نام پژوهشگر: علیرضا ذوالقدر اصلی
جواد پیشان علیرضا ذوالقدر اصلی
ofdm(orthogonal ferquency division multiplexing) حالت خاصی از سیستمهای چند حاملی است که در آن اطلاعات با نرخ بیت بالا به چند دسته موازی با نرخ بیتهای پایین تر تفکیک می شود و هر دسته به وسیله زیر حاملهای متعامد مدوله می گردند. انگیزه اصلی استفاده از ofdm مقاومت این سیستم در کانالهای چند مسیری می باشد. خصوصیت برتر ofdm نسبت به سایر سیستمهای چند حاملی باعث کاهش isi و در نتیجه افزایش کارایی سیستم در کانالهای چند مسیره می گردد. چندین استاندارد بی سیم نیز از این تکنیک استفاده می کند. علی رغم کاربردهایی که از تکنیک ofdm می شود ولی این تکنیک به عواملی از قبیل شیفت فرکانسی و شیفت داپلرو مانند آن که باعث از بین رفتن تعامد زیرحاملها می شوند حساسیت داشته و باعث پدیده ici(inter-carrier interference) می گردد که بازده سیستم را کاهش می دهد. روشهای مختلفی برای کاهش ici در سیستمهای ofdm همانند روشهای خود حذفیsc (selfcancellation) ، استفاده از فیلترهای کالمن (extended kalman filter) و روشهای تخمین ml(maximum likelihood) بکار گرفته شده اند. در این پایان نامه کاهش اثر پدیده ici را با استفاده از روشهای ارسال دسته ای رشته ها pts(partial transmit sequence) و هم چنین نگاشت انتخابی slm(selected mapping) مورد بررسی قرار می دهیم. در این رساله ، ابتدا در فصل 1 تاریخچه ای از سیستمهای ofdm بیان شده است و سپس در فصل دوم مروری کلی بر ساختار این سیستمها بیان گردیده است. فصل 3 به بیان ici و شرح عواملی که باعث ایجاد ici می شوند می پردازد. در فصل 4 پارامترهایی که می توان توسط آنها ici را مقایسه نمود، ذکر شده است. در فصل 5 و 6 به بیان تکنیکهای کاهش ici و شبیه سازی آنها پرداخته شده است و در فصل 7 نتیجه گیری و پیشنهادات را معرفی می نماید.
ارمین دهقانی علیرضا ذوالقدر اصلی
با پیشرفت سریع مخابرات بی سیم تعداد بیشماری سیستم های ارتباطی در باندهای مجوزدار و بدون مجوز به وجود آمده اند که برای کاربردهایی مثلgsm استفاده می گردند. بر اساس گزارش سازمان جهانی مخابرات ، تعداد زیادی از این باندهای فرکانسی، در زمان و مکان های مختلف بدون استفاده هستند]1.[ این مساله باعث شده است که طیف فرکانسی به طور مناسبی مورد بهره وری قرار نگیرد. برای آنکه دسترسی به باندهای فرکانسی به صورت پویا امکان پذیر باشد، تکنولوژیی به نام رادیوی هوشمند به وجود آمده است که باعث افزایش ظرفیت در سیستم های مخابراتی بدون سیم می گردد. این سیستم از دو نوع کاربر تشکیل شده است.کاربران اولیه و کاربران ثانویه . کاربران ثانویه کاربرانی هستند که مجوز استفاده از باندهای فرکانسی را ندارند؛ به این معنی که طیف فرکانسی خاصی به آن ها اختصاص داده نشده است. کاربران اولیه دارای مجوز استفاده از باندهای فرکانسی می باشند. سیستم های رادیوشناختی این امکان را به وجود می آورند که کاربران ثانویه بتوانند از باندهای فرکانسی کاربران اولیه البته در زمان ها و مکان هایی که کاربران اولیه به باندهای فرکانسی نیازی نداشته باشند، استفاده نمایند.
