نام پژوهشگر: یحیی معروفی
علی اصغر کریمی یحیی معروفی
نام خانوادگی دانشجو: کریمی نام:علی اصغر عنوان پایان نامه: بررسی رابطه ی بین مهارتهای تفکرانتقادی و مهارتهای روابط انسانی مدیران مدارس ابتدایی و راهنمایی شهرستان بهار استاد راهنما: آقای دکتر یحیی معروفی استاد(ان) مشاور: آقای دکتر محمد رضا یوسف زاده مقطع تحصیلی: کار شناسی ارشد رشته:تاریخ و فلسفه آموزش و پرورش گرایش: تعلیم و تربیت اسلامی دانشگاه: بوعلی سینا دانشکده: ادبیات وعلوم انسانی تاریخ فارغ التحصیلی: تعداد صفحه:97 کلید واژه ها: تفکر انتقادی،روابط انسانی،استنباط،تحلیل،ارزشیابی،استدلال استقرایی وقیاسی چکیده: هدف کلی پژوهش حاضر، تعیین رابطه ی بین مهارتهای تفکرانتقادی و مهارتهای روابط انسانی مدیران مدارس ابتدایی و راهنمایی شهرستان بهار، در سال تحصیلی 87-88 است. در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه مدیران و معلمان ابتدایی و راهنمایی شهرستان بهار در سال تحصیلی1388-1387تشکیل می دهد. حجم جامعه مدیران 163 نفر و حجم معلمان 857 نفر است. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی نسبی، نمونه ای به حجم 382 نفر شامل 117 مدیر و 265 معلم انتخاب شده است. از دو نوع پرسشنامه، شامل پرسشنامه استاندارد تفکر انتقادی و پرسشنامه محقق ساخته، برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. روایی ابزارها از طریق روایی محتوایی و پایایی آن ها از طریق آلفای کرونباخ تعیین شد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از شاخص های آمار توصیفی، شامل: میانگین، انحراف معیار و درصد و شاخص های آمار استنباطی شامل آزمون های تی و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. مهم ترین یافته های پژوهش به شرح زیر است: 1- براساس اطلاعات به دست آمده، میانگین تفکر انتقادی مدیران 33/8 از 34 و در حد ضعیف است. همچنین میزان میانگین مهارت های روابط انسانی مدیران28 /115 از180 و در حد متوسط می باشد .2- بین مهارتهای تفکرانتقادی و روابط انسانی مدیران همبستگی مثبت و معنی داری در سطح ]05/0 [a= وجود دارد. 3- خرده مهارتهای تفکرانتقادی شامل تحلیل انتقادی، استنباط، ارزشیابی، استدلال استقرایی و استدلال قیاسی در سطح] 05/ [a= و مهارتهای روابط انسانی مدیران همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد. 4- بین میزان تفکر انتقادی مدیران مدارس ابتدایی و راهنمایی، تفاوت معنی داری، وجود نداشت. [(5 0/.a=)(101df=)(49/. t=)[ 5- بین میزان تفکرانتقادی مدیران زن و مرد، تفاوت معنی داری، وجود نداشت. [(5 0/.a=)(101df=)(034/. [(t=
علی اصغر رضایی محمد رضا یوسف زاده
دانشگاه بوعلی سینا مشخصات رساله / پایان نامه تحصیلی عنوان : تأثیر روش تدریس کاوشگری بر میزان پرورش مهارتهای تفکر فلسفی دانش آموزان پایه پنجم دوره ی ابتدایی شهر بهار نام نویسنده : علی اصغر رضایی نام استاد راهنما : دکتر محمد رضا یوسف زاده نام استاد مشاور : دکتر یحیی معروفی دانشگده ادبیات و علوم انسانی گروه آموزشی : علوم تربیتی رشته تحصیلی : تاریخ و فلسفه آموزش و پرورش گرایش تحصیلی : تعلیم و تربیت اسلامی مقطع تحصیلی : کارشناسی ارشد تاریخ تصویب : 23/6/1388 تاریخ دفاع : 17/6/1389 تعداد صفحات : 111 چکیده: هدف کلی پژوهش حاضر ، تعیین تأثیر روش تدریس کاوشگری بر پرورش مهارتهای تفکر فلسفی کودکان پایه پنجم ابتدایی شهرستان بهار در سال تحصیلی 89-88 است . در این پژوهش از روش تحقیق شبه آزمایشی استفاده شده است . جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهرستان بهار در سال تحصیلی 89-88 تشکیل می دهد . حجم جامعه آماری 1020 نفر ( 620 دختر و 500 پسر ) می باشد . در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و خوشه ای و براساس جدول مورگان و کرجسی نمونه ای به حجم 96 نفر شامل 52 دختر و 44 پسر انتخاب شده است . ابزار گردآوری اطلاعات ، پرسشنامه محقق ساخته سنجش تفکر فلسفی است . روایی ابزار از طریق روایی محتوایی و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ محاسبه شد و میزان آن 79% تعیین گردید . به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از شاخص های آمار توصیفی ، شامل : میانگین ، نمودار ، درصد و آمار استنباطی از آزمون t مستقل و همبسته استفاده شده است . مهمترین یافته های پژوهش به شرح ذیل است : 1 – میزان جامعیت دانش آموزان کلاس پنجم که با استفاده از روش تدریس کاوشگری آموزش دیده اند از میزان جامعیت کسانی که با روش تدریس سنتی آموزش دیده اند بیشتر است . یعنی روش تدریس کاوشگری باعث افزایش میزان جامعیت دانش آموزان شده است . 2 - میزان انعطاف پذیری دانش آموزان کلاس پنجم که با استفاده از روش تدریس کاوشگری آموزش دیده اند از میزان انعطاف پذیری کسانی که با روش تدریس سنتی آموزش دیده اند بیشتر است . یعنی روش تدریس کاوشگری باعث افزایش میزان انعطاف پذیری دانش آموزان شده است . 3 - میزان تعمق دانش آموزان کلاس پنجم که با استفاده از روش تدریس کاوشگری آموزش دیده اند از میزان تعمق کسانی که با روش تدریس سنتی آموزش دیده اند بیشتر است . یعنی روش تدریس کاوشگری باعث افزایش میزان تعمق دانش آموزان شده است . 4 - میزان کنجکاوی دانش آموزان کلاس پنجم که با استفاده از روش تدریس کاوشگری آموزش دیده اند از میزان کنجکاوی کسانی که با روش تدریس سنتی آموزش دیده اند بیشتر است . یعنی روش تدریس کاوشگری باعث افزایش میزان کنجکاوی دانش آموزان شده است . 5 - میزان انتقاد پذیری دانش آموزان کلاس پنجم که با استفاده از روش تدریس کاوشگری آموزش دیده اند از میزان انتقاد پذیری کسانی که با روش تدریس سنتی آموزش دیده اند بیشتر است . یعنی روش تدریس کاوشگری باعث افزایش میزان انتقاد پذیری دانش آموزان شده است . 6 - میزان مهارت های تفکر فلسفی دانش آموزان کلاس پنجم که با استفاده از روش تدریس کاوشگری آموزش دیده اند از میزان مهارت های تفکر فلسفی کسانی که با روش تدریس سنتی آموزش دیده اند بیشتر است . یعنی روش تدریس کاوشگری باعث افزایش میزان مهارت های تفکر فلسفی دانش آموزان شده است . واژه های کلیدی : روش تدریس کاوشگری ، تفکر فلسفی ، جامعیت ، انعظاف پذیری ، کنجکاوی ، انتقاد پذیری ، تعمق .
