نام پژوهشگر: اسماعیل زهدی
مهدی بارورز سهیلا فغفوری
با توجه به نقش مخاطب، "ادبیات پراپاگاندا" و "سبک شناسی تأثری" دارای ابعاد مشترکی میباشند. در حالی که ادبیات پروپاگاندا، واژه به واژه و سطر به سطر، بر تأثیرگذاری هرچه بیشتر بر خواننده اهتمام می ورزد، سبک شناسی تأثری به دنبال این پرسش است که یک متن "چگونه" بر خوانندهی خود تأثیر میگذارد؟ دیگر آنکه،بر اساس سبک شناسی تأثری "متن" به خودی خود وجود ندارد، مگر آنکه در "زمان مشخص" و در چارچوب یک "اجتماع معناگذار" خوانده شود. پراپاگاندا نیز به خودی خود خنثی و بی تأثیر است مگر آنکه بر "اذهان عمومی" معین و در چارچوب "افکار عمومی" خاصی وارد شود. علاوه بر آن، سبکشناسی تأثری، به منظور مطالعه ی تأثیرات ممکن بر روی مخاطب، تمامی ویژگی های "پیش زبانی" و "زبانی" واژه ها، عبارات و جملات را بررسی می نماید. از طرف دیگر، ادبیات پراپاگاندا با به کارگیری ویژگی های مذکور به عنوان "محرّک"، جهت تلقین اندیشه های از پیش تعیین شده و دریافت واکنش های مورد نظر از جانب مخاطب، به عنوان "پاسخ"، می باشد. در پایان، همان گونه که سبک شناسی تأثری تنها "خواننده ی مقصود" خود را واجد شرایط میداند، هدف ادبیات پروپاگاندا نیز تنها "مخاطب مشمولی" است که اهداف پراپاگاندا برای وی طراحی و تبیین شده است. نویسنده در این مجال سعی دارد مفهوم "سبکشناسی تأثری پراپاگاندا" را به عنوان چارچوبی جدید جهت مطالعه ی ادبیات پروپاگاندا پیشنهاد و مورد بررسی قرار دهد.
حسن هدایتی تلوکی اسماعیل زهدی
سامرست موآم (1874- 1965) یکی از نویسندگان موفق انگلیسی است که تعداد زیادی داستان کوتاه، نمایشنامه و رمان را به دنیا ارائه کرده است. موفقیت وی در زمینه تجاری اغلب موجب آن شده است که آثار وی در زمره آثار صرفاً برای سرگرمی طبقه بندی شوند. اما حتی اگر آثار وی صرفا برای بازار خوانندگی نوشته شده باشند، باز هم می توان آنها را مورد ارزیابی قرار داد و یا اطلاعاتی از آن کسب کرد. در این مطالعه، محقق بر آن است تا تصاویر ارایه شده از مردمان حقیقی را که در مستعمرات بریتانیا زندگی می کردند مورد ارزیابی قرار دهد. برای نیل به این مقصود پنج داستان کوتاه از موآم («ردپایی در جنگل»، «اثر پیرامون»، «نامه»، «ایستگاه حومه شهر» و «رگه زرد») انتخاب شده اند. در سالهای 1916 تا 1918 و 1925 تا 1926 او زندگی انگلیسی ها را در مستعمرات شاهد بود، اما چیز های زیادی برای تحسین در آنها نیافت. با توجه به پیش-داوری هایی که مبتنی بر ملیت و نژاد هستند، اینکه موآم نقاط ضعف هم میهنان خود را به تصویر می کشد او را در زمره کسانی قرار می دهد که بیشتر از برخی دیگر قابل اطمینان هستند. آنگونه که موآم نشان داده است، مردمان این مستعمرات بسیار بیشتر از زمانی که در کشور خود به سر می بردند به سمت بدی کشش نشان داده اند. این مسئله تا حدی به علت احساس تنهایی مفرط آنان است که ناشی از مسئولیت آنها در اداره زمین های کشاورزی وسیع واقع شده در جنگل بوده است. این مامورین غیر قابل اطمینان اند، حتی اگر آنها را در مصائب بسیار بزرگ یاری کنید نمی توان به وفا داری آنان اطمینان داشت. این عدم وفا داری و صداقت خوانندگان را بر آن می دارد که به کل امپراطوری بریتانیا بی اعتماد شود، زیرا دست اندرکاران آن نتوانستند اثبات کنند که می توانند به وعده های خویش عمل کنند. در این مطالعه نویسنده بر آن بوده است تا با نشان دادن جنبه های مختلف زندگی و رفتار این مردم آنچه واقعاً در این خطه و برحه گذشته را آشکار سازد. در نهایت این مطالعه در این نقطه پایان می پذیرد که استعمارگران و استعمار زدگان هر دو بر یکدیگر تاثیر گذار بوده اند، اما این تشکیل امپراطوری بوده که تمامی این جریان را عملی ساخته است.
پریسا صفارزاده سهیلا فغفوری
هدف از این پایان نامه مطالعه ابعاد فلسفی نمایشنامه انسان و ابرانسان(1903) نوشته جرج برناد شاو از دیدگاه فلسفی آرتور شوپنهاور و ژان باپتیست لامارک میباشد. برنارد شاو نویسنده رئالیستی بود که علاقه وافری به مطرح کردن موضوع " نیروی زندگی" (یا نیروی ارده) در در زندگی انسانها در آثارش داشت. در واقع،هدف غایی این نمایشنامه نیز آشکار ساختن نقش "نیروی اراده" در زندگی شخصیتهای آن می باشد. از دید برنارد شاو نیروی اراده نه دانای کل است و نه قادر مطلق، بلکه همواره در تلاش برای دست یافتن به هردو مهم می باشد.این نیرو، نیرویی انتزاعی ولی ناکامل میباشد که از طریق تکامل تدریجی برای کمال خود می کوشد و هدف نهایی آن خلق "ابر انسان" می باشد. برنارد شاو در بسط نظریه اراده و تکامل تدریجی اش مستقل از فیلسوفان معاصر خود عمل نکرده است ؛ بلکه بنظر می رسد که او عمیقا تحت تاثیر مفهوم "اراده"ی شوپنهاور و همچنین "تئوری تکامل تدریجی" لامارک قرار گرفته باشد. از آنجا که هدف از تحقیق پیش رو مطالعه و بررسی این تاثیر در نگارش نمایشنامه انسان و ابر انسان می باشد، لذا ضروری است که آثار عمده این دو نظریه پرداز، یعنی کتاب فلسفه جانورشناسی لامارک و همچنین کتاب جهان همچون اراده و تصور نوشته ی شوپنهاور ،مورد تفحص و بررسی قرار گیرد.روش بکار گرفته در این پایان نامه تجزیه و تحلیل متنی نمایشنامه انسان و ابرانسان میباشد از این جهت که نشان دهیم برنارد شاو در نگارش این اثر تا چه میزان تحت تاثیر آراء فلسفی شوپنهاور و لامارک قرار گرفته است. این پایان نامه برا آن است که از طریق بررسی تطبیقی، شباهت ها و تفاوت های عقاید فسفی برنارد شاو را با این دو فیلسوف نشان دهد و امید می رود که به این مهم دست یابیم که برنارد شاو ،آنچنان که خود می خواست، شایسته نام " هنرمند فیلسوف " میباشد. به زعم شاو، هنرمند فیلسوف آن هنرمندی است که هنرش را در خدمت تعالی روح و ذهن انسان مدرن قرار داده است به این امید که بعد زندگی معنوی خود را غنی تر و پر بار تر سازد.
