نام پژوهشگر: حسن صبوری مقدم
مهناز مسلم پور حسن صبوری مقدم
هدف:تعیین تفاوت پایه های شناختی تنظیم هیجانی در افراد سالم، مانیک و افسرده. روش: در این پژوهش که از نوع علی – مقایسه ای می باشد سه گروه وجود دارد،گروه سالم،گروه مانیک و افسرده.برای انتخاب افراد از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. جهت اجرای پژوهش روی افراد مانیک وافسرده بعد از هماهنگی لازم و مراجعه به بخش های بیمارستان رازی تبریز، افرادی که تشخیص اختلال دو قطبی گرفته بودند و مبتلا به بیماری روانی دیگری نبودند انتخاب شدند و مورد آزمون قرار گرفتند. افراد سالم نیز از از میان افرادی که به کلینیک مراجعه کرده بودند انتخاب شدند. هر سه گروه به گونه ای انتخاب شدند که از لحاظ متغیرهای جمعیت شناسانه همتا باشند. جهت طبقه بندی، پردازش و تحلیل داده ها از نرم افزار spss و برای تحلیل فرضیه ها از manova استفاده شد. یا فته ها: یافته ها نشان داده بین سه گروه تفاوت معنی دار می باشد. همچنین تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که در متغیر های حفظ توجه، حافظه کلامی، انعطاف پذیری شناختی و تنظیم هیجانی تفاوت بین سه گروه در سطح 05/0>p معنی دار است. ولی در متغیر های حافظه کاری و زمان واکنش تفاوت معنی داری مشاهده نشد. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد در پایه های شناختی تنظیم هیجانی بین سه گروه تفاوت وجود دارد و عملکرد گروه سالم بهتر از دو گروه دیگر است.گروه مانیک نیز عملکردشان بهتر از گروه افسرده می باشد.
طاهره ملک زاده محمدعلی نظری
هدف از انجام این پژوهش مشخص نمودن اثربخشی آموزش نوروفیدبک بر بهبودی لکنت بوده است. درمان لکنت از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این پژوهش بر مبنای ناهنجاری های الکتروآنسفالوگرام مشاهده شده و نتایج مطالعات عصب شناختی به آموزش نوروفیدبک در مناطق فرونتال و تمپورال چپ کودکان مبتلا به لکنت پرداخته و بهبودی لکنت از دو جنبه شدت و الگوی علائم (تکرار، کشیده گویی، گیر، مکث) ارزیابی شده است.
بابک صادقی حسن صبوری مقدم
هدف: هدف پژوهش حاضر تاثیر هیجانی موسیقی بر مولفه های فشار خون و ضربان قلب در افراد مبتلا به بیماری های قلبی عروقی در مقایسه با افراد سالم براساس ویژگی های شخصیتی می باشد. روش: برای این منظور 40 آزمودنی که شامل 20 فرد بیمار قلبی-عروقی و 20 فرد سالم می باشد به روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب و پرسشنامه های جمعیت شناختی (رشته تحصیلی، سن) و پرسشنامه neo-ffi فرم کوتاه توسط آزمودنی ها تکمیل شده است. لازم به ذکر است که آزمودنی ها، همه ویژگی شخصیتی نوروتیک داشته و در دو گروه درون گرا و برون گرا که هر کدام شامل 10 نفر بوده گروه بندی شده اند. داده ها به کمک نرم افزارspss18 و با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس (mancova) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که: در هر سه مقایسه زوجی اندازه گیری فشارخون سیستولیک بعد از ارائه موسیقی آرام معنی داری وجود دارد. به این صورت که در مقایسه اول بیمار درون گرا تاثیر کمتری نسبت به بیمار برون گرا، از موسیقی با ریتم آرام، پذیرفته است و موسیقی با ریتم آرام تاثیر بیشتری بر روی بیمار برون گرا گذاشته و میزان فشارخون سیستولیک این بیماران را بیشتر کاهش داده است. در مقایسه بعدی متوجه می شویم که افراد بیمار درون گرا تاثیر کمتری از موسیقی با ریتم آرام، نسبت به افراد سالم درون گرا گرفته اند و موسیقی با ریتم آرام فشارخون سیستولیک افراد سالم درون گرا را بیشتر از افراد بیمار درون گرا کاهش داده است. همین رابطه در مقایسه بعدی نیز وجود دارد و فشارخون سیستولیک افراد سالم برون گرا بعد از ارائه موسیقی با ریتم آرام به نسبت بیشتری از افراد بیمار برون گرا کاهش یافته است. این معنی داری در مولفه های دیگر یعنی فشارخون دیاستولیک و ضربان قلب پس از ارائه موسیقی با ریتم آرام وجود ندارد. همچنین پس از ارائه موسیقی با ریتم تند نیز هیچ معنی داری در هیچ کدام از مولفه های پژوهش وجود ندارد.
