نام پژوهشگر: رضا طلایی حسنلویی

بررسی اثر حشره کش های آبامکتین، تیاکلوپرید،کلرپایریفوس و قارچ بیمارگر حشرات beauveria bassiana (balsamo) vuillemin روی کرم قوزه پنبه helicoverpa armigera (hub.) (lep; noctuidae)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مراغه - دانشکده کشاورزی مراغه 1390
  صمد وجودی   موسی صابر

کرم قوزه ی پنبه،helicoverpa armigera (hubner) یکی از آفات بسیار مهم پنبه، گوجه فرنگی و نخود در ایران می باشد. مقاومت کرم قوزه ی پنبه به اکثر گروههای حشره کشی رایج )پایریتروئیدها، آلی فسفره و کاربامات ها) منجر به کاهش اثر حشره کش ها در پاکستان، استرالیا، اسپانیا و ... گردیده است. برای حل چنین مشکلی، استفاده ازآفت کش های جدید با نحوه اثر مختلف، ممکن است منجر به کنترل مناسب آفت گردد و بروز مقاومت را به تاخیر بیندازد. در این مطالعه اثر حشره کش های زیست سازگار و رایج ابامکتین و کلرپایریفوس و قارچ بیمارگر حشرات beauveria bassiana روی لارو سن 3 کرم قوزه ی پنبه و اثر حشره کش تیاکلوپراید روی لاروسن یک کرم قوزه ی پنبه مورد بررسی قرار گرفت. آزمایشات زیست سنجی تیاکلوپرید به روش گوارشی وکلرپایریفوس و ابامکتین به روش تماسی وb. bassiana به روش غوطه ورسازی در دمای1±26 درجه سانتی گراد، رطوبت نسبی 5± 70 درصد و دوره ی نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی انجام گرفت. مقادیر lc50برای حشره کش های کلرپایریفوس، تیاکلوپرید و ابامکتین به ترتیب 4/6، 685/8 و 460/5 پی پی ام یا 2/21، 329/2 و 8/29 میلی گرم ماده موثره در لیتر محاسبه شد. همچنین مقادیر lc50 و lt50 برای قارچ b. bassiana به ترتیب 108×3/7 کنیدی در میلی لیتر و 6/8 روز تعیین گردید. نتایج بدست آمده نشان دادند که قارچ b. bassiana توان بالقوه برای کنترل کرم قوزه ی پنبه را در شرایط آزمایشگاهی دارد. نتایج زیست سنجی حشره کش ها نشان دادند که کلر پایریفوس و ابامکتین بیشترین خاصیت حشره کشی را در مقایسه با سایر حشره کش ها بر روی لارو سن 3 کرم قوزه پنبه داشتند. همچنین نتایج نشان داد که دوز های زیر کشنده ابامکتین و کلرپایریفوس، اثرات منفی روی طول عمر و باروری حشرات کامل آفت داشتند.

برهم کنش باکتری bacillus thuringiensis berliner و زنبور پارازیتوئیدdiadegma sp. روی لاروهای بید کلم،(plutella xylostella (l.
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان 1390
  مرتضی ابراهیمی   رضا طلایی حسنلویی

