نام پژوهشگر: مهدی ضیاءالدینی
منیره محمدپور مهدی ضیاءالدینی
از جمله مهم ترین آفات چوب خوار در ایران، که طی سال های اخیر به صورت آفت کلیدی درآمده است شب پره ی کرم خراط zeuzera pyrina l. (lepidoptera: cossidae) است. دوره ی لاروی بسیار طولانی و فعالیت مخفی لارو درون شاخه ها، مطالعه ی ویژگی های زیستی آفت در طبیعت و مبارزه با آن را بسیار سخت کرده است. شناخت ویژگی های زیستی آفت شناسایی راه های مبارزه با آن را آگاهانه تر و موثرتر خواهد کرد. هدف این تحقیق، مقایسه ی اثر 6 جیره ی غذایی مختلف بر روی ویژگی های زیستی این حشره بود. جهت تعیین برخی از ویژگی های زیستی حشره، تخم های هم سن، در شرایط آزمایشگاهی (دمای 2 ± 25 درجه سانتی گراد، رطوبت نسبی 10 ± 60 درصد و دوره ی نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی) پرورش یافتند و لاروهای هم سن، جهت تعیین طول کل دوره ی رشد و نمو، روی جیره های الف (شامل سویا، مخمر، آگار، پودر کامل شیر، ساکاروز، تفاله ی چغندر قند، اسید استیک و آب)، ب (شامل سویا، مخمر، آگار، کازئین، ساکاروز، تفاله ی چغندر قند، اسید استیک، آب و هموژنایز چوب سیب)، پ (شامل سویا، مخمر، آگار، شیر خشک، عسل، سبوس گندم، اسید استیک و آب)، ت (جیره ی پ همراه با جوانه ی گندم )، ث (شامل سویا، مخمر، آگار، پودر کامل شیر، ساکاروز، سلولز، ویتامین های c، e و آب) و ج (شامل سویا، مخمر، آگار، شیر خشک، عسل، خاک اره ی چوب گردو ، اسید استیک و آب) منتقل شدند. نتایج نشان دادند که در پرورش کرم خراط جیره ی غذایی پ باعث ایجاد کمترین دوره ی جنینی (31/0±5/12 روز) و دوره ی شفیرگی در شفیره های ماده (48/0±75/15 روز) می شود. هم چنین این جیره بیشترین وزن شفیره های نر (015/0±51/0 گرم) و ماده (033/0±85/0 گرم)، بیشترین تخم به ازای هر حشره ماده (12/80±760/545) و بیشترین تخم در اولین روز خروج و طول عمر بالای حشرات بالغ (10/1±94/10 روز در نرها و 94/0±20/7 روز در مادهها) را سبب می شود، ولی در مقایسه با بقیه ی جیره ها طول دوره ی لاروی نسبتاً بالایی (51/1±9/96 روز) دارد. با توجه به این خصوصیات جیره ی غذایی پ به عنوان بهترین جیره پیشنهاد می شود.
مرتضی کریمی محمدامین جلالی
شب پره پلنگی یا پروانه فری با نام علمی zeuzera pyrina l. متعلق به خانواده cossidae (=zeuzeridae) شب پره ای است که به گونه های بسیاری از درختان مثمر (سیب، گلابی، به و گردو) و غیرمثمر (افرا، بیدمشک، بید، نارون، بلوط و زبان گنجشک) حمله می کند. این آفت در آمریکای شمالی، اروپا و آسیا پراکنده است و 150 گونه گیاه میزبان دارد. این حشره در ایران از مهم ترین آفات گردو است که ویژگیهای خاص درخت گردو و ویژگیهای خاص زیستی و نحوه خسارت شبپره فری روی این درختان، سبب شده که کنترل آن تا حدودی غیر عملی و مشکل باشد. با توجه به این که یک گونه می تواند در مناطق جغرافیایی مختلف از لحاظ مرفولوژیکی، تفاوت داشته باشد و این تفاوت، ریشه در ژنتیک گونه دارد، شیوه کنترل آن را اختصاصی می کند. در این راستا تحقیقات زیادی بر روی شناسایی تفاوت بین جمعیت های یک گونه، انجام شده است. تکنیک های متداول برای ارزیابی تنوع جمعیتها، روش های مولکولی، مرفومتریک هندسی. مرفومتریک سنتی میباشند. در این تحقیق از پنج منطقه (شیروان، نیشابور، جغتای، اصفهان