داود عزتی حسن صبوری مقدم
زمینه و اهداف: یکی از موضوعاتی که امروزه ذهن محققان را در حیطه روانشناسی سلامت به خود مشغول کرده است رابطه بین عوامل روانشناختی و ابتلا به بیماری های قلبی و بخصوص بیماری عروق کرونری قلب است. در این راستا، این تحقیق به منظور تعیین تاثیر محرک های استرس زا و خوشایند بر فشار خون و ضربان قلب بیماران عروق کرونری براساس سطوح هیجان خواهی انجام شد تا فهم ما را از مکانیزم های زیربنایی نوروفیزیولوژیک این عوامل افزایش دهد. مواد و روشها: در یک طرح مورد- شاهدی، 30 نفر از بیماران عروق کرونری (15مرد بیمار با هیجان خواهی بالا و 15 مرد بیمار با هیجان خواهی پایین) مراجعه کننده به بیمارستان شهید مدنی شهرستان تبریز که از طریق تشخیص پزشکی به عنوان بیماران عروق کرونری تشخیص داده شده بودند، و 30 مرد سالم (15 مرد با هیجان خواهی بالا و 15 مرد با هیجان خواهی پایین) انتخاب شدند؛ داده ها به کمک دستگاه فشار سنج دیجیتال بازویی و مقیاس هیجان خواهی زاکرمن ( فرم کوتاه ) جمع آوری شدند و برای تحلیل داده ها علاوه بر آمار توصیفی از تحلیل کوواریانس چند متغیره (mancova) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که محرک استرس زا بر فشار خون و ضربان قلب آزمودنی ها تاثیر گذاشته به طوریکه میانگین نمرات شاخص های فیزیولوژیکی در پس آزمون بیشتر از پیش آزمون می باشد؛ همچنین محرک خوشایند بر فشار خون و ضربان قلب آزمودنی ها تاثیر گذاشته به طوریکه میانگین نمرات شاخص های فیزیولوژیک در پس آزمون کمتر از پیش آزمون می باشد. نتایج همچنین نشان داد که بیماران با هیجان خواهی پایین نمرات بیشتری را در فشار خون سیستولیک و دیاستولیک نسبت به افراد سالم با هیجان خواهی پایین بعد از ارائه محرک استرس زا بدست آوردند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش بدست آمده می توان گفت که بیماران با هیجان خواهی پایین عواطف منفی بیشتری نسبت به افراد سالم با هیجان خواهی پایین تجربه می کنند و این عواطف منفی باعث افزایش بیشتر پاسخ های قلبی- عروقی این افراد می شود. بنابراین، می توان از شیوه های القای خلق در راستای بهبود سلامت افراد بهره گرفت.
