نام پژوهشگر: مهدی نجفی
سید حسین حسینی مهدی نجفی
در این تحقیق نهشته های نئوژن در شرق کپه داغ و شرق ایران مرکزی مورد مطالعه و مقایسه قرار گرفته اند. حوضه رسوبی کپه داغ پس از بسته شدن اقیانوس پالئوتتیس و بعد از تصادم خرد قاره های ایران و توران در زمان تریاس میانی در شمال شرق ایران و جنوب غرب ترکمنستان تشکیل شده است. نهشته های نئوژن مورد مطالعه در این حوضه از کنگلومرا و ماسه سنگ تشکیل شده اند. این نهشته ها به صورت گسله بر روی سازند شوریجه و به صورت ناپیوسته در زیر رسوبات کواترنر قرار گرفته اند. ضخامت این نهشته ها 2/106 متر می باشد. مطالعات بافتی و ساختارهای رسوبی نهشته های نئوژن در صحرا منجر به شناسایی دو مجموعه لیتوفاسیس آواری گراولی ( gh، gmg، gmm،gcm) و ماسه ای (sm) و چهار عنصر ساختاری ch، sb، gb، sgشده است. این نهشته ها در سیستم های رودخانه ای بریده بریده نزدیک به منشأ با بار بستر ماسه ای با سطح اساس پایین و مخروط افکنه نزدیک به منشأ نهشته شده اند. بر اساس خصوصیات بافتی و ترکیب کانی شناسی دو مجموعه پتروفاسیس کنگلومرایی با پبل های تماما رسوبی (پلی میکتیک) و ماسه سنگی (ساب لیتارنایت و سد آرنایت) در این نهشته ها شناسایی شده است. مطالعات پتروگرافی بیانگر موقعیت تکتونیکی کوهزایی برخوردی و کوهزایی با چرخه مجدد منشأ رسوبات است. مطالعات چینه نگاری سکانسی نهشته های نئوژن بر اساس تغییرات رخساره ای نشان دهنده راسب شدن این نهشته ها در طی یک سکانس رسوبی و آنهم مربوط به زمان کاهش فضای رسوبگذاری (low accommodation) می باشد. مرز سکانسی زیرین گسله و مرز بالایی sb1 است. این نهشته ها با توجه به بالادست بودن رودخانه بیشتر تحت تأثیر فعالیت های تکتونیکی تشکیل شده اند. حوضه رسوبی ایران مرکزی تحت تأثیر کوهزایی پان افریکن بین دو زمیندرز پالئوتتیس در شمال و نئوتتیس در جنوب شکل گرفته است و قدیمی ترین سنگ های ایران در این زون قرار دارد. نهشته های نئوژن مورد مطالعه در این حوضه شامل کنگلومرا، ماسه سنگ، رسوبات گلی (سیلت و مارن) و ژیپس می باشد. مرز زیرین این نهشته ها به علت پوشیده شدن با رسوبات کواترنر نامشخص است و در بالا نهشته های پالئوژن بر روی این نهشته ها تراست شده اند. ضخامت این نهشته ها 107 متر می باشد. مطالعات بافتی و ساختارهای رسوبی در صحرا منجر به شناسایی چهار مجموعه لیتوفاسیس آواری گراولی ( gp، gt، gh، gmg، gmm،gcm)، ماسه ای ( sp، st، sh،sm)، دانه ریز (fm) و تبخیری (p) و پنج عنصر ساختاری ch, ff ، sb، gb، sg گردیده است. این نهشته ها در محیط های پلایایی، رودخانه بریده بریده نزدیک به منشأ تا منطقه میانی با بار بستر ماسه ای تا گراولی با سطح اساس پایین و مخروط افکنه نزدیک به منشأ راسب شده اند. بر اساس خصوصیات بافتی و ترکیب کانی شناسی، این نهشته ها دارای دو مجموعه پتروفاسیس کنگلومرایی شامل پبل های آذرین و رسوبی (پلی میکتیک) و ماسه سنگی (ساب لیتارنایت، ولکانیک آرنایت و ولکانیک آرنایت فلدسپاتی) می باشد. ترکیب ماسه سنگ ها و کنگلومراها و موقعیت تکتونیکی منطقه نشان از منشأهای کوهزایی قوسی و بلوک قاره ای این نهشته ها دارد. مطالعات چینه نگاری سکانسی این نهشته ها نشان دهنده راسب شدن این نهشته ها در طی دو سکانس رسوبی است که سکانس رسوبی نخست مربوط به زمان افزایش فضای رسوبگذاری (high accommodation) و سکانس رسوبی دوم مربوط به زمان کاهش فضای رسوبگذاری (low accommodation) می باشد. مرز سکانسی زیرین نامشخص و مرز بالایی گسله و مرز بین دو سکانس فرسایشی است. این نهشته ها با توجه به بالا دست بودن رودخانه بیشتر تحت تأثیر فعالیت فرایندهای تکتونیکی تشکیل شده اند.
محمود عاشوری اسداله محبوبی
سازند آیتامیر به سن آلبین- سنومانین واقع در جنوب شرق درگز، از رسوبات سیلیسی آواری و آهکی تشکیل شده است. مرز زیرین این سازند با سازند سنگانه به صورت هم شیب تدریجی و مرز بالایی آن با سازند آبدراز به صورت ناپیوسته است. دو برش از این سازند در شرق حوضه کپه داغ شامل برش روستای رباط به ضخامت 420 متر و برش روستای تیرگان به ضخامت 460 متر انتخاب، اندازه گیری و نمونه برداری شده اند. سازند آیتامیر دراین دو برش به دو قسمت تحتانی (عمدتاً ماسه سنگی- آهکی) و فوقانی (عمدتاً شیلی - ماسه سنگی) تقسیم شده است. مجموعه رسوبات تشکیل شده در برش های مورد مطالعه شامل ماسه سنگ، سنگ کربناته، شیل و سیلتستون است. اجزای این ماسه سنگ ها در اندازه خیلی ریز تا متوسط، نیمه زاویه دار تا نیمه گرد شده با جورشدگی غالباً متوسط تا خوب و از نظر بافتی مچور تا ساب مچور هستند. اجزای تشکیل دهنده این ماسه سنگ ها شامل کوارتز (عمدتاً منوکریستالین)، فلدسپات، چرت، میکا، پوسته های فسیلی و دانه های گلاکونی است. سنگ های کربناته از پوسته های آمونیت، دوکفه ای، اکینودرم، بریوزوئر، گاستروپود، فرامینیفر، کلسی اسفر و دانه های آواری تشکیل شده است. فضای بین دانه ها دراین سنگ ها عمدتاً با سیمان کلسیتی و مقادیر کمی اکسیدآهن پرشده است. بررسی آمونیت های دو برش مورد مطالعه منجر به شناسایی هشت جنس آمونیت گردید که شامل: ماریلا، لی ماریلا، منتلی سراس، یوهوپلیتس، آناهپلیتس، هامیتس، فربسی سراس و پلاسنتی سراس است. چهار اثر فسیلی در این دو برش تشخیص داده شده که شامل آثار افیومورفا، تالاسینوئیدس، کندریتس و پلانولیتس است. سه مجموعه رخساره ماسه سنگی، گل سنگی و کربناته شناسایی شده است. مجموعه رخساره ماسه سنگی به دو رخساره ساب آرکوز تا ساب لیت آرنایت، خیلی دانه ریز تا متوسط، مچورتا ساب مچور، حاوی گلاکونی و پوسته های فسیلی و رخساره ساب آرکوز تا ساب لیت آرنایت، خیلی دانه ریز تا متوسط، مچور تا ساب مچور، حاوی گلاکونی و فاقد پوسته های فسیلی تقسیم می گردد. مجموعه لیتوفاسیس گلسنگی شامل لیتوفاسیس شیلی و لیتوفاسیس سیلتستون است. مجموعه رخساره سنگ های آهکی شامل سه رخساره ردستون ماسه ای حاوی آمونیت، دوکفه ای، خرده های اسکلتی و گلاکونی؛ ردستون ماسه ای حاوی دوکفه ای، خرده های اسکلتی و گلاکونی و ردستون ماسه ای حاوی دوکفه ای است. کانی گلاکونی یکی از اجزای تمام رخساره های شناسایی شده در سازند آیتامیر است. گلاکونی های این سازند از نظر منشأ به دو دسته گلاکونی اتوکتونوس و پارااتوکتونوس تقسیم می شوند. رسیدگی این گلاکونی ها نیز از چهار نوع نوظهور، کمی تکامل یافته، تکامل یافته و خیلی تکامل یافته تشکیل شده است. فرایندهای دیاژنتیکی عملکرده در ماسه سنگ ها شامل فشردگی مکانیکی و شیمیایی، سیمانی شدن، گلاکونیتی شدن، دگرسانی، انحلال و جانشینی و آشفتگی زیستی است. در سنگهای آهکی فرایندهای دیاژنتیکی موثر شامل فشردگی مکانیکی، سیمانی شدن، نئومورفیسم، گلاکونیتی شدن، آشفتگی زیستی و حفاری رسوبات سخت است. این فرایندها در محیط های ائوژنز، مزوژنز و تلوژنز صورت گرفته است. مدل رسوبی ارائه شده برای رسوبات سیلیسی آواری سازند آیتامیر دربرگیرنده زیرمحیط های لاگون، سدی، حاشیه ساحلی و دریای باز و برای سنگ های آهکی این سازند زیرمحیط دریایی باز است. با مطالعه چینه نگاری سکانسی در رسوبات این سازند تعداد هشت سکانس رسوبی در برش رباط و همین تعداد سکانس رسوبی برای برش تیرگان شناسایی شده است. تمام مرزهای سکانسی به جز مرز فوقانی آخرین سکانس رسوبی (مرز سازند آیتامیر با سازند آبدراز) از نوع sb2 بوده و مرز فوقانی آخرین سکانس رسوبی از نوع sb1 است. مطالعه تغییرات سطح آب دریا در ناحیه موردمطالعه تفاوت هایی با منحنی های جهانی دارد که ممکن است به دلیل تأثیرات محلی از جمله نرخ فرونشینی، نرخ تأمین رسوب و توپوگرافی بستر باشد.
مرضبه فایضی زاده اسداله محبوبی
میدان بی بی حکیمه با 84 کیلومتر طول و 5 کیلومتر عرض در ناحیه شرقی فروافتادگی دزفول در حوضه زاگرس (جنوب غرب ایران) قرار دارد. این میدان دارای دو سنگ مخزن اصلی آسماری و سروک است. مطالعه حاضر بر روی مخزن آسماری، از مهم ترین مخازن ایران صورت گرفته است. جهت آنالیز رخساره-های میکروسکوپی، تفسیر محیط رسوب گذاری و تأثیر فرایندهای دیاژنزی بر کیفیت مخزن، چهار برش تحت الارضی از این سازند مورد مطالعه قرار گرفته است. در این برش ها بر اساس نمودارهای ترسیمی چاه، داده-های چاه پیمایی و مطالعه میکروسکوپ نوری 430 مقطع نازک از نمونه های مغزه و خرده های حفاری و بررسی نمونه ها توسط میکروسکوپ الکترونی، پنج واحد سنگ آهک، سنگ آهک دولومیتی، دولومیت، شیل و انیدریت شناسایی شده است. رسوبات مورد مطالعه از 15 رخساره تشکیل شده اند که در پنج محیط ساحلی و پهنه جزرومدی، لاگون، سد، دریای باز و حوضه، در یک رمپ کربناته نهشته شده اند. فرایندهای دیاژنزی فشردگی، میکریتی شدن، نئومورفیسم، سیمانی شدن (به خصوص کلسیت و انیدریت)، انحلال، دولومیتی شدن و شکستگی در چهار محیط دیاژنزی متئوریک، دریایی، تدفینی و بالاآمدگی سازند آسماری را تحت تأثیر قرار داده اند. دولومیتی شدن در سازند آسماری به سمت بالای توالی افزایش یافته است. چهار نوع دولومیت شناسایی شده عبارتند از، دولومیت هم زمان با رسوب گذاری (ریز بلور)، دولومیت جانشینی (ریز تا درشت بلور)، دولومیت فراگیر (متوسط تا درشت بلور) و دولومیت پرکننده حفرات (درشت بلور). تلفیق داده های تحت الارضی و پتروگرافی نشان داده است که فرایند دولومیتی شدن و شکستگی از فرایندهای شاخص در ایجاد تخلخل ثانویه و افزایش کیفیت مخزن هستند. بر اساس تغییرات عمق حوضه و داده های چاه پیمایی سه سکانس رده سوم در دو چاه 116 و 137 و چهار سکانس رده سوم در دو چاه 122 و 141 شناسایی شده است.
مهدی نجفی اسحاق طغیانی
رمان«سفر به گرای 270 درجه» داستانی است رئالیستی که به شرح گوشه ای از واقعیت های عملیات بزرگ و موفقیت آمیز کربلای پنج در جنگ هشت سال? ایران و عراق می پردازد. محتوای اصلی کتاب، پایداری، ایثار، شهادت، یاد یاران، روبه رو شدن با وقایع و حوادث نبرد و سفر به فرا سوی جنگ است. این اثر به عنوان اثر برگزید? بیست سال داستان نویسی دفاع مقدس و منتخب بیست سال ادبیات پایداری معرفی شده است. در این پژوهش عناصر داستانی؛ از قبیل: پیرنگ، حقیقت مانندی، شخصیت، زاویه روایت، کشمکش، زمان، مکان، صحنه، سبک و لحن، بر اساس کتب آموزش داستان نویسیِ نویسندگانی چون: جمال میر صادقی، محسن سلیمانی، ابراهیم یونسی، حسن میر عابدینی، روح الله مهدی پور عمرانی مورد بررسی، نقد و تحلیل قرار گرفته و این تحقیق شامل چهار فصل است که در فصل اول کلیات موضوع مورد بحث مطرح شده و در فصل دوم عناصر داستان رمان تشریح شده و مورد ارزیابی قرار گرفته و در فصل سوم ویژگی های نثر داستانیِ اثر و آرایه های ادبی مانند: تشبیه، استعاره و تشخیص بررسی و تبیین شده، تا نشان داده شود که این اثر موفق با رعایت همه جانبه اصول داستان پردازی به نگارش در آمده است. فصل چهارم به نتیجه گیری و ارزیابی نقاطِ قوت و ضعف رمان «سفر» اختصاص دارد.
