نام پژوهشگر: علی حیرانی
حجت بهزادی علی حیرانی
هدف کلی از انجام این پژوهش اثر تداخل زمینه ای بر مراحل یادگیری در مهارت شوت بسکتبال با فواصل و زوایای مختلف از حلقه بسکتبال در گروه: مبتدی، نیمه ماهر و ماهر است. بدین منظور 90 آزمودنی پسر پس از شرکت در پیش آزمون با توجه به سطح مهارتشان به طور تصادفی به سه برنامه تمرینی(ثابت، متغیر مسدود و متغیر تصادفی) تقسیم شدند. روش کلی اجرای تحقیق برای سه گروه مشابه بود بدین صورت که که هر شرکت کننده طی سه روز تمرین( هر روز 36 کوشش) اقدام به پرتاب شوت بسکتبال در شش وضعیت مختلف با سه آرایش تمرین ثابت، متغیر مسدود و متغیر تصادفی می کردند. شرکت کنندگانی که در گروه تمرین ثابت قرار داشتند،36 کوشش متوالی در یک فاصله 5/4 متری انجام می دادند. افراد در گروه تمرین متغیر مسدود 6 کوشش متوالی را در فواصل(4، 3، 5/4، 5/3، 5/1 متری) انجام می دادند و گروه تمرین متغیر تصادفی یک کوشش را در هرفاصله(4، 3، 5/4، 5/3، 5/1 متری) و تکرار آن در 6 بار انجام می داد. در روز 5، در سه وضعیت یادگیری ارزیابی شد. الف) شرکت کنندگان یک دسته کوشش 12 تایی را به صورت تمرین متغیر مسدود از فاصله های 3، 5/4، 5 متری انجام می دادند. ب) شرکت کنندگان یک دسته کوشش 12 تایی را به صورت تمرین ثابت ا از فاصله 5/4 متری انجام می دادند.ج) شرکت کنندگان یک دسته کوشش 12 تایی پرتاب آزاد را در دو توالی مجزا با فواصل کوتاه در شش منطقه انجام می دادند. تجزیه و تحلیل داده ها بر مبنای تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام پذیرفت. در مرحله اکتساب نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر روی جلسات تمرین و بلوک در گروه مبتدی حاکی از تفاوت معنی دار جلسات تمرین(p=0/000) و گروه تمرین (p=0/023) است که عملکرد گروه متغیر مسدود بهتر از گروه ثابت است و در آزمون یادداری نتایج نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر حاکی از معنی دار بودن اثر گروه (p=0/02) است که عملکرد گروه متغیر مسدود بهتر از گروه ثابت است. در گروه نیمه ماهر در مرحله اکتساب نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر روی عامل جلسات تمرین و بلوک حاکی از تفاوت معنی دار بین جلسات تمرین است(p=0/000) اما اثر گروه تمرین معنی دار نبود. در آزمون یادداری نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر حاکی از معنی دار بودن اثر گروه تمرین( p=0/000) است که عملکرد گروه متغیر تصادفی بهتر از گروه ثابت است. در گروه ماهر در مرحله اکتساب نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر روی جلسات تمرین و بلوک حاکی از تفاوت معنی دار جلسات تمرین (p=0/000) و گروه (p=0/03) است که عملکرد گروه متغیر مسدود بهتر از گروه متغیر تصادفی است. در آزمون یادداری نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر روی آزمون و بلوک حاکی از معنی دار بودن اثر گروه (p=0/001) است که عملکرد گروه متغیر تصادفی بهتر از گروه متغیرمسدود است. براساس نتایج این تحقیق سطح تجربه از عوامل اثر گذار برای گزارش اثر تداخل زمینه ای در تکالیف با برنامه حرکتی یکسان است.
شیرکو احمدی علی حیرانی
هدف اصلی این پژوهش بررسی شیوع و میزان نارضایتی از شکل و وزن بدنی در میان زنان و مردان دانشگاهی بود. آزمودنی های این تحقیق 500 دانشجو(با میانگین، سن: 4/22 سال، وزن: 95/62 کیلوگرم و قد: 170 سانتیمتر) بودند که به صورت داوطلبانه در این طرح شرکت کردند. که از این تعداد تنها پرسشنامه های 369 نفر قابل قبول بودند و مابقی به صورت ناکامل پرسشنامه ها را پاسخ داده بودند. از این 370 نفر، 204 نفر زن و 165 نفر مرد بودند. سپس پرسشنامه خود ساخته محقق که شامل 20 سوال به ترتیب زیر بود؛ 12 سوال اطلاعات فردی، 4 سوال دیگر در رابطه با اهمیت شکل و اندازه بدنی و کوشش برای کاهش وزن می باشد و 4 سوال مربوط به انتخاب شکل از پرسشنامه تصویر بدنی مورد استفاده قرار گرفت. برای تعیین توزیع جامعه از آزمون کولموگروف اسمیرنوف استفاده شد. آزمونt نمونه های مستقل برای بررسی اختلافات جنسیتی برای هر کدام از فرضیه ها استفاده شد. آزمونt نمونه های جفت شده برای مقایس? bmi وbmi مطلوب در هر طبقه استفاده شد وآزمون خی دو برای بررسی تفاوت ها استفاده شد. برای بدست آوردن ارتباط خطی(همبستگی) بین متغیرهای کمیbmi وbmi مطلوب در زنان و مردان از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. برای تعیین موثرترین عوامل بر روی نارضایتی از وزن بدن از آنالیز چند متغیر? رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد. در آزمون های انجام شده سطح زیر 05/0 معنی دار تلقی گردید. نتایج نشان دادند که میانگین bmi وbmi مطلوب در کل نمونه، میانگین bmi در زنان و مردان، bmi مطلوب در دو گروه زنان و مردان برابر نیست. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل های آماری نشان داد که میزان bwd و bsd در زنان و مردان برابر نبوده و جهت این اختلال ها در دو گروه متفاوت بود؛ مردان به داشتن وزن بیشتر و شکل بدنی عضلانی در مقابل زنان به کاهش وزن و شکل بدنی لاغر متمایل بودند. به طور کلی به دلیل وجود تفاوت در میان bmi و bmi مطلوب نارضایتی از وضعیت بدنی در میان هر دو گروه زنان و مردان دانشجو وجود دارد. نکته قابل توجه این است که جهت نارضایتی میان دو جنس متفاوت می باشد بدین معنی که بدلیل معیارهای فرهنگی- اجتماعی زنان به لاغر بودن و مردان به عضلانی بودن متمایل هستند.