مهین مظفری حسن صبوری مقدم
چکیده: هدف این پژوهش، مقایسه ی ویژگیهای شخصیتی، افسردگی و گرایش به خودکشی در وابستگان به موادمخدر و افرادبهنجار بود. جامعه آماری این تحقیق شامل تمام افراد معتاد به موادمخدرمراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد دراستان آذربایجان غربی(مرد) وافرادبهنجارهمتاشده بود. ازجامعه مورد مطالعه به تعداد70 فردمعتادبه موادمخدر و70 فردبهنجار به شیوه ی دردسترس و هدفمندانتخاب شد. برای اندازه گیری متغیرها، ازپرسشنامه های افسردگی بک، خودکشی بک، پرسشنامه صفات شخصیتی neo مک کری و کوستا استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده ازروش تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که میزان روان رنجورخویی و برونگرایی در معتادان به مواد مخدر بیشتر از افراد عادی است و میزان انعطاف پذیری، دلپذیر بودن و باوجدان بودن درافرادمعتادنسبت به افراد عادی پایین است. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که بین افسردگی و خودکشی و ویژگیهای شخصیتی رابطه وجود دارد. این یافته هاتلویحات نظری وعملی درمداخلات روانشناختی داشته و قادرند زمینه های روانی و شخصیتی سوء مصرف مواد را معین کنند.
نسیم قهرمان محرم پور حسن صبوری مقدم
اختلال استرس پس از سانحه با مجموعه ای از علایم نوعی (سندروم) که در پی مواجهه با حوادث آسیب زای زندگی پیدا می شود ، مشخص می گردد . مداخلات روان درمانگرانه ای که در مورد ptsd وجود دارد عبارت است از رفتاردرمانی ، شناخت درمانی و هیپنوتیزم . یکی از فنون روان درمانی نسبتا نوظهور حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد است که طی آن ، بیمار در حین این که تصویری از تجربه آسیب زا را در ذهن خود نگاه داشته است ، بر روی حرکات جانبی انگشت بالینگر تمرکز می کند . طرفداران این روش درمان اظهار می کنند که روش مذکور به اندازه سایر روش های درمان ptsd و شاید بیش از آنها کارایی دارد. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی روش درمانی حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد در کاهش علایم اختلال استرس پس از سانحه ناشی از تجاوز جنسی است . در یک بررسی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ، فرایند درمان بر روی سه آزمودنی انجام شد . آزمودنی ها در مرحله پیش از درمان ( خط پایه ) و پایان جلسه اول ، دوم ، سوم و جلسه آخر ( جلسه چهارم ) و نیز دوره پیگیری پس از درمان پرسشنامه اختلال استرس پس از سانحه میسی سی پی و پرسشنامه scl-90-r را تکمیل نمودند . نمره آزمودنی در کلیه مقیاس ها در مرحله پس از درمان نسبت به مرحله قبل از آن کاهش نشان داده اند.نتیجه ای که می توان از این پژوهش استنباط کرد این است که رویکرد درمانی مبتنی بر حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد در کاهش شدت علایم اختلال استرس پس از سانحه ناشی از تجاوز جنسی موثر بوده است .
پرستو سمساریلر حسن صبوری مقدم
هدف: این پژوهش به دنبال بررسی تاثیر ارائه محرک های زیرآستانه ای ولع آور و خنثی بر پاسخ هدایتی پوست و میزان ولع در افراد وابسته به کراک هروئین است. روش: آزمودنی های وابسته به کراک هروئین (15n=) در ابتدا پرسش نامه میل به مواد را پر کردند. سپس به هر دو گروه آزمایش و کنترل (15n=) تصاویر زیرآستانه ای ولع آور و خنثی ارائه شد. همزمان پاسخ هدایتی پوست آنها ثبت گردید. پس از انجام تکلیف،گروه آزمایش مجددا پرسش نامه میل به مواد را پر کردند. روش های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و تحلیل کوواریانس با اندازه گیری مکرر برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: داده های پژوهش نشان دهنده آن است که اثر اصلی نوع محرک معنادار است. به این معنی که در هر دو گروه آزمایش و کنترل، پاسخ هدایتی پوست به محرک های زیرآستانه ای ولع آور بیشتر از محرک های خنثی بود. از سوی دیگر در اثر تعامل متغیر های ترتیب * گروه در گروه افراد وابسته به کراک هروئین میزان تغییرپذیری پاسخ هدایتی پوست پس از ارائه هر نوع محرک بیشتر از گروه کنترل بود. نتیجه گیری: نتایج هیچ یک از مفروضه های پژوهش را تایید نکرد. اما نتایج به دست آمده، یافته های پژوهشهای قبلی را مبنی بر تاثیر ارائه محرک های هیجانی زیرآستانه ای بر پاسخ هدایتی پوست تایید کرد.