رویا مبارکی محمد علی مسندی شیرازی
این پایان نامه روی ردیابی خودکار چندین چهره که هم اکنون یک مسئله ی پرچالش در کاربردهایی نظیر ارتباط متقابل انسان و کامپیوتر، سیستم های دیده بانی و امنیت هوشمند میباشد، تمرکز دارد. از آن جا که آشکارسازی چهره مرحله ی مقدماتی بسیاری از کاربردها از جمله ردیابی چهره میباشد، ابتدا ضمن مطالعه ی انواع روش های آشکارسازی و مزایا و معایب هر کدام، یک آشکارساز چهره ی مناسب به منظور استفاده در سیستم ردیاب انتخاب و پیادهسازی میگردد. این آشکارساز از ترکیب آدابوست و رنگ پوست استفاده میکند. الگوریتم ردیابی نیز در دو مرحله پیادهسازی میگردد. در مرحلهی اول روشهای مختلف ردیابی یک چهره و مزایا و معایب هر کدام را بررسی مینماییم تا بتوان بهترین روش را برای مرحلهی بعد که ردیابی چندین چهره میباشد بهکار گرفت. سپس به منظور بهبود عملکرد الگوریتم ردیابی و افزایش دقت آن یک روش پیشنهادی جدید بر اساس ترکیب و پارتیکل فیلتر بر اساس رنگ ارائه می گردد. در این روش از یک معیار جدید جهت تشخیص مخفیشدگی کلی و سپس ارائهی راهحلی برای آن استفاده شده است. همچنین از یک معیار جدید دیگر به نام تصویر به منظور آشکارسازی خودکار چهرههای جدید و نیز بازیابی چهرههای مخفیشده پس از خروج از مخفیشدگی استفاده میگردد.
مهدی مایلی علیرضا ذوالقدر اصلی
در این پایان نامه، هدف اصلی بحث درباره نقش الگوریتم های مختلف آشکارسازی در عملکرد سیستم های مخابراتیmimo است. بنابراین، در ابتدا مدل عمومی و کلی این سیستم ها معرفی شده است و سپس مزایای بهکارگیری آنها در مخابرات بیسیم بیان گردیده است. تمرکز اصلی این پایان نامه بر روی الگوریتم های آشکارسازی است که برای دمدولاسیون داده های ارسالی از آنتن های فرستنده به کار می روند و برای تحلیل، از مدل عمومی پیش تر مطرح شده برای سیستم هایmimo استفاده می گردد. از آن جا که در این پایان نامه، علاقه اصلی ما به نکات مربوط به الگوریتم های مختلف آشکارسازی است، همواره این فرض را در نظر گرفتیم که کانال از قبل به صورت کامل و دقیق تخمین زده شده است. روش های مشهور عملی برای آشکارسازی در سیستم های mimo از قبیل آشکارسازهای خطی، آشکارسازهای v-blast، آشکارسازهای qrm-ml و آشکارسازهای کروی مورد بررسی قرار می گیرند و ایده های اصلی و اساسی این آشکارسازها به صورت جزئی مورد کنکاش قرار می گیرد. هم چنین، نقاط قوت و ضعف این آشکارسازها بیان گردیده و کارایی آن ها، با استفاده از شبیه سازی های متعدد و نمودار های نرخ خطای سمبل بر حسب نسبت انرژی سیگنال به نویز در هر بیت در ورودی گیرنده بررسی و مقایسه شده است. علاوه بر آن، از آن جا که یک فاکتور مهم در انتخاب و به کارگیری هر روش آشکارسازی، میزان پیچیدگی محاسباتی آن است، نکات و مسائل مربوط به این موضوع به صورت نمودارها و جدول هایی برای بحث در مورد پیچیدگی روش های مختلف آشکارسازی mimo، فراهم آورده شده است.
