نام پژوهشگر: محمدمهدی اسماعیلی
محمدمهدی اسماعیلی موسی نجفی
این پایان نامه براساس پاسخگویی به این سوال اصلی که «دلایل اصلی تغییر و تحول در تطور اندیشه سیاسی تشیع در دوره معاصر چیست؟ و در سیر این تطور، شکل گیری، رشد و بالندگی مکاتب نجف وجبل عامل و تاثیرات آنها بر تحولات سیاسی چگونه بوده است؟» انجام شده است. فرضیه پژوهش هم عبارت است از «تحول درونی دستگاه فقاهتی تشیع و پس از آن، تصادم با اندیشه های جدید؛ علت اساسی تطور اندیشه سیاسی تشیع است و متعاقب آن تحول وتطور اندیشه سیاسی مکاتب نجف وجبل عامل، در دهه های اخیر، تحت تاثیر اقتضائات زیست بومی آنها قرار گرفته است». بررسی مسیر تاریخی مذکور نشان می دهد وقوع دو اتفاق مهم در حرکت جدید نظام فقهی شیعی؛ دوره معاصر را بستر ارائه دیدگاه های حکومتی مشخص و تدوین نظریه های حکومتی از سوی اندیشمندان نموده است. اولین اتفاق مربوط به غلبه جریان عقلانیت بر اخباری گری در میان فقها در پیش از 200 سال قبل بود. این نراع تاریخی و اتفاق مهم؛ راه را برای اجتهاد شیعی در ابواب مختلف از جمله حکومت باز نمود. در این برهه، سیره عقلی و نهضت و جهاد عظیمی درجهان تشیع مسیر سرنوشت تفکر شیعی و به خصوص فقه و اندیشه سیاسی شیعی را متحول کرد. در پژوهش پیش رو، با هدف واکاوی سیر تاریخی اندیشه سیاسی تشیع، تحولات و تطورات این حوزه اندیشگی طی دویست سال اخیر بررسی شده است. با تقسیم و مرتبه بندی ادوار تاریخی این تفکر، غلبه جریان و گفتمان عقلانیت بر اخباریگری، به عنوان نقطه عطف، سیر این تحول مورد بررسی قرار می گیرد. دیدگاه ها و اندیشه های بزرگان سیاسی و اندیشه های شیعی نظیر صاحب جواهر، شیخ اعظم و میرزای شیرازی بررسی، و تأثیرات مهم مکتب سیاسی شیخ انصاری در ساخت سازه های اندیشه سیاسی شیعی تا زمان فعلی گفته خواهد شد.انقلاب مشروطه و عرضه مستقیم مفاهیم غربی در ساحت اندیشه شیعی، بر سرعت تحول و تطور دستگاه هاضمه فکری شیعی می افزاید. در این برهه، دسته بندی ها و اختلافاتی که میان اندیشمندان شیعی در فهم و بسط اندیشه غربی به وجود آمد، بررسی و ریشه یابی می شود. محصول تحول عقلانی و مواجهه با مدرنیته غربی، در سیر پایانی اندیشه شیعی، با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در چارچوب نظریه مردم سالاری دینی به ظهور می رسد. این پژوهش نگاه ویژه ای به تحولات پنجاه ساله اخیر مکاتب اندیشه ای شیعی نجف و جبل عامل داشته است. قله رفیع اندیشه سیاسی شیعی در نجف، در این مدت، شهید سعید آیت الله محمدباقر صدر(ره) است که نقش مهم وبی بدیلی به لحاظ تغذیه فکری و عملی جریان حاکمیت دینی در عراق داشته است. در سایه سار این اندیشمند فرزانه، گروه ها و احزاب سیاسی دینی متعددی در عراق به وجود آمد که به صورت مشروح به آنها اشاره خواهد شد. مرجعیت دینی نجف نیز، همیشه به عنوان یک عامل مهم و تأثیرگذار در ساحت فکری و تحولات جوامع شیعی حضور داشته است. آیت الله سیدمحسن حکیم(ره)، آیت الله سید ابوالقاسم خوئی(ره) و آیت الله سید علی سیستانی در زمره مراجع عالیقدری هستند که به رغم عدم ارائه اندیشه سیاسی منسجم، نقش مهم و تأثیرگذاری در حوادث عراق و مکتب نجف داشته اند. مکتب جبل عامل نیز که به رغم سابقه درخشان و نقش مهمی که در ساخت جامعه شیعی دوره صفوی داشت، دوره ای از رخوت را طی می نمود، با حضور مردان بزرگی چون علامه شرف الدین و به دنبال آن امام موسی صدر، حیات علمی و عملی دوباره ای یافت. اندیشمندان بزرگ معاصر آن نظیر علامه مغنیه، علامه سید محمدحسین فضل الله و مرحوم علامه محمدمهدی شمس الدین بزرگانی بودند که با تدوین و ساماندهی اندیشه شیعی و دیدگاه های سیاسی، متناسب با شرایط و مقتضیات جامعه لبنانی، به ارائه نظریه پرداخته اند. علامه شمس الدین، اندیشمند سیاسی برجسته مکتب جبل عامل است که بیش از دیگران در این عرصه ورود نموده است. با پیروزی انقلاب اسلامی و تأثیرات گسترده آن، تفکر سیاسی جدیدی در لبنان نضج گرفت که به تدریج به گفتمان غالب شیعیان این خطه تبدیل شد. جنبش حزب الله، متأثر از اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)، با حل معضل ارتباط با ولی فقیه عادل مستقر در کشور دیگر و شرکت در ساختار حکومتی یک کشور چند قومیتی که به لحاظ سهم دهی سیاسی نیز شیعیان در اقلیت قرار دارند، مرحله ای دیگر از بلوغ سیاسی اندیشه شیعی را به نمایش گذاشته است.
