نام پژوهشگر: جهانگیر محمدی
پریسا هادی نژاد وحیده پیام نور
سبز شدن یکی از مراحل بحرانی نمو گیاه است. تکنیک پرایمینگ بطور وسیعی برای بهبود سبز شدن و ظهور گیاهچه نهال استفاده می شود. هدف از این پژوهش تحقیق در مورد اثر پرایمینگ بر مشخصه های سبز شدن (ارزش سبز شدن، میانگین سبز شدن روزانه، میانگین زمان سبز شدن، درصد، سرعت و نیروی سبز شدن) و رویشی (طول ساقه وریشه، قطر یقه، سطح برگ و وزن خشک) نونهال های بلندمازو که یکی از گونه های بومی و تجاری جنگل های شمال ایران است می باشد. بذور در دی ماه 1388 و 1389 به طور تصادفی از 10 درخت مادری در پارک جنگلی النگدره گرگان جمع آوری و پس از اعمال تیمارهای آب و پتاسیم نیترات در 1388 و تیمارهای سالیسیلیک اسید، اسکوربیک اسید، جیبرلیک اسید، کلسیم کربنات و پلی اتیلن گلیکول در 1389 در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 3 تکرار 30 تایی در سال 1388 و 3 تکرار 20 تایی در سال 1389 در عمق 5 سانتی متری از سطح خاک در گلدان های پلاستیکی کاشته شدند. نتایج نشان داد که تیمارهای پتاسیم نیترات مخصوصا با غلطت 5/1درصد به مدت زمان 1 و 4 روز باعث بهبود در ویژگی های سبز شدن و رویشی این گونه شد. همچنین در 1389 تیمار سلیسیلیک اسید 1% بیشترین افزایش معنی دار در ویژگی های درصد، سرعت و میانگین سبز شدن روزانه ایجاد کرد اما در ویژگی های رویشی نهال ها، در بین تیمارهای اعمال شده تفاوت معنی داری وجود نداشت. بنابراین استفاده از تکنیک پرایمینگ توسط پتاسیم نیترات می تواند برای تولید نهال هایی با صفات رویشی برتر در جنگلکاری و تولید نهال بلندمازو مورد استفاده قرار گیرد. کلمات کلیدی: بذر، بلندمازو، پرایمینگ، سبز شدن، نونهال
امیر کردعلیوند وحیده پیام نور
چکیده به منظور بررسی ریخت شناسی برگ و میوه توس در رابطه با تنوع ژنتیکی بین رویشگاهی با استفاده از نشانگرهای ماکرو و میکرومورفولوژیکی، 3 رویشگاه در جنگل های هیرکانی شناسایی و از هر رویشگاه 30 پایه درختی، به صورت تصادفی و با فاصله حداقل 100 متر از یکدیگر انتخاب و نمونه های برگ و میوه جمع آوری گردید. با بررسی صفات ریختی برگ و بذر با استفاده از آنالیز واریانس آشیانه ای و تجزیه خوشه ای تنوع بین جمعیتی زیادی در این 3 رویشگاه مشاهده شد. در تجزیه به مولفه های اصلی صفات تعداد دندانه بین دومین و سومین رگبرگ، طول دمبرگ، فاصله پایه برگ تا پهن ترین نقطه برگ، عرض برگ در 9/0 طول برگ، تعداد رگبرگ ها، شکل نوک برگ، فاصله بین رگبرگ ها، و عرض باله بذر، صفات مهم برای تفکیک گونه های موجود در رویشگاه ها تشخیص داده شدند. برای تست صحت کار از آنالیز تشخیص استفاده شد که درستی کار را به اثبات رساند. در ادامه این فاز از تحقیق برای بررسی میزان تأثیر پذیری صفات از محیط از پلاستیسیتی استفاده شد که تقریباً همان صفاتی که صفات تفکیکی شناخته شده بودند، در این آنالیز نیز به عنوان صفاتی که بیشتر تحت تأثیر ژنتیک گونه (پلاستیسیتی کمتر) به شمار می روند. در فاز دوم این تحقیق صفات میکرومورفولوژیک روزنه، دانه گرده