نام پژوهشگر: منیره پویای ایرانی
محمد تارویردی نسب منیره پویای ایرانی
در این تحقیق کوشش شده است دیدگاه های دستورنویسان برجسته معاصر درباره خصوصیات مختلف اسم عیناً گزارش گردیده، سپس وجوه اختلاف و اشتراک دیدگاه ها در هر موردی نشان داده شود . بعد از آن، آراء مختلف با اصول زبان شناسی مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد تا نقاط قوت و ضعف آنها مشخص گردد. این پژوهش شامل یک مقدمه و چهار فصل است. در مقدمه اهمیت و ضرورت پژوهش توضیح داده شده و پیشینه دستورنویسی زبان فارسی هم به اختصار بیان شده است. فصل اول به خصوصیات صرفی و معنایی اختصاص یافته است. فصل دوم درباره ساختمان اسم و فرایند های واژه سازی است. فصل سوم به تحلیل ساختمان گروه اسمی اختصاص یافته و در فصل چهارم نفش های نحوی اسم بررسی شده است.
مجید واحدپور میر جلیل اکرمی
اخلاق مندرج در متون فارسی، بیشتر بر پایه ی اندرز مبتنی است، هر کس به محض شنیدن لفظ اندرز، ممکن است آن را متوجه آحاد جامعه بداند، ولی اخلاق نویسان، شخص اول جامعه، یعنی پادشاه، را نیز مورد خطاب قرارمی دهند. هدف نویسندگان کتب اخلاقی، پیش از هر چیز، تلاش در جهت بیداری وجدان انسانها و سوق دادن ایشان به سوی هدف متعالی خویش است. انسان موظف است در طریق تکامل خویش تلاش کند و با برنامه هایی که از شرع و عقل در یافت می کند، مسیر صعود و ترقی را بپیماید و به سعادت حقیقی دست یابد. انسان می تواند با یاری عقل و بهره گیری از آموزه های شریعت، موانع کمال و سعادت را از پیش روی خود بردارد. شاید در نظر خواجه نصیر، عقل یکه تاز میدان اخلاق باشد؛ ولی غزالی معتقد است که انسان در عین استفاده از عقل، باید زمام اختیار خود را به دست بصیر ترین انسانها، یعنی پیامبران، بسپارد . اخلاق نویسان همچنین در پی تنظیم رفتارهای درست اجتماعی نیز هستند. سامان بخشیدن به رفتارهای اجتماعی را می توان با معانی لفظ «ادب» قابل انطباق دانست . انسان باید در زندگی اجتماعی، آن گونه که شایسته ی مقام انسانیت است . عمل کند و در این میان نباید داوری های جامعه را نسبت به عملش، نادیده بگیرد. پیروی از قوانین و ضوابط و مقررات جامعه از ضروریات زندگی اجتماعی به شمار می رود. اندرز ها، انسان را در مفهوم کلی آن به اندیشیدن و تعقل فرا می خوانند. انسان باید از نیروی«خرد»و تأمل و حسابرسی برخورد دار باشد و تمام اعمال خود را بر تعقل مبتنی سازد و پیش از هر کاری بیندیشد و همواره اندیشه را بر عمل، مقدم بدارد . در کتاب های اخلاقی، پادشاهان، بیش از هر کسی مورد نصیحت و انتقاد واقع می شوند، آسایش افراد جامعه به نحوه ی عمل پادشاه مربوط می شود، وی باید تمام تلاش خود را جهت سامان بخشیدن به زندگی دنیوی انسانها به کارگیرد و رنج ها را از مردم جامعه دور کند . در نوشته های اخلاقی، حاکم در همه جا حضور دارد، گویا نویسندگان کتب اخلاقی، تربیت حاکم را، تربیت مردم جامعه تلقی می کردند . شکوفایی مردم آن گاه حاصل می شود که حاکم در زندگی شخصی خود به تعادل برسد.