یوسف جمال پور حسن صبوری مقدم
کلید واژه ها: اختلال سلوک، گروه بهنجار، نیمرخ شناختی. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای نیمرخ شناختی در افراد دچار اختلال سلوک و افراد بهنجار است. روش: روش مطالعه حاضر توصیفی از نوع علی مقایسه ای(پس رویدادی) می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل نوجوانان دارای اختلال سلوک مقیم در کانون اصلاح و تربیت شهر اصفهان در سال 92 بود. حجم نمونه 30نفر شامل15 نوجوان دچار اختلال سلوک و 15 نوجوان بهنجار بود. جهت انتخاب نمونه از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد و آزمون های عملکرد مداوم (cpt)، هوش کلامی وکسلر و خرده مقیاس حافظه عددی وکسلر و آزمون دسته بندی کارت-های ویسکانسین بر روی آنها اجرا شد. برای تحلیل داده ها آزمون واریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها: بین افراد بهنجار و افراد دچار اختلال سلوک در کارکردهای شناختی حافظه کاری و هوش کلامی و کارکردهای اجرایی اختلاف معناداری وجود دارد، اما در توجه پایدار بین دو گروه تفاوت معنا داری وجود ندارد. گروه اختلال سلوک در کارکردهای حافظه کاری و هوش کلامی و کارکردهای اجرایی (000/0< p)، عملکرد ضعیف تری از گروه بهنجار دارند. نتیجه گیری: باتوجه به یافته های بدست آمده، گروه اختلال سلوک در حافظه کاری، هوش کلامی و کارکردهای اجرایی ضعیف تر از گروه بهنجار عمل کردند. بنابراین در انجام مداخلات درمانی برای اختلال سلوک باید به نقش نقایص عصب شناختی بیشتر توجه کنند.
فرهاد غدیری صورمان آبادی حسن صبوری مقدم
پژوهش حاضر با هدف مشخص کردن ارتباط بین استرسورهای روانی اجتماعی و آسیب پذیری در برابر اعتیاد در بین دانش آموزان انجام گرفته است. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد و برای پژوهش نمونه ای به حجم تقریباً 483 نفربه روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده است. در پژوهش حاضر پرسشنامه های ادراک حوادث استرس آور بختیارپور و بنی جمالی و پرسشنامه آسیب پذیری در برابر اعتیاد انیسی اجرا گردید. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه موردتحلیل قرار گرفت.مولفه های آسیب پذیری به اعتیاد عبارتند از افسردگی و درماندگی،اضطراب و ترس،نگرش مثبت به مواد و هیجان خواهی بالا که نتایج تحلیل نشان داد که بین افسردگی و درماندگی با مسائل مرتبط بافقدان،نگرش مثبت به مواد با مسائل مرتبط بافقدان، اضطراب و ترس با مسائل تحصیلی و شغلی، هیجان خواهی بالا با مسائل مرتبط با فقدان،هیجان خواهی بالا با مسائل مربوط به انطباق مجدد و بین متغیر اضطراب و ترس و مسائل مرتبط با انطباق مجدد همبستگی مثبت و متوسطی وجود دارد. واز بین این متغیرها حل رویدادهای ناخوشایند بیشترین توان را در پیش بینی آسیب پذیری در برابر اعتیاد دارا می¬باشد و بعد از این متغیرمسائل مربوط به فقدان نیز به صورت منفی آسیب پذیری در برابر اعتیاد را پیش بینی می¬نماید. نتیجه: تحقیق حاضر نشان داد استرسورهای روانی اجتماعی می توانند در آسیب پذیر کردن نوجوانان به اعتیاد نقش داشته باشند.