سعید حسینی اسماعیل زهدی
مطالعه حاضر خوانشی از گزیده اشعار سایمون آرمیتاج بر اساس نظریات باختین در حوزه "صدا" ارائه می دهد و بر آنست ارتباط میان سبک و صدا را در این اشعار آشکار سازد. یکی از نظریه های مهم باختین در حوزه صدا در ادبیات، نظریه پلی فونی یا چند صدایی است. باختین عمیقاً می پنداشت که تنها ژانر رمان توانایی در برگیری پلی فونی را دارد و ژانر شعری، طبیعتاً نمی تواند پلی فونیک (چند صدا) باشد. در جریان تحقیق ابتدا یک مجموعه از معیارهایی که باختین برای پلی فونی ضروری می پنداشت ارائه خواهد شد. برای این هدف تئوری ها و نظریه پردازی های باختین در حوزه ادبیات و خصوصاً پلی فونی، چند زبانگی و دیالوجیزم کاملاً مورد تحلیل قرار خواهد گرفت. در مرحله بعد مقوله سبک و گوناگونی سبک مورد مطالعه قرار می گیرد. برای این منظور مطالعه و بررسی اصول و قواعد ارائه شده توسط علم سبک شناسی برای مطالعه سبک ضروری می نماید. بعد دیگری که این مطالعه ناگزیر از تمرکز بر آن است، گوناگونی و تغییر صدا در متون ادبی می باشد. بسیاری از منتقدان گوناگونی صدا را برابر با پلی فونی می دانند در حالیکه مطالعه حاضر به عنوان یکی از یافته هایش تلاش دارد میان پلی فونی و گوناگونی صدا تفاوت قائل شده و این تفاوت را روشن سازد. در فرآیند اصلی تحقیق، در گام بعدی گزیده اشعار بر اساس هر سه پارامتر سبک، صدا و پلی فونی مورد مطالعه قرار می گیرد. در آخر بر اساس نتایج بدست آمده، سعی خواهد شد الگوهایی برای تغییر سبک و صدا در شعر و رابطه آنها با یکدیگر و با پلی فونی ارائه گردند. در فرایند تحقیق بطور ضمنی اشاره می شود که ژانر شعری، بر خلاف نظریه باختین، می تواند پلی فونیک (چند صدا) باشد.
صمد رستم زاده آنیتا لشکریان
مطالعه حاضر به بررسی مفهوم انسان و آنچه در شکل گیری هویت انسانی در دو رمان دوریس لسینگ، فرزند پنجم و بن در دنیا، دخیل هستند می پردازد و رابطه بین فرد و ساختار عینی جامعه را مورد ارزیابی قرار می دهد. برای این منظور، دو دیدگاه مطرح در زمینه عوامل موثر بر رشد فرد در اجتماع بررسی می گردد: از یک طرف، انسان محصول ساختار عینی جامعه قلمداد شده که هویت او از پیش تعریف شده است؛ از طرف دیگر، انسان یک موجود آزاد و مختار دانسته می شود که هویت فردی خود را می سازد. مطالعه حاضر تلاشی است برای بررسی انسان شناختی فرهنگی دو رمان دوریس لسینگ با محوریت جستجوی هویت و تصویری که او از انسان مدرن ارائه می دهد. بر پایه مبانی نظری تحقیق، ژنتیک رفتاری و عادت واره پیر بوردیو،چنین نتیجه گیری می شود که لسینگ انسان را یک پدیده اجتماعی می داند که تحت تاثیر میراث ژنتیکی و عادت واره ای است که رفتار او را شکل می دهند.
فاطمه السادات قرشی سهیلا فغفوری
مطالعه حاضر می کوشد تا مطالعه و بررسی رمان "سلاخ خانه شماره پنج" کورت ونگات را براساس نظریه فراداستان ارائه دهد. این مطالعه ادعا می کند که رمان سلاخ خانه ی شماره پنج نمونه بارزی از یک رمان فراداستان است و برآن است تا این ادعا را به اثبات برساند . برای این منظور می کوشد تا تعاریفی دقیق از مفهوم فراداستان ارائه کند و همچنین ابزارها و معیارهای مناسب برای شناخت عوامل فراداستان در متن را معرفی می کند. در مرحله ی بعد این مطالعه با استفاده از ابزارها و معیارهای ارائه شده متن رمان را با دقت مورد بررسی قرار می دهد و میکوشد ابعادی از رمان را که منجر به تولید عوامل فراداستان شده اند بررسی کند . برای این کار هردو عناصر کلی و جزئی داستان مورد بررسی قرار می گیرند . یکی از عناصر اصلی که باعث بوجود آمدن فراداستان در رمان شده است ، ساختار روایی رمان است و به همین دلیل ساختار روایی با کمک گرفتن از علم روایت شناسی دقیقاً مورد مطالعه قرار گرفته است . در نهایت ، کارکرد این عوامل فراداستانی مورد بحث قرار می گیرند . یکی از ابعاد مهم کارکرد فراداستان این است که چگونه فراداستان به نویسنده کمک کرده است تا به طور موفق تری دنیای معانی مورد نظرش را خلق کند.
الهه وکیل هنزایی آنیتا لشکریان
مطالعه حاضر به بررسی مفهوم هویت آفریقایی - آمریکایی در دو نمایشنامه آگوست ویلسون، درس پیانو و حصارها، می پردازد. ویلسون بر این اعتقاد است که یکی از دلایل اصلی فقدان هویت آفریقایی- آمریکایی نبود رابطه معنوی سیاهان آمریکا با گذشته خود است؛ بنابراین، ایجاد این رابطه یکی از تم های اصلی آثار اوست. مطالعه حاضر سعی بر آن دارد تا بر اساس فلسفه دکتر مولانا کارنگا، فیلسوف آفریقایی- آمریکایی، در مورد هویت سیاهپوستان جهان و همچنین بر اساس مدلی او برای مطالعه سیاهپوستان ارائه داده، تصویری که این دو نمایشنامه از زندگی سیاهپوستان آمریکا در هفت زمینه نشان دهد را مورد ارزیابی قرار دهد. این هفت زمینه عبارتند از تاریخ، مذهب، سازمان اجتماعی، سازمان اقتصادی، سازمان سیاسی، آثار هنری و شخصیت انسانی. این مطالعه همچنین در پی آن است که نشان دهد که سالها تجربه سیاهان آمریکا در این هفت زمینه باعث ایجاد حس خود کم بینی آنان نسبت به سفید پوستان شده است که این خود باعث از دست رفتن حس عزت نفس و هویت واقعی آنان می شود. در این آثار، ویلسون علاوه بر برشمردن مشکلات سیاهپوستان، راه حل هایی را نیز برای حل آن مشکلات در این هفت زمینه ارائه می دهد. مطالعه حاضر این راه حل ها را نیز مورد بررسی قرار می دهد.
سید علی بوریازاده سهیلا فغفوری
کلمات "فلج"، "نومون" و "شمعونی" در دوبلینی های جیمز جویس از اهمیت بسیاری برخوردارند. آنها به مثابه ی ابرکدهایی هستند که تمامی ساختار نشانه شناسی متن پیرامون آنها می گردد. از دیدگاه نشانه شناسانه ی بارت و کدهای بکار گرفته شده در اس زی دانستن "نومون"، "شمعونی" و اینکه چطور به عنوان کد در دوبلینی ها به کار گرفته شده اند از اهمیت بالایی برخوردار است. همچنین تشخیص زمینه ی نشانه شناسی "فلج" و تاثیر آن بر تشکیل دیگر کد ها در دوبلینی ها و اینکه چطور این تحلیل نشانه شناسانه و متنی دوبلینی ها نقش خواننده را تبیین می کند بسیار حائز اهمیت است. فصل اول این پایان نامه دیباچه ای بر تحلیل نشانه شناختی می باشد. فصل دوم پیش زمینه ی نظری مطالعه را فراهم می کند. فصل سوم با توجه به کد هرمنیوتیک به اولین سئوال پژوهش می پردازد. فصل چهارم با متوسل شدن به زمینه ی نشانه شناختی کلمات و کدهای ثانویه, دومین و سومین سئوال پژوهش را مورد بررسی قرار می دهد. به عنوان نتیجه، فصل پنجم به چهارمین سئوال پژوهش می پردازد. این فصل نشانه شناسی را به عنوان یک نظریه ی خواندن معرفی می کند و نقش تفسیری خوانندگان را برجسته می سازد. روی هم رفته، این پژوهش کدهای سازمان یافته ی دوبلینی های جیمز جویس را بر اساس کدهای به کار گرفته شده در اس زی بررسی می کند. بر اساس نشانه شناسی رولان بارت، استدلال می شود که کدهای بکار گرفته شده در دوبلینی ها با کدهای بکار گرفته شده در اس زی تجانس دارند. نه تنها متن دوبلینی ها را می توان بر اساس همان معیاری که بارت "سارازین" را کدگذاری کرد کدگذاری نمود بلکه خود جویس اسامی بخصوصی را برای این کدها در متن تعبیه می کند. علاوه بر این، این پژوهش تغیر پذیری "اهمیت" یک متن را در کشاکش نشانه ها ارزیابی می کند.
پیمان سلیمیان آنیتا لشکریان
مطالعه حاضر به بررسی تطبیقی دو پسرکشی در متن حماسی مرگ پسر آیفی از دستنوشته های حماسی ایرلند و بخش رستم و سهراب از شاهنامه ابوالقاسم فردوسی از دیدگاه مطالعه تطبیقی اسطوره های هندواروپایی جورج دومزیل می پردازد. نظریات دومزیل درباره سه گانگی )سه لایگی( خویشکاری های کیهانی و اجتماعی در ادیان و نظام های اسطوره ای هندواروپایی بررسی شده اند؛ سپس این موضوع مورد بحث قرار گرفته است که چگونه روابط بین خویشکاری ها نقش هر خویشکاری را در اجتماع و یا اجتماع خدایان تعریف می کند و این که چگونه در فرهنگ های هند و اروپایی خدایان و قهرمانان حماسی جنگاور الزاماً مرتکب گناه می شوند. این مطالعه نشان می دهد که در هر دو داستان سیر رویدادها و معنای آن ها مطابق الگوی گناهان سه گانه جنگاور است که دومزیل مطرح می سازد. سپس همخوانی ها و ناهمخوانی های دو متن با توجه به اصلاحات زرتشتی در دین پیشاهندوایرانی در ایران، نظام اسطوره ای سلتی و سنت روایت شفاهی در ایرلند مورد بررسی قرار می گیرند. نتیجه نشان می دهد که هر دو متن حاوی همان الگوی گناهان سه گانه جنگاوران به ضد هر سه خویشکاری که دومزیل مطرح می کند هستند؛ و بنابراین هر دو نمایاننده یک جهان بینی در جوامع مرتبط می باشند.
بشیر صادقی آنیتا لشکریان
این پژوهش سعی در بررسی ماهیت هنر در سه نمایش نامه از تام استاپارد (1937 - ) دارد، روزنکرنتز و گیلدنسترن مرده اند (1966)، اصل موضوع (1982) و کاراگاه هاوند واقعی (1968). نقش هنر و تعامل آن با زندگی واقعی از زمان افلاطون تاکنون مورد بحث بوده است. از طرفی، در دیدگاه افلاطون هنر به عنوان یکی از آفریده های این جهان در مرتبه ای پایین تر نسبت به زندگی قرار دارد، زیرا از زندگی تقلید می کند و اصالت و حقیقت آن را ندارد. از طرف دیگر، نمایش نامه نویس و منتقد ایرلندی، اسکار وایلد در مقاله ش تحت عنوان "افول دروغ" (1891) دیدگاه مثبتی را نسبت به هنر بیان می کند و از هنر به عنوان یک اصل راستین و برتر نسب به زندگی دفاع می کند. بحث وایلد بر این اساس است که هنر محدودیت های زندگی را ندارد، چرا که توان خیال پردازی و قدرت آفرینش واقعیت های جدید از ویژگی های برجسته آن است. با این وجود، در دوره ی پسامدرن فردریک جیمسون (1934 - )، مانند افلاطون اهمیت هنر را نادیده می گیرد و بر این باور است که همه چیز قربانی سطحی نگری شده و جایگاه خود را از دست داده است. به دلیل وفور نشانه ها هنرمند توانایی آفرینش مفاهیم جدید را ندارد، چون همه چیز قبلا آفریده شده است. از طریق به کارگیری ساختارشکنی ژاک دریدا، پژوهش حاضر درصدد یافتن پاسخی برای اتهامات افلاطون، تصدیق تمجید های اسکار وایلد و دفاع در برابر نا امیدی های جیمسون مبنی بر تضعیف ویژگی آفرینندگی هنر می باشد. با یافتن تقابل های دوگانه در سه نمایش نامه ی تام استاپارد، این پژوهش سعی دارد تا روش قدیمی و منسوخ "هنر از زندگی تقلید می کند" را به چالش کشیده و ادعا کند که در واقع زندگی است که از هنر تقلید می کند. نظریه تقلید پایین تر از ضد-تقلید قرار می گیرد و هنر ارزشمندتر از همیشه به حیات خود ادامه می دهد.
ساغر صفاییان آنیتا لشکریان
این پایان نامه به بررسی محوریت تکنولوژی رسانه ای در فرهنگ و جامعه ی پسامدرن به تصویر کشیده شده در رمان برجسته دان دلیلو، صدای سفید(1985)، می پردازد. بواسطه ی اعمال نگرش های ، ژان بودریار، و فردریک جیمسون بر روی اثر، مطالعه حاضر تلاش بر ردیابی طریقه ای را دارد که مفاهیم معرفی شده توسط هر دو نظریه پرداز به از بین رفتن نهایی ذهنیت شخصیت ها کمک می کند. هر دو نظریه پرداز بر این باورند که توسعه ی فناوری نوین که در نیمه ی دوم قرن بیستم به وقوع پیوست منجر به پیدایش فرهنگ رسانه ای شده که به تدریج به تمامی زوایای زندگی افراد نفوذ می کند. در صورت افراط در استفاده از این تکنولوژی، تصاویر و اصوات رسانه در تک تک افکار، گفتار، و رفتار اعضای جامعه رسوخ کرده و متعاقبا هویت پسامدرن جدیدی برای آن ها شکل می دهند. این پژوهش چنین نشان می دهد که از آنجایی که وانموده های رسانه پایه و اساسی در واقعیت ندارند، هویتی که رسانه روی هم رفته برای فرد مهیا می کند تنها یک هویت گسیخته بر پایه ی فراواقعیت است که هیچگونه معنا و محتوایی ندارد. زمانی که اطلاعات بیش از حد رسانه شخص گسیخته را اشباع میکند، گونه ای هیجان ناشی از تصاویر بی عمق، مصیبت بار(اما عالی) درفرد به وجود می آید. متعاقبا فرد به نوعی نقصان عاطفی دچار میشود و از فجایع واقعی خارج از گستره رسانه نیز لذت می برد. بعلاوه از آنجا که در چنین جوامعی رسانه مفاهیمی همچون فرآیند زمانمندی را از بین برده است، فرآیند زمانمندی زبان شناختی نیز مختل شده و شخص محکوم به تجارب منفصل در زمان حال جاودانی یا شیزوفرنی می شود. محقق در نهایت نتیجه گیری میکند که در وضوح غیرقابل توصیفی از تصاویر مجزا، شخص گونه ای شدت را تجربه کرده و ذهنیت خود را به رسانه می بازد.
فریبرز دیداران اسماعیل زهدی
ادبیات نمایشی و تئاتر همواره نقش اساسی در تخیل و واقعیت مخاطب خود دارند. لوئیجی پیراندلو و ساموئل بکت در زمرۀ نمایش¬نامه نویسانی قرار دارند که در آثارشان مباحث فراوانی در راستای مسئلۀ واقعیت و خیال پدید آورده¬اند. در طول حرفۀ ادبی خود، بکت و پیراندلو برخی از ابعاد فلسفی انسان را مورد خطاب قرار داده¬اند. ژاک دریدا به عنوان یکی از بزرگترین اندیشمندان قرن بیستم در مورد برخی از بنیادی¬ترین مفاهیم متافیزیک غرب که وارد ادبیات و فلسفه شده¬اند نظر داده و آنها را به چالش کشیده¬ است. او با شکستن برخی از اساسی¬ترین این تقابل¬ها مثل تفابل بین حضور و غیاب، گفتار و نوشتار، واقعیت و خیال، حقیقت و دروغ، طبیعت و فرهنگ، مرگ و زندگی و غیره، به مسئلۀ تمایز و تفاوت این تقابل¬ها پرداخته است. بکت و پیراندلو که در برخی موارد شبیه و در برخی دیگر متفاوت¬اند، قابلیت تحلیل پذیری بر اساس نظرات دریدا در مورد امکان اتفاق یک متن ادبی را دارا می¬باشند. بنابراین، ادبیات آنها انعکاسی از واژگونی تمامی تقابل-های موجود در یک متن می¬باشد که از طریق آنها تلاش کرده¬اند تا شخصیت¬های زنده¬تر و واقعی¬تر از مردم واقعی تولید کنند. مطالعۀ پیش¬رو خوانشی قیاسی از دو نمایش¬نامۀ «شش شخصیت در جستجوی یک نویسنده» و «درانتظار گودو» می¬باشد، که در آن با استفاده از نظریات دریدا تلاش شده است تا رابطۀ نزدیک و تمایز این دو نمایشنامه¬ نشان داده شود. این خوانش کوشیده است تا یکتایی و همگانی بودن ادبیات بکت و پیراندلو را نشان دهد و توانایی حضور آنان (در حالیکه غایب هستند) در هر دوره یا متنی را اثبات کند. پژوهشگر تلاش کرده تا امکان خوانش ادبیات بکت و پیراندلو در متن و فضایی دیگر(یعنی متن حاضر) را نشان دهد. علاوه بر این، پس از خوانش و مقایسۀ این نمایشنامه¬ها، تمایز و شباهت¬هایی جالب توجه بین این نمایشنامه¬نویس¬ها مشاهده شده که گواهی بر خستگی¬ناپذیری و عدم اشباع متن و محتوای نوشته¬های آنها می¬باشد. در نهایت این خوانش پیش¬بینی کنندۀ مطالعاتی دقیق¬تر در مورد عقاید این ادیبان در مورد زبان و رسوم تئاتری می¬باشد.
محمد مصطفی قنبری مهارلویی اسماعیل زهدی
مفهوم هویت همواره یک مقوله مورد بحث بوده است، و بسیاری از منتقدان و محققین سعی بر حل این موضوع چالش برانگیز کرده اند. با توجه به این نکته استوئارت¬ها، یک نطریه پرداز مارکسیست فرهنگی بریتانیایی، از جمله فرهیختگانی است که عمیقاً به تشریح ماهیت هویت می¬پردازد، ولی از یک دیدگاه جامعه¬شناختی مارکسیستی. بنابراین محقق در این مطالعه، تلاش می¬کند تا ایده¬ی عدم ثبات فرهنگی و نظرات استوئات هال را برروی مفهوم هویت بررسی می¬کند. این مطالعه همچنین به بررسی مشکلات هویتی انسان جهان سوم در یک جامعه امپریالیستی یا استعمار نو در دو اثر وی اس نایپول می پردازد. که این دو اثر عبارتند از: خانه¬ای برای آقای بیسواس که موضوع اصلی این مطلعه است، و یک رمان کوتاه به نام " یکی از چندین". بنابر تعریف استوئارت هال، هویت مفهومی پیچیده¬است که از طریق رابطه¬ی شخصی، اتفاق¬های بین¬المللی و طبقه¬بندی¬های اجتماعی تشکیل می¬شود. او بر این باور است که هویت توسط یک تبادل ایدئولوژی- فرهنگی دوباره شکل می¬پذیرد. بدون شک، اهمیت این مطالعه یک ارزش¬یابی مجدد از آرزوی دست نیافتنی انسان جهان سوم در یک دوره پراکندگی نژادی به دنبال یافتن یک هویت ثابت است. در زمان ورود انسان به دوره¬ی مدرن، مسئله هویت با توجه به پیشرفت فن¬آوری و اصطلاحاً فرآیندهای جهانی شدن و پراکندگی قومی بسیار چالش برانگیز شده است. این تغییرات، افراد، به ویژه افراد جهان سوم را وا می¬دارد تا برای اثبات خود فرهنگ اکثر افراد جامعه، هویت خود را به چالش بکشند. این فرایند می¬تواند در تضاد با باورهای جاری مهاجرین به فرهنگشان باشد و ممکن است مشکلات بسیاری را در هنگام مواجه شدن این فرد با دو واقعیت موجود به وجود آورد. در این موقعیت، خود در بین دو فرهنگ متضاد محصور شده و با یک فردیت جدید که ناپایدار و شکسته است مواجه می¬شود. اثرات این برخورد چیزی جز دوگانگی قومی بدون هویتی ثابت نمی¬تواند باشد.
مریم حسینی آنیتا لشکریان
گونتو گراس، نویسنده ی آلمانی، در رمان طبل حلبی با نشان دادن جوانب مختلف زندگی مردم سبک نامتعادل زندگیشان که در نتیجه ی ایدئولوژی خاص نازی ها به وجود آمده است را به تصویر میکشد. این ایدئولوژی جوانب مختلف زندگی مردم را بر حسب نوعی نگاه سیستماتیک به جهان تعریف میکند. همانطور که در رمان طیل حلبی نیز به تصویر کشیده شده است اقشار مختلف جامعه مجبور بودند خواسته های درونی خود را کاملا نادیده گرفته و بر حسب قوانین سیستماتیک جامعه زندگی کنند. بررسی همه ی این نکات نشان میدهد که این رمان انتخاب مناسبی برای پیاده سازی نظریه ی ساختارشکنانه ی دریداست. شخصیت اصلی این رمان که راوی داستان نیز هست دائما در حال تلاش برای هماهنگ سازی خود با جامعه است ولی هر چه بیشتر تلاش میکند بیشتر به انزوا کشیده میشود و در آخر هم تبدیل به یک بیمار روانی می شود. بنابر این مهم ترین دوگانه ی متضادی که در بررسی این رمان مطرح میشود "سیستم و فرد" است و همه ی دوگانه های دیگر زیر مجموعه ی آن محسوب میشوند. هنر، سیاست و مذهب سه حوزه ی مهمی هستند که مورد بررسی قرار گرفته اند. مطالعه ی جامع دوگانه های مربوط به این سه حوزه نشان میدهد که همه ی آنها ریشه در همان دوگانه ی "سیستم و فرد" دارند. در روش های سیستماتیک سعی بر این است که نوعی همگونی که در راستای اهداف سیستم باشد به وجود آید . در اکثر موارد طی این روند همگون سازی، ناهمگونی های روانی و درونی افراد نادیده گرفته می شود. در چنین شرایطی افراد دچار آشفتگی شخصیتی شده و حتی ممکن است به نابودی کشیده شوند. با مطالعه ی کامل همه ی این موارد به این نتیجه می رسیم که بهترین درمان احتمالی برای این بحران هویت به کار گیری تفکر دریدایی ست. در این طرز تفکر تضاد بین دوگانه ها از بین رفته و رابطه ی مکمل جایگزین آن شده است.
زهرا حسینی سهیلا فغفوری
روانشناسی کارل گوستاو یونگ (1961-1875) زمینه ی بسیار مناسبی را برای درک بهتر تراژدی موجود در رمان آفریقایی وقتی که همه چیز فرو می پاشد. (1985)، اثر چینوا اچبی(1930)، فراهم می کند. اکنکو، قهرمان داستان، که در ابتدا مردی بسیار برجسته و شجاع در میان قبیله ی خود می باشد با آمدن استعمارگران غربی دست به خودکشی می زند. بسیاری از منتقدان بر این باورند که حضور استعمارگران عامل اصلی در به رقم خوردن پایانی تراژیک برای اکنکو است. اما بررسی روانی اکنکو از دیدگاه روانشناسی یونگ این نظریه را رد می کند. با استفاده از نظریات یونگ به ویژه تئوری های او در مورد ناخودآگاه و فرآیند فردیت می توان به این نتیجه رسید که اکنکو در فرآیند فردیت که همان رشد روانی انسان می باشد شکست می خورد. او از این امر مهم باز می ماند به این دلیل که نمی تواند سایه و روح ناخودآگاه خود را خودآگاه کند. شروع شومی که اکنکو با یک پدر بی لیاقت در زندگی دارد زمینه ی بروز مشکلات عدیده ی روانی را در او فراهم می کند. بدین ترتیب اکنکو از رشد روانی باز می ماند، در حالی که جامعه ی آفریقایی او که بر پایه ی یک فلسفه غنی و عمیق از زندگی استوار است زمینه ی مناسبی را برای رشد روانی، معنوی و اجتماعی مردمش فراهم می کند. در نتیجه، جامعه ی ایبو که جامعه ای بسیار متعادل از لحاظ روانی است، می تواند شوک ناشی از حضور استعمارگران را به خوبی تحمل کند اما اکنکو زیر بار سنگین این مشکل مجبور به خودکشی می شود.
طیبه نوروزی صالح اباد اسماعیل زهدی
مطالعه حاضر به بررسی واقعیت های درونی و بیرونی زندگی آمریکایی آفریقائیهای تحت تاثیر تبعیض نژادی در نمایشنامه ی معروف و کلاسیک کشمشی در آفتاب نوشته ی لورین هنزبری می پردازد.سپس این موضوع مورد بحث قرار گرفته است که چگونه تبعیض نژادی آمریکایی آفریقائیها را در شرایط نابرابر اجتماعی و اقتصادی و همچنین بحران هویتی قرار می دهد.آن ها در حالی که از دو گانگی هویتی رنج می برند، دائما در جستجوی هویتی یگانه هستند و هنزبری پیشنهاد میدهد که ایجاد توازن بین دو قطب شخصیتشان بدون این که هیچ کدام از این دوقطب نادیده گرفتنه شوند تنها راه مقابله با این دو گانگی هویتی است. مطالعه حاضر سعی بر آن دارد تا بر اساس تئوریها و نظرات دوبواس درمورد تبعیض نژادی و دفاع از حقوق زنان سیاه پوست در این نمایشنامه، تجربیات آمریکایی آفریقائیها را از تبعیض نژادی به تصویر بکشد. همچنین مفاهیم و مسائل چون دو گانگی هویتی، تحصیل، فرهیختگان، نقاب، وبازگشت به آفریقا در خانواده ای آمریکایی آفریقائی مورد بحث قرار گرفته است.مسائل زنان سیاه پوست، کسانی که به دلیل نژاد و جنسیتشان دو بار محدود و تحت فشار قرار گرفته اند نیز مورد بررسی قرار گرفته است.علاوه بر این ها، مطالعه حاضر نظرات نویسنده را در باب بودن هنر در خدمت جامعه آمریکایی آفریقای و جنبش حقوق مدنی آمریکا و مبارزه مستمر در دفاع از حقوقشان را در این نمایشنامه بیان میکند.
امید اخوان اسماعیل زهدی
زبان شناسی شناختی از مکاتب جدید فکری در زبان شناسی است که حاصل تلاش گروهی از محققان در اواخر دهه هفتاد می باشد که به رابطه بین زبان و ذهن توجه داشته اند. این مکتب یک الگوی جدید زبانشناسی است که زبان را به عنوان یک سیستم مستقـل و مستغنی نمی بیند بلکه آن را به عنـوان ابزاری برای سازماندهـی، پـردازش، و انتقال اطلاعـات می داند. مطالعات و تحقیقات اخیر در حوزه ی زبان شناسی شناختی باعث افزایش احتمالات مربوط به پژوهش های زبان شناختی در ارتباط با زبان و فرهنگ شده اند. نظریه آمیختگی مفهومی، که توسط ژیل فوکونیـه و مـارک ترنـر (2002) مطـرح شده است، از پیـشرفت های حاصل در این شاخـه از تحقیقات می باشد. آمیختگی مفهومی به عملیات ذهنی بنیادی گفته می شود که مرکز اندیشه، خیال و طرز تفکر انسان می باشد. آمیختگی مفهومی نقش بسزایی در ساخت معنا در زندگی روزمره، علوم، و حتی ادبیات دارد. مرگ و زندگی مرا خسته می کنند (2006) نوشته ی مو ین یک رمـان تاریخـی است که سیر تحولی کشـور چیـن را در نیمه دوم قـرن بیـستم مورد کنکاش قرار می دهد. نویسنده خود تصریح دارد که این رمان سبک نوشتاری او را دربرگرفته و نمایانگر تلاش اکتشافی او در هنر رمان نویسی است. تحقیق حاضر تلاش دارد نظریه آمیختگی مفهومی را در رمان مرگ و زندگی مرا خسته می کنند واکاوی نماید. این تحقیق همچنین چگونگی استفاده نویسنده از شیوه جان بخشیدن به اشیا و نظریه آمیختگی مفهـومی برای ایجاد فضای انتقادی از نظام های خودکامـه را مورد بررسـی قرار می دهد.
وحید اکبری سهیلا فغفوری
مطالعه حاضر به بررسی مفهوم طغیان در سه نمایشنامه از سارا کین ویرانه، عشق فدرا، و منزه، می پردازد. تئاتر دهه نود بریتانیا شاهد انبوهی از آثار تحریک آمیز توسط نسلی از جوانان بیست و اندی ساله بوده است که آثار اولیه شان منتقدین و تماشاچیان را با آمیزه ای ازخشونت روابط جنسی و شعر خیابانی مواجه کرده است این مطالعه بر آن است با محوریت طغیان به بررسی رابطه بین خدا و محیط و وجود از یک سو و انسان در آنسو بپردازد. این تحقیق به رصد رابطه طغیان و خشونت پرداخته و با معرفی تروریسم هنری به تاثیر طغیان خشونت بر ارکان ادبی تم، تماشاچی و زبان می_ پردازد. به منظور غنای بیشتر اثر از ایده ها نظریات اندیشمندانی چون بروستین، آرتو، ژیژک، فروم، و سییرز استفاده شده است.
مهسا منشی آنیتا لشکریان
the current thesis is composed in five chapters in the following fashion: chapter two encompasses the applied framework of the project in details; the methodology of carl gustav jung to explain the process of individuation, the major archetypes and their attributes and his techniques to assess the mind’s strata are all explained. moreover, the austrian psychoanalysts, heinz kohut’s models of analysis are discussed to the needed extent. due to the inaccessibility of the poet’s complete writings and the lack of research laboratories, it would be done in a fairly relative scale though. chapter three is specified to the description of the mythical world of the poet’s works. the parallel models fitting jung’s archetypes are extracted and clearly explained. besides, a close look is cast upon the kohutian selfobjects and their effective role in the formation of a narcissistic self. these patterns make up the foundation stone to extend the cultural and psychological theories. chapter four entails a thorough and multi-dimensional analysis of the paradigms detected with the help of diverse theorists of post-modernism and feminism and also kohut’s practices. finally in the fifth chapter, the thesis is closed with the investigation of the results. nonetheless, the findings open a vaster horizon of contemplation to the reader. further questions that might link the readers’ uptakes to a higher level of awareness and mean to spice up the craving for more knowledge are proposed, as well.
عارفه شفیق آنیتا لشکریان
هدف این پایان نامه تحلیل مساله استعماربر اساس هویت انسان مدرن میباشد که دررمان زندگی پای به تصویر کشیده شده است.این تحقیق بااعمال تئوری سیاسی هانا آرنت مبنی برقلمروهای خصوصی وعمومی زندگی، سعی دارد روشی را نشان دهد که تئوری هانا آرنت از طریق آن رشد نفس مدرن را در رمان نشان میدهد.براساس نظر آرنت، زندگی به دوقلمروی عمومی و خصوصی تقسیم میشود. قلمروی خصوصی قلمروی احتیاج است و قلمروی عمومی قلمروی بحث وعمل است. با پیدایش نظام اجتماعی و دل مشغولی های اقتصادی، مرز بین قلمروی عمومی و خصوصی زندگی از بین رفت و قلمروی خصوصی برفعالیتهای عمومی حکمفرما شد.درنتیجه انسان مدرن احساس تنهایی کردو بر روی منافع شخصی اش متمرکزشد.این وسواس فکری اوراخود محور کرد و او بقیه مردم را به عنوان دیگری تصور کرد که باید قربانی منافع مادی او شوند. بنابراین استعمار بوجود آمد. سعی شده که این جنبه در رمان یان مارتل به نام زندگی پای بازشناسی شود. مارتل کانادایی که زادگاهش هدف رژیم های استعماری بوده است، عناصر استعماری را ازطریق روابط انسان با حیوان برمبنای هویت انسان مدرن در رمان نشان میدهد.پای پاتل یک نوجوان هندی، نماینده فرد اجتماعی در تئوری آرنت میباشد. در مطالعات پسااستعماری، حیوان نماد گروه تحت استعمار است، پای بعنوان استعمار گر، حیوان را باعنوان نژادی پست تر از انسان میداند.اما پای بامواجهه با قلمروی خصوصی، تمام فردیت و عقاید مذهبی خود را از دست میدهد و به مرتبه حیوانیت که پست تصور شده، تقلیل میابد. اما حیوان، بعنوان گروه تحت استعمار، به اندازه انسان، که در اینجا گروه استعمارگر است،حق زندگی دارد.همانطور که در همکاری متقابل پای و ببر بنگالی برای نجات یافتن نشان داده شده است، آرنت پیشنهاد میکند که نجات پای درنقش استعمارگروببر درنقش استعمارشده، فقط از طریق یک همکاری مشترک بین هردوگروه امکانپذیر میباشد.
فاطمه مرتضوی آنیتا لشکریان
این پایان نامه بررسی مقایسه ای جریان سیال ذهن در رمان های "خشم و هیاهو" اثرویلیام فاکنر و "شازده احتجاب" اثر هوشنگ گلشیری می باشد. هدف از این پایان نامه بررسی تکنیک نوشتاری جریان سیال ذهن با بکارگرفتن تئوری ذهن ویلیام جیمز که منبعی با ارزش را جهت تحلیلی و بررسی جریان سیال ذهن ارائه می دهد. در این پروژه زمان این رمان ها مورد بررسی قرار می گیرد و و نشان داده می شود که چگونه زمان گذشته و حال در هم می آمیزد و تکنیک جدیدی را درروایت داستان ارائه می کند. علاوه بر آن، این مطالعه خوانندگان را با هوشنگ گلشیری به عنوان یکی از اولین نویسندگان ایرانی که تکنیک های ادبی مدرن مانند جریان سیال ذهن را به کار گرفت ،آشنا کند. با بررسی منابع انگلیسی و فارسی، این تحقیق توضیح می دهد که چگونه تکنیک نوشتاری جریان سیال ذهن بر این دو رمان تاثیر گذارده است. این پروژه به این مطلب می پردازد که آیا استفاده از تکنیک نوشتاری جریان سیال ذهن در این دو رمان یکسان بوده است یا خیر. در پایان نتیجه گیری می شود که نویسندگان تکنیک یکسانی را دراین آثار به کار نگرفته اند.
نسرین امیرحسینی سهیلا فغفوری
این پایان نامه به بررسی مفهوم فردیت در رمان عصر اهن (1990) نوشته جان کوئتزی بر اساس نظریه اخلاقی امانوئل لویناس می پردازد. لویناس تعریفی منحصر به فرد و عجیب از فردیت ارائه میدهد که با برخی از گرایش های مهم در فلسفه اواسط و اواخر قرن بیستم سازگاری ندارد. برخلاف بسیاری از متفکران که سعی در براندازی فردیت دارند، اثار لویناس گرایشی مثبت با پیشنهاد این که فردیت شامل مسئولیت اخلاقی نسبت به دیگری است ارائه میدهند. طبق نظر وی یک شخص زمانی به فردیت میرسد که به طور اخلاقی نسبت به دیگری مسئول است که ریشه در تایید تفاوت اساسی دیگری نسبت به سوژه دارد. لویناس نشان میدهد که تاریخ فلسفه غرب در واقع تاریخ سرکوب دیگری توسط سوژه است. وی معتقد است که در فلسفه غرب دیگری از سوژه جدا شده است اما در نهایت دیگری باید با سوژه به هم ملحق شوند و یکدیگر را دربربگیرند. جلوگیری از سرکوب دیگری توسط سوژه دقیقا همان چیزی است که لویناس سعی دارد بیان کند. او می کوشد تا از امکان یک رویارویی محترمانه با دیگری حمایت کند. وی همچنین انتظار یک جامعه عدالت محور را از طریق این رویارویی دارد. از انجا که ادبیات افریقای جنوبی در برهه ای از تاریخ اتفاق افتاده که اشکارا ظالمانه و غیرعادلانه بوده است، این مطالعه نشان میدهد چگونه در رمان عصر اهن که روایتی از جامعه افریقای جنوبی است، دیگری باعث شکستن خودبینی سوژه می شود و او را به سوی مسئولیت پذیری نسبت به دیگری سوق می دهد. این نشان داده خواهد شد که چگونه شخصیت اصلی داستان، الیزابت کارن، با دیگری روبرو میشود و این حق را دارد که توسط دیگری زیر سئوال قرار بگیرد، برای اشغال کردن جای دیگری احساس گناه کند، که در به عهده گرفتن مسئولیت در قبال دیگری سودمند است، و این است که او را به رستگاری می رساند. با تغییر دید نسبت به دیگری، کارن از توجه به مرگ خود بسوی توجه به مرگ دیگری سوق داده میشود. در نهایت این نشان داده خواهد شد که چگونه حضور یک فرد سوم شروع یک رابطه سیاسی را به دنبال دارد که باعث محدود شدن مسئولیت نامحدود اومیشود.
امیر جعفری اسماعیل زهدی
این پایان نامه می کوشد تا با ارائه خوانشی انتقادی در بررسی سه گانه قاهره اثر نجیب محفوظ از طریق به کارگیری نظریههای ذهنیت (سابجکتیویتی) از دیدگاه فلسفه پست مدرن، رویکردی نوین در ارتباط بین این مجموعه رمان با تئوریهای ذهنیت پیش روی نهد. پیوند بین درون مایه دنیای داستان نجیب محفوظ به تئوریهای ذهنیت، بویژه آرا و نظریههای ژیل دلوز، از طریق بررسی فرآیندهای دگرگون شدن، بازتعریف، مرزبندی و بازمرزبندی در شخصیتهای اصلی این سه گانه برقرار می شود. لذا این پایان نامه فرآیندهایی را مورد بررسی و مطالعه قرار می دهد که از مسیر آن ها هویت و ذهنیت شخصیت های بنیادی دنیای داستانی نجیب محفوظ در گذر بین مرزبندیهای جدید و متفاوت از مرزبندی و ذهنیتهای پیشین، متحول می شوند.