یاسر عباس زاده نیاری ابراهیم اقبالی
سبک هندی در میان سبک های شعر فارسی بیش ترین ارتباط را با بسترهای اجتماعی دارد. صائب تبریزی برجسته ترین شاعر این سبک است که دیوان او مملو از صور خیالی است که از زمینه های اجتماعی نشأت گرفته است. وی توجه خاصی به زبان و فرهنگ عامیانه داشته است و کنایات و اصطلاحات رایج در عصر خود را به استخدام تصویرسازی شعری درآورده است. باورهای عامیانه، خرافات، اصطلاحات فنون و حرف و... انعکاس پررنگی در دیوان صائب دارد. در شعر او و هم عصرانش به عناصر جدیدی در ایجاد تصویر شعری برمی خوریم که در آثار متقدمین وجود ندارد یا به ندرت قابل مشاهده است، مانند اصطلاحات هنر خوش نویسی، حرفه هایی مانند نانوایی قصابی، و... وموتیف هایی چون عینک، قبله نما، زنده سوزی هندوان و... ویژگی سبکی عمده ی صائب استفاده از این عناصر در قالب تمثیل است. صائب با تکیه بر گنجینه ی فولکوریک جامعه ی زمان خود، مضمون سازترین شاعر در بین همه ی شعرای فارسی زبان است. در این تحقیق به شناسایی زمینه های اجتماعی که صائب آن ها را در ساختمان تصاویر شعریش استخدام کرده است پرداخته شده است و این زمینه ها در تحت گروه های معینی طبقه بندی شده است، سپس توضیحاتی در مورد مواد اجتماعی مورد استفاده و نحوه ی به کارگیری آن در بنای صور خیال ارائه شده است.صائب شاعری است که مضامین اجتماعی را به استخدام صور خیال در آورده است و از این راه تصاویر تازه و بدیعی را در حوزه ی صور خیال به نام خود به ثبت رسانده است. او از جزئی تری موضوعات روزمره، تصاویری دقیق و نازک خلق می کند. در واقع وجه ممیزه ی سبک صائب، تصاویری است که بر پایه ی مضامین اجتماعی خلق شده اند. تشبیهات صائب به دلیل راه یافتن وقایع و حالات به این حیطه، مرکب و بیش تر در چارچوب «تمثیل» و «اسلوب معادله» قرار دارند. اغلب تشبیهات صائب معقول به محسوس است، و معمولاً برخی ارکان تشبیه مانند«ادات تشبیه» در آن محذوف است. او به تغییرات و نوآوری ها در حوزه های مختلف اجتماعی حساس بوده، جدیدترین پدیده ها را به منظور آفریدن تصاویری هرچه بدیع تر به خدمت گرفته است. به عنوان مثال«عینک» که یک مصنوع تازه شناخته شده در ایران دوره-ی صفوی بود، موتیفی رایج در دیوان صائب است، و همواره انعکاسی هنری در اشعار او دارد. صائب به فرهنگ عامیانه نظری گسترده داشته است؛ دیوان او مملو از کنایاتی است که از زبان عوام اخذ شده است. خرافات و عقایدی که در میان مردم عصر صائب رواج داشت نیز دسست مایه ای برای شاعر خلاق سبک هندی برای تصویر سازی قرار گرفته است. صائب میل شدیدی به صنعت تشخیص دارد. وی به بسیاری از اشیائی که در پیرامونش وجود داشت جان بخشیده است. در بسیاری از موارد، این جان بخشی ها نیز بدیع و ابتکار ضمیر پویای شاعر بوده اند. برای مثال او در جایی فانوس را مانند انسانی تصویر کرده است که دستانش را برای دعا به آسمان برمی-دارد؛ یا سبو را چون شخصی پنداشته است که بر روی زمین دراز کشیده، دست را در زیر سر خود قرار داده است. از موتیف های رایج در دیوان صائب می توان به طفل، دیوانه، سبو، معلم و شاگرد و مکتب خانه، کباب و اخگر، و سرمه اشاره کرد. صائب از تکرار مضامین پرداخته ی خود در سراسر دیوان قطور و حدود هشتاد هزار بیتی اش ابایی ندارد. صائب همچنین از دیده ها و شنیده های خود از سرزمین هند نگذشته است و تشبیهات زیبایی از رسم سوزاندن بیوگان به همراه جسد شوهران متوفی شان ـ که در آن روزگار در شبه قاره ی هند رواج بسیار داشته ـ به وجود آورده است. صائب همچنین از دقائق هنرهای رایج در عصر صفوی، مخصوصاً خوش نویسی ـ که در آن دوران به اوج بالندگی رسیده بود و خود شاعر نیز اشراف تمام بر آن داشت ـ به عنوان زمینه برای صورت های خیال استفاده کرده است. اصطلاحات رایج در مشاغل مختلف، در قالبی هنری و همراه با تناسب های ظریف در شعر صائب ظهور و بروز پیدا کرده اند. او مخصوصاً از اصطلاحات نانوایی در شعر خود بسیار سود جسته است.