علی زاهدی سیروس قنبری
چکیده: نیروی انسانی به عنوان یکی از سرمایه های ارزشمند سازمان، بویژه سازمان های آموزشی است. در این بین مدیران با داشتن ذهنیت فلسفی(جامع نگر، تعمق نگر و انعطاف پذیر) می توانند با تفکر علمی و منطقی و درک سازمان به صورت تصویر بزرگ در جهت تحقق اهداف سازمانی اثربخش باشند و با تسلط به کار و وظیفه از هجوم عوامل استرس زا که تحمیل کننده فشار روانی بر شخص بوده و در بلندمدت به فرسودگی شغلی وی منجر می شود؛ در امان بمانند. هدف این تحقیق بررسی رابطه ذهنیت فلسفی مدیران و فرسودگی شغلی آنها بود. ابعاد ذهنیت فلسفی(جامعیت، تعمق و انعطاف پذیری) بطور کل و ابعاد سه گانه فرسودگی شغلی (خستگی عاطفی، مسخ شخصیت و عدم موفقیت فردی) بطور مجزا بررسی شد. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری عبارت از کلیه مدیران مدارس راهنمایی شهر همدان به تعداد 116 نفر می باشد. حجم نمونه مساوی جامعه تعیین شد.که با استفاده از روش سرشماری کلیه افراد جامعه آماری تحقیق مورد مطالعه قرار گرفت. برای جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه ی ذهنیت فلسفی مدل اسمیت و پرسشنامه سنجش فرسودگی شغلی مسلش و جکسون استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش علاوه بر روش های آمار توصیفی از آزمون t برای گروههای مستقل، تحلیل واریانس یکطرفه و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج تحقیق عبارتنداز: • میزان ذهنیت فلسفی مدیران مدارس راهنمایی شهر همدان بالاتر ازسطح متوسط می باشد. • میزان فرسودگی شغلی مدیران راهنمایی شهر همدان در ابعاد خستگی عاطفی و مسخ شخصیت در سطح کم و در بعد احساس عدم موفقیت فردی در سطح متوسط می باشد. • بین ذهنیت فلسفی مدیران و بعد خستگی عاطفی رابطه ی منفی وجود دارد.اما این رابطه از نظر آماری معنادار نیست. • بین ذهنیت فلسفی مدیران و بعد مسخ شخصیت فرسودگی شغلی آنان رابطه منفی و معنادار وجود دارد. • بین ذهنیت فلسفی مدیران و بعد احساس موفقیت فردی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. • بین میزان ذهنیت فلسفی مدیران به لحاظ و یژگی ها جمعیت شناختی:جنسیت و سن و سطوح تحصیلات تفاوت معناداری وجود نداشته؛ اما از نظر سابقه خدمت رابطه مثبت و معنادار بین این دو متغیر وجود دارد. • بین میزان فرسودگی شعلی مدیران از نظر جنس، سن، سابقه خدمت و سطح تحصیلات تفاوت معناداری وجود ندارد. واژه های کلیدی: ذهنیت فلسفی، جامعیت، تعمق، انعطاف پذیری، فرسودگی شغلی، خستگی عاطفی، مسخ شخصیت، عدم موفقیت فردی، مدیران
پروین صرامی فروشانی رضا ایزدی
3) بین ذهنیت فلسفی دبیران و نگرش آن ها نسبت به استفاده از رسانه های آموزشی در فرآیند یاددهی – یادگیری همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد [(05/0=a) (125=n) (63/0r=)]. 4) مقایسه میانگین ذهنیت فلسفی در دبیران زن و مرد بر اساس آزمون t در گروه های مستقل نشان می دهد که تفاوت معنی داری بین دبیران زن و مرد وجود ندارد. 5) مقایسه میانگین پرسشنامه نگرش نسبت به رسانه های آموزشی در دبیران زن و مرد بر اساس آزمون t در گروه های مستقل، بیانگر این است که تفاوت معنی داری بین دبیران از نقطه نظر زن و مرد وجود ندارد. 6) مقایسه میانگین نگرش دبیران بر حسب مدرک تحصیلی نسبت به رسانه های آموزشی حاکی از آن است که بین دبیران فوق دیپلم و لیسانس تفاوت معنی داری وجود دارد . 7) مقایسه میانگین پرسشنامه ها ذهنیت فلسفی دبیران بر حسب رشته تحصیلی حاکی از آن است که بین دبیران تفاوتی وجود ندارد . 8) مقایسه میانگین پرسشنامه ها، بیانگر آن است که سابقه تدریس معلمان در ذهنیت فلسفی و نگرش آن ها نسبت به استفاده از رسانه های آموزشی در فرآیند یاددهی – یادگیری تأثیری ندارد. در این پژوهش ، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای ، نمونه ای به حجم 139 نفر شامل 80 دبیر زن و 59 دبیر مرد انتخاب شده است . از دو نوع پرسشنامه استاندارد برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است . به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از شاخص های آمار توصیفی ، شامل میانگین ، دامنه داده ها ، انحراف معیار و درصد و آمار استنباطی شامل آزمون ضریب همبستگی پیرسون و آزمون ?t? ، آزمون تحلیل واریانت یک راهه (آنووا) و آزمون تعقیبی شفه استفاده گردیده است . مهمترین یافته های پژوهش به شرح زیر است : 1) میانگین نگرش دبیران نسبت به استفاده از رسانه های آموزشی در فرآیند یاددهی – یادگیری 57/184 از 250 نمره کل آزمون و در سطح خوبی قرار دارد. 2) میانگین ذهنیت فلسفی دبیران 94/171 از 240 و در سطح دوم رتبه بندی (متوسط) قرار گیرند.
فرامرز بیاتی مطهر سیروس قنبری
هدف کلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه ذهنیت فلسفی مدیران با عملکرد مدیریتی آنان در مدارس راهنمایی پسرانه شهر همدان در سال تحصیلی 89-88 بود . سوالات پژوهشی با در نظر گرفتن ذهنیت فلسفی وابعاد سه گانه آن یعنی جامعیت ،تعمق ، انعطاف پذیری و همچنین با توجه به کارکردهای چهارگانه مدیریت یعنی برنامه ریزی ، سازماندهی ، فرماندهی وکنترل و نیز با توجه به متغیرهای چهارگانه جمعیت شناختی یعنی سن،رشته تحصیلی ، مدک تحصیلی وسنتوات خدمت مطرح ومورد بررسی قرار گرفت.روش تحقیق به کار گرفته شده روش توصیفی از نوع همبستگی بود وجامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران ودبیران مدارس راهنمایی پسرانه عادی شهر همدان بودکه در سال تحصیلی 89-88 مشغول به خدمت بودند که شامل 46 نفر مدیر و683 نفر دبیر بودند و حجم نمونه در خصوص مدیران با استفاده از روش سرشماری شامل 46 نفر وبه تبعیت از هر مدیر مدرسه 6 نفر دبیر با روش تصادفی انتخاب شدند.ضمناً برای جمع آوری داده های مورد نیاز پژوهش از دو نوع پرسشنامه محقق ساخته در خصوص ذهنیت فلسفی و عملکرد مدیران بکار گرفته شد که ضریب پایایی آنها که از طریق آلفای کرونباخ حاصل شده بود به ترییب 73/83 و 92/96 بدست آمد و در ادامه به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از شاخص های آمار توصیفی(فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و شاخص های آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس یکطرفه) استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که میزان ذهنیت فلسفی مدیران بالاتر از سطح متوسط می باشد و عملکرد مدیران در کارکردهای چهارگانه مدیریت نیز بالاتر از سطح متوسط قرار دارد و بین ذهنیت فلسفی مدیران با عملکرد مدیریتی انان رابطه معنی دار ومثبتی یافت شد . بدین معنی که با افزایش ذهنیت فلسفی مدیران ، عملکرد مدیریتی آنان نیز افزایش می یافت و همچنین بین ذهنیت فلسفی مدیران وعملکرد آنان به لحاظ سن ، رشته تحصیلی ، مدرک تحصیلی وسنوات خدمت تفاوت معنی داری مشاهده نگردید .
فاطمه بخشکار یحیی معروفی
چکیده: هدف اصلی مطالعه ی حاضر بررسی رابطه ی بین مهارت های تفکر انتقادی و سلامت روانی دانش آموزان دختر مقطع پیش دانشگاهی شهر همدان در سال تحصیلی( 88-89 ) می باشد. جامع? آماری پژوهش را کلی? دانش آموزان دختر دور? پیش دانشگاهی نواحی یک و دو همدان تشکیل می دهد از این جامعه که حجم آن برابر 2358 دانش آموز بوده است نمونه ای به حجم 331 دانش آموز (ناحی? یک 181 و ناحی? دو 150) به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب گردید .ابزار جمع آوری داده های پژوهش متشکل از دو پرسشنام? استاندارد تفکر انتقادی کالیفرنیا (فرم ب ) و پرسشنام? استاندارد گیلپر و هیلیر است. روایی پرسشنامه به شیو? روایی محتوایی و پایایی آن بر اساس آلفای کرونباخ به ترتیب 82% و 87 % تعیین گردید. تجزیه و تحلیل داده های تحقیق با استفاده از نرم افزار spss در دو سطح آمار توصیفی( فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی ( ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه) صورت گرفت. مهمترین یافته های پژوهش به شرح زیر است: میانگین تفکر انتقادی دانش آموزان دختر دور? پیش دانشگاهی51/6از 34 و در سطح خیلی ضعیفی قرار دارد. میانگین سلامت روانی دانش آموزان مورد بررسی 52/31 می باشد. به عبارت دیگر 61 نفر (4/18%) فاقد اختلالات روانی ،270نفر (6/81%) مشکوک به اختلال روانی می باشند. بین مهارت های تفکر انتقادی و سلامت روانی دانش آموزان رابط? مثبت و معنی داری وجود دارد. بین مهارت های تحلیل انتقادی و سلامت روانی دانش آموزان رابط? مثبت و معنی داری وجود دارد. بین مهارت های ارزشیابی و سلامت روانی دانش آموزان رابط? مثبت و معنی داری وجود ندارد . بین مهارت های استنباط و سلامت روانی دانش آموزان رابط? مثبت و معنی داری وجود ندارد . بین مهارت های استدلال استقرایی و سلامت روانی دانش آموزان رابط? مثبت و معنی داری وجود ندارد. بین مهارت استدلال قیاسی با سلامت روانی دانش آموزان رابط? مثبت و معنی داری وجود دارد.
صادق مرادخانی یحیی معروفی
پژوهش حاضر به منظور تعیین رابطه بین سبک های تفکر و تعهد سازمانی کارکنان استانداری ایلام در سال 1388 انجام گرفته است. این پژوهش از لحاظ هدف جزء تحقیقات کاربردی و از حیث روش از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارکنان استانداری استان ایلام که دارای مدرک تحصیلی دیپلم و بالاتر بوده اند و تعداد آنها 426 نفر است، تشکیل می-دهد. با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی و بر اساس جدول کرجسی و مورگان نمونه ای به حجم201 نفر انتخاب شده است. ابزار گرد آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه سنجش سبکهای تفکر استرنبرگ tci پرسشنامه سنجش تعهد سازمانی موادی و همکارانocq است. روایی پرسشنامه ها با استفاده از روایی محتوایی با کمک متخصصان و پایایی پرسشنامه ها بر اساس آلفای کرونباخ به ترتیب 87% برای سبک های تفکر و 94% برای تعهد سازمانی محاسبه گردید. و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از دو نوع آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. مهمترین یافته های پژوهش به شرح زیر است: 1) کارکنان استانداری استان ایلام بر حسب کارکرد به ترتیب از سبک های فکری قانونگذار، اجرایی و قضاوت گر، و برحسب گرایش به ترتیب از سبک های آزاد اندیش و محافظه کاری پیروی می کنند. 2) میزان تعهد سازمانی 6/44% از کارکنان استانداری ایلام در سطح قوی یا بالا، 37% درسطح متوسط و 5/18% در سطح ضعیف یا کم قرار دارد. 3) بین سبکهای فکری اجرایی و قضاوتگر با تعهد سازمانی استانداری رابطه معنی دار مثبتی وجود دارد، ولی این رابطه بین سبک فکری قانونگذار و تعهد سازمانی معنی دار نیست. 4) بین سبکهای فکری محافظه کاری و تعهد سازمانی کارکنان استانداری رابطه معنی دار مثبتی وجود دارد. اما این رابطه بین سبک فکری آزاد اندیش و تعهد سازمانی معنی دار نیست. کلمات کلیدی: سبکهای تفکر و تعهدسازمانی
صدیقه یوسفلی منصور خوشخویی
هدف از انجام این پژوهش، شناسایی میزان تأکید دبیران بر پرورش حس زیبایی شناسی دانش آموزان می باشد. برای نیل به این هدف، مولفه های زیبایی شناسی در قالب نه سوال پژوهشی با هدف شناسایی میزان تأکید دبیران بر پرورش تخیّل، نوآوری، کنجکاوی، انعطاف پذیری، تحرک و پویایی، تنوع طلبی، دقّت و توجّه، هماهنگی و موزونی و عواطف انسانی دانش آموزان طراحی شد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است که جامعه آماری آن را دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر ابهر با حجم 1779 نفر تشکیل می دهند. با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی 117 نفر از دانش آموزان به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. از طریق پرسشنامه محقق ساخته، 36 سوالی مولفه های پرورش حس زیبایی شناسی نظرات دانش آموزان جمع آوری گردید. روایی این ابزار از طریق روایی محتوایی و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ 86/0 برآورد شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و آزمون t تک گروهی در محیط نرم افزاری spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از مجموع داده های آماری پژوهش 3/86 درصد بر عدم وجود حس زیبایی شناسی در خود ابراز نموده و تنها 7/13 درصد به داشتن این حس در وجود خویشتن نظر مثبت داشتند که حاصل یافته های آماری از 7/13 درصد بیانگر این است که میزان تأکید دبیران در فرایند تعلیم و تربیت بر پرورش تخیّل (99/2)، نوآوری (52/3)، کنجکاوی (06/3)، انعطاف پذیری (17/3)، تحرّک و پویایی (30/3)، تنوع طلبی (02/3)، دقّت و توجّه (06/3)، هماهنگی و موزونی (27/3) و عواطف و احساسات انسانی (37/3) برآورد شد که نشان دهنده ی تأکید متوسط دبیران بر پرورش حس زیبایی شناسی است و فرض صفر مبنی بر عدم تأکید دبیران بر پرورش حس زیبایی شناسی دانش آموزان با 95/0 درصد اطمینان رد می شود. در نهایت با نگاهی تحلیلی به نتیجه ی نهایی به نظر می رسد وجود حس زیبایی شناسی در 7/13 از آزمودنی ها علاوه بر فرایند تعلیم و تربیت می تواند ناشی از ویژگی-های شخصیتی، خانوادگی و اجتماعی شده باشد.
