نام پژوهشگر: مهدی مهدوی
مهدی مهدوی معصومه ابتکار
بیماری ایدز بعنوان یک مشکل جهانی مطرح است و امروزه تلاش فراوانی برای ساخت واکسن موثر ضد بیماری ایدز صورت گرفته است اما بی نتیجه مانده است. dna واکسنها از جمله واکسنهای نسل جدید می باشند که قادرند سیستم ایمنی را به خوبی تحریک نمایند. اما یافته های اخیر حاکی از عدم کارائی این دسته از واکسنها می باشد و اعتقاد بر اینست که با عواملی چون ادجوانتها ایمنی زائی بیشتری کسب نمایند. با توجه به اهمیت پاسخهای ایمنی بر ضد پروتئین های p24 و nef ویروس hiv-1 ، در این پژوهش از توالیهایp24 (aa159-173) و nef (aa102-117) بعنوان کاندید واکسن استفاده گردید. بررسیها در مورد این توالیها نشان می دهد که اولا این توالیها به طیف وسیعی از مولکولهای mhc در گونه های مختلف متصل می شوند و ثانیا این توالیها از نظر تغییرات اسید آمینه ای بسیار حفاظت شده می باشند. جهت اتصال این توالیها از سه اسید آمینه aay استفاده گردیده است. پلاسمید بیانی hiv-p24-nef و il-15 موش ساخته شد و بیان ژنها با روش فلورسانس و وسترن بلات مورد بررسی قرار گرفت. بیواکتیویتی il-15 با بررسی خاصیت القاء پاسخهای تکثیری بر روی لنفوبلاستها به اثبات رسید. در مرحله بعد ایمن سازی موشهای مورد مطالعه با استفاده از واکسن کاندید و ادجوانتهای ژنتیکی il-15 و gm-csf صورت گرفت. و پاسخهای ایمنی سلولی و همورال تا مدت زمان 5 ماه مورد بررسی قرار گرفت. همچنین الگوی لنفوسیتهای خاطره ایtcd8+ نیز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که ادجوانتهای ژنتیکی gm-csf و il-15 پاسخهای ایمنی را در طولانی مدت تقویت نمودند اما تزریق همزمان دو ادجوانت gm-csf و il-15 بر پاسخهای همورال اثرات مهاری نشان می دهد. پاسخهای تکثیری و سایتوتوکسیسیتی را در طولانی مدت افزایش داده است. اما از نظر القاء سایتوکاینهای ifn-? و il-4 اثر افزایشی نداشته است. در کل یافته های ما نشان می دهد که واکسن کاندید پاسخهای ایمنی سلولی را تحریک نموده است و استفاده از ادجوانتها ژنتیکی بصورت مجزا با واکسن کاندید پاسخهای ایمنی را تقویت نموده است و استفاده همزمان از ادجوانتهای ژنتیکی در حالتیکه نسبت دوز واکسن بیشتر از ادجوانت باشد پاسخهای ایمنی سلولی بهتری را القاء می نماید.
مریم منعمیان مازیار پالهنگ
امروزه مردم نیازمند آن هستند که در هر مکان و در هر زمان با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. از این رو، شبکه های سلولی بدون سیم برای سرویس دهی به مشترکان توسعه یافته اند. با توجّه به افزایش تعداد کاربران شبکه ها ی سلولی، پژوهشگران به دنبال روش هایی به منظور بهبود سرویس های این شبکه ها هستند.همچنین، ضرورت تأمین سرویس های شبکه با کیفیت مناسب به شدّت احساس می شود. به عبارت دیگر، مشترکان انتظار دارند که سرویس های خود را بدون هیچ نقصی دریافت کنند. به منظور کاهش تأخیر برقراری ارتباط و بهبود بازدهی طیف فرکانسی، تکنولوژی lte پیشنهاد شد. همچنین، اهمّیت تأمین سرویس های شبکه در حضور خرابی نیز مورد تأکید قرار گرفت. با این هدف، تاکنون روش های مختلفی برای مقابله با خرابی های شبکه و تأمین سرویس های شبکه در حضور خرابی معرّفی شده اند. برخی از روش-های پیشین، راهکار مناسب را افزایش متوسّط زمان بین خرابی ها (mtbf) و کاهش زمان بازگشت از خرابی (mttr) می دانستند. در این پایان نامه،ابتدا یک نوع خرابی در معماریlte به صورت ریاضی مدل می شود و تأثیر این خرابی بر روی عملکرد شبکه بررسی می گردد. نتایج نشان می دهند که با تنظیم نرخ های خرابی و تعمیر آن، می توان زمان متوسّط انتظار برای دریافت سرویس را کنترل کرد. سپس، به منظور تأمین تحمّل پذیری خرابی در شبکه های سلولی از دو روش استفاده می شود. یکی از روش ها از امداد اقتضایی برای کمک به کاربران در شبکه در لحظه ی وقوع خرابی استفاده می کند. روش دیگر، از افت پهنای باند در سلول های مجاور سلول خراب کمک می گیرد تا احتمال قطعی های نابهنگام مکالمات را کاهش دهد. همچنین، از این روش افت پهنای باند می توان در فرآیند تخصیص پهنای باند استفاده نمود. نتایج بررسی نشان می دهند که روش پیشنهادی، احتمال عدم پذیرش درخواست های جدید و احتمال قطعی های نامطلوب شبکه را کاهش می دهند
علی مجیدی سعید صدری
همتراز کردن و پیوند تصاویر برای ساخت تصویری یکپارچه، از جمله قدیم یترین و پراستفاد هترین کاربردهای بینایی ماشین م یباشد. الگوریتمهای پیوند تصاویر، که خلق تصاویر موزاییکی با وضوح و کیفیت بالا را امکانپذیر م یکنند، در ساخت نقش ههای دیجیتالی و پیوند تصاویر ماهواره ای به کار م یروند. برای ساخت تصاویر پانوراما نیز که در حال حاضر کاربردهای موثری در خلق فضاهای مجازی، تبلیغات و غیره دارند، ترکیبی از الگوریتمهای پیدا کردن همترازی و پیوند تصاویر به کار برده م یشود. در حالیکه این الگوریتمها برای کاربردهای خاص تحت شرایط ویژه تعریف و به کار برده می شوند.در روشهای ابتدایی انجام همترازی و پیوند تصاویر به طور خودکار، با اتکا به سطوح روشنایی و یا رنگ تصاویر، کل تصویر را پردازش و انتقال بین تصاویر را پیدا م یکنند. بالا بودن تعداد متغیرها و جستجوی کورکورانه روی پارامترهای انتقال، منجر به الگوریتمهایی با تعداد زیاد متغیر و از مرتبه بالا شده است. همچنین این نوع الگوریتمها به خاطر تکیه بر مقادیر سطوح روشنایی نسبت به وضعیتهای نوری مختلف و زوایای دید متفاوت حساس م یباشند. در حال حاضر با توجه به الگوریتمها و روشهایی که برای شناسایی اشیا معرفی شده اند می توان این کار را بدون نیاز به پردازش روی کل تصویر و تنها بر اساس ناحیه های کلیدی در فصل مشترک تصاویر انجام داد که علاوه بر بهینه کردن فضای مورد نیاز مسئله، باعث مقاوم شدن الگوریتم در برابر تغییرات نوری و زاویه دید می گردد.از آنجایی که در تصاویر هوایی وجود ناهمواری های زمین و همچنین وجود نویز هایی که میتوانند منشا جغرافیایی داشته باشند( مانند نور خورشید وجود هوایی مه آلود ویا گردوغبار) کار را برای انجام این الگوریتم ها روی عکس های هوایی سخت تر می کند. در این تحقیق ضمن بیان چگونگی انجام همترازی و پیوند تصاویر، الگوریتمهای معرفی شده قبلی را مرورکرده و نحوه استفاده از تکنیکهای شناسایی اشیا در انجام همترازی را بیان م یکنیم.البته لازم به ذکر است که بعضی از الگوریتم های ارائه شده کلی بوده و مختص عکس های هوایی نمی باشد. در پایان با حذف و دستکاری بعضی مراحل در الگوریتمهای قبلی، دو الگوریتم دیگر را برای انجام بهتر این کار پیشنهاد کرده و آنها را ارزیابی می کنیم.نتایج بدست آمده در استفاده از این روش ها نشان می دهد که الگوریتم های پیشنهادی در بعضی مواقع سریع تراز روش های قبلی عمل می کنند.
مهدی نادری سورکی مهدی مهدوی
ظهور کاربردهای جدید و بلادرنگ در شبکه های ارتباطی و رشد سریع شبکه های مبتنی بر ip، باعث پیدایش بحث جدید شبکه های نسل جدید(ngn) گردیده است. شبکه های نسل جدید را می توان نتیجه تفکر همگرایی در شبکه های ارتباطی دانست، تفکری که با هدف همگرا نمودن کلیه بسترهای ارتباطی موجود، روی بستری مشترک مبتنی بر فناوری ip، سعی در کاهش هزینه ها و ارائه یکپارچه خدمات دارد. در بستر مشترک هسته ی شبکه های نسل جدید که مبتنی بر پروتکل ip است ترافیک های مختلفی مانند سرویس مکالمه، تصاویر ویدیویی، تبادلات داده و فایل های اطلاعاتی، مبادله می شوند. از طرفی با توجه به ماهیت پروتکل ip که برمبنای بیشترین تلاش استوار می باشد، هیچ گونه تضمینی در رسیدن بسته ها به مقصد و تامین کیفیت سرویس آن ها وجود ندارد. در همین زمان روش های مهندسی ترافیک اهمیت خود را نشان داده اند. با استفاده از روش های مهندسی ترافیک ارائه کنندگان سرویس می توانند از مجموع امکانات و پهنای باند شبکه خود استفاده بهینه را بکنند و به کاربردهای مورد نیاز پاسخ مثبت بدهند تا شبکه های نسل جدید بتوانند با قابلیت سرویس دهی خدمات مختلف، سرویس های متفاوت از لحاظ کیفیت سرویس را در یک شبکه واحد داشته باشند. از میان را حل-های گوناگون مهندسی ترافیک، فن آوری جابجایی برچسب چندپروتکلی (mpls) بعنوان موثرترین راه حل شناخته شده است. یکی از مهمترین چالش های مهندسی ترافیک در شبکه های mpls، مسیریابی مسیرهای برچسبی است، بگونه ای که علاوه بر برآورده کردن معیارهای موردنیاز برای کیفیت سرویس از امکانات شبکه نیز استفاده بهینه شود. ارائه چنین الگوریتم های از دسته الگوریتم های np-complete است. برای حل این دسته از مسائل الگوریتم های ابتکاری متفاوتی ارائه شده است. مهمترین معیار کیفیت سرویسی که در تحقیقات گذشته مد نظر قرار گرفته است پهنای باند می باشد. در این پایان نامه ابتدا به بررسی شبکه های نسل جدید و تامین کیفیت سرویس در آن ها، مهندسی ترافیک و نیازمندی ها برای پیادهسازی آن بر روی mplsو مسیریابی بر اساس کیفیت سرویس پرداخته می شود. سپس یک الگوریتم مسیریابی نوین به نام mdmf ارائه می گردد که بدون دسته بندی کردن ترافیکی ورودی به شبکه، علاوه بر پهنای باند، حداکثر تاخیر انتها به انتها را با توزیع یکنواخت بار در سطح شبکه برای کلیه درخواست ها برآورده می کند. همچنین الگوریتم مسیریابی جدیدی با عنوان mdmfms ارائه می گردد که با دسته بندی کردن ترافیک ورودی به دو دسته ترافیک بهترین تلاش و ترافیک بلادرنگ ، به تضمین پهنای باند برای ترافیک های بهترین تلاش و حداکثر تأخیر انتها به انتها برای ترافیک های بلادرنگ می پردازد و برای شبکه های با سرویس دهی چندگانه مانند هسته ی شبکه های نسل جدید مفید میباشد. نتایج شبیه سازی این الگوریتم ها در مقایسه با الگوریتم های مشابه ، کارایی بالایی را نشان می دهد.
پروانه رضایت مهدی مهدوی
شبکه های حس گر بی سیم نوع خاصی از شبکه های سیار موردی هستند که در آنها گره ها از نوع حس گر بوده و به صورت بی سیم به هم متصل شده اند. این شبکه ها از نظر منابع مانند انرژی، حافظه، سرعت محاسباتی و پهنای باند دارای محدودیت هایی هستند که ناشی از اندازه ی محدود و هزینه گره های حس گر می باشند. در برخی کاربردهای شبکه های حسگر مانند سیستم تشخیص و جلوگیری از گسترش آتش سوزی، سیستم پیش گیری از سرقت یا تشخیص حملات هسته ای، بیولوژیکی و شیمیایی، سرعت پاسخگویی شبکه که یکی از معیارهای کیفیت سرویس است، اهمیت زیادی دارد. برآورده کردن نیازمندی های کیفیت سرویس در شبکه هایی که با محدودیت منابع روبرو هستند، مانند شبکه های حسگر، بسیار چالش برانگیز و مشکل است. بنابراین لازم است پروتکل های مسیریابی خاصی برای تامین تاخیر انتها به انتها، که یکی از فاکتور های مهم کیقیت سرویس در کاربردهای بلادرنگ است، برای شبکههای حسگر طراحی شود. تاکنون بیشتر تحقیقات انجام شده در زمینه ی شبکه های حسگر بر روی بهینه کردن مصرف انرژی تمرکز داشته است. اخیرا پروتکل هایی که تامین تاخیر انتها به انتها در مسیریابی را مورد توجه قرار می دهند، یا به عبارت دیگر پروتکل های مسیریابی بلادرنگ نیز مورد توجه قرار گرفته اند. مساله ی مهم در پروتکل های بلادرنگ افزایش تعداد بسته هایی است که به موقع به مقصد می رسند. در این پایان نامه پس از بررسی و دسته بندی پروتکل های مسیریابی بلادرنگ در شبکه های حسگر، پروتکل جدیدی برای تامین تاخیر انتها به انتها ارائه شده است که با استفاده از مکانیزم کنترل توان فرستنده، سعی میکند کارایی بهتری هم از نظر تامین تاخیر انتها به انتها و هم از نظر مصرف انرژی نسبت به پروتکل های قبلی بدست آورد. این پروتکل با کاهش تعداد بسته هایی که دور انداخته می شوند باعث افزایش کارایی می شود. نتایج شبیه سازی نشان دهنده ی بهبود کارایی این پروتکل نسبت به پروتکل های موجود می باشد.
ماشاالله نظرپور مهدی مهدوی
چکیده کدگذاری شبکه در سال های اخیر به عنوان یکی از زمینه های تحقیقاتی مهم از سوی محققین برای پیاده سازی بسیاری از کاربردهای شبکه نظیر همه پخشی و چندپخشی مورد توجه واقع شده است. در شبکه های داده موجود، مسیریاب ها بسته ها را از طریق ذخیره و ارسال در شبکه ارسال می کنند. در این حالت مسیریاب بعد از دریافت بسته آنرا در بافر ذخیره کرده و پس از یافتن مسیر بسته را عیناً بر روی لینک یا لینک های خروجی ارسال می نماید. با کدگذاری شبکه مسیریاب ها می توانند روی بستهها عملیات محاسباتی مختلفی را انجام دهند، مثلا آن ها را با هم به صورت خطی ترکیب کرده وسپس ارسال نمایند. این کار دو مزیت مهم دارد که عبارتند از افزایش ظرفیت شبکه و استحکام. در حالت همه پخشی یا چندپخشی کدگذاری شبکه قادر است به حداکثر ظرفیت دست یابد. علاوه بر این دست آوردها کدگذاری شبکه مزایای متعدد دیگری نیز به دنبال دارد که از جمله می توان به مواردی مانند کاهش مصرف انرژی، کاهش تأخیر، کاهش پیچیدگی، امنیت و ... اشاره کرد. از کاربردهای مهم کدگذاری شبکه استفاده از آن در شبکه های بیسیم است. یک ویژگی مهم در شبکه های بیسیم که آنها را از شبکه های سیمی متمایز می کند، مشترک بودن رسانه در این شبکه ها می باشد. در واقع هر ارسال در یک شبکه بیسیم یک همه پخشی محسوب می شود. ویژگی دیگر شبکه های بیسیم لینک های پرخطای بیسیم در این شبکه ها است. کدگذاری شبکه علاوه بر مقابله با اتلاف بسته، میتواند به گذردهی بهینه برسد. این پایان نامه مسئله همه پخشی را در یک شبکه بی سیم که شامل یک ایستگاه مرکزی و تعدادی گیرنده است مورد بررسی قرار می دهد. همه این گیرنده ها با استفاده از یک کانال مشترک به فرستنده متصل هستند. وضعیت کانال برای هر یک از گیرنده ها از نظر نرخ خطا و استقلال یا وابستگی به هم متفاوت است. زمان نیز به صورت اسلات بندی شده است و فرستنده در هر اسلات فقط یک بسته می تواند ارسال نماید. در حالت همه پخشی روشی گذردهی بهینه است که هر بسته ارسالی در هر برش زمانی از طرف فرستنده حاوی اطلاعات جدید برای تمام گیرنده ها باشد. در به کارگیری کدگذاری شبکه در سرویس های بلادرنگ، باید تأخیر کدگشایی پایین باشد. ولی در حالت کلی تعداد گیرنده ها نمی توان روشی ارائه داد که علاوه بر گذردهی بهینه بودن تأخیر کدگشایی صفر نیز داشته باشد. بنابراین یک روش کدگذاری جدید ارائه می شود که در آن تأخیر کدگشایی صفر است ولی باید دید که در مقابل این مزیت چقدر گذردهی از دست می رود. البته این روش مزیت های دیگری از جمله سادگی، حجم محاسبات پایین و طول صف پایین دارد، که آنرا برای کاربردهای بلادرنگ حساس به تأخیر مناسب می سازد. در واقع هدف این است که آیا می توان بدون اینکه پیچیدگی چندانی نسبت به روش arq به سیستم اضافه کرد، گذردهی سیستم را تا حدی بهبود داد؟ مقایسه بین روش جدید و روش های مطرح شده از طریق شبیه سازی انجام می گیرد. کلمات کلیدی: کدگذاری شبکه، شبکه های بیسیم حذفی، همه پخشی، تأخیر کدگشایی.
