نام پژوهشگر: بهمن فیروزمندی شیره جینی
وحید میهن پرست بهمن فیروزمندی شیره جینی
چکیده در این پژوهش به بررسی مساله ی ساخت و ارائه ی متمایزترین هویت در تخت جمشید پرداخته شد. اهداف این پژوهش عبارت بودند از اثبات این که ساختمان تخت جمشید فقط بنایی معمارانه نیست بلکه متنی است که در آن عمیق ترین معانی ایدئولوژیک کدگذاری شده است. از دیگر اهداف این تحقیق اثبات امکان استفاده از روش های دیگر علوم انسانی برای تفسیر آثار باستانی است. در این تحقیق از نظریه های نشانه شناسی، روانکاوی لکانی و فلسفه ی ژیژکی استفاده شده است.در این راستا رویکرد نوینی پیش نهاده شده که من آنرا باستان کاوی نامیده ام. این تحقیق به سه فصل تقسیم شده است. فصل اول همان طرح نامه ی پیشنهادی است، فصل دوم به مساله ی تجلی اصلی ترین راز امپراتور در تخت جمشید می پردازد. این فصل به دو بخش تقسیم شده که در بخش نخست به تشریح اصول نظری و در بخش دوم نیز به کاربرد این اصول در تفسیر صحنه ی بارعام داریوش پرداخته شده است. فصل سوم پس از بررسی اصلی ترین مکانیزم ادراکی، مفاهیم دال و رمزگان به تفسیر آثار تخت جمشید با استفاده از اصول نظری و ابزارهای مفهومی معرفی شده در بخش های پیشین می پردازد. در پایان اثبات شده است که تخت جمشید سازه ای معنامند است که در آن معانی ایدئولوژیک کدگذاری شده و نحوه ی تفسیر آثار باستانی با ابزار مفهومی دیگر علوم نیز به تصویر کشیده شده است.
علی رضا پورنبی بهمن فیروزمندی شیره جینی
دوره ی ماد یکی از درخشان ترین ادوار تاریخی سرزمین پارس می باشد که در بسیاری از زمینه ها از جمله فرهنگی و هنری تأثیر بسیاری را بر تمدن ها و حکومت های بعد از خود گذارد . مادها با ورود به فلات ایران و پس از استقرار در این سرزمین که آب و هوای آن را برای سکونت مطلوب دیدند ، به تدریج فرهنگ و هنر خود را گسترش داده و از بومیان ساکن نیز تأثیر پذیرفتند ، ضمن این که خود نیز آن ها را متأثر از فرهنگ و آداب و سنن خود کردند . مادها تا قبل از تشکیل حکومتی یکپارچه دست به ساخت و آفرینش آثار و بناهایی زدند که از آن جمله میتوان به نیایشگاههای نوشیجان، گودین و باباجان اشاره کرد . ضمن این که در تپه ی سیلک نیز آثار درخشانی از خود به یادگار گذاشته اند . به تدریج و با عظمت یافتن مادها زمینه ی کسب قدرت نیز فراهم شد و در نتیجه قدرت های همسایه نیز در صدد مقابله با این تمدن و حکومت نوظهور برآمدند که از آن میان می توان به نبرد تقریباً همیشگی مادها با اورارتو و آشور اشاره نمود . کما این که سرانجام همین مادها بودند که با اتحاد با قدرت های همسایه ، نام و نشان آشوریان را از صحنه ی روزگار محو نمودند . مادها ، آشوریان و اورارتو در اثنی همین جنگ و نبردها و غارت هایی که علیه یکدیگر انجام می دادند ، با هنر و فرهنگ کشور همسایه آشنا شده و از طریق اسرایی که همراه خود به سرزمینشان می بردند ، آن هنر و فرهنگ را اخذ می کردند و این چنین بود که از یکدیگر تأثیر می پذیرفتند . به همین دلیل در فرهنگ و هنر مادها بسیاری از نمونه ها رنگ و بوی بیگانه به خود گرفته و هنری غیربومی محسوب می شود . در نهایت مادها با وجود این که سرانجام به قدرتی رسیدند که توانستند دولت مقتدر و خون ریز آشور را از میان بردارند ؛ اما خود مقهور قدرتی شدند که بعدها و در روزگاران آینده به بزرگترین و قدرتمند ترین امپراتوری جهان مبدل شد و آثار هنری و فرهنگی درخشانی را از خود به یادگار گذاشت . آثاری که بسیاری از آن ها خود میراث حکومت مادها بودند و در دوران بعد به نهایت رشد و اعتلای خود رسیدند . بدین گونه است که می توان مادها را به عنوان سرمنشاء بسیاری از هنرها و فرهنگ هایی دانست که بعدها سرزمین های دور و نزدیک را تحت تأثیر قرار داد و هنر سرزمین پارس را به فراسوی مرزهای آن کشاند و تا سالیان دراز بعد از سقوط مادها همچنان به حیات خود ادامه داد . واژگان کلیدی : آثار فرهنگی ، ماد ، همدان ، کرمانشاه
فلور زینی بهمن فیروزمندی شیره جینی
گورستان زاگرس سنندج در ضلع جنوب شرقی دامنه کوه آبیدر در مسیر جاده دسترسی سنندج- حسن آباد قرار گرفته است. این گورستان که کاملا به صورت اتفاقی بر اثر برخورد تیغه بلدوزر به جهت تعریض جاده کمربندی آبیدر نمایان شد، فاقد هرگونه پیشینه ای در مطالعات باستان-شناسی منطقه است. در این تحقیق با توجه به بررسی مجموع اطلاعات بدست آمده از اشیاء درون آرامگاهها و استفاده از روش مقایسه ای نسبت به مقایسه آنها با اشیاء یافته شده از محوطه های مشابه عصر آهن در غرب و شمال غرب ایران بویژه قلعه زیویه، گورستانهای چنگبار و کول-تاریکه و نیز تپه حسنلو و زندان سلیمان، در تاریخگذاری آن اقدام گردیده و ضمن بررسی اشیاء گورستان زاگرس سنندج، این نتیجه حاصل شده است که این گورستان متعلق به مردمانی بوده که در محدوه قلمرو ماناها، در اواخر عصر آهن ii و اوایل عصر آهن iii ( 850- 1200 ق.م)، قبل از حمله آشوریها به غرب ایران در سال 840 ق.م، در کمال آسایش و آرامش زندگی می کردند و به زندگی پس از مرگ نیز اعتقاد داشتند. تدفین در این قبور بر اساس اعتقادات کهن با تنظیم طلوع و غروب خورشید انجام می گرفته است. اشیاء بدست آمده از درون گورها دارای سبک هنری محلی بوده که تحت تاثیر هنر اقوام همسایه از جمله اورارتوها، آشورها و... قرار گرفته است. نوع و تعداد اشیاء و طرز، قرارگیری آنها درون قبور با موضوعیت وسایل شخصی و اشیاء مورد نیاز برای دنیای پس از مرگ همگی از یک وحدت اعتقادی در غرب ایران حکایت داشته و جایگاه اجتماعی متوفی را مشخص می کنند.