نام پژوهشگر: کبری روشنفکر
مرضیه زارع زردینی کبری روشنفکر
داستان از قدیمی ترین قالب های هنری است که پیشینه ی بسیار کهنی دارد و انسان ها آن را به صورت گوناگونی برای هم بازگو کرده اند. داستان ، شامل رمان، داستان بلند، داستان کوتاه و غیره می باشد . داستان کوتاه قطعه ای تخیلی است که حادثه ی واحدی را، خواه مادی باشد خواه معنوی، مورد بحث قرار دهد.این قطعه ی تخیلی باید بدرخشد، خواننده را به هیجان بیاورد یا در او اثر گذارد. هر داستانی در برگیرنده ی عناصری است و شخصیت، یکی از عناصر مهم و جدایی ناپذیر داستان به شمار می رود، شخصیت ها روند داستان را به پیش می برند و رفتار و کنش آن ها، نقش اساسی در داستان دارد. با توجه به اهمیت این مسأله، در این تحقیق سعی شده است، دو مقوله شخصیت و شخصیت پردازی در 21 مجموعه داستانی یوسف سباعی، نویسنده و داستان نویس معاصر مصری مورد بررسی قرار گیرد. نگارنده در این پژوهش با روش تحلیلی(توصیفی) و با استقرای تام در تمامی داستان های کوتاه نویسنده، شخصیت های داستانی وی را مورد بررسی قرار داده است.نتیجه این پژوهش بیانگر این است که نویسنده، شخصیت های داستانی خود را با توجه به مضمون داستان ها انتخاب کرده است هم چنین از نگاه جنسیتی، مردان، قهرمان اصلی داستان بوده و زنان بر خلاف گرایش غالب داستان ها (مکتب رمانتیسم) در جایگاه بعدی قرار دارند. هم چنین نویسنده از هر دو شیوه ی مستقیم و غیر مستقیم برای شخصیت پردازی استفاده نموده است ولی استفاده از شخصیت پردازی مستقیم بیشتر از غیر مستقیم می باشد.
صدیقه زودرنج کبری روشنفکر
هنر و ادبیات اسلامی بیانگر نگرش اسلام به هستی و انسان است.این ادبیات سعی دارد مضمون و محتوایی برخاسته از جهان بینی اسلامی را که نگرشی شامل و همه جانبه به انسان و امور جهان دارد،در یک شکل هنری ارائه نماید.پیشگامان و نظریه پردازان ادبیات اسلامی مانند سید قطب،محمد قطب ،عمادالدین خلیل،نجیب الکیلانی و ... این مسأله را در آثار خود مطرح ساخته و توجه به آن را نیازی ضروری دانسته اند. پیشگامان نمایشنامه نویسی اسلامی معاصر همچون علی احمد باکثیر، عمادالدین خلیل،مصطفی محمود و احمد رائف نیز با الهام از نظریه ادب اسلامی و مورد توجه قرار دادن مفاهیم ،ارزش ها و اندیشه های اسلامی و احیای تاریخ اسلام به منظور بازخوانی مجدد میراث دینی به خلق آثار ابداعی در این زمینه اقدام کرده اند.در تحقیق حاضر با تبیین آراء نظریه پردازان ادب اسلامی در رابطه با شکل و مضمون نمایشنامه اسلامی ،بررسی آراء مخالفان آن ها و نیز بیان تفاوت های میان نمایشنامه های اسلامی و نمایشنامه های تعدادی از مکاتب ادبی غرب مشخص شد که تفاوت اساسی این نمایشنامه ها با نمایشنامه های دیگر مکاتب در مضمون و اندیشه آن ها است.از آن جا که چگونگی ارائه مفاهیم برخاسته از جهان بینی توحیدی، در نمایشنامه های ایدئولوژیک اسلامی امری حائز اهمیت است ،لذا جهت دست یابی به این مسأله ،عناصر هنری تشکیل دهنده ساختار نمایشی همچون طرح،گفت و گو،شخصیت پردازی ،صحنه پردازی و انعکاس درونمایه از طریق عناصر یاد شده ،در تعدادی از نمایشنامه های اسلامی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت.بنا بر بررسی های به عمل آمده ؛نمایشنامه های اسلامی،نمایشنامه هایی اندیشه محور به شمار می روند و مضامین برخی از نمایشنامه ها شبیه به هم و یا تکراری است. در این نمایشنامه ها علاوه بر حوادث اجتماعی- سیاسی معاصر ،حوادث تاریخی نیزبه منظور بیان غیرصریح مسائل روز جامعه و احیای دوره های درخشان تاریخ اسلام به کار گرفته شده است.در برخی از نمایشنامه های اسلامی ،توصیف ونقل حوادث توسط شخصیت ها بر عمل نمایشی غلبه یافته و تا حدودی سبب شباهت نمایشنامه به داستان گشته است .در میان قهرمانان نمایشنامه های اسلامی هم شخصیت های منفی و هم شخصیت های مثبت یافت می شود .شخصیت های زن نیز در این نمایشنامه ها-صرف نظر از نمایشنامه های عمادالدین خلیل – حضوری فعال دارند.گفت وگوی اشخاص در نمایشنامه های اسلامی غالبا به زبان فصیح بیان شده است.
شهرزاد امیرسلیمانی رقیه رستم پور
چکیده فارسی: علی محمود طه (1902م-1949م) شاعررومانتیک مصریست که ازبزرگان جماعت آپولو به شمار می رود.اودرطول زندگی کوتاهش ،توانسته باتالیف هشت دیوان وبه تصویرکشاندن گرایش رومانتیکی خود درآن به جایگاه قابل توجهی در میان شعرای عرب دست یابد . در واقع این تحقیق درصدد بررسی موضوعات رومانتیکی وتکنیکهای شعری رومانتیک درآثارعلی محمود طه است وهمچنین قصددارد تاعوامل موثردرشکل گیری این گرایش درعلی محمود طه را مورد کنکاش قرار دهد. علی محمود طه قبل ازسفربه کشورهای اروپایی بسبب ناکامی درعشق وسرگردانی دردنیا برای دستیابی به معشوقی نمادین ودستیابی به ارزشهای والایی چون کشف حقیقت ،قهرمانی،وهنروغیره ،آثاررومانتیسم دراوظاهرشده احساس غم وتنهایی میکند .امّا این گرایش رومانتیسمی بعداز سفرشاعربه اروپا و تاثیرپذیری ازادبیات اروپایی وفلسفه اپیکوریسم رنگی دیگربه خود می گیرد . شرایط زندگی علی محمود طه آثاراورا نیز تحت تاثیر قرارداد لذا شاعردرآثارخویش به مضامین شعری ای چون میل به مجهولات واسرار، طبیعت ، زن وعشق، غم واندوه، دین، تامّل گرایی ،انسانگرایی اهتمام ورزیده که درواقع بیانگرزندگی پرتلاطم شاعربوده وخبرازشرایط روحی نامساعد او می دهد. اوفقط درموضوعات شعری تحت تاثیر مکتب رومانتیسم نبوده بلکه توانسته درزمینه تکنیکهای شعری با ترجیح لفظ برمعنی وبا بکارگیری کلماتی ازحوزه غم وشادی وطبیعت وخیال وفلسفه، وبا ایجاد تصاویری خیال انگیزورویایی ازطریقه ادبای رومانتیک پیروی نموده وراه آنان رابپیماید.
رقیه رکنی کبری روشنفکر
فولکلور که به معنی شناخت عادات، رسوم، حکایت ها، باور ها، سرود ها، امثال و گفتار شفاهی مردم است، امروزه در حوزه علوم مختلف انسانی از جمله جامعه شناسی در شاخه های مختلف آن، تاریخ، روانشناسی، ادبیات، هنر و حتی ادیان مورد بحث قرار می گیرد. با توجه به پدیده جهانی سازی از سوی بلوک غرب، به نظر می رسد کاربرد فولکلور در ادبیات سرزمین های اسلامی از انتشار و وسعت بیشتری برخوردار شده و قوت بخشیدن به عناصر بومی، دغدغه بسیاری از شعرا و نویسندگان عرب زبان گردیده است. شعر معاصر فلسطین به واسطه شرایط سیاسی و اجتماعی خاص امروزین خود، از ویژگی هایی برخوردار است که تا حدودی آن را از دیگر سرزمین های عربی متمایز داشته است. یکی از مهمترین این ویژگی ها کاربرد عناصر فولکلور و فرهنگ عامیانه در شعر شاعران معاصر فلسطینی می باشد. احمد دحبور، توفیق زیّاد و سمیح قاسم با استفاده از حکایت ها، قصه ها و ترانه های عامیانه، ضرب المثل ها و اسطوره ها، در تلاشند مسأله گفتمان مقاومت را به طور جدی در بین مردم فلسطین و مخاطبان غیر عرب خود دنبال کنند. این تحقیق می کوشد به روش توصیفی- تحلیلی، با بررسی در دواوین شعرای نامبرده، تک تک عناصر فرهنگ عامیانه را در اشعار ایشان دنبال کرده و با توجه به تنوع این عناصر در شعر فلسطین، نتیجه بگیرد که احیای میراث فرهنگی، یکی از مهمترین پایبندی های شاعر معاصر برای مبارزه با مسخ هویت و تهاجم فرهنگی اعمال شده از سوی رژیم صهیونیستی می باشد. واژگان کلیدی: شعر مقاومت فلسطین، فولکلور، فرهنگ عامیانه، احمد دحبور، توفیق زیّاد، سمیح قاسم.