سیده سمیه چاشیانی صفیه محمودی
به طور کلی در فرآیندهای مارکوف ارگودیک دو بعدی یافتن فرم بسته توزیع ایستا، تنها برای حالات خیلی خاص امکان پذیر است. با توجه به این مشکل و نیز با توجه به اهمیت توزیع ایستا، بررسی و مطالعه رفتار مجانبی توزیع ایستای این فرآیندها مورد توجه قرار گرفته است. زنجیر قدم زدن تصادفی دو بعدی که در برخی متون به آن، فرآیند qbd دو طرفه نیز می گویند، یکی از این فرآیندها است. یک فرآیند qbd زمان گسسته یک زنجیر مارکوف دو بعدی است. اولین متغیر را طبقه و دومین متغیر را فاز می نامند و ماتریس احتمال انتقال آن دارای ساختار سه قطری بلوکی است (انتقال در جهت طبقه پرش آزاد است). در صورتی که متغیر فاز نیز دارای خاصیت پرش آزاد باشد، زنجیر یک فرآیند qbd دو طرفه است. هدف ما در این پایان نامه بررسی روش های به دست آوردن مجانب های دقیق و نرخ های نزول سخت توزیع ایستای این زنجیر در جهت های مختصات همچنین توزیع های کناری آن بر اساس مقاله میازاوا (2011) است. برای این منظور با استفاده از روش های تحلیل ماتریسی، نمایش هندسی-ماتریسی توزیع ایستای زنجیر نشان داده شده و با استفاده از توابع مولد گشتاور و احتمالات انتقال یک مرحله ای نرخ های نزول به دست آمده است. در نهایت از این نتایج برای به دست آوردن نرخ های نزول شبکه جکسون دو گره ای و اصلاح یافته آن به عنوان مثال های مورد توجه در نظریه صف استفاده می شود. this thesis considers asymptotic behavior of a skip free random walk in the two dimensional positive quadrant of the lattice with homogeneous reflecting transitions at each boundary face, using the matrix analytic methods and following miyazawa (2011). take one of the coordinates of process as the level and the other coordinate as the phase, a background state. then, this random walk can be considered as a continuous-time quasi -birth and- death process, a qbd process in short, with infinitely many phases through uniformization due to the homogeneous transition structure. since the chain is skip free in both dimensions, this reflected random walk is called a double qbd process, dqbd in short. this process is rather simple, but has flexibility to accommodate a wide range of queueing models, including two node networks. it is also amenable to analysis by matrix analytic methods. in general for two-dimensional models with both infinitely many levels and phases , the computation of the exact stationary probability distributions is usually very difficult. not only because of this but also for its own importance, researchers have studied the tail asymptotics of its stationary distribution. in general, a function f(n) for n ? 0 is said to have exact asymptotics g(n) if there is a positive constant c such that lim?(n ? ?)??(f(n))/(g(n))?=c and to have a rough decay rate ? if lim?(n ? ?)??1/n? log?(f(n) )= ? and r = e^?, is referred to as a rough geometric decay rate. decay rate problems have been studied for a much more general two dimensional reflected random walk, so called, n-partially homogeneous chain by borokov (2001), where the n is a positive real number and specifies the depth of the boundary faces. both the rough and exact asymptotics have been considered in all directions for the 0-partially homogeneous chain, which includes the double qbd process as a special case. however, the decay rate is not made explicit even for this special case, in particular, for the exact asymptotics, and there is no answer for the marginal distributions. in this thesis we consider this problem using the matrix analytic methods. we are only concerned with the double qbd process, i.e., a skip free 0-partially homogeneous chain and consider asymptotic behavior of its stationary distribution in the directions of coordinates. this allows us to use the nice geometric structure of the stationary distribution, which is called a matrix geometric form in the matrix analytic literature. thus, we directly will be considered itself. we will explain how to find full spectra of a rate matrix for the matrix geometric form, and characterize the rough decay rates as solutions of an optimization problem. we then get the rough and exact asymptotics with help of graphical interpretation of the spectra, which can be done using only primitive modeling data, i.e., one step transition probabilities. this approach not only sharpens existing results under weaker assumptions for the decay rate problem on the double qbd process, but also enables us to find the rough and exact asymptotics of the marginal distributions. in the last chapter, beside a simple example the decay rates for jackson networks and their modifications will be investigated.
زهرا دشتی مهدی مهدوی
voip که به معنای انتقال صوت بر روی شبکه است یکی از کاربردهای مهم در شبکه می باشد. به سبب پیچیدگی های شبکه، محاسبه معیارهای عملکرد voip تنها از طریق محاسبات ریاضی امکان پذیر نمی باشد و نیازمند فعالیت های عملی در سطح شبکه است. شبیه سازی یک منبع ترافیکی شامل ساخت مدلی است که بتواند بسته هایی با فواصل ورود و طول کاملاً منطبق بر رفتار آماری ترافیک واقعی تولید نماید. با این وجود در هنگام اجرا، بخصوص زمانی که هزاران منبع ترافیکی در نظر گرفته شده باشد، شبیه سازی به کندی پیش می رود. به همین خاطر ساخت مدل های ترافیکی انباشته از اهمیت خاصی برخوردار است. مدل های ترافیکی انباشته شامل یافتن تقریب مناسبی از فرآیند ورودی چندین منبع است که موازنه بین دقت و عملکرد شبیه سازی بطور مناسبی لحاظ شده باشد. با توجه به اهمیت بر قراری معیار های کیفیت خدمات برای سرویس های voip درشبکه های مخابراتی، در این پایان نامه، مدل مناسبی برای ترافیک انباشته voip در شبکه پیشنهاد شده است. از آن رو که شبیه سازی تعداد زیادی منابع گسسته پیشامد، دارای مشکلاتی چون سنگین شدن شبیه سازی و هزینه زمان و حافظه زیاد است، الگوریتم ارائه شده بر مبنای روش مدل سازی ترافیک انباشته voip و روش کاهش تعداد منابع مورد نیاز در شبیه سازی می باشد. نتایج شبیه سازی های ارائه شده در matlab نشان می دهد که الگوریتم قادر است با استفاده از تعداد منابع کم تر به نتایج مشابه با مدل اصلی دست یابد.
آمنه اصغری بلفه تیموری جلیل فلاح مهرآبادی
اعتیاد به مواد مخدر پدیده ای است که بسیاری از جوامع از جمله ایران را درگیر معضلات بسیاری نموده است. در مطالعات اخیر بسیاری از مناطق مغز که در جنبه های گوناگون اعتیاد به مواد مخدر دخیل هستند، شناسایی شده اند و مطالعات فارماکولوژی با تمرکز بر روی انتقال دهنده های عصبی و نقش آنها در اعتیاد، انجام گرفته است. تحقیقات نشان می دهد نوروتروفین ها در تمامی جنبه های اعتیاد به مواد مخدر یعنی شروع، وابستگی، تحمل و دیگر جنبه های اعتیاد دخیل هستند. بنابراین شناخت بیشتر نوروتروفین ها و تحقیقات آنها در طی اعتیاد هم از نظر یافتن مکانیسم اعتیاد و هم از نظر داروهای جدید برای درمان اهمیت یافته است. در تحقیق حاضر سه فاکتور نوروتروفیکی bdnf، ngf و nt3 بعنوان فاکتورهای پروتئینی مرتبط با اعتیاد مورد بررسی قرار گرفتند. برای انجام این مطالعه از 30 فرد معتاد به مورفین در زمان های متفاوت در طول درمان یعنی 2 روز بعد از بستری شدن در کمپ و نیز روز 14 و 28 و یک ماه بعد از ترک کمپ ، 2 سی سی خون سیاهرگی گرفته شد و سرم آن به روش سانتریفوژ جدا گشت. غلظت نوروتروفین ها در زمان های مختلف با استفاده از روش elisa در سرم خون بیماران اندازه گیری شد. غلظت هر سه متغیر در طول دوره درمان یک روند صعودی را نشان داد. به عبارت دیگر فاکتورهای نوروتروفیکی در سیر دوره ترک اعتیاد به مورفین به طور معنی داری افزایش یافتند که می تواند نشانگر بهبود ساختار و علمکرد مغز در مسیر ترک اعتیاد باشد. از سویی بهبود ساختار و علمکرد مغز از بررسی های بالینی بیماران در متغیرهایی چون افزایش اعتماد به نفس، اشتها، خواب، وزن بدن، بهبود وضعیت عضلانی و نیز کاهش میزان استرس اثبات گردید. مورفین، نوروتروفین .
مهدیه ملانوری شمسی مهدی مهدوی
چکیده: مقدمه: تمرینات ورزشی مقاومتی باعث افزایش توده عضلانی، قدرت و عملکرد عضلات در دیابتی ها می شوند. سایتوکاین il-15 (اینترلوکین-15) به عنوان یک فاکتور آنابولیک برای عضله اسکلتی عمل می کند. همچنین il-15 می تواند متابولیسم محیطی گلوکز را تنظیم کند. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثرات تمرین مقاومتی مزمن بر بیان و پروتئین il-15 عضلات اسکلتی و همچنین عوامل التهابی در عضله اسکلتی در موش های صحرایی دیابتی بود. مواد و روش ها: موش های صحرایی به گروه های کنترل، تمرین، دیابتی ایجاد شده با استرپتوزوتوسین و دیابتی تمرین تقسیم شدند. گروه های تمرین برای تمرین مقاومتی بالا رفتن از یک نردبان 1 متری با وزنه ای که به دم آن ها آویزان بود را اجرا کردند. بیان ژن il-15 و il-6 عضلات نعلی و خم کننده بزرگ انگشتان پا به وسیله روش real time بررسی شد. همچنین مقدار پروتئین il-15، il-6، tnf-? و il-1? عضلانی و سرمی با روش الایزا اندازه گیری شد. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داده که تمرین مقاومتی تحریک آنابولیکی لازم را برای حفظ توده عضلانی در گروه دیابتی تمرین در عضله خم کننده بزرگ انگشتان پا را ایجاد کرده است. میزان بیان mrna il-15 عضله نعلی در گروه دیابتی تمرین افزایش یافته است. افزایش سطوح پروتئین il-15 در گروه های تمرین سالم و دیابتی در هر دو نوع عضله مشاهده می شود. همچنین نتایج نشان دهنده آن است که تمرین مقاومتی نتوانسته است عوامل التهابی را در عضلات اسکلتی گروه های تمرین کرده کاهش دهد. به دلیل داشتن محتوای میتوکندریایی بالاتر و قرار گرفتن در مسیر اکسیداتیو عضله نعلی بیشتر تحت تاثیر دیابت قرار می-گیرد. عدم ارتباط بین بیان و پروتئین il-15 احتمالاً به دلیل مهارکننده های نسخه برداری و ترجمه ای است که در سکانس ژن il-15 وجود دارد.
مریم وحید دستگردی مهدی مهدوی
در این پایان نامه، ترافیک موجود در شبکه های ارتباطی مدلسازی میشود. چون این ترافیک معمولاً در اثر درخواست کاربران به وجود می آید، زمان انتظار و حجم و زمان ورود هریک از درخواستها تصادفی در نظر گرفته می شود. این مدلها از دو روش مختلف، یکی با استفاده از انتگرال تصادفی یک بعدی (طبقه پایین) و دیگری میدانهای تصادفی چندبعدی (طبقه بالا) قابل بررسی هستند. این مدلها توزیعهای گاوسی، پایدار، پوآسن، و به طور کلی توزیعهای نامتناهی بار تقسیم پذیر را به عنوان توزیعهای مناسب برای تراکم تقاضای کار از منابع مستقل معرفی میکنند. یکی از مدلهای مورد استفاده برای این مسئله، استفاده از فرآیندهای اورنشتین-اولنبک کسری و تلکام است. نشان داده می شود که فرآیند تلکام می تواند به عنوان مدل مناسبی برای ترافیکهایی تفسیر شود که پاسخگوی تقاضاهایی با پراکندگی و مدت زمان نامتناهی پایدار هستند. حرکت براونی کسری نیز میتواند به طور مشابه، اما برای حالتی که پراکندگی تقاضاها متناهی باشد، مورد استفاده قرار گیرد. در پایان، نمایش اتنگرالی این مدل با استفاده از پارامترهای به دست آمده از داده های واقعی ارائه می شود و موارد کاربرد آن در مسایل مالی پیشنهاد می شود.
فاطمه فرهادیان مهدی مهدوی
ظهور کاربردهای چندرسانه ای و بلادرنگ در شبکه های ارتباطی مسئله ی مسیریابی چندپخشی را مطرح می کند. هدف از مسیریابی چندپخشی، ارسال همزمان اطلاعات از مبدأ به گروهی از مقصدهاست. راه حل مسیریابی چندپخشی، درختی است که مبدأ و مقصدها را به یکدیگر متصل می کند و درخت چندپخشی نامیده می شود. از طرفی کاربردهای چندرسانه ای و بلادرنگ، نظیر کنفرانس دیجیتالی و بازی های تعاملی نیازهای کیفیت خدمات متنوّعی مانند تأخیر انتها به انتها، پهنای باند، نوسان تأخیر و ... دارند. مسئله ی مسیریابی با موضوع تأمین کیفیت خدمات در ارتباط مستقیم است، زیرا چنانچه بتوان مسیری را برای عبور داده ها یافت که ویژگی های آن مسیر مطابق نیازهای مورد نظر باشد، تأمین کیفیت خدمات نیز انجام شده است. بنابراین می توان دید که مسئله ی مسیریابی کیفیت خدمات چندپخشی در کاربردهای چندرسانه ای از اهمیت ویژه برخوردار می باشد. مسیریابی چندپخشی یا به عبارتی ساخت درخت چندپخشی همواره با اهداف بهینه سازی همراه بوده است، زیرا مسیریابی چندپخشی تنها یافتن یک درخت برای یک جریان داده نیست، بلکه باید مسیر را به نحوی انتخاب نمود که مطابق نیازهای کاربرد باشد و از طرفی بتوان بهترین استفاده را از عناصر شبکه داشت. مهم ترین این اهداف، حداقل کردن هزینه ی درخت به عنوان هزینه ی بهینه می باشد. از طرف دیگر در اکثر موارد هزینه ی هر لینک برابر با میزان بهره وری لینک در نظر گرفته می شود. بنابراین حداقل کردن هزینه، منطبق با حداقل کردن بهره وری لینک هاست که خود یکی از اهداف اساسی مهندسی ترافیک می باشد. مسئله ی مسیریابی حداقل هزینه در اکثر تحقیقات گذشته به صورت یک مسئله ی درخت اشتاینر مدل شده است. در موارد زیادی، علاوه بر هزینه لازم است معیارهای دیگر کیفیت خدمات نظیر تأخیر انتها به انتها و ... نیز برآورده شود. این مسئله نیز به صورت درخت اشتاینر محدود مدل می شود. مسئله ی درخت اشتاینر و درخت اشتاینر محدود از دسته مسائل np-complete هستند. در این نوع مسائل امکان رسیدن به پاسخ در زمان چندجمله ای وجود ندارد. به عبارت دیگر با بزرگ شدن اندازه ی مسئله، زمان رسیدن به پاسخ به سمت بی نهایت میل می-کند. بنابراین بحث مقیاس پذیری در این مسائل مطرح می شود که به این معناست که بتوان با بزرگ شدن اندازه ی مسئله، همچنان جواب مناسب و نه کاملاً بهینه را در زمان قابل قبول ارائه داد. الگوریتم های ارائه شده برای مسائل درخت اشتاینر، غالباً از روش-های اکتشافی و فرااکتشافی استفاده می کنند. در این پایان نامه ابتدا در مورد مفاهیم پایه و اساسی توضیحاتی داده می شود. سپس به بررسی تعدادی از الگوریتم های مسیریابی کیفیت خدمات چندپخشی که همگی از مدل درخت اشتاینر بهره برده اند، پرداخته می-شود. در انتها یک الگوریتم مسیریابی چندپخشی با محدودیت های تأخیر انتها به انتها، پهنای باند،احتمال اتلاف بسته و نوسان تأخیر با کمک روش کولونی مورچه ها ارائه می شود که هدف آن کاهش زمان رسیدن به پاسخ در شبکه های بزرگ یا به عبارتی بهبود مقیاس پذیری است. نتایج شبیه سازی ها نشان می دهد که الگوریتم پیشنهادی برای شبکه های با اندازه ی بزرگ در زمان کوتاه تری نسبت به الگوریتم های دیگر پاسخ می دهد و هزینه ی درختی که می سازد اگرچه بهتر از الگوریتم های دیگر نیست ولی در حد خوب و قابل قبولی قرار دارد.