و کرک با استفاده از میکروسکوپ نوری و الکترونی مورد بررسی قرار گرفت. 3 نوع روزنه شامل: پاراستیک، آنموستیک و سیکلوستیک شناسایی شد که تیپ پاراستیک تیپ غالب بوده و از نظر موقعیت قرارگیری نسبت به سلولهای همراه، بالاتر بودند. برای انجام مطالعات گرده شناسی از روش استولیز استفاده شد و نوع دانه گرده در این سه رویشگاه مشابه و از نظر شکل، کروی کشیده (prolate spheroidal )، سه منفذی (tri- porate) با اندازه متوسط تشخیص داده شد. از نظر صفت کرک تفاوت قابل ملاحظه ای در این 3 رویشگاه مشاهده گردید. به طوری که نوع کرک در رویشگاه سیاه مرزکوه از نوع کرک غده ایی و گونه roth. betula pendula، رویشگاه سنگده کرک رشته ای کوتاه و گونه b. litwinowii doluch و رویشگاه شهرستانک کرک رشته ای بلند و کوتاه و گونه b. pubescens ehrhتشخیص داده شد. بنابراین با توجه به کلید های شناسایی موجود این صفت می تواند نسبت به سایر صفات در تشخیص تنوع ژنتیکی ارجحیت داشته باشد. کلمات کلیدی: توس، تنوع ژنتیکی، نشانگرهای مورفولوژیک، روزنه ، کرک، استولیز، دانه گرده
غفار یلمه محمد هادی معیری
چکیده: دقت در محاسبه و برآورد حجم صنعتی و هیزمی درختان قطع شده در طرح های جنگلداری که مبنای اخذ عوارض و بهره مالکانه می باشد دارای اهمیت بسزایی می باشد. این تحقیق درصدد است روشهای متداول و در حال استفاده تجدیدحجم درختان شامل روش صددرصد سنتی و روش نمونه-گیری3p را در مقایسه با حجم واقعی درختان ممرز قطع شده در طرح جنگلداری دکتربهرام نیا ارزیابی نماید. بدین منظور 282 اصله درخت ممرز از پروانه قطع سال 90 سری یک طرح مورد مطالعه مدنظر قرار گرفت. درختان مورد نظر ابتدا به روش تجدیدحجم صددرصد سنتی اندازه گیری شدند، سپس حجم واقعی تمام درختان ممرز به تفکیک صنعتی، هیزمی و کل بر اساس دستورالعمل ابلاغی شیوه تجدیدحجم به روش 3p آماده سازی و اندازه گیری و بطور دقیق محاسبه گردید. برآورد حجم درختان ممرز از طریق تجدیدحجم به روش نمونه گیری 3p (در5 تکرار) نیز انجام شد. نتایج این دو روش با حجم واقعی درختان قطع شده مقایسه گردید. نتایج نشان داد حجم های صنعتی، هیزمی و کل درخت در روش صددرصد سنتی با حجم واقعی درختان اختلاف معنی داری دارد. محاسبه حجم صنعتی کمتر به دلیل عدم تشخیص و تعیین دقیق بخش های پوسیده ولاپی تنه درختان، وبرآورد حجم هیزمی بیشتر به دلیل عدم اندازه گیری آن و درنتیجه حجم کل بیشتر دلیل این اختلاف حجم می باشد. اختلاف حجم برآورد شده به روش 3p در 5 تکرار با حجم واقعی درختان قطع شده 4/0 تا 3/6 درصد تعیین گردید که این اختلاف از نظر آماری معنی دار نمی باشد. حجم کل تجدیدحجم حاصل از روش نمونه گیری 3p همواره کمتر از حجم کل حاصل از روش صددرصد سنتی بوده و حداقل و حداکثر میزان کاهش 1/23 و30 درصد می باشد. با توجه به نتایج این تحقیق، روش نمونه گیری 3p به خاطر دقت بیشتر و صرفه جویی در بکارگیری نیروی انسانی کارگری و کارشناسی وبه تبع آن هزینه کمتر نسبت به روش صددرصد سنتی، برای تجدیدحجم درختان قطع شده مناطق احیایی پیشنهاد می گردد.