نسرین محمدی قلعه چه منیره پویای ایرانی
چکیده: «مرزبان نامه» و «سندبادنامه» از دیرباز در میان ایرانیان شناخته شده است. «سندبادنامه» بیشتر جنبه سرگرم کنندگی دارد و شخصیتهای آن اغلب انسانها هستند، در حالی که «مرزبان نامه» افزون بر سرگرم کنندگی جنبه تعلیمی دارد. در این نوع داستانها نویسندگان در وهله اول با هدف تعلیم و آموختن چیزی به آوردن داستان مبادرت ورزیده اند و داستان برای آنها ابزاری است که به وسیله آن به تشریح و توضیح سخن خود می پردازند. هدف این رساله تحلیل داستانهای این دو اثر ادبی بر پایه عناصر داستان نویسی امروزی است. سعی نگارنده بر این است که درونمایه، شخصیت، لحن، کشمکش، موقعیت و گفتگو را بطور مجزا مورد تحلیل قرار داده و نتایج حاصل از این داستانها را تحت عنوان برداشت اول و برداشت های دیگر بیان دارد. این پژوهش می تواند زمینه آشنایی با ساختار داستان هایی از این دست را فراهم آورد. رساله حاضر در شش فصل تنظیم یافته است: در فصل اول به تعریف داستان و انواع آن و عناصر داستان پرداخته شده است. در فصل دوم فابل، تاریخچه فابل در یونان و هند و ادب فارسی ذکر شده است. فصل سوم و چهارم تحلیل داستانهای «مرزبان نامه» و «سندبادنامه» است. فصل پنجم وجوه اشتراک و افتراق این دو کتاب را مطرح می کند. فصل ششم استنتاج کلی از این داستانهاست.
معصومه طریقی عنصرودی اسدالله واحد
امروزه فقدان واحدهای مکفی بررسی ادبیات معاصر و آشنایی با نظریه ها و نظریه پردازان شاخص، امری ملموس در عرصه مطالعات دانشگاهی می باشد؛ ازسوی دیگر ادبیات غنی کلاسیک فارسی که بی شک رمز جاودانگی آن استظهار به مبانی غنی عرفانی است از جهت اعتباری که برای معتقدان خود دارد و از جهت در بر داشتن مباحثی درباره بینش آدمی نسبت به خویشتن، جهان و خدا حائز اهمیت است. در این میان لزوم نگریستن از دیدی نو به متون کلاسیک ادبی احساس می شود. نگارنده در این تحقیق به منظور آشنایی با یکی از نظریه های معاصر در عرصه نقد ادبی و تطبیق آن با یکی از متون عرفانی ادب فارسی، تحلیل مصیبت نامه عطار را از بعد ساختاری و روایی مد نظر قرار داده است. ریشه ساختارگرایی به فرمالیسم و مکتب پراگ (زبان شناسان روسی) می رسد. فرمالیسم یکی از مکاتب نقد ادبی درحوزه بررسی ادبیات از دیدگاه زبان شناسی است. به عقیده فرمالیست ها ادبیات یک مسئله صرفا زبانی است و لذا می توان گفت که زبان ادبی یکی از انواع زبان هاست و باید به آن از دیدگاه زبان شناسی نگریست. فرمالیست ها به جای تحلیل محتوای متون، تحلیل فرم آن را مد نظر خود قرار داده و معتقد بودند که محتوا صرفاً انگیزه ای برای فرم است. از نظر آنان زبان ادبی مجموعه انحرافاتی از هنجار متداول زبان و اثر ادبی مجموعه ای از تمهیداتی چون وزن، قافیه و ... است. نظریه فرمالیسم ریشه در نظریات فردینان دو سوسور، زبان شناس سوئیسی دارد. او معتقد است که زبان نظامی است متشکل از نشانه هایی که باید همانند نظامی کامل در یک برهه زمانی خاص مورد مطالعه قرار بگیرند؛ یعنی به روش همزمانی و نه در جریان تحول تاریخی آن، یعنی روش درزمانی. او این نشانه ها را متشکل از یک تصویر آوایی (دال) و یک مفهوم و معنی (مدلول) می داند که به صورت قراردادی و نه طبیعی برای آن دال انتخاب شده است. اما نقطه نظر اصلی او در تعریف جدیدی است که از زبان ارائه داده و برای آن دو وجه زبان و گفتار قایل شده است. زبان نهادی اجتماعی است که فرد قادر به خلق یا تغییر آن نیست اما گفتار، فعلی فردی است که به انتخاب فرد بستگی دارد. از نظر فرمالیست ها نیز مهم ترین عنصر اثر ادبی، زبان و ساختار آن است. اثر ادبی متنی است که در آن شاعر یا نویسنده با به کار گرفتن روش هایی، زبان متداول را در هم می ریزد تا زبانی تازه با نظامی جدید به وجود بیاورد و این همان چیزی است که از آن تعبیر به آشنایی زدایی می شود . آن ها همچنین معتقدند که شکل وسیله ای برای بیان محتوا نیست؛ بلکه محتوای اثر ادبی