نام پژوهشگر: مجتبی محمودی

جذب سطحی و کینتیک تجزیه اکسادیارژیل و تیو بنکارب در خاک های شالیزاری آهکی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1389
  مجتبی محمودی   علی اسحاقی

علف کش ها، از جمله آلاینده های مهم منابع آب و خاک هستند. انتقال علف کش ها به آبهای سطحی و زیر زمینی و زنجیره غذایی برای محیط زیست و سلامتی انسان زیان آور است، بنا براین، بررسی سرنوشت و واکنش های آنها در اکوسیستم های طبیعی ضروری می باشد. در این تحقیق، کینتیک تجزیه علف کش های تیوبنکارب و اکسادیارژیل در آب و خاک شالیزارهای دو ایستگاه تحقیقات کشاورزی دشت ناز و قراخیل مازندران و نیز اثرات باقیمانده این دو علف کش بر روی گیاهان تناوبی اسفناج و کاهو بررسی گردید. همچنین ایزوترم های جذب سطحی و رها سازی آنها روی نمونه های خاک این دو ایستگاه تعیین و در نهایت امکان جذب این علف کش ها توسط برنج، اسفناج و کاهو بررسی شد. تیمارهای مزرعه ای علاوه بر شاهد، شامل تیوبنکارب با غلظت های 16/3 و 33/6 و اکسادیارژیل با غلظت های 15/0 و 3/0 کیلوگرم ماده موثر در هکتار بود که در سه تکرار در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی اعمال گردید. از آب کرت های آزمایشی در حالت تعادل نسبی با خاک در یک دوره 60 روزه و از خاک در یک دوره 315 روزه نمونه برداری و غلظت تیوبنکارب و اکسادیارژیل در آنها اندازه گیری شد. ایزوترم های جذب سطحی تیوبنکارب و اکسادیارژیل در نمونه های خاک به ترتیب در دامنه غلظت تعادلی 0 تا 26 و 0 تا 10 میلی گرم در لیتر اندازه گیری گردید. ایزوترم رهاسازی علف کش ها نیز در سه غلظت تعادلی آنها تعیین گردید. بعد از برداشت برنج، در اوایل مهر در نیمی از سطح کرتها اسفناج کشت گردید. در آذرماه در نیم دیگر از کرت ها کاهو نشاء گردید. نتایج نشان داد که غلظت تیوبنکارب و اکسادیارژیل در آب شالیزار ها با گذشت زمان بسرعت کاهش می یابد و پس از حدود 30 و20 روز به تعادل نسبی می رسد. از آنالیز داده های آزمایشی با معادله کینتیک مرتبه اول، نیمه عمر تیوبنکارب در آب شالیزار دشت ناز و قراخیل به ترتیب 7 و 10 روز و نیمه عمر اگزادیارزیل 48 و 52 روز بدست آمد. نیمه عمر تیوبنکارب و اکسادیارژیل در خاک های دشت ناز و قراخیل به ترتیب 94 و 114 روز، و 170 و 83 روز محاسبه گردید. ایزوترم های جذب سطحی در هر دو خاک دشت ناز و قراخیل نشان داد که تیوبنکارب و اکسادیارژیل بشدت جذب سطحی ذرات خاک می گردند. حداکثر رها سازی تیوبنکارب از خاک ها حدود نه درصد و این مقدار برای اکسادیارژیل کمتر از 5/0 درصد بدست آمد که مبین پسماند شدید است. محاسبات نشان داد که بدلیل جذب سطحی شدید و ضریب هیدروفوبیکی بالا، تیوبنکارب و اکسادیارژیل در خاک پایدار و غیر متحرک هستند. در ایستگاه دشت ناز عملکرد تر اسفناج بطور معنی داری تحت تاثیر بقایای خاکی اکسادیارژیل قرار گرفت. اثر هر دو علف کش در کاهش عملکردتر کاهو در این ایستگاه معنی دار بود. در قراخیل عملکرد تر کاهو کاهش معنی داری نشان نداد. نتایج آزمایش ها نشان داد که خصوصیات خاکی بویژه مقدار ماده آلی، از عوامل اصلی کنترل کننده بقایای تیوبنکارب و اکسادیارژیل است. بعلاوه اکسادیارژیل رشد رویشی و عملکرد برنج و عملکرد تر اسفناج را بیشتر از تیوبنکارب تحت تأثیر قرار داد. از آنجا که هیچگونه تفاوت معنی داری در عملکرد برنج، اسفناج و کاهو در دو غلظت بکار رفته تیوبنکارب مشاهده نشد، با توجه به ملاحظات زیست محیطی و اقتصادی، غلظت پایین تیوبنکارب برای استفاده در اراضی شالیزاری شمال ایران توصیه می شود. نتایج همچنین نشان داد که تیوبنکارب و اکسادیارژیل توسط برنج، اسفناج و کاهو جذب و در اندام های هوایی آنها ذخیره می گردند. در برنج، غلظت تیوبنکارب به ترتیب از سبوس به کاه و برنج سفید کاهش یافت. افزایش دوز مصرفی تیوبنکارب و اکسادیارژیل در مزرعه برنج باعث افزایش غلظت آنها در برگ اسفناج و کاهو گردید.