و رابر) روی میزبان گردو به منظور بررسی تنوع مرفولوژیکی پروانه ی فری جمعیت هایی از جنس ماده این پروانه جمع آوری گردید. سپس شکل و اندازه بال در میان این جمعیت ها با استفاده از روش مرفومتریک هندسی، مورد مقایسه قرار گرفت. بدین این منظور ابتدا 9 لندمارک در بال جلو و 7 لندمارک در بال عقب انتخاب شد. تعداد 70 تصویر مربوط به بال جلو و 72 تصویر مربوط به بال عقب با استفاده از 14 متغیر شکلی مرفومتریک هندسی (partial warp scores) در بال جلو و 10 متغیر شکلی در بال عقب مورد تجزیه به مولفه اصلی (pca)، تجزیه تابع تشخیص (dfa)، تجزیه متغیر کانونیک (cva) و تجزیه واریانس چند متغیره (manova) روی داده ها قرار گرفت. بررسی های مرفومتریک هندسی این جمعیت ها وجود اختلاف معنی دار را بین این جمعیت ها نشان نداد. این مطلب نشانگر این موضوع است که تفاوتهای موجود بین مناطق جغرافیایی با اینکه تفاوت هایی بین جمعیتها به وجود آورده ولی هنوز این تفاوتها به سطح معناداری نرسیده است و احتمالاً منابع ایجاد شباهت نیز روی این روند تأثیر گذار بوده است. همچنین آنالیز واریانس یک متغیره روی centroid size نشان داد که اندازه ی بال عقب در دو جمعیت اصفهان و نیشابور دارای اختلاف معنی دار می باشد. با توجه به اینکه متغیر اندازه بین جمعیتهای یک گونه از تأثیر پذیری بالاتری نسبت به بقیه متغیرها برخوردار است در این بین احتمالاً موثرترین فاکتور محیطی در بروز این تفاوت دما بوده است و البته بال عقب به علت نقش مهمی که در گرم نگه داشتن بدن حشره دارد در محیط با دمای کمتر رشد بیشتری داشته و احتمالاً این عامل باعث بروز تفاوت در بال عقب بین جمعیتهای مورد مطالعه بوده است. جهت تکمیل پژوهش موجود پیشنهاد میشود مطالعات مولکولی و مطالعاتی روی میزبانهای مختلف نیز روی جمعیتهای این آفت انجام شود.
امین مقبلی قرایی محمدامین جلالی
پسیل آسیایی مرکبات diaphorina citri kuwayama (hem.: psyllidae) یکی از آفات مهم مرکبات است که باعث انتقال باکتری عامل بیماری میوه سبز مرکبات میگردد. مدیریت موثر آفات علاوه بر تکنیکهای سنتی کنترل، نیازمند دانستن چگونگی میزبانیابی آفت و یا عامل کنترل بیولوژیک است. هدف از این پژوهش، تعیین پاسخ بویایی پسیل آسیایی مرکبات و پارازیتویید غالب آن به محرک های شیمیایی در سطوح اول و دوم غذایی بود. ابتدا زنبورهای پارازیتویید پسیل آسیایی مرکبات، جمع آوری و شناسایی گردید. اثر ترکیبات فرار برگهای سبز (glvs) و ترکیبات فرار القایی (hipvs) چهار رقم از مرکبات، شامل نارنج(citrus aurantium) ، لیمو مکزیکی(c. aurantifolia) ، پرتقال والنسیا کمپبل (c. sinensis) و گریپ فروت مارش (c. paradisi) و نیز ترکیبات فرار مراحل مختلف آفت، روی رفتار جهت یابی پسیل آسیایی و زنبور پارازیتویید آن بررسی گردید. زیستشناسی و پارامترهای تولیدمثلی پسیل آسیایی نیز روی رقمهای ذکر شده مورد مطالعه قرار گرفت. در ادامه اثر محرک های شیمیایی ساطع شده از هورمون های گیاهی اسید جاسمونیک، اسید سالیسیلیک، متیل سالیسیلات و ترکیب شبه فرومونی گاما- بوتیرولاکتون و نیز اسانس گیاه پونه سای بینالودی روی رفتار حشرات نر و ماده پسیل آسیایی مرکبات بررسی شد. دو گونه زنبور پارازیتویید شامل، (hym.:eulophidae) tamarixia radiata وpsyllaephagus procerus (hym.:encyrtidae) روی