نام پژوهشگر: فرامرز میرزایی
شهلا زمانی صلاح الدین عبدی
نجیب کیلانی با نوشتن بیش از چهل رمان که رنگ وبوی اسلامی دارند، ازپیشگامان ادبیات اسلامی است. او اولین نویسنده ای است که در داستان های خود به مشکلات مسلمانان فراتر از مرزهای جهان عرب پرداخته است،و رمان های آوانگاردانه ی خود مثل«لیالی ترکستان»، «عذراءجاکرتا» و«عمالقه الشمال»را به این موضوعات اختصاص داده است.که حوادث آن ها -به ترتیب -در ترکستان،اندونزی ونیجریه اتفاق می افتد. رمان های مذکور تاریخی-سیاسی بوده وحوادثی که در آن ها اتفاق می افتد ،واقعی است وکیلانی با بهره گیری از قوه ی تخیل سرشارخود،در لابلای این حوادث واقعی ،حوادث تخیلی را قرار داده است، شخصیت هایی که در بخش حوادث واقعی ایفای نقش می کنند، واقعی هستند ، وقهرمان های حوادث تخیلی ،خیالی هستند.شخصیت های زن حاضر در رمان ها، شخصیت های تخیلی واصلی هستند وهم پای قهرمان داستان دررمان حضور دارندوایفای نقش می کنند؛ودر پیشبرد حوادث رمان موثر اند. در هر رمان،یک شخصیت اصلی زن وجود دارد ،شخصیت هر سه زن، مرکب است.کیلانی،برای شخصیت پردازی ازدو شیوه ی مستقیم و غیر مستقیم استفاده کرده است .وی برای شخصیت های اصلی بیشتر از عنصر راوی، گفت وگو، وتوصیف اعمال ورفتار ، وبرای شخصیت های فرعی بیشتر از شیوه ی غیر مستقیم، توصیف رفتار ،چهره وگفت وگو بهره برده است . هم چنین کیلانی توانسته تطابقی ویژه بین عملکرد اشخاص داستانی با اسم آن ها برقرارکند، چنان که اعمال ورفتار شخصیت-های داستان، شاهدی گویا بر نام آن ها می باشد. وی در این داستان ها، زنانی را به تصویر می کشد که باوجود مشکلاتی که بر آن ها تحمیل می شود، بر عقیده ومذهب خود پافشاری می کنندو زندگی آن ها، فقط در چهارچوب خانه منحصر نمی شود، بلکه پا به پای مردان مبارزه می کنند.مبارزه ی آن ها یاشفاهی،یا مسلحانه ویا عقیدتی است.او توجه زیادی به توصیف سیمای ظاهری زنان ندارد، بلکه بیشتر خصوصیات باطنی آن ها را به تصویر کشیده است ،جزئیاتی که او درتوصیف شخصیت های زن ارائه داده،بیانگر اطلاعات وسیع او از جایگاه زن در اسلام است.
مریم مرادی فرامرز میرزایی
دانش روایتگری، به استنباط قواعد درونی انواع ادبی و استخراج نظم حاکم بر آن، پرداختن به ساختار و تعیین ویژگی ها و شاخصه ها، توجه نشان می دهد. بهره گیری از فنونی چون راوی دانای کل در روایت رجال فی الشمس، به همراه توجه به لایه-های درونی شخصیت ها و وا کاوی احساس آن ها و روایت داستان بر مبنای شکست های زمانی پس نگر و استفاده از وقفه های توصیفی، به منظور بر انگیختن هول و ولا، در کنار دیگر شیوه های روایی به کار گرفته شده در داستان، از عمده ترین تمهیداتی است که کنفانی برای روایت داستان خود بر گزیده است. کنفانی در ما تبقّی لکم، صرف نظر از حضور راوی دانای کل در صفحات ابتدایی داستان، غالباً دید هماهنگ را برای روایتگری مورد استفاده قرار داده است. گوناگونی روایتگر، یکی از ویژگی های داستان سرایی این داستان است. حضور داستان سرا به عنوان «اول شخص درگیر» در متن رویداد ها، امکان دریافتن فرآیند های ذهنی و احساسی دیگر شخصیت ها را برای وی دشوار و بر پایه ی حدس و گمان می سازد. استفاده از پس نگری های پشت سرهم و متناوب، نمود یافتن تأملات روحی شخصیت ها به صورت تک گویی درونی و جریان سیال ذهن، تداخل زمان های روایی و استفاده از توصیف، به عنوان عاملی در جهت فضا سازی داستان، در کنار دیگر شیوه های روایی، در این داستان مورد استفاده قرار گرفته است.