حذف مواد نفتی از خاک با استفاده از ترکیب دو روش گیاه پالایی و الکتروکینتیک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی (نوشیروانی) بابل - دانشکده عمران و محیط زیست 1391
  مایده غلامی سیدمحله   داریوش یوسفی کبریا

پرکلرواتیلن یا تتراکلرواتیلن (tce) به طور وسیع به عنوان حلال از جمله آلایند های خطرناک خاک محسوب می گردد. گیاه پالایی به عنوان یکی از فنآوری های نسبتاً نوین در پالایش خاک های آلوده است که در آن از ریشه گیاهان مقاوم و مناسب با مشارکت میکروارگانیزم ها و آنزیم ها سبب حذف یا کاهش غلظت آلاینده های معدنی، رادیواکتیو و آلی به ویژه ترکیبات نفتی از محیط زیست استفاده می شود. یکی از معایب کاربرد این روش، محدودیت دسترسی ریشه گیاهان به آلاینده ها در سطح وسیع می باشد. در این تحقیق عملکرد فرآیند هیبریدی گیاه پالایی و الکتروکیننتیک غیرهمگن با تعوض قطبیت 3 ساعته و با کمک شوینده غیر یونی، در پاکسازی خاک آلوده به تتراکلرواتیلن (tce) در مقیاس آزمایشگاهی مورد ارزیابی قرار گرفت. خاک مورد نظر از عمق 30 سانتی متری زمین های کشاورزی اطراف دانشگاه تهیه شد و در دو سطح متوسط و بالا بترتیب 10000 و 30000 میلی گرم در هر کیلو گرم خاک خشک آلوده گردید. خاک آلوده را همراه با شوینده غیر یونی و کود معدنی در داخل پایلوت های آزمایشگاهی قرار داده و بذرهای گیاه یونجه در سطح فوقانی خاک کشت داده شدند. سپس اختلاف پتانسیل ثابت 1 ولت در هر سانتیمتر با تعویض پلاریته 3 ساعته در دو سر الکترود اعمال گردید. برای اندازه گیری غلظت آلاینده تتراکلرواتیلن، نمونه گیری از خاک در زمان های 0، 8 و 16 روز و نمونه گیری از گیاه در پایان روز 16 صورت گرفت. با توجه به نتایج حاصله از آزمایشات ومقایسه آن با نمونه های شاهد، بیشترین درصد حذف آلاینده نفتی در خاک آلوده تحت فرآیند هیبریدی گیاه پالایی و الکتروکینتیک همراه با شوینده غیر یونی با سطح آلودگی 10000 و 30000 میلی گرم در هر کیلو گرم خاک خشک به ترتیب حدود 94 و 81 درصد بدست آمده و نشان می دهد روش ترکیبی گیاه پالایی و الکتروکینتیک با استفاده از شوینده غیر یونی، به عنوان روشی هیبریدی برای پاکسازی خاک های آلوده با غلظت آلودگی کم تا متوسط با راندمان بالاتری قابل اجرا می باشد.

الاءجازه فی فقه الاءمامیه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1386
  محمدهادی حکیم   محمدعلی انصاری