سید محمد رضا موسوی عزیزاله جمشیدی
به دلیل اهمیت و کاربردهای روزافزون مخابرات زیر آب، بررسی محیط انتشار و قوانین حاکم بر انتشار صوت در زیر آب بسیار مهم می باشد و از آنجا که انجام آزمایش های عملی در محیط دریا بسیار مشکل و پرهزینه است ارائه ی مدلی از کانال مخابراتی زیر آب بسیار سودمند و پرکاربرد می باشد. علاوه بر آنکه وجود مدل کانال زیر آب نیاز به انجام آزمایش های عملی را بسیار محدود می کند، به وسیله ی این مدل می توان روش های پردازش سیگنال را بر روی سیستم های مختلف آزمایش کرده و عملکرد آن ها را تحلیل و اقدام به بهبود آن ها نمود. منظور از مدل کردن کانال آن است که با داشتن مشخصات کانال زیر آب بتوان پاسخ کانال را بدست آورد به نحوی که با دادن ورودی دلخواه به این مدل بتوان خروجی کانال را بدست آورد. در این پایان نامه علاوه بر بررسی حالت غیرتصادفی و ساکن کانال، بیشترین توجه خود را روی تغییرات آماری کانال متمرکز کرده ایم. ابتدا به بررسی مختصری در مورد مشخصه های مهم در مخابرات زیر آب پرداخته و سپس مدل های ارائه شده در منابع برای انتشار صوت در زیر آب را بررسی می کنیم. در ادامه ی پایان نامه به بررسی برخورد موج صوتی با سطح متلاطم دریا می پردازیم و توزیع موج پراش شده از سطح را بررسی کرده و تابع چگالی موج پراش شده را به صورت تحلیلی و برای حالتی که دامنه ی نسبی تلاطم دریا زیاد نباشد، بدست می آوریم. برای بدست آوردن تابع چگالی احتمال موج پراش شده از سطح دریا، لازم است که از یک مدل مناسب برای مدل کردن تلاطم سطح دریا استفاده شود که ما نیز همین کار را انجام داده ایم. در شرایط میدان دور، می توان با قدری تقریب این تابع چگالی احتمال را به صورت ساده تری محاسبه کرد که این کار نیز در پایان نامه صورت گرفته است. کار دیگری که در این پایان نامه صورت گرفته است، بدست آوردن میانگین موج صوتی پراش شده از سطح دریا در شرایط مختلف سرعت باد و مکان دریا، و با فرض تصادفی بودن عمق فرستنده و گیرنده می باشد. در بدست آوردن این میانگین محدودیتی برای دامنه ی تلاطم سطح دریا در نظر گرفته نشده است.
صابر نوروزپورلاری مهران یزدی
در این پایان نامه پس از مطالعه روش های موجود در زمینه های طبقه بندی بدون ناظر، روش های تلفیق تصاویر نور حساس و چندطیفی و روش های بهینه سازی از جمله الگوریتم های ژنتیک و آموزش-یادگیری، روشی جهت بهبود کیفیت تصاویر سنجش از دور با استفاده از بهینه کردن ترکیب روشهای موجک با حفره و ihs ارائه می دهد و سپس جهت طبقه بندی تصاویر از این روش کمک می گیرد. نتایج بدست آمده از اعمال الگوریتم ها بر روی 4 داده تصاویر ikonos و landsat نشان داده که این روش تلفیقی ابداعی توانسته نتایج طبقه بندی تصاویر سنجش از دور را بهبود بخشد.