سمیه افشار شعبان شتایی جویباری
تحقیق حاضر با هدف بررسی قابلیت داده های سنجنده aster دربرآورد تاج پوشش جنگل در پارک حفاظت شده دالاب شهرستان ایلام صورت گرفت. پس ازتصحیح هندسی، پردازش های مناسببر روی تصاویر انجام شد. برای تهیه نقشه واقعیت زمینی و نمونه تعلیمی تعداد 157 قطعه نمونه به روش تصادفی سیستماتیک پیاده گردید. در هر قطعه نمونه میزان تاج پوشش درختان برداشت و درصد تاج پوشش کل درختان بر حسب هکتار محاسبه و قطعات نمونه به چهار طبقه تراکم تاج پوشش طبقه بندی گردیدند. با انتخاب 75 درصد از قطعات نمونه از هرطبقه تاج پوشش به عنوان نمونه تعلیمی، نشانه های طیفی طبقه ها استخراج و ترکیبات باندی مناسب انتخاب شدند. به منظور استفاده از داده های کمکی در طبقه بندی از نقشه توپوگرافی مدل رقومی منطقه تهیه و نقشه شیب، جهت، ارتفاع از سطح دریا بدست آمد و همچنین از روی تصاویر google earth لایه های جاده و روستاهای منطقه استخراج شدند و سپس فاصله از جاده و مناطق روستایی تهیه گردید. طبقه بندی داده ها به روش نظارت شده با 4 طبقه تراکم تاج پوشش %5-0، %25-5، %50-25، %75-50 صورت گرفت. طبقه بندی ابتدا با داده های طیفی وبا پیش احتمال مساوی وقوع طبقات و سپس با پیش احتمال معین وقوع طبقات صورت گرفت. سپس طبقه بندی با استفاده توأمان از داده های طیفی و کمکی با پیش احتمال مساوی وقوع طبقات و پیش احتمال معین وقوع طبقات انجام شد. همچنین طبقه بندی با مدل مکانی وقوع طبقات بصورت مقادیر وقوع هر یک از طبقات در هر یک از طبقات داده های کمکی انجام گرفت. نتایج با 25 درصد از نمونه های زمینی مورد ارزیابی قرار گرفت نتایج بطور کلی نشان داد داده های کمکی باعث بهبود نتایج شده اند و بالاترین صحت کلی و ضریب کاپا با داده های کمکی با استفاده از مدل های مکانی پیش بینی وقوع طبقات بدست آمده است. با ادغام طبقات دو طبقه تراکم تاج پوشش %25-0 و %75-25 طبقه بندی مجددأ با روش های بالا صورت گرفت. در طبقه بندی با دو طبقه نتایج بهبود پیدا کرد. از جمله دلایل پایین بودن میزان صحت نتایج کلی را می توان به دلیل پایین بودن مقدار تاج پوشش جنگلی، بازتاب خاک و پوشش گیاهی کف جنگل، عدم تفکیک طبقات تراکم تاج پوشش درختان می توان ذکر کرد.
نورالدین نوریان شعبان شتایی
برآورد مشخصه های ساختاری جنگل در سطوح بزرگ با استفاده از داده های ماهواره ای اهمیت فراوانی در مدیریت پایدار جنگل دارد. هدف از این تحقیق، مقایسه تصاویر ماهواره ای با قدرت تفکیک متفاوت مکانی متوسط (aster و tm) و بالا (quickbird) در برآورد برخی مشخصه-های کمی (حجم سرپا، رویه زمینی و تعداد درختان در هکتار) جنگل سری یک جنگل شصت کلاته گرگان است. تصحیح هندسی و رادیومتری تصاویر انجام شد. با استفاده از روش های مختلف نسبت گیری، تجزیه مولفه های اصلی، تحلیل بافت با اندازه پنجره های مختلف، تبدیل تسلدکپ، ادغام تصاویر و سایر باندهای اصلی، مجموعه ای از باندهای مناسب جهت به کارگیری در تجزیه و تحلیل-های رقومی فراهم گردید. به منظور بررسی سطح ابعاد قطعه نمونه بر برآورد مشخصه های کمی، تعداد 112 قطعه نمونه از طریق روش خوشهای تصادفی، به صورت تو در تو به ابعاد 10×10 ، 20×20 و 30×30 متر پیاده و درختانی که دارای قطر برابر سینه بیشتر از 5/7 سانتی متر و ارتفاع تعدادی از درختان در واحدهای همگن از نظر شیب، جهت و تیپ برداشت شد. مرکز هر یک از قطعات نمونه با استفاده از دستگاه dgps به روش متحرک (ppk) ثبت گردید. مدل سازی آماری با رگرسیون درختی (cart) انجام گرفت. ارزیابی