینگر، جکسون و روسا ساخته شده استفاده شد. داده های به دست آمده با روش تحلیل کوواریانس نشان دهنده تفاوت معنادار بین میانگین نمرات خلاقیت در گروه آزمایش و گواه بوده (p?0/01) همینطور تفاوت بین خودکارآمدی والدگری در گروه آزمایش و گواه نیز معنادار بود (p?0/01). نتایج این پژوهش نشان می دهد که آموزش خلاقیت مادر-کودک سازه خلاقیت در کودک و خودکارآمدی در مادر را بهبود می بخشد. بنابراین استفاده از این برنامه آموزشی جهت ارتقای مهارت شناختی خلاقیت در محیط خانواده و پیش دبستانی مثمرثمر خواهد بود.
زهرا ناوی مجتبی بذرافشان مقدم
هدف اصلی این پژوهش آزمون مدل علّی نقش ویژگی های شخصیتی و شغلی در پیش بینی تعهد سازمانی معلمان مدارس ابتدایی دخترانه دولتی شهر سبزوار می باشد. برای دست یابی به این هدف از روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان زن رسمی و قراردادی مدارس ابتدایی دخترانه دولتی شهر سبزوار در سال تحصیلی 91-90 است که مشتمل بر 315 نفر می باشند. بدین منظور با استفاده از جدول مورگان و فرمول کوکران نمونه ای به حجم 175 نفر با روش سهمیه ای انتخاب شد. برای گردآوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه ویژگی های شخصیتی نئو، پرسشنامه ویژگی های شغلی هاکمن و اولدهام و پرسشنامه محقق ساخته تعهد سازمانی استفاده شد. به منظور رواسازی پرسشنامه ها از روایی محتوایی و روایی سازه بهره گرفته شد. ضریب پایایی پرسشنامه تعهد سازمانی، ویژگی های شخصیتی و ویژگی های شغلی از طریق محاسبه آلفای کرونباخ به ترتیب برابر با 77/0، 85/0 و 84/0 محاسبه شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که تعهد سازمانی معلمان از طریق ویژگی های شخصیتی و ویژگی های شغلی آنان قابل پیش بینی است. این در حالی است که نتایج تحلیل مسیر نشان داد ضریب مسیر ویژگی های شخصیتی به تعهد سازمانی مثبت و پایین است که این مسیر به لحاظ آماری معنی دار نمی باشد. آزمون مجدد مدل با حذف ویژگی های شخصیتی نیز نشان داد ضریب مسیر ویژگی های شغلی به تعهد سازمانی مثبت و قوی است و این مقدار به لحاظ آماری معنی دار است. نتایج سوال های پژوهش نشان داد که میانگین کسب شده توسط معلمان برای ابعاد تعهد به آموزش و پرورش، تعهد به همکاران، تعهد به وظایف آموزشی، تعهد مستمر و تعهد هنجاری بالاتر از میانگین مطلوب است. ویژگی های شخصیتی معلمان به جز در بعد روان رنجوری در وضعیت مطلوب و ویژگی های شغلی آنان نیز در سطح مطلوب است. سایر یافته ها نشان می دهند بین ابعاد تعهد به آموزش و پرورش و تعهد به شغل معلمی بر حسب سابقه خدمت معلمان تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین، بین تعهد سازمانی معلمان بر حسب منطقه خدمت تفاوت معنی داری وجود ندارد.
زینب شیرزاد بهروز مهرام
هدف از این مطالعه ساخت، اعتباریابی و رواسازی مقیاس روحیه ی پژوهشی دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان شهر مشهد و تهیه هنجارها به تفکیک مناطق و پایه های تحصیلی بود. پرسشنامه اولیه با 43 عبارات تدوین شد و در اختیار متخصصین جهت احراز روایی محتوایی قرار گرفت. مقیاس تهیه شده در دو مرحله مقدماتی و نهایی اجرا شد. در مرحله ی اجرای نهایی 1425 دانش آموز دختر پایه های اول، دوم و سوم متوسطه در رشته های مختلف با روش های نمونه گیری احتمالی-غیراحتمالی (خوشه-ای-کومه ای) انتخاب شدند و به مقیاس روحیه پژوهشی پاسخ دادند. سپس داده ها به کمک دو نرم افزار آماری spss و lisrel مورد تحلیل قرار گرفتند. پایایی مقیاس از روش آلفای کرونباخ 81/0 و از روش بازآزمایی 80/0 احراز شد. روایی مقیاس نیز از روش های روایی محتوایی، روایی همگرا و روایی سازه بدست آمد. با استفاده از چرخش واریماکس در تحلیل عاملی چهار عامل شناسایی شدند که پشتکار، مدیریت اعمال تکانشی، کنجکاوی و توانایی انجام کارگروهی نام گذاری شدند. روایی همگرای کل مقیاس با مقیاس گرایش به تفکر انتقادی محاسبه گردید که ضریب همبستگی این دو مقیاس برابر با 45/0 (sig ? 0/001) بود. در نهایت 30 عبارت که بر روی هر عامل دارای حداقل بار عاملی 30/0 بودند، انتخاب شدند. به منظور تدوین نیمرخ مبتنی بر هنجارهای بدست آمده، نرم افزاری طراحی گردید که نمرات خام را به هنجار براساس نمره معیار t تبدیل نماید. نتایج نشان داد که این مقیاس از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است و عوامل بدست آمده از تحلیل عاملی می تواند روحیه ی پژوهشی دانش آموزان را به گونه ای مناسب اندازه گیری کند.
رمضانعلی زرنگ حسین کارشکی
چکیده هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های یادگیری و درگیری تحصیلی با عملکرد تحصیلی بر اساس یک الگوی علّی است که در آن درگیری تحصیلی میانجی رابطه سبک های یادگیری و عملکرد است. نوع این پژوهش علی غیرآزمایشی با استفاده از تحلیل مسیر مبتنی بر همبستگی متغیرهاست. جامعه آماری این پژوهش کلیه ی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 91-1390 است. نمونه ی پژوهش شامل 385 نفر از دانشجویان گروه های مختلف دانشگاه فردوسی می باشد، که به روش نمونه گیری سهمیه ای از بین جامعه مورد نظر انتخاب شدند. برای سنجش متغیر های مورد نظر از پرسشنامه سبک های یادگیری و درگیری تحصیلی استفاده شد. در این پژوهش معدل تحصیلی ترم قبل دانشجویان، ملاک عملکرد تحصیلی در نظر گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی و الگوی تحلیل مسیر به منظور بررسی رابطه بین متغیر ها استفاده شد. نتایج پژوهشی حاصل از آزمون الگوی تحلیل مسیر رابطه شیوه های یادگیری (تجربه عینی، مفهوم سازی انتزاعی، مشاهده تاملی، آزمایشگری فعال) و مقیاس های درگیری تحصیلی (درگیری شناختی، انگیزشی، رفتاری) با عملکرد تحصیلی نشان داد که الگوی کلی پیشنهادی از برازش مناسبی برخوردار نبوده است. اما در بررسی الگوی فرعی تر، آزمون رابطه بین مقیاس های درگیری تحصیلی با عملکرد تحصیلی با استفاده از تحلیل مسیر انجام گردید و نتایج نشان داد که الگوی پیشنهادی از برازش مناسبی برخوردار است. واژگان کلیدی: سبک های یادگیری، درگیری تحصیلی، عملکرد تحصیلی
زهرا فیروزی مرتضی کرمی
امروزه ارتقاء اثربخشی آموزش ها از جمله ارزشمندترین هدف هر نهاد آموزشی محسوب می شود و مرکز آموزش های ضمن خدمت نیز به عنوان یکی از مهم ترین نهادهای آموزشی هر کشور از این امر مستثنی نیست. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش ضمن خدمت از طریق مقایسه ی اثربخشی الگوی مساله محوری سیستمی و سازنده گرا در طراحی محیط های مساله محور در آموزش ضمن خدمت معلمان انجام شد. روش مورد استفاده در آن روش شبه آزمایشی بود که در بین طرح های موجود در این روش، به منظور سنجش متغیرهای نگرش و رضایت از طرح پس آزمون با گروه گواه و به منظور سنجش متغیر یادگیری از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دوره های ضمن خدمت معلمان شهرستان لامرد که در سال 1391 برگزار می شد، بود که به طور تصادفی دوره ی ضمن خدمت ارزشیابی توصیفی که برای معلمان ابتدایی به مدت 15 ساعت برگزار می شد انتخاب گردید. سپس با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس سه گروه که در دوره های مهرماه 1391 ثبت نام کرده بودند، به عنوان نمونه ی آماری انتخاب شد. در این دوره 103 نفر حضور داشتند. توزیع فراگیران در گروه ها عبارت بود از؛ جاناسن (28 نفر) مریل (35نفر) و روش های موجود (40نفر). اثربخشی دوره با سه متغیر رضایت فراگیران از دوره، نگرش آن ها نسبت به دوره و میزان یادگیری ایشان مورد ارزیابی قرار گرفت. ابزار گردآوری داده شامل پرسشنامه رضایت، نگرش و آزمون دوره بود. روایی همه ابزار ها از طریق روایی محتوایی محاسبه گردید. میزان پایایی پرسشنامه رضایت و نگرش فراگیران با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 96/0 و 94/0 محاسبه شد. میزان پایایی آزمون دوره از طریق روش کودر ریچاردسون، 83/0 محاسبه گردید. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری و تحلیل کوواریانس تک متغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش از یک سو نشان دهنده ی اثربخشی آموزش ضمن خدمت بر اثر کاربرد مساله-محوری سیستمی و سازنده گرا نسبت به روش های موجود بود و از سوی دیگر نشان دهنده ی اثربخش تر بودن مساله-محوری سازنده گرا نسبت به مساله محوری سیستمی بود.
محدثه رحیمی زهرا طبیبی
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش شیوه های فرزندپروری مقتدرانه، مستبدانه و سهل گیرانه و بازداری شناختی در خلاقیت کلامی و شکلی کودکان دبستانی صورت گرفت. بدین منظور از بین تمام دانش آموزان مقطع ابتدایی ناحیه 2 شهر مشهد، 137 دانش آموز دختر پایه های سوم تا ششم مقطع ابتدایی و والدین آنها در این پژوهش شرکت داده شدند. خلاقیت کلامی به وسیله فعالیت شماره 6 (فقط فرض کن) از فرم کلامی آزمون تفکر خلاق تورنس (ttct) و خلاقیت شکلی به وسیله فعالیت شماره 2 (تکمیل تصاویر) از فرم شکلی ttct سنجیده شد. برای بررسی شیوه فرزندپروری، مقیاس فرزندپروری بامریند توسط یکی از والدین پاسخ داده شد. بازداری شناختی کودکان توسط دو آزمون رایانه ای استروپ کلاسیک و برو/ نرو سنجش شد. برای کنترل متغیر هوش نیز دو خرده مقیاس تطبیق علائم (رمز نویسی) و حافظه ارقام از ویرایش چهارم آزمون هوش کودکان وکسلر روی دانش آموزان اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون هم زمان استفاده شد. طبق نتایج تحلیل داده ها، شیوه فرزندپروری مقتدرانه با نمره کل خلاقیت شکلی و مولفه جزئیات و سیالی خلاقیت شکلی رابطه معنادار مثبت داشت. همچنین، نمره تداخل به دست آمده از آزمون استروپ با مولفه های سیالی و انعطاف پذیری خلاقیت شکلی همبستگی معنادار مثبت داشت. تعداد پاسخ های نادرست آزمون برو/ نرو نیز با نمره کل خلاقیت شکلی و مولفه جزئیات خلاقیت شکلی همبستگی معنادار منفی داشت. نتایج تحلیل رگرسیون هم زمان نیز نشان داد که حافظه ارقام، سبک سهل گیرانه و مقتدرانه قادر به پیش بینی کل خلاقیت می باشد. حافظه ارقام و سبک مقتدرانه قادر به پیش بینی نمره کل خلاقیت شکلی می باشد؛ نمره تداخل می تواند مولفه انعطاف پذیری خلاقیت شکلی را پیش بینی نماید، و حافظه ارقام، سبک سهل گیرانه و سبک مقتدرانه قادر به پیش بینی مولفه جزئیات خلاقیت شکلی هستند. یافته های پژوهش حاضر در مقایسه با یافته های پژوهش های دیگر و نیز از لحاظ نظری و کاربردی مورد بحث قرار گرفت.