سیما بحرانی علیرضا ذوالقدر اصلی
یکی از اهداف سیستم¬های مخابراتی بی¬سیم نسل جدید، دست¬یابی به نرخ ارسال داده بالا و هم¬چنین بازده طیفی مناسب در طیف وسیعی از محیط¬های انتشار می¬باشد. رشد سریع ارتباطات بی¬سیم در دهه-های اخیر، یافتن راه¬های جدید برای بهبود بازده طیفی سیستم را اجتناب¬ناپذیر نموده است. یکی از راه-حل¬های مناسب در سیستم¬های چند¬حاملی مانند ofdm استفاده از مدولاسیون وفقی می¬باشد. در سیستم ofdm وفقی نوع مدولاسیون برای هر یک از زیر¬حامل¬ها بر اساس وضعیت کانال انتخاب می-شود. با به¬کار¬گیری مدولاسیون وفقی بازده طیفی سیستم به مقدار قابل¬توجهی بهبود می¬یابد، اما چالش¬های جدیدی ایجاد می¬شود که یکی از مهم¬ترین آنها عدم آگاهی گیرنده از نوع مدولاسیون به کار رفته است. روش مرسوم این است که اطلاعات مربوط به نوع مدولاسیون در خود سمبل¬های ارسالی قرار داده شود، که در این صورت بازده داده به مقدار قابل¬توجهی کاهش می¬یابد. برای اجتناب از کاهش بازده داده، روش دیگر این است که گیرنده تلاش کند از تکنیک¬های تشخیص کور نوع مدولاسیون استفاده نماید. استفاده از تشخیص کور نوع مدولاسیون به جای علامت¬دهی، باعث افزایش بازده طیفی و بهبود بازده کلی سیستم می¬گردد. در این پایان¬نامه، به مسأله تشخیص کور نوع مدولاسیون در سیستم ofdm وفقی پرداخته شده است. برای انجام این کار، ابتدا روش¬های موجود بررسی شده و سپس برای بهبود عملکرد تشخیص کور نوع مدولاسیون روشی ارایه شده است که از پیش¬بینی کانال و هم¬چنین از یک روش موثر کاهش نویز مشاهدات کانال بهره می¬برد. هم¬چنین برای مقایسه روش¬های مطرح شده، شبیه¬سازی¬های مختلفی انجام شده است. در بخش بعدی پایان¬نامه، به محاسبه تقریبی احتمال خطا در تشخیص نوع مدولاسیون در یک زیر¬حامل برای یکی از روش¬های مطرح شده پرداخته شده است.
سونیا شعبانی علیرضا ذوالقدر اصلی
در این رساله به معرفی کد باروز ویلر می پردازیم و سپس این کد را همراه با مکمل های آن روی متن و تصویر اعمال می کنیم.ابن الگوریتم را همچنین روی یک لوگو اعمال می کنیم و عملیات واتر مارکینگ را انجام می دهیم.با استفاده از این تبدیل،دو الگوریتم پیشنهادی در این پایان نامه عنوان شده است که این دو الگوریتم با دو متد دیگر واترمارکینگ مقایسه شده است و سپس حملات متعددی روی آنها اعمال کرده ایم.نتایج نشان می دهد که الگوریتم پیشنهادی دوم ما عملکرد بهتری دارد.
علی امیرحمیدی جهرمی علیرضا ذوالقدر اصلی
با گذشت بیش از یک دهه از ظهور واترمارکینگ دیجیتال، این صنعت هنوز هم به عنوان یک صنعت جوان مطرح است. با وجود اینکه به طور گسترده در کاربردهای مربوط به امنیت از قبیل حفاظت از حق مولف مورد استفاده قرار گرفته است اما مطالعات کمی بر روی سالم باقی ماندن واترمارک های جایگذاری شده در محیط های خصومت آمیز انجام شده است. در این پایان نامه نشان داده می شود که کمبود چنین ارزیابی هایی منجر به نقص های امنیتی در برابر تحلیل های آماری از قبیل حملات تبانی می شود. چنین حملاتی چندین سند واترمارک شده را در نظر می گیرند و از ترکیب کردن آن ها با یکدیگر برای تهیه یک محصول بدون واترمارک استفاده می کنند. این خطر با در نظر گرفتن ویدیوی دیجیتال بیشتر می شود چرا که هر یک از فریم های تنهای ویدیو را می توان به عنوان یک سند واترمارک شده در نظر گرفت. برای مقابله با چنین ضعف هایی روش ها و ابزارآلاتی تولید شده است. از مهم ترین روش هایی که دراینجا مورد بررسی قرار می گیرد واترمارکینگ جبران سازی حرکت است که از آن برای تولید واترمارک هایی که توانایی مقابله با انواع حملات را دارد، استفاده می شود.