محمد درویشی علی حیرانی
چکیده: هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر تمرین ذهنی بر قدرت عضلات گریپ نوجوانان، بزرگسالان و سالمندان است. تحقیق به صورت مداخله ای روی30 نفر نوجوانان (میانگین سنی53/14)، 30 نفر بزرگسال (میا نگین سنی39.7) و30 نفر سالمند (میانگین سنی93/70) سالم انجام گرفت. آزمودنی ها به صورت تصادفی به سه گروه ذهنی، بدنی(واقعی) و کنترل تقسیم شدند. افراد گروه ذهنی در مدت سه هفته به تمرین ذهنی انقباض ایزومتریک بیشینه عضلات گریپ پرداختند. در همین مدت افراد گروه تمرین بدنی انقباض ایزومتریک بیشینه عضلات گریپ را انجام می دادند و افراد گروه کنترل در همین دوره هیچ گونه تمرین ذهنی یا بدنی را انجام نمی دادند. میزان قدرت ایزومتریک بیشینه عضلات گریپ در هر دو دست(غالب ، غیر غالب) پیش و پس از مداخله به وسیله دستگاه داینامومتر (hydraulic hand dynamometr sh5005) اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه های مکرر انجام شد. یافته های تحقیق حاضر نشان داد که تغییرات میانگین قدرت ایزومتریک بیشینه عضلات گریپ در رده های سنی نوجوانان، بزرگسالان و سالمندان در گروه های ذهنی و بدنی در دست غیر غالب پس از مداخله معنی دار بوده است(05/0p<.). اما در گروه کنترل تغییرات معنی داری دیده نشده است(05/0 p>). همچنین میزان تغییرات قدرت دست غیر غالب بزرگسالان بعد از مداخله نسبت به گروه نوجوانان و سالمندان بیشتر بوده اما این تغییرات معنی دار نبود. علاوه بر این نتایج نشان داد که تغییرات قدرت در گروه های سنی ذهنی و بدنی در دست غالب(بدون تمرین) در رده های سنی نوجوانان و بزرگسالان پس از مداخله معنی دار بود(05/0p<) اما در گروه سالمندان تغییرات معنی دار نبود(05/0 p>). با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد بتوان از تمرین ذهنی در جهت حفظ یا افزایش قدرت عضلانی زمانی که انجام حرکات فعال امکان پذیر نیست بخصوص دوران سالمندی که با کاهش حجم عضلات و قدرت همراه است سود جست. واژه های کلیدی: تمرین ذهنی،تمرین بدنی ،قدرت گریپ نوجوانان،بزرگسالان، سالمندان
عابدین مرادی علی حیرانی
هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر افزایش سن و تجربه والیبال بر عملکرد تکلیف هماهنگی دودستی مداوم بود. بدین منظور 90 آزمودنی زن و مرد که همگی راست دست بودند، از میان سه رده سنی جوانان [بین 18-40 سال]، میان سالان [40-60 سال]، و سالمندان [60 سال به بالا]، و دو گروه والیبالیست [با سابقه 3 سال والیبال] و گروه غیرفعال به طور تصادفی انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش دستگاه آزمون هماهنگی دودستی مدل 32532 ساخت شرکت lafayette بود. اجرا شامل 5 کوشش و هر کوشش به صورت یک دور ساعت گرد و بلافاصله پادساعت گرد بود. نتایج آزمون تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که بین سه رده سنی جوانان، میان سالان و سالمندان تفاوت معناداری وجود دارد [p<0/01]. همچنین آزمون t مستقل نشان داد که بین گروه والیبالیست و گروه غیرفعال در هر سه رده سنی جوانان [p<0/05]، میان سالان [p<0/01] و سالمندان [p<0/01] تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین نتیجه گرفته می شود که با افزایش سن عملکرد هماهنگی دودستی مداوم افراد دچار اختلال می شود، همچنین تجربه و تمرین والیبال در هر سنی به عنوان یک متغیر مثبت و تأثیرگذار، سبب بهبود و کاهش افت پیش رونده عملکرد هماهنگی دودستی مداوم در اثر افزایش سن می شود.
امیر عذرتی گیلان علی حیرانی
هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر روش های ارائه بازخورد خود تنظیمی و دامنه ای بر یادگیری و قابلیت شناسایی خطا در مهارت تیراندازی بود. 60 دانش آموز دبیرستانی (با دامنه سنی 17.3)، در این آزمایش شرکت کرده و بر اساس نوع بازخورد دریافتی به سه گروه تقسیم شدند. گروه اول زمان دریافت بازجورد در کنترل خودشان بود. گروه دوم پس از اینکه از دامنه حرکت دور می شدند بازخورد دریافت می کردند و گروه سوم هیچ بازخوردی دریافت نمی کردند. تکلیف، مهارت تیراندازی بود. پس از جمع آوری داده ها، برای تجزیه و تحلیل نتایج مرحله اکتساب، از آنالیز واریانس با تکرار سنجش استفاده شد. در آزمون یادداری، روش آنالیز واریانس یکراهه بکار گرفته شد. نتایج مرحله اکتساب نشان داد که، بین گروه اول ( ارائه kr به صورت خود-کنترلی) و گروه دوم (ارائه kr به صورت دامنه ای)، در عملکرد مهارت تیراندازی و قابلیت شناسایی خطا تفاوت معناداری وجود نداشت (p> 0.05). با این حال، در آزمون یادداری، بین گروه اول (ارائه kr به صورت خود-کنترلی) و گروه دوم (ارائه kr به صورت دامنه ای)، در عملکرد مهارت تیراندازی و قابلیت شناسایی خطا تفاوت معنادار حادث شد (p?0.05). به عبارتی گروه اول که به صورت خود-کنترلی kr دریافت می کردند، عملکرد بهتری در مهارت تیراندازی و قابلیت شناسایی خطاهایشان نسبت به گروه دوم و گروه کنترل داشتند. این الگوی نتایج پیشنهاد می کند که اگر افراد به صورت خود-کنترلی بازخورد دریافت کنند، یادگیری و قابلیت شناسایی خطای بهتری رخ خواهد داد.
ایوب صباغی علی حیرانی
هدف از انجام این تحقیق بررسی تأثیر پانزده هفته فعالیت های منتخب ورزشی برمهارت های ادراکی- بینایی دانش آموزان پسر 5 تا 8 ساله شهرستان روانسر می باشد . بدین منظور 192 دانش آموز دوره ابتدایی به روش تصادفی- خوشه ای انتخاب شده و براساس نتایج پیش آزمون در دو گروه همگن آزمایش وکنترل قرار گرفتند . گروه آزمایش به مدت پانزده هفته ، فعالیت های منتخب ورزشی را به منظور پاسخ دادن به این سوال که آیا فعالیت های منتخب ورزشی ، می تواند بر مهارت های ادراکی- بینایی که لازمه پیشرفت در تحصیل و یادگیری مهارت های حرکتی می باشد ، موثر باشد یا خیر ، انجام دادند . برای بررسی مهارت های ادراک بینایی از آزمون پیشرفته ادراکی – بینایی فراستیگ استفاده شد . این آزمون پنج مهارت ادراکی – بینایی که شامل هماهنگی چشم ودست ، ادراک تمیز طرح از زمینه ، ادراک ثبات شکل ، ادراک وضعیت در فضا و ادراک روابط فضایی می باشد را ارزیابی می کند . پس از طی پانزده هفته ، از هر دو گروه کنترل و آزمایش پس آزمون به عمل آمد و نتایج پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از آزمون t مستقل وt وابسته ، مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفتند . نتیجه تحقیق نشانگر بهبود نمرات مقیاس گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در تمام خرده آزمون ها بود و این تفاوت در نمرات مقیاس گروه کنترل و آزمایش ، در هماهنگی چشم ودست ، ادراک ثبات شکل ، ادراک وضعیت در فضا و ادراک روابط فضایی از نظر آماری در سطح 05/. معنادار است و تنها در ادراک تمییز طرح از زمینه این تفاوت معنادار نبود. بهره ادراکی – بینایی نیز در گروه آزمایش از گروه کنترل بالاتر و از نظر آماری در سطح 05/. معنادار می باشد . از یافته های این تحقیق می توان استنباط کرد که این فعالیت های منتخب ورزشی ، سبب بهبود مهارت های ادراکی – بینایی کودکان می شود .