وحید سعادت مهری مهدی نجفی
حوضه کپه داغ یکی از واحد های زمین شناسی در شمال شرق ایران در بخش مرزی ایران – ترکمنستان و ایران – افغانستان است. در این مطالعه رسوبات نئوژن به منظور بررسی دقیق محیط رسوبی، چینه نگاری سکانسی و تعیین سن مورد نمونه برداری و بررسی دقیق قرار گرفت. در این مطالعه رسوبات نئوژن در دو برش، شرق (جنوب غرب روستای مزدوران) و شمال شرق مشهد (روستای تبادکان) انتخاب گردید. مطالعات صحرایی و آزمایشگاهی در برش جنوب غرب روستای مزدوران منجر به تفکیک 4 رخساره آواری شد. لیتولوژی این برش ماکروکنگلومرا، میکروکنگلومرا، ماسه سنگ، و در آخرشیل با میان لایه ژیپسی را شامل می شود. با توجه به خصوصیات ساخت رسوبی از جمله دانه بندی تدریجی درکنگلومراها، لامیناسیون مورب، چینه بندی غیریکنواخت، ریپل مارک متقارن، طبقات فلاسر، قالب وزنی، لامیناسون افقی و وجود فرامینیفرهای بنتیک آگلوتینه خاص ،محیط رسوبی این برش یک محیط خلیج دهانه ای می باشد. با توجه به فسیل های یافت شده سن واحدهای 1-3 برش جنوب غرب روستای مزدوران میوسن پسین و واحد 4 پلیوسن تعیین گردید. براساس مطالعات چینه نگاری سکانسی در برش جنوب غرب روستای مزدوران از 1 سکانس رسوبی(ds1) و 3 دسته رخساره تشکیل شده است. چینه نگاری سکانسی این برش از نوع تیپ1(type1) می باشد. همچنین مطالعات صحرایی و آزمایشگاهی در برش روستای تبادکان منجر به تفکیک 4 رخساره آواری شد. لیتولوژی برش تبادکان از قاعده تا راس شامل شیل با میان لایه ژیپسی ، ماسه سنگ سرخ رنگ ، ماسه سنگ خاکستری وکنگلومرا خاکستری را شامل می گردد. محیط رسوبی برش روستای تبادکان، با توجه به خصوصیات لیتولوژی و ساخت رسوبی مشاهده شد، محیط دلتایی از نوع جزر و مد غالب در نظر گرفته می شود. همچنین براساس مطالعات چینه نگاری سکانسی این برش از 1سکانس رسوبی (ds1) تشکیل شده است.
سید محمد موسوی سید محمد اسماعیل جلالی
روش ucg (گاززایی درجا از زغالسنگ در زیر زمین) در چند سال اخیر مجددا مورد توجه قرار گرفته است. این روش هنوز در کشور ما اجرا نشده و شناخت دقیق و کاملی از آن وجود ندارد. در این پایان نامه سعی شده ضمن معرفی و ارائه تاریخچه ucg روشهای مختلف در اجرای آن نیز به اختصار تشریح شود. در ادامه با انتخاب یک ناحیه (ناحیه زغالی تخت) به عنوان مورد مطالعاتی به تحلیل پایداری فضاهای استخراجی بین چاه های تولید و تزریق پرداخته شده تا در نهایت بتوان به فاصله نهایی بین چاه های تولید و تزریق دست یافت. با مطالعات انجام شده در ناحیه زغالی تخت (وابسته به شرکت زغالسنگ البرز شرقی) این نتیجه حاصل شد که این ناحیه جهت اجرای روش ucg ، منطقه ای مناسب و مستعد می باشد. بدین منظور یک طراحی مقدماتی جهت بهره برداری از لایه های زغالی به روش ucg در این ناحیه انجام شد. اما مهمترین فاکتور در طراحی ucg، تعیین فاصله بین چاه های تولید و تزریق می باشد. هرچه این فاصله بیشتر باشد هزینه های حفاری که بخش عمده ای از سایر هزینه ها را شامل می شود، کاهش می یابد بنا بر این بعد از طراحی مقدماتی، یک فاصله اولیه بین چاه های تولید و تزریق در نظر گرفته شده است، در مرحله بعد بررسی شده است که آیا این فاصله انتخاب شده فاصله ای مناسب و بهینه می باشد یا نه. بدین منظور در ادامه کار، بعد از مدلسازی فضاهای استخراجی با استفاده از نرم افزار flac3d ، به تحلیل پایداری حفره ایجاد شده در فاصله اولیه انتخاب شده پرداخته شده است. اگر در این فاصله حفره ایجاد شده پایدار بماند، فاصله مذکور را افزایش داده و در صورتی که ناپایدار شود، فاصله فوق را کاهش داده و در هر دو حالت مجددا پایداری آن بررسی می شود تا در نهایت به حد اکثر فاصله ای که در آن، حفره ایجاد شده بین چاه های تزریق و تولید پایدار می ماند (فاصله بهینه) دست یافت، که در واقع هدف اصلی در این پایان نامه می باشد.
محمد خانه باد اسداله محبوبی
ایران از نظر ایالت ساختاری به چندین حوضه رسوبی- زمین ساختی تقسیم شده است که ایران مرکزی به شکل مثلث یکی از ایالت های ساختاری است که از شرق به غرب به سه واحد ساختاری به نام های بلوک لوت، طبس و یزد تقسیم شده است. بلوک طبس حاوی نهشته های فانروزئیک بوده که رسوبات کربونیفر آن بدلیل اینکه تاکنون بطور تفضیلی از دیدگاه رسوب شناسی مورد مطالعه قرار نگرفته است برای درک بهتر جغرافیای دیرینه این دوره در ایران انتخاب شده است. برای رسیدن به این اهداف از مطالعات صحرایی، میکروسکوپی، کاتدولومینسانس، میکروسکوپ الکترونی، ایزوتوپ های پایدار، آنالیز عنصری، فلورسانس اشعه x و دیفراکسیون اشعه x استفاده شده است. رسوبات کربونیفر در این ناحیه از سازندهای شیشتو2 (در برش حوض دوراه با ضخامت 264 متر)، سردر ( به ترتیب در برش های حوض دوراه، نیاز و زلدو با ضخامت 584، 656 و 322 متر) و گچال (معادل با سازند شیشتو 2 و سردر، با ضخامت 325 متر در برش راهدار) تشکیل شده است. سازند سردر در کوه های شتری (برش های حوض دوراه و نیاز) دارای رخساره سیلیسی آواری با میان لایه هایی از سنگ آهک بوده در حالیکه به سمت شمال در بلوک طبس (برش زلدو) و غرب حوضه (برش راهدار) رخساره آن غالباً آهکی بوده و از ضخامت آن نیز کاسته شده است. بر اساس مطالعات صحرایی و شواهد رخساره های میکروسکوپی، رسوبات سازند شیشتو2 (کربونیفر پیشین) در بلوک طبس در یک رمپ کربناته فاقد سد و در یک محیط دریای باز نهشته شده است. با ورود بیش از حد رسوبات سیلیسی آواری، شرایط رسوبگذاری تغییر کرده و رسوبات آواری- کربناته در نواحی جنوب منطقه مورد مطالعه و رسوبات کربناته در نواحی شمالی آن نهشته شده اند (سازند سردر). سازند سردر با سن کربونیفر پیشین تا کربونیفر پسین با سنگهای سیلیسی آواری و کربناته (با رخساره های دریای باز، سد، لاگون و جزر مد) در یک رمپ دارای مخلوطی از رسوبات سیلیسی آواری و کربناته نهشته شده اند. وجود تناوب کنگلومرا، ماسه سنگ (مچور تا ساب مچور) وشیل، ساختمان های رسوبی از قبیل ریپل مارک های تداخلی و موجی زبانه ای و نیز اثرفسیل های phycodes, lockeia, gordia rusophycus, و planolites در ماسه سنگ های سازند سردر، وجود آثار فسیل گیاهی از قبیل آنولاریا و پکوپتریس به سن اواخر پنسلوانین (کربونیفر پسین) در شیل های بالایی سازند سردر، وجود سیکل های به سمت بالا کم عمق و درشت شونده (از شیل های پرودلتا به ماسه سنگ بخش های جلویی دلتا) بیانگر نهشته شدن رسوبات سیلیسی آواری سازند سردر در یک محیط دلتایی-ساحلی است که این رخساره ها در نواحی جنوبی منطقه مورد مطالعه مشهودترند. در دیاگرام های سه تایی qfr و دیاگرام ترکیب شیمیایی ماسه سنگها، ماسه سنگهای سازند سردر اغلب از نوع کوارتزآرنایت، ساب لیتارنایت، و ساب آرکوز بوده و برخاستگاه زمین ساختی آنها با استفاده از نمودارهای qt f l و qm f l+qp حاصله از آنالیزهای مودال، کراتون و کوهزایی با چرخه مجدد رسوبی و موقعیت تکتونیکی سنگهای رسوبی سیلیسی آواری با توجه به دیاگرام k2o/na2o در برابر sio2، موقعیت تکتونیکی حاشیه غیر فعال(passive margins) را نشان می دهند. در این کراتون پایدار، ماسه های کوارتزی احتمالاً از پی سنگ های گرانیتی-گنایسی و یا از سنگ های چرخه مجدد منشأ گرفته اند. اندیس هوازدگی شیمیایی (cia) بالای شیل ها و ماسه سنگ های سازند سردر، بیانگر هوازدگی نسبتاً شدید در ناحیه منشأ رسوبات است. بعلاوه، بدلیل اتصال ایران مرکزی به صفحه عربی و تشکیل یک پلت فرم پایدار در ایران مرکزی این احتمال وجود دارد که شرایط آب و هوایی در حاشیه غیر فعال تکتونیکی در ایران مرکزی نسبتاً مرطوب بوده است. فرایندهای دیاژنزی موثر بر ماسه سنگهای سازند سردر شامل فشردگی فیزیکی و شیمیایی ، سیمانی شدن (سیلیسی، کربناته و هماتیتی) دگرسانی ، تشکیل رگه های کلسیتی و ایلیتی شدن و فرایندهای دیاژنزی موثر بر سنگ های آهکی ناحیه مورد مطالعه شامل میکریتی شدن، نئومورفیسم، سیمانی شدن (رشته ای، گرانولار، هم بعد، بلوکی، دروزی و رورشدی)، فشردگی فیزیکی و شیمیایی، دولومیتی شدن (اولیه و ثانویه)، سیلیسی شدن، پیریتی شدن، انحلال، شکستگی و پرشدن رگه هاست که در مراحل دیاژنزی ائوژنز، مزوژنز و تلوژنز رسوبات کربونیفر ناحیه مورد مطالعه را تحت تأثیر قرار داده اند. مطالعات پتروگرافی و ژئوشیمیایی خرده های اسکلتی مرجان، براکیوپود و کرینوئید در رسوبات آهکی ناحیه مورد مطالعه حاکی از نهشته شدن این رسوبات دریک رمپ کربناته با شوری نرمال است. روند تغییرات ایزوتوپ اکسیژن 18 در برابر ایزوتوپ کربن 13 در این خرده های فسیلی بیانگر تاثیر دیاژنز تدفینی است بطوریکه تغییرات وسیع در میزان ایزوتوپ اکسیژن و تغییرات جزئی تری در میزان ایزوتوپ کربن دیده می شود. با توجه به شواهد به دست آمده می توان چنین اظهار داشت که از نظر جغرافیای دیرینه، رسوبات سیلیسی آواری به احتمال زیاد از جنوب منطقه مورد مطالعه و نیز از صفحه عربی سرچشمه گرفته است. از آن جایی که ایران مرکزی به فرم پلت فرمی پایدار در حدود 25 درجه جنوب خط استوا قرار داشته است شرایط آب و هوایی برای تشکیل کربناتها، بویزه در مناطق شمالی بلوک طبس، حکم فرما بوده و بطور کلی رسوبگذاری در یک حاشیه غیر فعال تکتونیکی انجام شده است.
