نام پژوهشگر: سکینه شاهی
مونا روشنفر سید منصور مرعشی
موضوع طبقه بندی از اساسی ترین توانایی های شناختی در ساختار ذهنی کودکان است. برخی از متاخرین در تایید نظرات پیاژه، معتقدند طبقه بندی در مقوله های غیر از رده بندی (مانند واقعه محور، موضوعی و شماتیک) در سنین خردسالی وجود دارد و پایه ای برای تشکیل مقوله رده بندی در مرحله عملیات عینی می باشد. اما برخی دیگر از محققان به نتایجی مبنی بر وجود مقوله رده بندی در ساختار ذهنی کودکان قبل از مرحله عملیات عینی دست یافته اند. هدف از پژوهش حاضر، تایید این دعوی در ایران بود که کودکان در سنین پیش از دبستان مقوله های رده بندی و واقعه محور را در ساخت شناختی خود دارا هستند و این مقوله ها با افزایش سن با سرعت یکسان و بطور یکنواخت توسعه می یابد. همچنین وجود قابلیت انعطاف پذیری در طبقه بندی های چندگانه در کودکان خردسال از اهداف دیگر این تحقیق بود. در این پژوهش علی مقایسه ای، از 60 دختر و 60 پسر 5، 6 و 7 ساله اراکی به عنوان نمونه تصادفی استفاده گردید. ابزار پژوهش شامل تعداد 48 کارت تصویری، سیاهه ثبت پاسخ های آزمودنی ها، پرسشنامه سنجش نگرش درباره آشنایی با سنخیت خوراکی ها و پرسشنامه سنجش نگرش درباره تشابه اشکال، جزو ابزار پژوهش می باشد. در تجزیه و تحلیل آماری، برای مقایسه عملکرد کودکان هر گروه سنی در دو مقوله از آزمون t وابسته استفاده گردید و برای مقایسه عملکرد کودکان بر حسب سن در هر مقوله از تحلیل واریانس یک طرفه و دو طرفه و در تکلیف طبقه بندی مشترک از تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. نتایج نشان داد که بین عملکرد کودکان 5، 6 و 7 ساله در دو مقوله رده بندی و واقعه محور تفاوت معنادار وجود ندارد. همچنین جهش شناختی از زیر مرحله تفکر شهودی به مرحله عملیات عینی در دو مقوله رده بندی و واقعه محور تایید شد. بنابراین ناپیوستگی رشد، در این دو مقوله ملاحظه گردید. این نتایج موید نظریات پیاژه در باب وجود مراحل شناختی می باشد. در تکلیف طبقه بندی مشترک، اگرچه عملکرد کودکان نشان دهنده وجود قابلیت انعطاف پذیری در طبقه بندی حتی در کودکان 5 و 6 ساله بود، ولی پیوستگی رشد در این نوع طبقه بندی تایید نشد و جهش از زیر مرحله تفکر شهودی به مرحله عملیات عینی ملاحظه گردید.
روح الله باقری مجد سکینه شاهی
آموزش الکترونیکی نوعی استفاده ساخت مند و هدف مند از سیستم الکترونیکی و کامپیوتری برای پشتیبانی از فرایند یادگیری می باشد. با توجه به اینکه هدف آموزش الکترونیکی تحول در ابزار ها و روش ها در جهتی است که هر فرد در هر زمان و هر مکان بتواند با امکانات خودش و در زمانی که خود مشخص می کند مشغول یادگیری شود، طرح چالشهای آموزش الکترونیکی برای هشدار به منظور ایجاد تمرکز بیشتر، انجام پیش بینی لازم، تدارک و سرمایه گذاری مناسب، و تهیه برنامه استراتژیک در سیستم یادگیری اقدامی لازم و برای موفقیت آن ضروری است. هدف پژوهش حاضر بررسی موانع توسعه آموزش الکترونیکی با تأکید بر اهمیت یاددهی و یادگیری در نظام آموزشی دانشگاه شهید چمران اهواز بود. نمونه های این تحقیق از 163 نفر از اعضاء هیأت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز، که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند، تشکیل گردیده است. روش پژوهش در این مطالعه، روش آمیخته با الگوی کیفی، کمی، کیفی بود و با استفاده از مصاحبه و پرسشنامه محقق ساخته به انجام رسید. روایی و پایایی(92/0) ابزار مورد استفاده در این تحقیق بررسی و مناسب گزارش شدند. روش آماری بکار گرفته شده برای این مطالعه، میانگین، انحراف استاندارد، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و تحلیل عاملی بوده است. نتایج نشان داد که عامل مدیریتی با میانگین 07/4 ، عامل تکنولوژی با میانگین 03/4، عامل سازمانی با میانگین 85/3، عامل فردی با میانگین 83/3 و عوامل پداگوژیک (تعلیم و تربیت) با میانگین 44/3 (تفاوت میانگین عوامل پداگوژیک در تحلیل اندازه گیریهای مکرر [ 31/0=eta , 001/0=sig 5=df ,23/14=f] معنی دار می باشد ) به ترتیب بر موانع آموزش الکترونیکی دانشگاه شهید چمران اهواز موثر بوده اند.
شهیده حسینی یداله مهرعلی زاده
هدف این پژوهش، تدوین الگوی بومی شاخص های سرمایه ی فکری و اندازه گیری آنها در دانشگاه شهید چمران اهواز طی برنامه ی چهارم توسعه است که با روش توصیفی از نوع مطالعه ی موردی به انجام رسیده است. سرمایه ی فکری یعنی مواد فکری مانند دانش، اطلاعات، مالکیت فکری و تجربه که استفاده از آن می تواند باعث ایجاد ثروت شود. طی چند دهه ی گذشته بسیاری از سازمان های صنعتی، تجاری و نهادهای پژوهشی به مدیریت و اندازه گیری سرمایه ی فکری در کنار سرمایه های دیگر پرداخته اند و از این راه مزیت های فراوانی را کسب نموده اند. در سال های اخیر، موضوع سرمایه ی فکری در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی مورد توجه قرار گرفته است. هر دانشگاهی با توجه به وضعیت خاص خود، مجموعه ای از شاخص های سرمایه ی فکری را مدون کرده و آنها را مبنای اندازه گیری سرمایه ی فکری خود قرار داده است. به همین جهت، پژوهش حاضر نیز، در چهار مرحله ی زیر اقدام به بومی سازی شاخص های سرمایه ی فکری دانشگاه نموده است: مطالعه ی منابع علمی مرتبط با سرمایه ی فکری در مراکز تحقیقاتی و دانشگاه ها به منظور شناسایی فهرستی اولیه از شاخص ها؛ بهره گیری از نظرات کارشناسان به منظور شناسایی شاخص های متناسب با ساختار دانشگاه؛ انتخاب شاخص های همسو با اهداف دانشگاه؛ شناسایی شاخص های مهم تر با استفاده از پرسشنامه ی نظرخواهی از مسئولان در موقعیت های استراتژیک دانشگاه. در نتیجه تعداد 63 شاخص به عنوان شاخص های نهایی سرمایه ی فکری دانشگاه انتخاب و مورد اندازه گیری قرار گرفتند و نرخ رشد آنها طی برنامه ی چهارم توسعه محاسبه شد. نتایج نشان می دهد که وضعیت رشد 88/71 درصد از کل شاخص های سرمایه ی فکری مطابق با اهداف دانشگاه بوده و 12/28 درصد مطابق با اهداف دانشگاه نبوده است. همچنین یافته ها نشان داد که سرمایه ی ساختاری دانشگاه از وضعیت بهتری نسبت به سرمایه ی انسانی و رابطه ای برخوردار است و این دو مولفه نیازمند برنامه ریزی و مدیریت بیشتر می باشند.
آزاده کردزنگنه سکینه شاهی
این پژوهش در سطح سازمان آب و برق استان خوزستان تحت عنوان بررسی اثربخشی دوره های آموزشی icdl برتوانمندیهای دانشی،مهارتی و نگرشی کارکنان انجام گردید.دراین رابطه از الگوی انتقالی هالتون استفاده به عمل آمد. جامعه آماری این تحقیق کلیه کارکنان و مدیران سازمان آب و برق خوزستان را تشکیل می دهد، که مجموعا 1270 نفر می باشند. روش نمونه گیری این تحقیق تصادفی طبقه ای است ، 220 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند به 200 نفر از آنها پرسشنامه داده شد با 20 نفر نیز مصاحبه انجام گرفت. ابزارهای جمع آوری اطلاعات مصاحبه و پرسشنامه است، که در سه حیطه دانشی، مهارتی و نگرشی توسط پژوهشگر تهیه گردیده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده گردید. بعد از تحلیل نتایج مشخص شد تاثیر دوره های آموزشی icdl برتوانمندیهای دانشی،مهارتی و نگرشی، ضعیف و پایین تر از استاندارد تعیین شده است، که نشاندهنده ضعف در نظام آموزشی سازمان است و راه عملی آن، مهندسی مجدد نظام آموزشی موجود سازمان در چها ر حیطه مدیریت منابع انسانی اعم از نیازسنجی، طراحی و تدوین، اجرا و ارزیابی آموزشی می باشد.
ام البنین صابر سکینه شاهی
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی ارتباطات سازمانی بین مدیران گروه های آموزشی با دانشجویان از دیدگاه دانشجویان دوره ی کارشناسی در دانشگاه شهید چمران اهواز بود. روش پژوهش، روش آمیخته (کمی و کیفی) بود. بدین منظور 240 نفر از دانشجویان سال سوم و چهارم دوره ی کارشناسی از دانشگاه شهید چمران با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند .به 210 نفر از آنها پرسش نامه داده شد و با 30 نفر مصاحبه انجام گرفت. پرسش نامه ی مورد استفاده در این پژوهش، پرسش نامه ی محقق ساخته بود. روایی پرسش نامه با استفاده از روش روایی صوری و پایایی آن از طریق روش آماری آلفای کرونباخ محاسبه گردید که میزان آن 95/0 بود. ارتباطات سازمانی بین مدیران گروهها و دانشجویان از پنج بعد (ساختاری، محتوایی، فردی، نهادی و ارتباطات انسانی) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که ارتباطات سازمانی مدیران گروههای آموزشی و دانشجویان در حد مطلوب و مورد انتظار ( با t-value = 4 (نبوده است. یافته ها نشان داد که ارتباطات انسانی کمترین و عنصر فردی بیشترین میانگین را در بین جنبه ها داراست. یافته های دیگر تفاوت معنی داری را بین دانشجویان گروه علوم انسانی و غیر علوم انسانی در اثربخشی ارتباطات سازمانی بین مدیران گروههای آموزشی و دانشجویان نشان نداد اما بین دانشکده ها تفاوت معنی داری مشاهده شد. یافته ها همچنین نشان داد که بین دانشجویان دختر و پسر تفاوتی وجود ندارد اما بین این دو گروه (دختر و پسر) در زمینه ی جنبه ی ارتباطات انسانی تفاوت معنی داری وجود دارد. یافته های دیگر این پژوهش نشان داد که بین دانشجویان سال سوم و چهارم تفاوتی وجود ندارد و تنها تفاوت این دو گروه در زمینه ی بعد محتوایی بوده است.
بهزاد قاسمی سکینه شاهی
هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه بین میزان کاربست مولفه های سازمان یادگیرنده بر اساس اصول پنج گانه پیتر سنگه(قابلیت شخصی، الگو های ذهنی، آرمان مشترک، یادگیری تیمی و تفکر سیستمی) با کیفیت زندگی کاری اعضای هیات علمی داشگاه شهید چمران اهواز است. روش تحقیق مورد استفاده توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری شامل 512 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز در سال تحصیلی89-1388 بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، در مجموع 200 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل یک پرسشنامه کیفیت زندگی کاری با 24 گویه و یک پرسشنامه سازمان یادگیرنده با 30 گویه بود که ضریب پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرانباخ 88/0 برای پرسشنامه کیفیت زندگی کاری و 86/0 برای پرسشنامه سازمان یادگیرنده بدست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی(فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی(ضریب همبستگی، آزمونt مستقل، تحلیل رگرسیون چند متغیره) صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان داد بین کاربست مولفه های سازمان یادگیرنده با کیفیت زندگی کاری اعضای هیات علمی رابطه معنادار وجود دارد همچنین کیفیت زندگی کاری و میزان کاربست مولفه های سازمان یادگیرنده نیز بالاتر از حد متوسط ارزیابی گردیدند. یافته ها نشان می دهد کیفیت زندگی کاری بیش از هر چیزی متاثر از قابلیت شخصی است و تفکر سیستمی کمترین تاثیر را دارد. کیفیت زندگی کاری در دانشکده کشاورزی و در بین اعضای هیات علمی با سابقه زیر 5 سال بیشتر از بقیه و میزان کاربست مولفه های سازمان یادگیرنده در دانشکده کشاورزی و علوم انسانی بیشتر ارزیابی گردید .
راضیه ایزدی لای بیدی یداله مهرعلیزاده
این پژوهش با هدف تحلیل نظام پیشنهادها بر اساس مدل سوات در آموزش و پرورش شهر باغ بهادران انجام گردیده است.روش مورد استفاده در این تحقیق روش ترکیبی بر پایه ی انجام مصاحبه،تحلیل اسناد و مدارک و اجرای پرسش نامه می باشد. پرسش نامه بین 171 نفر از دبیران دبیرستان ها و7 نفر از مدیران توزیع گردید. مصاحبه نیز با کلیه ی اعضای شورای پذیرش و بررسی پیشنهادها،رئیس و معاونان آموزش و پرورش،7نفر از مدیران و 9 نفر از دبیران دبیرستان هاانجام گرفت. نتایج آزمون فرضیات حاکی از این است که 1- نظام پیشنهادها در آموزش و پرورش شهر باغ بهادران به طور مطلوب استقرار نیافته است 2- عملکرد نظام پیشنهادها در آموزش و پرورش شهر باغ بهادران مطلوب نبوده است. هم چنین نتایج آزمون فرضیه سوم تحقیق حاکی از آن است که در نظام پیشنهادهای آموزش و پرورش شهر باغ بهادران، در ارزیابی محیط بیرونی فرصت ها بر تهدیدها غلبه داشته و در ارزیابی محیط درونی ضعف ها بر قوت ها غلبه دارند. در آخر نیز استراتژی ها و راهکارهایی برای کاهش ضعف های نظام پیشنهادهای آموزش و پرورش شهر باغ بهادران ارائه شده است.
آرزو حاتمی باب اناری سکینه شاهی
هدف از پژوهش حاضر، بررسی روابط بین سبک های رهبری (تبادلی و تحول آفرین) و تصمیم گیری (آمرانه و مشارکتی) مدیران و ادراک کارکنان از عدالت رویه ای در سازمان کل آموزش و پرورش استان فارس و نواحی چهارگانه شهر شیراز بود. روش پژوهش؛ روش توصیفی، از نوع همبستگی بود. بدین منظور 250 نفر از کارکنان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند و برای اطمینان از نتایج با30 نفر از کارکنان مصاحبه انجام گرفت. پرسش نامه های مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه های سبک رهبری تبادلی و تحول آفرین، سبک تصمیم گیری آمرانه و مشارکتی و ادراک از عدالت رویه ای بود. پایایی این پرسش نامه ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ، برای سبک رهبری تبادلی 63/0، سبک رهبری تحول آفرین 68/0، سبک تصمیم گیری آمرانه 88/0، سبک تصمیم گیری مشارکتی 90/0، عدالت رویه ای 85/0 به دست آمد. با استفاده از روش آماری همبستگی، داده های جمع آوری شده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و نتایج نشان داد که: بین سبک رهبری تبادلی با سبک تصمیم گیری آمرانه ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد. بین سبک رهبری تبادلی با سبک تصمیم گیری مشارکتی ارتباط منفی اما غیرمعنی داری وجود دارد. بین سبک رهبری تحول آفرین با سبک تصمیم گیری آمرانه ارتباط منفی و معنی داری وجود دارد. بین سبک رهبری تحول آفرین با سبک تصمیم گیری مشارکتی ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد. بین سبک رهبری تبادلی با ادراک از عدالت رویه ای ارتباط مثبت اما غیر معنی داری وجود دارد. بین سبک رهبری تحول آفرین با ادراک از عدالت رویه ای ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد. بین سبک تصمیم گیری آمرانه با ادراک از عدالت رویه ای ارتباط منفی و معنی داری وجود دارد. بین سبک تصمیم گیری مشارکتی با ادراک از عدالت رویه ای ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد.
معصومه شهبازی فرد عبداله پارسا
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی برخی عوامل پیش بینی کننده اعتماد (حمایت سازمانی ادراک شده، عدالت رویه ای، سبک رهبری تحول آفرین و عوامل فردی) در روابط بین مدیران و دبیران مدارس متوسطه دخترانه البرز و نواحی 1 و 2 شهر قزوین و رابطه آنها با تعهد سازمانی بود. روش پژوهش؛ روش توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه مدیران و دبیران دبیرستان-های دولتی شهرهای قزوین و البرز در سال تحصیلی 89-1388 بود که در نواحی یک و دو قزوین و شهر البرز به خدمت اشتغال داشتند. گروه نمونه شامل 35 نفر از مدیران مدارس متوسطه در نواحی یک و دو قزوین و شهر البرز بود که به روش تمام شمار انتخاب شدند. همچنین تعداد 245 نفر دبیر از این نواحی به نسبت مساوی به صورت تصادفی طبقه ای به عنوان گروه نمونه انتخاب گردید. روش نمونه گیری این تحقیق در بین مدیران بصورت تمام شمار و در بین دبیران به صورت تصادفی طبقه ای بود. برای جمع آوری اطلاعات در این تحقیق، از پنج ابزار پرسشنامه سبک رهبری تحول آفرین، پرسشنامه تعهد سازمانی، عدالت رویه ای، حمایت سازمانی ادراک شده و پرسشنامه اعتماد استفاده شد. روایی و پایایی ابزارها با استفاده از روش آلفای کرونباخ، برای سبک رهبری تحول آفرین 93/0، تعهد سازمانی 68/0، عدالت رویه ای 88/0، حمایت سازمانی ادراک شده 75/0، اعتماد 94/0 بدست آمد. داده های حاصل از پرسشنامه ها با استفاده از شاخصه های آماری میانگین، انحراف معیار، ضریب همبستگی پیرسون، ضریب رگرسیون چندگانه گام به گام، تحلیل واریانس یک راهه و t-test گروههای مستقل و آزمون تعقیبی شفه، با کمک نرم افزار آماری spss تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که: بین همه متغیرها با اعتماد و تعهد سازمانی رابطه معنی دار و مثبتی وجود دارد و سبک رهبری تحول آفرین، عدالت رویه ای، حمایت سازمانی ادراک شده، تحصیلات، پیش بینی کننده های اعتماد در روابط بین مجموع نمونه آماری بودند و حمایت سازمانی ادراک شده و عدالت رویه ای با تعهد سازمانی رابطه چندگانه مثبت و معنی داری داشتند.
مهری پایدار یدالله مهرعلی زاده
این تحقیق با هدف بررسی عوامل حمایت کننده نوآوری از دیدگاه مدیران و دبیران مدارس متوسطه دولتی ناحیه یک شهر اهواز و تحلیل آن بر اساس برنامه چهارم توسعه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی(1384-1388) انجام گرفت. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی بود که دادها با بهره گیری از روشهای کمی (پرسشنامه) و کیفی (مصاحبه و بررسی اسناد و مدارک) جمع آوری گردید. جامعه ی آماری شامل مدیران و دبیران مدارس متوسطه دخترانه دولتی ناحیه یک بوده است. روش نمونه گیری، تصادفی ساده بود و 102 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید که شامل 92 پرسشنامه و 10 مصاحبه بوده است. نتایج تحقیق نشان داد که: تغییرات و نوآوریها در آموزش و پرورش شهر اهواز در مقطع متوسطه در مدارس دخترانه دولتی ناحیه 1 طی برنامه چهارم توسعه اندک بوده است، مهمترین این تغییرات ثبت نام اینترنتی دانش آموزان برای اولین بار در سال 89 بوده است. مدیران مدارس در مقطع متوسطه اختیار کافی برای انجام تغییرات طی برنامه چهارم توسعه را نداشته اند. عوامل محیطی، سازمانی و فردی در این دوره بستر لازم را برای نوآوری در مدارس دخترانه، فراهم نکرده اند.
زهرا ایرانپورمبارکه سکینه شاهی
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی عوامل موثر برعدم موفقیت دانش آموزان شهر اهواز درکنکور سراسری سال های 87 و88 بود. روش پژوهش، روش آمیخته (کمی و کیفی) بود. جامعه آماری این تحقیق شامل دانش آموزان موفق و دانش آموزان ناموفق در کنکور سراسری بود. گروه نمونه شامل 150 نفر از دانش آموزان (ناموفق) که شامل 3 گروه بودند و به صورت در دسترس انتخاب شدند. 50 نفر از آن ها در کلاس های آمادگی برای کنکور شرکت می کردند، 50 نفر در کتابخانه درس می خواندند و یا اینکه در خانه مطالعه می کردند و به صورت زنجیره ای و از طریق دوستانشان به آن ها دسترسی پیدا شد. 50نفر هم شاغلین و سربازانی بودند که در بازار مشغول کار بودند و یا زمان سربازی آن ها رسیده بود و پشت کنکور مانده بودند ولی مایل به ادامه تحصیل و شرکت در کنکور بودند. این بخش از نمونه ی مورد نظر نیز به صورت در دسترس انتخاب شدند. نمونه ی دانشجویان (دانش آموزان موفق) مورد نظر پژوهش، 150 نفر از دانشجویان اهوازی ورودی سال 87 و 88 از رشته های علوم انسانی، تجربی و ریاضی بودند که پشت کنکور نمانده و به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. همچنین برای جمع آوری داده های مربوط به بخش کیفی، 20 مصاحبه با دانشجویان اهوازی (دانش آموزان موفق) و20 مصاحبه هم با دانش آموزان پشت کنکوری انجام گرفت. برای جمع آوری اطلاعات در این تحقیق، از پرسشنامه ی انگیزه ی پیشرفت تحصیلی، پرسشنامه ی رویکردهای مطالعه و یادگیری (lpq)، پرسشنامه ی ادراک از دوره ی تحصیلی (ceq) و هم چنین پرسشنامه ی محقق ساخته برای سنجش خرده مقیاس های (تعامل معلم و دانش آموز، تجهیزات و امکانات مدرسه، برنامه ریزی، فضای روانی خانواده و رویکرد تدریس معلمان) استفاده شد. روایی پرسش نامه با استفاده از روش روایی صوری و پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ، برای کلیه ی خرده مقیاس ها با مقدار 96/0 مطلوب و مناسب به دست آمد. داده های حاصل از پرسشنامه ها با استفاده از شاخصه های آماری میانگین، انحراف معیار، تحلیل واریانس چند راهه، تحلیل واریانس یک راهه و t- test گروههای مستقل و آزمون تعقیبی شفه، تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که: در همه ی عوامل فردی، آموزشی و فضای روانی خانواده بین دانش آموزان موفق و دانش آموزان ناموفق تفاوت معنادار وجود دارد. هم چنین نتایج نشان داد که بجز سطح سواد مادر تفاوت معناداری بین سطح سواد پدر، اشتغال والدین و تعداد اعضای خانواده در بین دو گروه دانش آموزان موفق و ناموفق یافت نشد
معصومه کاظمی یداله مهرعلی زاده
هدف اصلی از پژوهش حاضر، بررسی تطبیقی وضعیت علمی و آموزشی و راهبردهای مطالعه و یادگیری دانشجویان کارشناسی ارشد رشته های مرتبط و غیر مرتبط می باشد. در این پژوهش توصیفی-پیمایشی از روش آمیخته ( کمّی و کیفی ) استفاده شد. بدین منظور تعداد دانشجویان کارشناسی ارشد رشته های غیرمرتبط مشغول به تحصیل در رشته های علوم انسانی تعیین شد ( سرشماری از نمونه ) و معادل آن ها دانشجویانی از رشته های مرتبط به صورت تصادفی برای انجام مقایسه انتخاب شدند. به تمامی آن ها پرسشنامه داده شد. برای انجام مصاحبه تعداد 10 رشته از بین رشته های علوم انسانی در مقطع کارشناسی ارشد و نیز مدرسانی از هر رشته به همراه 2 دانشجو ( مرتبط و غیر مرتبط ) با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. پرسشنامه ی مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه ی spq بود که پایایی کل آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ محاسبه گردید که میزان آن61/0 بود. همچنین اطلاعات مربوط به معدل لیسانس و ترم اول فوق لیسانس دانشجویان از پرونده ی آن ها در اداره ی کل آموزش جمع آوری شد. داده های حاصل از پرسشنامه در دو سطح توصیفی و استنباطی و با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. همچنین کلیه ی مصاحبه ها ضبط و پیاده شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها ی حاصل از پرسشنامه حاکی از آن بود که هر چند میان وضعیت علمی و آموزشی این دو گروه از دانشجویان در مقطع کارشناسی تفاوت معناداری وجود دارد، اما این تفاوت در دوران کارشناسی ارشد معنادار نمی باشد، در حالی که مصاحبه با اساتید نتیجه ی دیگری را نشان می دهد. همچنین تفاوتی میان راهبردهای یادگیری این دو گروه از دانشجویان وجود ندارد. با تجزیه و تحلیل مصاحبه ها دلایل مختلفی برای تغییر رشته ی دانشجویان در مقطع کارشناسی ارشد و نیز عوامل قبولی در این آزمون به دست آمد.
محمدعلی قلندری سکینه شاهی
هدف این پژوهش بررسی وضعیت شاخص های دانشگاه کارآفرین در دانشگاه شهید چمران اهواز بود. مطالعه فوق به روش آمیخته (کیفی-کمی) انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز در سال تحصیلی 1389-1388 در بخش کمی و همچنین متخصصان و مدیران در بخش مصاحبه و اسناد را شامل می شد. نمونه گیری در بخش کمی با توجه به دانشکده ها به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ایی متناسب با حجم جامعه صورت گرفت وتعداد نمونه مشتمل بر226نفر بود. در بخش کیفی 15 نفر برای مصاحبه به صورت نمونه گیری موارد مطلوب انتخاب شدند و دربخش اسناد،کلیه اسناد در دسترس مرتبط با شاخص های دانشگاه کارآفرین موجود در دانشگاه انتخاب شدند . در این پژوهش از پرسشنامه ترکیبی محقق ساخته (شامل116 سوال با طیف درجه بندی لیکرت) استفاده شده. روایی محتوایی پرسشنامه توسط تعدادی از صاحبنظران و استادان دانشگاه تأیید شد. همچنین پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ 95/0 بدست آمد. مصاحبه از نوع نیمه ساختمند بود که سوالات آن بر اساس سوالات پژوهش طراحی شده بود. اطلاعات حاصل از مصاحبه و اسناد و مدارک به صورت تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفت.عمده ترین یافته های پژوهش به تفکیک اهداف مورد بررسی عبارتند از: اجرای طرح کاراد در دانشگاه، حمایت از طرح های پیش رشد،تصویب ماده 45 قانون چهارم توسعه در جهت حمایت از مالکیت فکری،پرورش فرهنگ کارآفرینی توسط دفتر کارآفرینی دانشگاه، حمایت از طرح های پژوهشی کارآفرینی توسط واحد کارآفرینی و ارتباط با صنعت،دسترسی اعضای هیأ ت علمی به صنایع مادر، تأکید بر استقلال هیأت امنا درماده49 برنامه چهارم توسعه، تأسیس پارک فناوری جهت بهبود شبکه ارتباطی دانشگاه،افتتاح دفتر ارتباط با صنعت در دانشگاه، اجرای اصل 44 قانون اساسی جهت بهبود سرمایه گذاری، حمایت فصل سوم قانون چهارم توسعه از رقابت پذیری اقتصادی به عنوان نقاط قوت و فرصت دانشگاه شناخته شد .اما نبود نیازسنجی و برنامه ریزی در دانشگاه بر اساس نیاز صنعت و جامعه، نبود گرنت و امتیاز برای کارآفرینی اعضای هیأت علمی، عدم اجرای قوانین مالکیت فکری از جمله قوانین بین المللی و کپی رایت در دانشگاه و کشور، پایین بودن فرهنگ ریسک در بین دانشگاهیان، اختصاص کم بودجه به بخش پژوهش در دانشگاه، حجم بالای فعالیت های آموزشی اعضای هیأت علمی و نبود انگیزه در بین آنان، عدم ثبات مدیریت ها و تعویض مکرر آنهاهمچنین عدم استقلال آنها،وجود جو بی اعتمادی بین دانشگاه و صنعت،حجم پایین اختراعات و طرح های پژوهشی دانشگاهیان، عدم استقلال واحد ارتباط با صنعت، رقابت نابرابر بین شرکت ها و سرمایه گذارن خصوصی و دولتی، بافت فرسود صنعت و وارداتی بودن آن به عنوان ضعف ها و تهدیدها درکارآفرینی دانشگاه شهیدچمران اهواز می باشد.همچنین نتایج حاصل از tتک گروهی نشان داد، مولفه های سیستم دانشگاه، شبکه، کیفیت فناوری، دفتر ارتباط با صنعت پایین تراز سطح مطلوب بودند.اما مولفه های گرایش به کارآفرینی وشخصیت کارآفرینانه اعضای هیأت علمی در سطح مطلوبی بودند.
مرجان عربانی سکینه شاهی
چکیده: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ارتباطات سازمانی و مدیریت تعارض میان کارکنان ستادی ادره کل آموزش و پرورش استان لرستان و نواحی دو گانه شهر خرم آباد می باشد. روش تحقیق این پژوهش، روش توصیفی (کمی) از نوع همبستگی؛ و جامعه آماری، شامل کلیه کارکنان ستادی اداره کل آموزش و پرورش استان لرستان و نواحی دو گانه شهر خرم آباد است. از این جامعه آماری نمونه ای به تعداد 191 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسشنامه ارتباطات سازمانی(نظری، 1384) و مدیریت تعارض (پوتنام و ویلسون، نقل در مقیمی ، 1385) استفاده شد. پایایی پرسشنامه ارتباطات و مدیریت تعارض از طریق روش آماری آلفای کرونباخ به ترتیب معادل 91/. و 75/. محاسبه گردید. ارتباطات سازمانی با سه مولفه (ساختار، فرایند و مهارت انسانی) و مدیریت تعارض با سه رویکرد (کنترل، عدم مقابله و راه حل گرایی) مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین ارتباطات سازمانی و مدیریت تعارض رابطه معنی داری وجود دارد. ابعاد ارتباطات سازمانی (ساختار، مهارت فرایندی و مهارت انسانی) می توانند پیش بینی کننده هر یک از رویکرد های مدیریت تعارض باشند. از بین سه بعد ارتباطات سازمانی، ساختار با ضریب واریانس 91 بیشترین درصد را در پیش بینی رویکرد راه حل گرایی مدیریت تعارض داشت.
علی قنبری سکینه شاهی
چکیده پایان نامه نام خانوادگی: قنبری نام:علی شماره دانشجویی:8722113 عنوان پایان نامه:ارزیابی برنامه "ارزشیابی کیفی _ توصیفی" در پایه سوم ابتدایی مدارس عادی شهر قم بر اساس الگوی سیپ درسال 90-1389 استادراهنما: دکتر سکینه شاهی استاد مشاور: دکتر محمد حسنی درجه تحصیلی: کارشناسی ارشد رشته: علوم تربیتی گرایش: تحقیقات آموزشی دانشگاه: شهید چمران اهواز دانشکده: علوم تربیتی و روانشناسی گروه: علوم تربیتی تاریخ فارغ التحصیلی:15/4/1390 تعداد صفحه: کلید واژه ها: ارزیابی، الگوی سیپ، ، برنامه ارزشیابی کیفی – توصیفی، پایه سوم مدارس ابتدایی پژوهش حاضر با هدف ارزیابی برنامه "ارزشیابی کیفی _ توصیفی" در پایه سوم ابتدایی مدارس عادی شهر قم بر اساس الگوی سیپ (cipp) درسال 90-1389اجرا شده است. جامعه آماری مورد مطالعه این پژوهش شامل سه زیرجامعه مدیران(50 نفر)، آموزگاران(101 نفر) و والدین(107 نفر) می باشد. که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش، روش آمیخته (کیفی – کمی) بود و سوالات پژوهشی تحقیق شامل بررسی کیفیت چهار عامل زمینه، درونداد، فرایند و برونداد برنامه ارزشیابی کیفی – توصیفی پایه سوم ابتدایی شهر قم بود و نیز بررسی موانع و مشکلات اجرایی این برنامه و بررسی راهکارهای عملی برای رفع مشکلات و موانع از سوالات دیگر پژوهش بود. ابزار تحقیق برای گردآوری داده ها، سه پرسشنامه (آموزگاران، مدیران و. والدین) بود و نتایج ذیل به دست آمد. . به طور کلی عوامل زمینه ای برنامه ارزشیابی کیفی- توصیفی از دیدگاه والدین و آموزگاران، کمتر از حد مطلوب و از دیدگاه مدیران در حد مطلوب ارزیابی شد. در عوامل دروندادی از دیدگاه مدیران و والدین در حد مطلوب ارزیابی شد و از دیدگاه آموزگاران کم تر از حد مطلوب ارزیابی شد. عوامل فرایندی اجرای برنامه ارزشیابی کیفی- توصیفی از دیدگاه آموزگاران و والدین در حد «کمتر از مطلوب»ارزیابی شد و از دیدگاه مدیران در حد مطلوب ارزیابی شد. عوامل بروندادی از دیدگاه آموزگاران، مدیران و والدین در حد مطلوب ارزیابی شد و تنها عامل «نظم و انضباط» در حد «نامطلوب» ارزیابی شد. در نهایت با توجه به یافته های پژوهش، بیشترین مشکلات برنامه ارزشیابی کیفی - توصیفی در بخش عوامل دروندادی شناسایی شد و نیزراهکارها و پیشنهاداتی برای بهبود وضعیت موجود برنامه ارزشیابی کیفی توصیفی در سطح هر یک از عوامل مرتبط با بخش های زمینه ای، دروندادی، فرایندی و بروندادی پرداخته شد.
داوود بحرینی منفرد سکینه شاهی
هدف این پژوهش عبارت است از مقایسه ی پیشرفت تحصیلی درس ریاضی دانش آموزان پسر کم توان ذهنی مقطع متوسطه ی حرفه ای در شهر برازجان است که با استفاده از نرم افزار، آموزش می بینند با دانش آموزانی که به روش سنتی آموزش می بینند. روش انجام پژوهش روش تحقیق شبه تجربی است. جامعه آماری این تحقیق را کلیه دانش-آموزان پسر کم توان ذهنی دوره متوسطه ی حرفه ای شهر برازجان (24 نفر) در سال تحصیلی 90-1389 تشکیل می دهد که به دلیل تعداد محدود، همه آنها به شیوه تمام شماری، اعضای نمونه آماری پژوهش اند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر) و گروه کنترل (12 نفر) قرار گرفتند. در این پژوهش یک نرم افزار آموزشی محقق ساخته برای آموزش درس ریاضی به دانش آموزان کم توان ذهنی گروه آزمایش مورد استفاده قرار گرفت که شامل آموزش چهار مبحث اصلی ریاضی یعنی عدد نویسی، ساعت، تقویم و پول است. روایی محتوایی و صوری ابزار آموزشی به تأیید چند معلم مجرب ریاضی رسید. برای مقایسه نمرات دو گروه، آزمون محقق ساخته پیشرفت تحصیلی درس ریاضی تهیه شد و مورد استفاده قرار گرفت. روایی این آزمون از طریق ضریب توافق دو معلم ریاضی 90/0 و پایایی آن به روش آلفای کرونباخ در اجرای اصلی 83/0 محاسبه و در مجموع مطلوب و معنی دار ارزیابی گردید. نتایج نشان داد که پس از اعمال متغیر مستقل، یعنی آموزش به کمک نرم افزار آموزشی در گروه آزمایش، میانگین نمرات پس آزمون دانش آموزان کم توان ذهنی در گروه آزمایش (37/16)، افزایش چشمگیری داشته و تفاوت میانگین نمرات آنان در مقایسه با گروه کنترل (75/13) در سطح 05/0 معنی دار است. بنابراین می-توان گفت که نرم افزار آموزشی در یادگیری مباحث چهارگانه ریاضی در دانش آموزان کم توان ذهنی تأثیر مثبت داشته است.
هیوا کریمی پور سکینه شاهی
این تحقیق به منظور بررسی « عملکرد گروه های آموزشی » مقطع متوسط? شاخ? نظری شهرستان بانه از دیدگاه مدیران و دبیران و تأثیر آن بر فرایند تدریس و آموزش در سال تحصیلی 90 – 89 اجرا گردیده است. روش انجام این تحقیق از نوع توصیفی – پیمایشی است. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته با مقیاس 5 درجه ای لیکرت و با تعداد 68 سوال استفاده شد. همچنین با روش آلفای کرانباخ 95/. پایایی آن محاسبه گردید. تعیین روایی پرسشنامه نیز با استفاده از نظرات کارشناسان و اساتید محترم راهنما و مشاور و یک سوال کلی ( اعتباریابی همزمان ) محاسبه گردید. جامع? آماری پژوهش شامل کلی? دبیران و مدیران شاغل در ادار? آموزش و پرورش شهرستان بانه بود که به دلیل کوچک بودن جامع? آماری از روش سرشماری در این تحقیق استفاده شد و کلی? افراد شامل 13 مدیر و 142 دبیر وارد تحقیق شدند و پرسشنامه بین آنها توزیع شد. جهت تجزیه و تحلیل داده های پرسشنامه از آمارهای توصیفی شامل میانگین، انحراف معیار، جدول فراوانی، نمودار درصد و آمار استنباطی شامل آزمون خی دو جهت موثر بودن سوالات تحقیق در جامعه و آزمون t مستقل برای تفاوت بین دو گروه مدیران و دبیران استفاده شد که به وسیله نرم افزار کامپیوتری spss انجام و سطح معنا داری برای کل سوالات p<0/05در نظر گرفته شد. نتایج بدست آمده از تحقیق نشان داد که نظرات دو گروه مدیران و دبیران در مقوله افزایش اطلاعات علمی وتخصصی دبیران مشابه و یکسان بوده است. و هردو گروه بیان داشته اند که گروه های آموزشی در افزایش اطلاعات علمی و تخصصی دبیران عملکرد مطلوب وموثری داشته اند. اما در پنج مقوله دیگر یعنی بهبود روش های تدریس، نحو? استفاده از وسایل آموزشی و کمک آموزشی توسط دبیران، اصلاح و بهبود روشهای ارزشیابی از آموخته های دانش آموزان، نقد و بررسی محتوای آموزشی و بهبود روش های نظارت و راهنمایی آموزشی، دبیران و مدیران نظرات مشابهی نداشته اند . به این صورت که مدیران عملکرد گروه های آموزشی در مقوله های بهبود روش های تدریس، نحو? استفاده از وسایل آموزشی وکمک آموزشی توسط دبیران، اصلاح و بهبود روشهای ارزشیابی از آموخته های دانش آموزان ، نقد و بررسی محتوای آموزشی و بهبود روش های نظارت و راهنمایی آموزشی را نامطلوب و غیر موثر ارزیابی کرده اند .اما دبیران در این مقوله ها نظراتی مخالف با مدیران داشته اند و از نظر آنان عملکرد گروه های آموزشی در پنج مقوله نامبرده موثر بوده است و گروه های آموزشی از عهده وظایف خود برآمده اند. و به بهبود و افزایش کیفیت نظام آموزشی کمک کرده اند.
زهرا حاجی نژاد سکینه شاهی
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر بر عملکرد ریاضیات دانش آموزان پایه سوم راهنمایی در تیمز 2007 است. تیمز نخستین مطالعه انجام شده از یک مجموعه مطالعه است که با هدف بررسی روند تغییرات آموزشی در مقیاس جهانی توسط انجمن بین المللی ارزشیابی از پیشرفت تحصیلی تدوین شده و به اجرا در می آید. روش تحلیل چند سطحی به منظور شناسایی متغیرهای پیش بینی کننده عملکرد ریاضیات در نمونه دانش آموزان ایرانی مورد استفاده قرار گرفته است. نمونه مورد مطالعه شامل 3981 دانش آموز، 208 معلم و 208 مدرسه است. در مطالعه حاضر داده های جمع آوری شده توسط مرکز ملی تیمز و پرلز مورد استفاده قرار گرفت. ابزار جمع آوری داده ها در تمیز 2007 شامل پرسشنامه دانش آموز، پرسشنامه معلم و پرسشنامه مدرسه است. روایی و اعتبار آزمون از سوی انجمن بین المللی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی (iea) مورد تأیید قرار گرفته است. داده ها در دو سطح دانش آموز و مدرسه مورد تحلیل قرار گرفت. در سطح دانش آموز متغیرهای خودپنداره ریاضیات، نگرش به ریاضیات و عملکرد ریاضیات به عنوان متغیر پیامد؛ و متغیرهای میزان مشکلات انضباطی در مدارس، کیفیت ویژگی های فیزیکی مدارس، کیفیت مواد کمک آموزشی مدارس و تجربه تدریس معلمان ریاضی در سطح مدرسه مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد در سطح دانش آموز متغیرهای خودپنداره ریاضیات و نگرش به ریاضیات، عملکرد ریاضیات را به نحو معناداری تحت تأثیر قرار می دهند؛ و در سطح مدرسه نیز متغیرهای کیفیت ویژگی های فیزیکی مدرسه، کیفیت مواد کمک آموزشی ریاضیات و تجربه تدریس معلمان اثر معناداری بر عملکرد ریاضیات دانش آموزان ایرانی در تیمز دارند. از بین عوامل مورد بررسی متغیر میزان مشکلات انضباطی مدرسه فاقد اثر معنادار بر عملکرد ریاضیات دانش آموزان در تیمز است.
مریم دهدشتی یداله مهرعلیزاده
این پژوهش در سطح مدارس راهنمایی شهر بهبهان تحت عنوان بررسی راههای اثربخشی مدیریت تعارض از دیدگاه معلمان مدارس راهنمایی انجام گرفت. اطلاعات با بهره گیری از روش های کمی(پرسشنامه) و کیفی(مصاحبه) جمع آوری گردید. جامعه آماری شامل کلیه معلمان مدارس راهنمایی شهر بهبهان بوده است که مجموعا 350 نفر می باشند. روش نمونه گیری، تصادفی طبقه ای بود و 135 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید که شامل 120 پرسشنامه و 15 مصاحبه بوده است. بعد از تحلیل نتایج مشخص شد که در مجموع مدیریت تعارض در این شهر به صورت اثربخش بوده است و از دیدگاه این معلمان اختلافات ساختاری اندک، شرایط شغلی مطلوب، استفاده از مدیریت مشارکتی بالا، توجه به تفاوت های فردی زیاد، اختلال های ارتباطی اندک و رسمی سازی پایین بستر لازم را برای اثربخشی مدیریت تعارض فراهم کرده است.
یوسف زارعی سکینه شاهی
چکیده ی پژوهش هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی آموزش واحد درسی "پرورش خلاقیت در کودکان" بر افزایش خلاقیت ونوآوری در هنرجویان سوم کودکیاری شهر اهواز بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل 30 نفر ازهنرجویان کودکیاری هنرستان های اهواز به روش سرشماری و روش پژوهش، علی- مقایسه ای بود.گروه آموزش دیده، 15 نفر از هنرجویان سوم کودکیاری بودند که در طول سال تحصیلی واحد درسی مذکور را گذراندند با 15 نفر از هنرجویان دوم کودکیاری به عنوان گروه گواه (آموزش ندیده)، با استفاده از پس آزمون، مقایسه بعمل امد. نتایج آزمونt مستقل از دوگروه نشان داد که هنرجویان سوم کودکیاری که آموزش واحد درسی راگذرانده بودند نسبت به گروه گواه در خلاقیت و عناصرآن یعنی سیالی، بسط و ابتکار برتری داشتند. همچنین به تبعیت از افزایش خلاقیت، در نوآوری و عناصرآن یعنی دانستن و آفرینش نیز عملکرد بهتری از گروه گواه نشان دادند. همچنین رابطه معناداری بین خلاقیت و هوش و نیز با پیشرفت تحصیلی (معدل) بدست نیامد. بر اساس نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره، از بین متغیرهای پیش بین فقط پایه ی تحصیلی، پیش بینی کننده ی بهتری برای متغیرهای ملاک یعنی خلاقیت و نوآوری بود.
رضوان عسکری کرچگانی عبداله پارسا
این پژوهش با هدف مقایسه معلمان موفق (معلمان شرکت کننده در جشنواره الگوهای برتر تدریس) و معلمان عادی از لحاظ گرایش به تغییر و استعداد کارآفرینی در مقطع ابتدایی نواحی پنج گانه شهر اصفهان صورت گرفت. از میان معلمان نواحی پنج گانه مقطع ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1390-1389 دو گروه از نمونه آماری در تحقیق مشارکت داشتند. گروه اول از معلمان عادی به شیوه انتخاب تصادفی و گروه دوم از معلمان موفق (شرکت کننده در جشنواره الگوهای برتر تدریس) به شیوه تمام شماری انتخاب شدند. از دو پرسشنامه گرایش به تغییر (میچ مک کریمون، 1994) و پرسشنامه سنجش ویژگی های شخصیتی کارآفرینان ایرانی (کردنائیج و همکاران، 1386) برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. ضریب پایایی پرسشنامه گرایش به تغییر (74/0=?) و ضریب پایایی پرسشنامه استعداد کارآفرینی (53/0=?) می باشد. نتایج نشان داد گرایش به تغییر و استعداد کارآفرینی با یکدیگر رابطه معنادار دارند و بین گرایش به تغییر با مولفه های ریسک پذیری، سلاست فکری ، رویاپردازی و چالش طلبی رابطه معنادار وجود دارد. بین دو گروه معلمان موفق (معلمان شرکت کننده در جشنواره الگوهای برتر تدریس) و معلمان عادی در گرایش به تغییر تفاوت معناداری وجود ندارد. بین این دو گروه از معلمان در بهره مندی از استعداد کارآفرینی نیز تفاوت معنادار وجود دارد. معلمان دارای مدارک تحصیلی مختلف در گرایش به تغییر و همچنین در بهره مندی از استعداد کارآفرینی تفاوت معناداری نداشتند.
فروغ بیگدلی یداله مهرعلیزاده
هدف از انجام پژوهش حاضر، ارائه الگویی برای مستندسازی تجارب مدیران مدارس دولتی و خاص راهنمایی شهرستان آبادان با رویکرد مدیریت دانش بود. روش پژوهش روش تلفیقی یا همان mix method با ترکیبی از روش پیمایشی و مصاحبه کیفی بود. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه مدیران و معلمان سازمان آموزش و پرورش در مدارس دولتی و غیردولتی در مقطع راهنمایی شهرستان آبادان بود. تعداد 222 نفر از معلمان و مدیران این مقطع به صورت تصادفی به عنوان گروه نمونه انتخاب گردیدند. برای جمع آوری اطلاعات در این تحقیق از دو پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که در پرسشنامه اول کل نمونه آماری تحت پوشش قرار گرفتند و پاسخگوی سوالات بودند و 6 مولفه اصلی در این پژوهش یعنی دانش آموزان – معلمان – اداره مدرسه – ارتباط با والدین – ارتباط با جامعه – برنامه ریزی درسی و آموزشی به همراه زیرمولفه های آنها مورد سنجش قرار گرفتند و در پرسشنامه دوم که جنبه کیفی پژوهش را در برداشت از 6 مدیر خواسته شد که به ثبت تجارب مدیریتی خود در 6 حیطه متفاوت با توجه به بالاترین میانگین زیر مولفه ها در هر قسمت از 6 متغیر اصلی بپردازند. روایی و پایایی پرسشنامه اول با استفاده از روش آلفای کرونباخ، برای دانش آموزان 85/0، معلمان 80/0، برنامه ریزی درسی آموزشی 79/0، اداره مدرسه 63/0 ارتباط با والدین 54/0، ارتباط با جامعه 86/0 بدست آمد. داده های حاصل از پرسشنامه اول با استفاده از شاخصهای آماری میانگین، انحراف معیار، تی تست گروههای مستقل با کمک نرم افزار spss تجزیه و تحلیل گردید. نتایج حاصل از پرسشنامه نوع اول نشان داد که معلمان و دبیران زیرمولفه های زیر را به ترتیب در اولویت کاری مدیران مدارس برای مستندسازی تجارب قرار دادند: معلمان – اداره مدرسه – دانش آموزان – ارتباط با والدین – برنامه ریزی درسی آموزشی – ارتباط با جامعه و در بخش کیفی پژوهش یعنی پرسشنامه دوم از مدیران خواسته شد که با توجه به سابقه خود در خصوص محورهای داده شده به ثبت تجارب خود بپردازند و در نهایت با توجه به پرسشنامه نوع اول ارائه الگویی در خصوص چگونگی مستند نمودن تجارب و ابزار انجام این امر و چگونگی راه زهای ایجاد انگیزه و قدردانی از مدیران تلاشگر در خصوص این امر با توجه به مشکلات و موانع کلی و بومی پرداخته شد.
سکینه ظریف سکینه شاهی
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی ارتباطات سازمانی کارکنان آموزش و دانشجویان از دیدگاه دانشجویان دوره ی کارشناسی دانشگاه شهید چمران است که به صورت پیمایشی انجام شده است. در این پژوهش، اثربخشی ارتباطات سازمانی با توجه به چهار مولفه ی عنصر نهادی، فرهنگ، ارتباطات میان فردی و رویکرد ارتباطی مورد ارزیابی قرار گرفته است. روش تحقیق استفاده شده در این پژوهش، روش ترکیبی (کمی و کیفی) بود. جامعه ی آماری این پژوهش، دانشجویان سال سوم و چهارم دوره ی کارشناسی است که در سال 89-90 در دانشگاه شهید چمران مشغول به تحصیل هستند. روش نمونه گیری استفاده شده در این پژوهش، تصادفی طبقه ای بوده است که 240 نفر از دانشجویان به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. از 210 نفر آنان درخواست شد به پرسشنامه جواب دهند و با 30 نفر از دانشجویان نیز مصاحبه گردید. همچنین با 7 نفر از کارکنان نمونه آموزش نیز مصاحبه گردید. ابزار جمع آوری اطلاعات این پژوهش، پرسشنامه ی محقق ساخته بوده است که پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ 89/0 بدست آمد. نتایج نشان داد که ارتباطات سازمانی بین کارشناسان آموزش و دانشجویان در حد مطلوب و مورد انتظار نبوده است. طبق یافته ها عنصر نهادی کمترین و رویکرد ارتباطی بیشترین میانگین را در بین جنبه ها داراست. یافته های دیگر تفاوت معنی داری را بین دانشجویان گروه علوم انسانی و غیر علوم انسانی در اثربخشی ارتباطات سازمانی بین کارشناسان آموزش و دانشجویان نشان نداد، اما بین دانشکده ها تفاوت معنی داری در بعد عنصر نهادی و ارتباط میان فردی مشاهده شد.
محسن رستگار سکینه شاهی
مساله پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین یادگیری سازمانی با اثربخشی مدیران مدارس راهنمایی شهرستان پلدختر است. روش تحقیق حاضر، روش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری این پژوهش 158 نفر بودند که شامل کلیه دبیران مدارس راهنمایی شهرستان پلدختر به تفکیک زن و مرد در سال تحصیلی 91-90 بودند. در این پژوهش از روش نمونه گیری سرشماری استفاده شده است. برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه استفاده شده است: پرسشنامه یادگیری سازمانی نیف (2001) و پرسشنامه اثربخشی مدیران بر مبنای مدل اثربخشی مدرسه، مبتنی بر تئوری پارسونز. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند گانه با استفاده از روش گام به گام (stepwise) و روش ورود (enter) استفاده شده است. پس از تجزیه و تحلیل پرسشنامه ها نتایج ذیل بدست آمده است: 1. یادگیری سازمانی مدارس راهنمایی شهرستان پلدختر از نگاه دبیران در حد نسبتا قوی ارزیابی شد. 2. اثربخشی سازمانی مدارس راهنمایی شهرستان پلدختر از نگاه دبیران در حد قوی ارزیابی شد. 3. بین یادگیری سازمانی مدارس راهنمایی شهرستان پلدختر با اثربخشی مدیران آن مدارس رابطه مثبت وجود دارد. نتایج نشان داد 853/0r = می باشد که در سطح 01/0 معنی دار است. 4. بین مولفه های یادگیری سازمانی مدارس راهنمایی شهرستان پلدختر با اثربخشی مدیران آن مدارس همبستگی وجود دارد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که ضریب همبستگی اثربخشی مدیران مدارس معادل 886/0 r = و ضریب تعیین آن 758/0 = r2 می باشد. این بدان مفهوم است که مولفه های یادگیری سازمانی بیش از 70% از تغییرات اثربخشی مدیران را تبیین می کند.
جواد شهسواری سکینه شاهی
این پژوهش به منظور ارزشیابی اثربخشی دوره آماده سازی آموزگاران ابتدایی شهرستان اهواز و تاثیر آن بر مهارت های تدریس آنها در سال تحصیلی 1390- 1389 انجام شده است، در این ارزشیابی که بر اساس سه سطح اول مدل چهار مرحله ای کرک پاتریک انجام شده است شامل : سطح واکنش فراگیرندگان نسبت به دوره آموزشی، میزان یادگیری از دوره و عملکرد فراگیران در زمینه مهارت های تدریس در کلاس های درس می باشد. جامعه و نمونه در سطوح اول و دوم شامل کلیه 90 نفر شرکت کننده در دوره ی آماده سازی بوده است. در سطح سوم برای بررسی عملکرد آموزگاران از نظر سبک های تدریس جامعه آماری شامل کلیه مدیران مدارسی که آموزگاران شرکت کرده در دوره، در آن مدارس مشغول تدریس بودند و آموزگاران همان مدارس که در دوره شرکت نداشته اند، به عنوان گروه کنترل و نیز دانش آموزان این دو گروه از معلمان استفاده شد. بدین ترتیب حجم نمونه در این سطح شامل 40 نفر از فراگیران به عنوان گروه آزمایشی و 40 نفر از آموزگارانی که در این دوره شرکت نکرده اند به عنوان گروه گواه و تعداد 4 نفر از دانش آموزان هر کلاس از این دو گروه از آموزگاران برای ارزیابی تدریس آنها و 14 نفر از مدیران مدارسی که این دو گروه از آموزگاران در آن مدارس مشغول تدریس هستند بود. در این پژوهش از ابزار های پرسشنامه نگرش سنج و مصاحبه و پرسشنامه برای ارزیابی عملکرد استفاده گردید، پایایی این پرسشنامه ها در پرسشنامه واکنش ضریب پایایی برابر با86/0 و پرسشنامه های دانش حرفه ای 95/0 و پرسشنامه روش های متنوع تدریس87/0 بود، تجزیه و تحلیل پاسخ ها نتایج نشان داد فراگیرندگان واکنش مطلوبی نسبت به دوره آموزشی نشان داده اند، میزان یادگیری و دانش فراگیران مطلوب ارزیابی شد و دوره آموزشی در این زمینه موفق بوده است. همچنین میزان عملکرد فراگیران در مقایسه با افراد شرکت نکرده در دوره آماده سازی مثبت تر ارزیابی شده است. یافته های حاصل از پرسشنامه ها و همچنین مصاحبه با مدیران مدارس نشان می دهد که در مجموع دوره آماده سازی مهارت های تدریس آموزگاران ابتدایی که توسط آموزش و پرورش ناحیه 4 اهواز برای افزایش مهارت تدریس افراد جدیدالاستخدام این اداره برگزار کرده بود مطلوب بوده است.
زهره دهدشت سکینه شاهی
چکیده: هدف این پژوهش بررسی توانمندی مدیران گروه های آموزشی در تصمیم گیری در سه مرحله شناخت موضوع، جستجوی راه ها و انتخاب راه حل مناسب، اجرای تصمیم در سه حوزه ی مهارت های فنی، انسانی و ادراکی بود. روش تحقیق، روش آمیخته بود و اجرای آن، از سه مرحله ی متوالی مصاحبه، پرسشنامه، مصاحبه تشکیل شده بود. در این پژوهش از دو پرسشنامه ی محقق ساخته استفاده شد. روایی پرسشنامه ها از طریق روایی صوری تأیید شد و پایایی آن ها با آلفای کرونباخ در پرسشنامه ی اساتید، 0.98 ، و در پرسشنامه ی دانشجویان، 0.93 ، محاسبه شد. جامعه ی آماری در این پژوهش، اعضای هیأت علمی و دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز در سال تحصیلی 1392-1391 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای و با استفاده از جدول مورگان، 328 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تحلیل داده های کمی، از روش های آماری میانگین، t-test، تحلیل اندازه گیری مکرر و تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شده است. در بخش کیفی، از روش مقوله بندی و کدگذاری یافته ها و تحلیل محتوا استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که از دیدگاه شرکت کنندگان در پژوهش، توانمندی مدیران گروه ها در مراحل تصمیم گیری پایین تر از سطح مطلوب می باشد. از دیدگاه اعضای هیأت علمی، مدیران گروه ها در زمینه ی مهارت انسانی و نیز در جستجو و ارائه راه حل های مناسب، توانمندتر از سایر مراحل می باشند. از دیدگاه دانشجویان، مدیران گروه ها در زمینه مهارت فنی و در مرحله شناخت موضوع تواناتر از سایر موارد می باشند. همچنین از دیدگاه اعضای هیأت علمی، مدیران گروه ها در زمینه ی مهارت ادراکی و نیز در مرحله ی شناخت موضوع برای تصمیم گیری کمترین توانمندی را داشته اند. از دیدگاه دانشجویان، مدیران گروه ها در زمینه ی مهارت انسانی و در مرحله ی جستجوی راه های مختلف و انتخاب راه حل مناسب، کمترین توانمندی را داشته اند.
مریم سعیدی سکینه شاهی
هدف این پژوهش «بررسی سطح انگیزش و عوامل مرتبط با انگیزش شغلی کارکنان ستادی اداره کل آموزش و پرورش استان خوزستان و نواحی چهارگانه شهرستان اهواز » می باشد. روش تحقیق ترکیبی و از نوع سنتی بوده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارکنان ستادی اداره کل آموزش و پرورش استان خوزستان و نواحی چهارگانه شهرستان اهواز در سال تحصیلی 91-90 تشکیل داده است که تعداد آنان 700 نفر بوده است، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد 248 نفر بر اساس جدول حجم نمونه مورگان انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل: مصاحبه ، پرسشنامه ی انگیزش شغلی رابینسون (2004) با آلفای کرونباخ 92/0، پرسشنامه محقق ساخته عوامل مرتبط با انگیزش شغلی با آلفای کرونباخ 92/0 که برمبنای پرسشنامه های: 1-سنجش مرکزکنترل برگر (1986)، 2- پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی شغلی که توسط میرسپاسی (1388) طراحی شده بود، 3- پرسشنامه فرم کوتاه صفات انگیزشی کانفروهگستاد (1997) طراحی شده بود، روایی محتوایی پرسشنامه ها توسط اساتید گروه مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه وتحلیل داده هادردو سطح آمار توصیفی(میانگین، انحراف معیار، فراوانی ودرصد)واستنباطی(آزمون tتک گروهی، ضریب همبستگی پیرسون ،ضریب رگرسیون وتحلیل واریانس) صورت گرفت. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد: 1- سطح انگیزش کارکنان اداره کل آموزش و پرورش استان خوزستان و نواحی چهارگانه اهواز مطلوب می باشد.2- بین عوامل سازمانی (مدیریت، وظیفه، کیفیت زندگی شغلی) با انگیزش کارکنان رابطه معنا دار وجود دارد.3- بین ویژگیهای فردی(تبحرشخصی، مرکزکنترل، برتری رقابتی) با انگیزش کارکنان رابطه معناداروجوددارد. 4- متغیرهای ویژگیهای فردی و عوامل سازمانی به ترتیب پیش بینی کننده انگیزش شغلی کارکنان می باشند
سارا حسینی سکینه شاهی
پژوهش حاضر با هدف بررسی آسیب ها و چالش های ارتباط صنعت و دانشگاه شهید چمران اهواز صورت گرفته است. روش پژوهش، مبتنی بر نظریه داده بنیاد بوده، و در آن از کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی استفاده شد. بدین گونه که داده های حاصل شده از مصاحبه، کدگذاری و یک مقوله به عنوان محور قرار داده شده است، سپس سایر مقوله ها از درون مصاحبه ها استخراج گردیده و در نهایت الگوی پارادایمی پژوهش به دست آمده است. جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه و اسناد و مدارک صورت گرفته شد. قلمرو تحقیق شامل دانشگاه شهید چمران اهواز، سازمان آب و برق خوزستان و شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب بود. از طریق نمونه گیری نظری با 32 نفر از اعضای هیأت علمی در دانشگاه شهید چمران اهواز که بیشترین تعداد قراردادهای پژوهشی را با سازمان ها و دستگاه های اجرایی منعقد کرده بودند، 6 نفر از صاحب نظران در سازمان آب و برق خوزستان و 34 نفر از صاحب نظران در شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب که بیشترین درگیری را در تصویب و تأیید پروژه های پژوهشی داشته اند مصاحبه صورت گرفته است. یافته های پژوهش بیانگر آن بود که وجود عواملی در دانشگاه و صنعت مانع برقراری ارتباط مطلوب میان این دو نهاد می شود، این عوامل که به طور مستقیم بر ارتباط میان آن ها تأثیر گذاشته، در 6 مقوله ی فقدان برنامه ریزی بلندمدت، عدم نوآوری در ارائه پروپوزال، نداشتن ویترین زیبا، عدم تسهیل فرآیند پژوهش، اعتقاد نداشتن به توانایی های دانشگاه و عدم رعایت اخلاق حرفه ای شناسایی و تحلیل گردیده است. در این راستا دانشگاه و صنعت راهبردهایی را به کار گرفته اند؛ این راهبردها در دو محور دانشگاه و صنعت تنظیم شده است. شرایط زمینه ای و مداخله ای که بر راهبردها اثر می گذارند شامل: ویژگی های ساختاری و منطقه ای، زمینه ی کاری مشترک و ... می باشد. در نهایت مشخص شد که راهبردهای متأثر از کمرنگ بودن ارتباط که توسط دانشگاه و صنعت به کارگرفته شده، دارای پیامدهای علمی، پیامدهای صنعتی و پیامدهای کشوری هستند.
طاهره یاسینی فرید سکینه شاهی
پژوهش حاضر با هدف آسیب شناسی نظارت اساتید راهنما بر پایان نامه های دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز در سال تحصیلی 92-1391 انجام گرفت. این پژوهش کاربردی واز حیث رویکرد، از نوع طرح آمیخته تشریحی بوده و جامعه آماری آن شامل کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی که در مرحله دفاع وپس از دفاع از پایان نامه خود قرار داشته و همچنین اساتید راهنما بود. حجم نمونه محاسبه شده برای دانشجویان 280 نفر وبرای اساتید 220 نفر بود که به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. ابتدا به منظور تبیین نظارت، نگرش دانشجویان تحصیلات تکمیلی در 5گروه علوم انسانی، علوم پایه، فنی مهندسی، کشاورزی و دامپزشکی و نیز اساتید راهنما در رابطه با آسیب ها و محدودیت ها و موانع نظارت بر پایان نامه ها از طریق پرسشنامه 31سوالی محقق ساخته که ضریب پایایی آن بترتیب 97/0(برای دانشجویان) و 78/0(برای اساتید) بود، سنجیده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده های حاصل از پرسشنامه ازt تک متغیره و تحلیل واریانس یک طرفه با تأکید بر گروه دانشجویان وگروه وسابقه شغلی اساتید استفاده شد. درمرحله دوم پژوهش با استفاده از اطلاعات بدست آمده از مصاحبه ای که با دانشجویان، اساتید راهنما و معاونان پژوهشی به عمل آمد و پایایی آن با روش بازآزمایی برابر0.75محاسبه شد، مطابق با روش سیستماتیک نظریه برخاسته از داده ها، مقوله ها و نشانگرهای نظارت اساتید راهنما تعیین شدند. نتایج بدست آمده که در چهار مرحله برنامه ریزی، اجرا، تدوین نتایج و دفاع وانتشارمورد بررسی قرار گرفت، نشان داد که دانشجویان، اساتید راهنما و معاونان پژوهشی بیشترین آسیب ها ی مرحله برنامه ریزی را درعامل انتخاب موضوع، مرحله اجرا را در سه عامل: عدم توجه به عامل زمان بندی، عدم برقراری تعامل وارتباط صحیح بین دانشجو واستاد راهنما و کپی برداری های پژوهشی، مرحله تدوین نتایج را به ارتباط دادن نتایج پژوهشی و مرحله دفاع را مربوط به آگاهی نداشتن دانشجویان از معیارهای ارزیابی پایان نامه ها وسلیقه ای بودن این معیارها وازسوی دیگر شرایط وجو حاکم بر دانشگاه و وجود جبرهای پنهانی در دانشکده ها دانسته اند که همه این عوامل موجب ارجحیت معیارهای غیرعلمی بر علمی و بروز بحرانهایی چون افت کیفیت پایان نامه ها وافت مقالات منتشر شده از پایان نامه ها شده
الهام ضمیری سکینه شاهی
پژوهش حاضر به منظور بررسی عملکرد مشاوران مدارس دبیرستان های شهر بندرعباس از دیدگاه مدیران، مشاوران و دانش آموزان انجام شده است. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان، مشاوران، مدیران شهر بندرعباس در سال تحصیلی 1392-1391 بود. نمونه ی پژوهش شامل 600 نفر از دانش آموزان، 31 نفر از مشاوران و 30 نفر از مدیران مدارس دخترانه و پسرانه دبیرستان بود، که بر اساس نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. روش تحقیق، روش آمیخته از نوع تأییدی بود. دانش آموزان، مدیران و مشاوران مدارس پرسشنامه های محقق ساخته را تکمیل نمودند ، سپس از 40 نفر از دانش آموزان، 31 نفر از مشاوران و 30 نفر از مدیران مصاحبه به عمل آمد. روایی پرسشنامه ها از طریق روایی محتوایی تأیید شد و پایایی آن ها با آلفای کرونباخ در پرسشنامه دانش آموزان 97/0، پرسشنامه مشاوران95/0 و در پرسشنامه مدیران97/0، محاسبه شد. برای تحلیل داده های کمی، از روش آماری میانگین، t-test استفاده شده است. در بخش کیفی، از روش مقوله بندی و کدگذاری یافته ها استفاده شد. نتایج تحلیل t-test تک گروهی نشان داد که بین دیدگاه های دانش آموزان، مشاوران و مدیران در مورد عملکرد مشاوران مدارس تفاوت معناداری وجود دارد. نظرات مدیران و مشاوران مدارس در مورد عملکرد مشاوران نزدیک به هم بود، اما دیدگاه دانش آموزان در مورد عملکرد مشاوران مدارس با دیدگاه این دو گروه متفاوت بود. کلید واژگان: ویژگی فردی مشاوران، مشاوره تحصیلی، مشاوره شغلی، حل مشکلات رفتاری دانش آموزان، جایگاه مشاوران.
بهاره زارع سکینه شاهی
چکیده:تحقیق حاضر با هدف بررسی موانع جذب و نگهداشت کارآموزان سازمانفنی و حرفه ای شهر شیراز انجام گرفت. محقق به دلیل این که شناخت موانع جذب و نگهداشت کارآموزان مراکز فنی و حرفه ای می تواند در بهبود آموزش های سازمان و ارتقاء سطح مهارت کارآموزان خود، حائز اهمیت باشد و یکی از اهداف سند راهبردی مهارت و فناوری ارتقاء مهارت عملی در کنار دانش تئوری و فراهم کردن ارتباط بین نیازهای صنعت و آموزش-های مهارتی می باشد، به انجام این پژوهش پرداخت. سوال های اساسی در این تحقیق، عوامل جذب (عوامل فردی و سازمانی) و عوامل نگهداشت (عوامل کالبدی و مسائل آموزشی) کارآموزان مراکز فنی و حرفه ای را بررسی نمودند. جامعه آماری پژوهش را تمام مراکز آزاد فنی و حرفه ای شهر شیراز که در سال تحصیلی92 – 91 مشغول فعالیت و ارائه خدمات به کارآموزان بودند، تشکیل داد که از طریق روش نمونه گیری تصادفی، 25 مرکز فنی و حرفه ای که مشمول 750 نفر کارآموز و 20 نفر مدیر بودند، انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفت. روش پژوهش نیز آمیخته بود. ابزارهای تحقیق شامل پرسش نامه محقق ساخته و مصاحبه نیمه ساختمند بودند. نتایج تحقیق نشان داد که به ترتیب عوامل فردی و عوامل کالبدی در جذب کارآموزان تأثیربیش تری داشته است. به عبارت دیگر مراکز فنی و حرفه ای، عوامل کالبدی و عوامل فردی را بیش تر مدنظر قرار داده اند و موقعیت اجتماعی و فرهنگی در گرایش کارآموزان به سمت آموزش های فنی و حرفه ای تأثیر منفی داشته است و به ترتیب مسائل آموزشی و عوامل کالبدی در نگهداشت کارآموزان نیز موثر بوده است اما در هریک از این عوامل به طور جداگانه ضعف هایی وجود داشته است و برخی از کارآموزان اواسط دوره، از ادامه آموزش صرف نظر کرده اند.
وجیهه نجاتی عبدالله پارسا
پژوهش توصیفی حاضر که به لحاظ هدف، نوعی تحقیق کاربردی است با بهره¬گیری از روش آمیخته (کمی و کیفی) و با هدف آگاهی از چگونگی و سطوح مشارکت درکلاس درس و رابطه آن با ادراکات دانشجویان کارشناسی رشته¬های علوم انسانی دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شده است. از بین کلاس¬های برگزار شده رشته¬های کارشناسی در دانشکده¬های علوم انسانی در نیم سال اول سال تحصیلی93-92، با روش نمونه گیری تصادفی طبقه¬ای 9 رشته کارشناسی انتخاب شد و از هر رشته دو کلاس در دو جلسه 90 دقیقه ای (جمعاً 36 جلسه) مورد مشاهده قرار گرفت و بر اساس فرم محقق ساخته مجموعه¬ای از رفتارهای مشارکت¬جویانه دانشجویان ثبت شد. همچنین 180 نفر از دانشجویان کلاس¬های مزبور در تکمیل پرسشنامه ادراک از دوره (72/0 =?) و پرسشنامه محقق ساخته برای سنجش نگرش دانشجویان نسبت به عوامل موثر بر مشارکت کلاسی، موانع و مزایای آن (87/0 =?) همکاری نمودند. با 36 نفر از استادان کلاس¬های منتخب نیز مصاحبه نیمه¬ساختمند به عمل آمد که جنبه تأییدی داشته است. با استفاده از روش¬های متناسب آماری نسبت به تحلیل یافته¬ها اقدام شد. یافته¬های تحقیق بیانگر آن است که نگرش دانشجویان نسبت به عوامل موثر در مشارکت کلاسی قادر به پیش بینی ادراکات آنها از دوره تحصیلی خود است. از دیدگاه¬های مشترک و متناقض دانشجویان و استادان می¬توان به ترتیب در مولفه تسهیل کننده مشارکت کلاسی ارتباط استاد با دانشجو و دید مثبت دانشجویان به استاد؛ در مولفه مزایای مشارکت کلاسی به ترتیب می¬توان به تقویت مهارت¬های اجتماعی و تحصیلی،آگاهی استادان از آموخته¬های قبلی دانشجویان و در مولفه موانع مشارکت کلاسی به ترتیب کم رویی دانشجویان، محدودیتزمان کلاس¬ها اشاره کرد.تحلیل نتایج مصاحبه با استادان نشان می¬دهد که آنان از مشارکت دانشجویان در کلاس استقبال می کنند، اما به دلیل برخی محدودیت¬ها و کاستی ¬های آموزشی اجرای این روش را دشوار می دانند. بر اساس مشاهدات محقق، عملکرد استادان مبتنی بر مشارکت دانشجویان در کلاس نیست و تدریس آنها بیشتر به شیوه سخنرانی صورت می گیرد
نعمت الله فلاحی احمد سعیدی
با عنایت به دیدگاه های موجود در رابطه با عوامل موثر بر پیشرفت ریاضیات با استفاده از داده های تیمز 2011 از متغیرهای پیش زمینه دانش آموز( جنسیت، نگرش و خودپنداره) و از متغیرهای مربوط به معلم (سابقه تدریس و توسعه حرفه ای) و از متغیرهای مربوط به مدرسه (وضعیت اقتصادی، منابع آموزشی و مشکلات انضباطی) انتخاب شدند. در ابتدا برای هر سطح یک سری از معادلات رگرسیونی تدوین شد و سپس با توجه به سلسله مراتبی بودن داده ها، اثر هر یک از متغیرها بر پیشرفت ریاضیات در ایران و اندونزی به عنوان دو کشور در حال توسعه و کره و ایالات متحده به عنوان دو کشور توسعه یافته از طریق نرم افزار hlm2 مورد بررسی قرار گرفت. یافته های بدست آمده از این مطالعه نشان داد که اثر هر یک از متغیر ها بر پیشرفت ریاضیات در کشورهای مختلف می تواند متفاوت باشد، به طوری که واریانس بین مدارس در تمام کشورها معنادار بود، اما این تفاوت در کره دارای کمترین مقدار و در ایران دارای بیشترین مقدار بود. از متغیرهای پیش زمینه دانش آموز اثر جنسیت در ایران و کره معنادار بود ولی در اندونزی و ایالات متحده معنادار نبود. اثر متغیرهای نگرش و خودپنداره در تمامی کشورها معنادار بود، ولی در کشورهای توسعه یافته دارای مقادیر بالاتری بود. از طرفی از متغیرهای مربوط به معلم، سابقه تدریس در دو کشور در حال توسعه ایران و اندونزی دارای سطح معناداری بالاتری بود. متغیر سابقه تدریس فقط در ایران زمانی که هر دو متغیر سابقه تدریس و توسعه حرفه ای همزمان وارد معادله شدند، معنادار شد. این در حالی بود که از معادلات رگرسیونی مربوط به مدرسه وضعیت اقتصادی در ایالات متحده معنی دار نشد ولی در سه کشور دیگر معنادار بود که به صورت قابل توجهی در کشور کره دارای بالاترین مقدار واریانس تبیین شده بود. متغیر منابع آموزشی در اندونزی وایالات متحده معنادار بود و متغیر مشکلات انضباطی تنها در کشور اندونزی معنادار شد.
صادق کریمی بروجنی سکینه شاهی
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی عوامل موثر بر اجرای مدیریت دانش از دیدگاه مدیران و کارکنان شرکت فولاد خوزستان بود. روش تحقیق، روش آمیخته بود و اجرای آن، از دو مرحله متوالی پرسشنامه و مصاحبه تشکیل شده بود. در این پژوهش در بخش کمی، از دو پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. روایی پرسشنامه ها از طریق روایی صوری تأیید شد و پایایی آن ها با آلفای کرونباخ در پرسشنامه سازگار شده¬ی مدیریت دانش جاشپارا 92/0 و پرسشنامه محقق ساخته عوامل موثر 95/0 محاسبه شد. جامعه آماری در این پژوهش، مدیران و کارکنان شرکت فولاد خوزستان بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، 261 نفر (44 نفر از مدیران و 217 نفر از کارکنان) به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده های کمی، از روش های آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و در قسمت آمار استنباطی برای آزمون سوالات و فرضیه ها، از روش های (رگرسیون خطی ساده و چند گانه همزمان و تحلیل واریانس دوراهه و یک راهه) استفاده شد. همچنین در بخش کیفی پژوهش، علاوه بر آزمون کمی از مصاحبه¬ی نیمه ساختمند استفاده شد. روش نمونه گیری در بخش مصاحبه به صورت هدفمند صورت گرفت و بعد از مصاحبه با 15 نفر از مدیران و کارکنان، محقق به اشباع نظری رسید. برای تجزیه و تحلیل داده های کیفی، از روش تحلیل محتوا استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد همه¬ی عوامل (فرهنگی، سازمانی، فردی و فناوری) بر اجرای مدیریت دانش موثر بوده اند و تفاوتی در دیدگاه مدیران و کارکنان شرکت فولاد خوزستان نسبت به تأثیر گذاری این عوامل بر اجرای مدیریت دانش وجود نداشته است. از میان متغیرهای عوامل موثر بر اجرای مدیریت دانش، متغیرهای مشارکت در تصمیم گیری، فرهنگ تسهیم دانش، حمایت و رهبری مدیر، سیستم پاداش دهی، ساختار متناسب با مدیریت دانش، شناخت و آگاهی از مدیریت دانش و مدیریت پایگاه داده و اطلاعات در سطح مطلوبی نبوده اند و علت ها و مشکلات پیش روی هر یک از این متغیر ها بیان شده است. در مقابل، متغیرهایی نظیر فرهنگ یادگیری، فرهنگ اعتماد محور، سیستم آموزش، زمان، انگیزه، نرم افزار و سخت افزار در وضعیت نسبتاً مطلوبی گزارش شده است.
کریم رضایی سکینه شاهی
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و گرایش به تغییر کارکنان دانشگاه شهید چمران اهواز صورت گرفت. از میان کارکنان دانشگاه که در سال تحصیلی 93/1392 مشغول به کار بودند تعداد 265 نفر بر اساس جدول مورگان و کرجسی به عنوان نمونه انتخاب گردید. روش تحقیق در این پژوهش با توجه به اهداف و ماهیت موضوع، روش توصیفی و از نوع پیمایشی بود. از سه پرسشنامه فرهنگ سازمانی هافستد، پرسشنامه چارلز هندی و پرسشنامه گرایش به تغییر میچ مک کریمون برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. ضریب پایایی پرسشنامه فرهنگ سازمانی هافستد (72/0)، ضریب پایایی پرسشنامه فرهنگ سازمانی هندی (76/0) و ضریب پایایی پرسشنامه گرایش به تغییر (78/0) می باشد. نتایج نشان داد از بین ابعاد فرهنگ سازمانی هافستد فقط بعد اجتناب از عدم اطمینان بالا / پایین با گرایش به تغییر رابطه دارد و ابعاد مردسالاری / زن سالاری، فردگرایی / جمع گرایی و فاصله قدرت بالا / پایین با گرایش به تغییر کارکنان رابطه معنی داری مشاهده نشد. همچنین، هیچ یک از ابعاد فرهنگ سازمانی هندی شامل: فرهنگ باشگاهی، فرهنگ ایفای نقش، فرهنگ وظیفه مدار و فرهنگ اصالت فرد با گرایش به تغییر کارکنان رابطه معنی داری مشاهده نشد.
تسرین دوستی سکینه شاهی
هدف این پژوهش «بررسی وضعیت مولفه های نگهداشت از دیدکارکنان و مدیران دانشگاه شهید چمران اهواز» بود. روش تحقیق استفاده شده در این پژوهش، به صورت ترکیبی (کمی و کیفی) بوده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارکنان دانشکده های این دانشگاه در سال ?? تشکیل داده است که تعداد آن ها ??? نفر بوده است، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی تعداد ??? نفر براساس جدول حجم نمونه مورگان انتخاب شدند و با ?? نفر از کارکنان و مدیران مصاحبه گردید. ابزار جمع آوری اطلاعات این پژوهش، مصاحبه، بررسی اسناد و مدارک مرتبط با نگهداشت کارکنان و مدیران، پرسشنامه محقق ساخته بوده است که پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ 0/90 بدست آمد. که بر مبنای پرسشنامه های: ?– پرسشنامه انگیزش ?– پرسشنامه استاندارد ارتقا ?- پرسشنامه توازن بین زندگی شخصی و حرفه ای ?– پرسشنامه غنای شغلی ?– پرسشنامه یادگیری ?– پرسشنامه جوسازمانی? - پرسشنامه ارتباط با همکاران، روایی محتوایی پرسشنامه ها توسط اساتید گروه مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، فراوانی و درصد) و استنباطی (آزمون t تک نمونه ای، تحلیل واریانس، آزمون تعقیبی شفه lsd، آلفای کرونباخ) صورت گرفت. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد: نتایج نشان داد وضعیت مولفه های عوامل فردی و سازمانی نگهداشت دانشگاه شهید چمران باستثنای مولفه یادگیری (دوره های آموزشی) و ارتقاء شغلی و پاداش کارکنان در حد مطلوب و مورد انتظار بوده است. بر طبق یافته ها مولفه ارتقاء کمترین و انگیزش بیشترین میانگین را در بین مولفه ها داراست.میزان معنی داری آزمون مولفه های نگهداشت (شامل غنی سازی، روابط با همکاران، جو سازمانی، توازن بین زندگی حرفه ای و شخصی، انگیزش، ارتقاء و یادگیری) کمتر از 0/05 است.
اسماعیل دریس جمعه سکینه شاهی
هدف اصلی از اجرای پژوهش حاضر بررسی رابطه ی مهارت ها ی مدیران وموفقیت آنها در جذب منابع مالی مدارس دولتی شهر بندر امام خمینی می باشد. جامعه آماری این پژوهش را مدیران و معلمان زن و مرد مدارس ابتدایی، متوسطه اول و متوسطه دوم دولتی شهر بندر امام خمینی در سال تحصیلی 1393-1392 تشکیل می دهند. حجم نمونه با توجه به تعداد مدارس بندر امام خمینی که 80 مدرسه می باشد، 50 مدرسه به روش نمونه گیری تصادفی خوشه¬ای محاسبه شده، و 50 مدیر و 250 معلم به عنوان نمونه آماری انتخاب شده¬اند. روش اجرای پژوهش، رویکرد آمیخته می باشد. ابزار گردآوری داده ها دربخش کمی پرسشنامه محقق ساخته که روایی آن ازنظرات اساتید گروه علوم تربیتی تأیید شده و پایایی آن به وسیله آزمون آلفای کرونباخ محاسبه شده که بالای 75/0 بوده ودر بخش کیفی مصاحبه با مدیران موفق که روش نمونه گیری آن هدفمند بوده صورت گرفته است. روش تجزیه وتحلیل در بخش کمی از آمار توصیفی وآمار استنباطی نظیر همبستگی پیرسون وضریب رگرسیون چند گانه استفاده شده ودربخش کیفی داده ها مقوله بندی شده اند. نتایج نشان می دهد که مهارت های فنی، انسانی و ادراکی مدیران، به طور متوسط 44/0 درصد از واریانس جذب منابع مالی را تبیین می کنند. همچنین، مهارت انسانی مدیران تأثیر تعیین کننده تری نسبت به مهارت فنی و مهارت ادراکی دارد. بین مهارت های ادراکی و انسانی دو گروه مدیران موفق و ناموفق تفاوت معناداری وجود دارد. اما بین مهارت فنی دو گروه مدیران موفق و ناموفق تفاوت معناداری وجود ندارد. بعلاوه، یافته ها حاکی از آن است که مدیران موفق نسبت به مدیران ناموفق بیشتر از سبک های واقع گرا و سبک تحلیلی استفاده کرده اند. در مصاحبه با مدیران موفق در خصوص استراتژی های جذب منابع مالی به اقدامات آموزشی، فرهنگی و اقتصادی اثربخش اشاره شده است.
فاطمه سلیم زاده سکینه شاهی
هدف این پژوهش ارزیابی اثربخشی دوره های عمومی بهداشت، ایمنی و محیط زیست شرکت فولاد خوزستان با استفاده از الگوی انتقالی هالتون بود. جامعه آماری پژوهش شامل 7500 نفر کارکنان و 85 نفر از سرپرستان شرکت فولاد خوزستان بود. نوع پژوهش از جهت هدف کاربردی بود. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، ترکیبی از ابزارهای کمی و کیفی شامل: چک لیست، پرسش نامه، پیش آزمون، پس آزمون، مصاحبه بود. در راستای برآورد تعداد نمونه لازم برای اجرای پژوهش و بررسی دقیق تر کلیه شرکت کنندگان در دوره های آموزشی hse به تعداد 275 نفرو کلیه سرپرستان این شرکت کنندگان به تعداد62 نفر، در سه ماهه اول سال 1393انتخاب شدند. چک لیست و پرسش نامه در سه حیطه دانشی، نگرشی و مهارتی و پیش آزمون و پس آزمون توسط پژوهشگر تنظیم گردید. روایی محتوایی بر اساس دیدگاه مدیران آموزش و چند تن از کارشناسان در واحد آموزش و واحدهای عملیاتی بررسی گردید. پایایی چک لیست به روش آلفای کرونباخ 96/ 0محاسبه گردید. پایایی پرسش نامه به روش آلفای کرونباخ 93/0 محاسبه گردید و شامل 10 مصاحبه است، که 5 مصاحبه با سرپرستان و 5 مصاحبه با کارکنان بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها روش های آمار توصیفی(جدول فراوانی و درصد و نمودار ستونی، میانگین و انحراف معیار) و در قسمت استنباطی برای آزمون فرضیه ها از روش های آماری (از روش آزمون t تک گروهی و آزمون t وابسته) استفاده شده است. بعد از تحلیل نتایج مشخص شد دوره های عمومی بهداشت، ایمنی و محیط زیست در سه حیطه دانشی، نگرشی و مهارتی موثر بوده است. طی نتایج به دست آمده از مصاحبه ها، اکثر سرپرستان و کارکنان بر این مساله اتفاق نظر داشتند که برگزاری دوره های عمومی بهداشت، ایمنی و محیط زیست در بهبود نتایج سازمانی و افزایش میزان آگاهی کارکنان تأثیر زیادی دارد.
پروین احمدی سکینه شاهی
هدف از این پژوهش بررسی اثر بخشی ارتباطات سازمانی مدیران از دید کارکنان معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازاست. روش پژوهش آمیخته (کمی و کیفی) بوده بدین منظور 130 نفر از کارکنان و مدیران با نمونه برداری به روش سرشماری در واحدهای پشتیبانی و فنی انتخاب گردید به طوری که پرسش نامه در بین کلیه مدیران و کارکنان توزیع و اطلاعات به دست آمده را بر اساس آزمون فرضیه ها قضاوت نمودیم. سپس 30 مصاحبه بر اساس سوالات پرسش نامه جهت کلیه مدیران و به روش گلوله برفی جهت کارکنان در گروه واحد ها انجام گردید. پرسش نامه مورد استفاده محقق ساخته برگرفته از پرسش نامه صابر 89 و پرسش نامه فرهنگ سازمانی دنیسون و دستورالعمل های وزارت بهداشت بود. روایی پرسش نامه و سوالات مصاحبه با استفاده از روش روایی صوری و پایایی پرسش نامه از طریق روش آماری آلفای کرونباخ محاسبه گردید که میزان آن 92/0 بود. ارتباطات سازمانی بین مدیران و کارکنان از پنج بعد (ساختاری، محتوایی، فردی، نهادی و ارتباطات انسانی ) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که ارتباطات سازمانی مدیران و کارکنان از نظر کارکنان در بعد محتوایی درحد مطلوب مورد انتظار (p.value=3.5) نبوده است اما از نظر بعد ساختاری، بعد فردی، بعد نهادی، ارتباطات انسانی و کل ابعاد (p.value=3.5) در حد مطلوب و مورد انتظار بوده است. یافته ها نشان می دهد که بعد محتوای سازمانی کمترین میانگین و عنصر فردی بیشترین میانگین را در بین ابعاد دارا است.
سارا نادری فرادنبه سکینه شاهی
پژوهش حاضر با هدف بررسی مشکلات برنامه درسی علوم انسانی در سه جنبه اساسی شامل: اهداف و محتوا ، فرآیند ها، نتایج و پیامد ها صورت گرفت . روش پژوهش، نظریه داده بنیاد بود، روش تحلیل داده ها، تحلیل محتوای کیفی، که در آن از کدگذاری باز، کد گذاری محوری و کد گذاری انتخابی استفاده شد. بدین گونه که داده های حاصل از مصاحبه، کد گذاری و یک مقوله به عنوان محور قرار داده شد. سپس سایر مقوله ها از درون مصاحبه ها استخراج گردید و در نهایت الگوی پارادایمی پژوهش به دست آمد. مشارکت کنندگان این پژوهش، 18 نفر از اعضای هیأت علمی گروههای علوم انسانی دانشگاه شهید چمران اهواز بودند که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. براساس نتایج بدست آمده، بزرگترین مشکل برنامه درسی از دیدگاه اعضای هیأت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز ، تمرکز انگاری (تصور وجود تمرکز) در تدوین برنامه درسی علوم انسانی بود. چهار مقوله: متناسب نبودن اهداف و محتوا با نیاز های فرد و جامعه، عدم تناسب اهداف با مهارت های خاص هر رشته، فقر نظریه و دانش بومی و عدم توانایی مهارت سازی به عنوان مقوله های علی شناسایی شدند. راهبرد به کار گرفته شده توسط اساتید در برابر تمرکز انگاری، اتخاذ یک رویکرد اجتنابی توسط اعضای هیأت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز بود. شرایط محیطی و واسطه ای که بر راهبرد ها تأثیر می گذارند عبارتند از: عوامل فرهنگی، عوامل سیاسی، عدم سیاست روشن در توسعه نظام های آموزشی و گزینش دانشجو، عدم به کار گیری روش های نوین. در نهایت مشخص شد راهبردهای به کار گرفته شده در برابر تمرکز انگاری، دارای پیامد هایی هم چون: فقر نگرشی، فقر شناختی، فقر مهارتی، مدرک گرایی، و بیکاری می باشد.
جواد درویشی احمد سعیدی
این پژوهش با هدف بررسی رابطه مولفه های مدیریت دانش با اثربخشی برنامه های آموزشی دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان و اساتید عضو هیأت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز در سال تحصیلی 1392-1393 می باشد، که از میان جامعه آماری، 60 نفر از اعضای هیأت علمی و 300 نفر از دانشجویان دانشگاه شهید چمران به شیوه خوشه ای تصادفی مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه می باشد. بدین صورت که جهت سنجش اثربخشی برنامه های آموزشی از پرسشنامه محقق ساخته و جهت سنجش مدیریت دانش از پرسشنامه مدیریت دانش در آموزش عالی بابازاده و همکاران(1385) استفاده شده است. نتایج نشان داد که تمامی مولفه های مدیریت دانش و نمره کلی اثربخشی برنامه های آموزشی دانشگاه شهید چمران اهواز بالاتر از سطح متوسط میانگین فرضی (3) می باشد. نتایج همچنین حاکی از آن است که بین دیدگاه دانشجویان و اساتید از نظر مدیریت دانش و اثربخشی برنامه های آموزشی تفاوت معنی داری مشاهده نشده است. همچنین بین تمامی مولفه های مدیریت دانش با اثربخشی برنامه-های آموزشی دانشگاه شهید چمران اهواز رابطه مثبت معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیونی نشان داد که بیش از 60 درصد از تغییرات اثربخشی برنامه های آموزشی دانشگاه شهید چمران اهواز توسط مولفه های مدیریت دانش تبیین می شود که در این میان کاربرد دانش سهم بیشتری در مقایسه با سایر مولفه های مدیریت دانش در تبیین اثربخشی برنامه های آموزشی دانشگاه شهید چمران اهواز ایفا می کند.
سحر سعادت سکینه شاهی
این پژوهش با هدف بررسی سیاست ها و استراتژی های سازماندهی آموزش مداوم در شرکت فولاد مبارکه اصفهان انجام گردیده است. قلمرو پژوهش شرکت فولاد مبارکه اصفهان می باشد و مشارکت کنندگان این پژوهش شامل 7 نفر از اعضای کمیته تحول منابع انسانی واحد آموزش و توسعه منابع انسانی شرکت است. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، روش کیفی بر پایه ی تحلیل محتوای کیفی (قیاسی) اسناد و مدارک و متن مصاحبه ها می باشد. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر، روش هدفمند است. نتایج یافته های تحقیق حاکی از این است که شرکت فولاد مبارکه اصفهان، استراتژی ها و سیاست های خود را، مبتنی بر درک نیازها و انتظارات توأمان ذی نفعان و محیط بیرونی و مبتنی بر درک قابلیت ها و عملکردهای درونی تدوین می کند. ارزیابی های متعدد و کیفی که انجام شد، همگی بیانگر وجود سیستم های مناسب در حوزه های مختلف است. همچنین از آنجایی که شرکت، مدل تعالی سازمانی را پیاده سازی کرده است و به تبع آن شرکت را تبدیل به یک سازمان یادگیرنده نموده است، شرایط برای آموزش مداوم مهیا شده و از این رو مولفه های آموزش مداوم در شرکت از وضعیت خوبی برخوردار است.
فروغ طهماسبی حمید فرهادی راد
هدف اصلی این پژوهش بررسی امکان پیاده سازی سیاستهای کاهش تمرکز در آموزش و پرورش شهر اهواز است. روش تحقیق به کار گرفته شده در این تحقیق از نوع آمیخته است و در عمل از دو روش کمی توصیفی- پیمایشی در کنار تحلیل محتوای کیفی اسناد و مصاحبه ها استفاده شده است. در بخش کمی این تحقیق به روش تصادفی از میان 230 نفر از مدیران مقاطع متوسطه در 4 ناحیه شهر اهواز، تعداد 115 نفر ، به عنوان نمونه بر اساس فرمول کوکران انتخاب شدند وبا استفاده ازپرسشنامه محقق ساخته، شرایط لازم برای تمرکززدایی بر مبنای پنج مولفه ی (چشم انداز، نیروی انسانی، رهبری، فرهنگ سازمانی و طرح سازمانی)مورد بررسی قرار گرفت. ضریب پایایی پرسش نامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ96/ 0محاسبه شدو به منظور کسب اطمینان از مناسب بودن ابزار از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی نشان دادکه با پنج مولفه مورد نظر مقدار 68درصد واریانس پدیده قابل تبیین است. داده های حاصل بر اساس آزمون t تک نمونه ای بررسی شد.
اسفندیار خواجه کولکی سکینه شاهی
به دست آوردن معیارها و تعیین اهمیت آن ها برای انتخاب فرد نمونه در سازمان، همواره از مسائل چالش برانگیز بوده است که می توان برای آن مصداق هایی چون انتخاب معلم نمونه در آموزش و پرورش یافت این موضوع، به دلیل وجود معیارهای کیفی و کمی، تصمیم گیری در مورد انتخاب فرد نمونه را دشوار کرده است. هدف از پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی معیارهای انتخاب معلم نمونه بر مبنای تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی(ahp) بود و روش این پژوهش، توصیفی - تحلیلی بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل اساتید دانشگاه فرهنگیان اهواز و سرگروه های آموزشی استان خوزستان بود که 11 نفر از اساتید و 15 نفر از سرگروه ها به صورت هدفمند به عنوان نمونه به ترتیب برای دو بخش دلفی و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی انتخاب شدند. در ابتدا با استفاده از نظرات اساتید دانشگاه فرهنگیان اهواز و تکنیک دلفی، معیارهای انتخاب معلم نمونه به دست آمد، سپس با استفاده از نظرات 15 نفر از سرگروه ها، این معیارها وزن دهی شد.
علی عسکر لجم اورک مرادی سکینه شاهی
این پژوهش به منظور ارزشیابی اثربخشی دوره های توانمند سازی معلمان مقطع ابتدایی عشایر ایذه از طریق آموزشهای ضمن خدمت، در سال تحصیلی94-1393 انجام شده است. این ارزشیابی براساس سطح اول و دوم مدل کرک پاتریک انجام شده است. روش تحقیق این پژوهش، روش ترکیبی(کمی و کیفی) می باشد. قلمرو پژوهش شامل کلیه معلمان دوره ابتدایی عشایر ایذه در سال تحصیلی 94-1393 است که تعداد آنها 152نفر بودند، 110نفر از معلمان به عنوان نمونه انتخاب گردید. در بخش کمی، روش تصادفی ساده ودر بخش کیفی از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. در این پژوهش از دو ابزار پرسشنامه و مصاحبه استفاده شد. که در نهایت 100 نفر از آنان به پرسشنامه ی مورد استفاده در تحقیق شیرزادی(93)، که ضریب پایایی محاسبه شده آن (73/0)است، پاسخ گفتند، و با 15 نفر مصاحبه انجام گرفت. یافته های حاصل از پرسشنامه ها و همچنین مصاحبه با مسئولان آموزش عشایر و معلمان نشان می دهد که نقاط قوت و ضعف این دوره ها عبارت انداز: نقاط قوت شامل افزایش دانش، افزایش مهارت، افزایش نگرش، آشنایی با اطلاعات و مهارتهای جدید تدریس و همفکری معلمان با یکدیگر، تبادل نظر و استفاده از راهکارها برای اداره بهتر کلاس ها، نقاط ضعف شامل کوتاه بودن ساعات دوره و برگزاری آن در کلاس ها، کمبود رسانه های آموزشی، اجرای دوره ها در زمان نامناسب، عدم تناسب دوره ها با نیازهای آموزشی معلمان عشایر، ضعف علمی مدرسان دوره، ضعف محتوایی ارائه شده
نصرالله هاشمی یدالله مهرعلیزاده
هدف اصلی پژوهش حاضر، آسیب شناسی دوره های آموزش پودمانی مراکز علمی کاربردی شهر اهواز بود. روش پژوهش، آمیخته از نوع اکتشافی بود و از روش پیمایشی، برای جمع آوری داده های کمی و از روش مصاحبه برای جمع آوری داده های کیفی استفاده شد. مشارکت کنندگان، کلیه مدیران و مدرسان مراکز علمی کاربردی شهر اهواز بود که حدوداً 800 نفر می باشند که در بخش کمی با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی تعداد 153 نفر انتخاب شدند. نتایج داده های کمی نشان داد میانگین اکثریت گویه ها بالاتر از میانگین مورد انتظار بوده است. در ادامه پژوهش، در بخش کیفی از روش نمونه گیری هدفمند با شیوه ی انتخاب موارد مطلوب استفاده شد و با 11 نفر از مدیران، معاونان و کارشناسان مراکز آموزشی دانشگاه علمی کاربردی شهر اهواز مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت و مصاحبه ها با روش تحلیل محتوای کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. همچنین تحلیل اسناد نشان داد که قوانین و آیین نامه های متمرکز طراحی شده، انطباق لازم را با اجرای آموزش های پودمانی مراکز علمی کاربردی ندارد. نتایج مصاحبه ها نیز نشان داد هدف اصلی آموزش های پودمانی، آموزش شاغلان دستگاه های دولتی و شرکت-های صنعتی بوده است؛ نقاط قوت این آموزش ها بیشتر در نیازسنجی و طراحی و ضعف ها در نیازسنجی، طراحی، اجرا، ارزشیابی و مسائل اداری- مدیریتی مشاهده شد. نیاز سازمان ها و شرکت ها به آموزش پرسنل خود فرصت مناسبی برای آموزش های پودمانی بوده و عواملی مانند کاهش تعداد دانشجویان، عدم استقبال از این آموزش ها و رواج مدرک گرایی به جای مهارت گرایی تهدیدی برای این آموزش ها محسوب می شوند. عدم بازنگری در قوانین و سرفصل ها، نداشتن پیش زمینه اجتماعی، کاهش تعداد دانشجویان، نارضایتی و عدم استقبال دانشجویان و مراکز از این آموزش ها نیز از جمله عواملی است که منجر به تصمیم مقامات ارشد دانشگاه برای تعطیلی آموزش های پودمانی شده است.
سارا احمدی بلوطکی یدالله مهرعلیزاده
چکیده فارسی نام خانوادگی: سارا نام: احمدی بلوطکی شماره دانشجویی: 9222409 عنوان پایان نامه: بررسی عوامل راهبردی موثر بر جذب، نگهداشت و توانمندسازی مدرسان دانشگاه: (مطالعه موردی: دانشگاه علمی- کاربردی واحد خوزستان) استاد راهنما: دکتر یدالله مهرعلیزاده استاد مشاور: سرکار خانم دکتر سکینه شاهی درجه تحصیلی: کارشناسی ارشد رشته: علوم تربیتی گرایش: مدیریت آموزشی دانشگاه: شهید چمران اهواز دانشکده: علوم تربیتی و روانشناسی گروه: علوم تربیتی تاریخ فارغ التحصیلی: 22/ 6/1393 تعداد صفحات: کلیدواژه ها: عوامل راهبردی، جذب، نگهداشت، توانمندسازی چکیده هدف اصلی از اجرای پژوهش حاضر، شناسایی و بررسی عوامل راهبردی موثر بر جذب، نگهداشت و توانمندسازی مدرسان دانشگاه جامع علمی- کاربردی واحد خوزستان می باشد. برای دستیابی به این اهداف، از روش پژوهش آمیخته از نوع اکتشافی- متوالی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مدرسان دانشگاه جامع علمی- کاربردی واحد خوزستان به تعداد 800 تن تشکیل می دهند. ابتدا در بخش کیفی با اجرای مصاحبه نیمه ساختمند با 13 تن از مدرسان تا دستیابی به اشباع نظری اطلاعات گردآوری شدند. برای گردآوری داده های بخش کمی از دو پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. سوالات پرسشنامه اول با مطالعه اسناد و مدارک دانشگاه و پرسشنامه دوم بر مبنای مصاحبه ای که پژوهشگر با مدرسان دانشگاه انجام داده بود، تدوین گردیده-اند. همچنین، روایی پرسشنامه ها توسط جمعی از استادان گروه علوم تربیتی مورد تأیید قرار گرفت. در ضمن، پایایی پرسشنامه-ها به روش آلفای کرونباخ به ترتیب پرسشنامه اول (89/0) و پرسشنامه دوم (87/0) به دست آمده است. سپس، پرسشنامه های محقق ساخته بین 196 تن از مدرسان از 8 مرکز دانشگاهی که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده بودند، توزیع گردید. پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات بخش کیفی با رویکرد تحلیل محتوای کیفی به روش استقرایی، عوامل راهبردی مرتبط با جذب مدرسان متشکل از سه مقوله، مولفه های فردی، درون ساختاری و برون ساختاری، عوامل راهبردی مرتبط با نگهداشت مدرسان دربرگیرنده مولفه های سازمانی و عوامل راهبردی مرتبط با توانمندسازی مدرسان دو مولفه آموزشی و دانشی را شامل می شوند. نتایج بخش کمی نشان می دهند، میزان رضایتمندی مدرسان دانشگاه از وضعیت موجود جذب، نگهداشت و توانمندسازی در حد پایینی است. همچنین، عوامل راهبردی سابقه کار و میزان مهارت مدرسان، مصاحبه حضوری با مدرسان و تغییرات مهارتی و فناوری در بازار کار مرتبط با جذب، عامل راهبردی تشکیل هیأت های علمی در مراکز تحت نظر دانشگاه مرتبط با نگهداشت و عوامل راهبردی برگزاری پیوسته دوره های آموزشی مرتبط با تخصص مدرسان و ارتقای انگیزه مدرسان به یادگیری و توسعه حرفه ای مرتبط با توانمندسازی نسبت به سایر عوامل راهبردی از اهمیت و اولویت بالاتری برخوردارند.
سکینه شاهی یداله مهرعلیزاده
چکیده ندارد.
سکینه شاهی یداله مهرعلیزاده
چکیده ندارد.
محسن حسن پور یداله مهرعلی زاده
این پژوهش در سطح بانک مسکن استان خوزستان تحت عنوان نیازسنجی آموزشی کارکنان پایور شعب بانک مسکن در سطح این استان انجام گردید. هدف از انجام این پژوهش شناسایی و اولویت بندی نیازهای آموزشی کارکنان جهت طراحی، اجرا و ارزیابی برنامه های آموزشی مناسب می باشد به گونه ای که برنامه های آموزشی مفید و مثمر ثمر واقع شده و موجب بهبود عملکرد کارکنان و ارتقاء بهره وری سازمان فوق گردد. جامعه آماری این تحقیق کلیه کارکنان پایور شعب بانک مسکن استان خوزستان را تشکیل می دهد، که مجموعا 244 نفر می باشند. روش نمونه گیری این تحقیق خوشه ای چند مرحله ای است. ابزارهای جمع آوری اطلاعات فرم مصاحبه و پرسشنامه است، که در سه حیطه نیازهای دانشی، مهارتی و نگرشی توسط پژوهشگر تهیه گردیده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده گردید. بعد از تحلیل نتایج مشخص شد که از بین هرسه نیاز دانشی، نگرشی و مهارتی، نیازهای نگرشی بیشترین میانگین را به خود اختصاص داده اند و این نشان می دهد که ضروریترین نیاز کارکنان پایور، نیاز نگرشی است در حالی که با توجه به لیست دوره های آموزشی برگزار شده قبلی که در قسمت ضمائم پایان نامه موجود است، نیازهای نگرشی کمترین میزان توجه را به خود اختصاص داده است و نیازهای دانشی در اولویت بوده اند. در همین ارتباط در تحقیق حاضر نیازهای دانشی، مهارتی و نگرشی کارکنان پایور مشخص و اولویت بندی گردید.