است که انگیزه ایجاد شکل اثر می شود. فرمالیسم دیری نپایید و بنا به علل سیاسی در روسیه سرکوب شد. بنابراین نظریه پردازان آن پراکنده شدند. از جمله آن ها رومن یاکوبسون بود به پراگ مهاجرت کرد و با استفاده از مبانی صورتگرایی به تدوین نظریه ساختارگرایی پرداخت. او با ارائه شش جزء برای هر ارتباط معتقد است که زمانی که ارتباط بر خود پیام تأکید داشته باشد نقش شاعرانه بر پیام تسلط می یابد. یعنی زمانی که خود کلمات برای ما اهمیت دارد نه آن که چه مطلبی، در چه شرایطی و توسط چه کسی مطرح می شود. در تحلیل ساختارگرا نیز خود متن و فردیت آن نادیده گرفته می شود و آن را در قالب الگوها، نظام ها و ساختارهایی بررسی می کنند تا به ساختارهای پنهان در پس روایات دست یابند. در این شیوه معمولاً حضور نویسنده اهمیتی ندارد؛ چرا که از این دیدگاه، متن صرفاً حاصل کارکرد یک نظام دلالتی است و نه ساخته فرد. ساختارگرایی می کوشد تا بنیادی ترین اجزای متن را بررسی کند و از آن جا ادبیات از زبان نشئت می گیرد. پس تحلیل ساختارگرایانه مستلزم بررسی ساختاری خود زبان است؛ یعنی همان نظریه ای که سوسور مد نظر داشت. رابرت اسکولز ساختارگرایی را در وسیع ترین مفهوم آن، روش جست و جوی واقعیت نه در اشیای منفرد، بلکه در روابط میان آن ها می داند. رولان بارت، منتقد فرانسوی که نظریه پرداز اصلی این مکتب است عقیده دارد که ساختارگرایی واقعیت را می گیرد، آن را تجزیه می کند، سپس دوباره اجزا را با هم ترکیب می کند. بدین گونه در نقد ساختارگرا سه مرحله مهم وجود دارد: بدین ترتیب که منتقد ساختارگرا نخست ساختار هر اثر ادبی را به اجزای سازنده آن تجزیه می کند؛ سپس به بررسی ارتباط این اجزا با هم می پردازد و بالاخره در مرحله سوم به این مسئله توجه می کند که دلالت کلیت اثر بر چیست؟ در وهله اول شاید این سوال برای همه ما پیش بیاید که چرا فرمالیست ها توجه خود را به صورت و فرم آثار ادبی معطوف کرده اند و چرا باید این همه وقت را صرف چیزی که در درجه دوم اهمیت قرار دارد، کرده و به آن چه که اثر می خواهد به ما بگوید توجه نکنیم؟ بسیاری از ما نمی خواهیم درباره مسائلی مانند فرم و ساختار بحث کنیم. چون فکر می کنیم مباحثی از این دست، معنویت و روح آزاد اثری را که می خوانیم تضعیف می کند. هانس برتنس در پاسخ این گونه سوالات می گوید: «شاید ما نظر درستی داشته باشیم، اما در هر صورت فرم اجتناب ناپذیر است. هنر بدون فرم هیچ است، ما به هر شکلی که زبان را به کار بگیریم، در هر صورت با فرم سر و کار داریم؛ اما آیا ساختار هم مانند فرم اجتناب ناپذیر است؟» او معتقد است تشخیص ساختار به راحتی امکان پذیر نیست. تمامی عناصر یک متن به هم پیوسته اند و کارکردهای متعدد این عناصر و رابطه میان آن هاست که ساختار را تشکیل می دهد و برای ساختارگرایی، ساختار بسیار بنیادی تر از فرم است. فرم مقید به معناست؛ اما ساختار آن چیزی است که شکل گیری معنا را ممکن می سازد. ساختار چیزی است که معنا را به وجود می آورد و به ارائه آن یاری می رساند. شالوده های نظریه های روایتی نیز به جنبش فرمالیسم می رسد و تأثیر نظریه های فرمالیست های روسی در تدوین علم روایت شناسی انکار ناپذیر است. روایت شناسی، رویکردی ساختارگرا در مطالعه ادبیات داستانی است که هدف آن تقلیل داستان ها به یک ساختار اصلی و پایه و سپس بررسی تشابهات داستان ها به لحاظ ساختاری است. ولادیمیر پراپ و همه فرمالیست های روس، درصدد شناخت اجزای هسته ای مشترک در قصه های عامیانه و اسطوره ها بودند. مایکل تولان می گوید: «روایت توالی ادراک شده وقایعی است که ارتباط غیراتفاقی دارند و مستلزم وجود شخصیت های تجربه گراست که ما انسان ها از تجربه آنان درس می گیریم». او مشخصات اصلی و تعیین کننده روایت را وقایع متوالی و به هم پیوسته، افراد برجسته سازی شده و فرآیند گذر از بحران به حل بحران می داند. روایت شناسی، علم مطالعه دستورزبان روایت هاست که وجوه مشترک و