نام پژوهشگر: شادی شاه ناصری

تماس زبانی از طریق ترجمه: تاثیر نظام وجهی زبان انگلیسی بر گونه علمی زبان فارسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده زبانهای خارجی 1390
  شادی شاه ناصری   محمد عموزاده

ترجمه به سبب نقش اساسی که در تبادلات علمی بین جوامع بشری ایفاء می کند در حوزه نوین مطالعات زبان شناسی تماس عمدتاً با رویکردی زبانیـ فرهنگی بررسی می شود. با توجه به گسترش روزافزون زبان انگلیسی در نقش قوی ترین زبان میانجی عصر حاضر مطالعاتی از این دست یک ضرورت تلقی می شود. لذا در این پژوهش، پیامدهای حاصل از تماس علمی زبان انگلیسی]زبان مبدأ[ با زبان فارسی ]زبان مقصد[ از مسیر ترجمه مکتوب در حوزه «وجهیت» بر مبنای الگوی ارزیابی کیفیت ترجمه هاوس (1977، 2009) بررسی و تحلیل می شود. به منظور تعیین صحت و سقم فرض های پژوهش، پیکره ای مرکّب از 000/500 کلمه (نمونه) به شیوه غیر تصادفی از متون حوزه روانشناسی تعلیم و تربیت انتخاب شده و سپس در دو گروه داده های موازی و قیاسی در دو مقطع زمانی متفاوت به لحاظ مدت تماس دو زبان طبقه بندی می شوند. وجهیت با اتکاء به رویکرد معناییـ کاربردشناختی هولمز (1982) تعریف عملیاتی شده، نحوه معادل سازی معین های وجهی معرفتی متون مبدأ در متون ترجمه مقصد در هر دو مقطع زمانی بررسی می شود و سپس بسامد وقوع این افعال و عبارات وجهی مشابه در متون تألیفی انگلیسی و فارسی در این دو مقطع به دست میآید . یافته ها حاکی از آن است که معین های وجهی در متون مبدأ، بسامد وقوع بالاتری نسبت به معین های وجهی در متون ترجمه شده و تألیفی مقصد داشته اند. در متون ترجمه شده نیز معین های وجهی بهلحاظ بسامد وقوع در مقطع دوم افزایش نشان می دهند. با احتساب درجات سه گانه پیوستار وجهی در مقطع زمانی اول، تمرکز بیشینه بر قطب وقوع مسلّم، مشهود و مفهوم قطعیت قریب به یقین برجسته است اما در مقطع زمانی دوم، گرایش معین های وجهی به سمت درجه وقوع ممکن، محسوس تر و مفهوم قطعیت متوسط به مراتب برجسته تر است. از این رو، با احتساب رفتار معین های وجهی به لحاظ بسامد وقوع، چگونگی توزیع و نحوه معادل سازی میتوان نتیجه گرفت که متون ترجمه فارسی در مقطع دوم با فاصله گرفتن از هنجارهای گفتمانی غالب در متون تألیفی و حتی ترجمه مقطع اول به سمت نمود کمّی و تظاهر معنای کاربردی ساختهای وجهی انگلیسی گرایش داشته اند. اما بسامد پایین معین های وجهی در متون تألیفی مقطع زمانی دوم، عدم گرایش به نمود مفهوم احتمال وجهی در متون تألیفی و ترجمه در هر دو مقطع، افزایش آن دسته از افعال اصلی وجهی و ساخت مجهول ارتقایی که همزمان درجه عینیت گزاره را بالا می برند نمی تواند بیانگر غلبه هنجارهای وجهی متون مبدأ بر متون مقصد در مقطع زمانی دوم از مسیر ترجمه و تأیید فرض اصلی این پژوهش باشد. بنابر این به نظر می رسد چرخش در الگوی گفتمانی قطعیت بیش از آنکه یک تغییر زبانی باشد تناوب سبکی جدیدی است که به سبب تضعیف صافی فرهنگی زبان فارسی در پیکره متون ترجمه و تألیفی مقطع زمانی دوم از مسیر ترجمه ایجاد شده است.