سیده معصومه رضازاده حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف
این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه میزان و رابطه ی هیجان خواهی با خود تنظیمی در نوجوانان پسر بزهکار و عادی انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و پس رویدادی بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 80 نفر از نوجوانان پسر بزهکارساکن درکانون اصلاح و تربیت مشهد و با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای نیز 80 نفراز دانش آموزان عادی پسردبیرستان های مشهد انتخاب شدند و پرسشنامه خودتنظیمی srq و مقیاس هیجان خواهی a.s.s.i در بین آنها توزیع و تکمیل شد. آزمون t وابسته نشان داد که میزان هیجان خواهی بزهکاران بطور معناداری بیشترازگروه بهنجاراست. تحلیل واریانس چندمتغیری نیز نشان داد که نمرات خودتنظیمی نوجوانان بهنجاردر دو مولفه دریافت و برنامه ریزی بطورمعناداری بیشتراز نوجوانان بزهکاراست. جهت بررسی رابطه ی هیجان خواهی با خود تنظیمی دردو گروه از رگرسیون ساده استفاده شدکه نتایج نشان دهنده ی یک رابطه منفی و معنادار بین خود تنظیمی و هیجان خواهی در دو گروه بود. رگرسیون چندگانه نیز نشانگر آن بود که بین مولفه اجرا در گروه بزهکار و مولفه سنجش در گروه بهنجار و هیجان خواهی همبستگی منفی و معنادار وجود دارد. همچنین آزمون z نیز نشان داد بین میزان همبستگی خود تنظیمی و هیجان خواهی در دو گروه بزهکار و عادی تفاوت معناداری وجود ندارد.
حمیده نوروزیان باغ کند ابولفضل غفاری
پژوهش حاضر، به بررسی رابطه باورهای معرفت شناختی و سبک رهبری اخلاقی مدیران زن مقطع متوسطه پرداخته است. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مدیران زن مقطع متوسطه شهر مشهد در سال تحصیلی 89-90 می باشد. نمونه با حجم نود نفر از جامعه (154 n:) انتخاب شده است. برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه باورهای معرفت شناختی شومر (1992) و پرسشنامه رهبری اخلاقی عمادی فر(1388) استفاده شد. ضریب پایایی پرسشنامه باورهای معرفت شناختی با استناد به شومر (1990) 74/0 می باشد. شومر در سال 1993 پس از تجدید نظر در پرسشنامه مزبور، ضریب پایایی به دست آمده را در دامنه 45/0 تا 85/0 گزارش داد. ارزش پایایی پرسشنامه رهبری اخلاقی، به شیوه همسانی درونی (آلفای کرونباخ)، برابر با 98% مشاهده شد (به نقل از عمادی فر، 1388). به منظور تعیین روایی پرسشنامه باورهای معرفت شناختی از روایی سازه بر مبنای چهار سازه اصلی تشکیل دهنده باورهای معرفت شناختی به شیوه تحلیل عوامل با چرخش واریماکس (متعامد) استفاده شد. برای سنجش روایی پرسشنامه رهبری اخلاقی، در جهت انطباق سوالات با سازه از نظر صاحب نظران بهره گیری شد و با نظر به توافق اجماعی متخصصان مدیریت که صلاحیت لازم را در جهت تأیید مولفه های مطرح شده دارا بودند، روایی محتوایی پرسشنامه تأیید شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های رگرسیون چندگانه، ضریب همبستگی پیرسون، t تک نمونه ای و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. تجزیه و تحلیل ها نشان داد که بین باورهای معرفت شناختی و سبک رهبری اخلاقی مدیران رابطه مثبت وجود دارد و باورهای معرفت شناختی مدیران می تواند سبک رهبری اخلاقی آن ها را پیش بینی نماید.
آرزو اسمعیلی ایولی مقصود امین خندقی
هدف اصلی این پژوهش، بررسی نقش محیط آموزشی- پژوهشی از طریق باورهای پژوهشی و علاقه مندی پژوهشی در تجربه ی پژوهشی دانشجویان بود. جامعه ی آماری این پژوهش، شامل کلیه دانشجویان دکتری رشته های علوم تربیتی، علوم اجتماعی و روان شناسی و نیز دانشجویان کارشناسی ارشد رشته پژوهشگری علوم اجتماعی مشغول به تحصیل در دانشگاه مازندران و دانشگاه آزاد ساری بود. طبق جدول موردگان برای تعداد 113 نفر تعداد افراد جامعه، 101 نفر از طریق نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، چهار پرسشنامه ی باور پژوهشی، محیط آموزشی- پژوهشی، علاقه مندی پژوهشی و تجربه ی پژوهشی بود. به لحاظ ماهیت موضوع و اهداف پژوهش، روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش از روش تحلیل مسیر (برای فرضیه اصلی) و ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه (برای فرضیه های فرعی) استفاده شد. برای آزمون الگوی ، بررسی نقش محیط آموزشی- پژوهشی با میانجیگری باورهای پژوهشی و علاقه مندی پژوهشی در تجربه ی پژوهشی دانشجویان از روش تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج آزمون الگوی پیشنهادی اولیه حکایت از عدم برازش این الگو داشت. اما پس از آن، برای برازش الگوی برازش نایافته اولیه، تعدیل هایی بر اساس مبانی نظری و تجربی صورت گرفت. شاخص های کلی آزمون الگوی پیشنهادی تصحیح شده حاکی از برازش کلی این الگو است (03/5= ? 2، 4=df، 05/0 = rsmea، 98/0gfi =، 91/0agfi =،99/0cfi =). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که محیط آموزشی- پژوهشی می تواند باور تفسیری را پیش بینی کند اما نمی تواند باور اثباتی و باور انتقادی دانشجویان را پیش بینی کند. محیط آموزشی- پژوهشی می تواند تجربه ی پژوهشی دانشجویان را پیش بینی کند اما نمی تواند علاقه مندی پژوهشی دانشجویان را پیش بینی کند. باورهای پژوهشی می تواند تجربه ی پژوهشی دانشجویان را پیش بینی کند اما نمی تواند به علاقه مندی پژوهشی دانشجویان را پیش بینی کند. نهایتاً علاقه مندی پژوهشی قادر به پیش بینی تجربه ی پژوهشی دانشجویان می باشد. ، ، ، تجربه پژوهش
رضا صابری حسین جعفری ثانی
امروزه، آموزش هنر یکی از دغدغه های ملی و جهانی نظام های آموزشی است. در این راستا، هدف اصلی رساله، طراحی الگوی برنامه درسی هنر دوره راهنمایی به منظور ایجاد یک چارچوب مفهومی در جهت اندیشیدن بیشتر پیرامون مولفه های مرتبط با آموزش هنر بود تا مورد استفاده تولیدکنندگان برنامه درسی قرار گیرد. برای پاسخ به این هدف، دو سوال دیگر مطرح شد. سوال اول این بود که چه رویکرد یا رویکردهایی بر برنامه درسی هنر دوره راهنمایی حاکم است ؟ و سوال دوم مرتبط با نقاط قوت و ضعف برنامه های درسی هنر بود. در این پژوهش، با استفاده از روش تحلیلی و تحلیل محتوا به سوالات مرتبط پاسخ داده شد. براساس نتایج تحقیق، رویکرد حاکم بر برنامه درسی هنر دوره راهنمایی رویکرد تولید محور شناسایی شد. در بررسی نقاط قوت و ضعف، جهت گیری دینی و پذیرفتن این حوزه به عنوان یک دیسیپلین از موارد قوت و کم توجهی در تلقی این دیسیپلین نسبت به سایر دیسیپلین ها، وجود برنامه درسی پوچ ، عدم انسجام کافی مولفه های مرتبط با آموزش هنر و توجه ناکافی به رویکرد تلفیقی از موارد ضعف برنامه های درسی بود. به منظور طراحی الگو، براساس یک قیاس عملی، هدف غایی، درک معنا به عنوان مقدمه اول در نظر گرفته شد. در مقدمه دوم نیز اهداف عام و رویکردهای آموزش هنر قرار گرفتند. اهداف عام شامل: ابراز خود، درگیر شدن در جامعه، فهم جهان، مهارت های ارتباطی، اخلاق حسته و پرورش عواطف و رویکردهای تاثیرگذار در این الگو شامل: رویکرد اسلامی، دیسیپلین محور، دریافت احساس و معنا ،رویکرد تلفیقی و چشم بصیر می باشند. نتیجه این قیاس، شامل اصول مغایر نبودن برنامه ها با هنراسلامی، دیسیپلین مداری، ، تلفیق انگاری، توجه به ویژگی های تحولی، واکاوی معنا، جهت گیری به سوی ادراک فرم، پرورش خلاقیت و تخیل و اصل ارتباط و کاربرد هنر به عنوان گزاره های تجویزی مشخص شدند. در ذیل هر اصل ارتباط آن ها با مبانی، رویکرد یا رویکردها تعیین گردید و همچنین ویژگی ها و روش های دستیابی به هر اصل بیان گردید. در این الگو، اهداف خاص دربرگیرنده ادراک هنری و زیبایی شناسی، نقد هنری، تاریخ هنر و تولید هنری می باشند. در بخش محتوا، نمایش، موسیقی، هنرهای تجسمی و حرکات موزون در قالب ادراک هنری، زمینه تاریخی، ارزش گذاری هنری، تولید هنری و کاربرد هنر و فرصت های یادگیری مرتبط مطرح شدند. در سازماندهی محتوا نیز تلفیق چند رشته ای، بین رشته ای، تلفیق از طریق فرایند ها و فرا برنامه درسی توضیح داده شدند. در بعد ویژگی های ارزشیابی، در حیطه شناختی، توجه به دانستن این که، دانستن چرا، دانستن درون و جداکردن فرم از محتوا، در بعد عاطفی، رضایت، لذت و قدردانی از هنر و در بعد مهارتی نیز، توجه به دانستن چگونه مورد توجه قرار گرفت و بر روش های خود ارزیابی، دیگر ارزیابی، قضاوت تخصصی و تشکیل پرونده هنری در چارچوب عدم توجه به سیستم کمی و نمره ای تاکید شد.
الهام گنابادی امیر امین یزدی
چکیده از آنجایی که بخش مهمی از مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان به شیوه فرزندپروری والدین بر می گردد و آموزش های فرزندپروری در کاهش مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان در مطالعات متعدد مورد آزمون قرار گرفته است؛ پژوهش حاضر با این هدف که، کدام یک از دو شیوه فرزندپروری، مثبت و انتخاب، تأثیر بیشتری در کاهش مشکلات رفتاری و هیجانی کودک دارد، انجام گرفت. تحقیق حاضر یک مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. نمونه پژوهش را خانواده های مراجعه کننده به فرهنگسرای کودک و آینده شهرداری مشهد، در بازه فروردین تا تیر 1392 تشکیل دادند؛ برگزاری این کارگاه ها از طریق پیامک به خانواده ها اطلاع رسانی شد. تعداد 30 مادر دارای کودک 3 تا 6 سال (20 نفر گروه های آزمایش و 10 نفر گروه کنترل) که بر اساس سیاهه رفتاری کودک آخنباخ (cbcl) کودکان شان دارای مشکلات هیجانی یا رفتاری بودند (بالاتر از نمره درصدی 80 و نقطه برش60=t)انتخاب شدند. همچنین والدین پرسشنامه والد بودن(خودکارامدی) را نیز تکمیل نمودند. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره (ancova) استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو گروه آموزش فرزندپروری در مقایسه با گروه کنترل کاهش معناداری را در مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان نشان دادند. همچنین هر دو آموزش توانست میزان صلاحیت والدینی شرکت کنندگان در کارگاه را نسبت به گروه کنترل افزایش دهند. اما فرزندپروری انتخاب، در کاهش مشکلات هیجانی و رفتاری کودکان موثرتر از برنامه فرزندپروری مثبت بود. میزان صلاحیت والدینی شرکت کنندگان گروه فرزندپروری انتخاب با شرکت کنندگان در گروه فرزندپروری مثبت تفاوت معناداری نداشت. نتایج نشان داد که به طور کلی آموزش های فرزندپروری در هر دو گروه نسبت به گروه کنترل سبب کاهش معناداری در مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان است، و همچنین این آموزش ها سبب افزایش احساس خودکارآمدی و توانمندی در والدین هر دو گروه نسبت به گروه کنترل شده است. کلید واژه ها: فرزندپروری مثبت، فرزندپروری انتخاب، مشکلات رفتاری ـ هیجانی، خودکارآمدی.
