نام پژوهشگر: جعفر وطن پرست
بنت الهدی فریدونی دشمن زیاری ملیحه الزمان منصفی
سلول های بنیادی مزانشیمی سلول های غیر تمایز یافته ای هستند که توانایی تمایز و تقسیم به انواع دیگر سلول ها را دارا می باشند. از پیوند این سلول ها به اعضا مختلف برای درمان بیماری های مختلف استفاده می شود. هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی موفقیت پیوند سلول های بنیادی مزانشیمی به بیضه عقیم شده ونابارور می باشد. سلول های بنیادی مزانشیمی استخراج شده از موش های صحرایی نژاد ویستار به عنوان سلول های دهنده به موش های صحرایی تیمار شده با بوسولفان با دوز mg/kg 40، به عنوان موش های عقیم پذیرنده تزریق گردید. با قطع تجویز بوسولفان در موش پذیرنده امکان از سرگیری روند اسپرماتوژنز وجود دارد لذا جهت افتراق سلول های بنیادی تزریق شده به بیضه چپ موش ها، از سلول های ژرمینال درونزاد، این سلول ها با brduنشاندار شده و بعد از زنگ آمیزی با تکنیک ایمونوهیستوشیمی با آنتی بادی مونوکلونال اختصاصی علیه brdu و آنتی بادی ثانویه anti- mouse igg(fc specific)- peroxidase کارایی پیوند و تداوم اسپرماتوژنزبررسی گردید. نتایج بیانگر عقیم شدن موش ها پس از تیمار با بوسولفان بود. پس از تزریق سلول های بنیادی به بیضه موش های صحرایی، این سلول ها زنده مانده، تکثیر یافته و به تقسیمات سلول های زایای بیضه پذیرنده در مقایسه با نمونه کنترل کمک نموده و باعث به وجود آمدن سلول های زایا و سلول های لایدیگ شدند. تحقیق حاضر مشخص نمود که بازیابی اسپرماتوژنز با پیوند سلول های بنیادی مزانشیمی افزایش می یابد لذا پیوند این سلول ها یا سلول درمانی به روش مناسبی در درمان ناباروری به نظر می رسد که نیازمند تحقیقات گسترده تر می باشد.
علی علویان قوانینی رضا فقیهی
گروهی از بررسی ها نشان می دهند که تابش های یونیزان باعث نقص در ریلکس شدگی عروق خونی بدون تغییرویژگی های مورفولوژیکی رگها می شود. این اثر در دوز های پایین و در تابش های تمام بدنی هم ثابت شده است. از این رو در این مطالعه اثر تابش بلند مدت تمام بدنی گاما در حساسیت عروق خونی به نیتریک اکسید مورد بررسی قرار گرفت. 25 عدد موش صحرایی نر با نژاد ویستار (گرم 250- 200 ) به صورت اتفاقی به 5 گروه 5تایی تقسیم شده و تحت تاثیر تابش بلند مدت گاما شامل دوزهای تابشی انباشته 84/0، 1 ، 5/1، 2 و 5/2 گری در مدت 6 روز و به صورت تمام بدنی قرار گرفتند. در انتهای 6 روز آئورت سینه ای جدا و به حلقه های 2-3 میلیمتری تقسیم شده و به حمام بافتی منتقل و سپس در معرض l-nameدر غلظت4- 10 و استیل کولین در غلظت های 4- 10 تا 8- 10( به صورت تجمعی) قرار گرفتند و پاسخ های انقباضی به وسیله ترانسدیوسر ایزومتریک ثبت شد. نتایج به وسیله نرم افزار spss و تست دانکن و p<0.05 به عنوان سطح معنی دار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. هیچ تفاوت معنی داری بین پاسخ های حلقه های آئورتی بین گروه های مختلف وجود ندارد و می توان نتیجه گرفت که تابش بلند مدت تمام بدنی گاما در مقادیر استفاده شده حساسیت عروق خونی به no را تغییر نمی دهد .