کبری ذوالفقاری کبری روشنفکر
چکیده: رویکرد تأملی، تفکر عمیق انسان در طبیعت ، ماوراء طبیعت، انسان و هستی او ست . این گرایش، درشعرمعاصرعرب بویژه بین شاعران ادبیات مهجر، عمق بیشتری پیدا کرده و شاعران مقاومت فلسطین نیز تحت تأثیر بحرانهای سیاسی و اجتماعی سرزمین اشغالی، مکاتب ادبی غرب و پدیده غربت و تبعید، به این گرایش روی آوردند. از بین شاعران فلسطینی، محمود درویش به سبب تجارب شعری و فرهنگ غنی، متأثر از طبیعت فلسطینی و تجارب دوران کودکی در اشغال سرزمین و مکاتب ادبی غربی چون سمبولیسم و رمانتیسم، دوری از وطن و حس انسان گرائی ، ژرف اندیشی را بویژه در مراحل پایانی زندگی خود، هر چه بیشتر با شعر همراه کرد . به طوری که دهه 90، دهه چشم اندازهای فلسفی درویش معرفی شد. او در سراسر شعرش بویژه در دواوین اخیر چون «جداریه»، «أثر الفراشه»، «لا تعتذر عما فعلت»، «کزهر اللوز أو أبعد»، «سریر الغریبه»، در موضوعاتی چون مرگ و زندگی، ذات انسانی، عشق و محبت و مسائل اجتماعی چون آزادی، عدالت و ظلم ستیزی، شیوه ی تأمل را پیشه کرد. شاعر در این تأملات، پیوسته در جستجوی ابزارهای هنری نوتر بود، او رمز، اسطوره های ادبی و تاریخی، بینامتنیت در شاخه های مختلف آن و سبکی ویژه بین شعر و نثر را به شکلی هنرمندانه به کار گرفته است. ریتم و موسیقی داخلی، گفتگوی داخلی و تکرار، از اسالیب زیبای شاعر در این دواوین است. این اشعار و موضوعات جهانشمول آن نه تنها به سطح ادبیات عربی بلکه به ادبیات جهانی نیز رسید. این پژوهش با روش تحلیلی – توصیفی به بررسی اشعار تأملی محمود درویش می پردازد.
نفیسه زمانی خلیل پروینی
علم معنی شناسی به بررسی روابط میان صورت های زبانی و پدیده های هستی و نیز صحت و سقم روابط موجود میان توصیف های زبانی و وضعیت امور در جهان خارج، بدون در نظر گرفتن گوینده ی کلام می پردازد. نقطه ی پیدایش این علم در جهان اسلام همزمان با نزول کتاب مقدس قرآن بوده است، علمای پیشین عرب به منظور درک زیبایی های معناشناختی این کتاب مقدس و اثبات معجزه بودن آن، به طور پراکنده در لا به لای آثار خود، به مباحث مختلف معنی شناسی روی آورده اند. در دوره ی معاصر، علمای عرب تحت تأثیر معنی شناسی نوین غربی به پژوهش در مباحث مختلف آن، در قالب علمی مستقل همت گماشتند. یکی از محققان برجسته ی این عرصه دکتر محمد محمد یونس علی است که با نگارش کتاب ارزشمند "المعنی و ظلال المعنی" گامی موثر در راستای پژوهش های نوین زبان شناسی برداشته است. این کتاب به علت در بر داشتن مباحثی نظیر: مقایسه کاربردشناسی میان علمای پیشین عرب و زبان شناسان جدید، دلالت مرکزی و حاشیه ای و مبحث قرینه ها در نحو، در نوع خود ممتاز قلمداد می گردد. همچنین رویکرد نقدی – تطبیقی کتاب از دیگر ویژگی های منحصر به فرد آن محسوب می شود که تا کنون در مطمح نظر پژوهشگران معاصر غربی و عربی قرار نگرفته است. گرچه مولف در بیشتر قسمت های کتاب از آراء و نظریات زبان شناسان غربی بهره برده، اما روی هم رفته در پی آن است که مسائل مختلف معنی شناسی را در میراث اصیل عربی اثبات نماید. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی کوشیده است تا پس از بررسی اجمالی معنی شناسی در زبان عربی و ترجمه ی کتاب، به معرفی نویسنده و بیان میزان ارتباط کتاب با منابع غربی و عربی بپردازد.
بی بی زهره غیاثی شهری کبری روشنفکر
جریان نوگرایی (مدرنیسم) و به دنبال آن پسانوگرایی (پسامدرنیسم) از مهمترین جریان های فکری قرون اخیر است که به دنبال شبکه پیچیده ای از تحولات در جهان پدید آمده است. بی شک هیچ هنرمند اندیشمند و ادیب بزرگی نمی تواند در انزوا و بدون توجه به چنین جریان هایی به آفرینش آثار خود اقدام نماید. ادبای عرب نیز از این جریان عظیم غافل نماندند. ابراهیم نصرالله شاعر و رمان نویس فلسطینی الأصل اردنی نویسنده ای متعهد و انقلابی است که همراه با جریان نوگرایی (مدرنیسم) و پسانوگرایی (پسامدرنیسم) و تحت تأثیر آن دو، آثاری جدید پدید می آورد. او بدون قطع نظر از گذشته و تعهدات انقلابی خود به مضامین و دستاوردهای نو نظر دارد. ابراهیم نصرالله با استفاده از مضامین مدرن، مضامین انسانی، فکری و فرهنگی و موضوعاتی چون وطن، ظلم، مرگ و خوشبینی از بحران وجودی که انسان امروز با آن مواجه است پرده برمی دارد. از جنبه ساختار رمان های ابراهیم از عناصر مختلف سایر فنون بهره می گیرند؛ لذا عنصر روایت در رمان، عنصر گفتگو در نمایش و عنصر روح در شعر حضور موثری در این رمان ها دارند و نشانه های زیبایی شناسانه در رمان های وی از عوامل مختلف شعری، نمایشی و سینمایی سرچشمه می گیرد. وی با کاربرد اشکال سنتی در عرصه ای جدید، تأثیر پذیری از سینما، کاربرد جدید تکنیک دیگرنمایی (قناع) در رمان و ورود به عرصه پسانوگرایی (پسامدرنیسم) به ایجاد تحول در فن رمان نویسی عربی اقدام می نماید. در خصوص نوگرایی در شعر، ابراهیم نصرالله با ایجاد تنوع در ساختار قصیده و استفاده از قالب های مختلفی از جمله؛ قصیده کوتاه، قصیده طولانی، شعر منثور، قصیده نثر و قصیده هایکو و با به کارگیری روایت و جلوه های تصویری در شعر و تغییر در موسیقی شعر به ساختار جدیدی از قصیده دست می یابد که به قصیده نصراوی مشهور است.
سیده اکرم رخشنده نیا کبری روشنفکر
هر متنی با دیگر متون در تعامل است و در حقیقت هر متنی ترکیبی از متون گوناگون می باشد؛این سخن پایه و اساس نظریه ای گردید که ژولیا کریستوا ناقد فرانسوی در دهه ی 60 قرن 20 میلادی آن را"intertextuality "یا التناص و به زبان فارسی بینامتنیت نامید. بینامتنیت با در نوردیدن مرزهای بین متون مختلف با نگرشی جدید ضمن توجه و اهتمام به نقش خواننده در خوانش متون بر اقتدار بی چون و چرا و یکه تازی متون خط بطلان کشید؛ چرا که متون در هر عصری با دیگر منابع معاصر یا قدیم خواه ادبی، اسطوره ای، تاریخی و به ویژه دینی ارتباط تنگاتنگ و مستحکم دارندکه یکی از مهمترین منابع دینی در این عرصه کارکرد داستانهای پیامبران می باشد. داستان انبیا(ع) دستمایه ی بسیاری از هنرهای جدید و قدیم گردید و به این ترتیب خود موضوعی میان رشته ای به شمارمی آید. ادبیات در دو شاخه نظم و نثر،فیلم، مجسمه سازی، تئاتر، نقاشی، ادیان،عرفان، جامعه شناسی و روانشناسی از جمله ی هنرها و علومی است که از پردازش به این موضوع غافل نبوده اند. انبیا اساسا به عنوان شخصیتهای مقدس، توجه بشر را به خود جلب کرده و صفات ویژه و مشترک آنها مخاطب را به تقدیس و پیروی فرا می خواند. دواوین شاعران معاصر سرزمینهای شرق عربی یکی از کانون های توجه به داستانهای قرآنی پیامبران است؛ به طوری که در دیوان (10) شاعر مورد مطالعه یعنی محمود درویش، سمیح القاسم، فدوی طوقان، بدرشاکرالسیاب، عبدالوهاب البیاتی، نازک الملائکه ، صلاح عبد الصبور، أمل دنقل، خلیل حاوی و نزار قبانی، 268 قصیده در کاربرد داستان (15)پیامبر الهی قابل مشاهده است و این بیانگر جایگاه گسترده ی کارکرد داستانهای پیامبران می باشد. در این رساله که با هدف بررسی جایگاه و تأثیر داستانهای قرآنی پیامبران(پیامبرانی که نامشان در قرآن ذکر شده است) در شعر معاصر شرق عربی از دیدگاه بینامتنیت تدوین شده است با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی کاربرد داستانهای پیامبران در دیوان (10) شاعر برجسته از (5)کشور شرق عربی مورد بررسی قرار گرفت که از جمله ی نتایج آن اثبات جایگاه گسترده ی داستانهای پیامبران، فراوانی کارکرد نمادین شخصیتهای انبیا(ع) و کارکرد معاصر آن است. واژگان کلیدی: بینامتنیت، نقد معاصر، زبان شناسی، داستانهای قرآنی پیامبران و شعر معاصر عربی
معصومه نعمتی قزوینی کبری روشنفکر
نقد اجتماعی یا جامعه شناسی ادبیات شاخه ای از جامعه شناسی هنر است که رابطه میان جامعه و ادبیات را مورد بحث وبررسی قرارمی دهد. به دیگر بیان نقد اجتماعی، مطالعه علمی محتوای اثر ادبی و ماهیت آن در پیوند با دیگر جنبه های زندگی اجتماعی است. از این منظر شعرنو عربی، بسترمناسبی است تا از رهگذر آن، بتوان میزان و نحوه ارتباط شعرمعاصر با شرایط اجتماعی وسیاسی را مورد نقد و ارزیابی قرارداد. شعر نو در عراق، از اواخر دهه پنجاه با صبغه ای رمانتیک پا به عرصه ظهور نهاده وپس از حدود یک دهه، به تأثیر از شرایط پس از جنگ جهانی دوم و نیز شکست اعراب از اسرائیل، در جهت واقع گرایی حرکت نمود. قرار گرفتن شعر نو در مسیر واقع گرایی به تدریج زمینه گرایش بیش از پیش شاعران نوگرا به مسائل اجتماعی وسیاسی را فراهم نموده و آن را به عنوان سلاحی ارزشمند در خدمت آرمان ها و اهداف جامعه خویش در آورد. شعر نوی عراق برای اولین بار به طور رسمی توسط شاعران برجسته جوانی همچون نازک الملائکه، بدرشاکرالسیاب، عبدالوهاب البیاتی و بلندالحیدری، قدم در عرصه شعر معاصرعربی گذاشته وپس از آن به یاری نسل دوم شاعران نوگرا همانند سعدی یوسف، در راه تکامل و اعتلای هرچه بیشتر به پیش رفت. مجموعه های شعری پنج شاعر برگزیده ای که از آنها نام برده شد بازتاب مسائل سیاسی واجتماعی جامعه عراق از آغاز نیمه دوم قرن بیستم است که در حوزه سیاست بازگوی مسائل مرتبط با سیاست داخلی، قومیت گرایی و استعمار ستیزی بوده و در حوزه اجتماعی بازتاب مسائلی همچون فقر وتضاد طبقاتی، مسائل زنان، فساد اجتماعی، گرایش به دین، هویت، جبرگرایی و آرمان شهر است که در نوع خود می تواند بیانگر حقایق بسیاری پیرامون جامعه عراق بوده وتصویر گویایی از وضعیت سیاسی اجتماعی عراق را در دوره زمانی مذکور به دست دهد. شعر نوی عراق علاوه بر محتوا، از جهت ویژگی های فنی و صوری نیز در جهت هماهنگی هر چه بیشتر با بسترهای اجتماعی حرکت نموده است. تصویرگری دقیق وخلاقانه، استفاده از اسالیب تلویحی(رمز واسطوره)، آمیختگی با انواع نثری همانند داستان و نمایشنامه، ایجاز، تکرار، سهولت در لفظ و گهگاه عامیانگی، مهمترین ویژگی های فنی شعر نوی عراق به شمار می آید. بنابراین می توان گفت شعر نوی عراق، شعری اجتماعی است که چه از نظر محتوا وچه از نظر شکل در جهت هماهنگی هرچه بیشتر با بسترهای اجتماعی حرکت نموده و از جنبه فرهنگی نیز سندی مهم و ارزشمند در باز ترسیم حقایق و وقایع جامعه عراق در برهه زمانی مذکور به شمار می آید.