کریم عبدالمحمدی حسن صبوری مقدم
جسمانی کردن یک اختلال شبه جسمی می باشد که معاینات پزشکی قادر به توضیح علت آن نمی باشند. پژوهش حاضر با هدف روشن ساختن رابطه بین جسمانی کردن با ویژگی های شخصیت و ناگویی هیجانی، تفاوت جسمانی کردن در بین زنان و مردان و نقش ویژگی های شخصیت و ناگویی هیجانی در اختلال جسمانی کردن انجام گرفته است. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد و برای پژوهش نمونه ای به حجم تقریباً 350 نفربه روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده است. در پژوهش حاضر پرسشنامه های ناگویی هیجانی تورنتو_20 (tas_20) ، پنج عاملی شخصیت(neopi-r) neo ، و پرسشنامه جسمانی کردن phq-15 اجرا گردید. داده ها با استفاده از آزمون ،t نمونه های مستقل، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان موردتحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل نشان داد که از بین مولفه های پنج عامل شخصیت برونگرایی و وظیفه شناس بودن با جسمانی کردن رابطه منفی معنی داری دارد. همچنین روانرنجوری و ناگویی هیجانی با جسمانی کردن رابطه مثبت معنی داری دارد. همچنین رابطه معنی داری بین جسمانی کردن با پذیرا بودن و سازش پذیری وجود ندارد. همچنین ناگویی هیجانی، وظیفه شناسی، برونگرایی و روانرنجوری توان پیش بینی اختلال جسمانی کردن را دارند علاوه بر این اختلال جسمانی کردن در بین زنان شایعتر از مردان می باشد. نتیجه: تحقیق حاضر نشان داد که افراد با ویژگی های خاص شخصیتی مستعد ابتلا به اختلال جسمانی کردن می باشد علاوه بر آن جنسیت نیز بر میزان و پایداری اختلال جسمانی کردن تاثیر دارد.
مهدیه رضائی گلعذانی حسن صبوری مقدم
هدف کلی تحقیق بررسی رابطه ی شیوه های فرزندپروری با سخت رویی و ابراز وجود بود.طرح پژوهش از نوع همبستگی بوده و نمونه ها جمعا 370 نفر از دانش آموزان دختر و پسر مدارس متوسطه(18 -14 ساله) در سال تحصیلی 93-1392 شهرستان سلماس و والدینشان بود که با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شدند. لازم به ذکر است روش نمونه گیری، تصادفی چند مرحله ای انتخاب شد. برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از پرسش نامه های مقیاس بررسی دیدگاه های شخصی کوباسا، پرسشنامه ابراز وجود لی و همکاران و پرسشنامه شیوه های فرزندپروری بامریند استفاده شد. داده های بدست آمده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که بین شیوه ی فرزندپروری مقتدرانه با سخت رویی و ابراز وجود فرزندان رابطه ی مثبت معنی دار و بین شیوه ی فرزند پروری استبدادی با سخت رویی و ابراز وجود رابطه ی منفی معنی داری وجود دارد. همچنین بین شیوه ی فرزندپروری آزاد گذارانه با سخت رویی و ابراز وجود رابطه ی معناداری وجود ندارد.