مینا انصاری محمدرضا یوسف زاده
چکیده : هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین جو اجتماعی مدارس با پرورش مهارت های اجتماعی دانش آموزان دختر دوره راهنمایی شهر همدان در سال تحصیلی 90-89 می باشد. سوال اصلی این پژوهش این است که آیا بین جو اجتماعی مدارس با پرورش مهارت های اجتماعی دانش آموزان دختر دوره راهنمایی شهر همدان رابطه وجود دارد؟ روش تحقیق در این پژوهش، روش همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره راهنمایی نواحی 1و2 شهر همدان در سال تحصیلی 90-89 است که تعداد کل آنها 12347 نفر بوده است. حجم جامعه به تفکیک ناحیه 1 و 2 به ترتیب 6224 و 6124 می باشد. با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی و بر اساس فرمول تعیین حجم نمونه 384 نفر به عنوان نمونه آماری به تفکیک 196 نفر از ناحیه 1 و 188 نفر از ناحیه 2 می باشد. ابزار جمع آوری اطلاعات عبارت از پرسشنامه توصیف جو سازمانی استاندارد هالپین و کرافت و پرسشنامه محقق ساخته سنجش مهارتهای اجتماعی می باشد.برای سنجش روایی پرسشنامه محقق ساخته از روش روایی محتوی استفاده شده و روایی آن از نظر متخصصان در حد قابل قبول گزارش شده است. برای سنجش پایایی پرسشنامه ها از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد که پایایی پرسشنامه جو سازمانی 774% پایایی پرسشنامه مهارت اجتماعی 752% محاسبه گردید.ضمنا پایایی پرسشنامه جو سازمانی، توسط علیخانی 872 % گزارش شده است و نیز برای تجزیه و تحلیل یافته ها از شاخص آمار توصیفی شامل (درصد، میانگین، انحراف استاندارد، جدول و نمودار و آزمون آمار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون) استفاده شده است. مهمترین یافته های پژوهش عبارتند از: 1- بین جو اجتماعی مدارس و توانایی ابراز وجود دانش آموزان رابطه وجود دارد. 2- بین جو اجتماعی مدارس و مسئولیت پذیری دانش آموزان رابطه وجود ندارد. 3- بین جو اجتماعی مدارس و ابراز همدلی دانش آموزان رابطه وجود دارد. 4- بین جو اجتماعی مدارس و تمایل به همکاری دانش آموزان رابطه وجود دارد. 5- بین جو اجتماعی مدارس و مهارت حل مسا?له دانش آموزان رابطه وجود دارد.
ریوف احمدی یحیی معروفی
این پژوهش با هدف بررسی میزان موفقیت برنامه های کانون های فرهنگی ،تربیتی آموزش وپرورش در تربیت هنری دانش آموزان مراجعه کننده دوره راهنمائی شهرستان سنندج انجام گرفته است، روش تحقیق توصیفی و از نوع علی مقایسه ای است، جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان مراجعه کننده دوره راهنمائی به کانون های فرهنگی ، تربیتی شهرستان سنندج که تعداد آنها 1000 نفر برآورد شده است و کلیه مربیان شاغل در این کانون ها که 40 نفر می باشند تشکیل می دهد. نمونه آماری دانش آموزان بر اساس جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی 290 نفر و نمونه آماری مربیان با استفاده از روش سر شماری 40 نفر انتخاب شده است. برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه محقق ساخته 41 سوالی استفاده شده است. روایی ابزارها بر اساس روایی محتوایی و با استفاده از دیدگاه متخصصان و مدرسان هنر تعیین و پایایی آنها نیز بر اساس آلفای کرونباخ به ترتیب برای مربیان 921/ 0 و برای دانش آموزان مراجعه کننده 867/0 تعیین گردید. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از شاخص های آمار توصیفی مانند ( فراوانی، درصد، میانگین و انحراف استاندارد) و از آزمون t یک طرفه و t در گروههای مستقل برای پاسخگویی به سئوالات پژوهش استفاده شده است. مهم ترین یافته های تحقیق به شرح زیر است: 1- ازدیدگاه مربیان و دانش آموزان برنامه های ارائه شده در کانون های فرهنگی تربیتی به ترتیب در حد کم و زیاد موجب پرورش حس زیبائی شناسی دانش آموزان مراجعه کننده شده است . نتایج آزمون t یک طرفه نیز نشان داد بین میانگین نظری جامعه (4/2) و میانگین مشاهده شده از نظر مربیان تفاوت معناداری در سطح [(05/0= ?) ، (df = 39 )، ( t = - 1/388)] وجود ندارد ولی این تفاوت از نظر دانش آموزان درسطح [(05/0= ?) ،(289 df =)، ( t = 2/373)] معنی دار است و برنامه ها موفق ارزیابی شده است. 2-ازدیدگاه مربیان و دانش آموزان، برنامه های ارائه شده در کانون های فرهنگی تربیتی در حد کمی موجب پرورش مهارت نقد هنری دانش آموزان مراجعه کننده شده است . نتایج آزمون t یک طرفه نیز نشان داد به ترتیب بین میا نگین نظری جامعه (4/2) و میانگین مشاهده شده از نظر مربیان و دانش آموزان تفاوت معناداری در سطح [ (05/0= ?) ،( df = 39 ) ، ( t = -3/388) ] و [ (05/0= ?) ، (289 df = ) ، ( t = -2/929) ] وجود دارد . 3- ازدیدگاه مربیان و دانش آموزان برنامه های ارائه شده در کانون های فرهنگی تربیتی در حد کمی موجب آشنایی نمودن دانش آموزان مراجعه کننده باتاریخ هنر شده است . نتایج آزمون t یک طرفه نیز نشان داد به ترتیب بین میانگین نظری جامعه (4/2) و میانگین مشاهده شده از نظر مربیان تفاوت معناداری درسطح [ (05/0= ?) ، ( df = 39 ) ، ( t = -4/100) ]وجود دارد ولی این تفاوت ازنظردانش آموزان درسطح [ (05/0= ?) ، ( df =289 ) ، ( t = -0/721)]وجود ندارد . 4- ازدیدگاه مربیان و دانش آموزان، برنامه های ارائه شده در کانون های فرهنگی تربیتی به ترتیب در حدخیلی کم و کمی موجب پرورش مهارت تولید هنری دانش آموزان مراجعه کننده شده است . نتایج آزمون t یک طرفه نیز نشان داد به ترتیب بین میانگین نظری جامعه (4/2) و میانگین مشاهده شده از نظر مربیان و دانش آموزان تفاوت معناداری در سطح [ (05/0= ?) ،( df = 39 ) ، ( t = -3/806) ] و [ (05/0= ?) ، (289 df = ) ،( t = -4/481) ]وجود دارد. 5- ازدیدگاه مربیان و دانش آموزان، برنامه های ارائه شده در کانون های فرهنگی تربیتی درحد کمی موجب پرورش قدرت تخیل دانش آموزان مراجعه کننده شده است . نتایج آزمون t یک طرفه نیز نشان داد به ترتیب بین میا نگین نظری جامعه (4/2) و میانگین مشاهده شده از نظر مربیان و دانش آموزان تفاوت معناداری در سطح [ (05/0= ?) ، ( df = 39 ) ، ( t = -4/020) ] و [ (05/0= ?) ، (289 df =) ، ( t = -4/141) ] وجود دارد . 6-بین دیدگاه مربیان ودانش آموزان در خصوص میزان موفقیت برنامه های کانون ها ی فرهنگی ، تربیتی در تربیت هنری دانش آموزان مراجعه کننده تفاوت معناداری در سطح [ (05/0= ?) ، ( df = 328 ) ، ( t = 1/931) ] وجود ندارد .