اعتبار مدل ها و نتایج حاصل با معیارهای مناسب و با تعدادی قطعه نمونه صورت گرفت. مقایسه نتایج حاصل از مدل سازی در تصاویر مختلف نشان داد که داده های سنجنده quickbird در برآورد هر سه مشخصه (حجم سرپا، رویه زمینی و تعداد درختان در هکتار)، دارای نتایج بهتری نسبت به سنجنده aster و tm می باشد ولی تصاویر سنجنده aster و tm در برآورد این مشخصه ها نتایج تقریباً مشابهی را نشان دادند. همچنین، نتایج نشان داد که افزایش ابعاد قطعه نمونه باعث بهبود نتایج شده است به طوری که مناسب ترین نتایج در قطعات نمونه 30×30 متر بود. واژه های کلیدی: quickbird، aster، tm، مشخصه های ساختاری جنگل، ابعاد قطعه نمونه، الگوریتم cart و جنگل شصت کلاته
سیده زیبا صید محمدهادی معیری
به منظور مقایسه توده های مدیریت شده و مدیریت نشده از لحاظ شاخص های پایداری ساختار توده تعداد 12 قطعه نمونه مربعی به ابعاد 100×100 متر به صورت انتخابی در توده های مدیریت شده و مدیریت نشده واقع در ارتفاعات فوقانی جنگل شصت کلاته گرگان پیاده شد. در این تحقیق مشخصه های ساختار افقی توده شامل توزیع و میانگین قطری، رویه زمینی، موجودی حجمی، مساحت تاج، درصد تاج پوشش، فراوانی و وسعت روشنه ها و مشخصه های ساختار عمودی شامل ارتفاع کل، ارتفاع تنه، آشکوب بندی، ضریب قدکشیدگی و مشخصه های تنوع و ترکیب توده ها، فراوانی و ترکیب زادآوری و فراوانی و حجم واریزه های درشت چوبی اندازه گیری و محاسبه شد و میانگین هر یک از مشخصه های فوق در دو توده با آزمون t غیر جفتی مقایسه شد. نتایج نشان داد مشخصه های قطر برابر سینه، رویه زمینی، موجودی حجمی، تعداد درختان در هکتار و درصد تاج پوشش در توده های مدیریت نشده بیشتر از توده های مدیریت شده است و فقط مشخصه رویه زمینی بین توده ها دارای اختلاف معنی دار است. منحنی توزیع درختان در طبقات قطری در هر دو توده تقریباً مشابه است و لیکن ناهمگنی در توده مدیریت نشده بیشتر است. میانگین ارتفاع درختان توده مدیریت شده بیشتر از توده های مدیریت نشده است. توده های مدیریت شده با سه آشکوب وضعیت مطلوب تری نسبت به توده های مدیریت نشده با دو و سه آشکوب دارند. ضریب قدکشیدگی گونه ها (به استثناء گونه خرمندی) در دو توده تقریباً مشابه و در حالت پایدار می باشد. ترکیب گونه ای در توده های مدیریت شده و مدیریت نشده تقریباً مشابه است. شاخص های غنا و ناهمگنی در توده های مدیریت شده و شاخص های یکنواختی در توده های مدیریت نشده بیشتر است. شاخص های غنای مارگالف و منهینیک و شاخص های یکنواختی سیمپسون و اسمیت- ویلسون بین توده های مدیریت شده و مدیریت نشده دارای تفاوت معنی دار هستند. زادآوری توده مدیریت شده بیشتر از توده مدیریت نشده است ولی این شاخص بین توده ها تفاوت معنی داری ندارد. میزان فراوانی و حجم خشکه دارها در توده مدیریت نشده بیشتر از توده مدیریت شده است. فراوانی خشکه دارهای افتاده و مجموع خشکه دارها در توده های مدیریت شده و مدیریت نشده تفاوت معنی داری دارد. فراوانی و میانگین مساحت روشنه در توده مدیریت شده بیشتر از توده مدیریت نشده است. در مجموع می-توان بیان نمود که ساختار توده مدیریت شده (شیوه تک گزینی) مورد مطالعه شباهت زیادی به توده مدیریت نشده دارد، با این تفاوت که از نظر میزان خشکه دارها و واریزه های درشت چوبی وضعیت نامطلوب تر و از نظر زادآوری وضعیت مطلوب تری دارد. اجرای این شیوه با شدت کم در برنامه -ریزی مدیریت جنگل به منظور حفظ ساختار طبیعی توده و حفظ تنوع و ناهمگنی ساختاری توصیه می شود.