محبوبه نادری فر مریم ایرجی
ادبیات کودک را زمانی باید ادبیات کودک خواند که با توجه خاص به کودک و صرفاً برای او خلق شده باشد.از آنجایی که کودک دارای ویژگی های ذهنی خاصی است ، کتاب و سبکی که برای او نوشته میشود باید با طبیعت او در انطباق باشد.کلمات و ساختارهای جمله باید در خور فهم کودک باشد،زیرا وجود مفاهیم و مباحث خارج از درک او موجب ایجاد اختلال در برقراری ارتباط فکری مخاطب با اثر خواهد شد،که این امر از یکسو موجب کاهش جذابیت و گیرایی اثر میشود و از سوی دیگر تا?ثیرگذاری آن را با مشکل مواجه میکند(بلایی ،1379،ص 9). با کمک دستاوردهای زبان شناسی و طرح مسأله جاندارپنداری در داستانهای کودک، ظرافت های لفظی و معنایی موجود در اینگونه داستان ها بهتر نمایانده میشود و خواننده با علم به این مسأله بیشتر در جریان داستان قرار میگیرد و با تجزیه و تحلیل اصول ادبی و زیباشناسانه آن از لذت و درک هنری داستان کودک بهره بیشتری میبرد و چشم اندازهای تازه ای برای نگریستن به ادبیات به دست می آورد. در پژوهش حاضر داستان های کودک در گروه سنی الف، ب و ج با در نظر گرفتن الگوی لیچ در هنجارگریزی و سجودی در هنجارگریزی معنایی، مورد بررسی قرارگرفتند و انواع جاندارپنداری اعم از انسان پنداری،حیوان پنداری و گیاه پنداری از آنها استخراج شد.در نهایت آن گروه سنی که میزان بیشتری از جاندارپنداری را به خود اختصاص داده و نیز میزان انواع جاندارپنداری از بالاترین تا پایین ترین آنها، مشخص گردید.داستان های مورد بررسی درپژوهش حاضر،گزینش تصادفی از میان تمام انواع داستان های کودک است. جملات مورد بررسی نیز حاصل گزینش انتخابی از تمام جملات شامل در یک داستان میباشد.روش پژوهش در این رساله تحلیلی – توصیفی است .داده های به دست آمده نیز از طریق جداول و نمودارهای ستونی و دایره ای نمایش داده شدند.نتیجه حاصل شده بیانگر این حقیقت است که بسامد وقوع انسان پنداری بیش از سایر جاندارپنداری هاست.پس از آن حیوان پنداری و گیاه پنداری به ترتیب در جایگاههای دوم وسوم قرار میگیرند.نیز، گروه سنی" ب" بیشترین درصد جاندارپنداری را به خود اختصاص داده است
زهرا صفاتیان محمدمهدی اسماعیلی
abstract: proverbs are of the language materials which of the food of any language depends on the quality and quantity of these same materials. in the present research, the researcher tried to present the ramsarian proverbs according to four variables of color, fruit, plantsand animals that selected from the book of the members of each of these four variables, put them into the spss system for getting the percent of these variables and presenting the bar of counts and the pie of counts and analyzing proverbs with the same one in persian. the choice of proverbs is according to these four variables and the method of research is explanatory-descriptive. data collected are presented in tables, pie and charts. the results are shown as follows: the number of animals in the proverbs are more than the others, and after that plants are in the second place and fruit and color are in the next places.