محمد درویشان مهدی مهدوی
انعطاف پذیری، سرعت زیاد، سادگی و ارزان قیمت بودن تکنولوژی اترنت در کنار افزایش روز افزون استفاده از این تکنولوژی در شبکه های محلی، اترنت را به عنوان یک تکنولوژی عالی برای استفاده در شبکه های مترو مطرح کرده است. اما با توجه به اینکه اترنت مخصوص شبکه های کوچک محلی طراحی شده است، گسترش آن به شبکه های بزرگ مترو با چالش هایی همراه می باشد. یکی از چالش های پیش رو در شبکه های مترو اترنت، ایجاد تعادل بار در شبکه می باشد. در شبکه های مترو اترنت با توجه به بزرگی شبکه و تعداد بسیار زیاد کاربران شبکه و همچنین ارائه سرویس های متنوع و با پهنای باند بالا، چگونگی استفاده از تمام ظرفیت شبکه مسئله ای حیاتی می باشد. در نتیجه در شبکه های مترو اترنت جهت مدیریت بهتر منابع شبکه، موضوع مهندسی ترافیک به عنوان یکی از موضوعات مهم مورد توجه در این نوع شبکه ها واقع شده است. در شبکه های محلی اترنت از پروتکل درخت پوشا جهت جلوگیری از ایجاد حلقه در شبکه استفاده می شود. در پروتکل درخت پوشا تمام کاربران شبکه از یک درخت پوشای مشترک استفاده می کنند. بنابراین با توجه به تعداد زیاد کاربران در شبکه مترو اترنت، پروتکل درخت پوشا استفاده بهینه ای از منابع شبکه را به دست نداده و توانایی پیاده سازی مهندسی ترافیک در شبکه مترو اترنت را ندارد. یک راه کار مناسب استفاده از پروتکل درخت پوشای چندگانه می باشد. پروتکل درخت پوشای چندگانه اجازه ساخت چندین درخت را برای شبکه می دهد که می توان از طریق اعمال راه کارهای مهندسی ترافیک در این پروتکل، ساخت درخت های پوشا را به نحوی انجام داد که استفاده از منابع شبکه بهینه شده و تعادل بار در لینک های شبکه به وجود آید. در این پایان نامه روشی برای پیاده سازی مهندسی ترافیک در شبکه مترو اترنت با استفاده از درخت های پوشای چندگانه ارائه می شود. این روش توزیع بار بهتری را در لینک های شبکه موجب شده و از ایجاد اضافه باری در لینک های شبکه جلوگیری می کند. الگوریتم ارائه شده، برای ساخت درخت های پوشای چندگانه، از هزینه لینک پویا استفاده می کند. در این الگوریتم از یک رابطه نمایی برای به روز کردن هزینه لینک استفاده می شود. در این رابطه نمایی، هزینه لینک رابطه نمایی معکوس با ترافیک لینک دارد. همچنین در الگوریتم پیشنهادی از یک راه کار فیدبک برای یافتن درخت پوشای بهینه استفاده می شود. در این راه کار در صورتی که بر اثر ساخت درخت در شبکه و اعمال ترافیک به آن، لینکی دچار اضافه باری شده باشد، الگوریتم با اختصاص وزن مناسب به لینک ها، ساخت درخت را مجددا انجام می دهد. این رویه تا به دست آمدن درخت مناسب تکرار می شود. انتخاب گره ریشه یکی دیگر از بخش های مهم ساخت درخت پوشا می باشد. در الگوریتم ارائه شده گره ای با بیشترین مجموع ترافیک ورودی و خروجی به عنوان گره ریشه هر درخت انتخاب می شود. زیرا می توان تمام پورت های گره ریشه را در حالت فعال قرار داد تا بدین وسیله از اشباع لینک های گره ریشه جلوگیری کرده و همچنین توزیع مناسب تری برای ترافیک ها به دست آید. مقایسه نتایج حاصل از شبیه سازی الگوریتم، نشان دهنده استفاده مناسب از تمام لینک های شبکه می باشد. این نتایج نشان می دهند که در الگوریتم پیشنهادی به خوبی از ایجاد اضافه باری در لینک های شبکه جلوگیری شده است، توزیع بار در لینک ها یکنواخت تر بوده و همچنین میانگین بار روی لینک های شبکه مناسب می باشد.
مهدی مهدوی عبدالرضا زاهدی
چکیده از آنجا که فتنه گران هر روز با شیوه های مختلف در جامعه فتنه به پا می کنند و در صدد گمراه کردن مردم اند، بررسی و شناخت عوامل و زمینه های وقوع فتنه ها از جوانب مختلف بسیار حائز اهمیت است. از این رو پژوهش حاضر به بررسی «خاستگاه های فتنه های بشری از منظر قرآن کریم و روایات» می پردازد. فتنه که به معنای اختلال اضطراب آور است، در کاربرد قرآنی خود به کفر، شرک، عذاب و ... تعریف شده، که تعریف به لازم معناست نه معنای اصلی آن. ناشناخته بودن فتنه در آغاز امر، گسترش تدریجی آن و نمایاندن چهر? واقعی خود درآخر کار، ویژگی های مشترک اقسام فتنه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است که درهر بعد تأثیر خود را بر جای می گذارد. فتنه که عواملی مانند بدعت در بُعد فکری، کبر و غرور در بعد اخلاقی و خودرأیی در برابر ولایت در بعد سیاسی از زمینه های آن است، پیامدهایی در حوزه های مختلف از جمله، فرهنگی و اجتماعی که باعث ایجاد تردید و شبهه در میان مردم و سردرگمی آنها؛ در حوزه ی دینی که آنها را از مسائل دینی دور و به دنیا گرایی و مسائل مادی می کشاند؛ در حوزه ی سیاسی که باعث آشفتگی اوضاع سیاسی می شود، را به دنبال دارد. مصادیق آن که عوامل انسانی چون ستمگران، منحرفان، جاسوسان و ... هستند هر کدام شیوه ی خاصی در فتنه گری دارند، و راه نجات از فتنه های بشری، تمسک به قرآن کریم و اهل بیت -علیهم السلام-، تقوا، صبر و ... است. کلید واژه ها: فتنه، ابتلاء، هوای نفس، انحرافات، نجات از فتنه.
شهره اهور مهدی مهدوی
شبکه های حسگر بی سیم به دلیل کاربردهای فراوان آنها به صورت گسترده مورد توجه محققان قرار گرفته است. کاربردهایی نظیر پایش فوران یک کوه آتشفشان فعال، پایش مناطق مرزی صعب العبور، پایش استحکام سدها، پل ها و جاده ها، پایش میدان جنگ یا مناطق حساس نظامی و از این قبیل. یک شبکه حسگر متشکل از تعداد زیادی گره های حسگری است که دریک محیط به طور گسترده پخش شده و به جمع آوری اطلاعات از محیط می پردازند. لزوماً مکان قرار گرفتن گره های حسگری، از قبل تعیین شده و مشخص نیست. چنین خصوصیتی این امکان را فراهم می آورد که بتوانیم آنها را در مکان های خطرناک ویا غیرقابل دسترس رها نمود. از آنجایی که حسگرها با باطری کار می کنند انرژی موضوع مهمی در طراحی پروتکل های مسیریابی در شبکه های حسگر است. اتمام انرژی یک حسگر نه تنها بر عملکرد خود حسگر بلکه بر توانایی ارسال بسته ها به بقیه ی گره ها، در نتیجه طول عمر شبکه تاثیر می گذارد. طراحی آگاه از انرژی سیستم عامل، لایه ی mac، لایه ی شبکه و حتی لایه های بالاتر تاثیر به سزایی در افزایش طول عمر شبکه خواهد گذاشت. در این شبکه ها مسیریابی در شبکه های حسگر بی سیم بدلیل تعداد زیاد گره ها و تحرک آن ها و همچنین نبود ساختار متمرکز، موضوعی چالش برانگیز است. پروتکل های مسیریابی در شبکه های حسگر، از نظر کاربرد و عملکرد آن ها، به پنج دسته ی پروتکل های مبتنی بر مسیرهای چندگانه، مبتنی بر پرسش، مبتنی بر مذاکره، مبتنی بر کیفیت سرویس و مبتنی بر اتصال، تقسیم می گردند. روش های افزایش طول عمر شبکه های حسگر از طریق مسیریابی به دو روش کلی تقسیم می شوند. گروه اول با کاهش مصرف کلی انرژی و گروه دوم با توزیع مصرف انرژی بین گره ها به افزایش طول عمر شبکه کمک می کنند. اکثر الگوریتم های مسیریابی آگاه از انرژی، تنها مصرف انرژی کلی شبکه را کاهش می دهند و به مدیریت مصرف انرژی توجهی ندارند. مدیریت مصرف انرژی، منجر به توزیع عادلانه مصرف انرژی در بین تمام گره ها، در نتیجه افزایش طول عمر شبکه می گردد. در این میان پروتکل های مبتنی بر پرسش از نظر مصرف انرژی بهینه هستند. این پایان نامه یک الگوریتم مسیریابی مبتنی بر پرسش آگاه از انرژی (eeqr) را برای شبکه های حسگر ارائه می دهد. این الگوریتم جهت کاهش و توازن مصرف انرژی به طور همزمان، ارائه شده است. کاربرد این الگوریتم استفاده در مواردیست که اطلاعات مکانی گره ها موجود نیست. از آنجایی که سیستم های موقعیت یابی خود انرژی مصرف می کنند عدم استفاده از آن ها به ذخیره ی انرژی کمک می کند. کارایی الگوریتم پیشنهادی با انجام شبیه سازی مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج شبیه سازی eeqr، با تعدادی از الگوریتم های مبتنی بر پرسش مطرح مقایسه شده است. نتایج شبیه سازی توانایی الگوریتم پیشنهادی را در افزایش طول عمر شبکه در مقایسه با سایر الگوریتم ها، نشان می دهد. همچنین eeqr، با کاهش اندازه ی بسته ها و توازن مصرف انرژی بین گره ها به افزایش طول عمر شبکه کمک کرده است.
لیلا باقرصاد رنانی زهیر محمد حسن
مقدمه: il-15 به عنوان یک فاکتور آنابولیک برای عضله اسکلتی شناخته شده است که قادر به تنظیم متابولیسم محیطی گلوکز نیز هست. با توجه به آثار تمرین مقاومتی در افزایش توده، قدرت و عملکرد عضلات در بیماران دیابتی، هدف از مطالعه حاضر بررسی یک وهله ورزش مقاومتی بر بیان mrna il-15 در عضلات اسکلتی موش های صحرایی نر غیردیابتی و دیابتی تمرین کرده بود. مواد و روش ها: موش های صحرایی پس از رسیدن به وزن مطلوب (10±250 گرم)، بطور تصادفی به چهار گروه کنترل سالم (c)، تمرین کرده سالم (t)، کنترل دیابتی (d) و تمرین کرده دیابتی (dt) تقسیم شدند. دیابت با استفاده از یک وهله تزریق stz ایجاد شد. گروه های تمرین 16 جلسه تمرین مقاومتی را شامل بالا بردن وزنه از یک نردبان انجام دادند. 48 ساعت پس از آخرین وهله تمرین، گروه های تمرین یک وهله ورزش مقاومتی را انجام دادند و بلافاصله پس از آن تمامی گروه ها کشته شدند. بیان mrna il-15 در عضلات نعلی (sol) و خم کننده دراز انگشتان پا (fhl) با تکنیک real time اندازه گیری و با روش 2-??ct محاسبه شد. یافته ها و نتیجه گیری: بیان mrna il-15 پس از یک وهله تمرین مقاومتی در عضله fhl در گروه های t و dt تغییر معناداری را نشان نداد (0.05?p)، در حالیکه این تغییر در عضله نعلی معنادار بود (p?0.05). بیان این سایتوکاین در گروه t در هر دو عضله و نیز dt در عضله fhl کاهش یافت، در حالیکه بیشترین میزان بیان mrna il-15 در عضله sol گروه dt مشاهده شد. بیان این سایتوکاین در عضله fhl در گروه های c، t، d و dt به ترتیب 1، 0.8، 1.3 و 0.7 برابر و در عضله sol به ترتیب 1، 0.6، 1.3 و 2.4 برابر تغییر یافت. با توجه به توانایی il-15 در تثبیت پروتئین عضله اسکلتی در شرایط پاتولوژیک، به نظر می رسد عضله اسکلتی به محرک آتروفیک (مانند بیماری دیابت، بویژه دیابت نوع i)، با افزایش سطوح il-15 به عنوان یک مکانیسم محافظتی و جبرانی در برابر تخریب پروتئین، پاسخ می دهد.
مهدی مهدوی رهبر رحیمی
راکتورها ی هواخیز در صنعت به خصوص برای تولید برخی ترکیبات مانند اسیدهای ارگانیک،گلایکول ها ،الکل هاو پارافین ها کاربرد فراوان دارند. به علت توانایی این راکتورها در ایجاد اختلاط و سرعت چرخش بالا همچنین در تصفیه پساب ها، تولید مواد شیمیایی، فرآیند لیچینگ نیز استفاده می شوند. بسیاری از فرآیندهای بیولوژیکی مانند نیتروژن زدایی به مقادیر زیاد اکسیژن نیاز دارند. بنابراین انتقال اکسیژن پارامتر مهمی در فعالیت متابولیک و بازدهی کلی فرآیند است. این تحقیق شامل دو بخش است.مرحله ی اول ساخت راکتور هواخیز و انجام آزمایش بر روی آن و مرحله ی دوم شبیه سازی سه بعدی این راکتور. در قسمت آزمایش ها به بررسی میزان انتقال اکسیژن از هوا به آب پرداخته شده است.انتقال جرم در راکتورهای چندفازی به عملکرد هیدرودینامیکی قسمت های مختلف راکتور وابسته است .هیدرودینامیک به اثر متقابل شرایط عملیاتی ، هندسه راکتور و خواص فیزیکی- شیمیایی فازها مرتبط است.پارامترهای مهم هیدرودینامیکی در راکتورهای هواخیز کسر حجمی گاز و سرعت گردش مایع است. آزمایشها بر روی راکتور هواخیزی به ارتفاع 2 متر، قطر ناودانی 15 سانتی متر و قطر بالابرنده 10 سانتی مترصورت گرفت.در تمام آزمایش ها ارتفاع اولیه مایع 110 سانتی متر بوده است و از سیستم آب- هوا برای این راکتور استفاده شده است. در مرحله ی دوم این راکتور به صورت سه بعدی در نرم افزار ansys.cfx 11 شبیه سازی شد.و در محدوده سرعت گاز ورودی 0/00173-m/sec 0/018 ، مقادیر پارامترهای هیدرودینامیکی و انتقال جرم در تمام قسمت های راکتور بدست آمد. در این شبیه سازی علاوه بر نظریه هیگبی از نظریه های دیگری برای پیش بینی ضریب انتقال جرم حجمی مایع استفاده گردید. در نهایت مقادیر حاصل از شبیه سازی با داده های آزمایشگاهی مقایسه شد که در مورد پارامترهای هیدرودینامیکی به طور متوسط اختلاف 20 درصدی بین نتایج مشاهده شد.
