نام پژوهشگر: ناهید بیژه
هدیه حیدری ناهید بیژه
چکیده تاثیر تمرینات هوازی بر وضعیت آهن و شاخص های هماتولوژیکی بیماران بتا تالاسمی مینور تحقیق حاضر با هدف تعیین تاثیر 8 هفته تمرین هوازی بر وضعیت آهن و شاخص های هماتولوژیکی دختران غیر ورزشکار مبتلا به بتا تالاسمی مینور انجام شد. جامعه آماری تحقیق، بیماران بتا تالاسمی مینور شهر اسلام آباد غرب بود که تعداد 8 نفر به عنوان نمونه تجربی با میانگین وزن (36/7 ±25/48 ) کیلوگرم، میانگین قد(32/8 ±59/1) متر ومیانگین سن ( 19/3± 7/20 ) سال و همچنین 8 نفر هم به عنوان نمونه کنترل با میانگین وزن ( 73/5 ± 66/50) کیلوگرم ، میانگین قد (95/4 ± 58/1) متر ومیانگین سن ( 07/2 ±5/20) سال ، انتخاب شدند.گروه تجربی دریک برنامه ? هفته تمرین هوازی با شدت ?? تا ?? درصد ضربان قلب ذخیره که ? جلسه در هفته و هر جلسه به مدت ??-?? دقیقه انجام می شد، شرکت کردند. گروه کنترل در این مدت در هیچ برنامه تمرینی شرکت نکردند. ?? ساعت قبل از شروع برنامه تمرینی از آزمودنی ها نمونه های خونی گرفته شد. ?? ساعت پس از اتمام آخرین جلسه برنامه تمرین هوازی از همه آزمودنی ها خونگیری مجدد انجام گرفت تا تغییرات متغیر ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.در پایان با استفاده ا زآزمون اسمیرنف –کلوموگروف نرمال بودن داده ها مورد بررسی قرار گرفت. برای مقایسه متغیر ها از مرحله پیش آزمون تا پس آزمون در هر یک از گروههای کنترل و تجربی از آزمون t-student وابسته و برای مقایسه تغییرات متغیرها در بین دو گروه کنترل و تجربی از t-student مستقل استفاده شد . برای تعیین رابطه بین تغییرات ظرفیت جذب آهن سرم(tibc) وتغییرات آهن از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.یافته ها نشان می دهد بعد از برنامه تمرین هوازی ، کاهش معنی داری در شاخص فریتین و افزایش معنی داری در ظرفیت جذب آهن خون(tibc) دختران مبتلا به بتا تالاسمی مینور دیده شد (05/0p<). در دیگر شاخص های هماتولوژیکی ، تغییر معنی داری مشاهده نشد (05/0<p) . واژه های کلیدی: تمرین هوازی ،بتا تالاسمی مینور،وضعیت آهن ،شاخص های هماتولوژیکی
محسن جعفری ناهید بیژه
هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر سه ماه تمرینات هوازی منظم بر سطح hscrp، hcy و نیمرخ لیپیدی سرم، شاخص های ترکیب بدن و توان هوازی مردان میانسال سالم و غیر فعال بود. تعداد آزمودنی های گروه تجربی 11 نفر (5/03 ± 45/85 سال، 0/05 ± 1/73 متر، 9/57 ± 81/71 کیلوگرم) و گروه کنترل 10 نفر (4/71 ± 43/27 سال، 0/06 ± 1/75 متر، 14/68 ± 84/96 کیلوگرم) بود. آنها به مدت سه ماه و هفته ای سه روز یک برنامه تمرین هوازی را با شدت 75 تا 85 درصد حداکثر ضربان قلب انجام دادند. قبل و بعد از تمرینات میزان توان هوازی و متغیرهای ترکیب بدن و سطح ناشتایی hcy، hscrp و لیپیدهای سرم آزمودنی ها اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از spss-15 نشان دهنده افزایش معنی دار توان هوازی و کاهش معنی دار bmi، hcy، hscrp، tg و tg/hdl بود ولی تغییر معنی داری در میزان درصد چربی، چربی احشایی، whr، hdl، ldl و tc، ldl/hdl، tc/hdl و گلوکز مشاهده نشد (p<0.05). بنابراین می توان اذعان داشت که سه ماه تمرین منظم هوازی می تواند در کاهش خطر بیماری سرخرگ کرونری در مردان میانسال سالم و غیر فعال موثر باشد، اگرچه تغذیه نیز می تواند نقش بسیار موثری ایفا نماید. واژگان کلیدی: تمرین هوازی، هموسیستئین، hscrp، مردان سالم و غیرفعال.
زینب فیروزه ناهید بیژه
سابقه وهدف: در زمان یائسگی تولید استروژن کاهش می یابد و زمینه ساز افزایش لیپوپروتئینهای خون و لیپوپروتئین آ [ lp(a)] (که یکی از عوامل خطرزای جدید قلبی_ عروقی است) ،و درنتیجه افزایش بیماریهای قلبی عروقی میشود.به دلیل اهمیت فعالیت بدنی درپیشگیری ازبیماری های قلبی-عروقی ، این تحقیق باهدف بررسی تاثیر هشت هفته برنامه پیاده روی برغلظت لیپیدهای سرم، لیپوپروتئین آ سرم و هورمون استروژن درزنان یائسه غیرورزشکار انجام شد. موادوروش کار:آزمودنی های این مطالعه22زن یائسه بادامنه سنی (55_45سال) فاقد بیماری خاص بودندکه به صورت تصادفی به دوگروه تجربی (12) نفروکنترل(10)نفر تقسیم شدند.ابتدا اندازه گیری ابعاد بدنی شامل قد،وزن،شاخص توده بدنی،درصد چربی ،نسبت دور کمر به دور باسن وحداکثر اکسیژن مصرفی انجام شد.سپس بعداز12ساعت ناشتایی شبانه نمونه خون اولیه به میزان10سی سی از ورید قدامی بازوی آزمودنی ها گرفته شد.پس ازآن آزمودنیهای گروه تجربی دربرنامه پیاده روی (باشدت60درصدضربان قلب ذخیره ،به مدت30دقیقه در هفته اول و70درصدضربان قلب ذخیره به مدت50دقیقه درهفته آخر)شرکت کردند.آنگاه مجددا اندازه گیری های شاخص توده بدنی وخون گیری انجام شدومیزان لیپیدهای سرم، لیپوپروتئین آ سرم و هورمون استروژن اندازه گیری شد.برای مقایسه اطلاعات پیش آزمون وپس آزمون بین گروه ها ازt-studentمستقل وآزمون uمن ویتنی استفاده شد برای مقایسه اطلاعات پیش آزمون وپس آزمون درون گروه ها ازt-studentوابسته وآزمون ویلکاکسون استفاده شد.آزمون ضریب همبستگی برای بررسی رابطه هورمون استروژن بالیپیدهای سرم و همچنین بررسی رابطه لیپوپروتئین آ با اندازه های آنتروپومتریکی استفاده گردید. یافته ها:نتایج پس ازهشت هفته پیاده روی،تفاوت معناداری درمیزان کلسترول،تری گلیسرید،hdl،ldl ولیپوپروتئین آ سرم ، شاخص توده بدنی ،درصد چربی ونسبت دور کمر به دور باسن درگروه تمرین نشان داد.(p<0/05)درحالیکه این تفاوت درگروه کنترل معنادار نبود.(p>0/05)همچنین درمقدار استروژن سرم تغییرمعناداری مشاهده نشد.(p>0/05)دربررسی رابطه بین عوامل درگروه تجربی بین هورمون استروژن با لیپیدهای سرم ولیپوپروتئین آ با اندازه های آنتروپومتریکی نیز رابطه معنادار نبود. نتیجه گیری:نتایج این تحقیق نشان می دهد هشت هفته برنامه پیاده روی می تواند برکاهش غلظت لیپیدهای سرم ،لیپوپروتئین آ زنان یائسه سودمند باشد.
ملیحه خوابنما ناهید بیژه
هدف: هدف از این تحقیق، تعیین ارتباط بین ویژگیهای آنتروپومتریک و فاکتورهای آمادگی جسمانی با انواع آسیب های ورزشی در مردان جودوکار نخبه ایران می باشد.به همین منظوراز جودوکاران نخبه کشور با سابقه عضویت در تیم ملی یا تیم منتخب استان و شرکت کننده در حداقل یک دوره مسابقه ملی یا قهرمان کشوری و حداقل سه سال فعالیت مداوم در رشته جودو بکارگیری گردید . تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار)16 (spss: انجام گرفته و برای هر یک از آزمون ها میزان خطای نوع اول 5% در نظر گرفته شد. نتایج تحقیق: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تمام (100درصد) مردان جودوکار نخبه، از آغاز دوران فعالیت ورزشی خود تا زمان مصاحبه، بنحوی دچار آسیب شده اند. بر اساس یافته ها، میزان بروز انواع آسیب های ورزشی در مردان جودوکار نخبه ، 71 درصد از نمونه ها سابقه آسیب های مفصلی- لیگامانی ، 5/64 درصد از نمونه ها سابقه آسیب های پوستی ،3/61 درصد از نمونه ها سابقه آسیب های عضلانی وتری و 8/25 درصد از نمونه ها سابقه انواع آسیب های استخوانی دارند و مشاهده شد آسیب های مفصلی - لیگامانی با میانگین 8/2 ، شایعترین آسیب مردان جودوکار نخبه می باشد و آسیب های پوستی با میانگین 8/0 کمترین میزان آسیب را در مردان جودوکار نخبه به خود اختصاص داده است. برپایه یافته ها، نحوه توزیع آسیب های شایع جودوکاران در قسمت های مختلف بدن: میزان بروز انواع آسیب های سر و صورت در مردان جودوکار نخبه4/77 درصد ، 4/77درصد از نمونه ها سابقه آسیب های اندام فوقانی، 1/58 درصد از نمونه ها سابقه آسیب های اندام تحتانی و 4/19 درصد از نمونه ها سابقه آسیب های تنه و ستون مهره ها داشته اند؛که نشان می دهد آسیب های سر و صورت و آسیب های اندام فوقانی بیشترین میزان آسیب ها رادارامی باشند. درزمینه رابطه بین ویژگیهای آنتروپومتریک و فاکتورهای آمادگی جسمانی با میزان شیوع آسیب های ورزشی، نتایج به دست آمده از تحقیق حاضر به شرح زیر می باشد: 1- بین رده بندی شاخص توده بدن و بروز آسیب پوستی و آسیب مفصلی – لیگامانی در مردان جودوکار نخبه رابطه معنی داری وجود دارد . 2- بین رده بندی شاخص توده بدن و بروز آسیب عضلانی - وتری و آسیب استخوانی در مردان جودوکار نخبه رابطه معنی داری وجود ندارد. 3- بین رده بندی شاخص whr و بروز آسیب پوستی در مردان جودوکار نخبه رابطه معنی داری وجود دارد. 4- بین رده بندی شاخص whr و بروز آسیب عضلانی - وتری ، استخوانی و آسیب مفصلی – لیگامانی در مردان جودوکار نخبه رابطه معنی داری وجود ندارد . 5- بین رده بندی توده بافت چربی و بروز آسیب پوستی، آسیب عضلانی - وتری و آسیب استخوانی در مردان جودوکار نخبه رابطه معنی داری وجود ندارد . 6- -بین رده بندی توده بافت چربی بدن و بروز آسیب مفصلی - لیگامانی در مردان جودوکار نخبه رابطه معنی داری وجود دارد . 7-بین رده بندی درصد بافت چربی و بروز آسیب پوستی ، آسیب عضلانی - وتری ، آسیب استخوانی و مفصلی - لیگامانی در مردان جودوکار نخبه رابطه معنی داری وجود ندارد . 8-بین رده بندی اندازه قطر آرنج و بروز آسیب پوستی ، آسیب عضلانی - وتری و آسیب استخوانی در مردان جودوکار نخبه رابطه معنی داری وجود ندارد . 9- بین رده بندی اندازه قطر آرنج و بروز آسیب مفصلی - لیگامانی در مردان جودوکار نخبه رابطه معنی داری وجود دارد . 10- بین انعطاف پذیری و بروز آسیب پوستی،آسیب استخوانی و آسیب مفصلی – لیگامانی در مردان جودوکار نخبه رابطه معنی داری وجود ندارد . 11- بین انعطاف پذیری و بروز آسیب عضلانی - وتری در مردان جودوکار نخبه رابطه معنی داری وجود دارد. 12-بین رده بندی اندازه قدرت ایستای پنجه دست و بروز آسیب پوستی، آسیب عضلانی - وتری ، آسیب استخوانی و مفصلی - لیگامانی ،در مردان جودوکار نخبه رابطه معنی داری وجود ندارد . 13- بین رده بندی توان بی هوازی و بروز آسیب پوستی، آسیب عضلانی - وتری و آسیب استخوانی در مردان جودوکار نخبه رابطه معنی داری وجود ندارد . 14-بین رده بندی توان بی هوازی و بروز آسیب مفصلی – لیگامانی در مردان جودوکار نخبه رابطه معنی داری وجود دارد . واژه های کلیدی: ویژگیهای آنتروپومتریک، فاکتورهای آمادگی جسمانی، آسیب های ورزشی، جودوکار، نخبه .
سمانه صادقی نیا ناهید بیژه
هدف از انجام این پژوهش، تأثیر 8 هفته تمرین هیپوکسی بر ترکیب بدن،آستانه بی هوازی ، توان هوازی وفاکتورهای خونی ناجیان غریق دختر می باشد.به همین منظور 21 نفر از ناجیان غریق داوطلب 25 تا 30 ساله انتخاب ، و به دو گروه کنترل وتجربی تقسیم شدند. گروه تجربی15 نفر با میانگین قد164.67، میانگین وزن 61.43 ،ومیانگین سن 26.9 که به مدت 8 هفته،هفته ای 3 جلسه وهر جلسه45 تا 90 دقیقه با 65 تا 85 %ضربان قلب ذخیره به تمرین پرداختند. تعداد 6 نفر آنها با میانگین قد165.33 ، میانگین وزن 67.85 ، ومیانگین سن 27.5 به عنوان گروه کنترل در مدت مشابه بی تمرین بودند. آزمودنی ها از نظر قد، سن و وزن وشاخص توده بدن مورد همسان سازی قرار گرفتند . در این پژوهش ترکیب بدن با استفاده از سیستم in body ،آستانه بی هوازی وحداکثر اکسیژن مصرفی از طریق تستهای ترید میل ،cbc خون وبررسی آنزیمهای خون از طریق نمونه گیری خون قبل وبعد از تمرین ارزیابی شد.از آزمونهای t-test وابسته ومستقل برای تحلیل داده های نرمال واز آزمون ویلکاکسون و یوی من ویتنی برای تحلیل داده های غیر نرمال استفاده شد.یافته ها ، کاهش معناداری در فاکتورهای ترکیب بدن افزایش معنی دار در توان هوازی وبی هوازی ،همچنین افزایش معنی دار در فاکتورهای cbcخون نشان می دهد ولی دربررسی آنزیمهای بی هوازی وآمینوترانسفرازهای کبدی تغییر معناداری دیده نشد . (p<0.05)
مریم خواجوی ناهید بیژه
سابقه وهدف: اکثریت افراد کم توان ذهنی به خاطر شیوه ی زندگی بی تحرک و عدم تمایل به شرکت در فعالیت بدنی از چاقی و درصد چربی بالا و آمادگی هوا زی پایین برخوردارندکه در نتیجه باعث افزایش بیماریهای قلبی عروقی میشود.به دلیل اهمیت فعالیت بدنی درپیشگیری ازبیماری های قلبی-عروقی ، این تحقیق باهدف بررسی تاثیر دوازده هفته تمرین هوازی برغلظت لیپیدهای سرم، توان هوازی ، و عوامل ترکیب بدنی (وزن بدن ، اندازه دور کمر به دور باسن (whr) و شاخص توده بودن )در دختران کم توان ذهنی غیرورزشکار انجام شد. موادوروش کار:آزمودنی های این مطالعه22 دختر کم توان ذهنی بادامنه سنی (20تا28سال) فاقد بیماری خاص بودندکه به صورت تصادفی به دوگروه تجربی (12) نفروکنترل(10)نفر تقسیم شدند.ابتدا اندازه گیری ابعاد بدنی شامل قد،وزن،شاخص توده بدنی،درصد چربی ،نسبت دور کمر به دور باسن وحداکثر اکسیژن مصرفی انجام شد.سپس بعداز12ساعت ناشتایی شبانه نمونه خون اولیه به میزان10سی سی از ورید قدامی بازوی آزمودنی ها گرفته شد.پس ازآن آزمودنیهای گروه تجربی در تمربن هوازی (باشدت60تا 80درصدضربان قلب ذخیره ،به مدت60دقیقه)شرکت کردند.آنگاه مجددا اندازه گیری های شاخص توده بدنی وخون گیری انجام شدومیزان لیپیدهای سرم، اندازه گیری شد.برای مقایسه اطلاعات پیش آزمون وپس آزمون بین گروه ها ازt-studentمستقل وآزمون uمن ویتنی استفاده شد برای مقایسه اطلاعات پیش آزمون وپس آزمون درون گروه ها ازt-studentوابسته وآزمون ویلکاکسون استفاده شد. یافته ها:نتایج پس از دوازده هفته تمرین هوازی،تفاوت معناداری درمیزان کلسترول،تری گلیسرید،hdl،ldl ، شاخص توده بدنی ،درصد چربی ونسبت دور کمر به دور باسن درگروه تمرین نشان داد.(p<0/05) درحالیکه این تفاوت درگروه کنترل معنادار نبود.(p>0/05) نتیجه گیری:نتایج این تحقیق نشان می دهد دوازده هفته تمرین هوازی می تواند برکاهش غلظت لیپیدهای سرم ، دختران کم توان ذهنی غیرورزشکار سودمند باشد.
هادی شهرآبادی ناهید بیژه
هدف از مطالعه حاضر تعیین تاثیر هشت هفته تمرین ترکیبی قدرتی و پلایومتریک در خشکی بر اجرای شناگران پسر نابالغ 9 تا 12 سال بود. آزمودنی های این تحقیق 20 پسر نابالغ با میانگین سن، قد و وزن، 85/0±36/11 سال، 45/7±38/148 سانتیمتر و 51/7±05/42 کیلوگرم بودند. گروه تجربی علاوه بر جلسات تمرینی شنا، 2 روز در هفته برای 8 هفته تمرین های قدرتی و پلایومتریک را انجام دادند. تمرین های قدرتی و پلایومتریک شامل پرس سینه، باز شدن زانو، پرش عمودی، پرش عمقی و پرتاب توپ طبی بود. متغیرهای فیزیکی و عملکردی در شروع و پایان دوره ی تمرین اندازه گیری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های کلموگروف اسمیرنوف، t وابسته و t مستقل استفاده شد. بعد از 8 هفته تمرین، در گروه تجربی، وزن بدن، قدرت، اجرای پرش عمودی، توان پرش عمودی، اجرای پرتاب توپ طبی، اجرای شنا و نیروی جلوبرنده در شنای کرال سینه افزایش معنی داری داشت (0.05>p). در گروه کنترل، وزن بدن، قدرت، توان پرش عمودی و نیروی جلوبرنده در شنای کرال سینه افزایش معنی داری داشت (0.05>p). همچنین تفاوت معنی داری در قدرت، اجرای پرش عمودی، توان پرش عمودی، اجرای پرتاب توپ طبی و اجرای شنای 25 متر کرال سینه بین دو گروه تجربی و کنترل مشاهده شد (0.05>p).
فریده سعید نعمت پور احمد ابراهیمی عطری
اهمیت حفظ وضعیت قامت در به انجام رساندن صحیح و بهینه فعالیت های روزمره انسان و یا حرکات پیچیده ورزشی اثبات شده است و در حین این فعالیت ها حفظ وضعیت قامت بدن بسیار ضروری است. تقویت عضلات بخش محوری به افزایش سطح قدرت عملکردی و تعادل کمک می کند تا منجر به کنترل تعادل و افزایش عملکرد گردد. لذا با توجه به نقش تمرینات پایداری و تعادلی در کنترل موقعیت و حرکت تنه، به نظر می رسد بررسی نقش این گونه برنامه ها در بهبود تعادل موثر باشد. هدف: مقایسه تاثیر تمرینات پایداری مرکزی و تمرینات تعادلی بر تعادل پویا و نیمه پویا در دختران غیر ورزشکار روش: 50 دانشجوی دختر غیر ورزشکار از بین واجدین شرایط به صورت انتخابی در دسترس انتخاب شدند و به سه گروه تجربی و یک گروه کنترل تقسیم شدند. قبل از شروع برنامه تمرینی، تعادل پویا و نیمه پویای آزمودنی ها اندازه گیری شد. سپس برنامه های تمرینی پایداری محوری باوسیله، پایداری محوری بدون وسیله و تعادلی 2 جلسه در هفته به مدت 4 هفته اعمال گردید. پس از برنامه های تمرینی، تعادل پویا و نیمه پویای آزمودنی ها گرفته شد. یافته ها: یافته های تحقیق حاضر بر روی غیر ورزشکاران نشان داد که برنامه تمرینی تعادلی بر تعادل پویای دختران غیر ورزشکار در جهت های قدامی و قدامی- داخلی و بر تعادل نیمه پویای دختران غیر ورزشکار در تمامی شاخص ها تاثیر معناداری دارد(05/0 p<). همچنین برنامه تمرینی پایداری مرکزی باوسیله بر تعادل پویای دختران غیر ورزشکار در جهت های قدامی- داخلی، داخلی، خلفی- داخلی و خلفی تاثیر معناداری دارد(05/0 p<)، درحالیکه بر تعادل نیمه پویای دختران غیر ورزشکار تاثیر معناداری ندارد(05/0p>). برنامه تمرینی پایداری مرکزی بدون وسیله بر تعادل پویا و نیمه پویای دختران غیر ورزشکار تاثیر معناداری ندارد(05/0p>). نتیجه گیری: پیشنهاد می شود افراد برای توسعه تعادل از برنامه های پایداری مرکزی و تعادلی بصورت ترکیبی استفاده نمایند.
محمود زارعی ناهید بیژه
چکیده : هدف: هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی تأثیر مصرف کافئین قبل از فعالیت استقامتی بر پاسخ هورمون های رشد، انسولین، تستوسترون، کورتیزول و گلوگز بود. روش: روش مطالـعه در این تحقیـق از نوع نیمه تجـربی، با جایگزینی متقاطع، و با طرح پیش آزمـون و پس آزمون، با یک گروه آزمودنی بود که پیش و بلافاصله بعد از مداخله ی سه پروتکل: کافئین + تمرین، دارو نما + تمرین و کافئین + استراحت، طی سه هفته در سه روز جدا، به فاصله یک هفته اندازه گیری مقادیر هورمون ها انجام شد. آزمایش ها در یک ساعت از روز ویک روز خاص از هفته برگزار شد. نمونه تحقیق شامل 10 نفر از دانش آموزان پسر دوره متوسطه بودند که همگی ساکن خوابگاه دانش آموزی بوده و روش زندگی و تغذیه یکسانی داشتند. آزمودنی ها از سلامت کامل برخوردار بودند و از هیچ گونه مکمل مثل کراتین و یا دارویی مثل استروئید های آنابولیک استفاده نمی کردند و میزان مصرف کلی کافئین روزانه آنها حداکثر2یا3 فنجان قهوه یا چای در روز بود. از آزمودنی ها خواسته شد تا در هفته قبل از آزمایش از مواد کافئینی استفاده نکنند. در 48 تا72 ساعت قبل از آزمون از افراد خواسته شد تا از فعالیت های اضافی خودداری کنند و در شب قبل از آزمون حداقل 7 ساعت بخوابند. مکمل یا دارونما یک ساعت قبل از تمرین به آزمودنی ها خورانده شد. پروتکل استقامتی مورد استفاده تست بروس روی تردمیل بود. در این تحقیق از روش های آمار توصیفی و آزمون اندازه های تکراری در سطح معناداری 05/0p< استفاده شد. یافته ها: تحقیق نشان داد که اعمال پروتکل استقامتی و مکمل کافئین تغییر معناداری در هورمون رشد، انسولین، تستوسترون و کورتیزول سرم ایجاد نکرد ولی موجب یک افزایش معنادار در گلوکز خون شد(05/0p<). نتیجه گیری: حجم، شدت، مدت، نوع تمرین و آمادگی جسمانی ازعوامل موثر بر میزان ترشح هورمون ها است. با وجود اختلاف در نتایج مطالعات مختلف، پژوهشگران عقیده دارند که برای ترشح بیشتر هورمون ها می بایست از تمرینات با شدت بیشتر استفاده شود. واژه های کلیدی: کافئین، فعالیت استقامتی، هورمون رشد، انسولین، تستوسترون، کورتیزول، گلوکز
سید علی رضا سعیدی سینی ناهید بیژه
هدف از این مطالعه مقایسه تاثیر هشت هفته تمرین پلایومتریک، قدرتی و ترکیبی بر سرعت دویدن و توان انفجاری دانشجویان غیر فعال دانشگاه فردوسی مشهد بود. در ابتدا 43 دانشجوی پسر به 4 گروه: پلایومتریک (11 نفر)، قدرتی (12 نفر)، ترکیبی (10 نفر) و کنترل (10نفر)، تقسیم شدند. آزمون دوی 50 یارد و پرش عمودی قبل و هر دو هفته یکبار تا هشتمین هفته دوره تمرینی ارزیابی شد. آزمودنی های هر گروه تمرینی هشت هفته و دو روز در هفته به تمرین پرداختند. گروه کنترل، در هیچ تمرینی شرکت نمی کرد. برای تحلیل داده ها از آنالیز واریانس اندازه های تکراری استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که همه متغیرهای تحقیق به طور معنی داری بهبود یافته بودند(05/0p<). اگرچه گروه ترکیبی، در سرعت دوی 50 یارد نسبت به دو گروه دیگر تمرینی و گروه پلایومتریک، در پرش عمودی نسبت به دو گروه دیگر تمرینی پیشرفت بیشتری داشتند ولی به طور کلی متغیرهای تحقیق گروه تمرینی ترکیبی به طور معنی داری نسبت به دو گروه دیگر پیشرفت بیشتری داشت. در نهایت این یافته ها، از بهبود سرعت دویدن و پرش عمودی با استفاده از تمرینات ترکیبی قدرتی و پلایومتریک حمایت می کند.
هادی وطن دوست ناهید بیژه
هدف: این تحقیق با هدف تعیین تأثیر مصرف کافئین قبل از فعالیت مقاومتی بر پاسخ هورمون های رشد، انسولین، کورتیزول و تستسترون انجام گرفت. روش: مطالعه حاضر از نوع تحقیقات نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون یک گروه تجربی بود. نمونه آماری این تحقیق 10 نفر از دانش آموزان دبیرستانی با میانگین سنی 70/0±7/16 سال، قد 052/0±49/171 سانتی متر، وزن 81/4±1/60 کیلوگرم، نمایه ی توده بدنی25/1±50/20 کیلوگرم متر مربع و ضربان قلب استراحت 51/8±4/69 بودند که به صورت داوطلبانه و به روش نمونه گیری انتخابی در دسترس و هدفدار انتخاب شدند. پروتکل مقاومتی شامل یک جلسه تمرین با8 فعالیت و هر کدام 3 ست(set) و هر ست 10 تکرار با 75% یک تکرار بیشینه بود، که بین هر ست 1 دقیقه استراحت و ما بین هر فعالیت 2 دقیقه استراحت برای ریکاوری قرار داده شد. در شروع و پایان تحقیق در ساعت مشخص از آزمودنی ها نمونه گیری به عمل آمد و برای سنجش تستوسترون ،کورتیزول ،انسولین و هورمون رشد به آزمایشگاه فرستاده شد. برای مقایسه پیش آزمون وپس آزمون درون گروهی، آزمون tهمبسته مورد استفاده قرارگرفت و درادامه برای تجزیه وتحلیل داده ها و آزمون فرضیه های تحقیق ازروش تجزیه وتحلیل واریانس(anova) ،اندازه گیری تکراری-آزمون تعقیبی استفاده شد. یافته ها: هورمون رشد و کورتیزول در مقایسه با قبل از تمرین افزایش معنی داری داشتند، هورمون تستسترون افزایش یافت ولی افزایش معنی دار نبود و انسولین تغییرات معنی داری نشان نداد (05/0>p). نتیجه گیری: تمرین مقاومتی باعث افزایش در هورمون رشد و کورتیزول می شد و مصرف کافئین قبل از تمرینات باعث تغییرات معنی داری بر پاسخ هورون ها نشد و تغییرات در غلظت هورون ها ناشی از تمرینات مقاوتی بود
سمانه فراحتی سید رضا عطارزاده حسینی
سابقه و هدف: بیماری های قلبی عروقی از مهم ترین علل مرگ و میر زنان پس از یائسگی است. کاهش فیزیولوژیک مقادیر استروژن و تجمع چربی احشایی و اضافه وزن، خطر ابتلا به اختلالات عروقی را در سنین یائسگی فزونی می دهد؛ هدف از این تحقیق تعیین تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر برخی شاخص های عملکرد اندوتلیال عروق و تغییرات سطوح هورمون استروژن زنان یائسه بود. مواد و روش ها: 23 زن یائسه و سالم ساکن شهر مشهد با میانگین سنی 56/5±43/54 سال به صورت هدفدار گزینش و به طور تصادفی به دو گروه تمرین (13 نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین به مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه با شدت 50 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره تمرین هوازی انجام دادند. زمان هر جلسه تمرین بتدریج از 30 تا 45 دقیقه افزایش یافت. طی این مدت گروه کنترل در هیچ برنامه تمرینی منظمی شرکت نداشت. پیش از آغاز و پس از اتمام برنامه تمرین هوازی، اندازه های تن سنجی، حداکثر اکسیژن مصرفی، شاخص fmd و سطوح نیتریک اکساید، آنزیم مبدل آنژیوتانسین و استروژن آزمودنی ها اندازه گیری شد. داده ها از طریق آزمون اندازه های تکراری و آزمون تی استیودنت همبسته در سطح معنی داری 05/0>p تحلیل آماری شدند. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که در گروه تجربی هشت هفته تمرین هوازی تاثیر معنی داری بر اندازه های تن سنجی، حداکثر اکسیژن مصرفی، شاخص fmd و سطوح نیتریک اکساید، آنزیم مبدل آنژیوتانسین و استروژن داشته است(05/0>p)؛ در حالی که تغییرات بین گروهی اندازه های تن سنجی، نیتریک اکساید، آنزیم مبدل آنژیوتانسین و استروژن طی مراحل پیش آزمون و پس آزمون معنی دار نبوده است(05/0<p). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد، برنام? تمرینی هشت هفته ای تا حدودی توانسته است منجر به بهبود عوامل خطرزای قلبی عروقی زنان یائسه شود و می توان گفت تمرینات بدنی منظم و مستمر احتمالاً می تواند به عنوان یک عامل پیشگیری کننده در بروز بیماری های قلبی عروقی زنان یائسه موثر باشد.
اکرم علیزاده ناهید بیژه
سابقه و هدف: دیابت ملیتوس یک اختلال متابولیک شایع و گسترده در دنیا می باشد که با افزایش قند خون، ترشح ناکافی و یا اختلال عملکرد انسولین همراه است. حوادث قلبی عروقی یکی از علل اصلی مرگ و میر در بیماران دیابتی می باشد. هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر 8 هفته تمرین هوازی بر سطوح hs-crp ، هموگلوبین گلیکوزیله و شاخص های لیپیدی زنان دیابتی نوع دو بود. مواد و روش ها: تعداد آزمودنی های گروه تجربی شامل 11 زن دیابتی (سن: 09/8±18/51 سال، شاخص توده بدنی 26/3± 05/29 کیلوگرم/ متر مربع) و درگروه کنترل شامل 9 زن دیابتی (سن: 78/8 ±11/50 سال، 85/4± 47/ 28 کیلوگرم/ متر مربع) بودند. آنها به مدت هشت هفته (هفته ای سه روز) برنامه تمرین هوازی را با شدت 60 درصد حداکثر ضربان قلب خود انجام دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های کلموگروف اسمیرنوف، t وابسته و t مستقل استفاده شد . یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها نشان دهنده کاهش معنادار hs-crp و هموگلوبین گلیکوزیله، گلوکز خون، مقاومت به انسولین،کلسترول تام و افزایش معنادار hdl در گروه تجربی پس از هشت هفته تمرین هوازی بود.همچنین میانگین غلظت سرمی تری گلسیرید و ldl در گروه تجربی کاهش داشت ولی این کاهش به لحاظ آماری معنادار نبود. کلیه تغیرات در گروه کنترل غیر معنادار بود و تنها تغیرات معنادار مشاهده شده کاهش در میزان hs-crp و افزایش سطوح تری گلسیرید پلاسما بود. از لحاظ تغییرات بین گروهی تنها تغییرات هموگلوبین گلیکوزیله و مقاومت به انسولین از نظر آماری معنادار گزارش شد نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه هشت هفته تمرین هوازی در زنان دیابتی نوع دو باعث کاهش عوامل التهابی و نیمرخ گلایسمیک ولیپیدی شده که این تغییرات می تواند اثر مطلوبی در کاهش خطر بیماری های قلبی عروقی در این دسته از بیماران داشته باشد.
عاطفه حلمی سیاسی فریمان ناهید بیژه
سابقه و هدف: فریتین مهمترین پروتئین ذخیره آهن در بدن است که برای ارزیابی اختلالهای مربوط به متابولیسم آهن مورد استفاده قرار میگیرد. میزان این پروتئین در سرم افراد طبیعی به طور مستقیم با ذخایر آهن بدن در ارتباط است.افزایش ذخیره آهن و حتی در محدوده طبیعی ممکن است باعث مستعد شدن فرد برای بسیاری از بیماری?های مزمن مانند دیابت و بیماری های قلبی–عروقی شود و اختلال در متابولیسم آهن ممکن است باعث مقاومت به انسولین، هیپرانسولینمی، دیس لیپیدمی، فشار خون بالا و چاقی مرکزی شود. هدف از این تحقیق تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح فریتین و گلوکز، مقاومت به انسولین و لیپوپروتئین های پلاسما در زنان مبتلا به دیابت نوع دو بود. مواد و روش ها: تعداد 20 نفر از زنان دیابتی با دامنه سنی 55-45 سال بطور داوطلبانه انتخاب و پس از غربالگری اولیه از نظر سن و وضعیت مصرف دارو، بطور تصادفی به دو گروه تجربی (11 نفر) و گروه کنترل (9 نفر) تقسیم شدند. برای بررسی متغیرهای بیوشیمیایی، عمل خون گیری بعد از 12 ساعت ناشتایی و در دو مرحله، یعنی پیش از شروع تمرینات و بعد از انجام هشت هفته تمرین هوازی انجام شد. قبل و بعد از برنامه ی تمرینی، شاخصهای پیکرسنجی، ترکیب بدنی و توان هوازی و مقادیر سرمی فریتین وگلوکز،انسولین و لیپوپروتئین های پلاسما اندازه گیری شد و دادهها از طریق تی استیودنت همبسته تحلیل آماری شدند. یافته ها: پس از هشت هفته تمرین هوازی در گروه کنترل افزایش معنادار تری گلیسرید، فریتین ( 05/0>p) مشاهده شد. در مقادیر سرمی گلوکز ومقاومت به انسولین و کلسترول، ldl، hdl این افراد تغییرات معنادار نبودند. در گروه تجربی مقادیر سرمی گلوکز و تری گیسرید و کلسترول و مقاومت به انسولین با کاهش و hdlهمراه با افزایش بوده است ( 05/0>p) ودر مقادیر سرمی فریتین و ldl این افراد تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری : هشت هفته تمرین هوازی بر کاهش سطوح سرمی گلوکز، لیپوپروتئین های پلاسما و مقاومت به انسولین زنان مبتلا به دیابت نوع دو موثر میباشد.
ناصر مرادیان الهام حکاک دخت
چکیده فارسی پایان نامه: سابقه و هدف: مطالعه حاضر به منظور تعیین تأثیر چهار هفته تمرین هوازی و مقاومتی بر تعداد لکوسیت ها و زیر مجموعه های آن ها انجام گرفت. بدین منظور تعداد 29 نفر دانشجوی پسر غیر ورزشکار با دامنه سنی 20 تا 30 سال به سه گروه؛ شاهد، تمرین مقاومتی و تمرین هوازی تقسیم شدند، گروه شاهد شامل 10 نفر، گروه تمرین مقاومتی شامل10 نفر و گروه تمرین هوازی شامل 9 نفر بودند. مواد و روش ها: دوگروه تجربی به صورت مجزا به مدت چهار هفته در دو برنامه تمرینی شرکت نمودند. برنامه تمرینی هوازی شامل؛ سه جلسه در هفته به مدت 30 تا 35 دقیقه و با شدت 60 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره بود و برنامه تمرین مقاومتی شامل؛ سه جلسه در هفته به مدت 30 تا 35 دقیقه در هر جلسه شش حرکت، هر حرکت با سه ست و هشت تکرار با شدت 40 تا 60 درصد یک تکرار بیشینه بود.. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spss نسخه 21 انجام گرفت. یافته ها: این مطالعه نشان داد که چهار هفته تمرین هوازی و مقاومتی تغییرات معنی داری در تعداد لکوسیت ها، نوتروفیل ها، لنفوسیت ها و مونوسیت-های دانشجویان غیر ورزشکار ایجاد نکرده است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه چهار هفته تمرین هوازی و مقاومتی بر تعداد لکوسیت ها و زیر مجموعه های آن ها در دانشجویان پسر غیر ورزشکار تغییرات معنی داری ایجاد نکرد و همچنین بر دستگاه ایمنی تاثیرات مخربی نداشت.
مصطفی خویی تربقان مهتاب معظمی
چکیده پایان نامه: سابقه و هدف: هدف تحقیق مطالعه تاثیرهشت هفته تمرین هوازی بر تغییرات تعادل ، سرعت راه رفتن و برخی شاخص های خون در بیماران نوروپاتی دیابتی?بود. مواد و روش ها:این مطالعه به روش نیمه تجربی بود. 22 بیمار نوروپاتی دیابتی با دامنه سنی43تا63سال که فعالیت بدنی منظم نداشتند، به طور تصادفی به دو گروه تجربی(12نفر) و گروه شاهد(10نفر)تقسیم شدند. شاخص های تعادلی آزمودنی ها در دو گروه در حالت های ایستاده روی دو اندام، آزمون های (postural stability test)و(limits of stability test) بوسیله دستگاه بایودکس وسرعت راه رفتن توسط زمان سنج و اندازه گیری شاخص های خون قبل از دوره تمرینی انجام شد. دوره تمرینی شامل هشت هفته تمرین و سه جلسه تمرین هوازی باشدت 60الی 75 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره و به صورت سه جلسه در هفته طی یک دوره هشت هفته ای انجام شد. نمونه خون پس از 8 الی 12 ساعت ناشتایی شبانه، در ابتدا و پس از مداخله، جهت سنجش شاخص های قند ولیپید شامل قند خون، مقاومت انسولین، لیپوپروتئین با چگالی بالا و لیپوپروتئین با چگالی پایین انجام شد. شاخص های ترکیب بدن و پیکرسنجی نیز به موازات خونگیری سنجیده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه 21 توسط آزمون های آماری آنوا ، کولموگروف اسمیرنف و اندازه گیری های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها : میزان نمره کلی تعادل افراد بهبود یافته و همچنین در زمان کمتری موفق به انجام تست شدند و میانگین زمان سرعت راه رفتن نیزکاهش یافت؛ همچنین میزان قند خون از 23/52±16/166 میلی گرم بر دسی لیتر به 12/47±08/146 میلی گرم بر دسی لیتر درگروه تمرین کاهش یافت و در گروه کنترل میزان قند خون ناشتا از97/58±70/161 میلی گرم بر دسی لیتر به57/78±70/174 میلی گرم بر دسی لیتر افزایش یافت؛ همچنین مقدار لیپوپروتئین با چگالی بالا در گروه تمرین از77/7±50/47 به 75/5±20/48 میلی گرم بر دسی لیتر افزایش یافت؛ و همچنین مقدار لیپوپروتئین با چگالی پایین درگروه تمرین از43/16±00/95به 54/19±83/87 میلی گرم بر دسی لیترکاهش یافت؛ولی از لحاظ آماری معنادار نبود. نتیجه گیری: با انجام فعالیت منظم هوازی با تاکید بر فعالیت بیشتر اندام تحتانی و افزایش جریان خون در پاها و تحریک عصبی و گیرنده های عمقی از طریق ورزش احتمالا تعادل بیمار بهبود می یابد و فرد بیمار برای انجام فعالیت های روزانه با تعادل بهتر و اعتماد به نفس بیشتری می تواند به کارهای روزانه خود بپردازد. انجام ورزش هوازی منظم بیشتر از 45 دقیقه در روز برای کنترل شاخص های خون بیماری نوروپاتی دیابتی به نظر می رسد که مفید باشد.
رخساره فیض اله زاده موسوی ناهید بیژه
چکیده فارسی سابقه و هدف: پروتئین وابسته به آگوتی(agrp) یک پپتید اشتهاآور قوی است که این پپتید درکنترل وزن انسان نقش بسزایی ایفا می کند و سطح پلاسمایی آن در شرایط گرسنگی و چاقی افزایش می یابد. هدف تحقیق حاضر، بررسی تأثیر 2 ماه تمرین هوازی در آب بر سطح پلاسمایی agrp دختران ناجی غریق بود. مواد و روش ها: روش تحقیق از نوع نیمه تجربی و جامعه آماری شامل ناجیان غریق استخر آستان قدس رضوی بود که از میان آنها 19 نفر داوطلبانه با توجه به معیارهای تحقیق انتخاب و به دو گروه تجربی وکنترل تقسیم شدند. گروه تجربی شامل 11 نفرو گروه کنترل شامل 8 نفر بودند. آزمودنی ها به مدت دو ماه(هفته ای دو روز) یک برنامه تمرین هوازی در آب را با شدت 65 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب خود انجام دادند. قبل و بعد از تمرینات سطح ناشتایی نمونه های خونی آن ها به میزان10 میلی لیتر از ورید بازویی جمع آوری شد. اندازه گیری پروتئین وابسته به آگوتی(agrp) پلاسمای نمونه ها به روش الایزا و تجزیه و تحلیل یافته ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه 16 در سطح 05/0 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که دو ماه تمرین هوازی در آب موجب افزایش معنی دارagrp در پلاسمای خون آزمودنی ها شد(05/0>p). تغییرات درصد چربی در گروه تجربی 9/1 درصد کاهش و در گروه کنترل 5/1درصد افزایش داشت. میانگین تغییرات وزن درگروه تجربی 26/ 0درصد(160 گرم) کاهش و در گروه کنترل21/1 درصد(730 گرم) افزایش داشته است. نتیجه گیری: به نظر می رسد انجام دو ماه تمرین، احتمالاً موجب تعادل منفی انرژی شده و در پاسخ به آن agrp از هیپوتالاموس(و شاید عضله) ترشح می گردد تا دریافت غذا تحریک شده و نیازهای انرژی تأمین شود.
مژده نقوی ناهید بیژه
زمینه و هدف: ابستاتین، یک پپتید ضد اشتها است که از ژن پیشساز گرلین ساخته میشود. این پپتید جذب غذا را کاهش داده، از تخلیه معده و فعالیت انقباضی ژژنوم جلوگیری نموده و در کاهش وزن بدن موثر میباشد. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر دو ماه تمرین هوازی در آب بر سطح ابستاتین پلاسمای دختران ناجی غریق بود. روش بررسی: تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی میباشد. گروه تجربی شامل 10 دختر ناجی غریق با میانگین سنی (29/3±80/25) سال و قد (32/4±164) سانتیمتر و شاخص توده بدن (05/2±87/21)، گروه کنترل شامل هشت دختر ناجی غریق با میانگین سنی (49/1±71/23) سال و قد (28/5±57/163) سانتیمتر و شاخص توده بدن (71/2±37/22) بودند. گروه تجربی به مدت دو ماه با شدت 65 تا 75 درصد ضربان قلب ذخیره به تمرین هوازی در آب پرداختند. اندازهگیری ابستاتین پلاسما به روش الایزا انجام شد. دادهها با نرم افزار spss نسخه 16 با استفاده از روشهای آماری تی وابسته و مستقل (با سطح معنیداری p<0.05) تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج کاهش معنیداری را در سطح ابستاتین پلاسما در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل نشان داد. تغییرات درصد چربی در گروه تجربی 9/1 درصد کاهش و در گروه کنترل 5/1 درصد افزایش داشت. میانگین تغییرات وزن در گروه تجربی 26/0 درصد (16/0 کیلوگرم) کاهش و در گروه کنترل 21/1 درصد (73/0 کیلوگرم) افزایش داشت. همچنین حداکثر اکسیژن مصرفی در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنیداری داشت. نتیجهگیری: دو ماه تمرین هوازی در آب کاهش معنیداری در سطح ابستاتین پلاسما ایجاد کرد. ورزش احتمالا باعث تعادل انرژی منفی در بدن میشود که در پاسخ به آن گرلین ترشح شده و موجب افزایش نسبت سطح گرلین به ابستاتین برای تحریک جذب غذا، بازگرداندن منابع از دست رفته انرژی و برقراری مجدد تعادل انرژی میشود.
لیلا سرگزی ناهید بیژه
چکیده پایان نامه: سابقه و هدف: بیماری های قلبی عروقی از مهمترین علل مرگ و میر زنان پس از یائسگی است. کاهش فیزیولوژیک مقادیر استروژن و تجمع چربی احشایی و اضافه وزن، خطر ابتلا به اختلالات عروقی را در سنین یائسگی فزونی می دهد؛ هدف از این تحقیق تعیین تاثیر برنامه تمرینی هوازی بر تغییرات سطوح نیتریک اکساید زنان یائسه بود. مواد و روش ها: 20 زن یائسه و سالم ساکن شهر مشهد با میانگین سنی 56/5±43/54 ساله به صورت هدفدار گزینش و به طور تصادفی به دو گروه تمرین (10 نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین به مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه با شدت 50 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره تمرین هوازی انجام دادند. زمان هر جلسه تمرین بتدریج از 30 تا 45 دقیقه افزایش یافت. طی این مدت گروه کنترل در هیچ برنامه تمرینی منظمی شرکت نداشت. پیش از آغاز و پس از اتمام برنامه تمرین هوازی، سطوح نیتریک اکساید، کلسترول، hdl-c, ldl-c آزمودنی ها اندازه گیری شد. داده ها از طریق آزمون تی مستقل و آزمون تی استیودنت همبسته در سطح معنی داری 05/0>p تحلیل آماری شدند. یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که برنامه تمرینی هوازی در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل موجب افزایش معنی دار سطوح نیتریک اکسید آزمودنی ها شده است؛ در حالیکه تغییرات کلسترول، hdl-c, ldl-c، فشار خون سیستول و دیاستول معنی دار نبود. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد، برنام? تمرینی هوازی تا حدودی توانسته است منجر به بهبود عوامل خطرزای قلبی عروقی زنان یائسه شود و می توان گفت تمرینات بدنی منظم و مستمر احتمالاً می تواند به عنوان یک عامل پیشگیری کننده در بروز بیماری های قلبی عروقی زنان یائسه موثر باشد.
وجیهه ثابتی همت آبادی ناهید خوشرفتار یزدی
زمینه و هدف: سندرم فشار داخلی تیبیا (mtss)،که معمولاً به عنوان شین اسپلینت شناخته می شود یک آسیب پرکاری در اندام تحتانی بوده و یکی از شایع ترین علل درد ساق پای ناشی از فعالیت در ورزشکاران می باشد. هدف از این مطالعه، تعیین رابطه بین میزان فعالیت عضلات ساق پا، شاخص های آنتروپومتری و برخی شاخص های ترکیب بدن با شین اسپلینت می باشد. روش شناسی: این مطالعه از نوع توصیفی – مقایسه ای می باشد. از بین دانشجویان رشته تربیت بدنی دانشگاه فردوسی مشهد32 نفر در دو گروه مورد بررسی قرار گرفتند: گروه مبتلا به شین اسپلینت(16 نفر) با میانگین قد 5/32±161/52 سانتیمتر و وزن 9/30±56/85 کیلوگرم و گروه سالم (16 نفر) با میانگین قد 3/85± 162/52 سانتیمتر و وزن 6/36 ± 54/73 کیلوگرم انتخاب شدند. فعالیت الکتریکی عضلات ساق پای آزمودنی ها شامل: درشت نئی قدامی، دوقلو و نعلی در وضعیت ایستاده توسط الکترومیوگرافی ثبت شد. سپس شاخص های آنتروپومتری شامل طول ران، طول ساق، طول کف پا و محیط ساق به وسیله متر نواری و شاخص های ترکیب بدنی آزمودنی ها شامل میزان پروتئین، مواد معدنی و درصد چربی بدن به وسیله دستگاه inbody مورد سنجش قرار گرفت. در نهایت اطلاعات جمع آوری شده به وسیله آزمون t مستقل مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها: اختلاف معنی داری در فعالیت الکتریکی عضلات درشت نئی قدامی، دوقلوی داخلی، دوقلوی خارجی و نعلی در دو گروه مبتلا به درد ساق پا و سالم مشاهده نشدp>0.05)). همچنین اختلاف معناداری در نسبت فعالیت الکتریکی عضلات قدامی به عضلات خلفی در دو گروه یافت نشد (p>0.05). با بررسی شاخص های آنتروپومتری و ترکیب بدن در دو گروه نیز تفاوت معناداری مشاهده نگردید (p>0.05). نتیجه گیری: با توجه به یافته های حاصل از تحقیق، احتمالا عدم تعادل عضلات ساق پا، ویژگی های آنتروپومتریک و ترکیب بدنی مورد بررسی در این پژوهش در بروز شین اسپلینت نقشی ندارند.
زری سنچولی ناهید بیژه
با توجه به اهمیت مقوله آمادگی جسمانی و ارتباط آن با سلامت فردی و اجتماعی به نظر می¬رسد که بررسی این وضعیت روی دختران که به عنوان بخشی از متخصصان و فرهیختگان و همچنین مادران قشر آینده خواهند بود بسیار با اهمیت است، لذا هدف از پایان نامه حاضر بررسی رابطه آمادگی جسمانی، ترکیب بدنی و فشارخون دانش آموزان دختر فعال و غیرفعال 16-15 سال می باشد. پایان نامه حاضر از نوع توصیفی-همبستگی می باشد، که برای بررسی آمادگی جسمانی از آزمون های قدرت و استقامت عضلات شانه، آزمون انعطاف پذیری عضلات پشت ساق پا، آزمون قدرت عضلات پا، آزمون استقامت عمومی و برای ترکیب بدنی از فرمول لومن استفاده گردید. همچنین پس از تأیید طبیعی بودن توزیع داده¬ها با آزمون کولموگروف- اسمیرنوف، برای بررسی مقایسه تغییرات درون گروهی از روش تی استیودنت وابسته استفاده شد. آزمون فرضیه¬ها با سطح معنی¬داری 05/0>p مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج پایان نامه حاضر مشخص کرد که بین آمادگی جسمانی با ترکیب بدنی و فشار خون و نیز بین ترکیب بدنی و فشار خون در دختران فعال 16-15 سال زاهدانی رابطه معنی داری وجود دارد (05/0 p?). رابطه بین آمادگی جسمانی با ترکیب بدنی و فشار خون و بین ترکیب بـدنـی و فـشار خون دخـتران غیر فعال 16-15 سال زاهدانی نیز معنی دار گزارش نشد (05/0 p?)، بین آمادگی جسمانی و ترکیب بدنی رابطه معنی¬داری فقط در مولفه پرش عمودی یا همان پرش سارجنت وجود دارد، می توان اظهار داشت کنترل bmi و افزایش سطح فعالیت در بهره مندی از توان عضلانی که یک امتیاز در تحمل شرایط کاری و به تاخیر انداختن خستگی است موثر می باشد، از طرفی دیگر کاهش در bmi می تواند آثار مثبت و مفیدی در فرد بگذارد. همچنین bmi بالا احتمالاً فشار خون دیاستولیک را بالا ببرد که مضر می باشد.
سمیه عباسی مهتاب معظمی
هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی ارتباط سطح فعالیت بدنی با سطح کورتیزول و اضطراب زنان باردار در زمان زایمان بود. روش: روش مطالـعه در این تحقیـق از نوع تحقیقات توصیفی – مقطعی بود. جامعه آماری زنان نخست زا، شهرستان شاهرود بودند، که در سال 1392 به بیمارستان امام حسین(ع) این شهر جهت زایمان خود مراجعه نمودند که از بین این افراد 76 نفر را به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. به منظور تعیین سطح فعالیت فیزیکی از پرسشنامه استاندارد ppaq و برای تعیین سطح اضطراب(آشکار) از پرسشنامه اشپیل برگر استفاده نمود. سنجش غلظت پلاسمایی کورتیزول از کیت تشخیصی الایزا cortisol elisa مونوبایند استفاده شد، روش کار به این صورت بود که در لحظه زایمان از مادر مقدار 5 سی سی خون گرفته شد و در آزمایشگاه آنالیز گردید. روایی تمامی روش ها توسط محققین و متخصصان این رشته مورد بررسی قرار گرفت و پایایی آنها نیز با استفاده از روش آلفای کرونباخ به ترتیب ( 81/0 ،71/0) بدست آمد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار spss نسخه18 استفاده گردید و برای آزمون فرضیه های تحقیق از آزمون های کلموگروف اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون، اسپیرمن و رگرسیون چند گانه استفاده شد. یافته ها: بین سطح فعالیت بدنی(منزل، نقل و انتقال، محل کار، ورزش) با کورتیزول و فشارخون زنان باردار در زمان زایمان ارتباط معنی داری وجود نداشت. بین میزان اضطراب با کورتیزول زنان باردار در زمان زایمان نیز ارتباط معنی داری وجود نداشت.بین سطح فعالیت بدنی با وزن مادر در زمان زایمان و بعد از زایمان ارتباط معنی دار و معکوسی وجود داشت. بین ابعاد ورزش و فعالیت در منزل با اضطراب زنان باردار ارتباط معنی دار وجود داشت که فعالیت ورزشی به عنوان عامل مهم در پیش بینی اضطراب نیز معرفی شد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق چنین می توان استنباط کرد که فعالیت بدنی در طول بارداری فقط با اضطراب و وزن مادر در طول باداری رابطه داشته اما با کورتیزول و فشار خون در زمان زایمان رابطه ای نداشته است چرا که زایمان خود به عنوان عاملی مستقل می باشد که دیگر عامل ها را تحت کنترل خود قرار می دهد.
فهیمه سروری مهتاب معظمی
بیماری های قلبی عروقی از مهم ترین علل مرگ و میر زنان پس از یائسگی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی برخی از شاخص¬های همودینامیکی قلبی عروقی زنان یائسه ورزشکار در چهار رشته ورزشی یوگا، ایروبیک، شنا و کوهنوردی بود. مواد و روش¬ها: آزمودنی¬ ها را زنان یائسه ورزشکار (فعال در رشته ¬های شنا، ایروبیک، کوهنوردی و یوگا) شهر مشهد که حداقل 5 سال سابقه فعالیت ورزشی منظم داشته¬اند (در هر گروه 10 نفر)، تشکیل دادند. میزان اکسیژن مصرفی به روش پروتکل ناختون روی دستگاه تردمیل در محل آزمایشگاه فیزیولوژیِ پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی انجام شد. متغیرهای همودینامیکی جریان خون در وضعیت استراحتی (درحالت نشسته) و در حین انجام پروتکل ناختون به وسیله دستگاه امپدانس کاردیوگرافی قبل و بعد از تمرینات ورزشی اندازه¬گیری شد. امپدانس کاردیوگرافی برای اندازه¬گیری غیرتهاجمی تغییرات همودینامیکی قلب و عروق (شاخص قلبی، شاخص ضربه ای، شاخص مقاومت منظم عروقی، شاخص شتاب خروج خون، شاخص کار قلب چپ، مرحله پیش تزریقی خون، زمان تزریق بطن چپ، نسبت زمان سیستولیک) مورد استفاده قرارگرفت. برای مقایسه شاخص¬های مورد مطالعه در چهار گروه از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و در صورت معنی¬دار بودن آزمون تعقیبی توکی در نرم افزار spss نسخه 18 استفاده شد. سطح معنی داری 05/0>p در نظر گرفته شد. یافته¬ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد تنها در شاخص مرحله پیش تزریقی خون در گروه های چهارگانه تفاوت معنی داری وجود داشت. در حالی که، در دیگر شاخص¬های همودینامیکی قلبی عروقی اندازه گیری شده زنان یائسه ورزشکار در گروه¬های چهارگانه تفاوت معنی¬داری وجود نداشت. شاخص مرحله پیش تزریقی خون به طور معنی¬داری در گروه کوهنوردی نسبت به گروه شنا بالاتر بود. نتیجه¬گیری: احتمالا به دلیل تشابه در سیستم های انرژی درگیر و ماهیت رشته های ورزشی، سازگاری های ایجاد شده تقریبا یکسان بوده است و مقایسه برخی شاخص های همودینامیکی قلبی عروقی آزمودنی ها در چهار رشته ورزشی معنی دار نبوده است. در تحقیق حاضر، مقایسه مقادیر شاخص های همودینامیکی زنان یائسه ورزشکار با افراد جوان و سالم نشان دهنده نقش مثبت فعالیت¬ بدنی منظم در رشته های ورزشی یوگا، ایروبیک، کوهنوردی و شنا بر شاخص¬های همودینامیک قلبی عروقی می باشد.
معصومه اسماعیلی علمداری مهرداد فتحی
سابقه وهدف: اضافه وزن باعث توسعه بیماری های مزمن می شودومنجر به هزینه های مراقبت بهداشتی می شود،چاقی مشکل چند عاملی است که درجامعه به علت عدم تعادل انرژی از طریق کاهش چشم گیر در فعالیت ورزشی و تغییر در الگوهای غذایی نشات می گیرد( 2،1 ).هدف از انجام این پژوهش تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر اینترلوکین 6،مقاومت به انسولین وگلوکز در دختران جوان دارای اضافه وزن بود. موادوروش کار:آزمودنی های این مطالعه22دختر بادامنه سنی (30-20سال) فاقد بیماری خاص که به طور داوطلبانه انتخاب وبطور تصادفی به دوگروه تجربی (11نفر)وگروه کنترل(10نفر)تقسیم شدند.قبل و بعد ازبرنامه تمرینی ، ابعاد بدنی شامل قد،وزن،شاخص توده بدنی،درصد چربی ،نسبت دور کمر به دور باسن وحداکثر اکسیژن مصرفی اندازه گیری شد.سپس بعداز12ساعت ناشتایی شبانه در دو مرحله،یعنی پیش از شروع تمرینات و بعد از انجام هشت هفته تمرین هوازی ، میزان 10 سی سی از ورید قدامی بازوی آزمودنی هاخونگیری انجام شد.پس ازآن آزمودنیهای گروه تجربی دربرنامه تمرین هوازی (باشدت60درصدضربان قلب ذخیره ،به مدت30دقیقه در هفته اول و70درصدضربان قلب ذخیره به مدت50دقیقه درهفته آخر)شرکت کردند.برای مقایسه اطلاعات پیش آزمون وپس آزمون بین گروه ها آزمون از تی استیودنت وابسته و آزمون کولوموگروف – اسمیرنف استفاده شد. یافته ها: نتایج پس از هشت هفته تمرین هوازی کاهش معنا داری در میزان وزن را نشان داد (?5/ 0> p ) لکن تغییرات به دست آمده در سایر موارد مورد بررسی (شاخص توده بدنی، درصد چربی بدن، نسبت دور کمر به باسن و ...)معنادار نبود (?5/ ?< p). نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان می دهد هشت هفته برنامه تمرین هوازی می تواند برکاهش وزن سودمند باشد ولی روی غلظت گلوکز، مقاومت انسولین ، اینترلوکین 6سرم خون ، درصد چربی خون ، نسبت دور کمر به باسن و شاخص توده بدنی تاثیری نداشته است.
ویدا ودیعی سیدرضا عطارزاده حسینی
سابقه و هدف: تغییر نامطلوب نیمرخ لیپیدی از عوامل خطر مرتبط با چاقی و اضافه وزن است که به ویژه در یائسگی احتمال ابتلا به بیماری های سندرم متابولیک، دیابت و قلبی- عروقی را افزایش می دهد. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرین مقاومتی بر نیمرخ لیپیدی و مقاومت به انسولین زنان یائسه بود. مواد و روش ها: در این پژوهش 16 زن یائسه و سالم بین 48 تا 62 سال، با نمایه توده بدنی بیش از 25 کیلوگرم بر متر مربع به روش هدفدار و در دسترس انتخاب و به مدت هشت هفته در برنامه تمرین مقاومتی (8 ایستگاه؛ 3 ست 12 تکراری با شدت 65-40 درصد یک تکرار بیشینه) شرکت کردند. 48 ساعت پیش و پس از مداخله، کلسترول تام(tc)، تری گلیسیرید(tg)، لیپوپروتئین پُرچگال (hdl-c)، لیپوپروتئین کم چگال(ldl-c)، گلوکز و انسولین ناشتا سرم جمع آوری و اندازه گیری شد. یافته ها: پس از مداخله هشت هفته تمرین مقاومتی، وزن و نمایه توده بدن کاهش یافت؛ اما معنادار نبود. هم چنین تمرین باعث کاهش tg، گلوکز ناشتا، انسولین سرم، مقاومت به انسولین و tg/hdl شد که تنها کاهش گلوکز ناشتا و tg/hdl معنادار بود(05/0 ?p). یافته ها نشان داد تمرینات مقاومتی موجب افزایش hdl می شود؛ که این تغییرات معنا دار نبود. نتیجه گیری: هشت هفته تمرین مقاومتی علی رغم این که تاثیر قابل توجهی بر بهبود سطوح لیپیدهای خون نداشته است ولی موجب بهبود نسبت tg/hdlو شاخص مقاومت به انسولین زنان یائسه شد.
تکتم شادکام افسانه شمشکی
چکیده: مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر مکمل دهی زردچوبه همراه با یک دوره تمرینات هوازی بر شاخص التهابی crp و آنزیمهای کبدی astوalt در دختران غیرفعال به مدت 6 هفته انجام شد.بدین منظور از بین دانشجویان غیرفعال تعداد 40 نفر باشاخص توده بدنی ((bmi بین 5/18 تا25 ودردامنه سنی 29-21 سال انتخاب شدند و در 4 گروه کنترل، مکمل زردچوبه،فعالیت هوازی همراه مکمل و گروه فعالیت هوازی تقسیم شدند. اندازه گیری های crp ،ast وalt به عنوان متغیرهای وابسته در ابتدا و انتهای مطالعه صورت گرفت . درپایان داده ها با استفاده از نرم افزار spss16در سطح معناداری p<0/05))تجزیه وتحلیل شدند. درگروه تمرین هوازی همراه مکمل سطوح ast سرمی(033/0 p=)و crp سرمی (040/0p=) کاهش معنادار یافت درحالی کهalt سرمی افزایش معنادار داشت .اختلافات بین گروهی معنادار نیز در بعضی گروه ها وجودداشت. با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت فعالیت منتخب هوازی همراه با مکمل یاری زردچوبه به مدت 6 هفته با کاهش میزان crp و ast سرمی نقش مهمی در کاهش التهاب دارد.
ساره فتاحی معصوم ناهید بیژه
بسکتبال و هندبال از جمله رشته های ورزشی است که ورزشکاران این رشته ها با آسیب های زیادی مواجه می شوند. از آنجایی که اهمیت پست های مختلف و نیز ویژگی های آنتروپومتریک در بعضی از رشته های ورزشی در بروز صدمات بررسی شده است ولی در این دو رشته مطالعه ای انجام نشده است، در این تحقیق به بررسی رابطه پست های بازی و ویژگی های آنتروپومتریک بازیکنان نخبه هندبال و بسکتبال با نوع و محل صدمات ورزشی پرداخته شده است. روش اجرای این تحقیق از نوع توصیفی – همبستگی و از جنبه هدف از نوع تحقیقات کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش را زنان و مردان هندبالیست و بسکتبالیست تشکیل میدادند که عضو تیم هندبال و بسکتبال استان خراسان رضوی بودند و در لیگ برتر بازی می کردند. با توجه به محدود بودن جامعه آماری، نمونه آماری در این پژوهش همان جامعه آماری بود. این بازیکنان همه حداقل سه سال سابقه فعالیت بصورت حرفه ای در یک پست در رشته هندبال و بسکتبال را داشتند. تعداد افراد هر رشته 30 نفر بود. محقق برای جمع آوری اطلاعات لازم ابتدا پرسشنامه ها ی اطلاعات فردی و برگه ثبت آسیب های ورزشی را تنظیم نمود و پس از هماهنگی با هیات های مربوطه، این پرسشنامه ها توسط آزمودنی ها تکمیل گردید. بعلاوه ویژگی های آنتروپومتریکی آزمودنی هاتوسطدستگاهinbodyاندازه گیری شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری،پس از وارد نمودن اطلاعات حاصله در محیط نرم افزاری spssداده های خام با استفاده از روش خی دو، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس نتایج تحقیق حاضر ارتباط معناداری بین پستهای مختلف بازی با محل آسیب دیده و نوع آسیب دیدگی در بین هندبالیست ها و بسکتبالیست ها مشاهده نشد ( p>0/05). ولی بازیکنان پست گارد در بسکتبال و خط زن در هندبال نسبت به سایر بازیکنان بیشتر در معرض آسیب دیدگی قرار داشتند. بعلاوه شیوع آسیب ها بیشتر در اندام تحتانی و از نوع عضلانی بود. با اینکه بین پست های مختلف دو رشته مورد بررسی و برخی از ویژگی های آنتروپومتریک با نوع و بخش آسیب دیده ارتباط معنی داری وجود نداشت، ولی با توجه به شیوع بیشتر اسیب ها در بازکنان گارد در بسکتبال و خط زن در هندبال شاید بتوان نتیجه گرفت بازیکنانی که بیشتر حرکات چرخشی را انجام می دهند، بیشتر در معرض خطر آسیب دیدگی هستند.
زیبا شوریده ناهید بیژه
یائسگی به خودی خود یک بیماری تلقی نمی شود، اما با مشکلات زیادی همراه است. خطر فشارخون بالا، دیابت، بیماری های قلبی در این گروه از زنان بالا هست. بخش مهمی از افزایش خطر بیماری های قلبی- عروقی در زنان یائسه ناشی از تغییرات نامطلوب لیپوپروتئین های پلاسماست که یکی از دلایل عمده آن، کمبود استروژن است که با ورزش منظم و یک رژیم غذایی متعادل و مناسب تا حد زیادی از این مشکلات می توان کاست. ورزش اثر مشهودی در کاهش غلظت قند خون دارد که این مسئله دارای ارزش درمانی مهم برای زنان یائسه است. ورزش هوازی منظم خطر ابتلا به بیماری های قلبی-عروقی را در زنان یائسه عمدتاً با کاهش وزن بدن و چربی احشایی کاهش می دهد و متعاقب آن حساسیت به انسولین، فشارخون و شاخص های چربی و نحوه کنترل قند خون را بهبود می بخشد. پروتئین های موجود در لیپوپروتئین ها، آپوپروتئین یا آپولیپوپروتئین (apo) نامیده می شوند. این پروتئین ها انواع مختلفی دارند و ازنظر ساختمان و عمل باهم متفاوت اند. وجود آپوپروتئین ها سبب افزایش حلالیت پروتئینها در جریان خون شده و با تحریک یا مهار آنزیم های ویژه ای، متابولیسم لیپوپروتئین ها را کنترل می کنند. در این تحقیق سعی بر این است که تأثیر انجام ورزش های هوازی درون آبی را بر روی سطوح آپوپروتئین (a و b)، نیمرخ لیپیدی، گلوکز و مقاومت به انسولین بر روی زنان یائسه، در مدت 8 هفته را بررسی نماییم. مواد و روش ها: تعداد 26 نفر زنان یائسه با دامنه سنی 65-55 سال به طور داوطلبانه انتخاب و پس از غربالگری اولیه، به طور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل 13 نفره تقسیم نموده ایم. برای بررسی متغیرهای بیوشیمیایی، عمل خون گیری، بعد از 12 ساعت ناشتایی و در دو مرحله، یعنی پیش از شروع تمرینات و بعد از انجام 8 هفته تمرین هوازی درون آبی، انجام شد. قبل و بعد از برنامه تمرینی، شاخص های پیکرسنجی، ترکیب بدنی و توان هوازی و مقادیر سرمی خون، گلوکز، انسولین و لیپوپروتئین های پلاسما اندازه گیری شد و داده ها از طریق استیودنت همبسته تحلیل آماری شدند. یافته ها: پس از هشت هفته تمرین هوازی درون آبی، شاهد افزایش غیر معنادار apo a و تریگلیسرید (05/0>p) و کاهش غیرمعنادار apo b در گروه کنترل بوده ایم. در مقادیر سرمی گلوکز، مقاومت به انسولین، کلسترول، ldl، hdl این افراد تغییرات معنادار مشاهده نشده است. در گروه تجربی مقادیر apo a و hdl همراه با افزایش غیرمعنادار و مقادیر سرمی apo b، گلوکز، مقاومت به انسولین و کلسترول، با کاهش غیرمعنادار همراه بوده است.. در مقادیر ldl و تری گلیسرید این گروه از افراد، تغیر معناداری ایجاد نشده است. همچنین در ارزیابی بین گروهی که صورت گرفته است، شاهد تغییر غیرمعنادار در سطوح گلوکز، کلسترول، مقاومت به انسولین و تری گلیسرید می باشیم. نتیجه گیری: با انجام هشت هفته تمرین هوازی درون آبی، تغییرات معناداری در فاکتورهای خونی (آپولیپوپروتئین?aو b نیمرخ لیپیدی، گلوکز و مقاومت به انسولین) مشاهده نگردید.
فاطمه نجاتی ناهید بیژه
بیماری¬های قلبی-عروقی بویژه بیماری عروق کرونر قلب از مهم¬ترین علل نهایی مرگ درزنان است. هدف از انجام این تحقیق تعیین تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در آب با و بدون مصرف چای¬سبز بر ترکیب بدن، سطوح سرمی نیمرخ لیپیدی و hs-crp و حداکثر اکسیژن مصرفی زنان یائسه غیر فعال بود. تعداد آزمودنی¬ها در گروه تمرین شامل 9 زن یائسه (میانگین سنی: 23/5 ±62/56 سال، شاخص توده بدن: 05/3±45/28( کیلوگرم بر متر مربع)) و گروه چای¬سبز، 8 زن یائسه (میانگین سنی: 31/5 ± 25/53 سال، شاخص توده بدن: 07/5±31/33 (کیلوگرم بر متر مربع)) و در گروه تمرین-چای¬سبز، 13 زن یائسه (میانگین سنی: 30/5 ±53/57 سال، شاخص توده بدن: 975/3±023/31 (کیلوگرم بر متر مربع)) بودند. گروه تمرین و تمرین-چای سبز به مدت 8 هفته (هفته ای سه روز) برنامه تمرین هوازی در آب را با شدت 70-55 درصد ضربان قلب بیشینه انجام دادند و گروه چای¬سبز و تمرین- چای سبز به مدت هشت هفته روزانه 6 گرم پودر خشک چای¬سبز مصرف کردند. نتایج در گروه تمرین نشان دهنده افزایش معنادار حداکثر اکسیژن مصرفی (05/0p<) و افزایش غیرمعنادار hdl بود (05/0p>). ترکیبات بدن و tg و hs-crp در گروه تمرین کاهش داشت که به لحاظ آماری معنادار نبودند (05/0p>). در گروه چای¬سبز tc کاهش و حداکثر اکسیژن مصرفی افزایش معنادار داشته است (05/0p<). ترکیب بدن و سایر فاکتور¬های نیمرخ لیپیدی و hs-crp نیز کاهش داشتند که این تغییرات به لحاظ آماری معنا¬دار نبود (05/0p>). در گروه تمرین-چای سبز تنها تغییرات معنا¬دار مشاهده شده افزایش در حداکثر اکسیژن مصرفی بود و وزن، bmi، درصد چربی وhs-crp کاهش غیر معنا¬داری را نشان دادند. از لحاظ تغییرات بین¬گروهی هیچ یک از تغییرات معنادار نبود (05/0p>) . بر اساس نتایج این مطالعه هشت هفته تمرین هوازی در آب منجر به افزایش حداکثر اکسیژن مصرفی و تا حدودی منجر به بهبود ریسک فاکتور¬های قلبی-عروقی می¬شود، همچنین هشت هفته مصرف چای¬سبز به تنهایی منجر به کاهش tc گردید و افزایش معنادار توان هوازی را در پی داشت که همانند تمرینات ورزشی می¬تواند در جهت بهبود سلامت قلبی-عروقی موثر واقع شود و در زمینه تاثیر ترکیب این دو روش به تحقیقات بیشتری نیاز می¬باشد.
فتانه ملاحسن زاده ناهید بیژه
زمینه و هدف: تمرینات استقامتی موجب افزایش چگالی مویرگی عضله اسکلتی و عضله قلبی می شود. فاکتور رشد اندوتلیال عروق (vegf) مهم ترین فاکتور درگیر در فرایند آنژیوژنز می باشد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر فاکتور رشد اندوتلیال عروق (vegf) و ترکیب بدنی در زنان دارای اضافه وزن بود. مواد و روش ها: در این مطالعه تعداد 20 زن سالم غیرفعال داوطلب با میانگین سنی 77/2±15/25 سال و شاخص توده بدنی 06/2±32/27 (کیلوگرم بر مترمربع) به دو گروه تجربی (10 نفر( و کنترل (10 نفر) که از نظر bmi همگن شده بودند، تقسیم شدند. گروه تجربی در برنامه تمرین هوازی یک ساعت با شدت 75-55 درصد ضربان قلب بیشینه به طور فزاینده به مدت هشت هفته شرکت کردند. خون گیری از هر دو گروه 48 ساعت قبل و پس از آخرین جلسه تمرین در حالت ناشتا انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها ابتدا با استفاده از آزمون کلموگروف اسمیرنوف فرض نرمال بودن داده¬ها بررسی شد. سپس برای تعیین اختلاف¬ میان گروه¬ها از آزمون یومن ویتنی (برای داده¬های غیرنرمال) و آزمون آماری t مستقل (برای داده¬های نرمال) استفاده¬گردید. برای تعیین اختلاف درون گروه¬ ها از آزمون ویلکاکسون (برای داده¬های غیرنرمال) و آزمون آماری t همبسته (برای داده¬های نرمال) استفاده گردید. کلیه عملیات آماری با استفاده از نرم افزار 16 spss انجام گرفت و سطح معنی داری، 05/0>p در نظر گرفته شد. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که هشت هفته تمرین باعث افزایش معنادار vegf و حداکثر اکسیژن مصرفی در گروه تجربی شد، درحالی که میزان bmi کاهش معناداری یافت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق هشت هفته تمرین هوازی به طور فزاینده می تواند باعث افزایش فاکتور موثر در آنژیوژنز و بهبود ترکیب بدنی در زنان دارای اضافه وزن گردد.
مهری قلندرآبادی ناهید بیژه
مقدمه و هدف: بیماری قلبی-عروقی یکی از مهمترین عوامل مرگ و میر در زنان است و بیشترین ابتلا در زنان یائسه به دلیل کاهش نقش محافظتی استروژن است (2). لذا این پژوهش با هدف تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در آب، با و بدون مصرف زیره کوهی بر سطوح hscrp و نیمرخ لیپیدی زنان یائسه انجام شد. مواد و روش ها: جامعه آماری این تحقیق شامل زنان یائسه و چاق مراجعه کننده به استخرهای شهر مشهد بودند که با روش نمونه گیری گزینش داوطلبانه هدفدار تعداد آزمودنی های گروه تمرین شامل نه زن یائسه (سن: 67/6±58 سال، bmi:85/4± 47/ 28 کیلوگرم/ متر مربع، درصد چربی: 15/4±64/43)، گروه مکمل شامل ده زن یائسه (سن: 12/9±55 سال،bmi: 14/4±44/30 کیلوگرم/ متر مربع، درصد چربی: 31/5±91/41) و گروه تمرین+مکمل شامل ده زن یائسه (سن: 5/7±30/60 سال، bmi:93/4±67/31 کیلوگرم/مترمربع، درصد چربی: 83/3±55/46) بودند. گروه تمرین به مدت هشت هفته (هفته ای سه روز) برنامه تمرین هوازی در آب را با شدت 55-75 درصد حداکثر ضربان قلب خود انجام دادند، گروه مکمل به مدت هشت هفته (روزانه 3 گرم دانه زیره کوهی) مصرف نمودند و گروه تمرین+مکمل هر دو مداخله را انجام دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های کلموگروف اسمیرنوف، t همبسته و آنالایز واریانس یک طرفه استفاده شد. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد سطوح hscrp گروه مکمل کاهش معنادار و vo2max هر سه گروه افزایش معناداری داشته است. البته در تغییرات hscrp و vo2maxبین سه گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه مصرف روزانه زیره کوهی می تواند در پیشگیری از بروز بیماری های قلبی نقش بسزایی داشته باشد و تمرین هوازی درآب با مصرف زیره و بدون مصرف آن در بهبود vo2max موثر است.
رضیه رضائی رشتی ناهید بیژه
بیماری عروق کرونر علت شماره یک مرگ و ناتوانی در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه نظیر ایران است و پدیده یائسگی، باکاهش فعالیت بدنی و الگوی زندگی کم تحرک به گسترش این بیماری ها منجر می شود. تمرین های ورزشی منظم به همراه مصرف داروهای گیاهی به عنوان یکی از راهکارهای بهبود شاخص های سلامت قلب و عروق مطرح شده است. فیبرینوژن یکی از فاکتورهای اساسی در روند انعقاد است و با مشارکت ترومبین و پلاکت های خون مسئول عمل انعقاد خون می باشد. هدف از این تحقیق بررسی اثر دو ماه تمرین در آب و همچنین اجرای تمرین و مصرف زیره به صورت تعاملی بر فاکتورهای انعقاد خون بود.
محبوبه لطفعلی زاده ناهید بیژه
چکیده فارسی: مقدمه: بیماری های قلبی- عروقی بویژه بیماری عروق کرونر قلب از مهمترین علل نهایی مرگ در زنان است. هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر 8 هفته تمرین هوازی در آب با و بدون مصرف چای سبز بر برخی عوامل انعقادی خون زنان یائسه غیر فعال بود. مواد و روش ها: این تحقیق بر روی 27 زن یائسه، چاق و غیرفعال شهر مشهد با دامنه سنی 50 تا 65 ساله صورت پذیرفت که به طور داوطلبانه و تصادفی در سه گروه تمرین در آب (9 نفر)، چای سبز (8 نفر) و تمرین در آب + چای سبز (10 نفر) قرار گرفتند.گروه تمرین در آب و تمرین + چای سبز به مدت هشت هفته هر هفته سه جلسه ( هر جلسه 45 دقیقه) برنامه تمرین هوازی در آب را با شدت 55 تا70 درصد ضربان قلب بیشینه انجام دادند. مکمل دهی، روزانه سه نوبت در ساعات مشابه و یک ساعت قبل از مصرف وعده غذایی (2 گرم پودر برگ خشک چای سبز در200 میلی لیتر آب 80 درجه) انجام گرفت. قبل و بعد از پروتکل تمرینی و مکمل دهی، نمونه خونی جمع آوری و میزان تغییرات شاخص های تن سنجی، توان هوازی، سطوح پلاسمایی فیبرینوژن، تعدادپلاکت، pt و pttاندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها نیز با استفاده از نرم افزارآماری 16spss- بدست آمد. یافته ها: نتایج حاصل نشان داد که تغییرات در متغیرهای ترکیب بدن و pt و تعداد پلاکت در هیچ یک از سه گروه معنادار نبوده است. در هر سه گروه فیبرینوژن افزایش و ptt کاهش یافت که این افزایش و کاهش تنها در گروه چای سبز معنادار بود. همچنین تغییرات بین گروهی در متغیر فیبرینوژن معنادار بود. vo2max نیز در هر سه گروه افزایش معنادار داشت. نتیجه گیری: مصرف چای سبز به شیوه تحقیق حاضر، سبب افزایش انعقاد خون می گردد. با توجه به اهمیت هموستاز خون به نظر می رسد هرگونه مکمل دهی باید از نظر تاثیری که بر تعادل هموستاتیک و فعالیت سیستم های زیر مجموعه آن دارد تحلیل گردد. همچنین می توان اظهار داشت در صورتی که تمرینات بدنی به طور منظم و طولانی مدت اجرا شود، احتمالاً می تواند یک عامل پیشگیری کننده در بروز بیماری های قلبی- عروقی زنان یائسه باشد.
صفیه ابراهیمی لوشاب علی اصغر رواسی
چکیده ندارد.
مرجان عادل قهرمان ناهید بیژه
هدف از انجام این پژوهش، مقایسه تعادل دینامیکی و تغییرات آنتروپومتریک زنان باردار در قبل و پس از زایمان بود. به همین منظور 39 نفر از زنان داوطلب 20 تا 28 ساله از میان زنان باردار شهر مشهد در سال 1387 به طور تصادفی انتخاب و در سه گروه (یک گروه تجربی و دو گروه کنترل) به شرح ذیل تقسیم شدند: تعداد 13 زن باردار با میانگین قد 3/70 ± 161، وزن 5/77 ± 74/23 و شاخص توده بدنی 1/83± 28/60 که در سه ماهه آخر بارداری قرار داشتند به عنوان گروه تجربی، تعداد 13 زن باردار با میانگین قد 1/97 ± 164، وزن 4/57± 61/83 و شاخص توده بدنی 1/55± 22/97 که در سه ماهه اول بارداری قرار داشتند به عنوان گروه کنترل 1 و به همین تعداد زن غیر باردار با میانگین قد 2/78±164، وزن 4/01± 58/65 و شاخص توده بدنی 1/56± 21/55 نیز به عنوان گروه کنترل 2 انتخاب شدند. تعادل دینامیکی آزمودنی ها با استفاده از دستگاه تعادل سنج بایودکس ، ترکیب بدن آزمودنی ها با استفاده از سیستم inbody و ویژگی های دورسنجی با استفاده از متر نواری مورد ارزیابی قرار گرفت. افراد گروه تجربی مجدداً 6 هفته بعد از زایمان مورد آزمون مجدد قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل های آماری از آزمون های تحلیل واریانس چند متغیره (manova)، اندازه های مکرر تحلیل واریانس، t گروه های وابسته و همچنین همبستگی پیرسون استفاده شد. ضمن این که تجزیه و تحلیل داد ها با استفاده از نرم افزار spss (نسخه 16) انجام گرفته و برای هر یک از آزمون ها میزان خطای نوع اول 0/05 در نظر گرفته شد. یافته ها نشان می هد؛ ثبات وضعیتی بدن زنان باردار با پیشرفت بارداری به طور معنی داری کاهش و بعد از زایمان افزایش می یابد (0/05>p). ضمن اینکه بین ثبات وضعیتی زنان باردار و تغییرات آنتروپومترک قبل و بعد از زایمان رابطه معنی داری یافت نشد (0/05<p). بر پایه یافته ها، تعادل در طی دوران بارداری کاهش یافته و این بی تعادلی به میزان کمتر تا شش هفته بعد از زایمان ادامه می یابد.
ناهید بیژه ابراهیم جوادی
پژوهشگر سعی دارد تا به بررسی میزان ترشح هورمون رشد متعاقب تمرینات با وزنه بر روی دستگاه بدنسازی در 14 نفر دانشجوی دختر غیر ورزشکار دانشگاه فردوسی مشهد با دامنه سنی 17 تا 25 سال که بطور داوطلبانه انتخاب شده اند بپردازد. پژوهشگر بر آن است تا میزان دقیق هورمون را مشخص نموده و به تجزیه و تحلیل آماری آن بپردازد.