بقای حشرات کامل شب پره پشت الماسی ((plutella xylostella (l.) و پارازیتوئید diadegma insulare (cresson) تیمار شده با سوسپانسیون باکتریbacillus thuringiensis (bt) در شرایط آزمایشگاهی بررسی شد. هم چنین اثر bt روی مراحل نا بالغ پارازیتوئید داخل بدن لاروهای میزبان و همه پارامترهای جدول زندگی پارازیتوئید روی مرحله لاروی p. xylostella مورد مطالعه قرار گرفت. lc50 باکتری برای لاروهای سن سوم p. xylostella به مقدار 6/209 پی پی ام بود. بقای حشرات کامل شب پره پشت الماسی و پارازیتوئید زمانی که از دز توصیه شده bt در مزرعه استفاده شد، تفاوت معنی داری با شاهد نداشت. درصد تشکیل شفیره پارازیتوئید در تیمارهای ترکیب bt-پارازیتوئید در غلظت های lc10، lc30 و lc50 از bt و سپس قرار گرفتن در معرض پارازیتوئید بعد از 48 ساعت (به ترتیب 5، 3 و 2 درصد)، به طور معنی داری از حالتی که پارازیتوئید به تنهایی استفاده شد (41 درصد)، پایین تر بود. تیمار ترکیب bt-پارازیتوئید به طور معنی داری، مرگ و میر لاروهای پارازیتوئید داخل بدن لاوهای dbm تیمار شده با bt، را افزایش داد. میانگین درصد مرگ و میر لاروهای dbm در غلظت های lc30 و lc50 از bt همراه با پارازیتوئید تقریبا 100% بود که به طور معنی داری بالاتر از حالتی بود که پارازیتوئید به تنهایی استفاده شد. نرخ ذاتی افزایش جمعیت (r)، نرخ نامتناهی افزایش جمعیت (?)، نرخ خالص تولید مثل (r0)، نرخ نا خالص تولید مثل (grr) و میانگین زمان نسل (t) برای d. insulare به ترتیب d-11841/0، d-12021/1، 94/17 تخم، 91/19 تخم و 7/15 روز بود. زمان رشد و نمو مراحل مختلف رشدی پارازیتوئید شامل تخم+لارو، شفیره، کل مراحل پیش از بلوغ، حشره کامل نر، حشره کامل ماده، میانگین حشره کامل (هر دو جنس) و کل طول عمر به ترتیب 53/5، 09/8، 62/13، 31/6، 38/6، 34/6 و 97/19 روز بود. هیچ تفاوت معنی داری در زمان رشد و نمو مراحل مختلف رشدی بین حشرات نر و ماده وجود نداشت. باروری طول زندگی پارازیتوئید، 62/42 تخم و امید به زندگی تخم، 96/19 روز بود. حداکثر مقدار تولید مثل حشرات کامل ماده d. insulare، در روز 13 بدست آمد.

مطالعه قارچهای بیمارگر حشرات و اثر بیوکنترلی آنها روی پروانه آرد ephestia kuehniella
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1392
  سارا عظیمیان   دوستمراد ظفری

سالانه حدود 12% از محصولات کشاورزی دنیا در اثر خسارت ناشی از حشرات و کنه ها از بین می روند. با وجود این که استفاده از سموم شیمیایی خسارات مربوط به آفات را کاهش می دهد، منجر به بروز عوارض ناخواسته زیست محیطی ایجاد مقاومت در آفات و بروز خطرات جدی برای انسان می شود. امروزه عوامل کنترل بیولوژیک به عنوان یکی از اجزای مهم مدیریت تلفیقی آفات مورد توجه قرار گرفته اند. در این میان علاقه فراوانی به قارچها به عنوان آفت کشهای بیولوژیک وجود دارد. قارچهای زیادی به عنوان انگل حشرات شناسایی شده اند که. بدون تردید شناسایی گونه های مختلف این قارچها گام نخست در راستای تحقق این هدف به منظور کاهش استفاده از سموم شیمیایی است. در این بررسی با هدف جداسازی قارچهای بیمارگر حشرات در بهار و تابستان سال های 90 و 91 با مراجعه به مزارع، باغات، گلخانه ها و محلهای دیگر فعالیت حشرات اقدام به جمع آوری حشرات مشکوک به آلودگی قارچی شد. نمونه ها پس از انتقال به آزمایشگاه و ضدعفونی، روی محیط کشت، کشت داده شدند و بدین ترتیب جداسازی قارچها انجام شد. در مرحله بعد نمونه های خالص شده به کمک خصوصیات ریخت شناسی شامل شکل و رنگ پرگنه قارچ، سرعت رشد میسلیوم، شکل و اندازه کنیدیوم ها و و سلول های کنیدیوم زا، نحوه آرایش آنها در زنجیر اسپوری، وجود یا عدم وجود کلامیدوسپور و سایر اختصاصات گونه ای با استفاده از کلید های شناسایی ، مورد شناسایی قرار گرفتند. از مجموع 52 جدایه قارچی، هشت جنس و 12 گونه قارچ جداسازی و شناسایی شدکه عبارتند از simplicillium obclavatum، lecanicillium psalliotae، l. dimorphum، l. muscarium، haptocillium glocklingiae، beauveria bassiana fusarium tricinctum، acremonium strictum،a. murorum، ،paecilomyces sp، trichoderma harzianum و t. atroviridae، برای شناسایی سایر ویژگیهای جدایه ها توالی نواحی its (its1، its2 و ژن 5.8s) از dna ریبوزومی تعیین شد. از بین گونه هایی که در این بررسی شناسایی شدند، گونه-های s obclavatum، h. glocklingiae، l. dimorphum، و a. murorum برای فلور قارچی ایران جدید هستند؛ ضمن اینکه گونه های مذکور به علاوه f. tricinctum در دنیا برای اولین بار از روی حشرات گزارش می شوند. بررسی اثر بیماری زایی گونه های، l. dimorphum و l. muscarium درهفت غلظت (108 -102 اسپور بر میلی لیتر) از سوسپانسیون اسپوری آنها روی لاروهای 25 تا 30 روزه شب پره مدیترانه ای آردephestia kuehniella در شرایط دمایی 2±25 درجه سلسیوس و رطوبت 5± 75 درصد نیز بررسی شد و نتایج به دست آمده نشان داد گونه l. muscarium با غلظت کشندگی 50% برابر 105×3/7 اسپور بر میلی لیتر از اثر کنترل کنندگی بالاتری نسبت به l. dimorphum برخوردار بوده و مرگ و میری حدود 72 درصد روی جمعیت حشره میزبان ایجاد می کند. . با توجه به اینکه توانایی کنترل کنندگی l. muscarium روی آفات گلخانه ای در موارد بسیاری بررسی شده لازم است که در زمینه اثر بیوکنترلی آن روی آفات انباری مطالعات بیشتری صورت گیرد.