شعیب خویشوند علی حیرانی
توجه فرایندی است که فرد از طریق آن از حواس خود برای ادراک دنیای خارج استفاده می کند و متمرکز ساختن توجه یعنی آگاه شدن از یک امر وصرفه نظر کردن از سایر موارد است.یکی از روشهای جهت دادن به کانون توجه ،ارائه دستورالعمل می باشد،بدون شک، استفاده از اطلاعات مفید، چشم پوشی از اطلاعات نامربوط و انتخاب بهترین کانون توجه در آموزش و اجرا، موجب افزایش یادگیری و اجرای موفقیت آمیز فراگیر ورزشکار می شود. (گلین، س رابرتس، (1382 تحقیق حاضر از نوع تحقیق نیمه تجربی است که اثر یک یا چند متغیرمستقل را بر متغیر یا متغیرهای وابسته آزمایش می کند. در این مطالعه آزمودنی ها ی هر گروه سنی به صورت تصادفی به 3گروه تمرینی تقسیم می شوند، قبل از شروع آزمایش به 2 گروه ازشرکت کنندگان در مورد کانون بیرونی و درونی توجه توضیحاتی داده خواهد شدویک گروه بعنوان گروه گواه هیچ آموزشی داده نمی شود. تکلیف پرتاب دارت به داخل و مرکز هدف که مدور است انجام می شود که در مرحله اکتساب و یادداری فاصله هدف یکسان است، ودر مرحله انتقال فاصله هدف متناسب با سن وفاصله اصلی افزایش می یابد این تحقیق شامل 190 کوشش تمرینی است.در مرحله اکتساب 15 بلوک 10 کوششی است که در 3 روز و هر روز 5 بلوک 10 کوششی اجرا می شود. در مرحل یادداری 2 بلوک 10 کوششی و در مرحله انتقال نیز 2 بلوک 10 کوششی اجرا می شد. در این مطالعه9 گروه براساس سن و کانون توجه وجود خواهد داشت: گروه یک سالمندان است که به سه زیر گروه تقسیم میشود گروه a) آموزش کانون توجه بیرونی را دریافت می کنند ،گروه b) آموزش کانون درونی را دریافت می کنند و گروه c) که گروه گواه هستند. گروه دو که بزرگسالان است به سه زیر گروه تقسیم میشود گروهd ) آموزش کانون توجه بیرونی را دریافت می کنند ،گروهe ) آموزش کانون درونی را دریافت می کنند و گروه f) که گروه گواه هستند. گروه سه که دانش آموزان است به سه زیر گروه تقسیم میشود گروهg ) آموزش کانون توجه بیرونی را دریافت می کنند ،گروهh ) آموزش کانون درونی را دریافت می کنند و گروهi) که گروه گواه هستند . نتایج تحقیقات ما نشان داد که در دقت اجرای مهارت پرتاب دارت، افراد مبتدی در هر سنی که باشند(کودک،بزرگسال و سالمند) از توصیه های آموزشی کانون توجه درونی و بیرونی، به یک اندازه بهره می برند و با افزایش تمرین و تجربه از توصیه های آموزشی کانون توجه بیرونی سود می برند.هرچند که در رده سنی سالمند در مرحله انتقال به نتایج روشنی نرسیدیم .
شکوفه کاظمی نوری علی حیرانی
اختلال بدریختی بدنی شامل ترس شدید و افراطی از ظاهر جسمانی و احساس وجود نقص خیالی در بدن است،هدف تحقیق حاضر بررسی شیوع اختلال بدریختی بدنی بین دانشجویان دختر و پسررشته تربیت بدنی و غیر تربیت بدنی دانشگاه رازی می باشد. نمونه مورد بررسی شامل 343 نفر از دانشجویان شاغل به تحصیل در سال تحصیلی 88-89 می باشد که تعداد 167 نفر رشته تربیت بدنی و 176 نفر رشته های غیر تربیت بدنی می باشند. ابزار مورد استفاده در این تحقیق نسخه ترجمه شده پرسشنامه ترس از بدریختی بدنی می باشد که شامل سه بخش است. بخش اول شامل اطلاعات جمعیت شناسی و بخش دوم شامل 7 سوال به منظور اندازه گیری ترس از تصویر بدنی می باشد و بخش سوم شامل 6 سوال است که نشانه های اختلال بدریختی بدنی را مورد خطاب قرار می دهد. پرسشنامه ها توسط محقق در اختیار دانشجویان قرار گرفت و به آنها درباره محرمانه بودن اطلاعات پرسشنامه ها اطمینان داده شد و از ایشان خواسته شد با صداقت و آرامش به سوالات پاسخ دهند. جهت تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. در بخش آمار توصیفی از میانگین و انحراف استاندارد و درصد برای اندازه گیری قد و وزن و سن و وضعیت تاهل و میزان نگرانی در مورد وضعیت ظاهری استفاده شد . نتایج نشان دادکه به ترتیب 4/51% از دانشجویان پسر غیر تربیت بدنی، 8/32% از دانشجویان پسر تربیت بدنی، 5/22% از دانشجویان دختر غیر تربیت بدنی و 18% از دانشجویان دختر تربیت بدنی در مورد بخش های ظاهری بدن خود نگرانی دارند. در بخش آمار استنباطی از آزمون مجذور خی و آزمون احتمال دقیق فیشر و آزمون وی کرامر برای مقایسه متغیرهای مورد مطالعه در این تحقیق استفاده شد. نتایج نشان داد که شیوع اختلال بدریختی بدن در 343 دانشجوی دانشگاه رازی 8/3 % می-باشد (13 از 343 نفر). بیشترین شیوع اختلال بدریختی بدن در دانشجویان مربوط به دانشجویان پسر غیر تربیت بدنی با4/5% و در دانشجویان دختر غیر تربیت بدنی با میزان1/4% است. طبق نتایج به دست آمده بین فراوانی شیوع اختلال بدریختی بدنی در دانشجویان دختر تربیت بدنی و غیر تربیت بدنی، و بین فراوانی شیوع اختلال بدریختی بدنی در دانشجویان پسر تربیت بدنی و غیر تربیت بدنی، همچنین بین فراوانی شیوع اختلال بدریختی بدنی در دانشجویان دختر و پسر تربیت بدنی وغیر تربیت بدنی تفاوتی وجود ندارد. هرچند نتایج نشان دهنده پائین تر بودن نرخ شیوع در مقایسه با بررسی های انجام شده در دانشجویان سایر کشورها می باشد اما لازم به ذکر است که شیوع این بیماری بین دانشجویان ایرانی پدیده ای نادر نیست و به دلیل عوارض و پیامد های آن مانند ناتوانی در فعالیت های تحصیلی، اجتماعی و شغلی پیشنهاد می شود به طور ادواری غربالگری در ارتباط با شیوع اختلال بدریختی بدنی انجام شده و ملاحظات درمانی مناسب درمورد آنان در نظر گرفته شود.