فاطمه محققی مرتضی قایمی
بینامتنیت به بررسی نحوه ی حضور یک متن در متن دیگر می پردازد و با حذف مفاهیمی چون مولف، تاریخ و جامعه، متن را مستقل ولی وابسته به متون دیگر در نظر می گیرد. با اندک تأمّلی در آثار پیشینیان درمی یابیم که تشابهات بسیاری بین موضوعات نقدی معاصر در غرب و علم نقد قدیم عرب می توان یافت. بینامتنی نیز از این قاعده مستثنی نیست. ارتباط بین متون را می توان با عناوینی دیگر در آثار امثال عبد القاهر جرجانی(471 ق) جستجو کرد. عناوینی همچون اقتباس، سرقت ، احتذا، تضمین و... . بینامتنی نه تنها در ادبیات، بلکه در زمینه های مختلفی چون: تاریخ، هنر، دین، اجتماع و... نیز قابل بررسی است. این مجموعه شامل شش فصل است. فصل اول به دیباچه و کلیات مربوط به تحقیق اختصاص دارد. فصل دوم مباحث بینامتنی و نظریات مختلف در این باب و جایگاه آن در نزد منتقدین غربی وعربی و نیز بینامتنی دینی و محورهای بینامتنی در مجمع البحرین را بررسی می کند. فصل سوم به مسائل مربوط به عصر ناصیف و زندگی او و آثاری که از خود بر جای گذاشته، می پردازد. به علاوه مطالبی راجع به مقامات و ویژگی های مجمع البحرین در این فصل بیان شده است. در فصل چهارم نمونه های بینامتنی ترکیبی و واژگانی موجود در مقامات ناصیف مورد بررسی قرار می گیرد، در بینامتنی ساختاری با آیات، گونه های روابط این نوع از بینامتنی، یعنی: استعاره، تشبیه، کنایه و مثل هریک به طور مجزّا مورد بررسی قرار گرفته اند. در بینامتنی واژگانی نیز نمونه هایی از ترکیب های واژگانی موجود در قرآن، مثل ترکیب های وصفی و اضافی و ترکیب با واسطه ی حروف، که در مقامات دیده می شوند، آورده شده است. در فصل پنجم محتوا که حوادث، داستان ها و شخصیت های مثبت و منفی قرآنی موجود در مقامات را در بر می گیرد، مورد تحلیل قرار گرفته است. فصل ششم انواع موسیقی قرآنی داخل در مقامات که شامل موسیقی معنوی(طباق، مراعات النظیر) و موسیقی لفظی(جناس و سجع) است، با ذکر مثال هایی بیان می گردد. البته باید به این نکته توجّه نمود که بسیاری از نمونه های ذکر شده در مقامات در اشکال مختلف بینامتنی، همپوشانی دارند. یعنی می توان مثلاً برخی از آنها را هم جزء بینامتنی ترکیبی فرض کرد و هم در زیر مجموعه ی بینامتنی موسیقایی به شمار آورد. اما سعی بر این بوده که مشخصه ی اصلی هر یک به عنوان نمونه ذکر شود.
زهرا سایه وند فرامرز میرزایی
در تعیین میزان جاودانگی یک اثر ادبی عوامل مختلفی موثر هستند، یکی از این عوامل میزان بار معنایی است که ادیب توانسته است آن را به مخاطب انتقال دهد. از آن جا که شعر حکمی بار معنایی بالایی دارد، قصیده مقصوره ابن درید توانسته است ضمن انتقال مفاهیم حکمی به مخاطب، در شمار اشعار جاودانه جهانی قرار گیرد . حکمت به عنوان تجربه ای گران بها که فرد حکیم آن را در اختیار دیگران قرار می دهد، عبارت است از درک عمیق امری یا حقیقتی فراتر از ظاهر آن امر یا حقیقت. و در حقیقت توجه فرد حکیم بیشتر به باطن امور است تا ظاهر آن و در شعر حکمی اندیشه های اخلاقی، دینی، عرفانی و فلسفی شاعر بیان می شود و جهان بینی شاعر حضور پیدا می-کند، ابن درید در این قصیده به بیان حکمت ها با زبانی ادبی پرداخته است، شاعر در عصر عباسی، یعنی عصری که شاهد حضور گسترده ایرانیان در فرهنگ و تمدن اعراب هستیم، به سرایش قصیده ای در مدح ایرانیان (آل میکال) می پردازد . شاعر در این قصیده تحت تاثیر حکمت های دینی و ایرانی (پند و اندرز ها) قرار گرفته؛ از بخش های مشهود این قصیده حضور شخصیت های تاریخی است، و در حقیقت این شخصیت ها به عنوان الگو یی هستند برای بیان گویا تر حکمت ها .
جمیل سوزنی فرامرز میرزایی
إن هذا البحث هو محاوله لإلقاء الضوء الساطع علی المنجزات الأدبیه للشاعر "الشرقاوی" فی ظل قله الکتابات و البحوث حول منجزات هذا الشاعر العملاق فی وقت کان فیه هذا الشاعر من الداعین إلی فکره "الإشتراکیه الإسلامیه" و العداله الإجتماعیه ، و تنبأ بمستقبل وضاء بعید عن الظلم و التعصب. تناولت فی هذا البحث تحلیل العناصر الأساسیه فی مسرحیتی "الحسین ثائراً " و " الحسین شهیداً" للشاعر و الکاتب المصری "عبد الرحمن الشرقاوی" ، کشخصیات المسرحیه، الحوار ، الللغه الشعریه، المحسنات اللفظیه. و قد إمتازت هذه المسرحیه بالتطویل و الغنائیه ، و السبب فی هذا یعود – حسب اعتقادی – إلی خضوع الشاعر لوطأه الاُسلوب القصصی السردی الذی تعود علیه فی کتابه روایاته. لقد تطرقت فی هذا البحث ایضاً إلی نشوء المسرح الشعری العربی و المراحل المختلفه التی إجتازها و البصمات الواضحه التی ترکها الشرقاوی علی هذا المسرح. إن الشرقاوی حاول و من خلال توظیف شخصیه الحسین (ع) و ثورته علی الطغیان الأموی أن یبین للقارئ أن ما یحصل الیوم فی المجتمع العربی هو شدید الشبه بما حصل فی الماضی البعید؛ و علی هذا الأساس یجب علینا إستخلاص الدروس و العبر مما حدث للحیلوله دون تکرار مأساه الأمس.
رضا تواضعی رضا موسوی
امل دنقل شاعر منتقد و طنز پرداز سیاسی دهه ی شصت وهفتاد میلادی می باشد.او زاده ی بدترین برهه ی تاریخ عربی و مصر است و گویی تناقضات فزاینده داخلی و خارجی جز خانواده فقیر دنقل، بستر نرمی را نمی یافت؛ چیزی? که در مراحل بعد با تشدید اوضاع و تجارب تلخ ، به عنوان ایدئولوژی ، زبان شعر نقدی وی را بارور کرد. دنقل علی رغم آشفتگی اوضاع سیاسی و احساس متفاوت، زبان ساده شعری را به عنوان شاعر مردمی-میهنی برگزید. تجارب تلخ سیاسی و برهه ی شکست سیاسی، اساس گزینش شعر طنز او بود که درساختار فنی آن، از تکنیکهای فنی بینامتنی و ناسازواری بهره برد و هدف او از فرآخوانی متون دینی و دگرگونی آنها چیزی که عده ای عجولانه ، در مورد آن پیش داوری کردند ، آشنایی زدایی و نشاندن گذشته ی طلایی در برابر حاضر شکست بود . اوهنر ناسازواری را، خصوصاً در سطح ناسازواری اندیشه در کنار واژه و جمله ،به عنوان بارزترین ویژگی زبان شعریش، در تکنیک فنی بینامتنی، برای زبان طنز برگزید ، زبانی که معادلات سیاسی شکست 1967 هندسه معانی آن را گزنده کرد و هدفش نشان دادن تفاوت وضع موجود با اوضاع آرمانی با استفاده از آنها بود.حرکت شعری سیاسی با او وارد برهه ی جدیدی شد جایی که صورت خطابی و مستقیمی را به خود گرفت، چنانکه ناقدان عرب، القابی همچون امیر شعرای تمرد و آخر الشعراء الصعالیک به اونسبت دادند. او ترجیح داد در اوضاع خفقان سیاسی ناصری وخصوصاً انور السادات، جایی که فکرها درکنار جسدها به دار آویخته می شود، قهرمان کلمات فراموش شده ای باشد که امت عربی و مصری را به خیزش وا دارد؛ از این روی او راه حل فرهنگی را به عنوان آخرین سلاح مبارزه برگزید. مقدمات شعر و شهرت دنقل با شکست شش روزه عربی از اثنای قصیده«البکاء بین یدی زرقاء الیمامه»، آغاز شد، جایی که هنر طنز او ، با واژه های متناقض و موسیقی تلخ ، به گوش عرب رسید. او طنز نگفت اما فضای شعر طنزش، مرحله ی پختگی را با شکستن عادتها به کمک تکنیکهای بینامتنی و ناسازواری ، تجربه کرد و توانست به زیبایی از این متون خصوصاً قرآن ، به بیان حقایق پنهان و تلخ سیاسی بپردازد؛ و این همان راز تلخی های و گسیختگی معنایی شعر دنقل است. او شاعر پیشگویی است که ناامیدی از گذشته وحال، وی را به ساختن عهد آتی واداشت. بر این اساس، احساس تمرد که احساس غالب او در دیوانهای شعریش است، از جنس بیان فنی و نگاهی پژوهنده می باشد که در مسیر پر فراز و نشیب عمر که به اندازه عمر شعری اوست ، برگزید. تحلیل عناصر دوگانه « بینامتنی و ناسازواری » به عنوان استراتژی شعری دنقل، پرده از اسرار و زیبایی پیوند او با متون مقدس ، برمی دارد.