علی جهان محمد علی نظری
بررسی بازنمایی ذهنی اعداد حاکی از ارتباط میان کمیت و فضا می باشد. به¬گونه ای که در افراد اروپایی اعداد بزرگ با سمت راست و اعداد کوچک با سمت چپ ارتباط دارند. این تعامل بطور اختصار اثر snarc نامیده می شود. از سوی دیگر نشان داده شده است که این رابطه می تواند تحت تاثیر محصولات فرهنگی مانند خط نوشتاری قرار بگیرد. علیرغم این که نبود snarc در مطالعات رفتاری قبلی بر روی نمونه های ایرانی ذکر شده بود، توجه به ویژگی های الکتروفیزیولوژیک می تواند در روشن شدن علت عدم مشاهده آن در افراد ایرانی موثر باشد. لذا هدف این پژوهش بررسی بازنمایی اعداد در افراد ایرانی با توجه به ویژگی های الکتروفیزیولوژیک بود. در این مطالعه 28 دانشجوی کارشناسی روانشناسی به تکمیل تکلیف تعیین زوج یا فرد بودن اعداد 1، 2، 8 و 9 پرداختند. در تکلیف دوم آنها به تعیین زوج یا فرد بودن عدد-واژگان یک، دو، هشت و نه پرداختند. در حین اجرای تکلیف فعالیت الکتروآنسفالوگرافی مشارکت کنندگان ضبط شد و نهایتا پتانسیل های وابسته به رویداد استخراج گردید. مولفه های مورد نظر در این پتانسیل ها عبارت بودند از p300، slrp و rlrp که به ترتیب برای بررسی سطح ادراکی، انتخاب پاسخ و اجرای پاسخ بکار می روند. تحلیل واریانس تکرار سنجش برای داده های رفتاری نشان داد که علیرغم تعامل سمت پاسخ و بزرگی، وجود اثر snarc مورد تایید قرار نگرفت. تحلیل داده های مولفه p300 از لحاظ زمان نهفتگی و مقدار ولتاژ قله صورت گرفت و تعامل سمت پاسخ × بزرگی برای هیچ کدام معنادار نشد. همچنین این تعامل در مولفه های slrp و rlrp معنادار نبود. یافته مهم دیگر بالا بودن سرعت تعیین زوج بودن عدد 8 و عدد واژه هشت نسبت به سایر اعداد و عدد-واژگان بود. این تفاوت بویژه در سطوح رفتاری، ادراکی و انتخاب پاسخ مشاهده شد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که در افراد ایرانی پردازش کمیت متفاوت می¬باشد. موثر بودن سمت نگارش خط در عدم مشاهده snarc در افراد ایرانی مورد تایید قرار نگرفت. احتمالا این تفاوت ناشی از نحوه دسترسی به ویژگی¬های معنایی اعداد از جمله دانش زوج-فردی می¬باشد. همچنین نشان داده شد که عدد 8 و عدد- واژه هشت بصورتی غیر قابل انتظار سریعتر از اعداد کوچکتر پردازش می شود. این مطالعه قادر به توضیح این مطلب نبوده و انجام پژوهش های بیشتر در این زمینه ضروری می باشد.
سید یوسف قرشی جلیل باباپور خیرالدین
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین سیستم های مغزی-رفتاری و نشانه های افسردگی با علایم اختلال خواب، انجام شد. پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی- همبستگی بود،که درآن تغییرات متغیر ملاک )علایم اختلال خواب(بر اساس متغیرهای پیش بین )نشانه های افسردگی و سیستم های مغزی-رفتاری(مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانشجویان دانشگاه تبریز بود که در سال 94-1393 تحصیل می کردند. از جامعه مورد نظر حدود 200 نفر ، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. و سپس از دانشجویان خواسته شد تا پرسشنامه کیفیت خواب پیترزبورگ psqi، پرسشنامه افسردگی بک(bdi)(فرم کوتاه) و پرسشنامه سیستم های بازداری/ فعال سازی فتاری(bas,bis) را پر کنند. برای تحلیل آماری داده های پژوهش از شاخص های آمار توصیفی(میانگین و انحراف معیار) و استنباطی ، (ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه) استفاده شد. نتایج نشان داد که رابطه بین متغیرهای سیستم بازداری رفتاری و اختلال خواب معنی دار نیست. بین سیستم فعالسازی رفتاری و اختلال خواب رابطه معنی دار و منفی به دست آمد. رابطه بین افسردگی و اختلال خواب معنی دار و مثبت بود. رابطه بین سیستم بازداری رفتاری و افسردگی معنی دار نبود. بین سیستم فعالسازی رفتاری و افسردگی رابطه معنی دار و منفی به دست آمد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که قویترین پیش بین اختلال خواب، متغیر افسردگی است.