سمیه فتحی وحید تادیبی
چکیده هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر تمرینات پیلاتس بر یادگیری،برخی فاکتورهای آمادگی جسمانی و میزان اضطراب در دانشجویان شناگر مبتدی بود.بدین منظور 20 آزمودنی دختر دانشجوی دانشگاه کردستان با میانگین سنی(90/1±2/22) ،که همگی در رشته شنا مبتدی بودند در تحقیق حاضر شرکت کردند.آزمودنیها به صورت تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند.گروه تجربی تمرینات پیلاتس همراه با آموزش شنا و گروه کنترل فقط تمرینات شنا را انجام می دادند. گروه تجربی تمرینات پیلاتس را به مدت 45 دقیقه قبل از آموزش شنا انجام می دادند ، سپس به هر دو گروه تمرینات شنا به مدت 8 هفته به صورت سه جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 1 ساعت توسط یک مربی مجرب شنا که دارای کارت فدراسیون بود داده شد. قبل و بعد از جلسات آموزشی ، از آزمودنی ها پیش آزمون و پس آزمون شامل: پرسشنامه اضطراب بک و آزمون های انعطاف پذیری،ترکیب بدنی، قدرت و سنجش یادگیری شنای کرال سینه بعمل آمد،همچنین در پایان هفته چهارم از فاکتورهای ذکر شده، میان آزمون بعمل آمد . نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر نشان داد که گروه تجربی در یادگیری شنای کرال سینه ،انعطاف پذیری و قدرت به طور معناداری بهتر از گروه کنترل بود (05/0p<)،اما در فاکتورهای اضطراب،توده چربی و توده بدون چربی تفاوت معنی داری دیده نشد . با توجه به الگوی نتایج تحقیق حاضر می توان گفت ، تمرینات پیلاتس بر میزان یادگیری شنای کرال سینه ،انعطاف پذیری و قدرت عضلانی شناگران مبتدی موثر بوده اما بر اضطراب و ترکیب بدنی آنها تاثیر معنی داری ندارد.این یافته ها اثربخشی تمرینات پیلاتس را درحیطه یادگیری حرکتی و فاکتورهای جسمانی نشان می دهد.با توجه به این که تمرینات پیلاتس باعث بهبود انعطاف پذیری کمربند شانه ، قدرت پشت و پا و یادگیری شنای کرال سینه شده است پیشنهاد می شود شناگران قبل از شنا کردن تمرینات پیلاتس را در برنامه تمرینی خود قرار دهند. باتوجه به تاثیر این تمرینات بر فاکتور قدرت،انعطاف و یادگیری پیشنهاد می شود در رشته هایی که نیاز به این فاکتورها دارند این تمرینات به کار گرفته شوند.
هادی یدی تبار علی حیرانی
هدف کلی از انجام این پژوهش بررسی و مقایسه تأثیرآموزش مولفه های هوش هیجانی بر مهارت های روانی ورزشکاران مرد ماهر و مبتدی رشته کاراته بود. بدین منظور 60 آزمودنی پسر با دامنه سنی24-17(30 کاراته کار ماهر و 30 کاراته کار مبتدی) پس از شرکت در پیش آزمون و با توجه به نمره پیش آزمون به طور تصادفی در چهار گروه 15 نفره (2 گروه ماهر: آموزش و کنترل، و 2 گروه مبتدی: آموزش و کنترل) گمارده شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه خودسنجی انستیتوی ورزش استرالیای جنوبی بود که شش مهارت روانی ورزشکاران شامل انگیزش، تمرکز، اعتماد به نفس، کنترل حالات روانی، هدف گزینی، تصویرسازی ذهنی را طی سه مرحله (یک مرحله قبل از آموزش، یک مرحله بعد دوره اول آموزش و نهایتاً پس از دوره دوم آموزش) مورد ارزیابی قرار می داد. نتایج گروه ماهر در پایان دوره اول آموزش نشان داد که در سه مولفه (اعتماد به نفس، کنترل حالات روانی و هدف گزینی) و در پایان دوره دوم آموزش در تمامی مولفه ها نسبت به پیش آزمون پیشرفت معناداری داشتند (p<%5). همچنین نتایج گروه مبتدی در پایان دوره اول آموزش نشان داد که افراد گروه آموزشی در پنج مولفه (اعتماد به نفس، کنترل حالات روانی، هدف گزینی، انگیزش و تمرکز) و در پایان دوره دوم آموزش در تمامی مولفه ها نسبت به پیش آزمون پیشرفت معناداری نشان دادند(p<%5). اما در هر دو سطح ماهر و مبتدی افراد گروه کنترل هیچگونه پیشرفت معناداری نداشتند(p<%5). یافته های پژوهش همچنین نشان داد که ورزشکاران ماهر سطح مهارت روانی بالاتری دارند، اما با این وجود ورزشکاران مبتدی در این پژوهش از آموزش هوش هیجانی سود بیشتری بردند، بدین معنی که مهارت های روانی خود را نسبت به گروه ماهر ارتقاء بیشتری بخشیدند. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش هوش هیجانی در هر دو گروه ماهر و مبتدی فارغ از سطح مهارتشان سبب بهبود مهارت های روانی آنها می شود.
شایسته مبارکی علی حیرانی
پژوهش حاضر با هدف مقایسه برخی مهارت های روانی و ادراکی بین بازیکنان نخبه و زیر نخبه تنیس روی میز انجام گرفته است. بدین منظور 80 بازیکن تنیس روی میز بصورت تصادفی در قالب چهار گروه 20 نفره مردان نخبه، مردان زیر نخبه، زنان نخبه و زنان زیر نخبه قرار گرفتند. برای ارزیابی مهارت های روانی از پرسشنامه اتاوا-3 (omsat-3) استفاده شد. همچنین جهت ارزیابی مهارت های ادراکی از دستگاه زمان واکنش و دستگاه پیش بینی زمان بندی باسین استفاده شد. تحلیل واریانس چند متغیره در سطح معنی داری 05/0 و رگرسیون دو رشته ای برای تحلیل یافته ها استفاده شد.. نتایج پژوهش به طور کلی تفاوت معنی داری بین بازیکنان نخبه و زیرنخبه در هر دو دسته مهارتهای روانی و ادراکی نشان داد (05/0 >p). ورزشکاران نخبه در تمام آزمون های زمان واکنش (ساده، انتخابی، شنیداری) و همچنین در آزمون زمان پیش بینی تفاوت معناداری با بازیکنان زیر نخبه داشتند. در مورد مهارت های روانی تفاوت در مهارت های هدف گزینی، اعتماد به نفس، تعهد، واکنش به استرس، آرمیدگی، بازیافت نیرو، تصویرسازی، تمرین ذهنی و طرح مسابقه از نظر آماری معنی دار بود. (05/0 >p). نتایج آزمون ضریب همبستگی نشان داد که بین سطح نخبگی و مهارت های ادراکی همبستگی یا رابطه معنی دار وجود دارد هم چنین بین سطح نخبگی با مهارت های روانی پایه و سطح نخبگی با مهارت های شناختی همبستگی یا رابطه معنی دار وجود دارد. اما مهارت های روان-تنی همبستگی معنا دار با سطح عملکرد ندارد.در بررسی نقش عوامل ادراکی و روانی بر سطح نخبگی و غیر نخبگی بیشترین اثر مربوط به زمان واکنش شنیداری می باشدو کمترین اثر مربوط به مهارت های شناختی است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که در مجموع مدل در 95 درصد موارد وضعیت ورزشکاران را به درستی تشخیص می دهد. این یافته ها نشان می دهند که یک رویکرد چند متغیره می تواند به طور موفقیت آمیزی بازیکنان تنیس روی میز نخبه را از همنوعان زیر نخبه خود متمایز کند.. نتایج این تحقیق می تواند به مربیان کمک کند تا برخی از خصیصه های مورد نیاز برای دستیابی به اوج عملکرد در تنیس روی میز را بشناسند.