مرتضی زارع برمی کبری روشنفکر
هم زمان با پدیدار شدن نیروهای شر، سلطه گر و خودکامه، انحصاری شدن قدرت تصمیم گیری، حمله به ارزش ها و هنجارهای پذیرفته شده و تضعیف آن ها، تجاوز به مرزهای سرزمینی دیگران با هدف اسارت و غارت، واژه ی پایداری در ذهن و روح انسان حق طلب آزادی خواه شکل گرفت. پایداری ریشه در میراث کهن بشری دارد. آن زمان که انسان قدم بر زمین نهاد؛ جدال بین خیر و شر آغاز گردید. میراث ادبی ملل هم از پایداری سرود و نوشت. اندیشگان، ادبیت و انسان گرایی از حوزه های مشترک این نوع ادبی بین تمدن های مختلف است. وجه اختلاف ادبیات پایداری از دیگر انواع ادبی در پیام و هدف آن است. بیان درد و رنج مردم قربانی جنگ، تهییج برای مبارزه، ستایش سرزمین، مبارزان، شهیدان و ایثارگران، طرح میراث بومی و اساطیر ملی برای زنده نگاه داشتن هویت سرزمین، افشاگری و بازگویی حقایق، آرمان گرایی و تقدیس آزادی، عدالت و صلح، اعتقاد به ظهور منجی و تحقق مدینه فاضله و اعتراض به افول یا نادیده گرفتن میراث مبارزان از ویژگی های بارز این نوع ادبی است. اشغال فلسطین از سوی رژیم صهیونیستی و حمله عراق به ایران دو نمونه بارز از پایداری انسان در برابر شرارت است. شاعر مقاومت فلسطین، «سمیح القاسم» و شاعران جنگ ایران، «سید حسن حسینی» و «قیصر امین پور»، هم دوش با دیگر مردم سلاح قلم را علیه دشمن متجاوز تیز کردند و با آفرینش آثاری گران سنگ، شعله قیام و ایستادگی برابر دشمن را در قلب ملت خود افروختند. پژوهش پیش روی ضمن مطالعه آثار شاعران مورد نظر به بررسی مصادیق مشترک و متمایز شعر پایداری فلسطین و شعر جنگ ایران می پردازد تا گوشه هایی از زوایای ناشناخته میراث ادبی دو کشور مقاوم را به ادبیات جهانی بشناساند و گامی هر چند اندک در بارور سازی مطالعات بین رشته ای بردارد. یافته های پژوهش نشان می دهد؛ ترسیم چهره رنج کشیده مردم، دعوت به مبارزه، بیان جنایات اسرائیل، و إلقا امید به آینده و ستایش وطن در اشعار سمیح القاسم و نفی تجاوز و خشونت رژیم متجاوز عراق و حامیان جهانی آن و بیان رنج و شکیبایی مردم و رزمندگان ایرانی در جنگ از مهمترین درونمایه های اشعار حسینی و امین پور است. در حوزه ی اندیشگان، قیام و منع تسلیم برابر دشمن، هویت قومی، فرهنگی، صلح، امید به آینده به عنوان وجه مشترک در اشعار شاعران مورد نظر است. در حوزه ی زبان نیز می توان به استفاده ی شاعران مورد بحث از زبان روایی، موسیقی مهییج، هنجارگریزی و توجه به ظرفیت های معنایی واژگان اشاره کرد. استفاده از صورخیال، رمز، اسطوره، نماد پردازی، زبان فاخر و ساختار حماسی اشعار را می توان از ویژگی-های مشترک سبکی شاعران مذکور دانست و از وجوه تفاوت نیز می توان به گستردگی بیشتر معانی مقاومت و تنوع سبک ها و اسالیب شعری سمیح اشاره کرد. شیوه کار توصیفی – تحلیلی - استقرایی و بر اساس اصول مکتب تطبیقی امریکایی (نقد جدید)، در دو حوزه اندیشگان و ادبیت خواهد بود.
پوران رضایی کبری روشنفکر
چکیده: نظام فکری هر انسانی از کودکی بنا می شود و ادبیات کودک در پی ریزی این شالوده ذهنی و رشد و باروری آن نقش مهمی دارد. این نوع ادبیات اگر چه دارای سابقه ای طولانی است. نگاه علمی به آن پس از قرن ها صورت پذیرفت. ادبیات کودکان از نیمه دوم قرن 19 حرکت روبه رشد خود را در سرزمین های عربی آغاز کرده است. درمیان کشورهای عربی مصر از پیشگامان عرصه ادبیات کودکان می باشدکه هم در حوزه نظری و هم در عمل آثار ارزنده ای عرضه نموده است. نبیل سلیمان سلیمان خلف متولد 1947 نویسنده معاصر مصری با نوشتن بیش از 20 کتاب برای کودکان در موضوع نمایش نامه، رمان و حکایات تلاش دارد تا در عرصه ادبیات کودکان گامی نو و موثر بردارد. وی سهمی انکار ناپذیر در گسترش حوزه ادبیات کودکان مصر دارد. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی برآن است جایگاه و ویژگی های سبکی و محتوایی نبیل خلف را با اتکاء بر داستان ها و نمایش نامه هایی که برای کودکان به نگارش در آورده است، بررسی نماید. نتایج به دست آمده در این پژوهش حاکی از آن است که نویسنده به طرح کمبودهای عاطفی کودکان در خانواده های مصری و پرورش عقلانیت کودک با طرح یکسری از سوالات وی را برای ورود به جامعه یاری می کند. از آن جایی که داستان ها و نمایش نامه ها برای کودکان نوشته شده است؛ نویسنده از زبان کودکان و با توجه به ظرفیت های زبانی کودکان می نویسد به عبارت دیگر بیانی قابل فهم و ساده دارد. نویسنده از خلال طرح شخصیت های داستان به دنبال تحقق صحیح هدف های تربیتی، اجتماعی و آموزشی در نسل نوپای مصر است. واژگان کلیدی: مصر، ادبیات معاصر، ادبیات کودکان،نبیل سلیمان سلیمان خلف.
یحیی عبید غلامحسین غلامحسین زاده
هیچ ملتی نیست که در ادبیات خود، از عشق، سخن نگفته باشد و داستانهای منثور و منظومی را در این باب، سامان نداده باشد یا احساسات عاشقانه خود را با شور و التهاب تمام، در قالب زیباترین واژه ها و جمله ها و اشعار نریخته باشد و قالب ها و اوزان مختلف ادبی را پدید نیاورده باشد؛ اما هیچ ملتی هم نیست که در نوع انتخاب معشوق و شیو? عشق ورزیدن خود، دقیقا همانند ملتی دیگر باشد. حتی آحاد یک ملت هم مانند یکدیگر عشق نمی ورزند و فراتر از آن، ممکن است یک انسان نیز در طول دوره های مختلف زندگی خویش، یکسان عشق نورزد. در نتیجه، نوع آفریدن مضامین عاشقانه، ناشی از نوع احساسات و عواطف جمعی یک ملت، در طول دوره های مختلف و مُعرِّف شخصیت ادراکی و احساسی آن ملت می باشد که آن نیز به نوب? خود، از اوضاع اجتماعی، فرهنگی، تاریخی، جغرافیایی و علمی آن ملت، نشأت گرفته است. این تحقیق، به شیوه توصیفی-تحلیلی به دنبال بررسی تطبیقی مضامین عاشقانه در چهار روایت عاشقانه فارسی (ورقه و گلشاه، خسرو و شیرین، شیخ صنعان و دختر ترسا و گل و نوروز) و چهار داستان عشق عُذری عربی (عروه و عفراء، قیس و لُبنی، سلاَّمه القِس و جمیل بُثینه) بر مبنای ویژگی های عشق عُذری از منظر ادبیات تطبیقی، بر اساس مکتب امریکایی است. نتایج به دست آمده از جدول ها- که ساختار و مضامین این حکایت ها در آنها بررسی تطبیقی شده است- حاکی از آن است که با توجه به فضای حاکم بر اغلب داستان های عاشقانه فارسی، رنگ حماسی با بار عاطفی درآمیخته است ولی در فضای داستانهای عشق عُذری عربی، فضا کاملاً تغزلی است، وجوه شباهت و اختلاف این دو مجموعه از نظر کارکرد شخصیت ها و درونمایه ها تفاوت چندانی ندارد امّا از نظر مضامین عاشقانه، نقش مایه ها و شیوه روایی، متنوع و تا حدودی متفاوتند. بارزترین مضامین عاشقانه در روایت های فارسی، یکطرفه بودن عشق در آغاز، ترس از رقیب، جنگ با عوامل بازدارنده از جمله رقیب به خاطر معشوق و بالاخره پیروزی عاشق بر عوامل بازدارنده و دست یافتن به وصال معشوق است. در حالی که در داستان های عربی، عشق از همان آغاز دو طرفه است، عاشق و معشوق از سخن چین می ترسند. به خلاف روایت های فارسی، در روایت های عربی عوامل بازدارنده، رقابت را به نفع رقیب به پایان می برد و سرانجامِ عاشق و معشوق جدایی و ناکامی است.