سمیه باغبانی حمید رضا اسماعیلی
چکیده ریخت شناسی استخوان یوروهیال، اتولیت و فلس و اهمیت آنها در رده بندی شماری از ماهیان آبهای داخلی ایران بوسیله ی: سمیه باغبانی این پژوهش به منظور مطالعه ای درباره ساختارهای سخت ماهیان آب های داخلی ایران و بررسی اهمیت آنها در رده بندی ماهیان انجام گردید. نتایج نشان می دهد که هر کدام از این ساختارهای مطالعه شده در بین گروههای مختلف ماهیان تنوع ریختی جالبی را از خود نشان می دهند. استخوان یوروهیال در ماهیان مورد مطالعه از نظر شکل نمای شکمی، وجود یا عدم وجود زایده در ناحیه قدامی، موقعیت زوائد (در ناحیه شکمی و یا فوقانی)، وجود و یا عدم وجود شکاف در ناحیه خلفی، تعداد زوائد ناحیه ی قدامی، شیب و ارتفاع تیغه پشتی و چندین ویژگی دیگر دارای تنوع هستند. . همچنین به نظر می رسد ارتباط مستقیمی بین مورفولوژی استخوان یوروهیال (طول و عرض آن، شکل پهنه شکمی، ارتفاع تیغه ی پشتی و غیره) و شکل ظاهری ماهی وجود داشته باشد. اتولیت نیز از ساختارهای سخت در ماهیان می باشد که تنوع شکلی جالبی را از خود نشان می دهد. ). بیشترین تفاوت های سیستماتیکی در ریخت شناسی سنگریزه شنوایی را می توان در ماهیان استاریوفیزی و دیگر گونه های ماهیان استخوانی مشاهده نمود در ماهیان nonotophysi سنگریزه ی شنوایی ساژیتا از نظر اندازه بزرگتر و نیز تنوع قابل توجهی را نسبت به دیگر سنگریزه ی های شنوایی دارد و در ماهیانotophyshi ، آستریسکوس دارای اندازه بزرگتری است. تنوع بیشتر و بزرگتر بودن در این ماهیان باعث شده است که بیشتر مطالعات بروی این سنگریزه شنوایی انجام شود. به طور کلی در ماهیان آب شیرین فلس، غالبا از نوع دایره ای می باشد. بررسی های ریختی در فلس های ماهیان مورد مطالعه نشان دهنده ی سه نوع فلس شامل: دایره ای (cycloid)، تنوئید (ctenoid) و کلوپید (clupeid) می باشد. به طور کلی نتایج مشاهده شده نشان می دهد که ریخت شناسی یوروهیال، اتولیت وفلس نقش مهمی در تاکسونومی ماهی ایفا می کند. لذا مطالعه مقایسه ای این ساختار ها در دیگر ماهیان آب شیرین نیز پیشنهاد می گردد.
فاطمه کنارکوهی امین الله بهاء الدینی
برخی از مطالعات نشان داده اند که عصاره ی ریزوم شیرین بیان سبب اتساع عروق می شود. به منظور مشخص کردن برخی از مکانیسم های عملکرد آن و تداخل اثرش با سیستم آدرنرژیک? کولینرژیک و نیتررژیک? تحقیق حاضر با این روش انجام شد : 14 موش صحرایی نر با نژاد ویستار در اتاق حیوانات با شرایط 12 ساعت تاریکی? 12 ساعت روشنایی و دمای c?2±22 و آب و غذای کافی به مدت یک هفته نگه داری شدند. سپس هر موش با مقدار کافی دی اتیل اتر بیهوش شد و آئورت پشتی آن جدا گردید و به حلقه های 5 میلی متری تقسیم شد که در محلول کربس حاوی اکسیژن با دمای c?37 به مدت 15 دقیقه گذاشته شدند. سپس حلقه ها توسط قلاب ها نگه داشته شدند که این قلاب ها به منظور ثبت فعالیت مکانیکی بافت به ترانسدیوسر نیرو و سیستم powerlab متصل گردیدند. این حلقه ها در حمام بافتی حاوی محلول کربس اکسیژنه با دمای c?37 معلق بودند. فعالیت مکانیکی حلقه ها در شرایط پایه? بعد از اعمال دوز موثر عصاره ( mg/ml031/0) و حلال آن به ترتیب در گروه آزمایش و کنترل ثبت شد. همچنین فعالیت مکانیکی حلقه ها بعد از اعمال داروهای فنیل افرین (6-10×4 مولار)? اپی نفرین (8-10×2 مولار)? استیل کولین (6-10مولار) و l-name (4-10 مولار) در حضور عصاره ی شیرین بیان در گروه آزمایش و بدون حضور عصاره در گروه کنترل? ثبت شد. اطلاعات به وسیله نرم افزار spss و با استفاده از paired sample t testمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و 05/0p ? به عنوان سطح معنی دار در نظر گرفته شد. نتایج یک کاهش معنی داری را در فعالیت انقباضی حلقه های آئورت جدا شده بعد از اعمال ( mg/ml031/0) عصاره ی شیرین بیان نشان داد که در این نتیجه تغییر معنی داری بعد از اعمال داروهای فنیل افرین? اپی نفرین? استیل کولین و l-name در مقایسه با گروه های کنترل صورت نگرفت. می توان نتیجه گرفت که در مطالعه حاضر عصاره ی آبی- الکلی شیرین بیان ممکن است اثرات ضد سیستم آدرنرژیک بر روی آئورت داشته باشد که این اثرات به صورت مستقل از سیستم کولینرژیک و نیتررژیک اعمال می شود.