مسلم رحمانی علی حیرانی
با افزایش سن تغییراتی در عملکرد فیزیکی و شناختی نظیر تعادل و زمان واکنش در افراد رخ می دهد. به نظر می رسد فعالیت منظم فرد در طول عمر بستگی به تاخیر اجرای این عوامل دارد. هدف از پژوهش حاضر برررسی تاثیر تمرینات پیلاتس بر بهبود برخی از فاکتورهای شناختی، تعادل و کیفیت زندگی سالمندان مرد غیر فعال شهر کرمانشاه بود. بدین منظور40 نفر مرد سالمند غیر فعال با میانگین سنی (54/6±15/72) که با مراجعه به مراکز سالمندان شهر کرمانشاه انتخاب شده بودند، به صورت نمونه گیری تصادفی ساده به دو گروه مساوی تقسیم شدند. جهت ارزیابی وضعیت شناختی، زمان واکنش، پیش بینی، تعادل ایستا، تعادل پویا و کیفیت زندگی شرکت کنندگان، به ترتیب از پرسش نامه معاینه مختصر وضعیت شناختی، دستگاه ری اکشن تایمر، دستگاه پیش بینی باسین، آزمون تعادل ایستای لک لک، آزمون مدت زمان برخاستن و رفتن (tug) و پرسش نامه کیفیت زندگی استفاده شد.گروه تجربی به مدت 8 هفته به صورت سه جلسه با مدت زمان یک ساعت در هفته پروتکل تمرینی پیلاتس (حرکات کششی در تمامی مفاصل گروه های عمده عضلانی، راه رفتن به جلو، عقب، طرفین، روی پاشنه و پنجه پا، انتقال وزن از جلو به عقب، تمرین تعادلی پا، ایستادن رو ی یک پا، انتقال وزن از یک طرف به طرف دیگر، اسکات، تقویت عضلات همسترینگ و چهار سر، رساندن آرنج به زانوی پای مقابل در حالت ایستاده، پرس بازو، تمرینات کششی، تنفس عمیق و ... ) را انجام دادند. داده های پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از t همبسته، و مقایسه پس آزمون های هر دو گروه با استفاده از t مستقل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج الگوی حاضر نشان داد که زمان واکنش، تعادل ایستا، تعادل پویا و کیفیت زندگی در گروه تجربی بهبود یافته است. بنابراین الگوی یافته های حاضر پیشنهاد می کنند که تمرینات پیلاتس می تواند باعث بهبودی در عملکرد شناختی، تعادل و کیفیت زندگی سالمندان شود.
کوثر دانیار علی حیرانی
فلج مغزی یک بیماری حسی حرکتی است که کنترل قامت و حرکت را تحت تأثیر قرار داده و موجب اختلال و ناهنجاری غیر پیش رونده در مغز در حال رشد است. این بیماری یکی از دلایل اصلی و رایج اختلالات تکاملی دوران کودکی است. کودکان مبتلا به فلج مغزی با اختلالاتی در عملکرد بدن مثل اسپاستی سیتی، کاهش قدرت عضلانی و کنترل انتخابی حرکت روبه رو هستند که ممکن است فعالیت های عملکردی و مشارکت در زندگی روزمره را محدود سازند. هدف از این مطالعه تأثیر 8 هفته برنامه تمرینی مقاومتی پیش رونده بر برخی فاکتور های جسمانی، حرکتی و رفتاری کودکان فلج مغزی همی پلژی می باشد. به این منظور 16 کودک فلج مغـزی هـمی پلژی 4-12 سال در سطح1و2 سیستم طبـقه بندی عملکرد حرکتی درشت (gmfcs) مراجعه کننده به مراکز کاردرمانی شهر ایلام انتخاب شدند. پروتکل تمرین شامل 16 جلسه 1 ساعته تمرینات مقاومـتی پیش رونده در گروه های عضلانی هدف گروه آزمایش(8 نفر) بود. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاس طبقه بندیgmfcs، قدرت عضلانی اندام فوقانی توسط دینامومتر دیجیتالی و عملکرد حرکتی درشت توسط ابزار اندازه گیری عملکردی درشت (gmfm-88)، آزمون لک لک برای اندازه گیری تعادل ایستا وآزمون تعادلی برخاستن و رفتن(tug) برای اندازه گیری تعادل پویا و از پرسشنامه توانایی-ها و مشکلات(sdq) برای ارزیابی وضعیت رفتاری این کودکان استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل های آماری نشـان داد که قدرت گروه های عضلانی تمرین کرده، راه رفتن، دویدن و پریدن از پیـش آزمون به پس آزمون بهبود یافت( p<0/05). همچنین این فاکتور ها به همراه وضعیت رفتاری در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل ارتقاء پیدا کرد ( p<0/05). بنابراین الگوی نتایج تحقیق پیشنهاد می کند که انجام تمرینات مقاومتی پیش رونده موجب بهبود عملکرد حرکتی درشت، افزایش قدرت ایزومتریک دست برتر، بهبود تعادل و توانایی راه رفتن کودک ونیز باعث مشارکت بیشتر کودکان فلج مغزی در فعالیت ها و در نتیجه بهبود در مشکلات رفتاری این افراد می شود.
زهرا سوری علی حیرانی
ارتباط بین موسیقی با تغییرات فیزیولوژیکی و روانی در حین تمرین و کار، مسئله ای است که همواره نظر متخصصین علوم ورزشی و روان شناسی را به خود معطوف داشته است. در مورد اثرات موسیقی بر بیماران مختلف و موسیقی درمانی تحقیقات بسیاری انجام گردیده، ولی پژوهشی دال بر تأثیرات آن در تمرینات ورزشی و فعالیت بدنی کمتر یافت می شود .هدف از پژوهش حاضر تعیین تاثیر موسیقی کلاسیک بر سطوح انگیختگی ادراک شده و درک فشار در مراحل فعالیت ورزشی زیر بیشینه و وامانده ساز در جوانان ورزشکار بود. بدین منظور 20 مرد و زن ورزشکار دارای میانگین سنی61/1±2/21 سال در گروه زنان و میانگین سن 60/2 ±6/21 سال در گروه مردان در تحقیق حاضر شرکت کردند. این افراد به روش cross over در دو جلسه ی متوالی بدون موسیقی و با موسیقی متوسط تا واماندگی به فعالیت پرداختند. به منظور بررسی طبیعی بودن توزیع داده ها از آزمون آماری کلوموگروف ـ اسمیرنوف استفاده شد. جهت بررسی دقیق تاثیر جنس بر متغیر های پژوهش در غالب فرض های تحقیق با استفاده از آزمون آماری t مستقل تفاوت های واقعی متغیرها در هر مرحله بین دو جنس محاسبه شد. جهت بررسی اثر موسیقی بر متغیرهای وابسته در هر گروه از آزمون t مستقل استفاده شد. در همه آزمون ها مقدار خطا در سطح 05/0p < محاسبه شد. نتایج نشان داد که در شرایط گوش فرا دادن به موسیقی تنها در شدت 60% ضربان قلب بیشینه تفاوت بین دو جنس معنی دار بود، بدین معنی که زنان عملکرد بهتری از مردان داشتند. در بقیه ی موارد (70 و 80% ضربان قلب بیشینه و زمان رسیدن به واماندگی) تفاوت معنی داری بین دو جنس در شاخص سطح انگیختگی مشاهده نشد. همچنین در شاخص درک فشار در شرایط گوش دادن به موسیقی تنها در 80% ضربان قلب بیشینه تفاوت بین دو جنس معنی داربود بدین معنی که مردان نمرات بالاتری در شاخص در فشار در این مرحله از تمرین به دست آوردند. بنا بر یافته ها در خصوص افزایش زمان رسیدن به واماندگی در شرایط با موسیقی تفاوت معنی داری بین دو جنس وجود نداشت. به طور کلی زنان تغییرات بالاتری را در حین گوش دادن به موسیقی در فعالیت زیر بیشینه تجربه کردند. بنا بر الگوی نتایج حاضر استفاده از موسیقی در خلال انجام فعالیت های هوازی (زیر بیشینه ) می تواند باعث ایجاد تغییرات مثبتی از جمله ایجاد انگیختگی بیشتر ،تحمل بار کار و خستگی بهتری به ویژه در زنان شود.