مهدی نجفی محمد سعید حیدرنژاد
با صنعتی شدن نانوتکنولوژی، جهان در آینده نزدیک بیشتر در معرض نانوذرات واقع می شود. اما تا به حال اثرات سلامت آنها به طور مستقیم (بهنگام تولید) یا غیرمستقیم از طریق محیط به عنوان مثال گرد و غبار حاوی نانوذرات و زنجیره غذایی بر بدن انسان ناشناخته است. در این مطالعه اثر سمیت حاد نانوذرات اکسید روی (nano-zno) در موش های سالم بالغ (به عنوان یک مدل جانوری پستاندار) بر برخی فاکتورهای بیوشیمیایی کبد و کلیه در سرم خون مورد مطالعه قرار گرفت. موش ها در سه گروه، یک گروه شاهد و دو گروه تیمار قرار گرفتند و نانوذرات اکسید روی در دو غلظت 5/2 و 5 گرم بر کیلوگرم وزن برای گروه های تیمار به صورت خوراکی تجویز شد. علائم بالینی و مرگ و میر بعد از تیمار با نانوذرات اکسید روی یادداشت شد. موش های تیمار شده با هر دو غلظت از نانوذرات اکسید روی علائمی از رخوت، کندی حرکت و عدم تعادل در حرکت و تا حدودی کاهش وزن را نشان دادند. مرگ چهار موش بعد از هفته اول تیمار، در اثر مسومیت شدید اتفاق افتاد. آزمایش های سرمی عملکرد بیوشیمیایی کبد افزایش قابل ملاحظه سطح سرمی ldh، alt، ast و alp را در موش های تیمار شده با نانوذرات اکسید روی در هر دو غلظت نسبت به گروه شاهد نشان داد، که بیانگر آسیب کبدی می باشد که توسط نانوذرات اکسید روی القا شده است. آزمایش های سرمی عملکرد بیوشیمیایی کلیوی نشان داد که سطح bun و cr سرم در گروه های تیمار با نانوذرات اکسید روی تاحدی افزایش یافت که تنها افزایش سطح bun در گروه تیمار با غلظت بیشتر ( g/ml1/0) در سطح 05/0< p نسبت به شاهد معنی دار بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که میزان آسیب کلیوی ناشی از اثر نانوذرات اکسید روی ناچیز بوده و افزایش سطح bun نیز بیشتر ناشی از آسیب کبدی می باشد. از طرف دیگر مشاهده اسلاید های بافتی مربوط به کبد و کلیه با میکروسکوپ نوری، آسیب های بافتی مشخصی را در هر دو گروه تیمار نسبت به گروه شاهد نشان نداد. پس می توان نتیجه گرفت که آسیب های بافتی ایجاد شده در این دو اندام مانند نکروز بافتی و دژنراسیون سلول ها بعد از 14 روز بهبود یافته، و یا این که بیشتر این آسیب ها مانند آسیب های وارد به غشا و اندامک های داخل سلولی تنها با میکروسکوپ الکترونی قابل مشاهده اند.
اسمعیل لشگری عزیز الله افشار
پس از اینکه سقراط توسط حکومت دموکراسی یونان بجرم انحراف جوانان بطور ناعادلانه به اعدام محکوم شد افلاطون شاگرد وی از این فاجعه متنفر و انزجار خود را نسبت به حکومت وقت ابراز می کند سپس به دنبال برقراری عدالت و حکومت توام با فضیلت و سعادت در جامعه و تاسیس شهر آرمانی است وی در این راستا نا موفق می ماند و با بی ارزش خواندن تمام حکومت ها و تحمل مشکلات فراوان نهایتا برای همیشه سیاست را رها و تصمیم می گیرد با تاسیس آکادمی نسبت به پرورش فکری فلسفی جوانان اقدام تا زمامداران آینده کشور از بین افراد تربیت شده باشند در این رهگذر دو اثر جمهوری و قوانین را تالیف کرد تا فلاسفه و افراد طالب عدالت ، در جهت برقراری جامعه مطلوب از آثار فوق بهره برداری و نسبت به ایجاد و مدینه فاضله با رعایت معیارهای اشاره شده در جمهور و قوانین اقدام نماید. در این خصوص فلاسفه زیادی از آثار و آراء و طرح کلی او بهره مند شده اند از جمله ابونصر فارابی فیلسوف ایرانی شاگرد ارسطو و پیرو مکتب و افکار و افلاطون می باشد مشهور است ، بطور کامل متاثر از افلاطون است حال با تحقیق و بررسی آثار افلاطون ( جمهور و قوانین ) و تطبیق آن با آثار بسیار مهم فارابی (آراء اهل المدینه الفاضله) نسبت به تبیین این امر اقدام و معلوم می شود که فارابی در آراء و اندیشه ی سیاسی و اجتماعی متاثر از افلاطون است اما نه بطور کامل ، بلکه وی در موارد ی استقلال آراء دارد و بصورت روشن و شفاف با بهره گیری از حیث اعتقادی و آموزه های علمی و دینی نسبت به ارائه اندیشه های سیاسی ، فلسفی و اجتماعی مستقل اقدام نموده است.
هدا باوی اسدالله محبوبی
چکیده جهت مطالعه تاریخچه رسوبگذاری و چینه نگاری سکانسی نهشته های کربناته کامبرین پسین (معادل سازند درنجال)، سه برش داهوئیه، گتکوئیه و گزوئیه به ضخامتهای 160، 140 و 130 متر واقع در جنوب شرق و شرق زرند، شمال غرب کرمان مورد مطالعه قرار گرفته است. شواهد صحرایی باعث تفکیک 3 بخش زیرین (دولومیت و باندستون استروماتولیتی با میان لایه های نازک مارنی)، میانی (کالک آرنایت دولومیتی با میان لایه های نازک مارنی) و بالایی (دولومیت و باندستون استروماتولیتی با لایه های ماسه سنگی) در برش های مورد مطالعه شده است. بر اساس مطالعات پتروگرافی (202 مقطع نازک میکروسکوپی)، 12 رخساره رسوبی شناسایی شد که شامل 1 مجموعه رخساره آواری (s) و 3 مجموعه رخساره کربناته (a، b و c) قرار می گیرند. رخساره های آواری شامل 2 رخساره کوارتزآرنایتی و گلسنگی است. رخساره های کربناته شامل مجموعه رخساره a (شامل 2 رخساره دولومادستون و باندستون استروماتولیتی)، مجموعه رخساره b (شامل 5 رخساره دولومادستون ماسه دار، پکستون پلوئیدی، وکستون بیوکلاستی، پکستون اائید-اینتراکلاستی و پکستون اینتراکلاستی) و مجموعه رخساره c (شامل 3 رخساره گرینستون اائیدی، گرینستون اائید-اینتراکلاستی و گرینستون اینتراکلاستی) است. آنالیز رخساره ها نشان می دهد که نهشته های سازند درنجال در محیطی جزر و مدی راسب شده اند به طوری که مجموعه رخساره s و a مربوط به سوپراتایدال و اینترتایدال، مجموعه رخساره b مربوط به ساب تایدال (لاگون) و مجموعه رخساره c مربوط به کانالهای جزر ومدی و بعضا ناحیه سدی است. فرآیندهای دیاژنتیکی موثر بر سنگ های کربناته مورد مطالعه شامل فشردگی (فیزیکی و شیمیایی)، نئومورفیسم، بورینگ، حفاری توسط موجودات زنده گلخوار، سیمانی شدن (سوزنی، هم بعد، رورشدی هم محور حاشیه ای، دروزی و بلوکی)، دولومیتی شدن، انحلال و شکستگی پر شده با دولومیت و سیلیس است که سنگهای مورد مطالعه را در 4 محیط دیاژنتیکی (دریایی، متئوریک، دفنی و بالاآمده) تحت تاثیر قرار داده اند. آنالیز عنصری (sr، na، fe و mn) همراه با آنالیز ایزوتوپی (ایزوتوپ های اکسیژن و کربن) در دولومیت ها منعکس کننده سه نوع دولومیت اولیه، جانشینی و سیمان پر کننده حفرات شده است که در مراحل مختلف دیاژنتیکی و تحت تاثیر محیط های دریایی و تدفینی تشکیل شده اند. دولومیتهای مورد مطالعه اغلب در دمای 47 تا 78 درچه سانتیگراد شکل گرفته اند. آنالیز چینه نگاری سکانسی در برش های مورد مطالعه نشلن می دهد که نهشته های معادل سازند درنجال از یک سکانس رسوبی رده سوم تشکیل شده است. این سکانس در برش های داهوئیه و گتکوئیه از سه دسته رخساره ای (lst، tst و hst) و در برش گزوئیه تنها از دو دسته رخساره ای (tst و hst) تشکیل شده است. جایگاه نهشته های مورد مطالعه در جغرافیای دیرینه زمان کامبرین به گونه ای است که این رسوبات در حاشیه شمالی اقیانوس تتیس (پرتوپالئوتتیس) در پلتفرم کم عمقی از نوع رمپ و تحت تاثیر جریانهای جزر و مدی برجای گذاشته شده اند. مقایسه این نهشته ها با رسوبات معادل در کشورهای همجوار منعکس کننده عمیق تر شدن حوضه رسوبی به سمت شمال است.
سید علی آقایی اسداله محبوبی
توالی های کربناته ژوراسیک فوقانی در شمال ایران گسترش فراوان داشته و در بسیاری از نقاط مطالعات دقیق رسوبشناسی بر روی آنها صورت نگرفته است تا به شناخت جغرافیای دیرینه منطقه کمک نماید. در این مطالعه پنج برش چینه شناسی از رشته کوه های بینالود و البرز شرقی برداشت و مورد مطالعه قرار گرفته است. این برش ها از شرق به غرب شامل زیارت، شمال کتلی، غرب کتلی، جربت و گرمه به ترتیب با ضخامت های 321، 519، 445، 537 و 373 متر است. سنگ آهک ها از کلسی لوتایت، کالکارنایت و کلسی رودایت های با لایه بندی مختلف و ضخامت متفاوت از دانه های اسکلتی (دوکفه ای، براکیوپود، آمونیت، فرامنیفر، اکینودرم، مرجان، رادیولر و سوزن اسفنج) و غیر اسکلتی (پلوئید، اائید، اینتراکلست، آنکوئید و پیزوئید) تشکیل شده اند. بر اساس مطالعات دقیق پتروگرافی و فسیل شناسی، 22 رخساره میکروسکوپی شناسایی شده است که مربوط به محیط های پهنه جزر و مدی (گل سنگ، دولستون یا دولومادستون و مارن)، لاگون (وکستون/پکستون پلوئیدی، گل سنگ دارای فرامنیفر، پکستون پلوئیدی فرامنیفردار، وکستون آنکوئیدی پلوئیدی، وکستون اینتراکلستی، وکستون اائیدی پلوئیدی ماسه ای، پکستون/گرینستون پلوئیدی اائیدی)، سدی (گرینستون پلوئیدی، گرینستون اائیدی، گرینستون اینتراکلستی، گرینستون بیوکلستی اینتراکلستی دارای اائیدی، پکستون/گرینستون پلوئیدی اینتراکلستی، پکستون/گرینستون پلوئیدی اینتراکلستی بیوکلستی، گرینستون اائیدی پلوئیدی، گرینستون اائیدی بیوکلستی پلوئیدی) و دریای باز (پکستون/گرینستون اینتراکلستی بیوکلستی، رودستون بیوکلستی، گرینستون اینتراکلستی بیوکلستی پلوئیدی، وکستون/پکستون اائیدی بیوکلستی، وکستون بیوکلستی، وکستون/پکستون بیوکلستی دارای رادیولر و دوکفه ای، وکستون بیوکلستی دارای دوکفه ای پلاژیک و مارن های دارای آمونیت) هستند. بر اساس آنالیز رخساره ها، توزیع عمودی و جانبی آنها و عدم وجود تغییرات مشخص در عمق ته نشست، این سنگ ها به احتمال زیاد در یک پلتفرم کربناته از نوع رمپ هموکلینال بر جای گذاشته شده اند. فرایندهای دیاژنتیکی در طی سه مرحله ائوژنز، مزوژنز و تلوژنز و در سه محیط دیاژنتیکی دریایی، متئوریک، تدفین (کم عمق و عمیق) و بالا آمدگی سنگ های کربناته ژوراسیک فوقانی ناحیه مورد را تحت تأثیر قرار داده است که شامل میکریتی شدن، سیمانی شدن، نئومورفیسم، انحلال، فشردگی (فیزیکی و شیمیایی)، جانشینی، هماتیتی شدن، پیریتی شدن، دولومیتی شدن، سیلیسی شدن، شکستگی و پرشدگی هستند. سیمان کلسیتی با فابریک هم ضخامت حاشیه ای، بلوکی، دروزی، هم بعد، رورشدی هم محور و پوئیکیلوتاپیک به همراه سیمان های دولومیتی و سیلیسی در این سنگ آهک ها شناسایی شده است. چهار نوع دولومیت ریز بلور اولیه (d1)، جانشینی (rd1 و rd2) و به فرم سیمان (cd) شناسایی شده است که دمای تشکیل آنها بین 54 تا 68 درجه سانتیگراد محاسبه شده است که نشان دهنده تشکیل آنها در دمای متوسط و شرایط تدفین نسبتاً کم عمق است. سیلیس نیز در نمونه های مورد مطالعه به فرم های ریز بلور، دروزی، بلوکی و بلورهای بزرگ و شکل دار کوارتز هستند. تغییرات میزان عناصر استرانسیم، سدیم، آهن و منگنز و روند مثبت آنها نسبت به یکدیگر و همچنین میزان ایزوتوپ های پایدار اکسیژن و کربن نشان دهنده تأثیر دیاژنز تدفین و تأثیر کم دیاژنز متئوریک بر نمونه های مورد مطالعه است. دمای محاسبه شده برای گل سنگ های آهکی با دگرسانی کم در منطقه مورد مطالعه حدود 26 درجه سانتیگراد است که به دمای محاسبه شده برای کربنات های ژوراسیک فوقانی در حوضه رسوبی کپه داغ بسیار نزدیک است. بعلاوه این دما با موقعیت جغرافیایی منطقه مورد مطالعه که در زمان ژوراسیک فوقانی در عرض جغرافیایی 20 درجه شمالی قرار داشته است، تطابق خوبی دارد. نسبت پایین mg/ca در این کربنات ها نشان می دهد که تأثیر فرایندهای دیاژنتیکی در سیستم نیمه باز در آنها نیز ممکن است باعث کاهش این نسبت شده باشد. همچنین نسبت sr/na در سنگ های آهکی کمتر از مقادیر مربوط به عرض های جغرافیایی پایین است که می تواند نشان دهنده تأثیر فرایندهای دیاژنتیکی در یک سیستم دیاژنتیکی نیمه باز باشد. بر اساس مطالعات رخساره ای و صحرایی در هر یک از این برش ها چهار سکانس رسوبی شناسایی شده است که شامل دسته رخساره های پیشروی (tst)، سکون و پسروی (hst) هستند. مرز بین این سکانس ها بدلیل عدم وجود شواهد فرسایشی از نوع دوم (sb2) بوده ولی در قسمت بالای توالی ها و مرز بین سنگ آهک های ژوراسیک فوقانی و ماسه سنگ ها و کنگلومراهای قرمز رنگ کرتاسه زیرین، مرز سکانس از نوع اول (sb1) است. تعداد سکانس های شناسایی شده در طی زمان ژوراسیک فوقانی در منطقه مورد مطالعه با تعداد سکانس های منحنی هک و همکاران (1988) در این زمان تطابق نسبتاً خوبی نشان می دهد. با توجه به نوع رخساره ها و ضخامت سنگ آهک های مورد مطالعه یک روند عمیق شونده از سمت شرق به سمت غرب حوضه مشاهده می شود. سکانس های ژوراسیک فوقانی بر اثر پایین افتادن سطح جهانی آب دریا در انتهای ژوراسیک و اوایل کرتاسه توسط رسوبات آواری و قرمز رنگ کرتاسه زیرین (ماسه سنگ و کنگلومرا) پوشیده شده اند.
مریم مرتضوی مهریزی اسداله محبوبی
حوضه رسوبی کپه داغ در شمال شرق ایران، بعد از برخورد پلیت ایران با پلیت توران در اوایل مزوزوئیک شکل گرفته است. گسترش ناحیه ای سازند شوریجه (ژوراسیک پسین- کرتاسه پیشین) از جنوب شرق- شرق تا غرب حوضه رسوبی کپه داغ را در بر می گیرد. سازند شوریجه در نواحی شرقی و جنوب شرقی حوضه رسوبی کپه داغ بیشتر از رخساره های سنگی سیلیسی آواری (رخساره های کنگلومرایی، ماسه سنگی و گل سنگی) و رخساره های غیر آواری خاک دیرینه تشکیل شده است. در حالیکه به سمت نواحی مرکزی و غربی حوضه، لایه های تبخیری و رخساره های کربناته (آهکی و دولومیتی) نیز در توالی رخساره ای آن مشاهده می گردد. بررسی محدوده سنی میکروفسیلهای شناسایی شده (فرامینیفرها و جلبکهای آهکی) در سنگهای آهکی مورد مطالعه (بویژه در نواحی مرکزی حوضه)، سن کیمرجین- نئوکومین ارائه شده در مطالعات قبلی را تأیید می کند. با توجه به اختصاصات رسوب شناسی (اختصاصات بافتی، ساختمانهای رسوبی، رنگ، شکل هندسی لایه های سنگی و سطوح مرزی)، الگوی انباشتگی چینه ها، آنالیز جریانهای دیرینه، نوع آثار فسیلی موجود و بررسی تغییرات عمودی و جانبی رخساره های سنگی، رسوبات سازند شوریجه در تنوعی از محیطهای رسوبی قاره ای (رودخانه ای و دریاچه ای موقت)، حدواسط (دشت ساحلی) و دریایی (رمپ مخلوط رسوبات سیلیسی آواری- کربناته) نهشته شده اند. خاکهای دیرینه سازند شوریجه بر اساس اختصاصات خود به سه نوع افقهای هیستوسولی، اکسی سولی و کلسی سولی (کالکریتی و دولوکریتی) طبقه بندی شده اند. بررسی اشکال ماکرومورفولوژی، میکرومورفولوژی و ژئوشیمیایی این خاکها نشان دهنده تشکیل آنها در اثر فرآیندهای خاکزایی و غیر خاکزایی است. ژئوشیمی خاکهای دیرینه کلسی سولی به منظور بازسازی شرایط آب و هوایی دیرینه، میزان فشار دی اکسید کربن اتمسفر دیرینه، نوع پوشش گیاهی دیرینه و شیمی آب موثر در تشکیل این خاکها مورد استفاده قرار گرفته است. بر اساس مطالعات بافتی و کانی شناسی در رسوبات سیلیسی آواری سازند شوریجه سه پتروفاسیس کنگلومرایی، ماسه سنگی و گل سنگی ارائه شده است. علاوه بر این، در نهشته های تبخیری سازند شوریجه، دو پتروفاسیس ژیپس گرانوبلاستیک و پورفیروبلاستیک شناسایی شده است. در رخساره های کربناته این سازند، انواع میکروفاسیس های گرینستونی، پکستونی، وکستونی و دولوستونی مشخص شده است. داده های پتروگرافی همراه با آنالیزهای ژئوشیمیایی در رسوبات سیلیسی آواری (ماسه سنگی و شیلی) سازند شوریجه به منظور تعیین خصوصیات ناحیه منشأ و تعیین تاریخچه هوازدگی و شرایط آب و هوایی دیرینه مورد استفاده قرار گرفته اند. نتایج این مطالعات نشان می دهد که ناحیه منشأ این رسوبات احتمالا گرانیتوئیدهای مشهد (در جنوب و جنوب غرب مشهد) بوده است. بررسیهای پتروگرافی و آنالیزهای ژئوشیمیایی سنگهای سیلیسی آواری و کربناته سازند شوریجه نشان می دهد که فرآیندهای دیاژنتیکی این سنگها را در سه رژیم ائوژنتیک، مزوژنتیک و تلوژنتیک متأثر ساخته است. این فرآیندها در سنگهای آواری شامل فشردگی فیزیکی و شیمیایی، سیمانی شدن (اکسید آهن، کربناته و سیلیسی)، کانیهای رسی درجازا، هماتیتی شدن، دگرسانی، انحلال و جانشینی فلدسپات، ایجاد شکستگی و پرشدگی رگه می باشد. در سنگهای آهکی مورد مطالعه فرآیندهای دیاژنتیکی شامل فشردگی فیزیکی و شیمیایی، میکریتی شدن، میکروبورینگ، سیمانی شدن کلسیتی، دولومیتی شدن، نئومورفیسم، پیدایش شکستگی و پرشدگی رگه می باشد. بر اساس مطالعات چینه نگاری سکانسی، در برشهای مورد مطالعه، 2 تا 5 سکانس رسوبی مرتبه سوم در توالی رسوبی سازند شوریجه شناسایی شده است. مرزهای سکانسی شامل مرزهای فرسایش و غیر فرسایشی است. در برشهای مختلف، انواع دسته رخساره های las، has، lst، tst و hst در سکانسهای رسوبی سازند شوریجه بر اساس سطوح کلیدی و الگوی انباشتگی چینه ها مجزا شده است. با توجه به تأثیرات جهانی و با در نظر گرفتن عوامل درون حوضه ای و محلی، روند تغییرات سطح ایستابی در نهشته های قاره ای و تغییرات سطح آب دریا در نهشته های دریایی، در زمان تشکیل رسوبات سازند شوریجه، در 6 مرحله صورت گرفته است.
مهدی نجفی مصطفی ترکش اصفهانی
زاگرس مرکزی،غنی ترین ذخایر ژنتیکی ایران را داراست و خاستگاه اصلی گونه لاله وازگون ( fritillaria imperialis l)می باشد طی چند سال اخیر رویشگاه های لاله واژگون به دلایل مختلفی از جمله: وقوع خشکسالی،توسعه صنعتی، توسعه شهری و روستایی و همچنین چرای غیر اصولی دام تخریب گردیده و این گونه با ارزش در معرض تهدید جدی قرار گرفته است. امروزه با پیشرفت علم آمار و سیستم اطلاعات جغرافیایی تعیین رویشگاه بالقوه ی گونه های گیاهی با استفاده از روش های مدلسازی پراکنش جغرافیایی گونه های گیاهی میسر شده است . این تحقیق به منظور تعیین رویشگاه بالقوه گونه لاله واژگون (fritillaria imperialis l)در مراتع غرب استان اصفهان انجام گرفت . برای نیل به این هدف از روش تحلیل عاملی آشیان اکولوژیک (enfa)که در سالهای اخیر برای مدل سازی مطلوبیت رویشگاه کاربرد فراوانی پیدا کرده است ،استفاده شدروش تحلیل عاملی آشیان اکولوژیک (enfa)، فقط بر روی داده های حضور گونه متمرکز هستند که به مدل های پیش بینی کننده ی رویشگاه یا مدل های پروفیل موسوم هستند. این روش ترکیبی از سامانه ی اطلاعات جغرافیایی و آنالیز آماری تجزیه عاملی می باشد که دامنه پراکنش جغرافیایی گونه ی مورد مطالعه را با استفاده از داده های رخداد گونه و لایه های محیطی، به صورت نقشه ترسیم می نماید.برای این منظور از داده های مکانی حضور این گونه به عنوان مکان های مناسب بالفعل رخداد گونه و بررسی شرایط محیطی (اقلیم ،خاک و فیزیوگرافی) این مناطق جهت شناسایی نیازهای محیطی آن استفاده شد. داده های خاک با استفاده از بررسی مطالعات پیشین و میان یابی نقاط مربوط به پروفیل های حفرشده تبدیل به نقشه های خاک شدند. نقشه های اقلیمی و فیزیوگرافی نیز با استفاده از روش های زمین آمار تهیه و برای ورود به مدل نهایی آماده سازی شدند. پس ازبررسی لایه های اطلاعات اعم از بیولوژیک و داده های محیطی واطمینان از نرمال بودن اطلاعات و عدم وجود همبستگی بین آنها ، روش تحلیل عاملی آشیان اکولوژیک توسط نرم افزار biomapper اعمال شد و با استفاده از الگوریتم میانگین هارمونیک فاصله تبدیل به نقشه رویشگاه بالقوه لاله واژگون در استان اصفهان گردید.نمایه های تخصص گرایی،حاشیه گرایی و تحمل پذیری به ترتیب معادل با 547/1،325/6و 158/0 محاسبه شدند. برای ارزیابی صحت این روش به نمایه بویس استناد شد؛مقدار این نمایه برای نقشه تولید شده با enfa معادل 92/0درصد بودکه کاملا قابل قبول می باشد. به طور کلی لایه های محیطی مقدار پتاسیم قابل جذب، مقدارفسفر قابل جذب،مدل رقومی ارتفاع،مقدار بارندگی سالیانه و جهت شیب منطقه در این روش به عنوان مهمترین عوامل تاثیر گذار بر رویشگاه گونه لاله واژگون تعیین شدند. بر اساس نقشه های رویشگاه بالقوه ، رویشگاه مناسب لاله واژگون مناطقی باارتفاع2500- 2300 متر، بارندگی سالیانه 600- 300 میلی متر ، دمای سالیانه 12-9 درجه سانتی گراد ، در جهت های شمالی و شمال شرقی ،مقدار پتاسیم بیشتر ازppm 196بافت متوسط تا نسبتاً سنگین (43 تا 31 درصد رس)، شیب متوسط (18 تا 25 درصد)، خاک هایی با شوری کم (کمتر از 80/1 -22/1دسی زیمنس بر متر)، مقدار فسفرppm 17-11،رطوبت اشباع خاک بین 58 تا38درصد و اسیدیته ی حدود99/7 -86/7است. مدلسازی پراکنش بالقوه گونه های گیاهی می تواند در مکان یابی مناطق مستعد جهت احیای رویشگاه های بالقوه ی گونه های مهم نظیر لاله واژگون و برنامه ریزی های مدیریتی وحفاظت از گونه های در حال انقراض کمک شایانی نماید.
مهدی نجفی محمدرضا عسگری
صندوق بین المللی پول یک نهاد پولی مستقل جهانی است که در سال ???? بوجود آمده و در سال 1986 میلادی دستورالعملی با عنوان نظام آمارهای مالی دولت gfs (government financial statistics) جهت رعایت شفافیت بودجه ای توسط اعضای آن صادر کرد که در سال 2001 میلادی مورد بازنگری قرار گرفت.دولت ایران جزو ?? کشور دعوت شده به کنفرانس برتون وودز در سال ???? بود و اعضای هیئت چهار نفره اعزامی آن در کمیسیون های مربوط به تهیه اساسنامه صندوق بین المللی پول و بانک جهانی شرکت داشتتند. نخستین استفاده ایران از منابع مالی صندوق در سال ???? در اثر مشکلات ارزی حاصل از ملی شدن صنعت نفت بود.هدف اصلی از ارائه دستورالعمل نظام آمارهای مالی دولت «gfs» ، تهیه چار چوب جامع مفهومی و حسابداری مناسب برای تحلیل و ارزیابی سیاست مالی، به خصوص عملکرد کل بخش دولت و در سطحی وسیع تر بخش عمومی هر کشور است. به عبارتی دیگر دستورالعمل نظام آمارهای مالی دولت سیستم خاصی است که برای تجزیه و تحلیل فعالیت های حاکمیتی دولت طراحی شده و واحد گزارش گری در این سیستم، فعالیت های بخش دولتی می باشد. گزارش های مالی یکی از ابزارهای کلیدی ایفای مسوولیت پاسخ گویی مالی است. دولت از طریق تنظیم و انتشار گزارش های مالی مسوولیت پاسخ گویی خود را ایفاء و شهروندان و نمایندگان قانونی آنها نیز از طریق همین گزارش ها، مسوولیت پاسخ گویی دولت را مورد ارزیابی و داوری قرار می دهند. نظام حسابداری دولتی اطلاعات مالی مورد نیاز را فراهم و از طریق گزار ش های مالی جامع سالانه منتشر می نماید.این تحقیق با طرح سه فرضیه " تغییر در مبنای حسابداری بخش عمومی" ، "شناسایی صحیح جریان منابع و شناسایی صحیح دارایی ها" ، "بدهیها و تعهدات بخش عمومی" به بررسی موضوع تحقیق پرداخته است.تحقیق از بُعد روش کاربردی است. کاربردی است به این دلیل که نظریه ها، قانونمندی ها، اصول و فنونی که در تحقیقات پایه تدوین شده اند را برای حل مسائل اجرایی و واقعی به کار می گیرد. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده و ابزار جمع آوری اطلاعات اولیه مصاحبه و پرسشنامه و اطلاعات ثانویه کتابخانه ای و اسناد و مدارک و مبنای سنجش پایانی پرسشنامه بر اساس آلفای کرونباخ می باشد.براساس مشاهده های گردآوری شده و مقایسه میانگین و مقایسه فراوانی یک متغیری با میانگین و فراوانی مورد انتظار، فرضیه تحقیق مبنی بر تأثیر داشتن بر اجرای مبنای حسابداری تعهدی در بخش عمومی نبوده ولی بر شناسایی صحیح جریان منابع و شناسایی صحیح دارایی هاو بدهیها و تعهدات بخش عمومی موثر بوده است.