روح الله نصیری خلیل پروینی
با توجه به این واقعیت که نمایش در دوره معاصر وارد ادبیات عربی شده؛ لذا بررسی ظرفیت های نمایشی در نثر کلاسیک عربی چندان مورد توجه واقع نشده است این در حالی است که با مطالعه نثر کلاسیک عربی، با آثاری مواجه می شویم که ظرفیت ها و قابلیت های نمایشی فراوانی دارند. در این رساله، در صدد هستیم ظرفیت های نمایشی دو اثر کلاسیک ادبیات عربی – کتاب " بُخَلاء " و "مقامات حریری"- را بررسی کنیم. کتاب "بُخَلاء" نوشته جاحظ (در حدود سال 250 هـ.. ق) و "مقامات"، نوشته حریری (بین سالهای 495 تا 504 ه.ق)؛ حکایت هایی مستقل، کوتاه و طنزگونه دارند که ظرفیت های نمایشی – عناصر ساختاری درام و عناصر نمایشی – قابل توجهی در آنها وجود دارد. در ادبیات نمایشی و فنون درام نویسی، مقوله ای با عنوان نگاه و نگره به متون غیر نمایشی از قبیل: رمان، داستان و رویدادهای برجسته کتاب های کهن وجود داشته است؛ زیرا موارد ذکر شده، غالباً موضوع های مناسبی برای اقتباس نمایشی دارند. در این رساله با استفاده از روش توصیفی– تحلیلی، پانزده حکایت از بخلاء و نوزده مقامه از مقامات حریری ظرفیت-سنجی نمایشی شدند. عناصر نمایشی بخلاء به ترتیب فراوانی عبارتند از: موضوع، حادثه، حرکت، ساختار، شخصیت، مکان، گفتگو، زمان، درگیری، و عناصر نمایشی مقامات حریری به ترتیب فراوانی عبارتند از: موضوع، حادثه، شخصیت، گفتگو، مکان،حرکت، ساختار، زمان و درگیری.
آمنه خاکسار بلداجی کبری روشنفکر
هجا یا هجو نوعی از شعر است که در مقابل مدح قرار دارد و هنگامی نوشته می شود که شاعر قصد دارد خشم و نفرت خود را نسبت به شخص دیگری بیان کند. ناقدان سه نوع هجو ذکر کرده اند: هجای شخصی، هجای اخلاقی و هجای سیاسی. ویژگی ای که هجای سیاسی را از دیگر انواع هجو متمایز می کند این است که صاحب آن آرمان خود را در حزبی خاص یا طایفه ای خاص یا مذهبی خاص می بیند به این سبب با هر آنچه که با این آرمان در تعارض باشد خواه نقصی در حزب مقابل باشد یا ویژگی منفی به مخالفت بر می خیزد. قصیده ی سیاسی معاصر سعی دارد واقعیت های منحطی را که از هر سو ما را احاطه کرده اند مورد انتقاد قرار دهد. برخی از مخالفان عقب ماندگی و سقوط و شکست سعی دارند که دیدگان ما را بر این واقعیت ها بگشایند تا بتوانیم صورت واقعی این امور را ببینیم صورتی که از سوی رسانه های ملی و ادبیات ملی نادیده گرفته می شود. شرایط کنونی کشورهای عربی و شکست ها و عقب ماندگی های دول عربی برخی از شاعران را بر آن داشت تا به ابراز خشم خود پرداخته و سوریه نیز در این میان از این امر برکنار نبوده . نزار قبانی شاعر سوری که به نام شاعر زن شناخته شده است بعد از اینکه شکست عرب ها در سال 1967 را اقدامات خود را در زمینه ی هجو و نقد استبداد و نظام های عربی و سیاست های ناکارآمد آنان آغاز کرد و توانست عنوان شاعر ساست را به خود اختصاص دهد. شرایط دشوار زندگی در سوریه و زندان نیز منجر به شکوفایی قریحه ی شعری محمد الماغوط شد و با نوع جدید شعری اش که به شعر حر مشهور گشت هجای نظام دولت و حکومت را از سر گرفت و با به کارگیری سلاح طنز به انتقاد از ناکارآمدی سیاست های حکومتی و...پرداخت. این تحقیق سعی دارد هجای سیاسی معاصر را در سوریه با تکیه بر آثار نزار قبانی(1998-1923) و محمد الماغوط (2006-1934) مورد بررسی قرار داده و با جستجو در مضامین اعمال سیاسی دو ادیب و همچنین اسالیبشان با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلیبه نتایجی برسد از آن جمله تشابه زیاد در موضوعات مورد بررسی دو شاعر با اختلاف کم و تشابه برخی از اسلوب های شاعران با حفظ اختلافات اسلوبیشان. کلمات کلیدی: هجای سیاسی، سوریه، نزار قبانی، محمد الماغوط.
مرضیه زارع زردینی کبری روشنفکر
چکیده داستان از قدیمی ترین قالب های هنری است که پیشینه ی بسیار کهنی دارد و انسان ها آن را به صورت گوناگونی برای هم بازگو کرده اند. داستان ، شامل رمان، داستان بلند، داستان کوتاه و غیره می باشد . داستان کوتاه قطعه ای تخیلی است که حادثه ی واحدی را، خواه مادی باشد خواه معنوی، مورد بحث قرار دهد.این قطعه ی تخیلی باید بدرخشد، خواننده را به هیجان بیاورد یا در او اثر گذارد. هر داستانی در برگیرنده ی عناصری است و شخصیت، یکی از عناصر مهم و جدایی ناپذیر داستان به شمار می رود، شخصیت ها روند داستان را به پیش می برند و رفتار و کنش آن ها، نقش اساسی در داستان دارد. با توجه به اهمیت این مسأله، در این تحقیق سعی شده است، دو مقوله شخصیت و شخصیت پردازی در 21 مجموعه داستانی یوسف سباعی، نویسنده و داستان نویس معاصر مصری مورد بررسی قرار گیرد. نگارنده در این پژوهش با روش تحلیلی(توصیفی) و با استقرای تام در تمامی داستان های کوتاه نویسنده، شخصیت های داستانی وی را مورد بررسی قرار داده است.نتیجه این پژوهش بیانگر این است که نویسنده، شخصیت های داستانی خود را با توجه به مضمون داستان ها انتخاب کرده است هم چنین از نگاه جنسیتی، مردان، قهرمان اصلی داستان بوده و زنان بر خلاف گرایش غالب داستان ها (مکتب رمانتیسم) در جایگاه بعدی قرار دارند. هم چنین نویسنده از هر دو شیوه ی مستقیم و غیر مستقیم برای شخصیت پردازی استفاده نموده است ولی استفاده از شخصیت پردازی مستقیم بیشتر از غیر مستقیم می باشد. واژگان کلیدی: شخصیت، شخصیت پردازی، داستان کوتاه، یوسف سباعی
نسرین کاظم زاده کبری روشنفکر
چکیده "داستانک" یکی از شاخه های ادبیات داستانی است که در دهه هفتاد قرن بیستم در واکنش به برخی عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، همراهی با سرعت تکنولوژی در زندگی بشر و عدم اقبال خوانندگان به داستان ها و رمان های پر حجم و طولانی ظهور یافت. محمود شقیر (1941)، نویسنده معاصر فلسطینی با نگارش 4 مجموعه داستانک، یکی از پیشگامان و چهره های شناخته شده در این عرصه ی ادبی، در جهان عرب و به ویژه فلسطین به شمار می رود. وی هم چنین دارای آثار متعددی در حوزه های رمان، ادبیات کودکان، داستان کوتاه و نمایش نامه می باشد. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیلی - توصیفی به بررسی عناصر داستانی در مجموعه داستانک های محمود شقیر پرداخته است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که عناصر داستانک که در حقیقت همان عناصر داستان کوتاه است، با ایجاز و فشردگی بیشتری همراه است. هم چنین مهم ترین عناصر داستانک های شقیر را می توان در مضمون، شخصیت، گفتگو، پیرنگ و سبک دانست. سبک محمود شقیر ساده و روان همراه با اختصار، فشردگی، نماد، سرعت در روایت داستان، تشخیص، بینامتنیت، هنجار گریزی، تضاد و تناقض و جرأت در بیان واقعیت ها است. واژگان کلیدی: ادبیات داستانی، عناصر داستان، داستانک، محمود شقیر، ادبیات داستانی فلسطین.
یوسف پورحیدری عیسی متقی زاده
تسهیل نحو در عصر جدید حاصل شکوِه از دشواری نحو، کاربردی نبودن قواعد و حرکت های ضد فرهنگی در محو عناصر اصلی زبان یعنی اعراب و خط می باشد. دشواری نحو خود ناشی از پر و بال دادن قواعد نحوی به علّت اجتهاد و استنباط شخصی هر نحوی در این دانش و عدم مدیریت صحیح در جمع آوری اطلاعات نحوی بود. البته وجود قبائل مختلف با لهجه های مخصوص به خود، هم در این زمینه سهیم بود و شاید خودنمایی نحویان جدید در شناساندن خویش در بین دیگر نحویان نیز بیتأثیر نبوده باشد. از دیر باز تا کنون، دانشمندان زیادی با مشاهده این مشکلات، پا به عرصه تسهیل قواعد نحوی نهادند و پیشنهاداتی را برای هر چه آسانتر شدن قواعد، ابراز نمودند تا اینکه کار به فرهنگستان های زبان عربی کشیده شد که در آن، کمیته هایی به طور گروهی به کار آسان سازی نحو مشغول شدند. شوقی ضیف هم به عنوان یکی از اعضای فرهنگستان زبان و ادبیات عرب در کشور مصر، با تألیف آثاری به آسان سازی نحو روی آورد و طرح هایی بدین منظور به این فرهنگستان ارائه کرد. این پژوهش می کوشد به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی آراء تسهیلی شوقی ضیف بپردازد. وی بیشتر دیدگاههای تسهیلی خود را در دو کتاب « مدخل الردّ علی النحاه » و « تجدید النحو » بیان داشته است. آنچه که از تسهیل در نزد ضیف برداشت می شود، ادغام، انتقال و حذف برخی از قواعد است. کلید واژگان: پیچیدگی نحو، تسهیل نحو، تجدید نحو، ابن مضاء قرطبی، شوقی ضیف.