پسیل آسیایی مرکبات شناسایی گردید، که زنبور پارازیتویید p. procerus برای اولین بار از ایران و تغذیه این پارازیتویید از پسیل آسیایی مرکبات، اولین بار از جهان گزارش گردید. ترکیبات فرار برگ های سبز ساطع شده از لیموی مکزیکی، حشرات نر و ماده و گریپ فروت مارش، فقط برای حشرات ماده پسیل آسیایی مرکبات جلب کننده بود و دو رقم پرتقال والنسیای کمپبل و نارنج روی رفتار این آفت اثری نداشتند. ترکیبات فرار القایی ساطع شده از هر چهار رقم، حشرات ماده پسیل آسیایی مرکبات را به خود جلب کرد، اما فقط رقمهای لیمو مکزیکی و نارنج برای حشرات نر پسیل آسیایی مرکبات جلب کننده بودند. حشرات نر این آفت به طور معنی داری جلب محرک های شیمیایی ساطع شده از عسلک و نیز حشرات ماده هم گونه شدند. نتایج زیستشناسی و پارامترهای تولید مثلی هم مشخص کرد که بین مدت زمان رشد و نمو پنج سن پورگی، از تخم تا حشره کامل و نیز میانگین دوره قبل از تخم ریزی روی گیاهان پرتقال والنسیای کمپبل با سه گیاه دیگر، تفاوت معنی داری وجود دارد. درصد بقاء سنین پورگی روی لیمو مکزیکی بیشترین و روی والنسیای کمپبل کمترین بود. تعداد تخم روزانه و نیز کل تخم های گذاشته شده، روی رقم نارنج بیشترین و روی پرتقال والنسیای کمپبل کمترین بود. همچنین نتایج مشخص کرد که نسبت بالایی از حشرات ماده و نر پسیل آسیایی مرکبات در دزهای بالای هورمون های گیاهی و اسانس پونه سای بینالودی دور شدند. اما دزهای µg1 سالیسیلیک اسید و µg 01/0 متیل سالیسیلات و نیز دزهای 1 تا µg 1000 ترکیب شبه فرومونی، این آفت را به خود جلب نمودند. در مورد زنبور پارازیتویید هم نتایج مشخص کرد که فقط محرک های شیمیایی پوره های پسیل آسیایی و نیز پوره ها و حشرات کامل پسیل آسیایی به همراه برگ های گیاهان میزبان، حشرات ماده زنبور پارازیتویید را به خود جلب نمود.
مرضیه محمدپور مهدی ضیاءالدینی
در این تحقیق، برخی ویژگی های زیستی و رفتاری زنبور ooencyrtus pityocampae mercet (hym.: encyrtidae) از جمله میزان پارازیتیسم، طول دوره ی رشد و نمو، نسبت جنسی، طول عمر حشرات کامل، ترجیح تخم ریزی زنبور روی تخم های پارازیته نشده ی سن سبز پسته brachynema signatum jakovlev (hem.: pentatomidae) و تخم های سن سبز پسته که قبلاً توسط زنبورtrissolcus agriope kozlov & le (hym.: scelionidae) پارازیته شده بودند، و نیز میزان پارازیتیسم زنبورهای o. pityocampae وt. agriope در دوره های زمانی 24 و 48 ساعت در رهاسازی تنها، هم زمان (o. pityocampae+t. agriope) و متوالی (t. agriope?o. pityocampae) مطالعه شد. تمامی آزمایش ها در شرایط کنترل شده آزمایشگاهی (دمای 1±27 درجه ی سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و دوره ی نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی) انجام گرفتند. متوسط طول دوره ی تخم گذاری زنبور o. pityocampae، روی تخم های پارازیته نشده و پارازیته شده ی سن به ترتیب 68/0±45/14 و 9/0±21/16 روز به طول انجامید. بیشترین میزان تخم گذاری این گونه روی تخم های پارازیته نشده در روز سوم (01/0±27/39 تخم) و روی تخم های پارازیته شده در روز پنجم (71/1±34 تخم) مشاهده گردید. متوسط تعداد کل تخم های گذاشته شده توسط زنبور روی تخم های پارازیته نشده و پارازیته شده ی سن به ترتیب 30/4±45/122 و 39/3±64/55 عدد تعیین گردید. طول دوره ی رشد و نمو زنبور درون تخم های پارازیته نشده و پارازیته شده ی سن به ترتیب 07/0±68/11 و 05/0±47/13 روز اندازه گیری شد. نسبت جنسی (ماده به نر) زنبورهایی که از تخم های پارازیته نشده و پارازیته شده ی سن خارج شده اند، به ترتیب 2/4 به 1 و 5/1 به 1 تعیین شد. در مطالعه روی رژیم های غذایی مختلف بیشترین طول عمر زنبورهای ماده ی o. pityocampae در رژیم غذایی عسل (25/1±29/39 روز و 63/0±27/20 روز، به ترتیب خارج شده از تخم های پارازیته نشده و تخم های پارازیته شده ی سن) مشاهده شد. زنبور o. pityocampae از بین تخم های پارازیته نشده و پارازیته شده ی سن، تخم های پارازیته نشده را ترجیح می دهد و میانگین درصد پارازیتیسم در تخم های پارازیته نشده ی سن سبز، 68/5 برابر بیشتر از تخم های قبلاً پارازیته شده با زنبور o. pityocampae و 9/12 برابر بیشتر از تخم های قبلاً پارازیته شده با زنبور t. agriope است. با مطالعه ی میان کنش بین زنبورهای o. pityocampae و t. agriope، مشاهده گردید که زنبور o. pityocampae می تواند به طور محسوسی باعث کاهش جمعیت زنبور t. agriope گردد. در رهاسازی تنهای زنبورهای t. agriope و o. pityocampae میزان پارازیتیسم زنبور t. agriope بسیار بالاتر از زنبور o. pityocampae بود (به ترتیب 53/1±8/91 و 48/0±38/58 درصد). در حالی که در رهاسازی متوالی، میزان پارازیتیسم زنبور t. agriope به 61/0±90/28 درصد کاهش یافت. به طور کلی، آزمایش های انجام شده نشان داد که زنبور o. pityocampae، به دلیل داشتن ویژگی های بسیار مفید (همچون طول دوره ی رشد و نمو کوتاه، نسبت دخترزایی بالا، طول عمر طولانی، ترجیح تخم های پارازیته نشده نسبت به تخم های پارازیته شده) می تواند دارای پتانسیل مناسبی برای کنترل جمعیت سن سبز پسته b. signatum باشد.
سید جواد موسوی ندوشن محمد امین جلالی
بویایی روش مهمی برای ارتباط درون و بین گونه ای در حشرات است. از طرفی رفتار جنسی در حشرات گیاهخوار اغلب از راههای مختلفی با گیاهان میزبان خود تلفیق شده که این ادغام ممکن است به صورت تاثیر گیاهان میزبان در فیزیولوژی و رفتار حشرات آشکار شود. حشرات، طیف وسیعی از مواد فراری را که توسط گیاهان آزاد میشود، درک میکنند و از این مواد به عنوان علامتهایی برای جستجوی غذا، محلهای تخم ریزی و برای پیدا کردن سرپناه در برابر از دست دادن آب بدن و دشمنان استفاده می کنند. مواد شیمیایی که گیاهان میزبان آزاد میکنند، موجب کمک به حشرات گیاهخوار در تعین محلی میشود که قرار است در آن محل جفت گیری انجام شود به همین دلیل احتمال مواجه شدن با جنس مخالف افزایش مییابد. در این پژوهش، تاثیر مواد فرار عصاره قسمت های مختلف انار شامل برگ، پرچم، گل ، پوست و دانه ی میوه، روی رفتار حشرات نر و ماده باکره و هم چنین حشرات ماده جفت گیری کرده کرم گلوگاه انارectomyelois ceratoniae zeller, (lep.: pyralidae) ، از طریق مطالعات آزمایشگاهی بررسی و تعیین شد. عصاره گیری از قسمت های مختلف انار شامل برگ، گل انار، پرچم، دانه های رسیده و پوست میوه انجام شد. برای انجام آزمایش ها از عصاره هر یک از قسمت ها و نیز مخلوط عصارهها به صورت جداگانه استفاده شد. برای بررسی پاسخ رفتاری حشرات کرم گلوگاه انار به ترکیبات فرار گیاه