ثریا علیجانی علی حیرانی
هدف از این تحقیق تعیین تأثیر 6 هفته تمرینات توپی بر اجرای حرکات ظریف و درشت کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر بود. بدین منظور 25 نفر از کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر شهر الشتر انتخاب شدند . پس از اجرای پیش آزمون با استفاده از آزمون رشد حرکتی لینکلن اوزرتسکی، آزمودنی ها را به صورت تصادفی در دوگروه کنترل و تجربی قرار داده شدند. گروه تجربی به مدت 6 هفته سه جلسه ای، هر جلسه به مدت 60 دقیقه تمرینات توپی را در قالب تمرینات دایره ای در 8 ایستگاه انجام دادند. افراد گروه کنترل در این فاصله هیچگونه فعالیت بدنی منظم و برنامه ریزی شده نداشتند. بعد از دوره تمرین از افراد هر دو گروه آزمون استاندارد رشد حرکتی لینکلن اوزرتسکی به عمل آمد. تجزیه و تحلیل داده ها توسط نرم افزار spss در دو سطح آمار استنباطی و توصیفی صورت گرفت. در کلیه مراحل تحقیق سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که 6 هفته تمرینات توپی تأثیر معنی داری بر اجرای حرکات ظریف و درشت کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر داشت و همچنین میزان پیشرفت در اجرای حرکات ظریف و درشت متعاقب یک دوره تمرینات توپی متفاوت بود که با توجه به نتایج به دست آمده میزان پیشرفت در اجرای حرکات درشت بیشتر از حرکات ظریف بود.از یافته های این تحقیق می توان نتیجه گرفت که کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر در صورت برخورداری از فرصت های حرکتی کافی و مناسب، می توانند پیشرفت قابل توجهی را در اجرای حرکات ظریف و درشت از خود نشان دهند و در انجام بسیاری از مهارت های روزمره موفق شوند.
رضا خاتونی علی حیرانی
ما برای اجرای موفقیت آمیز فعالیتهای حرکتی نیاز داریم که عملکرد عضلات و مفاصل مختلف را با یکدیگر هماهنگ کنیم، یعنی این عضلات و مفاصل بایستی طوری سازماندهی شوند که مهارت اجرا شده به هدف دست یابد. در افراد آسیب دیده ی مغزی چنین فعالیتهای هماهنگی می توانند مختل شوند. هدف تحقیق حاضر مقایسه تکالیف حرکتی هماهنگ ظریف و درشت در افراد سالم با افراد آسیب دیده ی مغزی است. از اینرو 51 آزمودنی راست دست انتخاب و به سه گروه تقسیم شدند: گروه سالم (17=تعداد، 5/28=میانگین سن، 14/7=انحراف معیار)، گروه آسیب دیده ی مغزی خفیف (17=تعداد، 8/30=میانگین سن، 5/12=انحراف معیار)، و گروه آسیب دیده مغزی متوسط (17= تعداد، 4/29= میانگین سن، 9/10= انحراف معیار). از آزمودنی ها خواسته شد که طی 5 کوشش، تکلیف هماهنگی چشم- دست را بوسیله دستگاه ترسیم آیینه ای (ساخت شرکت lafayette مدل 58024)، و تکلیف هماهنگی دودستی را با استفاده از دستگاه هماهنگی دودستی (ساخت شرکت lafayette مدل 32532) اجرا کنند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون کروسکال- والیس نشان دادند که بین تکالیف ظریف و درشت در هر سه گروه تفاوت معناداری وجود دارد (p</05). این نتایج نشان دادند که هنگام روی دادن آسیب دیدگی تروماتیک مغزی، فعالیتهای هماهنگی از قبیل تکالیف ظریف و درشت نمی توانند به خوبی اجرا شوند. کلید واژه ها: آسیب دیدگی تروماتیک مغزی، تکالیف حرکتی ظریف، تکالیف حرکتی درشت، هماهنگی
زهرا رضوانی علی حیرانی
هدف کلی از این پژوهش بررسی اثر تغییر پذیری تمرین و کانون توجه بر استقلال اندام مجری در مهارت شوت سه گام بسکتبال است. در این راستا و با توجه به اهداف اختصاصی تحقیق شش گروه مورد بررسی قرار گرفتند. بدین منظور 90 آزمودنی دختر که همگی مبتدی و راست دست بودند پس از شرکت در پیش آزمون به طور تصادفی در یکی از گروه ها قرار گرفتند. روش کلی اجرای تحقیق در قالب دو آزمایش گنجانده شد بدین گونه که در آزمایش اول و برای بررسی اثر نوع تمرین (ثابت یا متغیر) بر یادگیری و انتقال اندام مجری، ابتدا دو گروه شامل گروه های تمرینی "ثابت" و "متغیر" تقسیم بندی شدند. شرکت کنندگانی که در گروه تمرین ثابت قرار داشتند، 20 کوشش متوالی در یک وضعیت انجام می دادند. افراد در گروه تمرین متغیر 5 کوشش متوالی را در چهار وضعیت انجام می دادند. در آزمایش دوم و برای بررسی اثر نوع تمرین (ثابت یا متغیر) با تأکید بر کانون توجه (درونی و بیرونی) بر یادگیری و انتقال اندام مجری آزمودنی ها در 4 گروه تقسیم بندی شدند. دو گروه همراه با تمرین (ثابت یا متغیر) دستورالعمل های توجه درونی را دریافت می کردند و دو گروه دیگر نیز همراه با تمرین (ثابت یا متغیر) دستورالعمل های توجه بیرونی را دریافت می کردند، در روز ششم، در وضعیت های مختلف و از سمت چپ حلقه یادگیری ارزیابی شد. در آزمایش اول تمرین ثابت در یاگیری آنی و تأخیری اندام مجری در مهارت پرتاب شوت سه گام بسکتبال نسبت به تمرین متغیر از نظر آماری اثربخش تر بوده، اما تفاوت در انتقال آنی و تأخیری اندام مجری در دو گروه تمرینی معنی دار نیست. در آزمایش دوم، یادگیری آنی اندام مجری در مهارت پرتاب شوت سه گام بسکتبال، گروه تمرینی ثابت خصوصاً با کانون توجه بیرونی به طور معنی داری ارتقا یافته است اما در یادگیری تأخیری هر 4 گروه عملکرد یکسانی داشته اند. اما تفاوت در انتقال آنی و تأخیری اندام مجری در 4 گروه تمرینی معنی دار نیست. هر چند به نظر می رسد مهارت تأخیری پرتاب شوت سه گام بسکتبال با دست چپ بیشتر متأثر از نوع کانون توجه است تا نوع گروه تمرینی و با اجرای برنامه های تمرینی در هر گروه تمرین ثابت و متغیر با کانون توجه بیرونی این مهارت (تأخیری) عملکرد بهتری داشته است. بر اساس نتایج این تحقیق گروه تمرینی ثابت نسبت به گروه تمرینی متغیر عملکرد بهتری را نشان داده است، همچنین زمانی که کانون توجه در کنار فاکتور تغییر پذیری تمرین قرار گرفت باز هم گروه تمرینی ثابت با کانون توجه بیرونی ارتقا یافته است.
