نام پژوهشگر: زینب محمد ابراهیمی
فرشته راهب مریم سادات غیاثیان
در این تحقیق تلاش شده است تا نگرش افراد نسبت به واژگان قرضی موجود در زبان کردی ، در شهرستان مهاباد بررسی شود. در این تحقیق 400 آزمودنی، از مناطق مختلف شهرستان مهاباد به صورت تصادفی انتخاب شدند. آزمودنیها بر اساس الگوی پژوهشی پاراشر(1980) در گروه های سنی ( 17 الی 25 ، 26 الی 65 و بالای 65 سال ) و سطح تحصیلات ( بی سواد، زیر دیپلم، دیپلم، بالای دیپلم و بالای کارشناسی ) مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور جمع آوری داده ها، پرسشنامه کتبی مورد استفاده قرار گرفت که بخشی از آن برگرفته از الگوی پژوهشی داوری (1384) و بخش دیگر آن تا حدودی ابداعی می باشد. در بخش اول پرسشنامه به منظور بررسی نگرش افراد نسبت به واژگان قرضی بر اساس احساس و آگاهی آنان ، پرسشهایی در نظر گرفته شده اند که با سه گزینه موافق ، مخالف و بی نظر مورد سنجش قرار می گیرند. در بخش دوم پرسشنامه ، نگرش افراد بر اساس رفتار زبانی آنان مورد بررسی قرار می گیرد و به همین منظور تعدادی واژه با معادل های قرضی رایج در جامعه ی زبانی ، از زبانهای مختلف از قبیل فارسی ، عربی، ترکی و اروپایی آورده شده اند و از پاسخگویان خواسته شده تا به ترتیبی که واژه ها را به کار می برند، بر اساس اولویت ، از بزرگ به کوچک (5،4، 3... و1) شماره گذاری نمایند. در هر ردیف یک ستون نیز جهت واژه هایی که افراد پیشنهاد می دهند ، در نظر گرفته شده است. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، اطلاعات توسط کامپیوتر پردازش شدند. روش های آماری خی دو و واکاوی واریانس یکسویه جهت تجزیه و تحلیل داده ها به کار گرفته شدند. تفاوتهای نگرشی افراد نسبت به واژگان قرضی با توجه به گروه های سنی و تحصیلی مختلف، از نظر آماری ارائه شده اند. واکاوی یافته ها نشان می دهد که در بسیاری از موارد رابطه معنی داری میان متغیرهای سن و میزان تحصیلات با نگرش افراد نسبت به واژگان قرضی وجود دارد. به عنوان مثال با افزایش سن ، میزان گرایش به واژه های قرضی جایگزین واژه ی تابو کاهش می یابد و بالعکس با افزایش میزان تحصیلات ، گرایش بیشتری بهاستفاده از این واژه ها مشاهده می شود؛ به طوری که افراد بی سواد ، کمترین گرایش را به این واژه ها داشته اند. همچنین با افزایش سن، فراوانی انتخاب واژه های قرضی اروپایی کاهش یافته و بالعکس فراوانی انتخاب واژه های قرضی ترکی افزایش می یابد.با افزایش تحصیلات نیز میزان آگاهی نسبت به زبان فارسی و انگلیسی افزایش می یابد. یافته های تحقیق نشان می دهد که در بسیاری از موارد بین مولفه های سازنده نگرش ، یعنی احساس، آگاهی و رفتار عدم هماهنگی وجود دارد. به عنوان مثال افراد سالخورده با این که بیشترین احساس مثبت و آگاهی را به زبان عربی ابراز داشته اند، اما در عمل کمترین فراوانی انتخاب این واژه ها را به خود اختصاص داده اند و یا رده های سنی (26 الی 65 سال) با وجود این که بیشترین احساس منفی را نسبت به زبان فارسی داشته اند، لیکن بیشترین فراوانی کاربرد این واژه ها مربوط به این افراد است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که افراد تقریباً در تمامی رده های سنی و تحصیلی، احساس مثبتی نسبت به زبان کردی ابراز داشته اند، هر چند عملاً در بسیاری از موارد از معادل های قرضی این واژه ها استفاده نموده اند
لیلا اردبیلی بهزاد برکت
در این پژوهش با عنوان "معناشناسی شناختی و نقش نظریه آمیختگی مفهومی در قصههای عامیانه ایرانی" تلاش ما آن است که با توجه به دستاوردهای معناشناسی شناختی به طور عام، و نظریه آمیختگی مفهومی به طور خاص، تخیل، تصویرسازی و ماهیت پویایی و خلاقیت فرایندهای ساخت معنا را در قصههای عامیانه ایرانی مورد بررسی قرار دهیم تا شاید از این رهگذر بتوانیم به تحلیل و خوانش دقیقتری از این روایتها دست یابیم. ژ. فوکونیه و م. ترنر در کتاب شیو? اندیشیدن ما (2002)، چهارچوب نظری آمیختگی مفهومی را به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار داده اند، پژوهش حاضر با توجه به تحقیقات و بررسیهای این دو اندیشمند، نخست رویکرد نظری آمیختگی مفهومی را معرفی می کند و سپس بر مبنای آن به توصیف و تبیین چگونگی فرایند معناسازی و شخصیت پردازی در 10 قصه از قصه های عامیانه ایرانی که به صورت تصادفی انتخاب شده اند می پردازد. فرض ما این است که خلاقیت و پویایی فرایندهای معناساز موجود در قصه های عامیانه به استناد انگارههای نظری? آمیختگی، تا حد زیاد و البته به شکل تازهای، قابل تبیین است. نتایج برآمده از تحقیق موید این فرض هستند و نشان میدهند که نظریه آمیختگی مفهومی نه تنها قابلیت و ظرفیت کافی برای توصیف خلاقیت و پویایی این فرایندها را دارد بلکه تبیین متفاوت و تازهای از آنها ارائه میکند.
فرشته سراج زینب محمد ابراهیمی
چکیده ندارد.
لیلا پاینده زینب محمد ابراهیمی
این تحقیق با تکیه بر اصول سخن کاوی و با استفاده از آرای هلیدی و حسن به بررسی عوامل انسجامی در دو سوره نمل و فجر می پردازدواز آنجایی که در ترجمه این کتاب آسمانی بافتارونظام متنی از اهمیت خاص برخوردار است به مقایسه و بررسی این عوامل در ترجمه فارسی آنها می پردازد.سوره نمل سوره27قران و دارای 93آیه است و سوره فجر سوره 89قران با 30آیه می باشد و ترجمه این سوره ها متعلق به مهدی الهی قمشه ای است.پس از بررسی عوامل انسجامی این نتایج به دست آمد:1-عوامل انسجامی موجود در متن سوره ها با عوامل انسجامی موجود در ترجمه مطابقت کامل ندارند.2-عامل انسجامی ارجاع در متن دو سوره و ترجمه آنها بیشترین کاربرد را دارد.