این پایان نامه از منظری فقهی به نافذ بودن و مشروعیت اجازه در مطلق تصرّفات و معاملات، اعم از عقود، ایقاعات و شرایط آن پرداخته، واحکام فقهی فضولی بودن معاملات و تصرّفات و ضابطه کلّی آن را بررسی کرده است. نویسنده با تمسّک به آیات، روایات و سایر ادلّه فقهی و دیدگاه های فقهای امامیه به بررسی صحّت و سقم عقود مختلف پرداخته و اختلاف نظر آنان در میزان نافذ و موثّر بودن اجازه در عقود فضولی را منعکس ساخته است. وی ضمن بررسی معانی مختلف اجازه در فقه به تبیین این مسأله همّت گمارده است. در فصل اوّل به بیان حقیقت اجازه و معنای لغوی و اصطلاح فقهی آن اختصاص دارد و نگارنده با بیان مشروعیت اجازه وادلّه مشروعیت و نفوذ اجازه در فقه امامیه، ادله قائلین به بطلان معاملات فضولی که در آن اجازه مالک اصلی را شرط می دانند، نقل و نقد می کند. در فصل دوم ارکان اجازه را بیان، و نافذ بودن اجازه در عقود و ایقاعات را بررسیده است. شروط اجازه در معاملات، اجازه در افعال معاملات، شروط صیغه و عقد در معاملات فضولی و شرایط مُجیز و مُجاز به عنوان ارکان اصلی اجازه از دیگر مباحث فصل دوم محسوب می شود. در فصل سوم آثار اجازه در فقه امامیه کاوش گردیده و این که اجازه مُجیز به مجاز له جنبه کاشفیت دارد یا ناقلیت، تجزیه و تحلیل فقهی شده و دیدگاه های برخی فقهای امامیه در این باره مطرح گردیده است. در فصل چهارم به مواردی از اجازه اشاره شده که طبق سخن بعضی فقیهان امامیه نیاز به اجازه مالک در معامله نیست، بلکه کشف رضای او برای انعقاد عقد کفایت می کند. در بخش دیگری از نوشتار نگارنده به معانی دیگری از اجازه و مصادیق آن در معاملات و تصرّفات در مال غیر اشاره کرده و احکام فقهی اجازه در تصرّفات مُفلس، رهن، مملوک(عبد)، صَبی(کودک)، مجنون و سفیه، وارث و... را از منظر فقهای امامیه وارسیده است. توضیح ابعاد فقهی اجازه به معنای اِذن یا نَصب، تأیید یا تجویز و تسویخ، تجویز شارع و دیدگاه فقهای امامیه در این زمینه، از مباحث پایانی پژوهش را تشکیل می دهد.

تحلیل همبستگی کانونی اصلی و کاربردهای آن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم 1392
  مجتبی محمودی   مینا توحیدی

تحلیل همبستگی کانونی اصلی و کاربردهای آن به کوشش مجتبی محمودی یکی از مباحث کاربردی در علم آمار همبستگی یا رابطه بین دو متغیر می باشد. به طور کلی می توان به 4 نوع همبستگی اشاره کرد که عبارتند از همبستگی ساده، جزیی، چندگانه و کانونی. در این پایان نامه به بررسی همبستگی کانونی می پردازیم. همبستگی کانونی نوعی از همبستگی است که میزان ارتباط خطی میان دو بردار یا دو مجموعه را مشخص می کند که تحت عنوان cca نام گذاری می شود. در این پایان نامه، یک روش جدید بر اساس نظریه اطلاع برای به دست آوردن همبستگی کانونی معرفی می کنیم. این روش یک اندازه کلی تر از همبستگی را ماکزیمم می کند. از آزمون جایگشتی برای تعیین جفت های جدید متغیرهای همبستگی کانونی استفاده می کنیم، که نیازی به توزیع ندارد. در ادامه روش انتخاب متغیر برای آنالیز همبستگی کانونی بین دو مجموعه از مولفه-های اصلی را معرفی می کنیم. سعی بر این است که مدل های پیش گویی را برای انتخاب چنین متغیرهایی با ترکیب آنالیز مولفه های اصلی و آنالیز همبستگی کانونی ایجاد نماییم که بطور کلی به آن ها آنالیز همبستگی کانونی اصلی می گویند. سپس یک معیار انتخاب مدل از یک مجموعه از مولفه های اصلی بر اساس انتخاب یک روش آنالیز ساختار ماتریس واریانس کواریانس در چارچوب آنالیز همبستگی کانونی اصلی به دست می آید.

واکنش کیوی به کاربرد مقادیر، منابع و روش های مختلف مصرف کودهای پتاسیم دار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده علوم کشاورزی 1392
  سارا گل محمدی   مجتبی محمودی