یدالله مبرا علی حیرانی
هدف تحقیق حاضر، بررسی تاثیر تغییرپذیری تمرین ( تمرین ثابت و متغیر ) در شرایط بازخورد خودکنترل و آزمونگر کنترل در مراحل اکتساب، یادداری و انتقال بر روش و نتیجه ی اجرای شوت بسکتبال می باشد. به این منظور 59 دانشجوی داوطلب خوابگاه دانشگاه رازی کرمانشاه که درمهارت بسکتبالمبتدی بودند، دراین پژوهش شرکت کردند. بعد از پیش آزمون 12 کوششی، شرکت کنندگان به طور تصادفی در شش گروه1: ثابت –خودکنترل،2: ثابت -جفت شده، 3: ثابت -آزمونگر کنترل4: متغیر- خودکنترل،5: متغیر -جفت شده،6: متغیر - آزمونگر کنترل قرار گرفتند. گروه های خودکنترل طبق آرایش تمرین خود ( ثابت – متغیر ) هنگام درخواست، بازخورد کیفی کلامی دریافت کردند و گروه های جفت شده همزمان با گروه های خودکنترل قرینه خود بازخورد دریافت کردند و گروه های آزمونگر طبق نظر آزمونگر بازخورد نسبی 50 درصد دریافت کردند. از همه گروهها فیلمبرداری شد. مرحله تمرین شامل سه روز و 36 پرتاب در هر روز بود. آزمون اکتساب 12 پرتاب و آزمون یادداری و انتقال سه روز بعد گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک راهه برای مقایسه گروهها در مراحل مختلف تمرین، و از آزمون تی همبسته برای مقایسه بین پیش آزمون و آزمون های اکتساب، یادداری و انتقالاستفاده شد. نتایج نشان دادکه همه گروه ها از پیش آزمون تا اکتساب، یادداری و انتقال عملکرد خود را در شوت بسکتبال به طور معنی داری ارتقا دادند(p<0.05). اما بین گروه های مختلف تفاوت معنی داری در همه مراحل آزمون مشاهده نشد. این الگوی نتایج نشان داد که همه افرادی که بازخورد خود کنترل دریافت کردند به اندازه افرادی که بازخورد آزمونگر کنترل دریافت کرده اند، عملکرد خود را بهبود بخشیده اند.
سجاد گودینی علی حیرانی
هدف کلی از انجام این پژوهش بررسی رابطه بین تاب آوری و کمال گرایی در جانبازان ورزشکار (گروهی و انفرادی) استان کرمانشاه می باشد. بدین منظور 118 آزمودنی مرد جانباز با میانگین سنی 97/40 در دو گروه ورزش انفرادی (60 نفر) و گروهی (58 نفر) در تحقیق ما شرکت کردند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه تاب-آوری کانر- دیویدسون و کمال گرایی مثبت و منفی تری- شورت بودند. از روشهای آماری نظیر همبستگی، رگرسیون و t مستقل برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد کمال گرایی مثبت با تاب آوری را بطه مثبت و معنادار دارد در حالی که کمال گرایی منفی با تاب آوری رابطه منفی و معنادار دارد. همچنین بر طبق نتایج کمال گرایی مثبت، کمال گرایی منفی، رشته ی ورزشی گروهی و رشته ی ورزشی انفرادی به ترتیب پیش بینی کننده های معنا دار تاب آوری در ورزشکاران جانباز استان کرمانشاه بودند. کمال-گرایی مثبت (483/0b= )، ورزش گروهی (314/0 b=)، و ورزش انفرادی (212/0b=)، پیش بینی کننده-های مثبت و کمال گرایی منفی (341/0- b=)، پیش بینی کننده ی منفی تاب آوری در ورزشکاران جانباز استان کرمانشاه بودند. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که ورزش های گروهی به طور موثرتری در بهبود تاب آوری افراد نقش دارند
مریم صیدیوسفی علی حیرانی
چکیده هدف از انجام این پژوهش بررسی ارتباط بین هوش هیجانی با خودکارآمدی و مهارت های روانی معلمان تربیت بدنی استان ایلام بود. روش پژوهش، توصیفی- همبستگی بود. 170 نفر از معلمان تربیت بدنی با دامنه سنی20 تا 50 سال به صورت تصادفی از بین 316 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه هوش هیجانی بار – ان (1997)، مقیاس خودکارآمدی شرر (1982) و پرسشنامه مهارت های روانی اتاوا (omsat-3) استفاده شد. پرسشنامه های مورد استفاده در داخل کشور دارای پایایی و روایی هستند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون کلموگروف-اسمیرنف، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه) در سطح معناداری 05/0p استفاده شد. داده های جمع آوری شده برای انجام تجزیه و تحلیل با استفاده از نرم افزارspss نسخه ی 21 داده پردازی شدند. نتایج ضریب همبستگی نشان داد که بین هوش هیجانی کلی و خودکارآمدی، هوش هیجانی کلی و مهارت های روانی و بین خودکارآمدی و مهارت های روانی معلمان رابطه ی مثبت و معنی داری وجود دارد(p<0.05). همچنین نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که از بین مولفه های هوش هیجانی، سه مولفه ی خلق عمومی و انطباق پذیری و ارتباط بین فردی با خودکارآمدی معلمان ارتباط مثبت و معنادار دارند و قادر به پیش بینی خودکارآمدی آنان هستند. همچنین نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که از بین مولفه های هوش هیجانی، دو مولفه ی خلق عمومی و انطباق پذیری با مهارت های روانی معلمان تربیت بدنی ارتباط مثبت و معنادار دارند و قادر به پیش بینی مهارت های روانی آنان هستند. به نظر می رسد به کارگیری نتایج این تحقیق می تواند به مسئولان آموزش و پرورش در جهت ارتقاء سطح هوش هیجانی معلمان و در نتیجه افزایش خودکارآمدی و بهبود مهارت های روانی آنان و موفقیت در امر آموزش و تربیت فراگیران کمک نماید.
زهرا ولی نیا علی حیرانی
اختلال هماهنگی رشدی معمولا با اختلالات حرکتی و شناختی نظیر تعادل، هماهنگی حرکتی، مشکلاتی در زمان واکنش و پیش¬بینی و حافظه در کودکان مبتلا همراه است. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر 8 هفته برنامه تمرینی ادراکی- حرکتی بر قابلیت های حرکتی و شناختی کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی می¬باشد. تعداد 20 آزمودنی کودک در دامنه سنی 8-12سال از بین کودکان اختلال هماهنگی رشدی مدارس استثنایی شهرستان کرمانشاه حضور داشتند به صورت نمونه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پروتکل تمرینی شامل 8 هفته تمرینات ادراکی- حرکتی بود، که طی سه جلسه در هفته و 50 دقیقه تمرینات انجام می¬گردید. متغیرهای حرکتی (نظیر تعادل ایستا، تعادل پویا، هماهنگی دو دستی، هماهنگی چشم و دست) و شناختی (نظیر زمان واکنش ساده و انتخابی، زمان پیش بینی، حافظه فعال) قبل و بعد از تمرینات توسط ابزار معتبر (تست تعادل ایستای لک لک، تست تعادل پویای y، دستگاه هماهنگی دو دستی و دستگاه هماهنگی چشم و دست، دستگاه سنجش زمان واکنش ساده و انتخابی، دستگاه زمان پیش بینی، نرم افزار حافظه فعال)، اندازه گیری شد. پس از اطمینان از توزیع طبیعی داده ها با استفاده از آزمون کولمو گرف- اسمیرنوف، از آزمون های t همبسته و مستقل برای مقایسه نتایج درون و بین گروهی استفاده شد. پیشرفت معنی داری در همه متغیرهای اندازه¬گیری شده از پیش¬آزمون تا پس آزمون در گروه آزمایش وجود داشت (p<0/05). همچنین یافته ها نشان داد گروه تجربی نسبت به گروه کنترل در متغیرهای اندازه گیری شده به طور معنی داری بهتر بودند (p<0/05). بنابراین الگوی نتایج تحقیق پیشنهاد می¬کند که انجام تمرینات ادراکی- حرکتی موجب بهبود عملکرد حرکتی و شناختی کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی می¬شود.