فریدون بزی محمدهادی معیری
پایش و ارزیابی نتایج حاصل از اجرای طرح های جنگل داری طی دوره های کوتاه مدت و میان مدت و تشخیص تغییرات حاصله در ساختار و ترکیب جنگل تحت مدیریت و کنترل این نتایج با توجه به اهداف طرح یکی از چهار رکن اصلی مدیریت جنگل می باشد. در این تحقیق تغییرات وضعیت جنگل سری 8 زیارت از جنبه های موجودی، ساختار و ترکیب جنگل در سطح سری پایش گردیده است. نمونه برداری تصادفی منظم با پلات های دایره ای شکل 10 آری با شبکه آماربردای 150 در 200 متر جهت آماربرداری توده جنگل طراحی گردید. تجزیه و تحلیل وضعیت فعلی (1391) توده جنگل شامل موجودی (فراوانی تعداد در هکتار و حجم سرپا)، ساختار قطری و ترکیب جنگل و همین طور فراوانی و ترکیب زادآوری از طریق آماره توصیفی تشریح و با وضعیت قبلی جنگل (1381) مورد مقایسه و روند تغییرات ارزیابی شد. مقایسه متغیرهای مورد مطالعه در دو مقطع زمانی با استفاده از آزمون های آماری مربوطه t غیر جفتی و ناپارامتری مربع کای و ویلککسون انجام شده است. نتایج نشان داد که بطور کلی تغییرات حاصله تراکم جنگل (تعداد درختان در هکتار) و موجودی حجمی سرپا طی مدت ده سال از نظر آماری معنی دار نمی باشد. تعداد در هکتار درختان به مقدار 6/2 درصد و موجودی حجمی سرپا جنگل نیز به مقدار 8/7 درصد کاهش یافته است. ساختار جنگل تقریباً روند قبلی خود را حفظ نموده و با این تفاوت که کاهش تعداد در هکتار درختان در طبقه قطری 15 و 35 سانتی متری حاصل گردیده است. مقایسه زادآوری جنگل نشان داد که فراوانی زادآوری در سطح سری در سال 1391 نسبت به سال 1381 کاهش یافته است. تداوم پایش و کنترل نتایج حاصل از اجرای طرح هر 10 سال یکبار در پایان دوره اجرای طرح و قبل از تدوین طرح تجدید نظر بعدی پیشنهاد می گردد.
بهاره کمیزی محمد رضا کاوسی
آتش سوزی یکی از اختلالات موثر بر اکوسیستم است. توانایی یک اکوسیستم به بازگشت به وضعیت قبل از اختلال نشان دهنده ثبات اکوسیستم است که با دو جزء مقاومت و انعطاف پذیری مشخص می شود. مقاومت را می توان درجه ای از توان یک متغیر اکوسیستم دانست که با ایجاد اختلال بدون تغییر باقی بماند و انعطاف پذیری میزان بهبودی متغییر بعد از اختلال را نشان می دهد. مقاومت یک جنگل در مقابل آتش به میزان حساسیت درختان غالب و ساختار جنگل و انعطاف پذیری آن به داشتن گونه هایی است که توانایی استقرار مجدد پس از حریق را داشته باشند. منطقه مورد مطالعه در جنگل عروسک واقع در سری 2 طرح جنگلداری چهل چای مینودشت استان گلستان قرار دارد که در پاییز 1389 دچارحریق شده است. به منظور نمونه برداری در منطقه شبکه ای به ابعاد 100×150 متر پیاده و سپس تعداد 90 پلات در دو منطقه آتش سوزی شده و آتش سوزی نشده مورد بررسی قرار گرفت. جهت بررسی پوشش علفی نیز در مرکز هر پلات، یک میکرو پلات 100 متر مربعی دایره ای شکل پیاده گردید. جهت بررسی توزیع نرمال داده ها از آزمون کولموگروف اسمیرنوف و آنالیز مقایسات میانگین فراوانی با آزمون t غیر جفتی و در صورت نرمال نبودن توزیع داده ها با آزمون من ویتنی انجام گرفت. همچنین به منظور بررسی همبستگی عوامل مختلف بر روی شدت خسارت درختان، ابر نقاط آنها در محیط نرم افزار curve expertترسم گردید و بهترین منحنی بر اساس بالاترین ضریب همبستگی برای داده های کمی برازش داده شد. برای داده های رتبه ای و اسمی از همبستگی اسپیرمن استفاده گردید. نتایج نشان داد که آتش سوزی سبب تغییرترکیب گونه ای جنگل، کاهش تعداد در هکتار درختان، کاهش درصد تاج پوشش، تغییر فراوانی گونه های علفی زیر اشکوب جنگل، حضور گونه های علفی جدید و تغییر نوع و درصد زادآوری گونه های درختی و درختچه ای در منطقه شده است. بیشترین خسارت آتش سوزی به گونه خرمندی، سرو و کاج و کمترین درصد خسارت به گونه انجیلی و بلوط وارد شده است. بررسی عوامل موثر بر میزان خسارت نشان داد که سه مشخصه نوع گونه, نوع و شدت حریق در میزان خسارت وارده به درختان تاثیرگذار می باشند. گونه ولیک، سیاه تلو و بلوط بیشترین زادآوری غیر جنسی و گونه ممرز و افرا با بیشترین زادآوری جنسی انعطاف پذیر ترین گونه ها بودند. با بررسی های بعمل آمده مشخص شد که گونه های سوزنی برگ (سرو و کاج) حساسترین و بلوط و انجیلی مقاوم ترین گونه به آتش سوزی در منطقه مورد مطالعه می باشند.
