نام پژوهشگر: مریم اخلاقی
مریم اخلاقی مجید ضماهنی
گسترش علوم روز به روز وسیع تر و پردامنه تر میگردد. سالهای آخر قرن 20 دنیای علوم آبستن نوزادانی بود که در پرتو آن قرن 21 با فرزندان تازه ای آشنا شد. از جمله این تحولات چشمگیر در قلمرو علوم مدیریت، بروز و ظهور پدیده هایی همچون مدیریت دانش بود. در سالهای اخیر مدیریت دانش به عنوان یکی از جالبترین و چالش برانگیزترین موضوعات مدیریت کسب و کار بود ه و دایره کاربرد آن همراه با سایر مباحث عرصه مدیریت گسترده ترمیشود. تحقیق حاضر به بررسی فاکتورهای اثرگذار بر پیاده سازی مدیریت دانش بر اساس مدل newman & conard (ایجاد، حفظ و نگهداری، تبدیل و انتقال و بکارگیری دانش) در شرکت رادروش استان مازندران پرداخته است. این پژوهش از نوع توصیفی – کاربردی میباشد و برای گرد آوری داده ها از پرسشنامه ای محقق ساخته بر اساس مدل تحقیق با طیف پنج درجه ای لیکرت و با آلفای کرونباخ 75/0 استفاده شده است، در مرحله تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده، از آزمون binominal در قالب مدل آماری spss جهت بررسی قابل قبول بودن هر یک از متغیرها ی مستقل و وابسته و از آزمون فریدمن برای رتبه بندی هر یک از متغیرها استفاده شده است. با استناد به تحلیل های آزمونbinominal ، میتوان چنین نتیجه گیری کرد که در بخش ایجاد اطلاعات و دانش: مهیا سازی امکانات علمی و آموزشی، تشکیل تیم ها و سازمانهای مجازی، کسب اطلاعات جدید از شرکتهای همگن، انعطاف پذیری در برخورد با ایده ها و نظرات جدید محققان، توجه سازمان به تشکیل تیم های تحقیقاتی به عنوان فاکتورهای موثر شناسایی شدند. در بخش حفظ و نگهداری : تشکیل تیم های مسئول حفظ دانش، ایجاد پایگاه داده در سازمان ،مستند سازی و ثبت دانش موجود، شناسایی و تشویق کارکنان کلیدی، بکارگیری افراد دارای مهارت برای آموزش کارکنان جانشین، برگزاری کارگاه تغییر فکر کارکنان، کارآموزی کارکنان در زمینه r&dو e&dو در بخش تبدیل و انتقال : برگزاری سمینارهای مختلف و ایجاد ساز و کار مطالعات موردی، استفاده از تکنولوژی روز، دسترسی آسان به متخصصان و خبرگان، آموزش ضمن خدمت و توسعه دانش، سرمایه گذاری و در نظرگرفتن درصدی از بودجه برای توسعه شبکه های کامپیوتری به عنوان فاکتورهای موثر شناخته شدند و در نهایت در بخش بکارگیری : فراهم سازی بستر مناسب برای بکارگیری دانش درون و برون سازمانی، دسترسی آسان به دانش سازمانی خود و رقبا، بکار بردن سیستم های نرم افزاری مناسب برای بهره گیری از دانش سازمانی، توسعه فرهنگ کار آفرینی، استفاده از طرح های جذاب و جدید برای بکارگیری دانش، تمایل به مشارکت و کار جمعی، فاکتورهای اثرگذار بر بکارگیری دانش شناخته شده اند و در یک نتیجه گیری کلی از تحقیق میتوان بیان کرد که متغیرهای ایجاد، حفظ و نگهداری، تبدیل و انتقال و بکارگیری دانش بر پیاده سازی مدیریت دانش تاثیر دارند.
مریم اخلاقی نورمحمد نوروزی
مفهوم مسئولیت حمایت از مفاهیم نسبتاً جدیدی می باشد که در واکنش به رنج ها و تألّمات انسانی مطرح گردید. برطبق دکترین مسئولیت حمایت، هر دولتی دارای مسئولیت حمایت از جمعیت خود در برابر نسل کشی، جرائم جنگی، پاکسازی قومی و جنایت علیه بشریت می باشد و در شرایطی که مقامات ملی به طورآشکار در حمایت از جمعیت خود در برابر چنین جرائمی کوتاهی کنند، این مسئولیت به جامعه بین المللی منتقل می شود. جامعه بین المللی نیز می باید با به کارگیری ابزارهای دیپلماتیک، بشردوستانه و سایر روشهای مسالمت آمیز، حمایت از مردم غیرنظامی در معرض جرایم یاد شده را بر عهده گیرد. به دلیل نقض گسترده حقوق بشر در بحران لیبی، جامعه بین المللی بر اساس این دکترین خود را مسئول و دارای صلاحیت برای مداخله دانسته است. علی رغم انگیزه متفاوت بازیگران شرکت کننده در اجرای مسئولیت بین المللی در بحران لیبی و کاستی های این اقدامات، مورد لیبی را می توان یک نمونه برجسته از اعمال دکترین مسئولیت حمایت در بحران های حقوق بشری بین المللی دانست که در مقایسه با واکنش جامعه بین المللی نسبت به سایر بحران های بین المللی و با توجه به تأثیر آن در ایجاد سابقه و رویه برای موارد مشابه در آینده، نیازمند توجه بیشتر و ارزیابی های دقیق تری است. در این نوشتار، ضمن بررسی کوتاه تاریخ «مداخله بشردوستانه» و اصل «مسئولیت برای حمایت»، وقایع عملیات نظامی در لیبی مورد مطالعه قرار خواهد گرفت و در پرتو اصل مسئولیت برای حمایت به تحلیل این وقایع پرداخته خواهد شد. واژگان کلیدی: مداخله بشردوستانه، دکترین مسئولیت حمایت، لیبی، جنایت علیه بشریت، جنایات جنگی، نسل کشی، پاکسازی قومی