سهیلا محمودی مهدی نجفی
حوضه کپه داغ در شمال و شمال شرقی ایران قرار دارد و سازند های نیزار و کلات با سن کرتاسه فوقانی از مهمترین واحدهای صخره ساز این حوضه می باشد. بخش فوقانی سازند نیزار با ضخامت 37.5 متر شامل شیل و ماسه سنگ و بخش تحتانی سازند کلات با ضخامت 86 متر شامل ماسه سنگ و آهک بایوکلاستی در برش تنگ چهچهه می باشد. مطالعات زیست چینه نگاری انجام شده در این برش منجر به شناسایی 34جنس و 32 گونه از فرامینیفرهای پلانکتونیک و بنتیک شده است که 30 جنس و 27 گونه از آنها متعلق به فرامینیفرهای بنتیک است. براساس تجمع و پراکندگی فرامینیفرهای بنتیک و با توجه به عدم حضور فرامینیفرهای پلانکتونیک زون ساز، بایوزون تجمعیomphalocyclus – siderolites (assemblage zone) ، که مطابق با بایوزون تجمعی شماره 37 وایند (1965) می باشد، شناسایی گردیده است. بنابراین بر مبنای این بایوزون، سن توالی مورد مطالعه در منطقه، ماستریشتین پسین تعیین گردید. همچنین در این پژوهش 10جنس و 6 گونه متعلق به دو راسته سیکلوستوماتا و کلیوستوماتا از فونای بریوزواها شناسایی شده است که این بریوزواها (به ویژه جنس okamurae chiplonkarina ) تایید کننده سن ماستریشتین پسین برای رسوبات مورد مطالعه است. براساس بافت رسوبی، ویژگیهای سنگ شناسی و فونای موجود، 14 رخساره سنگی( 3 رخساره آواری و 11 رخساره کربناته) در بخش فوقانی سازند نیزار و بخش تحتانی سازند کلات شناسایی شده است. با توجه به مطالعه رخساره ها، توالی مورد مطالعه در سیستم رسوبگذاری مخلوط آواری- کربناته نهشته شده است که رخساره های آواری آن در محیط جزایر سدی لاگونی و رخساره های کربناته در محیط رمپ کربناته هموکلینال(رمپ داخلی) رسوبگذاری کرده اند. مطالعات چینه نگاری سکانسی نیز منجر به شناسایی 2 سکانس رسوبی و بخشی از سکانسی رسوبی رده سوم شده است. همچنین قابل ذکر است مرز بین سازند نیزار به کلات دراین برش با توجه به مطالعات قبلی صورت گرفته، به صورت ناپیوستگی فرسایشی همراه با یک لایه خاک دیرینه می باشد. تطابق نسبتا خوب منحنی تغییرات سطح آب به دست آمده در این مطالعه با منحنی جهانی نشان دهنده تاثیر بیشتر عامل ائوستازی نسبت به دیگر عوامل محلی در منطقه مورد مطالعه است.
آزیتا حسنی عروس محله مهدی نجفی
حوضه رسوبی کپه داغ، در شمال شرق ایران، به صورت یک حوضه درون قاره ای و پس از بسته شدن اقیانوس پالئوتتیس و در طی تاثیر کوهزایی سیمرین پیشین در زمان تریاس میانی شکل گرفته است. توالی های ماستریشتین فوقانی و پالئوسن زیرین در شرق حوضه رسوبی کپه داغ، از رسوبات کربناته (سازند کلات) و آواری (سازند پسته لیق) تشکیل شده است. به منظور مطالعه بخش بالایی سازند کلات و بخش زیرین سازند پسته لیق، برش تنگ چهچهه واقع در 108 کیلومتری شمال شرق مشهد انتخاب شده است. در این منطقه مرز بالایی سازند کلات با ماسه سنگ ها و شیل های قرمز رنگ سازند پسته لیق هم شیب و فرسایشی می باشد. براساس مطالعات سنگ چینه نگاری، توالی رسوبی مورد نظر عمدتا از شیل، سنگ آهک بایوکلستی و ماسه سنگ تشکیل شده است. بر اساس مطالعات زیست چینه نگاری، 27 جنس و 31 گونه از فرامینیفرهای بنتیک و پلانکتونیک در سازند کلات شناسایی شده اند. به دلیل تنوع و فراوانی کم فرامینیفرهای پلانکتونیک زون ساز، در بخش بالایی سازند کلات، و با توجه به جامعه فسیلی و حضور گونه های contusotruncana contusa و orbitoides media سن ماستریشتین به ویژه ماستریشتین پسین برای بخش بالایی سازند کلات در برش مورد مطالعه پیشنهاد می گردد. برای سازند پسته لیق نیز، با توجه به عدم وجود فسیل در مقاطع مورد مطالعه و تنها بر مبنای موقعیت چینه شناسی، سن پالئوسن پیشین در نظر گرفته می شود. مطالعه اثرفسیل های موجود در بخش بالایی سازند کلات منجر به شناسایی 4 اثرجنس و 5 اثرگونه گردید. بر پایه این اثرفسیل ها بخشی از ایکنوفاسیس گلوسی فانجیتس شناسایی شد. نتایج حاصل از مطالعه بخش فوقانی سازند کلات و بخش تحتانی سازند پسته لیق، در برش مزبور منجر به شناسایی 17 رخساره سنگی شده است. این رخساره ها در دو گروه کربناته و آواری قرار دارند. رخساره های متعلق به بخش بالایی سازند کلات در یک پلتفرم کربناته (نوع رمپ) و به ترتیب در محیط های پهنه جزرومدی، لاگون محصور، لاگون نیمه محصور، پشته سدی و دریای باز کم ژرفا تشکیل شده اند. در صورتی که رخساره های آواری متعلق به بخش زیرین سازند پسته لیق، در یک سیستم رودخانه ای برجای گذاشته شده اند. تحلیل چینه نگاری سکانسی، نشان می دهد که سازند کلات در ضخامت برداشت شده شامل دو سکانس رسوبی کامل و بخشی از یک سکانس رسوبی متعلق به لایه های زیرین می باشد. در این برش مرز بالایی سازند کلات با رسوبات قاره ای سازند پسته لیق، مرز سکانسی نوع یک می باشد در صورتی که مرزهای سکانسی درون این سازند از نوع دو می باشند. مقایسه منحنی سطح آب دریا در ماستریشتین پسین با منحنی جهانی نشان می دهد که مرزهای سکانسی نوع یک با یکدیگر قابل انطباق است، اما برخی اختلاف-ها احتمالا در ارتباط با شرایط زمین ساختی حوضه کپه داغ بوده که در اثر فرونشینی در امتداد گسل های طولی منطقه ایجاد شده است. در سازند پسته لیق نیز می توان آغاز مرحله lst از اولین سکانس رسوبی را شناسایی کرد.
مهدی نجفی علی یساقی
بلندای قدیمی فارس که حاوی 15 درصد از کل ذخایر گاز اکتشاف شده در جهان می باشد، ادامه شمالی کمان قطر بوده و در جنوب شرق کمربند چین خورده- رانده زاگرس قرار دارد. برای مدل-سازی سیستم هیدروکربنی و تعیین اولویت ساختارها برای حفاری اکتشافی در این منطقه غنی از ذخایر گازی پرموتریاس، داشتن دانش کافی از: 1) سبک چین خوردگی تاقدیس ها؛ و 2) زمان دگرریختی پوشش رسوبی و تشکیل چین ها، ضروری است. اطلاعات زیر سطحی که در خلال اکتشافات اخیر هیدروکربوری در این منطقه بدست آمده اند نشان از پیچیدگی سبک چین خوردگی در عمق پوشش رسوبی دارند. این رساله با ارائه: 1) دو برش ساختاری ترازمند در مقیاس های ناحیه ای و منطقه ای به ترتیب با طول های 130 و 60 (تا عمق 12) کیلومتر؛ 2) برش های سریالی و مدل سازی ساختاری سه بعدی از تاقدیس کلیدی سفیدزاخور؛ و 3) نمودارهای آماری از پارامترهای هندسی 15 تاقدیس؛ که بر اساس تلفیق پروفیل های سایزمیک دو بعدی، داده چاه های اکتشافی و برداشتهای میدانی تهیه شده اند، به بررسی سبک چین خوردگی در بلندای قدیمی فارس پرداخته است. نتایج این بررسی نشان دادند که تغییرات هندسه چین خوردگی، با تغییر در ویژگیهای مکانیکی واحدهای رسوبی، در عرض بلندای قدیمی فارس و همینطور از سطح تا عمق پوشش رسوبی روی می دهد. چین ها در عمق بین 8-12 کیلومتر جدایش می یابند به گونه ای که مکانیزم غالب دگرریختی پوشش رسوبی، چین خوردگی جدایشی و به دنبال آن چین خوردگی جدایشی گسلیده است. ناودیس ها عمدتا هندسه ای فشرده در سطح و باز در عمق دارند که در بسیاری موارد با راندگیهای پهلویی محدود شده و توسط چینه های رشدی پوشیده شده اند. در میانه پوشش رسوبی، نهشته های تبخیری تریاس با بیش از دو برابر افزایش ضخامت تکتونیکی در برخی ساختارها (تا 1900 متر از ضخامت اولیه 550 تا 800 متر)، هندسه های توالی پس از تریاس را از هندسه مخازن گازی کربناته پرموتریاس جدا کرده است. پراکندگی و گسترش تاقدیس های جدایش یافته در راستای افق تریاس توسط چهار عامل کنترل می شود: الف) بیشتر بودن ضخامت اولیه (پیش از چین خوردگی) تبخیری های تریاس؛ ب) افزایش محتوای انیدریت؛ ج) فشار غیرعادی زیاد سیالات منفدی و د) تغییرات کوتاه شدگی در راستای امتداد تاقدیس ها. بازگردانی و موازنه برش های ساختاری ناحیه ای و منطقه ای نشان داد که میزان کوتاه شدگی حاصل از چین خوردگی و گسلش در عرض بلندای قدیمی فارس حدود 20 درصد است. برش ساختاری موازنه شده ناحیه ای همچنین مشخص کرد که حداقل دو گسل پی سنگی معکوس با رخنمون واحدهای قدیمی در فرادیواره و ایجاد اختلاف در تراز ناودیس ها، بر دگرریختی پوشش رسوبی موثر بوده اند. تحلیل کمّی-آماری پارامترهای هندسی تاقدیس ها در بلندای قدیمی فارس نشان داد تاقدیس هایی که اثر محوری کوتاه تری بر روی نقشه دارند، بطور میانگین دارای طول موج کوتاه تر و دامنه بلندتری در پروفیل خود هستند. به نظر می رسد ضخیم شدگی تکتونیکی افق جدایشی میانی تریاس و همچنین عملکرد گسل های معکوس پی سنگی، دو عامل عمده در کنترل نسبت ابعاد تاقدیس ها در پوشش رسوبی باشند. به دلیل کم بودن اطلاعات سن سنجی مطلق برای نهشته های همزمان با تکتونیک در کمربند زاگرس، زمان، سکانس و نرخ دگرریختی در بخش های مختلف این کمربند پیش بومی به خوبی روشن نیست. نتایج تعیین سن به روش مگنتواستراتیگرافی در این مطالعه، که بر روی بیش از دو کیلومتر توالی رسوبی (207 نمونه) در ناودیس دولت آباد واقع در پیشانی پهنه فارس (فارس نزدیک ساحلی) انجام گرفت، نشان داد که رسوبگذاری نهشته های آواری پیش بومی قاره ای، با شروع رسوبگذاری سازند آغاجاری در 65/4 میلیون سال قبل و با نرخ ثابت 64/0 میلیمتر در سال آغاز گردیده است. پالس اصلی چین خوردگی در ناودیس دولت آباد در 37/4 میلیون سال پیش منطبق بر قاعده چینه های رشدی (در متراژ پانصدم سازند آغاجاری) آغاز شده، حدود 6/2 میلیون سال به طول انجامیده و در 75/1 میلیون سال پیش منطبق بر قاعده کنگلومرای دگرشیب (سازند بختیاری) از شدت آن به طور قابل ملاحظه ای کاسته شده است. تلفیق نتایج تعیین سن مگنتواستراتیگرافی در این مطالعه، با نتایج سه مطالعه مشابه پیشین در بخش های دیگر کمربند زاگرس همچنین نشان داد که دگرریختی به ترتیب در زمان و در مکان از مناطق داخلی کمربند چین خورده و رانده زاگرس به سمت پیش بوم در حال پیشروی بوده است. در عرض پهنه فارس (از فارس داخلی تا فارس نزدیک ساحلی)، نرخ کوتاه شدگی 9/6 میلی متر در سال و نرخ پیشرفت پیشانی دگرریختی به سمت پیش بوم 2/21 میلی متر در سال بوده است.