چنگیز داودپور یحیی معروفی
این پژوهش با عنوان بررسی میزان تأکید کتاب های درسی ادبیات رشته علوم انسانی دوره متوسطه بر تربیت هنری دانش آموزان انجام گرفته است. هدف کلی آن شناسایی میزان تأکید کتاب های ادبیات رشته علوم انسانی دوره متوسطه بر تربیت هنری دانش آموزان می باشد. تحقیق حاضر از نوع ترکیبی (کمی و کیفی) می باشد و متکی بر تحلیل محتوا است. در این پژوهش دو جامعه آماری وجود دارد که عبارتند از: 1- کتاب های درسی ادبیات رشته علوم انسانی دوره متوسطه که از میان آنها سه کتاب ادبیات فارسی پایه دوم، ادبیات فارسی پایه سوم و آرایه ادبی پایه سوم بعنوان نمونه انتخاب شده است. 2- جامعه دبیران شامل کلیه دبیران زن و مرد ادبیات فارسی دوره متوسطه که حداقل دارای مدرک لیسانس می باشند و در سال تحصیلی 90-1389 به تدریس اشتغال داشته اند. به علت محدودیت جامعه آماری کلیه ی دبیران بعنوان جامعه آماری در نظر گرفته شده اند که تعداد آنها 30 نفر می باشد و نمونه همان جامع است. برای اندازه گیری در این پژوهش از دو ابزار استفاده شده است که عبارتند از: 1- پرسشنامه محقق ساخته شامل 40 سوال 2- تدوین چک لیستی از مولفه های سوالات پژوهش برای محاسبه روایی از روش روایی محتوایی بر اساس دیدگاه متخصصان و روایی از طریق پرسشنامه ای که بین دبیران توزیع شد مورد بررسی قرار گرفته است. برای محاسبه پایایی از پایایی ضریب توافق داوران و آلفای کرانباخ استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل سوالات از شاخص های آمار توصیفی مانند فراوانی، میانگین و درصد و از آزمون t یک طرفه استفاده شده است. مهم ترین یافته های این پژوهش به ترتیب زیر می باشد: 1- کتابهای درسی ادبیات رشته علوم انسانی دوره متوسطه بر مولفه های پرورش حس زیبایی شناسی، ترغیب حس کنجکاوی، ترغیب نوآوری، پرورش تفکر انتقادی و انجام تکالیف در قالب تولید آثار هنری در حد خیلی زیادی تأکید دارند. 2- بر همخوانی روشهای ارزشیابی کتابهای ادبیات با رویکرد تربیت هنری در حد زیادی تأکید دارند. 3- از بین کتابهای ادبیات پایه دوم و سوم به ترتیب ادبیات فارسی پایه سوم بیشترین تأکید و ادبیات فارسی پایه دوم کمترین تأکید را بر مولفه های تربیت هنری داشته اند. کلمات کلیدی این پژوهش عبارتند از: 1- دوره متوسطه 2- کتابهای درسی 3- تربیت هنری
صادق پناهی توانا یحیی معروفی
هدف کلی این پژوهش« شناسایی میزان تاکید کتابهای ادبیات فارسی بر شاخص های هویت ملی- مذهبی از دیدگاه دبیران درس ادبیات دوره متوسطه» می باشد. روش پژوهش ترکیبی(کیفی و کمی) مبتنی بر تحلیل محتوا و پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را نه جلد کتاب درسی ادبیات فارسی دوره متوسطه و دبیران ادبیات دوره متوسطه شهر همدان تشکیل می دهد. حجم نمونه پژوهش در بخش کتابهای درسی ادبیات فارسی، برابر با جامعه و در بخش دبیران ادبیات فارسی برابر 109 نفر دبیر ادبیات فارسی شهر همدان که با روش تصادفی انتخاب شده اند، می باشد. داده های پژوهش از طریق دو ابزار چک لیست وارسی تحلیل محتوا و پرسشنامه محقق ساخته سنجش دیدگاه دبیران ادبیات فارسی جمع آوری شده است. روایی ابزارها با استفاده از روایی محتوایی و بر اساس دیدگاه متخصصان تعیین شده است. پایایی چک لیست تحلیل محتوا با استفاده از روش توافق داوران محاسبه و ضریب توافق معادل 97/0 و پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه و ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه معادل 94/0 تعیین گردید. اطلاعات جمع آوری شده با کمک شاخصهای آمار توصیفی مانند توزیع فراوانی، نمودار، میانگین و درصد و آزمونهای آمار استنباطی شامل آزمون t یکطرفه استفاده تجزیه و تحلیل شده است. مهمترین یافته های تحقیق به شرح زیر است: یافته های تحقیق حاکی از آن است که میزان تاکید بر تمامی شاخص های ملی- مذهبی در کتابهای ادبیات فارسی دوره متوسطه یکسان نبوده و براساس نتایح تحلیل محتوا بیشترین میزان تاکید به ترتیب بر شاخص های میراث فرهنگی و شاخص های مذهبی و کمترین میزان تاکید به ترتیب بر شاخص های خرده فرهنگ ها و شاخص های ملی- سیاسی شده است و شاخص های جغرافیایی سرزمینی در جایگاه متوسطه قرار داشته است به گونه ای که شاخص های میراث فرهنگی به تنهایی حدود 60 درصد وشاخص های خرده فرهنگ ها کمتر از 1 درصد از این تاکید را به خود اختصاص داده اند. از دیدگاه دبیران ادبیات فارسی نیز بیشترین میزان تاکید بر شاخص های مذهبی و سپس به ترتیب بر شاخص های ملی- سیاسی، میراث فرهنگی، جغرافیایی و خرده فرهنگ ها صورت گرفته و در مجموع میزان تاکید بر شاخص های هویت ملی- مذهبی در کتابهای ادبیات دوره متوسطه 68/1 از حداکثر 5 و در حد کم ارزیابی شده است.
یحیی معروفی فاطمه غفاری فر
لیشمانیا تک یاخته ایی تاژکدار و عامل لیشمانیوز است، لیشمانیوز مشکل عمده سلامت در بسیاری از کشورها، بخصوص کشورهای در حال توسعه است. لیشمانیا ماژور عامل لیشمانیوز جلدی است، این بیماری در برخی از نقاط ایران به شکل اندمیک وجود دارد. درمان اصلی لیشمانیوز جلدی استفاده از ترکیبات 5 ظرفیتی آنتی موآن است که به دلیل سمی بودن، عوارضی را به همراه دارند، همچنین احتمال عود بیماری وجود دارد. کانتاریدین ترکیبی ترپنوئیدی است که در سوسک های خانواده meloidae و oedomeridae وجود دارد و ماده ایی تاول زا ست. از آن برای درمان سرطان و زگیل استفاده شده است. همچنین القائ کننده آپوپتوز در سلول های مختلف سرطانی است. در این تحقیق اثر کانتاریدین با غلظت های µg/ml 5/0، 1، 2، 5، 10، 20 و 50 بر پروماستیگوت های لیشمانیا ماژور، ماکروفاژ غیر آلوده و ماکروفاژ آلوده به آماستیگوت انگل در شرایط in vitro با تست های mtt و فلوسایتومتری بررسی شد. همچنین اثر آن به صورت پماد 05/0، 1/0 و 5/0 درصد بر زخم لیشمانیایی در موش balb/c بررسی شد. بار انگلی به وسیله real time pcr در موش های آلوده تعیین شد و سایتوکاین های ifn-? و il-4 توسط elisa ارزیابی شدند. نتایج mtt نشان داد که بالاترین درصد کشندگی (54/55%) در پروماستیگوت ها، در گروه مواجه شده با کانتاریدین µg/ml50 پس از 48 ساعت بود. این میزان در ماکروفاژ غیر آلوده و ماکروفاژ آلوده به انگل پس از 72 ساعت به ترتیب، 86/22% و 97/29% بود. بیشترین میزان کشندگی تعیین شده به وسیله فلوسایتومتری در پروماستگوت های مواجه شده با کانتاریدین µg/ml 50 پس از 72 ساعت 50/68% و در ماکروفاژهای غیر آلوده و ماکروفاژهای آلوده پس از 48 ساعت به ترتیب، 34/49% و 81/61% بود. گروه درمان شده با کانتاریدین 05/0% کمترین میزان سرعت رشد زخم را داشت. در گروه درمان شده با کانتاریدین 5/0% اندازه زخم بیشتر شده بود. همچنین میزان ifn-? در گروه های تحت درمان با کانتاریدین پایین تر از گروه درمان نشده (کنترل) بود، ولی میزان il-4 تغییر چندانی نکرد. کانتاریدین با ایجاد تاول باعث تحریک واکنش التهابی و ارتشاح نوتوفیل ها و ماکروفاژها در محل تاول می شود. همچنین به دلیل تحریک تولید سایتوکاین ها از جمله میلو پراکسیداز باعث تخریب بافت می شود. با این حال انگل و ماکروفاژ آلوده به انگل را از طریق القائ آپوپتوز از بین می برد. با ادامه تحقیقات بیشتر می توان کانتاریدین را به عنوان درمانی برای لیشمانیوز جلدی معرفی کرد.
