نام پژوهشگر: یعقوب پناهی
یعقوب پناهی سیدهتشم آقاجری
تطور مفهوم امامت یکی از چالش برانگیزترین مباحث کلامی میان متکلمان، فقها و علمای شیعی است. در این پژوهش برآنیم ضمن بهره گیری از اسناد تاریخی و دوری از اختلافات پرتنش و توام با تعصب کلامی، با رویکردی تاریخی و روشمند تغییرات مفهوم امامت را در قرون دوم و سوم ه.ق به صورت تحلیلی بررسی کنیم. با دقت در سیر تاریخی نحوه تشکیل و تکمیل نظام امامت در میان شیعیان زیدی، شیعیان امامی و غلات پرسش های فراوانی به ذهن متبادر می شود؛ پرسش هایی از این دست که اندیشه امامت به عنوان یک نظام منسجم با مختصاتی خاص برای فرق امامی و زیدی، از چه زمانی به صورت گزاره های قابل بحث و چارچوب مند مطرح بوده است؟ آیا قرائت شیعیان قرون اولیه از امامت (دوره حضور امامان) با قرائت شیعیان قرون پس از آن (عصر غیبت و تفسیر شریعت به وسیله متکلمین و فقها) متفاوت بوده است و اگر پاسخ مثبت است، با گذشت زمان چه تفاوت هایی در این زمینه حاصل شده است؟ در منظومه کلامی تشیع امامی در مقایسه با تشیع زیدی، امامت چه جایگاهی دارد و از منظر این دو فرقه و نیز جریان غالی ، بایستگی ها و مشخصه های امام چه مواردی را در برمی گیرد؟ اختلاف نظر شیعیان امامی و زیدی در مسئله امامت و جایگاه، شئون، وظایف و اختیارات امام، در حیات سیاسی- اجتماعی این دو گروه، چه نقشی داشته و چه تاثیراتی بر جای نهاده است؟ در خلال این پژوهش روشن خواهد شد که شیعیان امامی با وجود اتفاق نظر در شان و جایگاه امام به مثابه منصبی الهی، در تفسیر بایستگی ها و ویژگی های امام از جمله نص، نصب، علم و عصمت دیدگاه های متفاوتی دارند و از این رهگذر به چهار گروه با تفاسیری نسبتا متفاوت درباره مفهوم امامت تقسیم می شوند . شیعیان زیدی امامت را به ضرورتی سیاسی - اجتماعی تفسیر کردند و شرط اساسی مشروعیت امامت یک فرد را تلاش برای برپایی اصل امر به معروف و نهی از منکر از راه دعوت مردم به قیام دانستند. تفاسیر مختلف از مفهوم امامت، شیعیان امامی را چه در ساحت نظر و چه در میدان سیاست به وادی اعتدال کشاند؛ شیعیان زیدی را در حوزه نظر رویکردی معتدل بخشید اما در عمل سیاسی، به ورطه اقدامات رادیکال و عمل گرایی درغلتاند و غالیان پیوندخورده با جریان شیعه امامی را چه در نظام اندیشه ای و چه در فعل و کنش سیاسی، به افراط و تندروی سوق داد.