نام پژوهشگر: علی اصغر طالبی
روشنک صداقت علی اصغر طالبی
در این تحقیق به منظور بررسی اثر اشعه ماوراءبنفش (uvc) با طول موج 254 نانومتر روی پارامتر های دموگرافیک سوسک چهارنقطه ای حبوبات callosobruchus maculatus (f.) و بید غلات sitotroga cerealella (olivier) ، تخم های یک، دو و سه روزه این آفات تحت دوز های مختلف اشعه پرتوتابی شدند. درصد تفریخ تخم، زیست شناسی آزمایشگاهی و پارامتر های جدول زندگی سوسک چهارنقطه ای حبوبات و بید غلات به ترتیب بعد از 2، 4، 8، 16، 24، 32، 40 و 5/0، 1، 2، 3،4 دقیقه پرتوتابی مورد بررسی قرار گرفتند. پارامتر های جدول تولید مثل و رشد جمعیت برای سوسک چهارنقطه ای در دوز های 2 و 4 دقیقه و برای بید غلات در دوز های 5/0، 1و 2 دقیقه بررسی شد. پرتوتابی باعث کاهش تفریخ تخم آفات مذکور شد و اثر اشعه با افزایش مدت زمان پرتوتابی و بالا رفتن سن تخم ها افزایش یافت. بطوریکه بعد از 40 دقیقه پرتوتابی تنها 5/7، 67/1 و 83/0 درصد از تخم های یک، دو و سه روزه سوسک چهارنقطه ای تفریخ شدند، در حالیکه نرخ تفریخ در تخم های شاهد این آفت 95درصد بدست آمد. در بید غلات نیز نتایج مشابهی بدست آمد. نرخ تفریخ تخم در شاهد 33/88 درصد محاسبه شد، در حالیکه بعد از 4 دقیقه پرتوتابی 83/35، 33/3 و 33/18 درصد از تخم های یک، دو و سه روزه تفریخ شدند. از میان پارامتر های بیولوژیک پرتوتابی بیشترین اثر را روی دوره جنینی گذاشت و در هر دو آفت میانگین طول این دوره در تخم های دو و سه روزه تیمار شده افزایش معنی داری در مقایسه با شاهد نشان داد (p<0.05). اشعه ماوراء بنفش در تمامی دوز ها و گروه های سنی تخم باعث کاهش معنی دار پارامتر های تولید مثلی شد. کمترین مقدار نرخ خالص باروری در سوسک چهارنقطه ای، در نسل حاصل از تخم های دو روزه تیمار شده با دوز 4 دقیقه و 42/0±07/11 تخم بدست آمد، در حالیکه همین پارامتر در شاهد 34/2±98/79 تخم محاسبه گردید. با توجه به اینکه در بید غلات مقدار نرخ خالص باروری در شاهد 33/6±27/68 تخم بدست آمد، کمترین مقدار آن 14/0±53/1 تخم و در نسل حاصل از تخم های دو روزه تیمار شده با دوز 2 دقیقه بدست آمد. پرتوتابی، تمامی پارامتر های رشد جمعیت را در دو آفت ذکر شده تحت تأثیر قرار داد و مقدار این پارامتر ها در افراد تیمار شده با دوز های مختلف و در تمامی گروه های سنی در مقایسه با شاهد اختلاف معنی دار نشان داد (p<0.05). در سوسک چهارنقطه ای نرخ ذاتی افزایش جمعیت در شاهد 0009/0±14/0 (ماده/ماده/روز) بدست آمد که در اثر پرتوتابی مقدار این پارامتر کاهش یافت و کمترین آن در افراد حاصل از تخم های دو روزه تیمار شده با دوز 4 دقیقه و 0012/0±05/0 (ماده/ماده/روز) بدست آمد. نتایج مشابهی در بید غلات دیده شد به طوریکه مقدار این پارامتر در افراد شاهد بید غلات 003/0±088/0 بدست آمد و کمترین مقدار آن در افراد حاصل از تخم های دو روزه ای که به مدت 2 دقیقه پرتوتابی شده بودند بدست آمد که مقدار آن برابر با 002/0±005/0 (ماده/ماده/روز) بدست آمد. نتایج نشان می دهد که اشعه uvc می تواند روشی موثر و ایمن برای کنترل آفات انباری باشد.
اکرم بخشی علی اصغر طالبی
شب پره هندی plodia interpunctella (hübner) و بیدآرد ephestia kuehniella zeller از آفات مهم انباری با دامنه میزبانی و گسترش جغرافیایی وسیع می باشند. زیست شناسی آزمایشگاهی، پارامترهای جدول زندگی، جدول تولید مثل و رشد جمعیت تخم های یک، دو و سه روزه این دو آفت در دوزهای 5/0، 1، 5/1، 2، 4، 8، 16، 24، 32 و 40 دقیقه پرتو ماوراء بنفش در شرایط طبیعی اتاق در دمای 5±25 درجه سلسیوس و دوره نوری 10 ساعت روشنایی و 14ساعت تاریکی، بدون کنترل رطوبت مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد همه ی دوزهای مورد آزمایش، میزان تفریخ تخم را در هر دو آفت کاهش می دهند. در هر سه گروه سنی زمان پرتو دهی با میزان تفریخ تخم نسبت عکس داشت، از طرفی در هر دوز با افزایش سن، از 1 تا 3 روزه میزان تفریخ کاهش یافت. در شب پره هندی درصد تفریخ تخم های یک روزه، در دوزهای 5/0 تا 8 دقیقه از 33/71% به 67/0%، در تخم های دو روزه در دوزهای 5/0 تا 4 دقیقه از 35% به 67/1% و در تخم های سه روزه در دوزهای 5/0 تا 2 دقیقه از 67/31% به 67/1% رسید. درصد تفریخ تخم های یک روزه بیدآرد در دوزهای 5/0 تا 16 دقیقه از 83/70% به 5/2%، در تخم-های دو روزه در دوزهای 5/0 تا 2 دقیقه از 83/55% 83/5% و در تخم های سه روزه در دوزهای 5/0 تا 1 دقیقه از 33/18% به 10% کاهش یافت. در دوزهای بالاتر مرگ و میر صد در صد دیده شد. بیشترین طول دوره ی رشد مراحل نابالغ ماده های شب پره هندی و بیدآرد در دوز 5/0 دقیقه به ترتیب در تخم های سه روزه و دو روزه ثبت گردید ( به ترتیب معادل 34/74 و 00/71 روز). دوزهای مختلف اشعه uvc به طور معنی داری پارامترهای تولیدمثل و رشد جمعیت شب پره هندی و بیدآرد را در هر یک از گروه های سنی و همچنین بین سنین مختلف تحت تأثیر قرار دادند. کمترین مقدار نرخ خالص بارآوری تخم های پرتوتابی شده یک، دو و سه روزه شب پره هندی در بالاترین دوز یعنی 5/1 دقیقه به دست آمد (به ترتیب معادل 72/11، 63/0 و 021/0). کمترین مقدار این پارامتر برای تخم های یک و دو روزه بیدآرد نیز در دوز 5/1 و برای تخم های سه روزه در دوز 1 دقیقه دیده شد (به ترتیب 34/0، 41/0 و 18/0). کمترین مقدار نرخ ذاتی افزایش جمعیت تخم های پرتوتابی شده یک، دو و سه روزه شب پره هندی در بالاترین دوز یعنی 5/1 دقیقه به دست آمد (به ترتیب معادل 0308/0، 0079/0 و 0159/0). کمترین مقدار این پارامتر برای تخم های یک و دو روزه بیدآرد نیز در دوز 5/1 و تخم های سه روزه در دوز 1 دقیقه دیده شد (به ترتیب 037/0، 004/0 و 006/0). تحقیق حاضر نشان می دهد که می توان از اشعه ماوراء بنفش در کنترل آفات انباری به عنوان یک روش ایمن و بدون اثرات مخرب زیست محیطی استفاده کرد.
سارا کیا کجوری علی اصغر طالبی
در این پایان نامه، گراف های غیردوری و گراف های توانی روی گروه ها را معرفی کرده و برخی از ویژگی های این گراف ها را بررسی می نماییم. هم چنین گروه هایی با گراف غیر دوری یکتا و گروه هایی با گراف غیردوری همبند را مشخص می کنیم. عدد خوشه ای را برای گراف ها به دست آورده و شرایطی را برای گراف های منتظم بیان می کنیم. در نهایت به معرفی و ذکر خواص گراف های مرکزی می پردازیم.
زهرا تازرونی علی اصغر طالبی
در این تحقیق، اثر دما روی جنبه های مختلفی از پارامترهای زیستی، دموگرافی و رفتاری شته روسی گندم، diuraphis noxia (mordvilko) (hemiptera: aphididae) و زنبور پارازیتوئید آن diaeretiella rapae (m’intosh) (hymenoptera: braconidae) بررسی شد. بر اساس نتایج حاصله، دوره رشد و نمو پیش از بلوغ شته d. noxia از 248/0±1/21 روز در دمای 10 درجه سلسیوس تا 066/0±71/6 روز در دمای 25 درجه سلسیوس متغیر بود. این دوره با افزایش دما به 30 درجه سلسیوس به 141/0±64/8 روز افزایش داشت و در دمای 5/32 درجه سلسیوس هیچ یک از افراد مورد مطالعه به مرحله بلوغ نرسیدند. کمترین میزان نرخ بقاء (lx) در افراد تازه ظاهر شده شته روسی گندم و در دمای 10 درجه سلسیوس (9/29 درصد) مشاهده شد. مقادیر نرخ خالص باروری و تولید مثل شته روسی گندم تحت تأثیر دماهای مختلف قرار گرفته و بیشترین میزان آن در دمای 25 درجه سلسیوس و به ترتیب برابر 967/0±006/37 و 944/0±588/37 بدست آمد. نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) شته به صورت گنبدی شکل افزایش داشت و بالاترین میزان آن در دمای 25 درجه سلسیوس و برابر 002/0±28/0 در روز بدست آمد. بیشترین میزان شاخص رشد (gi) شته روسی گندم نیز در دمای 25 درجه سلسیوس و برابر 007/0±109/0 مشاهده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که پارامترهای زیستی و دموگرافی شته d. noxia تحت تأثیر دماهای مختلف قرار گرفته است. آستانه پایین رشد و نمو با استفاده از مدل رگرسیون خطی و روش ikemoto-takai به ترتیب 632/3 و 824/2 درجه سلسیوس، و ثابت حرارتی این شته در دو مدل ذکر شده به ترتیب 059/147 و 2/157 روز-درجه محاسبه شد. از میان مدل های غیر خطی مورد استفاده قرار گرفته، مدل های briere 1 و briere 2 از نظر دقت، برازش داده های تجربی و تخمین پارامترهای زیستی، به عنوان مناسب ترین مدل ها جهت شبیه سازی رشد و نمو شته d. noxia در دماهای مختلف شناخته شدند. کمترین طول دوره رشد و نمو پیش از بلوغ زنبور d. rapae در دمای 20 و 25 درجه سلسیوس 18/0±67/14 و 144/0±23/11 روز به طول انجامید. بیشترین میزان نرخ بقاء شفیره در دمای 20 درجه سلسیوس و برابر یک مشاهده شد. طول عمر افراد ماده زنبور از 84/2 تا 46/19 روز در دماهای مختلف متغیر بود. بیشترین میزان نرخ ذاتی و متناهی افزایش جمعیت زنبور به ترتیب 003/0±189/0 و 003/0±208/1 و در دمای 20 درجه سلسیوس مشاهده شد. آستانه پایین رشد و نمو با استفاده از مدل رگرسیون خطی و روش ikemoto-takai به ترتیب 975/2 و 44/2 درجه سلسیوس و رشد و نمو این زنبور با استفاده از دو مدل ذکر شده به ترتیب پس از250 و 1/260 روز-درجه کامل شد. از میان مدل های غیر خطی مورد استفاده قرار گرفته، مدل briere 2 از نظر دقت، برازش داده های تجربی و تخمین پارامترهای زیستی، به عنوان مناسب ترین مدل جهت شبیه سازی رشد و نمو زنبور d. rapae در دماهای مختلف شناخته شد و میزان دمای بهینه رشد و نمو با استفاده از این مدل 971/25 درجه سلسیوس بدست آمد. مقایسه بین پارامترهای رشد جمعیت شته d. noxia و زنبور d. rapae در دماهای مختلف نشان داد، در دمای 10 درجه سلسیوس، نرخ خالص تولید مثل، نرخ ذاتی و متناهی افزایش جمعیت زنبور d. rapae نسبت به شته d. noxia بیشتر و میانگین زمان نسل و زمان لازم برای دو برابر شدن جمعیت زنبور نسبت به شته روسی گندم کمتر بود. بنابراین طبق شرایط آزمایشگاهی می توان گفت، زنبور d. rapae در دماهای پایین به خصوص 10 تا 15 درجه سلسیوس قادر به کنترل جمعیت شته d. noxia است. ترجیح مرحله سنی میزبان در شرایط انتخابی و غیر انتخابی بررسی شد. زنبور پارازیتوئید d. rapae قادر به پارازیته کردن تمام سنین مختلف پورگی و مرحله بالغ بی بال شته d. noxia بود، اما در هر دو روش انتخابی و غیر انتخابی ترجیح زنبور نسبت به سن سوم پورگی شته بیشتر بود. واکنش تابعی وابسته به دما زنبور d. rapae در 6 دمای ثابت مورد بررسی قرار گرفت. در تمامی دماهای مورد مطالعه، واکنش تابعی از نوع دوم تشخیص داده شد. بیشترین میزان قدرت جستجوگری (a) در دمای 15 درجه سلسیوس و برابر 008/0±080/0 بر ساعت بدست آمد. زمان دستیابی (th) زنبور d. rapae بین 056/0±657/0 ساعت در دمای 25 درجه سلسیوس تا 219/1±683/7 ساعت در دمای 10 درجه سلسیوس متغیر بود. مطالعات صحرایی نیز برای تعیین کارایی زنبور پارازیتوئید d. rapae در کنترل شته d. noxia توصیه می-شود.