بهارک جباری محمدمهدی اسماعیلی
در این پژوهش به بررسی نقش مجهول در زبان فارسی از دیدگاه نظریه ی نقشگرایی هلیدی پرداخته شده است. هدف از انجام این پژوهش بدست آوردن شناخت و درک بهتر و دقیق تر از نقش مجهول در زبان فارسی و نیز مشخص کردن ساختارهایی است که قادرند معنی مجهول را بیان نمایند زیرا آگاهی داشتن از نحوه ی بکارگیری مناسب این ساختارها می تواند در زمینه ی ترجمه و نیز آموزش زبان راه گشا باشد. در این تحقیق دو پرسش اصلی مطرح می شود که عبارتند از: 1- آیا در زبان فارسی، رابطه ی نقش مجهول به ساختارهایی که این نقش در آنها متجلی می گردد رابطه ای یک به چند است؟ 2- آیا فرایند مبتداسازی یکی از انگیزش های اصلی کاربرد نقش مجهول در زبان فارسی است؟ پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته و داده های آن نیز به صورت کتابخانه ای گردآوری شده است. در این تحقیق با توجه به نظریه ی نقش گرایی هلیدی، شصت نمونه جمله از سه نوع ساختار بیان کننده ی نقش مجهول از میان جملات مندرج در روزنامه ها و سایتهای خبری به صورت اتفاقی و در زمان های مختلف جمع آوری شده و سپس هر یک از آنها به طور جداگانه از دیدگاه سه فرانقش بینافردی، تجربی و متنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند تا شناخت بهتری از ماهیت آنها حاصل شود. در واقع هر سه ی این معانی به طور یک جا و همزمان در پاره گفتار وجود دارند ولی در اینجا برای سهولت تحلیل به صورت جداگانه مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته اند. بر اساس نتایج به دست آمده در این تحقیق می توان نتیجه گرفت که نقش مجهول تنها به وسیله ی یک ساختار خاص بیان نمی شود، بلکه سه نوع ساختار متفاوت در زبان فارسی وجود دارد که بیان کننده ی معنای مجهول هستند و انتخاب آنها به بافت موقعیتی و ملاحظات گفتمانی بستگی دارد. همچنین روشن شد که در زبان فارسی، نقش مجهول یکی از فرایندهای غالب در مبتداسازی است. به عبارت دیگر مبتداسازی یکی از انگیزش های اصلی کاربرد نقش مجهول در این زبان است.
