نام پژوهشگر: بهرام آجورلو
آرش تیرانداز بهرام آجورلو
تسلسل فرهنگی، گاهنگاری و الگوی استقراری فرهنگ های پیش ازتاریخ نواحی جنوبی قره داغ آذربایجان تاکنون چشم انداز باستان شناختی نداشته است؛ در حالی که ناحیه اهر و جنوب قره داغ به عنوان کانون پیوند و نقطه اتصال فرهنگ های پیش ازتاریخ منطقه شمال غرب فلات ایران هم اکنون مد نظر است. در این پژوهش، مسئله الگوی استقراری و سالیابی نسبی قره داغ جنوبی برپایه بررسی های میدانی مورد توجه و تأکید قرار گرفته است تا به سئوالاتی درباره شرایط گسست یا پیوست فرهنگی و تبعیت الگوی استقرار از متغییرهای فرهنگی و یا طبیعی منطقه جواب داده شود؛ که در نهایت، پس از طبقه بندی آثار باستانی پیش ازتاریخ منطقه به محوطه های محصور و گورهای عصر آهن میانه (حدود 1200 تا 800 ق. م.) که بیشتر از انواع کلان سنگی تریلیت و توده سنگی و صندوقه ای هستند، صحت فرضیات زیر براساس شواهد باستان شناختی سطح الارضی مورد تأیید قرار گرفته است. • الگوی استقرارهای پیش ازتاریخ قره داغ جنوبی از متغییرهای زمین سیمای طبیعی منطقه تبعیت می کند. • الگوی استقرارهای پیش ازتاریخ قره داغ جنوبی برای تمامی ادوار یکسان نیست؛ زیرا در منطقه گسست فرهنگی مشاهده می شود. • جغرافیای کوهستانی نیمه خشک منطقه، مانع از شکل گیری محوطه های باستانی چند لایه مثل تپه ها شده است. کلید واژگان: قره داغ، پیش ازتاریخ، عصر آهن میانه، محوطه محصور، گورهای کلان سنگی
احمد ینگی ملکی بهرام آجورلو
تاثیر دین و مذهب بر هنر همواره یکی از مسائل اساسی و پرسشهای بنیادین در عرصه ی پژوهش هنر، بالاخص تاریخ هنر بوده است؛ در این میان تاثیراتی که دین (مذهب) می تواند بر هنر قالیبافی داشته باشد، تا به حال مورد تحقیق و بررسی قرار نگرفته است؛ به همین علت در این رساله تحولات مذهبی ناشی از تحولات سیاسی (تغییر دین رسمی یا دین دولتی) بر هنر قالیبافی ایران در گذار از تیموریان به صفویان بررسی می شود. چرا که زدودن دین از هنر و صنایع هنری (هنرهای کاربردی) که بعضا خود باعث پیدایی یا تغییر آنها به شکلی که امروز مشاهده می شوند، شده است، امکان پذیر نمی باشد. به همین دلیل این دو سوال که آیا تغییر مذهب (از تسنن به تشیع) در گذار از دوران تیموری به صفوی اولا بر روی طرح و ثانیا بر روی رنگ و والور رنگی تاثیر داشته است؟! به عنوان سوالات اصلی این رساله انتخاب شدند. برای این سوالات دو فرضیه نیز در نظر گرفته شد که تغییر مذهب اولا بر طرح و ثانیا بر رنگ تاثیر داشته است. پاسخگویی به سوالات بر اساس دو روش تاریخ هنری و تاریخ اجتماعی-سیاسی انجام شده است که در این میان به منابع موجود قالیبافی که برای دوران تیموریان، فرشهای به تصویر کشیده شده در نگارگریهای آن دوران و برای دوران صفوی، فرشهای به دست آمده از آن دوران که هم اکنون در موزه های سراسر جهان نگهداری می شوند؛ و همچنین آثار متکلمان و فقهای اهل تسنن و تشیع رجوع شده است. در انتها این نتیجه حاصل شد که تغییر مذهب از تسنن به تشیع، حداقل می توانسته بر طرح های هنر قالیبافی تاثیر گذار بوده باشد.