محمد کلاشی فرامرز میرزایی
داستان کودک یکی از مهمترین و زیباترین ابزارها در تربیت و رشد کودکان به شمار می آیدو در جهان عرب و غیرعرب اهمیت بسزایی دارد. بیشک، ادبیات داستانی کودکان با داستان بزرگسالان از جهت سطح فکری و روانی متفاوت است. این فن ادبی جذاب، مزیتهاییدارد که در تقویت قوای مخیله، گفتاری و نوشتاری کودکان موثر میباشد. کامل الکیلانی نویسنده مصری (1897م – 1959م) از جمله ادیبانی است که پیوسته توجه پژوهشگران تاریخ ادبیات معاصر عربی را به خود جلب نموده است. او نخستین نویسندهای است که برای کودکان به زبان عربی داستان نوشت، به این خاطر، او را هانس کریستین اندرسن کشورهای عربی مینامند. وی در سال 1927م اولین داستان معروف خود؛ «السندباد البحری (سندباد دریانورد)» را تالیف کرد و تا اواخر عمرش آثار گرانبهای بسیار زیادی در این حیطه به جا گذاشت که تنها حدود 200 داستان وی به چاپ رسیده است. داستانهایی که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفتهاند، اصدقاءالربیع، الفیل الابیض، شهرزاد بنت وزیر، فی غابه الشیاطین و بدرالبدور نام دارند که تنها ویژگیهایبرجستهی آنهابیان شده است و مهمترین آنها به شرح ذیل میباشد: سادگی و روانی زبان به طوری که متناسب با سطح زبانی کودکان و سطح درک و فهم آنهاست، وجود یک نقطهی ارتباطی قوی و ناگسستنی بین عناصر داستان تا موجب شود کودکان به راحتی بتوانند تصویری از رویدادها و شخصیتهادر ذهن خود تجسم کنند، انتخاب به جا و شایستهی شخصیتهای داستانی مطابق با موضوع هر داستان و در سنینی که متناسب با خلقیات کودکانه است، دوری کردن از توصیف ویژگیهای فرعی شخصیتهای داستان، و تنظیم حوادث و رویدادهای داستان به نحوی که برای کودکان ملالآور و خستهکننده نیست؛ یعنی تعداد رویدادها و ترتیب آن با روحیات کودکان سازگار میباشد و آنها را برای خواندن یا شنیدن داستان جذب میکند.
خوشقدم ابوالقاسمی فرامرز میرزایی
داستان توالی حوادث واقعی، تاریخی یا ساختگی است. هر داستان از چند عنصر مهم تشکیل شده که مهم ترین آن شخصیت، حادثه، زاویه دید، پیرنگ و گفت و گو و درونمایه می باشد، که به وسیله ی یک عنصر مهم تر به عنوان بافت داستانی به هم مرتبط می شوند. و از میان داستان نویسان می توان به ثروت اباظه (2002-1927) نویسنده ی معاصر مصری اشاره کرد، که توجه او به مسائل سیاسی- اجتماعی مصر، جایگاه یک ملی گرای واقعی را به او داده است. از میان آثار داستانی او دو رمان"هارب من الایام"، و "شیء من الخوف" بیش از همه توجه ناقدان را به خود جلب نموده اند که درونمایه ی آنها درگیری بین طغیان و آزادی در دو دوره ی پادشاهی و ریاست جمهوری مصر می باشد. البته ثروت اباظه، وطن پرستی را در بعد محلی و روستایی آن به تصویر کشیده است. اهتمام اباظه به چنین درونمایه هایی، اعتقاد راسخ او را به رسالت ادیب در برابر جامعه آشکار می کند و از این رهگذر اهمیت دو عنصر گفت و گو و شخصیت به عنوان روش های انتقال مضمون آشکار می شود. به همین دلیل، شخصیت های داستانی او نمونه ای برای نوع خود و در عین حال بیانگر درونمایه می باشند. تکیه ی او در شخصیت پردازی بر گفت وگوی عینی و ذهنی می باشد. و اهتمام بیش از حد او بر دو نوع گفت و گو، ضمن کاستن از سنگینی کار و واقع نمایی بیشتر، او را به نمایشنامه نویسان و تحلیل گران روانشناس نزدیک می کند. تکیه ی او در روش های گفت وگو عمدتا بر شیوه ی ی آزاد مستقیم است .اهتمام اباظه به درونمایه واقعی به دلیل پیوند ظریف با میراث، و ساختار ادبیانه ی آن از خشکی اسلوب به دور است.