سارا کریمی یعقوب فتحی پور
کرم غوزه پنبه helicoverpa armigera (hübner) یکی از آفات مهم با طیف میزبانی وسیع در سراسر جهان است. پارامترهای دموگرافیک شب پره h. armigera روی ده رقم کلزا (sarigol، hayula420، opera، okapi، modena، rgs003، zarfam، licord، talaye و slm046) در دمای 1 ± 25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5 ± 60 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی مورد ارزیابی قرار گرفت. طول دوره لاروی به ترتیب از 13/16 تا 08/19 روز روی ارقام rgs003 و okapi متغیر بود. لاروهای پرورش یافته روی رقم sarigol طولانی ترین دوره قبل از بلوغ و لاروهای پرورش یافته روی رقم zarfam کوتاه ترین طول این دوره را داشتند. بیشترین طول عمر حشرات ماده و نر به ترتیب روی ارقام okapi (38/17 روز) و hayula420 (60/20 روز) مشاهده شد. بیشترین بقاء مراحل قبل از بلوغ کرم غوزه پنبه روی رقم opera (42/93 درصد) و کمترین آن روی رقم talaye (23/63 درصد) بود. نرخ ناخالص باروری از 2/1016 تا 4/3375 تخم به ترتیب روی ارقام licord و rgs003 متغیر بود. کمترین میزان نرخ خالص باروری روی رقم talaye (4/334 تخم) و بیشترین میزان آن روی رقم rgs003 (7/1616 تخم) ثبت شد. کمترین مقادیر نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) و نرخ متناهی افزایش جمعیت (?) روی رقم sarigol (به ترتیب 1537/0 و 16/1) و بیشترین مقادیر آن روی رقم opera (به ترتیب 1799/0 و 19/1) مشاهده شد. نرخ خالص تولیدمثل (r0) روی رقم rgs003 بیشترین مقدار (54/331 ماده/ماده/نسل) و روی رقم talaye کمترین مقدار (43/157 ماده/ماده/نسل) را داشت. نتایج حاصل از تجزیه کلاستر بر مبنای پارامترهای دموگرافیک کرم غوزه پنبه روی ارقام مختلف کلزا نشان داد که ارقام hayula420، talaye، sarigol و slm046 جزء ارقام مقاوم به آفت هستند.
فریبا مهرخو علی اصغر طالبی
کرم برگخوار چغندر، spodoptera exigua hübner (lep.: noctuidae) آفت مهم با دامنه میزبانی وسیع در ایران است. تأثیر نه رقم سویا (032، 033، hill، m4، m7، m9، m11، tms و zane) بر پارامترهای زیست شناسی، دموگرافیک، شاخص های تغذیه ای و فعالیتهای پروتئولیتیک آنزیم های گوارشی کرم برگخوار چغندر در آزمایشگاه تحت شرایط دمایی °c1 ± 25، رطوبت نسبی 5 ± 60 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی انجام گرفت. بیشترین و کمترین طول دوره مراحل نابالغ آفت به ترتیب روی ارقام hill (21/0 ± 56/24 روز) و 33 (14/0 ± 01/22 روز) بود. میانگین تخم های گذاشته شده توسط هر فرد ماده در طول عمر روی رقم 33 بیشترین میزان (20/1156 تخم در روز) را نسبت به سایر ارقام سویا داشت. بیشترین میزان نرخ خالص تولید مثل، نرخ ذاتی افزایش جمعیت به ترتیب 35/30 ± 75/636 (ماده/ماده/نسل) و 079/0 ± 374/0 (ماده/ماده/روز) روی رقم 33 به دست آمد. طول مدت زمان یک نسل و دو برابر شدن جمعیت نیز مربوط به رقم 33 بود. رقم 33 از نظر ترکیبات غذایی مطلوب تر و غنی تر از سایر ارقام بوده، به طوری که حتی تغذیه کمتر آن توانسته بود نرخ رشد نسبی (94/61 ± 50/7832 میلی گرم/میلی گرم/روز) لاروها را سبب شود، همچنان که بالاترین میزان بازدهی تبدیل غذای خورده شده و تبدیل غذای هضم شده مربوط به رقم 33 (88/3 ± 80/75 درصد) و (70/64 ± 20/94 درصد) بود. بهینه فعالیت پروتئولیتیک عصاره روده میانی لارو، با استفاده از آزوکازئین در ناحیه قلیایی (برابر 10-11) اتفاق افتاد. بررسی زایموگرام کازئین، وجود حداقل 6 باند پروتئینازی را در عصاره روده میانی لارو نشان داد و به ویژه وجود تریپسین پروتئینازها را مشخص ساخت. اگر چه بیشترین فعالیت پروتئولیتیک کل در لاروهای تغذیه شده با ارقام zane و bp بود، کمترین میزان فعالیت آنزیم تریپسین نیز روی این ارقام به دست آمد که به دلیل وجود مهارکننده سرین پروتئینازی تریپسینی (tlck) بود که منجر به ترشح بیشتر کیموتریپسین شده است. به طور کلی بررسی های انجام شده نشان دهنده وجود سرین پروتئینازهای تریپسین و کیموتریپسین در عصاره آنزیمی معده میانی لاروهای s. exigua است و در این میان تریپسین ها نقش بیشتری در فعالیت پروتئولیتیک کل برعهده دارند.
افروز فرهاد علی اصغر طالبی
شته غلات sitobion avenae (f.) (hemiptera: aphididae) یکی از مهم ترین آفات گندم و زنبور praon volucre (hymenoptera: braconidae) یکی از پارازیتوئیدهای اصلی این شته در ایران است. در این تحقیق، پارامترهای دموگرافیک شته غلات و پارازیتوئید آن در 6 دمای ثابت (10، 15، 20، 25، 5/27 و 30 درجه سلسیوس)، رطوبت نسبی 5±60 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی به 8 ساعت تاریکی، روی گندم (رقم پیشتاز) مورد ارزیابی قرار گرفت. شته ها در دامنه دمایی 10 تا 30 درجه سلسیوس قادر به نمو از پوره تازه متولد شده به بالغ بودند، اما در بالاترین سطح دمایی ( °c30) باروری در آنها مشاهده نشد. طول دوره نابالغ شته از 48/24 روز در 10 درجه سلسیوس به 9 روز در 30 درجه سلسیوس کاهش یافت. طول دوره نابالغ پارازیتوئید با افزایش دامنه دمایی از 10 تا 25 درجه سلسیوس به طور معنی داری کاهش پیدا کرد. p. volucre در دمای 30 درجه سلسیوس نتوانست سیکل زندگی خود را کامل کند. طول دوره نابالغ به طور معنی داری در دماهای مختلف متفاوت بود (p<0.01). رابطه بین دما و نرخ رشد در s. avenae و p. volucre با استفاده از مدل های خطی و غیر خطی تعیین گردید. براساس تخمین مدل خطی آستانه پایین نمو برای شته و زنبور به ترتیب 7/2 و 3/4 بود. ثابت دمایی نیز برای این شته و پارازیتوئید آن به ترتیب 6/176و 09/284 برآورد شد. مدلanalytis-3 برازش داده شده با نرخ نمو شته و مدل های briere-2، logan-6 و logan-10 برازش داده شده با نرخ نمو زنبور، نسبت به سایر مدل ها دارای بیشترین مقدار r2adj و کمترین مقدار sse و aic بود. بیشترین نرخ ذاتی افزایش جمعیت شته و پارازیتوئید به ترتیب در دمای 15 (12/0 ماده/ماده/روز) و 20 درجه سلسیوس (15/0 ماده/ماده/روز) بود. نرخ ذاتی افزایش جمعیت زنبور p. volucre در دماهای 20 و 25 درجه سلسیوس به طور معنی داری بیشتر از شته میزبان بود. بین نرخ ذاتی افزایش جمعیت و نرخ متناهی افزایش جمعیت شته و زنبور در دماهای مختلف به جز دمای 10 درجه سلسیوس اختلاف معنی داری مشاهده شد. طول هر نسل زنبور نسبت به شته در دماهای بین 10 تا 20 درجه سلسیوس به طور معنی داری طولانی تر بود، اما مقدار این پارامتر در شته (36/14) در مقایسه با زنبور (5/13) در دمای 25 درجه سلسیوس طولانی تر بود. پارامترهای تولید مثل p. volucre در تمام دماها به طور معنی داری بیشتر بود. حداکثر مقدار انتروپی برای زنبور در تمام دماهای مورد آزمایش کمتر از 5/0 بدست آمد که دلالت بر منحنی بقای نوع اول دارد. منحنی بقای زنبور در دماهای 15 تا 25 درجه سلسیوس از نوع سوم و در 10 درجه سلسیوس از نوع اول بود. حداکثر انتروپی برای شته و زنبور در 25 درجه سلسیوس مشاهده شد. بر اساس نتایج به دست آمده از آزمایش ترجیح سن میزبان در هر دو روش انتخابی و غیرانتخابی زنبور p. volucre پوره سن دوم شته s. avenae را نسبت به سایر سنین برای پارازیته کردن ترجیح می دهد. اثر تراکم میزبان و دما روی واکنش تابعی زنبور روی پوره سن دوم شته در تمام دماهای آزمایشی واکنش تابعی نوع دوم را نشان داد. بیشترین قدرت جستجو در دماهای 15 و 20 درجه سلسیوس (05/0) و کمترین میزان در دمای 30 درجه سلسیوس (01/0) مشاهده شد. با افزایش تراکم پارازیتوئید از 1 به 8 قدرت جستجوی سرانه به طور معنی داری کاهش یافت. نتایج این تحقیق نشان می دهد که p. volucre یک عامل کنترل بیولوژیک شته s. avenae در دماهای بالاتر از 20 درجه سلسیوس است.
بهنام طلایی فیروزجایی یحیی طالبی
رده مدول های دلته-d11 و دلتا-gs و نیز زیرمدول های دلتا-هم بسته را معرفی کرده و نتایجی جالب برای این دسته از مدول ها و نیز کاربردهای آنها بدست می آوریم. در این رساله ثابت کردیم که هر زیرمدول دلتا-هم بسته از یک مدول دلتا-d11 با خاصیت اشتراک جمعوند ها یک مدول d11 خواهدبود. همچنین تجزیه های مختلفی برای مدول های دلتا-d11 و نیز دلتا-gs بدست آورده و نشان می دهیم هر مدول دلتاgs با دلتایی صفر یک مدول نیمه ساده می باشد. شرایط زنجیری را بررسی کرده و شرایطی معادل بسیار مناسب برای آنکه یک مدول دلتا-gas آرتینی باشد بیان می کنیم.
فرشته بابایی لاجیمی علی اصغر طالبی
در این پایان نامه عدد احاطه گر علامت دار راسی (یالی) معرفی می شود و مقدار ان برای بعضی از گرافها محاسبه می گردد. همچنین وجود کرانهایی را برای عدد احاطه گر علامت دار ، اثبات می کنیم . سپس عدد احاطه گر علامت دار اجباری راسی را تعریف کرده و مقدار ان را برای بعضی از گرافها بدست می اوریم و در پایان مفهوم ان را به یالها تعمیم می دهیم.
رویا تقی زاده علی اصغر طالبی
شب پره دانه خوار سویا، etiella zinckenella treitschke (lepidoptera: pyralidae)، یکی از مهمترین آفات گیاهان خانواده لگومینوز درجهان به شمار می رود. در این پژوهش تأثیر ده رقم سویاglycine max (l.) (clark، sahar، jk، 032، 033، williams، l17، zane، gorgan3 و dpx) روی پارامترهای زیست شناسی و دموگرافیک e. zinckenella در اتاق رشد و تحت شرایط دمایی 1 ± 25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5 ± 60 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی تعیین شد. طول دوره لاروی از 10/0 ± 42/13 روز روی رقم clark تا 14/0 ± 28/16 روز روی رقم 33 تعیین شد. بیشترین و کمترین طول دوره مراحل نابالغ آفت به ترتیب روی ارقام 33 (25/0 ± 50/40 روز) و clark (20/0 ± 32/33 روز) بود. میانگین تخم های گذاشته شده توسط هر فرد ماده در طول عمر روی رقم clark بیشترین میزان (93/8 ± 81/252 تخم در روز) را نسبت به سایر ارقام سویا داشت. بیشترین و کمترین نرخ خالص تولیدمثل به ترتیب روی ارقام clark (81/3 ± 01/118) و gorgan3 (00/1 ± 82/31) تعیین شد. میانگین طول مدت زمان یک نسل از 063/0 ± 03/39 روز روی gorgan3 تا 093/0 ± 226/33 روز روی clark تعیین شد. بیشترین و کمترین میانگین طول مدت زمان دو برابر شدن جمعیت به ترتیب روی ارقام gorgan3 (067/0 ± 817/7) و clark (046/0 ± 86/4) بود. کمترین نرخ ذاتی افزایش جمعیت روی رقم gorgan3 (00/0 ± 088/0) و بیشترین مقدار روی رقم clark (001/0 ± 142/0) تعیین شد. به منظور برآورد آستانه دمایی و ثابت گرمایی شب پره، نمو آن در هشت دمای ثابت 5/12، 15، 20، 25، 28، 30، 35 و 5/37 درجه سلسیوس در شرایط ثابت آزمایشگاه مورد بررسی قرار گرفت. کل دوره رشد نابالغ در دماهای 15، 20، 25، 28، 30، 35 و 5/37 درجه سلسیوس به ترتیب، 20/0 ± 18/69، 09/0 ± 381/52، 08/0 ± 508/33، 14/0 ± 79/31، 14/0 ± 68/24، 17/0 ± 08/22 و 16/0 ± 90/23 روز به دست آمد و کاهش معنی داری را در طول دوره رشدی با افزایش دما تا 35 درجه سلسیوس نشان داد و در 5/37 درجه سلسیوس، طول دوره رشدی افزایش جزئی نشان داد. هیچ گونه رشد و نموی در دمای 5/12 درجه سلسیوس صورت نگرفت. با استفاده از مدل خطی مرسوم، آستانه دمایی پایین برای رشد مراحل تخم، لارو، پیش شفیره، شفیره و کل دوره رشدی شب پره به ترتیب 03/12، 89/10، 53/5، 90/10 و 89/10 درجه سلسیوس و ثابت گرمایی به ترتیب، 66/62، 86/200، 91/75، 08/171 و 92/504 روز- درجه تعیین شد. از میان 10 مدل غیر خطی، مدل briere-2 به عنوان بهترین مدل برای توصیف کل دوره نابالغ شب پره دانه خوار سویا شناخته شد. بیشترین و کمترین میانگین آلودگی فصلی روی ارقام clark و gorgan3 در طی سه سال نمونه برداری مشاهده شد. هر دو مدل رگرسیونی تأکید بر توزیع تجمعی روی ارقام clark، dpx، zane، l17، williams و توزیع تصادفی روی ارقام jk، 032، 033، sahar و gorgan3 در طی سه سال داشته اند. نتایج این تحقیق می تواند در جهت کمک به مدیریت تلفیقی شب پره دانه خوار سویا مفید باشد.
داود سلمان پور علی اصغر طالبی
بررسی گره های با تعدادمعین مرکز سازها
مرضیه خوش تراش علی اصغر طالبی
فرض کنید ? یک گراف ساده متناهی با مجموعه رئوس v?و مجموعه یال? e باشد. فرض کنیدs یک عدد صحیح نا منفی باشد یک -sکمان دنباله تایی از رئوس? است به طوری که برای هر , ? i ? s1 vi-با vi مجاور باشد و برای هر است. یک گراف -sکمان انتقالی نامیده میشود اگر گروه خودریختی هایش بطور انتقالی بر مجموعه ای از همه -sکمان ها از ? عمل کند.
مریم گودرزی یعقوب فتحی پور
کرم برگخوار چغندر spodoptera exigua (hübner) آفتی با دامنه میزبانی و قدرت پراکنش بالاست. زیست شناسی آزمایشگاهی، پارامترهای جدول زندگی، جدول تولید مثل و رشد جمعیت s. exigua روی ده رقم کلزا شامل sarigol، slm، rgs، hayula420، opera، okapi، licord، modena، zarfam و talayeh، در اتاق رشد و شرایط دمایی 1±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±60 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی مورد بررسی قرار گرفت. طولانی ترین طول دوره رشد لاروی روی رقم talayehثبت شد. بیشترین میانگین طول دوره قبل از بلوغ نیز روی رقم talayeh بدست آمد. بین میانگین طول عمر حشرات کامل کرم برگخوار چغندر روی ارقام مختلف کلزا اختلاف معنی دار مشاهده شد (p<0.05). امید به زندگی در زمان ظهور حشرات کامل روی ارقام sarigol، slm، hayula420، rgs، opera، okapi، licord، modena، zarfam و talayeh به ترتیب 29/14، 95/17، 82/14، 74/15، 93/14، 53/24، 04/21، 17/21، 59/21 و 53/22 روز به دست آمد. بیشترین و کمترین مقادیر این پارامتر به ترتیب روی ارقام okapiو hayula420ثبت شد. نرخ ناخالص باروری شب پره روی رقم okapi بیشترین مقدار را ثبت کرد. نرخ ذاتی افزایش جمعیتrm به ترتیب 005/0±205/0، 001/0±298/0، 004/0±238/0، 005/0±270/0، 002/0±247/0، 002/0±288/0، 003/0±254/0، 004/0±210/0، 006/0±243/0 و 005/0±205/0 و نرخ خالص تولید مثل r0 نیز به ترتیب 418/19±79/195، 977/12±50/326، 285/21±68/201، 700/34±05/274، 987/12±88/185، 125/20±48/336، 415/17±67/230، 921/20±93/209، 034/31±25/308 و 285/16±98/148 روی ارقام مذکور بدست آمد. میانگین طولانی ترین و کوتاهترین مدت زمان هر نسل شب پره به ترتیب روی ارقامtalayeh و hayula420 ثبت شد. با توجه به نتایج کسب شده ارقام sarigol، talayeh، modenaو zarfam مقاوم و slm، rgs003 و okapi نیمه حساس و سه رقم opera، licord و hayula420 تحت عنوان ارقام حساس محسوب می شوند.
رضا جریانی علی اصغر طالبی
کفشدوزک hippodamia variegata goeze (coleoptera: coccinellidae) گونه ای با پراکنش وسیع در ایران است. فعالیت این گونه در اکثر نقاط ایران روی شته های مختلف از جمله شته های غلات گزارش شده است. در این تحقیق، اثر تغذیه از سه گونه شته از جمله شته سبز گندمsitobion avenae (fabricius) ، شته روسی گندم (mordvilko) diuraphis noxia و شته معمولی (سمی) گندمschizaphis graminum (rondani) روی پارامترهای دموگرافیک کفشدوزک h. variegata در شرایط آزمایشگاهی با دمای 1±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و دوره ی نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی مورد بررسی قرار گرفت. داده های حاصل از دموگرافی کفشدوزک h. variegata، با استفاده از جدول زندگی سن، تک جنسی و هم چنین سن-مرحله، دو جنسی تجزیه و تحلیل گردید. نتایج حاصل از جدول زندگی تک جنسی نشان داد که نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) کفشدوزک روی شته هایs. avenae ، d. noxia وs. graminum به ترتیب 119/0، 241/0 و 201/0 بر روز و نرخ متناهی افزایش جمعیت (?) به ترتیب 127/1، 273/1 و 223/1 بر روز تعیین شد. مقادیر نرخ خالص تولید مثل (ro) کفشدوزک h. variegata روی این سه گونه شته به ترتیب 29/12، 99/145 و 28/31 (تخم ماده/ ماده/ نسل) بدست آمد. علاوه بر این، مدت زمان طول یک نسل (t) کفشدوزک روی این سه گونه شته از 13/17 روز روی شته s. graminum تا 77/20 روز روی شته s. avenae متفاوت بود. هم چنین نرخ بقا در زمان ظهور حشرات کامل با تغذیه از شته هایs. avenae ، d. noxia و s. graminum به ترتیب 56/0، 65/0 و 49/0 بدست آمد. بیشترین و کمترین امید به زندگی در تخم های گذاشته شده به ترتیب با تغذیه از شتهs. avenae ( 79/25 روز) و شتهs. graminum (73/20 روز) تعیین شد. بیشترین و کمترین امید به زندگی در حشرات کامل تازه ظاهر شده کفشدوزک نیز به ترتیب با تغذیه شتهs. avenae (93/26 روز) و شتهs. graminum (04/14 روز) بدست آمد. با در نظر گرفتن کل پارامترهای دموگرافیک می توان گفت کفشدوزک h. variegata با تغذیه از هر سه گونه شته قادر به تکمیل سیکل زندگی و تولیدمثل است ولی شته روسی گندم d. noxia میزبان مناسب تری جهت رشد و نمو این کفشدوزک می باشد.
آروین مهدوی کوچکسرایی علی اصغر طالبی
در این پایان نامه، به مطالعه انواع کمان ها، قدرت همبندی، مجموعه احاطه گر و مجموعه مستقل در گراف های فازی شهودی پرداخته و برخی خصوصیات این مفاهیم را نیز بررسی می نماییم. همچنین خصوصیات مختلف درجه، مرتبه، اندازه در گراف فازی شهودی و گراف فازی شهودی ثابت را بررسی و شرایط لازم وکافی که آن ها با هم معادلند را مطالعه می نماییم. در ادامه پل های فازی شهودی، دورهای فازی شهودی و درخت های فازی شهودی را معرفی می نماییم که مهمترین مفاهیم در این پایان نامه می باشند.
سمیه ملا شاهی یحیی طالبی
ابتدا به معرفی رابطه *b روی زیرمدول های یک مدول می پردازیم و نشان می دهیم که این رابطه، یک رابطه هم ارزی است و نسبت به جمع مستقیم زیرمدول ها، تصا ویر هم ریختی و مکمل ها خوش رفتار است واز نتایج بدست آمده برای معرفی کردن کلاسی از مدول های *g- مکمل پذیر و* g- بالابرنده استفاده می کنیم و به بررسی این کلاس ها و کلاس مدول های h- مکمل پذیر می پردازیم و آن هارا با کلاس های متنوع شناخته شده دیگری از مدول ها که با مدول های بالابرنده در ارتباط اند مشخص می کنیم.
ابراهیم گیلاسیان علی اصغر طالبی
در این تحقیق، تاکسونومی مگس های زیر خانواده phasiinae (dip.: tachinidae) در ایران بررسی شد و 58 گونه از 21 جنس از این گروه از حشرات شناسایی گردیدند. از این تعداد 8 جنس و 27 گونه برای اولین بار از ایران گزارش شدند که با (*) در فهرست زیر مشخص شده اند. همچنین گونه های phania rufomaculata gilalsian & ziegler و cylindromyia iranica gilasian, talebi & ziegler به عنوان گونه جدید برای دنیای علم توصیف می شوند(**). در مبحث مطالعات تاکسونومیک، کلید شناسایی قبیله های این زیرخانواده و جنس های موجود در ایران نیز ارایه شدند. از طرف دیگر توصیف کامل تاکسون های جمع آوری شده به همراه شکل های اندام جنسی نر و ماده تهیه و ارایه گردید.
مریم مرادمند ابراهیم محمدی گل تپه
شته پنبه aphis gossypii glover. یکی از مهمترین آفات محصولات زراعی و گلخانه ای در سرتاسر جهان محسوب می شود. مشکلات ناشی از مصرف آفت کش ها، موجب استفاده روزافزون از عوامل کنترل بیولوژیک مثل قارچ های بیمارگر حشرات شده است. بررسی حاضر با استفاده از قارچ های lecanicillium lecanii و beauveria bassiana انجام گرفت. هدف از انجام این پژوهش، بررسی کارایی قارچ های مذکور به شکل تلفیقی و جداگانه بر میزان مرگ و میر شته پنبه و دشمن طبیعی آن، سن شکارگرorius albidipennis بود. آزمایش ها در قالب طرح کامل تصادفی علیه پوره های سنین 1 و2 به عنوان پوره های کوچک و نیز ماده بالغ در شرایط گلخانه ای انجام شد. در این مطالعه بین میزان مرگ و میر پوره های سن 1و2 و ماده بالغ سن o. albidipennis و شته a. gossypiiدر مقابل قارچ b. bassianaاختلاف معنی دار دیده نشد. اما در مورد قارچ l. lecanii، میزان مرگ و میر پوره های سن 1 و2 در غلظت های مشترک، کمتر از میزان مرگ و میر ماده بالغ بود. میزان مرگ و میر سن o. albidipennis در برابر هر دو قارچ، تا روز چهارم بسیار کمتر از شته a. gossypii شد. اما پس از هفت روز بین میزان مرگ و میر سن و شته در مورد هر دو قارچ تفاوت معنی داری مشاهده نشد. در ترکیب دو قارچ b. bassiana و l. lecanii، میزان مرگ و میر حشرات در غلظت پایین، در حالت تلفیقی با میزان مرگ و میر حشرات در مقابل هر کدام از قارچ ها به طور جداگانه تفاوت معنی دار نداشت. از طرفی ترکیب دو قارچ در غلظت 107 میزان مرگ و میر بیشتری ایجاد کرد، اما تفاوت میزان مرگ و میر آن با غلظت107 هر از کدام از قارچ ها معنی دار نبود. نتایج این آزمایش نشان داد که، وقتی کنیدیوم های قارچ b. bassianaبر بدن سن o. albidipennisاسپری شدند، میزان مرگ و میر چندین برابر زمانی بود که کنیدیوم های قارچ بر غذای سن اسپری شدند. میزان جوانه زنی کنیدیوم های قارچ b. bassiana در حالت کپسوله شده و کپسوله نشده در ابتدای آزمایش بر محیط کشت یکسان بود و به مرور زمان میزان زنده مانی کنیدیوم ها در حالت غیر کپسوله به صفر رسید. کنیدیوم ها در صورت کپسوله شدن در طول زمان قدرت زنده مانی بالایی داشتند. همچنین میزان مرگ و میر حشرات در مقابل کنیدیوم های کپسوله شده در ابتدای آزمایش 10% بالاتر از میزان مرگ و میر در مقابل کنیدیوم های غیر کپسوله بود. نتایج بررسی های انجام شده نشان داد که غلظت های مختلف قارچ های b. bassiana و l. lecanii کارایی بالایی بر مرگ و میر شته پنبه و سن شکارگر o. albidipennis دارند. و می توان از آنها در شرایط گلخانه ای در کنترل شته پنبه استفاده کرد. برای استفاده تلفیقی از این قارچ ها وسن شکارگر در گلخانه، توصیه می شود ابتدا قارچ اسپری شود و دو روز بعد سن شکارگر رهاسازی گردد.
محمد تاج الدین حمیدرضا حاجی قنبر
در این پژوهش که در سال های 1390 و 1391 انجام شد، در مجموع 8 خانواده از 16 خانواده موجود در کوهورت heterostigmatina در مناطق غرب استان اصفهان به دست آمد. گونه ها 14 عدد و متعلق به 11 جنس می باشند که دو گونه برای جهان و هفت گونه برای فون کنه های ایران جدید می باشند. گونه هایی که با علامت * و ** نشان داده شده اند به ترتیب برای ایران و جهان جدید می باشند. نام میزبان یا میزبان های هریک از کنه ها نیز در داخل کروشه [] درج شده است. کلیه نمونهها در کلکسیون کنه شناسی گروه حشره شناسی کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس تهران نگهداری میشوند. 1- dolichocybidae ? pavania tadjikistanica* sevastianov, 1980 [onthophagus sp. (col.: scarabaeidae)] 2- trochometridiidae ? trochometridium iranicum hajiqanbar & khaustov, 2009 [philanthus triangulum fabricius, 1775 (hym.: crabronidae)] 3- caraboacaridae ? caraboacarus stammeri krczal, 1959 [amara sp. & harpalus sp. (col.: carabidae)] 4- neopygmephoridae ? parapygmephorus sp. [unknown host] ? petalomium isfahanicum sp. n.** [an unidentified ant (hym.: formicidae)] ? petalomium odessa* [an unidentified ant (hym.: formicidae)] ? petalomium aleinikovae* (sevastianov, 1980) [an unidentified ant (hym.: formicidae)] 5- scutacaridae ? scutacarus sphaeroideus karafiat, 1959 [dryops sp. (col.: dryopidae)] ? imparipes (imparipes) obsoletus* rack, 1966 [an unidentified ant (hym.: formicidae)] ? imparipes (imparipes) placidus* khaustov et chydyrov, 2004 [an unidentified ant (hym.: formicidae)] 6- microdispidae ? caesarodispus nr. minutes sevastianov, 1981 [an unidentified ant (hym.: formicidae)] 7- pygmephoridae ? pediculaster helomyzalis* camerik, 2006 [bibio hortolanus l. (dip.: bibionidae)] ? pediculaster tauricus* khaustov, 2008 [an unidentified fly (dip.: anthomiidae)] 8- podapolipidae ? eutarsopolipus amaraceus sp. n.** [amara (s.str.) aenea de geer, 1774 (col.: carabidae)] ? coccipolipus hippodamiae mcdaniel & morrill, 1969 [oenopia conglubata linnaeus, 1758 (col.: coccinellidae)].
مریم زردویی حیدری عباسعلی زمانی
درختان بلوط پوشش عمده ی جنگل های زاگرس را تشکیل می دهند و زنبورهای گال زای بلوط (hymenoptera: cynipidae) بقا و زادآوری این درخت ها را تحت تأثیر قرار می دهند. در این تحقیق، زنبورهای گال زای بلوط در استان کرمانشاه مورد بررسی قرار گرفته و اطلاعاتی در مورد تنوع گونه ای، توزیع فضایی و پارازیتوییدهای آن ها ارایه شده است. برای بررسی توزیع فضایی در سال 1390 در منطقه ی چالابه در نزدیکی کرمانشاه نمونه برداری انجام شد و داده های حاصل با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. به علاوه در سال 1391 به منظور تعیین تأثیر ارتفاع درخت بر تنوع گونه ای زنبورهای گال زا، سه مرحله نمونه برداری در منطقه ی جوانرود و برای بررسی تأثیر زیستگاه بر تنوع گونه ای این زنبورها در سطح استان شش منطقه برای نمونه برداری انتخاب و داده ها با استفاده از نرم افزار species diversity and richness iv تجزیه و تحلیل شد. در این بررسی در مجموع 30 نوع گال (گال های جنسی و غیرجنسی) از روی اندام های مختلف گیاهی مانند شاتون، جوانه، میوه و برگ دو گونه بلوط quercus infectoria (14 گال) و quercus brantii (16 گال) جمع آوری گردید. به ترتیب گونه های neuroterus lanuginosus،dryocosmus israeli و neuroterus saliens دارای بیش ترین فراوانی در کل مناطق نمونه برداری بوده اند. از طرفی گونه های andricus coriariformis، andricus megalucidus، andricus istvani، pseudoneuroterus macropterus، synophrus olivieri از کم ترین فراوانی در سطح استان برخوردار بوده اند. همچنین گونه هایn. lanuginosus ، n. saliens و aphelonyx persica در سطح استان دارای پراکندگی بیش تری بوده و به عنوان گونه های غالب زنبورهای گال زای بلوط در استان کرمانشاه شناخته شدند. شاخص شانون - وینر نشان داد که تنوع گونه ای زنبورهای گال زای بلوط در جوانرود (878/1) و گهواره (870/1) بیش تر از پاوه (681/0)، چالابه (873/0)، سرمیل (195/0) و قلاجه (188/0) بوده است. مقایسه ی شاخص تنوع شانون- وینر روی بلوط گونه ی q. infectoria (537/1) و q. brantii (574/0) نشان دهنده ی تنوع بیش تر زنبورهای گال زا روی q. infectoria بود. شاخص تنوع شانون - وینر در دو ارتفاع 5/1 متری (312/1) و 5/2 متری (337/1) از سطح زمین نشان داد که تنوع گونه ای در این دو ارتفاع برابر است، اما شاخص تنوع سیمپسون در ارتفاع 5/2 متری (903/2) بیش تر از ارتفاع 5/1 متری (683/2) بود. به علاوه حداکثر تنوع گونه ای در ارتفاع 1500-1800 متر از سطح دریا به دست آمد. از طرفی، شاخص تنوع شانون - وینر بیش ترین مقدار (813/0) را در مناطق با تراکم گیاهی کم نشان داد. مقایسه ی فون زنبورهای گال زای cynipidae روی دو گونه ی بلوط موجود در استان نمایانگر وجود تخصص میزبانی بسیار بالایی در میان آن ها است. توزیع فضایی a. aestivalis و a. persica در ارتفاع 5/1 متری از نوع تصادفی و در ارتفاع 5/2 متری تجمعی تعیین گردید. به علاوه، توزیع فضاییn. lanuginosus و n. saliens در هر دو ارتفاع تصادفی به دست آمد. گونه های a. aestivalis (نسل جنسی) و a. lucidus (نسل غیرجنسی) و همین طور a. grossulariae (نسل جنسی) و a. mayri (نسل غیرجنسی) دارای تناوب نسل (جنسی و غیرجنسی) و تناوب میزبان (بین دو گونه بلوط q. brantii و q. infectoria) بودند. در مقابل، گونه های neuroterus saliens و n. quercusbaccarum فاقد تناوب میزبانی بوده و فقط دارای تناوب نسل هستند. 17 گونه زنبور پارازیتویید از بالا خانواده ی chalcidoidea از روی 13 نوع گال مختلف ایجاد شده توسط زنبورهای گال زای خانواده ی cynipidae روی دو گونه ی بلوط جمع آوری گردید. در این میان خانواده ی torymidae دارای بیش ترین تعداد گونه بود و پس از آن خانواده ها ی eurytomidae، ormyridae، eupelmidae،eulophidae و pteromalidae هر کدام با دو گونه قرار داشتند.
حسن رزاقیان علی اصغر طالبی
در این پایان نامه درباره برخی ویژگی های ?-مکمل نیز بحث شده است. همچنین زمانی که دو گراف فازی یکریختی یا یکریختی هم ضعیف داشته باشند، ماهیت همریختی مرتبط با µ-مکملی آنها مورد مطالعه قرار گرفته است. گراف های خود µ-مکمل و گراف های فازی خود ضعیف µ-مکمل تعریف شده است و شرط لازم برای اینکه گراف فازی خود µ-مکمل باشد، مورد بحث قرار گرفته است .
سعیده حکیمیان علی اصغر طالبی
مگس های خانواده bombyliidae و mythicomyiidae متعلق به بالاخانواده bombylioidea می باشند. این بالاخانواده دارای 87 جنس در منطقه پالئارکتیک بوده و دارای 4600 گونه شناخته شده در جهان می باشند. افراد این بالا خانواده را می توان در بیشتر زیستگاه ها و اکوسیستم های دنیا به غیر از قطب شمال و جنوب مشاهده نمود. طی مطالعات و نمونه برداری هایی که در سال های 1390-1391 در استان های شمالی ایران (گیلان، مازندران، البرز و قزوین) به منظور شناسایی مگس های بالاخانواده bombylioidea انجام شد، مجموعا 49 گونه جمع آوری گردید، که از این تعداد 1 جنس و9 گونه bombylius major linnaeus, 1758؛conophorus rjabovi paramonov, 1929؛ cyllenia turkestanica loew, 1846؛ amictus pictus loew, 1869؛cononedys bituberculata becker, 1915، exoprosopa efflatounbeyi paramonov, 1928؛ exoprosopa altaica paramonov, 1925؛ lomatia polyzona loew, 1894؛ lomatia abbreviata villeneuve, 1911؛ برای اولین بار از ایران گزارش می شوند و یک گونه جدید از جنس hemipenthes به نام hemipenthes furculata sp. nov. و یک گونه جدید از جنس empidideicus به نام empidideicus formosus sp. nov. برای اولین بار برای دنیای علم توصیف می گردند. به منظور بررسی تنوع گونه ای مگس های خانواده bombyliidae در مناطق مورد مطالعه از نرم افزار sdr استفاده شد و شاخص های فراوانی، تنوع گونه ای و یکنواختی برای 41 گونه در 4 استان شمالی ایران محاسبه گردید. در بین گونه های شناسایی شده، گونه paramonov, 1927 hemipenthes exoprosopoides (41/67%) در استان قزوین دارای بیشترین فراوانی در بین گونه ها بوده و پس از آن گونه ((lepekhin, 1774 bombyllela atra (21/48%) در استان گیلان، گونه bombylius major linnaeus, 1758 (43/30%)در استان مازندران و گونه (fabricius, 1794) exhyalanthrax afer (78/22%) در استان البرز قرار دارند. بر اساس شاخص های تنوع گونه ای آلفا، استان البرز و مازندران بیشترین تنوع گونه ای را دارند و پس از آن به ترتیب استان های گیلان و قزوین قرار دارند. همچنین استان البرز دارای بیشترین تعداد گونه و پس از آن قزوین، گیلان و مازندران قرار دارند.
احمد ندیمی علی اصغر طالبی
زنبورهای گرده افشان با حدود 20000 گونه توصیف شده، مهم ترین گرده افشان های گیاهان گل دار محسوب می شوند. خانواده megachilidae با بیش از 4000 گونه توصیف شده در سرتاسر جهان، سومین خانواده ی بزرگ از زنبورهای گرده افشان است. طی مطالعات و نمونه برداری هایی که در سال های 1388، 1389 و 1390 در استان های شمالی ایران (تهران، البرز، قزوین،گیلان و مازندران) به منظور شناسایی زنبورهای خانواده megachilidae انجام شد، مجموعا 92 گونه متعلق به پنج قبیله و 16 جنس جمع آوری گردید، که از این تعداد دو زیر جنس به نام های rhopaloheriades و liothyrapis و 26 گونه برای اولین بار از ایران گزارش می شوند و یک گونه جدید از جنس anthidium به نام anthidium akanthurum sp. nov. برای اولین بار برای دنیای علم توصیف گردید. به منظور بررسی تنوع گونه ای زنبورهای خانواده megachilidae در مناطق مورد مطالعه از نرم افزار sdr استفاده شد. شاخص های فراوانی، تنوع، یکنواختی و غنای گونه ای و همچنین شاخص شباهت زیستگاه ها برای 52 گونه جمع آوری شده با تله مالیز در 4 استان شمالی ایران (البرز، قزوین، گیلان و مازندران) محاسبه شد. گونه heriades truncorum با فراوانی نسبی (7/75%) و سپس گونه های osmia caerulescens با فراوانی نسبی 7/21% و megachile burdigalensis با فراوانی نسبی 6/14% همگی از استان البرز دارای بیشترین فراوانی در بین گونه ها بودند. بر اساس شاخص های تنوع گونه ای آلفا، مشخص شد که استان های البرز و قزوین تنوع گونه ای بیشتری دارند. بر اساس مقایسه آماری شاخص های یکنواختی بدست آمده از pielo j (all sample)، استان های البرز و قزوین دارای یکنواختی یکسان و استان های گیلان و مازندران نیز از یکنواختی یکسان برخوردارند اما یکنواختی استان های البرز و قزوین از استان گیلان و مازندران بیشتر است. شاخص های هیپ و سیمپسون (e) یکنواختی گونه ها در مناطق مورد مطالعه را یکسان در نظر گرفت. روش ریرفکشن نشان داد که غنای گونه ای استان قزوین از سایر استان ها بیشتر است. شاخص تنوع بتا نشان داد که استان های گیلان و مازندران بیشترین شباهت را به یکدیگر دارند به این معنی که نسبت گونه های مشترک در این دو استان از سایر استان ها بیشتر است و استان های البرز و گیلان کمترین شباهت و در واقع کمترین نسبت گونه های مشترک را در خود جای می دهند.
