نام پژوهشگر: آزیتا آرین
شبنم جعفری نعیمه طباطبایی
پژوهش حاضر خوانشی فوکویی از رمان "بیلی بات گیت" اثرای.ال.دکترف میباشد. در گام نخست با نگاهی به زمان داستان که در دوره ی رکود (اقتصادی) جهانی ست به بررسی دو مفهوم کلیدی فوکو- که همان قدرت و گفتمان میباشند- در این رمان پرداخته شده است و تشابهات جالب توجهی ما بین خطوط فکری میشل فوکو و دکترف در باب تغیر در موضع قدرت و همچنین درباره ی گفتمانهای غالب در یک جامعه و تاثیر آن بر افراد جامعه مشاهده میشود. این پژوهش در گام دوم به مفهوم مقاومت در پرتو ایده های میشل فوکو می پردازد و دو شخصیت محوری رمان را به نسبت مقاومتشان در برابر روابط قدرت مسلط در جامعه خود تحلیل میکند. همچنین با تکیه بر شیوه ی رفتار هر یک فرآیند خودسازی اخلاقی آنها را نیز بررسی می کند. در آخر نیز به بررسی اهمیت تاریخی این رمان در مقایسه با رمانهای تاریخی مرسوم میپردازد .
افسانه قادری قره شیران جلال سخنور
در داستانهای نوآموز کند ذهن ((slow learner که نخستین تجربیات تامس پینچون (thomas pynchon) در دوران دانشکده و جوانی می باشد، نگرانی اصلی در روایت، از ایستایی زمانی و مکانی است. شخصیت ها به دنبال راهی برای فرار از سترون شدن در فضای بسته و بدون نفوذ به دنیاهای دیگر هستند. نبودن در تعامل با دنیای متفاوت، بسان قانونی آپوکالیپتیک برای پایان دادن به دنیا و حیات توصیف می شود. از آنجاییکه حرکت، تنها راه نجات از تثبیت و ایستایی قلمداد می گردد، شخصیتهای این پنج داستان، به نحوی سعی در جنگیدن با این قانون انتروپیک را داشته و به دنبال راهی برای ورود به قلمروهای مختلف می گردند. این حرکت نا ایستا، هرج و مرج (chaos) به بار می آورد. ژیل دولوز (gilles deleuze) و همکار ش فلیکس گاتری (felix guattari) معتقدند که دنیا متشکل از ابزارهاست و این ابزارهای زندگی، نبایستی به دور از جریان هرج و مرج بمانند و بایستی پیوسته از بین بروند و ابزار تازه تری خلق کند. از آنجاییکه دنیای خاکی ما مملو از لایه ها و قلمروهای تازه و کشف نشده است، هر روز می توانیم ابزارهای نوینی را بسازیم. تنها کسانی که این مکانها را یافته و آن را می خواهند، می توانند وارد آن شده و تجربه اش کنند. در ضمن، سفر از سرزمینی به سرزمین دیگر از انسان یک کوچگر(nomad) می سازد که هیچگاه به ایستادن در یک مکان فکر نمی کند. این تصویر از زندگی که مانند سکانس های سینما گذرا و بی پایه است، هرج و مرجی از احتمالات بنا می کند. احتمال تبدیل شدن (becoming) مرد به زن یا به حیوان و یا گیاه و غیره. ورود به و خروج از قلمروهای در دسترس می تواند راه حلی باشد برای سکون و بی حرکتی دنیای ثابت شخصیتهای واحد. تامس پینچن در داستانهای کوتاهش وضعیت مشابهی را روایت میکند. در هر داستان فرار از بی حرکتی به چالش ابتدایی تبدیل می شود که محوریت داستان را شکل میدهد. این فرار، فرار از فردیت است به تجربه چند شخصیتی "شیزوفرنیک" گونه ای که بتواند تبدیل شدن را به ارمغان بیاورد. چنین تبدیل شدنهایی مرگ شخصیت قبل را می طلبند در نتیجه، نخست بایستی مرگ را تجربه کرد. در این داستانها به این نتیجه می رسیم که چگونه مرگ می تواند بسان پلی برای تولد دوباره و زندگی دوباره ابزارها عمل نماید. بنابراین، مرگ، تنها راه نجات از سکون قلمرویی تلقی می گردد. پس از مرگ ابزارها به دنیای بیکران خارج هدایت می شوند و برای تامس پینچون، این قائده، درسی به وی به عنوان یک نویسنده میدهد که همیشه بایستی برای خلق ابزارهای جدید در داستانهایش، همانند یک کوچگر به قلمروهای بیرون از قلمرو خود سفر کند.