مینا فردی حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف
مقدمه: دوران نوجوانی، یکی از بحرانی ترین دوران زندگی است که با تغییرات متعددی همراه است. یکی از ترس های رایج در بین نوجوانان در سنین مدرسه اضطراب اجتماعی است که با توجه به مدت شدت و تکرار آن نیاز به مداخله درمانی داردو همچنین تحقیقات نشان داده است که عزت نفس بر همه ی سطوح زندگی اثر می گذارد و بررسی های گوناگون روانشناسی حاکی از آن است که چنانچه نیاز به عزت نفس ارضا نشود، نیازهای گسترده تر نظیر نیاز به آفریدن، پیشرفت و یا درک استعداد بالقوه، محدود می ماند. رشد مهارت های زندگی از طریق یادگیری را می توان زیربنای پیشگیری از مشکلات روانی- اجتماعی دانش آموزان دانست. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش اضطراب اجتماعی وافزایش عزت نفس دانش آموزان مدرسه شبانه روزی است. روش اجرا: این مطالعه یک پژوهش نیمه تجربی است که در سال تحصیلی91-92 بر روی نوجوانان دانش آموز مدرسه شبانه روزی شهر مشهد صورت گرفت. در این پژوهش30 نفر از دانش آموزان مدرسه شبانه روزی که به طور تصادفی انتخاب شدند در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. سپس از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه اضطراب اجتماعی جرابک و عزت نفس کوپر اسمیت بود. برنامه مهارت های زندگی طی 10جلسه به گروه آزمایش آموزش داده شد و پس از11 هفته پس آزمون گرفته شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spss تجزیه و تحلیل شدند. در سطح آمار توصیفی از شاخص های محاسبه فراوانی، درصد، میانگین و انحراف استاندارد و در سطح آمار استنباطی از تحلیل کواریانس. یافته ها: تحلیل نتایج با استفاده از تحلیل کواریانس نمره های پیش آزمون وپس آزمون نشان دادکه آموزش مهارت های زندگی تاثیرمعنی داری برکاهش اضطراب اجتماعی وافزایش عزت نفس دارد . نتیجه گیری: نتایج نشان داد با آموزش مهارت های زندگی می توان به ارتقای سطح روانی و کاهش اضطراب اجتماعی و افزایش عزت نفس در نوجوانان مدرسه شبانه روزی رسید. بنابراین، با توجه به این که نوجوانانی که در مراکز شبانه روزی نگهداری می شوند از مشکلات روان شناختی و رفتاری گوناگون رنج می برند و با توجه به نقش ارزنده آموزش مهارت های زندگی بر سلامت روانی، جسمانی و اجتماعی افراد، اجرای این برنامه برای کاهش اضطراب و افزایش عزت نفس نوجوانان مدارس شبانه روزی توصیه می گردد.
سیده خدیجه امیریان محمدسعید عبد خدایی
هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط درماندگی آموخته شده با پیشرفت تحصیلی همراه با بررسی میانجی گری اضطراب امتحان و اهمالکاری تحصیلی است. این پژوهش در چهارچوب پژوهش های توصیفی قرار دارد و از نوع تحلیل مسیر و همبستگی است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانش آموزان دختر پایه ی دوم متوسطه شهر مشهد است که در سال تحصیلی92 -1391 مشغول به تحصیل بودند و حجم نمونه برابر با 394 نفر بود که بر اساس روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. دانش آموزان پرسشنامه های درماندگی آموخته شده، اهمالکاری تحصیلی سولومون و راثبلوم (1989) و اضطراب امتحان اشپیل برگر (1980) را تکمیل کردند و میانگین نمرات آنها به عنوان ملاک پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته شد. نتایج حاصل از اجرای همبستگی پیرسون نشان داد که بین درماندگی آموخته شده و پیشرفت تحصیلی، ارتباط منفی معنادار و بین درماندگی آموخته شده با هر یک از متغیرهای اضطراب امتحان و اهمالکاری تحصیلی، ارتباط مثبت معنادار وجود دارد. همچنین بین هر یک از متغیرهای اضطراب امتحان و اهمالکاری تحصیلی با پیشرفت تحصیلی، ارتباط منفی معنادار و بین اهمالکاری تحصیلی و اضطراب امتحان، ارتباط مثبت معنادار وجود دارد. تحلیل مسیر نشان داد که الگوی پیشنهاد ی رابطه ی درماندگی آموخته شده با پیشرفت تحصیلی با میانجی گری اهمالکاری تحصیلی و اضطراب امتحان از برازش خوبی برخوردار نیست. با تعدیل هایی که انجام شد سه الگوی دیگر برای روابط متغیرهای پژوهش به وجود آمد که هر سه تایید شد.
محمدصادق میری حسین کارشکی
چکیده نظریه و همچنین پژوهش های متعدد نشان داده اند که دو دسته عوامل درون فردی و برون فردی بر انگیزش دانشجویان برای انجام پژوهش موثر است، اما به تبیین این رابطه به خوبی پرداخته نشده است. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی نقش روحیه پژوهشی و حمایت اساتید از استقلال پژوهشی دانشجویان با پیامدهای مورد انتظار پژوهشی و انگیزش پژوهشی است. جامعه آماری شامل دانشجویانِ تحصیلات تکمیلی دانشکده های دانشکده های دانشگاه فردوسی مشهد بود. با استفاده از روش نمونه گیری سهمیه ای، نمونه ای به حجم 250 نفر انتخاب شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه های روحیه پژوهشی، حمایت اساتید از استقلال پژوهشی، پیامدهای مورد انتظار پژوهشی و انگیزش پژوهش بود. روش پژوهش، توصیفی همبستگی بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی تاییدی، تحلیل عاملی اکتشافی، مدل معادلات ساختاری، همبستگی پیرسون، رگرسیون، تحلیل واریانس، آنووا و تی مستقل استفاده شد. با اجرای الگوی معادلات ساختاری برای آزمون رابطه روحیه پژوهشی و حمایت اساتید از استقلال پژوهشی با پیامدهای مورد انتظار و انگیزش پژوهشی دانشجویان مشخص شد که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار است (094/0=rmsea ، 91/0= nnfi). تمامی مسیرهای مدل پیشنهادی، یعنی ضرایب ? مسیر حمایت اساتید به پیامدهای مورد انتظار و انگیزش پژوهشی و همچنین ضریب ? مسیر روحیه پژوهشی به پیامدهای مورد انتظار پژوهشی و انگیزش پژوهشی و ضریب مسیر ? پیامدهای مورد انتظار پژوهشی به انگیزش پژوهشی بالا و معنادار بود. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که پیامدهای مورد انتظار و انگیزش پژوهشی از طریق مقیاس روحیه پژوهشی و حمایت اساتید از استقلال پژوهشی قابل پیش بینی هستند. همچنین یافته ها نشان داد که بین انگیزش پژوهشی و مولفه های انگیزش درونی و بی انگیزگی در زن و مرد تفاوت معناداری وجود ندارد به این صورت که در انگیزش درونی، میانگین زنان بیشتر از مردان و در بی انگیزنگی میانگین مردان بیشتر از زنان است.
خدیجه اسکافی ابوالفضل غفاری
هدف این پژوهش، بررسی رابطه رشداخلاقی ومنابع اقتدار اخلاقی با نگرش نسبت به رابطه با جنس مخالف ووضعیت تحصیلی در بین دختران نوجوان شهر مشهد بود. آزمودنی ها 400نفر از دختران نوجوان(17-14 ساله) شهر مشهد بودند که از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.پس از پالایش پرسشنامه ها، پاسخ252 نفر از آزمودنی ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. ابزارهای پژوهش پرسشنامه استدلال اخلاقی رست، پرسشنامه منابع اقتدار اخلاقی وپرسشنامه محقق ساخته نگرش سنجی درباره ارتباط با جنس مخالف بود. از معدل سال گذشته آزمودنی ها برای سنجش وضعیت تحصیلی آنان استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی ورگرسیون نشان داد که رشد اخلاقی با نگرش نسبت به رابطه با جنس مخالف رابطه معکوس دارد ومی تواند در سطح متوسطی پیش بینی کننده نگرش منفی نسبت به رابطه با جنس مخالف باشد. اما رابطه رشد اخلاقی وپیشرفت تحصیلی معنادار نبود.نتایج همچنین نشان دادکه 86% از آزمودنی ها در2 تا 32% ازاستدلال های اخلاقی خود در سطح فوق قراردادی رشد اخلاقی کلبرگ قرار گرفتند.بیشترین منبع اقتدار اخلاقی که پیش بینی کننده رشد اخلاقی آزمودنی ها بود، منبع بهزیستی جامعه بود. منبع اقتداری که بیشترین قدرت پیش بینی کنندگی را بر روی نگرش آزمودنی ها نسبت به رابطه با جنس مخالف داشت، منبع خود علاقمندی بود. خانواده به عنوان موثرترین منبع اقتدار اخلاقی بر پیشرفت تحصیلی نوجوانان شناخته شد. هم چنین مشخص شد که بین سن ونگرش نسبت به رابطه با جنس مخالف در بین دختران نوجوان رابطه مثبت ومعناداری وجود دارد.
مجید جلیلیان صفارپور حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخش هیپنوتراپی شناختی_رفتاری بر کاهش نشانه های فوبی اجتماعی انجام شده است . جامعه آماری این پژوهش شامل زنان مبتلا به هراس اجتماعی 18 تا40 سال شهرستان مشهد می باشند که به مراکز تخصصی روان شناسی و روان پزشکی مراجعه می کنند.ابراز این تحقیق پرسشنامه هراس اجتماعی اسپین است .با توجه به نمرات فوبی اجتماعی بالا 4نفر بصورت تصادفی انتخاب و به صورت طرح چند آزمودنی که بسط یافته طرح آزمایشی مشهور تک_آزمودنی است انجام شد برای این کار از طرح ایجاد چند خط پایه چند آزمودنی استفاده شد. شدت هراس قبل و بعد از درمان در یک دوره یک ماهه مورد ارزیابی قرار گرفت نتایج نشان داد که میزان فوبی اجتماعی بطور معنی داری کاهش یافته است.می توان نتیجه گیری کرد که هیپنوتراپی شناختی_رفتاری می تواند منجر به کاهش فوبی اجتماعی می شود.
مریم سادات کیافر سید امیر امین یزدی
چکیده با توجه به نقش مهم ارتباط والد- کودک و نیز مهارت های تئوری ذهن و رشد هیجانی بر بهداشت روان دوران کودکی، این پژوهش با هدف بررسی مقایسه اثربخشی مداخلات فلورتایم با آموزش نظریه ذهن در کاهش پرخاشگری، بهبود رابطه مادر- کودک و نظریه ذهن انجام شد. آزمودنی ها شامل 44 کودک پیش دبستانی با نشانه های پرخاشگری بودند، که با نمونه گیری در دسترس از میان جامعه کودکان پیش دبستانی شهر مشهد انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (10 مادر- کودک در گروه فلورتایم و 17 کودک در گروه نظریه ذهن) و یک گروه کنترل (17 کودک) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایش مداخلات مرتبط با فلورتایم و نظریه ذهن را دریافت کردند و گروه کنترل مداخله نما آموزش ایمنی در خیابان را دریافت کرد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه پرخاشگری ، پرسشنامه رابطه مادر- کودک و آزمون باور کاذب برای آزمون نظریه ذهن کودکان بود که در پیش آزمون و پس آزمون مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که مداخله فلورتایم در مقایسه با مداخله گروه نظریه ذهن و کنترل توانست پرخاشگری را به طور معناداری کاهش بیشتر و رابطه مادر- کودک را بهبود بیشتری دهد. به علاوه، در آزمون باور کاذب بین عملکرد دو گروه آزمایشی تفاوت معناداری دیده نشد. اما مداخله در هر دو گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل موجب بهبود نظریه ذهن کودکان شده بود. رویکرد رشد یکپارچه انسان/فلورتایم رویکردی موثر در کاهش مشکلات و ارتقاء ارتباطات والد- کودک و نظریه ذهن کودکان می باشد. رویکرد تئوری ذهن فقط توانست باعث ارتقاء نظریه ذهن کودکان گردد. به همین دلیل برای رشد جامعه باید بر آموزش رویکرد رشد یکپارچه انسان به خانواده ها تاکید شود.
