نام پژوهشگر: محمدرضا عبداله نژاد
بهزاد حسن پور محمدرضا عبداله نژاد
نورمن کمپ اسمیت در بخش حسیات استعلایی اثر خویش به نام شرحی بر نقد عقل محض کانت ابتدا مفاهیم کلیدی و تعاریف ارائه شده توسط کانت را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد و به نقد و بررسی آنها میپردازد. سپس در بخش مربوط به بررسی دو صورت محض شهود حسی یعنی زمان و مکان بصورت تفصیلی وارد جزئیات بحث میشود و به روشنگری برخی ابهامات و پیچیدگیها در این زمینه میپردازد. این پایان نامه که به بررسی این بخش از اثر وی می پردازد ابتدا ویژگیها و امتیازات شرح اسمیت را در مقایسه با سایر شرحها و تفاسیر توضیح می دهد که اهم آنها را میتوان به صورت زیر ذکر کرد: 1- اثر اسمیت یک شرح است و نه تفسیر، و واژه commentary به معنای شرح جایگزین واژه interpretation به معنای تفسیر شده است. 2- اسمیت در این اثر نه خواسته است چیزی را حذف کند و نه تمایل به نقد اساسی کتاب نقد عقل محض داشته است. وی برخلاف سایر مفسران و شارحان در صدد نظریه پردازی نیست و کاملاً در درون خود متن کتاب نقد عقل محض باقی مانده است. 3- اسمیت در این شرح تابع هیچ مکتبی نیست و استقلال فکری وی کاملاً در این اثر هویداست. نگاه وی به فلسفه کانت نه مانند اشتفان کورنر و استراوسون از منظر فلسفه تحلیلی است و نه مانند دیتر هنریش و هنری آلیسون در بند آیدئالیسم استعلایی است و نه مانندهایدگر و یاسپرس از منظر اگزیستانسیالیستی است بلکه منحصر به فرد است. لازم به ذکر است که اسمیت ضمن شرح و بررسی بخش حسیات استعلایی انتقاداتی نیز بر کانت وارد میکند که عبارتند از : 1- بی احتیاطی و بی دقتی کانت در گزینش و کاربرد واژهها 2- وجود تناقض در آرای کانت 3- تزلزل و نوسان کانت بین دو گرایش سوبژکتیویستی و فنومنالیستی 4- فقدان توضیح و اثبات برخی مسائل و دیدگاهها 5- قابل قبول نبودن برخی از نتایج کانت 6- ارائه تفسیر دلبخواه از آموزه برکلی نکتهای را باید در اینجا بیفزائیم و آن اینکه کل انتقادات اسمیت بر بخش حسیات استعلایی را میتوان در چهار مقوله طبقه بندی کرد : 1- زبان شناختی از قبیل بی احتیاطی و بی دقتی کانت در گزینش و کاربرد واژهها 2- منطقی از قبیل وجود تناقض در آرای کانت 3- معرفت شناختی مانند تزلزل و نوسان کانت بین دو گرایش سوبژکتیویستی و فنومنالیستی 4- روان شناختی مانند ارائه تفسیر دلبخواه از آموزه برکلی به ویژه در مورد نقش قوای شناختی در حصول معرفت.
گلی رمضانی عمو دیزج علیرضا آزادی
پایان نامه ی حاضر کوششی برای ارائه ی تصویری روشن از وجوه افتراق و اشتراک اندیشه های گادامر و ویتگنشتاین دوم، بعنوان نمایندگان سنت قاره ای و تحلیلی، است. ابتدا آراء هر کدام از این دو فیلسوف را در دو فصل جداگانه توصیف و تحلیل و سپس در فصول چهارم و پنجم با هم مقایسه کرده و جهات اختلاف و اشتراک آنها را روشن کرده ایم. با مقایسه ی دیدگاههای گادامر و ویتگنشتاین دوم دریافتیم، برخلاف تصور رایج، می توانیم مشابهتهایی را میان دو سنت تحلیلی و قاره ای بیابیم. برخی از موضوعات مشترک میان این دو فیلسوف عبارتند از: ماهیت زبان، تشبیه زبان به بازی، و نقد اندیشه ی سوژه محوری فلسفه ی مدرن. با وجود این، ما نمی توانیم اختلافات بین گادامر و ویتگنشتاین را هم نادیده بگیریم. آنها به دو روش مختلف در مورد موضوعات زیر صحبت می کنند: تاریخیمندی زبان، مسئله ی تفسیر، تفسیر فلسفه ی زبان آگوستین، و تبیین ماهیت فلسفه. در حقیقت، می توان گفت این اختلافات نشأت گرفته از سنت هایی است که این دو متفکر در آن فعالیت می کنند. در نگارش این پایان نامه، از منابع کتابخانه ای و از روش توصیفی– تحلیلی– تطبیقی استفاده شده است.
سمیه رفیقی محمدرضا عبداله نژاد
ایمانویل کنت با اتخاذ رویکردی متفاوت در مطالعات انسان شنسی خود نقطه عطفی را در طول تاریخ فلسفه به وجود اورده است.او در این رویکرد نوین که ان را انسان شناسی پراگماتیکی می نامد برخلاف فیلسوفان پیش از خود که انسسان را بر اسااس ذات یا جوهر تعریف می کردند با توسل به روش تجربی و نیز مشاهده و توصیف اعمال انسان و نیز مشاهده آنها و همچنین نحوه تعامل او با محیط پیرامون خود و انسان های دیگر می توان به شناخت بهتری از انسان دست می یابد .البته از نظر او اعمال انسان در یک سطح نیستند بلکه اعمان انسان را در چهار سطح مختلف مورد بررسی قرار می دهد که این سطوح عباترتند از:حیوانی تنیکی ?پراگماتیکی? و اخلاقی.در پاسخ به این سوال که ایا ارتباطی بین این مطالعات و لسفه انتقادی کانت وجود دارد باد گفتکه این نحوه ارتباط از طریق حکم تاملی غایی که کانت ان را در نقد سوم خود مطرح کرده است به وجود می اید.
زهرا رضائی محمدرضا عبداله نژاد
در این پایان نامه تلاش شده است تا برهان وجودی بعنوان یکی از اصلی ترین براهین اثبات خدا در غرب و جهان اسلام مورد بررسی قرار گیرد. برهان وجودی مهمترین برهان اثبات وجود خدا در جهان غرب است که از زمان آگوستین تا کنون مورد توجه فلاسفه بوده است و برای اولین بار آنسلم تقریری روشن از آن ارائه داده که بلافاصله مورد توجه قرار گرفته است و اغلب فلاسفه ی دوران جدید به نحوی بدان پرداخته اند. اما انتقادات هیوم و مخصوصا کانت باعث ایجاد شک در توانایی این برهان گردید. این برهان در جهان اسلام سابقه نداشته است و تنها معاصرین فلاسفه اسلامی بر اثر آشنایی با فلسفه ی غربی از این برهان بحث کرده اند. این پایان نامه در سه فصل تنظیم شده است: فصل اول در باب ماهیت برهان وجودی؛ فصل دوم در باب انتقادهای وارد بر این برهان؛ و فصل سوم در باب نظر متفکران اسلامی معاصر درباره این برهان می باشد