سمیه اسمعیلی اسماعیل زهدی
هوزه ساراماگو، نویسنده ی پرتقالی، در رمان کوری وحشت از دست دادن ویژگیهای انسانی در دنیای جهانی شده ی کنونی را بیان می کند، جهانی که لزوم پیروی و همنوایی اندیشه ها، رفتار و هویت ممکن است منجر به ناکجا آباد حکومت استبدادی شود. در رمان کوری، این همگون سازی نامطلوب از طریق کوری سفیدی که تعاملات فیزیکی افراد با جهان همانند رنگها، اشکال، اشیاء و موجودات را از بین می برد، نشان داده می شود. در واقع، این بیماری مسری مربوط به وابستگی افراد به محدودیت های اجتماعی و عملکرد قدرت می باشد. این موضوع در ماهیت روابط بین شخصیتها و صاحبان قدرت و همچنین در تعاملات شهروندان با همدیگر مشهود است. بنابراین کوری را می توان به عنوان متنی سیاسی خواند که نشان می دهد چگونه تبعیت محض انسان مدرن از روابط قدرت می تواند موجب یک ناکجا آباد واقعی شود. این ویژگی سبب میشود این اثر برای خوانش از دیدگاه فوکو بر روابط قدرت مناسب باشد. این تحقیق تلاش می کند نشان دهد چگونه روابط قدرت در بطن تمامی روابط در جامعه وجود دارد. تنها شخصیتی که بینایی اش را هرگز از دست نمی دهد زن دکتر می باشد. او یک استثناء در جهان کوری که مبتنی بر چشم همه جا بین است، می باشد، زیرا او کورکورانه از هر آنچه روابط قدرت تحمیل می کنند پیروی نمی کند. در این پایان نامه مطالعه ی جامعی از اینکه چگونه نظارت و چشم همه جا بین ابزارهایی هستند که ساختار های قدرت از طریق آنها بر جامعه حکومت می کنند و اینکه انسانها می توانند به صورت فردی و یا جمعی در برابر آن مقاومت کنند، انجام شده است. در آخر به وسیله شواهدی که متن ارائه می دهد نتیجه گیری می شود که بعد از نابودی قدرت به همراه ابزارهای کنترل وقراردادهای حاصل از آن، رستگاری انسانها از طریق تشکیل یک فردیت اجتماعی که در آن هر فرد بی اعتنا به عملکرد روابط قدرت به دیگران یاری رسانده و به فردیت انسانها احترام می گذارد، امکان پذیر می باشد.
مریم مقبلی دره رودی سهیلا فغفوری
رمان شهر شیشه ای اثر پل استر نویسنده معاصر امریکایی است.این رمان از جنبه فرا روایاتی چون هنر، هویت، حقیقت، زبان و تاریخ که در دنیای معاصر غیرقابل قبول هستند بررسی شده است.در مجموع انسان معاصر که از تمامی نقاط اتکای فرامادی جدا شده است، در مسیری پرپیچ و خم گم شده است و راه نجاتی ندارد. و هر چه بیشتر تلاش می کند، بیشتر به اعماق نابودی فرو می رود. براین اساس به نظر میرسد که تنها راه حل احتمالی برای بحران پسامدرن، بازگشت دوباره ی ایدئولوژی ها و چارچوب های سنتی و ساختن دنیایی جدید بر اساس این چارچوب ها است.
راحله بهادر اسماعیل زهدی
فرد و شکل گیری ذهنیت به عنوان اساس مباحث روانشناسانه - فلسفی ارتباط مستقیمی با ادبیات داستانی دارد که یکی از اجزای اصلی ساختاری آن شخصیت است. در واقع فرد روند شکل گیری هویت و ذهنیت را نشان می دهد. از دیدگاه روانشناسی- فلسفی در دوران مدرن فرد نه یک هویت محدود، قانونمند و تعریف شده، که هویتی تغییرپذیر و ساختارشکن دارد که همواره در تکامل است. جولیا کریستوا به عنوان یکی از فیلسوفان معاصر موضوع فرد و ذهنیت را به چالش می کشد. او نظریه اش را در مقابل ایده ی لاکانی از فردیت مطرح می کند و با رد ایده ی لاکانی، فرد را هویتی وابسته به غرایز مادری، هنجارشکن و همواره در جریان معرفی می کند که با تخطی از قوانین تعریف شده و محدود الگوهای سمبولیک و معناساز نظیر زبان و ساختارهای اجتماعی، در پی آزادی و تعریف فضایی خلاقانه برای خود است
مرضیه شمسی سهیلا فغفوری
این پایان نامه سعی بر این دارد که تصویری از آنچه طبیعت در ادبیات پسااستعمارگری بدان شبیه است ارائه دهد. وول سوینکا، نویسنده ی اهل نیجریه و برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات، در نمایش نامه های برجسته اش به نام های رقص جنگل ها (????) و ساکنین مرداب (????) محیط را به عنوان ویژگی ذاتی در ادبیات پسااستعمارگری به تصویر می کشد. بعلاوه، وول سوینکا دیدگاه و درک پسااستعمارگری خود را بواسطه ی پایداری گرایش های ضد استعماگری مبتنی بر بکارگیری تشریفات مذهبی یوروبا و اسطوره ها شکل می دهد، مخصوصا با مرکز توجه قرار دادن مباحث اخیر درباره ی استعمار نفت. بر اساس تفکر محیط زیستی، نظریات نقد محیطی بوئل در را برای دیدن محیط به عنوان یک ویژگی اساسی و مشترک ادبیات پسااستعمارگری باز می کند. با بکارگیری نظریات بوئل در نمایشنامه های انتخابی، این مطالعه تلاش می کند تا موقعیت پسااستعمارگری نیجریه، خصوصا مردم ساکن منطقه ی نفت خیز دلتای نیجریه با اکوسیستم تضعیف شده و آلوده اش را به تصویر بکشد. در نتیجه، موضوع تحقیق براساس مفاهیم محیط زیستی لارنس بوئل همچون آلودگی، زوال، ارتباط با محیط و ایده ی بازگشت به طبیعت مورد بررسی قرار می گیرد.
محمدجواد حجاری اسماعیل زهدی
چکیده ندارد.