به منظور بررسی اثر منابع، مقادیر و روش های مختلف مصرف کود های سولفات و کلرید پتاسیم، بر خصوصیات کمی و کیفی کیوی، آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در مقادیر صفر، 100، 150 و 200 گرم k2o در هر درخت، با دو روش پخش سطحی و کانالکود بر روی درختان هفت ساله کیوی رقم هایوارد با سه تکرار در سال 1390 در شهر چالوس صورت پذیرفت. نتایج نشان داد که با افزایش کاربرد کود پتاسیم عملکرد میوه افزایش یافت و حداکثر مقدار آن با کاربرد 150 گرم k2o در هر درخت از کود سولفات پتاسیم به روش کانالکود حاصل شد و 121 درصد نسبت به شاهد افزایش داشت. سولفات پتاسیم نسبت به کلرید پتاسیم عملکرد میوه را به مقدار بیشتری افزایش داد و همچنین روش کانالکود بهتر از پخش سطحی باعث افزایش عملکرد گردید. حداکثر مقدار ویتامین c، اسیدیته قابل تیتراسیون و مواد جامد محلول میوه نیز با کاربرد سولفات پتاسیم بدست آمد و بر ph، قطر طولی و عرضی و وزن متوسط میوه تأثیری مشاهده نشد. با افزایش کاربرد کود پتاسیم غلظت ویتامین c، ph، طول افقی و وزن متوسط میوه افزایش یافت. اسیدیته قابل تیتراسیون در سطح 100 گرم k2o در هر درخت افزایش و در سطوح بالاتر کاهش یافت و بر سایر خصوصیات کیفی اثر معنی دار حاصل نشد. روش پخش سطحی بهتر از کانالکود توانست اسیدیته قابل تیتراسیون را افزایش دهد. نتایج حاصل از تجزیه برگ نشان داد که بیشترین غلظت منیزیم و منگنز برگ با کاربرد سولفات پتاسیم حاصل شد ولی غلظت کلر برگ با کاربرد کلرید پتاسیم بیشتر بود و بر غلظت سایر عناصر برگ اثر معنی دار مشاهده نشد. با افزایش کاربرد کود پتاسیم غلظت نیتروژن، پتاسیم، روی، آهن، مس و منگنز برگ افزایش اما غلظت کلسیم و منیزیم و بور برگ کاهش یافت و بر غلظت فسفر برگ اثر معنی داری ایجاد نشد. روش کانالکود بهتر از پخش سطحی باعث افزایش پتاسیم برگ شد اما کلسیم و منیزیم در روش پخش سطحی بیشتر افزایش یافتند و بر غلظت سایر عناصر برگ تأثیری نداشت. بیشترین غلظت پتاسیم برگ با افزایش 38 درصدی نسبت به شاهد و بیشترین غلظت مس، با استفاده از کاربرد 150 گرم k2o در هر درخت از کلرید پتاسیم به روش کانالکود بدست آمد. بیشترین مقدار کلسیم و منیزیم در تیمار شاهد اندازه گیری شد و با افزایش کاربرد پتاسیم غلظت کلسیم و منیزیم کاهش یافت بطوریکه کمترین غلظت آن ها با کاربرد 200 گرم k2o در هر درخت از کود کلرید پتاسیم به روش کانالکود حاصل شد. بیشترین غلظت آهن و روی برگ به ترتیب با کاربرد 200 و 150 گرم k2o در هر درخت از منبع کلرید پتاسیم به روش پخش سطحی بدست آمد. نتایج حاصل از تجزیه میوه نشان داد که بیشترین غلظت پتاسیم، کلسیم، منگنز و روی میوه با کاربرد سولفات پتاسیم حاصل شد و بر غلظت مس و آهن اثر معنی دار مشاهده نشد. با افزایش کاربرد کود پتاسیم غلظت پتاسیم میوه افزایش اما غلظت کلسیم، روی، آهن، مس و منگنز میوه کاهش یافت. روش کانالکود بهتر از پخش سطحی توانست پتاسیم میوه را افزایش دهد. اما در مورد منگنز عکس این حالت اتفاق افتاد و بر غلظت سایر عناصر تأثیری نداشت. در تیمار 150 گرم k2o در هر درخت از منبع سولفات پتاسیم به روش کانالکود بیشترین غلظت پتاسیم میوه با افزایش 17 درصدی نسبت به شاهد مشاهده شد. بیشترین غلظت مس میوه در تیمارهای بدون کاربرد کود پتاسیم حاصل شد و کمترین غلظت آن زمانی بدست آمد که 150 گرم k2o در هر درخت از منبع کلرید پتاسیم به روش پخش سطحی استفاده شده بود. با استفاده از 150 گرم k2o در هر درخت از کود سولفات پتاسیم به روش پخش سطحی بیشترین غلظت روی در میوه تجمع یافت.

اثر مصرف علف کش های تیوبنکارب و بوتاکلر بر دینامیک کربن و نیتروزن در مزارع شالیزاری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده علوم کشاورزی 1392
  سعیده شریفی راینی   سروش سالک گیلانی

