نام پژوهشگر: سیدمحمدرضا ابن الرسول
علی محمدرضایی عبدالغنی ایروانی زاده
اگر از هر زاویه به قرآن کریم نگاه شود در آن ظرافتها و ویژگیهایی دیده میشود که در اوج فصاحت و بلاغت است و انسان را وادار میکند به فوق بشری بودن آن اعتراف کند. در طول تاریخ، قرآن پژوهان در پاسخ به این سوال که، «قرآن از چه نظر معجزه است؟» این کتاب آسمانی را از جنبههای گوناگون مورد بحث و بررسی قرار دادهاند. خداوند متعال یکی از علتهای اعجاز آمیز بودن قرآن را به خاطر تاثیری که بر مخاطب میگذارد معرفی میکند. آیا این تأثیر قرآن کریم به خاطر بلاغت آن است؟ آیا به سبب اسلوب خاص آن است؟ آیا به خاطر معنا و محتوای آن است؟ و یا به علت اخبار غیبی آن است؟ یا به خاطر همه آنها؟ تناسب و هماهنگی بین کلمات و جملهها، لفظ و معنا از اصول زیبایی کلام است، این تناسبها و هماهنگیها به شکل کامل در قرآن کریم وجود دارد؛ بکارگیری این قاعده در سوگندهای قرآن کریم در اوج خود نمایان میشود بطوری که با کلام بشری تفاوتهای چشمگیری دارد. با تأمل در سوگندهای قرآن کریم از یک سو بین مقسمبههایی که در پی هم آمدهاند تناسب و هماهنگی میبینیم، و از سویی دیگر بین مقسَمبهها ومقسَمعلیهها رابطه و هماهنگی وجود دارد، و از جهتی دیگر بین محور و محتوای سوره و سوگند موجود در آن سوره رابطه و هماهنگی وجود دارد. این نوشتار بطور فشرده با رویکرد معجزه بودن قرآن کریم، ابتدا به بیان و بررسی نکات بلاغی این هماهنگیها و تناسبها در سوگندهای قرآن کریم میپردازد و سپس به بیان نظرات قرآن پژوهان درباره هدف و کارکردهای سوگندهای قرآن کریم میپردازد.
علی زاهد پور سیدمحمدرضا ابن الرسول
مسلّم است که برای تحقق یک ترجمه مطلوب، شناخت سطوح مختلف زبانی که در متن مبدأ به کار رفته، بایسته است. یکی از این سطوح سطح بلاغی (در اینجا علم «معانی») است که اگر مترجم از پیچ و خم آن آگاه نباشد، در بیان مراد گوینده/نویسنده به خطا خواهد رفت. بنا بر این علم معانی با فن/علم ترجمه پیوندی تنگاتنگ دارند. در این رساله که شامل یک مقدمه و چهار فصل است، نخست و در مقدمه به اهمیت مباحث بلاغی به ویژه مباحث «علم معانی» پرداخته شده؛ همچنان که از نوع و سبب تقسیم بندی مباحث علم معانی نیز سخن رفته است. آنگاه در فصل اول حالات اِسناد خبری و مسند الیه بیان شده است. فصل دوم از احوال مسند و متعلقات فعل و در فصل سوم از شیوه های قصر/حصر و نیز انواع کلام انشائی و ترجمه آنها به فارسی سخن گفته است؛ و نهایتاً فصل چهارم به مباحث فصل و وصل و ایجاز و اطناب و مساوات پرداخته شده است. در پایان هر بخش و هر فصل نیز نتیجه گیری آمده است. روش تحقیق چنین بوده که نخست احوال مختلف عارض بر کلام ـ که نمود آن در اجزای آن یعنی: مسندٌ الیه، مسند و متعلقات فعل است ـ بیان گشته و سپس با بیان چگونگی ترجمه هر یک از این موارد، نظریه مطرح شده، بر مثال هایی که خطیب قزوینی و تفتازانی به ترتیب در تلخیص المفتاح و مختصر المعانی زده اند، تطبیق گشته است. همچنین طرق حصر که بسیار هم پرکاربرد است، نخست در زبان عربی و سپس فارسی بیان شده، آنگاه شیوه ترجمه هر کدام، با تطبیق بر مثال های این دو کتاب و آیات قرآن ذکر گردیده است. انواع مختلف کلام انشائی نیز به همین گونه مطرح و مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. و نهایتاً مبحث فصل و وصل، همچنین ایجاز و اطناب و مساوات در عربی بیان شده و با تطبیق آن با فارسی، در قالب نمونه های مطرح شده در این دو کتاب و تکیه بر آیات قرآنی، شیوه ترجمه هر کدام ذکر گردیده است. نتیجه ای که این پایان نامه به آن رسیده آن است که به سبب مشابهت مباحث علم معانی در زبان عربی و فارسی، بیشنیه مطالب مطرح در بخش معانی، قابل ترجمه به فارسی است. تنها چند مورد از این مباحث، به سبب متفاوت بودن ساختار زبان فارسی از عربی، قابلیت انتقال ندارد. به عبارت دیگر، ساختارهای فارسی در این موارد، مشابه با عربی نیست. این مباحث عبارتند از: التفات، قلب، کَلّا، ایجاز حذف، ضمیر شأن و قصه، بدل اشتمال. در این موارد ناگزیر یا باید ساختار را تغییر داد یا افزوده های ترجمه ای بسیار آورد.
راحله محمودی حمید احمدیان
عدنان الصائغ من أخطر شعراء الحرب الذین أنجبهم جیل الثمانینات الشعری فی العراق. عاش الحرب بکلّ تفاصیلها فی جبهات الموت سنوات طویله وکان یکرهها غایه الکراهیه. فقد کانت الحرب متشبثه به فکانت بحاجه ماسه إلی من یکتب تأریخها السری غیر ذلک التأریخ العلنی الذی یدوّنه مزوّرو الحرب وفی مقدمتهم شعراء المدیح. علی هذا الانطلاق یغلب علی هذا البحث المنهج الوصفی ـ التحلیلی وبما أنّه یدرس المجامیع الشعریه للشاعر العراقی عدنان الصائغ دراسه متکامله فیبحث عن الآراء السیاسیه والاجتماعیه لهذا الشاعر. فقد اهتمّ عدنان الصائغ فی شعره بالقضایا السیاسیه أشد الاهتمام وذلک لأنه عاش حوادث سیاسیه ضخمه فی العراق منذ طفولته کما أنه فقد کان مهتمّاً بقضایا الشعب ومعالجه أوضاعه الذی طالما تفاقمت فیه المشاکل التی یرجع سببها الرئیس إلی النظام الحاکم وهو الدیکتاتور صدام حسین من جهه وتدخلات أمیرکا وزعمائها فی الدول الخلیجیه وأهمها العراق. فمن هذا المنطلق یهدف هذا البحث إلی التعریف بالشاعر العراقی المعاصر عدنان الصائغ وتبیین آرائه السیاسیه والاجتماعیه من خلال أشعاره وهذا المهم لا یتحقّق إلا بعد إشاره إلی أوضاع العراق السیاسیه ونأمل أن یمهّد الطریق أمام الباحثین لاستمرار الدراسات التحلیلیه فی شعر هذا الشاعر. وأما النتائج التی حصلت خلال البحث فیمکن تلخیصها فیما یلی: • بما أنّه یتطرّق فی شعره إلی المجتمع وما یجری فیه من القضایا فیعتبر من أدباء المدرسه الواقعیه. • تناول عدنان الصائغ کثیراً من القضایا الاجتماعیه فی مجتمعه العراق منها: الفقر والظلم والتمایز الطبقی والبیروقراطیه والاستشهاد والترمّل والوحده والیتم والدین والتقالید وغیر ذلک. • یتطرّق الشاعر العراقی إلی قضایا العراق السیاسیه وأهمّها الحرب والسلام والدیکتاتوریه ورعب الاستبداد وعدم الأمن والاحتلال والتشرّد والنفی والحکام وولاه الأمر والاختناق والتحزب والاغتیال واستغلال النفط والسجن والحریه وما إلی ذلک. المفردات الرئیسه: عدنان الصائغ، القضایا السیاسیه، القضایا الاجتماعیه، العراق
فائزه صفاییه سیدمحمدرضا ابن الرسول
علم صرف از آن جهت که علم پرداختن به واحد زبانی کلمه است، از دیرباز مورد توجه خاص دستورنویسان بوده است. نیز از زمانی که مطالعات زبان شناسی رواج یافته است، تطبیق ادبیات دو زبان با یکدیگر از مطالعات پرطرفدار زبان شناسی به شمار می آید. در کنار تطبیق ادبی میان دو زبان، تطبیق دستوری نیز علاقه مندان خاص خود را دارد. مقولات صرفی در هر زبان اقسام گونه گونی دارد که بی شک یکی از آن اقسام، اسم است. در این رساله، با رویکردی وصفی تحلیلی به تحلیل چند مبحث از مباحث صرفی اسم می پردازیم. این مباحث که شامل «ساختمان کلمه»، «مصدر و اسم مصدر»، «معرفه و نکره»، «اسم فعل و اسم صوت»، «نسبت» و «تصغیر» است، در هر دو زبان عربی و فارسی مطرح بوده، گاهی به قدری مشابهت یافت می شود که گمانه وام گیری این دو زبان را در مباحث دستوری تقویت می کند. وجود «ی» نسبت در هر دو زبان تنها با اندکی تفاوت و یا رواج اسم فعل های عربی در فارسی با عنوان شبه جمله و صوت، از جمله این مشابهت ها است. با وجود این، تفاوت های این دو دستور زبان نیز با توجه به تفاوتی که در ریشه این دو زبان وجود دارد، قابل تأمل است و نمی توان دستور زبان عربی و فارسی را تماما وابسته به یکدیگر دانست.
سمیه کاظمی نجف آبادی منصوره زرکوب
تحظی الدراسات اللغویه التقابلیه بأهمیه کبیره فی تطویر المناهج والأسس العلمیه الصحیحه التی تسهم فی تذلیل الصعوبات والحواجز المعوقه لعملیه التعلیم والترجمه, من هذا المنطلق یقوم هذا البحث بدراسه تقابلیه بین اللغتین العربیه والفارسیه فی جانب من جوانبهما اللغویه علی المستوی الترکیبی؛ ألا وهو الشرط وذلک بالبحث فی أوجه التشابه والاختلاف فیما بینهما باتباع المنهج الوصفی التحلیلی والمنهج التقابلی, لیکشف عن دقائق هذا المبحث ولطائفه العلمیه فی اللغه العربیه والفارسیه بإلقاء نظره فاحصه وعمیقه علی أهم الأحکام والقضایا المتعلقه به. فکان من الضروری للوقوف علی أبعاد هذا الأسلوب اللغوی فی کل من اللغتین أن یجمع ما تناثر فی الکتب والدراسات النحویه واللغویه من الملاحظات والقواعد التی ترتبط بأسلوب الشرط وکیفیات استخدامه فی اللغتین, وأن یقارن بین أصولهما الترکیبیه والدلالیه فی هذا الجانب اللغوی الذی حظی بأهمیه کبیره فی الدرس النحوی, فی فصول یبدأ کل منها بما یتعلّق باللغه العربیه ثم الفارسیه. وقد دللت الدراسه علی وجود الکثیر من أوجه الاختلاف فی أصول وقوانین النظام المبنوی المعبّر عن الشرط بین کل من العربیه والفارسیه لأنهما تنتمیان إلی عائلتین لغویتین مختلفتین, ولا بدّ أن یفضی إجراء تحلیل تقابلی بینهما إلی الکشف عن اختلافات بنائیه کثیره علی المستویات اللغویه. ومن أهم ما تتمیز به اللغتان العربیه والفارسیه فی مبحث الشرط أن «اگر» فی اللغه الفارسیه تودّی المعنی الشرطی الذی یودّیه أکثر من أداه فی اللغه العربیه فهی الأصل فی إفاده معنی الشرط فی الفارسیه إذ إنها تستعمل فی الدلاله علی المعانی التی خصّصت لکل منها أداه محدده فی العربیه, کما أن التراکیب الشرطیه فی اللغه الفارسیه تمتاز بتنوع الأبنیه الفعلیه أکثر من العربیه حسب تضمُّن التراکیب المعانیَ المقطوع بحصولها والمحتمله الوقوع والمستحیله والممتنعه.