عباس محمدی خرم آبادی علی اصغر طالبی
در این پژوهش تاکسونومی و تنوع گونه ای زنبورهای پارازیتویید گروه pimpliformes (hymenoptera: ichneumonidae) در شمال مرکزی ایران (استان های البرز، قزوین، گیلان و مازندران) طی سال های 1389-1390 مورد بررسی قرار گرفت. نمونه ها با استفاده از تله مالیز و تور حشره گیری جمع آوری شدند. در هر استان چهار محل با اختلاف ارتفاع حدود 500 متر و با شرایط زیستگاهی متفاوت انتخاب و در هر محل دو تله مالیز با فاصله 500-1000 متر از اواخر اسفند تا اواخر آبان ماه سال بعد قرار داده شد. برداشت نمونه ها و تخلیه بطری های حاوی نمونه در سال 1389 به صورت هفتگی و در سال 1390 یک هفته در میان صورت گرفت. پس از انتقال بطری ها به آزمایشگاه، نمونه های مورد نظر جدا و سپس اتاله شدند. در مجموع 2929 فرد در قالب 78 گونه از زنبورهای گروه pimpliformes و متعلق به 4 زیرخانواده به شرح زیر شناسایی شدند. از این تعداد، سه گونه جدید برای دنیای علم ، 12 جنس و 49 گونه نیز برای اولین بار از ایران گزارش شدند که در فهرست زیر به ترتیب با علامت ***، ** و * مشخص شده اند. subfamily: collyriinae cushman, 1924 genus: collyria schiodte, 1839; collyria coxator (villers, 1789) subfamily: diplazontinae viereck, 1918 genus: diplazon nees, 1819; diplazon annulatus (gravenhorst, 1829)?; diplazon lae-tatorius (fabricius, 1781); diplazon pectoratorius (gravenhorst, 1829)?; diplazon ti-biatorius (thunberg, 1822)?; genus: enizemum forster, 1869; enizemum ornatum (gravenhorst, 1829); genus: homotropus forster, 1869??; homotropus nigritarsus (gravenhorst, 1829)?; homotropus pictus (gravenhorst, 1829)?; genus: promethes forster, 1869; promethes sulcator (gravenhorst, 1829); genus: sussaba cameron, 1909; sussaba flavipes (lucas, 1849)?; sussaba pulchella (holmgren, 1858)?; genus: syrphoctonus forster, 1869??; syrphoctonus tarsatorius (panzer, 1809)?; genus: syr-phophilus dasch, 1964??; syrphophilus bizonarius (gravenhorst, 1829)?; genus: tymmophorus schmiedieknecht, 1913??; tymmophorus obscuripes (holmgren, 1858)?; genus: woldstedtius carlson, 1979; woldstedtius biguttatus (gravenhorst, 1829); woldstedtius citropectoralis (schmiedeknecht, 1926)?; genus: xestopelta dasch, 1964??; xestopelta gracilima (schmiedeknekht, 1926)? subfamily: orthocentrinae forster, 1869 genus: batakomacrus kolarov, 1986??; batakomacrus caudatus (holmgren, 1858)?; batakomacrus noyesi broad, 2010?; genus megastylus schiodte, 1838; megastylus cruentator schiodte, 1838?; megastylus flavopictus (gravenhorst, 1829); megastylus orbitator schiodte, 1838?; genus orthocentrus gravenhorst, 1829??; orthocentrus as-per (gravenhorst, 1829)?; orthocentrus castellanus ceballos, 1963?; orthocentrus hir-sutor aubert, 1969?; orthocentrus protervus holmgren, 1858?; orthocentrus sannio holmgren, 1858?; orthocentrus strigatus holmgren, 1858?; orthocentrus winnertzii forster, 1850?; orthocentrus winnertzii planator aubert, 1978?; genus: picrostigeus f?rster, 1869??; picrostigeus furcatus mohammadi-khoramabadi and talebi sp. nov.???; picrostigeus ventrodentatus mohammadi-khoramabadi and talebi sp. nov.???; picrostigeus gilanensis mohammadi-khoramabadi and talebi sp. nov.???; genus: plectiscus gravenhorst, 1829??; plectiscus agilis (holmgren, 1858)?; plectiscus callidulus (holmgren, 1858)?; plectiscus minutus (holmgren, 1858)?; genus: ste-nomacrus f?rster, 1869??; stenomacrus affinitor aubert, 1981?; stenomacrus carbo-nariae roman, 1939?; stenomacrus curvicaudatus (brischke, 1871)?; stenomacrus de-letus (thomson, 1897)?; stenomacrus exerens (thomson, 1898)?; stenomacrus merula (gravenhorst, 1829)?; stenomacrus nr. minutissimus (zetterstedt, 1838)?; stenomacrus silvaticus (holmgren, 1858)? subfamily: pimplinae wesmael, 1845 tribe: delomeristini helen, 1915; genus: perithous holmgren, 1859; perithous divi-nator (rossi 1790); perithous septemcinctorius (thunberg, 1824); tribe: ehialtini he-len, 1915; genus: clistopyga gravenhorst 1829; clistopyga incitator (fabricius, 1793); clistopyga laevis kasparyan, 1981?; genus: dolichomitus smith 1877; dolichomitus agnoscendus (roman, 1939)?; dolichomitus kriechbaumeri (schulz 1906); genus: en-dromopoda helen, 1939; endromopoda arundinator fabricius, 1804; endromopoda detrita (holmgren 1860); genus: ephialtes gravenhorst, 1829; ephialtes manifestator (linaeus, 1758); genus: exeristes forster, 1869; exeristes roborator (fabricius, 1973); genus: liotryphon ashmead 1900; liotryphon punctulatus (ratzeburg, 1848)?; genus: scambus hartig 1838; scambus nigricans (thomson 1877); genus: schizopyga gra-venhorst 1829; schizopyga flavifrons holmgren, 1856?; schizopyga podagrica graven-horst, 1829; genus: tromatobia forster 1869??; tromatobia lineatoria (villers, 1789)?; tromatobia ornata (gravenhorst, 1829)?; genus: zabrachypus cushman 1920?? ; zabrachypus cazorlensis rey del castillo 1996?; zabrachypus primus cushman 1920?; zabrachypus moldavicus constantineanu & constantineanu, 1969?; genus: zaglyptus forster 1869; zaglyptus multicolor (gravenhorst, 1829); zaglyptus multicolor rufescens (fonscolombe, 1854)?; genus: zatypota forster 1869; zatypota bohemani (holmgren, 1860); zatypota albicoxa (walker 1874)?; zatypota percontatoria (muller 1776)?; tribe: pimplini wesmael, 1845; genus: itoplectis forster 1869; itoplectis alternans (gravenhorst 1829)?; itoplectis maculator (fabricius 1775); itoplectis tunetana (schmiedeknecht 1914); itoplectis melanocephala (gravenhorst 1829); genus: pimpla fabricius, 1804; pimpla asiatica kasparyan, 1973?; pimpla insignatoria (gravenhorst 1807)?; pimpla rufipes (miller 1759); pimpla spuria gravenhorst 1829; pimpla turio-nellae (linnaeus 1758); genus: theronia holmgren 1859; theronia atalantae (poda 1761) کلید شناسایی در سطوح زیرخانواده، جنس و گونه برای این گروه به همراه تصاویر ویژگی های مهم ریخت شناسی بیرونی ارایه گردید. دوره فعالیت پروازی حشرات بالغ، ترجیحات زیستگاهی و نیز تغییرات فونستیک در طول ارتفاعات رشته کوه البرز ثبت و مورد بحث قرار گرفت. تنوع گونه ای آلفا برای هر زیرخانواده و گروه pimpliformes با تحلیل منحنی های رتبه-فراوانی و تجمع گونه و نیز محاسبه شاخص های مختلف تنوع گونه ای و یکنواختی انجام شد. نتایج رتبه بندی استان ها و دو شیب رشته کوه البرز با استفاده از شاخص رنی نشان داد که در گروه pimpliformes در مجموع به ترتیب استان های گیلان، مازندران، قزوین و البرز و از نظر شیب، شیب شمالی و سپس شیب جنوبی از تنوع گونه ای بالاتری برخوردار بودند. غنای کل هر استان و شیب در هر زیرخانواده و کل گروه محاسبه شد و برآوردها نشان داد که نمونه برداری حاضر توانسته است بین 85-95 درصد گونه های موجود در شمال مرکزی ایران را مورد اکتشاف قرار دهد. محاسبه شاخص های مختلف تنوع گونه ای بتا نشان داد که در شیب های جنوبی ارتفاعات بیش از 1500 متر و در شیب های شمالی ارتفاعات بین 500-1500 متر دارای غنای بالاتری نسبت به سایر ارتفاعات بودند. واژه های کلیدی: ichneumonidae، pimpliformes، collyriinae، diplazontinae، orthocentrinae، pimplinae، تاکسونومی، تنوع گونه ای، ایران
عاطفه درزی یحیی طالبی
در این پایان نامه هدف، فازی سازی مفهوم پوچساز زیر مجموعه های مدول هاست و ویژگی های پوچسازهای فازی از زیر مجموعه های فازی مدول ها را بررسی می کنیم. همچنین زیر مدول ناچیز فازی را تعریف کرده و ویژگی های مختلف این زیر مدول ها را مطالعه می کنیم و از نتایج به دست آمده برای معرفی زیر مدول های هم-اساسی فازی استفاده می کنیم. در ادامه یک رابطه بین l-زیر مدول های ناچیز و l-رادیکال جیکبسون ارائه می دهیم. در خاتمه مفهوم زیر مدول های مکمل فازی از یک مدول را ارائه می دهیم و ویژگی های مختلف این گونه زیر مدول ها را مورد بررسی قرار می دهیم. همچنین زیر مدول هم-بسته فازی را تعریف می کنیم و رابطه آن با زیر مدول های مکمل فازی را بررسی می کنیم.
خدیجه بکروی یحیی طالبی
مفهوم یک مدول بالارنده ریشه در نظریه حلقه های کامل (نیمه کامل) و مدول های با پوشش تصویری دارد. در این پایان نامه به بررسی مدول های بالارنده و توسعه ای و بیان خواصی از آنها در قالب قضایایی خواهیم پرداخت. مدول های بالارنده در واقع تعمیمی از مدول های مکمل پذیر و دوگان مدول های توسعه ای هستند و نیز مدول های توسعه ای خود، تعمیمی از مدول های تزریقی می باشند و همچنین به مطالعه و بررسی تجزیه مدول های بالارنده توسعه ای روی حلقه های کامل می پردازیم و نشان می دهیم که هر مدول بالارنده توسعه ای یک تجزیه تحویل ناپذیر دارد.
حمید مرادپور احسان رخشانی
چکیده در تحقیق حاضر مطالعه تاکسونومیک زنبورهای زیرخانواده (hym., braconidae) opiinae در مزارع یونجه شرق ایران انجام شد. نمونه برداری طی سال های 1391-1392 صورت پذیرفت. کلیه نمونه ها بوسیله تور حشره گیری استاندارد جمع آوری شدند. در مجموع حدود 500 نمونه جمع آوری و بر اساس خصوصیات مورفولوژیک از یکدیگر جداسازی و شناسایی شد. نمونه ها را جهت شناسایی بر روی پلاک های مثلثی گذاشته و از بال جلو و عقب، پای عقب، تخمریز و آرواره ها اسلاید تهیه گردید. از قسمت های مختلف بدن نمونه ها عکسبرداری توسط دوربین دیجیتال pixelink uscope صورت گرفت. طی این بررسی 9 گونه از 5 جنس معرفی شد که شامل biophthora rossica، opius (opiothorax) levis، opius (opiothorax) magnicauda، opius (opiothorax) nigricolor، opius (opius) pallipes، opius (allophlebus) tabificus، phaedrotoma diversa، utetes truncates و xynobius bajulus می باشند. سه گونه biophthora rossica، opius (opiothorax) nigricolor و bajulus xynobius برای اولین بار از ایران گزارش می-شوند. کلید شناسایی برای گونه ها تهیه شد.