امین عیسی نژاد مهدی مهدوی
مطالعه حاضر از نوع تجربی بود، که به منظور تعیین تاثیر تمرینات هوازی و یک وهله ورزش برونگرا به همراه تزریق کوئرستین و عدم تزریق این مهار کننده hsp70 بر میزان بیان mrna hsp70 و محتوی این پروتئین شوک گرمایی در عضله نئلی و سرم و هم چنین محتوای پروتئینی سایتوکاین های پیش التهابی il-6، il-1? و tnf-? در عضله نعلی در موش های صحرایی تمرین کرده و تمرین نکرده مورد اندازه گیری قرار گرفت. تعداد 40 سر موش صحرایی به صورت تصادفی به گروه های تمرین و کنترل تقسیم شدند. پس از 8 هفته تمرینات هوازی برای بررسی تمرین روی متغییرهای ذکر شده در بالا بعد از اتمام تمرینات، 5 سر از حیوانات گروه تمرین و 5 سر از حیوانات گروه کنترل یک وهله ورزش برونگرا با شیب منفی 16 درجه و به مدت 90 دقیقه به صورت تناوبی اجرا کردند گروههای متقابل این ها یک وهله ورزش برونگرا را اجرا نکردند. از سوی دیگر برای بررسی این که آیا تاثیر تمرین بر سطوح hsp70 می تواند سطوح عوامل التهابی بعد از یک وهله ورزش برونگرا تحت تاثیر قرار دهد یا غیر، به 5 سر از موش های صحرایی تمرین کرده و 5 سر از موش های صحرایی تمرین نکرده، کوئرستین (مهار کننده بیان hsp70 mrna) 1 میلی گرم تزریق شده و گروه های مقابل آن ها تزریق نداشتند. برای اندازه گیری میزان آسیب زا بودن یک وهله ورزش برونگرا سطح سرمی کراتین کیناز (ck) با دستگاه auto analyser و کیت شرکت پارس آزمون اندازه گیری شد. میزان بیان ژن hsp 70 با روش real time –pcr و محتوای پروتئینی hsp70 و سایتوکاین های پیش التهابی il-6، il-1? و tnf-? در عضله نعلی و سرم از طریق روش الایزا اندازه گیری شد. برای محاسبه میزان بیان ژن hsp 70 از روش 2-??ct استفاده شد. جهت تفاوت های آماری متغیرها بین گروه ها از روش آنالیز واریانس دوطرفه و آزمون t استودنت و هم چنین آزمون همبستگی پیرسون استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که سطح کراتین کیناز در گروه های تمرین کرده و کنترل پس از یک وهله ورزش برونگرا افزایش معنی داری دارد. هم چنین سطح کراتین کیناز در گروه های تمرین و کنترل + تزریق کوئرستین پس از یک وهله ورزش برونگرا افزایش معنی داری یافته بود. سطوح il-6 و پروتئین شوک گرمایی 70(hsp70) پس از 8 هفته تمرینات هوازی افزایش معنی داری می کند. سطوح سرمی hsp70 پس از تمرینات هوازی افزایش معنی داری پیدا کرده است. بیان mrnahsp70 در موش های صحرایی تمرین کرده 5/2 برابر گروه کنترل افزایش می باشد که این تغییرات از نظر آماری معنی دار می باشد. هم چنین بیان mrnahsp70 در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل پس از تزریق کوئرستین کاهش معنی داری پیدا می کند. یک وهله ورزش برونگرا تاثیر معنی داری بر بیان mrna hsp70 ندارد. نتایج نشان می دهد که کوئرستین و ورزش برونگرا تاثیر معنی داری بر سطح mrna hsp70 و هم چنین میزان پروتئین hsp70 دارد، اما کوئرستین و تمرین تاثیر متقابل معنی داری بر این عوامل را نشان نداد که با توجه به تاثیر گذاری کوئرستین بر این mrna hsp70 تحت شرایط استرس زیاد به نظر می رسد که یکی از جنبه های سازگاری تمرین ورزشی هوازی در ارتباط با پروتئین شوک گرمایی 70 را این پژوهش مشاهده شده است و نتیجه نوینی در ارتباط با نقش پروتئین های شوک گرمایی در مواجهه با عوامل استرس زا از قبیل ورزش برونگرا و آسیب عضلانی در این پژوهش مشاهده است. از سوی دیگر نتایج نشان می دهد که ارتباط معنی دار محکمی بین hsp70 و سایتوکاین های پیش التهابی مشاهده نشده است.
مهدی حیدری مهدی مهدوی
با پیشرفت تکنولوژی ساخت وسایل الکترونیکی و مقرون به صرفه شدن شبکه های حسگر در مقیاس های بزرگ، شبکه های حسگر بی سیم زمینه های تحقیقاتی را با رشد سریع و جذابیت بسیار فراهم می کنند که توجهات زیادی را در چندین سال اخیر به خود جلب کرده است. شبکه های حسگر بی سیم با مقیاس بزرگ حاوی چند صد تا چند ده هزار حسگر، پهنه وسیعی از کاربردها و البته چالش ها را به همراه دارند. ویژگی های خاص این شبکه ها، امکان استفاده از آن ها را در کاربردهایی مانند کنترل و بررسی مناطق حادثه خیز، حفاظت مرزها و مراقبت های امنیتی و نظامی فراهم می کنند. یکی از مهم ترین کاربردهای متصور برای این شبکه ها کاربرد رهگیری هدف می باشد. در این کاربرد، شبکه های حسگر بی سیم از حسگرهای تشکیل دهنده این شبکه جهت حس کردن و تشخیص یک هدف خاص و دنبال کردن آن در ناحیه تحت نظارت شبکه استفاده می شود. به دلیل اینکه حسگرهای موجود در این نوع شبکه ها دارای محدودیت انرژی می باشند و ارتباطات بین حسگرها به صورت بی سیم انجام می پذیرد، توجه به مسئله مصرف توان و رهگیری بدون خطا چندین هدف متحرک به صورت همزمان در این شبکه ها اهمیت فراوانی دارند. الگوریتم های رهگیری هدف در شبکه های حسگر، از نظر کاربرد و عملکرد آن ها، به چهار دسته ی پروتکل مبتنی بر پیام، مبتنی بر درخت، مبتنی بر پیش گویی و مبتنی بر خوشه بندی، تقسیم می گردند. در این میان پروتکل های مبتنی بر خوشه بندی از نظر مصرف انرژی بهینه هستند. تاکنون برای رفع مشکل انرژی روش های زیادی طرح گردیده است که می توان به الگوریتم های رهگیری اهداف سریع، dpt و cdta اشاره کرد. الگوریتم رهگیری اهداف سریع قابلیت رهگیری اهداف سریع را دارا می باشد ولی از معایب آن می توان به بالا بودن میزان ارتباطات در شبکه به دلیل کوچک بودن خوشه ها اشاره کرد. الگوریتم dpt دارای یک الگوریتم پیش بین با پیچیدگی کم می باشد ولی از معایب آن می توان به قادر نبودن آن به رهگیری چندین هدف به صورت همزمان اشاره کرد. از معایب الگوریتم cdta می توان به عدم وجود رویه تصحیح خطا برای شناسایی مجدد هدف گم شده، تقسیم بندی شبکه بر اساس مدل شبکه و قادر نبودن آن به رهگیری چندین هدف به صورت همزمان اشاره کرد. در الگوریتم پیشنهادی از یک دیدگاه خوشه بندی بر اساس پیش بینی به منظور مقیاس پذیر بودن شبکه و مصرف بهینه انرژی استفاده گردیده است تا در برابر خرابی های احتمالی حسگرها و پیش بینی های اشتباه مکان هدف مقاوم باشد. در این الگوریتم، رویه تصحیح خطایی ارائه گردیده است تا در زمان هایی که هدف به دلیل سرعت بالای خود و یا تغییر جهت های ناگهانی از برد حسگرها خارج گردید، الگوریتم قادر به شناسایی مجدد هدف باشد. نتایج بدست آمده توسط شبیه ساز نشان می دهند که الگوریتم پیشنهادی قادر به رهگیری چندین هدف به صورت همزمان می باشد و همچنین الگوریتم پیشنهادی با کم کردن ارتباطات بین خوشه ای و احتمال گم شدن هدف مصرف انرژی در شبکه های حسگر را تا حد امکان کاهش می دهد.
امیرعباس مدیر مهدی مهدوی
چکیده در لایه فیزیکی شبکه wimax از سیستم ofdma استفاده می شود که از تقسیم محور زمانی و زیر حامل ها در حوزه فرکانس ایجاد می گردد. باید به طریقی اسلات های این سیستم بین کاربران تقسیم شود تا دو هدف مهم یعنی تامین کیفیت سرویس کاربران و افزایش ظرفیت شبکه برآورده شود. با توجه به معیاری که منابع را به کاربران تخصیص می دهد الگوریتم های زمان بندی متفاوتی در شبکه ارائه شده است. الگوریتم های موجود به کاربران باسرعت پایین به شیوه amc و به کاربران باسرعت های بالا به شیوه pusc اسلات می دهند. زیرا در سرعت های پایین همبستگی زمانی کانال کاربر بیشتر از طول زمانی یک فریم است در صورتی که در سرعت های بالا چنین نیست. مشکل الگوریتم های موجود در دسته بندی کاربران با سرعت های متفاوت می باشد. در این پایان نامه یک الگوریتم جدید به نام qosen که توسعه ای از الگوریتم طراحی شده قبلی qosuap می باشد ارائه شده است که در آن کاربران با سرعت های متفاوت در گروه هایی متناظر با سرعتشان دسته بندی می شوند.در الگوریتم پیشنهادی ما به کاربران با سرعت های بالا نیز به شیوه amc اسلات داده می شود به طوری که همبستگی زمانی کانال کاربر در طول اسلات های تخصیص داده شده به او حفظ شود و این سبب افزایش ظرفیت شبکه می گردد. در این پایان نامه الگوریتم پیشنهادی زمان بندی و تخصیص منابع به وضعیت لینک فیزیکی کاربر نیز توجه دارد. نتایج پیاده سازی شبیه سازی نشان دهنده برتری الگوریتم ما نسبت به الگوریتم های موجود می باشد. کلمات کلیدی : الگوریتم زمان بندی، شبکه چند گامی با تقویت کننده، شبکه تک گامی، همبستگی زمانی کانال
علی بیات مهدی مهدوی
در هر جایی که بشر با کمبود منابع روبرو می شود یا به دنبال یافتن یک منبع جدید دیگر می رود و یا دنبال راهکارهایی جدید برای هر چه بالاتر بردن بهره وری منبع کنونی می گردد. ایده دسترسی پویا به طیف رادیویی در دنیای مخابرات امروز که بهره وری منبع طیف مخابراتی بی سیم در آن بسیار پایین است به منظور هر چه بهینه تر استفاده کردن از این منبع، امری کاملاً معقول است. امروزه با پیشـرفت فن آوری در هر دو زمینه سخت افزار و نرم افزار امکان نیل به این مهم با بهره گیری از اصول ریخته شده در زمینه رادیوهای نرم افزاری برای پیاده سازی و ساخت رادیوی شناختگر میسر گشته است. رادیوی شناختگر توانایی پویش طیف رادیویی برای یافتن فرصت طلبانه کانال های خالی برای ارسال اطلاعات خود به گونه ای که ارتباط کاربران قانونی طیف (کاربران اولیه) را دچار اشکال نکند، دارا می باشد. ظهور رادیوی شناختگر مانند هر پدیده نوظهور دیگری با خود چالش هایی را به همراه می آورد. از جمله این چالش ها یافتن نحوه پویش موثر طیف رادیویی در لایه فیزیکی(phy) و مدیریت و تخصیص کانال های خالی با نوشتن الگوریتم های بهینه در لایه کنترل دسترسی به رسانه (mac) برای هر چه بالاتر بردن سطح کیفیت سرویس برای کاربران رادیو شناختگر (کاربران ثانویه) می باشد. در این پایان نامه پس از بررسی پروتکل های mac مختلف و نحوه تخصیص کانال در این پروتکل ها یک الگوریتم تخصیص کارآمد مختص کاربران دارای ترافیک voip ارائه می گردد. تا حد اطلاع ما الگوریتم های تخصیص کانال ارائه شده در تحقیقات قبلی وضعیت کانال را در نحوه تخصیص کانال به کاربران ثانویه دارای ترافیک voip در نظر نگرفته اند. مدل شبکه در این پایان نامه شبکه ای گسترده از کاربران بدون مجوز (کاربران ثانویه) با ترافیک voip می باشد. در این راستا پس از معرفی، تحلیل و شبیه سازی چندین الگوریتم تخصیص کانال برای شبکه های شناختگر شیاربندی شده با ظرفیت ارسال-ثابت و ارسال متغیر در نهایت یک الگوریتم کارآمد مبتنی بر وضعیت صف بافر کاربران ثانویه برای شبکه های با ظرفیت ارسال ثابت و یک الگوریتم کارآمد مبتنی بر وضعیت صف بافر کاربران ثانویه و آگاه از کیفیت کانال برای شبکه های با ظرفیت ارسال متغیر ارائه می گردد. در واقع در الگوریتم اخیر علاوه بر رفتار متغیر کاربران اصلی در نحوه اشغال کانال ها، وضعیت صف کاربران ثانویه و وضعیت کیفیت کانال نیز در استراتژی تخصیص کانال درنظر گرفته شده است. با اجرای این الگوریتم های کارآمد برای دو نوع شبکه با ظرفیت ارسال ثابت و ظرفیت ارسال متغیر کیفیت سرویس (qos) به نحو مطلوبی برای کاربران ثانویه دارای ترافیک voip فراهم می آید. در نهایت عملکرد این الگوریتم ها در شبکه رادیو شناختگر، با استخراج نرخ متوسط زوال بسته که از کلیدی ترین شاخص ها در مورد ترافیک voip است، بر روی منحنی های شبیه سازی مشاهده و اثبات می گردد.
سید محمود دانشور فرزانگان حسین سعیدی
مطالعات و تحقیقات موجود نشان می دهند که جریان های ترافیکی واردشده به یک گره میانی نظیر مسیریاب وسوئیچ در شبکه انتقال داده مانند شبکه های وایمکس وشبکه جهانی اینترنت، اغلب رفتاری هجومی دارد. امّا جریان های ترافیکی هجومی علاوه بر این که ممکن است باعث ازدحام در شبکه شوند، اثرات نامطلوبی بر کیفیت سرویس دهی شبکه می گذارند. با توجه به افزایش کاربردهایی نظیر تلویزیون اینترنتی و بازی های اینترنتی که مولد جریان های ترافیکی هجومی هستند، کنترل اثرات نامطلوب هجمه و برقراری کیفیت سرویس در یک شبکه چند منظوره یک ضرورت به حساب می آید. در این رساله اثر متقابل جریان های ترافیکی هجومی و روش های زمان بندی مورد مطالعه قرار می گیرد. در این مطالعه هم به تغییراتی که باید در ساختار روش های زمان بندی بسته ها- به عنوان یکی از کلیدهای اصلی تامین کیفیت سرویس – بوجود آید، توجه می شود تا سرویس دهی به ترافیک های هجومی کیفیت مطلوب تری داشته باشد و هم افزایش هجمه جریان ترافیک خروجی از یک گره شبکه که در اثر عملکرد روش زمان بندی ایجاد می گردد، مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در این تحقیق، با مطالعه مبانی آنالیز جریان های ترافیکی هجومی یک ساختار ریاضی برای تحلیل ارائه می شود. همچنین شاخص های ارزیابی هجمه در زمان بندی بررسی و با توجه به فقدان شاخصی برای تحلیل روش های زمان بندی برای سرویس دهی به جریان های ترافیکی هجومی، شاخص جدیدی معرفی خواهد شد. بر اساس نگاه جدیدی که در این پژوهش ارائه می شود، دو روش زمان بندی جدید معرفی و ارزیابی می شود. روش های پیشنهادی با توجه به ساختار جدید و با ایجاد تغییراتی در دو روش زمان بندی متداول gps [[12 و scfq [[11 به وجود آمده اند. علاوه بر این که روش های پیشنهادی به صورت تحلیل ریاضی ارزیابی می شوند، این آلگوریتم ها جهت مقایسه با روش های زمان بندی اولیه در در شرایط یکسان و در حالت های گوناگون شبیه سازی می شوند. روش اول پیشنهاد شده که بر اساس توسعه روش gps می باشد، بر حسب تغییر وزن محاورات متناسب با طول صف عمل می کند. در روش gps میزان سرویس و نرخ تخصیص یافته به هر محاوره، به پارامتر ثابتی بستگی دارد که وزن محاوره نامیده می شود. امّا در روش پیشنهادشده، وزن محاورات ثابت نبوده و برحسب شرایط صف به صورت پویا تغییر می کند. البته با تعیین پارامترها و راهکارهایی مراقبت می شود که میزان ارائه سرویس به درخواست های هجومی از حدی فراتر نرود. بدین ترتیب در این روش زمان بندی سعی می شود علاوه بر سرویس دهی منصفانه برحسب نرخ درخواست شده، به جریان های هجومی که درخواست هایی هجومی دارند نیز پاسخ داده شود. در روش دوم، روش زمان بندی scfq برای سرویس دهی به جریان های ترافیکی هجومی ارتقاء داده شده است. در این روش با بازنگری در نحوه محاسبه برچسب زمانی آلگوریتم scfq، پارامتر جدیدی تعریف می شود که بر این اساس می توان به میزان مشخصی سرویسی که به دلیل عدم وجود بسته داده به محاوره داده نشده است را جبران نمود. بدین ترتیب جریان های ترافیکی هجومی که به صورت هجومی درخواست سرویس دارند را به نحو مطلوب تری می توان سرویس داد. هدف دیگر این پژوهش بررسی تاثیر روش های زمان بندی در ایجاد جریان ترافیکی هجومی در شبکه است. اگرچه به دلیل ساختار ساده خانواده چرخشی، این روش های زمان بندی بیشتر مورد توجه سازندگان سوئیچ بوده اند، امّا یکی از مشکلاتی که در این دسته از روش های زمان بندی مشاهده می شود، افزایش هجمه جریان خروجی است به ویژه در هنگامی که وزن محاورات در گستره وسیعی تغییر کنند [[9. افزایش هجمه باعث تغییرات تاخیر و مشکل تامین فضای حافظه برای محاورات هجومی خواهد شد. با عبور جریان ترافیکی از سوئیچهای متعدد این مشکل می تواند تشدید شود. در بخش دیگری از این پژوهش به بررسی رابطه میزان هجمه خروجی یک سرور با روش های گوناگون زمان بندی (ازخانواده روش های چرخشی) پرداخته خواهد شد. براین اساس در این بخش با فرض این که جریان های ترافیکی وارد شده به سرور نرخ بیت ثابتی دارند، اثر روش زمان بندی بر هجمه جریان خروجی بررسی می شود. در این بخش روش جدیدی نیز جهت کنترل میزان هجمه جریان خروجی پیشنهاد می شود. در این روش که سومین روش پیشنهاد شده در این رساله می باشد، یک روش بهبود یافته از خانواده روش های چرخشی ارتقاء داده شده است. در روش پیشنهادی از ساختاری گروهی استفاده شده است، بدین ترتیب که ابتدا محاورات به گروه هایی بر حسب وزن (یا نرخ درخواستی) تقسیم می شوند. روش زمان بندی در دو مرحله انجام می شود. در مرحله اول از میان گروه های موجود یک گروه را انتخاب می کند و در مرحله دوم یک محاوره جهت سرویس دهی مشخص می شود. روش پیشنهادی نسبت به روش اولیه کنترل بیشتری بر روی هجمه ترافیکی جریان خروجی دارد. نشان داده می شود در حالتی که محاورات زیادی با وزن کم وجود داشته باشند، بهبود کارایی روش پیشنهاد شده نسبت به روش اولیه بیشتر به چشم می آید.
