نام پژوهشگر: جلیل اله فاروقی
زهره سادات ناصری جلیل اله فاروقی
تاریخ بیهقی از گنجینه های ارزنده ی نثر فارسی به شمار می آید که ماندگاری و مقبولیت این اثر، حکایت از منحصر به فرد بودن آن دارد. آنچه به تنوع واژه سازی هر زبان کمک می کند، وجود واژه های بسیط و ظرفیت وندافزایی است. زبان فارسی قرن های چهارم تا ششم این ظرفیت را بالفعل در اختیار داشته که این ویژگی در فارسی امروزی اندک اندک از میان رفته است. مواجهه با فرهنگ و تمدن جدید، فارسی زبانان را ناگزیر ساخته است تا زبان خود را آنچنان بپرورند تا پاسخگوی مفاهیم جدید در زمینه های مختلف باشد و این کار میسر نیست مگر اینکه زبان فارسی از درون زنده و پرورده شود، یعنی آنچه بیهقی در عصر خود انجام داد. در این رساله قصد داریم تا با بررسی ساخت واژه های تاریخ بیهقی که اکثر آنها برگرفته از زبان مردم خراسان بزرگ است راهکارهایی را جهت احیای واژگانی که بیم فراموش شدنشان می رود و نیز راهکارهایی جهت فعال سازی وندها و ترکیبات به کار رفته در این اثر، ارائه دهیم. به همین منظور، این واژه ها را از نظر ساخت به چهار دسته ی بسیط، مشتق، مرکب و مشتق-مرکب تقسیم کرده ایم و در کنار توصیف ساخت واژه ی هر کدام پیشنهادهایی برای واژه سازی امروزی ارائه داده ایم. این واژه های پیشنهادی براساس الگوی ساخت واژه در تاریخ بیهقی ساخته شده اند و می توانند جایگزین واژه های بیگانه یا نامأنوسی شوند که امروزه در نوشته ها یا ترجمه ها به چشم می خورد. نوشته هایی از این دست به روشن شدن معانی واژه های نوشته های ادبی کهن، آموختن سبک نوشتاری آثار گذشتگان و مهم تر از همه به بارورسازی واژگان زبان فارسی کمک می کند.
فهیمه ابراهیمی محمد حسین قرشی
چکیده در دنیای کنونی ترجمه شاخه ای از زبان شناسی است و آشنایی با اصول این علم از الزامات مترجم است. مترجم چیره دست هنرمندی است آشنا با اصول زبان شناسی که قادر است درجه ی تعدیل مناسب را هنگام ترجمه تشخیص دهد. مترجم موفق قادر است با کمک گیری از علم زبان شناسی کاربردی ، با گزینش راهبرد مناسب ، نزدیک ترین معادل های ممکن را در زبان مقصد بیابد و بدین ترتیب هم ارزش ارتباطی و هم عناصر ساختاری و بیانی متن مبدا را به خواننده منتقل کند. بحث اصلی این تحقیق ، مطالعه و بررسی مسایل تعادل ترجمه ای در ترجمه ی متون ادبی و ارائه ی راهکارهایی برای حل مشکلات تعادل واژگانی و تعادل نحوی است . بدین منظور ، ابتدا چندین تعریف از ترجمه ، ترجه ی ادبی ، نظریه ی تعادل و همچنین نظریه ی تعادل ترجمه ای کت فورد ارائه گردید . سپس آحاد تعادل واژگانی و تعادل نحوی را برشمرده ؛ چالش هایی را که مترجم در راه نیل بدان با آن ها روبروست را نشان داده و به تحلیل چندین نمونه از رمان بلندیهای بادگیر و ترجمه های آن پرداخته شده است . این تحقیق نشان می دهد که تعادل واژگانی و تعادل نحوی به صورت مطلق به دلیل پیچیدگی و تمایزات نظام های زبانی و ادبی زبان مبدا و مقصد میسر نیست و تعادل ترجمه ای امری نسبی است و انتقال معنا و صورت به طور کامل در ترجمه غیر ممکن است و مترجم به ناچار بایستی دست به تعدیل بزند.
مونا نیکزادفر جلیل اله فاروقی
هدف از این پژوهش، بررسی ارزش گذاری تکنیکی و فنی آثار خوشنویسی نیست، اگرچه به عنوان یک روش برای ارزشگذاری تکنیکی بهتر می توان از آن بهره برد، بلکه این آثار در حکم متن بررسی می شوند و چگونگی عملکرد دلالتگر در آنها مورد بررسی قرار می گیرد. از جمله ویژگی های خاص این هنرمی توان به چند نظامی بودن آن در نظام نشانه شناختی اشاره کرد . بنابراین هر اثری از خوشنویسی به مثابه یک متن در نظر گرفته می شود که در درون آن ، لایه های متنی بسیاری یافت می شود. آنچه در اینجا اهمیت دارد اینست که این متن که از لایه های متنی متفاوتی تشکیل شده است و لایه های متنی آن از رمزگان ها که به وجود آمده است چگونه به دلالت و انتقال معنا می پردازد . در این پژوهش، تعدادی آثار خوشنویسی برگزیده شده است تا از طریق نشانه شناسی لایه ای به تحلیل آن ها پرداخته شود. شیوه ی کار به این صورت است که اثر انتخاب شده در دو سطح کلامی و غیرکلامی مورد بررسی قرار می گیرد. در لایه ی غیرزبانی عناصر بصری چون خط، سطح ،شکل رنگ بافت روشن و تاریک یا سایه روشن و همچنین روابط بصری چون تناسب، تعادل، تضاد، ریتم، ترکیب بندی مورد بررسی قرار می گیرند. در واقع لایه ی غیرزبانی از این جهت بررسی می شود که ببینیم زیرلایه های غیرزبانی چه معناهای ضمنی را به معنای زبانی متن می افزایند ، چگونه در محورهای هم-نشینی قرار می گیرند با یکدیگر به تعامل می پردازند و هویت فرهنگی جامعه را تشکیل می دهند. از فرضیه هایی که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند این بود که نشانه های کلامی در ترکیب با نشانه های غیرکلامی چگونه به انتقال معنا می پردازند. در واقع همان گونه که در مطالعات موردی نیز نشان داده شد، این دو نظام با هم به انتقال معنا می پردازند. اما آنچه اهمیت دارد این است که در هر اثری شیوه ی انتقال معنا به-گونه ایست. فرضیه ی دیگر این بود که با تحلیل نشانه شناختی عناصر خوشنویسی می توان به تبیین هویت فرهنگی در هنر خوشنویسی پرداخت. این فرضیه را با توجه به موارد انجام شده در مطالعات موردی می توان اثبات کرد چراکه نشانه های هنری ریشه در فرهنگ هر جامعه دارد و تحلیل نشانه شناختی هنرخوشنویسی که به چگونگی تشکیل نشانه ها می پردازد به ما این امکان را می دهد تا از طریق نظام های دو گانه ی نوشتاری و تصویری به بررسی هویت فرهنگی یک جامعه بپردازیم.
اناهیتا امیرشجاعی محمد حسین قرشی
این رساله به اهمیت گفتمان و تحلیل گفتمان انتقادی در ترجمه به عنوان پدیده ای فرهنگی می پردازد تا نشان دهد چگونه این تحلیل می تواند به چگونگی انتقال مفاهیم فرهنگی و ایدولوژیک در فرایند ترجمه کمک کند. از آنجاییکه در فرایند انتقال زبان از متن مبدأ به متن مقصد، دلایل خاصی برای تحریف در ترجمه وجود دارد، می کوشد رابطه گفتمان را با ساختارها و کارکرد های فکری- اجتماعی نشان دهد. در این راستا به معرفی مفاهیم کلیدی در گفتمان، برخی نظریه پردازان گفتمان انتقادی، و برخی تحقیقات صورت گرفته در این راستا می پردازد. دلیل انجام این تحقیق تأکید براهمیت شباهت ها و تفاوت های فرهنگی در فرایند ترجمه و نشان دادن مزایای رویکرد گفتمان انتقادی نسبت به دو رویکرد کارکرد گرا و ساختارگرا است. از این رو به بسط نظریات ون دایک و هاکین پرداخته و بر اساس متدلوژی نام برده به بررسی رمان " پیرمرد و دریا" اثر ارنست همینگوی، جهت برجسته ساختن موضع ایدولوژیک و فرهنگی مترجم می پردازد. مشاهده شده است که نگرشهای فرهنگی وباورهای اجتماعی مترجم از طریق اقتباس شیوه های بومی سازی، ترجمه اصطلاحی، و طبیعی شدگی ایدولوژیک (مفهومی کلیدی در نظریه فرکلاف)، در چارچوب کارکرد اجتماعی غالب، در فرایند ترجمه منتقل شده، حال آنکه نویسنده درمتن مبدأ که تلفیقی از امپرسیونیسم و رئالیسم است بدون هیچ گونه دخالتی از جانب خودش بر خواننده تسلط می یابد. از آنجا ییکه روابط قدرت و ایدولوژی مفاهیمی مشترک در گفتمان انتقادی و ترجمه می باشند، نتیجه می گیرد که گفتمان انتقادی به تحلیل گر و نیز به مترجم در تحلیل و حل معضلات فرهنگی و اجتماعی در فرایند ترجمه کمک می کند. از اینرو در تفسیر، توصیف، و تحلیل تغییرات اجتماعی، فرهنگی، و ایدولوژیک در متن لازم و ضروری می باشد.
زهرا داوریان جواد صدری
امروزه پروژه های ترجمه ماشینی با سرعت و دقت خاصی در سرتاسر جهان و به ویژه در کشورهای توسعه-یافته ی غربی و شرقی پی گیری می شوند اما متأسفانه کشور ما هنوز به طور جدی وارد این حیطه ی مهم تحقیقاتی نشده است. از میان پروژه های موجود پدیده، پارس و گوگل تجاری ترین و عملیاتی ترین پروژه ها هستند. گرچه این سیستم ها دارای عملکرد و کیفیت قابل قبولی اند اما بیشتر برای ترجمه ی جملات ساده ی انگلیسی طراحی شده اند و قادر به ترجمه ی ساختارهای مرکب و پیچیده نیستند. پروژه ی حاضر درصدد است راهکارهایی برای ترجمه ی ماشینی ساختارهای مرکب و پیچیده انگلیسی به فارسی بر مبنای دستور واژی-نقشی ارائه دهد. این دستور از آن جهت به عنوان مبنای نظری این کار برای تجزیه و تحلیل جملات انگلیسی و نیز جایگزینی و تولید جملات فارسی در نظر گرفته شده است که انگاره ای بسیار دقیق و ریاضی گونه از ساخت جمله و نحوه ی تجمع اطلاعات واژگانی در گروه ها وجمله به دست می دهد و بنابراین می تواند انگاره-ای مطلوب در پردازش رایانه ای زبان های طبیعی و طراحی ماشین های ترجمه باشد. این دستور قابلیت خود را ترجمه ی ماشینی جملات ساده در پروژه های مختلف به اثبات رسانیده است و ما نیز معتقدیم می توانیم قابلیت آن را در ترجمه ماشینی ساختارهای مرکب و پیچیده نیز نشان دهیم.
سمانه ستوده چافی جواد صدری
در این بررسی الگویی ارائه شده است که ابهام کلمات چندمعنایی را رفع می کند. این الگو سیستم را به کلمات مجاور در بافت حساس می کند و بنابراین جستجوی جمله جدید، نشانه هایی را برای انتخاب یک معادل خوب برای کلمه چندمعنایی در اختیار سیستم قرار می دهد. نتایج مثبت روش معنایی توزیعی و شبکه عصبی ما را بر آن داشت تا از آنها در ابهام زدایی دو کلمه چندمعنایی conclusion و canal استفاده کنیم. این دو کلمه نماینده طبقه اسم هستند که به طور تصادفی انتخاب شده اند. ویژگی که نقطه قوت این تحقیق به شمار می رود روش یادگیری افزایشی است که توسعه و افزایش داده جدید را بدون فراموشی داده های پیشین ممکن می سازد. نتایج بدست آمده از روش توزیعی معنایی چندان رضایت بخش نبود و حتی نتایج نادرستی بدست آمد. خروجی های شبکه عصبی حاکی از کارایی این روش است و بیانگر پتانسیل اعمال این روش در ابهام زدایی معنایی است.
شیما ریوفی فرد جلیل اله فاروقی
آشنایی افراد شرکت کننده در ارتباط با نشانه های غیرکلامی بسیار اهمیت دارد. اما برداشتی که هر فرد از نشانه ها دارد ممکن است از دیگری متفاوت باشد. پس شناخت ویژگی های هر فرد برای درک صحیح از ارتباطات غیرکلامی که بخش عمده ای از زندگی اجتماعی انسان ها را تشکیل می دهد، امری اجتناب ناپذیر است. در این پژوهش سعی می شود نقش ارتباطات غیرکلامی در تفهیم معنی به روش هرمنوتیک بررسی شود و از آنجا که براساس تاویل هرمنوتیکی، هر نشانه بر مبنای عوامل گوناگون، معنای خاصی می یابد، به این پرسش پاسخ داده می شود که سن، جنسیت و تحصیلات چه تاثیری در تعبیر حرکات و رفتارهای غیرکلامی افراد دارد. آگاهی از جنبه های غیرکلامی ارتباط و اثرات آن بر تعامل اجتماعی به ما کمک می کند تا در تفسیر نشانه ها مهارت بیشتری پیدا کنیم و برداشت های دیگران را بهتر کنترل کنیم و با تحلیل عوامل موثر بر ارتباطات غیرکلامی از دیدگاه هرمنوتیک، درک متقابل افراد جامعه را ارتقا دهیم تا در آموزش مهارت ها و مراودات اجتماعی مفید واقع شود. داده های این پژوهش از طریق پرسش نامه ی تصویری که توسط دانش آموزان و دانشجویان تکمیل گردیده، بدست آمده و مورد بررسی قرار گرفته است. نکته ی قابل توجه این است که تا کنون ارتباط غیرکلامی از دیدگاه هرمنوتیک مطالعه نشده است. عمده ی پژوهش-ها، بررسی هایی است که به مفهوم این گونه ارتباط و معنی شناسی ارتباط غیرکلامی مربوط می شود. در این نوشتار نشان داده می شود که چگونه متغیرهای جنسیت، سن و میزان تحصیلات مخاطب، به برداشت های متفاوت از یک پیام غیرکلامی منجر می شود.
رضا موصلی ابراهیم محمدی
استفاده از شیوه های جدید روایت در داستان مدرن باعث می شود زبان این داستان ها به سمت ابهام افکنی و رمزوارشدن پیش برود. نویسنده در این داستان ها چیزی می گوید و شیئی ماورای آن را مدّ نظر قرار می-دهد. از راه های ابهام افکنی در داستان مدرن، متمایل شدن زبان به قطب استعاری بنابر نظریه ی یاکوبسن است. زبان در این سبک داستان نویسی به تعبیر یاکوبسن شاعرانه می شود. نگارنده نیز بر آن بوده است تا نشان دهد زبانِ داستان های کوتاه مندنی پور به قطب استعاری گرایش پیدا کرده و در نتیجه شاعرانه شده است. این رساله به یک پیشگفتار و دو فصل تقسیم می شود: پیشگفتار رساله به شرح مساله، سوالات، فرضیه-ها، پیشینه، ضرورت و روش تحقیق می پردازد. فصل اول که کلیات رساله را شکل می دهد، به بررسی سیر استعاره از آغاز تا امروز، پیوند آن با زبان شناسی و آن گاه شعر، شاعرانگی و زبان شاعرانه از دید فرمالیست ها، و در نهایت نظریه ی یاکوبسن در خصوص قطب های استعاری و مجازی زبان به طور مفصل پرداخته می شود. در فصل دوّم مجموعه داستان های مندنی پور در چهار سطح بررسی می شود. در سطح اول، به جایگزینی توصیف و خلق شخصیت پرداخته شده است. در این بخش گاه ممکن است یک شخصیت جایگزین شخصیت دیگری شود و این تداخل شخصیت منجر به شخصیتی واحد شود که در طول داستان جایگزین هم شده اند. در سطح توصیف و پرداخت زمان نیز چنین اتفاقی می افتد. زمان در این داستان ها در زمان کیفی اتفاق می افتد و نشان می دهد که زمان در گفت وگوی درونی شخصیت با خودش دائما از حال به گذشته و سپس به آینده می رود؛ و نویسنده زمان های داستان را جایگزین هم می کند. در سطح توصیف و خلق تصویر نیز، تصویر به صورت رمزگونه توصیف می شود. تصویر در این داستان ها نیز گاه دچار شک و ابهام است و دقیق مشخص نیست که تصویربه کار رفته در داستان چه تصویری است. در بخش توصیف و پرداخت مکان نیز موارد فوق قابل تایید است. راوی گاه در مکانی خارج از فضای داستان حضور دارد که مخاطب به طور ناگهانی متوجه می شود که مکانی که اکنون داستان روایت می شود، مکان دیگری است. در واقع این مکان هر لحظه در جایی و زمانی بروز می کند. در نهایت یادکرد این نکته ضروری به نظر می رسد که بیشترین جایگزینی در سطح توصیف و خلق شخصیت اتفاق می افتد و کم ترین جایگزینی در سطح توصیف و پرداخت مکان روی می دهد.
