نام پژوهشگر: لیلا غفوری
آذین کروریان پانته آ رحیم تبریزی
پایان نامه مورد نظر ترجمه ی فارسی کتاب های "histories du soir" و "princes et princesses"، به نگارش anne bouin و delphine godard است. لازم به ذکر است کتاب ها هریک به ترتیب شامل 21 و 9 داستان مختلف هستند که هر دو در حوزه ادبیات داستانی کودک جای می گیرند و با نثری ساده و دلنشین همراه با تصاویری گویا از نقاشان مختلف بیان شده اند. داستان هایی همچون بندانگشتی، سیندرلا و ... که هیچ کس نمی تواند آن ها را از یاد ببرد چراکه در خاطرات کودکی مان نفوذ کرده اند. داستان هایی جذاب و دلنشین که پدربزرگ ها، مادربزرگ ها، پدرها یا مادرها عصرها یا شب ها برای سرگرم کردن یا خواباندن ما، تعریف می کردند. لازم به ذکر است که همیشه شخصیت های یکسانی در این داستان ها به چشم می خوردند: والدین بدجنس، شاهزاده خانم های زیبا، شاهزاده های شجاع، پریان مهربان، گرگ های بدجنس و ... و از دیرباز تاکنون و در همه ی ملت ها و اقوام، این داستان ها سعی کرده اند تا در بیان ارزش ها و ضد ارزش ها تاثیری عمیق داشته باشند. قهرمان اصلی این داستان ها نیز همواره به دنبال کسی یا چیزی بوده است و در نهایت پایان داستان همیشه خوش بوده است. این داستان های زیبا و دلنشین، در دوران کودکی این امکان را برای ما فراهم نمودند تا از طریق تخیل دنیای جدیدی را تجربه کنیم و همچنین شخصیت ها و رویدادها را شناخته، اصول اخلاقی را یاد گرفته و شخصیت مان شکل گیرد. به طوری که بسیاری از افراد، از داستان های دوران کودکی شان به عنوان رویایی تکرار ناپذیر یاد می کنند. این قصه ها به دلیل کشش، زیبایی و انگیزش کنجکاوی در دوران کودکی مان، هرگز از یاد و خاطرمان نمی روند. زبان روان و ساده، داستان های متعدد و دلنشین این اثرها همراه با تصاویر رنگی زیبایشان مرا تشویق به ترجمه آن ها کرد. آنقدر این زبان ساده و بی ریاست که خود را هنگام مطالعه در دل داستان و اتفاقات آن حس خواهید کرد. مفاهیم مهمی همچون مرگ و زندگی، خوبی و بدی، پاداش و جزای اعمال نیک و بد، آینده نگری و ... به زبانی ساده و قابل فهم برای کودک بیان شده اند. همچنین تصاویر رنگی و زیبای آن ها به جذابیت داستان ها می افزایند. سبک نگارش داستان ها به شیوه ای است که حتی خوانندگان بزرگسال نیز از مطالعه آن ها لذت می برند و با خواندن آن ها خود را دوباره در دنیای زیبای کودکی می یابند.
عسل رمزی لیلا غفوری
او ژان کلود رمان نام دارد. ?? سال است که به همه دروغ می گوید.او اذعان کرده که دانشکده ی پزشکی را تمام کرده است، در سازمان جهانی بهداشت کار می کند، پژوهشگری نامی در عرصه ی جهانی است و انسانی آرام و هنردوست. می گوید زن و دو فرزندش را بیشتر از هر چیز دیگری در دنیا دوست دارد... اما دروغ می گوید... و روزی حقایق آشکار می شود و به منظور اینکه خانواده اش تحقیر نشوند تصمیم می گیرد تا در کمال خودخواهی پدر و مادر و همسر و دو فرزندش را به قتل برساند. "رقیب" داستانی است واقعی که مدت ها در فرانسه به عنوان پرخواننده ترین کتاب فصل معرفی شد. دربخش اول این تحقیق حضور حوادث طبیعی در این اثر را مورد بررسی و مطالعه قرار می دهیم. در ابتدا به تعریف آن و سپس به جایگاه آن در ادبیات فرانسه در طی قرن نوزدهم و بیستم خواهیم پرداخت و سپس به بررسی تغییراتی که کرر با نگرش خود به جایگاه حوادث در اثر ادبی داده است، می پردازیم. در بخش دوم به مواردی چون حقیقت و دروغ، هویت واقعی قهرمان داستان، نقش شانس در بازی صداقت و دروغ، و جایگاه قضا و قدر در این داستان خواهیم پرداخت. در این بخش سعی بر این است که چهره ی واقعی شخصیت اسرار آمیز و مرموز داستان، به طور کامل مورد بررسی قرار گیرد. در واقع آنچه که در داستان ژان کلود رمان (قهرمان داستان) بیش از اندازه حیرت آور است، نقش موثر شانس می باشد. پس به همین دلیل می توانیم او را همانند قهرمان یک تراژدی مدرن معرفی کنیم. در بخش پایانی این تحقیق به جستجوی مواردی چون نشانه های مرتبط با نوع شرح حالی و همین طور بخش هایی که در آن نویسنده به قوه ی تخیل خود اعتماد می کند، می پردازیم ودرمی یابیم که اثر مورد نظر جایگاه ویژه ای دربین آثار ادبی دارد چرا که نوعی است کا ملا جدید: آمیزه ای از رمان و اثر شرح حالی و بدین گونه هیچکدام ازین دو به تنهایی نیست.