یحیی معروفی
این پژوهش با هدف بررسی شناخت تأثیر روش تدریس بدیعه پردازی بر پرورش خلّاقیّت دانش آموزان کلاس پنجم منطقه ی اورامان از توابع شهرستان سروآباد انجام شده است. روش پژوهش، نیمه آزمایشی، با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. فرضیه ی اصلی پژوهش این است که بین میزان خلّاقیّت دانش آموزان کلاس پنجم ابتدایی که با روش بدیعه پردازی و دانش آموزانی که با روش سنّتی آموزش دیده اند، تفاوت وجود دارد. جامعه ی آماری پژوهش را کلّیّه ی دانش آموزان پایه ی پنجم ابتدایی در 14 کلاس درس تشکیل می دهد که از میان آن ها به کمک روش نمونه گیری تصادفی ساده به شیوه ی قرعه کشی دو کلاس پایه پنجم از مدارس روستاهای نوین و سلین به ترتیب به تعداد 15 و 18 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. ابزار اندازه گیری، آزمون استاندارد خلّاقیّت تورنس (فرم b) تصویری می باشد. روایی و پایایی ابزار در پژوهش های متعدّد قبلی مورد تأیید قرار گرفته است. اطّلاعات جمع آوری شده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی مانند فراوانی، درصد، میانگین و... و آزمون t در گروه های مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. مهم ترین یافته های پژوهش عبارتند از:بین میزان خلّاقیّت دانش آموزانی که با روش بدیعه پردازی و دانش آموزانی که با روش سنّتی آموزش دیده اند، تفاوت معنی داری وجود دارد و روش آموزش بدیعه پردازی موجب افزایش خلّاقیّت دانش آموزان گروه آزمایش شده است {(05/0=? )،( 31 = d f)؛( 867/4= t)}.بین میزان ابتکار دانش آموزانی که با روش بدیعه پردازی و دانش آموزانی که با روش سنّتی آموزش دیده اند، تفاوت معنی داری وجود دارد و روش آموزش بدیعه پردازی موجب افزایش خلّاقیّت دانش آموزان گروه آزمایش شده است {(05/0=? )،( 31 =df) ؛( 115/3=t )}.بین میزان سیّالی تفکّر دانش آموزانی که با روش بدیعه پردازی و دانش آموزانی که با روش سنّتی آموزش دیده اند، تفاوت معنی داری وجود ندارد{(05/0=?)،( 31 =df)؛( 982/1=t )}.بین میزان انعطاف پذیری دانش آموزانی که با روش بدیعه پردازی و دانش آموزانی که با روش سنّتی آموزش دیده اند، تفاوت معنی داری وجود ندارد {(05/0=?) ،( 31= df) ؛( 96/1=t )}.بین میزان بسط دانش آموزانی که با روش بدیعه پردازی و دانش آموزانی که با روش سنّتی آموزش دیده اند، تفاوت معنی داری وجود دارد و روش آموزش بدیعه پردازی موجب افزایش خلّاقیّت دانش آموزان گروه آزمایش شده است. {(05/0=? )،( 31= df) ؛( 266/3=t )}.
اعظم معتمدی محمد آبادی محمد رضا یوسف زاده
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر سبک های مختلف آموزش (مداخله ای،تعاملی،غیر مداخله ای) بر میزان خود کارآمدی دانش آموزان دختر پایه دوم متوسطه در درس فیزیک2 است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع روش نیمه آزمایشی (پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل) است. جامعه آماری متشکل از کلیه دانش آموزان دختر سال دوم رشته ریاضی فیزیک دوره متوسطه ناحیه 4شهر اصفهان در سال تحصیلی 91-1390 است که420 نفر می باشند. نمونه آماری این پژوهش 60 نفر (شامل سه گروه آزمایش 45 نفری و 15 نفر برای گروه گواه) است که به صورت روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از جامعه آماری مورد نظر انتخاب شدند.ابزار مورد استفاده عبارت است از پرسشنامه خودکارآمدی شرر و همکاران است. روایی این پرسشنامه در پژوهشهای قبلی در حد قابل قبول گزارش شده بود. در این پژوهش نیز برای سنجش پایایی از روش آلفای کرونباخ استفاده شد و میزان آن78/. محاسبه گردید.روش تجزیه و تحلیل آماری در این پژوهش عبارت است از شاخص های آمار توصیفی و آزمون آمار استنباطی تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبیlsd است. پس از تجزیه وتحلیل داده ها نتایج این پژوهش نشان داد که 1 ) بین میزان تمرکز بر هدف دانش آموزانی که تحت سبک های مختلف آموزشی قرار داشتندبا دانش آموزانی که فاقد این آموزش هستند، تفاوت معنی داری وجود ندارد. (721/0= p و 447/0= (56 و 3)f) 2) بین میزان تعمق بر هدف دانش آموزانی که تحت سبک های مختلف آموزشی قرار داشتند با دانش آموزانی که فاقد آموزش هستند تفاوت معنی داری وجود ندارد.(375/0= p و 055/1= (56 و 3)f) 3) بین میزان انگیزش درونی دانش آموزانی که تحت سبک های مختلف آموزشی قرار داشتند با دانش آموزانی که فاقد این آموزش هستند، تفاوت معنی دار وجود دارد(002/0= p و 462/5= (56 و 3)f) همچنین میزان انگیزش درونی دانش آموزانی که تحت آموزش تعاملی قرار داشتند از دیگر گروه های آموزشی بیشتر است. 4) بین میزان مهارت حل مسأله دانش آموزانی که تحت سبک های مختلف آموزشی قرار داشتند با دانش آموزانی که فاقد آموزش هستند تفاوت معنی دار وجود دارد(027/0= p و 286/3= (56 و 3)f) همچنین میزان حل مساله دانش آموزانی که تحت آموزش تعاملی قرار داشتند از دیگر گروه های آموزشی بیشتراست.5) بین میزان خود ارزشیابی دانش آموزانی که تحت سبک های مختلف آموزشی قرار داشتند با دانش آموزانی که فاقد آموزش هستند تفاوت معنی دار وجود دارد(014/0= p و 864/3= (56 و 3)f) همچنین میزان خود ارزشیابی دانش آموزانی که تحت آموزش غیر مداخله ای قرار داشتند از دیگر گروه های آموزشی بیشتراست. و به طور کلی بین میزان خودکارآمدی دانش آموزان گروه های گواه و آزمایش پس آزمون تفاوت معناداری وجود داشت(002/0= p و 441/5= (56 و 3)f(
عزیز کرمی یحیی معروفی
چکیده: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر سبک ارتباطی و سنتی آموزش زبان انگلیسی بر مهارت های زبان آموزی دانش آموزان سال اول دبیرستان انجام شده است.این مطالعه به روش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شده است.جامعه مورد مطالعه متشکل از همه ی دانش آموزان پسر سال اول دبیرستان های شهر سنندج در سال تحصیلی 91/90 که تعداد آن برابر 3200 نفر می باشد.ابتدا به روش نمونه گیری تصادفی دو کلاس پایه اول به تعداد 50 نفر انتخاب شدند و پس از برگزاری پیش آزمون و اطمینان از عدم معنی داری تفاوت ها، گروه آزمایش و کنترل تشکیل گردید.ابزار اندازه گیری سوالات محقق ساخته است که روایی محتوایی آن با نظر متخصصان و پایایی آن براساس آلفای کرانباخ 85 % تعیین گردید.بعد از اجرای آزمایش پس آزمون مشترک به عمل آمد و داده های جمع آوری شده با کمک شاخص های آمار توصیفی و نیز آزمون tتجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که میانگین مهارت های زبان آموزی گروه آزمایش (42/18) بیشتر از میانگین مهارت های زبان آموزی گروه کنترل(71/15) است ومیانگین مهارت گفتاری ونوشتاری گروه آزمایش در پس آزمون 17/4 و5 در حالی که گروه کنترل دارای میانگین 20/3 و62/4 در این مهارت ها است.مهارت شنیداری و خواندن گروه آزمایش به ترتیب 41/4 و87/4 وگروه کنترل میانگین 42/3 و47/4 داشته است .به عبارتی دیگر با95 درصد اطمینان می توان گفت که آموزش درس زبان با سبک تدریس ارتباطی بر مهارت های زبان آموزی دانش آموزان پایه اول دبیرستان تاثیر مثبتی داشته است. واژه های کلیدی: سبک تدریس سنتی – سبک تدریس ارتباطی- مهارت های زبان آموزی
طاهره رازقی فرهاد سراجی
هدف این پژوهش، شناسایی و اولویت چالش های مربوط به شیوه های ارزشیابی از آموخته های دانشجویان در نظام آموزش عالی ایران است. جامعه آماری این پژوهش شامل دو دسته است: دسته اول 12 نفر از مدرسان با سابقه آموزشی دانشگاه بوعلی سینا هستند که بر اساس نمونه گیری هدفمند(ملاک محور) برای مشارکت در پژوهش انتخاب شده اند. دسته دوم کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه بوعلی سینا هستند که طبق آمار سال تحصیلی 1390-1391 برابر 7309 نفر بوده است. برای انتخاب نمونه از این جامعه روش طبقه ای نسبتی به کار رفته است و از هر دانشکده به نسبت جمعیت دانشجویی و با توجه به حجم نمونه پژوهش، نمونه ها انتخاب شده است. تعداد نمونه های پژوهش در جامعه آماری دوم 384 نفر بوده است. در این پژوهش از روش شناسی آمیخته استفاده شده است. برای جمع آوری اطلاعات از مدرسان از مصاحبه نیمه ساختار یافته و برای جامعه دانشجویان از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها با استفاده از شیوه کیفی و تحلیل داده های مربوط به دانشجویان با استفاده از روش تحلیل عاملی و آزمون آماری t یک طرفه انجام شده است. که بر اساس یافته های تحلیل عاملی، هفت عامل؛ عدم امکان استفاده از شیوه های نوین، توجه ارزشیابی به سطوح پایین حیطه شناختی، نبود بسترهای لازم برای ارزشیابی مستمر، عدم توجه ارزشیابی به حیطه های یادگیری، عدم توجه به فلسفه و هدف ارزشیابی، تاکید بیش از حد بر ارزشیابی پایانی وعدم توجه ارزشیابی به یادگیری مستقل به ترتیب اولویت، شناسایی شدند. از هفت عامل استخراج شده، در مجموع 101/45 درصد واریانس کل مقیاس را تبیین می کنند. عدم توجه ارزشیابی به یادگیری مستقل، بیشترین سهم واریانس(027/17) و عامل عدم امکان استفاده از شیوه های نوین ، کمترین سهم واریانس(735/3) را تبیین می کنند.