خدیجه ملا خلیل پروینی
فی العصر الحدیث اتجه النقد اتجاهات متعدده، فمن النقاد من اعتنی بالشکل و الجمال فی الأدب کغایه فی ذاته، فبذل جل اهتمامه للأسلوب، و منهم من اعتنی بمضمون الأثر الأدبی و ماوراء ظاهر الأدب و ربط الأدب بثقافات و علوم خارجه عنه من علم النفس و علم الاجتماع و التاریخ و الفلسفه و الإیدیولوجیات المختلفه . عزالدین إسماعیل، الأدیب و الناقد المصری (متوفی 2007)، صاحب أکثر من أربعین تألیفاً معظمها فی النقد الأدبی. و قد نشر فیها آراءه النقدیه التی جمعت بین الاتجاهات المختلفه من الجمالی و الاجتماعی و النفسی، و کذلک الاتجاهات المبنیه علی النظریات الحدیثه کنظریه التلقی و الخطاب و غیره. فی هذه الدراسه نحن بصدد الکشف عن آراء عزالدین إسماعیل فی ثلاثه اتجاهات و هی الجمالی و الاجتماعی و النفسی، و مدی تطبیق آرائه، و أخیراً مکانته فی النقد العربی الحدیث. و المنهج الذی نعتمد علیه منهج توصیفی- تحلیلی. فی الاتجاه الجمالی یفرق عزالدین إسماعیل بین الإستطیقا و الجمال بأن الأول علم خاص بالفنون فی حین أن الثانی لا یعتبر من العلوم. النقد المبنی علی الأول نقد موضوعی و النقد المبنی علی الثانی نقد ذاتی و هو یعترف بذوق عام موضوعی و ذوق خاص ذاتی. و فی الاتجاه الاجتماعی یعترف بحقیقه الالتزام و عدم الانفکاک بینه و بین الفن و فی الاتجاه النفسی فی الغالب یمیل إلی التفسیر النفسی للعمل الأدبی.
نورالدین پروین عیسی متقی زاده
للأدب فنونه المتنوعه وألوانه المتعدده فی مناحٍ مختلفه من الحیاه ، فمن فنونه البارزه التی لها حضورها فی الذهن ومکانه فی المجتمع فن الرثاء. وهو فن متداول فی الأدب العربی: شعره ونثره فی کل العهود وعلی امتداد الزمان، وهو مرتبط بالموهبه الأصیله والحس المرهف والوفاء الخالص، وله امتداده عبر مختلف العصور منذ العصر الجاهلی حتی عصرنا الحالی. .یُعدُّ الرثاء من أصدق ما عبّر عنه الشعراء وأبدعه الکتاب. فالرثاء من الفنون الشعریه المرتبطه بالنفس الإنسانیه ومن أصدقها تعبیراً عن الحزن والأسی والألم واللوعه. و قد برعت المرأه العربیه فی شعر الرثاء، وأجادت فیه حتی فاقت الکثیر من الشعراء. تعتبر الشاعره الکویتیه المعاصره سعاد الصباح من الرائدات المتمیزات فی شعر الرثاء فی العصر الحدیث؛ و تظهر رثائیاتها الشعریه من خلال دیوانها الشهیر «إلیک یا ولدی» الذی نظمته فی رثاء ولدها «مبارک» الابن الذی رحل عنها وهو ما یزال طفلاً. فقد کان الحزن هو الحاضر الأکبر فی نصوصها الرثائیه. و برعت الشاعره فی الصراخ نعیاً و بکاءً. ولذلک فقد هدفت هذه الرساله التی بین أیدیکم إلی دراسه دیوان «إلیک یا ولدی» الرثائی و ذلک فی ضوء المنهج الوصفی- التحلیلی، مع الاستعانه بالأسلوبیه «stylistics»التی تسعی إلی دراسه الهیکل البنائی للشعر و تحلیل أنساقه التی تکشف عن تنظیمه وفقاً للمستویات الصوتیه و الصرفیه و الترکیبیه و البلاغیه و تودی الی التمیز و التفّرد بین اعمال الأدباء عامه و الشعراء خاصه. والشاعره فی دیوانها تمتلک إمکانات تعبیریه تبرز الملامح العاطفیه والجمالیه. ومن النتائج التی توصلنا إلیها خلال هذه الرساله ، المهاره التی تتمتع بها الشاعره و قدرتها فی الکشف عن حاله الحزن الطارئ علیها و وصف حالها بصوره شفافه ملیئه بالمشاعر و الأحاسیس الحزینه من خلال أسلوبها الشعری؛ کما تعبّر عن عاطفتها الصادقه التی تجری علی لسانها و عما یختلج فی صدرها من المشاعر والحزن والتحسر الشدید. فهناک توازن مقصود بین عاطفتها و أسلوبها.
کاوه خضری کبری روشنفکر
تحاول هذه الدراسه من خلال المنهج الوصفی - التحلیلی و فی ضوء النقد الهرمینوطیقی أن تدرس قضیه الحبِّ فی شعر أدونیس. قد وصلت الدراسه إلی نتائج أهمُّها أنَّ مفهوم الحبِّ منثور فی بنیه شعر أدونیس، حیث لا نستطیع أن نتصوَّر شعره خالیاً من عاطفه الحبِّ. لأنَّ رساله الشاعر هی التغییر و الخلود، و الحبُّ وحده المکان الذی لا یأتیه الموت و من هنا فرویه الشاعر رویه ممزوجه بعاطفه الحبِّ بمختلف ألوانه. من بین الأنواع المختلفه من الحِّب، الحبُّ الإلهی و النرجسیه و الحبُّ الجسدی تکون أکثر وروداً فی شعر أدونیس، فی حین یأتی فی الدرجه التالیه الحبّ العفیف و من ثمَّ حبُّ الوطن. أمَّا بالنسبه إلی میزات شعر أدونیس الفنیَّه أُثبتَ لنا أنَّ الشاعر بوصفه شاعراً حداثیاً، یستخدم أدواتاً کالصوره الشعریه، الغموض، الرمز الأسطوری، التکنیک المسرحی و التکرار بصوره وصل فیها إلی ذروه الحذاقه.
علیرضا کاههء خلیل پروینی
ادبیات داستانی مصر در طی دوره های مختلف شاهد جریانهای متعددی بوده است و این امر منجر به ایجاد گفتمان های جدید و در نتیجه تحولات در محتوا و ساختار آن شده است. این تغییرات در سبک رمانهای مصری را می توان در درک تازه ی نویسندگان از شرایط بوجود آمده از تحولات سیاسی و اجتماعی هر دوره دریافت. پس از انقلاب سال 1952 به رهبری جمال عبدالناصر و پیدایش تغییرات سیاسی و اجتماعی، نسل جدیدی از نویسندگان رمان پا به عرصه نهادندکه در محافل ادبی به «نسل دهه ی شصت» معروف شدند. این گروه از نویسندگان با پیروی از رویکردهای نو، درصدد آن برآمدند تا با ایجاد سبکی متمایز، از سبک عمدتا کلاسیک داستان پردازان نسل گذشته فاصله بگیرند. از جمله این رویکردهای تازه می توان به دو جریان « واقع گرایی نوین» و «الهام گیری از میراث گذشته» اشاره کرد که توانست موضوعات جامعه را در قالب تازه ای بیان کند. از بارزترین نویسندگان این نسل که توانستند به روند این دو جریان کمک کنند و در آثار خود به آفرینش ساختار داستانی جدیدی دست بزنند؛ می توان از «صنع الله ابراهیم» که از رمان نویسان برجسته ی ِمنتسب به جریان اول است نام برد و نیز به «جمال الغیطانی» که در استفاده از میراث گذشته و تاریخ در آثارش توجه داشته اشاره کرد. دو رمان «ستاره اگوست» (1974) اثر صنع الله ابراهیم و همچنین «الزینی برکات» (1974) اثر جمال الغیطانی از مهمترین آثار داستانی آن دوره به شمار میروند که نوآوریهای داستانی در آنها نمود دارد. در رمان نخستین صنع الله ابراهیم توانسته است از طریق ساختار داستانی نو و متمایز، تصویر روشن و کاملی از اوضاع جامعه مصر در آن دوره به دست دهد. همچنین جمال الغیطانی در «الزینی برکات» به آفرینش ساختار داستانی جدیدی دست زده است که پیشنهادی تئوریک در هنر داستان نویسی مبتنی بر اهمیت الهام گیری میراث گذشته در نویسندگی است.
حسین حیدری نسب خلیل پروینی
از مهمترین مباحثی که در ادبیات معاصر عربی مطرح می شود مبحث فراخوان کهن الگو در شعر معاصر عربی است. این پژوهش در نظر دارد که به بررسی پدیده بکارگیری کهن الگو در شعر بلند الحیدری، و نقش این پدیده در خدمت به غنای شعر او و همچنین بررسی ویژگیهای فنی این پدیده بپردازد. منظور از کهن الگو در زمینه ادبیات همان داشته های فرهنگی است که در طول تاریخ در اندیشه مردمان شکل می گیرد و آیندگان آنرا از گذشتگان به ارث می برند. سر منشأهای این کهن الگو شش تاست که از مهمترین آنها می توان کهن الگوهای دینی و اسطوری و تاریخی را نام برد که به شاعر کمک میکنند تا اندیشه های خود را به صورت غیر مستقیم بیان کند. وقتی که در اشعار بلند الحیدری تامل می کنیم متوجه می شویم که کهن الگو حضوری چشمگیر در آن دارد، چرا که شاعر به اشکال مختلف با کهن الگو رابطه برقرار می کند. از جمله: پوشیدن نقاب شخصیتهای کهن الگویی یا در قالب تضمین اشعار بزرگان. و گاه دامنه ی این تعامل با کهن الگو به کهن الگوهای جهانی کشیده می شود مثلاً در زمینه شخصیتهای تاریخی یا اسطوری، آنگاه که شاعر از فرهنگ های جهانی برای رساندن مضامین معاصر به خصوص در زمینه بیان وضعیت عرب معاصر کمک می گیرد. فرایند بکارگیری کهن الگو نزد حیدری در بیان مضامین اجتماعی محصور نمی شود بلکه به بیان موضوعات سیاسی و عاطفی نیز کشیده می شود. این پژوهش به ما نشان می دهد که دو کهن الگوی دینی و اسطوری نقش بیشتری نسبت به کهن الگوهای صوفی و فلکلوری داشته اند. همچنین بیانگر این است که کهن الگوی بکار رفته در شعر حیدری در اغلب استعمالات خود حامل مضامین اجتماعی بوده است. ما در این پژوهش به بررسی جلوه های بکارگیری کهن الگو در شعر بلند الحیدری از دو منظر ساختار ی و مضمونی می پردازیم. و روش ما در این پژوهش روش وصفی-تحلیلی است. شعر معاصر عربی، فراخوان کهن الگو، سرمنشأهای کهن الگو، بلند الحیدری.