علیرضا زمان زاده علی اصغر طالبی
چکیده سن گلخوار یونجه l. rugulipennis از آفات مهم با دامنه میزبانی وسیع می باشد. زیست شناسی آزمایشگاهی، پارامترهای جدول زندگی، جدول تولید مثلی و رشد جمعیت روی 4 دمای 25، 5/27، 30 و 5/32 درجه سلسیوس در داخل اتاق رشد و تحت شرایط آزمایشگاهی ( رطوبت 5±60 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی) مورد بررسی قرار گرفت. برای بررسی دموگرافی، از 100 تخم هم سن (کوهورت) استفاده شد و اطلاعات مربوط به هر کوهورت تا آخر مرگ فرد ماده ادامه یافت. طولانی ترین طول دوره رشد تخم، پورگی و حشره کامل روی دمای 25 درجه سلسیوس تعیین شد. بیشترین میانگین طول دوره قبل از بلوغ نیز در دمای 5/27 درجه سلسیوس محاسبه شد. بین میانگین طول عمر حشره کامل در دماهای مختلف تفاوت معنی داری مشاهده شد (p<0.05). بیشترین و کمترین تعداد تخم گذاشته شده توسط هر فرد ماده در هر روز به ترتیب در دمای 25 و 5/32 درجه سلسیوس تخم محاسبه شد. بیشترین و کمترین امید به زندگی سن گلخوار یونجه در زمان ظهور حشره کامل به ترتیب 8/22 و 5/10 روز مربوط به دماهای 25 و 5/32 درجه سلسیوس بود. نرخ ناخالص بآروری در دمای 25 درجه سلسیوس بیشتر از سایر دماها بود. بیشترین نرخ خالص تولید مثل در دمای 25، 28/1±92/23 عدد بود. بیشترین و کمترین نرخ ذاتی افزایش جمعیت به ترتیب مربوط به دمای 5/27و 5/32 درجه سلسیوس 00283/0± 0/10445 و 00867/0±06624/0 بود. میانگین طولانی ترین و کوتاه ترین مدت زمان هر نسل سن گلخوار یونجه به ترتیب روی دمای 25 و 5/32 بدست آمد. طولانی ترین و کوتاه ترین کل دوره رشد از تخم تا ظهور حشرات کامل به ترتیب در دماهای25 و 5/32 درجه سلسیوس بدست آمد. بر اساس نتایج بدست آمده دمای 25 درجه سلسیوس دمای مناسب برای رشد و نمو این سن می باشد
فرحناز حسینی نوه حمیدرضا حاجی قنبر
در تحقیق حاضر که در قالب شناسایی کنه های خانواده microdispidae heterostigmatina) :(acari مرتبط باسخت بالپوشان دربرخی مناطق استان گلستان طی سال های 1388 و 1389 انجام گرفت، در مجموع 3 جنس و 6 گونه از خانواده ی microdispidae در مناطق نمونه برداری شده به-دست آمد که در این بین، یک جنس و 3 گونه برای جهان و یک گونه برای فون بندپایان ایران جدید می باشند. گونه هایی که با علامت ** و * نشان داده شده اند به ترتیب برای جهان و ایران جدید می باشند. نام میزبان یا میزبان های هریک از کنه ها نیز در داخل کروشه [] درج شده است. اسلاید تمام نمونه ها در کلکسیون کنه شناسی گروه حشره شناسی کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس تهران نگهداری می شوند. همچنین در این تحقیق جنسmahunka, 1975 vietodispusو تنها گونه ی آن1975 mahunka, v.calcaratus برای مقایسه با جنس جدید توصیف مجدد شد. ? paramicrodispus scarabidophilus hajiqanbar & rahiminejad, 2012 [dorcus parallelipipedus (col.: lucanidae)] ? neomicrodispus iranicus gen. n., sp. n.** [oryctes nasicornis (col.: scarabaeidae)] ? premicrodispus akermanae*(sevastianov & zahida, 1988) [oryctes nasicornis (col.: scarabaeidae)] ? premicrodispus spinosa sp. n.**[corticeus unicolor (col.: tenebrionidae)] ? premicrodispus paramaevi sp. n.**[lucanus ibericus (col.: lucanidae)] ? premicrodispus brevisetus khaustov, 2006 [oxythyrea cinctella (col.: scarabaeidae)]
آسیه اسدی زاده علی اصغر طالبی
در این تحقیق سیستماتیک زنبورهای خانواده براکونیده (hymenoptera: braconidae) در چهار منطقه انار، بافت، جیرفت و ماهان در استان کرمان مورد بررسی و شناسایی قرار گرفت. نمونه برداری در سال 1391 انجام و کلیه نمونه برداری ها توسط تله مالیز صورت گرفت. طی نمونه برداری نزدیک به 425نمونه جمع آوری گردید که بر اساس خصوصیات مورفولوژیک از یکدیگر جداسازی شدند. جهت شناسایی نمونه ها، ابتدا بر روی کاغذهای مثلثی شکل اتاله و سپس با استفاده از کلیدهای معتبر، تا سطح گونه شناسایی شدند. طی این بررسی در استان کرمان 28 گونه از 20 جنس متعلق به 10 زیرخانواده معرفی شدند که شامل agathidinae، aphidiinae، braconinae، cardiochilinae، cheloninae، doryctinae، euphorinae، homolobinae، macrocentrinae، rogadinae می باشد. از زیر خانواده agathidinae جنس های baeognatha و euagathis، از زیرخانواده aphidiinae جنس های adialytus، aphidius، diaretiella، ephedrus، lysiphlebus، trioxys و praon، از زیر خانواده braconinae جنس های atanycolus و habrobracon، از زیر خانواده cardiochilinae جنس cardiochiles، از زیر خانواده cheloninae جنس های chelonus و phanerotomella، از زیرخانواده doryctinae جنس های doryctes و raconotus، از زیر خانواده euphorinae جنس meteorus، از زیر خانواده homolobinae جنس homolobus، از زیرخانواده macrocentrinae، جنس macrocentrus و از زیرخانواده rogadinae جنس aleiodes معرفی شدند. پس از تعیین گونه، تنوع گونه ای این زنبورها بر مبنای شاخص های معتبر تنوع، محاسبه گردید.
محمدرضا نعمت اللهی یعقوب فتحی پور
شته مومی کلمbrevicoryne brassicae یک آفت جدی کلزا brassica napus می باشد. تراکم جمعیت شته مومی کلم به طور هفتگی طی دو سال زراعی در مزارع سم پاشی نشده کلزا در استان اصفهان، در دو فاز رشدی گیاه و برای سه گروه بیبالها، بالدارها و جمعیت کل تخمین زده شد. در آزمایشگاه برای تخمین جمعیت از تکنیک های گرمادهی و نمونهبرداری فرعی استفاده شد. نتایج تجزیه واریانس نستد نشان داد که با اعمال یک رویه نمونهبرداری تصادفی می توان تخمین دقیقی از تراکم جمعیت شته مومی کلم در مزارع کلزا بهدست آورد. رگرسیون تیلور نشان داد که در هر دو فاز رشدی گیاه توزیع فضایی بیبال ها، بالدارها و جمعیت کل به ترتیب تجمعی، تصادفی و تجمعی می باشد. بر اساس شاخص تجمع 1/k و شاخص ازدحام لکهای لوید مشخص شد که جمعیت شته در ابتدای مرحله رزت حالت تجمعی داشته و به تدریج با پیشرفت فصل از میزان تجمع آن کاسته می شود. در این پژوهش تاثیر کمّی فعالیت diaeretiella rapae به عنوان پارازیتویید و pachyneuron spp. به عنوان هیپرپارازیتویید روی میزبان های مربوطه (به ترتیبb. brassicae و d. rapae) بررسی شد. نرخ های پارازیتیسم و هیپرپارازیتیسم بر مبنای پرورش مومیایی ها و پرورش شتههای زنده پارازیته تخمین زده شد. بر این اساس مشخص شد که d. rapae تطابق فضایی خوبی با شته میزبان دارد، اما به خاطر عدم همزمانی پارازیتویید با میزبان و پایین بودن نسبت پارازیتویید به شته قادر نیست تاثیر قابل ملاحظهای روی جمعیت شته میزبان اعمال کند. برای پیشبینی دقیق ظهور تجمعی شته مومی کلم یک مدل به صورت تابعی از روز-درجه ارائه گردید و با دادههای جداگانه اعتبارسنجی شد. بر اساس معیارهای آماری و زیستی مدل سیگموئید معرفی شده توسط brown and mayer (1988) به خاطر سادگی کاربرد و این که پارامتر b آن به مفهوم روز-درجه لازم برای ظهور 50 درصد جمعیت میباشد انتخاب شد. در این پژوهش برخی جنبههای زیستی شته مومی کلم با شته سبز هلو myzus persicae تحت شرایط مزرعهای مقایسه گردید. بر این اساس مشخص گردید که نرخ رشد جمعیت هر دو شته با روز-درجه وابستگی زیادی دارد ولی نرخ رشد شته سبز هلو نسبت به شته مومی کلم کمتر است. همچنین بررسی توزیع درون بوتهای نشان داد که شته مومی کلم بخش بالایی گیاه را به بخش پایینی آن ترجیح می دهد و این ترجیح برای شته سبز هلو برعکس میباشد.
سمیرا فراهانی علی اصغر طالبی
در این تحقیق تاکسونومی و تنوع گونه ای زنبورهای پارازیتویید خانواده braconidae در شمال مرکزی ایران (استان های البرز-تهران، قزوین، گیلان و مازندران) طی سال های 1389-1390 مورد بررسی قرار گرفت. نمونه ها با استفاده از تله مالیز جمع آوری شدند. برداشت و تخلیه بطری های حاوی نمونه در سال 1389 به صورت هفتگی و در سال 1390 یک هفته در میان صورت گرفت. در مجموع 5240 فرد شامل 172 گونه متعلق به 55 جنس از 18 زیرخانواده جمع آوری گردید، که از این تعداد زیرخانواده ichneutinae، 7 جنس و 73 گونه برای اولین بار از ایران گزارش می شوند و دو گونه جدید به نام های lytopylus persicus sp.nov. و mirax caspiana sp. nov. برای اولین بار برای دنیای علم توصیف گردید. کلید شناسایی در سطح زیرخانواده، جنس و گونه به همراه تصاویر ویژگی های ریخت شناسی بیرونی ارایه شد. به منظور بررسی تنوع گونه ای زنبورهای خانواده braconidae در مناطق مورد مطالعه از نرم افزار sdr استفاده شد. شاخص¬های فراوانی، تنوع، یکنواختی و غنای گونه¬ای و همچنین شاخص شباهت زیستگاهها برای 169 گونه جمع آوری شده با تله مالیز در 4 استان شمالی ایران (البرز-تهران، قزوین، گیلان و مازندران) محاسبه شد. گونه macrocentrus cingulum brischke, 1882 با فراوانی نسبی 44/37% در استان مازندران و 30/12% در استان گیلان بیشترین فراوانی و گونه lysiphlebus fabarum (marshall, 1896) و aleiodes bicolor (spinola, 1808)، به ترتیب با فراوانی نسبی 17/31% و 68/9% از استان قزوین و البرز-تهران دارای بیشترین فراوانی در بین گونه¬ها بودند. بر اساس شاخص¬های تنوع گونه¬ای آلفا، مشخص شد که استان های گیلان و البرز-تهران تنوع گونه¬ای بیشتری دارند. بر اساس مقایسه آماری شاخص¬های یکنواختی استان البرز دارای بیشترین یکنواختی و مازندران دارای کمترین یکنواختی می باشد. روش ریرفکش نشان داد که غنای گونه¬ای استان گیلان از سایر استان¬ها بیشتر است. شاخص تنوع بتا نشان داد که استان گیلان و مازندران بیشترین شباهت را به یکدیگر دارند به این معنی که نسبت گونه¬های مشترک در این دو استان از سایر استان¬ها بیشتر است و استان قزوین و مازندران کمترین شباهت و در واقع کمترین نسبت گونه¬های مشترک را در خود جای می دهند.