متفاوت روایت ها را مورد امعان نظر قرار می دهد. روایت شناسی یا علم ادبیات با ادبیت ادبیات سرو کار دارد و در واقع، نوعی نقد فرمالیستی- ساختاری است که به مطالعه روابط حاکم بر ساختار اثر ادبی می پردازد. نگارنده در این پایان نامه، تحلیلی از مصیبت نامه عطار با توجه به این دو رویکرد ارائه داده است. عطار در این منظومه به جهان هایی از تجربه عرفانی دست یافته که در دیگر آثار او به این گسترش و ژرفا خود را نشان نمی دهد. بدون شک علت کم شناختگی این منظومه، نام آن است که غالباً تصور می شود کتابی است در فن مصیبت سرایی و نوحه خوانی؛ حال آنکه عطار در این اثر، سوگنامه تبار انسانی و اضطراب های بیکران و جاودانه آدمی و مشکلات ازلی و ابدی بشر را سروده است و این که در عرصه معرفت شناسی همه کائنات سرگشته اند و گرفتار مصیبت. این پایان نامه در چهار فصل تدوین شده است: در فصل اول کلیات لازم برای وارد شدن به بحث بررسی متن در حد توان معرفی شده اند و سعی شده است دورنمایی از انواع نظریه های ادبی و به ویژه ساختارگرایی، فرمالیسم و روایت شناسی ارائه شود. همچنین به صورت مجمل به معرفی عطار و مصیبت نامه او پرداخته شده است. در فصل دوم ساختار متن مصیبت نامه مورد تحلیل قرار گرفته است که مبنای کار ما در این فصل علاوه بر کتاب ارزشمند دکتر اکبر اخلاقی، مقاله «در آمدی بر سخن کاوی» اثر دکتر کاظم لطفی پور ساعدی بود. ساختار متن یا انسجام متنی شامل روابط و مناسبات میان عبارات جمله ها و فصل هاست که از اثر کلیتی همبسته و منسجم می سازد و آن را از مجموعه ای از جمله ها که به طور تصادفی کنار هم چیده شده باشد، متمایز می کند. ابزارهای آفریننده همبستگی متنی در سه سطح دستوری، لغوی و پیوندی، که هر یک شامل زیرشاخه های مربوط به خود می باشند، بررسی شده اند و ما برای پرهیز از اطاله کلام در مورد شواهد، خواننده محترم را به متن پایان نامه ارجاع می دهیم. در فصل سوم، ساختار نظم بر اساس الگوی جلد اول کتاب «از زبان شناسی به ادبیات» اثر دکتر کورش صفوی مورد بررسی قرار گرفته است. اما در فصل چهارم با توجه به نظریات مختلف محققان روایت، به بررسی ساختار و شاکله اصلی مصیبت نامه، بدون در نظر گرفتن جزئیات خاص داستان و یا جزئیات حکایات فرعی آن پرداخته ایم. برداشتی شخصی از کلیت این نظریات در کنار کتاب دکتر اخلاقی مبنای بررسی ما بوده است. علی رغم زحمات و راهنمایی های بی دریغ استاد راهنمای گرامی، آقای دکتر واحد، نگارنده در تدوین این رساله با دو مشکل عمده مواجه بود: اول فقدان رساله ای در این موضوع در کتابخانه دانشکده و دوم این که منابع دست اول مورد مطالعه اغلب ترجمه شده و به همین سبب گاه گویای مطلب نبوده و برای خود نگارنده مبهم و گنگ بودند. امید است عذر موجهی باشد برای پوشش نقایص و کاستی های بی شمار این پایان نامه.
سمیه خاکپور منیره پویای ایرانی
هر نویسنده و متفکری بر حسب عوامل مختلف فردی و اجتماعی برای ایجاد ارتباط فکری و بیانی با مخاطبان ،سبک خاصی را برای تخاطب بر می گزیند. در این تحقیق سعی شده است ابزار و شیوه های بیانی به کار رفته در«کیمیای سعادت » و« مرصادالعباد » به عنوان دو اثر مهم در حوزه تعلیمی _ عرفانی مشخص شود وسپس وجوه اشتراک و افتراق قالب ها و چهاچوبهای موجود در این دو اثر آشکار گردد.ومشخص شود که کدامیک از نویسندگان این دو اثر در بهره گیری از عناصر بیانی جهت اقناع مخاطب عامه موفق تر بوده است. برای دست یابی به این امر ،ابتدا کیفیات گوناگون سبک گفتاری امام محمد غزالی به سبب سبقت زمانی آن بر مرصادالعباد در فصل اول و در سه بخش نگرشهای اجتماعی ،روشهای بیانی ،ابزارهای هنری که خود شامل سه قسمت صنایع بدیع لفظی ومعنوی ،بیان و معانی است،بررسی شد.به همان ترتیب در فصل دوم به بررسی شیوه های بیانی مزصادالعباد مبادرت شد.در نهایت پس از طی مرحله بررسی ،به تطبیق راهکارهای گفتگویی و ابزارهای زبانی دواثر و مشخص کردن نتایج آن پرداخته شد.