سیاوش مظفری یحیی معروفی
چکیده: هدف پژوهش حاضر بررسی میزان تأکید کتابهای تعلیمات دینی و معارف اسلامی ،ادبیات فارسی و تاریخ پایه سوم راهنمایی بر مولفه های تربیت معنوی از دیدگاه معلمان شهر کرمانشاه است. روش تحقیق در این پژوهش بر اساس هدف،کاربردی و بر اساس روش اجرا ، توصیفی از نوع پیمایشی و جامعه ی آماری در این تحقیق عبارت است از کلیه ی دبیران (زن و مرد) دروس دینی، ادبیات فارسی و تاریخ مقطع راهنمایی نواحی سه گانه ی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 91-90 که تعداد آنها 920 نفر می باشد و بر اساس جدول حجم نمونه کرجسی و مورگان 269 نفر دبیر انتخاب گردیده است. در نمونه گیری از روش طبقه ای تصادفی نسبی استفاده شده است ، ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته 42 سوالیِ سنجش میزان تاکید بر مولفه های تربیت معنوی است که بر اساس طیف 5 درجه ای لیکرت استفاده شده است.روایی ابزار از طریق روایی صوری و محتوایی و بر اساس دیدگاه اساتید علوم تربیتی تعیین و پس از انجام اصلاحات در برخی گویه ها پرسشنامه نهایی تدوین گردید. برای محاسبه پایایی از روش آلفای کرونباخ استفاده شده و پایایی پرسش نامه این تحقیق به وسیله نرم افزار spss و از روش آلفای کرونباخ به دست آمده که معادل 961. می باشد که ضریب قابل قبولی می باشد. در این تحقیق به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی( فراوانی، درصد ، نمودار، میانگین، انحراف معیار) و برای آمار استنباطی جهت آزمون فرضیات از آزمون t تک گروهی استفاده شده است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که از دیدگاه دبیران کتاب های درسی مورد بررسی، درمحتوای کتابهای مذکور بر خدا محوری،ایمان و ایثار، ظرفیت برای تعالی و آرامش هنگام آشفتگی و تناقض به عنوان مولفه های تربیت معنوی در حد زیاد تأکید شده است ولی بر مولفه های خود آگاهی و تعمق در حد کم و خیلی کم تاکید شده است. واژه های کلیدی: تربیت،تربیت معنوی،معنویت،مربی،دانش آموز.
لطف الله ساعدموچشی یحیی معروفی
هدف این تحقیق بررسی تاثیر آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر در درس علوم پایه پنجم ابتدایی است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی(پس آزمون با گروه کنترل)است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه پنجم ابتدایی ناحیه 1 شهر سنندج در سال تحصیلی 91-1390 است که 1684 نفر می باشند. نمونه آماری این پژوهش 114 نفر (شامل سه گروه آزمایشی 84 نفری و 30نفر برای گروه گواه) است که به صورت روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از جامعه آماری موردنظرانتخاب شد.ابزار مورد استفاده آزمون معلم ساخته بود. که پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ ضریب 89% محاسبه گردید. و روایی آن نیز با کمک معلمان با سابقه و مجرب که در پایه های پنجم ابتدایی تدریس داشتند از نظر روایی محتوایی و صوری و با ترسیم جدول هدف- محتوای مشخصات آزمون در حد قابل قبول اعلام گردید.داده های جمع آوری شده به کمک شاخصهای آمار توصیفی مانند فراوانی، میانگین، درصد و آزمون آمار استنباطی t در گروههای مستقل، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شد.یافته های پژوهش نشان داد که بینپیشرفت تحصیلی دانش آموزانی که با هریک از راهبردهای شناختی، فراشناختی و به طور همزمان شناختی و فراشناختی در درس علوم آموزش دیده اند با دانش آموزانی که با این راهبردها آموزش ندیده اند تفاوت معناداری به ترتیب در سطح [(30/6t=)(56=df) و (00/0?p)]، [(80/6t=)(56=df) و (00/0?p)] و[(66/3t=)(56=df) و (01/0?p)] وجود دارد و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان آموزش دیده با استفاده از این راهبردها بالاتر از دانش آموزان گروه گواه که در آموزش آنها از این راهبردها استفاده نشده است، می باشد. بین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تحت آموزش راهبردهای مختلف تفاوت معناداری وجود دارد(000/0 =p و 088/25=(110و3)f). به عبارت دیگر آموزش راهبردهای فراشناختی بیش از دو راهبرد دیگر و راهبرد شناختی بیش از آموزش همزمان دو راهبرد شناختی و فراشناختی در عملکرد دانش آموزان گروه آزمایش موثر بوده است.
اسماعیل محمدی نیا یحیی معروفی
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه دوزبانه بودن دانش آموزان دوره راهنمایی شهر کرمانشاه با مهارتهای تفکر انتقادی آنان است. بیان مساله: زبان وسیله اساسی تبادل اندیشه هاست و علاوه بر آن وسیله یی است همگانی و جهانی تمامی جامعه های بشری برای خود زبانی دارند و هر کس از سطح هوش عادی و بهنجار برخوردار باشد زبان مادری خود را فرا می گیرد و بدون تلاش آن را بکار می گیرد. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان دوره راهنمایی شهر کرمانشاه تشکیل می دهد که تعداد آنان 470177 نفر می باشد که از بین آنها تعداد 381 نفر بر اساس جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان بعنوان نمونه به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند. روش تحقیق: روش پژوهشی روش علی-مقایسه ای است و برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه مهارتهای تفکر فرم ب کالیفرنیا استفاده شده است. داده های جمع آوری شده با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی و آزمون آماری t گروههای مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. 1-بین مهارتهای تفکر انتقادی دانش آموزان دو زبانه ویک زبانه در سطح [t=3/12)(a=0/05)] تفاوت معنی داری وجود دارد و مهارت تفکر انتقادی دانش آموزان دو زبانه بیش از دانش آموزان یک زبانه است.2- بین مهارت تحلیل انتقادی دانش آموزان تک زبانه و دو زبانه در سطح [t=0/018)(a=0/05)]تفاوت معناداری وجود ندارد3- بین مهارت استنباط انتقادی دانش آموزان دو زبانه و یک زبانه در سطح [t=3/30)(a=0/05)]تفاوت معنی داری وجود دارد و مهارت استنباط انتقادی دانش آموزان دو زبانه و یک زبانه درسطح [t=2/76)(a=0/05)]تفاوت معنی داری وجد دارد ومهارت استدلال قیاسی دانش آموزان دو زبانه بیش از دانش آموزان یک زباه است.5- بین مهارت استدلال استقرایی دانش آموزان تک زبانه و دو زبانه در سطح [a=0/05)(t=1/06)]تفاوت معناداری وجود ندارد. 6- بین مهارت ارزشیابی دانش آموزان تک زبانه و دو زبانه در سطح [t=1/2)(a=0/05)]تفاوت معنا داری وجود ندارد.
جعفر بهرامی خشنود یحیی معروفی
هدف: هدف اصلی پژوهش شناسایی شناسایی میزان انطباق محتوای کتاب بخوانیم و بنویسیم پایه پنجم ابتدایی با اهداف پیش بینی شده برای این کتاب از دیدگاه معلمان پایه پنجم ابتدایی است. برای نیل به اهداف تحقیق یک سوال اصلی و سه سوال فرعی پیش بینی شده است. بیان موضوع: براین اساس مساله اصلی تحقیق این است که تا چه حد محتوای کتاب بخوانیم و بنویسیم با اهداف پیش بینی شده برای درس فارسی پایه پنجم دبستان همخوانی دارد؟ روش تحقق: روش پژوهش روش پیمایشی یا زمینه یابی است. جامعه آماری تحقیق رامعلمان پایه پنجم دوره ابتدایی شهر همدان تشکیل می دهند که تعداد آنان 285 نفر می باشد از این تعداد 165 نفر با استفاده از روش تصادفی طبقه ای نسبی به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. ابزار جمع آوری اطلاعات را پرسشنامه محقق ساخته شامل 47 سوال بسته پاسخ بر اساس طیف لیکرت تشکیل می دهد که برای بررسی روایی محتوایی پرسشنامه از نظر چند تن از صاحب نظران و کارشناسان استفاده شده است و برای بررسی پایایی ابزار پرسشنامه به طور آزمایشی بر روی 40 نفر اجرا و ضریب پایایی با استفاده از آلفای کرانباخ 98/0 بدست آمده است. داده های جمع آوری شده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و آزمون ناپارامتیک خی دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت مهمترین یافته های پژوهش به شرح ذیر است: 1-بطور کلی معمان پایه پنجم ابتدایی محتوای کتابهای بخوانیم و بنویسین را در حد زیادی 71/3 از 5 ) با اهداف تدوین شده آن درس منطبق می دانند. (x2=98/48 وdf=4 وp>0/05 2- معممان پایه پنجم ابتدایی محتوای کتابهای بخوانیم و بنوسیم را حد زیادی 8/3 از 5) با اهداف حیطه شناختی منطبق می دانند . (x2=53/84 وdf=4 وp>0/05 3-معملمان پایه پنجم ابتدایی محتوای کتابهای بخوانیم و بنویسیم را در حد زیادی 94/3 از 5 ) با اهداف حیطه عاطفی منطبق می دانند. (x2=90/66 وdf=4 وp>0/05 4-معلمان پایه پنجم ابتدایی محتوای کتابهای بخوانیم و بنوسیم را در حد زیادی (88/3 از 5 ) با اهداف حیطه مهارتی منطبق می داننند. (x2=77/52 وdf=4 وp>0/05
حمید پرچمی شایسته یحیی معروفی
هدف از این پژوهش بررسی رابطه ی بین ویژگیهای شخصیتی و مهارت های تفکر انتقادی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان مرد و زن دانشگاه بوعلی سینای همدان که در سال تحصیلی 92-1391 در سه مقطع تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا در هشت دانشکده به تحصیل اشتغال داشتند و تعداد آن ها 10370 نفر بود. روش پزوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. روش نمونه گیری، تصادفی طبقه ای نسبی است و حجم نمونه با استفاده از میانگین نمونه های تحقیقات مشابه 172 نفر تعیین گردید. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا(فرم ب) و پرسشنامه ی پنج عامل بزرگ شخصیت نئو(فرم کوتاه) جمع آوری شد. روایی این آزمونها در پژوهشهای مختلفی در داخل کشور بررسی و در حد قابل قبول گزارش شده است. پایایی آن نیز در این پژوهش برای آزمون مهارتهای تفکر انتقادی و ویژگیهای شخصیتی به ترتیب 85/0 و 89/0 تعیین گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی همچون جدول،فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار و روش های آمار استنباطی همچون آزمون t تک گروهی و آزمون t برای گروه های مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده گردید و در محیط نرم افزار spss تجزیه وتحلیل شد. مهمترین یافته های پژوهش به این شرح است: میانگین تفکر انتقادی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا 98/9 به دست آمده است که از میانگین آماری (17) کوچکتر است که در سطح ضعیفی قرار دارد. میانگین ویژگی های شخصیتی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا 59/137 به دست آمده است که از میانگین آماری (120) بزرگتر است و در سطح خوبی قرار دارد. بین ویژگی های توافق پذیری، گشاده رویی و باوجدان بودن با مهارتهای تفکر انتقادی رابطه همبستگی مثبت و معنی داری در سطح(05/0=?) وجود دارد. به عبارتی با افزایش میزان این ویژگیهای شخصیتی ، سطح مهارت تفکر انتقادی دانشجویان افزایش یافته است. این در حالی است که بین ویژگی روان آزرده خویی و تفکر انتقادی رابطه منفی و معنی داری در سطح (05/0=?) وجود دارد. به عبارتی با کاهش نمره ویژگی شخصیتی روان آزرده خویی، سطح مهارت تفکر انتقادی دانشجویان افزایش یافته است. رابطه بین ویژگی برونگرایی و تفکر انتقادی در سطح (05/0=?) معنی دار نیست.