اسما کریمی مقدم آرانی جواد صدری
هدف پروژه ی حاضر استخراج و استفاده از ویژگی های آکوستیکی موج صدا برای شناسایی سخنگو و واج های زبان فارسی است. این ویژگی ها از روی طیف نگاشت موج صوتی آوا ها در این پروژه معرفی و تحلیل شده اند. این ویژگی ها برای تظاهر آکوستیکی هر واج و همین طور گفتار هر گوینده، منحصر به فرد هستند بطوریکه می توان از آنها به عنوان کلید های شناسایی گفتار و گوینده استفاده کرد. نتایج بدست آمده در بخش عملی پروژه، این ادعا را ثابت می کند. در بخش عملی، داده ها شامل تظاهر آکوستیکی تمام واج های زبان فارسی (22 صامت و 6 مصوت) از 52 سخنور فارسی معیار (26 زن و 26 مرد) در محیط آکوستیکی به صورتstereo و با نرخ نمونه برداری 44100 هرتز وdepth 16 bit در محیط نرم افزار پرت ضبط شد. هر آزمودنی، 28 آوا را 5 بار تکرار کرد و در مجموع پایگاه داده شامل 7280 آوا است ( از هر آوای منفرد 260 تکرار). واج ها بر اساس شیوه تولید در 6 گروه دسته بندی شد. پایگاه داده ی سخنگویان شامل 20 سخنگوی فارسی معیار (10 زن و 10 مرد) است که 6 مصوت زبان فارسی را 5 بار تکرار کرده اند (600 آوا). برای استخراج کلید های آکوستیکی، بعد از تفکیک آوا ها و حذف سکوت و خشه در فضای نرم افزار پرت، از پنجره همینگ استفاده شد. مدل لگاریتمی که برای این کار در نظر گرفته شد، fourier و صافی ها با پهنای باریک بوده است. در مرحله بعدی این کلید ها به عنوان ضرایب کپسترال در مقیاس مل ( mfcc) برای 25 میلی ثانیه از بازه زمانی سیگنال صدا، کمّی شد. در نهایت ماشین را با استفاده از الگوریتم هارمونی سرچ (hdhsa ) برای بازشناسی واج و گوینده فارسی آموزش دادیم. نرخ بازشناسی سخنگو در این پروژه 90%، و نرخ بازشناسی تظاهر آکوستیکی واج های فارسی در تمام دسته های آوایی به جز سایشی که 99.51% گزارش شد، 100% بود. تحلیل های آکوستیکی روی زبان فارسی می تواند اطلاعات مفیدی از ویژگی های آوایی آوا های فارسی برای ارائه ی تعریف کامل و جامعی از آوا ها جهت مقایسه با زبان های دیگر و دسته بندی آوایی صدا های زبان فارسی در اختیار محققین زبانشناسی قرار دهد. به علاوه، در کشف دلایل و ریشه های مشکلات گفتاری در حوزه گفتار-درمانی، به عنوان مثال بازشناسی آوا های تولید شده توسط بیماران مبتلا به اختلالات زبانی، نیز کاربرد دارد. از طرف دیگر، با توجه به اینکه سیستم شناسایی آوا و گفتار به ویژگی های آکوستیکی کلام نیاز دارد، این تحقیقات می تواند در ارتقای کیفیت عملکرد این سیستم ها و کاهش ضریب خطا در مراحل طراحی و ساخت موثر باشد.