صدیقه صفورایی پاریزی یعقوب فتحی پور
چکیده کرم غوزه پنبه (hübner)helicoverpa armigera یکی از آفات مهم با طیف میزبانی وسیع در سراسر جهان است. در این پژوهش مقاومت آنتی بیوزی ده رقم گوجه فرنگی ("primoarly"، ""riogrand، "caljn3"، ""kingstone، "earlyurbana"،"petomech" ،"earlyurbanay" ، ""mobil، "imprial" و "petoearly") نسبت به شب پره h. armigera در دمای 1±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±60 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی مورد ارزیابی قرار گرفت. طول دوره لاروی از 80/17 تا 62/21 روز به ترتیب روی ارقام "riogrand" و "imprial" متغیر بود. لاروهای پرورش یافته روی رقم ""imprial طولانی ترین دوره قبل از بلوغ و لاروهای پرورش یافته روی رقم ""kingstone کوتاه ترین طول این دوره را داشتند. بیشترین طول عمر حشرات ماده و نر به ترتیب روی ارقام "earlyurbanay" (40/14 روز) و ""kingstone (00/15 روز) مشاهده شد. بیشترین بقاء مراحل قبل از بلوغ کرم غوزه پنبه روی رقم ""petomech (00/16 درصد) و کمترین آن روی رقم ""imprial (00/3 درصد) بود. نرخ ناخالص باروری از 55/138 تا 1/758 تخم به ترتیب روی ارقام ""imprial و ""riogrand متغیر بود. کمترین میزان نرخ خالص باروری روی رقم ""imprial (15/2 تخم) و بیشترین میزان آن روی رقم ""petomech (05/92 تخم) ثبت شد. نرخ خالص تولیدمثل (r0) روی رقم "petomech" بیشترین مقدار (32/62 ماده/ماده/نسل) و روی رقم ""imprial کمترین مقدار (90/1 ماده/ماده/نسل) را داشت. کمترین مقادیر نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) و نرخ متناهی افزایش جمعیت (?) روی رقم "imprial" (به ترتیب 017/0 و 017/1 بر روز) و بیشترین مقادیر آن روی رقم "petomech" (به ترتیب 133/0 و 142/1 بر روز) مشاهده شد. علاوه بر این، مدت زمان طول یک نسل (t) روی ارقام مختلف از 99/30 تا 72/38 روز محاسبه شد. نتایج حاصل از تجزیه کلاستر بر مبنای پارامترهای دموگرافی کرم غوزه پنبه روی ارقام مختلف گوجه فرنگی نشان داد که در بین ارقام مورد بررسی، ""petomech، "primoearly" و ""riogrand حساسترین ارقام گوجه فرنگی به کرم غوزه پنبه بوده و ارقام " "imprial و "petoearly" جزو ارقام مقاوم به این آفت هستند.
محمد باقر فخرعلی میکلائی علی اصغر طالبی
اندیس وینر گراف g که با w(g) نشان داده می شود برابر با مجموع فاصله بین هر دو رأس از گراف g است. اندیس وینر ثابتی از گراف می باشد که متعلق به توصیف کننده ساختار مولکولی است که برای طراحی مولکول هایی با خواص مطلوب بکار می رود. ما در این پایان نامه اندیس وینر را برای گراف های خطی و گراف های کامل بدست می آوریم، سپس نتایج را روی ترمینال اندیس وینر برای گراف های تورن بیان می کنیم و چند نتیجه کلی از اندیس وینر را با استفاده از دنباله ی درجات بدست می آوریم.
علی اصغر طالبی حبیب الله دانش شهرکی
وجود ذهنی در فلسف? صدرائی جایگاه ویژه ای دارد و چنان چه خود صدرالمتألهین اعتقاد دارد، فهم درست و صحیح از این مسأله سهم به سزایی در تحقیق معاد جسمانی و روحانی دارد. مسأله وجود ذهنی در فلسفه و حکمت متعالیه فارق از ارتباط آن با معاد دارای اهمیت است؛ زیرا مربوط می شود به علم ما به ماهیات اشیاء و هم چنین تطبیق عین و ذهن، که این موضوع خود بسیار مهم است. امّا آن چه که این موضوع را دارای جایگاه ویژه و حساسی می کند، ارتباط آن با معاد و حیات أخروی نفس ناطقه انسانی است؛ زیرا معاد در اسلام و دیگر ادیان الهی دارای اهمیت بسیاری است و جزء اصول ادیان ابراهیمی حساب می شود و این مسأله می تواند در فهم معاد و حیات أخروی کارگشا باشد. امّا هدف از این تحقیق، تبیین و توضیح و چگونگی ارتباط وجود ذهنی با حیات أخروی انسان است و پی بردن به این که چگونه می تواند امور ذهنی ای که ما در عالم خیال خود ایجاد و خلق می کنیم، می تواند زندگی ابدی ما را تحت تأثیر قرار دهد، و حق و الهی بودن یا باطل و شیطانی بودن امور ذهنی، چه به عمل خارجی منجر شود و چه نشود، می تواند در بهشتییا دوزخی بودن انسان اثر گذار باشد . برای رسیدن به این هدف، ابتدا وجود ذهنی و مقصود و منظور از آن در دیدگاه حکمای صدارئی توضیح داده شده و بعد از آن عوالم و مراتب نفس و جایگاه وجود ذهنی در این مراتب بیان شده و هم چنین نوع نگاه حکمای متأله به معاد و زندگی پس از مرگ تبیین شده و در آخر با تطبیق بین آن ها این نتیجه حاصل شد که، همان طور که جناب صدرالمتألهین قائل است، بین وجود ذهنی و حیات أخروی رابط? ناگسستنی وجود دارد و درک این رابطه می تواند کمک شایانی به تعالی انسان در فهم حقایق دینی و موضوعات فلسفه اسلامی و کاربرد آن در جامعه داشته باشد و این تعالی در نهایت منجر به رشد و تعالی جامعه اسلامی و پیشرفت روزافزون معنوی آن بشود.
سیده مریم صیادی کناری علی اصغر طالبی
0
محمد ایزدی زاده بیدانی علی اصغر طالبی
در تحقیق حاضر رده¬بندی زنبورهای خانواده¬های heloridae و proctotrupidae (hymenoptera: proctotrupoidea) در شمال مرکزی ایران (استان¬های البرز، تهران، قزوین، گیلان و مازندران) مورد بررسی قرار گرفت. نمونه برداری با استفاده از تله مالیز طی سال¬های 1389–1390 از بخش¬های مختلف انجام شد. طی این تحقیق 2 گونه از خانواده¬ی heloridae و 12 گونه متعلق به 6 جنس از خانواده¬ی proctotrupidae شناسایی شدند. تمام جنس¬ها و گونه¬ها برای اولین بار از ایران گزارش شدند. علاوه بر این یک گونه از خانواده¬ی heloridae برای جهان جدید می¬باشد که در فهرست زیر با علامت * مشخص شده است. family: heloridae foerster, 1856 genus: helorus latreille, 1802 1- helorus alborzicus izadizadeh, van achterberg & talebi sp. nov.* 2- helorus ruficornis foerster, 1856 family: proctotrupidae latreille, 1802 genus: cryptoserphus kieffer, 1907 1- cryptoserphus aculeator (haliday, 1839) genus: disogmus foerster, 1856 1- disogmus obsoletus brues, 1905 genus: exallonyx kieffer, 1904 1- exallonyx (eocodrus) brevicornis (haliday, 1839) 2- exallonyx (exallonyx) ater (gravenhorst, 1807) 3- exallonyx (exallonyx) formicarius kieffer, 1904 4- exallonyx (exallonyx) ligatus (nees, 1834) 5- exallonyx (exallonyx) minor townes, 1981 6- exallonyx (exallonyx) nixoni townes, 1981 genus: mischoserphus townes, 1981 1- mischoserphus arcuator (stelfox, 1950) genus: phaneroserphus pschorn–walcher, 1958 1- phaneroserphus punctibasis townes, 1981 genus: proctotrupes latreille, 1796 1- proctotrupes brachypterus (schrank, 1780) 2- proctotrupes gravidator (linnaeus, 1758) کلمات کلیدی: رده¬بندی، proctotrupoidea، heloridae، proctotrupidae، ایران
علی سینا زمانی محمد خانجانی
یونجه یکی ازمحصولات مهم منطقه همدان است. در این منطقه رقم یونجه همدانی کشت می¬شود و آن برای کشت در اکثر مناطق با آب و هوای سرد و معتدل سازگار بوده و محصول مطلوبی تولید می¬کند. بر همین اساس در برنامه چهارم و پنجم اقتصادی– اجتماعی کشور، 56 درصد بذر مورد نیاز کشت ایران کشور، باید در منطقه همدان تولید ¬می¬شده است. کیفیت بذر یکی از مولفه¬های مهم افزایش عمکرد در واحد سطح است و این رقم کیفیت بذر مطلوب را دارد و یکی از مولفه¬های موثر در کیفیت محصول گرده¬افشانی آن می¬باشد زیرا ساختمان گل یونجه گل به گونه¬ای است که بدون حضور حشرات گرده زنبورهای گرده¬افشان لقاح گل¬های آن امکان¬پذیر نمی¬باشد لذا آن¬ها علاوه بر گرده¬افشانی، نقش مهمی نیز در بالا رفتن کیفیت و کمیت بذور دارند. در حال حاضر کشاورزان یونجه¬کار به دلیل بالا بودن تراکم و تنوع حشرات گرده¬افشان بومی، نیاز به رهاسازی آن¬ها در منطقه نمی¬بینند ولی مشخص نبود که چه گونه¬هاِیی، با چه تراکمی کار گرده¬افشانی یونجه را در منطقه انجام می¬دهند در این راستا شناسایی زنبورهای گرده¬افشان مزارع یونجه منطقه همدان در سال 93-1392 انجام شد 31 گونه از 19 جنس متعلق به 6 خانواده مختلف به شرح زیر جمع¬آوری و شناسایی شدند: colletidae: hylaeus signatus, andrenidae: andrena ovatula; a. flavipes; meliturga clavicornis; halictidae: nomia diversipes; n. bispinosa; halictus resurgens; seladonia cephalica; lasioglossum malachurum; l. tadschicum; l. discum; l. pygmaeum; lasioglossum sp.; sphecodes puncticeps; megachilidae: anthidium florentinum; megachile rotundata; m. burdigalensis; m. leachella; m. centucularis; m.logopoda; lithurgus chrysurus; coelioxys afra; c.quadridentata; apidae: apis mellifera; anthophora sp.; amegilla quadrifasiata; eucera nitidiventris; eucera pollinosa; thyreus histrionicus; nomada basalis; melittidae: melitta leporina. در بین گونه¬های جمع¬آوری شده گونه¬های a. ovatula , l. malachurum, m. leporina از تراکم جمعیت و پراکنش بالاتری برخوردار بودند بررسی نوسان فصلی آن¬ها در چین¬های مختلف نشان داد که تنوع و تراکم جمعیت حشرات گرده، مصادف با گل¬دهی چین اول در حد مطلوب¬تر از مواقع دیگر می¬باشد به نظر می¬رسد شهد در این چین¬ بهتر چین¬های دیگر بوده و سبب جلب حشرات گرده¬افشان به داخل مزارع در حال گل شده است. در شرایط فعلی که منطقه با کم¬آبی است بنابراین در استراتژی تولید محصول، برای بهره¬گیری از حد¬اکثر پتانسیل آبیمنطقه، فصل بهار نیز تولید محصول از چین اول کاملاً برای منطقه سازگارتر می¬باشد.
محراب حسین پور یحیی طالبی
در این رساله به کمک مدول های ناهم منفرد (هم منفرد)، تعمیم هایی از مدول های بالابرنده و رابطه آن ها با یکدیگر مورد بررسی قرار می گیرد. همچنین کاربردهایی از مدول ناهم منفرد (هم منفرد) را نشان داده و در این راستا حلقه و مدول ($cp$ و $delta-cp$ ) را معرفی و در فصل آخر، خواص مدول خودهم تولیدکننده را تجزیه و تحلیل می کنیم. یکی از اهداف ما مطالعه روابط ما بین حلقه ها و مدول های معرفی شده با حلقه ها و مدول های معروف است.
نعیمه موحدی جاوید صدرایی
چکیده ندارد.