اعظم کرمی رباطی علیرضا ذوالقدر اصلی
امروزه تصاویر ابرطیفی در کاربردهای عملی گوناگون مانند تشخیص سطح زمین، تحلیل نوع خاک، کشاورزی (به عنوان مثال تشخیص گونه های گیاهی)، مطالعات محیطی و غیره مورد استفاده قرار می گیرند. در اکثر کاربردها جهت استخراج صحیح اطلاعات، کیفیت تصاویر به عبارت دیگر میزان سیگنال به نویز تصاویر می بایست از میزان مناسب برخوردار باشد. علیرغم پیشرفتهای قابل ملاحظه در سنسورهای مورد استفاده جهت عکسبرداری تصاویر ابرطیفی، این سنسورها به سبب وجود پاسخ غیرخطی در باندهای طیفی مختلف تصاویر، نسبت به نویز حساس هستند. این امر سبب گردیده، اطلاعات استخراج شده از تصاویر آغشته به نویز باشد. حضور نویز به علت محونمودن لبه های اهداف موردنظر سبب کاهش چشمگیر دقت کلاس بندی در این تصاویر می گردد. نکته مهم دیگر این است که تصاویر ابرطیفی دارای ابعاد گسترده هستند، بنابراین ذخیره سازی و ارسال این نوع داده ها نیازمند حجم بالا و صرف زمان زیاد است. در این پایان نامه روشهای نوین جهت فشرده سازی و کاهش نویز در تصاویر ابرطیفی با استفاده از آنالیز تنسوری مورد مطالعه قرار-می گیرد. در سالهای اخیر روشهای گوناگونی در آنالیز تنسوری مانند، tucker، parafac وindscal معرفی گردیده که یکی از تجزیه های مفید و کارا تجزیه tucker می باشد. در واقع این روش توسعه مرتبه بالاتر تجزیه مقادیر تکین است. این تجزیه این امکان را فراهم می کند که برای هر یک از ابعاد داده های چند بعدی مقدار مطلوب را انتخاب نمود. این امکان سبب گردیده که تجزیه tucker در مقایسه با دیگر تجزیه های تنسوری در کاربردهای فشرده سازی نتایج بهتری را ایجاد نماید. جهت بهبود کارایی تجزیه tucker در امر فشرده سازی می توان این روش را با تکنیکهای دیگر موجود در فشرده سازی مانندdct ، موجک و jpeg2000 ادغام نمود. تصاویر ابرطیفی به عنوان داده سه بعدی (تنسور سه بعدی)، دو بعد در فضای مکانی و یک بعد در راستای باندها (فرکانس) در این پایان نامه در نظرگرفته می شوند. این تصاویر حاوی دو نوع همبستگی در راستای باندها و همچنین پیکسلهای مجاور در یک باند هستند. این ویژگی سبب توسعه الگوریتم های فشرده سازی کارآ در این تصاویر گردیده است. در این پایان نامه چهار روش جدید جهت فشرده سازی تصاویر ابرطیفی معرفی می شود. نخستین روش فشرده سازی برمبنای استفاده از الگوریتم ژنتیک و تجزیه tucker پایه گذاری می گردد. این روش gatd نامگذاری شده و از اطلاعات همبستگی مکانی و طیفی به طور همزمان جهت فشرده سازی استفاده می نماید. تجزیه tucker دارای پارامترهای قابل تغییر مرتبط با ابعاد هسته تنسور است و میزان فشرده سازی نسبت به این مقادیر بسیار حساس می باشد بنابراین در این روش یک تابع هزینه وابسته به این پارامترها ارایه نموده و برای حل این تابع از الگوریتم ژنتیک استفاده شده است. در این روش تابع هدف، دستیابی به حداکثر فشرده سازی در یک مقدار مشخص psnr است. در روش دوم از ادغام تجزیه tucker با روش dct استفاده می گردد. در این روش تجزیه tucker به ضرایب 3d-dct اعمال می شود. اکثر ضرایب3d-dct در تصاویر ابرطیفی دارای مقادیر نزدیک به صفر هستند. این مساله سبب می گردد میزان فشرده سازی در الگوریتم معرفی شده افزایش یابد. در الگوریتم سوم فشرده سازی، ادغام تبدیل موجک گسسته وتجزیه tucker مورد توجه قرار گرفته است. در این روش تجزیه tucker به ضرایب موجک باندهای طیفی تصاویر اعمال می شود. تبدیل موجک گسسته، سبب تقسیم مناسب تصاویر ابرطیفی اولیه به یکسری زیرتصاویر با ابعاد کوچکتر می گردد. سپس تجزیه tucker انرژی موجود درزیر تصاویر رابه طور قابل ملاحظه کاهش می دهد و این مساله سبب بهبود کارایی الگوریتم در فشرده سازی تصاویر ابرطیفی می گردد. در روش چهارم فشرده سازی تصاویر ابرطیفی، هدف حداقل کردن میزان mse با در نظرگرفتن همبستگی مکانی و طیفی به طور همزمان است. جهت دستیابی به این هدف ابتدا تکنیک jpeg2000 در راستای مکانی برروی تصاویر ابرطیفی اعمال می گردد. در ادامه تجزیه tucker به منظور دستیابی به میزان فشرده سازی بالاتر استفاده می گردد. در این روش یک مساله بهینه سازی با هدف دستیابی به حداقل میزان mse با قید میزان فشرده سازی مشخص، معرفی گردیده است.