بتول ریوندی مهدی نجفی
سازند چهل کمان یکی از توالی های کربناته حوضه رسوبی کپه داغ است که از شرق تا غرب حوضه بیرون زدگی دارد. در این تحقیق چهار برش چینه شناسی سطح الارضی از این سازند در شرق (پدلی)، برش الگو (ناودیس چهل کمان)، مرکز (کارناوه) و غرب (جوزک) حوضه رسوبی کپه داغ اندازه گیری شده است. علاوه بر این، دو برش تحت الارضی در چاههای 58 و 59 میدان گازی خانگیران نیز مورد مطالعه قرار گرفته است. سازند چهل کمان عمدتاً از سنگ آهک، دولومیت و بین لایه هایی از کنگلومرا، ماسه سنگ، شیل و رسوبات تبخیری تشکیل شده است. این سازند به طور همشیب بر روی سازند سیلیسی آواری پسته لیق و در زیر شیلهای زیتونی سازند خانگیران قرار گرفته است. ضخامت سازند چهل کمان در برش پدلی 220 متر، در برش الگو 230 متر، در برش کارناوه 290 متر و در برش جوزک 40 متر اندازه گیری شده است. مطالعات دیرینه شناسی منجر به شناسایی 31 گونه متعلق به 33 جنس از فرامینیفرهای کفزی بزرگ، 25 گونه متعلق به 18 جنس از فرامینیفرهای کفزی کوچک و 11 گونه از فرامینیفرهای پلانکتون متعلق به 5 جنس شده است. در برش جوزک گونهfasciculithus tympaniformis, chiasmolithus danicus متعلق به نانوپلانکتونهای آهکی شناسایی شده است که به ترتیب شاخص پالئوسن زیرین (دانین) و میانی (سلاندین) برای سازند چهل کمان و پالئوسن فوقانی (تانتین) برای قاعده سازند خانگیران در این برش است. بر مبنای شناسایی فرامینیفرهای کفزی بزرگ در برشهای الگو و پدلی ، بیوزون هایidalina sinjarica range zone, coskinolina rajkae zone (sbz3) و ranikothalia sindensis partial range zone معرفی شده اند. در برش الگو بیوزون (globanomalina chapmani interval zone) در قاعده سازند خانگیران شناسایی شده است. در برش کارناوه برمبنای فرامینیفرهای کفزی بزرگ بیوزون idalina sinjarica range zone و globanomalina chapmani assemblage zone بر مبنای فرامینیفرهای پلانکتون موجود قسمت فوقانی سازند چهل کمان و قاعده ی سازند خانگیران معرفی شده است. همچنین در برشهای پدلی و الگو رسوبات این سازند با miscellanea-kathina assemblage zone (شماره 43 از بیوزون wynd) قابل انطباق و مقایسه است. در برش جوزک بر مبنای فرامینیفرهای پلانکتون، acarinina soldadoensis assemblage zone معرفی گردید. بر مبنای این نتایج، سن سازند چهل کمان در برشهای الگو و پدلی سلاندین-ایپرزین، در برش کارناوه سلاندین تا تانتین و در برش جوزک دانین تا سلاندین پیشنهاد می شود. به احتمال زیاد مرز پالئوسن-ائوسن در دو برش پدلی و الگو به صورت ناپیوستگی فرسایشی است، اما در برش های کارناوه و جوزک این مرز به احتمال زیاد در سازند خانگیران واقع شده است. در چاههای 58 و 59 میدان گازی خانگیران نیز سن سازند چهل کمان پالئوسن میانی تا فوقانی (سلاندین-تانتین) پیشنهاد می گردد. بر این اساس سن سازند چهل کمان در نواحی مختلف حوضه کپه داغ متغیر است، به طوریکه در غرب (برش جوزک) و مرکز حوضه (برش کارناوه) نسبت به سایر برشهای چینه شناسی مورد مطالعه قدیمی تر است. بر اساس مطالعات سنگ شناسی، 17 رخساره کربناته و سه رخساره آواری (ماسه سنگ آهکی، کنگلومرای آهکی و شیل) در رسوبات سازند چهل کمان شناسایی شده است که در 4 مجموعه رخساره ای a، b، c و d قرار می گیرند. این رخساره ها در محیط های دریای باز، پشته های سدی، لاگون و پهنه جزرومدی در یک رمپ نهشته شده است. بر مبنای آنالیز چینه نگاری سکانسی سازند چهل کمان در برشهای پدلی و الگو،4 سکانس رسوبی شناسایی شده است که این سکانسها توسط سه مرز سکانسی از نوع فرسایشی و یک مرز سکانسی از نوع غیرفرسایشی تفکیک شده اند. برش کارناوه از سه سکانس رسوبی تشکیل شده است که توسط 1 مرز سکانسی نوع اول و دو مرز سکانسی نوع دوم از همدیگر تفکیک شده اند. توالی های رسوبی سازند چهل کمان دربرش جوزک تنها از دو سکانس رسوبی تشکیل شده است که توسط 2 مرز سکانسی غیرفرسایشی از یکدیگر جدا شده اند. مطالعه پالینوفاسیس در سه برش پدلی، الگو و کارناوه نشان داده است که در برش پدلی تنها پالینوماسرال ها (خرده های چوب، فیتوکلاست ها، اسپور و پولن) وجود دارند که حاکی از عمق بسیار کم در شرق حوضه است. در برش های کارناوه و الگو علاوه بر آن، عناصر دریایی و som نیز وجود دارند که بسیاری از پالینومورف ها در حال تبدیل شدن به som هستند و موید از زیاد بودن اکسیژن محیط است که با حضور فرامینیفرهای کفزی بزرگ که در شرایط الیگوتروفیک فراوان هستند، همخوانی دارد. بر مبنای مطالعات پالینوفاسیس، کم عمق شدگی محسوسی را میتوان از مرکز به سمت شرق حوضه مشاهده کرد. در توالی های سازند چهل کمان به فراوانی می توان حضور گاستروپودها را مشاهده کرد که جنس های tectus sp., turritella sp., globularia sp. بیشترین فراوانی را به خود اختصاص داده اند. جنس globulariaمتعلق به خانواده ampullinidae از گاستروپودهای کفزی مهم در محیط های دریایی و لب شور کم عمق در طی پالئوژن بوده اند. تعداد زیادی از گاستروپودهای خانواده ampullinid ها در سنگهای کربناته وجود دارند که نشان دهنده رسوبگذاری در آبهای گرم و کم عمق و لب شور در مناطق گرمسیر و نیمه گرمسیری است. بر مبنای مطالعات پالئواکولوژی شرایط الیگوتروفیک (مواد غذایی پائین و اکسیژن بالای محیط) را میتوان در زمان نهشته شدن سازند چهل کمان در نظر گرفت.
مهدی نجفی رضا خالوکاکایی
محدودیت روش های مرسوم استخراج زغال سنگ برای استخراج لایه های واقع در اعماق زیاد و دارای ضخامت متغیر از یک سو و افزایش قیمت نفت و گاز طبیعی از سوی دیگر سبب شده است، روش های استخراج زغال سنگ مبتنی بر انرژی پاک مورد توجه جدی قرار گیرند. یکی از این روش ها، گازکردن زیرزمینی زغال سنگ (ucg: underground coal gasification) است. در روش ucg، لایه های زغال سنگ با ضخامت های مختلف و در اعماق متفاوت بدون نیاز به عملیات معدن کاری سنتی با یک فرآیند پیشرفته ترموشیمیایی به صورت برجا در زیرزمین به گاز سنتزی (شامل ch4، h2، co و co2) تبدیل می گردد. ucg به شکل های مختلفی قابل پیاده سازی است. در حال حاضر روش احتراق قابل کنترل پسرو (crip: controlled retraction injection point) به صورت دو یا سه کاناله برای اجرای ucg در مقیاس تجاری بیش از سایر روش ها مورد توجه است. روش crip از جهاتی شبیه به روش جبهه کار بلند مکانیزه است با این تفاوت که به جای کندن و انتقال زغال سنگ با اعمال حرارت به آن نیم سوز شده و تبدیل به گاز می شود. این دما که به حدود 1000 درجه سانتی گراد می رسد، به شدت بر روی خصوصیات زغال سنگ برجا و سنگ های مجاور پهنه های استخراجی اثر می گذارد. هدف اصلی این رساله مدل سازی و تحلیل ترمومکانیکی یک پهنه استخراجی ucg بر پایه روش crip، به منظور تعیین ابعاد مناسب پهنه است. بدین منظور در ابتدا با استفاده از روش های آماری و با کاربرد رگرسیون چند متغیره ی غیرخطی یک رابطه تجربی برای برآورد گسترش فضای استخراجی و عرض پهنه و نیز یک روش تجربی برای محاسبه عرض پایه محافظ بین دو پهنه در روش ucg ارایه شده است. از آنجا که در داخل فضای استخراجی ucg پدیده های مختلفی شامل تغییرات مشخصات ژئومکانیکی سنگ های اطراف، واکنش های شیمیایی، تغییر شرایط آب های زیرزمینی و تغییرات شدید دما به طور همزمان اتفاق می افتد، امکان تحلیل همزمان این پدیده ها با استفاده از روش های تحلیلی و تجربی وجود ندارد. به همین دلیل استفاده از روش های عددی به منظور تعیین ابعاد مناسب پهنه های استخراجی سودمند به نظر می رسد. در این رساله از نرم افزار flac3d به منظور تحلیل ترمومکانیکی (thermo-mechanical modeling) پهنه در روش ucg بر پایه روش crip استفاده شده است. به این منظور یک الگوریتم که سازگاری مناسبی با شرایط حاکم بر روش crip داشته باشد، تدوین شده و مدل عددی ucg شامل دو پهنه استخراجی همراه با یک پایه محافظ که در آن ابتدا پهنه اول و سپس پهنه دوم به گاز تبدیل می شود، تحلیل شده است. در الگوریتم مذکور شبیه سازی تخریب سقف، فشار داخلی کارگاه استخراج و تغییر خصوصیات مواد در اثر حرارت در اطراف کارگاه استخراج منظور شده و ابعاد مناسب پهنه استخراجی تعیین گردیده است. در پایان این الگوریتم بر روی لایه m2 کانسار زغال سنگ طبس در منطقه مزینو با ضخامت 5/3 متر پیاده سازی شده است. نتایج حاصل از توزیع تنش های کناری بر روی پایه محافظ نشان می دهد که پهنه ای با عرض 150 متر به همراه یک پایه 42 متری برای طراحی یک مجموعه ucg بر روی لایه زغالی مذکور در عمق 600 متری سطح زمین مناسب است.
مهدی نجفی مجید میرزایی
مخازن و لوله های تحت فشار، در معرض بارهای گوناگون هستند که باعث ایجاد تنش در سازه آنها می شود. یکی از انواع بارگذاری دینامیکی، بار انفجاری حاصل از یک منبع انفجار در داخل مخزن است. این منبع می تواند بصورت انفجار یک مخلوط گازی و یا انفجار یک خرج انفجاری باشد. تحقیقات انجام شده در زمینه مذکور، بیشتر با رویکرد بررسی اثرات پدیده انفجارات گازی بعنوان یک بار متحرک دینامیکی همراه بوده است. انجام آزمایشات تجربی با استفاده از مخلوطهای گازی نیازمند تجهیزات پیشرفته و گرانقیمت بوده و همچنین از آنجا که این مخلوط ها نسبت به شرایط محیطی بسیار حساس می باشند، ایجاد شرایط ایمن برای انجام آزمایش نسبتا مشکل است. اما استفاده از خرج های جامد شدیدالانفجار (high explosives) به دلیل حساسیت کمتر نسبت به مخلوط های گازی و همچنین شکل پذیری به مراتب ساده تر است.رسیدن به یک آرایش آزمایشگاهی که در آن با استفاده از خرج، بصورت کنترل شده وضعیت شکست و رشد ترک را در لوله ها مشاهده کرد، نیازمند انجام مطالعات اولیه دقیق و آزمایشات متعدد می باشد. زیرا سرعت انفجار بالای 6000 m/s و اثرات موج شاک در این انفجارات معمولا به متلاشی شدن سازه و ایجاد ترکش منجر خواهد شد. در این پایان نامه برای دستیابی به اثرات انفجار این خرج ها در رشد ترک و مشاهده اثرات چرخه ای آن روی لبه های ترک، از آزمایش انفجار یک فتیله انفجاری (explosive chord) در داخل یک لوله فولادی استفاده شده است. مطالعه اثرات بارگذاری انفجار خرج های جامد بر پدیده رشد ترک، و مقایسه آن با اثرات انفجار گازی و همچنین حل عددی پدیده انفجار درون لوله و مقایسه آن با نتایج آزمایش تجربی، از دیگر موارد بررسی شده در این پایان نامه می باشد.
غلام حسن منصوری محمد وحیدی نیا
برش پیغو در 1 کیلومتری شرق روستای پیغو و در 12 کیلومتری جنوب شرقی شهر بجنورد در شمال شرق ایران و در کپه داغ غربی قرار دارد. در این مطالعه گذر بخش فوقانی سازند تیرگان به سازند سرچشمه از لحاظ ¬زیست¬ چینه نگاری و میکروفاسیس مورد بررسی قرار گرفت. سارند تیرگان در این برش شامل لایه های آهکی ضخیم¬لایه و سازند سرچشمه دارای واحدهای مارنی با میان لایه های آهکی حاوی فرامینیفراهای بنتیک، آمونیت، دوکفه ای و خارپوستان فراوان می¬باشد. ضخامت اندازه گیری شده از بخش بالایی سازند تیرگان در این برش20 متر و ضخامت اندازه گیری شده از سازند سرچشمه 100 متر است. بر اساس مطالعات انجام گرفته مقاطع نازک میکروسکوپی، 7 جنس و 26 گونه فرامینیفر تشخیص داده شد. همچنین مطالعات انجام گرفته بر روی واحد¬های سنگی و بررسی خصوصیات رسوب شناسی و فسیل شناسی آن¬ها باعث شناسایی 4 واحد میکروفاسیس گردید که هر کدام از این رخساره ها از چندین زیر رخساره تشکیل شده¬اند. براساس این میکروفاسیس¬ها یک محیط رمپ کربناته برای این برش تعیین گردید. مجموعه¬های رخساره¬ای شناسایی شده در رسوبات منطقه مورد مطالعه به ترتیب شامل دریای باز، شول، لاگون باز و لاگون محصور هستند. براساس فرامینیفرهای بنتیک بخصوص اربیتولینها و بایوزون بندی و مقایسه آن ها با بایوزون های جهانی سن بارمین پسین برای سازند تیرگان و آپتین پیشین برای سازند سرچشمه در برش پیغو پیشنهاد شد.