روح اله مهدیان طرقبه علی باقر طاهری نیا
سحر خلیفه یکی از مشهورترین رمان نویسان فلسطینی است که آثار ده گانه ی او درمیان مخاطبان عرب و بلکه در سطح جهانی با اقبال گسترده ای روبه رو شد. رمان های سحر خلیفه تصویری واقعی و بی کم وکاست از شرایط موجود در سرزمین های اشغالی در طول یک قرن اخیر ارائه می کند. تجاوز و اشغال گری رژیم صهیونیستی و حامیان آن از یک سو و ناهنجاری ها و عقب ماندگی های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در جامعه ی فلسطین ازسوی دیگر بن مایه ی آثار او را شکل می دهند. اما موفّقیت سحر خلیفه علاوه بر مضمون و محتوای ارزشمند این رمان ها، به شیوه ی نویسندگی او نیز بستگی دارد. استفاده ی به جا و هنرمندانه از ابزارها و تکنیک های زبانی، شکلی و ساختاری، درکنار تصویرگری ماهرانه و نیز بهره گیری از ظرفیت های موسیقایی کلام، باعث جذابیت و زیبایی هرچه بیشتر رمان های او شده است. ضمن این که دلالت های نشانه شناختی در کاربرد بسیاری از واژگان و تعابیر، نویسنده را در انتقال مضمون موردنظر، و قرار دادن مخاطب در فضای رمان یاری کرده-است. مجموع این ویژگی ها تشکیل دهنده ی سبک رمان نویسی سحر خلیفه است که آثار او را از نوشته های سایر نویسندگان متمایز می سازد. این پژوهش حاصل بررسی دقیق و واژه به واژه ی هشت رمان از ده رمان سحر خلیفه است که ارتباطی مستقیم با قضیه ی فلسطین دارند («الصبار»، «عباد الشمس»، «باب الساحه»، «المیراث»، «صوره و أیقونه و عهد قدیم»، «ربیع حار»، «أصل و فصل» و «حبی الأول»)، تا از این طریق ویژگی های سبکی این آثارکه سهم به سزایی در موفقیت آن نیز داشته است آشکار گردد .
کوثر محمد علی پور فرامرز میرزایی
ادبیات فلسطین به ویژه بعد از سال (1967) و ادبیات پایداری ایران در دوره ی هشت-ساله ی جنگ تحمیلی(1988-1980)، دو نمونه ی بارز از ادبیات مقاومت در حوزه ی ادبیات عربی و فارسی دوره ی معاصر به شمار می روند وداستان «دا» و «الصبار» از برجسته ترین نمونه های داسـتانی آن هستند که علاوه بر ترسیـم اشغال سرزمین، عکس العمل مردم را نسبت به آن مجسـم می نمایند. از این رو شخصیت و شیوه ی شخصیت پردازی و نقش گفت وگو در تکامل شخصیت-های داستان وسیر روند داستان ونیز به عنوان یکی از شیوه های شخصیت-پردازی در دو رمان به عنوان عنصری حائز اهمیت مورد بررسی قرار گرفته است ونتایجی از این دست حاصل گشته است: نویسندگان دو رمان ازترکیبی ازشیوه ی مستقیم وغیر مستقیم در سراسر داستان برای شخصیت پردازی استفاده نموده اند که در این میان توصیف به ویژه در رمان دا که شامل توصیف قیافه ی ظاهری شخصیت ها، نوع پوشش، نحوه ی عملکرد آنها در حوادث داستان است وگفت وگو در رمان الصبار بیشترین حجم داستان را به خود اختصاص داده اند. در دو رمان گفت وگوی درونی ونیز تداعی خاطرات نقش به سزایی در روایت داستان ایفا می کند اگرچه در رمان دا راوی اول شخص یا راوی قهرمان مانع از این می شود که رمان از دیالوگ نیز برخوردار باشد اما در رمان الصبار بار پیشبرد حوادث داستانی، شخصیت پردازی وفضاسازی برعهده ی دیالوگ های طولانی میان شخصیت ها است.