میزبان و تاثیر بو ی عصاره های قسمت های مختلف انار روی حشرات نر و ماده باکره و حشرات ماده جفت گیری، از تونل پرواز (به طول180 و عرض و ارتفاع 60 سانتیمتر) استفاده شد. برای انجام آزمایش، حجم های 10، 50 و100 میکرولیتر از هرکدام از تیمارهای آزمایشی و با 20 تکرار حشره استفاده شد. مراحل پاسخ گویی حشرات درون تونل پرواز که شامل پرواز کردن (tf)، حرکت در خلاف جهت باد و تا 75 سانتی متر دورتر از محل رها سازی (uf)، پرواز تا 10 سانتی متر مانده به محل تیمار (cs) و تماس با تیمار (la) بود، به مدت سه دقیقه مشاهده و ثبت گردید. نتایج بیانگر این مطلب بود که حشرات به تمام تیمارها پاسخ مثبت دادند و تمام عصاره ها برای شب پره ها خاصیت جلب کنندگی داشتند ولی از بین تیمارها، تیمار مربوط به عصارهی پرچم بیشترین قدرت جلب کنندگی را برای شب پره های کرم گلوگاه انار داشت، و تنها عصاره ای بود که سبب فرودآمدن حشرات ماده روی عصاره شد (0001/0 p=، 5 df=، 37/98?2=). نتایج مربوط به زمان پاسخ گویی شب پره ها درون تونل پرواز طی سه مرحله ی پرواز کردن، پرواز تا نیمه تونل و پرواز تا نزدیکی منبع نشان داد که تیمار شاهد دارای بیشترین مدت زمان پاسخ گویی، نسبت به سایر تیمارها بود و بین عصاره ها نیز، تیمار پرچم با اختلاف معنی داری کمترین مدت زمان پاسخ گویی را داشت (05/0p <). با توجه به تفاوت در میزان جلب کنندگی عصاره پرچم با عصاره قسمت های دیگر انار، و نیز پاسخ سریع تر شب پره ها به این عصاره طی مراحل مختلف، شاید بتوان دلیلی بر انتخاب این عصاره به عنوان عاملی که موجب ارتباط بین حشره و گیاه میزبان می شود، به حساب آورد و احتمالاً به دلیل وجود همین ترکیبات فرار پرچم است که حشرات ماده در باغ به سمت پرچم جلب می شوند و روی آن تخم می گذارند
سیما پورخاتون علی علیزاده
این پژوهش با هدف تعیین یک رژیم غذایی جایگزین و تعیین اثرات آن روی پارامترهای رشدی سن سبز پسته (hem.: pentatomidae) brachynema signatum در مقایسه با رژیم غذایی طبیعی (زاروق) انجام شد. علاوه بر آن، اثر دزهای زیرکشنده ی آفت کش های فلونیکامید و لامباداسای هالوترین روی پارامترهای جدول زندگی سن سبز در شرایط آزمایشگاهی تعیین شد. همچنین پس از تعیین میزان lc25 دو آفت کش در آزمایشهای مقدماتی، آزمایشهای زیستسنجی برای تعیین پارامترهای جدول زندگی باروری حشرات ماده با تیمارکردن حشرات کامل و ثبت وقایع روزانه انجام شد. ترکیب لوبیا سبز، کپسول اسپند و مغز تخمه آفتابگردان بعنوان غذای جایگزین معرفی گردید. طبق نتایج حاصل از مقایسه جدول زندگی دو جنسی، بین طول عمر هر یک از مراحل رشدی حشرات پرورش یافته روی جیره غذای طبیعی و جایگزین، تفاوت معنی دار مشاهده نشد، ولی میانگین باروری حشرات ماده تغذیه کرده روی جیره جایگزین 02/12±48/196 (تخم) به طور معنی داری نسبت به باروری حشرات بالغ ماده تغذیه شده روی جیره طبیعی با مقدار 67/11±81/265 (تخم) کاهش نشان داد (t-test، 05/0p=). همچنین چهار پارامتر اصلی جدول زیستی، r، r0، t و ? برای جیره جایگزین به ترتیب 0031/0±0863/0 (ماده/ماده/روز)، 33/13±03/89 (ماده/ماده)، 536/0±987/51 (روز) و 0034/0±0901/1 (ماده/ماده/روز) و روی جیره طبیعی به ترتیب 0033/0±1023/0 (ماده/ماده/روز)، 56/17±75/128 (ماده/ماده)، 439/0±454/47 (روز) و 0037/0±1077/1 (ماده/ماده/روز) به دست آمد که در هر چهار پارامتر تفاوت معنی دار در سطح پنج درصد مشاهده گردید. میزان lc25 برای آفت کش فلونیکامید و لامبداسای هالوترین به ترتیب 693 و 1 میلی گرم بر میلی لیتر تعیین گردید. نتایج نشان داد بین طول عمر و میزان تخم ریزی حشرات کامل ماده b. signatum تیمار شده با دو آفت کش با شاهد از نظر آماری تفاوت معنی داری وجود دارد؛ ولی بین دو تیمار آفت کش هیچ تفاوت معنی داری مشاهده نشد. طول عمر و میزان تخم ریزی حشرات کامل ماده برای آفتکشهای فلونیکامید به ترتیب 43/3±60/29 روز و 38/12±37/83 تخم، لامبدا سای هالوترین 12/3±98/25 روز و 3/10±51/65 تخم و شاهد 86/1±52/56 روز و 06/28±16/264 تخم تعیین گردید. آفت کش لامباداسای هالوترین با دز کمتر، اثرات بیشتری را روی پارامترهای جدول زیستی سن سبز پسته نشان داد. بین پارامترهای جدول زندگی تیمار شاهد با دو تیمار آفت کش و همچنین بین دو تیمار آفت کش تفاوت معنی دار در سطح 5 درصد وجود داشت. چهار پارامتر اصلی جدول زیستی، r، r0، t و ? برای تیمار آفت کش فلونیکامید به ترتیب 00005/0±0687/0 (ماده/ماده/روز)، 0819/0±060/32 (ماده/ماده)، 176/0±518/54 (روز) و 00005/0±071/1 (ماده/ماده/روز)، روی تیمار آفت کش لامباداسای هالوترین به ترتیب 00005/0±0624/0 (ماده/ماده/روز)، 0575/0±729/22 (ماده/ماده)، 015/0±995/49 (روز) و 00005/0±064/1 (ماده/ماده/روز) به دست آمد. با وجود کاهش معنی دار باروری در جیره جایگزین، به دلیل نبود گزینه دیگری برای پرورش آزمایشگاهی این حشره در نبود علف های هرز میزبان، در حال حاضر این جیره می تواند جواب گوی نیاز ما باشد. با استفاده از این جیره غذایی پرورش سن سبز پسته در طول سال قطع نشده و حشره به دیاپوز نمی رود.
عزت علیزاده مهدی ضیاءالدینی
امروزه امنیت و سلامت غذایی با توجه به وجود بقایای آفت کش ها در محصولات کشاورزی اهمیت زیادی یافته است. پسته یکی از اقلام صادراتی است که سطح زیر کشت آن در سال های اخیر افزایش محسوسی داشته است و از ارزش اقتصادی بسیار بالایی برخوردار است. در این پژوهش میزان باقیمانده ی آفت کش های آمیتراز و کلرپیریفوس در پسته تازه و خشک در دو تیمار خندان و ناخندان از دو رقم اوحدی و اکبری انجام گردید. با استفاده از روش کچرز استخراج و خالص سازی آفت کش ها صورت گرفت و میزان غلظت آفت کش ها با دستگاه کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا انجام شد. نتایج نشان داد که میزان باقیمانده ی آفت کش آمیتراز در مغز پسته های رقم اوحدی تازه، تیمار خندان و ناخندان به ترتیب برابر 164/0 و 059/0 میلی گرم بر کیلوگرم تعیین گردید، که این مقدار به ترتیب 3/3 و 8/0 برابر بیشتر از میزان حداکثر مجاز (mrl) گزارش شده توسط کمیسیون غذایی کدکس می باشد. باقیمانده ی آفت کش آمیتراز در رقم اکبری تازه، تیمار خندان و ناخندان به ترتیب 044/0 و 019/0 میلی گرم بر کیلوگرم تعیین گردید،که این مقدار کمتراز mrl می باشد. همچنین نتایج میزان باقیمانده ی آفت کش آمیتراز در نمونه های خشک در تیمار های خندان و ناخندان نشان داد که میزان باقیمانده ی آفت کش در هر دو تیمار از دو رقم اوحدی واکبری کمتر از mrl می باشد. باقیمانده ی آفت کش کلرپیریفوس در نمونه های اوحدی تازه، تیمار خندان و ناخندان به ترتیب برابر 128/0 و 048/0 میلی گرم بر کیلوگرم تعیین گردید که این مقدار در نمونه تازه خندان 5/2 برابر بیشتر از mrl می باشد. این مقدار نمونه های رقم اکبری تازه، تیمار خندان و ناخندان به ترتیب 148/0 و 050/0 میلی گرم بر کیلوگرم تعیین گردید. در نمونه های خشک از رقم اوحدی، میزان باقیمانده ی آفت کش کلرپیریفوس در تیمار خندان و ناخندان، برابر 045/0 و 003/0 میلی گرم بر کیلوگرم بود. همچنین در رقم اکبری میزان باقیمانده به ترتیب برابر 019/0 و 004/0 میلی گرم بر کیلوگرم تعیین گردید. این مقادیر بدست آمده هم در تیمار خندان و هم در تیمار ناخندان کمتر از mrl می باشد. در مجموع باقیمانده ی این دو آفت کش ، بدون در نظر گرفتن نوع آفت کش، در تیمارهای تازه و خندان بیشتر از نمونه های خشک و ناخندان می باشد و چنین به نظر می رسد که با کاربرد معمول آفت کش ها در کنترل آفات پسته، در مصرف پسته های تازه و خندان باید دقت بیشتری نمود.
مهناز شعاعی علی علیزاده
به دلیل عوارض جانبی استفاده از آفت کش ها، مقاومت آفات به آفت کش ها، تمایل مصرف کنندگان از محصولات کشاورزی عاری از باقیمانده ی آفت کش های شیمیایی و هم چنین توجه به خطرات زیست محیطی آفت کش ها، موجب توسعه ی روزافزون روش های مبارزه ی غیر-شیمیایی و به ویژه مبارزه ی بیولوژیک با آفات شده است. یکی از دشمنان طبیعی مهم حشرات آفت، کفشدوزک hippodamia variegata goeze (col.: coccinellidae) می باشد. در این پژوهش، اثرات جانبی آفت کش ایمیداکلوپرید و صابون حشره کش دی اتانول آمید روی کفشدوزک h. variegata بررسی شد. تمامی آزمایش ها در شرایط کنترل شده ی آزمایشگاهی با دمای 1 ± 25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5 ± 70 درصد و دوره روشنایی 8 : 16 انجام شد. زیست سنجی حشرات کامل با استفاده از برج پاشش و روش اسپری انجام شد و از دز کشنده 25 درصد (lc25) برای تعیین اثرات جانبی آفت کش ها روی شاخص های زیستی، بقاء و تولید مثلی مراحل مختلف رشدی کفشدوزک مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد آفت کش ها به طور معنی داری سبب افزایش طول دوره ی رشدی مراحل نابالغ کفشدوزک شدند. تیمار های آفت کش در مقایسه با تیمار شاهد نرخ بقا را کاهش دادند. آفت کش ایمیداکلوپرید در مقایسه با صابون حشره-کش تبعات منفی بیشتری بر پارامترهای تولیدمثلی کفشدوزک h. variegata داشت و سبب کاهش میزان آن شد. نرخ خالص بارآوری و نرخ خالص زاد آوری برای تیمارهای ایمیداکلوپرید، صابون حشره کش و شاهد به ترتیب 06/229 و 29/145، 88/234 و 44/186، 39/296 و 95/245 بود. تعداد تخم به ازای هر ماده در روز و تعداد تخم های بارور به ازای هر ماده در روز، برای تیمار دی اتانول آمید به ترتیب 29/4 و 41/3 و ایمیداکلوپرید 06/4 و 58/2 بود. نرخ ذاتی افزایش جمعیت، برای آفت کش های ایمیداکلوپرید و صابون با مقادیر 006/0±136/0و 006/0±139/0 در مقایسه با تیمار شاهد با مقدار 006/0±156/0ماده به ازای هر ماده در روز به طور معنی داری کاهش نشان داد (05/0 < p). با در نظر گرفتن نتایج حاصل از این پژوهش چنین به نظر می رسد با کاربرد دز زیرکشنده ی آفت کش ها و ترکیبات گیاهی و انجام آزمایش های تکمیلی، بتوان در مدیریت تلفیقی آفات دز مصرفی آفت کش ها را کاهش و از این طریق کفشدوزک ها را برای کنترل بیولوژیک آفات محافظت نمود.