جهانگیر محمدی شعبان شتایی جویباری
در این تحقیق قابلیت داده¬های لیدار، تصاویر رقومی هوایی و تلفیق آنها در برآورد مشخصه¬های حجم سرپا، رویه زمینی و تعداد درختان در هکتار با استفاده از الگوریتم¬های رندوم فورست، ماشین بردار پشتیبان، k-nn و رگرسیون چند متغیره خطی در بخشی از جنگل¬های پهن¬برگ شصت کلاته گرگان مورد ارزیابی قرار گرفت. در این مطالعه، 308 قطعه نمونه دایره¬ای شکل به مساحت 10 آر و به روش منظم تصادفی به ابعاد 200×150 متر و با شدت 33/3 درصد در جنگل مورد مطالعه پیاده شد. علاوه بر این، برای بررسی شدت نمونه¬برداری در دو پارسل 16 و 21 سری یک، 134 قطعه نمونه دایره¬ای شکل به مساحت 10 آر به روش منظم تصادفی و در شبکه¬ای به ابعاد 100×75 متر با شدت 3/13 درصد پیاده گردید. اطلاعات حجم سرپا، رویه زمینی و تعداد درختان در هکتار برای تمامی قطعات نمونه محاسبه شد. پس از حذف تمامی نقاط خطا و تهیه مدل¬های dtm و dsm، تمامی شاخص¬های آماری ارتفاعی و تراکمی از داده¬های لیدار تهیه شد. همچنین پس از تهیه تصاویر ارتو رقومی هوایی، با آنالیز بافت شاخص¬های بافت مربوط به همه باندها نیز ایجاد گردید. مقادیر متناظر با قطعات نمونه زمینی برروی همه شاخص¬های حاصل از داده¬های لیدار و تصاویر رقومی هوایی استخراج گردید. جهت ارزیابی نتایج هریک از الگوریتم¬ها، از 25 درصد نمونه¬های استفاده نشده و معیارهای ارزیابی استفاده گردید. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که تلفیق داده¬های لیدار و تصاویر رقومی هوایی باعث بهبود نتایج برآوردها شد و از نظر آماری نیز تفاوت معنی¬داری در سطح احتمال 95 درصد بین برآوردهای حاصل از داده¬های لیدار و تلفیق داده¬های لیدار و تصاویر رقومی هوایی وجود دارد. مقدار درصد مجذور میانگین مربعات خطا، درصد اریب و انحراف معیار تفاوت¬های حاصل از الگوریتم ماشین بردار پشتیبان با استفاده از تلفیق داده¬های لیدار و تصاویر رقومی هوایی به ترتیب برای حجم سرپا (42/31 درصد، 18/1- درصد و 21/83 مترمکعب در هکتار) و تعداد درختان در هکتار (54/35 درصد، 28/7- درصد و 36/76 پایه در هکتار) حاصل شد. همچنین مقدار درصد مجذور میانگین مربعات خطا، درصد اریب و انحراف معیار تفاوت¬های حاصل از الگوریتم رندوم فورست با استفاده از تلفیق داده¬های لیدار و تصاویر رقومی هوایی به ترتیب برای رویه زمینی در هکتار (16/27 درصد، 858/0 درصد و 5/6 متر مربع در هکتار) حاصل شد. نتایج نشان داد که با کاهش شدت نمونه¬برداری از 33/3 به 66/1 و سپس به 83/0 درصد، میزان درصد مجذور مربعات خطا در تمامی مشخصه¬های مورد بررسی افزایش یافت اما میزان این افزایش خیلی کم بود به همین دلیل با توجه به تعداد قطعات نمونه کمتر و تفاوت کم میزان مجذور مربعات خطا نسبت به شدت نمونه¬برداری 33/3 درصد، شدت نمونه¬برداری 83/0 می-تواند در برآورد حجم سرپا، تعداد درختان در هکتار و رویه زمینی مورد استفاده قرار گیرد. با توجه به نتایج به¬دست آمده در این مطالعه، می¬توان نتیجه¬گیری نمود که الگوریتم ماشین بردار پشتیبان و تلفیق داده¬های لیدار و تصاویر رقومی هوایی نسبت به سایر الگوریتم¬ها و داده¬های مورد استفاده در این تحقیق بهتر توانستند حجم سرپا و تعداد درختان در هکتار را برآورد نمایند. همچنین الگوریتم رندوم فورست و تلفیق داده¬های لیدار و تصاویر رقومی هوایی نسبت به سایر الگوریتم¬ها و داده¬های مورد استفاده در این تحقیق بهتر توانستند رویه زمینی در هکتار را برآورد نمایند. اگرچه نتایج دو الگوریتم رندوم فورست و ماشین بردار پشتیبان در برآورد رویه زمینی در هکتار تفاوت زیادی با هم ندارند.
