نام پژوهشگر: مهرناز کیهان فر

اثر محرک‏های باکتریایی بر تولید آرتمیزینین در ریشه‏ های مویین گیاه درمنه خزری (artemisia annua l.)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم 1391
  الهه بنده علی   مهرناز کیهان فر

آرتمیزینین، یک سزکوئی ترپن لاکتون اندوپراکسیداز می باشد، که در سال 1971 از بخش های هوایی گیاه درمنه خزری جدا شد. در سال های اخیر تلاش های متعددی به منظور افزایش تولید آرتمیزینین از طریق کشت بافت (مانند ریشه مویین) صورت گرفته است. در این پژوهش تاثیر محرک های باکتریایی (باسیلوس سرئوس و استافیلوکوکوس اورئوس) بر تولید آرتمیزینین در ریشه های مویین درمنه خزری بررسی شد. در این مطالعه از سویه های 15834، a7 و ar318 باکتری آگروباکتریوم رایزوژنز برای القای ریشه در گیاه درمنه خزری استفاده شد. 2 گروه ریزنمونه تهیه شد، در اولین گروه برگ ها از 2 انتها برش یافت (ریزنمونه شماره 1) و در دومین گروه برگ ها از ناحیه دمبرگ جدا شد (ریزنمونه شماره 2). برای تهیه سوسپانسیون باکتری، باکتری ها در 10 میلی لیتر محیط لوریا برتانی مایع کشت داده شدند (سوسپانسیون 1). در روش دوم، سوسپانسیون باکتری سانتریفیوژ شده و محلول رویی حذف گردید، سپس 10 میلی لیتر محیط موراشیک- اسکوگ به رسوب باکتری اضافه گردید (سوسپانسیون 2). ریزنمونه-های شماره 1 در سوسپانسیون 1 و 2 باکتری ها غوطه ور شدند. دو سوسپانسیون به محل زخم در ریزنمونه های شماره 2 تزریق شد. القای ریشه مویین به وسیله pcr و با استفاده از پرایمرهای اختصاصی ژن rolb تایید شد. باکتری استافیلوکوکوس اورئوس در 10 میلی لیتر محیط tsa و باسیلوس سرئوس در 10 میلی لیتر محیط nb کشت شد و 4 میلی لیتر از هر سوسپانسیون به 30 میلی لیتر محیط کشت ریشه ها اضافه گردید. ریشه ها در 4 بازه زمانی 12، 24، 48 و 72 ساعت برداشت شد و مقدار آرتمیزینین با آنالیز gc محاسبه گردید. ریشه ها 5 تا 10 روز پس از آلودگی با سویه های (s2) 15834 و(s2) a7 از محل زخم ظاهر شدند. سویه ar318 هیچ ریشه ای را القا نکرد. فراوانی تولید ریشه در ریزنمونه های آلوده شده با سوسپانسیون 2 سویه های 15834 و a7 به ترتیب 50 و 83 درصد محاسبه گردید. تنها در 16 درصد از ریزنمونه های آلوده شده با سوسپانسیون 1 سویه 15834 ریشه القا شد. پس از تیمار ریزنمونه های 1 با سوسپانسیون های 1و 2 هر 3 سویه باکتری، ریشه ای القا نشد. نتایج نشان داد که فاکتورهای مختلفی مانند سویه آگروباکتریوم، سن گیاهچه ها و نوع ریزنمونه بر القای ریشه موثر می-باشند. مقدار آرتمیزینین در ریشه های مویین تیمار شده با سوسپانسیون استافیلوکوکوس اورئوس به ترتیب 063/0، 133/0، 046/0 و 043/0 میلی گرم بر گرم وزن خشک محاسبه گردید (17/2، 43/4، 48/1و 35/1 برابر بیشتر از نمونه-های کنترل). تنها 12 ساعت پس از تیمار با سوسپانسیون باسیلوس سرئوس، مقدار آرتمیزینین تا 035/0 میلی گرم بر گرم وزن خشک افزایش یافت (21/1 برابر بیشتر از نمونه های کنترل) و در بازه های 24، 48 و 72 ساعت تاثیری بر میزان تولید نداشته است. نتایج نشان داد که تاثیر محرک به عواملی مانند ژنوتیپ باکتری وابسته است.

بهینه سازی تولید و بررسی خواص قطعه تک زنجیره ای ناحیه متغیر آنتی بادی نشان دار با پروتئین فلورسنت سبز بر ضد گیرنده cd4 انسانی در باکتری اشرشیا کلی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان 1392
  مریم جمشیدی فر   کامران قایدی

پادتن ها ابزارهای قدرتمندی برای مطالعه ی عملکرد، مکان یابی و میان کنش پروتئین ها هستند. هم چنین این مولکول ها به طور گسترده برای اهداف تشخیصی و درمانی نیز به کار می روند. پادتن ها معمولاً برای اهداف تحقیقاتی و تشخیصی با مولکول های فلورسنت نشان دار می گردند. اگر مولکول فلورسنت مورد نظر یک پروتئین نوترکیب باشد در این حالت مولکول حاصل فلوبادی نامیده می شود. در این پژوهش، ابتدا قطعه ی تک زنجیره ای ناحیه ی متغیر پادتن ضد گیرنده ی cd4 انسانی که به پروتئین فلورسنت سبز متصل شده است، توسط دو آنزیم ecor? و nco? از ناقل pab1 استخراج گردید. سپس قطعه ی مورد نظر به منظور یافتن ناقل بیانی مناسب، در ناقل های pet26b و pcantab5e همسانه سازی شد و ناقل های نوترکیب ایجاد شده به منظور یافتن سویه بیانی مناسب در چندین سویه از باکتری اشرشیا کلی ترانسفورم گردیدند. ورود قطعه ی مذکور به داخل هر دو ناقل به وسیله ی واکنش کلنی-pcr و هضم آنزیمی دوگانه تأیید شد. سپس بیان اولیه ی فلوبادی با روش فلوسیتومتری بررسی گردید و بر اساس نتایج به دست آمده باکتری اشرشیا کلی سویه ی bl21 حاوی ناقل pet26b نوترکیب برای بهینه سازی تولید فلوبادی انتخاب شد. هم چنین بیان فلوبادی مذکور توسط تکنیک های sds-page، وسترن بلات، دات بلات و الیزا تأیید شد. به منظور بهینه سازی تولید فلوبادی 6 پارامتر شامل دما در سطوح 14، 18، 24 و ?c30 ، زمان های پس از القا در سطوح 6، 12، 18 و 24 ساعت، غلظت iptg در سطوح 0، 75/0، 1 و mm5/1، محیط کشت های lb و tb، درصد های مختلف اتانول و گلیسرول انتخاب شد. برای طراحی آزمایش های بهینه سازی از روش تاگوچی استفاده شد. میزان بیان فلوبادی در هر آزمایش به صورت سه بار تکرار و با روش فلوسیتومتری اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که. غلظت mm1 iptg، دمای ?c18 و زمان پس از القای 18 ساعت بیشترین تاثیر را در تولید فلوبادی داشته اند. سپس فلوبادی حاصل با استفاده از کروماتوگرافی تمایلی ستون نیکل خاص سازی شد. هم چنین در این پژوهش تولید پروتئین egfp نیز بهینه سازی شد، که بر اساس نتایج به دست آمده دمای ?c30، غلظت mm5/0 از iptg و محیط کشت lb بیشترین تاثیر را در تولید پروتئین egfp داشتند. کلمات کلیدی: فلوبادی، بهینه سازی، اشرشیا کلی، ناقل