علیرضا منفرد علی اصغر طالبی
در این پژوهش به جمع آوری و شناسایی نمونه های زنبورهای مخملی از مناطق کوهستانی البرز و زاگرس اقدام و کلید شناسایی برای گونه های جمع آوری شده، تهیه شد. همچنین تنوع گونه ای این زنبورها در پنج استان ایران و مراحل پرورش دوره ای گونه ی(l.)bombus terrestris در آزمایشگاه انجام شد. طی سالهای 1382 تا 1386 مجموعه ای از نمونه های این زنبورها از مناطق کوهستانی البرز و زاگرس جمع آوری و 27 گونه، ثبت گردید. گونه های bombus (psithyrus) maxillosus klug و b. (psithyrus) sylvestris (lepeletier)، برای اولین بار در این تحقیق از ایران گزارش شدند. تا قبل از این تحقیق به جز در مورد گونه های البرز مرکزی، شناسایی گونه های ایران در داخل کشور امکان پذیر نبود و کلید شناسایی فون ایران تهیه نشده بود. نمونه های شناسایی شده ی گونه های ایران در خارج از ایران نگهداری شده و در داخل کشور مرجع معتبری برای شناسایی همه گونه های زنبورهای مخملی ایران، وجود نداشت. با استفاده از نمونه های جمع آوری شده در این تحقیق و بر اساس تجدید نظر در تفسیرها و نامگذاری ها، فهرست گونه های زنبورهای مخملی ایران تنظیم و کلید شناسایی این گونه ها تهیه شد. مکان های نمونه برداری، ارتفاع از سطح دریا و گیاهان مورد تغذیه این زنبورها نیز در این بررسی لحاظ شد. به منظور محاسبه تنوع گونه ای زنبورهای مخملی در مناطق کوه های البرز مرکزی و سبلان، حشرات کامل از سه کاست ملکه، کارگر و نر زنبورهای مخملی از پنج استان در این مناطق جمع آوری شدند. نمونه برداری طی ماه های اسفند تا شهریور سال های 1383 تا 1386 در 7 تاریخ در هر منطقه منطبق بر شرایط آب و هوایی و ظهور گونه ها انجام شد. ابتدا تعداد گونه های هر استان، درصد فراوانی هرگونه نسبت به کل گونه های جمع آوری شده و دامنه ارتفاعاتی که گونه ها در آن زندگی می کردند، مشخص گردید. تنوع گونه ای، غنای گونه ای، یکنواختی و درصد شباهت فون زنبورهای مخملی در استان های مذکور اندازه گیری و با هم مقایسه شدند. نتایج نشان دادند با اینکه تعداد نمونه های جمع آوری شده از البرز مرکزی (865عدد) در مقایسه با سبلان (262 عدد) بسیار بیشتر بود ولی سبلان 85 درصد گونه ها و البرز مرکزی 65 درصد گونه ها را در خود جای داده بودند. همچنین ترکیب گونه های مختلف زنبورهای مخملی وگونه های با بیشترین فراوانی در استان های پنجگانه و کوه های البرز مرکزی و سبلان مشخص شد. هدف دیگر این تحقیق انجام مراحل پرورش دوره ای گونه bombus terrestris بود که با موفقیت انجام شد و دانش و تجربه ی کافی جهت گسترش تولید انبوه این گونه برای استفاده در کشت های گلخانه ای کشور به دست آمد. در یک تحقیق صحرایی در تابستان 1386 به ترتیب در تاریخ های30تیر، 6 مرداد و 17 مرداد سه کلنی طبیعی از گونه هایbombus argillaceus ، b. persicusو b. terrestris از مناطق حومه تهران از حفرات زیرزمینی خارج و به اتاق رشد منتقل شدند. این کلنی ها در شرایط ثابت نگهداری و با استفاده از محلول عسل و گرده تغذیه شدند. این اولین گزارش از رویت، استخراج، انتقال و مطالعه کلنی های طبیعی زنبورهای مخملی در ایران بود. در بخشی از این تحقیق که در دانشگاه لندن انجام شد، تولید مثل در کارگرهای زنبورهای مخملی گونه b. terrestris و فرمون هشدار دهنده در این گونه، در دو تحقیق مستقل، مطالعه شد. نتایج نشان داد که هر کارگر می تواند به طور میانگین 3/1 نر در مدت 45 روز تولید نماید. بیشترین تعداد نر تولید شده توسط کارگرها 9 عدد بود. با توجه به تعداد زیاد کارگرها در هرکلنی تعداد نر تولید شده درکلنی زیاد خواهد بود، البته رقابت و عوامل دیگر می تواند بر این کمیت تاثیر بگذارد. در آزمایش دیگرمیزان جلب و یا اجتناب کارگرها از زنبور تحت استرس و همینطور اثر سه ترکیب که گمان می شد نقش فرمون هشدار دهنده را در زنبورهای مخملی داشته باشند، بر رفتار کارگرها آزمایش شد. وجود فرمون هشدار دهنده در این زنبورها تاحد زیادی تایید شد ولی اثر مخلوط ترکیبات بر رفتار کارگرها معنی دار نبود.
سمیرا فراهانی علی اصغر طالبی
کرم برگخوار چغندرقند spodoptera exigua (hübner) از آفات مهم با دارای دامنه میزبانی وسیع می باشد.. زیست شناسی آزمایشگاهی، پارامترهای جدول زندگی، جدول تولید مثل و رشد جمعیت s. exigua روی پنج رقم سویا شامل jk، سحر، l17، williams و bp در داخل اتاق رشد و تحت شرایط دمایی 1±25 درجه سانتی گراد، رطوبت نسبی 5±60 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی مورد بررسی قرار گرفت. طولانی ترین طول دوره رشد لاروی روی رقم l17 تعیین شد. بیشترین میانگین طول دوره قبل از بلوغ نیز روی رقم l17 محاسبه شد. بین میانگین طول عمر حشرات کامل روی ارقام مختلف سویا تفاوت معنی داری مشاهده شد (p<0.05). امید به زندگی شب پره در زمان ظهور حشرات کامل روی ارقام jk، سحر، l17، williams و bp به ترتیب 45/06، 11/14، 15/81، 19/04و 17/72روز بود. نرخ ناخالص باروری روی رقم williams بیشتر از سایر ارقام بود. نرخ خالص تولیدمثل روی ارقام jk، سحر، l17، williams و bp به ترتیب 6/37±6/58،21/59±3/44،56/39±11/2،42/00±137/0 و 4/09±41/28 (ماده/ ماده/ نسل) عدد بود. نرخ ذاتی افزایش جمعیت، روی ارقام jk، سحر، l17، williams و bp به ترتیب 0/004±0/0006/13738±0/0003/13226±0/0040/11687±0/16798و 0/004±0/12236(ماده/ ماده/ روز) بود. میانگین طولانی ترین و کوتاه ترین مدت زمان هر نسل شب پره به ترتیب روی ارقام l17 و سحر بدست آمد. آزمایشات مربوط به نیازهای دمایی در شش دمای ثابت 15، 20، 25، 30، 35 و 37/5 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 5±60% و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی انجام شد. کل دوره رشد از تخم تا ظهور حشرات کامل در دماهای ذکر شده به ترتیب 118/25، 57/44، 27/85، 23/90، 20/50و 20/73 بدست آمد. با استفاده از مدل خطی، مشاهده شد که آستانه دمایی پایین برای رشد مراحل تخم، لارو، شفیره و کل دوره رشدی کرم برگخوار چغندرقند به ترتیب 11/09، 11/10، 9/92 و 10/50درجه سلسیوس و ثابت دمایی به ترتیب43/67، 24/70،136/290 و 475/83 درجه-روز تعیین شد. مدل غیرخطی briere-1 و lactin-1 برازش مناسبی با داده های تجربی نشان دادند.
آذین سنجری یحیی طالبی
مطالعه گرافهای مقسوم علیه صفر یک حلقه این امکان را می دهد تا خواص یک حلقه را با توجه به مقسوم علیه های صفر آن بررسی کنیم. همچنین می توان خواص جبری یک حلقه را با ابزارهای موجود در نظریه گرافها مورد بررسی قرار داد. در این پایاننامه به مطالعه ویژگی های این گراف و رابطه متقابل خواص جبری حلقه و ویژگی های گرافی گراف متناظر با آن حالتهای مختلف می پردازیم . سپس مفهوم گرافهای مقسوم علیه صفر را تعمیم داده و گراف مفسوم علیه صفر قوی یک حلقه را معرفی می کنیم . به ویژه این مفهوم را روی نیم گروهها بررسی می کنیم و نتایج به دست آمده از گرافهای مقسوم علیه صفر یک نیم گروه را بیان می نماییم.
هادی زهدی علی اصغر طالبی
تغییرات فصلی جمعیت تخم سوسک برگخوار نارون xanthogaleruca luteola در سال 1379 در نارون کاریهای کرمان مورد بررسی قرار گرفت . میانگین تعداد تخم در هر برگ نارون در فصل بهار و تابستان به ترتیب 1/7-+0/34 و 0/86-+0/3 عدد و میانگین آن در طول کل فصل رویشی درخت نارون برابر 1/30-+0/233 در هر برگ بود. پارازیتیسم تخمهای سوسک برگخوار نارون توسط زنبور tetrastichus gallerucae از تاریخ 78/2/6 به میزان 12/48 درصد شروع و میانیگین پارازیتیسم در سال 1378 و 1379 به ترتیب معادل 22/08-+1/96 و 27-14-+1/42 درصد به دست آمد. بیولوژی زنبور t. gallerucae به عنوان مهمترین دشمن طبیعی تخم سوسک برگخوار نارون در سال 1379 مورد بررسی قرار گرفت . کلیه آزمایشات در دمای 25-+1 درجه سانتیگراد، رطوبت 60 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی مورد بررسی قرار گرفت . میانگین درصد تعداد زنبورهای ماده در طول زمان فعالیت زنبور معادل 57/57-+1/11 و نسبت جنسی حشرات کامل ماده به نر زنبور t. gallerucae 1:1/35 تعیین شد. میانگین طول عمر حشرات کامل زنبور ماده و نر در ظرف فاقد عسل رقیق شده و تخم میزبان به ترتیب 1/35-+0/49 و 1/23-+0/06 روز و در ظرف محتوی عصل رقیق شده به ترتیب 24/74-+1/36 و 14/64-+1/16 روز و در شرایط حاوی عصل رقیق شده و تخم میزبان به ترتیب 32/72-+1/33 و 13/4-+1/04 روز تعیین شد. میانگین دوره رشد قبل از بلوغ زنبورهای ماده و نر به ترتیب 14/63-+0/12 و 12/97-+0/09 روز و میانگین مرگ و میر زنبور قبل از بلوغ در تخم های پارازیته شده یک روزه، دو روزه، سه روزه، چهار روزه، پنج روزه، شش روزه، هفت روزه و هشت روزه به ترتیب 13/2-+1/1، 14/4-+0/93، 22/8-+1/1، 28/4-+2/2، 38-+2/2، 47/2-+1/8، 71-+1/8 و 93/5-+2/2 درصد به دست آمد. زنبور پارازیتوئید t. gallerucae تخمهای سوسک برگخوار نارون یک روزه را برای پارازیته کردن به تخمهای سایر سنین ترجیح داد. میانگین تعداد نتایج تولید شده توسط هر زنبور ماده در حالت تغذیه با تخم میزبان و عسل رقیق شده در طول دره زندگی 53/94-+4/46 عدد و میانگین تعداد نتایج تولید شده در هر روز 3/7-+0/63 عدد و نرخ تولید مثل خالص (ro) 28/142 عدد، طول مدت هر نسل (-tc) 21/697 روز و نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) برای هر زنبور ماده در هر روز 0/1598 عدد تعیین شد. مینگین نتایج تولید شده توسط هر زنبور ماده در حالت تغذیه با تخم میزبان در طول دوره زندگی 49/42-+6/26 عدد و میانگین تعداد نتایج تولید شده در هر روز 6/73-+0/43 عدد و نرخ تولید مثل خالص (ro) در هر نسل برابر 25/335 عدد، طول مدت هر نسل (tc) 20/899 روز و تنرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) برای هر زنبور ماده در هر روز 0/1581 عدد تعیین شد. میانگین تعداد نتایج تولید شده توسط هر سوسک ماده در طول دوره زندگی 139-+22/5 عدد و میانگین تعداد نتایج تولید شده در هر روز 6/83-+0/32 عدد و نرخ تولید مثل خالص (ro) برای هر سوسک ماده در هر نسل برابر 60/59 عدد، طول مدت هر نسل (tc) 31/69 روز و نرخ طبیعی افزایش جمعیت (rm) برای هر سوسک ماده در هر روز 0/13316 عدد تعیین شد. واکنش تابعی به تراکم های 2، 4، 6، 8، 10، 12، 14، 16، 20، 30 و 40 عدد تخم سوسک برگخوار نارون از نوع دوم بده و قدرت جستجو در دو حالت تغذیه با عسل رقیق شده و دون آن یه ترتیب 2/193 و 2/628 و زمان دستیابی بهترتیب 0/112 و 0/114 تعیین شد.
علی اصغر طالبی مرتضی اسماعیلی
چکیده ندارد.
عباسعلی زمانی علی اصغر طالبی
مهمتین دوبالان زیان آورقارچ خوراکی دکمه ای agaricus bisporos(lange)در طول ماه های تیر تا آذر سال 1379 در منطقه کرج و از مراکز تولید پدم ، ملارد و سینا جمع آوری و شناسایی شدند..برخی از خصوصیات بیولوژیک گونه های شناسایی شده در آزمایشگاه و تحت شرایط کنترل شده (دمای 1+- 20 درجه سانتیگراد 7 رطوبت نسبی بالای 80 در صد و دوره نوری 17 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی ) مورد بررسی قرار گرفت.گونه های شناسایی شده عبارت بودند از coboldia fuscipes(meigen) از خانواده scatopsidae ، lycoriella auripila (winnertz) از خانواده sciaridae ، megaselia halterata(wood) و m.scalaris (loew) از خانواده phoridae گونه های l.auripila ,m.halterata , m.sclaris برای اولین بار از ایران گزارش می شوند.میانگین مرگ و میر دوره پیش از بلوغ در c.fuscipes 5/32 +- 77/15 درصد در l>auripila 2/76 +- 61/9 درصد در m.halterata 44/3 +- 55/56 و در m.scalaris 5/14+-25/71 درصد تعیین گردید . نسبت جنسی حشرات نر به ماده در محیط غذایی مصنوعی (مالت، مخمر ، آگار) و محیط طبیعی پرورش قارچ خوراکی در c.fuscipes به ترتیب 26/1به 1 و 11/1 به 1 در l.auripila 1/15 به 1 و 09/1 به 1 ، در m.halterata 1/19 به 1 و 1.11 به 1 و در m.scalaris 1 به 38/1 و 1 یه 44/1 بدست آمد.نرخ تولید مثل خالص و نرخ ذاتی اقزایش جمعیت در c.fuscipes به ترتیب 04/28 و 107/0 ، در l.auripila 9/3 و 072/0 ، در m.halterata ، 8/395 و 074/0 در m.scalaris 29/4 و132/0 محاسبه شد.