جهت حل این مساله از تکنیک بهینه سازیpso کمک گرفته می شود. نتایج بدست آمده پس از اعمال الگوریتم های فشرده سازی معرفی شده در بالا بر روی داده های واقعی ابرطیفی در مقایسه باروشهای فشرده سازی معروف در این زمینه مانند 3d-speck و pca+jpeg2000 بیانگر کارایی شایسته تر الگوریتم های فوق است. نکته شایان ذکر این است که عملکرد الگوریتم های معرفی شده در نرخ فشرده سازی بالا در مقایسه با دیگر روشها، از بهبود کفیت (snr بالاتری) قابل توجه ای برخوردار است. درپایان علاوه بر روشهای فشرده سازی ذکر شده در بالا، یک روش نوین و کارا نیز جهت نویززدایی در تصاویر ابرطیفی معرفی می-گردد. این روش که با عنوان gktd نامگذاری می شود. از ویژگیهای کارا تبدیل کرنل استفاده می کند. در این روش ابتدا داده اولیه با اعمال کرنل مناسب ازفضای اولیه به فضای مشخصه با ابعاد بالاتر انتقال می یابد. سپس تجزیه tucker بر روی فضای مشخصه اعمال می شود. در ادامه الگوریتم ژنتیک جهت تعیین ابعاد هسته تنسور tuckerدر فضای کرنل استفاده می شود. کارایی این الگوریتم با روش بدون کرنل gtd و یک روش معروف نویززدایی تصاویر ابرطیفی (ادغام تبدیل موجک وpca) مقایسه گردیده است. نتایج شبیه سازی در حضور نویزهای گاوسین و ضربه نشان دهنده عملکرد بهتر روش پیشنهادی است.
محسن بیات مهران یزدی
فرآیند ارسال ویدئو چالشی است که برای بهبود کیفیت آن تلاش های بسیاری شده است. بدین منظور در یک بخش از سیستم های چند ورودی- چند خروجی(mimo) برای بهره گیری از ویژگی این سیستم ها و بهبود عملکرد فرآیند ارسال ویدئو سود می جویند و در بخش دیگر با استفاده از ویژگی های خود ویدئو کیفیت ارسال را بهبود می بخشند. استفاده از مشخصات کانال mimo و تحلیل خود سیگنال ویدئو با دو روش تبدیل موجک و تشخیص لبه به عنوان میزان و سنجش حرکت در هر فریم ویدئو، از این نوع تلاش ها هستند. در این پایان نامه محتویات درونی ویدئو یا اطلاعات فریم به 2 صورت دسته بندی شده است. صورت اوّل اولویت بندی اطلاعات درونی هر فریم(تحلیل مکانی) و صورت دوم برچسب زنی هر فریم به پُرتحرک یا کم تحرک(تحلیل مکانی و زمانی) هستند. در این جا با ترکیب این دسته بندی ها و مشخصات کانال، 4 الگوریتم تعریف شده است. در یک الگوریتم اولویت بندی اطلاعات هر فریم با تبدیل موجک و بر آن اساس ارسال هر بخش با مُد متفاوت انجام می گیرد(حالت اصلاح شده این روش هم عدم ارسال کم اهمیت ترین بخش اطلاعات است). الگوریتم دیگر بر اساس تست کانال به همراه اولویت بندی اطلاعات، برای انتخاب مُد ارسال با توجه به اهمیت اطلاعات و شرایط کانال است. در الگوریتم سوم دسته بندی فریم ها به پُرتحرک و کم تحرک صورت گرفته و ارسال هر فریم با کد متناسب نیز پیشنهاد شده است. در الگوریتم آخر فریم های ارسالی به فریم های پُرتحرک و کم تحرک تقسیم شده و تصمیم بر نحوه ارسال هر فریم بر اساس حالت کانال و پُرتحرک یا کم تحرک بودن تصویر انجام می گیرد. برای این الگوریتم ها روش های مختلف ارسال مخابرات mimo بررسی و بهترین روش از لحاظ عملکرد نرخ خطای بیت در مقابل نسبت توان، زمان مصرفی، کیفیت تصویر فریم دریافتی و مُصالحه ای از تمام این ویژگی ها، پیشنهاد شده است.