محمد امین ساعی حمید آقاعلی نژاد
اینترلوکین17یک سایتوکاین پیش التهابی است که عمدتاً بوسیله سلول های th17 بیان می شود و بیان این سایتوکاین در ریزمحیط تومور نقش مهمی در افزایش سرعت رشد، آنژیوژنز و متاستاز سلول های سرطانی ایفا می کند. و با توجه به تاثیر تمرین استقامتی در کاهش عوامل التهابی و بهبود سرطان، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر 6 هفته تمرین استقامتی بر سطوح اینترلوکین17 در بافت تومور موش های ماده مبتلا به سرطان پستان می باشد. روش شناسی: بدین منظور 20 سر موش بالب سی ماده در دو گروه کنترل و تجربی به طور تصادفی قرار گرفتند. پس از آشناسازی با محیط و تزریق سلول های سرطانی به همه موش ها، گروه تجربی به مدت 6 هفته تمرینات استقامتی را انجام دادند. در پایان موش ها قربانی شدند و بافت تومور برداشته و سریعاً فریز شد و در دمای 70- درجه سلسیوس نگهداری شد. سپس نمونه های توموری هموژنایز شدند و سطوح سایتوکاین اینترلوکین17 با روش الایزا اندازه گیری شد. نتایج: il-17 در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل به صورت معناداری کاهش یافت. هم چنین، همبستگی معناداری بین سطوح il-17با حجم تومور مشاهده گردید. کاهش حجم تومور نیز در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل معنادار بود. نتیجه گیری: il-17 در رگ زایی، رشد و متاستاز سلول های سرطانی نقش دارد و کاهش سطوح این سایتوکاین با کاهش حجم تومور همراه است، بر اساس نتایج پژوهش حاضر، کاهش سطوح سایتوکاین های التهابی از قبیل il-17 در ریزمحیط تومور می تواند یکی از سازوکارهای احتمالی باشد که از طریق آن تمرینات استقامتی موجب کاهش رشد تومور می شوند.
رویا احمدرجبی اشرف محبتی مبارز
لژیونلا پنوموفیلا یکی از عوامل مهم مواردتک گیری و همه گیری پنومونی های کسب شده از جامعه و بیمارستان می باشد. مطالعات اولیه نشان داده است که واکسن های کارآمد ممکن است به کنترل بیماری لژیونر کمک کند و از بروز موارد اپیدمیک جلوگیری نماید. امروزه مشاهده شده است که آنتی-ژن های چندگانه نه تنها ایمونوژنیسیتی آنتی ژن را بالا می برند بلکه باعث تحریک پاسخ های ایمنی زایی متعدد می شوند. در این پژوهش برای افزایش ایمنی متقاطع پروتئین های نوترکیب، فیوژن پروتئین flapal شامل پروتئین فلاژلین fla)) و پروتئین مرتبط با پپتیدوگلیکان pal)) که از فاکتورهای بیماری زا و از آنتی ژن های بسیار مهم باکتری هستند، ساخته و پاسخ های ایمنی محافظت کننده آن در مدل موش balb/c بررسی گردید. ژنهای کدکننده آنها از ژنوم لژیونلا پنوموفیلا سویه paris و با پرایمرهای اختصاصی طراحی شده با روشpcr تکثیر شده و به منظور بیان در سیستم پروکاریوتیک (e.coli) در پلاسمیدpet28a(+) به عنوان وکتور بیانی ساب کلون و با استفاده از روش های مولکولی تأیید گردید. با استفاده از هضم آنزیمی، قطعه ژنی flaa در وکتور حاوی ژن pal جای داده شد و ژن فیوژن تعیین ترادف گردید. پروتئین های نوترکیب مربوط به ژن ها درe.coli سویه bl21(de3) بیان و واکنش پذیری ایمنی پروتئین های نوترکیب توسط وسترن بلات پس از خالص سازی به روش کروماتوگرافی میل پیوندی با رزین نیکل مورد تأیید قرار گرفت. پاسخ های ایمنی هومورال و سلولی به فیوژن پروتئین نوترکیب و هر یک از پروتئین ها به طور جداگانه، مخلوط و کنترل های مناسب و همچنین قدرت حفاظت بخشی آنها در مواجهه با لژیونلا پنوموفیلا با روش کشت لنفوسیت های طحال و ارزیابی تولید سیتوکاین در سرم بررسی و بقا در موش های balb/c مورد بررسی قرار گرفت. پروتئین-های نوترکیب در حیوانات ایمن شده باعث تحریک قابل توجه پاسخ های ایمنی گردیدند. تولید آنتی بادی igg2a و igg2b به ترتیب در میانکنش با پروتئین نوترکیب pal و fla در گروه ایمن شده با پروتئین فیوژن نوترکیب در مقایسه با هریک از گروه های دریافت کننده این پروتئین ها به تنهایی در سطح معنی داری دیده شد (p<0.05). ارزیابی طیف سایتوکاینی پاسخ های th1/th2 بیانگر پاسخ سلولی چشمگیر نسبت به آنتی ژن های نوترکیب در گروه ایمن شده با پروتئین فیوژن نوترکیب قبل از چالش و باکتری لژیونلا پنوموفیلا بعد از چالش بود. به طوریکه ایمن سازی با این پروتئین منجر به ایمنی حفاظت بخش در چالش با باکتری شدکه با تکثیر سلول های طحالی، تولید ifn? و tnf? در سرم و بقای %100موش ها مشاهده گردید.
امیر میرزایی نیا مهدی مهدوی
مطالعه و بررسی بر روی شبکه های انتقال با توپولوژی مش نیاز این شبکه ها را برای پشتیبانی در مقابل قطعی اتصال روشن می سازد به طوریکه این روش نیازمند حداقل افزونگی و در عین حال دارای حداکثر سرعت پاسخ دهی باشد. روش های متفاوتی بعنوان تعیین مسیر پشتیبان مشترک در شبکه های مش ارایه شده که برخی از آنها نیاز به حداقل افزونگی حدود 30 درصد دارند ولی بدلیل هماهنگی میان مسیرهای پشتیبان مختلف , دارای سرعت پاسخ گویی پایینی هستند . دسته دیگر از روش های پشیبانی از ترافیک شبکه انتقال روش های حلقوی هستند که تنها برای شبکه های با توپولوژی حلقوی به کار می روند این روش ها بدلیل عدم نیاز به هماهنگی میان مسیر های پشتیبان دارای سرعت پاسخ گویی بالایی هستند. روش های اولیه برای پشتیبانی از ترافیک یک شبکه انتقال با توپولوژی مش استفاده از چندین حلقه بوده که تمامی ترافیک شبکه را پوشش می دهند. این روش ها دارای سرعت پاسخ گویی بالایی هستند و لی در مقابل پهنای باند بالایی را می طلبند لذا روش p-cycle برای رفع این مسیله ارایه شد . این روش با پوشش ترافیک یال هایی که دو ند انتهایی آنها نیز روی سیکل قرار دارند , سبب کاهش افزونگی مورد نیاز برای پوشش شبکه مش شد مشکل اصلی این روش یافتن سیکل های بهینه در گراف مدل کننده شبکه است این کار در ابتدا با حل مسیله بهینه سازی lp حل شد که روشی بسیار زمان بر بود. مشکل دیگر این روش عدم امکان توسعه پذیری این روش است بدین دلیل روش های مختلفی جهت یافتن سریع سیکل های مورد نیاز و توسعه پذیر نمودن این روش ارایه شده است در این تحقیق نیز روشی برای یافتن سیکل های مورد نیاز در عین حال توسعه پذیر ارایه شده است. شبیه سازی های انجام شده نشان می دهد این روش سیکل هایی با راندمان بسیار بالا تولید می کند لذا تعداد سیکل های مورد نیاز برای پوشش کامل شبکه کاهش می یابد و افزونگی مورد نیاز برای سیکل های یافته شده در این روش بسیار نزدیک به حالت بهینه است شبیه سازی های انجام شده نشان می دهد که این روش از سرعت نسبتًا خوبی نیز در مقابل روش های قبلی برخوردار است .
مهدی مهدوی علی غلامی دهقی
این پژوهش به این سوال که امیرالمومنین (ع) در برابر شیخین چگونه موضع گیری داشتند در سه فصل پاسخ می دهد. ابتدا به سقیفه و دسته بندی جریانها می پردازد. سپس به اصول موضع گیری امام در برابر اصل شیخین می پردازد که عبارتند از تحصن، امتناع از بیعت، اتمام حجت، سکوت. همچنین مواضع امام جهت خنثی سازی دسیسه ها بیان شده است.
امیر علیدادی مهدی مهدوی
ظهور کاربردهای جدید و بلادرنگ در شبکه های ارتباطی و رشد سریع شبکه های مبتنی بر ip، باعث پیدایش بحث جدید یکپارچه کردن شبکه ها با عنوان سیستم های چندرسانه ایip (ims) که خود توسعه ای نوین بر مفهوم شبکه های نسل جدید(ngn) می باشد، گردیده است. همانگونه که انتظار می رود این گونه کاربردها باعث رشد سریع حجم ترافیک در شبکه شده است. کاربردهای چندرسانه ای نظیر تلفن اینترنتی، ویدیوکنفرانس، جراحی از راه دور و غیره نیازمند برآورده شدن کیفیت سرویس مطلوب می باشند. رشد سریع ترافیک و نوع های متفاوت ترافیک، شرکت های ارایه کننده خدمات شبکه را بر آن داشته که با استفاده بهینه از زیرساخت های موجود، علاوه برآورده کردن کیفیت سرویس درخواستی و رضایت مشتریان، درآمد بیشتری نیز کسب کنند. از طرفی با توجه به ماهیت پروتکل ip که برمبنای بیشترین تلاش استوار است، مسیریابی براساس آدرس مقصد انجام می شود. بسته ها مسیرهای متفاوتی را جهت رسیدن به مقصد می پیمایند و هیچ گونه تضمینی در رسیدن بسته ها به مقصد وجود ندارد. مهندسی ترافیک یکی از ابزارهای است که این شرکت ها از آن بهره گرفته اند تا نیازمندی های کیفیت سرویس و استفاده بهینه از شبکه را برآورده نمایند. از میان را حل های گوناگون مهندسی ترافیک فن آوری جابجایی برچسب چندپروتکلی (mpls) بعنوان موثرترین راه حل شناخته می شود. این فن آوری با بهره گیری از مسیرهای برچسبی صریح امکان استفاده از مهندسی ترافیک را به بهترین شکل ممکن میسر می سازد. هم اکنون نیز mpls بعنوان یکی از پروتکل های اصلی در ims شناخته شده است. از آنجا که مسیر عبور بسته ها در شبکه های mpls مشخص است لذا می توان روی این مسیرها مهندسی ترافیک انجام داد و نیازمندی های کیفیت سرویس را برآورده کرد. یکی از مهمترین چالش های مهندسی ترافیک در شبکه های mpls، مسیریابی مسیرهای برچسبی است، بگونه ای که علاوه بر برآورده کردن معیارهای موردنیاز برای کیفیت سرویس از امکانات شبکه نیز استفاده بهینه شود. ارایه چنین الگوریتم های از دسته الگوریتم های np-complete است. برای حل این دسته از مسایل الگوریتم های ابتکاری ارایه شده است. مهمترین معیار کیفیت سرویسی که در تحقیقات گذشته مد نظر قرار گرفته است پهنای باند می باشد. در این پایان نامه ابتدا به بررسی مسیریابی مبتنی کیفیت سرویس و mpls و نیازمندی های مهندسی ترافیک پرداخته می شود. سپس یک الگوریتم مسیریابی نوین به نام bglc که پهنای باند را با کمترین مقدار پیچیدگی برآورده می کند، ارایه می گردد. نتایج حاصل از شبیه سازهای انجام شده در این پایان نامه بهبود چشمگیری را در مقایسه با الگوریتم های موجود نشان می دهد. در الگوریتم هایی که قید پهنای باند را برآورده می کنند به تأخیر انتها به انتها توجه نشده است. در این پایان نامه همچنین الگوریتم مسیریابی جدیدی با عنوان bgdg ارایه می گردد که علاوه بر تضمین پهنای باند، حداکثر تأخیر انتها به انتها را نیز تضمین می-کند. نتایج شبیه سازی این الگوریتم با توجه به این که دو معیار را برآورده می کند، نشان از کارایی بالا الگوریتم دارد و استفاده از منابع شبکه را بهینه می کند.
امیر ایران منش مهدی مهدوی
شبکه های manet شبکه های ارتباطی فاقد زیرساختار و کنترل کننده های مرکزی هستند که معمولاً برای منظوری خاص، به طور موقت و سریع برپا می شوند. سرعت برپایی شبکه و کاهش وابستگی به زیرساختارها موجب استفاده روزافزون از شبکه های manet در کاربردهای مختلف شهری، نظامی، عملیات جستجو و نجات شده است. گره ها در چنین شبکه ای متحرک بوده و می توانند آزادانه به شبکه اضافه شده و یا شبکه را ترک کنند، از این رو همبندی شبکه به طور پیوسته در حال تغییر است. در این شبکه ها، اگر دو گره در محدوده ارسال رادیویی یکدیگر واقع باشند، به طور مستقیم و در غیر این صورت از طریق مسیری متشکل ازگره های میانی به تبادل اطلاعات می پردازند. زمانی که دو گره متحرک از محدوده ارسال رادیویی یکدیگر خارج شوند، لینک بی سیم بین آنها شکسته خواهد شد. اگر یکی از لینک های تشکیل دهنده مسیر بشکند، کل مسیر بلا استفاده شده و باید لینک شکسته، ترمیم و یا مسیر جدید ساخته شود. اغلب پروتکل های مسیریابی، دنبال یافتن کوتاهترین مسیر هستند، اما تحقیقات نشان داده است که کوتاهترین مسیر در شبکه هایmanet می تواند مسیر بسیار ناپایداری بوده و با یک حرکت کوچک گره به آسانی شکسته شود. با شکست مسیر، نرخ تحویل داده کاهش یافته و میانگین تاخیر و اختلاف تاخیر رسیدن بسته ها افزایش می یابد. از طرفی افزایش سرباره حاصل از ترمیم و یا یافتن مسیر جدید، کارآیی کلی شبکه را کاهش داده و مصرف انرژی گره های متحرک را افزایش می دهد. در این پایان نامه، با استفاده از زمان رفت و برگشت بسته داده و تصدیق متناظر آن در لایه mac، فاصله بین گره های متحرک در شبکه manet تخمین زده شده و پایداری لینک ها به صورت پویا ارزیابی می شوند. سپس پروتکل مسیریابی جدیدی پیشنهاد شده است که بر اساس پایداری لینک ها، مسیرهای پایدارتر را برمی گزیند و با استفاده از اطلاعات وضعیت لینک ها، زمان شکست مسیرها را پیش بینی کرده و قبل از وقوع شکست ابتدا به ترمیم و سپس به یافتن مسیر جدید خواهد پرداخت. پروتکل پیشنهادی با omnet++ شبیه سازی شده و نتایج حاصل از آن در مقایسه با پروتکل مسیریابی aodv نشان دهنده بهبود کارآیی در شرایط مختلف، افزایش قابلیت اطمینان ارسال بسته ها و همچنین افزایش گسترش پذیری پروتکل می باشد.