سمیه نجفی گشایش معصومه معدن کن
یکی از شیوه های معتبر در متون ادبی،اعم از نظم و نثر به منظور تبیین، ایضاح، تعلیل و تأیید مقولات تعلیمی در زمینه های مختلف، تمثیل است که از آغاز پیدایش ادب فارسی کمابیش مورد توجه شاعران و نویسندگان بوده، اما اوج اعتلای این شیوه مربوط به سبک عراقی و آذربایجانی و نثر مصنوع فارسی است که از قرن ششم هجری آغاز می شود و تا پایان قرن هشتم ادامه می یابد. اهمیت این شیوه در سبک های ادب پارسی تا حدی است که پاره ای از متون ادبی به عنوان متون تمثیلی شناخته می شوند. این شیوه بعدها و در قرن 10 و 11 در سبک هندی به صورتی خاص و به عنوان شاخص ترین ویژگی این سبک در شعر فارسی تجلی می یابد. نظامی بزرگترین شاعر داستان سرای کلاسیک ایران شمن بهره وری از شیوه های گوناگون بیان به این شیوه نیز توجه خاص کرده و از آن برای تفهیم هر چه بیشتر مقولات مورد نظر خود بهره گرفته است. رساله حاضر به بررسی تمثیل در سه منظومه این شاعر بزرگ یعنی، مخزن الاسرار، لیلی و مجنون و هفت پیکر پرداخته است. کار رساله با مطالعه دقیق سه اثر مذکور و تهیه فیش از تمثیلات موجود در آنها آغاز شده، سپس ابیات تمثیل، با تأیید استاد بزرگور راهنما مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و به توصیه ایشان، نسخه وحید دستگردی در هر سه اثر به عنوان نسخه اصلی، اساس کار قرار گرفته و از شروح دیگر مثل شرح دکتر برات زنجانی به عنوان نسخه بدل، بهره برده و در توضیح ابیات دشوار که متضمن نکات قابل شرح بود، از آنها و راهنماییهای سودمند استاد راهنما، استفاده شده است. شیوه تدوین پایان نامه به ترتیب زیر است: 1- توضیح کلمات و ترکیبات ابیات در موارد لازم. 2- معنی و توضیح ابیات دشوار. 3- بررسی تمثیل و شرح و تفسیر آن. 4- توضیح نکته های بلاغی به صورت اجمال. 5- بیان عناصر و مایه های تشکیل دهنده تمثیل.
صغری اصغری اسدالله واحد
فهم و درک قواعد دستوری به ویژه ساختمان فعل و جمله در هر متنی موجب آموزش آسان و درست آن می شود؛ بررسی ساختمان فعل و جمله در دیوان حافظ که از متون زیبای فارسی است علاوه بر یادگیری آسان آن بسیاری از دقایق آن را آشکار می سازد و طرح مباحث دستوری در قالب جملات و ترسیم نمودار و تعیین نقش نحوی کلمات در زیر نمودار موجب حل شدن بسیاری از مشکلات دستوری می گردد. در میان مباحث دستور زبان فارسی، شناخت ساختمان فعل و جمله، در دستور تاریخی از اهمیّت بسیاری برخوردار است؛ بنابراین بررسی مباحث مذکور در متون کلاسیک فارسی امری ضروری است. در این پایان نامه که متشکّل از دو فصل است، به بررسی ساختمان فعل و جمله در دیوان حافظ پرداخته شده است. فصل اوّل پایان نامه ساختمان ظاهری و زمان افعال را بررسی می کند. ساختمان افعال ابتدا در چهار قسمت افعال ساده، پیشوندی، مرکب و عبارتهای فعلی بررسی شده و سپس به چهار مبحث افعال اسنادی، ناقص، دعایی و تابع پذیر پرداخته شده است؛ سپس زمان افعال در نه قسمت فعل ماضی مطلق، استمراری، بعید، نقلی و التزامی و فعل مضارع اخباری و التزامی و فعل مستقبل و فعل امر و نهی بررسی شده و برای هر مورد اوّلین نمونه از دیوان حافظ ذکر شده است. در فصل دوّم پایان نامه ساختمان جمله در دو بخش جمله ساده و مرکّب بررسی شده است. جمله های ساده شامل جمله های دو، سه و چهار جزئی می باشد و جمله های مرکب از جمله های مرکب دو فراکردی شروع شده و با جمله ی مرکب شش فراکردی خاتمه می یابد و برای هر نمونه، از کوچکترین جمله ساده تا جمله مرکّب شش فراکردی یک نمودار درختی رسم شده است.