بهنام پناهی غفارکندی کبری روشنفکر
یعدّ کتاب «التحریر و التنویر» لصاحبه محمد الطاهر بن عاشور من أعظم کتب التفسیر فی العصر الراهن و فی جمیع العصور. هذا التفسیر هو تفسیر جامع عُنی علی وجه الخصوص بالبلاغه القرآنیه؛ و لقد اجتهد المفسِّرُ فیه أن یخرج عن المعهود و المألوف فی تناول کلام الباری سبحانه و تعالی بالتفسیر من جهه، و اعتبر الإیجاز و الإطناب من میزات الأسلوب القرآنی و خصائصه من جهه أخری. یعتمد ابن عاشور فی تبیین مواضع الإیجاز و الإطناب علی النظر المباشر فی الأسلوب القرآنی و یُظهر من خلالهما جلالَ الأسلوب القرآنی و جمالیاته الخاصه. و من بواعث اهتمام ابن عاشور بالإیجاز هی قیمه الإیجاز الذی یحمل فیه اللفظُ القلیل معان کثیره و یُعطی للألفاظ دلالات متنوعه. تهدف هذه الرساله إلی دراسه أسلوبَی الإیجاز والإطناب فی تفسیر «التحریر والتنویر» لابن عاشور علی ضوء المنهج الوصفی ــــــ التحلیلی، الذی یقوم علی تحلیل الآیات القرآنیه بعد استخراج شواهد من الإیجاز والإطناب فی التفسیر. ومن النتائج التی توصلت إلیها هذه الدراسه هی أنّ صاحب التحریر والتنویر التفت إلی مزایا الإیجاز والإطناب و دلالاتهما و أثرهما فی إثراء المعنی الذی تحمله الآیات القرآنیه. کما بیّن أحسن مواضع الإطناب فی القرآن الکریم نحو توصیف الأحوال بالتفصیل، و إراده إدخال الرعب فی قلوب المخاطبین. هذا التفضیل فی مواضع الإنذار تزید من إثاره العواطف و انتباه الأذهان إلی الزیاده فی الکلام. الکلمات الرئیسه: بلاغه القرآن، الإیجاز و الإطناب، ابن عاشور، التحریر والتنویر.
محسن بیگدلی صادق آئینه وند
امویان منسوب به «امیه بن عبدشمس بن عبدمناف» جزء خاندان های مهم در مکه بودند که پس از بعثت پیامبر(ص) رهبری مخالفان را در دشمنی با اسلام پیش گرفتند. امویان پس از ستیز طولانی با مسلمانان در فتح مکه تسلیم شده و جانشان را با بخشش پیامبر(ص) حفظ کردند. اما از آن پس به «طُلَقا» معروف شدند که بنا به سنّت اسلامی نمی توانستند به حکومت برسند؛ که البته در عمل و بنا به دلایلی پس از خلافت راشدین، قدرت را به دست گرفتند و نزدیک به یک قرن بر سرزمین های وسیع اسلامی حکومت کردند. در این رساله به حکومت امویان، به دو دلیل اشاره شده است؛ ابتدا نقش عوامل درون خاندانی امویان برای رسیدن به حکومت ـ با توجه به سوابق و تجربیات آنها در جاهلیت ـ بررسی شده؛ پس از آن به نوع الگوی مدیریتی امویان و عوامل مختلف در ساختار حکومت آنان پرداخته شده است. دوم نیز، به فرهنگ سیاسی حکومت اموی و تفاوت آن با فرهنگ اسلامی و فرهنگ جاهلی اشاره شده است. کلیدواژه ها: مؤلفه های فرهنگی، مؤلفه های سیاسی، اسلام، عصر جاهلی، امویان.
احمد حیدری کبری روشنفکر
الترجمه من أقدم و أهمّ الأنشطه التی مارسها الإنسان عبر التاریخ، فضلاً عن أهمیتها الکبیره فی نقل التراث الفکری بین الأمم و أثرها المدهش فی إنماء المعرفه الإنسانیه بین الشعوب المختلفه. فالبشر علی إختلاف جنسه ولونه و لسانه لم یجد بداً من اللجوء إلی الترجمه کحلّ وحید لإقامه علاقه سلیمه مع الآخر المختلف عنه لسانا وبیانا.تتبین لنا أهمیه الترجمه فی أن المترجم لا یقوم بنقل الألفاظ فحسب بل یلعب دور الوسیط لإقامه نوع من التوازن بین ثقافته القومیه و ثقافه لغه الهدف التی لها عاداتها و تقالیدها الخاصه،وهذا مما یثقل کاهل المترجم و یجعل مهمته صعبه ویزیدها تعقیدا؛ لأن الترجمه عملیه ذهنیه و فکریه تتطلب ذکاء من قبل المترجم؛ لأنه قد یستخدم أسالیب مختلفه عن الذی أتی به المولف فی نص المصدر لدواع عده منها : الإطار اللغوی و الثقافی والتاریخی، فالمرتکزات البیئیه والحضاریه والتاریخیه تشکل إشکالیه تعیق سبیل المترجم؛ بناءً علی هذا یجب علی المترجم أن یتحلی بموهبتین، الأولی : الإجاده اللغویه والموهبه الثانیه والاطلاع الوافی علی ثقافه لغه المصدر. العالم والمنظر الأمریکی نیومارک قد اقترح أسالیب متعدده فی کیفیه تعامل المترجم مع العناصر الثقافیه للغه المصدر،و نظریته من النظریات المقبوله فی الأوساط العلمیه لشمولیتها و احتوائها علی کل الطرق الممکنه حتی تتم عملیه نقل الثقافه بشکل صحیح. تهدف هذه الرساله من خلال المنهج الوصفی – التحلیلی و علی ضوء نظریه نیومارک،إلی دراسه و نقد ثلاث روایات لنجیب محفوظ تمت ترجمتها إلی اللغه الفارسیه.روایه اللص والکلاب اعتمدنا مترجمین (ترجمه بهمن رازانی عام 1380- ترجمه محبوبه بادرستانی 1390) و روایه الشحاذ ترجمه محمد دهقانی عام 1388 و روایه زقاق المدق ترجمه محمدرضا مرعشی پور عام 1378. تدل النتائج علی أن المترجمین کانوا موفقین غالبا فی نقل المفاهیم عبر استخدامهم الکثیر لأسلوب المرادف الثقافی والمرادف الوظیفی إلا أن عدم استخدامهم لأسلوب الثنائیات فی معظم الأحیان قد أدی إلی الغموض فی الترجمه.یجدر الإشاره إلی أن محمد دهقانی هو المترجم الأفضل لقله عیوبه فی نقل الخصوصیات الثقافیه.
امیر فرهنگ نیا کبری روشنفکر
نوگرایی به معنی طراحی آن چیزی است که سابقاً وجود نداشته است، و دارای ویژگی نو بودن و تازگی است، و از مهم ترین ویژگی های آن بیان مفهوم اجتماعی و فرهنگی زمانی است که در آن قرار دارد، که سبب شده برخی موافق و برخی نیز راه مخالفت با آن را در پیش گیرند، اولین ریشه های نوگرایی در ادبیات عرب را باید در ارتباط میان آن و ادبیات های دیگر با یکدیگر جستجو کرد؛ هرچند نوگرایی، به نوعی کنار گذاشتن سنت ها است، ولی به نوبه خود باعث ظهور شاهکار های متعددی در عرصه ادبیات شده است. ریشه های نوگرایی در ادبیات عرب را می توان در ادبیات شاعران مهجر، شعر نو و مجله «شعر» لبنان جست و جو کرد، که وجه مشترک همه آنها دلزدگی و برنتافتن اوضاع وقت بوده است؛ نوگرایی در شعر عرب را می توان از لحاظ قالب و محتوا مورد بررسی قرار داد، که از جمله جنبه های نوآوری در قالب آن، کنار گذاشتن وزن های سنتی شعر عربی و رهایی از قالب های وزن و قافیه و روی آوردن به وزن های جدید شعری از جمله، شعر نو و قصیده منثور است، همچنیین از لحاظ محتوا، شعر مدرن، ابزاری برای بیان احساسات درونی انسان، و همراهی با روح زمان، مسائل انسانی، میهن، بیان غربت، به کار گیری رمز، ابهام در دلالت واژگان و کثرت مضامین آن ها، فراخوانی شخصیت های تاریخی، دینی، حس آمیزی، و کاربرد رنگ ها است؛ در همین راستا برجسته ترین ویژگی های شعر نوگرای فلسطینی، انقلابی بودن و نگاه به آینده (آینده نگری) است که لازمه آن، آزادی، مقابله با دشمنان، مقاومت، دفاع از مردم، حفظ کرامت انسانی، و امید به واقعت بهتر «واقع گرایی آرمانی» است. این تحقیق ضمن به کارگیری روش توصیفی - تحلیلی در تلاش است این مفاهیم را در شعر محمد عزالدین المناصره که از پیشگامان نوگرایی در شعر فلسطینی به شمار می آید، مورد ارزیابی قرار داده، مضامین نوگرایی مانند فقر، موضوع زن، فساد، غم غربت، ظلم ستیزی، آرمان شهر را با مباحثی همچون خروج از اوزان سنتی عروض، قافیه و روی، شعر آزاد، شعر سپید و دیگر مباحث ساختاری موجود در شعر وی را بررسی و تبیین نماید.