فاطمه محمدی جعفر وطن پرست
تاثیر حفاظتی menthol در برابر القاء صرع و نقص حافظه ناشی از کیندلینگ شیمیایی در موش صحرایی به کوشش فاطمه محمدی صرع یک بیماری نورولوژیک با حملات تشنجی خودبخودی و غیرقابل پیش بینی است. حمله های صرعی اثرات رفتاری مختلفی ازجمله نواقص شناختی را به دنبال دارند. در این مطالعه تاثیر پیش تیمار منتول بر آسیب حافظه القاء شده بوسیله کیندلینگ شیمیایی بررسی شد. کیندلینگ بوسیله تزریق درون صفاقی پنتیلن-تترازول (5/37 میلی گرم برکیلوگرم) بمدت 28 روز به صورت یک روز درمیان القاء شد. یک گروه از موش های صحرایی کیندل شده، منتول (40 میلی گرم برکیلوگرم) را به عنوان پیش تیمار، 30 دقیقه قبل از هر تزریق پنتیلن تترازول دریافت کردند. یک هفته بعد از کامل شدن فرایند کیندلینگ، موش های صحرایی هر دو گروه برای یادگیری احترازی غیرفعال و حافظه فضایی مورد آموزش و آزمون قرار گرفتند. برهم کنش احتمالی با سیستم کولینرژیک بوسیله استفاده سیستمیک از غلظت های متفاوت اسکاپولامین، آنتاگونیست اختصاصی موسکارینی مطالعه شد. نتایج این مطالعه نشان داد که پیش تیمار موش های کیندل شده با پنتیلن تترازول بوسیله منتول بطور معنی داری مدت زمان حضور در اتاقک تاریک را در آزمون حافظه احترازی غیرفعال افزایش می دهد، که شاخصی از آسیب به حافظه است. از طرف دیگر منتول بطور معنی داری وقوع خطاهای حافظه کاری را در ماز شعاعی کاهش می دهد. همانطور که انتظار می رفت تجویز اسکاپولامین به موش های صحرایی کنترل (کیندل نشده) نقص حافظه فضایی را به دنبال داشت. موش های صحرایی کیندل شده در ماز شعاعی به چالش ضد موسکارینی حساسیت بیشتری نشان دادند که موید آسیب نسبی سیستم کولینرژیک درگیر در حافظه فضایی در نتیجه فرایند کیندلینگ است. در موش های صحرایی پیش تیمار شده با منتول نیز حساسیت زیاد به اسکاپولامین مشاهده شد که نشان می دهد تاثیر حفاظتی منتول در مقابل نقص حافظه در ماز شعاعی بوسیله مکانیسم وابسته به سیستم کولینرژیک وساطت نمی شود.