سمیه خسروی شستانی مهدی ضیاءالدینی
کنه ی تارتن دولکه ای (tetranychus urticae koch)آفتی پلی فاژ با دامنه ی میزبانی بسیار بالا است که از 150 گونه گیاه میزبان که دارای ارزش اقتصادی اند تغذیه می کند و به علت توانایی در بروز مقاومت به آفت کش ها همواره مورد توجه بوده است. یکی از شکارگرهای مهم کنه ی تارتن، کنه ی شکارگر phytoseiulus persimilis athias-henriotاست که امروزه در سرتاسر جهان برای کنترل کنه ی تارتن روی محصولات مختلف به کار می رود. کنه های شکارگر برای تعیین موقعیت طعمه ی خود از رایحه های القایی گیاه ناشی از گیاه خواری (hipvs) استفاده می کنند. به انگیزه ی بررسی نقش مواد فرار گیاه میزبان (glv,s) و مواد فرار گیاه ناشی از گیاه خواری (hipvs) و هم چنین مواد فرار طعمه ی درگیر در رفتار کاوشگری کنه ی شکارگر p. persimilis، این پژوهش با استفاده از یک بوسنج y شکل در آزمایشگاه انجام شد. تمامی آزمایش ها در دمای 1±25 درجه ی سلسیوس، رطوبت نسبی 60-80 درصد و دوره ی نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی انجام شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که کنه های شکارگر به صورت معنی دار به مواد فرار برگ های لوبیای آلوده به کنه ی تارتن دولکه ای جلب شدند. هم چنین آن ها به سمت مواد فرار کنه های تارتن دولکه ای و تولیدات قابل مشاهده ی آن ها نیز مقداری جلب شدند. کنه های شکارگر بین برگ های آلوده با کنه ی تارتن دولکه ای و برگ های آلوده بدون کنه ی تارتن دولکه ای (برگ های آلوده به کنه ی تارتن که کنه ی تارتن و تولیدات قابل مشاهده ی آن ها از روی گیاه حذف شدند) و هم چنین بین برگ های غیر آلوده و هوای پاک تفاوتی قائل نشدند. هم چنین کنه های شکارگر به سمت برگ هایی که به صورت مکانیکی به وسیله ی کاغذ سمباده خسارت دیده بودند جلب نشدند. این نتایج نشان می دهد که p. persimilis قادر است تا انواعی از مواد شیمیایی را از طعمه و برهم کنش طعمه-میزبان دریافت کند. در آزمایش دیگری پاسخ کنه های شکارگر به نمونه ی سنتزی متیل سالیسیلات (mesa)، به عنوان یک بخش مهم از مخلوط مواد فرار ساطع شده از گیاهان آلوده به کنه ی تارتن دولکه ای در 11 غلظت مختلف در رنج (002/0- 200) مورد بررسی قرار گرفت. مشاهده شد که متیل سالیسیلات کنه های شکارگر را در غلظت های 02/0 تا 20 میکروگرم جلب می کند. بیش ترین ترجیح برای کنه های شکارگر در غلظت 2/0 میکروگرم دیده شد و غلظت های 100 و 200 میکروگرم برای کنه های شکارگر دورکننده بودند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که استفاده از نمونه سنتزی متیل سالیسیلات باعث افزایش جلب و در نتیجه افزایش کنترل بیولوژیک کنه های آفت توسط کنه شکارگر p. persimilis می شود. هم چنین در پژوهش حاضر نقش تجربه در تغییر رفتار کنه ی شکارگر p. persimilis مورد بررسی قرار گرفت، نتایج آزمایش ها نشان داد که پاسخ کنه های شکارگر به مواد فرار ارتباط زیادی با ترکیب گیاه- طعمه ی مورد استفاده قبل از بلوغ دارد و هم چنین تجربه، ترجیح کنه های شکارگر را تغییر می دهد. هم چنین یادگیری کنه های شکارگر برای برقراری ارتباط بین تحریکات مثبت (طعمه ی گیاه خوار، کنه ی تارتن دولکه ای) یا تحریکات منفی (گرسنگی) با نشانه های شیمیایی ( رایحه های القایی گیاه یا ترکیبات فرار برگ سبز) مشخص شد.