نام پژوهشگر: مینا دشتی

طراحی خانه معاصر با تاکید بر سیر تحول نوع سکونت در زنجان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اسلامی تبریز - دانشکده مهندسی معماری و شهرسازی 1393
  مینا دشتی   محمد باقری

با شرایطی که پس از انقلاب صنعتی پیش آمد، نحوه نگرش به خانه تغییر یافت و در بسیاری موارد خانه به یک سرپناه تنزل پیدا کرد. غافل شدن از کیفیت ها و نیازهای روانی و معنوی انسان در زبان الگوی خانه و توجه صرف به کمیت ها در بسیاری از خانه های امروز، از یک سو و گسترش الگوهای سبک بین الملل که فاقد ارزشهای ملی، بومی، هویتی و معنایی است از دیگر سو نمود بحرانی است که ارزشهای خانه و خانواده ایرانی را تهدید می کند. پژوهش در پی پاسخ به این سوال است که الگوی مناسب مسکن امروز در شهر زنجان چیست؟ و ساختارهای بومی، فرهنگی و اجتماعی ساکنان شهر در گذشته و امروز و انتظاراتشان از آینده چه تاثیری بر الگوی مسکن خواهد گذاشت؟ هدف از طرح مسئله رسیدن به زبانی مشترک در مسکن امروز مبتنی بر ارزش ها و نیازهای مشترک انسانی در قالب الگویی است که ضمن ایجاد وحدت بین خانه ها پاسخگوی هویت فردی افراد نیز باشد. الگویی که ارزشهای بومی، فرهنگی، اجتماعی و اعتقادی مردم را در برداشته باشد. بر اساس فرضیه، در خانه هایی که زبان الگوی قوی دارند، الگوهای کالبدی خانه در ارتباط تنگاتنگ با هم و با الگوهای رفتاری و طبیعی قرار دارند. پژوهش با مطالعه کیفی در مورد خانه آغاز می شود و سپس با جمع آوری اطلاعات به روش مطالعات میدانی و کتابخانه ای به کشف الگوهای بومی خانه های زنجان و بررسی سیر تحول زبان الگو در خانه های زنجان خواهد پرداخت. پس از شناخت خانه های بومی به منظور شناخت هرچه بهتر نیازها و خواسته های مردم، احساس رضایت مردم از خانه تک واحدی و آپارتمان مسکونی مورد مقایسه قرار می گیرد. نهایتا الگوهایی برای سکونت در سه مقیاس کلان، میانه و خرد ارائه شده و مجموعه ای از خانه ها، مطابق با نوع سکونت امروز و ساختارهای زبان الگوی پیشنهادی، طراحی می شود. یافته پژوهش نشان می دهد که عناصر زبان الگوی خانه های متداول امروز از هم گسیخته اند و الگوهای فضایی- رویدادی از هم جدا شده اند. با غلبه نگرش فرم گرا و کالبدی در خانه های معاصر، سازمان اجتماعی-ادراکی مسکن مورد غفلت واقع شده و نقش زبان الگوی رویداد ها (طبیعت، احساس ،رفتار و عاطفه انسان) به فراموشی سپرده شده است. شناسایی الگوهای فضایی-رویدادی، نشان می دهد که طراحی خانه با توجه به الگوی رویداد های طبیعی و انسانی برای خلق خانه هایی پایدار و سازگار با نیازها و انگیزه های ساکنان اجتناب ناپذیر است. احیای الگوی رویدادهای طبیعی (ارتباط و استفاده از طبیعت) و الگوی رویدادهای فیزیکی-حسی (به کار گیری حواس بینایی، بویایی ولامسه)، ادراکی (تقویت حس تشخص، تنوع، انعطاف پذیری)، الگوی رویداد های رفتاری (پاسخ گویی به نیاز های مشترک همسایگی و بین فردی درون خانواده) و الگوی رویداد های عاطفی (احترام به حس دلبستگی ،عزت نفس وخاطره ساکنان) از طریق باز آفرینی سازمان فضایی مناسب، تنوع بخشی به فضاهای سکونتی و پرداختن به جزئیات طراحی مسکن امکان پذیر است. به این ترتیب زبان الگوی رفتاری- فضایی احیا شده و سکونتگاه ها به مرور زمان توسط مردم، نیازها وانگیزه هایشان تکامل یافته و رشد می کنند؛ سکونتگاه هایی که زبان ساخت آن را خود ساکنان فهم کرده و قادر به تحول و توسعه آن باشند.