زهرا کریمی جعفر وطن پرست
صرع شایعترین اختلال عصبی بعد از سکته مغزی است. علی رغم داروهای ضدتشنج متنوع فعلی، تحقیقات برای کشف داروهای جدید با اثربخشی بهتر و عوارض جانبی کمتر ادامه دارد. کیندلینگ شیمیایی با پنتیلن تترازول یک مدل مناسب برای بررسی توانایی ترکیبات در مهار تشنج و اثرات متعاقب آن از جمله نواقص شناختی است. لینالول یک مونوترپن است که در اسانس چندین گونه گیاهی که بطور سنتی به عنوان ضدتشنج کاربرد دارند وجود دارد. در این تحقیق اثر لینالول بر تشنجات و نقص حافظه در موش های کیندل شده با پنتیلن تترازول بررسی شد. در این مطالعه موش های صحرایی نر بالغ از نژاد ویستار در دو گروه شاهد و آزمون قرار گرفتند. جهت القا کیندلینگ پنتیلن تترازول با غلظت 5/37 میلی گرم بر کیلوگرم با فواصل 48 ساعته به مدت 28 روز به روش داخل صفاقی تزریق شد. به موش های گروه آزمون 30 دقیقه قبل از تزریق پنتبلن تترازول، لینالول با غلظت 80 میلی گرم بر کیلوگرم به روش داخل صفاقی تزریق شد. یک هفته بعد از پایان کیندلینگ جهت بررسی توانایی یادگیری احترازی غیرفعال از شاتل باکس و جهت بررسی حافظه فضایی از ماز شعاعی هشت بازو استفاده شد .نتایج این مطالعه نشان دادکه پیش تیمار لینالول شدت حملات تشنجی ناشی از کیندلینگ با پنتیلن تترازول را بطور معنی داری کاهش می دهد. در آزمون احترازی غیرفعال موش های دریافت کننده لینالول افزایش معنی داری در تاخیر در ورود به اتاقک تاریک نشان دادند و در ماز شعاعی هشت بازو نیز خطای حافظه کاری و حافظه-مرجع آنها بطور معنی داری کمتر از گروه شاهد بود. موش-های کنترل (کیندل نشده) و موش های دریافت کننده پیش-تیمار لینالول اختلال یادگیری ناشی از تزریق اسکاپولامین (آنتاگونیست رسپتور موسکارینی استیل کولین) را نشان دادند در حالی که موش های کیندل شده بدون دریافت پیش-تیمار لینالول بطور معنی داری حساسیت کمتری به اسکاپولامین نشان دادند. این یافته ها پیشنهاد می کنند که آسیب سیستم کولینرژیک در نقص حافظه ناشی از کیندلینگ شیمیایی با پنتیلن تترازول نقش دارد و به نظر می رسد لینالول با حفاظت از سیستم کولینرژیک در برابر آسیب ناشی از تشنجات باعث کاهش اختلال شناختی می شود.
عترت هوشمندی جعفر وطن پرست
منتول (menthol) از جمله ترپن هایی است که به عنوان یک ترکیب آلی اصلی در بسیاری از اسانس های روغنی معطر از جمله نعناع وجود دارد. معروفترین اثر منتول، ایجاد حس سرما بواسطه ی فعالسازی کانال های trpm8 می باشد با اینحال این ترکیب در تعدیل عملکرد برخی از کانال های یونی و رسپتورها نیز نقش دارد. در تحقیق حاضر اثرات منتول بر الگوی فعالیت نورون های حلزون بررسی شد. ثبت داخل سلولی به روش تثبیت جریان تک الکترودی نشان داد که فعالیت خودبخودی نورون های حلزون دارای الگوی منظمی است. منتول (1-5/0 میلی مولار) طی 10-5 دقیقه، بصورت وابسته به دوز و زمان، دامنه و مدت پتانسیل متعاقب هیپرپولاریزان (ahp) را کاهش و فرکانس پتانسیل های عمل را افزایش داد. حدود 15-10 دقیقه پس از کاربرد منتول، تغییرات شدیدتری در فعالیت نورونی از جمله بروز دوره های متوالی فعالیت انفجاری - خاموشی و انحراف دپولاریزان ظاهر گردید. بدنبال کاربرد منتول مدت دوره مهاری پس از فعالیت برانگیخته بطور قابل ملاحظه ای طولانی تر شد، که افزایش ورود کلسیم را پیشنهاد می کند. در حمایت از این فرضیه، فعالیت انفجاری و انحراف دپولاریزان القا شده توسط منتول، بطور کامل پس از کاربرد نیفدیپین (بلوکر کانال کلسیمی نوع l) و نیکل کلرید (بلوکر غیر انتخابی کانال کلسیمی) متوقف شد. آنالیز آماری پارامترهای پتانسیل عمل کاهش قابل توجهی در شیب فاز رپولاریزاسیون پتانسیل را عمل نشان داد که نشان می دهد احتمالاً مهار جریان روبه خارج پتاسیمی در اثرات تعدیلی منتول بر فعالیت نورونی دخیل است. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که منتول بواسطه ی تاثیر بر فعالیت کانال های یونی بویژه کانال های کلسیمی وابسته به ولتاژ و کانال های پتاسیمی حساس به کلسیم دارای یک تاثیر وابسته به دوز بر فعالیت الکتریکی سلول ها است.