مسیح اله برسلانی حسین کارشکی
با توجه به تأثیر پژوهش در سرنوشت جامعه، وجود جهت گیری اخلاقی در فرایند پژوهش ضروری است. سوگیری اخلاقی در پژوهش می تواند مبدا شکل گیری رفتارهای غیر اخلاقی بزرگتر گردد. عوامل مختلفی اعم از عوامل فردی، عوامل محیطی داخل دانشگاه و عوامل محیطی خارج دانشگاه بر رعایت اخلاق پژوهشی از سوی پژوهشگران به ویژه قشر دانشگاهی تاثیرگذار است. در بین این عوامل نقش انگیزش و عوامل و فرایندهای مرتبط با آن برجسته است. هدف این پژوهش نیز بررسی نقش میانجی نگرش اخلاقی در رابطه بین نیازهای خود تعیین گری و انگیزش اخلاقی در پژوهش است. روش تحقیق حاضر، نیز توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل دانشجویان مقطع دکتری تحصصی (phd) دانشکده های مختلف دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 1392-1391 است. نمونه شامل 300 دانشجو بود. در این پژوهش از سه پرسشنامه محقق ساخته به نام های نیازهای خودتعیین گری با سه خرده مقیاس نیاز به خودمختاری، نیاز به شایستگی و نیاز به ارتباط؛ انگیزش اخلاق پژوهشی با سه خرده مقیاس انگیزش درونی، انگیزش بیرونی و بی انگیزگی؛ و نگرش اخلاقی در پژوهش با دو خرده مقیاس بعد شناختی و عاطفی نگرش برای جمع آوری داده ها استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل عاملی تاییدی و اکتشافی، مدل معادلات ساختاری، همبستگی پیرسون، رگرسیون، تحلیل واریانس و t مستقل و مانووا استفاده شد. با اجرای الگوی معادلات ساختاری برای آزمون رابطه نیازهای خودتعیین گری در اخلاق پژوهشی با انگیزش و نگرش در رعایت اخلاق پژوهش مشخص شد که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار است (rmsea=0/77, nfi=0/97, cfi=0/98, gfi= 0/96) و تمام ضرایب ? و ? در مدل معنادار بود. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که انگیزش اخلاق پژوهشی و نگرش اخلاق پژوهشی از طریق نیازهای خودتعیین گری در اخلاق پژوهش قابل پیش بینی هستند. همچنین نگرش اخلاق پژوهشی از طریق انگیزش اخلاق پژوهشی نیز قابل پیش بینی است. به علاه نتایج نشان داد که نیازهای اساسی خودتعیین گری، نگرش اخلاق پژوهشی و انگیزش اخلاق پژوهشی در دو گروه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه فردوسی مشهد تفاوت معناداری وجود دارد.
محسن حیدرزده بهروز مهرام
یکی از اهداف مورد تأکید در هر نظام آموزشی به ویژه در آموزش عالی؛ افزایش و بهبود مهارت¬های پژوهش کردن در بین دانشجویان است. هدف این پژوهش بررسی نقش ساختار ارزشیابی کلاسی ادراک شده و جهت¬گیری پژوهشی در انگیزش پژوهشی دانشجویان بود. نوع این پژوهش همبستگی، و جامعه آماری کلیه دانشجویان مقطع دکتری دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 92-1391 بود. نمونۀ مورد مطالعه شامل 110 نفر (شامل 70 مرد و 40 زن) بود که با استفاده از روش نمونه¬گیری طبقه¬ای نسبتی انتخاب شدند. برای جمع¬آوری داده¬ها از پرسشنامه¬های جهت¬گیری پژوهشی، ادراک ارزشیابی کلاسی و انگیزش پژوهشی استفاده شد. برای تحلیل داده¬ها از تحلیل مسیر، رگرسیون چند متغیره و رگرسیون ساده به منظور بررسی رابطۀ بین متغیرها استفاده شد. نتایج نشان داد که بین ساختار ارزشیابی کلاسی ادراک شده و جهت¬گیری پژوهشی با انگیزش پژوهشی رابطۀ معناداری وجود ندارد. همچنین دربارۀ رابطۀ بین ساختار ارزشیابی¬کلاسی ادراک شده و جهت¬گیری پژوهشی نیز یافته¬ها نشان داد که ساختار ارزشیابی کلاسی تبحری قادر به پیش¬بینی پژوهش بنیادی و ساختار ارزشیابی عملکردی قادر به پیش¬بینی پژوهش کاربردی می¬باشد. همچنین شاخص¬های برازش تحلیل مسیر نشان داد که مدل مورد نظر از برازش کلی برخوردار است (gfi=0/95 agfi=0/ 82 و gfi=1 , agfi=0/98)
فرح هاشمی امیر امین یزدی
هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش تئوری ذهن و همدلی در پیش بینی مشکلات رفتاری – هیجانی دانش آموزان خانواده های عادی و طلاق می باشد.قالب پژوهش، چندروشی است که به روش علی – مقایسه ای و نیز به روش همبستگی انجام شد. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر پایه پنجم و ششم مقطع ابتدایی شهر مشهد است که در سال تحصیلی 93- 92 مشغول به تحصیل هستند. نمونه آماری شامل 293 دانش آموز بود که از این تعداد 31 نفر را دانش آموزان والدین طلاق گرفته و 262 نفر را دانش آموزان خانواده های عادی تشکیل می دادند که به شیوه خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل سه پرسشنامه تئوری ذهن، همدلی و فرم گزارش والدین از نظام سنجش مبتنی بر تجربه آخنباخ بود که دو پرسشنامه تئوری ذهن و همدلی را دانش آموز و فرم گزارش والدین را سرپرست دانش آموز تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها و به منظور پیش بینی مشکلات رفتاری- هیجانی کودکان از طریق تئوری ذهن و همدلی از تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد، به منظور مقایسه مشکلات رفتاری- هیجانی دو گروه کودکان طلاق و عادی از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری و به منظور بررسی همبستگی تئوری ذهن و همدلی با مشکلات رفتاری – هیجانی در دو گروه خانواده های طلاق و عادی از فرمول z فیشر استفاده شد.جهت تجزیه و تحلیل سایر داده ها از نرم افزار spss16استفاده شد. نتایج نشان دادکه تئوری ذهن قادر به پیش بینی مشکلات رفتاری – هیجانی در دانش آموزان خانواده های عادی است، اما این متغیر نتوانست مشکلات رفتاری هیجانی دانش آموزان خانواده های طلاق را پیش بینی کند. بین توانایی همدلی و مشکلات رفتاری هیجانی در هیچ کدام از دو گروه کودکان عادی و طلاق رابطه معناداری مشاهده نشد. همچنین نتایج نشان داد که بر اساس گزارش والدین، کودکان طلاق، مشکلات رفتاری- هیجانی بالاتری نسبت به کودکان خانواده های عادی داشتند. مقایسه همبستگی بین تئوری ذهن و همدلی با مشکلات رفتاری- هیجانی در کودکان عادی با طلاق نشان دادکه بین همبستگیهای به دست آمده در دو گروه از لحاظ آماری تفاوت معنادار وجودندارد. در تبیین نتایج به دست آمده می توان گفت که دو توانایی تئوری ذهن و همدلی تنها عوامل موثر در بروز و یا عدم بروز مشکلات رفتاری – هیجانی کودکان نمی باشند و نیز با در نظر گرفتن این نکته که در این پژوهش مشکلات رفتاری – هیجانی دانش آموزان خانواده های طلاق به گونه ای معنادار بالاتر از دانش آموزان خانواده های عادی به دست آمد توجه به فضای روانی – اجتماعی خانواده هایی که کودکان طلاق در آن پرورش می یابندو همچنین خلق و خوی کودک حائز اهمیت است.
زهرا شربتی بیارجمندی حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف
چکیده ندارد.
هانیه موحدی راد امیر امین یزدی
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی خودتنظیمی هیجانی در رابطه بین جو عاطفی خانواده و مهارت های اجتماعی نوجوانان است. این پژوهش به صورت مقایسه ای در بین دانش آموزان دختر مقاطع دوم راهنمایی و سوم دبیرستان انجام گردیده است. به همین منظور 452 دانش آموز دختر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از میان نواحی 1، 2 و 4 شهر مشهد انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های جو عاطفی خانواده هیل برن، خودتنظیمی هیجانی هافمن و کاشدان و مهارت های اجتماعی ماتسون استفاده شده است.داده های پژوهش با استفاده از روش ها وشاخص های آماری از جمله همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه، تحلیل واریانس چند¬متغیره و مدل معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفتند. بر اساس یافته ها، متغیرهای جو عاطفی خانواده، خودتنظیمی هیجانی و مهارت های اجتماعی به صورت دو به دو با یکدیگر رابطه دارند و میزان آنها در اوایل نوجوانی تفاوت معناداری با اواسط آن دارد. همچنین، نتایج نشان دادند که مدل کلی نقش خودتنظیمی هیجانی در رابطه بین جو عاطفی خانواده و مهارت های اجتماعی در دو مقطعسنی متفاوت است و در اواسط نوجوانی برازش مناسب تری نسبت به اوایل آن دارد. کلید واژه ها: نوجوانی، جو عاطفی خانواده، خودتنظیمی هیجانی، مهارت های اجتماعی
فاطمه ثانوی گروسی حسین کارشکی
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش محیط های اجتماعی خود تعیین گرانه خانه، مدرسه و دوستان بر جهت گیری هدفی دانش آموزان است. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه معتبر اهداف پیشرفت میدگلی و همکاران(1998)، پرسشنامه اهداف پیشرفت 3×2 الیوت (2011)، و پرسشنامه سه نیاز بنیادین خود تعیین گری میل یاوسکایا و همکاران (2009) ، استفاده شد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون، الگوی معادلات ساختاری و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج اجرای همبستگی پیرسون نشان داد که تمام مولفه های محیط های خود تعیین گرانه (خانه، مدرسه و دوستان) با مولفه های اهداف پیشرفت (اهداف تبحری، عملکردی رویکردی و عملکردی اجتنابی) دو به دو با هم همبستگی دارند. با اجرای الگوی معادلات ساختاری برای آزمون رابطه محیط های خود تعیین گرانه و اهداف پیشرفت مشخص شد که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار است و محیط های خود تعیین گرانه پیش بینی کننده ی مناسبی برای اهداف پیشرفت هستند
طاهره سربازوطن محمد سعید عبد خدایی
پین مطالعه با هدف بررسی رابطه بین آگاهی های فراشناختی و سبک های یادگیری با خودتنظیمی و اضطراب امتحان دانش آموزان دختر دبیرستانی در مشهد انجام گرفت . جامعه این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دبیرستانی در شهر مشهد است . نمونه آماری این پژوهش ، شامل 384 نفر از دانش آموزان دختر دوره دوم و سوم دبیرستان در نواحی 3، 5 و 7 می باشد. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه های رویکردهای مطالعه (مارتون و سلجو) ، اضطراب امتحان ابوالقاسمی و همکاران، آگاهی فراشناختی شراو و دنیسون و خودتنظیمی پنتریچ و دیگروت گردآوری شد. تحلیل آماری اطلاعات با استفاده از نرم افزار آماری spss انجام گرفته و شامل بهره گیری از آزمون آلفای کرونباخ جهت محاسبه ضریب پایایی آزمون ها ، همبستگی پیرسون ، تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر است. نتایجنشان داد بین آگاهی های فراشناختی و اضطراب امتحان رابطه ی منفی و معناداری وجود دارد. بین سبک یادگیری و اضطراب امتحان رابطه ی معناداری وجود دارد. بین آگاهی فراشناختی و خودتنظیمی رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد. بین خود تنظیمی و اضطراب امتحان رابطه ی منفی و معناداری وجود دارد. بین سبک یادگیری و خودتنظیمی رابطه معناداری وجود دارد. بین آگاهی فراشناختی و سبک های یادگیری با اضطراب امتحان با میانجی نقش خودتنظیمی رابطه معناداری وجود ندارد. با توجه به یافته های پژوهش در می یابیم که مولفه های اگاهی های فراشناختی و سبک های یادگیری با خودتنظیمی و اضطراب امتحان رابطه دارند و شایسته است که با فراهم آوردن شرایط مناسب برای رشد آگاهی های فراشناختی ، سبک یادگیری مناسب و آموزش راهبردهای خودتنظیمی گامی در جهت یادگیری بیشتر برداشته شود.
احسان روح پرور محمدرضا آهنچیان
پژوهش حاضر، با هدف بازشناسی مقوله ها و شاخص های معتبر و معرف تحلیل محتوای کمی و ارزیابی از میزان انطباق پایان نامه های تحصیلات تکمیلی رشته های علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد با این مقوله ها و شاخص ها انجام گرفت. این پژوهش، از حیث روش، یک پژوهش ترکیبی با هدف ساخت ابزاری معتبر به منظور ارزیابی از آثار تحلیل محتوای کمی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل 30 تن از متخصصان علوم تربیتی و روش تحقیق کشور بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پس از بررسی آثار مهم داخلی و خارجی در حوزه تحلیل محتوا، تعداد 22 مقوله، شامل 11 مقوله ملاکی و 11 مقوله هنجاری، برای تحلیل محتوای کمی بازشناسی و سپس با تخصیص 75 گویه، سیاهه ای با عنوان «سیاهه ارزیابی از آثار تحلیل محتوای کمی» تدوین شد. روایی این سیاهه به روش داوری تخصصی و ارائه به 7 تن از متخصصان مورد بررسی و تایید گردید. پایایی این ابزار از طریق استفاده از ارزیاب دوم و ارزیابی مجدد 10 پایان نامه بعد از گذشت یک هفته و محاسبه ضریب توافق کاپای کوهن مورد بررسی قرار گرفت که با ضریب 78/. و 82/. مورد تایید قرار گرفت. پس از تهیه سیاهه و اعتباریابی آن، تعداد 50 پایان نامه تحصیلات تکمیلی انجام گرفته با روش تحلیل محتوای کمی، ارزیابی شد. نتایج این ارزیابی نشان داد که پایان نامه های مورد بررسی از نظر شاخص های معرف روش تحلیل محتوای کمی دارای عدم انطباق قابل توجهی با سیاهه است؛ هم چنین پایان نامه های دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی از بین سه دانشکده وضعیت بهتری داشت.