الهام حیدرزاده مهدی مهدوی
بررسی عملکرد لنفوسیتهای tcd8+ و سطح سایتوکاینهای il-2 , il-12 در یک وهله ورزش متوسط قبل از تزریق واکسن ویروس هرپس سیمپلکس تیپ یک پرداخته شده است.جامعه آماری 24موش نژاد بالبسی 6 تا 8 هفته که از مرکز پژوهش وتکثیر حیوانات آزمایشگاهی انستیتو پاستور تهیه و به مرکز پژوهش منتقل شد. و بصورت تصادفی دسته بندی شدند.موشها در سه گروه مختلف قرار گرفته و تزریق واکسن در گروههای تجربی کشت طحال جهت الایزای سایتوکاین های il-12,il-2وgr-bانجام شد. تمامی آزمایشات بصورت سه تایی انجام شد. یافته ها نشان می دهد) نتایج سایتوکاین (il-2تزریق واکسن با یک وهله ورزش باعث افزایش سطح اینتر لوکین 2 می گردد.) نتایج سایتو کاین (il-12همچنین تزریق واکسن در گروههای تجربی یا بدون ورزش اختلاف معناداری را با گروه کنترل منفی نشان نمی دهد. نتایج نشان می دهد که تزریق واکسن در گروههای تجربی نسبت به گروه کنترل منفی باعث افزایش معنادار سطح گرآنزیمb در کروهی که واکسن تنها دریافت نمود.نسبت به گروه کنترل منفی گردید.همچنین یک وهله ورزش نسبت به واکسن گروه تنها اگر چه مقادیر گر آنزیم bرا افزایش داد اما از نظر آماری معنادار نبوده است. این یافته ها نشان میدهد ورزش می تواند بر پاسخ ایمنی ضد واکسن ها اثر بگذارد
هاجر رستمی مهدی مهدوی
با نا کار آمدی واکسن های ایدز، راهکارهای جدیدی برای افزایش ایمونوژنیسیته واکسن ها توسط ادجوانت ها ارائه شد. در این پژوهش از پپتید hiv-1p24-nef بعنوان مدل واکسن استفاده شد. مطالعات گذشته نشان داده است واکسن کاندید قادر است سیستم ایمنی را تحریک نماید. امروزه بکارگیری آگونیست های tlrs در فرمولاسیون واکسن ها بسیار مورد توجه قرار گرفته است. این مولکول ها با اتصال به گیرنده های خود در سطح سلول های سیستم ایمنی بویژه سلول های عرضه کننده آنتی ژن، موجب فعال شدن این سلول ها و آغاز پاسخ های التهابی می شوند. در این مطالعه از مولکول flic (توالی هایی از مولکول فلاژلین سودوموناس آئروژینوزا) بعنوان آگونیست tlr5 استفاده شد. از طرف دیگر به منظور افزایش کارایی واکسن و انتقال موثر آن به سیستم ایمنی از نانو ذرات plga بعنوان سیستم انتقال دهنده استفاده گردید. در مرحله اول پپتید p24-nef و flic از طریق واکنش های شیمیایی کونژوگه شدند، سپس کونژوگه مذکور به نانو ذرات plga متصل شد. در مرحله بعد ایمن سازی موش های تجربی با استفاده از واکسن های کاندید بصورت نانو واکسن متصل به مولکول flic با دوزهای 5 و 20 میکروگرم و نانو واکسن با دوزهای 5 و 20 میکروگرم به همراه گروه های کنترل سه بار با فاصله 3 هفته و به صورت داخل درمی صورت گرفت. پاسخ های ایمنی سلولی و هومورال با بررسی پاسخ های تکثیری به روش رنگ سنجی brdu و سایتوتوکسیسیتی با روش cfse و سایتوکاین های il-4 و ifn- و آنتی بادیهای توتال و ایزوتیپ های اختصاصی igg1 و igg2a با روش الایزا مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان می دهد که استراتژی به کارگیری همزمان نانو واکسن در کنار آگونیست tlr5 قادر است اولا با دوز کمتر واکسن سیستم ایمنی را به طور موثری فعال نماید به گونه ای که در برخی پارامترهای ایمونولوژیک دوز 5 میکروگرم نانو واکسن متصل به مولکول flic نه تنها از نانو واکسن تنهای با دوز مشابه بلکه از همان واکسن با دوز 20میکروگرم نیز پاسخ های ایمنی بالاتری را القاء نموده است. با این حال اثر این استراتژی بر پارامترهای مختلف سیستم ایمنی اثرات متفاوتی می باشد و به نظر می رسد بر روی پاسخ های ایمنی سلولی اثر بیشتری داشته است و بر روی پاسخ های ایمنی هومورال اثار ایمونولوژیک کمتری داشته است. احتمال می رود که این استراتژی با هدف گیری و رسانش موثر واکسن به سلول های سیستم ایمنی پاسخ های ایمنی را بهبود می بخشد.
حسن داوری پژوه مهدی مهدوی
چکیده پروتکل tcp پر کاربردترین پروتکل کنترل انتقال در اینترنت بوده است. این پروتکل بصورت دینامیک به شرایط و ترافیک شبکه پاسخ می دهد و میزان ارسال اطلاعات به شبکه را بصورت موثری تنظیم می کند و ارتباطی با قابلیت اطمینان بالا را فراهم می نماید. ویژگی های پروتکل tcp باعث شده است تا در بسیاری از کاربردها از این پروتکل استفاده شود و در نتیجه انگیزه استفاده ار این پروتکل در شبکه های بی سیم ad hoc نیز بوجود آمد. استفاده از این پروتکل چالش های فراوانی بهمراه دارد زیرا اساسا پروتکل tcp برای شبکه های سیمی طراحی شده بود. پروتکل tcp علت از دست رفتن بسته را به شلوغی یا ترافیک در شبکه تعبیر می کند که این موضوع در شبکه های سیمی تعبیری درست است. اما در شبکه های بی سیم چند گره ای ad hoc ویژگی های ذاتی اینگونه شبکه ها موجب از دست رفتن بسته ها می شوند . علل اصلی از دست رفتن بسته ها در شبکه های ad hoc عبارتند از : 1 –خطا در کانال بی سیم 2 – رقابت در کانال بی سیم که بعلت حضور مشکل ترمینال پنهان پیچیده تر می شود 3 – شکسته شدن مکرر لینک بین گره های فرستنده و گیرنده بعلت حرکت گره ها در شبکه های ad hoc. پروتکل tcp هر بار که بسته ای در شبکه ad hoc از دست می رود علت را ترافیک در شبکه می داند و در نتیجه سایر پنجره ترافیک را کاهش می دهد و این در حالیست که علت اصلی یکی از سه ویژگی ذاتی شبکه های ad hoc بوده که در بالا نام برده شدند و لذا عدم تشخیص صحیح توسط پروتکل tcp به کاهش بازده می انجامد. در این تحقیق سعی خواهیم کرد با کاهش بسته های پاسخ تولید شده درسمت گیرنده به نحو مناسبی ، میزان رقابت بین بسته های پاسخ و بسته های اطلاعات را کاهش داده و بنابراین میزان تصادم بین بسته های اطلاعات و بسته های پاسخ کاهش یافته که در نتیجه بازده بهبود می یابد. در واقع با استفاده از این ایده سعی در حل مشکل ترمینال پنهان در شبکه ad hoc که بر اساس پروتکل 802.11 می باشد، داریم. بدین منظور عملکرد چهار روش مختلف که سعی در کاهش بسته های پاسخ دارند، با استفاده از شبیه سازی در نرم افزار ns2 بررسی خواهند شد. کلیه روشها در دو سناریو مختلف پیاده سازی خواهند شد که این دو سناریو عبارتند از: شبکه ad hoc ثابت و شبکه موبایل. در سناریو موبایل شبیه سازی به ازای سرعت های مختلف انجام می شود و در سناریو ثابت تعداد گره های موجود بین فرستنده و گیرنده و همچنین تعداد اتصالات tcp بین فرستنده و گیرنده تغییر خواهند کرد.سپس عملکرد کلیه روشها با الگوریتم پایه tcp در سناریوهای مختلف مقایسه و بررسی خواهد شد. در ادامه یک روش کارا ارائه خواهد شد که در واقع درگیرنده شرایط و وضعیت فعلی کانال تخمین زده می شود و با توجه به آن نرخ کاهش بسته های پاسخ در گیرنده را تغییر می دهد و با شبیه سازی با سایر روشها مقایسه خواهد شد. در روش پیشنهادی سعی داریم تا نرخ ارسال پاسخ در گیرنده را با توجه به شرایط کانال تنظیم کرده و در فرستنده اجازه داده شود ، سایز پنجره ترافیک در پروتکل کنترل انتقال با سرعت بیشتری افزایش یابد تا به کارایی مناسبی دست پیدا کنیم. الگوریتم پیشنهادی با استفاده از نرم افزار ns2 پیاده سازی و با سایر روش ها مقایسه خواهد شد و نشان داده می شود که الگوریتم پیشنهادی نسبت به سایر الگوریتم ها عملکرد بهتری دارد.
محمد منصوری مهدی مهدوی
باحرکت شبکه های بی سیم گوناگون به سمت نسل های بعدی خود، به منظور فراهم نمودن سرویس های بهتر برای کاربران این شبکه ها، فن آوری مهم شبکه های مش بی سیم پدیدار شده است. شبکه های مش بی سیم از دو نوع گره، یعنی مسیریاب مش و کلاینت ها، تشکیل شده اند. مسیریاب های مش، زیرساخت مش بی سیمی را فراهم می نمایند به گونه ای که کلاینت ها به این زیر ساخت همبندی ستاره متصل شده اند. بعضی از مسیریاب های مش دارای این قابلیت می باشند که بتوانند به عنوان دروازه نیز عمل کنند. در این حالت می توان قابلیت اتصال شبکه های بی سیم موجود و با تکنولوژی های مختلف را به زیرساخت شبکه مش بی سیم، فراهم نمود. برای افزایش انعطاف پذیری در شبکه بندی مش، مسیریاب های مش معمولا چند واسطه ارتباطی چندگانه مجهز می شوند. هر کدام از این واسط های می تواند از تکنولوژی های دسترسی بی سیم متفاوتی استفاده نمایند. در حالت کلی تعداد کانال های قابل استفاده در یک شبکه مش بی سیم می تواند نسبتاً زیاد باشد. به گونه ای که به لحاظ عملی، تخصیص دادن یک رابط بی سیم به ازا، هر کانال در گره های زیر شاخت، یعنی مسیریاب های بی سیم و دروازه هاف غیر ممکن باشد، تحقیقاتی که تاکنون بر روی تحلیل ظرفیت بازدهی در شبکه های مش بی سیم انجام گرفته است، با این فرض بوده که تعداد رابط های موجود در هر گروه زیرساخت، با تعداد کانال های در دسترس شبکه برابر است. این در حالی است که اگر تعداد رابط های بی سیم موجود در هر گره زیرساخت، با تعداد کانال های در دسترس شبکه برابر نباشد، در مقایسه با حالتی که برابر است، کاهش در ظرفیت شبکه به وجود خواهد آمد. در این پایان نامه، اثر عدم برابری تعداد کانال های در دسترس شبکه با تعداد رابط های بی سیم موجود در هر گره زیرساخت، بر روی ظرفیت مجانی شبکه های مش بی سیم بررسی شده است. همچنین تحقیقاتی که تاکنون بر روی تحلیل ظرفیت بازدهی در شبکه های مش بی سیم انجام گرفته است، با این فرض بوده که مکان گره های زیرساخت قابل کنترل است. در این تحقیق، ظزفیت مجانی شبکه های مش بی سیم در دو سناریوی مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. در سناریوی نخست فرض شده که مکان گره های زیرساخت فابل کنترل است، به این معنی که می توان هر جایگذاری مناسبی را برای گره های زیرساخت در نظر گرفت. در سناریوی دوم انگاشته شده که مسیریاب های بی سیم به صورت تصادفی در سطح دایره ای با مساحت واحد پخش شده اند.ولی مکان دروازه هاکما کان اختیاری است. این در حالی است که در هر دو سناریو، مکان کلاینت ها دارای توزیعی یکنواخت و تصادفی است. نتایج تحلیلی به دست آمده در این پایان نامه نشان می دهد که ظرفیت بازدهی در شبکه مش بی سیمی که در آن هر یک از گره های زیرساخت با m رابط بی سیم مجهز شده باشند و نیز تعداد c کانال ارتباطی در دسترس شبکه است، به نسبت m و c بستگی دارد. همچنین در این پژوهش نشان داده شده که در سناریوی نخست، اگر باشد (در این رابطه ng تعداد دروازه ها nr تعداد مسیریاب های بی سیم موجود در شبکه می باشد)، آنگاه حضور دروازه ها نمی تواند به طور موثر سبب افزایش ظرفیت شبکه شود. از طرف دیگر نتایج تحلیلی به دست آمده در سناریوی دوم، نشان می دهد اگر باشد، آنگاه رفتار مجانی ظرفیت شبکه، مستقل از تعداد رابط های بی سیم موجود در هر گره زیرساخت خواهد بود.
مهسا رضایی مهدی مهدوی
پاپیلوماویروسها، ویروسهایdna دار دو رشته ای فاقد پوشش هستند که در خانواده پاپیلوماویریده طبقه بندی می شوند. بیش از 40 گونه ژنوتیپی این ویروسها، عفونت زا هستند و از آن میان حدود 15 ژنوتیپ، کارسینوژن هستند که تحت عنوان ژنوتیپهای high-risk نام برده می شوند و ژنوتیپ 18 و 16 در بین آنها عامل بیش از 50 % سرطانهای مرتبط با این ویروس هستند و عفونت ویروسی ایجاد شده توسط آنها در نهایت منجر به بروز سرطان رحم می شود که دومین سرطان رایج در زنان است و هر سال حدود ??? هزار زن به این بیماری مبتلا شده و حدود ??? هزار نفر بر اثر این بیماری جان خود را از دست می دهند از بهترین و پرکاربردترین راههای پیشگیری، بهبود یا درمان بیماریهای عفونی استفاده از واکسن ها می باشد به همین دلیل جهت پیشگیری، بهبود یا درمان بیماری های ناشی از پاپیلوماویروس نیز از واکسن ها استفاده می شود . جهت ساخت یکسری واکسن های پیشگیری کننده از 2 پروتئین l1 و l2 که تولید کپسید می کنند استفاده می شود. درواکسن های درمان کنندهمعمولا یکی از پروتئین های کاندید e7 می باشد و مطالعات در زنان نشان می دهد که پاسخ ایمنی علیه این پروتئین غالبا باعث پس رفت عفونت می شود و از ایجاد عفونت پایدار جلوگیری می کند. . در حال حاضر واکسن هایی که برای ویروس hpv وجود دارد، نمی تواند تمام سروتیپ های پر خطر آن را پوشش دهد و از لحاظ قیمت نیز پر هزینه است. با توجه به اهمیت عفونت پاپیلومائی و کنترل عفونت توسط واکسن و نقش واکسن در تحریک سیستم ایمنی اختصاصی(هومورال و سلولی)، نیاز به ساخت یک واکسن جدید مبتنی بر پپتید با قابلیت ایمنی زائی بر علیه سروتایپ های بیشترhpv ارزش قابل توجهی دارد. علیرغم پروسه های آزمایشی، آنالیز های کامپیوتری روشی آسان برای غربالگری و انتخاب اپیتوپ های آنتی ژنیک b-cell هستند. در این تحقیق واکسن یونیورسال چند اپیتوپی طراحی شده با استفاده از مدل های بیوانفورماتیک برای پاپیلومای تیپ های6، 11، 16، 18، 31، 45 برای پروتئین های ساختمانی اصلی ویروسهای hpv که شامل l1/l2 است در مدل موش آزمایشگاه مورد ارزیابی قرار گرفت. ژن مورد نظر توسط شرکت بیوماتیک سنتز شد و در پلاسمید pet28a کلون شد و در سلول های e.coli bl21de3 بیان شد و در این مطالعه در مرحله ی اول ایمنی زائی آن به همراه ادجوانت های فروند کامل و آلوم در موش های balb/c مورد ارزیابی قرار گرفت. بیان پلاسمید نوترکیب در سلول های e.coli bl21de3 با اضافه کردن 1میلی مولار iptg در طول 4 ساعت کشت القا شد و پروتئین توسط ستون کروماتوگرافیni-nta خالص شد و سپس در برابر آنتی بادی anti-his در وسترن بلات مورد تایید واقع شد. واکسن کاندید همراه با ادجوانت های فروند کامل و آلوم همراه با گروه کنترل pbs به گروههای موشی balb/c (n=6 ) سه بار و به فاصله2 هفته بصورت زیر پوستی تزریق شدند که میزان تزریق در هر سری 10 میکروگرم بود.دو هفته پس از واکسیناسیون آخر، تکثیر لنفوسیت ها با روش brdu، il-4 و سایتوکاین ifn-? با روش الایزا و توتال آنتی بادی ها و ایزوتیپ های igg1, igg2a به روش الایزای غیر مستقیم ارزیابی شدند. نتایج بدست آمده نشان دهنده یک باند در حدود 45کیلو دالتون در وسترن بلات توسط واکسن کاندید تولید شده در میزبان باکتریایی و خالص شده به وسیله ی ni-nta می باشد و واکسیناسیون با واکسن کاندید یونیورسال بر پایه ی l1/l2hpvs منجر به افزایش قابل توجه در پاسخ های ایمنی همورال و سلولی در مقایسه با گروه کنترل شد.
شرمین ناجدی مهدیه ملانوری شمسی
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر یک دوره ورزش متوسط بعد از تزریق واکسن hsv-1 بر پاسخ تکثیری لنفوسیت¬ها، تیتروایزوتایپینگ آنتی¬بادی، اینترلوکین4 و اینترفرون گاما در موش¬های ماده نژاد بالپسی بود. 75 موش ماده نژاد بالپسی به طور تصادفی در سه گروه واکسن-پنج جلسه ورزش، واکسن و کنترل (هر گروه 25 موش) قرار گرفتند. گروه واکسن-پنج جلسه ورزش بلافاصله بعد از ورزش اول واکسن دریافت کردند و به دنبال آن 5 جلسه ورزش با فاصله 24 ساعت اجرا کردند. این پروتکل ورزشی بلافاصله بعد از واکسن دوم و سوم که به فاصله سه هفته و پنج هفته بعد از واکسن اول بود اجرا شد. گروه واکسن همزمان با گروه واکسن-ورزش تنها واکسن دریافت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله¬ای دریافت نکرد. 2 هفته بعد از دریافت واکسن سوم نیز موش¬ها جهت بررسی کشته شدند. از تحلیل واریانس یک طرفه برای مقایسه بین گروه ها استفاده شد. در مورد اینترفرون گاما پاسخ سیستم ایمنی در گروه واکسن-تمرین به طور معنادار بیشتر از دو گروه واکسن و کنترل بود. اما در مورد پاسخ تکثیری لنفوسیت¬ها و اینترلوکین 4 تفاوت معناداری بین پاسخ سیستم ایمنی سه گروه مورد مطالعه در پژوهش وجود نداشت. پاسخ آنتی بادی توتال در رقت های پائین تر در دو گروه واکسن-تمرین و واکسن به طور معنادار بیشتر از گروه کنترل و در رقت های بالاتر در گروه واکسن به طور معنادار بیشتر از دو گروه دیگر بود، در حالی که پاسخ آنتی بادی های igg1 ، igg2a و igg2b در دو گروه واکسن-تمرین و واکسن به طور معنادار بیشتر از گروه کنترل بود. اما پاسخ آنتی بادی igm در گروه واکسن-تمرین به طور معنادار بیشتر از دو گروه دیگر بود. با توجه به نتایج پژوهش حاضر به نظر می¬رسد پروتکل تمرین توانسته است به فعال شدن بیشتر سیستم ایمنی بر علیه واکسن کمک کند.
ریحانه زمان مهدی مهدوی
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر یک دوره ورزش متوسط بعد از تزریق واکسن hsv-1 بر تیتروایزوتایپینگ آنتی¬بادی، اینترلوکین4 و اینترفرون گاما موش های ماده نژاد بالپسی است. 100 موش ماده نژاد بالپسی تهیه شده از مرکز انستیتو پاستور به طور تصادفی در چهار گروه واکسن-یک جلسه ورزش، واکسن-سه جلسه ورزش، واکسن و کنترل (هر گروه 25 نفر) قرار گرفتند. دو گروه واکسن-ورزش بلافاصله بعد از ورزش اول واکسن دریافت کردند. فردای روز دریافت واکسن اول یک یا سه جلسه ورزش (یک گروه یک جلسه ورزش و گروه دیگر سه جلسه ورزش) در یک یا سه روز متوالی (یک گروه یک روز و گروه دیگر سه روز) انجام دادند و واکسن دوم را 14 روز بعد از واکسن اول دریافت کردند. فردای روز دریافت واکسن دوم یک یا سه جلسه ورزش در یک یا سه روز متوالی انجام دادند و واکسن سوم را 14 روز بعد از واکسن دوم دریافت کردند. فردای روز دریافت واکسن سوم بازهم یک یا سه جلسه ورزش در یک یا سه روز متوالی انجام دادند. گروه واکسن همزمان با دو گروه واکسن-ورزش تنها واکسن دریافت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. 14 روز بعد از دریافت واکسن سوم نیز تمام موش ها جهت بررسی کشته شدند. پاسخ آنتی بادی یزوتیپهاوسایتوکاینهای il-4وifn با روش الایزا و پاسخ تکثیری لنفوسیتهابا روش brduمورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این پزوهش نشان داده است که یک وهله ورزش موجب افزایش ایزوتیپهای igg1,igg2a,igg2b,igmشده است. همچنین موجب افزایش سایتوکاین ifn و افزایش غیر معنی دار پاسخهای تکثیری شده است. به نظر میرسد ورزش موجب افزایش کارائی واکسن گردد.
فاطمه امینی مهدی مهدوی
جهت استفاده کارآمد از طیف فرکانسی فناوری رادیو شناختگر (cr) پیشنهادشده است. در این فناوری به کاربرانی که مجوز استفاده از طیف را ندارند و کاربران ثانویه نامیده می شوند، اجازه داده می شود که از طیف بدون استفاده، به صورت موقت استفاده کنند. رادیو شناختگر تکیه بر سنجش موثر طیف دارد. عوامل محیطی چون تضعیف چندمسیره، اثر سایه و مشکل پایانه های مخفی آشکارسازی را در سنجش طیف تحت تأثیر قرار می دهد. برای کاهش اثر این عوامل سنجش طیف به صورت همکارانه پیشنهاد می شود. . با همکاری، کاربران cr اطلاعات به دست آمده از سنجش طیف را به اشترک می-گذارند و تصمیم ادغامی اتخاذ می کنند که از تصمیم انفرادی دقیق تر است. این همکاری میان کاربران cr، نگرانی های جدیدی در مورد قابلیت اطمینان و امنیت در سنجش همکارانه ایجاد کرده است. این مسئله به این دلیل است که زمانی که چندین کاربر cr اطلاعات سنجش را به اشتراک می گذارند، ممکن است تعدادی از کاربران cr بانام کاربران بدخواه، داده های غیرقابل اعتماد و یا تحریف کننده ارسال کنند و به سادگی تصمیم اشتراکی را تحت تأثیر قرار دهند. برای شناسایی و حذف اثر کاربران بدخواه روش هایی ارائه شده که شاخه ای از این روش ها بر مبنای تعیین فاکتور برون نهاده است. تعریف حسی از برون نهاده عبارت است از مشاهده ای که دیگر داده ها را منحرف می کند و این ظن را برمی انگیزد که از طریق مکانیسم دیگری تولیدشده است. در این پایان نامه از فاکتور برون نهاده محلی (lof) و فاکتور برون نهاده محلی ساده (slof) برای حذف داده های کاربران بدخواه استفاده می شود. در این پایان نامه برای مقابله با کاربران بدخواه طرح های همکاری ارائه شده است. در این طرح ها ابتدا دو روش آشکارسازی انرژی و ایستان گردشی پیاده شده، سپس به منظور حذف داده های کاربران بدخواه به داده های ناشی از سنجش lof و slof اختصاص و داده هایی که فاکتور برون نهاده بیشتر از مقدار آستانه دارند به عنوان داده کاربر بدخواه از فرایند ادغام داده حذف می شوند. نشان داده می شود که طرح های پیشنهادی در شناسایی کاربران بدخواه به روش آشکارسازی بستگی ندارند. همچنین طرح های پیشنهادی به هیچ دانش قبلی در مورد پارامترهای توزیع داده ها، بازخورد و اطلاعات در مورد شبکه اولیه و مکان فرستنده اولیه و مکان کاربران ثانویه نیاز ندارند. به بیان دیگر در این طرح ها لازم نیست پیشینه عملکرد کاربران cr محاسبه و نگهداری شود و در برابر تعداد بیشتری کاربر بدخواه مقاوم می باشند.
فاطمه fatemeh مهدی مهدوی
جهت استفاده کارآمد از طیف فرکانسی فناوری رادیو شناختگر (cr) پیشنهادشده است. در این فناوری به کاربرانی که مجوز استفاده از طیف را ندارند و کاربران ثانویه نامیده می شوند، اجازه داده می شود که از طیف بدون استفاده، به صورت موقت استفاده کنند. رادیو شناختگر تکیه بر سنجش موثر طیف دارد. عوامل محیطی چون تضعیف چندمسیره، اثر سایه و مشکل پایانه های مخفی آشکارسازی را در سنجش طیف تحت تأثیر قرار می دهد. برای کاهش اثر این عوامل سنجش طیف به صورت همکارانه پیشنهاد می شود. . با همکاری، کاربران cr اطلاعات به دست آمده از سنجش طیف را به اشترک می گذارند و تصمیم ادغامی اتخاذ می کنند که از تصمیم انفرادی دقیق تر است. این همکاری میان کاربران cr، نگرانی های جدیدی در مورد قابلیت اطمینان و امنیت در سنجش همکارانه ایجاد کرده است. این مسئله به این دلیل است که زمانی که چندین کاربر cr اطلاعات سنجش را به اشتراک می گذارند، ممکن است تعدادی از کاربران cr بانام کاربران بدخواه، داده های غیرقابل اعتماد و یا تحریف کننده ارسال کنند و به سادگی تصمیم اشتراکی را تحت تأثیر قرار دهند. برای شناسایی و حذف اثر کاربران بدخواه روش هایی ارائه شده که شاخه ای از این روش ها بر مبنای تعیین فاکتور برون نهاده است. تعریف حسی از برون نهاده عبارت است از مشاهده ای که دیگر داده ها را منحرف می کند و این ظن را برمی انگیزد که از طریق مکانیسم دیگری تولیدشده است. در این پایان نامه از فاکتور برون نهاده محلی (lof) و فاکتور برون نهاده محلی ساده (slof) برای حذف داده های کاربران بدخواه استفاده می شود. در این پایان نامه برای مقابله با کاربران بدخواه طرح های همکاری ارائه شده است. در این طرح ها ابتدا دو روش آشکارسازی انرژی و ایستان گردشی پیاده شده، سپس به منظور حذف داده های کاربران بدخواه به داده های ناشی از سنجش lof و slof اختصاص و داده هایی که فاکتور برون نهاده بیشتر از مقدار آستانه دارند به عنوان داده کاربر بدخواه از فرایند ادغام داده حذف می شوند. نشان داده می شود که طرح های پیشنهادی در شناسایی کاربران بدخواه به روش آشکارسازی بستگی ندارند. همچنین طرح های پیشنهادی به هیچ دانش قبلی در مورد پارامترهای توزیع داده ها، بازخورد و اطلاعات در مورد شبکه اولیه و مکان فرستنده اولیه و مکان کاربران ثانویه نیاز ندارند. به بیان دیگر در این طرح ها لازم نیست پیشینه عملکرد کاربران cr محاسبه و نگهداری شود و در برابر تعداد بیشتری کاربر بدخواه مقاوم می باشند.
فاطمه امینی مهدی مهدوی
جهت استفاده کارآمد از طیف فرکانسی فناوری رادیو شناختگر (cr) پیشنهادشده است. در این فناوری به کاربرانی که مجوز استفاده از طیف را ندارند و کاربران ثانویه نامیده می شوند، اجازه داده می شود که از طیف بدون استفاده، به صورت موقت استفاده کنند. رادیو شناختگر تکیه بر سنجش موثر طیف دارد. عوامل محیطی چون تضعیف چندمسیره، اثر سایه و مشکل پایانه های مخفی آشکارسازی را در سنجش طیف تحت تأثیر قرار می دهد. برای کاهش اثر این عوامل سنجش طیف به صورت همکارانه پیشنهاد می شود. . با همکاری، کاربران cr اطلاعات به دست آمده از سنجش طیف را به اشترک می گذارند و تصمیم ادغامی اتخاذ می کنند که از تصمیم انفرادی دقیق تر است. این همکاری میان کاربران cr، نگرانی های جدیدی در مورد قابلیت اطمینان و امنیت در سنجش همکارانه ایجاد کرده است. این مسئله به این دلیل است که زمانی که چندین کاربر cr اطلاعات سنجش را به اشتراک می گذارند، ممکن است تعدادی از کاربران cr بانام کاربران بدخواه، داده های غیرقابل اعتماد و یا تحریف کننده ارسال کنند و به سادگی تصمیم اشتراکی را تحت تأثیر قرار دهند. برای شناسایی و حذف اثر کاربران بدخواه روش هایی ارائه شده که شاخه ای از این روش ها بر مبنای تعیین فاکتور برون نهاده است. تعریف حسی از بروننهاده عبارت است از مشاهده ای که دیگر داده ها را منحرف می کند و این ظن را برمی انگیزد که از طریق مکانیسم دیگری تولیدشده است. در این پایان نامه از فاکتور برون نهاده محلی (lof) و فاکتور برون نهاده محلی ساده (slof) برای حذف داده های کاربران بدخواه استفاده می شود. در این پایان نامه برای مقابله با کاربران بدخواه طرح های همکاری ارائه شده است. در این طرح ها ابتدا دو روش آشکارسازی انرژی و ایستان گردشی پیاده شده، سپس به منظور حذف داده های کاربران بدخواه به داده های ناشی از سنجش lof و slof اختصاص و داده هایی که فاکتور برون نهاده بیشتر از مقدار آستانه دارند به عنوان داده کاربر بدخواه از فرایند ادغام داده حذف می شوند. نشان داده می شود که طرح های پیشنهادی در شناسایی کاربران بدخواه به روش آشکارسازی بستگی ندارند. همچنین طرح های پیشنهادی به هیچ دانش قبلی در مورد پارامترهای توزیع داده ها، بازخورد و اطلاعات در مورد شبکه اولیه و مکان فرستنده اولیه و مکان کاربران ثانویه نیاز ندارند. به بیان دیگر در این طرح ها لازم نیست پیشینه عملکرد کاربران cr محاسبه و نگهداری شود و در برابر تعداد بیشتری کاربر بدخواه مقاوم می باشند.
زهرا ابوالفضلی مهدی مهدوی
شبکه های حسگر بی سیم به دلیل کاربرد های فراوان آن ها از جمله کاربردهایی نظیر پایش فوران یک کوه آتشفشان فعال، پایش مناطق حساس نظامی یا مناطق صعب العبور، پایش استحکام سدها، پل ها و جاده ها و ... به صورت گسترده مورد توجه محققان قرار گرفته است. شبکه های حسگربی سیم، شبکه های اقتضایی متشکل از تعداد زیادی از گره های حسگری کوچک با چگالی بالا می باشند که به طور گسترده در یک محیط پخش شده اند و به جمع آوری و پایش اطلاعات محیط می پردازند. با توجه به اینکه مکان قرار گیری گره ها می تواند تصادفی باشد، گره های حسگر رامی توان در مکان های خطرناک و یا غیر قابل دسترس رها نمود. از آن جایی که حسگرها با باطری کار می کنند انرژی پارامتر مهمی در طراحی پروتکل های مسیر یابی درشبکه های حسگر بی سیم است. اتمام انرژی یک حسگر نه تنها بر عملکرد خود حسگر بلکه برتوانایی ارسال بسته ها به بقیه ی گره ها و در نتیجه طول عمر شبکه تاثیر می¬گذارد. طراحی آگاه از انرژی سیستم عامل، لایه ی mac، لایه ی شبکه و حتی لایه های بالاتر تاثیر به سزایی در افزایش طول عمر شبکه خواهد گذاشت. مسیریابی در شبکه های حسگر بی سیم به دلیل تاثیر بر انرژی مصرفی گره¬ها، موضوع چالش برانگیزی می باشد. پروتکل های مسیر یابی در شبکه های حسگر بی سیم به طور کلی به چهار دسته تقسیم می شوند که شامل پروتکل هایی با محوریت داده، سلسله مراتبی و پروتکل هایی بر مبنای مکان می باشند. در این میان پروتکل هایی سلسه مراتبی از روش های خوشه بندی استفاده می کنند. تحقیقات قبلی نشان می دهد تکنیک¬های خوشه بندی باعث بهبود عملکرد پروتکل¬های مسیریابی می¬شوند. علت این امر آن است که پروتکل های خوشه بندی سلسله مراتبی که در مقابل آن طرح های ارتباطی تک سطحی مستقیم قرار دارند، می توانند بطور قابل توجهی در مقیاس پذیری سرتاسری سیستم، طول عمر و کارآیی انرژی تاثیر گذار باشند. در این پایان نامه دو پروتکل سلسله مراتبی خوشه بندی آگاه از انرژی ارائه شده است ،که الگوریتم پیشنهادی اول برای شبکه¬هایی با مقیاس بزرگ و الگوریتم پیشنهادی دوم برای شبکه¬هایی با مقیاس کوچک مناسب می¬باشند. نتایج شبیه سازی الگوریتم های پیشنهادی با الگوریتم های مطرح bmr، eelbcrp ، decsa ،swdn و الگوریتم heed مقایسه شده است. در مقایسه با الگوریتم¬های اشاره شده، الگوریتم¬های پیشنهادی با توزیع مصرف انرژی بین گره ها باعث افزایش طول عمر شبکه شده¬اند.
زهرا ابوالفضلی مهدی مهدوی
شبکه های حسگر بی سیم به دلیل کاربرد های فراوان آن ها از جمله کاربردهایی نظیر پایش فوران یک کوه آتشفشان فعال، پایش مناطق حساس نظامی یا مناطق صعب العبور، پایش استحکام سدها، پل ها و جاده ها و ... به صورت گسترده مورد توجه محققان قرار گرفته است. شبکه های حسگربی سیم، شبکه های اقتضایی متشکل از تعداد زیادی از گره های حسگری کوچک با چگالی بالا می باشند که به طور گسترده در یک محیط پخش شده اند و به جمع آوری و پایش اطلاعات محیط می پردازند. با توجه به اینکه مکان قرار گیری گره ها می تواند تصادفی باشد، گره های حسگر رامی توان در مکان های خطرناک و یا غیر قابل دسترس رها نمود. از آن جایی که حسگرها با باطری کار می کنند انرژی پارامتر مهمی در طراحی پروتکل های مسیر یابی درشبکه های حسگر بی سیم است. اتمام انرژی یک حسگر نه تنها بر عملکرد خود حسگر بلکه برتوانایی ارسال بسته ها به بقیه ی گره ها و در نتیجه طول عمر شبکه تاثیر می گذارد. طراحی آگاه از انرژی سیستم عامل، لایه ی mac، لایه ی شبکه و حتی لایه های بالاتر تاثیر به سزایی در افزایش طول عمر شبکه خواهد گذاشت. مسیریابی در شبکه های حسگر بی سیم به دلیل تاثیر بر انرژی مصرفی گره ها، موضوع چالش برانگیزی می باشد. پروتکل های مسیر یابی در شبکه های حسگر بی سیم به طور کلی به چهار دسته تقسیم می شوند که شامل پروتکل هایی با محوریت داده، سلسله مراتبی و پروتکل هایی بر مبنای مکان می باشند. در این میان پروتکل هایی سلسه مراتبی از روش های خوشه بندی استفاده می کنند. تحقیقات قبلی نشان می دهد تکنیک های خوشه بندی باعث بهبود عملکرد پروتکل های مسیریابی می شوند. علت این امر آن است که پروتکل های خوشه بندی سلسله مراتبی که در مقابل آن طرح های ارتباطی تک سطحی مستقیم قرار دارند، می توانند بطور قابل توجهی در مقیاس پذیری سرتاسری سیستم، طول عمر و کارآیی انرژی تاثیر گذار باشند. در این پایان نامه دو پروتکل سلسله مراتبی خوشه بندی آگاه از انرژی ارائه شده است ،که الگوریتم پیشنهادی اول برای شبکه هایی با مقیاس بزرگ و الگوریتم پیشنهادی دوم برای شبکه هایی با مقیاس کوچک مناسب می باشند. نتایج شبیه سازی الگوریتم های پیشنهادی با الگوریتم های مطرح bmr، eelbcrp ، decsa ،swdn و الگوریتم heed مقایسه شده است. در مقایسه با الگوریتم های اشاره شده، الگوریتم های پیشنهادی با توزیع مصرف انرژی بین گره ها باعث افزایش طول عمر شبکه شده اند.