ندا رایفی پور رضا یاوریان
این مطالعه به بررسی عوامل روانشناختی کریستوادردو رمان دوربس لسینگ،فرزندبنجم و بن دردنیای واقعی می بردازد.موفقیت یا شکست کاراکترهادر تکمیل شکست تتیزی یه کمک بدر وهم از مهم ترین دغدغه محقق می باشد.به بررسی تحلیل روانشناختی تمامی کاراکترها خصوصا بن برداخته و به دنبال نشانه هایی از جامعه شیشه ای کریستوا می باشد.
آرش سلطان زاده شیده احمدزاده
تحقیق پیش رو تلاش می کند "نمایشنامه های خاطره" هارولد پینتر، خیانت، زمان های دور و سکوت، را در پرتو نظری? ادبی- انتقادی موریس بلانشو از منظر زمان، خاطره، و مرگ مورد بررسی قرار دهد. در ابتدا، بلانشو زمان حال را پیوندی از زمان گذشته و آینده می داند. از این رو، او از زمان با عنوان عکس-زمان یاد می کند که در بطن خویش زمان حال را محو و زمان گذشته را آشکار می سازد. در همین راستا اضافه می کند، فراموشی بخش لاینفک ذهن است که عدم و حضور را همزمان مطرح می سازد. از این رو، در نظر بلانشو امکانِ فرآیند به خاطر آوردن، متفاوت است از امکان آنچه که به خاطر آورده می شود. چرا که آنچه به خاطر آورده می شود لزوماً آنچه در گذشته به وقوع پیوسته نمی باشد؛ در نتیج? خاطر? فراموش کار، گذشته از امکان واقعی خویش جدا می شود و امکان تازه ای خلق می کند. در پایان نیز نظری? انتقادی بلانشو بر روی مرگ به عنوان پدیده ای ناممکن و وضعیتی که در آن تمام تلاش ها و کوشش های فردی در به معنا کشیدن زندگی و تسلط یافتن بر پایان آن از بین می رود بررسی می شود. بهمچنین، حوادث در نمایشنامه های پینتر به ترتیب خطی چیده نشده اند، بلکه شخصیت ها در زمانی غیر منطقی زندگی می کنند که در آن پی در پی به آینده و گذشته سفر می کنند به امید آنکه گذشته خود را پیدا و زمان حال را معنا بخشند هرچند تمامی تلاش ها بیهوده می نماید و گریزی از تهدیدها نیست. کلام آخر آنکه، شخصیت های پینتر، بیگانه از زمان حال و جدا افتاده از زمان گذشته، فلج و از کار افتادگانی هستند که به خلوتگاه اتاق های خود پناه برده اند و نا امیدانه انتظار مرگ را می کشند.
آزیتا آرین شیده احمدزاده
منظور این بازنگری, شکسپیری معاصرمی آفریند. تئوری "صیرورت" دولوزی مفاهیمی چون عقل سوژه انسانی وزبان استاندارد را به چالش کشیده تابه گشایش هاو فراروی هانظرکندوبه قدرت آشوب گرحیات درپویایی وناپایداری اندیشه تاکیدورزد." زبان اکثریتی" رادرتقابل با "زبان اقلیتی" قرار میدهدو آن را"قلمروزدایی زبانی" می نامد.سوژه دکارتی – قوام یافته درزبان استاندارد- به "سوژه کوچ نشین" تبدیل میشودو تا درجریانی صیال خود را به "بدن بی عضو"تقلیل دهدتاآنجاکه "بودن" مستتردرانسان باوری را به دنبال جریانی بی وقفه برای "صیرورت"و تفاوت ها به چالش کشد.افزون برآن, دولوز وگاتاری روانشناسی فرویدی را که روان رامتقدم می داند مردود دانسته و ضد- "شیزوآنالیز" که پاره هایی غیرشخصی ومتحرکندراابداع کرده تا به انسان باوری و سوٍژه باوری خاتمه دهند.بزعم دولوز, اومانیسسم و انسان باوری قدرت تغییرو تکامل حیات را در بندهای خانوادگی محبوس میکندو درنهایت انسان رادرالگوی سوژه ای ازپیش تعریف شده قرارمیدهد. پروژه "ادیپ زدایی" دولوز خط پایانی براین نمایش ادیپی است که انسانهادرطی قرون واعصار در خوداجراکرده اند. سوژه انسانی فرویدی ازفرایندتمامیت بخشی رهاو درتکه پاره های شیزوآنالیزمتکثرمیشود.بیماری "تاویل زدگی" غربی که میخواهد همه صیرورت هاراریشه یابی کندازطریق مفهوم "وانموده" دولوزی قابل درمان میشود.مکان هاوفضاها راازقلمروهای ثابت قلمروزدایی کرده تا زبان ادبیات رانه به مثابه بازنمایی جهان, بلکه به قدرتی کنش گربرای آفریدن جهان هایی مملوازسرآغازهای تازه و گسست هایی نااندیشیده وغیرنیت مندبدل کند.این استراتژی هاوتکنیک هابه تولید ادبیات صیرورت میانجامدتاشکسپیرراتکرار کند. این تگرار,تگراری است که گذشته را دگرگون میکند.بزعم دولوز,گذشته همان قدردرحال ایجادوتغییراست که اکنون.
سمیه کاظمی جلال سخنور
this thesis examines the significances and implications of inflicted physical pain in waiting for the barbarians (1980) by john maxwell coetzee (1940 - ). the researcher tries to show how body becomes a site for exercising violence. in this way, the government’s representatives turn bodies of the barbarians into blank pages through torturing in order to create the truth of the empire. in this process, torture is the harshest representation of a body, which demonstrates the most abstract reality of the empire. in addition, violence and torture have many components, which are analyzed in this thesis in order to show their functions in the systematic web-like orders of imperialistic and juridical power. furthermore, the nature of the relation between the one who has the power and the one on whom violence is exercised is the matter of interest in this study. in fact, this research is an attempt to show how bodies of barbarians and townspeople are the components of the empire’s power accumulation machine. additionally, the empire spreads racism in the town to justify violence and torture. actually, the government turns people to torturers; however, both people and barbarians are in pain and their bodies are participants of power circulation process. hannah arendt’s political philosophy is the theoretical root to analyze the relationships among the government, citizens and barbarians. in addition, elaine scarry’s studies on body and pain are used to define pain and its functions. besides, foucault’s ideas on power and deleuze & guattari rhizome analysis are applied to examine the characteristics of the empire, barbarians and the magistrate.
مهری محمدی مقدم سید بختیار سجادی
فصل دوی این پایان نامه به پیشینه نظریات ژاک لکان پرداخته و در آن آرای مرتبط زیگموند فروید، رومن یاکوبسن و فردریش هگل پوشش داده شده است. دو داستان زشت و عاشقانه ی منهتن در فصل سه و دو داستان خائن و فیزیکی در فصل سه مورد بررسی قرار گرفته اند. بخش پایانی این پژوهش نیز به چکیده و نتیجه گیری اختصاص یافته است.
ایران زمانی سیبنی امیر علی نجومیان
آثار برگزیده در این پژوهش که همانا شاهکار زورا نیل هرستون "چشمهایشان رو به خدا بود" و آخرین رمان انتشار یافته اش "ملک مقرب بر فراز رود سوانی" که کمتر با اقبال عمومی مواجه شده می باشند دارای ویژگی های برجسته ای می باشند که پژوهشگر را بر آن داشتند که این متون را از منظر تئوریهای منتقد زن پسساختارگرای فرانسوی خانم الن سیکزو مورد بررسی قرار دهد. الن سیکزو در آثارش به مقوله ای واسازانه به نام «نوشتار زنانه» می پردازد که انقلابی در دنیای نوشتار به پا می کند. جالب این جاست که به گفته خود ایشان آثار نویسندگانی همچون جیمز جویس و ژان ژنه که البته مرد هستند نمونه بارز این کیفیت نوشتاری می باشند.نوشتار زنانه دارای ویزگی هایی چون پویایی، تکثرگرایی، کالبدگرایی، طغیان در برابر ساختارهای پدرسالارانه، خلاقیت، مقاومت در برابر تقابلهای دوگانه، نکوداشت "دیگری" و منزلت صدا می باشند. نگارنده این پایان نامه به علت وجود ویژگیهای ارزنده و بی نظیری که در این دو آثار برگزیده در نظر دارد که المان های پویایی، تکثرگرایی، کالبدگرایی، طغیان در برابر ساختارهای پدرسالارانه، مقاومت در برابر تقابل های دوگانه و صدا را در این نوشتارها با توجه به تئوری های الن سیکزو مورد برررسی قرار دهد. فصل اول پایان نامه زندگی نامه ی خانم زورا نیل هرستون، استدلال، پیشینه ی تحقیق، طرح کلی، متدولوژی و روش و تعریف اصطلاحات کلیدی را در بر می گیرد. فصل دوم پژوهش به تئوری موردنظر اختصاص یافته و پیشینه ی نقد فمینیستی را به اختصار مورد بررسی قرار داده و به اجمال به منتقدان فمنیستی هچون وولف، دوبوار و همچنان موج دوم فمنیسم می پردازد. در ادامه پساسختارگرایی و فمینیسم پساساختار گرا مورد بحث قرار می گیرند. پس از معرفی همتایانِ الن سیکزو که همانا جولیا کریستوا و لوس ایریگری می باشند، پژوهشگر به معرفی تئوری ها و آرای الن سیکزو پرداخته و نظریات منتخب او در این پژوهش را عرضه می دارد. فصل های سوم و چهارم به مطالعه ی آثار ادبی برگزیده در لوای تئوری های برگرفته اختصاص دارند. مظاهر المان های تکثر گرایی و پویایی در فصل سوم و کالبدگرایی، صدا و مقابله با پدر سالاری در فصل چهارم مورد بررسی قرار می گیرند. در این راستا پژوهشگر به عرضه ی شواهدی از درون متون مورد نظر برای اثبات مدعای خویش مبنی بر زنانه بودم این نوشتارها می پردازد. فصل پنجم به جمع بندی مطالب فصل های گذشته پرداخته و نتیجه های به دست آمده را ارائه م دهد. در فصل انتهایی، نتیجه گیری می شود که متون برگزیده دارای ویژگی های زنانه، واسازانه و پساساختارگرایانه ی تکثرگرایی، پویایی، طغیان در برابر پدرسالاری و تقابل های دوگانه، امتیاز یافتن صدا و مزیت کالبدگرایی است که همگی دلالت بر این ادعا دارند که رمان های موردنظر ابن قابلیت را دارا می باشند که به عنوان الگوهایی از نوشتار زنانه تلقی گردند.
مهتاب کشمیری ناهید فخر شفایی
پژوهش حاضر بر آن است که دو رمان پردیس و یک بخشایش نوشته ی تونی موریسون، را بر اساس نظریات میشل فوکو در رابطه با قدرت، روند پلیسه کردن، و نیز مفاهیمی همچون نظم و امنیت، که بر پایه ی نیازهای «خویشتن» از سوی ساختار قدرت به کار گرفته می شوند، مورد کنکاش قرار دهد. همچنین، پژوهنده کوشیده است تسلط خِرد دولت در روند شکل گیری دو نوع متفاوت از نظام های حکومتی، نظام حکومتی مرکزگرا و نظام حکومتی مرکزگریز، چگونگی تاثیرات هر یک از آنها بر تعریف شخص از «خویشتن» و «دیگری»، و در نتیجه تاثیرات خرد دولت بر تعریف فرد از خویشتن و روابط میان فرد و دیگری را نیز در این دو رمان بررسی کند.