محمد رحیم خالی زاده عیسی متقی زاده
تعتبر القصص الخیالیه والفانتازیه اللون المفضّل عند الأطفال والمهتمه لدیهم من فتره طویله، وهذه القصص ملیئه بالأحلام والأخیله التی یتم تخصیصها فی نفس الفتره الزمنیه التی کنّا أطفالا. والأدب الفانتازی هو تجسید للحلم الإنسانی فی شکل أکثر عمقا وکثافه. مع تزاید أهمیه الفانتازیا فی العصر الراهن، تأثر کثیر من الأدباء فی البلدان العربیه بأدباء الغرب حیث قاموا بکتابه القصص الفانتازیه، والقاص والکاتب المصری للأطفال أحمد نجیب من القصاصین العرب الذین لجأوا إلی الفانتازیا فی قصصهم، مستخدماً وسائل فن الفانتازیا فی مختلف مراحل کتابته القصصیه. تحاول هذه الدراسه من خلال المنهج الوصفی- التحلیلی إضاءه الملامح الفانتازیه بمجموعتین محدّدتین؛ قصه "مغامرات عقله الإصبع فی عمق البحار" وقصه، "الحصان الطیار فی بلاد الأسرار" من المجموعات القصصیه العدیده للقاصّ المصری أحمد محمود نجیب، الذی یعدّ علامهً ممیزهً فی أدب الأطفال فی البلدان العربیه؛ إذ استطاع علی مدار تجربه ممتده تکریسَ صوتٍ قصَصی خاصّ فی مستویَیه الجمالی والمضمونی، وقد تنوّعت تجربته الفنیهُ الکثیفهُ الإنتاج ما بینَ التنظیر فی أدب الأطفال، وکتابه القصص لهم تطبیقیا، فقصصه موجهه إلی الأطفال بشکل عام؛ الفتیات منهم و الفتیان. ویطمح البحث عبر دراسه المجموعتین القصصیتین دراسه تطبیقیه، إلی إلقاء الضوء علی الملامح الفنیه والمضمونیه التی نلحظ من خلالها تمیز احمد نجیب فی انتاجه، مما یوهل الکاتب لیکون فی مستوی رفیع بین کتّاب أدب الأطفال فی مصر بوجهٍ خاص، وکتّاب الأدب العربی بوجهٍ عام. من خلال هذه الدراسه قد وصلنا إلی أنّ هاتین القصتین احتوتا علی العدید من الأحداث والوقائع التی تسمح لمتلقی قصص الأطفال تنمیه دائره الخیال وتخطی العقل إلی ما وراءه؛ وبما کشف لنا أن أحمد نجیب قد تمکن بخلق الفانتازیا عبر التقنیات الخاصه. وعالم الفانتازیا والخیال الذی هو یبتکره فی أکثر قصصه، لا یبعد الأطفال عن الواقع، بل هو أکثر قرابه بعالمهم الحقیقی؛ لکن، رغم هذا التقریب فالاتجاه الفانتازی یشکل الأساس وهیکل أکثر قصصه ویهدف إلی توسیع مخیلات الأطفال وقدره إدراکهم. وما الذی یمیز أحمد نجیب عن سائر کتّاب قصص الأطفال هو تدریس بعض أعماله القصصیه فی المدارس والجامعات.
فاطمه اکبری زاده کبری روشنفکر
رمان به عنوان نوع ادبی ویژه، دارای قابلیت های فراوانی است که امکان طرح افکار و موضوعات زیادی را فراهم می سازد. زنان نیز از این نوع ادبی بهره برده¬اندتا دنیای خاص خود را در تخیل ادبیبسازند. از این¬رو برای مطالعه آثار ادبی زنان، نقد فمنیستی ظهور کرد؛ البته این رویکرد در نقد و تحلیل متون دارای شیوه روشن و واحد و مستقلی نبوده و همواره از رویکردها و نظریات مختلفی در نقد و تحلیل بهره می¬برد. به نظر می¬رسد نظریه باختین در نقد رمان یعنی "گفتگومندی" و "چند آوایی" کارکرد زیادی در نقد و تحلیل آنار زنانه داشته باشد؛ به طوریکه تحلیل متن رمان بر اساس رویکرد باختینی بر پایه بررسی روابط گفتگومند درون متن، بدون اتکاء به اسباب بیرونی سازنده آن صورت گیرد. بر همین اساس، وی رمان چندآوا را بهترین نوع رمان می داند که دموکراسی بر آن حاکم است و هر صدا جایگاه زبانی و اندیشگانی مستقل دارد و با سایر صداها و صدای نویسنده در روابطی گفتگومند وارد می شود. لذا این تحقیق در نظر دارد تا "مکالمه گری زنانه" را در دو رمان زنانه عربی (ذاکره الجسداثر احلام مستغانمی) و فارسی (چراغ¬ها را من خاموش می¬کنم اثر زویا پیرزاد ) به صورت نقد تلفیقی یعنی جمع میان نظریه چند آوایی باختین و نقد فمنیستی به شیوه توصیفی- تحلیلی در حوزه مطالعات تطبیقی بررسی کند و چند¬زبانی و سبک رمان زنانه را در چارچوب ساختار درونی متن واکاوی و همچنین عناصر کارناوال در رمان نیز به عنوان نمونه دیگر رمان چند آوا نیز استخراج نماید. نتایج نشان می دهد این دو نویسنده بر اساس رویکرد فمنیستی¬شان در متن، ویژگی چندزبانی را در سطوح مختلف رمان متجلی ساخته¬اند. مستغانمی استراتژی های روایتی مختلف را در بیان ایدئولوژی های مختلف در موضوع زن و میهن به کار می برد و عوامل کارناوالی و دوگانه های متضاد را برای نشان دادن آوای های مختلف در رمان به¬کار می¬گیرد و به سوی رمانی با ویژگی¬های رمان چندآوا حرکت می-کند؛ اما پیرزاد رمانی با ویژگی¬های زنانه در زبان و محتوی شکل می¬دهد ولی در متن تنها یک ایدئولوژی را تأکید می¬کند وعلی رغم این¬که آواهای زنانه دیگری را در کنار آوای راوی در دنیای کارناوال رمان انعکاس می¬دهد اما در نهایت رمانی تک¬آوا ایجاد می¬کند.
ناهید علی پور کبری روشنفکر
چکیده خلافت عباسی به واسطه ی مدت زمان طولانی حضور در جهان اسلام، دست خوش حوادث بسیاری گشت. در این راستا خلفای عباسی، خصوصاً آن دسته از خلفایی که از اندک تدبیر و هوشیاری برخوردار بودند، برای تحقق هرچه بهتر اهدافشان، یعنی کسب قدرت بیشتر و یا تثبیت خلافت تلاش نمودند. این امر در دوران شکوه عباسیان یعنی عصر نخست مشهود می باشد. برخی دیگر از خلفا، که در دوران ضعف دستگاه خلافت، حضور داشتند تنها به تابعیت اسمی جامعه مسلمین از خود، اکتفا نمودند. این امر رفته رفته، جایگاه خلافت را به عنوان یک مقام رسمی در دنیای اسلام متزلزل ساخت. از بین خلفای عباسی، کسانی هم بودند که در دوران بحرانی توانستند با بهره گیری از شرایط موجود و دست زدن به اقدامات مناسب، به خواسته های خود جامه ی عمل بپوشانند. از جمله خلفایی که به این شکل عمل نمود، «الناصرلدین الله» می باشد. او کارهایی در حوزه های مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی صورت داد، تا هم بتواند شکوه از دست رفته ی خلافت را بازگرداند و هم اینکه با قدرت و صلابت هرچه بیشتر حکومت نماید. وی یکی از راه های رسیدن به این مهم را در امور مربوط به مذهب دید، که البته این مسئله جدای از سایر حوزه ها خصوصاً سیاست نبود. خلیفه درجهت دست یابی به اهداف خود سعی نمود تا آنجا که ممکن بود از گروه های مختلف بهره گیرد. این عمل خلیفه را می توان در نزدیکی به گروه های مختلف مذهبی، اجتماعی و حتی سیاسی به وضوح مشاهده نمود. چنانکه علاوه بر گروه های مذهبی مختلف چه شیعی و چه سنی و سایر اقلیت های مذهبی، از گروه های اجتماعی مانند فتیان و همچنین گروه های سیاسی(سلجوقیان، خوارزمشاهیان، غوریان و...) استفاده نمود. وی در طول حکومت نسبتاً طولانی اش _حدوداً پنجاه سال_ تاحدودی توانست به واسطه ی اعمال سیاست هایی که به کاربست به خواسته هایش در کوتاه مدت دست یابد. اما گذشت زمان و حوادثی که برجامعه ی اسلامی تحمیل گشت، نشان داد که نه تنها خلیفه در ایجاد وحدت و احیای قدرت خلفای عصر اول موفق نبوده، بلکه با برخی اعمال خود زمینه های سقوط دستگاه خلافت عباسی را فراهم نمود. کلید واژه ها: عباسیان، سیاست مذهبی،خلیفه الناصرلدین الله، اقلیت های مذهبی، گروه های سیاسی_اجتماعی
حامد پورحشمتی کبری روشنفکر
یعتبر الموتیف عنصرا بنائیّا فی النصوص الأدبیّه ویتجلّی فی العلامات والدلالات الّتی یمکن أن یعی من خلالهما الشاعر الرموز والصور الشعریّه ویزید من خلابتها الجمالیّه. إنّ دراسه موتیفات المقاومه فی شعر سمیح القاسم ومحمود درویش مع الإشاره إلی الدلالات والصور الکامنه فی أشعارهما تساعد معتمده علی المنهج الوصفیّ - التحلیلیّ علی تحلیل نصوصهما الشعریّه وفکّ رموزهما، وتکوّن حصیلهً دالّه علی أنّ الموتیف فضلا عن أهمیّته البالغه فی قصائدهما یمنح المتلقّی مفتاحا یفتح به الأفکار الکامنه وسواء أیکون اسما أو فعلا أو جمله؛ إنّما هو یتحوّل إلی نقطه مرکزیّه تحوم حولها مضامین أشعارهما
زهره ناعمی کبری روشنفکر
چکیده ندارد.
هومن ناظمیان کبری روشنفکر
چکیده ندارد.
مجید حقیقت قره قشلاقی کبری روشنفکر
چکیده ندارد.
فرشته کنجوریان خلیل پروینی
چکیده ندارد.
بهنوش اصغری محمد فاضلی
نحویان برای حروف، معانی مختلفی ذکر می کنند که از میان آنها یکی و بعضاً دو تا، معنای اصلی به شمار می آیند و بقیه معنای مجازی آن حرف محسوب می شوند. آنها علت کاربرد حروف را در معنای مجازی بر اساس قاعده تضمین توجیه می کنند. بلاغیون نیز علت کاربرد حروف را در این معانی با جاری نمودن استعاره تبعیه در حرف و یا فعل همراه آن توجیه می نمایند؛ امّا ذکر تضمین و یا استعاره به تنهایی گویای اغراض نظم قرآنی و لطائف آن نیست و تنها تلاشی است در جهت تصحیح کاربرد های حروف جر با فعلهایی که ظاهراً نمی بایست با آنها همراه می شده اند. مسأله ای را که در این رساله در صدد حلش بر آمدیم آنستکه حروف جر گاهی در معنای اصلی خود و گاهی در معانی مجازی به کار می روند. این موارد در بلاغت جملات نقش عمده ای را ایفا می کنند. همچنین در آیات قرآن کریم بسیار دیده می شود که متعلَّقها با حرف جری که برای آنها در اصل وضع نشده، به کار می روند. تشخیص حقیقت یا مجاز بودن معانی حروف جر و ارتباط این حروف با متعلقهایشان از جمله دستاوردهای این رساله بوده که با هدف فهم دقیق تر مفاهیم قرآنی انجام پذیرفته است. این تحقیق بر اساس استقراء تام و دقیق به صورت گسترده و طبقه بندی شده در کل قرآن کریم صورت گرفته و رابطه حروف جر با سلسله جنبانهایشان یعنی متعلقها از افعال و مشتقات آنها مشخص شده و آمارگیری از تعداد به کارگیری هر معنا برای حروف جر به صورت تفکیکی در کل قرآن انجام پذیرفته و رسم نمودارها و جدولهای در خور هر بخش برای تبیین بیشتر دستاوردها آورده شده است. همچنین در این رساله به کشف لطائفی پرداخته شده که حروف جر در آیات قرآنی ایجاد نموده اند و نقشهایی را که حرف جر موجود در آیات ایفا کرده اند تبیین نموده ایم تا به دلیل اصلی جایگزینی حروف به جای یکدیگر در قرآن کریم پی بریم.
مجتبی کریمی سکه روانی کبری روشنفکر
تحولات سیاسی و اجتماعی اواخر سده ششم هجری در قلمرو حکومت عباسی، زندگی اجتماعی و فرهنگی عربها را در ابعاد وسیعی دگرگون کرد. شاعران و نویسندگان این دوره همگام با سایر مردم و شاید بیشتر از آنها تحت تاثیر این تحولات قرار گرفته وجود اضطراب در آثار ادبی این دوره به دلیل تشنجات سیاسی - اجتماعی است . در این میان شعر به دلیل بی مهری حاکمان عچم نسبت به شاعران سیر نزولی و انحطاط را در پیش گرفت ، از این رو شاعران سعر خود را منحصر در بازی با الفاظ و صنایع ادبی نموده، از آوردن معانی بکر و تازه غفلت ورزیدند. با تمام این اوصاف شاعران بزرگ و نامداری نیز در این دوره به ویژه در مصر و شام یافت می شد. ابن نباته مصری از جمله این شاعران بزرگ می باشد. وی در دیوان خویش بیش از هر چیز به مدح پرداخته است و شاید این انتخاب ریشه و در فقر و فلاحتی داشته که بیشتر شاعران این دوره با آن دست به گریبان بوده اند. ابن نباته، خسته از اوضاع اجتماعی، از ابزار ارادت و محبت نسبت به پیامبر اکرم (ص) غافل نماند و بهترین اشعار خود را به مدح آن بزرگوار اختصاص داد. در واقع همین مدایح است که به وی اعتبار خاصی در میان شاعران این دوره بخشیده است . مدایح نبوی ابن نباته مسائل و حوادث تاریخی - اسلامی مهمی چون داستان معراج و معجزات پیامبر را شامل می شود. سایر فنون شعری ابن نباته از ابتکار و نوآوری بسیار کمی برخوردار می باشد و او غالبا در اسلوب و مضامین از پیشینیان تقلید کرده است . به کارگیری صنایع مختلف ادبی به ویژه ایهام از مهمترین ویژگیهای فنی اشعار ابن نباته به حساب می آید، و این از آن روست که آرایه های ادبی نقش مهمی را در ادبیات آن روزگار ایفا می کرد.
محمد گودرزی کبری روشنفکر
متنبی و احمد شوقی دو شاعر پرآوازه قدیم و جدیدند که عنوان امیرالشعرائی، آندو را با یکدیگر قرین ساخته و هماره ژرف نگران نقاد را مفتونانه یا منفورانه به این تلاقی مشغول داشته است . این دو شاعر در هر وادی از ادب که گام نهاده اند همانند یک روح در دو پیکره عمل کرده اند، با این تفاوت که سرشاخه های درخت تنومند اندیشه متنبی روی به زمین و میل به زمین و میل به خودنمایی برفراز تپه های "صلصال من حما مسنون" را دارند اما شاخساران برافراشته حکمت احمد شوقی روی به آسمان و آرزومند طیران با روح الهی اند. این تحقیق بر آن بوده است که به نقد و تحلیل مقایسه ای اشعار حکمی این دو بزرگ حکیم بپردازد تا از این رهیافت علاوه بر تبیین دیدگاههای هر دو، این نتیجه بدست آید که اندیشه احمد شوقی تا چه میزان متاثر از افکار و اندیشه های متنبی بوده است .
معصومه ملکی کبری روشنفکر
تاریخ معاصر ، وامدار مردان و زنانی است که قلم و کلام را به خدمت گرفتند تا روشنگر اندیشه تاریک بشر در پس قرون وسطی باشند ، نواندیشانی که تحجر را در الوان مختلف آن نپسندیده با دیده ای باز و حقیقت بین ، قافله سالار کاروان هدایت گشته اند ، آنها از تاریکیها هراسیدند و هراس را از دلها راندند. در تاریخ تمدن و فرهنگ معاصر مصر عایشه عبدالرحمان ملقب به بنت الشاطی نقطه عطفی است که در عرصه ادبیات به عنوان نویسنده مسلمان شیوه واقع گرایی را سرلوحه نوشتار خود قرار می دهد. او ادیبی روشنفکر است که در تنویر افکار جامعه به خصوص زنان می کوشد و سعی دارد جامعه عرب را به اتحاد جهانی فرا خواند ، وی خواهان صلح ، عدالت ، رفع تبعیض نژادی ، گفتگوی تمدنها و آزادی ملتهای مظلوم فلسطین ، الجزایر ، مراکش و ... از سلطه استکبار می باشد . ادبیات وی ادبیاتی پخته و اجتماعی است که دارای نثری شیوا، ساده و به دور از تکلف و دارای مضامین والای انسانی است .
عبیر جادری کبری روشنفکر
امین الریحانی از ادبان برجسته و متعهد لبنانی سالهای (1940-1876) متولد فریکه روستای کوچکی در بخش میانی لبنان می باشد.اندیشه و تفکر و توجه به مضامین انسانی چون بنای جامعه جهانی و آرمانی، آزادی، مبارزه با جهل و تعصب و در حیطه تفکر سیاسی و قومی، تلاش برای وحدت کشورهای عربی از او چهره ایی ادیب و اندیشناک، توانا و متعهد نمایانده است.عمده ترین آرمان ریحانی ایجاد امپراطوری متحد و قدرتمند عربی است که از علم و فناوری زمانه کاملا برخوردار بوده در عرصه تمدن جهانی آرا و نظراتی داشته باشد، وی به طور جدی و عملی فعالیتهای سیاسی وسیعی در راه نیل به استقلال کشورهای عربی و پیش از آن مبارزه با استبداد عثمانی صورت داد از این رو او را ادیبی سیاست پیشه باید بشمار آورد که ادب را در خدمات سیاست قرار داده است. ریحانی رسالت خویش را در دفاع از آزادی و حقوق ملت عرب، به ویژه ملت فلسطین قرار داد و قلم خویش را در پیکار با صهیونیسم بکار گرفت.ریحانی در زمینه ادب نیز، پیشتاز حرکت و تجدد گرایی است وی نوگرایی را در عرصه ادب عربی با مطرح ساختن شعر سپید وارد ساخت و جانی تازه به کالبد ادب دمید، او بیشترین تاثیر را در تجدید شعر معاصر عرب داشت.با ورود شعر سپید به حیطه ادب عربی فصلی نوین در تاریخ ادب گشوده شد که بعدها ادیبان برجسته ایی چون جبران خلیل به تاسی از وی این راه را ادامه دادند و ادبیات عرب را با آثار پزیبای خود پربارتر ساختند.
صلاح الدین عبدی کبری روشنفکر
واقعگرایی از مکاتب مهم فکری و هنری اروپاست که قصد دارد پرده از روابط پدیده ها بردارد و پدیده ای را با درنظر گرفتن روابط علی و معلولی آن تبیین کند. مکتب واقعگرایی بعد از رمانتیسم شکل گرفت. این دو مکتب دارای عناصر مشترک هستند و در حقیقت رمانتیسم مقدمه و زمینه پیدایش واقعگرایی است. مهمترین مسئله در واقعگرایی تحلیل پدیده هاست . در این مکتب ابتدا به مسائل فنی و هنری توجه نمی شد ولی با گذشت زمان این مساله نیز در نظر گرفته شد. گرایش به واقعگرایی در ادبیات داستانی مصر بیشتر انگیزه های سیاسی و روشنفکری داشت و چیزی که در این میان بسیار اهمیت داشت توجه به واقعگرایی انتقادی بود یعنی بیان مثبت از حرکت واقعیت و انتقادی علیه شرایط بد موجود است. نجیب محفوظ از چهره های مطرح در داستان نویسی معاصر عرب می باشد و از طلایه داران، رمان نویسی در مصر محسوب می شود وی مساله داستان نویسی واقعگرایانه را بطور جدی مطرح ساخت و وجود آن را نیاز مردم مصر دانست و بخوبی توانست از پس این امر برآید. وی سرانجام موفق به دریافت جایزه نوبل در سال 1988 گردید.
صبری جلیلیان کبری روشنفکر
شعر به عنوان یکی از مهمترین نمادهای ادبیات در دوران معاصر، نوآوری ها و تحولات فراوانی در لفظ و معنا به خود دیده است، مفاهیم جدید در آن وارد گشته و چارچوب های ظاهری و لفظی تغییر یافته و گسترده تر گشته است. نوگرایی در شعر معاصر دارای پرچمداران و هواخواهانی در سرزمین های مختلف عربی بوده است.جمیل صدقی الزهاوی یکی از مهمترین پرچمداران نوگرایی در عراق محسوب می شود.