سعید انصاری احمد سلحشوری
این پژوهش با هدف بررسی میزان تاکید کتب درسی پایه دوم ابتدایی سال تحصیلی 92-1391 بر مفهوم تخیل صورت گرفته است. روش تحقیق پژوهش حاضر روش تحلیل محتوا از نوع بخشی بوده است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کتب پایه دوم ابتدایی است که مجموعاً شامل 680 صفحه می باشد. همچنین در این پژوهش حجم نمونه با جامعه آماری برابر است. ابزار جمع آوری اطلاعات در این طرح پرسشنامه معکوس یا چک لیست سنجش مولفه های تخیل است. برای سنجش روایی از روش سنجش روایی محتوایی استفاده شده است که از نظر متخصصین قابل قبول گزارش شد و پایایی براساس توافق داوران تکمیل کننده محاسبه شد که مقدار آن 87/0 ارزیابی شد. واحد تحلیل پژوهش حاضر مضمون می باشد که با توجه به سوالات پژوهش انتخاب شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی مانند جدول فراوانی، میانگین و درصد و نمودار و در آمار استنباطی از روش تجزیه و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شده است. نتایج حاصل ازاین پژوهش نشان داد که از 1021 مصداق مشخص شده در کتب دوم دبستان، به ترتیب 19.29درصد به کتاب آموزش قرآن ، 16.85 درصد به کتاب هدیه های آسمان، 33.1 درصد به کتاب فارسی ، 6.46 درصد به کتاب کار فارسی، 13.71 درصد به کتاب ریاضی و 10.58 درصد به کتاب علوم تجربی اختصاص دارد و همین طور مشخص گردید که از میان مولفه های تخیل، بازنمایی تصورات بیشترین فراوانی(556) و مولفه ناآشنا کردن مفاهیم آشنا کمترین فراوانی(9) را به خود اختصاص داده اند. به طوری که 8.32 درصد بر همانندسازی، 54.46 درصد بر بازنمایی تصورات، 29.18 درصد بر توانایی وانمود سازی 7.15 درصد بر پیش بینی و 0.88 درصد بر توانایی ناآشنا کردن مفاهیم آشنا تاکید دارد. همچنین نتایج نشان داد که در همه ی کتب درسی پایه دوم به استثنای کتاب کار فارسی بیشترین توجه بر مولفه ی بازنمایی تصورات می باشد و نیز کمترین توجه بر مولفه ی ناآشنا کردن مفاهیم آشنا است.
رحمان عباسی احمد سلحشوری
هدف این پژوهش بررسی عملکرد معلمان در طرح ارزشیابی توصیفی از دروس علوم و ریاضی پایه ها ی دوم و سوم ابتدایی براساس کارپوشه دانش آموزان و دیدگاه مدیران شهر جوانرود در سال تحصیلی 92-91 است. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل 1900 کارپوشه ی دانش آموزان پایه دوم و سوم و 31 نفر مدیر مجری طرح ارزشیابی توصیفی در مدارس ابتدایی شهر جوانرود است. روش نمونه گیری در این پژوهش برای کارپوشه ، تصادفی طبقه ای نسبی است، تعداد حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان 325 کارپوشه ی دانش آموزان شامل 161 کارپوشه ی پایه دوم(85 پسر و 76 دختر) و 164 کارپوشه ی پایه سوم(78 پسر و 86 دختر) است، و تعداد حجم نمونه مدیران مدارس با تعداد حجم جامعه ی آنها(31 نفر) برابر است. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه محقق ساخته سنجش دیدگاه مدیران و چک لیست ویژه کارپوشه ها است. پایایی ابزار پرسشنامه و چک لیست با روش آلفای کرانباخ، به ترتیب 95/0 و 72/0 است. روایی صوری می باشد که مورد تأیید متخصصان قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی مانند میانگین، انحراف استاندارد، جدول، نمودار و درصد فراوانی، و از شاخص های آمار استنباطی آزمون t تک گروهی و آزمون t مستقل استفاده شده است. نتایج نشان داد عملکرد معلمان پایه ها ی دوم و سوم ابتدایی در طرح ارزشیابی توصیفی براساس کارپوشه دانش آموزان و دیدگاه مدیران به میزان زیاد موفق بوده است، معلمان طرح ارزشیابی توصیفی در فرایند ارزشیابی از روش های واقعه نگاری، خودسنجی، همسال سنجی و چک لیست ابعاد رشد کمتر از میزان متوسط و در ابزارها و روش های تکلیف نوشتن، چک لیست درسی، گزارش فعالیت، اثر هنری، آزمون شناسایی، آزمون نمونه کار علوم، آزمون عملکرد ریاضی، پروژه فردی، پروژه گروهی و بازخورد توصیفی بیشتر از میزان متوسط استفاده می کنند، و در مجموع معلمان به ابزارها و روش های طرح ارزشیابی توصیفی، اصول ارزشیابی توصیفی، حیطه های مختلف یادگیری و جنبه های مختلف رشد دانش آموزان در فرایند ارزشیابی به میزان زیاد توجه می کنند.
مریم هوشمندی شجاع یحیی معروفی
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر تربیتی کاربردروش تدریس ایفای نقش دردرس تاریخ بردانش آموزان دختر پایه دوم راهنمایی شهرستان اسدآباد در سال تحصیلی 92-91 انجام گرفت. روش تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. برای این منظور از بین254 دانش آموز دختر دوم راهنمایی 60 نفر از طریق نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی ابزار از نظر صاحبنظران قابل قبول گزارش شد و میزان پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ 870/0 محاسبه گردید. داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی شامل میانگین، فراوانی، درصد وجدول وهمینطوراز آزمونهای آماریکولموگروف، اسمیرونوف و t مستقل بدست آمده اند. نتایج این تحقیق نشان داد که روشتدریس ایفای نقش میزان مهارت های تربیتی دانش آموزان را افزایش داده است.
زهرا کرمی یحیی معروفی
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش استاد در برنامه درسی و ارتباط آن با توسعه حرفه ای وی و رضایت و پیشرفت تحصیلی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه بوعلی سینا همدان می باشد.روش تحقیق ترکیبی(کیفی و کمی) است.جامعه ی آماری این پژوهش را اساتید دانشگاه بوعلی سینا و دانشجویان همان استادان در دوره های تحصیلات تکمیلی در نیمسال دوم سال 92 تشکیل می دهد. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند یازده عضو هیأت علمی دانشکده های ادبیات و علوم انسانی و اقتصاد و علوم اجتماعی و 140 دانشجوی همان اساتید انتخاب شد. اطلاعات بخش کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختمند با اساتید، مشاهده کلاس درس و مصاحبه گروهی متمرکز با دانشجویان، اطلاعات بخش کمی با استفاده از مصاحبه ساختمند سنجش توسعه حرفه ای اساتید، پرسشنامه استاندارد سنجش رضایت دانشجویان و نمرات پیشرفت تحصیلی دانشجویان منتخب جمع آوری شد. روایی ابزارها با استفاده از روایی صوری و محتوایی بر اساس دیدگاه متخصصان و پایایی ابزارهای کمی با استفاده از الفای کرونباخ 92/0 تعیین گردید. تحلیل داده های کیفی بر اساس تئوری زمینه ای و طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد و داده ها مفهوم پردازی و در طبقات عمده کدگذاری شدند. برای تحلیل داده های کمی از شاخص های آمار توصیفی(میانگین و انحراف معیار) وآمار استنباطی( آزمون ضریب همبستگی کندال، آزمون خی دو،آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی) استفاده شد.نتایج پژوهش نشان داد که نقش استادان از مجری محض برنامه درسی به برنامه ساز درسی محدود در نوسان است. رویکردهای مورد استفاده آنان شامل مجری محض برنامه درسی، انتقال برنامه درسی با حداقل تغییرات، برنامه ریز درسی با انطباق محدود، برنامه ریز درسی با حداکثرتغییرات و برنامه ساز درسی محدود می باشد و رویکرد برنامه درسی غالب بین استادان مورد بررسی رویکرد برنامه ریز درسی با انطباق محدود است. پیروان هر کدام از رویکردها از راهبردهای خاصی استفاده می کنند. بعلاوه با افزایش نقش استاد در برنامه درسی از مجری محض برنامه درسی به برنامه ساز درسی محدود، توسعه حرفه ای آنان افزایش یافته است. بین میانگین رضایت دانشجویان برحسب رویکرد برنامه درسی استادان تفاوت معنی داری وجود دارد. بین پیشرفت تحصیلی دانشجویان برحسب رویکرد برنامه درسی استادان آنان تفاوت معنی داری وجود دارد و با افزایش مشارکت استادان در برنامه درسی، پیشرفت تحصیلی دانشجویان نیز افزایش یافته است.