رقیه رحیمی مهدی مهدوی
زمینه و هدف: تحویل مستقیم آنتی¬ژن به سلول های دندریتیک موجب تقویت پاسخ های ایمنی می شود و راهکاری مناسب در مبارزه علیه پاتوژن¬هایی نظیر hiv می¬یاشد. هدف این مطالعه بررسی پاسخ های ایمنی حاصل از تحویل مستقیم پروتئین نوترکیب چنداپی توپی tat/pol/gag/env ویروس 1-hiv در مرحله تزریق یادآور با کمک آنتی بادی منوکلونال علیه 205-dec موجود در سطح سلول های دندریتیک موش جهت تقویت پاسخ های ایمنی است. مواد و روش¬ها: در این مطالعه، به دنبال تحریک (priming) موش های balb/c با dna vaccine حاوی سکانس 20-1tat، 610-577env، 190-150pol، 323-296env، 186-158gag و 61-44tat، به منظور به¬کارگیری ویژگی¬های سلول های دندریتیک در روند ایمنی زایی، پروتئین نوترکیب به روش شیمیایی به آنتی بادی علیه گیرنده 205-dec کونژوگه گردید. در مرحله تزریق یادآور موش های balb/c به صورت داخل پوستی با فرم کونژوگه یا غیرکونژوگه (کنترل) پپتید hivtop4 به همراه poly i:c به عنوان عامل بلوغ سلول های دندریتیک، ایمونیزه شدند و پاسخ های ایمنی حاصل از این واکسیناسیون با پاسخ های ایمنی گروهی از موش ها که واکسن پپتیدی مورد نظر را بدون اتصال به آنتی بادی مذکور دریافت کرده¬اند، مورد مقایسه قرار ¬گرفتند. تکثیر سلولی به روش برومو دی یوریدین، پاسخ سیتوتوکسیسیتی با اندازه گیری گرآنزیم b، سایتوکاین¬های 4-il، 17-il، ? ifn-و آنتی بادی توتال به ترتیب با روش الیزای مستقیم و غیر مستقیم سنجیده شدند. یافته¬ها: ایمونیزاسیون با پپتید متصل به آنتی بادی علیه 205-dec در مقایسه با گروه¬های کنترل موجب افزایش در پاسخ های تکثیری، تولید گرآنزیم b، تیتر آنتی بادی توتال و همچنین موجب افزایش سطح تولید سایتوکاین ? ifn-در مقایسه با 4-il و سطح آنتی بادی igg2a به igg1 می گردد. نتیجه¬گیری: تحویل مستقیم آنتی ژن پروتئینی مورد نظر به سلول های دندریتیک + 205-dec، در مقایسه با گروه¬های کنترل موجب افزایش سطح پاسخ های ایمنی با تمایل به سمت پاسخ های سلولی می شود.
معصومه ربیعی مهدیه ملانوری شمسی
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اجوانتی یک دوره کوتاه مدت تمرینی با شدت متوسط و یک وهله ورزش بر سایتوکاین-های il-17 و tgf-? در مدل واکسن hsv-1 است. روش انجام کار: ابتدا تعداد 100 موش نژاد بالپسی در چهار گروه به صورت گروه pbs (گروه 1) و گروه واکسن (گروه 2)، دریافت کننده واکسن و یک وهله ورزش استقامتی (گروه 3) و دریافت کننده واکسن و یک دوره تمرین کوتاه مدت متوسط (گروه 4) تقسیم شدند. بعد از اجرای پروتکل تمرین کوتاه مدت و یک وهله ورزش و پشت سر گذاشتن سه دوره واکسن متغییر های مورد مطالعه توسط تکنیک الایزا مورد سنجش قرار گرفت. نتایج: نتایج پژوهش نشان دهنده تفاوت معنادار بین گروه های واکسن و کنترل در مورد فاکتور il-17 و tgf-? است. در مورد il-17 تفاوت معناداری در مورد گروه تمرین-واکسن و یک جلسه ورزش-واکسن با گروه های کنترل مشاهده نمی شود. بحث و نتیجه گیری: عدم تاثیر تمرین در مورد il-17 احتمالاً به دلیل نوع، مدت زمان وشدت تمرینات می باشد کلمات کلیدی: اینترلوکین 17، tgfb، هرپس سیمپلکس ویروس، تمرینات ورزشی
محمدرضا نصوحی فرامرز هندسی
امروزه گسترش کاربردهای اینترنت موجب افزایش تعداد کاربران آن شده است. به نحوی که رقابت شدیدی برای استفاده از منابع موجود در سطح آن بین جریانهای داده به وجود آمده است. از طرفی برخی از برنامه های کاربردی برای داشتن عملکرد مطلوب نیازمند سهمی تضمین شده از پهنای باند هستند. بنابراین با توجه به محدود بودن منابع اینترنت، در صورتی که تخصیص منابع به جریانها به صورت عادلانه انجام نشود، افت کیفیت سرویس را در برنامه های کاربردی به همراه خواهد داشت. بخصوص در مورد شبکه های انتهایی که با پهنای باند محدودی به اینترنت وصل شده اند این قضیه آشکارتر می شود. لذا اجرای روشهای مدیریت ترافیک و تقسیم پهنای باند در شبکه ها ضروری به نظر می رسد. در این پایان نامه روشهای مختلف تقسیم پهنای باند در شبکه های داده که در سطوح مختلف انجام می شوند را بررسی می کنیم. ابتدا الگوریتمهایی که در سطح لایه شبکه اقدام به تخصیص منابع و تأمین کیفیت سرویس مورد نیاز می کنند را بررسی کرده و پس از مطالعه عملکرد آنها، چند الگوریتم در زمینه تقسیم پهنای باند که در سمت کاربران اجراء می شوند را مورد بررسی قرار می دهیم. در این الگوریتمها برای افزایش کیفیت سرویس برنامه های کاربردی و همچنین استفاده بهینه از کل پهنای باند در دسترس، اقدام به تقسیم پهنای باند بین جریانهای مختلف کاربر می شود. در این خصوص عملکرد یک الگوریتم نمونه را در محیط نرم افزار opnet شبیه سازی کرده و نتایج حاصل از آن را تجزیه و تحلیل می کنیم. همچنین در تکمیل عملکرد الگوریتم موردنظر، یک سیستم مدیریت پهنای باند مشترک طراحی و معرفی می شود. این سیستم دارای ساختاری سلسله مراتبی بوده و در دو سطح مختلف اجراء می شود. در سطح اول، تقاضای هر کاربر بر اساس پارامتر وزن آن بررسی و در صورت وجود پهنای باند کافی، پذیرفته و تضمین می شود. در سطح دوم مدیریت جریانهای یک کاربر بر اساس کل نرخ تخصیص یافته به آن انجام می شود. این مرحله از الگوریتم به صورت محلی در کامپیوتر هر کاربر پیاده سازی و اجرا ء می شود. همچنین عملکرد الگوریتم به گونه ای است که علاوه بر تضمین یک حداقل نرخ برای هر کاربر، یک نرخ اضافی نیز به صورت بهترین تلاش برای هر کاربر در نظر می گیرد. نتایج شبیه سازی الگوریتم ویژگیهای یاد شده را به خوبی نشان می دهد.
فاطمه امینی مهدی مهدوی
جهت استفاده کارآمد از طیف فرکانسی فناوری رادیو شناختگر (cr) پیشنهادشده است. در این فناوری به کاربرانی که مجوز استفاده از طیف را ندارند و کاربران ثانویه نامیده می شوند، اجازه داده می شود که از طیف بدون استفاده، به صورت موقت استفاده کنند. رادیو شناختگر تکیه بر سنجش موثر طیف دارد. عوامل محیطی چون تضعیف چندمسیره، اثر سایه و مشکل پایانه های مخفی آشکارسازی را در سنجش طیف تحت تأثیر قرار می دهد. برای کاهش اثر این عوامل سنجش طیف به صورت همکارانه پیشنهاد می شود. . با همکاری، کاربران cr اطلاعات به دست آمده از سنجش طیف را به اشترک می گذارند و تصمیم ادغامی اتخاذ می کنند که از تصمیم انفرادی دقیق تر است. این همکاری میان کاربران cr، نگرانی های جدیدی در مورد قابلیت اطمینان و امنیت در سنجش همکارانه ایجاد کرده است. این مسئله به این دلیل است که زمانی که چندین کاربر cr اطلاعات سنجش را به اشتراک می گذارند، ممکن است تعدادی از کاربران cr بانام کاربران بدخواه، داده های غیرقابل اعتماد و یا تحریف کننده ارسال کنند و به سادگی تصمیم اشتراکی را تحت تأثیر قرار دهند. برای شناسایی و حذف اثر کاربران بدخواه روش هایی ارائه شده که شاخه ای از این روش ها بر مبنای تعیین فاکتور برون نهاده است. تعریف حسی از برون نهاده عبارت است از مشاهده ای که دیگر داده ها را منحرف می کند و این ظن را برمی انگیزد که از طریق مکانیسم دیگری تولیدشده است. در این پایان نامه از فاکتور برون نهاده محلی (lof) و فاکتور برون نهاده محلی ساده (slof) برای حذف داده های کاربران بدخواه استفاده می شود. در این پایان نامه برای مقابله با کاربران بدخواه طرح های همکاری ارائه شده است. در این طرح ها ابتدا دو روش آشکارسازی انرژی و ایستان گردشی پیاده شده، سپس به منظور حذف داده های کاربران بدخواه به داده های ناشی از سنجش lof و slof اختصاص و داده هایی که فاکتور برون نهاده بیشتر از مقدار آستانه دارند به عنوان داده کاربر بدخواه از فرایند ادغام داده حذف می شوند. نشان داده می شود که طرح های پیشنهادی در شناسایی کاربران بدخواه به روش آشکارسازی بستگی ندارند. همچنین طرح های پیشنهادی به هیچ دانش قبلی در مورد پارامترهای توزیع داده ها، بازخورد و اطلاعات در مورد شبکه اولیه و مکان فرستنده اولیه و مکان کاربران ثانویه نیاز ندارند. به بیان دیگر در این طرح ها لازم نیست پیشینه عملکرد کاربران cr محاسبه و نگهداری شود و در برابر تعداد بیشتری کاربر بدخواه مقاوم می باشند.
مجیدرضا رضایی مهدی مهدوی
با رشد سریع کاربران اینترنت و سرویس های بلادرنگ نظیر صدا و تصویر و نیاز به برآورده کردن کیفیت سرویس مورد نیاز کاربران از نسل بعدی شبکه های سلولی انتظار می رود که دسترسی در همه نقاط را برای کاربران موبایل فراهم کند. lte یک تکنولوژی دسترسی رادیویی جدید می باشد که به منظور یک حرکت به سمت نسل بعدی سیستم های بی سیم پیشنهاد شده است. lte از دسترسی چندگانه تقسیم فرکانسی عمود بر هم در جهت فروسو استفاده می کند. دسترسی مالتی پلکس فرکانس عمود بر هم کل پهنای باند را به چندین زیرکانال با باند باریک تقسیم می کند و به کاربران براساس نیازهایشان این زیرحامل ها را تخصیص می دهد. یکی از ویژگی های اصلی lte استفاده از روش های مدیریت منابع رادیویی پیشرفته به منظور بهینه کردن عملکرد سیستم است به نحوی که بیشترین تعداد بیت ارسال گردد.
محمد زارعی بهروز شاهقلی قهفرخی
تحول در شبکههای سیار، منجر به افزایش تقاضای منابع توسط کاربران گردیده است. نرخ داده چنین کاربردهایی نمیتواند توسط شبکه های سلولی کنونی تأمین شود. برای فراهم کردن نرخ داده بالا و تأمین تقاضای کاربران نسل چهارم، فن آوریهایی مانند lte نقش مهمی به عهده دارند. در برخی از الگوریتمهای پیشین مدیریت منابع در شبکههای ماکروسلی، از روشهای کنترل پذیرش برای تضمین کیفیت سرویس کاربر وتعیین منابع مورد نیاز سلولها استفاده گردیده وتلاش شده است در حین اینکه احتمال قطعی تماس در حد قابل قبولی تضمین شود، به احتمال مسدود شدن تماس کمتر و بهرهوری طیفی بالاتری دست پیدا کنند. در الگوریتمهای مدیریت منابع ارائه شده در شبکههای فمتوسلی، به اطلاعات حرکتی کاربران و تأثیرگذاری آن در مدیریت صحیح منابع توجهی نشده است. در این پایان نامه تلاش شده تا الگوریتمی طراحی شود که در شبکه فمتوسلی، با پیشبینی مکانهای آینده کاربر، نیازمندی منابع فمتوسلها به گونه ای دقیقتر پیش بینی شده و سپس بوسیله یک الگوریتم مدیریت منابع مبتنی بر نظریه گراف، منابع به صورت کاراتر به فمتوسلها تخصیص داده شود.
مهدی مهدوی رضا علی محسنی
پژوهش حاضر به بررسی عوامل موثر بر رضایت شغلی کارکنان ستادی سازمان راهداری وحمل ونقل جاده ای می پردازد . رضایت شغلی به عنوان یکی از اصلی ترین شاخصهای رفتار در سازمان تلقی می شود و به عنوان یکی از عواملی است که می توان بدان وسیله وضعیت یک سازمان را مورد ارزیابی قرار داد . از طرف دیگر سازمانها در زندگی انسان معاصر نقش اساسی را ایفا می کند. رضایت شغلی عبارت است از وضعیتی که فرد از کار کردن احساس لذت می کند و نگرش مثبتی نسبت به کار دارد. این تحقیق با رویکرد تجربی به مطالعه رضایت شغلی کارکنان پرداخته است که مبانی نظری تحقیق تئوری مک کللند، تئوری سازش شغلی، تئوری دو عاملی هرزبرگ، تئوری ترز، تئوری مدیریت مشارکتی و نظریه ویکتور ورم می باشد. روش تحقیق پیمایشی واز ابزار پرسشنامه استفاده شده است . جامعه آماری شامل کارکنان ستادی سازمان راهداری و حمل و نقل جاده ای می باشد که جمع حجم نمونه 185 نفر می باشد نتایج تحقیق نشان می دهد که : بین متغیر های سازگاری شغلی، شرایط کاری واحترام درسازمان با رضایت شغلی رابطه معنا دار وجود دارد.
مصطفی جعفری نسب مهدی مهدوی
چکیده ندارد.
مهدی مهدوی محمدمهدی رکنی یزدی
تقسیم بندی مطالب در این رساله بدین صورت است : فصل اول شامل تعریف مدح و پیدایش آن، مدح در شعر عربی، حقیقت گویی و تکسب در مدح، آنگاه به انواع مدح از جمله مدح امیران و وزیران علما و ادبا و ... و نیز پیدایش مدح نبوی اشاره می گردد. در فصل دوم به مدح نبوی در صدر اسلام پرداخته و شاعرانی را که آگاهانه و از روی تعهد شعر سروده اند از شعرایی که مدح عاطفی - آنی داشته و یا به خاطر مصلحتی شعر سروده آند، جداکرده ام. مطلب شایسته ذکر این است که در سایر کتب که شعرای مداح پیامبر (ص) جمع آوری شده اند نامی از ابوطالب برده نشده حال آن که او از شعرای توانای مدایح نبوی است . فصل سوم شامل بررسی وضعیت مدح نبوی در عصر اموی و عباسی است که دوره رکورد این نوع مدح بوده و تنها به صورت ابیات پراکنده ای در لا به لای اشعاری که در مدح اهل بیت (ع) سروده شده دیده می شود و همچنین به قطعه ای از ابوالعلا معری اشاره شده است . فصل چهارم چکیده ای از مدح نبوی در عصر ممالیک است و همچون گذشته چند تن از شعرای مشهور انتخاب و به شرح حال و بررسی شعر ایشان می پردازد. در این میان بوصیری که سرآمد شعرای این عصر بوده سهم بسزایی دارد چرا که قصیده او منشا خیر و برکت زیادی شده و باعث پیدایش فن بدیعیات گردید. ما در ادامه به بحث پیرامون بدیعیات و چگونگی پیدایش آن پرداخعته و بعد از آن در مورد قصاید سایر شعرای این دوره سخن م گویی. فصل پنجم، در مورد مدح نبوی در عصر نهضت است که به خاطر گستردگی بحث تنها دو نمونه از شعرای معروف یعنی شوقی و بارودی ذکر شده و در پایان به نمونه های دیگر نیز اشاره می گردد.