روحیه سلطانی میرآباد علیرضا ذوالقدر اصلی
سیستم های بی سیم سلولی cdma همواره دچار تداخل های چند مسیرگی و چند کاربری هستند زیرا کدهای مورد استفاده در این سیستم ها دارای خواص تعامد عالی و مطلوب نبوده و سیگنال های دریافتی در اثر عبور از مسیرهای مختلف و عدم سنکرون بودن کاربران، تعامد خود را از دست می دهند. در سال های اخیر کشف کدهای هوشمند دارای پنجره عاری از تداخل (ifw) زمینه را برای ایجاد سیستم داپلکس جدیدی با نام تکنیک تقسیم کد فراهم آورده است. در این سیستم با توجه به خواص عالی کدها، تداخل های بین سمبلی و بین کاربری به شرط قرار گرفتن میزان تأخیر سیگنال متداخل در ifw قابل حذف می باشند. در این تحقیق انواع کدهای هوشمند و بسترهای پیاده سازی این کدها بررسی و روش تولید آن ها ارائه شده است. در ادامه تحقیق به ساختار کد هوشمند جدیدی که دارای ifw بسیار طویل تر از کدهای سابق می باشد، دست یافته شده است و روش تولید این دسته کدها نیز ارائه شده است. در سیستم های پیاده شده، عملکرد کدهای هوشمند بسیار مطلوب تر از کدهای کلاسیک cdma بوده و نرخ خطای بیت را به صورت قابل توجهی کاهش می دهند. نهایتاً تلفیق این کدها با تکنیک ofdm بررسی شده است
معین حداد علیرضا ذوالقدر اصلی
در این پایان نامه یک سیستم شناسایی اتوماتیک مدولاسیون های خطی و غیرخطی دیجیتال مبتنی بر مشخصه استخراج شده از سیگنال دریافتی ارائه شده است. در زیرسیستم استخراج مشخصه، از تبدیل ویولت گسسته برای تجزیه سیگنال دریافتی به زیرباندهای فرکانسی استفاده می شود و سپس آماره های مرتبه بالا شامل ممان های مرتبه 3 الی 2 ، واریانس و اینتروپی ویولت تطبیقی از این زیرباندها استخراج شده و بردار مشخصه را برای زیرسیستم طبقه بندی کننده مدولاسیون تشکیل می دهند. در این ساختار، شبکه عصبی مصنوعی در زیرسیستم طبقه بندی کننده نوع مدولاسیون بکار می رود. سیستم شناسایی مدولاسیون ارائه شده با خطای قابل قبولی توانایی شناسایی مدولاسیون های مورد بررسی را دارد. سیستم ارائه شده در مواجه با شکل پالس های مختلف و سیگنال دارای آفست فرکانس حامل نیز عملکرد مناسبی از خود نشان می دهد. از مزایای این سیستم می توان به پیچیدگی محاسباتی کم و درصد خطای قابل قبول نسبت به سایر روش ها اشاره کرد. با توجه به شبیه سازی های انجام شده و سهولت نسبی و کم بودن حجم محاسبات در سیستم ارائه شده، امید به استفاده عملی از آن در آینده می رود.
علیرضا زارع علیرضا ذوالقدر اصلی
چکیده ندارد.