ساناز منتظری رضوان حسینقلی زاده
چکیده هدف اصلی این پژوهش، بررسی وضعیت بهره وری دانش در پژوهشکده های مستقر در دانشگاه فردوسی مشهد می باشد. برای دست یابی به این هدف، از روش پژوهش ارزشیابی استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه اعضای هیئت علمی و کارکنان عضو پژوهشکده های دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 93-92 است که مشتمل بر 248 نفر می باشند. بدین منظور با استفاده از جدول مورگان نمونه ای به حجم 148 نفر به شیوه طبقه ای متناسب انتخاب شد. جهت گردآوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه محقق ساخته بهره وری دانش استفاده شد و روایی پرسشنامه از طریق روایی سازه و روایی محتوایی تعیین شد. ضریب پایایی پرسشنامه بهره وری دانش از طریق محاسبه آلفای کرونباخ به ترتیب برابر با 730/0، 715/.، 873/.، 877/0، 904/0، 895/0 گزارش شد. بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش، وضعیت مطلوب بهره وری دانش در ابعاد شش گانه آن از دیدگاه خبرگان و متخصصان مدیریت دانش با در نظر گرفتن نقطه برش برای هر یک از مولفه ها تعیین شد. نتایج نشان داد که نقطه برش این شش مولفه با یکدیگر تفاوت دارند، به بیان دیگر مولفه های تعیین کننده بهره وری از درجات متفاوت برخوردارند. به نحوی که مولفه تلقی کارکنان به عنوان دارایی و نه هزینه با اختصاص بالاترین نقطه برش در درجه اول اهمیت از دیدگاه خبرگان قرار گرفت و مولفه های نوآوری، یادگیری، کیفیت، وظیفه و استقلال در مراتب بعدی قرار گرفتند. همچنین، نتایج حاصل از مقایسه وضع موجود با مطلوب نشان داد که وضعیت بهره وری دانش در هر یک از مولفه های شش گانه مورد نظر پیتر دراکر در پژوهشکده های مستقر در دانشگاه فردوسی مشهد در سطح مطلوبی قرار ندارد. چنانکه، مولفه تمرکز بر وظیفه و مولفه تلقی کارکنان به عنوان دارایی و نه هزینه به ترتیب از بیشترین و کمترین میزان برخوردار بودند.
شکیبا حسینی حمید رضا آقامحمدیان شعرباف
چکیده هدف پژوهش حاضر، اثر بخشی گروه درمانی شناختی ـ رفتاری بر بهبود عملکرد شناختی، هیجانی خانواده و افزایش خودکارآمدی و عزت نفس دختران نوجوان است.روش پژوهش، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون باگروه گواه می باشد. جامعه آماری این پژوهش را، کلیه دانش آموزان دختر پایه ی اول دبیرستان نوربخش ناحیه 4 به همراه مادرانشان تشکیل داد.نمونه پژوهش 22 مادر به همراه فرزندانشان بودند، که در مرحله اول به روش نمونه گیری دردسترسانتخاب شدند و در مرحله دوم برای همگن شدن مادران به همراه فرزندانشان به صورت تصادفی در دو گروه، 11 نفر در گروه آزمایش و 11نفردر گروه گواه گمارش شدند.ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت، پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران و پرسشنامه عملکرد خانواده مک مستر. به این صورت که پرسشنامه عملکرد خانواده بر روی مادران انجام گرفت و پرسشنامه خودکارآمدی و پرسشنامه عزت نفس بر روی نوجوانان صورت گرفت.نتایج بدست آمده از تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد که گروه درمانی شناختی ـ رفتاری باعث بهبود عملکرد مادران در مقیاس های حل مسأله، ارتباط، پاسخگویی عاطفی وعملکرد کلی شد در نتیجه باعث افزایش عزت نفس نوجوانان در گروه آزمایش شد، اما در زمینه خودکارآمدی تفاوت معناداری در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه نداشت. نتایج حاصل از داده های پژوهش نشان داد، درمان شناختی ـ رفتاری باعث بهبود عملکرد مادران و افزایش عزت نفس دختران نوجوان می گردد.
سید احسان افشاری زاده حسین کارشکی
پژوهش حاضر با هدف مقایسه کارآمدی روش های دانش آموز- محور (روش اکتشافی و مشارکتی) با روش آموزش سنتی، در رشد مهارت های اجتماعی و ابعاد عاطفی دانش آموزان غیردولتی مقطع ابتدایی در شهر تهران انجام شد. تعداد 252 دانش آموز پسر پایه های چهارم و پنجم و ششم ابتدایی از هر دو گروه در این پژوهش شرکت کردند. نمونه گیری در گروه دانش آموز- محور به صورت سرشماری و در گروه دیگر با روش آموزش سنتی به شیوه هدفمند با هدف همگنی بیشتر انجام شد. به منظور بررسی مهارت های اجتماعی پرسشنامه مداد- کاغذی کرامتی و برای سنجش رشد عاطفی از دو پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ و خودپنداره یسن چن استفاده شد. برای تحلیل داده ها در بخش رشد عاطفی از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) استفاده گردید که بیان می کند روش دانش آموز- محور منجر به رشد عاطفی در دانش آموزان می شود. داده های مربوط به مهارت اجتماعی به وسیله آزمون t مستقل مورد بررسی قرار گرفت. تحلیل یافته ها نشان داد در مهارت های اجتماعی تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود نداشت. نتایج این پژوهش نشان می دهد که روش دانش آموز-محور در رشد عاطفی موثر است اما در رشد مهارت های اجتماعی تاثیر قابل ملاحظه ای ندارد.
شهناز احمدی حسین کارشکی
هدف اصلی این پژوهش، بررسی نقش فرصت¬های آموزشی- پژوهشی و خودکارآمدی پژوهشی در آماد¬¬گی¬های شناختی-عاطفی خلاقیت پژوهشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دانشجویان دکتری و کارشناسی ارشد رشته¬های روان¬شناسی، مدیریت آموزشی، مشاوره، علوم سیاسی، حسابداری، علوم اجتماعی، اقتصاد، کتابداری، زبان انگلیسی، کارآفرینی، تربیت بدنی، حقوق مشغول به تحصیل در دانشکده¬های روانشناسی، علوم اجتماعی و ادبیات و علوم انسانی دانشگاه رازی بود. 288 نفر از طریق نمونه گیری سهمیه¬ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای های مورد استفاده در این پژوهش، سه پرسشنامه¬ی فرصت¬های آموزشی- پژوهشی، خودکارآمدی پژوهشی و آمادگی شناختی- عاطفی خلاقیت پژوهشی بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. به¬ منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی اکتشافی، معادلات ساختاری، همبستگی پیرسون، رگرسیون، تحلیل واریانس و t مستقل استفاده شد. با اجرای الگوی معادلات ساختاری برای آزمون رابطه فرصت¬های آموزشی- پژوهشی با خودکارآمدی پژوهشی و آمادگی¬های شناختی- عاطفی خلاقیت پژوهشی دانشجویان مشخص شد که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی بر خوردار است (068/0=rmsea، 97/0 ,nnfi=97/0=nnfi ,93/0=gfi و 86/0 =agfi). تمام ضرایب مسیر از فرصت¬های آموزشی- پژوهشی به خودکارامدی پژوهشی و آمادگی شناختی - عاطفی خلاقیت پژوهشی و خودکارآمدی پژوهشی به آمادگی شناختی - عاطفی خلاقیت پژوهشی قوی و معنادار بود. میزان درصد تبیین واریانس حاصل از معادلات ساختاری نشان داد که 64 درصد آمادگی شناختی-عاطفی خلاقیت ¬پژوهشی از طریق خودکارآمدی¬پژوهشی و فرصت¬های آموزشی- پژوهشی قابل تبیین است و 15 درصد آمادگی¬های شناختی - عاطفی خلاقیت پژوهشی از طریق فرصت¬های آموزشی پژوهشی قابل تبیین است. کلمات کلیدی: خلاقیت پژوهشی، پژوهش، خودکارآمدی پژوهش، آمادگی شناختی - عاطفی، محیط
طاهره سلمانیها حسین کارشکی
هدف از پژوهش حاضر، رواسازی مقیاس ارزیابی دانش عصب شناختی معلمان و رابطه ی دانش عصب-شناختی معلمان با اثربخشی تدریس از دیدگاه معلمان بود. بدین منظور از بین کلیه معلم های مرد و زن پایه ی چهارم ابتدایی شهرستان سبزوار و توابع (406 نفر) که در دوره های ضمن خدمت شرکت کرده بودند، 200 نفر به شیوه ی در دسترس انتخاب شدند. برای سنجش دانش عصب شناختی، از پرسشنامه ارزیابی دانش عصب شناختی هرکولانو-هوزل (2002) و برای سنجش اثربخشی تدریس از پرسشنامه تصور معلمان از توفیق در تدریس فردوسی پور (1386) استفاده شد. برای تعیین پایایی کل ابزار از ضریب آلفای کرونباخ و برای تعیین روایی گویه ها از تحلیل عاملی اکتشافی با چرخش واریماکس استفاده شد. از مجموع 36 گویه اولیه، بعد از انجام تحلیل عاملی اکتشافی 21 گویه در مدل باقی ماندند که بر روی 6 عامل بار می شدند و این 6 عامل 59 درصد واریانس کل سازه را تبیین می کردند. مقدار آلفای کرونباخ برای 21 گویه پرسشنامه 0/78 بود یعنی این پرسشنامه از همسانی درونی قابل قبولی برخوردار است. میزان دانش عصب شناختی معلمان بیشتر از حد متوسط بود و دانش عصب شناختی توانایی پیش بینی اثربخشی تدریس در معلمان را داشت. با توجه به احراز روایی و پایایی پرسشنامه دانش عصب شناختی، نتایج حاصل از اجرای پرسشنامه، می تواند در جهت ارزیابی دانش عصب شناختی معلمان، توسط سیاستگذاران آموزشی و تربیتی و سایر محققین مورد استفاده قرار گیرد.
زهره جاویدی حسین کارشکی
چکیده ندارد.
فرزانه صانعی حسین کارشکی
هدف از این پژوهش، مقایسه اثربخشی بازآموزی اسنادی و آموزش حرکات موزون ورزشی همراه با آموزش ویژه در کاهش اختلال دیکته دانش آموزان مناطق روستایی بود. در این پژوهش از روش شبه تجربی با پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل و گمارش تصادفی استفاده شد. با استفاده از نمونه گیری در دسترس تعداد 45 نفر دانش آموز انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل به شکل تصادفی قرار گرفتند. از آزمون وکسلر و پرسشنامه ی مشکلات یادگیری کلورادو برای تشخیص دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری ، پس از معرفی توسط معلمان استفاده شد. در مرحله ی پیش آزمون از آزمون محقق ساخته ی املا استفاده شد. مداخلات درمانی به صورت 8 جلسه ی بازآموزی اسنادی به همراه 4 جلسه ی آموزش ویژه برای گروه آزمایش یک و8 جلسه ی آموزش حرکات موزون ورزشی به همراه 4 جلسه ی آموزش ویژه برای گروه آزمایش دو و 4 جلسه ی آموزش ویژه برای گروه کنترل برگزار شد. برای تحلیل داده ها از آزمون های آماری خی دو، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون مانوا استفاده شده است. نتایج نشان داد که بین سه گروه در کاهش خطای املا از نوع حافظه ی دیداری و دقت که بیشترین فراوانی را در بین غلط های املایی دانش آموزان در بر می گیرند، تفاوت وجود دارد(01/0p<). هم چنین نتایج بیانگر این بود که از بین دو روش بازآموزی اسنادی و آموزش حرکات موزون ورزشی همرا با آموزش ویژه هیچکدام بر دیگری برتری قابل توجهی نداشته است و هر دو روش توانستند در بهبود دو مولفه ی حافظه ی دیداری و دقت نقش موثری ایفا نمایند. در واقع تفاوت آماری معناداری در میزان بهبود اختلال دیکته نویسی گروه های بازآموزی اسنادی و حرکات ورزشی موزون وجود ندارد(891/0p=).