بررسی آزمایشگاهی بیمارگری ویروس چندوجهی هسته ای mbnpv و پارازیتیسم زنبور habrobracon hebetor روی لارو پروانه برگخوار چغندرقند، spodoptera exigua
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز 1387
  محمدمهدی ربیعه   علی اصغر سراج

پروانه برگخوار چغندرقند،spodoptera exigua hub. یکی از مهم ترین آفات چغندرقند در ایران و بسیاری از کشورهای دنیاست که کشاورزان هر ساله چندین نوبت برای کنترل آن اقدام به سم پاشی می کنند. باکولوویروس ها از جمله عوامل بیولوژیک موثری هستند که می توانند به همراه عوامل دیگر در مدیریت تلفیقی این آفت مورد استفاده قرار گیرند. به این منظور، آزمایش هایی با استفاده از ویروس mamestra brassicaenpv و سم ایندوکساکارب روی لاروهای سنین مختلف این آفت انجام شد. همچنین برهمکنش این ویروس و زنبور پارازیتوئیدhabrobracon hebetor (hym., braconidae) روی لاروهای پروانه برگخوار چغندرقند مورد بررسی قرار گرفت. لاروهای سنین مختلف این حشره روی برگ های چغندرقند به عنوان غذای طبیعی و در شرایط دمایی 2 25 درجه سانتیگراد، رطوبت نسبی 5 60 درصد و 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی پرورش داده شدند. اطلاعات مربوط به مرگ و میر لاروهای سن دوم با توجه به دزهای لگاریتمی ویروس mbnpv نشان دهنده حساسیت بالای لاروها به ویروس mbnpv است. ld50و ld90 ویروس به ترتیب 51/4 و 868/5 پلی هدر بر میلی مترمربع سطح ماده غذایی محاسبه گردید و خط 2/8693x + 1/2539 y = مناسب ترین خط پیش بینی کننده تلفات لاروهای سن دوم کرم برگخوار چغندرقند با توجه به دز ویروس mbnpv است. lt50 ویروس روی لاروهای سن دوم 5/32 روز محاسبه شد. نتایج بررسی اثر ویروس روی لاروهای سنین مختلف نشان داد که بین تمام سنین مختلف لاروی پروانه برگخوار چغندرقند از نظر حساسیت به ویروس مورد نظر اختلاف معنی داری وجود دارد به طوری که با افزایش سن لاروی میزان حساسیت به ویروس کاهش می یابد در حالی که در مورد سم ایندوکساکارب با و جود کاهش حساسیت با افزایش سن لاروی، اختلاف معنی داری بین حساسیت دو سن لاروی متوالی وجود نداشت. دز ویروس و زمان بین آلودگی لاروها به ویروس و پارازیته شدن آن ها اثر معنی داری روی بقاء و پارازیتیسم زنبور hebetor h. دارد. آلودگی لاروهای پروانه برگخوار چغندرقند به ویروس mbnpv دارای اثر منفی روی بقاء و پارازیتیسم زنبور hebetor h. می باشد. با افزایش فاصله بین آلودگی به ویروس و پارازیتیسم زنبور h. hebetor درصد خروج حشرات کامل زنبور پارازیتوئید به طور معنی داری افزایش می یابد. درصد خروج حشرات کامل زنبور پارازیتوئید با افزایش دز ویروس به طور معنی داری کاهش می یابد. پارازیتیسم زنبور hebetor h. روی لاروهای آلوده به ویروس با افزایش دز ویروس یا کاهش فاصله زمانی بین آلودگی به ویروس و پارازیته شدن لاروها به طور معنی داری کاهش می یابد.