نام پژوهشگر: سعید حسامپور

قراءه نقدیه فی قصه یوسف النبی علیه السلام فی القرآن الکریم علی أساس مقترح الزمن لجیرار جینت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  نادیا دادپور   حسین کیانی

زمان یکی از مهم ترین عناصر در روایت شناسی است. پژوهشگران فراوانی در این زمینه به نظریه پردازی پرداخته اند. ژرار ژنت در کتاب «گفتمان روایت» الگویی در تحلیل زمان ارائه داده است. ژنت در الگوی پیشنهادی خویش معتقد به سه رابطه ی زمانی میان زمان متن و زمان داستان است: 1- نظم و ترتیب: ( پاسخ به پرسش«کی»)، 2- تداوم : (پاسخ به پرسش «چه مدت»)، 3- بسامد: ( پاسخ به پرسش«چند وقت یک بار»). نظم جایگاه های زمان پریشی داستان را تعیین می نماید و به بررسی گذشته نگرها و آینده نگرها می پردازد. در بخش تداوم شتاب داستان مورد توجه قرار گرفته، نوع آن مشخص می گردد. این پژوهش عنصر زمان را در داستان یوسف پیامبر در قرآن کریم بررسی می کند. ابتدا پس از بررسی مبانی نظری پژوهش در فصل دوم و تبیین آن در فصل سوم به بررسی عنصر زمان با توجه به الگوی پیشنهادی ژرار ژنت می پردازد. و أنواع زمان پریشی ها را در این داستان مشخص می نماید. همچنین ازفرم های تداوم زمانی؛شتاب مثبت وشتاب منفی در داستان یوسف پیامبر علیه السلام رونمایی میکند و تأثیر این فرم ها رادر پیشبرد زمان داستان بیان می دارد. در نهایت نیز ابعاد بسامد داستانی و جلوه های گوناگون آن را در داستان یوسف پیامبر علیه السلا را بازیابی می کند. نتایج بدست آمده از بررسی زمان در این داستان نشان می دهد که این داستان روند گاهشمارانه ای را طی می کند با این وجود زمان پریشی های گذشته نگر و آینده نگر با انواع گوناگونشان در آن به چشم می خورند. حضور این زمان پریشی ها تضمین کننده انسجام معنایی این داستان بوده اند. دو فرم شتاب مثبت (فشردگی و حذف) را می توان در سرتاسر داستان یوسف پیامبرعلیه السلام مشاهده کرد. واحدهای توصیفی کارکردهای متفاوتی در داستان یوسف علیه السلام می یابند. آنها گاه پیشبرنده و گاه کندکننده حرکت داستان اند؛ گاهی نیز دلالتی دو وجهی پیدا می کنند. صحنه های نمایشی که بارزترین شکل آنها گفت و گو است در داستان یوسف علیه السلام عامل پیشبرده زمان داستان هستند. بسامد چند محور بیشترین نوع بسامد است. بسامد تک محور و بسامد بازگو نیز در داستان یوسف علیه السلام دیده می شود. بررسی زمان در داستان یوسف پیامبرعلیه السلام در برجسته سازی یکی از جنبه های اعجاز داستانی قرآن کریم موثر بوده است

تحلیل عناصر زیبایی شناختی در اشعار فرخی یزدی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  علمدار زینت پور   اکبر صیادکوه

میرزا محمد فرخی یزدی از شاعران پرآوازه ی معاصر است که در بین هم عصران خود در حوزه ی غزل سرایی به دلیل آوردن ترکیبات تازه و آمیختن آن با مضامین سیاسی سرآمد بود. فرخی بی مهاباتر از سایر روشنفکران با زبان شعر به مبارزه علیه استبداد رضاخانی پرداخت. از نظر فکری سوسیالیست مآب و طرفدار کارگر و رنج بر است. او بیشتر غزل سراست و سیمای واقعی خود را در غزلیاتش انعکاس داده است. وی در میان شاعران قدیم، بیشتر از سعدی و مسعودسعد بهره برده است، هر چند اثر تقلید در اشعارش آشکار نیست، محتوای غزلیات او را اغلب مسائل سیاسی و اجتماعی دربرمی گیرد. از آنجا که میزان و شیوه ی استفاده ی شاعران از صور خیال در ارائه ی هنری آثار آنان تأثیر فراوان دارد، در این پایان نامه قصد بر آن بوده است که میزان و شیوه ی بهره مندی فرخی یزدی را از این امکانات هنری بررسی نماییم و به شگردهای هنری وی بپردازیم. این پایان نامه در 4 فصل و یک نتیجه گیری تدوین گردیده است: فصل نخست با عنوان مقدمه و کلیات که به مباحث مقدماتی برای ورود به متن اصلی پژوهش اختصاص یافته است و موارد زیر را در بر می گیرد: 1- مقدمه، 2- اهمیت پژوهش، 3- اهداف پژوهش، 4- مروری بر تحقیقات پیشین، 5- روش تحقیق. فصل دوم به نگاه اجمالی بر زندگانی و ویژگی غزلیات فرخی اختصاص یافته است. در فصل سوم، نگاهی مختصر به بیان و بدیع دارد. فصل چهارم که اصلی ترین بخش پایان نامه است، به بررسی بن مایه های زیبایی شناسی در غزلیات فرخی پرداخته ام. فصل پایانی رساله هم به نتیجه گیری اختصاص یافته است.

بررسی عوامل مرتبط با گرایش مخاطب به سبک های شعری معاصر و کلاسیک (مطالعه ی موردی دانشجویان دانشگاه شیراز)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  احسان مختاری   سعید حسامپور

سلیقه، انتخاب، علاقه و گرایش مفاهیمی تعیین کننده در زندگی انسان هستند؛ هر کس در انتخاب های پیش رویش سلیقه ای دارد که ممکن است با سلیقه ی دیگران متفاوت باشد. گاه آدمی از دلیل علائق و گرایش های خود آگاه است و گاه گرایش هایی را درون خود دارد که از دلیل آن ها بی اطلاع و یا کم اطلاع است. بوردیو معتقد است که سرمایه ی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هر کس بر گرایش های او در زمینه های مختلف از جمله آثار ادبی تاثیر دارد. اهمیت دادن به بررسی عوامل مرتبط با گرایش ادبی مخاطبان می تواند به شناخت نحوه ی پراکندگی مخاطبان سبک ها و در پی آن به پی ریزی سیاست های فرهنگی کمک کند. در این پژوهش با هدف تشخیص عوامل مرتبط با گرایش مخاطبین به سبک های شعری کلاسیک و معاصر با تکیه بر نظریه ی کنش بوردیو به بررسی فرضیات مطروحه می-پردازیم. روش این پژوهش، از لحاظ برخورد با داده ها کمی است. اجرای تحقیق با روش پیمایش، و گردآوری داده ها نیز با ابزار پرسش نامه ی محقق ساخته انجام گرفته است. نمونه ی پژوهش 445 نفر دانشجو بوده است که به روش نمونه گیری طبقه بندی انتخاب شده اند. نتایج نشان می دهند که متغیرهای مصرف رسانه های خارجی، نوع رشته ی تحصیلی و سرمایه ی فرهنگی بیشترین ارتباط را با متغیر گرایش شعری داشته اند. در این میان متغیر مصرف رسانه های خارجی 0??/0 ، نوع رشته تحصیلی 0?0/0 و سرمایه ی فرهنگی 0??/0 از تغییرات متغیر وابسته (گرایش شعری) را تبیین نموده اند. این متغیرها در نهایت بر روی هم توانسته اند ?0?/0 از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نمایند.