انوش مهدیزاده نوقند بهرام علی قنبری هاشم آبادی
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی و مقایسه اثربخشی گروه درمانی وجودی انسان گرایانه و گروه درمانی شناختی رفتاری بر کاهش اضطراب فراگیر مبتلایان به اعتیاد انجام شد. روش اجرا: طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه شامل 36 نفر از مردان مبتلا به اعتیاد مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد منطقه 9 شهر مشهد بود که 12 نفر در گروه درمانی وجودی انسان گرایانه، 12 نفر در گروه درمانی شناختی رفتاری و 12 نفر در گروه گواه گمارش شدند. اعضای گروه وجودی انسان گرایانه تعداد 12 جلسه درمان گروهی به شیوه وجودی انسان گرایانه و اعضای گروه شناختی- رفتاری تعداد 12 جلسه درمان گروهی به شیوه شناختی- رفتاری را دریافت کردند، اما برای اعضای گروه گواه مداخله خاصی ارائه نشد. قبل و بعد از اجرای مداخله پرسشنامه حالت صفت اضطراب (stai) اشپیل برگر توسط گروه نمونه تکمیل شدند. نتایج: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که در پس آزمون، نمره اضطراب فراگیر آزمودنی های گروه وجودی انسان گرایانه نسبت به آزمودنی های گروه گواه، کاهش معناداری داشته است. همچنین نمره اضطراب فراگیر آزمودنی های گروه شناختی رفتاری نسبت به آزمودنی های گروه گواه، کاهش معناداری داشته است، اما نمره اضطراب فراگیر آزمودنی های گروه وجودی انسان گرایانه و آزمودنی های گروه شناختی رفتاری، تفاوت معناداری نداشته است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش موید این مهم است که گروه درمانی وجودی انسان گرایانه و گروه درمانی شناختی رفتاری بر کاهش اضطراب فراگیر مردان وابسته به مواد موثر است، اما بین اثربخشی گروه درمانی وجودی انسان گرایانه و شناختی رفتاری بر کاهش اضطراب فراگیر مردان وابسته به مواد، تفاوتی وجود ندارد.
زهره اکبری محمدرضا آهنچیان
پژوهش حاضر به منظور بررسی میزان رعایت استانداردهای موجود در شیوه نامه apa در پروپوزال های مقطع کارشناسی ارشد گروه علوم تربیتی و علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد که طی سال های 1386-1391 تدوین شده اند، انجام شده است. بدین منظور بنیان ارزیابی، سیاهه عناصر و شاخص های ارزیابی از پروپوزال که توسط کان (2010) طراحی شده و یک مدل ارزیابی بر مبنای apa می باشد، قرار گرفت. عناصر موجود در پروپوزال شامل صفحه عنوان، چکیده، مقدمه یا بیان مسئله، مرور پیشینه، روش ها (جامعه پژوهش، طرح تحقیق، اقدامات و ابزار، مراحل و شیوه اجرا)، فهرست منابع، پیوست ها و سبک کلی نگارش، در 41 پروپوزال علوم تربیتی و 32 پروپوزال علوم اجتماعی، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در رابطه با رعایت عناصر و شاخص های موجود در پروپوزال، با توجه به سیاهه مورد استفاده، پروپوزال های علوم تربیتی نسبت به پروپوزال های علوم اجتماعی، وضعیت مطلوب تری دارند. همچنین پای بندی پژوهشگر به پروپوزال اولیه در گزارش نهایی پایان نامه ، شامل 38 پایان نامه در رشته علوم تربیتی و 28 پایان نامه در رشته علوم اجتماعی، نشان داد که پای بندی در دو گروه علوم تربیتی و علوم اجتماعی وجود دارد.
سمانه غلباش قره بلاغی اینالو حسین کارشکی
هدف پژوهش حاضر، طراحی، رواسازی و اعتباریابی مقیاس همکاری های علمی و بررسی وضعیت موجود همکاری های علمی پژوهشگران دانشگاه فردوسی مشهد بود. روش پژوهش از نوع ترکیبی بود. جامعه آماری پژوهش شامل؛ جامعه متخصصان حوزه همکاری های علمی و جامعه پژوهشگران دانشگاه فردوسی مشهد اعم از اعضای هیئت علمی و دانشجویان دکتری در سال تحصیلی 93-92 بود. تعداد 7 نفر به صورت هدفمند از جامعه متخصصان و تعداد 204 نفر به روش نمونه گیری در دسترس از جامعه پژوهشگران به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. در راستای هدف پژوهش و با مشخص نمودن همپوشانی های موجود در منابع و مصاحبه های نیمه ساختار یافته با متخصصان و جمع بندی آن ها به استخراج مولفه ها و نشانگرهای همکاری علمی و سپس تدوین مقیاس همکاری های علمی پرداخته شد. روایی محتوایی مقیاس با استفاده از شاخص نسبت روایی محتوایی و روایی سازه مقیاس با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی تعیین شد. پایایی مقیاس، با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 88/0 محاسبه شد. در نهایت مقیاس در قالب 5 عامل حاصل از ساختار عاملی شامل "سهم مشارکت در تولیدات علمی مشترک"، "مشارکت در مجامع علمی"، "همکاری در فرایند پژوهش"، " آمادگی های عاطفی- شناختی" و " آمادگی های رفتاری همکاری های علمی" تهیه شد. نتایج حاصل از اجرای مقیاس نشان داد، 32/76 درصد کل امتیازات تولیدات علمی پژوهشگران به صورت مشترک و بیشترین امتیاز تولیدات علمی مشترک پژوهشگران مربوط به مقالات علمی- پژوهشی بوده است. میزان عملکرد همکاری های علمی پژوهشگران در سطح متوسط و نگرش پژوهشگران به همکاری های علمی مثبت و در سطح بالا قرار داشته است. با توجه به احراز روایی و پایایی مقیاس همکاری های علمی، نتایج حاصل از اجرای مقیاس، می تواند در جهت ارزیابی وضعیت موجود همکاری های علمی پژوهشگران، توسط سیاست گذاران آموزش عالی و مسئولین دانشگاه مورد استفاده قرار گیرد.
سید محمد صادق طباطبائی بهروز مهرام
تلاش پژوهشگران حوزه ی تعلیم و تربیت و به ویژه متخصصان برنامه درسی، معطوف به دست یابی به بالاترین سطح کمی و کیفی یادگیری است و آموزش تلقینی، روشی است که با ادعای استفاده از ظرفیت دریافت نامحدود بشر، به عرصه ی آموزش و پرورش ورود پیدا کرده است. در مطالعه ی حاضر که با هدف بررسی تأثیر آموزش تلقینی بر پیشرفت تحصیلی انجام شده است، از روش آزمایشی استفاده شده و طرح پژوهش، آزمایشی حقیقی از نوع دو گروهی با انتساب تصادفی، پیش آزمون- پس آزمون و تعقیب (اندازه گیری مکرر) بود. جامعه آماج (هدف) در این پژوهش، کلیه دانش آموزان پایه ی اول مقطع متوسطه (پایه ی نهم در طرح جدید) است. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه بخش احمد آباد شهرستان مشهد در سال تحصیلی 93 - 1392 و جامعه در دسترس، دانش آموزان پسر پایه اول مقطع متوسطه شهر مُلک آباد- مرکز بخش احمد آباد- بود. نمونه پژوهش به حجم 30 نفر (دو گروه 15 نفره برای آزمایش و کنترل) انتخاب شد. این پژوهش دارای یک سوال اصلی و دو سوال فرعی بود که به منظور مقایسه میزان یادگیری دانش آموزان از طریق آموزش تلقینی با آموزش به شیوه های سنتی و مطالعه آن در سه موضوع آموزشی و دو سطح دانش (حفظ) و درک (فهم) بود. به منظور گردآوری داده ها از آزمون های معلم ساخته در محتواهای آموزشی مورد بررسی استفاده شد. یافته های این پژوهش، اثربخشی متفاوتی را در میان آموزش به شیوه ی تلقینی و روش های سنتی آموزش در سطوح دانش (به حافظه سپاری) و ادراک نشان نداد. خو گیری دانش آموزان به شیوه سنتی اجرای برنامه درسی و عدم ظرفیت فیزیکی و شرایط هر یک از عناصر برنامه درسی در نظام موجود آموزشی، از دلایل احتمالی چنین نتیجه ای قلمداد شده است.
حمید ناصریان حسین کارشکی
پرخاشگری از شایعترین مشکلات کودکان و نوجوانان است و از عوامل تأثیر گذار بر آن، سبک های دلبستگی است. بررسی چگونگی رابطه بین این دو متغیر و نقش فرایندهای میانجی این رابطه، نیز حائز اهمیت است. هدف این پژوهش، بررسی نقش سوگیری های اسناد و خصومت در میانجی¬گری رابطه سبک¬های دلبستگی و پرخاشگری نوجوانان است. . نتایج حاصل از اجرای تحلیل داده ها نشان داد که رابطه بین سبک دلبستگی ایمن و اجتنابی، سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا، سبک دلبستگی اجتنابی و خصومت؛ مثبت و معنادار و رابطه همبستگی بین بقیه متغیرهای پژوهش پایین و از لحاظ آماری معناداری نیست. در مدل¬های علی، رابطه ی سبک-های دلبستگی و پرخاشگری با میانجی گری سبک اسناد و خصومت، مسیر غیر مستقیم سبک اسناد منفی مورد تایید و بقیه مسیرها معنادار نبود.
ریحانه یوسفی پور علی کیمیایی
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعهد مذهبی در کیفیت روابط زناشویی با میانجیگری متغیرهای سبک های دلبستگی بزرگسالان و شادکامی زناشویی صورت گرفت. جامعه آماری در این پژوهش زوج های جوان مراجعه کننده به مراکز تفریحی، زیارتی و فرهنگی سطح شهر مشهد بود که تعداد 336 زن و شوهر(186= مردان و 186= زنان) به طور در دسترس انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار این پژوهش پرسشنامه های شادمانی زناشویی، سازگاری زناشویی، پرسشنامه ی بازنگری شده ی دلبستگی بزرگسال کولینز و رید و آزمون پایبندی مذهبی می باشند. اطلاعات به دست آمده از پرسشنامه ها توسط نرم افزارهای آماری spss و lisrel و با استفاده از، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر، آزمون t برای گروه های مستقل و آزمون manova مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج نشان داد بین متغیرهای پژوهش رابطه معنادار وجود دارد و تعهد مذهبی با میانجیگری شادکامی و سبک های دلبستگی نقش موثری در سازگاری زناشویی دارد. در نتیجه تعهد مذهبی به خوبی سازگاری زناشویی را از طریق شادمانی زناشویی و سبک های دلبستگی پیش بینی می کند. یافته ها ضرورت توجه متولیان امر را به شناساندن ارزش های دینی به افراد و به کارگیری مفاهیم و آموزه های دینی در فرایند مشاوره پیش از ازدواج و روان درمانی زناشویی را مورد تاکید قرار می دهد.
زهرا ارجمندی نژاد حمیدرضا حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف
هدف از این پژوهش بررسی مقایسه ای اثربخشی معنادرمانی گروهی و طب سنتی (ترکیب افتیمون و گل راعی) بر کاهش علائم افسردگی زنان بود. روش پژوهش شبه تجربی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. به همین منظور تعداد 33 نفر از زنان مراجعه کننده به درمانگاه طب ثامن و حسین ابن علی(ع) شهر مشهد، پس از پاسخدهی به آزمون بک 2 و داشتن شرایط ورود به مطالعه حاضر به عنوان نمونه در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل جایگزین شدند. سپس مداخله آزمایشی معنادرمانی گروهی به مدت 8 جلسه برای گروه آزمایشی اول و مداخله آزمایشی درمان طب سنتی(مصرف دم کرده گیاه افتیمون و گل راعی) به مدت40 روز به گروه آزمایشی دوم ارائه گردید، درحالی که گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکردند. در پایان پس آزمون برای همه افراد نمونه (33نفر) اجرا گردید. سپس داده های بدست آمده با استفاده از روش تحلیل کواریانس یک راهه و به وسیله نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داند معنادرمانی گروهی و طب سنتی در سطح معناداری0/05 p< در کاهش علائم افسردگی موثر هستند، اما تفاوت معناداری از لحاظ کاهش نمره افسردگی بین افراد شرکت کننده در درمان طب سنتی و معنادرمانی گروهی در پس آزمون وجود نداشت. بنابراین معنادرمانی گروهی و درمان طب سنتی علائم افسردگی زنان را کاهش می دهند.