سیمین رستم زاده ویجویه سکینه رسمی
چکیده:« دیباچه»،در ادب فارسی عمری به اندازه عمر نثرنویسی دارد. به عبارت دیگر از زمان پیدایش اولین متون منثور، این مقوله مهم وجود داشت که از آن جمله می توان به مقدمه کتاب هایی نظیر شاهنامه ابومنصوری، الابنیه عن حقایق الادویه و شرح التّعرف اشاره کرد. دیباچه به عنوان آیینه ای است، در مقابل چشمان مخاطب که سیمای کاملی را ازموضوع، سبک، چگونگی وسبب تألیف کتاب ،خودمصنف، زندگی وخط مشی فکری او،روزگار مولف،اوضاع اجتماعی ووضعیت علم ودانش آن زمان و... نمایش می دهدوازین منظر مثل تاریخ ادبیات عمل می کند.دراین رساله ،دیباچه هشت اثراز لحاظ ابزار زبانی ،بیان وموضوعات تشکیل دهنده آن بررسی شده است که این کتب عبارتندز:کیمیای سعادت،مصباح الهدایه ومفتاح الکفایه ومرصادالعباد،در حوزه کتب عرفانی،گلستان در حوزه کتب اخلاقی،کلیله ودمنه ومرزبان نامه ازکتب داستانی وازآثار تاریخی،تاریخ جهانگشای جوینی وراحه الصدور.توجه به محتوا وساختار این هشت دیباچه،مبین آن است که نویسندگان این آثار،در تنظیم مطالب، چه مولفه هایی را مدّنظر داشته وبر حسب محور اصلی اثر،طرز بیان وتفکّر وسبک ادبی خویش،چگونه عمل کرده اندکه با مطالعه آن ها،افزون بر احوال مولف وروزگارش،می توان به شناخت سبک لفظی ومعنوی ودغدغه های فکری نگارنده نیز دست یافت.
محمدعلی نوری باهری اسدالله واحد
کلید واژه آسمان- اجتماعی- اعتراض- اندوه- بخت- بی اعتنایی- بی وفایی- پیری- جامعه- جدایی- جفا- جور- جهان- چرخ- حاسدان- حاکمان- حبسیّه- حوادث- دشمنان- دوری- دوستان- روزگار- زمانه- زندان- زندانی- سپهر- ستم- سیاسی- شخصی- شکایت- شکوائیه- شکوه- طالع- ظالمان- ظلم- عاشق- عرفانی- غم- فراق- فریاد- فغان- فلسفی- فلک- گردون- گله- مرثیه- مرگ- معشوق- ممدوح- نارضایتی- ناسازگاری- ناله- هجران- یار چکیده گسترده ترین افق معنوی و عاطفی شعر فارسی، شعر غنایی است که موضوعات متعددی از قبیل احساسات عاشقانه، تفکرات عرفانی و مذهبی، غم غربت، مرثیه، گله و شکایت، گرفتاری در زندان، مسائل اجتماعی و سیاسی و ... را در بر می گیرد. گله و شکایت، خود یکی از مسائل عمده و مایه های اصلی شعر فارسی است که علاوه بر انواع خود، چون شکایت از روزگار و ابنای روزگار، شکایت از آفرینش و ناسازگاری بخت، بیماری، حاسدان و ... موضوعات مستقل دیگری مانند مرثیه، حبسیه، مفاخره، عشق و عرفان و حتی طنز را نیز شامل می شود. نظر به تعدّد و تنوّع شکوائیه ها و وسعت و گستردگی آنها، لازم است که تحقیقات و بررسیهای دقیق در این زمینه صورت گیرد؛ زیرا از این طریق بهتر می توان به شخصیت شاعران، روحیات آنها، جامعه آرمانی و انتظاراتی که از جامعه و مردم دارند و حتی ضعف و قدرت آنها پی برد؛ چرا که اینگونه اشعار چون از دل برخاسته اند، بیانگر احساس واقعی و «من» حقیقی شاعر هستند. بدیهی است که انگیزه و عامل اصلی شکل گیری و پدید آمدن شکوائیه ها نارضایتی از وضع موجود است که آن را باید از دیدگاههای مختلف مورد بررسی قرار داد؛ چرا که به فراخور روحیات هرکس و نگرش او به جهان و توقعاتش این وضع موجود فرق می کند. به دلیل کثرت تنوّعات، بث الشکوی ها را به فلسفی، شخصی، اجتماعی، سیاسی و عرفانی تقسیم کرده-اند که هرکدام از اینها در بردارنده موضوعات و مسائل زیادی در مجموعه خود هستند. در این رساله شکوائیه های موجود در شعر فارسی از آغاز تا پایان قرن هشتم هجری قمری، به روش زیر مورد تحقیق و نقد و بررسی قرار گرفته اند: 1- بررسی شکوائیه ها بر اساس دوره های تاریخی(سامانی، غزنوی، سلجوقی و مغول) 2- تفکیک شکوائیه ها بر اساس تقسیم بندی موجود(فلسفی، شخصی، اجتماعی، سیاسی و عرفانی) 3- انگیزه اصلی شاعران در سرودن شکوائیه ها
هیوا سلامی اسدالله واحد
بررسی مسائل اجتماعی از ویژگی تحقیق حاضر است دراین پژوهش سعی برآن است که اندیشه های اجتماعی مولانا درآثار منثور مورد بررسی قرار گیرد.
الهام اسماعیل زاده خشکبار ابراهیم اقبالی
در این کار ابتدا به توضیح شکل کلی قصیده و اجزاء تشکیل دهنده ی آن پرداخته می شود. سپس سیر تحول آن در دو دوره ی سامانی و غزنوی و تفاوت هایی که در طی زمان پیدا کرده بیان می شود. از جمله قالب هایی که بعنوان محملی برای وصف بهار قرار گرفته قصیده است. که قصیده به دلیل وسعت میدان سخن مجال کافی برای شرح و بسط این موضوع به سراینده می دهد و در آن سراینده از وصف بهار تنها به عنوان مقدمه استفاده کرده که به این بخش از قصیده تغزل گرفته می شود و در ادامه ی قصیده ابیاتی هرچند اندک را به مدح یا سایر موضوعات از جمله پند و اندرز اختصاص داده است و ارتباط بین مقدمه با تنه ی اصلی قصیده بوسیله ی تک بیت و یا گاهی مجموعه ای از ابیات صورت می گیرد که به آن حسن تخلص یا حسن مخلص گویند و سراینده در پایان قصیده ابیاتی را بعنوان شریطه و حسن ختام می آورد. در بخش پایانی کار به بررسی شعر ده شعر از دوره های سامانی و غزنوی پرداخته می شود که این بررسی با توجه به رابطه ی مقدمه با تنه ی اصلی قصیده ، ویژگی های سبک شناسی، صنایع لفظی و بدیعی، مسائل فکری و آهنگ صورت می گیرد. از جمله ویژگی های سبک شناسی که در آثار این دو دوره مشاهده می شود وجود لغات عربی است که بسامد لغات عربی در دوره ی سامانی کمتر است و با ورود به دوره ی غزنوی بسامد آن بیشتر می شود. و از جمله صنایع لفظی و بدیعی که در تمام آثار این دو دوره مشاهده می شود وجود انواع تشبیه، تضاد و مراعات نظیر است. از نظر فکری اندیشه ی غالب در بهاریه های این دو دوره واقع گرایی و برون گرایی است. از نظر وزن و آهنگ هم اکثر بهاریه های این دو دوره در اوزان ساده و روان سروده شده اند.
طاهره محمودی منیره پویای ایرانی
نگارنده در این رساله قصد دارد از زاویه ی داستانی به این دو اثر نگاه کند و به بررسی و مقایسه ی «عناصر داستان» در گلستان سعدی با بهارستان جامی بپردازد. بررسی هر کدام از عناصر داستان و نحوه ی کاربرد این عناصر در این دو کتاب و تعیین کیفیت و کمیت کاربرد آن ها از دیگر مسائلی است که در این رساله به آن پرداخته خواهد شد. همچنین تعیین وجوه اشتراک و تفاوت عناصر داستان در این دو اثر و مورد قیاس قرار دادن آنها از جنبه ی داستانی و کاربرد عناصر داستان بخش دیگری از کاری است که در این رساله صورت خواهد گرفت.
سهیلا پورتقی مغانلو اسدالله واحد
مسئله حیات، ممات و معاد از جمله مهم ترین موضوعاتی است که در آثار شاعران و نویسندگان زبان فارسی از جمله سعدی انعکاس قابل توجهی داشته است. با توجه به این که این مسائل با نحو? نگرش مذهبی و جهان بینی شعرا ارتباط تنگاتنگی دارد و عقاید مذهبی، مباحث اخلاقی و نحو? نگرش به جهان، اساس حرکت ذهنی شعرا از جمله سعدی را تشکیل می دهد، این مباحث در اشعار او نمود بارزی دارد. در شعر سعدی روح مذهبی بر جنب? فلسفی غلبه دارد و فلسف? او فلسف? حیات است و او مبادی دینی و هر آنچه را در پیوند با این موضوع می باشد، به انواع گوناگون در شعر و نثر خود آورده است. رسال? حاضر در سه فصل تدوین شده است. فصل اوّل: حیات، فصل دوم: ممات و فصل سوم: معاد. در بخش های هر یک از این فصول مباحث فرعی و وابسته به مدخل اصلی، مورد بحث و تحلیل قرار گرفته است. وی در بخش حیات به تمام مظاهر آن توجه داشته است. از قبیل: توصیف حیات دنیوی، نظام آفرینش، توصیه های اخلاقی و موارد دیگر. در بخش مرگ نیز بحث هایی هم چون: شهادت، احتضار و کیفیت موت گروه های مختلف انسان ها و مباحثی از این قبیل را ذکر کرده است، و در نهایت در بخش معاد نیز رکن استوار اندیش? وی در تمام مباحث ذکر شده و در این قسمت بر روز رستاخیز و نشر آدمیان و به تبع آن رسیدگی به اعمال، استوار است.
صمد عقابی باسمنج خلیل حدیدی
چکیده ندارد.
مجید واحدپور میرجلیل اکرمی
چکیده ندارد.