کبری الوار فرامرز میرزایی
روایت شناسی دانشی است که به بررسی عناصر سازه ای روایت می پردازد. پیدایش شیوه های نوین روایتگری، موجب پیشرفت روزافزون علم روایت شناسی در دهه های اخیر شده است که از جمله ی جدیدترین و مهم ترین این مباحث، دو مقوله ی زمان و مکان در روایت است. عنصر زمان، یکی از عناصر کلیدی روایت است که به واسطه ی آن، سیر توالی خطی حوادث به سیر توالی معنادار حوادث تبدیل می شود و اهمیت بارز آن در متن روایی، در مبحث روابط گاهشمارانه میان داستان و متن تشخص می یابد . یکی از محققانی که به چگونگی زمان مندی روایت پرداخته، ژرار ژنت، ساختارگرای فرانسوی می باشد . وی نظر خود را در قالب سه مبحث نظم، تداوم و بسامد مطرح کرده است که پژوهشگر با بررسی این سه عنصر در روایت، به جایگاه عنصر زمان در روند گسترش طرح داستانی دست می یابد. مکان نیز از جمله عناصر حائز اهمیت روایت است، چراکه مکان، بستر و چارچوب جریان حوادث داستان است؛ نیز نقد روایت بدون در نظر گرفتن این عنصر اساسی، بی ارزش و ناقص خواهد بود. از جمله آثار روایی و داستانی که از پتانسیل قابل توجهی به منظور بحث و بررسی در مورد دو مقوله ی زمان و مکان روایی برخوردار می باشند، دو اثر داستانی الصبار نوشته ی سحر خلیفه و دا اثر سیده زهرا حسینی می باشد و از آنجا که مطالعه ی دقیق عناصر سازنده ی یک روایت و بازنمود قوانین حاکم بر آن، ما را در شناخت بهتر ساز و کار و روابط درونی عناصر روایی یاری می دهد، در بعد زمان این پژوهش،بر اساس نظریه ی ژنت، نشان می دهیم که چگونه سحر خلیفه و سیده زهرا حسینی با بر هم زدن نظم منطقی زمان و حرکت از زمان تقویمی به زمان متن، به گزینش های مختلفی دست یازیده و به نقل روایت های گذشته نگر و آینده نگر در حجمی گسترده پرداخته اند. علاوه بر این، بررسی تداوم و بسامد نقل وقایع در این دو اثر روشن می سازد که کنش های آن از ضرباهنگ و شتابی مناسب با مقصود نویسنده برخوردار است و ارتباط مستقیم و معناداری با محتوای این دو اثر برقرار کرده است. عنصر مکان در دو اثر مذکور نیز به عنوان بستر و چارچوب جریان حوادث داستان قرار گرفته است با این تفاوت که مکان در رمان الصبار، انتزاعی و تخیلی بوده و با این وجود نویسنده به پرورش این گونه اماکن توجه چندانی نداشته است، این در حالی است که اماکن داستان دا، حقیقی بوده و نویسنده به توصیف و پرورش آن پرداخته است. به طور کلی عنصر مکان در روایت الصبار کاربردی کنایی یافته، این در حالی است که در داستان دا، صراحتاً مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
ناهید نصیحت کبرا روشنفکر
از رویکردهای روایت شناسی ساختگرا، نشانه ـ معناشناسی ساختارهای داستانی است که چگونگی کارکرد، تولید و دریافت معنا را بررسی می کند. گریماس، بنیانگذار مکتب نشانه شناسی پاریس، با مطرح کردن نظریه معناشناسی روایت، هر داستان را دارای فرایند تحولی و نظام گفتمان روایی می داند که ناشی از کارکردهای کنشی و شَوِشی است. با توجه به این روش، پنج داستان کوتاه پایداری لبنان «لقاءٌ فی لحظه رحیلٍ، قفز فوق الزمن، موسم الهجره الی مقام العنقاء، حبل کالورید و وما تشاوون» نشانه ـ معناشناسی شده و روساخت آنها بر اساس نظام های گفتمانی و ژرف ساخت بر اساس مربع معنایی مورد تحلیل قرار گرفته است. اینگونه بر آنیم تا پاسخی برای این مسئله بیابیم که ساختار روایتی داستان های کوتاه پایداری لبنان، دارای کدام کارکرد گفتمانی است و در کدام دسته از نظام های روایی می گنجد. از آنجا که نشانه ـ معناشناسی در قالب فرایندها و ابعاد مختلف روایی و احساسی مطرح می شود، داستان های مورد مطالعه هم دارای این ویژگی ها بوده و غالبا از نظام های گفتمانی ترکیبی هوشمند و احساسی برخوردارند. داستان های «لقاءٌ فی لحظه رحیلٍ و وما تشاوون» دارای کارکرد کنشی بوده و گفتمان مسلط آنها هوشمند و کنشی است؛ البته در داستان «و ما تشاوون» نظام رخدادی هم دیده می شود. اما گفتمان مسلط در داستان «موسم الهجره الی مقام العنقاء و قفز فوق الزمن» احساسی است. داستان «حبل کالورید» هم مبتنی بر شَوِش بوده و در نظام احساسی می گنجد. بنابراین، در این داستان ها فقط کنش یا شَوِش سازنده ی معنا نیستند؛ بلکه کنش ها و شَوِش ها در جریان معناسازی متن درهم تنیده شده اند. بدین ترتیب هدف رساله، مطالعه ی فرایند معناسازی داستان های پایداری و ویژگی های روایی آنهاست تا علاوه بر اینکه سازوکارهای تولید معنا و عناصر اصلی شکل گیری معنا را به دست آوریم، چگونگی تأثیرگذاری فرایندهای شَوِشی بر فرایند معناسازی را بررسی کنیم.