سارا سوری علی حیرانی
هدف از مطالعه حاضر مقایسه تاثیر 12 هفته ای تمرینات پیلاتس و هوازی بر برخی فاکتورهای شناختی، آمادگی جسمانی و سلامت روان زنان سالمند غیر فعال می باشد. به این منظور 75 نفر زن سالمند غیر فعال از میان داوطلبان انتخاب شدند و به صورت تصادفی به سه گروه تمرینات هوازی با میانگین سنی(2/87±62/48) سال و تمرینات پیلاتس با میانگین سنی(1/68±62/60) سال و در نهایت گروه کنترل با میانگین سنی(3/35±63/80) سال تقسیم شدند. در پیش آزمون، ویژگی های پیکر سنجی از شاخص های وزن، درصد چربی، نسبت دور کمر به باسن(whr) و شاخص توده بدن(bmi) اندازه گیری شدند، هم چنین از آزمون لک لک برای اندازه گیری تعادل ایستا و از آزمون دسترسی عملکردی(fr) برای تعادل پویا استفاده شد. زمان واکنش با استفاده از دستگاه زمان واکنش(مدل 63035، شرکت لافایات) و مهارت پیش بینی با استفاده از دستگاه پیش بینی باسین(شرکت لافایات، مدل35575)، سنجیده شد. تست حافظه وکسلر بزرگسال برای ارزیابی حافظه و پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ فرم 28 سوالی برای سنجش سلامت روان، به کار گرفته شد. سپس هر دو گروه در یک دوره 12 هفته ای، هر هفته 3 جلسه، 60 دقیقه تمرینات مورد نظر را انجام دادند و پس از آن در پس آزمون شرکت کردند. از آزمون کولموگروف اسمیرنوف برای کسب اطمینان از طبیعی بودن توزیع داده ها استفاده شد. آزمون t وابسته و آزمون t مستقل برای بررسی تفاوت درون و میان گروه های تمرین به کار گرفته شد. تجزیه تحلیل های درون گروهی نشان داد که هر دو گروه های تمرین نسبت به گروه کنترل در تمام مولفه های مفروض به جزء زمان واکنش ساده، انتخابی و بعد کنش اجتماعی در سلامت روان پیشرفت داشته اند. گروه کنترل در هیچ یک از مولفه ها به سطح معناداری نرسید. مطابق با تجریه و تحلیل های بین گروهی، گروه های هوازی و پیلاتس، به طور کلی اثرات مشابهی در ارزیابی های انجام شده داشتند. در نهایت مطابق با الگوی حاصل از یافته های این پژوهش هردوی تمرینات هوازی و پیلاتس می تواند به منظور بهبود برخی فاکتورهای شناختی، آمادگی جسمانی و سلامت روان زنان سالمند استفاده شود.
مریم کهریزی علی حیرانی
این پژوهش با هدف مقایسه اثر تمرین خودتنظیم و آزمونگر تنظیم بر اکتساب، یادداری و انتقال مهارت شوت بسکتبال اجرا شد. شرکت کنندگان شامل 50 نفر دختر نوجوان بسکتبالیست مبتدی واقع در دامنه سنی 16 تا 18سال بوده که به صورت تصادفی به 5 گروه 10 نفره به قرار زیر تقسیم شدند: گروه خودتنظیم، گروه تمرین ثابت، گروه تمرین متغیر مسدود، گروه تمرین متغیرتصادفی، گروه کنترل بودند. گروه های آزمایش مطابق با دستورالعمل هایشان، 200 کوشش تمرینی را طی 4 جلسه تمرین که هر جلسه شامل 5 بلوک 10 کوششی پرتاب آزاد بسکتبال بود تکمیل کردند . افراد 10 کوشش را در قالب دو بلوک 5 کوششی قبل و بعد از تمرین به عنوان پیش آزمون و اکتساب و 48 ساعت بعد به عنوان آزمون یادداری و انتقال تکمیل کردند. پس از اطمینان از توزیع طبیعی داده ها توسط آزمون کلموگروف اسمیرونوف ، از آزمون آنالیز واریانس 5×4 و همچنین از آزمون t همبسته جهت بررسی درون گروهی و از آزمون تعقیبی توکی جهت بررسی بین گروهی استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که در مرحله اکتساب همه گروه های آزمایشی از پیش آزمون تا اکتساب پیشرفت معناداری داشتند( 05/0 p?). مقایسه های بین گروهی نشان داد که گروه تمرین ثابت در مرحله اکتساب به طور معنی داری( 05/0p? ) بهتر از سایر گروه ها بود. اما در مرحله یادداری و انتقال بهترین نتایج متعلق به گروه تمرین خودتنظیم بود (05/0p?). گروه متغیر تصادفی نیز بهتر از سایر گروه ها بود(05/0p?). با عنایت به اینکه در مرحله یادداری و انتقال گروه تمرین خود تنظیم از گروه های آزمونگر تنظیم بهتر عمل کردند، پیشنهاد می کنیم که مربیان و معلمان تربیت بدنی با پیشرفت شاگردان در طراحی جلسات تمرین از شیوه تمرین خودتنظیم نیز استفاده کنند. واژگان کلیدی: تمرین خودتنظیم، تمرین آزمونگر تنظیم،تمرین ثابت ، تمرین متغیر مسدود ، تمرین متغیر تصادفی ، بسکتبال
فردین ارغا علی حیرانی
این پژوهش با هدف بررسی اثر بازخورد خود کنترل و آزمونگر کنترل در شرایط تمرین متغیر با تداخل زمینه ای پایین و بالا بر یادگیری روش و نتیجه شوت بسکتبال انجام شد. بدین منظور 75 پسر ( 28/1± 62/14 ساله) راست دست بدون هیچ تجربه مربوط به این تکلیف از میان افراد داوطلب به صورت تصادفی انتخاب و به پنج گروه شامل: گروه تمرین متغیر مسدود- بازخورد خود کنترل، گروه تمرین متغیر مسدود- بازخورد آزمونگر کنترل، گروه تمرین متغیر تصادفی- بازخورد خود کنترل، گروه تمرین متغیر تصادفی- بازخورد آزمونگر کنترل و گروه کنترل تقسیم شدند. نتایج نشان داد گروه تمرین متغیر تصادفی- بازخورد خود- کنترل در مراحل اکتساب، یادداری و انتقال بهتر از گروه های دیگر بود. الگوی نتایج حاضر پیشنهاد می کند که موقعیت با تداخل زمینه ای بالا و ارائه بازخورد خود کنترل بهتر از موقعیت با تداخل زمینه ای پایین و ارائه بازخورد آزمونگر کنترل است.
کامران قهرمانی علی حیرانی
این مطالعه بمنظور بررسی اثر بازخورد آزمودنی محور در شرایط تمرین متغیر بر اکتساب، یادداری و انتقال سرویس والیبال انجام شد. بدین منظور 70 پسر (32/1 ± 49/16 سال ) راست دست بدون هیچ تجربه مربوط به این تکلیف به صورت تصادفی انتخاب و به هفت گروه شامل: الف) گروه تمرین ثابت- بازخورد آزمودنی محور، ب) گروه تمرین ثابت - بازخورد آزمونگر محور، ج) گروه تمرین متغیر مسدود- بازخورد آزمودنی محور ، د) گروه تمرین متغیر تصادفی- بازخورد آزمودنی محور ، ه) گروه تمرین متغیر مسدود- بازخورد آزمونگر محور ، و) گروه تمرین متغیر تصادفی- بازخورد آزمونگر محور و گروه کنترل تقسیم شدند. الگوی نتایج پیشنهاد می کند خود تنظیمی در ارائه بازخورد و نوع تمرین برای یادگیری مهارت های حرکتی مثل والیبال می تواند نسبت به روش های دیگر برای نوآموزان مفیدتر باشد و مربیان ورزش می توانند از نتایج این پژوهش برای برنامه ریزی جلسات تمرین استفاده کنند.
علی حیرانی احمد فرخی
چکیده ندارد.