اسماعیل خوشنام امین الله بهاالدینی
بررسی اثر عصاره گیاه شیرین بیان(.glycyrrhiza glabra l) بر روی سیستم قلب و عروق و تداخل اثر آن با سیستم های کولینرژیک، آدرنرژیک و نیتریک اکساید در موش صحرایی نر به کوشش اسماعیل خوشنام گیاه شیرین بیان از گیاهان دارویی بومی ایران است که بطور سنتی برای درمان بیماری های قلبی ریوی مورد استفاده قرار گرفته است. در تحقیق حاضر جهت بررسی برخی از مکانیسم های آن، اثرات عصاره آبی _الکلی ریزوم شیرین بیان برسیستم قلب و عروق با روش زیر مورد آزمایش قرار گرفت: 15 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار به مدت یک هفته در شرایط نرمال و سیکل روشنایی – تاریکی 12 ساعته نگهداری شدند. رت ها به وسیله تزریق داخل صفاقی پنتو باربیتال سدیم بیهوش می شدند. سپس سیاهرگ و سرخرگ رانی حیوان به ترتیب برای تزریق و اندازه گیری فشار خون کانول گذاری شدند. فشار خون (فشار میانگین سرخرگی، فشار سیستول و دیاستول) توسط مبدل فشار متصل به دستگاه پاورلب و بریج آمپلی فایر ثبت گردید همچنین الکتروکاردیوگرام و ضربان قلب توسط الکترودهای اندامی متصل به دستگاه مبدل دیجیتال-آنالوگ پاورلب بایو آمپلی فایر ثبت گردید. فشار خون و الکتروکاردیوگرام قبل و بعد از تزریق درون وریدی عصاره شیرین بیان و حلال هم حجم آن ، استیل کولین، اپی نفرین و l-name ثبت گردید. داده ها با استفاده از برنامه آماری spss و تست paired samples t-test با در نظر گرفتن سطح معنی داری 05/0>p تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان دهنده کاهش بارز فشار خون (فشار میانگین سرخرگی، فشار سیستول و دیاستول)، کاهش دامنه r ، فاصله rr و افزایش ضربان قلب در مقایسه با حالت کنترل بود همچنین یک کاهش معنی دار فشار خون در حضور عصاره و اپی نفرین، عصاره و استیل کولین، عصاره و l-name در مقایسه با حالت کنترل مشاهده گردید. بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که عصاره ریزوم شیرین بیان دارای اثرات کرونوتروپیسم مثبت و اینوتروپیسم منفی بر بافت میوکاردیوم بوده و به طور کلی دارای اثرات کاهش دهندگی بر فشار خون می باشد که ناشی از مهار سیستم آدرنرژیک و تقویت سیستم کولینرژیک بوده و این اثرات مستقل از سیستم نیتریک اکسید بوده است. واژگان کلیدی: شیرین بیان، الکتروکاردیوگرام ، فشار خون
فاطمه فرخی سی سخت جعفر وطن پرست