راضیه بلدی احسان بیژن زاده
به منظور بررسی اثر روش های کاربرد کود فسفر بر عملکرد و کارایی مصرف فسفر دو رقم کلزا در شرایط تنش خشکی آخر فصل رشد آزمایشی به صورت کرت های دو بار خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار در سال 93-1392 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی داراب – دانشگاه شیراز اجرا شد. عامل اصلی رژیم آبیاری (آبیاری مطلوب، تنش خشکی از اواسط گلدهی و تنش خشکی از اواسط غلاف رفتن)، عامل فرعی روش های کاربرد کود فسفر (بدون فسفر، دستپاش و نواری) و عامل فرعی فرعی ارقام کلزا (ساری گل و rgs) بود. در اواسط گلدهی و اواسط غلاف رفتن، آبیاری برای تیمارهای تنش خشکی در کرت های معین شده قطع گردید. برای اعمال تیمار فسفر 200 کیلوگرم در هکتار فسفر از منبع سوپر فسفات تریپل استفاده شد. در روش دستپاش کود فسفر به صورت یکنواخت در تمام کرت پخش شد و در روش نواری، نوار کود فسفر در فاصله 4سانتی متری از خاک و 5/2 سانتی متر کنار بذر قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که تنش خشکی باعث کاهش اجزای عملکرد، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، جذب فسفر و افزایش انتقال مجدد گردید، در حالی که تأثیر معنی داری بر ارتفاع بوته، تعداد شاخه فرعی، قطر ساقه، شاخص برداشت، دمای سایه انداز گیاهی و کارایی مصرف فسفر نداشت. روش کاربرد کود فسفر بر عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و کارایی مصرف فسفر معنی دار گردید. ارقام کلزا از نظر بیشتر صفات مورد ارزیابی مانند ارتفاع بوته، تعداد شاخه فرعی، تعداد دانه در خورجین، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت تفاوت معنی-داری با هم داشتند. تنش خشکی و عدم مصرف کود فسفر سبب کاهش تجمع ماده خشک کل گیاه و ماده خشک برگ گردید. رقم rgs در شرایط آبیاری مطلوب با میانگین 7951 کیلوگرم در هکتار و در شرایط تنش خشکی از اواسط گلدهی و غلاف رفتن به ترتیب با میانگین 3830 و 5428 کیلو گرم در هکتار بیشترین عملکرد دانه را داشته است. رقم rgs در شرایط تنش خشکی بیشترین میزان انتقال مجدد را دارا بود و می تواند در صورت برخورد با تنش خشکی از کاهش بیشتر عملکرد دانه جلوگیری کند. همچنین این رقم در هر سه شرایط رژیم رطوبتی شاخص برداشت بیشتری نسبت به رقم ساری گل داشته است و این بدین معنی است که رقم rgs درصد بیشتری از مواد فتوسنتزی را در شرایط مختلف رطوبتی به دانه اختصاص داده است. بنابراین این رقم در مناطقی که خطر خشکی در انتهای فصل رشد وجود دارد قابل توصیه می باشد.
مهدی نجفی رضا رافع
امروزه با گسترش شبکه های کامپیوتری، بحث امنیت شبکه ها بیش از گذشته مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. تشخیص نفوذ به عنوان یکی از ابزارهای اصلی برقراری امنیت در شبکه های کامپیوتری شناخته می شود. سیستم های تشخیص نفوذ به دو روش تشخیص الگو و تشخیص ناهنجاری تقسیم می شوند. روش های تشخیص الگو بر اساس الگوی حمله های شناخته شده کار می کنند و دارای نرخ تشخیص بالایی هستند اما توانایی تشخیص حملات جدید را ندارند. روش های تشخیص ناهنجاری توانایی شناسایی حملات جدید را دارند اما نرخ هشدار اشتباه در آنها بالاست. در تشخیص ناهنجاری ویژگی های زیادی وجود دارد که بعضی از این ویژگی ها تاثیر چندانی در تشخیص نفوذ نداشته و باعث انحراف در تشخیص نفوذ می گردند. انتخاب ویژگی یکی از موضوعات کلیدی در سیستم تشخیص نفوذ است. با انتخاب ویژگی های مهم و موثر می توان دسته بندی و عملکرد آن را بهبود بخشید. انتخابگر ویژگی وظیفه پیدا کردن زیرمجموعه ای از ویژگی ها برای بهبود دقت پیش بینی را دارد. در این پایان نامه از ترکیب الگوریتم های رقابت استعماری و الگوریتم ژنتیک برای انتخاب ویژگی های بهینه استفاده شده است. نتایج بدست آمده از پیاده سازی و تجزیه و تحلیل روش های پیشنهادی روی مجموعه kdd99 نشان دهنده افزایش نرخ تشخیص و کاهش نرخ هشدار اشتباه الگوریتم ترکیبی پیشنهادی نسبت به دو الگوریتم رقابت استعماری و الگوریتم ژنتیک می باشد.
امیرحسین شیشه بری جواد غلام نژاد
رمعدن مرکزی طبس از جمله معادنی است که در ابتدا طراحی آن به روش اتاق و پایه انجام شده است ولی به دلیل بازیابی پایین در حال حاضر به روش جبهه کار کوتاه در حال استخراج است. یکی از مسایلی که در معدن مذکور از اهمیت بالایی برخوردار است، تعیین فاصله مناسب سینه کارهای استخراجی دو پهنه مجاور است. بر این اساس هدف اصلی این تحقیق، تعیین فاصله مناسب بین سینه کارهای دو پهنه استخراجی مجاور در روش جبهه کار کوتاه معدن زغالسنگ مرکزی طبس است. برای این منظور مدل های عددی در نرم افزار flac3d در اختلاف فاصله سینه کارهای استخراجی 5 تا 45 متری پهنه های p5 و p6 دو سینه کار نسبت به یکدیگر و در موقعیت های مختلف از پهنه های استخراجی ایجاد شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داده است که تنش های جلویی روی پایه بین دو پهنه برای اختلاف فاصله سینه کار 25 متر به بعد تغییر چندانی ندارد. علاوه بر این با افزایش فاصله بین دو سینه کار از 25 متر به بعد، تنش های کناری روی پایه زنجیری بین دو پهنه در مجاورت سینه کار با پیشروی بیشتر کاهش می یابد و بر پایه مجاور سینه کار با پیشروی کمتر، تنش ها افزایش می یابد، با این حال زمانی که فاصله بین دو سینه کار 30متر باشد فشار وارد از طرف دو سینه کار بر پایه زنجیری بین دو سینه کار به کمترین مقدار خود می رسد. در نتیجه با پیشروی همزمان دو پهنه با فاصله 30 متر بین دو سینه کار، کمترین مقدار تنش بر پایه زنجیری بین دو پایه وارد می شود.
مائده نسیم زاده محمد وحیدی نیا
به منظور مطالعه سنگ چینه نگاری و زیست چینه نگاری سازند کلات، برش پدلی(پدعلی) واقع در 135 کیلومتری مشهد انتخاب شده و برداشت های سیستماتیک در آن منطقه صورت گرفته است. بدین منظور از 200 متر ضخامت سازند کلات در این منطقه؛ تعداد 85 نمونه برداشت شده است، که از این تعداد56 نمونه سنگی و سخت انتخاب شد و پس از تهیه مقاطع نازک مورد مطالعه دقیق قرار گرفتند؛ 29 نمونه سست و نرم نیز برداشت و پس از شستشو(washing) توسط میکروسکوپ بینوکولار مطالعه شدند.
مهدی نجفی زهره نجفی
چکیده ندارد.
مهدی نجفی علی یساقی
چکیده ندارد.
امیر کریمیان رضا موسوی حرمی
چکیده حوضه رسوبی کپه داغ در جنوب شرق منطقه کاسپین بزرگ یکی از حوضه های دارای پتانسیل هیدروکربنی می باشد که بعد از کوهزایی تریاس میانی و بسته شدن اقیانوس تتیس شکل گرفته است. توالی های ماستریشتین فوقانی و پالئوسن زیرین در مرکز حوضه رسوبی کپه داغ از رسوبات کربناته (سازند کلات) و اواری (سازند پسته لیق) تشکیل شده است. سه برش در منطقه درگز (کپه داغ مرکزی) شامل برش های درگز، شمسی خان و کارناوه برای مطالعه انتخاب شده اند. سازند کلات در منطقه مورد مطالعه از اهک های متوسط تا ضخیم لایه تشکیل شده است. در این ناحیه سازند کلات به طور تدریجی بر روی سازند نیزار و با مرز فرسایشی در زیر سازند پسته لیق قرار گرفته است. بر اساس مطالعات لیتواستراتیگرافی، توالی کربناته در سازند کلات را می توان به سه بخش (کالکارنایتی، کلسی لوتایتی و کالکارنایتی ماسه ای) تقسیم کرد. بر اساس مطالعات پتروگرافی، 9 میکروفاسیس کربناته تشخیص داده شده است که با توجه به تغییرات عمودی و جانبی لیتوفاسیس ها، ساختمان های فیزیکی، بیولوژیکی، این توالی در چهار کمربند رخساره ای (a-b) شکل گرفته است و در چهار محیط رسوبی شامل جزرومدی، لاگونی، پشته بایوکلستی و دریای باز در رمپ هوموکلینال قرار گرفته اند. فرایندهای دیاژنتیکی در ماستریشتین فوقانی شامل تراکم، سیمانی شدن، دولومیتی شدن، نئومورفیسم، اشفتگی زیستی، میکریتی شدن و شکستگی می باشد که در محیط های دیاژنتیکی دریایی، متئوریک، زون مخلوط و بالاامدگی شکل گرفته اند .انحلال و دولومیتی شدن تخلخل مفید را در این لایه ها ایجاد کرده است. بر اساس تغییرات عمودی و جانبی در لیتوفاسیس ها و ساختارهایشان دو سکانس رسوبی برای توالی ماستریشتین فوقانی تشخیص داده شده است که بوسیله مرز سکانس نوع دوم در قاعده و بوسیله مرز سکانس نوع اول در بالا احاطه شده اند. این سکانس های رسوبی از دسته رخساره های پیشروی و تراز بالای اب تشکیل شده اند. پنج اثر فسیلی و دو ایکنوفاسیس در این توالی تشخیص داده شده است که شامل اثار thalassinoides suevicus, ophiomorpha isp. diplocraterion paralellum, rhizocoralium jenese در ایکنوفاسیس کروزیانا و psilonichnus quietis در ایکنوفاسیس پسیلونیکنوس می باشد. توزیع اثار فسیلی با تنوع لیتوفاسیس ها وابسته به شرایط عمق و انرژی، کمربندهای رخساره ای و مطالعه چینه نگاری سکانسی را تایید می کند. در یکی از برش های اندازه گیری شده تنوع اثار فسیلی (دیپلوکراتریون-افیومورفا) در یک رخساره واحد (دریای باز) تنوع در عمق و انرژی را پیشنهاد می کند و سطح حداکثر سیلابی در بالای اثر فسیلی عمیق تر (دیپلوکراتریون نسبت به افیومورفا) دراین رخساره واحد می تواند در نظر گرفته شود. طبقات قرمز پالئوسن زیرین در حوضه رسوبی کپه داغ در شرایط رودخانه ای شکل گرفته اند که در فاز پسروی اصلی از پنج سوپرسکانس این حوضه شکل گرفته است. سازند پسته لیق در برش های اندازه گیری شده از کنگلومرا، ماسه سنگ و گل سنگ تشکیل شده است. در این ناحیه سازند پسته لیق، سازند کلات را با مرز فرسایشی می پوشاند و به طور تدریجی به سازند چهل کمان تبدیل می شود. مطالعات لیتواستراتیگرافی 4 قسمت مشخص را نشان می دهد که شامل قسمت های ماسه سنگ و کنگلومرای تحتانی، شیل تحتانی، کنگلومرا و ماسه سنگ فوقانی و شیل فوقانی در برش درگز و قسمت های ماسه سنگ تحتانی، شیل تحتانی، ماسه سنگ فوقانی و شیل فوقانی در دو برش دیگر می باشد. بر اساس بافت و ساختارهای رسوبی، سه لیتوفاسیس اواری شامل لیتوفاسیس های گراولی (gmm, gcm, gt)، ماسه ای (sm, sp, st, sh)، گلی (fm) و پنج عنصر ساختاری sg, gb, sb, ch, of تشخیص داده شده است. الگوی رودخانه ای بر اساس عناصر ساختاری و ارتباط های عمودی و جانبی لیتوفاسیس ها به صورت رودخانه بریده بریده دائمی کم عمق و عمیق (sg, gb, sb, ch) و رودخانه ماندری دانه ریز (of) تشخیص داده شده است. فرایندهای دیاژنتیکی در طبقات قرمز رنگ ماسه سنگی پالئوسن زیرین شامل تراکم، سیمانی شدن، التراسیون، انحلال و شکستگی می باشد. این فرایندها در محیط های ائوژنز، مزوژنز و تلوژنز صورت گرفته اند. انحلال و سیمانی شدن اولیه منجر به ایجاد تخلخل مفید شده است. بر اساس مطالعات چینه نگاری سکانسی توالی پالئوسن زیرین از دو سکانس رسوبی تشکیل شده است. فاز تراز پایین (le) با رسوبات غالب کنگلومرایی و ماسه سنگی (رودخانه بریده بریده) و فاز معادل پیشروی (te) با شیل سیلتی (رودخانه ماندری) تشخیص داده شده است. سیکل های رسوبی به وسیله فازهای تکتونیکی و تغییرات سطح اساس در این حوضه شکل گرفته اند. بر اساس ترکیب کانی شناسی و بافتی پتروفاسیس های کنگلومرایی (پلی میکتیک و الیگومیکتیک) و ماسه سنگی (لیتارنایت و ساب لیتارنایت) تشخیص داده شده اشت. داده های پتروگرافی نشان می دهد که منشا رسوبات احتمالا کوهزایی چرخه مجدد بوده است. بنابراین توالی کربناته سازند کلات در مرحله پیشروی در ماستریشتین فوقانی شکل گرفته و تحت تاثیر تغییرات سطح جهانی اب دریاها بوده است و همچنین سازند پسته لیق در مرحله پسروی در پالئوسن زیرین شکل گرفته است که تحت تاثیر فازهای تکتونیکی و تغییرات سطح اساس بوده است.