استفاده از علف کش ها در خاک کشاورزی ممکن است تغییر در فراوانی، تنوع و فعالیت جوامع میکروبی خاک،که نقش مهمی در فرایند های کشاوری پایدار مانند چرخه کربن و نیتروژن دارد، ایجاد کند. هدف از این مطالعه تعیین اثرات کاربرد علف کش های تیوبنکارب و بوتاکلر روی دینامیک کربن و نیتروژن در مزارع شالیزاری بود. این پژوهش در مزارع شالیزاری ایستگاه تحقیقات کشاورزی دشت ناز ساری انجام شد.آزمایش فاکتوریل شامل دو علف کش (تیوبنکارب و بوتاکلر)، با کاربرد سه سطح (50، 100 و 150 % از دوز توصیه شده مزرعه) و شش مرحله نمونه برداری (صفر (یک ساعت)، 10، 30، 45، 60 و 120 روز پس از کاربرد علف کش در عمق توسعه ریشه برنج) به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در سال 1391 ترتیب داده شد. نتایج نشان داد که کاربرد بالاترین غلظت تیوبنکارب در مرحله اول کربن بیوماس میکروبی را 19 درصد و پایین ترین غلظت بوتاکلر در مرحله سوم (30 روز) کربن بیوماس میکروبی را 35 درصد کاهش داد. کربن بیوماس میکروبی در مراحل سوم و پنجم (به ترتیب 22 و 89 درصدی) پس از مصرف تیوبنکارب و مرحله پنجم (97 درصد) پس از مصرف بوتاکلر افزایش پیدا کرد. این دو علف کش در بقیه مراحل تأثیر معنی داری بر کربن بیوماس میکروبی نداشتند. نیتروژن بیوماس میکروبی در همه غلظت ها کاهش پیدا کرد. دوز توصیه شده تیوبنکارب در همه مراحل نیتروژن بیوماس میکروبی را (7 تا 63 ) کاهش داد. بوتاکلر نیز در همه مراحل و با غلظت بالا نیتروژن بیوماس میکروبی را کاهش داد،کاربرد سطوح مختلف تیوبنکارب تأثیر معنی داری بر معدنی شدن کربن نداشت (به جز مرحله چهارم)، ولی بوتاکلر در بیشتر مراحل معدنی شدن کربن را کاهش داد. دوز توصیه شده تیوبنکارب میزان آمونیفیکاسیون خالص را (167 تا 468 درصد) افزایش داد.با افزایش غلظت تیوبنکارب از مرحله اول تا پنجم نمونه برداری، میزان شدت نیتریفیکاسیون خالص و شدت معدنی شدن خالص نیتروژن افزایش پیدا کردند. ولی در مرحله ششم نمونه برداری، هر سه پارامتر به شدت مهار شدند. میزان آمونیفیکاسیون خالص با افزایش غلظت بوتاکلر در همه مراحل نمونه برداری افزایش پیدا کرد. در حالی که شدت نیتریفیکاسیون خالص و شدت معدنی شدن خالص نیتروژن کاهش یافتند. به طور خلاصه دینامیک کربن و نیتروژن ممکن است تحت تأثیر زمان نمونه برداری و سطوح مختلف علف کش تیوبنکارب و بوتاکلر قرار بگیرد.

تاثیرمصرف مکمل اسید چرب امگا-3 و تمرین هوازی منتخب بر پروتئین اوری مردان فعال
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1392
  مجتبی محمودی   مجید کاشف

هدف کلی از تحقیق حاضر ، تاثیر مصرف مکمل اسید چرب امگا-3 و فعالیت هوازی منتخب بر پروتئین اوری مردان فعال بود . به همین منظور 30 نفر آزمودنی فعال از بین دانشجویان تربیت بدنی به صورت داوطلب ، با میانگین ( سن 06/1 ± 3/22 سال ، قد 10/7 ± 3/176 سانتی متر، وزن 89/7 ± 96/71 کیلوگرم، شاخص توده بدن 67/1 ± 16/21 کیلوگرم بر متر مربع و درصد چربی 51/4 ± 27/16 ) انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 10 نفری مکمل ، ورزش- مکمل و ورزش- دارونما تقسیم شدند . آزمودنی های گروه ورزش- مکمل و ورزش- دارونما 3جلسه در هفته و به مدت 4 هفته در دامنه 75 تا 85 درصد بیشینه ضربان قلب ذخیره در برنامه تمرین هوازی شرکت کردند . آزمودنی ها در گروه ورزش- مکمل و مکمل روزانه 2000 میلی گرم امگا-3 به مدت 4 هفته مصرف کردند . نمونه های ادرار درحالت پایه و بعد از آزمون بروس گرفته شد و در انتهای 4 هفته برنامه تمرینی و مصرف مکمل ، مجددا در حالت پایه و بعد از آزمون بروس نمونه های آزمایشی گرفته شد .برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمون کلموگروف-اسمیرنوف و لوین برای اطمینان از طبیعی بودن توزیع داده ها و همگنی واریانس¬ها در هر گروه ، از آزمون تحلیل واریانس در اندازه¬های تکراری برای بررسی تفاوت بین مراحل مختلف اندازه گیری ، از آزمون بنفرونی برای مشخص نمودن معناداری بین مراحل و از آزمون تعقیبی توکی برای معناداری بین گروه ها استفاده شد . نتایج تحقیق نشان داد مصرف مکمل امگا-3 و تمرین هوازی بر دفع پروتئین تام بعد از فعالیت شدید ، تاثیر گذار بوده و آن را کاهش داده است، و تفاوت معنی داری در تغییرات بین گروه ها در دفع پروتئین وجود دارد (05/0p?) ولی بر کراتینین اوری بعد از فعالیت ، تاثیر معنادار نداشته است . همینطور مصرف مکمل امگا-3 و تمرین هوازی بر کاهش آلبومین اوری 24ساعته بعد از یک فعالیت شدید ، تاثیر معنی دار گذاشته بود (05/0p?) . در مجموع می توان گفت مصرف امگا-3 و تمرین هوازی بر دفع پروتئین بعد از فعالیت شدید تاثیر گذار است و موجب کاهش از دست رفتن پروتئین تام و آلبومین از طریق ادرار می شود .

بررسی نقش مصرف بهینه کود بر عملکرد کمی و کیفی سیر در استان مازندران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1393
  مجتبی قربانی آهنگرکلایی   مجتبی محمودی

سیر (allium sativum) اولین محصول پیازی از نظر ارزش غذایی، ارزش دارویی و مقدار ماده خشک محسوب می¬شود. به منظور بررسی نقش مصرف بهینه کود در عملکرد کمی و کیفی سیر، تحقیقی در سال زراعی 93-1392 در قالب طرح بلوک کاملا تصادفی با شش تیمار و چهار تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی قراخیل در استان مازندران انجام شد. نتایج نشان داد مقادیر عملکرد شش تیمار آزمایشی به ترتیب شامل: تیمار اول: 8150؛ تیمار دوم: 8250؛ تیمار سوم: 10350؛ تیمار چهارم: 11800؛ تیمار پنجم: 10700 و تیمار ششم: 10850 کیلوگرم در هکتار بودند. بیشترین عملکرد با 11800 کیلوگرم در هکتار، مربوط به تیمار چهارم بود. مصرف متعادل کود تاثیر قابل توجهی در افزایش غلظت روی برگ و پیاز سیر داشت؛ به طوری که بیشترین غلظت روی در برگ و پیاز سیر، مربوط به تیمار پنجم با مقادیر 57 و 29 میلی¬گرم بر ¬کیلوگرم بود. همچنین مصرف بهینه کود تاثیر قابل توجهی در افزایش پتاسیم برگ و پیاز سیر داشت به طوری که بیشترین مقدار پتاسیم در برگ و پیاز سیر مربوط به تیمار ششم با مقادیر 47/2 و 83/1 درصد بود. بیشترین درصد ماده خشک، مربوط به تیمار چهارم با میزان 97/47 درصد و کمترین درصد ماده خشک مربوط به تیمار شاهد با 19/33 درصد بود. با عنایت به نتایج حاصله چنین استنباط گردید که مصرف متعادل کود سبب افزایش معنی¬دار عملکرد، بهبود خصوصیات کمی و کیفی برگ و پیاز سیر و همچنین افزایش درآمد تولید¬کنندگان سیر گردید. کلمات کلیدی: سیر(allium sativum)، مصرف متعادل کود، عملکرد، بهبود خصوصیات کمی و کیفی پیاز سیر

اثر هرس تابستانه و محلول پاشی کلرید کلسیم قبل از برداشت بر خصوصیات کیفی و ماندگاری میوه کیوی فروت (رقم هایوارد)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  زینب محسنی   حسین صادقی