علیرضا نورپور رودی مجتبی بذرافشان مقدم
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش نیازهای اساسی خودتعیین گری در کیفیت زندگی کاری معلمان است. روش تحقیق توصیفی و همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش، معلمان ابتدایی شهر خواف که شامل 114 نفر می باشد و به دلیل پایین بودن حجم جامعه از روش سرشماری استفاده شده است. ابزار گردآوری داده ها دو پرسش نامه کیفیت زندگی کاری والتون و نیازهای اساسی خودتعیین گری گاردیا، دسی و ریان است که ضریب پایایی آن ها با استفاده از آلفای کرونباخ به ترتیب (81/.) و (89/.) تعیین شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون چندگانه، رگرسیون ساده، ضریب همبستگی پیرسون، t مستقل و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. نتایج نشان داد که بین نیازهای اساسی خودتعیین گری و مولفه های آن (خودمختاری، شایستگی و ارتباط) با کیفیت زندگی کاری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (68/. r=) و مولفه های نیازهای اساسی خودتعیین گری قادر به پیش بینی کیفیت زندگی کاری معلمان است که در این میان، مولفه های "خودمختاری" و "ارتباط" به ترتیب بیشترین تأثیر را بر کیفیت زندگی کاری داشته است. یافته های پژوهش همچنین نشان داد که تفاوت معناداری بین میزان کیفیت زندگی کاری معلمان مرد و زن، دارای سطح تحصیلات و سابقه خدمت مختلف وجود دارد.
میثم ایروانی مجتبی بذرافشان مقدم
پژوهش حاضر به مقایسه میزان موفقیت نظارت و راهنمایی آموزشی قبل و بعد از اجرای طرح مجتمع¬های آموزشی و پرورشی شهرستان مشهد می¬پردازد. جامعه آماری این پژوهش را 211 نفر از معلمان و مدیران ابتدایی مجتمع¬های آموزشی و پرورشی شهرستان مشهد تشکیل می¬دهند. با توجه به محدود بودن جامعه آماری هم در بخش تعداد معلمین و هم مدیران از روش سرشماری برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. برای جمع¬آوری اطلاعات مقیاس خدمات نظارت و راهنمایی آموزشی ترک¬زاده و نوروزی (1389) استفاده گردید. پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از روش آلفای کرونباخ محاسبه و 80/0 به دست آمد. در مجموع 186 پرسشنامه قابل استفاده عودت یافت (168 معلم و 18 مدیر) که نمونه آماری این پژوهشی این تحقیق را نیز تشکیل می¬دهند. جهت تجزیه و تحلیل داده¬ها از روش-های آمار توصیفی ( جداول فراوانی، میانگین، انحراف معیار و واریانس) و آمار استنباطی (تی تک نمونه¬ای، تی مستقل و روش تحلیل واریانس) استفاده گردید. پس از تجزیه و تحلیل داده¬ها نتایج حاصل نشان داد: 1) بین میزان موفقیت نظارت و راهنمایی آموزشی قبل و بعد از اجرای طرح مجتمع¬های آموزشی و پرورشی در کل و در ابعاد سه گانه نظارت تفاوت معناداری وجود دارد. به این معنی که میزان موفقیت نظارت بعد از تشکیل مجتمع¬ها بهتر شده است؛ 2) بین نظر معلمان و مدیران درباره میزان موفقیت نظارت و راهنمایی آموزشی تفاوت معناداری وجود دارد و مدیران میزان موفقیت نظارت را بالاتر ارزیابی کرده¬اند؛ 3) همچنین بین دیدگاه معلمان بر حسب سابقه خدمت و مدرک تحصیلی آنها تفاوت معناداری وجو دارد.
نسرین محمدتقی زاده حسین کارشکی
هدف پژوهش تدوین سیاهه استانداردهای ارزیابی از آزمون و ارزیابی گزارشات پژوهشی منتشره بود، به لحاظ ماهیت موضوع و اهداف پژوهش، روش پژوهش ساخت ابزار بود. با استفاده از استانداردهای موجود برای ساخت و انطباق یابی آزمون و ترجمه و تلخیص آن ها، تعداد 6 مقوله و 51 گویه برای سیاهه ساخت آزمون و 4 مقوله و 18 گویه برای سیاهه انطباق یابی آزمون تدوین شد
سمیرا انصاری حمید رضا آقامحمدیان شعر باف
زمینه مساله و هدف پژوهش: مطالعه حاضر بررسی اثربخشی مراقبت معنوی بر پرخاشگری و سلامت معنوی مردان وابسته به آمفتامین بود. چرا که تحقیقات پیشین نشان داده اند پرخاشگری و سلامت معنوی به خودی خود باعث شروع اعتیاد و یا عود پس از درمان می شود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. بدین منظور نمونه مورد بررسی به روش نمونه گیری در هدفمند که با معیار اعتیاد به آمفتامین و نمره برش پایین تر در آزمون سلامت معنوی به عنوان نمونه تعیین شدند. نمونه پژوهش متشکل از دو گروه 20 نفری از مردان وابسته به آمفتامین بودند که بطور خود معرف در گروه های خودیار برنامه دوازده گامی شهر تهران و منطقه 7 شرکت نمودند. یافته ها: جهت مقایسه داده های بدست آمده از پیش آزمون و پس آزمون دو گروه از آزمون آماری تحلیل کوواریانس استفاده شد. بدین معنی که اثرگذاری گروه درمانی مبتنی بر مراقبت معنوی بر کاهش پرخاشگری و افزایش سلامت معنوی مردان وابسته به مواد آمفتامین از لحاظ آماری معنادار بود. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می دهد که به وسیله مداخلات مراقبت معنوی می توان بر سازه پرخاشگری و سلامت معنوی معتادین اثر گذاشت که سلامت معنوی متغیر مهمی در بهزیستی روانی این گروه از افراد است که در آن ضعف دارند و رفع این ضعف می تواند به ترک مواد در آنها کمک کند.
زهرا احمدی ابوالفضل غفاری
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین متغیر های هوش هیجانی و جنسیت با غمخواری معلمان انجام شد. این پژوهش از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل معلمان سه درس ریاضی، دینی و مطالعات اجتماعی مقطع متوسطه (دوره اول و دوم) دخترانه و پسرانه شهر اردکان و دانش آموزان آن هاست. نمونه معلمان شامل تمامی معلمان این سه درس بود و نمونه دانش آموزان نیز به تصادف از بین دانش آموزان هریک از این معلمان انتخاب گردید. بر این اساس تعداد 63 معلم (شامل 34 زن و 29 مرد) و 309 دانش آموز (شامل 174 دختر و 135 پسر) گروه نمونه را تشکیل دادند. معلمان، پرسش نامه محقق ساخته غمخواری (فرم معلم) –که سه نوع غمخواری را می سنجد- و پرسش نامه هوش هیجانی شات و دانش آموزان نیز صرفا پرسش نامه غمخواری (فرم دانش آموز) را تکمیل نمودند. برای بررسی رابطه بین انواع غمخواری از روش همبستگی پیرسون استفاده شد. در این پژوهش معلمان زن غمخوارتر از معلمان مرد بودند.
یونس طاطاری بهروز مهرام
هدف از مطالعه حاضر بررسی نقش ادراک دانشجویان تحصیلات تکمیلی از مطلوبیت مولفه های برنامه درسی در پیش بینی میزان انگیزش پژوهشی آن ها است. بدین منظور نمونه¬ای متشکل از 197 تن از دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 94-1393، به روش سهمیه¬ای انتخاب گردید. این مطالعه از حیث هدف کاربردی، از حیث روش، توصیفی و از نوع همبستگی است. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه¬های محقق ساخته ادراک دانشجویان از مطلوبیت مولفه های برنامه درسی و پرسشنامه انگیزش پژوهشی بود. برای گزارش و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردید. شاخص های آمار توصیفی همچون تعداد، میانگین، انحراف معیار، بیشینه و کمینه نمرات و در آمار استنباطی نیز از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون ساده و چندگانه، t مستقل، t2 هتلینگ و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. نتایج نشان داد که میان ادراک از مولفه های درسی به صورت کلی و انگیزش پژوهشی 58/0 همبستگی وجود دارد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین خرده مقیاس¬های ادراک از مولفه های برنامه درسی (ادراک از هدف، محتوا، روش و ارزشیابی) و انگیزش پژوهشی دانشجویان همبستگی مثبت و معناداری دارد. نتایج رگرسیون همزمان نیز نشان داد که متغیرهای پیش¬بین می توانند به صورت ترکیبی 43 درصد از تغییرات متغیر انگیزش پژوهشی را تبیین کنند و از بین متغیرهای پیش¬بین، دو متغیر ادراک از هدف و ادراک از محتوا می¬تواند متغیر ملاک (انگیزش پژوهشی) را پیش¬بینی کنند و سایر متغیرهای پیش¬بین (ادراک از روش و ارزشیابی) به تنهایی قابلیت پیش بینی انگیزش پژوهشی را ندارند. به¬صورت کلی ادراک دانشجویان از مولفه های برنامه¬ی درسی قابلیت پیش بینی انگیزش پژوهشی را داراست، این یافته ها موید رویکرد خود تعیین گری است که بیان می کند ادراکات حاصل از محیط بر انگیزش تأثیر می گذارد.
مریم قریب سید محسن اصغری نکاح
بر طبق پژوهش های انجام شده تأثیر نوع تشکیل مدارس و کلاس ها (ویژه یا تلفیقی) بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مبتلا به آسیب دیدگی بینایی وشنوایی روشن می باشد اما توفیقات این رویکرد در عرصه های غیرتحصیلی در هاله ای از ابهام باقی مانده است، از این رو پژوهش حاضر سعی در شفاف سازی این ابهامات دارد. لذا هدف این پژوهش، مقایسه ی سازگاری و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان ناشنوا و نابینا در مدارس ویژه و تلفیقی است. در مجموع پژوهش حاضر نتیجه ی بحث انگیزی را مطرح کرده است که در ظاهر شاید چندان برای طرفداران نهضت عادی سازی خوشایند نباشد، زیرا همانطور که نتایج این پژوهش نشان داد بین دانش آموزان مدارس ویژه و تلفیقی از لحاظ سازگاری و خودکارآمدی تحصیلی تفاوت معناداری وجود ندارد.
زهرا شاهنده حمید رضا آقامحمدیان شعرباف
اضطراب یکی از شایعترین بیماریهای روانشناختی است که به دلیل همراه بودن با ترس، نگرانی و تردید، اثرات منفی بر کیفیت زندگی میگذارد. بررسی روشهای درمانی موثر در این بیماری از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از جمله این روشها، استفاده از درمانهای طب سنتی در کنار درمانهای روان شناختی است که میتواند به کاهش اضطراب کمک کند. از این رو بررسی اثر بخشی گروه درمانی معنوی- مذهبی و ترکیب آن با طب سنتی (سکنجبین) در کاهش علائم اضطراب زنان مورد توجه می باشد.
سیده زهرا هاشمی حسین کارشکی
هدف این پژوهش، بررسی نقش میانجی گرایانه و مستقیم معنای زندگی و دورنمای آینده در رابطه بین ویژگی های شخصیتی با انگیزش تحصیلی دانشجویان بود. همچنین در این پژوهش پرسشنامه ی دورنمای آینده متناسب با دانشجویان ایرانی برای نخستین بار رواسازی گردید. جامعه ی پژوهش در تحقیق حاضر، دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد بودند. در کل می توان گفت تاثیر فرهنگ، مذهب، روش زندگی، شرایط اقتصادی، عدم هماهنگی بین دروس دانشگاهی و مشاغل آینده توجیه کننده ی نتایج به دست آمده از این پژوهش می باشند.
سیده فاطمه نجفی زهره سپهری شاملو
مقدمه: شرم، یکی از نیرومندترین عواطف انسان است. شرم نیروئی با دو جنبه سازنده و مخرب است از طرفی در طول تاریخ انسان، از جمله مهم ترین نیروهایی که باعث شده انسان به بقای خود در زمین ادامه دهد، نیروی شرم می باشد. شرم موجب شده انسان به هر رفتاری تن ندهد و برای خویشتن خود و دیگران حد و مرز تعیین نماید، شرم روی دیگر افتخار است. اگر شرم مسموم شود، در جهت مخالف خویشتن و سلامت فردحرکت می کند. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، ساخت آزمونی بر اساس رویکرد برادشاو به شرم می باشد، رویکرد وی شرم را در دو جنبه سالم و ناسالم در نظر می گیرد، به علاوه برای شرم ناسالم هفت بعد منظور می کند. این آزمون تلاشی برای یکپارچه نمودن نظریات مختلف به شرم و متناسب سازی آن با فرهنگ و جامعه ایرانی است. آزمودنی ها: جامعه در این پژوهش دانشجویان دانشگاه های فردوسی و پیام نور مشهد می باشد. حجم نمونه 900 نفر برای دو دانشگاه محاسبه شد از دانشگاه فردوسی مشهد 418پرسشنامه جمع آوری شد. اما به دلیل عدم الزام حضور دانشجویان در دانشگاه پیام نور تعدادکمتری (210عدد) جمع آوری شد. روش: در این پژوهش به منظور ساخت آزمون از روش ها ترکیبی، اکتشافی، متوالی به کار گرفته شد. از آزمون های عاطفه خودآگاه، هم وابستگی اسپن فیشر، اضطراب کتل و شادکامی آکسفورد به منظور روائی سازه و ملاکی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دهنده شاخص های روائی محتوائی، روائی سازه در اشکال روائی عاملی، روائی همگرا (05/0 ,p>02/0r=)، واگرا (05/0 ,p>08/0r= -) و افتراقی (05/0 ,p>008/0r= -) و روائی ملاکی پیش بین (001/0 ,p<55/0r=) و (001/0 ,p<52/0r=) می باشد. پایائی آزمون 72/0نیز قابل قبول نشان داده شد. به منظور تحلیل یافته ها از روش همبستگی و نرم افزار لیزرل کمک گرفته شد. بحث و نتیجه گیری: روائی و پایائی آزمون حاضر قابل قبول نشان داده شد. بر این اساس، پیشنهاد می گردد روائی همگرای آزمون حاضر مورد پژوهش بیشتری قرار بگیرد. نتایج تحلیل عاملی حاکی از تأیید طبقه بندی برادشاو از شرم می باشد. سئوالات مبهم و بحث برانگیز مورد معرفی و بحث قرار گرفتند. پیشنهادات در دو سرفصل پژوهشی و درمانی ارائه گردیده اندو محدودیت های آزمون نیز ارائه گردیده اند.