مرگ نورونی یک ناهنجاری عمده در مغز بیماران صرعی است که عوارض شدید و طولانی مدتی را باعث می شود. علیرغم وجود داروهای ضد صرعی متعدد، بسیاری از این ترکیبات اثر حفاظتی قابل توجهی در برابر مرگ نورونی ناشی از صرع ندارند و بهمین دلیل تحقیقات برای کشف داروهای موثرتر در برابر صرع و مرگ نورونی ناشی از آن ادامه دارد. لینالول به میزان قابل توجهی در اسانس های روغنی دارای اثرات ضد صرعی حضور دارد. در این تحقیق اثر پیش تیمار لینالول روی تعداد نورون های بیان کننده کاسپاز 3، بعنوان شاخصی از آپوپتوز، در نواحی مغز قدامی موش های صحرایی کیندل شده بصورت شیمیایی با پنتیلن تترازول، بررسی شد. موش های صحرایی نر بالغ از نژاد ویستار در یک گروه شاهد و دو گروه آزمون قرار گرفتند. کیندلینگ، بعنوان مدلی از صرع، با تزریقات داخل صفاقی پنتیلن تترازول با غلظت 38 میلیگرم بر کیلوگرم با فواصل 48 ساعت به مدت 28 روز القا شد. در گروه های آزمون، موش ها لینالول را بصورت داخل صفاقی در غلظت های 40 یا 80 میلیگرم بر کیلوگرم قبل از هر تزریق پنتیلن تترازول دریافت کردند. در حالیکه موشهای گروه شاهد فقط حلال (روغن کنجد) دریافت کردند. پیش-تیمارها مانع بروز کیندلینگ نشدند هر چند لینالول در غلظت بالاتر بطور قابل توجهی شدت حملات تشنجی را کاهش داد. در روز پایان کیندلینگ، حیوانات بیهوش شده از هر گروه از طریق قلب پرفیوژن شدند و مغز قدامی-شان برشگیری شده و جهت شناسایی کاسپاز 3 مورد مطالعه ایمونوهیستوشیمی قرار گرفتند. پیش تیمار لینالول با غلظت 80 میلیگرم بر کیلوگرم بطور معنی داری باعث کاهش تعداد نورون های بیان کننده کاسپاز 3 در نواحی ca1، ca3 و ژیروس دندانی هیپوکامپ شد، در حالیکه در گروه آزمایشی که لینالول را با غلظت کمتری دریافت کردند کاهش نورون های نشاندار شده تنها در ناحیه ca3 هیپوکامپ معنی دار بود. لینالول در هر دو غلظت، تعداد نورون های نشاندار شده را در تمام نواحی قشری مطالعه شده بجز در قشر پیریفرم و بینایی بطور معنی داری کاهش داد. اما این اثر در موش هایی که لینالول را در غلظت های بالاتر دریافت کردند، بارزتر بود. این یافته ها نشان می-دهد که پیش تیماری با لینالول، حتی در غلظت هایی که مانع بروز کیندلینگ نمی شود، می تواند بطور قابل توجهی مرگ نورونی آپوپتوتیک ناشی از کیندلینگ را در ساختارهای مغز قدامی کاهش دهد. این مکانیسم ممکن است به اثر محافظتی لینالول در برابر نقص حافظه ناشی از کیندلینگ شیمیایی کمک کند.
رحام آرمند جعفر وطن پرست
چکیده حافظه و یادگیری از مهمترین فرآیندهای رفتاری هستند که در عالیترین سطوح عملکردی سیستم اعصاب مرکزی رخ می دهند. در این مطالعه تأثیر پیش تیمار منتول بر حافظه فضایی و شرطی شدن احترازی غیر فعال بررسی شد. در این مطالعه تأثیر سریع و درازمدت منتول در یادگیری احترازی غیرفعال تیمار به شکل حاد و مزمن انجام گردید. جهت تعیین تأثیر حاد منتول گروه شاهد نیم ساعت قبل از آموزش، الکل 50 درصد و گروه آزمون منتول با غلظت 40 میلی گرم بر کیلوگرم را بصورت درون صفاقی دریافت کردند. جهت تعیین تأثیر مزمن،به مدت 28 روز بصورت یک روز در میان الکل 50 درصد یا منتول با غلضت 40 میلی گرم بر کیلوگرم در الکل 50 درصد بصورت درون صفاقی دریافت کردند. جهت برهمکنش احتمالی منتول با سیستم های کولینرژیک و گاباارژیک، بیکوکولین و اسکاپولامین تزریق شد. نتایج این مطالعه نشان داد پیش تیمار منتول بطور معنی داری تأخیر در ورود به اتاقک تاریک را در آزمون حافظه احترازی غیرفعال کاهش می دهد، که شاخصی از آسیب به حافظه است. تجویز اسکاپولامین به موشهای صحرایی شاهد نقص حافظه را بدنبال داشت که موید آسیب نسبی به سیستم کولینرژیک است. ولی برموشهای پیش تیمار منتول در درازمدت تأثیری نداشت. وقتی موشها به دنبال منتول،بیکوکولین به عنوان آنتاگونیست رسپتورهای گابا را دریافت کردند، افزایش در تعداد شوک لازم برای حافظه کوتاه مدت مشاهده نشد. که نشان می دهد به احتمال زیاد منتول با اثر شبه گابا یادگیری احترازی غیرفعال را کاهش می دهد. جهت تأثیر منتول برحافظه فضایی موشهای صحرایی هردوگروه در درازمدت 14 روز منتول 40میلی گرم بر کیلوگرم یا الکل 5 درصد دریافت کردند و مورد آزمون قرار گرفتند در این مطالعه مشاهده شد پیش تیمار منتول باعث بهبود حافظه فضایی گردید. آگونیست های گابا می توانند در شرایط استرس نسبی باعث بهبود حافظه فضایی گردد.
سارا قریب امین الله بهاءالدینی
ریشه زنجبیل در طب سنتی برای درمان بیماری های گوارشی کاربرد فراوانی داشته است. در تحقیق حاضر تاثیر عصاره الکلی زنجبیل بر فعالیت مکانیکی بافت ژژنوم ایزوله و تداخل اثر آن با سیستم های کولینرژیک، آدرنرژیک و نیتریک اکساید با روش زیر مورد بررسی قرار گرفت: 7 سرموش صحرایی نر نژاد ویستار به مدت یک هفته در شرایط نرمال و سیکل روشنایی- تاریکی 12 ساعته نگهداری شدند. رت ها ابتدا بوسیله اتر بیهوش شدند سپس شکم آنها شکافته و ناحیه ژژنوم جدا گردید و به قطعات 1 سانتی متری تقسیم شدند. سپس این قطعات به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند و به حمام بافتی حاوی محلول تیرود 37 درجه سانتی گراد منتقل شدند. ابتدا تانسیون پایه بافت ثبت و سپس به گروه آزمایش عصاره زنجبیل و به گروه کنترل، حلال اضافه گردید و پس از مشاهده پاسخ بافت به ترتیب داروهای مقلد سیستم کولینرژیک، آدرنرژیک و مهارگر نیتریک اکساید با دوز مناسب اضافه گردید. پاسخ های بدست آمده توسط دستگاه power lab و سیستم bridge amplifier ثبت گردید. داده ها توسط نرم افزار spss و با استفاده از روش آزمون آماری independent-sample t test و با در نظر گرفتن سطح معنی داری 05/0 p? مورد تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان داد که عصاره الکلی زنجبیل در غلظت 475/0 میلی گرم بر میلی لیتر بیشترین درصد مهار فعالیت مکانیکی بافت ژژنوم را در مقایسه با حلال آن ایجاد کرد. همچنین کاهش معنی دار در فعالیت مکانیکی بافت در گروه آزمایش در حضور عصاره و استیل کولین (5-10 مولار)، فنیل افرین (5-10 مولار) و ایزوپروترنول (4-10 مولار) در مقایسه با گروه کنترل مشاهده گردید. تفاوت معنی داری در فعالیت مکانیکی بافت در گروه آزمایش در حضور عصاره و پروپرانولول (4-10 مولار) وl-name (4-10 مولار) در مقایسه با گروه کنترل مشاهده نگردید. با توجه به نتایج حاصله از این مطالعه می توان چنین نتیجه گیری کرد که عصاره الکلی زنجبیل بر حرکات ژژنوم اثر تعدیل کنندگی دارد که این اثر تا حدودی مرتبط با سیستم کولینرژیک و مستقل از سیستم آدرنرژیک و سیستم نتیرژیک می باشد.