مهدی نجفی محمد قانع
چکیده پرزینگی یکی از خصوصیات نخ و پارچه است که تاثیر بسزایی روی زیر دست، میزان عایق حرارتی بودن و دیگر خصوصیات پارچه دارد. پرزینگی همچنین سبب بوجود آمدن گلوله های الیاف روی پارچه در هنگام استفاده می گردد که یکی از مشکلات جدی در صنعت پوشاک به شمار می رود. بنابراین شناخت عوامل تاثیرگذار روی پرزینگی و همچنین اندازه گیری و کنترل این عوامل بسیار حایز اهمیت است. هدف از این تحقیق شناخت بهتر تاثیر نسبت مخلوط الیاف پلی استر و ویسکوز، فرایند سایش بر پرزینگی نخ در ساختار پارچه های حلقوی پودی و همچنین تاثیر نوع بافت روی پرزینگی پارچه با استفاده از یک روش پردازش تصویری بود. بدین منظور 7 نمونه نخ مخلوط پلی استر/ ویسکوز با نسبت های5/12 : 5/87 ، 25 : 75 ، 5/37 : 5/62 ، 50 : 50 ، 5/62 :5/37 ، 75 : 25 ، 5/87 : 5/12 و نیز نخ ویسکوز 100 درصد و نخ پلی استر 100 درصد با استفاده از ریسندگی چرخانه ای تهیه گردید.سپس نخ های تولید شده روی ماشین گردباف با سه نوع ساختار اینترلاک ساده, اینترلاک هاف کاردیگن و اینترلاک هاف میلانو بافته شدند. پس از تهیه نمونه پارچه ها از آن ها بوسیله ی اسکنر عکسبرداری گردید.از نمونه پارچه ها پس از 125 دور،500، 1000، 1500 و 2000 دور نیز توسط اسکنر عکسبرداری گردید.در مرحله ی بعد تصاویر تهیه شده مورد پردازش تصویر قرار گرفت و شاخص هایی برای میزان پرز نمونه ها تعیین شد. اطلاعات بدست آمده از این روش تحت بررسی های آماری قرار گرفت که نشان داد افزایش درصد ویسکوز در نمونه ها سبب افزایش میزان پرزینگی گردیده است( هم در پارچه های ساییده شده و هم در نمونه ها قبل از عملیات سایش)، همچنین نتایج بدست آمده نشان داد که پارچه اینترلاک ساده بیشترین میزان پرزینگی را به خود اختصاص داده در حالی که اینترلاک هاف کاردیگن کمترین میزان پرزدهی را از خود نشان داد.
محمود شرفی سید رضا موسوی حرمی
سازند آیتامیر در منطقه ناودیس شیخ، واقع در شمال غرب شیروان تا ناودیس بی بهره واقع در شمال شرق شیروان، از رسوبات سیلیسی آواری تشکیل شده است. مرز زیرین این سازند با سازند سنگانه به صورت تدریجی و مرز بالایی آن با سازند آبدراز به صورت ناپیوسته است. در این تحقیق چهار برش از این سازند در غرب حوضه کپه داغ شامل برش روستای شیخ با ضخامت 3/246 متر، برش روستای سرخزو با ضخامت 6/293 متر، برش روستای گدگانلو با ضخامت 3/250 متر و برش روستای پسکوه با ضخامت 246 متر است. سازند آیتامیر در تمامی برش ها به دو قسمت تحتانی عمدتا ماسه سنگی و فوقانی عمدتا شیلی تقسیم شده است. ماسه سنگ ها، سنگ های کربناته (به صورت تجمعات فسیلی یا افق های پرفسیل) ، شیل و سیلتستون مجموعه رسوبات تشکیل دهنده سازند آیتامیر در برش های مورد مطالعه هستند. ماسه سنگ ها در اندازه خیلی دانه ریز تا متوسط غالبا با جورشدگی متوسط تا خوب زاویه دار تا نیمه گرد شده میباشند و مچور تا ساب مچور ند. اجزای تشکیل دهنده این ماسه سنگ ها شامل کوارتز (عمدتا مونوکریستالین)، فلدسپات و چرت، کانی های سنگین، میکا، پیریت، پوسته های فسیلی، دانه های گلاکونی در مقادیر متفاوت است. سنگ های کربناته از پوسته های آمونیت، دوکفه ای، گاستروپود، بلمنیت، دندان ماهی، کرم های حلقوی، فرامینیفر، کلسی اسفر و دانه های آواری تشکیل شده اند. فضای بین دانه ها در این سنگ ها عمدتا با سیمان کلسیتی به همراه مقادیر کمی گل و اکسید آهن پر شده است. میزان دانه های گلاکونی در این افق های آهکی غالبا بسیار زیاد و در ماسه سنگ ها نیز قابل توجه ولی در سیلتستون ها اندک است. سه مجموعه رخساره ماسه سنگی، گل سنگی و کربناتی شناسایی شده است. مجموعه رخساره ماسه سنگی به دو رخساره ساب آرکوز تا ساب لیت آرنایت، خیلی دانه ریز تا متوسط، مچور تا ساب مچور، حاوی گلاکونی و پوسته های فسیلی و پتروفاسیس ساب آرکوز تا ساب لیت آرنایت، خیلی دانه ریز تا متوسط، مچور تا ساب مچور، حاوی گلاکونی و فاقد پوسته های فسیلی تقسیم می گردد. مجموعه رخساره سنگ های دانه ریز شامل دو رخساره شیلی و سیلتستونی می شود. سه رخساره ردستون حاوی آمونیت، دوکفه ای، گاستروپود، مقادیر اندک دندان ماهی، بلمنیت، کرم های حلقوی و گلاکونی و ذرات آواری؛ رودستون حاوی آمونیت، مقادیر اندک فرامینیفر وکلسی اسفر، گلاکونی و ذرات آواری و رودستون حاوی دوکفه ای گلاکونی و ذرات آواری، پتروفاسیس های کربناته این سازند را تشکیل می دهد. کانی گلاکونی یکی از اجزای تمام رخساره های شناسایی شده در سازند آیتامیر است. گلاکونی های موجود در این سازند از نظر مچوریتی از چهار نوع نوظهور، کمی تکامل یافته، تکامل یافته و خیلی تکامل یافته اند. آنالیز مورفولوژی های گلاکونی منجر به شناسایی دو گروه گلاکونی اتوکتونوس و پارااتوکتونوس در این سازند شده است. میزان مچوریتی و فراوانی دانه های گلاکونی در دسته رخساره های tst به سمت بالا افزایش می یابد و در سطوح حداکثر غوطه وری (mfs) به حداکثر خود می رسد که منطبق با افق های پرفسیل است، اما در دسته رخساره های hst، به سمت بالا مچوریتی و فراوانی گلاکونی کاهش محسوس نشان می دهد. دانه های گلاکونی موجود در این سازند دارای مورفولوژی های کرمی شکل، پستان مانند، کروی، تخم مرغی، بیضوی و به همراه انواع بدون حاشیه های مشخص و واضح در زمینه است. مدل رسوبی ارائه شده برای رسوبات سیلیسی آواری سازند آیتامیر در بر گیرنده زیر محیط های لاگون پشت سدی، سدی، حاشیه ساحلی و دریای باز و برای سنگ های کربناته در برگیرنده زیر محیط های لاگون نیمه محصور، حاشیه ساحلی و دریای باز است. مطالعه چینه نگاری سکانسی و تغییرات سطح آب دریا در رسوبات این سازند منجر به شناسایی سه سکانس رسوبی در برش های شیخ، گدگانلو و چهار سکانس رسوبی در برش های سرخزو و پسکوه شده است. در تمامی سکانس های رسوبی، مرز های سکانسی به استثنای مرز فوقانی آخرین سکانس رسوبی (مرز سازند آیتامیر با سازند آبدراز)، از نوع sb2 بوده و مرز فوقانی آخرین سکانس رسوبی از نوع sb1 است. بررسی جغرافیای دیرینه سازند آیتامیر نشان می دهد که رسوبات سیلیسی آواری از جنوب شرق وارد حوضه رسوبی کپه داغ شده است. مقایسه تغییرات سطح آب دریا در ناحیه مورد مطالعه نشان دهنده اختلافاتی با منحنی های جهانی دارد که ممکن است به دلیل تاثیرات محلی از جمله نرخ فرونشینی، نرخ تامین رسوب و توپوگرافی بستر باشد. مهمترین شواهد دیاژنتیکی در ماسه سنگ ها در طی مرحله ائوژنز فشردگی مکانیکی، سیمانی شدن، دگرسانی، گلاکونیتی شدن، آشفتگی زیستی و حفاری رسوبات سخت (boring)، در طی مرحله مزوژنز شامل فشردگی شیمیایی، انحلال و جانشینی، تشکیل پیریت، آلبیتی شدن و کلریتی شدن و در مرحله تلوژنز شکستگی و سیمان اکسید آهن است. در سنگ های آهکی فرآیند های دیاژنتیکی در طی مرحله ائوژنز شامل فشردگی مکانیکی، سیمانی شدن، گلاکونیتی شدن، نئومورفیسم، آشفتگی زیستی و حفاری رسوبات سخت (boring)، در طی مرحله مزوژنز شامل فشردگی شیمیایی، سیمانی شدن، انحلال و جانشینی، تخلخل ثانویه، تشکیل پیریت، آلبیتی شدن و در طی مرحله تلوژنز، شکستگی و سیمانی شدن است.
رضا نداف کهنه قوچان مهدی نجفی
در این پایان نامه به مطالعه سازند شوریجه در مقاطع دره رادکان - بارو، روستای چشمه گیلاس (بیجیرک)، دره خور و گردنه مزدوران پرداخته شده است . سازند شوریجه در منطقه رادکان - بارو مورد مطالعه دقیق قرار گرفته و با تهیه مقاطعه نازک از طبقات آن ضمن بررسی فرآیندهای دیاژنز و مطالعه میکروفسیل های آن اقدام به معرفی رخساره های موجود گردیده است . سپس مقطع مذکور با سه مقطع چینه شناسی روستای چشمه گیلاس (بیجیرک)، دره خور و گردنه مزدوران مقایسه شده اند. سازند شوریجه در منطقه ای بطول تقریبی 170 کیلومتر در مناطق مورد مطالعه تغییرات لیتولوژیکی متغیری داشته که حاکی از شرایط مختلف محیط رسوبگذاری در زمان تشکیل این سنگها است . طبق مدل رسوبی پیشنهادی در مقطع رادکان بارو سازند شوریجه محیطی مردابی - دریایی در این منطقه داشته و رخساره های مقطع چشمه گیلاس بیانگر محیطی قاره ای - مردابی است ، در مقطع دره خور سازند شوریجه تحت تاثیر وضعیتی قاره ای - مردابی است ، در مقطع دره خور سازند شوریجه تحت تاثیر وضعیتی قاره ای - مردابی بوده که در آن زبانه هایی از رسوبات دریایی نیز دیده می شود و بالاخره رسوبات سازند شوریجه در گردنه مزدوران در یک محیط رودخانه ای تشکیل یافته اند. در منطقه مطالعه از سمت غرب به شرق از ضخامت طبقات کربناته کاسته شده و بر ضخامت طبقات آواری افزوده می گردد. حرکات خشکیزایی پایان ژوارسیک ، که همزمان با فاز کوهزایی کیمرین پسین بوده، سبب پسروی دریا از شرق به غرب در منطقه مطالعه گردیده است ، همچنین فعالیت حرکات قائم بلوکهای گسله که همزمان با رسوبگذاری فعالی بوده اند و با ایجاد هورست و گرابن در تغییر رخساره واحدهای سنگی و نبودهای رسوبی نقش داشته اند، سبب گردیده که بر روی آهکهای دریایی سازند مزدوران رخساره های سازند شوریزجه با نمود قاره ای، مردابی و دریایی قرار بگیرند. با توجه به میکروفسیل های guadryinella sherlocki, feurtillia caspiansis و همچنین calpionella alpina سن والانژینین هوتروین برای بخش تحتانی سازند شوریجه در مقاطع رادکان - بارو پیشنهاد گردیده است .
مهدی نجفی محمدجواد خانجانی
بدلیل شرایط آب و هوایی خاص کشور، طراحی و احداث حوضه های آبخیز کوچک یکی از راههای استفاده بهینه از منابع آب در مناطق خشک می باشد. هدف، جمع آوری رواناب حاصل از بارش جهت کشت محصولات مختلف باغی است. ارائه مدلهای ریاضی و حل معادلات حاکم بر این پدیده ها، روشی مناسب جهت شناخت وضعیت حوضه از نظر مقدار رواناب تولید شده به ازای شیب های مختلف و شدت بارش ها گوناگون خواهد بود.در این تحقیق معادله پیوستگی و اندازه حرکت حاکم بر جریان در حالت یک بعدی و دو بعدی با روش عددی تفاضل محدود حل شده است و معادلات غیرخطی مربوط به آن، با استفاده از برنامه کامپیوتری حل دستگاه معادلات غیر خطی با روش نیوتن - رافسون و در محیط فرترن 77 حل شده است. همچنین جهت مقایسه حل عدد معادلات، آزمایشاتی نیز بر روی سه زمین مستطیلی با شیب های مختلف انجام شده است.