نام پژوهشگر: مهدی صلاح
فرشته کردستانی مهدی صلاح
اعتماد السلطنه یکی از مورخان پر کار عصر ناصری است که تالیفات متعددی از خود بر جای گذاشته است. خاستگاه خانوادگی اعتماد السلطنه و تحصیلات او در غرب که منجر به موقعیت فرهنگی وی در دربار ناصرالدین شاه شد. باعث شد که به عنوان مورخی برجسته در کنار مسئولیت های سیاسی متعدد، مطرح گردد. در این پژوهش ابتدا خاستگاه خانوادگی و حیات علمی و سیاسی او مورد بررسی قرار گرفته، و سپس به تالیفات و ترجمه های متعدد وی پرداخته شده تا بر اساس آنها بینش و روش وی در تاریخ نگاری مورد نظر قرار گیرد. آثار اعتماد السلطنه در واقع تلفیقی از ترجمه و تالیف است و می توان گفت وی تاریخ نگاری را با ترجمه آغاز کرده است. تحصیل در غرب و تسلط بر زبان فرانسه باعث شده که کارش را با مترجمی مخصوص ناصرالدین شاه آغاز کند و در سایه این ارتباط به وزارت انطباعات عصر ناصری برسد. وی با کمک دانشمندانی که در آن وزارتخانه گرد او آمده بودند به تالیفات متعددی در زمینه های تاریخ و جغرافیا دست زد. آگاهی او از شیوه های تاریخ نگاری اروپایی که بر اساس تحلیل و تبیین حوادث بود باعث شد که اعتماد السلطنه تاریخ نگاری خود را جهت داده و تا حدودی این شیوه را در تالیفاتش به کار برد. گر چه او بر این باور بود که تاریخ نگاری سنتی ایران انباشته از عجایب و خرافات است و خود را ابداع کننده روش تاریخ نگاری نوین می دانست اما رشد یافتن او در دربار ناصری و سمت های او در عصر قاجار به ویژه نزدیکی وی با شاه تا حدود زیادی ویژگی های تاریخ نگاری درباری را در آثارش متبلور ساخته است. اعتماد السلطنه به سبب داشتن سمت های درباری به ویژه مقام مترجمی دربار و همراهی با ناصرالدین شاه در سفر و حضر همچنان ویژگی های تاریخ نگاری سنتی ایرانی را در تالیفات خویش حفظ کرده اما تسلط داشتن بر زبان خارجی و ترجمه کردن کتابهای متعدد و آشنایی با شیوه های تاریخ نگاری اروپایی موجب شده است که تا حدودی رگه های از این شیوه در تالیفاتش مشهود باشد و بتوان او را به عنوان یکی از پیشگامان تاریخ نگاری نوین بشمار آورد.
علی سلیمانی حمید کرمی پور
در تاریخ معاصر ایران سالهای 1332- 1330 ش/ 1953- 1951م به دلایل متعدد از اهمیت بسزایی برخوردار است. فضای نسبتاً باز سیاسی، فعالیت آزاد مطبوعاتی، رقابت آزاد میان احزاب و گروهها، برخی از ویژگیهای سیاسی ایران در این دوره است. یکی دیگر از جنبه های مهم دوره ی مزبور جنبش ملت ایران برای ملی ساختن نفت و واکنش دو دولت انگلیس و امریکا در قبال آن است. در طی دوره ی فوق، ایالات متحده ی امریکا هم به جهت موقعیت سوق الجیشی و هم به جهت وجود منابع غنی نفت مترصد حضور گسترده در ایران بود. این کشور اوج گیری مناقشه ی نفتی ایران و انگلیس را غنیمت شمرده و فرصت طلبانه در بعضی مواقع از مواضع ایران در دستیابی به حقوق خویش دفاع کرد اما هنگامی که انگلیسی ها حاضر شدند منافع نفت ایران را با امریکا براساس توازن منافع تقسیم نمایند، امریکایی ها نظرات انگلیسی ها را پذیرفتند و عملاً برای اجرای طرح انگلستان، یعنی کودتا، دست به کار شدند به گونه ای که در تحقق کودتای 28 مرداد نقش اول را ایفا نمودند.
امیر دهقان نژاد حمید کرمی پور
چکیده با وقوع کودتای 28 مرداد 1332 هـ .ش و سقوط دولت مصدق نهضت ملی ایران در هم شکست و با تشکیل کنسرسیومی از شرکتهای بزرگ نفت جهان، بار دیگر صادرات نفت ایران به سوی غرب از سر گرفته شد. به دنبال کودتا اساس روابط نیرومند دست نشاندگی بین رژیم پهلوی و دولت آمریکا فراهم گشت. در این دوره با سرکوب نیروهای ملی و مذهبی توسط رژیم، نابودی حزب توده، تشکیل ساواک، ایجاد احزاب دولتی وابسته به رژیم و تسلط بر قوای مقننه و مجریه قدرت در دست محمدرضاشاه متمرکز گردید و موقعیت وی از یک شاه در جایگاه حکومت مشروطه سلطنتی به شاهی مستبد و فراتر از تمام قوانین تغییر یافت. در اواخر دهه 1330 هـ .ش (1950م) در پی بروز بحران های اقتصادی- سیاسی در ایران و تحولات بین المللی از فشارهای رژیم کاسته شد و هواداران نهضت ملی تحت عنوان «جبهه ملی دوم» فعالیت خود را از سر گرفتند. در این زمان اختلافات ایدئولوژیکی در درون جبهه ملی زمینه اشتقاق و جدایی نیروهای ملی را فراهم آورد و سازمان «جامعه سوسیالیست های نهضت ملی ایران» و سازمان «نهضت آزادی ایران» از درون جبهه ملی سر بر آوردند که تعامل این نیروها با یکدیگر و همچنین رویکردشان نسبت به رژیم پهلوی و دولت های وقت به ویژه دولت امینی در روند آتی تحولات کشور بسیار تأثیرگذار بود. در نهایت طرح لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی و برنامه های «انقلاب سفید» از سوی رژیم در سال های نخستین دهه 1340 هـ .ش منجر به واکنش روحانیت به رهبری امام خمینی (ره) و ورود دوباره این نهاد به عرصه سیاسی کشور گشت که این تحول زمینه ساز وقوع انقلاب اسلامی در سال های بعد گردید. کلید واژه ها: کودتای 28 مرداد، رژیم پهلوی، دولت آمریکا، جبهه ملی دوم، نهضت امام خمینی (ره).
ناهید دوستی جهانبخش ثواقب
سده نوزدهم میلادی آغاز تغییرات وسیع اجتماعی در ایران است،این سده که تقریبا اوایل حکومت قاجار بود ساختار جامعه سنتّی ایران را دگرگون ساخت و آن را به راهنمای اخذ تمدن جدید غرب سوق داد. در دوره ناصری نظام تعلیم و تربیت ، از وضعیت سنتّی مکتب خانه ای به سوی ایجاد مدارس جدید و شکل گیری نظام نوین آموزش تحّول یافت. در رواج اندیشه اصلاح و تغییردر الگوی موجود سنتّی در میان روشنفکران دوره قاجار توجه به ایجاد موسسات جدید تمدنی در کشور ،مسافرت های ایرانیان به خارج و آشنایی با معارف جدید ،ایجاد مدارس توسط هیأت های مسیحی و خارجیان مقیم ایران از عوامل دگرگونی نظام آموزشی در دوره ناصری به شمار می روند. تغییر در شیوه آموزش سنتّی، شیوه های نوین آموزشی ،ایجاد مدرسه،ایجاد نظام ابتدایی ودوره عالی برخی از ویژگی های تعلیم وتربیت در دوره ناصری می باشد. دراین دوره مدرسه دارالفنون در تهران به منظور آموزش علوم نظامی و سایر رشته های علوم جدید تأسیس شد که نقش بسیار خوبی را در تحّولات آموزش نوین در ایران داشت،این مدرسه نخستین مدرسه جدید دولتی ایران بود که در حقیقت یکی از موسسات درباری و مورد نظر ناصرالدین شاه بود. علاوه بر دارالفنون مدارس دیگری در کشور ایجاد شد که تأثیر زیادی در تحّولات نظام جدید داشت از جمله این مدارس،مدرسه رشدیه و مدارس خارجی بودند. بطور کلی تأسیس مدارس جدید، اعزام دانشجویان به خارج جهت اخذ علوم جدید ،دعوت معلمین خارجی ووجود روشنفکران داخلی در این دوره باعث تغییر آموزش از شیوه سنتّی به شیوه جدید شد.
سمیه سهراب زاده فرد مهدی صلاح
قرن نوزدهم بدلیل رویارویی جدّی ایران با غرب که منجر به انجام اصلاحات گردید ،از اهمیتی مضاعف برخوردار است اصلاحات در زمان قاجار در دو دوره انجام می شود:ابتدا توسط دولتمردان تا پایان عصر ناصری (اصلاح از بالا)وسپس در مرحله ی بعد وبدنبال نارضایتی از وضعیت موجودکه نتیجه ی ناکامی در انجام اصلاحات یاد شده بود با مشارکت گسترده ی توده ی مردم به انقلاب مشروطه منجر شد وتغییراتی در نظام سیاسی ،اقتصادی ،وحتی فرهنگی اجتماعی ایران بوجود آورد .ظهور مردانی کارآمد در عرصه ی وزارت ایران دوره ی ناصری که با اشراف بر تحولات دنیای آن روز و با درک مشکلات پیش روی جامعه ی ایران به اصلاحات در ابعادی گسترده دست زدند، این دوره را حائز اهمیت می سازد. در این میان، اصلاحات بخصوص توسط دو چهره ی بارز این عصر امیرکبیر(باتکیه بر اصلاحات بومی ودرون زا )وسپهسالار (باتاکیدبر اصلاحات برون زاوتکیه بر عنصر خارجی)باشکست مواجه شد ،روابط گسترده با کشورهای غربی نتیجه ی مورد نظر دولتمردان ایرانی را به همراه نداشت وعلت آن توافق این کشورها(روسیه وانگلیس) برای ممانعت در اصلاحاتی بود که منافع آنان را تامین نمی کرد. امّابا این وجود علت اصلی شکست اصلاحات راباید در عدم تطابق ساختارهای سیاسی،اقتصادی و فرهنگی اجتماعی در ایران با جریان اصلاحات دانست. واژگان کلیدی: آسیب شناسی ،اصلاح، روشنفکر، سکولاریسم غربزدگی، غربگرایی
معصوم یاراحمدی مهدی صلاح
یکی از گسترده ترین و پیچیده ترین مفاهیم جامع? بشری «فرهنگ» می باشد. هر جامعه ای بر اساس فرهنگ هویت می یابد و از جوامع و گروههای دیگر متمایز می شود. بنابراین سیاستگذاری در امور فرهنگی یکی از وظایف خطیر دولت هاست،که قصور در انجام آن، عواقب وخیمی به دنبال خواهد داشت. در ایران، به طور مشخص، در دور? رضاشاه بودکه توجه به امور فرهنگی به سبک مدرن در دستورکار حکومت قرار گرفت. ناکامی مشروطه خواهان در ایجاد یک دولت متمرکز و باثبات و آشفتگی هایی که به دنبال جنگ جهانی اول در ایران رخ داد، زمینه را برای وقوع کودتای 1299 ه.ش و سرانجام به حکومت رسیدن رضاخان فراهم کرد. حکومت او برای رسیدن به ثبات سیاسی، اصل تمرکز را در هم? ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی، سرلوح? برنامه های خود قرار داد. اقداماتی نظیر ایجاد ارتشی واحد، اسکان عشایر، اقتصاد دولتی و نظام قضایی متمرکز برآیندهایی از این اصل بودند. به لحاظ فرهنگی حکومت رضاشاه به پیروی از الگوهای اروپایی ملت سازی، به دنبال ایجاد ملتی واحد، تحت لوای یک دولت مرکزی بود. مسلماً جامع? سنتی ایران با معیارهای حکومت او، از ملت همخوانی نداشت. بنابراین حکومت نقش یکپارچه سازی فرهنگی در جامعه را به عهده گرفت و با انتخاب مولفه هایی چون اتحاد زبان و لباس و ایجاد یک ایدئولوژی حکومتی، قصد داشت اختلافات فرهنگی را از میان بردارد و به زعم خود ملتی با زبان و فرهنگ و آداب و رسوم و معتقدات و آرمان های مشترک به وجود آورد. بدین منظور، حکومت عناصر وحدت بخش را بدون در نظر گرفتن شرایط عمومی جامع? ایران و تفاوت های ساختاری آن با غرب، از بالا به جامعه تحمیل کرد، و برای نهادی شدن این ارزش ها و مولفه ها، از طریق جهت دهی به نظام آموزشی و ایجاد سازمان هایی نظیر سازمان پرورش افکار، اقدامات لازم را به عمل آورد. این در حالی بود که ایجاد تغییرات فرهنگی چه به سبک غربی و چه بومی شد? آن، به اندیشه و برنام? سازمان یافته و هدف دار نیاز داشت. این نقصان در حکومت رضاشاه تا حدی محسوس بود، به طوری که در پایان حکومت او، هرچند جامعه با تعارض های دوران قاجار مواجه نبود، در مقابل تعارض های جدیدی در جامعه به وجود آمده بود. همین ناسازگاری مولفه های فرهنگی مورد نظر حکومت با جامع? ایرانی و استفاده از وجه آمرانه در اجرای آن ها مشکلات جدیدی را فرا روی جامع? ایران قرار داد.
مهری زیدی جودکی مهدی صلاح
تأسیس سلسله ی پهلوی ( 1304-1320) و روی کار آمدن رضاشاه را باید سر آغاز فصل جدیدی در عرصه ی آموزش عالی به شمار آورد. این دوره به علّت بروز تحوّلات و دگرگونی های گسترده در ساختار اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی ایران و به جهت بهره وری از دستاوردهای تمدنی مغرب زمین نقش و اهمیّت ویژه ای را در تاریخ ایران ایفاء نموده است. در زمینه ی آموزش عالی نیز همگام با سایر دگرگونی ها، اقداماتی صورت پذیرفت. با تأسیس حکومت رضاشاه در راستای سیاست نوین سازی کشور، رضاشاه که در پی آن بود تا سیاست غربگرایی و اسلام ستیزانه ی خود را به کلیه ی شوون کشور از جمله آموزش گسترش دهد، درصدد تغییر و تحوّل در مراکز آموزشی برآمد و در جهت توسعه ی صنعتی و علمی و هماهنگ ساختن فعالیت های آموزش عالی کشور بر اساس الگوی غربی مراکزی به وسیله ی نیروها و کارشناسان خارجی و فارغ التحصیلان دانشگاه های اروپایی ایجاد کرد که می توانست در نوع خود پیامدها و آثار و نتایجی در راستای اهداف وی در برداشته باشند. تحوّل و توسعه در راستای آموزش نوین و محدود ساختن آموزش دینی و سنتی، ارتباط تنگاتنگی با برنامه های مدرنیزم حکومتی داشت، زیرا با شکل گیری دیوان سالاری جدید، دولت جدید نیاز به فارغ التحصیلان مراکز آموزشی داشت. تأسیس دانشگاه تهران، فراگیری علوم و فنون نوین و تربیت نیروی انسانی متخصص در داخل کشور، تأمین نسبی استادان ایرانی و کاهش نیاز به استادان و متخصصین غیر ایرانی برای تدریس، اعزام دانشجو به خارج از کشور، شکل گیری آموزش عالی بر اساس الگوی غربی و تحصیلِ بانوان در مراکز آموزش عالی از پی آمدهای تحوّل و توسعه آموزش عالی در دوره مورد بحث است.
قیصر ارجمند مزیدی جهانبخش ثواقب
سیاست اسکان عشایر در استان فارس نیز مانند دیگر مناطق عشایری ایران به اجرا درآمد و نتایجی هم به دنبال داشت از جمله: تغییر شیو? معاش عشایری، پایان دادن به جنگ های درون ایلی و برون ایلی، برچیدن بساط قدرت های محلی، شکست برنامه ریزی دولت برای ایلات و عشایر، ایجاد موقعیت سوادآموزی برای فرزندان عشایر و نهایتاً روی آوردن گروه زیادی از افراد جامع? عشایری به مشاغل پست.
سمیرا اسدیان فعلی شهاب شهیدانی
بورژوازی اروپای غربی سده ی نوزدهم به قدرت مسلط سیاسی،اقتصادی و اجتماعی جهان تبدیل شده بود.تکامل نیروهای مولد علمی و صنعتی ، میل بازاریابی در مقیاس جهانی را تشدید نمود؛ و در پی آن استعمار زاده شد.مقارن این وضعیّت ایران با اقتصاد معیشتی ، حکومت استبدادی ،جامعه ای مملو از تنوع قبیله ای ،زبانی ، مذهبی با تحمل قرن ها عقب ماندگی به محل تصادم و تخاصم حادثه انگیز نیروهای رقیب اروپای استعماری تبدیل شد.تجاوز ارضی روس به ایران و پی بردن ایرانیان به ضعف نظامی خویش ، آغازی بر روابط بعدی آنان در دنیای مترقی شد.در پی آگاهی از پیشرفت های دنیای جدید، اصلاحاتی در ایران به ویژه در عرصه ی سیاسی آغاز شد. تنویر افکار عمومی سبب تلاش مردم برای کسب حقوق خویش ، در نهایت منجر به انقلاب مشروطیّت شد.اصفهان نیز که تکاپوی مشروطه خواهی را از سر گذرانده بود؛ به عرصه ی دگرگونی و ایجاد موسسات جدید تمدنی از جمله روزنامه نگاری آزاد پا گذاشت. هرچند فضای سیاسی جدید،باعث رویکرد خاص نشریات اصفهان در مشروطه ی اول مانند الجناب ، انجمن مقدس ولایتی اصفهان ، جهاد اکبر،فرج بعد از شدت ، انجمن بلدیه اصفهان، ناقوربه مسایل سیاسی و شهری اصفهان شده بود؛ امّا این جراید از انعکاس اخبار غرب غافل نبودند.آزادی محدود مطبوعات در دوره ی مشروطه اوّل، باعث توجّه مدیران جراید به روزنامه نگاری و آزادی بیان در اروپا شد.پرداختن این نشریات به سلطه ی اقتصادی غرب بر تجارت ایران و اصفهان و ارایه راه حل هایی چون تحریم کالاهای خارجی و تأسیس شرکت های تجاری برای مبارزه با آن از مطالب مهم منتشره بود. موضوع استعمار سیاسی غرب در مشرق زمین و به طور مشخص قرارداد1907میلادی روس و انگلیس در تقسیم ایران به شدّت مورد نقد مطبوعات اصفهان قرار گرفت. ارایه اطلاعات ناقص از آداب اجتماعی و مذهبی غرب با توجّه به حضور فراوان اقلیت های مذهبی در اصفهان و معرفی چند اختراع قدیمی در غرب از جمله مطالبی که درزمینه غرب و اروپا در نشریات این دوره ی اصفهان منتشر می شد.در این میان ، تنها درج مطلبی کوتاه و بدون تحلیل در یکی از جراید، به نقش فلاسفه در تحوّلات غرب، شایان توجّه است. کلید واژه ها: غرب ، مشروطه ی اوّل ، مطبوعات، اصفهان
محمد عباسی مهدی صلاح
چکیده : سابقه ی ورود جریان چپ به حوزه اندیشه سیاسی در ایران معاصر به دوره ی مبارزات مشروطه خواهی باز می گردد که در مجلس دوم خود را در حزب اجتماعیون عامیون نمایاند در ابتدا با رویکردی ملی گرایانه و مشروطه لیبرال آغاز نمود . حوادث این جنبش وبحرانهای پس از آن ، این گونه اندیشه ها را در نزد برخی از عناصر تندرو تقویت نمود بطوری که این نوع رفتار ومشی سیاسی با گروهای افراطی قفقاز در پیوند قرار گرفت . پس از انقلاب اکتبر1917در روسیه این جریان خود رادر شکل یک قدرت سیاسی وایدئولوژیک نمایان ساخت ، بدین صورت مناطق شمالی ایران معبری برای ورود اندیشه های مارکسیستی وکمو نیستی شد .در این زمان یکی از مناطقی که پس از استبداد صغیر در ایران کانون مبارزه علیه استبدادشد و برای احیای آزادی و مشروطه خواهی قیام نمود گیلان بود . این منطقه شاهد یکی از مردمی ترین واصیل ترین قیامهای مردمی و اجتماعی بود که به رهبری میرزا کوچک خان صورت گرفت. میرزا از پیروان اندیشه ی اتحاد اسلام سید جمال الدین اسدابادی بود وخواستار یگانگی مسلمانان برای درهم کوبیدن استعمار خارجی واستبداد داخلی بود وسوابق درخشانی در جنبش مشروطه خواهی داشت . وقوع انقلاب بلشویکی وسقوط حکومت تزاران وروی کار آمدن بلشویک ها معادلات منطقه ای را برهم زد وایران در مقوله ی روابط خارجی بریتانیا به منظور مقابله با این تفکر از اهمیت ویژه ای برخوردار شد. بنا براین ایجاد نظام متمرکز ی وسیاست سرکوب حرکتهای مرکز گریزی در اولویت قرار گرفت ، چراکه محصور کردن تفکرات بلشویکی به منظور جلوگیری از توسعه ی نفوذ انقلاب روسیه با وجود یک قدرت مرکزی نیرومند وبه ظاهر مستقل ممکن بود . در این زمان یگانهایی از ارتش سرخ در تعقیب روسهای سفید تزاری وارد شمال ایران شدند وبا جنبش جنگل ارتباط برقرار نمودند . آنان درابتدا خود را به عنوان حامیان جنبش مردمی مذکور معرفی و سپس بانفوذ در ارکان جنبش موفق شدند جمهوری شورایی جنگل را در اتحاد با جنگلیها بوجودبیاورند. این عده که همواره در اسناد خود از صداقت میرزا سخن می گویند با میرزا ذره ای صداقت نورزیدند .میرزا که اهداف شوم آنان را بزودی دریافته بود از صف آنان جدا شد وبا این موضع گیری صریح ضربه ای مهلک بر پیکر این جریان وارد ساخت جریانی که درصدد بود که با براه انداختن جنبشی مارکسیستی وکمو نیستی درمناطق شمالی راه ورود وتحکیم نفوذ خود را در ایران هموار سازد .در طول مدت مذکور میرزا اشتباهات استرا تژیک آنان را در قبال جنبش جنگل گوشزد نمود . اما رهبران جریان چپ حتی برخلاف اسنامه ای که خود با نهضت جنگل ، دست به اقداماتی زدند که برخلاف آرمانهای اساسی جنبش مردمی جنگل بود وتحمل این وضعیت برای مسلمان معتقدی چون میرزا قابل پذیرش نبود و همین امر باعث فروپاشی جمهوری شورایی جنگل شد و باعث بروز اختلاف میان یاران میرزا گردید . عملکرد این مهمان ناخوانده نتایج مخرب زیادی بر تداوم وبقای جنبش بر جای گذاشت. وابستگی جریان مذکور به جمهوری ساویتی شوروی ، ترجیح دادن منافع بیگانه بر منافع ملی ، تبلیغات مرام کمونیستی وسوسیالیستی حرکت مردمی جنگل را فدای منافع بلشویک ها نمود و در نهایت با خیانت و سکوت آنان میرزا را به مسلخ فرستاد مسلخی که از عقب نشینی تاکتیکی طرح لنین در مواجهه با امپریالیسم انگلستان درسایه تز همزیستی مسالمت آمیز باامپریالیسم اتفاق افتاد .این پژوهش با بررسی روند اقدامات این جریان و ویژگیهای فکری واندیشه ای آنان نقش وتاپیر گذاری فعالیتهای سیاسی وفکری آنان را در جرین جنبش جنگل مورد بحث وبررسی قرار داده است . کلید واژه ها :جنبش جنگل ،میرزا کوچک خان،جریان چپ بلشویکها ،جمهوری شورایی گیلان، بریتانیا، شوروی
محمد علی نعمتی مهدی صلاح
با وقوع انقلاب اکتبر در 1917 میلادی در روسیه بلشویکی و خروج روسیه تزاری در معادلات سیاسی منطقه از جمله ایران، رویکرد دولت انگلیس نسبت به ایران دگرگونی اساسی یافت در همین راستا طرح ایجاد دولت متمرکز و مبارزه با جنبش ها و حرکت های مرکز گریز نخست در قرارداد 1919م، آنگاه در کودتای 1921م / 1299 ش به اجرا درآمد. یکی از جریانهای مرکزگریز که غالباً به دلیل ضعف دولت مرکزی که تا آن زمان کنترل نشده و سکونت اختیار نکرده بود جامعه عشایری بود. صرف نظر از نگرش خاص رضاخان نسبت به جامعه عشایری، سیاست داخلی و خارجی دولت کودتا و سیاست منطقه ای و بین المللی حامی دولت کودتا یعنی انگلستان ایجاب می کرد که منطقه نفت خیز جنوب از هر گونه حرکت و جنبش های مرکز گریز عاری شود. بنابراین اسکان عشایر لرستان جزء اولویت های اول حکومت کودتا و برنامه ریزان آن قرار گرفت. جریان اسکان عشایر هم به دلیل گروههای متعدد معارض با دولت تمرکز گرا و هم به دلیل شرایط خاص جغرافیایی منطقه، در لرستان مدتی به طول انجامید و مراحلی را طی کرد که در وهله اول با لشگرکشی های متعدد سعی در سرکوب و کنترل عشایر داشتند و در وهله دوم، برنامه های تشویقی و تنبیهی مختلفی را برای اسکان دادن عشایر به اجرا گذاردند. سرانجام اسکان عشایر پیامدهای سیاسی- اجتماعی]مانند شکستن قدرت خوانین و بازگشت امنیت به منطقه[ ،اقتصادی]مانند تغییر معیشت مردم از دامداری به کشاورزی[ و فرهنگی]مانند گسترش سواد آموزی در میان عشایر و تغییر لباس[را در منطقه به جای گذارد که در رساله به آن پرداخته شده است.
افسانه کنگرانی فراهانی سیدابوالفضل رضوی
چکیده کتاب روضه اولی الالباب فی معرفه تواریخ و الانساب، مشهور به تاریخ بناکتی، توسط ابوسلیمان داود بن محمد بناکتی، ملقب به فخر بناکت، ملک الشعرا دربار سه ایلخان بزرگ غازان خان، الجایتو و ابوسعید به رشته تحریر درآمده است این کتاب شامل وقایع عالم از خلقت آدم تا سال (717 هـ ق / 1320م) می باشد. جایگاه بناکتی به عنوان یک مورخ درباری این امکان را به وی داده است تا به منابع مکتوب و شفاهی بی شماری دسترسی داشته باشد، همین امر محدوده فکری وی را وسعت بخشیده و سبب شده است تا از قیود سنتی تاریخنگاری فاصله بگیرد و با دیدی جهانی به سراغ مسائل تاریخی رفته و علاوه بر توجه صرف به وجوه سیاسی که خاص تاریخنگاری سنتی است به وجوه اقتصادی، اجتماعی، مذهبی، فرهنگی و . . . نیز بپردازد. این امر به همراه بی طرفی که وی در تاریخنگاری خود رعایت کرده سبب شده تا تاریخنگاری وی از سطحی نزدیک به تاریخنگاری علمی برخوردار شود و علاوه بر داشتن جایگاه ویژه در میان سایر منابع عصر ایلخانی، به عنوان یکی از منابع و متون مهم تاریخ تمدن جهان نیز محسوب شود. کلید واژه : تاریخنگاری، بناکتی، ایلخانان، تاریخ بناکتی، بناکت .
معصومه هاشم بیگی روح الله بهرامی
چکیده: در این پژوهش به بررسی حیات سیاسی- اجتماعی ایلات و عشایر پشتکوه در عصر قاجار پرداخته شده است. ایلات و عشایر پشتکوه نقش بسیار مهمی در ساختار قدرت، و دفاع از مرزها ایفا نموده اند. همچنین منطقه پشتکوه همواره در طول تاریخ بستر مناسبی برای زندگی ایلی و عشیره ای ایجاد کرده بود که نشأت گرفته از شرایط این منطقه است. موقعیت خاص جغرافیایی، وجود مراتع فراوان مورد نیاز حیات عشایری، و هم جواری پشتکوه با دولت عثمانی و عراق نقش مهمی در شکل گیری حیات سیاسی و اجتماعی عشایر منطقه داشته است. مهم ترین ایلات و طوایف پشتکوه در دوره ی قاجار ایلات کرد، ملکشاهی، خزل، ارکوازی، شوهان، و طوایف کاید خورده، دیناروند، علی شروان و پنج ستونی بودند.در ارتباط با ساختار اجتماعی ایلات و عشایر پشتکوه می توان گفت ایلات و عشایر برای حفظ منافع سیاسی و اقتصادی خود از یک نظام رده بندی کهن برخوردار بودند و این ساخت سنتی اجتماعی متشکل از ایل، طایفه، تیره (هوز)، بنه مال، و مال بود. ساختار سیاسی و اجتماعی جامعه عشایری پشتکوه براساس ویژگی های قومی و خویشاوندی، منافع ایلی- طایفه ای، حفظ سنت ها و مناسبات اقتصادی- اجتماعیِ عشایری و نحوه ی تعامل آنان با حکومت محلی والیان پشتکوه استوار بوده است. اقتصاد و معیشت عشایر پشتکوه بر پایه ی دامداری و در سطح محدودی کشاورزی بوده است.
وحید حاصلی ایرانشاهی شهاب شهیدانی
چکیده : در اواخر قرن نوزدهم،در ارمنستان دو حزب سیاسی بنام « داشناکسیون » و « هونچاک » در راستای استقلال ارمنستان بوجود آمد. زمینه های شکل گیری این احزاب اگرچه با سیاست های امپراتوری روسیه و عثمانی و نیز دول اروپایی در قبال ارامنه مرتبط بود اما این تأثیر چندانی در روند کسب استقلال ارمنستان نگذاشتند و با حملات امپراتوری عثمانی و روسیه بیشتر اعضای این احزاب تبعید و آواره شدند. پیدایش انقلاب مشروطه در جامعه ی ایرانی امکان جذب این احزاب ارامنه را فراهم نمود که آنها از این طریق به مبارزه با روسیه و عثمانی و نیز پادشاه ایران(که وی را نماینده روس ها می دانستند) بپردازند، لذا احزاب ارامنه در جنگ های آذربایجان و رشت حضور چشمگیری داشتند.پس از استبداد صغیر و با فتح تهران احزاب ارمنی داشناک و هونچاک امتیازات مهمی در ساختار سیاسی دولت مشروطه بدست آوردند که از جمله باید به کسب«ریاست نظمیه» از سوی یپرم خان ارمنی اشاره کرد. اصولاً احزاب ارمنی به دو شکل نظامی و فکری- فرهنگی در مشروطه ی ایران تأثیر مهمی گذاشتند . از لحاظ نظامی،آنها در جنگ های متعدد علیه دشمنان مشروطه ی ایران ، از جمله محمدعلی شاه و برادرانش و نیز حامیان استبداد نقش قاطعی ایفا کردند و از لحاظ فکری، با ترویج اندیشه های حزبی « ناسیونالیستی » و « سوسیال دموکراسی» و کمک به ترویج مرامنامه و اندیشه های حزب دموکرات ایران موثر واقع شدند. بالاخره آنکه از لحاظ فرهنگی ، با انتشار چندین روزنامه ارمنی ، ایجاد مدارس ، نمایش خانه ، تئأتر و ... در ایران به ایفای نقش پرداختند . در کنار مردان ارمنی ، زنان ارمنی هم در رخدادهای عصر مشروطه شرکت کردند. با این وجود، احزاب داشناکسیون و هونچاک در ایران به واسطه تفاوتها و حساسیتهای مذهبی قومی مورد توجه قرار نگرفتند . از سوی دیگر علیرغم شایستگی نظامی و فکری آنها در ایران،نتوانستند در راستای خواسته های ملّی خود موثر واقع شوند و کوششهای آنها برای اهداف کلی تر ایجاد کشور مستقل ارمنستان بجای نرسید. با اینحال از لحاظ فکری وفرهنگی تلاش ها و پیامدهای حضور آنها در ایران ماندگارتر شد و به صورت بهتر و پویاتری خود را نشان داد .
مینا برقی جهانبخش ثواقب
در این پزوهش ابتدا عصر صفویان را از نظرساختار سیاسی و اجتماعی مورد بررسی قرار داده ایم.زیرا با توجه به اجتماعی بودن موضوع بدون داشتن دورنمای کلی از اجتماع و سیاست صفویان پرداختن به موضوعی اجتماعی غیر ممکن می نماید.پس از آن خرافات را از منظر جامعه شناسی و روانشناسی مورد بررسی قرار داده ایم و مطالعات متفاوتی را بررسی کرده ایم.و زمینه ها و مبانی خرافه گرایی را به لحاظ روانشناسی بررسی کرده ایم.پس از آن زمینه ها و مبانی خرافه گرایی را در جامعه و در میان سلاطین صفوی و درباریان و خاندان سلطنتی مورد بررسی قرار داده ایم.
بتول نوری شهاب شهیدانی
انقلاب مشروطیت فصل مهّمی در تاریخ تحّولات سیاسی – اجتماعی ایران به شمار می رود طی این دوره بسیاری از مفاهیم و باورهای سنتی که سالیان دراز در عرص? سیاست و اجتماع ایرانی حاکمیت داشت جای خود را به مفاهیم نوینی چون آزادی ،مشروطه ، قانون ومجلس داد.انقلاب مشروطیت تبلور جریان اصلاح طلبی بود که از دوره فتحعلی شاه قاجار آغاز، در دور? ناصرالدین شاه عمق و شتاب یافت و سرآنجام در دور? مظفرالدین شاه به سال 1324 ه.ق/1906م به بارنشست . افراد و گروههای مختلف، رویکرد متفاوتی به این فرایند داشتند. محمد علی شاه به عنوان ولیعهد قبل از مشروطه و اولین پادشاه مشروطه در ایران از جایگاه ویژه ای در تحوّلات این عصر برخوردار است. اگر چه وی دور ? ولیعهدی خود را در دارالسلطنه تبریز یعنی یکی از مهمترین مراکز آزادیخواهی ایران سپری کرد اما با جانشینی بجای مظفرالدین شاه در تهران حضور یافت. محمدعلی شاه پس از صدور فرمان مشروطه نقش های متفاوتی در برابر نظام جدید ایفا نمود ، ابتدا از مشروطیت حمایت کرد و خود اجازه صدور فرمان مشروطه را از پدرش، مظفرالدین شاه گرفت اما چندی بعد به علل و دلایلی مختلف به مخالفت با مجلس و نظام نوین اقدام کرد که در نهایت مخالفت های وی به دشمنی و انهدام مجلس آنجامید .محمدعلی شاه با به توپ بستن مجلس استبداد را به ایران وتهران بازگرداند که در این راه روسها وی را یاری بسیار دادند. هر چند توانست تعدادی از آزادیخواهان را کشته و بسیاری را تبعید نماید ونیز با اعلام مجلس صوری قصد فریب مردم را داشت اما مردم تهران زیر بار نرفته و به مبارزه با محمد علی شاه ادامه دادند. مردم تهران با اقداماتی از قبیل: بستن مغازه ها و دکاکین، پخش شبنامه ها که در روشن کردن افکار عمومی بسیار حائز اهمیت بود به مبارزه با استبداد ادامه دادند. تعدادی از مردم تهران نیز با بست نشینی در صحن حضرت عبدالعظیم (ع) و پناه بردن به بعضی از سفارتخانه ها اعتراض خود را نسبت به حکومت محمدعلی شاه نشان دادند. طبقات مختلف اجتماعی تهران از جمله روحانیون، بازرگانان وحتی شاعران و نویسندگان تهران در خاتمه دادن به عصر استبداد صغیر تلاش های مجدانه ای نمودند که در نهایت با کمک و همراهی سایر مردم ،آزادیخواهان بر محمدعلی شاه و دولت مستبدش پیروز گشتند و بار دیگر آزادی را به ایران بازگردانده و محمد علی شاه را از کشور اخراج نمودند. کلید واژه:استبداد صغیر ،انقلاب مشروطه ،مجلس ،تهران ،محمد علی شاه ،انجمن
مصیب شریفی بازوند روح الله بهرامی
سرزمین کوهدشت در دوران قاجار یکی از مناطق تأثیرگذار در تاریخ لرستان محسوب شده است.زیرا این بخش از سرزمین لرستان علاوه برپیشینه کهن تاریخی و شرایط خاص جغرافیایی و داشتن مرز مشترک با دو استان کرمانشاه و ایلام ، محل سکونت ایل امرایی وخاندان غضنفری امرایی بوده است که این خاندان علاوه بر حکمرانی موروثی بر سرزمین طرهان(کوهدشت) ، در بسیاری از روییدادهای سیاسی و اجتماعی لرستان نقش بسزایی داشته اند.خاندان غضنفری امرایی در جریان قیام های سالارالدوله در دوران مشروطه،مساعدت با کمیته مهاجرین در جنگ جهانی اول،نبرد با نیروهای روس در جریان جنگ جهانی اول درهنگام تصرف کرمانشاه وهمچنین تلاش برای بازپس گیری اموال شرکت انگلیسی لینچ که توسط طوایف بالاگریوه لرستان دچار دستبرد شده بود، موجد حوادث بیشماری بوده اند. نظرعلی خان غضنفری امرایی به عنوان رئیس طوایف طرهان در حوادث داخلی لرستان و ارتباطات با سران طوایف سایر مناطق لرستان نیز تعاملات فراوانی داشته است . وی همچنین دارای ارتباطات سیاسی با والی پشتکوه(ایلام امروزی) بخاطر موقیت خاص منطقه طرهان بوده است که این نقش آفرینی وی تا پایان دوره قاجاریه و ورود ارتش رضاخانی به لرستان همچنان پابرجا بوده است. این پژوهش پیوندی است میان ایلات وطوایف منطقه طرهان با حوادث و جریانات گذشته در بستر جغرافیای زمان ومکان سرزمین لرستان . مردمانی که خود ونیاکانشان همواره تاریخ ایل وتبار خویش بوده اند و ازبنیان های حیات عشیره ای وقبیله ای خود باتمام وجود همواره دربرابر نیروهای بیگانه دفاع نموده اند.دراین تحقیق سعی شده است اصل ومنشأ حماسه های این مردمان مورد توجه قرار بگیرد.شرح استقامت اقوام طرهانی ولرستانی درنبردهای عشایری با مرکزیت طوایف امرایی وسوری درجغرافیای منطقه لرستان وبیان تعاملات خاندان غضنفری امرایی با شاهزادگان قاجارونقش آفرینی این خاندان درلرستان عهدقاجار شاخصه اصلی انجام این می باشد.
شهرام حسن وند مهدی صلاح
چکیده ندارد.
سروش آزادبخت روح اله بهرامی
لرستان در دوره ی قاجاریه به ویژه در دوران حکومت رضا قلی خان نظام السلطنه مافی، شاهد تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی قابل توجهی بود. نظام السلطنه مافی از 1312ق تا 1334ق سه دوره حکمرانی لرستان را تجربه نموده ،که در پژوهش حاضر تحولات سیاسی،اجتماعی و اقتصادی لرستان در این دوره ها مورد بررسی قرار گرفته است. و سعی شده تا به این سوال که چرا با وجود تلاشهای پیگیر و مستمر نظام السلطنه مافی، لرستان در این دوره شاهد تحولات اساسی در عرصه های سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی نبود؟ پاسخی در خور داده شود. نظام السلطنه مافی که نسبت به سایر حاکمان لرستان نگاهی نو به اداره ی لرستان داشت، در ابتدای حکومتش به دنبال ساماندهی نظام مالیاتی، برقراری امنیت در شهرها، روستاها و راههای مواصلاتی و بهبود اوضاع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مردم لرستان بود و تا حدودی نیز برخی موفقیت ها را بدست آورد. اما از آنجا که اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی لرستان در این دوره به دلیل ساختار ایلی و قبیله ای جامعه ی لرستان، عصیان و سرکشی خوانین و روسای ایلات و عشایر، قیام سالارالدوله و همراهی لرستانیان با او، وقوع انقلاب مشروطیت وآغاز جنگ جهانی اول، دستخوش وقایع، مسایل و مشکلات تازه ای شده بود، نظام السلطنه مافی نیز نتوانست امنیت کامل و اوضاع مطلوب را به لحاظ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برای لرستان به ارمغان بیاورد