مینا افهمی مصطفی سعادت
چکیده ندارد.
مریم زحمتی جعفر وطن پرست
چکیده ندارد.
جعفر وطن پرست ژیلا بهزادی
هورمونهای تیروئید برای تکوین طبیعی کورتکس ضروری اند. در انسان و مدلهای حیوانی اختلالات هورمون تیروئید در طی دوره بحرانی تکوین مغز، منجر به تغییرات نروآناتومیکی و نروشیمیایی در کورتکس مغز و نیز اثرات پایدار بر اعمال ذهنی و سیستمهای حسی حرکتی می گردد. در طی تکوین، برخی از نرونهای کوتکس حاوی آنزیم nitric oxide synthase (nos) و قادر به تولید نیتریک اکسید (no) می باشند. no علاوه برنقش های شناخته شده اش در اتساع رگی و پلاستی سیتی سیناپسی، با تاثیر بر بیان ژنی و نیز روند آپاپتوزیس ، در بلوغ نرونها و لایه بندی کورتکس نقش دارد. ما در تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر احتمالی هیپوتیروئیدیسم پس از تولد بر نرونهای حاوی آنزیم سنتزکننده نیتریک اکسید، نوحی مختلف کورتکس را در نوزادان کنترل و تیمار شده با داروی گواتروژن تیواوراسیل (ptu) مورد مطالعه قرار دادیم. پس از زایمان راتهای شیرده را به دو گروه تقسیم کردیم: گروه کنترل که آب شهر دریافت می کردند و گروه تیمار، که محلول ptu%0/1 (w/v) دریافت می کردند. در روزهای مختلف پس از تولد (30، 23، 15، 10، 7، 4) نوزادان هر دو گروه وزن شده و شاخص های رشدشان ثبت می گردید. همچنین در این روزها، نوزادانی از هر گروه را بیهوش کرده و پس از پرفیوژن و فیکساسیون با محلول پارافرمالدئید، مغزشان را خارج می کردیم. مغزها پس از توزین، بوسیله ویبراتوم برشگیری می شدند. سپس تکنین nadph-diaphoras (nd) بر روی برشها انجام می شد تا نرونهای حاوی آنزیم nnos نشاندار شوند. براساس نتایج بدست آمده میانگین وزن بدن نوزادان گروه تیمار در روز 7 پس از تولد 17 درصد کمتر از گروه کنترل است که این اختلاف در طی دوره پس از تولد افزایش می یابد و به 63 درصد در روز 30 پس از تولد می رسد. وزن مغز نیز در مقایسه با گروه کنترل بطور آهسته تری افزایش می یابد. در روز 7 میانگین وزن مغز نوزادان گزوه تیمار 12 درصد کمتر از گروه کنترل است که این اختلاف تا روز 30 پس از تولد به 24 درصد می رسد. مطالعه میکروسکوپی نشان می دهد، الگوی توزیع و فراوانی نرونهای nd+ در نواحی مختلف مغز تغییر می کند بطوری که در روزهای نخست مطالعه عمدتا در لایه های عمقی (iv,v) قرار دارند و با افزایش سن تراکم لایه های سطحی ii و iii بیشتر می شود. در گروه تیمرا افزایش قابل توجهی در تعداد نرونهای nd+ مشاهده می شود که میزان افزایش با توجه به ناحیه کورتکس و سن نوزاد مورد مطالعه تغییر می کند. تجویز ptu همچنین رشد دندریتی و واسکولاریزاسیون کورتکس را کاهش می دهد که این اثر در روزهای 23 و 30 پس از تولد آشکارتر است . نتایج بدست آمده نشان می دهد الگوی تغییرات نرونهای nd+ با روندهای تکوین ولامیناسیون کورتکس مرتبط است . افزایش سریع و قابل توجه نرونهای nd+ در گروه تیمار نشان می دهد نرونهای حاوی آنزیم حاوی آنزیم سنتز کننده نیتریک اکسید شدیدا به هیپوتیروئیدیسم حساسند و این احتمال وجود دارد که این نرونها با تولید نیتریک اکسید، در القاء اثرات هیپوتیروئیدیسم بر کورتکس نقش داشته باشند.