لیلا کرمیان عمرانی محمدرضا کاوسی
آفات خانواده geometridae شامل سه جنس erannis defoliaria،ennomus quercinaria، operophthera brumata در ایران می¬باشند. این آفات پلی¬فاز بوده و میزبان های آن ها عمدتا ممرز، انجیلی، راش و افرا می¬باشند. در این مطالعه تاثیر آفات برگخوار بر رویش قطری چهار گونه ی درختی در قسمت هایی از کانون¬ آلوده جنگل زیارت در استان گلستان مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه از هر گونه 10 درخت به روش تصادفی نامنظم انتخاب و مشخصه¬های مربوطه (قطر، ارتفاع درخت و ارتفاع از سطح دریا) اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که ترجیح میزبابی آفت به ترتیب ممرز (37 درصد)، انجیلی(23 درصد)، افرا(12درصد) و راش(9 درصد) می¬باشد. سپس در پایان فصل رویش، با استفاده از مته¬¬سال¬سنج از گونه¬های مورد مطالعه، نمونه مغزی تهیه شده و پهنای دوایر سالیانه آنها با دقت 02/0 میلی متر اندازه¬گیری شد. پس از تایید نرمال بودن داده¬ها با آزمون kolmogorov – smirnov""، نتایج آزمون تجزیه واریانس یک طرفه نشان داد که به طورکلی در سطح اعتماد 95 درصد، مقادیر پهنای دایره رویش در سال¬های مختلف با یکدیگر اختلاف معنی¬دار دارند. نتایج حاصل از بررسی نشان داد که در سال های (1392-1389) که درختان این گونه¬ها مورد حمله پروانه برگخوار قرار گرفتند، کاهش رویش قابل ملاحظه¬ای اتفاق افتاده است. به طوری که با شروع و مشاهده آفت در سال 1389، پهنای دایره سالیانه شدیدا کاهش یافته و در نهایت در سال 1392 یعنی در اوج خسارت و طغیان، به حداقل مقدار خود در چندین سال اخیر رسیده است که بیشترین درصد کاهش رویش در ممرز (37 درصد) و کمترین درصد کاهش رویش در راش (25 درصد) مشاهده شد. از طرفی نتایج آزمون t جفتی نشان داد که بین میانگین پهنای دوایر سالیانه در قبل و بعد از حمله آفت در سطح اعتماد 95 درصد اختلاف معنی-داری وجود دارد. همچنین بین میانگین پهنای دوایر سالیانه و عوامل اقلیمی (بارندگی، حداقل و حداکثر دما) در سطح اعتماد 95 درصد همبستگی معنی داری وجود ندارد. در نهایت با توجه به کاهش رویش دوایر سالیانه، قیمت و حجم در هکتار گونه¬های مورد مطالعه، میزان خسارت این آفات به گونه راش بیشتر می¬باشد.
اقدس قاسمی رزوه شعبان شتایی جویباری
تصاویر یا عکس¬های رقومی هوایی، با توان تفکیک مکانی و رادیومتری بالا، یک منبع اطلاعاتی باارزش برای تهیه نقشه پوشش زمین و اطلاعات موضوعی به¬ویژه تشخیص گونه¬های درختی تلقی می¬شوند. هدف از این تحقیق بررسی قابلیت تصاویر رقومی هوایی ultracam-d و روش شی پایه در تشخیص گونه¬های درختی در جنگل¬های پهن برگ خزری است. به این منظور بخشی از منطقه سری یک شصت کلاته گرگان انتخاب شد. نقشه واقعیت زمینی موقعیت گونه¬های غالب از طریق ثبت دقیق با سیستم dgps، تهیه گردید. پیش¬پردازش و پردازش¬های مناسب بر روی تصاویر انجام گرفت. سپس طبقه¬بندی به دو روش پیکسل پایه و شی¬پایه بر روی مجموعه باند¬های اصلی و مصنوعی به¬صورت جداگانه و با 75 درصد واقعیت زمینی انجام شد. در روش پیکسل¬پایه از الگوریتم¬های حداکثر احتمال و ماشین بردار پشتیبان و در روش شی¬پایه از فن نزدیک¬ترین همسایه برای طبقه¬بندی گونه¬ها استفاده گردید. ارزیابی صحت نقشه¬های حاصل از طبقه¬بندی¬ها با استفاده از 25 درصد نمونه¬های واقعیت زمینی، انجام شد، نتایج نشان داد که در روش پیکسل¬پایه نفشه حاصل از طبقه¬بندی با الگوریتم حداکثر احتمال و مجموعه باند¬های اصلی و مصنوعی دارای صحت کلی 83/47 درصد و ضریب کاپای 33/. بوده و در مقایسه با نقشه الگوریتم ماشین بردار پشتیبان (97/33 و 15/.) از صحت بهتری برخوردار بوده است. نتایج مقایسه نقشه حاصل از بهترین الگوریتم پیکسل-پایه با نقشه حاصل از طبقه¬بندی سلسله مراتبی روش شی¬پایه نشان داد که صحت کلی روش طبقه-بندی سلسله مراتبی شی¬پایه با صحت کلی 28/55 درصد و ضریب کاپای 42/. بهتر از روش پیکسل-پایه بوده است. به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که روش شی¬پایه نسبت به به روش پیکسل¬پایه برتری قابل ملاحظه¬ای دارد ولی به¬طور کلی دو روش نتوانستند با دقت قابل قبولی گونه¬های درختی را تشخیص و واز یکدیگر تفکیک نمایند.
رویا احمدی طباطبایی هاشم حبشی
امروزه برآورد زیست توده، کاربردهای تحقیقاتی و اجرایی بسیاری در علوم جنگل دارد. تخمین زیست-توده به عنوان یک شاخص مهم (مانند موجودی حجمی یا درصد تاج پوشش) در ارزیابی توان اکولوژیک رویشگاه کاربرد دارد. زیست¬توده جنگل نشان¬دهنده، ذخیره کربن درختان است که علاوه بر اهمیت در مسئله گرمایش زمین و تغییر اقلیم، به عنوان شاخصی برای تشخیص حاصلخیزی رویشگاه استفاده می شود و نقش کلیدی در مدیریت پایدار جنگل دارد. در این تحقیق، رابطه زیست¬توده تک درختان با برخی ویژگی های فیزیکی و ماده آلی خاک بررسی گردید. به این منظور از اطلاعات زیست¬توده 54 درخت قطع شده از چهار گونه راش، ممرز، انجیلی و خرمندی استفاده شد. نمونه گیری از خاک مجاور کنده درختان قطع شده از دو عمق سطحی 0-10 و عمق 10-30 سانتیمتری انجام شد. سپس در آزمایشگاه خصوصیات فیزیکی و ماده آلی خاک شامل بافت، رطوبت وزنی، پایداری خاکدانه، نفوذپذیری خاک، وزن مخصوص ظاهری و ماده آلی با روش های استاندارد تعیین شدند. با توجه به آنکه پارسل های مورد مطالعه در محدوده ارتفاعی 400 تا 800 متر بودند، منطقه تحقیق به چهار طبقه ارتفاعی تقسیم شد. با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون میزان همبستگی خصوصیات فیزیکی خاک و زیست توده تک درختان تعیین شد و به کمک رگرسیون چندگانه و غیرخطی بهترین مدل هایی که رابطه زیست توده تک درختان و خصوصیات خاک را تعیین نمود، مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت با استفاده از روش تجزیه علیت روابط مستقیم و غیرمستقیم زیست¬توده درختان با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک بررسی شد. نتایج نشان داد خصوصیات فیزیکی خاک به ویژه پایداری خاکدانه با زیست¬توده بخش های مختلف درختان بیشترین میزان همبستگی در سطح احتمال 99 درصد را دارد. نتایج مدل رگرسیون خطی چندگانه برای وزن مخصوص ظاهری، ماده آلی عمقی و درصد شن سطحی با ضریب تبیین 83 درصد و مقدار اریب 0.03 درصد به عنوان بهترین پیش بینی کننده زیست¬توده تاج راش معرفی نمود. با توجه به اهمیت تنه در زیست¬توده کل درختان، بهترین متغیر پیش¬بینی کننده زیست¬توده تنه با استفاده از رگرسیون خطی گام به گام، پایداری خاکدانه با ضریب تبیین 39 درصد، مجذور میانگین مربعات ریشه 80 درصد و اریب 37- درصد برآورد شد. نتایج تجزیه علیت نشان داد که وزن مخصوص ظاهری متغییر فیزیکی است که بیشترین تأثیر مستقیم را بر زیست¬توده کل راش دارد. در نهایت مشخص شد که شاخص زیست¬توده به حجم و زیست¬توده به رویه¬زمینی برای گونه راش با افزایش گرادیان ارتفاعی افزایش می یابد.