محصولات باغبانی پس از برداشت قابلیت فساد پذیری بسیار بالایی دارند، لذا بکار گیری فنون و روشهای مناسب افزایش ماندگاری ، به منظور استفاده در تمام فصول سال و صادرات ضروری به نظر می رسد. امروزه یافتن روشهای جایگزین و کنترل ضایعات بعد از برداشت با به کارگیری فنون قبل برداشت توجه زیادی را به خود جلب کرده است. بنابراین پژوهش حاضر ، اثرهرس تابستانه و محلول پاشی کلرید کلسیم قبل از برداشت بر عمر انبار مانی کیوی در سرد خانه مورد ارزیابی قرار گرفت. طرح آزمایش بصورت بلوک کامل تصادفی با 8 تیمار و3 تکرار در باغ کیوی در شهرستان سیمرغ واقع در استان مازندران به اجرا درآمد. تیمارها درباغ شامل هرس تابستانه با باقی گذاشتن 0 ،2 ، 4 و 8 برگ پس از آخرین میوه و محلول پاشی کلرید کلسیم با 2 سطح 0 و 5/1 درصد بودند. درختان 4 بار در مرحله رشد میوه ها در طول تابستان محلول پاشی شدند. پس از برداشت میوه های کیوی، در محلول کلریدکلسیم با 2 سطح 0 و 5/1 درصد به مدت 2 دقیقه غوطه ور شده به صورت طرح بلوک کاملا تصادفی در قالب فاکتوریل با 16 تیمار و 3 تکرار در سرد خانه قرار داده شدند . میوه کیوی بعد از 6 ماه انبار داری در دمای 5/0 درجه سانتی گراد با رطوبت نسبی 95-85 درصد در انبار مورد ارزیابی قرار گرفتند. صفاتی مانند وزن میوه، طول ، قطر، سفتی، مواد جامد محلول(tss)، اسید قابل تیتر(ta) ، tss/taو درصد کلسیم بافت میوه در زمان برداشت و بعد از انبارداری اندازه گیری شد. نتایج این پژوهش نشان داد که میوه های کیوی محلول پاشی شده دارای بیشترین میزان سفتی و کلسیم بافت میوه بودند و در طول مدت انبارداری، روند نرمی میوه به کندی صورت گرفت. از بین تیمارهای اثر متقابل تیمار کاربرد توام کلرید کلسیم به صورت محلولپاشی و غوطه وری بهترین تیمار در افزایش میزان کلسیم بافت میوه بود(معنی داری مشاهده نگردید) به طوری که تا پایان دوره انبارداری میوه ها کاملا سفت بودند. همچنین تیمار اثر سه گانه (هرس تابستانه+ محلول پاشی+ غوطه وری) از نظر میزان سفتی و میزان کلسیم قابل توجه بودند. میوه های درختان بدون محلول پاشی ، سفتی کمتری نسبت به سایر تیمار ها داشتند. در ختانی که روی آنها هرس تابستانه به همراه محلول پاشی کلرید کلسیم اعمال شد ، دارای میو ه هایی با سفتی مناسبی برخوردار بودند و تا پایان دروه انبارداری به طور کامل نرم نشده بودند. محلول پاشی کلسیم بر tss میو ه های کیوی اثر معنی داری داشته و در طول 6 ماه میزان tss عدد ثابتی بود و به عبارتی کلسیم مانع رسیدن میوه شده بود.

اثر مصرف توام کود دامی (گوسفندی) و کودهای شیمیایی برای رسیدن به فرمول مناسب کودی مرکبات (رقم تامسون ناول)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی شاهرود - دانشکده کشاورزی 1393
  صدیقه گران ملک   مجتبی محمودی

به منظور بررسی تاثیر تواًم مقادیر مختلف کودهای شیمیایی و دامی (گوسفندی) برای رسیدن به فرمول مناسب کودی مرکبات (رقم تامسون ناول) آزمایشی در سال 1392 به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 9 تیمار و 3 تکرار در یکی از باغهای شهرستان ساری به اجرا در آمد. تیمارها شامل سه سطح از کود دامی گوسفندی (0، 6 و 12 کیلوگرم به ازای هر درخت) و سه سطح از کودهای شیمیایی ماکرو که شامل سولفات آمونیوم، سوپرفسفات تریپل و سولفات پتاسیم (صفر، 30 و 60 درصد توصیه بر مبنای آزمون خاک) بودند. نتایج نشان داد که بیشترین جذب نیتروژن، فسفر، پتاسیم برگ و ویتامین c، اسیدیته قابل تیتراسیون، وزن متوسط، حجم عصاره و عملکرد تامسون در کاربرد تلفیقی60 درصد از کودهای شیمیایی (110 گرم آمونیوم سولفات،60 گرم سوپر فسفات تریپل، 40 گرم سولفات پتاسیم) و 6 کیلوگرم کود دامی (گوسفندی) بدست آمد. همچنین بیشترین غلظت کلسیم، منیزیم، آهن، منگنز، روی در عصاره و برگ با کاربرد 30 درصد از کودهای شیمیایی (55 گرم آمونیوم سولفات،30 گرم سوپر فسفات تریپل،20 گرم سولفات پتاسیم) و 12 کیلوگرم کود دامی حاصل شد. حداکثر میزان ph و پتاسیم عصاره میوه با مصرف60 درصد از کودهای شیمیایی و 12 کیلوگرم کود دامی (گوسفندی) ایجاد شد. مرکبات (تامسون ناول) با مصرف 60 درصد از کودهای شیمیایی شیمیایی و 12 کیلوگرم کود دامی (گوسفندی) بیشترین رشد بهاره و تابستانه را داشتند. حداکثر نیتروژن، فسفر و پتاسیم قابل جذب خاک و حداقل ph نیز با کاربرد 60 درصد از کودهای شیمیایی ماکرو و 6 کیلوگرم کود دامی حاصل شد. این در حالی بود که کاربرد سطوح مختلف کودهای شیمیایی و دامی (گوسفندی) از لحاظ آماری تفاوت معنی¬داری بر میزان cce خاک ایجاد نکرد. حداکثر جذب کربن آلی و حداقل شوری در خاک تحت تیماری با اعمال 30 درصد از کودهای شیمیایی ماکرو بود. واژه¬های کلیدی:

اثر کاربرد اسید هیومیک و اسید فولویک بر کمیت و کیفیت دو رقم برنج مطالعه موردی: (برنج محلی طارم و پر محصول شیرودی)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان البرز - دانشکده کشاورزی 1393
  عباس تسلیمی   سیروس منصوری فر

با توجه به اهمیت مصرف مواد آلی خصوصا در خاکهای آهکی ، در گیاهانی مانند برنج و از طرفی کم بودن مواد آلی در خاکهای ایران آزمایشی در سال زراعی 92 در شهرستان قائمشهر (مرکز تحقیقات کشاورزی قراخیل) به صورت مزرعه ای و با طرح بلوک های کاملا تصادفی با دو رقم شیرودی و طارم برای هر رقم با سه تکرار انجام شد. تیمارها شامل هیومیکس 95 و هیومیکس فلوریش میباشد. غلظت مصرفی هیومیکس 95 که به صورت پودر است 4 ،8 و 11 کیلوگرم در هکتار، غلظت هیومیکس فلوریش هم 5، 10 و 15 لیتر در هکتار و رقم شاهد بدون مصرف هیومیکس فلوریش و هیومیکس 95 است. نتایج آزمایش نشان داد که استفاده از هیومیکس 95 به غلظت 11 کیلوگرم در هکتار سبب افزایش عملکرد برنج طارم تا 38% در هکتار و استفاده از هیومیکس فلوریش با غلظت 15 لیتر تا 24% در هکتار شد. هیومیکس 95 در شیرودی باعث افزایش عملکرد دانه تا 44% در هکتار بوده و هیومیکس فلوریش 45% در هکتار بوده ، میزان کلروفیل و طول برگ پرچم (نزدیک ترین برگ به خوشه)هم تحت تاثیر غلظت های بالای اسید هیومیک و فولویک بیشتر از سایر تیمارها بود. وزن هزار دانه تیمارها در غلظت های بیشتردر بالاترین سطح قرار گرفت. همبستگی صفات غلظت کلروفیل در سطوح مختلف اسید هیومیک و فولویک درطارم با طول برگ پرچم برگ در برنج شیرودی با تعداد کل پنچه به احتمال پنج درصد معنی دار است. همبستگی سطوح مختلف اسید هیومیک و فولویک درطارم با طول برگ پرچم برگ در سطح احتمال یک درصد معنی دار می باشد. در مجموع می توان گفت که غلظت های 11 کیلوگرم در هکتار هیومیکس 95 و 15 لیتر در هکتار هیومیکس فلوریش برای دو رقم مورد آزمایش تو صیه می شود زیرا باعث افزایش عملکرد دانه این ارقام شده است .

ارزیابی اکولوژیکی و ارزش سیستمی پوشش گیاهی منطقه حفاظت شده تالاب آلاگل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1380
  مجتبی محمودی   حسن زارع مایوان

تالاب آلاگل به همراه دو تالاب حاشیه آن آجی گل و آلماگل یکی از بیست تالاب بین المللی ایران می باشد که در شمال شرقی ایران در استانهای گلستان واقع شده است. جهت انجام این مطالعه ابتدا پوشش گیاهی حاشیه تالاب مورد بررسی قرار گرفت که در این مورد از روش نمونه برداری نیمه تصادفی استفاده شد. سپس آب تالاب از نظر خصوصیات فیزیکوشیمیایی مورد تجزیه قرار گرفت و نتایج آن با تجزیه آب رودخانه اترک مورد مقایسه قرار گرفت تا نقش تالاب به عنوان تصفیه کننده آبهای جاری مورد بررسی قرار گیرد. در زمینه ارزش گذاری 10 مورد شناسایی و با استفاده از روش های مختلف ارزش سالانه هر یک از آنها در واحد هکتار محاسبه گردید و با استفاده از روش ‏‎topsis‎‏ و با وزن دادن به هر یک از شاخص ها و ارزش های کمی و کیفی اکولوژیکی و اقتصادی و با تبدیل اعداد کمی و کیفی اکولوژیکی و اقتصادی و با تبدیل اعداد کمی به کمک منطق اعداد تا دقیق (فازی) گونه های هر کدام از جوامع گیاهی بر اساس مجموع شاخص ها و ارزش ها رتبه بندی شد. بر اساس اطلاعات موجود ارزش خدمات و عملیات اکوسیستمی تالاب آلاگل در هر سال برابر با 15/5677 دلار تعیین می شود.