رابعه اکرمی حسین کارشکی
این پژوهش با هدف بررسی ظرفیت پژوهشی معلمان و بررسی نیازهای آموزش پژوهش به آنان انجام شد. روش پژوهش، روش کمی غیرآزمایشی بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی معلمان زن و مرد نواحی هفت گانه مشهد در سال تحصیلی 92-91 بود،که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از نواحی 1و 2 و3 نمونه مورد نظر انتخاب گردید. همچنین برای بررسی شایستگی های پژوهشی معلمان تعداد 5 نفر از متخصصان پژوهش و تعداد 10 نفر از معلمین خبره به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند.برای بررسی ظرفیت پژوهشی، از پرسشنامه ی ظرفیت پژوهشی با سه مولفه ی تخصص پژوهشی، انگیزه پژوهشی و فرصت ها و امکانات پژوهشی در محیط آموزشی استفاده شد.برای بررسی مولفه ی تخصص پژوهشی معلمان، نیازهای آموزش پژوهش به معلمان از رویکرد نیازسنجی مبتنی بر شایستگی مشخص گردید. طبق این رویکرد، ابتدا شایستگی های پژوهشی مورد نیاز معلمان بر اساس مبانی نظری، نظر متخصصان پژوهش و معلمان خبره شناسایی و اولویت بندی گردید. سپس برای اعتباریابی شایستگی های شناسایی شده، فهرست شایستگی ها در قالب پرسشنامه در اختیار معلمین قرار گرفت، نتایج نشان می داد که میزان شایستگی های پژوهشی معلمان در سطح مطلوبی قرار ندارد، که این شایستگی ها نشان دهنده ی میزان تخصص و مهارت و دانش پژوهشی معلمان نیز هست. سپس حیطه هایی که معلمین بیشترین نیاز به آموزش را داشتند اولویت بندی گردید. پایایی این پرسشنامه 90/0 محاسبه گردید. همچنین تفاوت معناداری بین وضعیت موجود پژوهش با وضعیت مطلوب پژوهش در بین معلمان وجود دارد. نظر به اینکه وضعیت پژوهش در بین معلمان مطلوب نیست، باید بر اساس اهداف مهم و کاربردی از جمله برگزاری دوره های عملی برای آموزش فرایند پژوهش، اختصاص ساعتی برای پژوهش، فراهم کردن شرایطی برای ترغیب معلمان به پژوهش، نیازسنجی پژوهشی برای مشخص کردن نیازها و علایق پژوهشی و... جهت بهبود ظرفیت و توانمندی های پژوهشی معلمان برنامه ریزی گردد.
مهدی ارخودی قلعه نوئی سید علی کیمیایی
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مهارت های حل مسئله بر ادراک حل مسئله و سازگاری دانش آموزان دبیرستانی و نیز مقایسه تاثیر این آموزش ها در مدارس شبانه روزی با مدارس عادی می باشد. جامعه این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر مشغول به تحصیل در دبیرستان های شهرستان باخرز می باشد نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های حل مسئله به روش مایکن بام در افزایش ادراک حل مسئله و نیز سازگاری کلی و ابعاد آن(سازگاری اجتماعی، سازگاری عاطفی و سازگاری تحصیلی) دانش آموزان موثر می باشد. همچنین تفاوتی بین تاثیر این آموزش ها بر ادراک حل مسئله و سازگاری کلی، اجتماعی و تحصیلی دانش آموزان مدارس شبانه روزی و مدارس عادی مشاهده نشد اما در سازگاری عاطفی تفاوت معنی داری بین مدارس عادی و شبانه روزی وجود دارد.
عصمت محسن زاده حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف
هدف اصلی این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش حل تعارض بر کاهش احساس تنهایی و دلزدگی زناشویی زنان متاهل خان? سلامت شهرداری منطق? چهار تهران بود. پژوهش حاضر جزء پژوهش های کاربردی و روش آن شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامع? آماری این پژوهش زنان مراجعه کننده به خانه سلامت منطق? چهار شهرداری تهران در زمستان 93 بودند. نمون? آماری این پژوهش شامل 20 زن بود. روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری در دسترس بود که نمونه پژوهش در دو گروه آزمایش و کنترل به صورت جایگزینی تصادفی ساده قرار گرفتند. برای گروه آزمایش ده جلسه آموزش حل تعارض برگزار شد. ابزار پژوهش پرسشنامه های احساس تنهایی و دلزدگی زناشویی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر آمار توصیفی از تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها نشان دادند که بین نمرات دلزدگی زناشویی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (p<0.01). همچنین بین نمرات احساس تنهایی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود ندارد (p>0.05). بنابراین می توان نتیجه گرفت آموزش حل تعارض مبتنی بر نظری? گاتمن بر کاهش دلزدگی زناشویی زنان متاهل شهرداری موثر است. این نتیجه درپیگیری هم تداوم داشت.
رحیم شالیان سید امیر امین یزدی
هدف اصلی این پژوهش، تلاش برای فراهم نمودن زمینه تحقق شانزدهمین گزاره ارزشی سند تحول بنیادین و یا به تعبیر دیگر محقق نمودن بعد کیفی عدالت تربیتی و ارتقای سطح پاسخ گویی نظام آموزشی برای تقویت بنیه علمی دانش آموزان با کاستی شنوایی بوده است. برای این منظور، با تأکید بر بینش مبتنی بر رویکرد «تحولی، تفاوت های فردی مبتنی بر ارتباط (dir)»، نخست نیازها و ظرفیت های افراد با کاستی شنوایی شناسایی شد و آنگاه در قالب پاسخ به دو سوال اصلی و پنج سوال فرعی، پس از تعیین نقاط قوت و ضعف برنامه درسی قصد شده موجود، مواضعی در قالب ویژگی عناصر برنامه درسی، برای امکان به فعلیت درآوردن ظرفیت های افراد جامعه هدف و رفع دشواری های آنان هدف گیری شد. از روش مطالعه موردی با هدف توصیفی برای تعیین نقاط قوت و ضعف برنامه درسی قصد شده موجود، از راهبردهای روش تحلیل مفهومی برای تعیین ویژگی عناصر برنامه درسی و از روش ارزشیابی تخصص-محور برای اعتبار سنجی الگو استفاده شد. برای جمع آوری اطلاعات: از تحلیل محتوای کیفی، مصاحبه نیمه ساختار یافته فردی و گروهی، پرسشنامه ، برای تحلیل داده ها: از روش تحلیل تأملی، تفسیر مفهومی، تلخیص و ارائه و نتیجه گیری، برای اعتباربخشی به یافته ها: از معیارهای چهارگانه منسوب به گابا و لینکلن و هم چنین معیارهای مورد نظر گال و بورگ و گال استفاده گردید. درک نقاط قوت و ضعف برنامه درسی قصد شده امکان می دهد که اظهار داریم، به رغم وجود ظرفیت های لازم در سطح برنامه درسی آرمانی، ماهیت متفاوت نیازهای افراد با کاستی شنوایی در سطح برنامه درسی رسمی نادیده گرفته شده و در واقع گفتمان "رویکرد مجوز" به جای "رویکرد تلفیقی-فرگیر" بر نظام آموزشی برای تعلیم و تربیت آنان حاکم گردیده است. در پاسخ سوال دوم با در نظر گرفتن اصول تعیین شده برای منطق برنامه (تفاوت های فردی، تعاملات هیجانی، تحولی بودن رشد)، ویژگی های عناصر نه گانه مورد نظر آکر به گونه ای تعیین شد که ماموریت اصلی عنصر دهم (منطق) و یا به تعبیر دیگر "متناسب سازی برنام?درسی دوره اول دبستان برای دست یابی آسیب دیده-گان شنوایی به قابلیت های تحولی-تعاملی مورد انتظار سنی" محقق گردد.
حلیمه صیادی حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف
فرضیه های پژوهش: راهبردهای مقابله ای و ابراز وجود میانجی رابطه بین هیجان خواهی و گرایش به اعتیاد است. راهبردهای مقابله ای هیجان مدار و مسئله مدار قادر به پیش بینی گرایش به اعتیاد هستند. ابراز وجود قادر به پیش بینی گرایش به اعتیاد است. مولفه هیجان خواهی( ماجراجویی، تجربه جویی، فقدان بازداری، حساسیت نسبت به یکنواختی) قادر به پیش بینی گرایش به اعتیاد هستند. جامعه : کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 94-93حجم نمونه و روش نمونه گیری:385 نفر و سهمیه ای ابزارهای پژوهش: مقیاس آمادگی به اعتیاد وید و بوچر، مقیاس راهبردهای مقابله با استرس موس و بیلینگز، مقیاس هیجان خواهی زاکرمن، پرسشنامه ابراز وجود گمبریل و ریجی.
عارفه رنجبر سید امیر امین یزدی
فرضیه ها و سوال ها : درمان عقلانی هیجانی رفتاری باعث کاهش معنادار استرس مادران کودکان نابینا می شود. درمان عقلانی هیجانی رفتاری باعث کاهش معنادار نشانگان افسردگی مادران کودکان نابینا می شود. درمان عقلانی هیجانی رفتاری باعث بهبود معنادار خودکارآمدی والدگری مادران کودکان نابینامی شود. جامعه : جامعه آماری پژوهش حاضر همه مادران کودکان نابینا در شهر مشهد که فرزندانشان در سال تحصیلی 92-93 در مدارس مخصوص نابینایان ثبت نام کرده بودند را شامل می شود . حجم نمونه: 20 نفر(10 نفر گروه کنترل،10 نفر گروه آزمایش) روش نمونه گیری: روش نمونه گیری در دسترس ابزارها : پرسشنامه استرس والدین، پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه خودکارآمدی والدگری پرس
حسن زارع محسن اصغری نکاح
هدف این پژوهش بررسی نقش سبک های هویت در میانجی گری رابطه تعارض والد- نوجوان و انگیزش پیشرفت تحصیلی نوجوانان دبیرستانی شهرستان مشهد انجام شد. جامعه آماری متشکل از تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر مشهد که در سال تحصیلی 94-93 مشغول به تحصیل بوده اند. از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 320 دانش آموز از 9 دبیرستان به عنوان نمونه نهایی انتخاب شدند و پرسشنامه های سبک هویت برزونسکی، انگیزه پیشرفت هرمنس و پرسشنامه تعارض والد- نوجوان بر روی آنان اجرا شد. داده های بدست آمده از طریق روش های آماری ضریب رگرسیون ساده خطی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان دهنده معنادار بودن نقش میانجی سبک های هویت در ارتباط بین انگیزه پیشرفت تحصیلی و تعارض والد- نوجوان بود. همچنین مشاهده شد که بین تعارض والد- نوجوان با انگیزه پیشرفت تحصیلی ارتباط منفی معناداری وجود دارد و بین تعارض والد- نوجوان با سبک های هویت اطلاعاتی و سردرگم/ اجتنابی ارتباط معناداری مشاهده شد. اما ارتباط بین تعارض والد- نوجوان با سبک هویت هنجاری معنادار نشد. همچنین نتایج بدست آمده نشان دهنده ارتباط معنادار آماری بین سبک های هویت اطلاعاتی و هنجاری با انگیزش پیشرفت در جهت مثبت و ارتباط منفی و معنادار سبک هویت سردگم/ اجتنابی با انگیزش پیشرفت بود. یافته های آماری دیگر نشان دهنده این بود که در سبک های هویتی تفاوت معناداری از لحاظ میزان تعارض والد- نوجوان وجود ندارد اما میزان انگیزش پیشرفت در این سه سبک تفاوت معناداری نشان داد.