اسما سعید بهرام آجورلو
عصر مفرغ همزمان با تدوین مکتوب اساطیر، افسانه ها و باورهای مذهبی در عیلام و سومر است که انسانبرای برخی موجودات همچون عقرب قدرت های ماورایی متصور می شود. در این دوره است که نقوش ترکیبی در هنرخاور نزدیک رواج می یابند. از آنجا که هر نقشی که در هر بازه زمانی– مکانی بوجود آمده به نوعی ریشه در باورهای مردم آن روزگار داشته است وجود نقوش ترکیبی چون عقرب- انسان می تواند بیانگر نوع نگرش مردم این دوره به جانوری چون عقرب باشد. با توجه به پیدایش این نقشمایه در دوره مفرغ در نگاه نخست با این پرسشها مواجه می شویم: چرا این نقشمایه در این دوره تغییر کرده است؟ آیا دلیل این امر می تواند تغییر جایگاه نقش عقرب در باورهای مردمی باشد؟ همچنین پاسخ به این پرسش که نقشمایه عقرب انسان در هنرخاورنزدیک عصر مفرغ چه مفهومی دارد می تواند به روشن شدن فرضیه آئینی و مذهبی بودن آن کمک نماید. بنابراین با توجه به ادله و شواهد موجود به نظر می رسدنقشمایه عقرب– انسان در این بازه زمانی-مکانی کاربردی آئینی داشته است و با مفاهیم جهان زیرین یا همان دنیای پس از مرگ در ارتباط بوده است. در این رساله از دو روش تاریخ هنری با رویکرد باستان شناسی در بخش نظری و بررسیهای میدانی و مشاهدات حضوری در خصوص صنایع دستی منطقه جیرفت به منظور طراحی بر روی آنها استفاده شده است. با پیشرفت کاوشهای باستان شناسی و معرفی تمدن نویافته جیرفت، بحث گردشگری فرهنگی به عنوان یکی از ارکان توسعه اقتصادی مناطق محروم بیش از پیش مطرح می شود. در همین راستا با توجه به سلیقه گردشگران فرهنگی و علاقه آنها به فرهنگ بومی مناطق گردشگری نگارنده تلاش کرده است به منظور اشتغالزایی و افزایش درآمد، با نگاهی نو به صنایع دستی امروزی منطقه و نوآوری در نقوش به بازآفرینی نقشمایه باستانی عقرب- انسان بر روی این صنایع بپردازد.
بهرام آجورلو سوسن بیانی
سرزمین پهناور آذربایجان یکی از خاستگاههای تمدن ایرانی می باشد که در گذر تاریخ سهم ارزنده ای در شکوفایی فرهنگی آن داشته است. فرهنگ آذربایجان در سیر تکوین هنر معماری ایران دارای جایگاه ویژه ای می باشد. زیر که سبک معماری آذربایجان یکی از چهار سبک هنر معماری اسلامی ایران است و در حقیقت معماری عصر صفویه را با معماری عصر سلجوقی پیوند می دهد. پس از تهاجم ویرانگر سپاه مغول به ایران و تشکیل سلسله ایلخانی، آذربایجان محور و کانون تمدن ایرانی می شود و عصر رسانس فرهنگ و هنر آذربایجان فرا می رسد . سده های هفتم و هشتم هجری قمری را می توان عصر طلایی هنر معماری آذربایجان دانست که با عصر اصلاحات فارابی آغاز می شود و در این هنگام مکتب معماری تبریز به عرصه تاریخ هنری معماری ایران گام می نهد. سبک معماری آذربایجان که از سه مکتب شروان، نخجوان و تبریز شکل می گیرد، در عصر ایلخانی با مکتب معماری تبریز شکوفا می شوذ . شاهکارهایی چون غازانیه، سلطانیه، رشیدیه و مجموعه علیشاه در مکتب معماری تبریز پدید می آیند. یکی از یادگارهای شکوهمند مکتب معماری تبریز، ارک علیشاه می باشد که از آن با نام های مسجد علیشاه، طاق علیشاه و ارک تبریز هم یاد می شود. مجموعه معماری علیشاه در خارج از شهر تبریز و در فاصله سالهای 715 تا 739 ه. ق به سفارش، پشتیبانی و سرمایه وزیر تاج الدین علیشاه ساخته شد. یک مسجد جامع، خانقاه، مدرسه و آرامگاهی ناتمام به شکل یک ایوان بلند به این مجموعه شکل می بخشیدند. تحقیقات این رساله پژوهشی که بر محور کاوش های باستانشناسی و تاریخ هنر معماری انجام گرفته است، نه تنها ثابت می کند که ارک تبریز بازمانده همان جامع علیشاه نیست بلکه نشان میدهد مسجد جامع علیشاه و دیگر بناهای مجموعه معماری علیشاه در جبهه شرقی اراک علیشاه قرار داشته اند. ارک تبریز بازمانده ایوانی سترگ می باشد که روزگاری بلندترین طاق آهنگ جهان به ارتفاع 63 م بر فراز آن استوار بوده است. این ایوان با دهانه ای به پهنای 4/30 م، ژرفای 2/14 م و بلندی 36م تا پاکارقوس، بزرگترین و بلندترین ایوان و طاقبند شناخته شده در تاریخ هنر معماری جهان می باشد.