سارا قلی تبار محمدمهدی اسماعیلی
پایان نامه ی حاضر تحقیقی است کتابخانه ای و میدانی که به بررسی واج شناسی تاریخی گویش مازندرانی، لهجه ی بابُلی پرداخته است. واج شناسی یکی از شاخه های زبان شناسی است که به توصیف و عملکرد آواها در یک زبان مشخص می پردازد و جایگاه عناصر آوایی زنجیری و زبرزنجیری را در نظام آن زبان مشخص می کند. موضوع مهم در بررسی لهجه ها و گویش های ایرانی، حفظ و زنده نگه داشتن این گویش ها در طی دوران است چرا که اگر این گویش ها حفظ شوند فرهنگ و رسوم و سنت های ما نیز برای نسل های بعدی حفظ خواهند شد. لذا انجام پژوهش هایی در زمینه بررسی گویش ها، بسیار حائز اهمیت می باشد. هدف کلی این تحقیق بررسی سیر تحولات تاریخی واجی گونه ی بابلی از ایرانی باستان و مقایسه ی آن با فارسی نو است. بدین منظور تعداد 220 واژه به عنوان داده های تحقیق مورد بررسی قرار گرفته اند که تحول آوایی هر واژه از ایرانی باستان به گونه ی بابلی گویش مازندرانی و فارسی نو بررسی شده است. در نهایت این تحولات در چند گونه ی دیگر از گویش مازندرانی نیز بررسی شده است. نتایج بدست آمده نشان داده است که برخی واژه های بابلی در مقایسه با فارسی نو تحول یکسان و مشابهی نداشته و در بعضی موارد بدون تحول به دوره ی نو رسیده اند. تحولات آوایی بابلی در واکه ها و همخوان ها به یک اندازه نیست و در همخوان ها بیشتر است.این تحولات واجی تقریبا در تمام گویش ها و لهجه های مازندرانی مشابه است و تفاوت های جزئی که مشاهده می شود مربوط به بافت فرهنگی مردم منطقه می باشد.
رویا کمالی عنبران محمدمهدی اسماعیلی
هدف این پژوهش شناخت توصیفی واج شناسی تالشی شمالی ( گونه ی عنبرانی ) و بررسی تغییرات واجی آن از ایرانی باستان و مقایسه با فارسی نو است. آشکار ترین فرآیند زبانی، تغییر واج ها یا واحد های آوایی زبان است . برخی واج ها در طول زمان به واج های دیگر بدل می شوند و در نتیجه صورت لفظی تکواژها و واژه ها نیز تغییر می یابد. بنابراین بررسی خصوصیات آوایی و واجی از جمله دشوار ترین حوزه های زبان شناسی تاریخی است. تالشی از خانواده ی زبان های غربی شمالی است که از نظر ویژگی های گویشی و محدوده ی جغرافیایی به سه گروه شمالی ، مرکزی و جنوبی تقسیم می شود. تالشی به دلیل حفظ ویژگی های زبانی از دوران باستان و میانه و نیز قرار گرفتن در زمره ی زبان های در خطر ، از اهمیت ویژ ه ای در مطالعات گویشی برخوردار است . با بررسی تحولات واجی این گویش، بسیاری از نظریه ها و فرضیه های محققان در مورد گذشته ی زبان فارسی و زبان های ایرانی محک می خورد . از آن جایی که مطالعات واج شناسی تاریخی آن هنوز در آغاز راه است ، پژوهش حاضر می تواند پایه و بنیادی بر تحقیقات دیگر باشد. روش گردآوری داده ها در این پایان نامه میدانی و کتابخانه ای است. و چون به بررسی روند تاریخی زبان و تغییرات آن در طول زمان پرداخته ، از نوع در زمانی است. در مواردی که واژه های مورد نیاز در اسناد مکتوب موجود نبوده و یا پژوهشگر به آن ها دسترسی نداشته است ، ناچار به بازسازی آن ها شده و در مورد واژه های تالشی از روش میدانی استفاده کرده و درتجزیه و تحلیل داده ها، روش توصیفی به کارگرفته شده است.