نعیمه پراندوجی کبرا روشنفکر
روایت شناسی به تحقیق و بررسی در زمینهی تحلیل روایت و اشکال آن مانند انواع راوی، استنباط قواعد داخلی انواع ادبی و استخراج نظم حاکم بر آن ها و ساختارهایشان می پردازد. در این علم، برای تحلیل ادبیات داستانی رویکردهای زیادی وجود دارد که رویکرد سبک شناسی یا تحلیل گفتههای روایی یکی از آنها است. گفته های روایی ابزارِ بیان سخنان و اندیشه ها و بستر مناسبی برای پیشبرد حوادث داستان است که بخش گستردهی هر داستان را تشکیل می دهد؛ "روایتگر" باید به گونه ای آن ها را در داستان بازنمایی کند که خواننده عمیقاً با داستان آشنا شود؛ زیرا هر گونه تحلیل روابط پیچیده میان کنش های سخن اشخاص و راویان، مستلزم شناخت شیوه های انتقال گفتار (صدای بیرون) یا اندیشهی (صدای درون) متن است. شیوه های انتقال سخنان و اندیشهها که از رابطهی روایتگر با شخصیت های داستانی به دست می آید، به پنج گونهی مستقیم، غیرمستقیم، مستقیمآزاد، غیرمستقیمآزاد و گزارش روایتی تقسیم میشود. پژوهش پیشرو به مطالعهی گفتههای داستانی دو رمان "الصبار" (1967) و "باب الساحه" (1987)، نوشتهی سحر خلیفه میپردازد. روش انجام تحقیق توصیفی ـ تحلیلی به همراه استقراء تام از شیوههای مختلف بازنمایی سخنان و اندیشههای رمانها است. بدین منظور ابتدا شیوه های مختلف بازنمایی گفته های داستانی دو رمان، استخراج و شمارش شده، سپس با کمک جامعهی آماری، بسامد حضور آن ها در هر دو رمان تعیین گشته و در قالب جدول و نموداری ترسیم شده، سپس نحوهی ارائهی سخنان و اندیشهها با ذکر نمونه هایی تحلیل گشته است. در پایان میزان به کارگیری هر یک از شیوه های مختلف بازنمایی سخنان و اندیشههای دو رمان، با یکدیگر مقایسه شده و از این رهگذر سبک سحر خلیفه در رمان ها و میزان انحراف سبک وی از معیار تبیین گشته است. یافته های پژوهش گویای آن است که شیوهی سحر خلیفه در بهکارگیری شیوهی بازنمایی سخنان در دو رمان مشابه است؛ یعنی نویسنده در هر دو رمان، از شیوههای سخن مستقیم، گزارش سخنان و سخن مستقیمآزاد بیش ترین استفاده را نموده است؛ اما در بخش بازنمایی اندیشهها، سبک سحر خلیفه در به کارگیری شیوههای مختلف بازنمایی اندیشههای دو رمان، اندکی متفاوت است. سحر خلیفه در رمان الصبار از شیوههای اندیشهی مستقیم، اندیشهی مستقیم آزاد و اندیشهی غیرمستقیم آزاد بیش ترین استفاده را نموده است؛ اما در بازنمایی اندیشههای رمان "باب الساحه" شیوههای گزارش اندیشه، اندیشهی مستقیم و اندیشهی غیرمستقیمآزاد بیشترین حضور را دارند. نویسنده در بهکارگیری هر یک از شیوههای مختلف بازنمایی سخنان و اندیشهها موفق عمل نموده و آنها را در جای مناسب خود استفاده نموده است؛ یعنی بهکارگیری هر یک از تکنیکها برای ترسیم جامعهی فلسطینی در سالهای 1967 و 1987 کارآمد بوده و سحر خلیفه توانسته است جهان داستان خود را با تمام ویژگی هایش به خواننده منتقل کند. کلید واژه: شیوهی روایی، بازنمایی سخنان، بازنمایی اندیشهها، رمان پایداری فلسطین، سحر خلیفه.