حمید صفری مطلق یحیی معروفی
هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین توانایی های شناختی و مهارت های تفکر انتقادی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه بوعلی سینای همدان است که در سال تحصیلی 92-1391 در سه مقطع تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا در هشت دانشکده به تحصیل اشتغال داشتند و تعداد آن ها 10352 نفر بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. روش نمونه گیری، تصادفی طبقه ای نسبی است و حجم نمونه با استفاده از میانگین نمونه های تحقیقات مشابه 160 نفر (73مرد و 87 زن) تعیین گردید. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا(فرم ب) و مقیاس تجدید نظر شده هوش بزرگسالان وکسلر(wais-r) جمع آوری شد. روایی این آزمونها در پژوهشهای مختلفی در داخل کشور بررسی و در حد قابل قبول گزارش شده است. پایایی آزمون مهارتهای تفکر انتقادی 849/0 تعیین گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی همچون جدول ، فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار و روش-های آمار استنباطی همچون آزمون t تک نمونه ای و آزمون t برای گروه های مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده گردید و در محیط نرم افزار spss تجزیه وتحلیل شد. مهمترین یافته های پژوهش به این شرح است: میانگین تفکر انتقادی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا 52/9 است که از میانگین آماری (17) کوچکتر است و در سطح ضعیفی قرار دارد. میانگین توانایی های شناختی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا 21/41 است که از میانگین آماری (5/37) بزرگتر است و بالاتر از میانگین آماری قرار دارد. بین توانایی های ادراک کلامی و سرعت پردازش رابطه همبستگی مثبت و معنی داری در سطح(05/0=?)، و بین توانایی حافظه عملی و تفکر انتقادی رابطه مثبت و معناداری در سطح (01/0=?) وجود دارد. به عبارتی با افزایش میزان این توانایی های شناختی ، سطح مهارت تفکر انتقادی دانشجویان افزایش یافته است. بعلاوه، رابطه بین سازمان ادراکی و تفکر انتقادی معنی دار نیست.
جعفر قادری یحیی معروفی
هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین شیوه های تربیتی خانواده و سازگاری اجتماعی و عاطفی دانش آموزان دوره راهنمایی شهر کامیاران است. بیان مسأله : تربیت فرزندان یکی از مهم ترین وظایف والدین محسوب می شود. منظور از شیوه های تربیت یا فرزندپروری روشهایی است که والدین برای تربیت فرزندان خود به کار می گیرند و بیانگر نگرشهایی است که آنها نسبت به فرزندان خود دارند. روش تحقیق : روش تحقیق ، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان دوره راهنمایی شهر کامیاران و والدین آنها تشکیل می دهد که تعداد آنان 2674 نفر است که از بین آنها روش جدول کرجسی مورگان تعداد 338 نفر دانش آموز و 338 نفر از والدین به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده اند. با رعایت سهم هر یک از زیر گروهها به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده اند. برای جمع آوری اطلاعات از دو نوع پرسشنامه استاندارد شیوه فرزند پروری رابینسون و مقیاس سازگاری عاطفی و اجتماعی بهارگاوا استفاده شده است. داده های جمع آوری شده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. مهمترین یافته های پژوهش به شرح زیر است : 1- بین شیوه های تربیتی سهل گیرانه و استبدادی با عدم سازگاری اجتماعی – عاطفی رابطه مثبت وجود دارد. (p=0/000 , r=0/88) یعنی با گرایش به سوی شیوه های تربیتی سهل گیرانه و استبدادی بر میزان ناسازگاری اجتماعی و عاطفی فرزندان افزوده می شود. 2- بین شیوه تربیتی استبدادی با عدم ثبات عاطفی دانش آموزان رابطه مثبت وجود دارد. (p=0/000 , r=0/83) یعنی با گرایش به سوی شیوه تربیتی استبدادی بر میزان عدم ثبات عاطفی دانش آموزان افزوده می شود. 3- بین شیوه تربیتی سهل گیرانه و استبدادی با بازگشت عاطفی دانش آموزان رابطه مثبت وجود دارد. (p=0/000 , r=0/80) یعنی با گرایش به سوی شیوه های تربیتی استبدادی و سهل گیرانه بر میزان بازگشت عاطفی فرزندان افزوده می شود. 4- بین شیوه های تربیتی سهل گیرانه و استبدادی با ناسازگاری اجتماعی دانش آموزان رابطه مثبت وجود دارد. (p=0/000 , r=0/77) یعنی با گرایش به سوی شیوه های تربیتی استبدادی و سهل گیرانه بر میزان ناسازگاری اجتماعی فرزندان افزوده می شود. 5- بین شیوه های تربیتی سهل گیرانه و استبدادی با فروپاشی شخصیت دانش آموزان رابطه مثبت وجود دارد. (p=0/000 , r=0/71) یعنی با گرایش به سوی شیوه های تربیتی استبدادی و سهل گیرانه بر میزان فروپاشی شخصیت فرزندان افزوده می شود. 6- بین شیوه های تربیتی استبدادی با فقدان استقلال دانش آموزان رابطه مثبت وجود دارد. (p=0/000, r=0/60) یعنی با گرایش به سوی شیوه های تربیتی استبدادی بر میزان فقدان استقلال فرزندان افزوده می شود.
فرح پیله ور یحیی معروفی
بیان موضوع : مقایسه ذهنیت فلسفی دانشجویان دانشگاه پیام نور همدان هدف اصلی : هدف اصلی این تحقیق مقایسه ذهنیت فلسفی دانشجویان دانشگاه پیام نور همدان در ابعاد سه گانه جامعیت، تعمق و انعطاف پذیری است. روش تحقیق : روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری را کلیه ی دانشجویان ورودی سال 1388 در دو دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور شهر همدان که تعداد آنها 1116 نفر است تشکیل می دهد. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان برابر 286 نفر می باشد که با شیوه نمونه گیری طبقه ای نسبتی انتخاب شده است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ی محقق ساخته 50 گویه ای است که با استفاده از دو پرسشنامه ذهنیت فلسفی ایرج سلطانی (1375) و رضا گنج تابشی (1388) تهیه گردیده است. روایی محتوای پرسشنامه با استفاده از نظر کارشناسان و پایایی آن نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مقدار 77 درصد محاسبه شده است. داده های جمع آوری شده با استفاده از روشهای آمار توصیفی نظیر فراوانی، درصد، نمودار و همچنین روشهای آمار استنباطی نظیر واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی و آزمون t در گروههای مستقل مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج : 1-تفاوت معناداری بین ذهنیت فلسفی دانشجویان کارشناسی ارشد و کارشناسی وجود دارد. 2-میزان جامعیت ذهنیت فلسفی دانشجویان کارشناسی ارشد بالاتر از مقطع کارشناسی است. 3-میزان انعطاف پذیری ذهنیت فلسفی دانشجویان کارشناسی ارشد بالاتر از مقطع کارشناسی است. 4-دانشجویان رشته های مهندسی انعطاف پذیرتر از دانشجویان رشته های علوم انسانی هستند. 5-میزان ذهنیت فلسفی دانشجویان گروه سنی 31 تا 45 سال بیشتر از ذهنیت فلسفی گروه سنی 18 تا 24 سال می باشد. 6-بین ذهنیت فلسفی دانشجویان بر اساس اشتغال، جنسیت و محل سکونت تفاوت معناداری وجود ندارد اما میزان ذهنیت فلسفی دانشجویان متاهل بیشتر از دانشجویان مجرد می باشد.
چنگیز داودپور یحیی معروفی
هدف: بررسی میزان تأکید کتابهای ادبیات رشته علوم انسانی دوره متوسطه بر تربیت هنری دانش آموزان بیان مسأله: تا چه حد کتابهای ادبیات رشته علوم انسانی دوره متوسطه بر تربیت هنری دانش آموزان تأکید دارند. روش تحقیق روش تحقیق در پژوهش حاضر از نوع ترکیبی (کیفی و کمی) و مبتنی بر تحلیل محتوا می باشد. در این پژوهش جامعه آماری شامل کتابهای درسی ادبیات پایه دوم و سوم و کتاب آرایه های ادبی پایه سوم متوسطه و کلیه دبیران ادبیات فارسی دوره متوسطه که در سال تحصیلی 90-1389 در شهرستان بیجار به تدریس اشتغال داشته اند می باشد. اطلاعات از طریق چک لیست تحلیل محتوا و پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شده است. روایی و پایایی به ترتیب 92/0 و 93/0 تعیین گردید. داده های جمع آوری شده با کمک آمار توصیفی شامل فراوانی، درصد و میانگین و آمار استنباطی شامل آزمون t یک طرف مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته ها: 1- یافته های حاصل از تحلیل محتوا حاکی از آن است که بر پرورش حس زیبایی شناسی، ترغیب کنجکاوی، ترغیب نوآوری، پرورش روحیه انتقادی و تولید آثار هنری در حد خیلی زیاد تأکید شده است و روش ارزشیابی کتابهای مورد مطالعه در حد زیاد با رویکرد تربیت هنری همخوانی دارد. 2- بر اساس یافته های حاصل از تحلیل محتوا کتاب ادبیات فارسی پایه سوم بیش از کتاب ادبیات پایه دوم بر پرورش حس زیبایی شناسی، ترغیب کنجکاوی، ترغیب نوآوری، پرورش روحیه انتقادی و تولید آثار هنری تأکید دارد. ولی رویکرد ارزشیابی آن کمتر از آرایه های ادبی پایه سوم با رویکرد تربیت هنری همخوانی دارد. همچنین به استثنای انجام تکالیف در قالب تولید آثار هنری در دیگر مولفه های تربیت هنری بیش از ادبیات پایه دوم تأکید شده است. 3- یافته های پژوهش حاکی از آن است که بین میانگین مشاهده شده و میانگین نظری جامعه با 95 درصد اطمینان تفاوت وجود دارد و میانگین مشاهده شده بالاتر از میانگین نظری است، به عبارت دیگر میزان تأکید بر تمامی مولفه های شش گانه تربیت هنری معنی دار است.
یحیی معروفی مجیدعلی عسگری
چکیده ندارد.
یحیی معروفی مجید علی عسگری
چکیده ندارد.
هلن فدایی یحیی معروفی
چکیده ندارد.
رحیم یعقوبی یحیی معروفی
چکیده ندارد.
رضا عبدالهی یحیی معروفی
چکیده ندارد.
زینب ملاولی یحیی معروفی
چکیده ندارد.
مهین طاهری تیزرو محمدرضا یوسف زاده
چکیده ندارد.
محمد زارع رشکوییه یحیی معروفی
چکیده ندارد.
یاور فاتحی سیروس قنبری
چکیده ندارد.