زهره محسن پور تهرانی مریم ایرجی
در این مطالعه ، تأثیر هوش موسیقیایی برفراگیری زبان اول کودکان گروه سنی الف بررسی شده است . بدین منظور بطور تصادفی ، 8کودک4ساله (4کودک دختر و 4کودک پسر) بعنوان گروه آزمایش و 8کودک4ساله (4کودک دختر و 4کودک پسر) بعنوان گروه شاهد ، از آموزشگاه موسیقی چهارباغ واقع در منطقه2شهر تهران ، انتخاب شده باهم مقایسه شدند . پس از همسان سازی گروه آزمایش و گروه شاهد از نظر سن و جنس ، در ابتدا ، خزانه نحوی، ساختواژی و معنایی واژگان هردو گروه استخراج شدند ؛ سپس به کودکان گروه آزمایش در مدت سه ماه و هرهفته یک جلسه ی نود دقیقه ، مطالب منتخب شعری همراه با موسیقی ارایه شد وبدین ترتیب کودکان ، درشرایط فراگیری زبان مادری قرار گرفتند ؛ درحالیکه همان مطالب شعری به گروه شاهد ارایه نگردید . پس از سه ماه از همۀ کودکان پس آزمون گرفته شد. با توجه به سؤال های پژوهش که عبارتند از : 1- آیا هوش موسیقیایی بر فراگیری زبان اول کودکان گروه سنی الف تأثیرگذار است؟ ؛۲- هوش موسیقیایی بر فراگیری زبان اول، در بین کودکان پسر مؤثرتر است یا در بین کودکان دختر؟ ارزیابی های لازم در زمینه میزان فراگیری زبان مادری متأثر از موسیقی و تأثیر هوش موسیقیایی بعنوان یکی از هوش های چندگانه گاردنر ، از دو گروه شاهد و آزمایش در دو جنس دختر و پسر انجام شد . بعد از انطباق داده ها با مبانی نظری و انجام آزمون t testو نمایش آن به صورت جداول و نمودارهای آماری این نتایج حاصل شده است که هوش موسیقیایی بر فراگیری زبان اول کودکان گروه سنی الف تأثیرگذاراست و درک ساختار و الگوهای موسیقی می تواند به درک ساختار نظام مند زبانی کمک کند ؛ و همچنین هوش موسیقیایی بر فراگیری زبان اول، در بین کودکان دختر مؤثرتر است تا در بین کودکان پسر.
محمدمهدی اسماعیلی حمیدرضا عربیون
چکیده ندارد.
محمدمهدی اسماعیلی ابوالفضل عربزاده
در صورتیکه ارتفاع ساختان از یک حد معینی بیشتر شود و جزو ساختمانهای بلند قرار گیرد. سیستمهای سازه ای متداول جوابگوی نیازهای ما نخواهند بود زیرا در ساختانهای بلند، صلبیت و پایداری ضوابط مهمتری را نسبت به مقاومت (مشخصه اصلی سازه های کوتاه) بیان می کنند. جهت پاسخگویی به نیازهای فوق، سیستم جدیدی تحت عنوان سیستم لوله ای ابداع شده است این سیستم دارای چنان قابلیتی است که در بیشتر حالات مقدار مصالح سازه ای مورد استفاده در این سیستم به نسبت ساختمانی که در آن از سیستمهای قابی متداول استفاده شده باشد به نصف تقلیل پیدا می کند. از جمله مزایای دیگر این سیستم، انعطاف پذیری زیاد آنها در تقسیم بندی فضاهای داخلی و کاهش تغییر مکان جانبی سازه می باشد. در این سیستمها به علت انعطاف پذیری تیرهای پیرامونی در قاب، تغییر شکلهای ناشی از برش ایجاد می شود که این پدیده، تاخیر برشی نامیده می شود و سبب می گردد که کارایی سیستمهای لوله ای تا اندازه ای کاهش یابد در صورتیکه تاخیر برشی به حداقل برسد می توان انتظار داشت که ساختمان بلند لوله ای همانند یک تیر طره با مقطع صندوقه ای عمل نماید. در این تحقیق سعی شده است علل و نحوه ایجاد پدیده تاخیر برشی در ساختمانهای بلند لوله ای مورد بررسی و تحقیق قرار گرفته، و روشهایی برای کاهش این پدیده ارائه گردد. یکی از روشها، استفاده از مهاربندها می باشد که بحث این تحقیق بیشتر بر روی آن متمرکز گشته است. برای این منظور تاثیر تعداد و محل قرارگیری مهاربندها بر روی موضوعاتی از قبیل تاخیر برش، تغییر مکان جانبی و نیروهای دینامیکی وارد بر سازه مورد بررسی قرار گرفته و نتایج بیانگر این مطلب است که استفاده از مهاربندها بصورت زیگزاگ تاثیر بیشتری در جهت کاهش تاخیر برش خواهد داشت