زهرا کوچکی نیت فرامرز میرزایی
گفتمان شکلی از کاربرد زبان است. درگفتمان کاوی شعر، به بررسی ساختار اجتماعی و زبان شناختی شعر پرداخته می شود. در ساختار اجتماعی یک قصیده، به شرایط سیاسی و اجتماعی و..، همچنین مولد گفتمان؛ و در ساختار زبان شناختی به موسیقی، پردازش زبانی، تصویرگری و... توجه می شود. یکی از انواع ادبی که شرایط اجتماعی مشخّص منجر به پیدایش آن شده است، طنز می باشد. این سبک ادبی، رایج ترین فن ادبی و زبان انتقادی است که شاعران زمان آگاه از آن برای بازتاب تاثیرات ذهنی و روحی خود در عامه ی مردم استفاده می کنند؛ زیرا آن نیشخندی است به منظور برافکندن ریشه های فساد در جامعه و افراد. شاعران معاصرعرب ازجمله مصر و بحرین درسال 2011 با بینش و نگرش خاص خود به ریشه یا بی معضلات سیاسی و اجتماعی جهان خود پرداخته اند و آن را با زبان طنز تلخ در قصاید ی کوتاه و موزون به تصویر درآورده اند. آنها با انواع تکنیک ها و شگرد های ادبی تلاش می کنند پرده از واقعیات دردناک عرب بردارند. آنان با انواع بینامتنی، مفارقه ای بین عصر حاضر وعصرغائب ایجاد نموده اند تا شاید خوانندگان خود را به اندیشه وا دارند و راهی برای غفلت زدایی و بیدار ساختن آن ها باشد. شاعران هر دو سرزمین با توجه به موضوع، درو نمایه و مضمون شعر، موسیقی کلام خود را انتخاب کرده اند تا با آهنگ خاص و ویژه ی آن بتوانند به بهترین وجهه مقصود و مراد ذهنی خود را به خواننده القا کنند. می توان گفت که در صورت گری شعر آن ها سه ویژگی بارز ابتکارو و نوآوری ،تراکم و فشردگی و کنش احساسی نهفته است. دیگر ویژگی ها ی زبانی شاعران این دوره سرپیچی از صورت عادی زبان و شکستن نرم آن در سه سطح نوشتاری و زبانی و گویشی است. البته بسامد آن در شعر شاعران مصری بیشتر است. همچنین از دیگر ویژگی های شعری آنان استفاده ی فراوان از علایم نوشتاری و ساختار انشائی و نماد ها ی حیوانی است، البته با نمود بیشتر ی در سروده های بحرینی. شعر شاعران شیعه بحرینی از صراحت وتلخی بیشتری نسبت به شاعران مصری برخوردار است؛ زیرا شاعران مصری متمایل به ابهام و پیچیدگی هستند.
میثم پورامیری صدیقه زودرنج
نجیب کیلانی از بزرگ ترین نویسندگان معاصر و از پیشگامان واقع گرایی اسلامی است. این نویسنده مصری آثار متعددی در زمینه رمان، شعر، نقد و ادبیات دینی و پزشکی دارد. رمان اجتماعی- تاریخی «مملکه البلعوطی»، از أخرین آثار او می باشد که به سبک واقع گرایی اسلامی نوشته شده است. این رمان، مربوط به خانواده کیلانی، به ویژه پدربزرگ نجیب (ابراهیم عبداللطیف) است که به دلیل شجاعت و عدالت خواهی، «بلعوطی» نامیده شد. رمان، شرح مقابله او با ابوالعز سلیم زمین دار بزرگ روستا است که روستاییان را به استثمار کشیده بود. نویسنده از خلال محیط روستایی داستان، به اختلاف طبقاتی بین زمین داران و کشاورزان، فقر در جامعه به ویژه در روستاهای آن زمان مصر می پردازد. در این رمان، بین تمام اجزای پیرنگ، هماهنگی و انسجام منطقی وجود دارد. حوادث با شخصیت ها مرتبطند و در بین حوادث، تسلسل علی و معلولی برقرار است. تأثیر حوادث سیاسی آن روزگار بر زندگی مردم خصوصاً طبقه کشاورز، در رمان به خوبی منعکس شده است. نویسنده در گفت وگوها از آیات قرآن، احادیث پیامبر، ضرب-المثل و شعر استفاده می کند. اشخاص رمان واقعی هستند و نویسنده در معرفی آن ها از دو روش مستقیم و غیرمستقیم استفاده کرده است. شخصیت ها از نوع مردم عادی و واقعی اند. زاویه دید رمان، سوم شخص و دانای کل نامحدود است. عنوان رمان بر محتوای آن دلالت می کند. گستردگی مکان در روستاهای مصر به این معناست که قضایای رمان با اکثریت مردم مصر مرتبط است. زمان رمان، نه از نوع روائی، بلکه از نوع تقویمی است.
مظفر اکبری مفاخر فرامرز میرزایی
چکیده ندارد.
مصطفی زاهدی فرامرز میرزایی
چکیده ندارد.
علی باقر طاهری نیا
چکیده ندارد.
مصطفی طاعتی غفور مرتضی قایمی
چکیده ندارد.
سمیه رسول نژاد علی باقر طاهری نیا
چکیده ندارد.
علی پروانه فرامرز میرزایی
چکیده ندارد.
اسداله گرمسیری فرامرز میرزایی
چکیده ندارد.
فاطمه فلاح مرتضی قایمی
چکیده ندارد.
پرستو قیاسوند علی باقر طاهری نیا
چکیده ندارد.
موسی وحدانی فرامرز میرزایی
چکیده ندارد.
مریم رحمتی ترکاشوند فرامرز میرزایی
چکیده ندارد.
سمانه رییسی فرامرز میرزایی
چکیده ندارد.
مهری خیری زاده زهرا افضلی
چکیده ندارد.