سعید آقایان محمد علی نظری
زمان بعد اساسی زندگی ما است و در حقیقت چارچوبی است که وقایع زندگی بر روی آن ساخته شده است (ویتمن و واسن هوو، 2009). زندگی ما پیچیده در مفهوم زمانی است. تنظیم زمان و ادراک زمان نه تنها شناخت را شامل می شود بلکه به طور عمیقی به زندگی هیجانی ما متصل و مربوط است (فرایز، 1978). هیجان در بسیاری مواقع عامل اصلی تحریف زمان روانشناختی و تخمین آن در انسان می باشد. با این حال تجزیه و تحلیل اثرات متقابل بین هیجان و فاصله های زمانی نسبتاً نادر باقی مانده است و تحقیقات اندکی به صورت نظام مند به این مسئله پرداخته اند (اسچیرمر، 2004).اکثر مطالعاتی که طی دهه های اخیر انجام شده، ثبات و پایداری پاسخ های هیجانی به موسیقی را نشان داده اند (بیگاند و همکاران،2005؛ پرتز، گاگنون و بوچارد، 1998). هم کیفیت هیجانی و هم کیفیت زمانی موسیقی بر روی ادراک زمان تأثیر گذار می باشند. کاملاً شگفت آور است که تنها تعداد کمی از مطالعات در زمینه شناخت موزیک و ادراک زمان، برآورد و تخمین زمان در حضور موسیقی را نشان داده اند.
سیده سهیلا آل طه اویلق جلیل باباپور خیرالدین
این پژوهش با هدف بررسی نقش هیجان خواهی و سیستمهای مغزی رفتاری در پیش بینی گرایش دینی دانشجویان دانشگاه تبریز انجام گرفت. برای این منظور380 نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز بصورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های هیجان خواهی شکل پنجم زاکرمن ، سیستم های بازداری/فعال سازی رفتاری کارور و وایت و مقیاس گرایش دینی محقق ساخته (ارحمی، 1385) استفاده گردید. داده های آماری بدست آمده با استفاده از روش تحلیل واریانس چد متغیره در نرم افزار spss 18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
نسرین رهبری غازانی جلیل باباپور خیرالدین
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش حل مسئله و جرأت ورزی بر تغییر نگرش نوجوانان دختر شهر تبریز نسبت به مصرف مواد بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است.
تامارا گلزار جلیل باباپور خیرالدین
این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی است و نمونه گیری آن از میان دانشجویان دا نشگاه تبریز(256 نفر)بصورت خوشه ای تصادفی و با استفاده از سه پرسشنامه(ذهن آگاهی، سبک های حل تعرض و سرگردانی ذهنی)انجام گرفته. نتایج بعد از تحلیل نشان دادند که:متغیر سرگردانی ذهنی تنها با سبک حل تعارض یکپارچگی و متغیر ذهن آگاهی با سبک های حل تعارض یکپارچگی و سبک مسلط رابطه معناداری دارند. علاوه براین از میان متغیرهای ذهن آگاهی و سبک های حل تعارض، فقط ذهن آگاهی توانست به طور معنی دار سرگردانی ذهنی را پیش بینی کند .
محسن علی قلی زاده فیروزجایی حسن صبوری مقدم
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه ی آموزش مدیریت والدین (pmt) بر کمبود توجه، اضطراب و پرخاشگری دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی بود.این پژوهش مطالعه ای نیمه تجربی، با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. از میان مادران دارای کودکان مبتلا به کمبود توجه، اضطراب و پرخاشگری 30 نفر به شکل دردسترس انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند.