نام پژوهشگر: علی محمدخورشیددوست
محمدرضا نیکجو شهرام روستایی
در محیط های ناپایدار بین شدت عوامل مورفوژنز و سایر حالات دینامیک اکوسیستم های طبیعی از قبیل پیدایش و تحول خاک ، پوشش گیاهی ، شرایط آبی و غیره تعادل پایداری وجود ندارد. دراین محیط ها وزنه کفه ترازوی تعادل عموما به نفع عوامل مورفوژنز می باشد. موجودات زنده گیاهی و جانوری و بویژه انسان به عنوان یکی از اجزای اکوسیستم در عین حالیکه در برخی موارد موجب تعادل مورفودینامیک حاکم بر محیط می شوند در تغییر شکل زمین نیز دخالت کرده و در سیستم مورفوژنز وارد می شوند . فرسایش خاک و تخریب دامنه ها یکی از فرایند هایی است که در نتیجه فعال شدن عوامل مورفوژنز در محیط طبیعی رخ می دهد. حوضه آبخیز بجوشن چای در آذربایجان شرقی به عنوان یکی از زیرحوضه های هیدرولوژیک و تیپیک اهر چای، به سبب شرایط ویژه محیطی خود، دائما تحت تاثیرعوامل بیوژئومورفیک قرار داشته و فرآیندهای فرسایشی درآن فعال می باشد.این تحقیق با انگیزه شناسایی عوامل بیوژئومورفولوژیک تاثیر گذار در فرسایش دامنه ای و تولید رسوب حوضه آبخیز بجوشن چای ، بررسی نقش و میزان تاثیر گذاری و نیز تحلیل روند تغییرات عوامل مذکور در طی دو مقطع زمانی 1372 و 1386 ، هدف گذاری گردیده است .برای به کمیت در آوردن متغیرهای تعریف شده ازمدل تجربی mpsiac استفاده شده و متغیر های بیوژئومورفیک درقالب عوامل مدل باز تعریف شده است .برای نیل به اهداف پژوهش ، ابتدا دو گمانه در قالب فرضیه های پژوهش تعریف شده سپس وضعیت منطقه از منظرعوامل نه گانه مدل شامل عامل زمین شناسی ، خاک شناسی ، آب وهوا ، رواناب های سطحی ، پستی و بلندی ، نحوه استفاده اززمین ، فرسایش سطحی و رودخانه ای مورد بررسی قرار گرفته است . بسته به اهداف پژوهش ، متغیر های بیوژئومورفیک موثر در فرسایش دامنه ای حوضه دردو قالب ژئومورفولوژی گیاهی (جوامع گیاهی موجود درعرصه های طبیعی مثل مراتع وچمنزارهای طبیعی و عرصه های غیر طبیعی مثل اراضی زراعی ، باغات و درخت زار ها ) و ژئومورفولوژی جانوری ( دام های بهره بردارازعرصه های طبیعی وغیر طبیعی وعوامل انسانی ) تقسیم بندی شده است . سپس براساس چگونگی تعامل بین این متغیر ها با پارامتر های درونی عوامل نه گانه مدل mpsiac ، امتیازات کمی لازم اختصاص یافته و مقدار فرسایش برآورد گردیده است . برای بررسی چگونگی توزیع فرسایش و تولید رسوب در سطح حوضه ، کل منطقه به 154 واحد همگن ژئومورفیک تقسیم و مقدار فرسایش در داخل هر واحد برآورد شده و در نهایت مقادیر برآوردی فرسایش در5 کلاس فرسایشی طبقه بندی و نقشه های فرسایشی حوضه در دو مقطع زمانی تهیه شده است . کلیه نقشه های خروجی در محیطgis و با استفاده از نرم افزارهای ilwis ، arcmap و arcview gisدر مقیاس 1:25000 تهیه شده است .نتایج بدست آمده از پژوهش نشان می دهد که : 1-متوسط تولیدرسوب برآوردی درواحدسطح حوضه درمقطع زمانی1372،571/43 تن درکیلومتر مربع درسال ودرسال 1386 ، 623/09 تن درکیلومترمربع درسال می باشد که نشان دهنده افزایش تولید رسوب درواحد سطح حوضه است. 2- از نظرمیزان مشارکت مستقیم و غیر مستقیم گیاهان و جانوران در تخصیص امتیاز فرسایشی به هر یک ازعوامل نه گانه مدل ، عامل استفاده از زمین به عنوان اصلی ترین عامل بیوژئومورفیک ( دارای تعامل مستقیم ) وعوامل جریانات سطحی ، فرسایش سطحی ، فرسایش رودخانه ای ، و عامل خاک به عنوان عوامل فرعی بیوژئومورفیک (دارای تعامل غیرمستقیم ) حوضه شناسایی گردیده وموردتجزیه وتحلیل قرارگرفته اند . 3- از نظروزن تاثیرگذاری عوامل نه گانه مدل ، عامل بیوژئومورفیک استفاده اززمین ، با وزن بیش از20 درصد ، مهم ترین متغیر موثر در درجه رسوب دهی واحد های همگن و عامل غیر بیوژئومورفیک آب و هوا از کمترین درصد تاثیر گذاری برخوردار می باشد . 4- بررسی روند تغییرات زمانی عوامل بیوژئومورفیک موثردرفرسایش واحد های همگن برحسب درصد تاثیر گذاری نشان می دهد که در سال 1372 ، عامل استفاده از زمین در رتبه اول و عوامل جریانات سطحی ، فرسایش سطحی ، فرسایش آبراهه ای و خاک در رتبه های بعدی قرار می گیرند در صورتیکه در سال 1386 به دلیل کاهش محسوس بارندگی سالیانه و نیزافزایش روندتخریبی حوضه ، عامل استفاده اززمین در رتبه اول و عوامل فرسایش آبراهه ای ، جریانات سطحی ، فرسایش سطحی وخاک در رتبه های بعدی قرار گرفته اند . 5- تجزیه و تحلیل روابط همبستگی چند گانه خطی وغیر خطی بین تولید رسوب به عنوان متغیر مستقل و عوامل بیوژئومورفیک به عنوان متغیر های وابسته و آزمون فرضیه های پژوهش با استفاده ازآزمون z نشان می دهدکه بین عوامل بیوژئومورفیک حوضه و فرسایش دامنه ای ، همبستگی بالایی وجود داشته ورابطه موجوددردو سطح احتمال 5 و1 درصدمعنی دار است . درضمن با گذر زمان و تغییر در وضعیت عوامل بیولوژیک حوضه ، رابطه بین تغییردرعوامل بیوژئومورفیک ومیزان فرسایش درسطوح احتمالات فوق معنی داراست بعبارت دیگر با استفاده ازآزمون فرضیات ، صحت فرضیه های تحقیق مورد تائید قرار می گیرد . نتیجه نهایی بدست آمده از تحقیق نشان می دهد که در بازه های زمانی کوتاه مدت ، عوامل بیولوژیک درفرایند فرسایشی حوضه به عنوان یکی ازمهم ترین فرایند های ژئومورفیک ، بیشتر از عوامل غیر بیولوژیکی مثل لیتولوژی و پستی و بلندی نقش ایفا می کنند . به عنوان مثال فعالیت های انسانی و بهره برداری های نادرست اوازمحیط طبیعی ازقبیل وارد ساختن دام مازاد برظرفیت مراتع ، تغییر کاربری اراضی، توسه بی رویه اراضی زراعی در دامنه های شیب دار ، جاده سازی در اراضی شیب دار و برداشت مصالح ساختمانی از بستر رود خانه ها وغیره باعث بهم خوردن تعادل طبیعی اکوسیستم طبیعی شده وفعالیت عوامل مورفوژنز را شدت بخشیده است . بنا بر این لازم است دربرنامه های توسعه ای سرزمین به این عوامل به عنوان عوامل تاثیرگذار آنی و زود بازده اهمیت بیشتری داده شود .
رضوان مرادی ونستان معصومه رجبی
چکیده: امروزه صنعت گردشگری، بی تردید یکی از مهمترین صنایع در جهان قلمداد می شود و در سالهای اخیر بالاترین رشد را به خود اختصاص داده است و بر اساس بررسی هایی که انجام گرفته می توان انتظار داشت که در آینده نیز این صنعت بیش از سایر شاخه های اقتصادی رشد و توسعه یابد. ژئوتوریسم که پدیده ای جدید در علوم زمین و توریسم است بخشی از صنعت رو به رشد جهانی است که توسط افرادی که خواهان فهم و درک بهتر و گسترده تر از محیط خود هستند حمایت و دنبال می شود. شهرستان ارومیه بهترین و مناسبترین موقعیت را برای توسعه این صنعت دارد که برای گسترش این صنعت نیاز به شناسایی هر چه کامل تر مناطق مستعد گردشگری و برنامه ریزی دقیق جهت امکان سنجی این مناطق به لحاظ توان ژئوتوریستی می باشد. هدف ازاین پژوهش شناسایی و معرفی پتانسیل های جذاب توریستی در شهرستان و کمک به رشد، توسعه و بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی مردم در این منطقه می باشد. برای دستیابی به این هدف در این تحقیق از مدل swot استفاده گردید که نتایج به دست آمده به شرح زیر می باشد: نتایج حاصل شامل 14 نقطه قوت، 11 نقطه ضعف، 8 تهدید و 14 فرصت برای حوزه ژئوتوریسم شهرستان ارومیه می باشد